0

سرعت تغییر فرمول های چاقی

اندازه متن

در تمام سال هایی که چاق بودم در جستجوی روشی بودم که خیلی زود مرا لاغر کند.

سال ها از پی هم می گذشتند و من همچنان چاق تر می شدم ولی همیشه به جستجوی خود ادامه می دادم و امیدوارم بودم بالاخره آن روشی که بتوانم با آن طی چند هفته لاغر شوم را پیدا می کنم.

زمانی که تصمیم گرفتم از طریق لاغری با ذهن به آرزوی خودم برسم هیچ عجله ای برای لاغر شدن نداشتم.

این موضوع تا مدت ها برای من جای سوال بود که چرا در تمام عمر به دنبال روشی برای لاغری بودم که خیلی سریع مرا لاغر کند اما در روش لاغری با ذهن اصلا عجله و اضطراب لاغر نشدن را نداشتم.

بعدها متوجه شدم که دلیل اینکه در این مسیر عجله نداشتم این بود که کسی درباره آن به من حرفی نزده بود.

من هرگز نشنیده بودم که با استفاده از روش لاغری با ذهن در چه مدت به چه میزان کاهش وزن خواهم رسید.

من از طریق تبلیغات رسانه ای یا پیشنهاد دیگران تصمیم به استفاده از روش لاغری نگرفته بودم و به همین دلیل در این مسیر عجله و اضطراب لاغر نشدن نداشتم.

انگار خیالم راحت بود که نیاز نیست به کسی جواب پس بدهم که چه مقدار لاغر شده ام.

لازم نبود نگران موفق بودن این روش باشم چون کسی از تصمیم من باخبر نبود.

تنها همسرم اطلاع داشت که چون اعتقادی به این روش نداشت مطمئن بود تصمیم من بی فایده بوده و نتیجه ای نخواهد داشت.

بنابراین از هر نظر خیالم راحت بود که قرار نیست میزان موفقیت خودم رو با لاغر شدن مورد سنجش قرار دهم.

شاید اگر از طریق فردی با روش لاغری از طریق ذهن آشنا می شدم نمی توانستم 15 ماه بدون هیچگونه نتیجه جسمی در این مسیر استمرار داشته باشم.

از آنجا که هیچ الگویی برای میزان موفیت و کاهش وزن از طریق لاغری با ذهن ندیده بودم بنابراین کوچکترین نتایج من برایم مانند فتح قله اورست مهم و ارزشمند بود.

همین که چند روز پرخوری نمی کردم انگار دنیا را به من داده بودند.

وقتی متوجه شدم دو سه روز است دیگر کیک با چای نمی خورم بیشتر از هر زمان که با استفاده از روش های مختلف مقداری لاغر شده بودم خوشحال بودم و لذت می بردم.

اولین بار که متوجه شدم نسبت به جعبه شیرینی حرص و ولع ندارم و عجله ای برای خوردن همه شیرینی ها ندارم سر از پا نمی شناختم.

این تغییرات تنها در رفتار من ایجاد شده بود و هیچ نشانه ای از لاغری جسمی در خودم نمی دیدم و همچنان شلوارهایم بخاطر تنگ بودن از قسمت ران ها شکافته می شدند.

مادرم خیاط بود و همیشه شلوارهایی که پاره شده بود را به او می دادم تا دوباره آنها را بدوزد.

شلوارهای من را از قسمت ران ها دولایه می کرد و با نخ ضخیم تری آنها را می دوخت تا بلکه پاره نشوند.

می گفت چرخ خیاطی من برای دوختن پارچه به این ضخامت نیست و چندتا سوزن می شکست تا موفق به دوختن شلوارهای من می شد.

در این شرایط جسمی بودم که از تغییر افکار و رفتار خودم خوشحال می شدم.

امروز که به لطف خدا در شرایط جسمی بسیار متفاوتی هستم و توفیق آموزش دادن لاغری با ذهن به دیگران را دارم از اینکه چرا برخی از دوستانم از ناامید شدن و نتیجه نگرفتن صحبت می کنند متعجب می شود.

همیشه با خودم فکر می کنم پس من چگونه در این مسیر بدون هیچ استاد و فایل آموزشی و دوست و همراهی سالهاست ادامه می دهم.

اگر حتی 15 ماه اول که هیچ نتیجه ای نگرفته بودم را حساب نکنم در چند سال بعد از آن چه شد که من در مسیر لاغری با ذهن ادامه دادم.

چه کسی مرا تشویق کرد؟ چه کسی به من دلداری و امیدواری داد؟ چه کسی از من حمایت کرد؟

هیچ کس

هربار در نوشته های بچه ها می خوانم که فرصت کافی برای استفاده از فایل های آموزشی یا انجام تمرینات را ندارند تعجب می کنم!

حتی یک بار ایده ای به ذهنم رسید که از زندگی روزمره خودم فیلم مستند ضبط کنم تا همه ببینند چگونه به انجام کارهای روزمره رسیدگی میکنم تا دیگر کسی بهانه وقت نکردن را نداشته باشد.

همین الان که در حال نوشتن این متن هستم ساعت 1 بامداد روز شنبه است.

در حالی که روز جمعه مهمان داشتیم و چندین ساعت مشغول انجام کارهای لازم بوده ام.

بعد از آن چند ساعت به همراه خانواده به گردش و تفریح رفته ام و الان در حال تنظیم این نوشته برای قرار دادن روی سایت هستم. در حالی که فردا صبح زود باید بیدار شوم چون هفته هفتم از دوره ورود به سرزمین لاغرها را باید گوش کرده و تمرینات آن را انجام دهم.

از همه مهمتر هر روز ساعت ها مشغول بازی کردن با آیدا هستم و تا زمانی که آیدا بیدار باشد فرصت رسیدگی به امورات سایت و ضبط ویدیو و … را ندارم چون به محض اینکه پشت میزکارم بنشینم به سراغ من می آید و لب تاب را خاموش می کند.

اما من تصمیم خود را گرفته ام و هرگز از این ادامه دادن مسیری که عاشق آن هستم دست نخواهم کشید.

آنان که به کارکردن روی سایت و امورات وب سایت آشنایی دارند می دانند مدیریت یک سایت فعال با اعضای بالا چه مقدار زمان بر و نیاز به تمرکز دارد و این در حالی است که همه امورات سایت را به تنهایی انجام می دهم.

اینها بخشی از فعالیت های هر روز من در طی مدت بودنم در مسیر لاغری با ذهن است، مسیری که حتی یک روز از آن غافل نشده ام.

تمرکز داشتن در انجام کاری که بعنوان هدف انتخاب می کنیم از مهمترین اصول موفقیت در آن مسیر است.

روزهای اول سال 1400 برای من مصادف بود با بهشی شدن سه نفر از اعضای خانواده ام. اتفاقی که باعث بهت و تعجب همه شده بود و شوک بزرگی برای خانواده من بود اما در آن ایام هم رسیدگی به امور سایت و مسیر لاغر با ذهن را رها نکرده ام.

شاید باور آن برای دیگران سخت باشد که در همان روزها مشغول انجام پروژه تغییر بخش دیدگاه های سایت تناسب فکری بودیم.

این کار توسط دوست عزیزی که از طرف خداوند برای همراهی من مامور شده است انجام می شد اما هر روز بارها با هم در ارتباط بودیم تا این پروژه به بهترین شکل انجام شد.

این دوست عزیزم هر روز با من تماس می گرفت اما متوجه مساله ای که در زندگی من رخ داده بود نشد. چون هرگز مسیری که عاشقش هستم را رها نکردم و هیچ موضوعی را بهانه و توجیه برای رسیدگی نکردن به امورات مسیر مورد علاقه ام نمی دانم.

اینها را بیان کردم تا افرادی که در مدار خواندن آن هستند و عاشق لاغر شدن از طریق قدرت ذهن خود می باشند بدانند اگه بخوای کاری رو انجام ندی به هرشکل ممکن می تونی بهانه اش رو پیدا کنی و اگه بخوای یه کاری رو انجام بدی به هرشکلی که شده فرصتش رو پیدا می کنی.

همش بستگی به اشتیاق و انگیزه ما داره و دنیا در برابر عزم و اراده ما تسلیم میشه.

منتظر خواندن نوشته های شما هستم

همراه همیشگی شما: رضا عطارروشن

با دادن ستاره به این مطلب امتیاز بگیرید.

امتیاز 4.33 از 18 رای

https://tanasobefekri.net/?p=29941
27 نظر توسط کاربران ثبت شده است.

دیدگاهتان را بنویسید

اندازه متن دیدگاه ها
      آواتار فروغ ریاحی
      1400/09/29 18:04
      مدت عضویت: 1737 روز
      امتیاز کاربر: 30991 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 1,779 کلمه

      سلام و درود بر استاد گرامی و ارجمند 

      منم همیشه در حال کردن روی موضوعات ذهنی هستم حالا اگر حین انجام کارهای منزل باشه با هندزفری در حالی که فابل گوش میدم کارهام رو هم  انجام میدم و اگر که کار نداشته باشم و روی مبل و یا اتاقم  در حال استراحت باشم  که حین گوش دادن کامنت مینوسم و کلی لذت میبرم خلاصه به هر شکلی که برام جور بشه روی خودم کار میکنم و نمیزارم که از مسیر دور بشم و در حال حاضر  با وحود اینکه کلاسهای غیر حضوری پسرم هست که کامل خودم همراهش هستم  و یا  در هفته دو روز مخصوص برد و آرود بچه هام به مدرسه هست که بازم خودم انجام میدم  و بماند کارهای خانه و آشپزی و کارهای شخصی خودمم هست ویا خرید ی باشه و یا سر زدن به منزل پدر و مادر م هست  که تقریبا  هر شب میرم چون مادرم خیلی دوست داره  پیششون باشیم و  .. ..  که کلی از وقتم رو میگیره ولی  با این وجود هیچ بهانه ای ندارم و نمیارم که از مسیر دور بشم برعکس به دنبال راهی برای ادامه دادن مسیرم هستم و با عشق و لذت فایلها رو دنبال میکنم و آگاهی جدید و ورودی مناسب به ذهنم میدم و مطمعنم به زودی به موفقیتهای بزرگی میرسم 

      و من بارها به خودم میگم لاغر شدن مثل هر مهارت دیگه نیاز به استمرار داره و با عجله کردن به دست نمیاد من بارها به خودم میگم من که از روز اول رانندگیم و یا آشپزیم و یا حتی خانه داری و بچه داریم که به این شکل  عالی نبود من به مرور که تمرین کردم تونستم در هر زمینه ای پیشرفت خوبی داشته باشم و حالا هم در لاغری انتطارم از خودم اینه که به مرور پیشرفت کنم و هم از لحاظ رفتاری  هم از لحاظ افکاری بهتر و بهتر بشم مثلا دیشب هم ساعت ۱۱ که خیلی گرسنه بودم  شام خوردم و اتفاقا همسرم و دخترم هم که متناسبن خوردن تازه دخترم بعدش هم بستنی خورد و همسرمم  بعد از شامش کیک با چایی خورد و اما من که سیر بودم هیچ چیز دیگه  نخوردم  اما زمانی که   شام خوردم بلافاصله نجوای منفی داشتم که چرا  دیروقت برنج و کباب خوردی چاق میشی اما با بودن در مسیر و استمرار داشتن در این راه  یاد گرفتم  از این حرفها نترسم و  تازه ذهنم رو  ساکتش هم کنم (همون مهارت من میشه برای  مقابله با ترس از  غدا خوردن )   پس  در این جور مواقع به ذهنم بگم چطور من چاق بشم ؟؟ (از ادمهای متناسب اطرافم نشونش میدم تا آرام بشه براش مثال میارم تا منطقی بشه نباید با این کارها چاق بشم )چرا دخترم و همسرم که از من ببشتر  شام خوردن از این افکار ندارن و خیلی هم از من لاغر ترن و چاق نمیشن و اما من که به اندازه نیازم خوردم باید چاق بشم روی چه حسابی ؟؟؟و به اون نجوای منفی ذهنم  گفتم امکان نداره من چاق بشم (بازم مثال اوردم ) چون خواهر زادی همسرمم که خیلی لاغر هست  بارها دیدم و خودش  میگه من دیروقت شام میخورم حتی بارها دیدم  دوزاره شب  عدا خورده  و بسیار لاغر هست و یا پدر ایشون هم همینطور  پس من  هم چاق نخواهم شد چون این غداها قدرتی برای چاقی من  ندارن ولی افکار منفی من هستن که با قدرتی که دارن میتونن من رو چاق کنن اما دخترم و همسرم و خواهر زدای همسرم و پدر ایشون که از این افکار ندارن نمیتونن چاق بشن پس این قدرت فکر من هست که باعث چاقی من میشه و یا اعمال زشت من مثلا زیاده روی در خوردن هست که من رو  در کنار اون افکار منفی چاق میکنه  نه ساعت خوردنم برای جسم من هیچ فرقی نداره چه ساعتی از شبانه روز هست که من میخورم و یا چی میخورم برای جسم من که این چیزها  فرقی نداره اون به اندازه نیازش برای تامین انرژی جسمم از اون  مقدار عدا برمیداره و کار خودش رو  که هضم و جذب و  دفع و ….ادامه میده و در هر ساعتی از شبانه روز باشه هیچ فرقی براش نداره و  نمیکنه اون فقط به یک صورت  میتونه عمل میکنه و همون رو انجام میده 

      پس منی که دو سال و یک ماه هست دارم روی خودم کار میکنم و هیچ وقت نشده در این مدت  لیز بخورم  با وجود اینکه لاغری رو در قسمتهایی از جسمم خیلی کم میبینم ولی ناامید نمیشم چون مدام به خودم میگم من که تا چند سال پیش خیلی از این چاقتر بودم و شکمم بسیار برجسته تر و بزرگتر بود ولی حالا کلی کاهش،وزن و سایز دارم درسته یه مقدار هنوزم چاقم ولی من به اون کاهش،وزنی که کسب کردم توجه میکنم و به اون کم شدنها توجه میکنم و به تغییر افکار و رفتارهام توجه میکنم که غذا هست ولی من دیگه نمیتونم پرخوری کنم یا اگر پرخوری میکنم قابل مقایسه با گذشته ی خودم نیست قبلا شاید شاید مثال میزنم یک کفیگر بیشتر از نیازم میخوردم حالا دو قاشق ممکنه بیشتر بخورم (البته  این  مثال رو برای تفهیم بیشتر حرفم میزنم دقیق  نیست ) قبلا خیلی  زیاده روی ها در خوردن میکردم که حالا نمیتونم دیگه انجام بدم و برام غیر ممکن هست .و اگر انجام بدم قطعا فشار زیادی رو تحمل خواهم کرد و یا ممکنه حالم بد بشه و یا استفراغ کنم و  ….

      مهم نیست من  در این راه چند کیلو کم کردم  برای من این مهم هست  که قبلا  که در این مسیر نبودم آرزوم بود حدا اقل ثابت بمونم(  اونم با رژیم و محدودیت و ورزش و سختی )و وزنم دیگه هر ماه بیشتر نشه و  اما نمیتونستم و نمیشد  باورتون میشه نمیتونستم و هر ماه حد اقل یک کیلو اضافه میکردم و هر ماه شاهد افزایش وزن خودم بودم که داشتم کیلو به کیلو بالا میرفتم و من از وزن ۵۹ کیلو  در یه مدت زمان کوتاه شدم ۷۳ و اگر با این راه اشنا نمیشدم قطعا بیشتر و بیشتر هم میشدم و خیلی ناراحت و درمانده بودم شاید از نظر خیلیها اضافه وزن زیادی نباشه ولی این برای من مهم نبود این مهم بود که چرا من دیگه روی یک عدد ثابت نمیمونم  تا کجا میخوام پیش برم و این ناراحتم میکرد  و عذابم میداد حتی راضی بودم ۷۳ کیلو دیگه باشم و بیشتر نشم ولی نمیشد به خدا نمیشد چون  چندین پزشک  باورهام رو خراب کرده بودن چون ذهنم چاق شده بود چون رفتارها و عادتهای درستی نداشتم چون ترس و تتفر  از چاقی داشتم چون …. و یه پکیج کامل شده بودم برای چاقی بیشتر و حالا که در یک وزن  نرمالی  هستم و یه مقدار کم چاقی دارم  تازه در کمال  ازادی و آرامش و حال خوب  هستم  میدونم چقدر همه چیز برای من  فوق العاده هست و الان من خوب میدونم چقدر  این راه ارزشمند هست و من چقدر موفق بودم و هستم  وچقدر خوب  پیشرفت کردم و هیچ کس به جز خودم نمیدونه من چقدر تغییرات درونی و روحی و جسمی داشتم من حدودا ۶ و یا ۷ سال اخر قبل از اشنایی با  سایت برای ثابت بودن وزنم تلاش میکردم و نمیتونستم ثابت  بمونم که از همون اوایل ازدواجم برای لاغر شدن تلاش میکردم و به دستش میاوردم اما دوباره از دستش میدادم  و وزن زیادی رو تجربه میکردم  اما حالا که  دو دسال و یک ماه هست هست در مسیرم خیلی وقته شاید یک سال پیش یا بیشتر من کاهش،وزن و سایز خوبی داشتم و جدیدا هم خیلی جمع و جور تر شدم ولی نمیدونم دقیق چقدر کم کردم و چند کیلو هستم و این کاهش وزنم در این مسیر   خیلی راحت و اسون برای من  به دست اومد با لذت به دست اومد برای همین عاشق این راه شدم و برای همین دوست دارم که دوباره ادامه بدم تا این مقدار کم رو هم  از دست بدم و به تناسب برسم و به دنبال هیچ راه دیگه ای نیستم و اصلا اگر این راه رو ول کنم حاضر نیستم و دوست ندارم به دنبال  هیچ راه دیگه ای  برم برای همین حتی اگر روند کاهش وزنم یکم کند شده نگران نیستم چون میدونم در نهایت به وزن دلخواهم میرسم و به عجله نیست  اگر الان هنوز اون وزن دلخواه رو ندارم که مهم نیست باید به اون کاهش وزنی که  با این راه داشتم توجه کنم تا حالم خوب بمونه و ادامه بدم .

      من مراقب ورودی های  ذهنم هستم و فقط با گوش دادن به این اگاهی ها میتونم در مسیر بمونم و هر کس بخواد اطلاعات دیگه در زمینه چاقی و لاغری بده آگاهانه توجه نمیکنم اگر بشه از اون جمع خارج میشم و یا اگر بشه بحث رو عوض میکنم و اگر مخاطب کسی  باشم فقط با این  گوشم ،گوش میدم و از اون گوشم  حرفها  رو خارج میکنم و اصلا برام مهم نیست اون فرد پزشکه و یا کارشناش تغدیه هست و یا …. فقط به دنبال این جنس آگاهی ها هستم تا زندگی زیباتر و تناسب اندام زیباتری داشته باشم 

      همه ی اطرافیان من وقتی میخوان از چاقی و لاغری حرف  بزنن قدرت رو به بیماری و ارث و دارو و غداها و  کالری اونها و عوامل بیرونی و ….میدن و خودشون رو هیچ کار ه و ناتوان میببین در این مساله و این خیلی برای من خنده دار هست و من دقیقا بر عکس این اشخاص فکر میکنم و من تمام قدرت رو به خودم دادم و بقیه عوامل برام  هیچ کاره هستن و همون افراد رو وقتی در رفتار خوردنشون و یا افکارشون بررسی میکنم و یا  میکنم و زیر نظر میگیرم  میبینم که چقدر افکار و رفتار غلط دارن ولی  خودشون متوجه نیستن و منی که در این مسیرم و این آگاهی ها رو دارم درک میکنم که این افراد مسولیت چاقی خودشون رو قبول نکردن و گرد ن عوامل بیرونی انداختن .

      استاد من میخوام با این فایلهای سایت و عمل کردن به اونها یک جسم زیبا و تراشیده در کنار شخصیت زیبا برای خودم رقم بزنم و تا حالا بیشتر راه رو اومدم و مقدار کمی از اون مونده و امیدوارم به زودی  در وزن دلخواهم قرار بگیرم .

      کاهش ترس از غدا خوردن یکی از  ویژگیهایی  هست که  نشان میدهد  فرمولهایی  ذهنی ما تغییر کرده ولی به حرف نیست باید در ذهن من حرفها و نجواها تغییر کنه و به ادا  در آوردن نیست باید ببینی چه حرفی در ذهن شما مرور میشه و اگر اون حرفها تغییر کرده اون یک نشانه ی خوب هست و نشان میده ترس از خوردن شما تغییر کرده و اتفاقا همون مثال بالا که در مورد شام خوردن دیشبم زدم و گفت و گوهای خودم و دهنم رو نوشتم  همین ها نشون میده که من دارم به مرور زمان ترس از خوردنم رو کمتر میکنم و این پیشرفت رو فقط با تکرار در اموزشها به دست خواهم اورد و مسلط تر رفتار خواهم کرد  

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم