ارتباط افکار با عملکرد (آزمون چالش)

سلام استاد عزیز
من یاد تجربه های این چنینی خودم افتادم.اولین اشتباهم این بود تو اینجور مواقع که تو ذهنم تجربه‌ای خوردن گذشته را شروع به مرور کردن میکردم ولذت خوردن اونها را مجسم میکردم واین کار منو بشدت تحریک میکرد
الان تو اینجور مواقع سعی میکنم وقتی این افکار تو ذهنم میاد از خودم سوال یپرسم؟؟؟
فائزه مزه این با اونای قبلی فرق داره؟؟؟
چه لزومی داره دوباره بخورم وقتی هیچ فرق نداره
شاید یک دونه بخورم ولی الان خیلی مواقع پیش اومده که دیگه ادامه ندارم.یکی از اشتباه ترین کارها اینه که تجربه های خوردن گذشته را که مخصوصا اونهایی که خیلی دوست داریم مرور کنیم
گفتگوهای ذهنی ام را وقتی کنترل نکنم کار به جاهایی کشیده میشه که هر چی بخورم سیر نمیشم
یکی دیگه از این نجواهای شیطان اینه که میگه دیگه نیست تموم میشه رفت تا سال دیگه
این موقع سعی میکنم از خودم بپرسم حالا اینبار را خوردی بعد چی ؟ تا کی میخوای ادامه بدی به خوردن چقدر میخوای بخری …دیگه سوالات وقتی زیاد میشه کمتر تمایل به خوردن دارم وکارم آسونتر میشه
که این کار با کار کردن هر روز من تو مسیر لاغری امکان پذیر است چون هر چی کار میکنم واین استمرار داره انگار قدرت من بیشتر میشه.ونجواهای شیطان کمتر میتونه منو قانع کنه .
جالبه استاد لذت بردم از اینکه خط خطی کردید( مثل پیراهنتون که شما رنگ زرشکی را دوست داشتید ولی خطهای مشکی هم داشت) وخودتون را تخریب نکردید چون ذهن من قبلا اینجوری بود که بهم میگفت که دیگه درست نمیشی خراب کردی.ولی شما گفتید که بازم از قبلا خیلی بهتر رفتار کردم واین حرفتون باعث شد خوردنتون متوقف بشه.ولی کافی بود خودتون را محکوم کنید قطع کردن این زنجیره خوردن سخت تر وسخت تر میشد.
پیشنهاد من برای بقیه اون خارک ها اینه که اونا را به یک نفر دیگه هدیه بدید واز خونه دور کنید البته این فکر من الان از روی ترس نیست از روی اینه که من که خوردم مزه اش هم که دیگه تغییر نمیکنه پس خیلی خوب میشه یک نفر دیگه لذت ببره.
ممنونم استاد عزیز ازاینکه دستان خداوندهستید تا اینکه بتوانم از قدرت ذهنم برای رسیدن وماندن در تناسب اندام
استفاده کنم.