حتما این ضرب المثل را شنیده اید که: دیر رسیدن بهتر از هرگز نرسیدن است.
این یک فرمول و نگرش ذهنی است که می تواند درباره لاغری به این شکل باشد: دیر لاغر شدن بهتر از هرگز لاغر نشدن است.
شاید دیر رسیدن بهتر از هرگز نرسیدن باشد اما دیر لاغر شدن بهتر از هرگز لاغر نشدن نیست.
نظرسنجی
نگرش شما درباره این عبارت چیست: دیر لاغر شدن بهتر از هرگز لاغر نشدن است.
تاثیر نگرش بر عملکرد
یکی از ویژگی های ذهن انسان تعمیم دادن موضوعات با یکدیگر است.
به این شکل که وقتی در ذهن شما یک نگرش به هر شکل ایجاد شود آن نگرش بر جنبه های مختلف زندگی به شکل های مختلف تاثیر می گذارد.
به این نگرش ها توجه کنید:
- آب که از سر بگذرد چه یک وجب چه صد وجب.
- دیر رسیدن بهتر از هرگز نرسیدن است.
- هرکس بامش بیش برفش بیش.
- تا گوساله گاو شود دل مادرش آب شود.
هر کدام از این عبارت ها یک نگرش است که درباره موضوعی خاص مطرح و جا افتاده است اما وقتی وارد ذهن شود درباره جنبه های مختلف زندگی مورد استفاده قرار می گیرد.
مانند این است که ذهن از فرمول هایی که در آن ذخیره می کنیم در جنبه های مختلف زندگی استفاده می کند حتی اگر قصد ما از یادگیری یا بکارگیری آن نگرش چیز دیگری باشد.
بعنوان مثال ضرب المثل هرکه بامش بیش برفش بیشتر به این معنی است که هر کس پول و ثروت بیشتری داشته باشد، دردسر و گرفتاری بیشتری هم دارد. این فقط یک عبارت است که با واقعیت هیچ تناسبی ندارد.
اتفاقا می توان اثبات کرد که دقیقا خلاف این ضرب المثل در واقعیت صدق می کند که هرکس فقیرتر باشد درسرهای زندگی او بیشتر است اما چون افراد فقیر و متوسط تجربه داشتن ثروت را ندارند تصور می کنند داشتن ثروت از نداشتن آن سخت تر است.
این نگرش به سادگی در ذهن افراد وارد شده و نه تنها در موضوع موفقیت مالی افراد مانع ایجاد می کند بلکه در جنبه های مختلف زندگی مانع از رشد و گسترش می شود چون فرد تصور می کند پیشرفت کردن و بزرگ شدن دردسرساز است.
بنابراین به صورت ناخودآگاه آن را پس می زند.
به این شکل هر عبارت یا نگرش در ذهن ثبت شود به یک الگوی ذهنی تبدیل می شود که در جنبه های مختلف زندگی تاثیر می گذارد.
دیر لاغر شدن
این نگرش از کجا و به چه شکلی در ذهن ما ایجاد شده است که دیر لاغر شدن بهتر از هرگز لاغر نشدن است.
هرچقدر بیشتر برای لاغر شدن از طریق روش های مختلف تلاش کرده و نتیجه نگرفته باشید بیشتر به این نگرش عقیده دارید که: دیر لاغر شدن بهتر از هرگز لاغر نشدن است.
این نگرش از ایجاد احساس ناتوانی در لاغر شدن در ذهن ما ایجاد شده و هربار که در تلاش خود برای لاغری نتیجه نگیریم تقویت می شود.
این نگرش به شکل های مختلف بر ذهن ما تاثیر می گذارد که یکی از واضح ترین آنها این است که وقتی ما در استفاده از روش های مختلف برای لاغری موفقیتی کسب نمی کنیم به این نتیجه می رسیم که: من لاغر بشم حالا به هر شکل و روشی باشه دیگه برام مهم نیست.
در این شرایط لاغر شدن در ذهن ما بسیار مهمتر و ضروری تر از به چه شکل لاغر شدن یا مواجه شدن با چه عواقبی از لاغر شدن است.
به همین دلیل است که افراد زیادی در جهان هر ساله اقدام به لاغری از طریق روش های عجیب و غریب و اکثرا خطرناک می کنند که می تواند حتی منجر به مرگ آنها شود.
اما نیاز به لاغری یا شدت گرفتن احساس ناتوانی دربرابر چاقی سبب می شود که فرد تا این حد برای لاغر شدن خطرات گوناگون از جمله مرگ را بپذیرد.
درباره روش های مختلف لاغری از طریق رژیم های لاغری و سایر روشهای مرسوم در جهان برای لاغر شدن در مجموعه مستند
بررسی رژیم و روش های لاغری به شکل کامل توضیح داده شده است.
همه ما در ماه ها و حتی سال های اول چاقی برای لاغر شدن عجله داشتم. دوست داشتیم هرچه زودتر لاغر شویم.
اما هرچه سالها گذشت و تلاش ما برای لاغر شدن بی نتیجه ماند به این نتیجه رسیدیم که لاغر شدن به این راحتی هم نیست و نیاز به تلاش مستمر و اراده پولادین دارد که از عهده ما خارج است.
بنابراین توقع ما از زود لاغر شدن به تدریج تغییر پیدا کرد و به این قانع شدیم که: روشی باشه که مطمئن بشم با اون روش لاغر میشم حالا اگه چند ماه زمان ببره اشکال نداره.
اما چند ماه صبر کردن هم برای لاغر شدن از طریق روش های مختلف کارساز نبود و باز هم نگرش ما به این شکل تغییر پیدا کرد که: روشی باشه که مطمئن باشم با اون روش لاغر میشم حالا هرچقدر سخت و خطرناک باشه مهم نیست.
به این ترتیب انتظار ما از لاغر شدن به تعویق افتاد و به جایی رسیدیم که قبول کردیم دیر لاغر شدن بهتر از هرگز لاغر نشدن است.
برای لاغری صبر کنیم یا عجله؟!
شاید با خواندن این مطلب به این موضوع فکر کنید که بالاخره تکلیف چیست؟ برای لاغر شدن باید صبر داشته باشیم یا باید عجله کنیم؟
چون در بسیاری از فایل های آموزشی درباره صبر کردن برای لاغر شدن توضیح داده شده است و افرادی که تصمیم گرفته اند از روش لاغری با ذهن برای تحقق رویای لاغری خود اقدام می کنند به آرامش داشتن و عجله نکردن در مسیر لاغری توصیه شده اند.
اما در این نوشته از عبارت دیر لاغر شدن بهتر از هرگز لاغر شدن نیست. این ممکن است در ذهن عجله کردن برای لاغر شدن را تداعی کند.
اکنون نگرش و عملکرد صحیح درباره لاغر شدن مخصوصا لاغری با ذهن چیست؟
برای لاغر شدن نباید عجله کرد این یک قانون کلیدی و بدون تغییر در مسیر لاغری با ذهن است.
عجله کردن در لاغری با ذهن به معنی استفاده از رژیم های غذایی یا برنامه های ورزشی یا هر حرکت یا اقدامی برای تسریع در روند لاغر شدن در ضمن استفاده از محتوای لاغری با ذهن است.
اما عجله نکردن به نباید منجر به پشت گوش انداختن یا بی اهمیت شماردن شود. نتیجه این عمل می شود دیر لاغر شدن که اصلا پسندیده و توصیه نمی شود.
اگر از عملکرد خود در مسیر لاغری با ذهن راضی هستید به این شکل که هر روز از محتوایی که تهیه کرده اید استفاده می کنید، تمرینات مربوطه را انجام می دهید و سعی می کنید آنچه آموخته اید را به عمل در زندگی تبدیل کنید شما در مسیر صحیح در حال حرکت به سمت تحقق رؤیای لاغری خود هستید.
در این صورت ممکن است سرعت حرکت شما از نظر کسب نتیجه با دیگران متفاوت باشد. این مانعی ندارد و کاملا طبیعی است.
چون درک و عملکرد ما انسانها با یکدیگر یکسان نیست، و از آنجا که محیط زندگی و آنچه درباره چاقی آموخته ایم با هم تفاوت دارد بنابراین زمانی که افراد به شکل صحیح در مسیر لاغری با ذهن حرکت می کنند قطعا نتایج آنها متفاوت خواهد بود چون محتوای ذهنی افراد با هم تفاوت دارد.
اما اگر در مسیر حرکت خود دچار سهل انگاری یا بی تفاوتی هستید به این شکل که چند روز با اشتیاق و انگیزه برنامه خود را دنبال می کنید و چند روز رها می کنید.
اگر با تهیه دوره های آموزشی این اطمینان در شما ایجاد شده است که حتما لاغر خواهید شد بنابراین فعلا فرصت استفاده کردن ندارید و انشاالله در فرصت مناسب این دوره ها را شروع خواهید کرد.
در این صورت شما فرایند لاغر شدن را به تاخیر می اندازید و این کار اصلا پسندیده نیست.
به این شکل شما لاغر می شوید ولی مشمول عبارت دیر لاغر شدن بهتر از هرگز لاغر نشدن است می شوید.
این لاغری هیچ فایده و ارزشی ندارد.
تا وقتی که از مسیر و روش صحیح لاغری اطلاع نداشتید اگر هر چقدر لاغری شما به تعویق افتاده باشد هیچ مانعی ندارد چون از روش صحیح اطلاع نداشته اید.
اما زمانی که به لطف خدای مهربان با آموزش های لاغری با ذهن و سایت تناسب فکری آشنا شده اید دیگر گمراه و بی اطلاع نیستید.
بلکه کاملا آگاه و مطلع هستید که به سمت تنها روش لاغری هدایت شده اید که می توانید با یادگیری آن نه تنها لاغر شوید و تا ابد لاغر بمانید بلکه تمام آنچه چاقی در این سالها از شما گرفته است را از طریق لاغری با ذهن از چاقی بازپس بگیرید.
بنابراین در این شرایط نباید در روند استفاده و دنبال کردن مراحل آموزشی سست یا بی تفاوت باشید.
تا زمانی که از روش صحیح آگاهی و اطلاع ندارید دیر لاغر شدن بهتر از هرگز لاغر نشدن است اما زمانی که به روش لاغری با ذهن هدایت می شوید دیر لاغر شدن بهتر از هرگز لاغر نشدن نیست.
لاغر شدن باید مهمترین موضوع زندگی شما باشد.
لاغر شدن باید اولین گزینه و هدف در زندگی شما باشد.
لاغر شدن باید برای شما با ارزشترین و مهمترین تصمیم زندگی تان باشد.
لاغر شدن باید در ذهن شما ارزشمندترین نعمتی باشد که در زندگی از خداوند دریافت می کنید.
به اندازه ای که برای لاغر شدن ارزش و اهمیت قائل شوید برای رسیدن به آن و تجربه لذت و آرامش لاغری مصمم و متعهد خواهید بود.
منتظر خواندن نوشته های شما هستم
همراه همشگی شما: رضا عطارروشن
اطلاعات محتوای این قسمت:
عنوان مطلب آموزشی: دوره ورود به سرزمین لاغرها – مقدمه (لینک مطلب)
نویسنده دیدگاه: خانم ایوا عزیز (پروفایل عمومی)
محتوای دیدگاه: ۲۸۰ کلمه (لینک دیدگاه)
امتیاز 4.50 از 48 رای
با دیگران به اشتراک بگذارید تا امتیاز بگیرید!
سلام به استاد عزیز ودوستان گلم
استاد عین حقیقته
من شهادت میدم اگه حتی یه روز دو روز از مسیر لیز میخورمو ناخواسته تمرکزم سمت چیز مهم دیگه ای نیره که نمیتونستم کنارش بذارمو لازم بود بهش برسم میبینم به شکل جادویی همهچیز کمرنگ میشه و من نطمینم اگه ابه این سهل انگاری ادامه میدم همه چیز جدید از ذهنم پاک میشه…من مدتیه برای کاری بسیار مهم اقدام کردم که نیاز به دارو درمانی پیدا کردم. البته بگم استاد من کاملا حرفتونو قبول دارم و دارم مدتهاست بهش فکر میکنم باگ کارم و افکارم کجاست کهاین امر مهم بصورت طبیعی برام اتفاق نمیفته و نیاز له دارو درمانی و اقدامات طولانی پزشکی پیدا کردم.بماند….چند روز پیش فقط یه روز رفتم واسه عمل جراحی و بستری هم نشدم و به خونه برگشتم .ولی چون خونه آبجی اومده بود برای نگهداری از پسرم شب مشغول صحبت شدیم و اونروز به سایت بصورت جدی مراجعه نداشتم. قشنگ احساس کردم از فردا تمایلاتم داره بیشتر میشه.بی موقع خوردن ها. بی توجه خوردن ها….حتی شب بعدش خونه مادرشوهرم بودم شاید زیاددددد نخوردم ولی موقع سیری خوردم.خیلی از این چند مدت من بعید بودم. من که مدتیه به حس زیبای سبک شدن رسیدم و یکی دو تای مانتوی قدیمی رو اتفاقی برای شب نشینی جایی تن گذاشتم خیلی قشنگ به تنم نشست درحالی که آخرین بار دکمه هاش بسته نمیشد. نا گفته نماند که اینجام یه چند روزی لیز خوردم و رفتم بعد این ماجرا عکسای قدیمی رو از گالریم با عکس جدیدم بررسی کردمکه خوب گواه تناسب نسبی من بود ولی از حرکتم خوشم نیومد. من فول داده بودم به چاقی کنونیم توجهی نکنم و فقط سرم به لذت بردن از مسیرم باشه.واقعا لذت میبرم….ولی ….ولی…
دلنوشته زیبای ایوا و شادی عزیز و صحبت های شما چشمان منو غرق در اشک کرد.استاد منم مثل ایوا وقتی گفت میترسم حسرت تموم این لحظات که میتونستم زیبا و شاد باشم ونبودم به دلم بمونه.
سلام استاد عزیزم و دوستان گلم…
استاد خیلی داذم به این جمله تو فایل تون فکر میکنم.
فرمودین اینچه قانونیه که مغز و ذهن انشان گرایش به ناراحتی و افکار نادرست داذن تا شادی و افکار درست و خوب و مفید…..
این نظر منه.میدونم از فکر شمام لابد گذشته ولی میخوام بگم به نظر من باید اسمشونو بذاریم قوانین شیطانی
همون منفی باف ذهنمون..شیطان قسم خورده نذاره انسان راحت بشینه و در آرامش و آسایش زندگی کنه.به یه شکلی میخواد آرامش ما رو بهم بزنه.بخدا هر وقت این حالات بهم دست میداد فکر میکردم من یه چیزیم هست.ببخشید اینو میگما انگار مرضی داشتم که وقتی تو رویا فرو میرم بیشتر لحظات بدش رو میبینم.من خیلی خیال بافم. از بچگی بودم.قدرت تخیل بالایی دارم.پسرمم در همین سنش کپ منه.میگن این افراد خیلی باهوش و خلاقن.نوجوانی عشق نویسندگی بودم.بماند….هر وقت فرو میرم در رویاهام همیشه خودمو سرزنش میکردم.چرا هیچوقت تو رویاهات مثلا عروسی نیستی.شاد نیستی
من لذت خاصی رودر تجربه گریه و ناله در ذهنم دارم.عین بچه ای که تا میفته گریه میکنه و اونقد ادامه میده تا مامانش بیاد و بغلش کنه و خوب بشه.فکر میکردم مشکل از منه……نکنه این قانون شیطانه وجود انسانهاست.در جهان طبیعت چرا اینجوریه.دارم بهش فکر میکنم.…استاد در مورد لاغری یه جایی گفتین همیشه نظرتون اینه که لازم نیست کار خاصی بکنیم.لاغری در وجود ماست. طبیعت ماست. ذات الهی ماست فقط کافیه موانع رو برداریم. مثل آب زلال سمت مقصدش که لاغریه جاری میشه.بر اساس این قانون طبیعت اساسش بر خوبی ها و زیبایی ها و رویش چیزای خوبه.نه علف هرز….علفای هرز فقط موانع هستن.فقط کافیه علفای هرز رو هرس کنی میبینی گل های زیبا رشد میکنن.پس از اونجایی که در لاغری موانع دستکاری ذهن انسان توسط خودشه در طبیعت هم لابد علف هرز و کرم های ریشه و حتی خشکسالی و اینا دستکاری انسانهاست.طبیعت مدلش این نیست.ما یه گلی داشتیم بوته بزرگ و زیبا جلوی ایوان خونه پدریم. سالها زیبا بود تا اینکه پیر شد و سوسک و جونور زیرش جمع میشد و ماها میترسیدیم بابام خدابیامرز اونو از ریشه زد و جاش خالی بود.خاک بود. تا سالها بهار که میشد بوته های خودجوش از دونه هایی که همونجا ریخته شده بود در میومد ولی چون جون نداشتن همون فصل بودن تا بهار بعدی دوباره درمیومدن…..من دارم خیلی کنکاش میکنم.نمیتونم اینو قبول کنم.به شما ایمان دارما فقط حسارتا نباید اینجوری باشه.دنیای ما دنیای خوبیهاست. یه جای کار میلنگه که اینجوری میشه.در مورد افکار منفی وقتی صدای شیطان درمونو ضعیف و صدای خدای درونمون قوی بشه درست میشه.خدای درون یعنی جنبه مثبت درونم…. یعنی مثبت نگری رو در خودمون پرورش بدیم. داشتم فکر میکردم من چند وقت پیش یه لحظه همکارمو با کسی جلوی در در حال صحبت دیدم فوری جنبه منفی قضیه اومد تو ذهنم در خالی که طفلی بعدا داشت به یکی تعریف میمرد اصلا داستان اون نبود که من فکر میکردم.خوب این تقصیر منه که ذهنم منفیه. من بعنی من نوعی. همه به نوعی با آموزش جامعه و خانواده منفی تربیت شدیم. حالا با درحات مختلف. الان شکر خدا همسر برادر شوهر من -جاری م- تحت آموزش مادر مثبت نگرش بسیار مثبت نگر هستش.دنیا رو آب ببره اونو خواب میبره. اروم و متین و با اخلاق در عین باهوشی .خوب این خودش انتخاب کرده مثبت باشه پس افکار منفی در اون اجازه رشد پیدا نکردن یا بشدت کم هستن.شیطان در وجودش کم کاره.صداش ضعیفه.خدای رونش تسلط بیشتری بر افکارش داره.خوب پس من اساس دنیا رو بر خوبی میگیرم و سعی میکنم موانع ذهنیمو بشناسم تا دیگه با هجوم افکار منفی در رویاهام روبرو نشم. میتونه یکیش کمبود محبت بچگیام باشه که ناخواسته از والدینم سر زده و در من آسیب نهفته ای ایجاد کرده….
واسه همینه من مدتیه پسرم رو غرق در محبت کردم.
شاید نظراتم پخته نباشه ولی روش فکر میکنم
سلام به استاد عزیز
یلام به دوستان گلم
و سلام مخصوص من شادی دوست داشتتی که تا آخر کامنتش خوندم شاد نبود….
دقیقا انگار من هستم که دارم مینویسم. از دل من نوشتی عزیزم. حرفای دختر و پسرت حرفای همسر منه که دایم میگه پس کی قراره دوره ت نتیجه بده. سه سال شد
راست میگه بخدا.داره برام خیلی دیر میشه و چه قشنگ ریشه یابی کردی و فهمیدی مشکل کارت کجاست…اهمیت ندادن به خودمون و الویت دادن مسایل دیکه و تمرمز کمتر روی لاغری با ذهن….
ولی آیا میشه اونا روکم کنیم و بچسبیم به مطالب سایت…یه جایی استاد میگه اگه هنوز موفق نشذی پس به اندازه کافی عاشق نیستی. الکی فقط دوست داریم لاغر شیم عاشقش نیستیم. لایقش نیستیم.من لیز خوردم ولی همیشه استمرار داشتم.به اندازه ای که عمل کردم نتیجه ش رو هم دیدم.دوره ای. دوره ای تو مسیر بودم و خوب نتیجه ذهنی وجسمی گرفتم .میبینی فقط دو روز لیز میخورم و ذهنم پرت موضوعی میشه همه چی کمرنگ میشه.شیطانم از فرصت استفاده میکنه میگه ببین برای تو تاثیری نداشت. دقیفا عین رژیمات.و من از مسیر خارج میشدم ولی دنیا رو میگشتم باز برمگشتم اینجا.چون هیچ جا مثل اینجا آروم نیستم.بخودم میگم تو که این قد لاغری رو میخوای تو که میدونی مسیر درسته توکه نتیجه هم لهت اثبات شده چرا بیشتر وقت نمیذاری براش تمومش کنی این عذاب رو…باید تمرکزمون رو بیشتر کنیم شادی جان.الویت فقط خودمونیم.من امروز از دو ساعت پیش بیدارم تا فقط قبل شروع غوغای روزانه به خودم و درونم رسیدگی کنم.مراقبه کنم.فایل مراقبه استاد رو هم ببین.میخوام الویت فقط لاغری با ذهن باشه…
یکی دو تا موضوع مهم در زندگیم هست که واقعا نمیتونم اونا رو کنار بذارم.برای اونام دیر میشه.باید بهشون برسم ولی همینجا قول میدم از خواب و خوراکم میزنم و میام لاغری با ذهن رو دنبال میکنم…از ذهن ناخودآگاهت بخواه شادی جان. با خدای درونت حرف بزن.قانعش کن همراهیت کنه.صداشو بشنو.بذار کمکت کنه
به امید موفقیت هردومون….
استاد.نمیخوام مثل مامانم دیرم بشه.در جوونی خیلی چاق بود.چیزی که یادمه.خدا رحمتش کنه درگیر بیماریای مختلفی شد که بخاطر عوارض داروهاش همش خواب بود و غذا نمیخورد و براش شربت مثلا اشتها خربده بودن که یکم بخوره.لاغر شد.شاید پنجاه کیلو کم کرد ولی چه فایده.وقتی زمینگیر شده بود که حتی نمیتونست راه بره.اون لاغری به چه دردش میخوردوقتی بیماریای چاقی کار خودشوکرده بود.من نمیخوام دیر کنم.بسه هر چی دیر شده.از بچگی چاق بودم و الان 38 سالمه.میخوام تا میتونم و جون دارم لذت لاغری روببرم.منی که مثل آبجیم وقتی مریض میشه و مدتی از خوراک میفته و وزن کم میکنه خوشحال میشه با اینکه درد میکشه.این جنون لاغریه .من مجنونم.پس میخوام براش تلاش کنم….
خدایای درونم کمکم کن دیگه لیز نخورم و روی هدفم تمرکز کنم…