سی و پنج سال از زندگی من با چاقی گذشت.
در سال های اول چاقی بهانه های زیادی برای لاغر شدن داشتم اما هربار که برای لاغری اقدام می کردم و نتیجه نمی گرفتم بهانه های چاقی در وجود من شکل می گرفتند و به مرور ذهن من مملو از بهانه های چاقی شد.
در آن سالها بارها از طریق مختلف برای لاغر شدن تلاش می کردم اما نتیجه نهایی همیشه چاق تر شدن بود.
هربار که از تلاش خودم برای لاغر شدن نتیجه نمی گرفتم خودم را سرزنش می کردم و بیشتر باورم می شد که من لاغر بشو نیستم.
به لطف خدا در سن ۳۵ سالگی ایده استفاده از قدرت ذهن برای لاغر شدن در ذهن من ایجاد شد و از این طریق پس از سالها تلاش بی فایده برای لاغر شدن توانستم راز چاق شدن و همچنین رمز و راز لاغر نشدنم را کشف کنم.
از آن پس توانستم به سادگی و بدون تحمل همه رنج و سختی هایی که در گذشته برای لاغری تجربه کرده بودم بدون استفاده از هرگونه رژیم غذایی یا برنامه ورزشی و حتی بدون استفاده از هرگونه دارو و دمنوشی مقدار قابل توجهی از وزنم را کاهش دادن و در شرایط جسمی کاملا متفاوت قرار بگیرم.
بهانه های چاقی
آنچه در این سالها برای من شگفت انگیز بود اینکه من همیشه تصور می کردم دلیل لاغر نشدن من این است که اراده کافی برای تحمل رنج و سختی های لاغر شدن را ندارم.
این در حالی بود که بارها رژیم گرفته بودم و مدت ها ورزش می کردم اما چون لاغر نمی شدم تصورم این بود که حتما این حد از رژیم و ورزش برای لاغر شدن کافی نیست و باید محدودیت غذایی و شدت ورزش کردن را بیشتر کنم تا لاغر شوم.
اما در لاغری با ذهن به این درک رسیدم که آنچه باعث لاغر نشدن من شده بود موانع ذهنی لاغر شدن بود که به طریق مختلف در ذهن من شکل گرفته بود و باعث ایجاد بهانه های چاقی در من شده بود.
من ورزش های سخت انجام می دادم اما یکی از بهانه های چاقی من این بود که انسان کم تحرکی هستم.
من رژیم های سخت را دنبال می کردم اما اما یکی دیگر از بهانه های چاقی من این بود آب هم بخورم چاق می شوم.
نگرش های مختلفی در ذهن من وجود داشت که همه اثبات می کردند چاقی من طبیعی است و از آنجا که بارها برای لاغر شدن اقدام کرده بودم اما لاغر نشده بودم باور کرده بودم که من لاغر بشو نیستم.
اکنون که به لطف خداوند در شرایط جسمی متفاوت با گذشته خود هستم به خوبی درک می کنم که بسیاری از افراد چاق به دلیل داشتن نگرش های اشتباه درباره خودشان موانع زیادی در برابر لاغر شدن ایجاد کرده اند به همین دلیل با اینکه مدت هاست برای لاغر شدن تلاش می کنند اما به دلیل داشتن بهانه های چاقی نتیجه مطلوب نمی گیرند.
نتیجه نگرفتن یا لاغر نشدن شما به این دلیل نیست که انسان بی اراده یا کم کاری هستید بلکه به این دلیل است که موانع محکم و استواری در برابر جریان لاغری در وجودتان ایجاد کرده اید. در واقع بهانه های چاقی در ذهن شما بیشتر از بهانه های لاغری هستند به همین دلیل فقط می توانید چاق تر شوید.
بنابراین برای لاغر شدن مهم تر از آنکه چه اقدامی برای لاغری انجام دهید باید مهارت شناسایی موانع لاغری را بیاموزید تا از این طریق با برطرف کردن موانع لاغر شدن، نیروی لاغری را در جسم خود به جریان بیندازید.
ممکن است این نگرش را درباره لاغر شدن داشته باشید که چون سن شما بالا رفته امکان لاغر شدن تان کاهش پیدا کرده است. این یکی از بهانه های چاقی در ذهن افراد چاق است.
شاید این نگرش را داشته باشید که به خاطر شرایط زندگی تان تحرک چندانی ندارید یا به اصطلاح انسان کم تحرکی هستید. این یکی دیگر از بهانه های چاقی مهم در ذهن افراد چاق است.
ممکن است پذیرفته باشید که سوخت و ساز بدن شما پایین است. این هم یکی از بهانه های چاقی عمومی در ذهن افراد چاق است.
حتی ممکن است باور کرده باشید که بخاطر قدیمی بودن چربی های بدنتان برای لاغر شدن باید خیلی بیشتر از قبل تلاش کنید. این مورد هم یکی از بهانه های چاقی مهم و تاثیرگذار در ذهن افراد چاق است.
انواع نگرش ها درباره دلایل لاغر نشدن در ذهن افراد چاق وجود دارد که هر کدام به تنهایی می تواند مانعی در برابر جریان لاغر شدن جسم تان ایجاد کند.
از آنجا که تمرکز ما همواره بر چاقی و مسائل مرتبط با آن است بنابراین موانع ذهنی ایجاد شده در برابر جریان لاغری در جسم به شدت قوی و محکم شده اند به همین دلیل به راحتی نمی توان از سد آنها برای لاغر شدن عبور کرد.ی
از آنجا که موانع لاغر شدن ما ذهنی هستند بنابراین از طریق تمرینات ذهنی باید برای برطرف کردن آنها اقدام کرد.
تلاش فیزیکی مانند ورزش کردن یا رژیم گرفتن و یا هرکاری که برای لاغر شدن انجام می دهید تاثیری بر محتوای ذهنی ندارد و فقط باید برای برداشتن موانع ذهنی از طریق ایجاد فرمول های جدید یا شناسایی و اصلاح فرمول های اشتباه قبلی اقدام کرد.
منتظر خواندن نوشته های شما هستم
همراه همشگی شما: رضا عطارروشن
امتیاز 4.33 از 54 رای
با دیگران به اشتراک بگذارید تا امتیاز بگیرید!
سلام برخالقی بی همتایی من
سلام براستاد وهمه دوستان هم مسیر که بها نه خودمون رو کنارگذشته درپی رهایی از هر مشکلی که اول باعث ایجاداون خودمون بودیم تازه کلی بهانه داشتیم همه به بیرن ازخودمون ربط دادیمکه ازاین افکارکمی تو ذهنمون اونفشار چاقی رو کم کنیم
وفتی من بهانه شما رو برای چاق بودن خودتون استاد تصور میکنم من اونها داشتم با انبوهی بهانه دیگه که به شکرخدا شما آنها رو نداشتید
من خودم تکمیل کننده بهانه یی عده دیگه تواین سایت هستمکه اگه شما ندارید من اونها رو دارم به مقداربیشتر توابعاد دیگه
هر روزکه چشم باز میکنم برای بودن و هدایتم وحمایت تو این مسیراز خدایی خودم تشکر وسپاگزار هستم
چند روزیر هست که تو بخش سلامتی دارم اون افکار و موانع رو بررسی میکنم به فایلی برمی خوریم به یی پیامک مپرسم آنها رو تو مسیر که درست هست یی نشونه برای کم کردن هربهانه که تو تصورات بوده من از آنها غافل بودن میرسم چرا ?
چون من آمدم هرجی بهانه هست رو از. خودم بگیرم دیگه واقعا برای من بسه هرجی بهانه تراشی کردم و مشکلاتم رو به بیرون ازخودش ربط دادم
خودم برای خودمچاقی رو. ایجاد کردم چرا ؟
خودم برای خودم مشکل مفصلی روایحاد کردم چرا ؟
خودم برای خودن راه نرفتن رو به وجوداودرن چرا ؟
خودن برای خودم زندگی نکرده ولذت کافی روبرای زمان حیاط ازخودم گرفتم چرا ؟
وکلی جرا وچرا وچرا دیگه
چون من واقعا من خودم رو به کل کنار گذاشته ازخودم و از وجودم خارج شده به بیرون وهر انچه دیگران اون دوست داشتن رسیدم و حالا که دارن افکار رو مرتب میکنم مبینم من کلا برای دیگران زندگی کردم
این واقعیت زندگی من هست
تمام تلاشم رضایت دیگران از وحود من در این دنیا بود من خدا خلق کرده برای دیگران نه برای خودمرو حس نشاط از خودم ازبودن از به دنیا امدنم
زمانی این راه روش رو نداشتم برای خودم اون زمان زندگی کردم ولی طی این ده سال گذشته واقعا دیگه نداشتم هی کم کمتر شد تا چای رسید که حتی کما رفتم ازکما بیرون امدن رو تنها راه نجاتم ازچاقی فقط تصور داشتم
همون انسان تو راهی قرار گرفته که هر ثانیه هرلحظه داره کیف عطیمی روبه وجود خودش تزریق میکنه مثل خون تورک درحال گردش ایحاد حیات هست که نتیجه داشته باشه خودش اقدام کنه خودش خودش رو نجات بده خودش بودنه که چی کاری رو انجام داده حتما که ونباید دیگران بهش بکن منفبول کردم کل مشکلاتم چه از چاقی جه از سلامتی چه از روبط وچه از استقال وچه هرجیزه که حال به یادم ندارم همه وهمه از خودم هست هیج ربطی به بیرون ازمن نداره
تا زمانی که این مسئولیت رو فبول نکردم برای خودم نتواستمکاری روانجام بدم حالا هم همبن مشکلی با بعضی از اطرافیان دارم فبول این مسئولیت کاره اسونی نیست چون با فبول این کاره هر چی بهانه تو ذهن انباشته شده بی هوبت میشه
خوب اون زمان فرد میگه من این بهانه ندارم پس کی رو مقصر جلوه بدم که از فشار کاره نکرده کم کنم خودم تو حس خوب قرار بدم یی فضایی خالی رو تو ذهنم برای اون کم کردن فشار حسی ایحاد میشه در اطراف ذهن هنوز چون بهانه رو کم نکره اون ازبین نبرده یی کشمکش دورنی تو ذهن ایحاد میشه
برای من که به این شکل شد
وفتی فبول کردم من مسئول چاقی ایجاد شده توجسم هستم اول اون فبول با ابعاد بود مثل یی بذر که هیچ کاری براش انجام نشده اون تودست هست برای کاشتن تو.خاک زمانیکه اون بذر تو خاککاشتم به خودم گفتم ابن بذرتوخاک اگه آب بهش ندم هیچ کاری نمیتوان بکنه یا باید بارون بیآنکه نیست یا بایدمن بهش آب بدم این بخش هم خودم فبول مسیولیت کردم که نیاز بذر کاشته خودم رو باید خودم بر طرف کنم نه هبج کس دیگه
شروع کردم به دادن آگاهی درست به ذهنم مثل آب شد برای اون بذر که اول وجود بذر از آب سیر بشه اون تحول توبذر ایحاد بشه تا اون بذر شروع به زدن جوانه کنه
حالا که دارم مسیر دست یابی رو خودم رو تحلیل میکنم بازم همه از خالق خودم میدنم که تمام مسیر رو براپم من چیده داره هروز من برای دست یابی به آنچه که دوست دارم رویای زندگی تازه من هست به دست بیابی همه کاره روبرام داره انجام میده بقدری تلاش خدا برای رهایی من زیاد شده که خودم خجالت میکشم در برابر خدایی عزیز من کم میارم
چون میدنمرکه هیج بهانه ندارم هیچ علتی رواصلا فبول ندارم پس خدا مبینه من ازبیرون ازخودم دل کندم تنها به خودش وحمایتش دل خوش دارم زمانی رو که برای دریافت رویای خودم هم درنظر دارم به خودش واگزار کردم اون از کمک برای من اصلا کم نمی زاره
یی دوستی وبخش پاسخ به دیدگاه من یی متنی رو برای من فرستاده بود بود نمیدنم چطور شده بود من اون متن رواصلا ندیدم شب فبل داشتم این بخش رو میخوندم بینم چه مطالب رو اون زمان به دیگرانگفتمیا دیگران به منگفتن کاری که نمیکردم ولی شب فبل انچام دادم به این دوست رسیدم به این پیامدوستن تعجب کردم دیدم این خانم دوماه پیش به من پیام داد ولی من اصلا ندیدم رفتم بررسی کردم دیدم این خانم فقیط تواین ساین پبامک زده اون فقط به من حال دلم کمی گرفته شد که جرا دوماه فبل من این متن رو ندیدم. یی پیام براش ندادم حتی بازم یی پیام دادمکه اون فرد رودل کرمکنم اگه توسایت هست ادامه برده برای هرچی بهانه که تو ذهن اون هست که فبلا برای من بود ولی من میدنم تا خود اون فرد این مسئولیت رو فبول نکنه هیج کاری براش نمیشه کرد
ولی گفتم من این کاره رو برای بهانه ذهنم انجام میدم که اون بودنه با کمک کردن از بیرون به هیج فردی نمیشه واون رهای اون خالی کردن افکار اشتباه رو داشت تا. زمانی که خود فرد راه وروش زندگی خودش رو تغییر نده آگاهی درست کسب نکنه تلاش نکنه که این آگاهی رو به زندگی کوجک خودش بکشه اون عملی نکنه اون تحلیل نکنه تو نگاه من که هیج کاری رو انجام نداده شاید کمی هم موفقت داشته باشه ولی توزمان بلندمدت اونها رو کم کم رنکشده به همون حالت فبلی برکشت میکنه این وحس تجربه من هست وتواین همه سال که وداشتم هی رژیم میگرفتم بود لاغرشدن وزنم کم شد ولی جون به شکلی بود که اول تو ذهنم زمان براش مشخص کرده بودم که بد ازتمام شدن من به زندگی فبلی خودم برکشت میکنم
همین هم شد وفتی هرجی رژیم گزفتم اول تو بعضی که واصلا هیج موفقیتی بلندمدت نداشتم. اگه داشتن اونها کلی فشار قوی حسی وزنی رو درخودم ایجاد. کرده بود انهاهمکه توزمان بلندمدت بود بازم وفتی دقت میکنم میبن ذهنم آنها روکم کم از شعله دست یابی اون کم وکمتر میکردم خودم می دونستم دارم برکشت میکنم به زندگی فبلی خودم یی گول زدن خودم برای خودم شده بود
حالا که دارم دزمان میزارم همه کارهای که باید انجام بدم انجام میدم کلی اشکال ایحاد شده همه وهمه مسئول اون خودم میدنم نه هیجر فرد هیج کس دیگه حتی بررسی میکنم که جرا وزنی که باید تواین زمان کم میکردم علت چی هست اون میزان زیاد نشد من متوجه شدم بخش رویای پردازی ی اون کم کردم اون بهش قوت بیشتر دادم
چون بهانه ندارم برای رشد نکردن برای کسترش ندادن و اگاهی تو ذهنم وتجربه همون آگاهی با عمل کردن خودم تو جسم خودم
من دوست دارم هرچی تجربه بهتری رولمس کنم پس برای داشتن این تجربهای بهتر نیازدارم که هرچی بهانه و تراش کردم رو به شکل واقعی هموشون کناربزرام
خدا پشت وپنا هتون. یا حق. حق. نگه دارتون
سلام دوست عزیز
برای من با تکرار باره سوم مسیر دوره ودر به سرزمین لاغرها متوجه شدم من بخش عمل کردم و هدف رو به شکل باره اول دارم چون دو مسیر دیگه به این بخش اصافه کردم بخش خدادهرگز دیر نمیکند هم بودمزمان بیشتری نیاز بود که وتمرنهای اون بخش رو به شکل واقعی انجام بدم از بخش رویا پردازی کمکرده به تمرنها بیشتر دقت کردم من متوجه شدم این بخش هم بسیار اهمیت داره چون من با تصویرسازی تو باره اول بیشتر بهشپرداختم
رویایی لاغری روبیشتر داشتم وزن خوبی رو کم کردم ولی با تکرار در باره دوم وکمکردن این رویا پردازی اون کم شدن وزن رو هم به مقدارکمتر انجام شد باید طبق این مسیر ییشتر وزن کم میکردم وتازه متوجه شدم مسیر خدا هرکز دیر نمیکند برای من بخش های رو آشکار کرد که نیازهمین کم شون وزن بود جون به تعداد زیاد باوره تو اون بخش داشتمکه همه بخشهای از پازل که باید میساختم که لاغر رو به دست بیارم تواون بخش خود نمایی کرد من نیازم به اون مسبر رو هم داشتم که با کمک گرفتن ازاون ومسبرتازه کمک گرفتن ازخدا که داره توسایت به روزانجاممیشه همه وهمه دست به دست هم داده برای راهکارتو ذهن من
و تحلیل که اون نیاز هست که با یدانجام بشه من هروز این کار روهم انجام میدم زمانی روهم بهاین بخش دادم با خودم فکرمیکنمکه این مسبر چه دست اودری برای زندگی من داره چه کاری رو برام داره انجام میده و از همین تحلیل بسیار لذت می برم این حس لذت بردن همکمک کننده هست که حس تو بهترین شرایط باشه
شور شوق رو هم بابدافزایش داد من دریافتکردمکه اگه حال خوب باشهر شورشوق داشته باشی امید زیاد باشه بی شک نتیجه دریافت میشه برای من به این شکل بود اون یقین که مسیرمن لاغرخواهد کرد درمن از۱۰۰ همون ۱۰۰ هست نه ۹۹
انشالله شما هم به زودی کمشدن وزن خودتون رو شاهد باشید انشالله
خدا پشت وپنا هتون یا حق. حق نگه دارتون