موانع ذهنی لاغر شدن مهمترین عامل شکست ما در تلاش هایمان برای لاغر شدن از هر روشی است.
اگر سال هاست برای لاغر شدن تلاش می کنید اما نتیجه نمی گیرید فقط به دو دلیل است:
۱- حرکت در مسیر اشتباه
۲- داشتن موانع ذهنی لاغر شدن
چگونه لاغر شوم؟
بسیاری از افراد چاق آرزوی لاغر شدن دارند اما زمانی که به لاغری فکر میکنند انبوهی از افکار درباره چطور و چگونه لاغر شدن در ذهن آنها مرور می شود و از آنجا که قادر به مرتب کردن و سروسامان دادن به افکار پریشان ذهن خود درباره لاغری نیستند تصور می کنند لاغر شدن کار سخت و پیچیده ای است که احتمالا از پس انجام آن بر نمی آیند.

لاغر شدن را در ذهن خود به یک هدف تبدیل کنید و رسیدن به آن هدف را مانند رسیدن به خیلی از اهداف در زندگی خود ساده و دست یافتنی کنید.
تا الان در زندگی به اهداف زیادی دست پیدا کرده اید.
هدف می تواند موفقیت در قبولی در رشته مورد علاقه باشد.
هدف می تواند یادگیری مهارت مورد علاقه تان باشد.
هدف می تواند خرید یک وسیله یا هر موضوعی که در زندگی شما وجود ندارد و دوست دارید آن را تجربه کنید باشد.
نکته حائز اهمیت اینکه برای هر هدفی، مسیری وجود دارد و هر انسانی می تواند با حرکت در آن مسیر به هدف خود برسید.
تفاوتی ندارد که آن هدف مکان باشد یا موقعیت یا هر موضوع دیگری مهم این است که شما بدانید دوست دارید به چه هدفی در زندگی دست پیدا کنید و مسیر صحیح برای رسیدن به آن هدف را انتخاب کنید.
تصور کنید علاقه به ادامه تحصیل دارید. این فقط یک هدف است و مسیر رسیده به این هدف می تواند از شرکت در کلاس کنکور، برنامه ریزی برای مطالعه کردن و بسیاری موارد دیگر تشکیل شود اما همه این گزینه ها در مسیری است که شما را به سمت تجربه قبول شدن در رشته مورد علاقه تان هدایت می کند.
اهداف می توانند کوتاه مدت باشند مانند چند روز مسافرت رفتن به شهر مورد علاقه تان.
برای رسیدن به یک شهر حداقل یک مسیر عالی وجود دارد، شاید مسیر های دیگری هم وجود داشته باشد اما یک مسیر از هر نظر عالی تر و صحیح تر است.
حرکت از سرزمین چاقی به سمت لاغری
لاغر شدن را در ذهن خود مانند سفر کردن تصور کنید. همانطور که قبل از سفر شما از وجود مقصد مطمئن هستید برای لاغر شدن هم از همین الان از وجود امکان لاغر شدن تان مطمئن باشید.
همانطور که برای سفر رفتن می دانید که مدتی در مسیر خواهید بود و باید موارد زیادی را رعایت کنید تا به سلامت به مقصد برسید اکنون بدانید که لاغر شدن نیاز به زمان مورد نیاز خودش را دارد و باید در مسیر موارد زیادی را رعایت کنید تا از حرکت در مسیر لاغری با ذهن لذت ببرید.
همه افرادی که در مسیر لاغری با ذهن قرار می گیرند می دانند که می خواهند از چاقی حرکت خود را شروع کنند و از مسیر لاغری با ذهن به مقصد خود که لاغری است برسند.
برای رسیدن به موفقیت در هر جنبه از زندگی مسیرهای متعددی وجود دارد اما یک مسیر کامل تر، ساده تر و آسان تر است و افراد موفق آن مسیر را برای حرکت انتخاب می کنند.
برای لاغر شدن نیز مسیرهای زیادی ایجاد شده است که هر فرد چاقی به قصد لاغر شدن تعدادی از آنها را طی کرده است اما به هدف خود که لاغری است نرسیده است.

راه را از بیراهه تشخیص دهید
سی و پنج سال از زندگی من در چاقی گذشت و در این مدت مسیرهای پیشنهادی زیادی را به امید لاغر شدن طی کردم که هیچ کدام به نتیجه نرسید، البته در برخی مسیرها موفقیت نسبی به دست می آمد اما به سختی و از آن سخت تر رنج از دست دادن نتیجه زودگذر آن بود.
یعنی با آن همه تلاشی که برای لاغر شدن متحمل می شدم نتیجه ای که به دست می آمد به آن مقدار پایدار نبود و هنوز خستگی مسیر را از تن بیرون نکرده بودم که نتیجه به مرور از دست می رفت.
در همه مسیرهایی که طی کرده بودم با سختی و رنج چند قدم به نتیجه نزدیک می شدم اما به راحتی نتیجه چندین متر از من دور می شد.
به لطف خدا از روزی که قدم در مسیر لاغری با ذهن گذاشتم آسانی، لذت، شادی، سرعت و ماندگاری این مسیر مرا شیفته خود کرد.
- مسیری که هر روز عاشق حرکت در آن هستم.
- مسیری که مسافر را به سمت هدف فرا می خواند، ذوق و شوق ادامه دادن ایجاد می کند.
- مسیری که هر روز انگیزه لاغر شدن را افزایش می دهد چون لاغر شدن را باورپذیرتر می کند.
لاغری با ذهن زیباترین و اصولی ترین روشی است که تا به حال برای لاغر شدن تحربه کرده ام.
در این مسیر با توجه به محتویات ذهن افراد موانعی ایجاد می شود که با آموزش های لاغری با ذهن، چگونگی برداشتن آن موانع آموزش داده می شود.
موانعی که برای افراد مختلف متفاوت است چرا که زائیده ذهن آنهاست و چون محتویات ذهن افراد با هم متفاوت است موانع ذهنی آنها با یکدیگر تفاوت دارد.
از شگفتی های این دوره آن است که با یک آموزش مشترک افراد می توانند هر مانعی را که در مسیر حرکت شان ایجاد می شود از مسیر موفقیت خود بردارند و علت آن آموزش اصول مواجه شدن با موانع است.
در مسیر لاغری با ذهن شما به مهارت شناسایی و رفع موانع ذهنی لاغری دست پیدا می کنید.
این مهارت نه تنها باعث بهبود روند لاغر شدن شما می شود بلکه به شما کمک می کند تا بعد از لاغر شدن برای همیشه در وضعیت ایده آل خود بمانید. به همین دلیل لاغری با ذهن را تنها روش ماندگار برای لاغر شدن و لاغر ماندن معرفی کرده ام.

چگونگی رفع موانع ذهنی
پس از شناسایی موانع لاغر شدن حالا نوبت به حذف کردن آن موانع برای ساده کردن حرکت به سمت لاغری است.
یادگیری چگونگی حذف موانع به شما کمک می کند تا موانع ذهنی که بر اساس شنیده های قبلی در ذهن شما ایجاد شده است را به سادگی از طریق جایگزین کردن با فرمول های صحیح که از طریق محتوای آموزشی درک کرده اید و همچنین منطقی کردن آنچه دریافت کرده اید با انجام تمرینات از سر راه لاغر شدن خود بر می دارید.
وقتی دستورات حذف موانع را یاد بگیرید دیگر تفاوتی ندارد چه مانعی در مسیر موفقیت شما ایجاد شود، شما اصول برخورد و گذشتن از آن مانع را آموخته اید و به سادگی از آن مانع ذهنی عبور می کنید و به سمت لاغری مسیر خود را ادامه می دهید.
موانع ذهنی همان باورهای اشتباهی است که از گذشته تا به امروز به وفور در ذهن افراد چاق ثبت شده است، از طریق خانواده، جامعه، رسانه و سایر منابعی که از نظر ما قابل اعتماد هستند.
به دلیل مشابه بودن نحوه آموزش ذهن ما برای چاق شدن و به دلیل زندگی در محیط های مشابه، بسیاری از موانع ذهنی افراد چاق مشابه یکدیگر هستند و به همین دلیل با تحقیق و بررسی که طی این سالها برای بهتر کردن محتوای دوره آموزشی صورت گرفته، بسیاری از موانع ذهنی افراد چاق شناسایی و راهکارهای برخورد و حذف آن موانع در دوره لاغری با ذهن آموزش داده شده است.
از بین همه موانع، بعضی از آنها بسیار شایع و البته تاثیرگذار تر هستند، که در این فایل آموزشی به دو تا از موانع بسیار شایع و تاثیرگذار که مانع لاغر شدن بسیاری از افراد چاق می شود اشاره شده است.
و همچنین فرصت مناسبی فراهم شده است تا عزیزانی که تمایل به برطرف کردن این موانع ذهنی دارند، سوالات خود درباره چگونه برخورد کردن بهتر با این موانع را مطرح کرده و پاسخ خود را طی جلسات بعدی این مجموعه ارزشمند دریافت کنند.
ایمان دارم که با استفاده از این محتوای آموزشی چگونگی برطرف کردن موانع ذهنی قدرتمند خود را یاد گرفته و به راحتی در مسیر متناسب شدن به سمت خلق رویای لاغری خود حرکت خواهید کرد.
تجربه هنرجوی لاغری با ذهن:
من ابتدای دوره خیلی با این موضوع درگیر بودم چون سالها ورزش سخت وحرفه ای کرده بودم و باورهای غلط زیادی داشتم.
باور داشتم باید ورزش کنی و عرق بریزی و ضربان قلبت بالا بره وگرنه که لاغر نمیشی
از بس ورزش کرده بودم فکر میکردم روزمره زندگی من که فعالیت به حساب نمیاد و بدن من انرژی صرف نمیکنه
مثلا چقدر مگه نشستن و خوابیدن و ایستادن انرژی مصرف میکنه
حتی یه کار خنده دار و احمقانه دیگه هم میکردم اونم کالری شماری فعالیت هام بود حتما حسابی بهم میخندین شاید شما هم از این کارا کرده باشید اما وسواس گرفته بودم یه مدت مثلا می گفتم یک ساعت نشستن اینقدر کالری میسوزنه و براساس اون غذا میخوردم خیلی دوران بدی بود چاقی
الان که متناسب شدم و در مسیر تناسب اندام همیشگی خودم هستم می فهمم که چقدر کارم اشتباه بود
من یک بار حتی اونقدر خانم منفی بافم سرزنشم کرد که تو که پیاده روی نمیری هر روز یا هفته ای چند روز و تفننی میری ورزش و تو انتظار لاغر شدن نداشته باش
اونقدر حالمو بد کرده بود که به استاد پیام دادم و ازشون درمورد ورزش سوال کردم
استاد دوره برنامه ریزی ذهن برای ورزش کردن را پیشنهاد دادن
درهمین گیر دار بودم که فرشته مهربانم به دادم رسید وگفت با خودت چی کار میکنی مگه استاد نگفتن ورزش لاغر نمیکنه مگه نگفتن حتی خوابیدنم فعالیت و هر کاری انجام بدی فعالیت پس بیخیال حرف خانم منفی باف ولش کن و عجله نکن
من یک چیزی رو خیلی خوب متوجه شدم اونم اینکه من درمسیر درستم و ورزش کردن و زیبایی اندام و شنا و کوهنوردی حرفه ای و ورقص حرفه ای همه چیزایی که بهمون گفتن برای لاغری مزخرف اصلا میدونید چرا لاغرمون نمیکنه چون تمرکز مارو از تناسب اندام برمیداره میشه دوتا هدف همزمان و بعضی وقتا هم اونقدر به ورزش بها میدیم که تناسب اندام رها میکنیم
اینو من در خودم زمانی که میخواستم موفقیت و تناسب اندام هردو رو باهم پیش ببرم فهمیدم
من متناسب شدنم فعلا برام از همه چیز مهم تره بیخیال ورزش بشین
دوستانم خودتون به هیچ وجه مجبور به ورزش کردن نکنید و به خودتون آزار نرسونید در طول روز
اونقدر فعالیت وجود داره که هر روز خواسته و ناخواسته انجامش میدین که همون بسه برای قدرت ترمیمتون
خودتونم بکشید بدنتون اگه قرار باشه روزی دوگرم چربی دور بریزه سه گرم دور نمیریزه حتی با ورزش های سخت ورزش اگه دوست دارید فقط برای بالا بردن روحیه خودتون واحساس شادابی خودتون انجام بدین و گرنه نتیجه عکس می گیرید.
✍️ تمرین آموزشی 📖
تنها دلیل لاغر نشدن وجود موانع ذهنی برای لاغر شدن است. به اندازه ای که موانع ذهن خود را شناسایی و اصلاج کنید روند لاغر شدن شما به صورت خودبخودی انجام خواهد شد.
برای شناسایی موانع ذهنی باید از طریق نوشتن اقدام کنید تا ابتدا موانع را شناسایی و سپس نسبت به اصلاح آنها اقدام کنید.
ابتدا محتوای نوشتاری را مطالعه کنید، ویدیوی تصویری را تماشا کنید و سپس به سوالات مطرح شده به صورت شرح انشایی پاسخ دهید.
- با توجه به روشهایی که قبلا برای لاغر شدن استفاده کرده اید موانع ذهنی خود برای لاغر شدن را شرح دهید.
- با خودتان فکر کنید و مهمترین دلایل لاغر نشدنتان را نام برده و هر کدام را شرح دهید.
- برای موانع ذهنی لاغر نشدن خود دلیل منطقی پیدا کنید که لاغر شدن ارتباطی با آنچه تصور می کردید ندارد.
- به نظر شما ورزش کردن چه تاثیری در روند لاغر شدن دارد؟
- تا کنون از ورزش کردن برای لاغر شدن استفاده کرده اید؟ تجربه خود را بنویسید.
- اگر از ورزش کردن برای لاغر شدن استفاده کردید چه نتیجه ای کسب کردید و نتیجه شما چه مدت دوام داشته است؟
- از محتوای ویدیوی آموزشی برای خود تمرین ایجاد کرده و در بخش نظرات تمرینی که باید انجام دهید را بنویسید.
منتظر خواندن نوشته های شما هستم
همراه همیشگی شما: رضا عطارروشن
امتیاز 4.16 از 73 رای
با دیگران به اشتراک بگذارید تا امتیاز بگیرید!
بنام خداوندبخشنده مهربان
سلام به همه همراهان و استاد عطار روشن عزیز
موانع لاغری من
مهمترینش ازدواج بود ک خیلی باور کرده بودم و الان میبینم ک خیلی باور مسخره و غلطی بوده
دومین عامل عامل ژنتیک بود ک میگفتم ارثی هست ولی اینطور نیست چون من تا ۱۵ سالگی متناسب و لاغر بودم اگه ژن بود باید از اول زندگیم میبود و من توانایی تغییر اونو نداشتم اما من بارها لاغر و چاق شدم
سومین مانع من باور کم تحرکی بود ولی حالا میفهمم ک تحرک من خیلی هم زیاده دوستانی دارم ک نصف منم تحرک ندارن و لاغر هستند
چهارمین مانع غذا ها چاق کننده هستند ک اصلا اینطوری نیست غذا فقط برای تامین انرژی بدن هست و این همه انسان توی یه خونه یه غذا میخورن ولی یکی لاغر و دیگری متناسبه و اصلا ربطی نداره
پنجمی باور خوردن شکر قند و روغن هستن ک همسر من خیلی کیک و نوشابه و بستنی میخوره ولی متناسبه
ششمی باور ناتوانی در لاغری هست یا سخت لاغر شدن ک این باور هم اشتباهه چون من الان دارم ب راحتی متناسب میشم و مانتوهای گشاد شدن و اینکه کلی از شگفتی سازان ب راحتی لاغر شدن و با دیدن عکساشون انگیزه در من غوغا میکنه
هفتم باور زایمان و بارداری بود ک اشتباهه دوستم بامن بارداربود و الان کاملا متناسبه
هشتم باور ورزش نکردن بود ک اینم اشتباهه کلی از دوستام یک بار هم ورزش نکردن اما لاغرند
ورزش فقط باعث شادابی و با لابردن انرژی هست و میتونه بدن رو فرم بده ولی باعث لاغری نمیشه
نهمین باور اینکه غذاها حیف هستند و نباید دور ریخت باید خورد ک اینم اشتباهه چون ب هر حال ب طبیعت برمیگرده و نباید با این نگاه غذای اضافه وارد بدن کرد
دهمین باور من اینکه باید در شیردهی خوب غذا بخورم وگرنه شیر ندارم ک اشتباهه من الان چند هفته شده ک ب اندازه میخورم و شیرم هیچ تغییری نکرده
یازدهمین باور اینکه بدن من نمیتونه لاغر بشه ولی این خیلی اشتباهه همه ی انسان ها ب یک شکل خلق شدن و بدن من میتونه مثل متناسب ها شکل بگیره و خود ب خود چربی ها رو پاکسازی میکنه
دوازدهمین باور اگر برای لاغری کاری نکنم لاغر نمیشم اشتباهه چون این همه لاغر برای نگهداشتن لاغریشون هیچ کاری نمیکنن فقط نگرش اونا صحیح هست و انتظار لاغری از خودشون دارن همین
من امروز در مهمانی فقط از یک نوع غذا خوردم و وقتی سیر شدم دست از غذا کشیدم و اضافهی غذای بچها رو ریختم دور و مانتویی ک دوماه پیش بزور دکمه میبستم امروز گشادم بود و من خیلی خوشحالم خیلی
من در موقع غذا خوردن ذهنم ساکته و ب راحتی خوردم و ب هیچی فکر نکردم خدایا شکرت راحت شدم از فشار وعذاب ذهنی
از استاد روشن عزیز هم بی نهایت سپاسگزارم
سلام زمانی چاق بودم هیچ ارامش وحس خوبی نداشتم نمیتونستم لباس موردعلاقموتنم کنم یا حضوردرمهمانی ر و دوست نداشتم ازخوردن ها ترس داشتم وعضبی وناراحت بودم فکرمیکردم همه منومسخره میکنن یاحرف اطرافیان خیلی ازارم میداد تونمی تونی لاغر بشی اراده نداری ومن فکرمیکردم نمیتونم لاغربشم ولی به لطف خداواشنایی باسایت دوباره به اون عزت نفس وارامش رسیدم لباس دلخواه میتونم بپوشم ازغذا ترسی ندارم وحرف اطرافیان اذیتم نمیکنه به اون ارامش مدنظرم رسیدم وخداروشکر ودیگه چشم ازاندام برداشتم نه به چاقی فکر میکنم نه درموردحرف میزنم
سلام فرزانه هستم گام ۲۶از صدگام ،در گذشته از روشهای زیادی برای لاغر شدن استفاده کرده ام و من به هیچ وجه نمیگویم که روشهای که در گذشته استفاده کرده ام روشهای بدی بوده است بلکه روشهای بوده که باید سبک زندگی من در زندگیم میشدند و علت شکست من هم در ان روشها نداشتن تداوم در ان مسیرها بوده است،راجب ورزش کردن همیشه گفته ام من عاشق ورزش کردن و پیاده رویی هستم ولی حقیقتا هربارکه ورزشی را شروع کرده ام صرفا برای لاغری بوده است بارها نتیجه هم گرفته ام اما به محض رها کردن دوباره وزنم برمیگشته .من علت لاغر نشدن خود را استرس ،اینکی از کودکی چاق بوده ام ،اینکه برنج و نان زیاد مصرف میکنم شیرینی و تنقلات دوست دارم ورزش نمیکنم ،وعده شام رو بیشتر دوست دارم و عاشق غذا خوردنم و شکمو بودنم میدونم ولی اینها تصورات غلطی است چون خواهری دارم که خیلی شکمو شبا ۱۲به بعد تازه شروع میکنه به غذا درست کردن هیچ ورزشی نمیکنه هیچ تحرکی نداره و خیلیم لاغره پس همین مثال میتونه نشون بده ک من تمام این مدت از عمرم فقط فرمولای ذهنی اشتباهی داشته ام و به لطف خدا با این راه اشنا شدم و مطمئنم که اینجا. اومدنم اتفاقی نیست و هر راه و مسیری که برم ته تهش به همینجا برمیگردم اینجا رو خونه خودم میدونم ،واقعیتش تو این مدت که تو راه بودم همه چی صد صد و خوب و عالی پیش نرفته مثلا از همین امروز بخوام بگم یه امپولی جدیدا خیلی ترند سده برای افراد دیابتی اما تحت نظر دکتر میشه برای افراد چاق تجویز بشه از وقتی تو این راه اومدم تموم پیجای که راجب لاغری و غذا و این چیزاس برداشتم حتی اگه تو اکسپلور هم بیاد جدیدا رد میکنم و نگاه نمیکنم اما امروز که از سرکار برگشتم یه پست اومد بالا برام بلاگری بود که تو سه هفته با این امپولا ده کیلو کم کرده بود ومن نشستم و نگاه کردم تو ذهنم اومد فرزانه توم برو از این امپولا بگیر خودتو خلاص کن اما سریع به خودم اومدم که
فرزانه به اندازه کافی روشهای مختلفی رو رفتی ته تهش اومدی اینجا اینجا هرچقدر راه و مسیرت طولانی باشه عوضش حالت خوبه میدونی درسته همه چی و همون راهیه که همیشه دنبالش بودی همه مون اینو خوب میدونیم که یه بذر وقتی کاشته میشه زمان میخواد مراقبت میخواد به اب و خاک خوب و نور خورشید نیاز داره تا به ثمر برسه این دنیا قانونمنده و همه ذرات جهان هستی با نظم و قانون پیش میرن هیچ چیزی یه روزه یا تو مدت کم اتفاق نمیفته مثلا کسی که میخواد تو مسابقه ای شرکت کنه اول تصمیم شو میگیره بعد ثبت نام میکنه و زمان میزاره مهارتهای که لازمه رو یاد میگیره خودشو تقویت میکنه و بعد در مسابقه شرکت میکنه و اینجوریه که میتونه از خودش انتظار برنده شدن یا مقام اوردن رو داشته باشه وگرنه کسی که هیچ تلاشی نکرده مشخصه که نتیجه خوبی هم نمیگیره پس دوست قشنگم طبیعی که یه وقتای کم بیاریم بی انرژی و بی حوصله بشیم ،حتی به این راه شک کنیم فکرای دیگه ای به سرمون بزنه که فلان رژیم زودتر نتیجه میده ورزش کنم فلان دارو رو مصرف کنم خودتو بابت هیچ کدوم از اینا سرزنش نکن و اینو بدون که برای همه ممکنه پیش بیاد فقط قوی باش و امیدوار و این راه و صبورانه با احساس خوب ادامه بده مطمئنم که قراره اتفاقات خوبی برای تک تکمون بیفته ،در اخر میخوام حسمو به این راه بگم شده براتون پیش بیاد چند روزی خونه نباشین برین مسافرتی دشتی جایی بعد که برمیگردین خونه به محض اینکه یه ابی ب صورت میزنین و رو مبل میشینین میگین آخیش هیچ جا خونه خود ادم نمیشه ؟بنظرم این راه همینه خونه واقعی همه ماست و اگه بریم کلی دور بزنیم و تلاشای دیگه کنیم تهش برمیگردیم اینجا چون ارامش و حال خوبمونو راحتی مونو اینجا میبینیم براتون ارزوی بهترینا رو دارم ممنونم که وقت گذاشتین و نوشته منو خوندین♥️♥️♥️
با سلام من روشهای لاغری زیادی رو تجربه کردم ولی در همه آنها بطور یکسان یکسری باورهای اشتباه و مانع برای لاغری من وجود داشت مثلا:
من حتما باید وقتی ورزش میکنم عرق بریزم وضربان قلبم بالا بره اگر این اتفاق نیفته ، پس اون ورزش فایده ای نداشته !
بعد از ورزش اصلا نباید غذا بخورم که باعث ایجاد چربی در بدنم میشه وبه چاقی بیشترم کمک میکنه !
در حین ورزش حتما باید آب بخورم وگرنه سوخت وساز اتفاق نمی افته !
بعداز ظهر میوه خوردن باعث چاقی میشه ،چون تمام قند میوه جذب میشه !
چند نوع میوه خوردن هم زمان ممنوع ! چون باعث چاقی میشه!
ودهها باور اشتباه دیگه که نمیگذاشتن به لاغری برسم 😮💨
ولی وقتی با دوره های لاغری با ذهن آشنا شدم فهمیدم اینها همه اطلاعات اشتباهی بوده که من از محیط اطرافم دریافت میکردم ودر ذهنم بشکل باور ذخیره میکردم
اگر حتما باید ورزش ضربان قلب رو بالا ببره وتعریق رو زیاد کنه پس چرا دوست من که فقط پیاده روی با سرعت آرام رو انجام میده سوخت وساز خوبی داره و کاملا متناسبه؟چرا دخترم که اصلا اهل هیچ ورزشی نیست وکاملا متناسبه؟ یا خودم!!!!قبل از بیست سالگی که اندام متناسب وخوبی داشتم و اصلا ورزش نمیکردم !
من تا قبل از بیست سالگی هر وقت دلم میخواست میوه میخوردم وتازه شاید هرچی میوه فصل بود رو یکجا میخوردم ، ولی متناسب بودم اون که دیگه خودم بودم ،چرا تبدیل به قند نمیشد وچاقم نمیکرد ؟
من بعد از چاق شدن بارها وبارها کلاسهای ورزشی رفتم و مدتها از تمرینات ورزشی استفاده کردم ولی فقط میتونستم شاید چند گرم از وزنم کم کنم که اونهم به چه سختی وعذاب بود!!!!!
وتازه اونهم با رژیم غذایی که تا رها میکردم بلافاصله برمیگشت سر جای اولش !
پس نتیجه میگیریم اینکه ورزش کردن وعرق ریختن وضربان قلب رو بالا بردن روش مناسبی برای لاغر شدن نیست شاید ورزش کردن به روحیه خوب داشتن ویا بالا بردن سیستم ایمنی وافزایش استحکام استخوانها کمک کنه ولی برای لاغری گزینه مناسبی نیست واین باور اشتباهه!!!!
بسم الله الرحمن الرحیم.
سلام خدمت استاد گرامی و همه عزیزان.
من در ابتدا چندتا سوال داشتم،اول اینکه به نظرتون اول دوره پیاده روی موثر را تهیه کنیم یا همین دوره ورزش کردن؟یا فرقی نداره؟
سوال دوم که نمیدونم درسته پرسیدنش یا نه ولی جسارت بخرج میدم و میپرسم با تهیه این دوره ها هر روز باید ورزش کنیم؟؟چون تو فایل متنی متوجه شدم که فعالیتهای روزانه هم خودش ورزش کردن محسوب میشه یجورایی.
درضمن استاد عزیز عکستون خیلی زیاد باحال بود عکس بچگیتون معلوم بود چرا همه عاشقتون میشدن.خخخخ
خب حالا بریم سراغ تمرین:
سلام و درود
لاغری با ذهن وابسته به ورزش و رژیم نیست بلکه از طریق اصلاح نگرش و فرمول های ذهن چاق انجام میشه
محصول پیاده روی موثر شاید در ذهن ابتدا این نگرش رو ایجاد کنه که برای لاغر شدن نیاز به پیاده روی کردنه ولی انشاالله استفاده کردید متوجه تفاوت پیاده روی کردن با استفاده از این فایل ها خواهید شد.
ضمنا توضیحات این محصول رو مطالعه کنید
درباره محصول ورزش کردن هم قطعا خبری از برنامه ورزشی نیست و بیشتر درباره آگاهی پیدا کردن به باورها و نگرش های ما درباره ورزش کردن می باشد.
هر دو محصول عالی و لازم برای درک بهتر لاغری با ذهن هستند.
منتظر خبرهای عالی شما هستم👌
سپاسگزارم از شما استاد گرامی
به نام خدای هدایتگرم
سلامی گرم خدمت استاد عطار روشن عزیز و بقیه عزیزان
بحث شیرین ورزش
تقریبا وارد هفته سوم شدم که دارم ورزش میکنم و یوگا میکنم .
از شهریور که دوباره فایل گوش کردن رو شروع کردم هیچ ورزشی نکردم و آگاهانه همه رو گذاشتم کنار.
به خودم گفتم من باید به این باور برسم که ورزش چیزی نیست که منو چاق یا لاغر میکنه …تا اینکه سه هفته پیش میل شدیدی به ورزش کردن پیدا کردم …دل تنگ روزهایی شدم که هدفمند بودم و ورزش میکردم و البته سالم خوری هم داشتم …
نشستم این افکار رو واکاوی کردم در ذهنم که چرا این اتفاق در من افتاده ، چطوری خود به خودی نگاهم تغییر کرده نسبت به ورزش کردن…
و جواب رو یافتم در اینکه ،از اونجایی که من لذت داشتن بدن متناسب رو هر روز به خودم یادآوری میکردم و رنج و عذاب اضافه وزن رو مینوشتم، ذهن من انتخاب صحیح رو اینطوری برام تعریف کرد …چشمامو بستم و خودم رو دیدم که دارم ورزش میکنم ،خیلی خودمو بیشتر دوست داشتم توی اون حالتی که دارم برای خوشحالیم و سلامت مفاصلم و ماهیچه هام قدمی برمیدارد. یه ماشینی که ما داریم و سوار میشیم نیازه همیشه آب و روغن و بنزین و فیلتر هاش چک بشه تا خوب به ما سواری بده ،بدن هم همینه . برای اینکه به ما لذت زنده بودن رو بچشونه ،نیاز هست به مفاصل رسیدگی بشه …نیاز هست کششی به عضلات بدم …بدنم که عرق میریزه حسم خوب میشه سبک میشم…و احساس میکنم دفع سموم راحت تر انجام میشه از بدنم…بیخود نبوده که اجداد ما ۲ میلیون سال قبل، برای هر نیاز روزانه شون لازم داشتن تحرک زیادی داشته باشن…برای یه آب خوردن لازم بوده کلی برن کنار یه رودخونه ای آب بخورن…یا برای تهیه غذا از صب از خونه میرفتن بیرون تا شب…یا برای آتش روشن کردن و هزاران کار دیگه …همه اینها به من گفت بدن من به عنوان انسان،اصلا برای یکجا نشینی و بی تحرکی ساخته نشده…عضلات و ماهیچه های من اگر تحرک نداشته باشن ، خشک میشن و ضعیف میشن…و اینجوری میشه که الان در جامعه شاهد هستیم ،یه فرد ۳۰ ساله زانو درد وکمر درد و غیره داره…چون داره خلاف جهت رودخانه پارو میزنه…برای یه طبقه بالا رفتن از آسانسور استفاده میشه…و مواردی از این دست
و در کنارش که دیدم ذهنم آستین بالا زده برای این تغییر شگفت انگیز منم شروع کردم هی تغذیه خوب بهش دادم…یادم اومد که چقدر باشگاه میرفتم و ورزش میکردم و اصلا لاغر نمیشدم …خیلی عرق میکردم و اون ۲۰۰ گرمی که هر روز کم میشدم. همون آب بدنم بود و فردا صبح به محض بیدار شدن میرفتم روی وزنه و میدیدم همونم برگشته و خودمو راضی میکردم که چون وزنه زدم دیروز بدنم دم داره ..نگو که اصلا ورزش لاغر نمیکنه …مواردی دیگه رو نشون ذهنم دادم که متناسب هستن و اصلا ورزش نمیکنن…و مواردی که هر روز دارن خودشونو توی باشگاه میکشن و لاغر نشدن….ولی برعکسش رو هم نشون ذهنم میدم هر روز و اینکه ،ذهن عزیزم ببین کسایی که میرن باشگاه و ورزش میکنن که شاد باشن ، دیسیپلین داشته باشن ،تا بتونن در مواجهه با شرایط مختلف ذهنشون رو کنترل کنن ،اونها خیلی موفق هست در این تصمیمشون….پس ذهن عزیزم ورزش به هیچ عنوان برای لاغری نیست…ورزش باعث میشه توانایی ذهنی من افزایش پیدا کنه …در شروع یوگا متوجه این موضوع شدم که ،دو نیمکره مغزم تعادل نداره …ولی الان که سه هفته ست گذشته شاهدم که دارم حرکات رو بهتر از روز اول میزنم …یوگا اول ذهن آرام میخواد برای پیشرفت…و همین خیلی خیلی خیلی میتونه کیفیت زندگی من رو به مرور افزایش بده
با تشکر از استاد
یک نفر داخل خانواده ی ما هست که خیلی میخوره اما لاغر هست و خیلی هم لاغره البته یه خانواده هستن که به شدت غذا میخورن اما خیلی لاغرن . چرا لاغرن ؟چون که کسی نبوده بگه که قراره چاق بشن . چون معتقدند چیز غیر عادی نیست و چاق هم نمیشن و حتی بعضی از افراد خانواده از بس لاغرن میخوان یه ذره چاق بشن چند بار شبی شام میخورن اما دریغ از یک گرم اضافه کردن و همیشه و همچنان لاغرن .
هیچ یک از متناسب های طبیعی اطراف من ورزش نمیکنند و همیشه از ازل لاغر بودن و اصلا هم چاق نشدن . چطور هست که اونا طبیعی لاغرن بدون ورزش و من برای لاغری باید ورزش کنم . این حرف برام فوق العاده جالب بود “ ورزش فقط کمک کننده هست و دلیل لاغری نیست ”
همسر من یک همکار داره که حدودا ۵۰ سال داره این فرد با هر چایی یک قندون قند میخوره و در طول روز هم چندین بار چای میخوره و نه بیماری قند داره و نه چاقه تازه در نظر بگیرید که این فرد نون و بقیه قند ها رو هم علاوه بر چایی دریافت میکنه اما چرا نه بیماره نه چاق چون اصلا اعتقاد نداره که این قند ها چاق میکنند یا بهش دیابت میدن و در عوص برادر من با ۴۰ سال سن همش داره رعایت میکنه و مدام قند و فشار خون و بقیه چیزها بهش فشار میارن اخرین باری که دیده بودمش اصلا نان و برنج نمیخورد و میگفت نمیدونم چی بخورم خیلی دلم خواست کمکش کنم اما مطمئن بودم قبول نمیکنه و سکوت کردم .
اگر داخل رژیم های کالری شمار نگاه کنیم هر چیزی که یه ذره فقط خوشمزه باشه چاق کننده است هر چی من علاقه داشتم چاق کننده بودند خیلی مسخره است پس چی بخوریم اینو از گیاهخوارا بپرسی میکن فقط میوه و سبزی از کتوزنیک بپرسی میگه فقط گوشت و سبزی . از روزه دارا بپرسی میگن هیچی باید با نور تغذیه کنی از اب درمانی بپرسی میگه فقط آب اونم به شیوه ی خاصی داخل کوزه و فلان و … باید تهیه بشه . یعمی از هر سبکی بپرسی با کلی دلیل فقط خودشو قبول داره . این نشون میده که قدرت دست ماست و ما به هر چی قدرت بدیم همون شفا میده لاغر میکنه خوب میکنه هزاران انسان هستن که با خام خواری بیماری لاعلاج درمان کردن داخل کتو هم به همین ترتیب افراد ادعا میکنند کلی از بیماری هاشون درمان شده خب کدوم درست میگن ؟ هر دو نه درست هستن نه غلط این ذهن انسان و باورش هست که هر کدوم رو که قبول داشته باشه براش جواب میده . برای من همیشه این سوال بود و الان اینجا جوابشو گرفتم چون من هر دو روش رو مدتی امتحان کردم . پیش یه دکتر رفته بودم میگفت ۳۳ بار هر لقمه رو بجوین اینقد این کار مسخره بود اخراش یه لقمه بزرگ بر میداشتم چون عجله داشتم واسه خوردن و ۳۳ بار میجویدم و اینقد بزرگ بود که ۳۳ بار جویدن افاقه نمیکرد و بازم کامل وارد معده ام میشد ولله که همش چرته کدوم لاغری تعداد جویدنش رو میشماره که من بشمارم اخه درسته باید اروم بخورم اما تعداد خاص جویدن مسخره است به نظرم . خود ادم میفهمه کی قورتش بده دیگه .
یه متناسب خوشهیکل داریم تو خانواده که حتی یک گرم هم اضافه نداره و این بشر غصه ی همه رو هم میخوره و استرس همه چیو داره و من نمیدونم چطور استرس تو ما چاق میکرد پرخوری های ما عصبی بود ولی برای مهسا اینطور نیست اون با تمام استرس هاش متناسب متناسب هست .
من یه کاری کردم نمودار کم و اضافه شدن هامو در طی سنم کشیدم و اونجا من متوجه شدم که یک سری باور های چاقی چطور تمام وقت و تلاش و انرژی من رو تحت تاثیر داشتن یعنی من هر چی زور میزدم زجر میکشیدم انگار این باور منو محکم میکشید به سمت اصافه وزن و اصلا تلاش من اهمیتی نداشت نمودار به شدت حالت افزایشی داشت و عجیب غریب بود. ولی اونجا نقش باور برای من خیلی قشنگ مشخص شد .
جالبه این همه ادم متناسب که جمعیتشون خیلی بیشتر از چاق هاست رو داخل ایران نمیدیدم چشم دوخته بودم به اون چاق هایی که میشناسم در صورتی که بیشتر جمعیت جامعه متناسب هستن با این که نون و برنج و اینا مصرف میکنن جریان چیه چرا نون و برنج در من باعث چاقی و در اونها باعث هیچی نمیشه مجموعه ای از باور های چاقی در کار بدن من اختلال ایجاد کرده و نمیزاره بدن کار طبیعیشو که دفع مواد غذایی بلااستفاده هست رو به درستی انجام بده . واقعا از خودم معذرت میخوام برای این مزخرفات که باورشون کردم .
سالها فک میکردم من معتاد به شیرینی هستم و وقتی به این معتقد بودم واقعا مثل معتادها رفتار میکردم تا باورم رو اثبات کنم و این باور در من با مطالعه ی کتابهای تغذیه و خام گیاهخواری رخ داد و واقعا متاسفم بابت اون کتاب که پر هست از اطلاعات ترساننده با کمی تامل الان به هیچ عنوان فک نمیکنم که من بیش از بقیه شیرین مصرف بکنم مثل بقیه مصرف میکنم و هیچ حالت غیر عادی نیست اصلا بیش از حد نیست بسیاری از جاها دلم رو میزنه و علاقه ای به مصرفش ندارم و مصرف نمیکنم
تاثیر که داره بالاخره فعالیت هست و انسان رو لاغر میکنه بارها در روش های قبلی تاثیرش رو دیدم اما واقعا دلیل و علت لاغری نیست چون درصد زیادی از لاغر ها اصلا ورزش نمیکنند ولی متناسبن پس دنبال علت باید جای دیگری بود . اون هم ذهن هر انسان هست که با تمام مشترکات در تغذیه اما نتایج متفاوتی رو رغم میزنه . در دوبدن شبیه بهم با ذهنیت متفاوت دو تاثر متفاوت میگذاره .
تا کنون از ورزش کردن برای لاغر شدن استفاده کرده اید؟ تجربه خود را بنویسید.
هزاران بار و میزان کاهش وزن من کاملا باوری که داشتم رو تایید کرده هر بار یک باور جدید و من همشو یه جا جمع کردم تحت عنوان پوشه ی ورزش
بار اول در ۱۵ سالگی بدون هیچ ذهنیتی به راحتی لاغر شدم بدون هیچ انتظاری بعد فهمیدم میشه با ورزش لاغر شد . بار بعد رژیم تنها گرفتم و چون ورزش نمیکردم دیرتر لاغر شدم یادمه بیشتر طول کشید و به خودم گفتم پس بدون ورزش طولانی تر هست . بعدا کم کم تحقیق کردم فهمیدم باید ضربان قلب تغییر کنه تند و اهسته باشه دورا ای بیشتر از ۴۵ دقیقه باشه بعدش فقط اب بخوری و هیچط نخوری تا دو ساعت . اگر رعایت نمیکردم قوانین رو خب اون همه بدبختی که واسه پیاده روی و ورزش کشیده بودم دود میشد و میرفت هوا . بعد ها من ۳۵ دقیقه ماه ها پیاده روی بدون وقفه میکردم با رعایت رزیم غذایی چون ۳۵ دقیقه بود هیچ اثری نداشت فقط سالم تر میشدم ولی لاغر نمیشدم حتی یک گرم کم نکردم سه چهار ماه بعد ول کردم و نرفتم بعد ترسیدم نکنه ورزش نمیکنم سلامت هم نشم کرخت و بیمار بشم پاهام فلان بشن و شدم و واقعا توی دنیایی که هر کسی یه حرفی میزنه ما هر کاری بخوایم بکنیم باید کلی چیزو رعایت کنیم و حتی برای نفس کشیدن هم کلی متخصص و فلان هستن خب ما چه بکنیم با این همه اطلاعات . باید بدونیم که جهان کاملا انعطاف پذیر هست و با باور های ما کار داره و اونطوری میسازه زندگی ما رو فقط با باورهامون و اون باور ها رو هم خودمون باید انتخاب کنیم که چی هستن نه اینکه با شرطی شدن یه چیزیو دنبال کنیم .
به محص رها کردن ورزش انتظار لاغری متوقف میشد و انتطار چاق شدن فعال میشد و همین اتفاق هم می افتاد .
سپاس فراوان برای مطالب مفید و عالی که به اشتراک میگذارین
سلام من سال های زیادی درگیرچاقی بودم وخیلی برام عذاب اوربودهیچ انگیزه ایی نداشتم وهمیشه تحت حرف اطرافیان قرارمیگرفتم چراچاقی لاغرکن ودردزانو برام خیلی سخت بودهرچی دکترمیرفتم هیچ تاثیرنداشت فکرمیکردم بارژیم ورزش وپیاده روی میتونم لاغربشم ولی هیچ کدوم تاثیر دایم نداشت وموانع ذهنی زیادی داشتم ارث وبیماری وژنتیک وباورنداشتن که من هم میتونم متناسب بشم خیلی افکارچاق کننده داشتم ولی اشنایی باسایت برام انگاریک معجزه بودفایل های استادانگاریک جورمرهم هست برام وفکرمیکنم همش لطف خداست من بااستفاده ازمحتویات سایت برام لاغری اسان شده نسبت به غذاترسی ندارم حتی نسبت به شیرینی ها وهمچی روبدون ترس میخورم واعتمادبنفسم بهترشده ومن فکرمیکردم باخوابیدن چاق میشم یا ورزش نکردن باعث میشه چاق بشم ولی بااموزش لاغری همه این موانع برام اسان شده هیچ کدوم ازاین افکاررودیگه مرورنمیکنم چون همش یجورترمز ذهنی یاموانع ذهنی هست متناسب شدن بهترین حس دنیاروداردوبهترین بازخوردروبرتم داره حس ارزشمندی حس اعتمادبنفس وکنترل پرخوری وریزه خواری وهمینکه میتونم لباس موردعلاقموتنم کنم خدایا شکرت
سلام من درگذشته چاقم باشگاه رفتن فقط به عنوان اینکه وزنم کم بشه ولی هیچ تاثیری نداشته هم پرخوری میکردم میگفتم چون ورزش کردم بایدبخورم بدنم ضعف داره وهمین باعث چاقترشدن وبی انگیزه شدنم میشد یابرنامه رژیمی رو خیلی دقیق اجرا نمیکردم گاهی زیرابی میرفتم بعدعذاب وجدان وکلی ناراحتی من لاغرنمیشم من بی اراده هستم ویه مدت میرفتم پیاده روی زیادتاثیرنداشت بعدیه مدت دلسردمیشدم ولی به لطف خداواشناشدن بالاغری باذهن تمام این موانع بهترشده وخیلی تونستم سایزکم کنم واطرافیانم میبینن تعجب میکنن چیکارکردم اینقدرلاغرکردم ومن هم میگم کارخواصی نکردم
بنام خدای مهربان
سلام بر استاد روشن عزیز و دوستان همراهم
مژگانم روز ۴۳ از حضورم در این بهشت بصورت معجزه با توکل بر خدا و رها کردن خودم در دستان مهربان خدا
موانع ذهنی لاغری
استاد خود ورزش های زیاد من مانع ذهنی من برای لاغری شده بود
تنها ورزشی که تو این سالها برای لاغری انجام ندادم و هنوزم میخوام با ذوق و شوق ادامه بدم بدمینتون ه
فقط بدمینتون رو برای احساس خوبش و لذتش هجده ساله تو پارک با دوستان شادم بازی میکنم و الآنم دوست دارم ادامه ش بدم اصلا هیچ وقت بخاطر هدف لاغری بدمینتون نرفتم برعکس شاید آرزوی لاغریم یکیش بخاطر بهتر شدنم تو بدمینتون بوده اینکه راحتتر به توپها برسم
بقیه ورزشهایی که میرفتم همش به نیت لاغری بود و هیچ نتیجه ای جز اینکه من یه چاق کمی متناسب باشم نداشته منظورم اینه که هیچ وقت سایزم به وزنم نمیخوره کمتر نشون میده حتی وقتی بالای صد کیلو بودم
از دیگر موانع ذهنی من برای لاغری باور به برگشت اشتها تو دوران پریود ،آخر هفته ها ،مسافرتها بود که میگفتم من اراده ادامه رژیم و ورزش تو این شرایط ندارم پس من چاق میشم و چاق هم میشدم بعد هر مسافرت یک هفته ای راحت ده کیلو اضافه میکردم
سه روز در هفته میرفتم ایروبیک سه روز دیگه ش بدنسازی با دستگاه و در کنارش پیاده روی،خنده م میگیره یادش میفتم بدمینتون هم که عشقی میرفتم ولی بازم میدیدم چربی های پهلوهای من آب نمیشه شکمم کامل صاف نمیشه ناامید میشدم باشگاه رو یه مدت ول میکردم یهو وزنم مثل چی میرفت بالا چون باورم بود که بخاطر ورزشه که یکم وزن کم کردم حالا که باشگاه نمیرم طبیعیه چاق بشم و چاق هم میشدم
ولی الان من خوشبختانه با کمک استاد یکی یکی موانع ذهنی م رو شناسایی و حذفشون کردم و واسه همینه که اینقدر سریع دارم لاغر میشم و باعث میشه برای همیشه تاکید میکنم برای همیشه متناسب بمونم و این حتی گفتنش هم برام دلنشینه
الان هیچ کدام از ورزشهای بالا رو نمیرم و فقط هر از گاهی تو خونه موقع گوش دادن فایلهای استاد رو دوچرخه ثابت تکالیفم رو انجام میدم اونم نه بمنظور هدف لاغری نه
هر چی فرمول و باور اشتباه تو ذهنم بود تو این ۴۳ روز ریختم تو سطل زباله با اضافه ی غذاهایی که قبلا میخوردم میگفتم حیفه ،حیف من بودم نه اون یه ذره غذا
و الان من پر لذتم احساسم خوبه اعتماد بنفسم رفته بالا معلومه ده کیلو کم کردم سبک شدم فرزترو چابکتر شدم انرژی م بیشتر شده شادتر شدم سایزم جمع شده لباسهای رنگی رنگی و شاد میپوشم و چقدر این حس ها لذتبخشه خداااا
نه فقط رو لاغری رو کل زندگیم تاثیر گذاشته من تغییر کردم قرآن میخونم شعرهای مولانا و شمس و عطار میخونم مدیتیشن میکنم درختارو بغل میکنم حیوونارو ناز میکنم غروب و طلوع خورشید رو تماشا میکنم پامو زیر نور خورشید میزارم دستمو از پنجره ماشین میارم تو هوا ،موهامو افشون میکنم هر روز پسر و همسرم رو با بوسه به استقبالشون میرم بغل میکنم
خدایا شکرت نوکرتم خدااااا الان با آرامش از لحظه لحظه ی زندگیم لذت میبرم
استاد روشن شما بمن یاد دادید که ورزش یه عامل تاثیر گذار در روند متناسب شدنه ولی علت نیست و اینو آویزه ی گوشم می کنم
من الان موقع گوش دادن فایلها تو خونه دوچرخه میزنم نه با هدف لاغری اول ذهنم رو آماده کردم حالا برای سلامتی جسمم حس خوبم ورزش میکنم و اونو عامل لاغری خودم نمیدونم
من گفتم نمیخوام تو این مسیر سر بخورم افتادم تو سرازیری و دارم ازین مسیر که مثل یه مسافرت به کلاردشت شمال میمونه برام ازمسیر سفرم لذت میبرم تا به کلاردشت یا همون تناسب هدفم برسم
از امروز ده کیلوی دوم من شروع شده و با شور و شوق ادامه میدم
مژگانم همون مادر شاد و انرژی مثبت و خوش شانس
بنام خدا سلام استاد عزیز و دوستان هم مسیر
گام ۲۶ موانع ذهنی لاغری چیست ؟
من از وقتی وارد سایت تناسب فکری متوجه خیلی موانع ذهنی شدم چیزی که اصلا فکرش را نکنی اون یک مانع لاغری بوده و باعث چاقی شده مثال حتی نگاه کردن با حسرت به مواد غذایی که دوست داری بخوری ولی از ترس چاقی نخوری کی فکرشو میکرد که چاقی ما کار ذهن هست نه مواد غذایی نه ارث نه داروها و غیره اینها همه مانع ذهنی هستن اینکه من خودم سالها میگفتم اگر مرتب باشگاه نرم چاق میشم اگر بخورم تا سیر بشم چاق میشم باید گرسنه برم کنار از سفره اگر مکمل آهن بخورم چاق میشم مواد غذایی برنج و روغن و نان و سیب زمینی بخورم چاق میشم و خیلی موارد دیگر هیچ وقت فکر نکردم چاقی درون من است و ربطی به دنیای پیرامون من ندارد و مت بیخودی سالها ورزش و رژیم را داشتم و هیچ وقت لاغر نشدم تا اینکه واردسایت تناسب فکری شدم متوجه شدم این کار ذهن منه که چاقم و الان همیشه افراد متناسب را زیر نظر دارم که آنها هم هر چی من میخورم اونا هم میخورن پس چرا لاغرن چون فرمول چاقی در ذهن آنها نیست و هرگز ترس از مواد غذایی ندارن راحت در حد سی ی میخورن منم با آموزش زبان لاغری دارم یاد میگیرم که ورزش کردن باعث متناسب شدن نمیشود بلکه روند متناسب شدن را بهتر میکند و الان من با خیال راحت باشگاه میرم و برای شادابی بیشتر و زیبایی اندام ورزش میکنم چقدر این نوع ورزش شاداب کننده است چون هیچ استرسی مثل بقیه ندارم اونا را میبینم مرتب وزن میکنن تلاش برای چربی سوزی بیشتر با هم حرف میزنن در مورد چاقی و من فقط نگاشون میکنم و خداوند را صد بار سپاس که به این سایت هدایت شدم خدایا شکر
بنام خدا سلام استاد گرامی ودوستان هم مسیرم گام 26:موانع ذهنی لاغر شدن چیست؟ موانع ذهنی در هر جنبه از زندگی در مااست واگر بخواهیم موفق شویم باید این موانع رو برداریم برای رسیدن به تناسب اندام باید از مسیر چاقی به مسیر لاغری برویم خوب برای اینکه لاغر شویم روش های زیادی امتحان کردیم ولی بهترین روش لاغری باذهن بود که مرا به مقصد دلخواهمان میرساند وچاقی در درون ماست وباید از درونمون لاغر شویم وبایدهرروز روی خودمون کار کنیم هر مسیر که طی میکنیم یه سری موانع ذهنی وجود دارد وباید آن موانع هارو برطرف کنیم که به آن مقصد که لاغری است برسیم وباید در مسیر لاغر باذهن هر روز استمرار داشته باشیم وعجله نکنیم موانع ذهنی هر انسانی متفاوت است وبا برطرف کردن هر موانع مرا به تناسب اندام نزدیک تر میکندفقط کافی است که افکار ونگرش نسبت به هر چیزی تغییر دهیم وبه جای فرمولهای اشتباه فرمولهای صحیح وارد کنیم اون هم با تمرین تکرار اضافه وزن ما به جسم ما فشار وارد نمیکند بلکه به ذهن ما فشار میاوردباید ذهنمان را تحت آموزش ذهنی قرار دهیم تا تغییر کند میخوام موانع ذهنی خودمو شناسایی کنم به لطف خدای مهربان در مسیر که چند ماه است قرار دارم چند تا از موانع رو شناخته ام 1_ورزش کردن واینکه باید به باشگاه برویم این باور غلط در خودم باعث چاقی بیشتر میشد نه لاغری وباید آب زیاد بنوشیم اینا همش ذهنمون گول میزدیم هیچ والان که شکر خدا فهمیدم که ورزش کردن برای سلامتی وشادابی است نه لاغری 2رژیم گرفتن باعث لاغری نمیشودبلکه میل مارا نسبت به قبل بیشتر میکند چون هر چه گرسنه تر بشویم حرص ولع مناسبت به مواد غذایی بیشتر میشه این هم یک باور غلط است که تو ذهن ما کردنند3_مواغذایی وترس از آن فقط مراچاق تر میکرد چون ما از خودمون انتظار چاقی داشتیم این هم یک باور غلط است چو ن مواد غذایی هیچ تاثیری ندارند این ذهن ماست که به آن قدرت میده چون بدن ما هوشمند است ومثل دریاست خودشو پاک سازی میکند 4_ ودمنوش ها وقرص ها این هم هیچ تاثیر برای لاغر شدن ندارد چون ما گول رسانه ها وتبلیغ میخوریم وفکر میکنیم باخوردن اونا به تناسب میرسیم در عوض این ذهن ماست که باید تغییر کندهیچ دارو ودمنوشی اثری ندارد وباید روی خودمون کار کنیم وباماندن در مسیر لاغری باذهن ادامه دهیم واستمرار داشته باشیم واقعا متناسب شدن آسانترین کار دنیاست ممنونم استاد گرامی بابت این آگاهی فوق العاده تون.
و خدایی که در این نزدیکیست
موانع ذهنی زیادی برای مسیر لاغری با ذهن وجود داره.منم ی زمانی وقتی نیت رژیم رو میکردم بلافاصله یا برنامه ریزی میکردم توی خونه ورزش کنم یا میرفتم باشگاه یا پیاده روی،چقدر بهم فشار میومد چون واقعا علاقه ای نداشتم .خیلی کسل کننده و عذاب آور بود.خدایا شکرت که متوجه شدم و آگاه شدم که با تغییر باور هست ک میشه وزن کم کرد،هنوز به اون درجه نرسیدم که بخوام ورزش کنم هنوز مشتاق نشدم،گاهی دلم میخواد ک برم شروع به ورزش کنم ولی میخوام با تکامل مسیر برم دنبال ورزش مورد علاقه م.من از وقتی یادم میاد علاقه داشتم ک شنا رو یاد بگیرم و هنوز فرصتش نهیان نشده که تشنه ی این کار بشم.دلم میخواد با تمام وجودم این مرزش رو شروع کنم.به امید اون روز دارم برنامه ریزی میکنم.الهی به امید تو
یا حق
سلام استاد روزتون بخیر
من قبل از استفاده از هر روشی پیاده روی رو برای لاغر شدن استفاده کردم و خیلی سخت ادامه می دادم حتی برای این که انگیزه من از بین نره خواهرم با به پیادهروی می آمد تا اینکه خواهرم خسته شد و نتوانست ادامه بده ولی من هم چنان ادامه می دادم تا اینکه به خاطر مشکل لگن که داشتم درد زیادی سراغم آمد و به خاطر درد امانم بریده شد و پیادهروی را رها کردم چون همه میگفتن پیادهروی برای لاغر شدن بسیار مناسب است من به سختی ادامه دادم و درنهایت کمی وزن کم کردم که آن هم ماندگار نبود و فقط درد و بیماری برای من په همراه داشت این بود که به این نتیجه رسیدم که پیادهروی برای لاغر شدن هیچ فایده ای ندارد و حتی لذت بیرون رفتن را هم لزبین می برد پس به راحتی از روش های لاغری خط خورد.البته چند ماهی هست که دکتر به من پیشنهاد داده به خاطر دیسک کمر و قوی شدن عضلات کمر خیلی کم پیادهروی کنم ولی من چون دوره لاغری با ذهن را شروع کرده بودم پیادهروی نرفتم اگه ممکنه استاد من را راهنمایی کنند که برم پیادهروی یا همچنان سر سر قرار خودم بمانم ؟
یکی دیگر از موانع ذهنی من استرس زیاد من هست که وقتی مشکل پیش میآید یا ناراحت هستم به طور ناخودآگاه به سوی خوراکی میرم ویکدفعه می بینم دارم میخورم نمیدانم چطور برخورد کنم ؟
به نظر من ورزش هیچ تأثیری در لاغر شدن ندارد به طور قطع.
کسی که ورزش می کند و وزن کم میکند به خاطر ورزش نیست به خاطر فرمول ذهنی که دارد چون در ذهنش ورزش را عامل کم کردن وزن میداند وزن کم میکند و وقتی ورزش قطع می شود و یا خسته می شود وزنش بر میگردد.
من دیگر برای لاغر شدن از ورزش به هیچ عنوان استفاده نمی کنم.
سلام باید مقصد وهدف خودرا لاغری بدونیم همونطور که برای مسافرت باید مسیری طی بشه تا به مقصد برسیم برای لاغری وبخصوص لاغری از راه ذهن باید مسیری راطی کنیم واین مسیر راباید نرم آهسته طی کنیم نه باعجله تا به مقصد خودمون برسیم دراین مسیر طبیعی هست موانعی هست وامکان زمین خوردن زیاد هست ولی بایدکوتاه نیاییم وتا حد ممکن تلاشمون را بکنیم واستمرار داشته باشیم تا به هدف برسیم
سلام استاد.ممنونم بابت مطالب فوق العاده سایت و فایل این صفحه. خسته نباشید و خدا قوت بهتون.
چندتا نکته برای خودم:
✓لاغر شدن را در ذهن خود مانند سفر کردن تصور کنید. همانطور که قبل از سفر شما از وجود مقصد مطمئن هستید برای لاغر شدن هم از همین الان از وجود امکان لاغر شدن تان مطمئن باشید.
✓تنها دلیل لاغر نشدن وجود موانع ذهنی برای لاغر شدن است. به اندازه ای که موانع ذهن خود را شناسایی و اصلاح کنید روند لاغر شدن شما به صورت خودبخودی انجام خواهد شد.
✓همیشه کنجکاوم که دیگران چه نوع تغزیه ای دارن چقدر میخورن فعالیتشون چقدره که متناسبن. اینا دیگه از این به بعد به من ربطی نداره.
✓وقتی زیادی دیگه به در بسته میخورم تو لاغرشدن میگم نکنه طبعم مشکل داره. مزاج بدن هیچ ربطی نداره به چاقی پس دیگه بهش فکر نکن و کنجکاو هم نباش.
✓اگر از یک سنی به بعد من اضافه وزن داشتم و روند جسم من چاق تر شدن بود فقط به خاطر اطلاعات جدید و افکار چاق کننده ای بودن که من تکرار میکردم. این چاق شدنه نشون دهنده ایراد داشتن جسم من نیست.ذهن من ایراد پیدا کرده بود.تمرکز من و فضای ذهنی من تغییر پیدا کرد
✓همه اون غصه هایی که بابت چاقیم خوردم وضعیت منو بدتر کرد و روند چاق شدنمو سریع تر کرد.
✓اون مقایسه هایی که بین جسم خودم و دیگران،خوراک خودم و دیگران،فعالیت خودم و دیگران انجام دادم.
✓همه اون توجه هایی که به اضافه وزنم و چربیای بدنم کردم.همه اون تنفری که نسبت به جسمم داشتم.
✓همه اون ترسی که از حرف مردم داشتم و قضاوتشون و نگاهشون
✓اینکه تو مدرسه علاقه ای به ورزش کردن تو جمع نداشتم و علاقه ای به بازیای گروهی نداشتم و بدنمم امادگی جسمانی نداشت رو ربط دادم به چاق شدن جسمم.
✓اون گذشته ای که جسمت چاق بود و مدام چاق تر میشد رو فراموش کن.اونا گذشته و جسم تو یک جسم جدیده.
تو مدام به گذشته فکر میکنی و میترسی مثل اون موقع ها بشی چون شرایط سختیو گذروندی.حقم داری.ولی تموم شد گذشت اون موقع ها.اینقد تو ذهنت اون زمان و اون وضعیت جسمیتو زنده نکن.اون تموم شده رفته دیگه واقعیت نداره.اون وضعیت رو تجسم میکنی و احساست بد میشه و متاسفانه به همین راحتی خلقش میکنی.
میترسی به اون شرایط قبلی برگردی.گذشته رو ول کن.رو اینده و جسمی که میخای تجربه کنی تمرکز کن.رو سبک زندگی میخای داشته باشی تمرکز کن.
بابت اون شرایط گذشته خودتو ببخش و رهاش کن.هیچ کس اون موقع رو یادش نیست.
تصور تو از خودت ادمی که هستی رو میسازه. فکر نکن اون ادم قدیمی هنوز تو هستی. تصورت هنوز اینه همون ادمی. یه تصویر زیبا و روشن برای خودت بساز.تصویری که دوست داری اونو واقعا زندگی کنی و احساس امید بهت میده.
✓یسری مقایسه ها هست که سال هاست داری انجامشون میدی و فقط حال خودتو بدتر کردی اون هارو دیگه بزار کنار. به خاطر خودت .
✓مقصر چاقی جسمم خود من هستم.نه جسمم نه ژنتیکم نه غذاها نه بی تحرکی،هیچ کدوم مقصر نیستن.تقصیرا و مسعولیت جسمتو ننداز گردن اونا. مسعولیت به گردن خودته، باید ذهن خودتو کنترل کنی .با کنترل غذا و تحرکت به جایی نمیرسی.
تعهد میدم اضافه وزنمو گردن هیچ چیزی بیرون از خودم نندازم. کسیرو و چیزیرو مقصر ندونم. این اضافه وزن یجورایی مال منم نیست یعنی جزعی جدایی ناپذیر نیست به خاطر اطلاعات و افکارمه. اونا نباشن اینم نیست.
✓باید دنبال اگاهیایی باشی و رو اگاهیایی تمرکز کنی که لاغر شدن رو برات اسون میکنه.
✓چاقی من ارثیه: تا وقتی که من هیچ ذهنیتی نداشتم درمورد مقایسه خودم با بقیه،مقایسه خوراکم با بقیه،من متناسب بودم.تا زمانی که نمیدونستم رژیم و ورزش وجود داره برای تناسب اندام و لاغر بودن، و اصلا نمیدوستم ادما تلاشی میکنند برای لاغر شدن من متناسب بودم.ادم هارو همونطور که میدیدم چاق یا لاغر میپذیرفتم و کنجکاو نبودم طرف چرا چاقه یا چرا لاغره.
تا زمانی که اصلا تو باغ نبودم که چقدر دارم میخورم یا چی میخورم ،متناسب بودم. از وقتی که من اطلاعات جدید دریافت کردم و ترس از چاقی شروع شد، از همون موقع روند چاقی من شروع شد و سال به سال چاق تر شدم .پس دلیل چاقی من فقط ذهنمه.هیچ ربطی به غذا و ورزش و ژن من و مادر پدرم نداره.
چاقی من دقیقا از زمانی شروع شد که من شروع کردم راجب چاقی صحبت کردن و فکر کردن و غر زدن.دقیقا از وقتی که تمرکز کردم رو چاقی، بدنم چاق تر شد به مرور و روند چاقی در ابتدا تا چندین سال بسیار کند بود و الان متوجه دلیلش میشم. و الان به خاطر قدرت ذهنم اون میزان اضافه وزنی که قبلا در طی یکسال بدون رعایت غذایی و همه چی خوردن بدست میوردم الان با رعایت غذایی تو یک ماه بدست میارم. به خاطر اینکه اطلاعات من بیشتر شده درباره چاقی روند چاقی من سریع تر شده.
✓من تا زمانی که متناسب بودم و از ورزش خبر نداشتم ،تحرکم خیلی کم بود و با این حال و باجود غذاهایی که هر روز میخورم من اصلا چاق نشدم.پس ورزش اصلا مهم نیست در چاق بودن و لاغر بودن.تو همین المپیک بسیاری از ورزشکارای خانوم چاق بودن ولی با بدنی عضلانی و امادگی جسمانی.پس ورزش دلیل بر لاغر بودن نیست و صد در صد اینها تغزیشونو کنترل میکنن و همه چیز نمیخورن ،پس تغزیه هم مهم نیست برای میزان وزن
✓مدام به الگوهایی باید توجه بشه که ثابت کنه ورزش و تغزیه دلیل تاثییر گذاری نیستن. سبک زندگی و نتایجی جز اونچه باور کردی وجود دارن.
✓هرموقع تو یک رژیم یا روش لاغری دیگه نتیجه نمیگرفتم دنبال دلیل جدیدی میگشتم برای چاقیم دنبال کار جدیدی میگشتم که انجام بدم برای لاغری برای همین به مرور اطلاعات محدود کننده من بیشتر شد و الان یک عالمه مانع لاغری دارم
✓به خاطر رژیم هایی که گرفتم و روش های لاغری مختلفی که درموردشون تحقیق کردم و در عمل انجام دادم ،یک عالمه مانع لاغری دارم الان.مثلا:
شکر و هرچیزی که در اون شکر استفاده شده باشه چاق کنندست .غیر ممکنه شما شکر بخوری و لاغر بشی و تازه چاقم نشی.راه لاغر شدن حذف شکره. هرکیو میبینی اینو میگه ،دانشمندا و ورزشکارا و محققا میگن. کتابا میگن.
برنج و نون و ارد سفید پر از کالری و کربوهیدراتن پس چاق کنندن.ما ایرانیا همه غذاهامون بشقابی پر از برنج دارن یا همراه چندتا نون خورده میشن.
هر روغنی غیر از روغن زیتون خطرناکه و چاق کنندست
میوه ها قند دارن پس برای کاهش وزن باید حذف بشن و چاقت میکنند
ورزش خیلی کالری میسوزونه و برای لاغر شدن باید کالری بسوزونی پس ورزش نکنی چربیا اب نمیشن.بی تحرکی چربیاتو اب نمیکنه
اگر میخای لاغر شی هم نوع غذات باید تغییر کنه هم مقدارش کم بشه در حدی که کلا سیر نشی .
برای لاغر شدن و چربی سوزی باید فست باشی و اگر هرساعتی هرچی خاستی بخوری لاغر نمیشی
من الان چندین ساله فست بودم و روزی یک وعده غذا میخوردم.سخته طور دیگه ای فکر کنم.الان یکی از موانع من فست نبودنه.
دلیل لاغر نشدن من مصرف این مواد غذایی و تحرکت نداشتنه.تا وقتی من هر روز شیرینی و نون و برنج میخورم و چند وعده غذا میخورم و روزه هم نیستم انتظار لاغری ندارم.
اینا همه موانع شدید من برای لاغر شدن هستن و دونه دونه طی سالها دریافت شدن .و مخصوصا چون تک تک اینهارو چند بار توسط دکتر ها و افرادی که لاغر کردن و ورزشکارها و مقاله ها علمی معتبر دریافت کردم و همشون معمولا نظرشون به یک شکله پس واقعا باورشون کردم و سختمه طور دیگه فکر کنم. فکر میکنم حقیقت محض ان.
به ورزش فکر میکنم یاد کالری سوزوندن و عرق کردن میفتم.و چون الان دستگاها و دستبندایی هستن که میگن دقیقا چقد کالری سوزوندی دیگه مطمعنم ورزش باعث اب شدن چربی میشه یا وررش حداقل غذایی که خوردی میسوزونه. همه اطلاعات غلطی که دریافت کردیم بس بود الان دیگه میگن تا فلان کالری نسوزوندی ورزشتو تمام نمیکنی.مثلا از تردیمل نمیای پایین.
وقتی با چشم میبینم مردم چقد تلاش میکنن برای لاغر شدن و چقدر سخت لاغر میشن باور میکنم لاغر شدن خیلی سخته.فقط من نیستم که سختمه وزنمو بیارم پایین.یا اینکه اینا اینقد زجر میکشن بعد من راحت میخام لاغر بشم.
ولی الان دارم میفهمم اصل داستان چیه.
(هرچی زمان میگذره وقتی جامعه رو نگاه میکنی لاغر شدن داره سخت تر میشه،دلایل چاقی داره بیشتر میشه،راه های کاهش وزن داره بیشتر میشه،رژیم ها و محصولات لاغری داره بیشتر میشه،باشگاها و مربی های لاغری دارن بیشتر میشن.تعداد افرادی که دچار چاقی میشن بیشتر میشه.)
من همیشه اعتقاد داشتم رژیم مهم تر از ورزشه برای همین اگر رژیم نبودم به هیچ عنوان ورزش نمیکردم چون عقیده داشتم ورزش بدون رعایت غذا فایده نداره.و زمانایی که از کاهش وزن بیشتر نا امید میشدم و میخاستم علاوه بر رژیم تلاش بیشتری بکنم هم غذامو کمتر میکردم هم رو میوردم به ورزش کردن .
فکر کنم منطقی ترین دلیلی که نشون میده همه اینها ساخته و پرداخته ذهنه اینه که من زمان متناسب بودنم هیچ ورزش و رژیمی نداشتم و تو همین خانواده با همین سبک غذایی زندگی میکردم ولی متناسب بودم .و یادمه روند اضافه وزنم با کسب اطلاعات درمورد رژیم و ورزش و کالری غذاها شروع شد. اصلا من یهو فهمیدم غذاهایی که میخورم سالم نیستن و مقدارشون خیلیه. حالا چندسال اول بازم فقط این اطلاعات داشتم که کالری مهمه بعدش اینم اضافه شد که میزان کربوهیدرات غذاها مهمه.از اون روز من هیچ چیزو راحت نخورم.
خوندن کامنتای جلسه دوم ۱۲گام به پیدا کردن دلایل منطقی برای رد موانع خیلی کمک میکنه.
سلام به همراهان تناسب فکری وقتتون بخیر
و سلام خدمت استاد عزیز
باتشکر از اگاهیدهای این فایل زیبا
بازهم مثل همیشه انگار متن و حرف های فایل داشت زندگی من رو میگفت و باورها منو و ب قول شما استاد عزیز زبان چاقی بود.
و من بارها از ورزش کردن تلاش های خیلی زیادی کردم و زحمت های زیادی کشیدم و هزینه های زیادی صرف کردمو وقت زیادی هم گزاشتم و هیچ نتیجه ای نداشت که نداشت و بعدا هم در دوره یکی دوباری باعث لیز خوردنم میشد و دقیقا ب موقع به این فایل بر میخوردم و نجات پیدا میکردم و الان بعد از مدتها و بارها گوش مردن این فایل موفق به درست کردن این باور مخرب شدم و خیلیی خوشحالم .
بی نهایت ازتون ممنون استاد عزیز
ممنون بابت اگاهی های زیباتون💚
استاد گرامی همه افرادی که اینجا هستن تقریبا همه خاطرات یکسان داریم منم همین خاطرات و دارم
یکی از بدترین موانع یا باور های اشتباه من ورزش کردن برای رسیدن به لاغری بود من اعتقاد دارم که به هیچ عنوان ورزش کردن نمیتونه فرد چاق رو لاغر کنه ورزش فقط برای شادابی هست و باور های رژیم و ورزش باهم جواب میده رو بارها شنیده بودم ولی عملا هیچکدو مدرست نبود فقط انرژی دو چندان از من میکرفت و هیچ نتیجه ای نداشت
باور های اشتباه وموانع ذهنی
۱-ورزش کردن لاغر میکنه
۲-رژیم گرفتن لاغر میکنه
۳-چاقی ارثی هست و ژنتیک ما چاقیوهیچوقت لاغر نمیشدم
۴-غذاهاومحصولات رژیمی لاغر میکنه
۵-سوخت ساز بدن ما پایین و بد شانس هستیم و لاغر نمیشیم
۶-فرد چاق اراده ندارع و نمیتونه لاغر بشه
وده ها باور اشتباه و غلط و موانع که باعث میشد ما چاقی باور کنیم و قبول کنیم که متناسب نمیشویم
با ورود به سرزمین لاغرها تمام این باورهای اشتباه در من سرکوب شد و فراموش شد من وارد دنیای جدیدی شدم من میخام علاوه بر چاقی مشکلات دیگه ای هم که دارم با قدرت ذهن از سر راه خودم بردارم و بیماریهایی دیگه رو هم خودم درمان کنم ایمان دارم به این را ه و هرگز بر نمیگردم به گذشته
برای شما استاد عزیز آرزوی انرژی صد برابر دارم
به نام خدای مهربانم
سلام خدمت استاد عزیزم و دوستان همراهم
موانع ذهنی لاغری
من هم نداشتن اراده برای ادامه دادن رژیم رو یکی از دلایل لاغر نشدنم میدونستم وچون نمی تونستم شب ها شام نخورم و باورم شده بود که من تحمل گرسنگی رو ندارم و دلیل چاقی رو بی ارادگیم میدونستم
دلیل موانع دیگه لاغر نشدنم این بود که هر بار که لاغر میشدم شکمم زیاد تغییر نمی کرد چون باورم بود که چاقی شکم خیلی سخته آب کردنش
و دلیل دیگه که مانع لاغر نشدنم بود چربی های من سفتن و آب نمیشن
مانع های چون من اشتها زیاد شده چی کار کنم همش احساس گرسنگی دارم وتو وقتی جلو خودم رو نگیری لاغر نمیشی
دلیل دیگه این که من ورزش رو زیاد دوست ندارم به همین خاطر عدم تحرک رو مانع لاغری میدونستم
بعدها غذا هارو مانع لاغری خودم میدونستم
ژنتیک چاقی شکمی رو مانع اصلی لاغری میدونستم
و حالا با درک آگاهی های درست دیگه هیچ چیز رو مانع لاغری من نیست من برای لاغر شدنم از تمام مانع های خیالی ذهنم پریده وبه مسیر درست بدونه مانع در حرکتم وبه زودی لاغر میشم
مهمترین دلیل لاغر نشدنم در گذشته این بود که هرگز دوباره به لاغری گذشتم نمیرسه ونامید بودم ودنبال هیچ روش لاغری نمی رفتم چون دیده بودم هر فرد چاق برای همیشه چاق هستش واین در ذهنم خیلی پررنگ بود وگول روش های لاغری نخوردم و باورم بودنم در همین وضع بود افراد چاقی که دنبال رژیم وورزش برای لاغری هستن رو بارها دیدم ودیدم که آنها هرگز برای همیشه لاغر نشدن و پس من هم باورم شد که لاغری برام غیر ممکن هست
به لطف خدا من الان باورم شده وخیلی هم پررنگ. در ذهنم نقش بسته که من لاغرمیشم
واکنون دلیل منطقی دارم که خیلی ها ازطریق ذهن لاغر شدن پس لاغر شدن اصل همهی ما بوده وهستش وبا درک آگاهی های درست من هم دارم لاغر میشم
برام منطقی شده که سرنوشت چاقی برای من نوشته نشده بوده بلکه من چاقی رو باور کردم از طریق دیگران وبا توجه کردن به آنها برای خودم خلق کردم پس ژنتیکی وجود نداره ژنهای من درست بودن این افکار بیمار گونه من بود که من رو چاق کرد مقصر خودم بودم که هرچه شنیدم باور کردم حالا تمام حرف های که بوی بیماری ناامید ی واحساس بد رو به من القا میکنه رو باور نمیکنم
من هم یک مدتی ورزش یوگا انجام میدادم برای آرامش ولاغری زیاد تاثبر نداشت واکنون مطمئن هستم ورزش فقط برای کسانی جواب میده که برای احساس خوب ولذت بخش بودن استفاده کنن نه برای لاغری اگه برای به دست آوردن حال خوب باشه اون وقت که هدیه لاغر شدن رو هم میگیریم
من به راحتی لاغر میشم همون طور که چاق شدم
من زندگی با احساس خوب رو تجربه میکنم
من خوشبخت و سالم هستم
من با اراده وتوانمندم چون خدا با من هستش و تمام آرزوهام رو اجابت کرده ودر دست اقدامش هستش فقط من باید ایمان رو حفظ کنم وبا آرامش از لحظه لحظه زندگیم لذت ببرم
سپاس فراوان از استاد عزیزم
خدایا سپاسگذارتم برای امروزم
خیلی از موانع ذهنی لاغری را من نداشتم که به عنوان اصل و اساس در ذهن من ذخیره شده باشد و به عنوان یک مرجع ذهنم بخواد بهش تکیه کنه چون هر موقع برای لاغری تلاش میکردم راحت میتونستم به اون تناسبی که میخوام برسم و اون اراده و توانایی را در خودم میدیدم ولی چون از مسیر اشتباه حرکت میکردم مانده گار نبود
یه چند روزی هست در ذهنم جستجو میکنم چون یکم حس چاقی بهم دست داده و داشتم دنبال افکارش میگشتم که آیا ماده غذایی خاصی را به عنوان چاقی و لاغری تاثیر گذار میدونه و داره چی فکر میکنه و بخاطر آموزش ها و آگاهی هایی که دریافت کردم و در حال یادگیری و تمرین و تکرار هستم یه سری علائم پیدا کردم که داشت اون گوشه ها برای خودش تیم تشکیل میداد و دلایل منطقی ای که خود ذهنم هم قبول کرده و خیلی راحت اثراتش را داره میبینه شروع کردم به حل مسئله
ولی خوب یخورده این ذهن بازم بخاطر اطلاعاتی که هیچ سندیت محکمی بهشون نداره و فقط یک سری ورودی های متضاد داره بازیگوشی در میاره اون بخاطر یکسری ورودی هایی که داشت خاک میخورد و حالا نوبت این بود که از این انباری خارج بشود و به دست آشغالی سپرده بشه
و دارم روش کار میکنم و این اسب چموش را کاملا رام کنم
اما چگونه
داره باهام در مورد مصرف موادی که از آرد تهیه شده اند یکم شیطنت میکنه بخصوص تمایلم نسبت به کیک و بیسکویت که این مدت یکم متغیر شده ولی دیروز تا حالا یکم آلارم های چاقی را داشت برام روشن میکرد که از اول بخاطر رفتار اشتباه در من بوق میزد و الان به چاقی داره ربطش میده و هیچی دیگه را مربوط نمیدونه برای مثال من الان حدود ۶ ماه هست نوشابه نخوردم نه اینکه بخوام اراده کنم و نخورم در ذهنم تیک خورده و از آب خوردن هم راحت تر از کنارش میگذرم حتی بهش هم فکر نمیکنم
آب میوه همینطور شکلات و کاکائو حدود چند ماه هست شاید ۱۰ عدد خوردم اون هم یه جورایی با اکراه بوده و جالبی این بود برام که حتی تو این چند روزی که لیز خورده بودم هیچ تمایلی به مصرفش نداشتم با اینکه داشتم و پیشم هم بود ولی اصلا و اصلا میل نداشتم
برنج حدود یکماه بیشتر هست نخوردم تاکید میکنم نه اینکه نخوام نخورم بخاطر شرایط کاری برنجی که برامون سرو میشه برنج هندی هست و من اینطور برای خودم تعریف کردم که من لایق استفاده از برنج ایرانی و درجه یک هستم و این در ذهنم تایید شده و اصلا تمایلی بهش نداشتم حتی گشنه بودم ولی نخوردم و حالا خورشتی کبابی بوده خالی خوردم و حتی وسوسه اینکه بخورم حالا سیر بشم نبود ولی در مورد مواد خوارکی که آرد تهیه شده اند چون رنگش پررنگتر بوده در ذهنم و الان دارم متوجه میشم که همیشه بهم تذکر داده شده یه تیکه نون با غذات بخور تا سیر بشی و چندین بار بلکه اکثرا بهم گفته شده بود موقع نهار و شام که غذام را با نون بخورم که حجم معده ام را بگیره و زودتر سیر بشم و از طرفی هم نون را یک عمل چاق کننده قدرتمند میدونستند و بخاطر اینکه حتی مادرم که فکر کنم در اکثریت خانواده هست براساس اون چیزی که خودشون فکر میکنند غذا درست میکنند و این تجربه که تا حالا پیش اومده که قرار بوده مهمون داشته باشیم و نسبت به شخصیت نفرات گفتیم فلانی کمتر میخوره و یا فلانی خوش خوراک هست و بیشتر مصرف میکنه و پدر و مادرهامون هم هر روز بر این اساس برامون غدا درست میکردند و حتی در شرایط تاهل همسرانمون و برای خودم هم شده همسرم بارها شده موقع صرف نهار و یا شام ازش پرسیدم چقدر زیادتر پختی و بر اساس اون تصویر ذهنی خودش گفته چون میدونستم این غذا را دوست داری بیشتر درست کردم در صورتی که میدونه و داره تجربه میکنه که چندین بار پیش اومده من خیلی کمتر خوردم ولی اون تصویر ذهنی که خودش را داره و براش انجام میداده برای خودم هم زمانی که مجرد بودم مادرم غذایی که درست میکرد براساس تصویر ذهنی خودش بوده و اونموقع غذایی که دوست داشتم میپخت و بهش میگفتم یکم بیشتر درست میکردی که البته خوردن بیشتر را لذت میدونستم بهم میگفت با نون بخور تا سیر بشی و نون جزئی از فرمول های ذهنی قوی در من ثبت شده بود و ناخوداگاه من شده بود که اگر با غذایی نون نخورم اون غذا را باید بیشتر بخورم تا حس کن سیر شدم و جایگزین نان بشه و جالبی این بود که این همه سال من با نون اون غذا را خورده بودم ولی بازم موقع سیری انگار هچ حسی بهم نداده و سیر ذهنی نشده بودم و فقط جسمی سیر شده بودم
چرا
بخاطر اینکه تعربف شده بود برام که مثلا کباب با نون
خوب حالا باهاش نون نخوردی ۱۰ سیخ هم بخور الکی داری حجم معده ات را پر میکنی و بازم چشمت دنبال بیشتر خوردنه تا ذهنت سیر بشه و کافیه یه لقمه نون باهاش بخورم مثل آب روی آتیش هست
و خدایم را شاکرم که اینقدر واضح ه ایتم میکنه و دارم روی این فرمول کار میکنم و با اتفاقاتی که این چند روزه برام افتاد این فرمول ذهنی برام باز شد و آسون تر و راحت تر با لیز خوردنم و این پرخوری و نداشتن مدیریت و افکار در هم کنار اومدم و آسوده شدم چون به قول شما استاد دارم در سطح بالاتری روی خودم کار میکنم و در مدار بالاتری قرار گرفتم و دقیقا الان متوجه میشم چرا موقع استفاده از مواد غذایی گاهی جاها که علائم سیری را متوجه میشم ولی چند لقمه اضافا تر میخورم که ثبت بشه من سیر شدم و اون هم بخاطر اینه که از نون استفا ه نشده و دقیقا چندین بار برام اتفاق افتاده یک میان وعده ای استفاده کردم مثل آجیل و یا میوه ولی بخاطر اون برچسب هایی که در ذهنم به این مواد خوراکی خورده شده اینها را ماده غذایی سیر کننده و یا رفع گشنگی نمیدانه و چند باری شده در ذهنم مرور شده که سیر نشدم و یه کیک و یا بیسکویتی بعدش خوردم و کلا حالت سیری دست پیدا کردم و این مانع ذهنی و برچسب ذهنی که اون گوشه کنارها داشت برای خودش لی لی بازی میکرد پیدا کردم و خوشبختانه با این استدلال ها خیلی راحت دارم با منطق ها قوی تحکیمش میکنم که توضیح دادم و هر چقدر این منطق ها و دلایل را بیشتر توضیح بدهم من قویتر میشم و بازم برام تثبیت شد که هیچ ماده غذایی نه چاق کننده هست و نه لاغر کننده
این افکار من هستند که تعیین میکنند با چه برچسبی من دارم از این مواد غذایی استفاده میکنم و حتی این در ذهنم مرور نمیشه که اگر اون مواد غذایی را اگر استفاده کنم هیچ تاثیری در بدنم نداره و بیشتر ذهنم به احترام به خودم در استفاده در نوع مواد غذایی داره متمایل میشه ولی خوب در بعضی موارد هم باگ هایی بود که چند تایش را این مدت پیدا کردم و دارم منطقیش میکنم
خدایا سپاسگذارتم بخاطر هدایتت برام بر این باور
خدایا تنها تو را میپرستم و تنها از تو یاری میجویم
باسلام
امروز خیلی بی انگیزه بودم استاد.
دیشب رفتیم مغازه یکی از آشناهامون که حدودا یک ماه پیش عمل اسلیو معده انجام دادن اونم با روش سرپایی،یعنی بلافاصله بعد عمل خودشون با پای خودشون از اتاق عمل بیرون اومدن!
ای آقا خیلی راضی بودن و ۱۷کیلو وزن کم کرده بودن
،ینی آنقدر خوشحال بود که وزن کم کرده ،سبک شده، و همش از خوبیای لاغری می گفت و خواهرم رو تشویق میکرد که حتما بره انجام بده .چون دکتر پسر خالش هم هستن و از همشهری هامونن میگفت خودم زنگ میزنم سفارش می کنم.خلاصه خیلی سرحال و راضی صحبت می کرد.
حالا حرفهای اونو که شنیدم رضایتش رو دیدم و نتیجه ش رو دیدم که چقدر وزن کم کرده، بی پرده بگم یه کم ناامید شدم .
اما صحبتاش در مورد سبک شدن و لاغر شدنش جالب بود،یاد شما افتادم .
میگفت اصن یه دوره جدیدی از زندگی برات باز میشه،رو به سلامتی،بدون درد زانو،فشار خون و قند و فلان و بهمان
تازه فقط ۱۷کیلو وزن کم کرده بود و آنقدر با اشتیاق از تغییرات زندگیش می گفت.
خیلی براشون خوشحال شدم.و برای خودم ناراحت که نمیتونم با همین سرعت به وزن دلخواه و برسم.
دیروز حرف لیز خوردن بود ،من دیشب لیز خوردم و جالبه امروز که حس ناامیدی دارم اومدم دیدم مطلب درباره موانع ذهنی هست!
میدونم این بالا پایین ها در هر مسیری هست ،اما من مسیر برنمیگردم و می مونم تا دوباره از طریق شما و مطالب سایت حس امید و انگیزه که الان کم شده دوباره بیاد سراغم.
(این بگم که من هیچ وقت دست به این قبیل کارها نمیزنم که با عمل خودم رو زیباتر کنم. نه پولشو دارم نه اعتقادی دارم به عملهای جراحی این شکلی)
خب بزرگترین مانع ذهنی من برا لاغری اینه که تقریبا اون پذیرفتم ،قبول کردم که بله مادر و خواهرم چاقن،منم که الان یه سنی ازم گذشته و مادر دوتا بچه هستم پس یه مقدار افزایش وزن برام طبیعیه. تو این چند سال چاقیم دلیل لاغر نشدنم رو هم همین موارد می دونستم،اینکه از یه سنی به خورده اضافه وزن برای کسی که بقیه اعضای خانواده درشت هستن خب طبیعیه،و دیگه امید و انگیزه ای برای لاغری نداشتم تا قبل از سایت تناسب فکری
در این سایت و در این فایلها متوجه شدم که تمام اینها اشتباهات ذهن من هستن و باورهای غلطی که خودم برای خودم بوجود آوردم.
اتفاقا برعکس دلیلی برای چاقی نباید وجود داشته باشه چون جسم ما ذاتا متناسبه، مثه تمام جاندارهای دیگه روی زمین.
راستش من علاقه ای به ورزش کردن نداشتم و ندارم،به همین خاطر زیاد ورزش نکردم برای لاغری .
باشگاه رفتم زیر نظر مربی هم بودم ،اما چون علاقه ای نداشتم به ورزش ،زود گذاشتم کنار.
خیلی وقتا با خودم تصمیم گرفتم بخاطر بهبود وضعیت مغزیم و برای سلامتی و جلوگیری از آسیب های مریضیم برم باشگاه و ورزش کنم،اما هیچ وقت ،هیچ انگیزه ای که منو بکشونه سمت باشگاه نداشتم .
روزی که با سایت آشنا شدم و گفتین برای لاغری لازم نیست ورزش کنیم و رژیم بگیریم خیلی خوشحال شدم،و یکی از دلایلی که جذب سایت شدم هم همین بود.
اگر پیاده روی رو ورزش حساب کنیم ،این تنها ورزشی هست که من بهش علاقه دارم اونم برای لاغری انجام نمی دم و برای حس و حال خوبی که بهم میده گاهی اوقات انجامش میدم.و هیچ وقت حس نمیکنم که ازین طریق بشه وزن کم کرد.
به نام قدرتمند اصلی خداوند مهربانم،و درود بر استاد ارجمند و گرامی :
دوست عزیز فقط و فقط ذهنت را که از وجود خداست کافی و شفا دهنده و عالی و برتر و قدرت مطلق ببین، خودت را فقط در رأس و قدرتمند و خیر و عالی و کافی و لازم ببین و ایمانت را به تنها قدرت اصلی خدا قوی کن وشکرگزار توانایی ذهن خالقت باش، و اعتماد کامل به ذهنت کن و او را کافی و قدرتمند و مطلق و هدیه عالی و عطا شده از سوی خداوند بدان،
و برای خلق خواسته هایت بعد از خدا ذهن قدرتمند مطلق کافی تو همان چوب جادوییت کافی هست
و تمام عوامل بیرون بی قدرت و بی تاثیر و پوچ و هیچ هستن ولی کاملا در خدمت ذهن تو هستن و تو فقط از درون ذهن قدرتمندت میتوانی بر طبق قوانین الهی خدا و باور درست و قویتر به خدا و شکرگزاری و تسلیم شدن در برابر خدا و استفاده درست از ذهن خوب قدرتمندت به آرزوهایت و دلخواهی هایت از طریق ذهنت برسی و بیرونتو و عوامل بیرونی را خلق کنی و از عوامل بیرونی طبق خواسته های درونیت استفاده درست کنی،
اول پذیرش و تسلیم شدن مطلق از ته دل خالصانه در برابر قدرت و خالق مطلق و اصلی در برابر پرودگار مهربانمون،
دوم اعتماد به هدیه عطا شده از طرف خدا به ما همان ذهن خالقمون همان چوب جادویی آفرینش هر چه که دوست داریم ،
و سوم یادگیری طرز استفاده درست از آن چوب جادویی همان ذهن قدرتمندمانهمان که هیچی را مانع نمیداند و عوامل بیرونی برایش معنا ندارن و فقط خودش را بعد از خدا طبق قوانین الهی قدرتمند مطلق و خالق همه چی میداند وشفا دهنده اصلی و همیشگی و ابدیست و شرایط و عوامل بیرونش را خلق میکند و عوامل بیرون را طبق خواسته های درونی خودش رقم میزند و بکار میگرد و آنها همان عوامل بیرونی را قدرت یا مانع یا علت نمی بیند ،
و نکته ای که باید به آن توجه کرد: عوامل بیرونی به قول معروف تقلبها و کمکهای اضافه خدا به ما هستن که باز در هماهنگی و در خدمت کامل و کمک دهنده های اضافی برای ذهن خالق ما هستن که طبق خواسته ما میتوانند کمک کننده در خدمت ما باشند و اگر هم نباشند اصلا ملالی نیست.
نکاتشکرگزار باشیم خود را بعد خدا تنها از درون خالق بیرونیمون بدانیم و و فقط خود را قدرت مطلق و شفا دهنده همه چیز حتی سلامتی زیبایی اندام لاغری و میزان ثروت و شرایط زندگیمون بدانیمو مهم این که بعد ایمان به خود خدا امیدوارم و جسور فقط ادامه دهیمو حال خوب و شادی خودش میاد و حتما نتایج ظاهر میشه و فقط با مراقبت و با ادامه دادن ما تا آخر عمرمون این نتیجه می ماند و پیشرفتمان بالاتر با کیفتتر و بهتر میشه و می مونه و مسیر لذت بخش تر ، و هر چیزی در این دنیا سیر تکاملی داره و استقامت میخواد طیکردن این تکامل اما سرعت طی کردن این پله های تکامل به دست اعتماد ما به قدرت خلق خدا و اعتماد ما به هدیه عطا شده از سوی او به ما همان ذهن قدرتمند و خالق خودمون هست.(چوب جادویی)
به نام ارام کننده دلها
ردپای من در گام 26 مسیر لاغری من
با درک و منطقی کردن انچه در محتوای اموزشی می شنوید فرمولهای صحیح جایگزین فرمولهای نادرست میشوند و باهرگام لاغری اسان و اسان و اسانتر میشود حتی از اب خوردن هم ساده تر چرا؟
چون برای اب خوردن نیاز به بلند شدن و برداشتن لیوان و پرکردنش از اب هست تا تشنگیمون رفع شه در صورتیکه تناسب اندام حالت پیش فرض بدن ماست و اگر ما فرمول های ذهنمون دستکاری نشده باشه متناسب بودن برامون حتی اسونتر از اب خوردن شکل میگیره
وقتی در مسیر لاغری هستیم و هرروز چیزای جدید یادمیگیریم و با درک و منطقمون هم جور درمیاد در ذهنمون لاغری اسونتر از روز قبل میشه
یک نکته مهم که باید در نظر بگیریم و اون رو معیار خودمون بدونیم
وزن بدن نیست!
وزن افکار ماست ممکنه 5 کیلو در جسممون اضافه وزن باشه ولی توی سرمون 10 برابرش احساس بد و فرمولهای منفی داشته باشیم
ما با وزن گرفتن افکارمون میفهمیم کجای کاریم*
ممکنه یه نفر با 5 کیلو اضافه وزن کلی توی ذهنش نجوای منفی داشته باشه ولی یه نفر که تازه 10 کیلو کاهش وزن داشته و الان یه مقدار دیگه ام هنوز مونده که وزن کم کنه خیلی حالش بهتر از نفر اولی باشه
وقتی پا به این مسیر گذاشتم وزن افکارم اونقدر سنگین بود که فایلهای استاد رو روزنه امید میدیدم و ادامه میدادم و نجواها اون سنگینی ای که تجربه میکردم اون کوله بار چاقی پشتم بود اما حالا بعد گذروندن این مدتی که اینجام ارامش گرفتم
دیدم کسی رو که با دو سه کیلو اضافه وزن کلی خودخوری داره ولی منی که جسمم داره ارام ارام روند حذف زائده ها رو پیش میگیره همونطور که قبلا انجام میداد ولی الان بدون فشار فرمولهای گذشته (بدن همیشه و هر لحظه در حال حذف زائده هاست و فقط برای ما موانع نمیذارن به ثبات برسه) کاملا ارومم
ارامش دارم با خودم اشتی کردم فهمیدم مشکلی نداشتم من یعنی چیزی نبوده که قابل حل نباشه چیزی نبوده که بگیم ارثی بوده چیزی نبوده که بگیم همینه که هست و بدن در همین حالت میمونه و من مجبورم با این بدن تا ابد زندگی کنم با همین شرایطی که داره نه!
جسم من روح من در بهترین حالت پیش فرض خودشه
حتی قدرت این نیرو سریعتر هم به وجود میاد و روندش رو طی میکنه
از کجا اینو میگم؟؟
خیلی از شگفتی سازان از جمله خود استاد سالهای طولانی ذهنشون با کلییییییییی تلاش سعی کرده چاق بشه چون تناسب اندام حالت پیش فرض بدنه باید برای چیزی که برای بدن نیست خیلی تلاش کرد یا مثلا خودم که 10 سال با فرمولهای چاقی بدنم زور زده تا این اضافه وزن رو جمع کنه
اما الان که دارم فقط موانع رو برمیدارم جسمم خیلی سریعتر از اون تلاشی که برای چاقی کرد برای لاغری به نتیجه میرسه چرا؟؟
چون استاد توی دوسال اون بار چندین ساله از دوشش برداشته شد
من توی مدت زمان کوتاهی 5 کیلو کاهش اضافه وزن داشتم
یکی از خانوم های شگفتی ساز توی 8 ماه 60 کیلو کاهش وزن داشتن و خیلی دیگه از دوستانی که تو این مسیر بودن لاغری رو از اب خوردن اسانتر تجربه کردن که حتی خیلیا رو هم ما بنابه دلایل شخصیشون توی این البوم نمیبینیم
ولی همه داریم نتیجه میگیریم چون موانع دارن کمرنگ میشن وفرمولهای پیش فرض ذهنمون دارن توی جسممون نمود پیدا میکنن
من یه عبارت تاکیدی به ذهنم اومد وقتی به درک این موضوع رسیدم
اینکه : عملکرد اندام داخلی جسم مدام در حال حذف زائده های بدن هستند
اینکه بخوایم بدون درک کردنش بدون لمس کردنش و بدون حس کردنش در زندگی افراد متناسب و تجربه هایی که دیگران داشتن به عنوان الگو تکرارش کنیم فقط ما رو به بیراهه میکشونه و این میشه که ما فکر کنیم با رژیم که یه عامل بیرونی هست این عبارات تاکیدی هم مثل بقیه عوامل بیرونی ما رو لاغر و متناسب میکنه باید حواسمون باشه لیز نخوریم
حقیقت بدن اینه ک تموم اندام داخلی بدن با پیش فرض متناسب بودن همراهه بچه ها ورزش نمیکنن و غذای خاصی رو از لیست روزانه اشون حذف نمیکنن و متناسبن خیلی از اشناهامون هستن که زندگی روزانه اشون از خیلی جنبه مثل نوع مواد غذایی که میخورن اعمالی که انجام میدن و… شبیه ما هستن ولی متناسبن
گاهی حتی اون چیزایی که به نظر ما دلیل چاقی هستن در اونها هست ولی چاق نیستن چون فشار چاقی اصلا درشون وجود نداره و افکارشون وزن سنگین ندارن اگه به متناسب ها توجه کنیم ارام هستن حداقل در مسئله تناسب اندام و رفتار های غذایی و افکار و فرمولهای ذهنی از چاقی مبرا هستن و با خودشون یکی ب دو ندارن اولین شاخصه قدم گذاشتن در مسیر لاغری ارامشه که از اطلاعات درست میاد
ما هر چقدرم بخوایم ادای اروم بودن رو در بیاریم یه جایی کم میاریم ولی اگه به جای ادا در اوردن با اموزش ها پیش بریم و موانع ذهنمون کم رنگ شه ارامش میشه یکی از مهمترین نتایج تغییر ما
وپشت اون تغییرات دیگه ای هم رقم میخوره اینها همه از سبک شدن افکار ما میاد
خداروشکر بابت همه چیز خدارئوشکر بابت همه چیز
استاد ازتون خیلی ممنونم بابت فایلهای عالیتون که نکات مهمی رو برامون قرار دادین
سلام دوست عزیز و هم مسیرم ازخوندن نظراتت خیلی لذت میبرم . همیشه دوست دارم دیدگاهتودنبال کنم چون برامن خیلی درس دارن و از خوندشون حس خوبی میگیرم .سالم و تندرست باشید ♥️💖🌹🌹
خوشحالم که دیدگاهم علاوه بر خودم برای شما هم مفیده و ازشون بهره میبرین منم امیدوارم همیشه در مسیر تغییر و شگفتی ساز شدن باشین و زیبایی های زندگیتون پایدار باشه ❤⚘
به نام خداوند عظیمم
سلام خدمت استاد ارجمند و دوستان همگام
حل تمرینات شناسایی موانع ذهنی
به نام خداوند عظیمم
سلام خدمت استاد ارجمند و دوستان همگام
حل تمرینات شناسایی موانع ذهنی
بنام خدا
یکی ازموانعی که همیشه برای لاغرشدن داشتم این بود که من اراده ضعیفی دارم چون هربار رژیم گرفتم رفته رفته از زیرش در میرفتم و رهاش میکردم و پدرم همیشه میگفت لاغر شدن اراده میخواد و هروقت رژیم بودم و یه هله هوله یا پیتزایی هوس میکردم و میگفتم برام بخر میگفت تو لاغر میشی ایشالا😄بعد ازدواجم هر وقت با همسرم رژیم میگرفتیم و بعضی وقت ها با یه غذایی سس میخوردم میگفت اینجور رژیم گرفتن فایده نداره ها یا درست باید رعایت کنیم یا بیخیالش بشو
یکی دیگه از موانع این بود چاقی در فامیل پدری ما ارثیه و من باور کرده بودم که هرچی تلاش کنم بی فایده اس و سوخت و ساز بدن من پایینه و آب هم بخورم چاق میشم
الان که با تناسب فکری آشنا شدم فهمیدم که دلیل لاغر نشدنم این بوده که مسیر درست رو انتخاب نکرده بودم و راه صحیح لاغر شدن از طریق ذهن و آماده ساختن ناخودآگاه امکان پذیره من متوجه شدم که چیزی به اسم اشتها وجود نداره و نسبت به قبل خیلی دیدگاه هام عوض شده و حرص و ولع سابق رو ندارم و تنها مشکلی که هنوز باهاش روبهرو ام علاقه زیادم به فست فود هست که هروقت بیرون میرم و یا حوصله ام سر میره به شدت وسوسه میشم و ممنون میشم استاد منو راهنمایی کنه
به نظر من ورزش کردن با هدف لاغر شدن اشتباه است و ابتدا باید ذهنمان رو برای لاغر شدن آماده کنیم و بعد در جهت سلامتی جسمی به ورزش بپردازیم وقتی برای لاغر شدن ورزش میکنیم بعد از مدتی اگه لاغر نشیم نا امید بشیم و به قول استاد سُر میخوریم و دنبال بهونه میگردیم تا ازش دَر بریم و حتی ممکنه با ورزش چاق تر هم بشیم و بیشتر از قبل نا امید بشیم
تا زمانی که برای لاغری ورزش میکردم تا وقتی نتیجه میگرفتم و لاغر میشدم خوشحال بودم و با انگیزه ادامه میدادم اما اگه میدیدم تغییری نکردم از اینکه این همه زحمت و عرق ریختن بی فایده بوده خسته میشدم و ورزش رو رها میکردم و جالب اینجاست که از ناراحتی و از روی لجبازی با خودم بیشتر میخوردم بدتر از همه اینها انتظار دیگرانه که تو که این همه هزینه میکنی و ورزش میکنی چرا لاغر نشدی
به نام خدای هستی بخش
سلام خدمت استاد عزیر و همراهان گرامی
گام 26: موانع ذهنی لاغری چیست ؟
من همه مثل همه افراد چاق یکی از راه حل هایی که برای رسیدن به لاغری به ذهنم خطور میکرد ورزش کردن بود و ورزش کردن رو عامل لاغری میدونستم و هروقت رژیمم رو شروع میکردم اعتقاد داشتم که باید در کنارش هم ورزش بکنم که نتیجه خوبی بگیرم پس خودم ویدئو ورزشی دانلود میکردم و توی خونه ورزش انجام میدادم بماند که چقدر با انجام اشتباه اون ورزش ها به خودم آسیب زدم ولی این باور رو داشتم که حتما برای لاغر شدن باید ورزش بکنم و من هم مثل اون دوست عزیزی که تو بخش نظرات گفته بودن کارهای روزمره رو تحرک نمیدونستم و میگفتم که هیچ کدوم از این کارا چربی از من نمیسوزونه یا یه مدتی میومدم کالری مصرفی انواع فعالیت ها رو در اینترنت سرچ میکردم که ببینم هر کدومشون چقدر انرژی و کالری میسوزونه مثلا شنیده بودم که جارو برقی کشیدن بیشتر کالری میسوزونه پس همیشه برای انجام جارو کشیدن پیش قدم بودم با این باور که چربی هامو آب میکنه . طی این سال ها که برای لاغری تلاش میکردم همیشه تحرک و ورزش جز برنامه ثابت من بود که باید اونو انجام میدادم یا توی خونه یا میرفتم باشگاه حالا بماند که چقدر برام سخت بود باشگاه رفتن و همش به ساعت نگا میکردم که کی اون زمان ورزشم تموم میشه که برم خونه در طول ورزش برای چربی سوزی بیشتر به خودم روغن لاغری که تبلیغ شو توی یه پیج دیده بودم که در زمان تحرک اونو به جایی که میخواین لاغر بشه بمالید و معجزه شورو ببینید ،میمالیدم و پلاستیک میبستم که بیشتر چربی بسوزونم ، در حین ورزش کردن خیلی عرق میکردم و هرکسی منو میدید میگفت خوش بحالت خیلی سریع وزن کم میکنی ولی من خودم این عقیده رو نداشتم و میگفتم درسته خیلی عرق میکنم ولی خیلی سخت وزنم پایین میادو چقدر خودم رو عذاب میدادم و چون این باور رو داشتم هرگز لاغر نشدم . از وقتی با سایت تناسب فکری آشنا شدم و استاد گفتن که هیچ عامل بیرونی باعث لاغری نمیشه سعی کردم که ورزش و پیاده رویی رو به نیت لاغری انجام ندم یا اصلاً انجام ندادم مگر اینکه باورم در موردش تغییر کنه و بتونم اونو با علاقه و اشتیاق انجام بدم .
سلام خدمت استاد عزیز و دوستان همراه
یادم اومد که من بار اولی که باشگاه ثبت نام کردم و مقدار کمی اضافه وزن داشتم وقتی وارد سالن میشدم خانمهایی رو میدیدم که درحالیکه با رنج و سختی روی تشک در حال دراز نشست زدن هستند و عده ای به من میگفتند تو که اسنایلت خوبه تو برای چی اومدی باشگاه؟
وشاید به خاطر دیدن همون صحنه ها بود که بااینکه من هنوز زیاد اضافه وزن نداشتم لاغرشدن در ذهنم سخت شد خیلی سخت .
و بعد چندسال که چاق شدم و اضافه وزنم به چشم می اومد وخیلی بد چاق میشدم از ناحیه کمر به پایین . و دوستام تو باشگاه بهم میگفتن لباس گشادتر بپوش حسم خیلی بد میشد خیلی .
وتازه کلی از خانمهایی که اونجا بودن عده ای رو میدیدم که با مربی بحث میکردن که پس چرا ما لاغر نشدیم اینهمه تمرین کردیم و میدیدم واقعا مربی هم جوابی نداشت .
تازه یه چیز جالب تر که متوجه شدم این بود که یه مربی گروه دیگه یه مدت نبود بعدش که اومد بچه ها دلیلش رو پرسیدن گفتش چربی سوزی کردم برام جالب بود من همش تا اون روز فکر میکردم مربی ها به خاطر ورزش همیشگی لاغرند .
البته بعدش دیگه باشگاه نرفتم ببینم که مربیش واقعن اون استایل رو هنوز داره یا نه .
اگرچه هفته ای سه بار باشگاه میرفتم وخیلی عرق میکردم و بعدش میرفتم پیاده روی . وقتی میرسیدم خونه آنقدر گرسنه ام میشد که کنترلی روی غذاخوردنم نداشنم وآنقدر خسته میشدم که میافتادم و دیگه نمیتونستم کاری انجام بدم . و یه خرده کاهش وزنی که ایجاد میشد درعرض چندماه بر می گشت .
این چرخه بارها برام تکرار شد و بالاخره آخرش زانوهام درد گرفت و رها کردم .
وقتی به اون روزها و دردسرهایی که برای لاغرشدنم فکر میکنم درمقایسه با الان که لاغرشدن رو با تغییر افکارم دارم تجربه میکنم انگار از یک جهنم وارد یک بهشت شدم .
نه درد و رنجی هست نه ضعف وگرسنگی و نه این خیابون و اون خیابون رفتن برای پیاده روی که دوستی آشنایی منو ببینن و نه اتلاف وقت باارزشم برای لاغرشدنم که آخرش سودی نداره و نه داروهای مزخرف که آخرش صدتا بیماری بهم بچسبه . و کلی عوارض ریزش مو و جوش و کهیر و….
واقعا خدا رو شکر میکنم بابت هدایت به این مسیر راحت و همینطور از استاد عزیز بابت انتشار این آگاهیهای فوق العاده که باعث میشه زندگی کردن برامون راحت بشه .
به نام خدای مهربان
سلام به استاد عزیز و همراهان گرامی در سایت تناسب فکری
گام ۲۶، موانع ذهنی لاغر شدن چیست؟
موانع ذهنی لاغر شدن مهمترین عامل شکست ما در تلاشهامون برای لاغر شدن از هر روشیه،سالهاست برای لاغر شدن تلاش کردیم اما نتیجه نگرفتیم،دلیل ادن هم به خاطر حرکت در مسیر اشتباه وداشتن موانع ذهنی لاغر شدنه.
با اینکه آرزوی لاغر شدن رو دارم،اما وقتی که به لاغری فکر میکنم انبوهی از افکار درباره چطور و چگونه لاغر شدن در ذهنم مرور میشه،و چون قادر به مرتب کردن و سر و سامان دادن به افکار پریشان ذهنم درباره لاغری نیستم فکر میکنم لاغر شدن کار سخت و پیچیدهایه که احتمالاً از پس اون بر نمیام.
باید لاغر شدن رو در ذهنم به یک هدف تبدیل کنم و رسیدن به اون هدف رو مثل رسیدن به خیلی از اهداف در زندگیم ساده و دست یافتنی کنم،هدف میتونه موفقیت در قبولی در رشته مورد علاقم باشه،
میتونه یادگیری مهارت مورد علاقم باشه، میتونه خریدن یک وسیله یا هر موضوعی که در زندگیم وجود نداره و دوست دارم اونو تجربه کنم باشه.
و نکته مهم اینه که برای رسیدن به هر هدفی مسیری وجود داره و میتونم با حرکت در اون مسیر به هدفم برسم،
تفاوتی نداره که اون هدف مکان باشه یا موقعیت یا هر موضوع دیگهای،مهم اینه که من بدونم دوست دارم به چه هدفی در زندگیم دست پیدا کنم و مسیر صحیح برای رسیدن به اون هدف رو انتخاب کنم.
مثلاً اگه علاقه به ادامه تحصیل دارم این فقط یک هدفه،و مسیر رسیدن به این هدف میتونه از شرکت در کلاس کنکور، برنامهریزی برای مطالعه کردن و بسیاری موارد دیگه تشکیل بشه،اما همه اینها در مسیریه که منو به سمت تجربه قبول شدن در رشته مورد علاقم هدایت میکنه.
اهدافم میتونن کوتاه مدت باشن،مثل چند روز مسافرت رفتن به شهر مورد علاقم،
برای رسیدن به یک شهر حداقل یک مسیر عالی وجود داره،شاید مسیرهای دیگه ای هم وجود داشته باشه،اما یک مسیر از هر نظر عالیتر و صحیحتره.
لاغر شدن رو در ذهنم مثل سفر کردن تصور کنم،همونطور که قبل از سفر از وجود مقصد مطمئنم،پس برای لاغر شدن هم از همین الان از لاغر شدنم مطمئن باشم،همونطور که برای سفر رفتن میدونم که مدتی در مسیر خواهم بود و باید موارد زیادی رو رعایت کنم تا به سلامت به مقصد برسم،پس بدونم که لاغر شدن نیاز به زمان مورد نیاز خودش رو داره و باید در مسیر موارد زیادی رو رعایت کنم تا از حرکت در مسیر لاغری با ذهن لذت ببرم.
پس وقتی در مسیر لاغری با ذهن قرار میگیرم باید بدونم که میخوام از چاقیم حرکتم رو شروع کنم و از مسیر لاغری با ذهن به مقصد خودم که لاغریه برسم،
برای رسیدن به موفقیت در هر جنبه از زندگی مسیرهای متعددی وجود داره،اما یک مسیر کاملتر، سادهتر و آسونتره و افراد موفق اون مسیر رو برای حرکت انتخاب میکنن.
در مسیر لاغری با ذهن میتونم به مهارت شناسایی و رفع موانع ذهنی لاغری دست پیدا کنم،این مهارت نه تنها باعث بهبود روند لاغر شدنم میشه،بلکه بهم کمک میکنه تا بعد از لاغر شدن برای همیشه در وضعیت ایده آلم بمونم.
بعد از شناسایی موانع لاغر شدن حالا نوبت به حذف کردن اون موانع برای ساده کردن حرکت به سمت لاغریه،
یادگیری چگونه حذف کردن موانع بهم کمک میکنه تا موانع ذهنی که بر اساس شنیدههای قبلی در ذهنم ایجاد شدن رو به سادگی از طریق جایگزین کردن با فرمولهای صحیح که از طریق محتوای آموزشی درک میکنم و همچنین منطقی کردن اونچه دریافت کردم با انجام تمرینات، از سر راه لاغر شدنم بردارم.
وقتی دستورات حذف موانع رو یاد بگیرم دیگه فرقی نداره چه مانعی در مسیر موفقیتم ایجاد بشه،چون دیگه اصول برخورد و گذشتن از اون موانع رو یاد گرفتم و به سادگی از اون مانع ذهنی عبور میکنم و به سمت لاغری مسیر خودم رو ادامه میدم.
موانع ذهنی همون باورهای اشتباهیه که از گذشته تا به امروز به وفور در ذهنم ثبت شدن،از طریق خانواده، جامعه، رسانه و سایر منابعی که از نظرم قابل اعتماد بودن.
تنها دلیل لاغر نشدنم وجود موانع ذهنی برای لاغر شدنه،به اندازهای که موانع ذهنم رو شناسایی و اصلاح کنم روند لاغر شدنم به صورت خود به خودی انجام میشه.
خیلی از افراد هستن که ارث رو عامل چاقی خودشون میدونن،و چون اینو کاملاً قبول کرده بودن در عین حالی که برای لاغری هم تلاش میکردن ولی نتیجهای نمیگرفتن،
پس باید بدونیم که نقش باورها چقدر پررنگتر از تلاشم برای لاغریه،و این اثبات میکنه که نقش باورها در شرایط فعلی من چقدر اهمیت داره.
و با اینکه تلاشهای خیلی زیادی رو برای لاغر شدن انجام میدادیم چون باورمون این بود که چاقی ارثیه تلاشهامون نتیجهای بهمون نمیداد.
باید سعی کنم از قدرت ذهن خودم در تغییر شرایط جسمم استفاده کنم،اون وقت نتیجه بسیار متفاوت میشه،
باید سعی کنم که روی افکار خودم مسلط بشم،روی باورهام کار کنم،الگوهای ذهنی رو شناسایی کنم و تغییر بدم،وقتی این کارها رو انجام بدم و باورهام تغییر کنه، به سادگی میتونم به شرایط دلخواهم برسم.
اون وقت اون همه رنج و سختی که برای چاقی متحمل شدم، جای اون پر میشه از لذتها، از مواردی که احساس خوبی در من ایجاد میکنه،از تهیه لباس از هر رنگ و سایزی که میخوام،دیگه دغدغه اینو ندارم که برم لباس بخرم و سایز من رو نداشته باشن،و چقدر روی اعتماد به نفسم تاثیر میذاره.
وقتی متناسب بشم اعتماد به نفسم خیلی اضافه میشه و تغییر میکنه، موفقیتهای زیادی رو در زندگی میتونم به وجود بیارم،پس وقتی از مسیر لاغری با ذهن استفاده کنم برای متناسب شدن، نه تنها فقط در لاغری تاثیر میذاره، بلکه در کل زندگیم تاثیر میذاره،چون اعتماد به نفسم بیشتر میشه، آرامش پیدا میکنم، احساس خوب پیدا میکنم، اصلاً فکرم باز میشه، انگیزه پیدا میکنم، توکلم بیشتر میشه، نیروهای درونیم رو میشناسم، تسلط بر افکارم پیدا میکنم، سبک میشم و جست و خیزم بیشتر میشه، انرژیم بیشترمیشه،اون وقت خیلی از کارهایی رو که سالها نکردم رو انجامشون میدم، شاد میشم، خیلی چیزها عوض میشه،چقدر حس لذتبخشیه،خدایا شکرت.
چرا این اتفاق میفته؟؟به خاطر اینکه ما سالهای زیادی تحت فشار اضافه وزن بودیم،شاید خیلی ها فکر کنن که فقط ۵، ۶ کیلو اضافه وزن دارن،اصلاً اینجور نیست،اضافه وزن فشارش در ذهنه،به جسم نمیاد، مثلا من که اضافه وزن زیادی دارم، خب فعالیتهای بدنیم رو خودم دارم انجام میدم،اما فشاری که توی ذهنم هست، بینهایت بیشتر از اون اضافه وزنیه که دارم،
این فشارهایی که روی من میاره که نمیذاره خودم رو پیدا کنم،نمیذاره برای یک موفقیتی تلاش کنم، نمیذاره خودم رو در جامعه نشون بدم، هیچ استعدادی رو در خودم بروز نمیدم، چون هرچی رو که در خودم الان پیدا میکنم به واسطه اینکه من چاقم،کسی از من خوشش نمیاد،اصلاً مردم همه دارن منو مسخره میکنن، من چطور میتونم موفق بشم،و خیلی از این افکاری که در ذهنم هست ونمیذاره کارهای مورد علاقه ام رو انجام بدم.
اونایی که اضافه وزن دارن همه افکار مشابه اینجوری رو دارن و وقتی اینها رو کنار بزاریم اصلاً انگار مسیرهای جدیدی در زندگیمون باز میشه، و این اتفاق برای خیلی از دوستانی که از دوره لاغری با ذهن استفاده کردن رخ داده که زندگیشون متحول شده و دیگه موضوع لاغری یک موضوع خیلی عادی شده براشون، طبیعی شده و خیلی چیزای دیگه پیش اومده که اونا هم خیلی اهمیت داشته که اصلاً نمیدونستن،و اینها همه ربط داره به اضافه وزن.
و وقتی اضافه وزن شروع میکنه به کم شدن، سایز جمع میشه،احساس خوب میشه،افکار درست میشه،باورها مرتب میشه،همه اینها وقتی در کنار هم درست میشه اتفاقات عالی رخ میده،اون وقت این فرد در چه سطحی از انرژی به زندگیش ادامه میده،سلامتی که به دست میاره چقدر اهمیت داره،خیلیها وقتی این دوره رو استفاده کردن انواع بیماریها رو داشتن و بیماریهاشون از بین رفته،فشار خون، تیروئید، مشکل معده، روده، دیسک کمر،که همه اینها به خاطر اضافه وزنشون و فشار روی مفاصل بود که همه برطرف شدن.
خیلیها مسئله بچهدار نشدنشون برطرف شده و اونها صاحب فرزند شدن.
یکی دیگه از موانع بزرگ برای متناسب شدن موضوع ورزش کردنه،یعنی یکی از باورهای خیلی محکم و مخرب افراد اینه که باید ورزش کنم که لاغر بشم، ولی چون نمیتونم ورزش کنم، یا توانش رو ندارم، یا خسته میشم، یا خجالت میکشم، پس من نمیتونم لاغر بشم،چون نمیتونم ورزش کنم و فعالیت بدنیم پایینه، برای همین نمیتونم لاغر بشم.
و خیلی از افراد هستن که کلی ورزش میکنن، کلاسهای ورزشی میرن، هزینه میکنن، وقت میذارن ورزشها رو انجام میدن، اما نتیجهای کسب نمیکنن،
باید اول یاد بگیرم ذهنم رو تغییر بدم، فرمولهای ذهنیم رو شناسایی کنم،با فرمولهای صحیح جایگزین کنم،اون وقت میتونم ورزش کردن رو به عنوان یک عامل تاثیرگذار در روند متناسب شدن ازش استفاده کنم،نه اینکه علتِ متناسب شدن
به هیچ وجه ورزش کردن علت متناسب شدن نیست.
خیلی از افراد کلی ورزشهای مختلف انجام دادن که لاغر بشن ولی نتیجه نداده، یه مدتی چند کیلویی کم کردن ولی دوباره بلافاصله برگشته،یه عده هم که چاقتر شدن،
باید به این اطمینان برسم که ورزش کردن به هیچ وجه دلیل متناسب شدنم نیست،حالا هر چقدر هم که بخوام دلیل و برهان توی ذهنم بیارم که فلانی گفته، اون از آمریکا گفته، اون از استرالیا اینو گفته.
چون بارها ورزش کردم و هیچ نتیجهای هم نگرفتم،پس وقتی که ذهنم رو درست کنم، وقتی که فرمولها رو درست کنم،وقتی که باورها رو درست کنم،اون وقت میبینم که وقتی رو که من برای ورزش کردن دارم اختصاص میدم، و ورزش میکنم چه تاثیری برام میذاره.
پس دیگه هیچ دلیلی رو قبول نکنم که مثلاً کسی بخواد بگه که ورزشِ که داره آدمها رو لاغر میکنه،باید سوخت و سازت بره بالا،باید خروجی بدنت بیشتر از ورودی باشه، اینها نیست،همش توی ذهنه،اگر میخوام از ورزش کردن برای متناسب شدن استفاده کنم باید از ذهنم شروع کنم درستش کنم،باید فرمولهاش در ذهنم درست بشه، باید باورهاش درست بشه، باید خط و مش فکریم برای ورزش کردن درست بشه، اون وقت میبینم که چقدر فعالیتم برای ورزش کردن متفاوت میشه،انگیزم متفاوت میشه، اشتیاقم متفاوت میشه و نتیجهاش هم چقدر متفاوت میشه.
یعنی وقتی ذهنم تغییر کنه،اصلاً نگرشم به ورزش عوض میشه و واکنش بدن هم متفاوت میشه و همه اینها رو یعنی اینکه ورزش چه تاثیری میتونه روی تناسب اندام داشته باشه،چه جور باید این افکار رو تنظیم کنم که بتونم به طور صحیح ورزش کنم،چه ورزشی انجام بدم،چطوری انجام بدم و چگونه تاثیرگذار بودن ورزش روی تناسب اندام رو میتونم در مجموعه فایلهای برنامه ریزی ذهن برای ورزش کردن یاد بگیرم.
به نام خدای آرامش بخشم
سلام خدمت استاد ارجمند و دوستان همگام
شناسایی موانع ذهنی تناسب اندام
همانطور که بارها امتحان کرده ایم و از راههای مختلف برای کسب نتیجه لاغری اقدام کرده ایم هیچ راهی به طور قطعی لاغری همیشگی برای ما به همراه نداشته برای همین است که همگی ما الان اینجاییم و بعضی ها در حال امتحان این مسیر مانند سایر روشها هستند بعضی ها هم مثل خودم یقین به نتیجه بخش بودن این مسیر و تناسب همیشگی دارند
من خیلی خوب میدونم که تناسب رو باید زندگی کرد با لذت و پر انرژی ؛
همونجور که با لذت چاق شدیم همونطور که بدون تلاش روز به روز اضافه وزن پیدا کردیم الان هم باید راحت ،شیرین،بدون رنج و سختی متناسب بشیم این همون روش درست و اصولی هستش که سالها ازش خبر نداشتیم ؛
خوب که دقت کنیم میبینیم همه اعتقاد دارند باید ورودی غذاها رو کم کرد و با ورزش خروجی رو افزایش داد تا لاغر شد خوب این حرف تا جایی درست به نظر میرسه اما من باورش ندارم ،اگر این نگرش درست بود طی زمانهایی که رژیمهای بسیار کم کالری میگرفتم و بیشتر از سه ساعت ورزشهای سنگین انجام میدادم باید در کمترین زمان بیشترین کاهش وزن و به دست می آوردم اما همیشه تا یه عدد خاصی کاهش داشتم و بعد به یک چسبندگی وزنی می رسیدم و حالا هر چی بیشتر از قبل ورزش میکردم و کمتر هم میخوردم استاپ وزنی ام شکسته نمیشد ؛
همینطور اگر از زمانهای قدیم دقت کنیم روز به روز تکنولوژی پیشرفته تر شد و تحرک انسانها کمتر شد و باید با این پیشرفت تکنولوژی و کم تحرکی انسانها الان باید همه چاق باشن !!!ولی هنوز افراد زیادی توی جامعه هستن که چاق نیستن و متناسب اند با اینکه تحرک بسیار کمی دارند و خیلی آدمهای پر تحرک دیدیم که چاق هستن؛ مثلا خود من فعالیت روزانه ام بسیار زیاد بوده ولی چاق بودم آیا خنده دار نیست که منی که سی کیلو اضافه وزن دارم و این همه فعالیت دارم بگم حتما باید ورزش کنم تا لاغر بشم ؟من در طی تک تک فعالیتهای روزانه ام دارم یه وزنه سی کیلویی و اجباری جابه جا میکنم و انگار دارم زورکی ورزش وزنه برداری میکنم ولی کو لاغری؟
من معتقدم
ورزش اثر ناچیزی در کاهش وزن داره و به نظر من بیشتر باعث سرخوشی و شادی و تناسب اندام میشه چه بسا افراد چاقی مثل خودم که ورزش میکنن و چاقیشون زشت نیست و بدن متناسبی دارند و اضافه وزنشون در تمام قسمتهای بدنشون بصورت متناسب پخش شده و چه بسا افراد لاغری که ورزش نمیکنند و اندام زشتی دارند و اندام متناسبی ندارند و یا حتی چاقی موضعی مثل چاقی شکمی دارند ؛
من خودم به شخصه ورزش را برای تناسب اندام و حس شادی بخش بعدش دوست دارم و میدونم تاثیر آنچنانی در کاهش وزن نداره چون بارها امتحانش کردم ،همسر من هر روز دهها هزار قدم راه میره بخاطر شغلش، اما لاغر لاغر هم نشده اگر پیاده روی لاغر میکرد الان باید اون خیلی لاغر میشد ؛
اگر ورزش کردن لاغر میکرد این همه وزنه بردار و ورزشکار چاق نداشتیم ؛
خیلی دلایل هست که ثابت کنه ورزش لاغر نمیکنه بلکه فقط در حفظ سلامت و تناسب اندام نقش داره ؛
بعضی ها میان رژیم کربوهیدرات و گیاهخواری میگیرن بعضی رژیم کتو ژنتیک میگیرن هر کس مدلی رژیم میگیره اما دقت کنید هیچ کدوم از این خوراکی ها ما رو چاق نکردن اگر کربوهیدرات چاق کننده بود چطور گیاه خواران کاهش وزن پیدا میکنن اگر پروتئین چاق کننده است چربی چاق کننده است چطور رژیم کتوژنیک لاغر میکنه؟
همه ی اینها کار ذهنه وقتی رژیم میگیریم حالا هر مدل رژیمی فرق نداره چون انتظار ما لاغریه چون ذهن ما لاغری و میخواد بهش میرسه نقش باور ما خیلی پر رنگ تر از تلاش ماست
ورزش کردن هم همینه وقتی ورزش میکنم چون انتظار ما لاغریه پس به دستش میاریم ؛
هر چیزی رو باور کنیم چیزی که کسب میکنیم حاصل اون باوره ؛
فلان پزشک بگه فلان دارو چاق میکنه چون باور میکنیم واقعا چاق میشیم ؛
در روش تناسب فکری ما باید روی باورهامون کار کنیم و وقتی باورهامون تغییر کنه آروم آروم تناسب در ما شکل میگیره من یقین دارم بهترین و آسانترین روش تناسب اندام روش ذهنیه چون در این روش آرامش حرف اول و میزنه در حال زندگی کردن به آرزوهات میرسی عجله ای نیست در آرامش تمام زندگیت به بهترین شکل تغییر میکنه دارم قشنگ حس میکنم چقدر ذهنم باز شده چقدر آرامش دارم در همه جنبه های زندگیم مشخصه این احساسات
از وقتی افکار منفی و ذهنیت چاق و دارم اصلاح میکنم تازه دارم متوجه میشم چقدر چاقی و ذهن چاق حالم و بد کرده بود با اینکه توی این چند وقت فشار عصبی روم زیاد بوده ولی بودنم در این مسیر داره کمکم میکنه بتونم دوباره تلاش کنم و بلند شم و زندگی شاد قبلم و شارژ کنم مطمئنم این حسهای بد درونی ام که اطرافیانم بوجود آوردن بزودی از بین میره الان خیلی دختر کوچولوی ذهنم و اذیت نمیکنم داریم با همدیگه این بحران و رد میکنیم و میدونم دختر کوچولوی ذهنم خیلی زود حالش خوب میشه انگار سرما خورده باشه دارم کمکش میکنم زودتر رو پا بشه و با عشق به سفر تناسب فکریمون برسیم و لذت ببریم
خدایا کمکم کن دختر کوچولوی ذهنم حالش زود خوب بشه خدایا کمکم کن این بحران روحی و به سلامت رد کنم خدایا کمکم کن حالم خوب بشه خدایا تنهام نزار من زورم به دردام نمیرسه تنهایی، پس تنهام نزار ؛
خدایا عاشقتم میخوام دوباره با عشق و حال خوب زندگی کنم ،برقصم،شاد باشم ،نفس بکشم خدایا به دادم برس اعصابم و آروم کن الهی به امید تو
سلام عزیزم وقت بخیر …ممنون از دیدگاه خوب و زیبات ….من به همه دعاهات در مسیر تناسب فکری آمین میگم …. التماس دعا
سلام دوست خوبم چقدر خوشحالم که شما رو کنارم دارم واقعا این روزها حالم خیلی بده برام دعا کنید سپاسگزارم
سلام استاد
وقتی گفتید که عکس شما در آلبوم همیشه چاق بوده من یاد عکسی افتادم که همیشه قاب شده و در اتاق منزلمان بود من درآن عکس ۵ سالم بود وتپل و جالبه یک نون هم به صورت ساندویچ در دستم بود و تمام عکسهایی هم که با افراد فامیل در سیزده بدرها گرفته بودم من چاق بودم و همه به من می گفتند که تو ارثی از بچگی هم چاق بودی و می مونی و خیلی خودت را اذیت نکن برای لاغری که تو آب هم بخوری چاق تر میشوی و من همیشه میگفتم چرا خدا من را چاق خلق کرده و الان خیلی خوشحالم که با این سایت من متوجه شدم چاقی من ارثی نیست ممنون از شما و خیلی خوشحالتر که ورزش من را لاغر نمیکنه چون من زیاد از ورزش کردن خوشحال نمی شوم و اصلا وقت نمی کنم
تا کنون از ورزش کردن برای لاغر شدن استفاده کرده اید؟ تجربه خود را بنویسید؟
بله و چقدر زجر آور بود که همیشه بعد از آن درد کمر و پا و بعضی مواقع پاهام تاول میکرد تا مسافت بیشتری را بروم
اگر از ورزش کردن برای لاغر شدن استفاده کردید چه نتیجه ای کسب کردید و نتیجه شما چه مدت دوام داشته است؟
نتیجه کمی خوب بود ولی بعد از رهاکردن دوباره وزن با مقدار بالاتری برگشت کرده است
ب نام خدای قادرو توانا
سلام خدمت استاد و دوستان گلم
من از وقتی خودمو شناختم عاشق ورزش بودم و خیلی علاقه داشتم مخصوصا ورزش های گروهی مثل والیبال وایروبیک….
نمیدونم این علاقم بخاطره چیه شاید چون خیلی حال روحیم خوب میشه یا اینکه از بچگی شنیده بودم ورزش باعث لاغری میشه و من ب امید لاغری رفتمو کم کم بهش عادت کردمو شده جزعی از زندگیم…
اما هیچوقت از ورزش نتیجه لاغری نگرفتم البته ن اینکه اصلا کم نکنم چرا کم میکردم ولی اونجور ک ذهنیتم ب کم کردن بود نه کم نمیکردم و ب محض اینکه رهاش میکردم باز اضافه میکردم و حتی بیشتر اضافه میکردم ...
و این رو هم شنیده بودم ک اگه ورزشو رها کنی بیشتر چاق میشی شاید دلیلش همین باوره بوده ….
ب هرحال من چندین ساله ک باشگاه میرم ولی نتیجه ای ندیدم و همه اطرافیان بهم میگن توالان باید اسکلت شده باشی بااین استمراری ک داری اما چرا تغییری نمیکنی ومن هم در جواب میگفتم بدنم عادت کرده یا کلا بخاطره روحیه میرم
واقعا استاد خیلی علاقه دارم خیلی وابسته هستم ب ورزش و مخصوصا پیاده روی ک عالیههههههههه
مخصوصا از وقتی دوره پیاده روی موثر رو گرفتم دلم میخاد کلا تو پیاده روی باشم حسن فوق العاده عالی میشه و بیانش اصلا نمیشه کرد ک چقد این پیاده روی همراه باگوش دادن فایل پیاده روی موثر بهم حال عجیبی میده…
استاد من از وقتی توی دوره متوجه شدم ک ورزش منو لاغر نمیکنه البته تا ذهنم بابدنم هماهنگ نشه ….دلیل باشگاه رفتنم نود درصد دیدن دوستامو علاقه زیادم بهشه و نیاز جسمم و روحم ب ورزشه وگرنه واقعا مثل قبل اصلا از ورزش انتظار لاغری ندارم تا وقتی ک ذهنم دستورشو بهم نده و مطمعنم باکمک شما ب اون نقطه هم میرسم ک ذهنم یاریم کنه تا از ورزش هم نتیجه بگیرم
البته من اینروزا دیدم بهش عوض شده مثلا توی باشگاه ب خودم میگم چ خوبه ک خودمو توی آینه میبینم و یجورایی با دوستام توی خوش اندام شدن رقابت میکنم از دیدن خودم لذت میبرم خیلی با دوستام میخندیم وهمون یکی دوساعت از همه دغدغه های زندگی دوریم همین واسم کافیه ….
درسته ک اینروزا ب هیچ وجه از باشگاه رفتنم ب دید چربی سوزوندن نگاه نمیکنم البته ن اینکه صددرصد دیدم بهش کم کردن نباشه چون ناخودآگاه وقتی داری ورزش میکنی تپش قلبت ک بالا میره حس خوب میگیری نمیدونم این حس خوب دلیلش کیف کردن از عرق کردن در جهت لاغریه یا دفع سموم بدنه….اینو گفتم ک کاملا صادقانه باشه حرفام….اما مطمعنم ب زودی با کمک استاد یاد میگیرم ک چجورذهنمو با بدنم در جهت نتیجه گرفتن از ورزش ب سمت لاغری همسو کنم….
من یاد گرفتم شاد باشم و با حال خوب و نشاط ب سمت لاغری برم …یکی از راههای شادیم رفتن ب پیاده روی و ورزشه ک شدیداً عاشقشونم چون حسم بهش خوبه فک میکنم بیراهه نمیرم …
ب امید موفقیت همگیمون🙏❤️
سلام به همه دوستان
منم مثل بقیه تا همین چند ماه پیش هم فایلای استاد رو گوش میدادم هم باشگاه میرفتم و عرق زیادی میریختم ولی همش منو مردد میکرد این لاغری حاصل کدوم یکی از ایناس
ولی الان چند ماه متناسب موندم و دارم رو ذهنم کار میکنم تا متناسب تر از قبلم بشم
و مطمانم این روش عالیه برای لاغری و موندن درلاغری حتی به تازگی یکی از دوستانم رو دیدم بهم گف چقد لاغر شدم گفتم من ۵کیلو کم کردم با استفاده از لاغری با ذهن
منم مثل دوستمون ک گفتن وقتی باشگاه نمیرم حس میکنم اونجور ک باید کار خیلی مفیدی انجام ندادم یابه وضعیت قبلی ک ورزش میکردم عادت کردم یا ذهنم میگه برو شاغل شو ی کار مفیدی انجام بده شاید اینجوری بیخیال باشگاه شدم
ورزش در صورتی خوبه که بعد اطمینان از لاغری با ذهن بریم و بدنمون رو فرم بدیم
ب نام خدای قادرو توانا
سلام خدمت استاد و دوستان گلم
من از وقتی خودمو شناختم عاشق ورزش بودم و خیلی علاقه داشتم مخصوصا ورزش های گروهی مثل والیبال وایروبیک….
نمیدونم این علاقم بخاطره چیه شاید چون خیلی حال روحیم خوب میشه یا اینکه از بچگی شنیده بودم ورزش باعث لاغری میشه و من ب امید لاغری رفتمو کم کم بهش عادت کردمو شده جزعی از زندگیم…
اما هیچوقت از ورزش نتیجه لاغری نگرفتم البته ن اینکه اصلا کم نکنم چرا کم میکردم ولی اونجور ک ذهنیتم ب کم کردن بود نه کم نمیکردم و ب محض اینکه رهاش میکردم باز اضافه میکردم و حتی بیشتر اضافه میکردم ...
و این رو هم شنیده بودم ک اگه ورزشو رها کنی بیشتر چاق میشی شاید دلیلش همین باوره بوده ….
ب هرحال من چندین ساله ک باشگاه میرم ولی نتیجه ای ندیدم و همه اطرافیان بهم میگن توالان باید اسکلت شده باشی بااین استمراری ک داری اما چرا تغییری نمیکنی ومن هم در جواب میگفتم بدنم عادت کرده یا کلا بخاطره روحیه میرم
واقعا استاد خیلی علاقه دارم خیلی وابسته هستم ب ورزش و مخصوصا پیاده روی ک عالیههههههههه
مخصوصا از وقتی دوره پیاده روی موثر رو گرفتم دلم میخاد کلا تو پیاده روی باشم حسن فوق العاده عالی میشه و بیانش اصلا نمیشه کرد ک چقد این پیاده روی همراه باگوش دادن فایل پیاده روی موثر بهم حال عجیبی میده…
استاد من از وقتی توی دوره متوجه شدم ک ورزش منو لاغر نمیکنه البته تا ذهنم بابدنم هماهنگ نشه ….دلیل باشگاه رفتنم نود درصد دیدن دوستامو علاقه زیادم بهشه و نیاز جسمم و روحم ب ورزشه وگرنه واقعا مثل قبل اصلا از ورزش انتظار لاغری ندارم تا وقتی ک ذهنم دستورشو بهم نده و مطمعنم باکمک شما ب اون نقطه هم میرسم ک ذهنم یاریم کنه تا از ورزش هم نتیجه بگیرم
البته من اینروزا دیدم بهش عوض شده مثلا توی باشگاه ب خودم میگم چ خوبه ک خودمو توی آینه میبینم و یجورایی با دوستام توی خوش اندام شدن رقابت میکنم از دیدن خودم لذت میبرم خیلی با دوستام میخندیم وهمون یکی دوساعت از همه دغدغه های زندگی دوریم همین واسم کافیه ….
درسته ک اینروزا ب هیچ وجه از باشگاه رفتنم ب دید چربی سوزوندن نگاه نمیکنم البته ن اینکه صددرصد دیدم بهش کم کردن نباشه چون ناخودآگاه وقتی داری ورزش میکنی تپش قلبت ک بالا میره حس خوب میگیری نمیدونم این حس خوب دلیلش کیف کردن از عرق کردن در جهت لاغریه یا دفع سموم بدنه….اینو گفتم ک کاملا صادقانه باشه حرفام….اما مطمعنم ب زودی با کمک استاد یاد میگیرم ک چجورذهنمو با بدنم در جهت نتیجه گرفتن از ورزش ب سمت لاغری همسو کنم….
من یاد گرفتم شاد باشم و با حال خوب و نشاط ب سمت لاغری برم …یکی از راههای شادیم رفتن ب پیاده روی و ورزشه ک شدیداً عاشقشونم چون حسم بهش خوبه فک میکنم بیراهه نمیرم …
ب امید موفقیت همگیمون🙏❤️
سلام و درود
لطفا در نوشتن دیدگاه دقت کنید به اشتباه دیدگاه خود را در پاسخ به دوست دیگری ثبت کرده اید
با تشکر
چشم
سلام و درود .
خدای من چقدر این متنها و فایلها خوبه و جالبش اینه من دقیقا مطابق مشکلی که برام پیش میاد فایل مربوط به همون مشکل که اینجا فهمیدم اسمش مانع ذهنیه .
در نوشته دوست عزیز و هنرجوی لاغری با ذهن نکات عالی در مورد ورزش پیدا کردم که دقیقا در خود منم دغدغه ایجاد کرده بود .
یعنی با اینکه واقعا حالم خوبه و دور دوم ترک عادت رو شروع کردم حس می کردم اون تمرکز دور اول رو ندارم . علتشو نمیفهمیدم . حس می کردم دوباره صدای سگه بلند شده نمیتونم و سخته و حالا این لقمه رو هم بخورم و ….
با خودم می گفتم من که دارم تمریناتم رو انجام میدم چه اشکالی پیش اومده که صدای سگه دوباره بلند شده و من صدای شیر رو کمتر میشنوم .
خب اول اینکه میگفتم انتخاب خودمه . به گردن کسی نمینداختم . بعد میدیدم اون انگیزه دور اول ترک عادت رو ندارم . خب در جلسه قبل یاد گرفتم نگران نباشم چاقی اونقدر فشار میاره که انگیزه بر میگرده .
حتی با کمال میل و اشتیاق شروع به پیاده روی کردم ولی باز یه جای کار احساسم بد میشد .
در متن استاد فهمیدم اول اینکه مانعی بر سر راهم ایجاد کردم . دوم اینکه این مانع رو هنوز شناسایی و حذف نکردم .
در نوشته ی هنرجوی محترم مانعم رو شناسایی کردم و اونم این بود که من از دور دوم چالش تغییر عادت میخوام دو تا هدف رو با هم دنبال کنم .
برای همین تمرکزم روی رفتارم کم شده و در نتیجه صدای آقا سگه دوباره بلند شده .
خب مشکلم رو شناسایی کردم . این دوستمون چقدر خوب گفتن گفتن ورزش خیلی خوب هست ولی تمرکز رو از روی تناسب اندام برمیداره و واقعا من همین طور شده بودم .
خیلی برام جالبه که هر چی بیشتر می گذره بیشتر به حرف زنعموم میرسم که سوال نپرس . به سوالات پاسخ داده میشه . من واقعا هر سوالی که در ذهنم ایجاد میشده دقیقا با متن یا فایلی روبرو میشم که پاسخ سوالم توی همون متن یا فایله .
من الان مانعم رو شناسایی کردم .
گرچه مانع من مانع منفی نیست . چون حالم خوبه ولی فقط تمرکزم کم شده اونم به خاطر این که دو تا هدف رو میخوام دنبال کنم .
میدونید از بس که اموزشهاتون جذابه آدم دوست داره همه عاداتشو یهو با هم تغییر بده . یعنی اشتیاق دارم واقعا . ولی خب به نظرم باید آهسته حرکت کنم . نخوام هیجان زده بشم و یهو عاداتم رو تغییر بدم . من عادت خوردن موقع گرسنگی و نخوردن موقع سیری رو عالی تونستم در خودم ایجاد کنم . ولی این شاخه هنوز ضعیفه . نیاز به مراقبت داره . وقتی میرم سراغ ورزش حس می کنم اون انرژی که باید روی این عادت بزارم کم میشه و عادت قبلی یعنی خوردن بر اساس فرمولهای ذهنی هنوز زورش بیشتره . البته اون زوری نداره خودم بهش قدرت میدم . اما چرا بهش قدرت میدم و انتخابش میکنم چون میبینم اونا راحتترن . حواس جمع نمیخوان .
پس کاری که من باید انجام بدم اینه که اول پیاده روی رو به عنوان یه برنامه واسه خودم نزارم . خیلی کار خوبی کردمش که بردمش مغازه حسم بهش خوبه ولی به عنوان هدف دیگه بهش نگاه نمی کنم . چون هنوز فرمولهای ذهنیم نسبت بهش خوب نشده . تمرکزمو میزارم روی تمرینات هر درس و اینکه بتونم اونا رو در عملکرد روزانه ام بیشتر به کار ببرم .
البته این که چرا انسانهای چاق به ورزش علاقمند میشن به نظرم بازم ریشه داره در باور اینکه ورزش رو دلیل لاغری خودشون می دونند .
مگر اینکه اونها کاملا لاغر شده باشند تا دیگه این عامل به عنوان عاملی برای لاغر شدن در ذهنشون نیاد البته اون زمانم میخوان ورزش کنند تا چاق نشن . یعنی به نظر من الگوهای ذهن چاق برای ورزش اینه . ورزش می کنم که لاغر بشم . ورزش می کنم که چاق نشم .
خب پس وقتی من میدونم این فرمولها در ذهنم هست به نظرم میاد فعلا ورزش نکنم بهتر باشه . فقط تمرکزم رو بزارم روی فایلها . گوش بدم تمرین بنویسم تا فرمولهای ذهنیم درست بشه .
درکم بهتر بشه .
موانع لاغری من :
ترس از پرخوری
ترس از چاقی
توجه به چاقی علی الخصوص چاقی شکمی
نفرت از خود
نفرت از غذا
نگران بودن
کاهش توجه به نقطه سیری و گرسنگی
خوردن بر اساس فرمولهای ذهن چاق
گوش ندادن به صدای بدن .
شنیدن صدای غذاها
دلسوزی برای خود
ناامیدی
منفی بافی (بیا اینم نشد )
من همین حالا هم دوست دارم پیاده روی کنم ولی با انجامش تمرکزم از روی این همه فرمول از بین میره .
تفاوتی که الان مسیر لاغری و مسیر چاقی برای من داره اینه که مسیر چاقی برام راحتتر از مسیر لاغریه . چون مسیر چاقی رو بیشتر تکرار کردم ولی مسیر لاغری رو کمتر .
وقتی یه فرمول از مسیر چاقی رو انتخاب می کنم بقیه ی فرمولها رو هم خودبه خود احساس می کنم ولی وقتی یه فرمول از مسیر لاغری رو انتخاب می کنم بقیه فرمولها رو احساس نمیکنم . البته میدونم که تنها راه برای اینکه من در راه لاغری درست مثل چاقی ماهر بشم استمرار در مسیر لاغریه .
یعنی فقط باید تمرکزم رو بزارم روی امتداد مسیر . قدم های کوچک اما مستمر .
باید ببینم امروز برای لاغریم چه تغییرات کوچکی ایجاد کردم . اونها رو برای خودم پررنگ کنم . مثلا امروز فایل گوش دادم . متن خوندم . دارم دیدگاهم می نویسم . کامنتم میخونم . سوهان نخوردم . ساعت ۸ نخوردم ساعت ۹ نخوردم ساعت ۱۰ نخوردم ساعت ۱۲ هم نخوردم .
به جای دیدن فیلم اومدم فایل گوش دادم و همین کارای کوچیک یعنی من در مسیر لاغری بودم . پس امیدوار میشم به همین تغییرات و وقتی امید بیاد تمایل من به انجام رفتار متناسب کننده بیشتر میشه .
من دوست دارم شخصیت لاغرم در وجودم صحبت کنه . دوست دارم شیر وجودم صحبت کنه . دلم میخواد صدای اون رو واضح بشنوم . پس یه کار دیگه امروز برای شیر لاغریم انجام میدم . من به حرف سگ چاقی گوش نمیدم . انجامش نمیدم تا صداش دوباره خاموش بشه . وقتی حرفشو عمل می کنم صداش بلندتر میشه و علت اینکه در این ۱ ماه خاموش شده بود چون به حرفش گوش نمیکردم و بر عکس به حرف شیر درونم گوش میکردم . زبان بدنم .
من اینجوری عمل کردم و کاملا هم راضی بودم . پس تمرکزم رو فقط باید بزارم روی این کار تا صدای تناسب در من جاری بشه .
تنها تمرکز من باید روی این باشه که من در این لحظه به صدای شیر گوش بدم و اون رو انجام بدم و به صدای سگ بی توجهی کنم و بهش عمل نکنم تا کم کم دوباره صدای غرش شیر در وجودم رو به راحتی بشنوم .
به نام خالق زیبا آفرین سلام . خداوندا بر قلم جاری ساز آنچه را که به من آموختی تا خود درک بهتری داشته باشم و بر ایمانم بیافزاید و هم با هممسیرانم این آگاهی ناب را به اشتراک گذاشته باشم و در جهت گسترش جهان نقشی کوچک ایفا کرده باشم . چاقی یه نوع بیماری که خود ما به وجودش آوردم با خارج کردن ژن هامون از حالت طبیعی یعنی کارخانه و پیش فرضش که خداجونم درست کرده حالا میگید چه جوری وقتی ما به نا به ورودی هامون فکر میکنیم درواقع داریم ورودی هامون تحلیل میکنیم که همون گفت و گوهای ذهنی ما هستند جسم عزیزمان به نا به این گفت و گو ها مواد شیمیایی ترشح میکنه که ما بهش میگیم احساس و این مواد شیمیایی در خون ما جریان پیدا میکنه و به سلول های ما میرسه بسته به نوع ماده شیمیایی بر روی سلول های ما ژن هایی فعال میشند ک پروتئین هایی تولید میکنند. به یاد داشته باشید که پوست ما از کلاژن و الاستین و عضلات از اکتین و میوزین هستند و همه پروتئین تا این جارو داشته باشید .خوب حالا در ذهنمون افکاری رو مرور میکنیم که به ما احساس سمی خشم یا اضطراب و افسردگی در کل احساس بد میده این مواد شیمیایی در خون جریان میکنند و به سلول های ما میرسند و بدن به نا به نوع ماده شیمیایی اومده یک ژن جدید برخلاف حالت طبیعیش فعال کرده اون ژنم به طور اتوماتیک پروتئین خودش تولید میکنه وظیفه ژن تولید پروتئین هست . حالا شما فکر کنید به مدت طولانی در وجود ما احساس های بد به واسطه افکار ماتولید شده و سلول مجبور شده برخلاف حالت طبیعیش اون ژن مرتبت یا بهتر بگم اون جایگاه مرتبت به سیگنال شیمیایی یا ماده شیمیایی فعال کنه نه اون جایگاه ژنی اصلی رو .
نتیجه چی میشه نتیجه این میشه سلول از تکرار این فرمان های اشتباه خسته میشه و ژن ها پروتئین های ضعیف تری رو تولید میکنند به خاطر همین که وقتی میخوایم از طریق فشار آوردن به جسم که در ما احساس خشم و اضطراب و…. تولید میکنه وزن کم کنیم جسممون ضعیف میشه سیستم ایمنی افت میکنه موها ریزش میکنه و پوست شل میشه .چاقی و فشار خون و تمام بیماری هایی که در ما به وجود میاد حتی بیماری هایی که به طول عمر ربط دادیم که هیچ ربطی به این که ما چقدر عمر کردیم نداره و تنها به خاطر ورودی هایی که ما به ذهنمون دادیم و به واسطه اون ورودی ها افکار ی رو در ذهنمون تولید کردیم که وقتی بدنمون تحلیل کرد دید خشم و استرس و ….. و مطابق آن چیزی که شرح دادم در بالا خودمون با دست خودمون سلول از تنظیمش خارج کردیم ( اختلال در ساز و کار تنظیم فیزیولوژیکی ) و آخر جسم ما نشان داد نتیجه عملکرد مارو . حالا استاد علت ورزش کردن درک میکنم وقتی ورزش میکنیم احساس شادی میکنیم و این احساس شادی و سرزندگی همون مواد شیمیایی تولید میکنه که هماهنگ هست با ساز و کار تنظیم فیزیولوژیکی یعنی اون چیزی که خداوند در وجود ما قرار داده که خود این باعث میشه پروتئین های قویتر و بهتر و بهتر تولید بشه در نتیجه دیگه خبری از بیماری چاقی و هر بیماری دیگه نیست و ما روز به روز سالم تر و سالم تر میشیم . واقعا خیلی مهم که قبل هر کاری ببینیم لون کار برای چی میخوایم انجام بدیم و ببینیم در ما چه احساسی ایجاد میکنه خوب یا بد اونوقت بیایم اصلاح کنیم افکارمون اون موقع که میتوانیم با استفاده از افکاری که در ما احساس خوب ایجاد میکنه که همسو با عمل ما دست به انجام کاربزنیم و شگفت زده بشیم . استاد الان به خوبی درک میکنم متناسب شدن یعنی همون سالم بودن و برگشتن به اصل خودمون و اتصال به رب و تنها و تنها و تنها تنههههههههههههههههههههههها از طریق ذهن امکان داره و نه هیچ راه دیگه مثل رژیم و انجام دادن ورزش های سخت با طرز فکر این که علت چاقی بی تحرکی . راستی دوستان وقتی موقع ورزش عرق میکنیم درواقع الکترولیت که از بدنمون خارج میشه هیچ ربطی به آب شدن چربی ها نداره . خداجونم متشکرم متشکرم برای این که برام بازگو کردی اسرار شگفت انگیز این جسم رو و به حقيقت که تو عادلی و من در حق خود ظلم کردم . خدایا شکرت شکر برای تما لحظاتی که شاد بودم خندیم برای تک تک لحظه هایی که از روی عشق و حال خوب ورزش کردم و روزم به شب رسوندم متشکرم متشکرم متشکرم یا حکیم یا رزاق .
هرجاهستید در پناه الله شاد و پیروز و سلامت باشید.
سلام دوست متناسبم
چقدر زیبا بود کامنت شما بسیار لذت بردم و انگار امروز خداوند خواست من از اضطراب و پریشانی روزهای قبلم خودم و رها کنم ،چند روزی بود که به دلیل ورودی های منفی اطرافیانم که هیچ ارتباطی به من نداشت و اونها مشکلاتشون و روی من آوار کرده بودند حالم بد بود یعنی تمام این روزها اشک ریختم و در آخر از دست همه ی اون آدمها و انرژی های منفیشون فرار کردم ولی حرفهاشون ،دلسوزی های مداوم من ،با اینکه دو روزه از این سفر آمدم ولی بازم اذیتم میکرد و مدام با خودم در جنگ بودم با خوندن کامنت شما انقلابی در من شکل گرفت که جز قدرت هدایت پروردگارم نیست ممنونم از شما که قلمت و به خدا سپردی و امروز بعد روزهای سختی که از سر گذروندم حالم و خوب کردی ،ممنونم از خداوند برایتان بهترینها رو خواستارم
پاینده و متناسب باشید
سلام صبح جمعه شما بخیر
تو فایل امروز ۲ مثله شما مطرح کردید یگی نوضوع ارث ویکی ورزش
منوفتی وارد سایت شما شدم ۱۰۰ گام شروع کردم . تا سه فایل گوس دادم فکر کنم فایل دوم یا سوم واقعا هچی هچی نفهمیدم مثل افرادی که از یی دنیایی دیگه باتو صحبت میکنم ولیتو متوحه نمشی شدم ۴یا شاید ۶ دفعه گوش دادم با دقت کاملتو سکوت کامل خلاصه ب زور ضرب ییچیزی کمی ازش دستگیرم شدنه کامل کامل نه وسوسه شدم برم ۱۲ گام درشو بینم اونجا زمان کمتر نتیحه زودتر .مثل همه رژیمها.
تو مسیر ۱۲ گام ۲ فایل اولی قبل شروع به دقت گوش کردم برام قابل فهم بود پس ابن گام بهتر ادامه دادم گام اول دلیل
چاقی خوتون پیدا کنید ودلیل اشتباه بود این دلیل
مناولکه واقعا استپ کردم یعنی چی .چرا نمتونم دلیل بیار
خالصه به ببعد بختی یی خط تویی صفحه نوشتم.
ای بابا منابنهمه سال اسمشونبر شدم چرادلیل ندارم حدکد ۴تا ۵ روز درگیر بودن همه موارد نوشتم رسیدم به غزیر دلم ارث یی دلیل براش پیدا کردم ولی برای دلیل دیگه که حدود ۱۸ دلیل بود دلیل زیادی می وردم که اشتباه .ولی دلیل ارث اونیی دلیل خیلی قبولش نداشتم گوشه ذهنم قایمش کردم کسی نفهمه ..
یی روزی کامل فکرم کامل درگیر این موضوع شد سر درد شدیدی گرقتم علتش نمی دوستم مثل بچه که چیزی گرفته نمی خواد از دست بده توبغل خودش اون شی سفت نگه میدارم عمل میکردم.
هی تو دوره به عقب برگشت میکردم دلیهای زیادی پیدا میکردم ولی این ارث نمتوستم اصل قبول کنم .
باخودم در جنگ بودم هر طوری بود خودم راضی میکردم اخه چرا تمتوستم قبول کنم وره ۱۲گام تموم شد
گفت ۱۰۰گام شروع کنم نتیحه بهتری بگیرم من تویی۱۲ گم اصلا چیزی تو سایت ننوشتم گفتم لوزمی نداره بنویسم تو دفترم کارم انجام میدام.تارسید به گام ۱۲ شما تواون فایل گفتید ازخوندن نوشته دیگران لذت میبرید من برایخوشحای شما دل خودم شروع کردم به نوشتن تو سایت وای خدایی من چی شد اصلاباور نمیشد این من دارم مینوسم دنیای جلویی رو باز شد تاحالا کجا بود نمیدونم .مغزم با نوشتن لایه لایه افشار ازاد میشد مثل پنبه که تحت فشارداخل نایلون کردن وفتی از تویی نایلون در میاری دیگه نمشه داخل نایلون گذشت عمل میکرد .
خیلی خس زیبایی توی این چندروزدارم حسسبگیمغزمحس امید زیاد ارامش به من برگشته بعد از چند روز امروزکه به این
مثله دوباره برخورد کردم علت تازهامروز بعد ۳۰ روزتازه فهمیدم چرا اون رکز ذهنم مقاومت میگرد علتش عشق زیادی هست بود که من به پدرم خدا بیامز داشتم وعمه ها دوست داشتم یکیاز عمهه تایی پدرم بهش عشق میوزیدم چون پدرم این خواهرش بیشتر از خواهر دیکش دوست داشت داشت من ادث ایمسشونبر به پدرم وعمه که اضافه وزن داشتم میدوستم گوشه دهنم از اینگه به اونا رفتم لذت میبردم حالا فهمیدم اون مقاومت برای چی بود..
بهخودممیگم برگردم از اول نظر بننویسم ولی شاید اینطوری بهتر بوده برام زمان بگزره من درک کنم وبهتر متوجه بشم که ارثن نبوده در ابن مشگل عشق زیاد جای ارث گذاشتم .
اصلا ادثی به کارنبوده من خودم گول زدم برای این حالت شدن خودم ارث امروز با قکیترین دلیل انکار میکنم دراضافه وزن دیگه امکان نداره قبول کنم من بخاطرارث اضافه همه اشتباه فکری وعملی ورفتارهای غذایی عمل کرون به فرمولهایاشتباه مغزی وهزارنا دلیل دیگه باعث اینن مشکل من شده برسیم به ورزش
من ازورزش زیاد داستفاده نکردم برای کم کردنوزنم از حق نگزریم ازش لذت میبردم چون به چشم کم کردن وزن نبود بیشتر لذت بردن بود پس تویی این مثله مشکلی نداشتم
بعضی وقتها کمی بدن درو داشتم ولیبازم برام لذت بخش بود تو مسیر دیکه بیشتر اذیت شدم
به امیدپیدا کردن اصل مطلب پیدا کنیم تا بهتر تو مسیر قار بگریم.علتتا پیدا نشه درست اموزش نبینی چطوردرست عملش کنم.
“به نام خداوندی که بهترین حامی و راهنماست”
سلام دوستان عزیز و استاد گرامی؛
گام بیست و ششم : موانع ذهنی لاغر شدن چیست؟
امروز جمعه ۷ بهمن ۱۴۰۱ به لطف خدای مهربانم توانستم گام بیست و ششم را بردارم.من کلاس پنجم ابتدایی بودم که با ورزش هندبال آشنا شدم و برای تیم هندبال مدرسه انتخاب شدم و چندین سال این ورزش دوست داشتنی را ادامه دادم البته نه برای لاغر شدن بلکه به دلیل علاقه به ورزش و کار تیمی و همچنین بودن با دوستان خوب و باحال.همیشه با شور و شوق و اشتیاق به ورزش می رفتم هر چند چاقی و اضافه وزن من کم کم از کلاس پنجم و یا هفتم به بعد شروع شد اما من به هیچ وجه برای لاغر شدن به ورزش نمی رفتم بلکه برای حال خوب و احساس خوبی که در حین ورزش داشتم و وقتی را که با دوستانم سپری می کردم به سراغ ورزش کردن می رفتم.حالا که فکر می کنم تقریبا از دبیرستان به بعد من به حرف های اطرافیان درباره ی اینکه ورزش کردن تاثیر زیادی در لاغر شدن و تناسب اندام دارد توجه کردم و گاهی اوقات به همین خاطر شروع به پیاده روی های طولانی و کوهنوردی می کردم که البته نتیجه ای جز خستگی و کم کم بیزار شدن از ورزش به دلیل لاغر شدن ، نتیجه ی دیگری نداشت چون واقعا من هر نوع ورزشی را فقط برای خود ورزش کردن و حال خوبی که با انجام دادن آن به انسان دست می دهد را دوست داشتم و دارم و اگر هر وقت هدف از ورزش کردن لاغری و کاهش وزن قرار می دادم از آن لذت نمی بردم و برای انجام دادن آن تنبلی می کردم و سعی می کردم از ورزش زورکی شانه خالی کنم.من همیشه از خدا می خواستم که با راه یا روشی آشنا بشوم که بدون زجر نخوردن و ورزش های سخت و کارهای طاقت فرسا بتوانم به راحتی وزن کم کنم و لاغر بشوم نمیدانم چرا ولی شاید از اعماق وجودم حس می کردم که همچین روشی یا راهی وجود دارد پس از یک زمان به بعد در این اواخر واقعا دست به هر کاری برای لاغری نمیزدم شاید درحد یک دمنوش خوردن نه بیشتر از آن.تا اینکه به لطف خدا با روش لاغری با ذهن آشنا شدم و خوشحال از وجود چنین روشی برای لاغر شدن.البته اوایل که با دوازدهم گام شروع کردم خوب درک نمی کردم اما به مرور و کم کم درک و آگاهی من بیشتر شد و همچنین اعتماد و ایمانم به این روش زیادتر شد و دیگر نمی توانم از هیچ روشی برای لاغر شدن و کاهش وزن استفاده کنم حتی اگر روش لاغری با ذهن را انجام ندهم که البته من با اطمینان و بدون هیچ عجله ای در این مسیر طی طریق می کنم تا با کمک و یاری خداوند و استمرار خودم به نتیجه برسم.انسان هر کاری را که بخواهد شروع کند به طور حتم در ذهن و باورهای او موانعی برای جلوگیری از انجام آن کار وجود دارد که این موانع ذهنی باعث می شوند که ما از ادامه ی راه نا امید شویم و آن را به پایان نرسانیم.اما اگر ما با اصول و روش برخورد با این موانع آشنا شویم و سعی در برطرف کردن آنها کنیم به راحتی به هر هدفی که بخواهیم می رسیم.در مسیر لاغری با ذهن هم صد در صد موانعی وجود دارد که اگر ما آگاه نباشیم خیلی راحت از ادامه ی راه دلسرد می شویم و آن را ادامه نمی دهیم.با توجه به این بیست و شش گامی که بر داشته ام و هر آنچه را که از این گام ها درک کرده ام این است که به بعضی از این موانع ذهنی مشترک در افراد چاق در مسیر لاغری با ذهن می توانم اشاره کنم که شامل : ۱) چاقی ارثی است.۲) چاقی ژنتیکی است.۳) چاقی ناشی از سوخت وساز پایین بدن است.۴) خوابیدن زیاد باعث چاقی می شود.۵) ورزش کردن باعث لاغری می شود.۶) برای لاغر شدن باید رژیم های سخت غذایی بگیریم.۷) چاقی به نوع مزاج ما بستگی دارد.۸) چاقی طبیعی است.۹) چاقی نشان دهنده ی سلامت فرد است.۱۰) فرد چاق خوش آب و رنگ است و به بیان دیگر زیباتر است.۱۱) ازدواج کردن باعث چاق و چاق تر شدن می شود.۱۲) بارداری و شیردهی باعث چاقی فرد می شود.۱۳) با پا گذاشتن به سن بالا(که برای هر فردی یک سنی به بعد نشان دهنده ی بالا رفتن سن است) فرد دچار چاقی می شود.۱۴) خوردن داروی به خصوصی (مانند داروی تیروئید،قرص جلوگیری و …)موجب چاقی می شود.۱۵) خوردن انواع فست فود،نوشیدنی های گاز دار،انواع شیرینی،انواع شکلات،غذای چرب،غذای سرخ کردنی به سرعت باعث اضافه وزن و چاقی می شود.۱۶) کار پشت میز نشینی باعث چاقی و اضافه وزن می شود.۱۷) خوردن برنج،نان،ماکارونی به شدت چاق کننده است.۱۸) با رفتن به مراسم به خصوصی مانند عروسی،تولد،مهمانی شام،گردش در طبیعت به سرعت باور نکردنی چاق می شویم.۱۹) بعضی از ایام به خصوص مانند عید نوروز،ماه رمضان،شب یلدا و …با سرعتی بالایی موجب چاقی افراد می شود.۲۰) بعضی از بیماری ها و جراحی ها موجب چاقی و اضافه وزن می شوند.همه ی این موارد تقریبا در همه ی افراد چاق به صورت مشترک و همگانی جزوه موانع ذهنی برای لاغر شدن محسوب می شوند که ما از طریق لاغری با ذهن به خوبی با آنها آشنا شده ایم و سعی در برطرف کردن آنها از ذهن و باور خود داریم.پس لاغری با ذهن بهترین و راحت ترین روش لاغری و تناسب اندام ماندگار می باشد. “یا حق”
سلام به استاد روشن و دوستان همراه
من بعد از ۳ ماه فکر کنم وارد شدم کامنت بنویسم البته مینوشتم وقتی ارسال را میزدم دوباره صفر میشد
فایل ۲۶
من قبل از اینکه کامنت بنویسم تو دفترم ۳ صفحه شروع کردم و نوشتم اومدم خط سیر چاقی خودم را ترسیم کردم و تمام موانعی که من فکر میکردم اینها باعث چاقی من شدند را روی مسیر نوشتم و علامت زدم و رفتم جلو تا رسیدم به آخر خط که چاقی بود و یعد من یک پیکان کشیدم یعنی دور زدم و برگشتم و همه ی این موانع را از سر راهم حذف کردم چون مسیر را این بار درست دارم برمی گردم آخه من اشتباه رفته بودم و الان دارم این موانع را کنار میزنم مسیر برگشت من یکم کند است اما دیگه مطمئن هستم این دفعه به تناسب اندام دائمی خواهم رسید دیگه موقتی نیست خیالم راحته خوش حالم خیلی چون متوجه شدم ورزش آدم را لاغر نمیکنه که بخوام دوباره برم سراغ ورزشهای سخت ،اجباری که به خودم بگم ورزش میکنم پس حتما لاغر میشم البته میشدم اما موقت خوش حالم که،ورزش هیچ نقشی در لاغری نداره ومن ۲ ماهی هست میرم ورزش نه برا لاغری برای اینکه یا کار گروهی هست و،لذت میبرم برای اینکه میخوام خوش اندام و زیبا باشه بدنم حتی یک لحظه هم به لاغری با ورزش فکر نمیکنم اما تا دلت میخواد آدم هایی هستن تو باشگاه که همش با همدیگه حرف میزنن که لاغر شدی باید عرق بریزی که کالری بیشتر بسوزانی وووو
خیلی خوش حالم که من نجات پیدا کردم از ورزش های اجباری خدایا شکرت بابت هدایت کردنت به این مسیر مرسی خدا جون مرسی استاد روشن عزیز .
به نام خدا
سلام و عرض ادب خدمت شما استاد بزرگوار و دوستان هم مسیرم .
موانع ذهنی بزرگترین کلمه ای که توی این سایت با ارزش یاد گرفتم و قبلا نمیدونستم چیه
خداروشکر می کنم که با آموزش های عالی استاد الان می تونم موانع ذهنی خودمو پیدا کنم و این برام ارزشش از لاغر شدن بالاتره
درباره ی مانع ورزش که باعث لاغری میشه بله درسته شما هر مطلب یا هر مطبی که برید و هر مقاله ای که بخونید رژیم و ورزش با همه و این اعتقاد خیلی از آدمها است .
اینکه عرق کردن مساویه با لاغر شدن که خداروشکر من این اطلاع رو داشتم که عرق کردن ربطی به کاهش وزن نداره ولی ورزش چرا
عرق کردن باعث میشه آب بدن دفع بشه و هر وقت آب بخوری برمی گرده سرجاش ولی اینکه با ورزش کالری بسوزه و چربی سوزی میره بالا رو باور کرده بودم .
وقتی به اطرافیان خودم نگاه می کنم خواهرم هنوز درگیر این باوره اون متناسبه ولی چاقی ذهنی داره و میگه اگه ورزش نکنم چاق میشم و کافیه یک هفته نره ورزش زنگ میزنه میگه دو کیلو چاق شدم .
یا دختر جاریم معتقده که الان چاقه چون شوهرش بخاطر کرونا نمیذاره بره ورزش و وقتی عرق کنه لاغر میشه .
خودمم فکر می کردم که ورزش کمک می کنه لاغر بشم (البته منم از اون آدمایی بودم که چاقیه ذهنی داشتم و همه میگفتن تو خوبی ولی من باورم نمیشد و خودم رو چاق میدونستم حتی زمانی که ۵۹ کیلو بودم مثل مانکن ها بودم راضی نبودم دوست داشتم بشه ۵۸ یعنی یک کیلو منو عذاب میداد و لذت نمی بردم از لاغری
خداروشکر الان راحت شدم و آرامش دارم و خودم رو بسیار لاغر و زیبا می بینم و کم کم به لطف خدا در مسیر لاغری با ذهن به آرامش رسیدم ودیگه اصلا به چاقی و لاغری فکر نمی کنم و دارم از رفتارهای درست غذایی ام لذت می برم .)
ولی خداروشکر خیلی درگیر ورزش سخت و سنگین برای لاغری نبودم بیشتر گیر رژیم بودم در حالیکه ورزش می کردم می دونستم ورزش به رژیم کمک می کنه ولی به تنهایی کاری ازش بر نمیاد چون در اطرافیان دیده بودم مثل خاله ام طفلی از صبح تا عصر ورزش می کرد ولی دریغ از کاهش وزن و الان با ۵۰ سال سن و ورزش اشتباه زانوهاش از دست داده 😔.
من ورزش رو بسیار دوست دارم و از ورزش لذت می برم باعث میشه شاد بشم خیلی وقته نمی تونم ورزش کنم ولی خداروشکر اینو دلیل بر چاق شدن یا لاغر شدن نمی دونم .
گاهی میرم پیاده روی جالبه تا شروع می کنم این مطلب که الان لاغرتر میشی میاد تو ذهنم چون باور داشتم کمکم می کنه ومن با آگاهی کامل براش این مسئله رو حل می کنم .
میدونید الان چی فکر می کنم اینکه ورزش مثل واکس کفشمه درسته کفشم رو نو نمی کنه ولی زیبا می کنه ،مثل اتوی لباسمه درسته لباسم نو نمی شه ولی مرتب و زیبا به نظر می رسه .
ورزش باعث زیبایی بدنم میشه .
من دوست دارم بدنم صاف و اتو کشیده باشه
خیلی از آدم های متناسب رو می بینم با اینکه جوان هستن پشت خمیده دارن و بدنی شل و ول من دوست دارم بدنم زیبا باشه پشتم صاف باشه اندامم خط کشی شده باشه من بدن ورزشکاران رو دوست دارم .
من از خطی که روی بازوان ورزشکاران هست لذت می برم .
من از شکم شش تکه ی اونا لذت می برم .
من از پاهای صاف و کشیده و اون عضلات برجسته لذت می برم.
من از پشت صاف و ایست زیباشون لذت می برم .
برای همین از این به بعد ورزش می کنم، من از ورزش زیبایی و طراوت و شادابی رو می خوام نه لاغری و تناسب .
می خوام با ورزش از بدنم و نعمتی که خدابهم داده تشکر کنم .
تا حالا شده بدوید یا از کوه بالا برید و قلبتون و نفستون شروع کنه به تند تند زدن و تند تند نفس کشیدن من عاشق این لحظه ام چون می دونم قلبم داره ازمن تشکر می کنه و سرحال میشه یا نفسم وقتی بند میاد بهم میگه ازت ممنونم که به فکر منم بودی و برای سرحالی من کاری کردی .
وفتی ورزش کنی بدنت برای سپاسگزاری از تو حالتو خوب می کنه تو رو شاد می کنه بهت نفسه تازه میده .
استاد گرامی من از این فایل بسیار آموزنده ی شما بسیار لذت بردم در پناه حق باشید .🙏🌹
سلام استاد عزیز و دوستان هم مسیر
امیدوارم حالتون خوب باشه
راستش منم همیشه دیدم در مورد لاغری اینطوری بوده که اگه ورزش نکنیم امکانش خیلی کمه لاغر بشیم،
نزدیک ۱۸سال ورزش کردم ، هم قبل دانشگاه هم رشته م تو دانشگاه تربیت بدنی بود،بچه دار که شدم تعطیل شد ورزشم و خودم منتظر چاقی بودم هم دوران حاملگی هم ۲سال شیردهی، چون باورم اشتباه بود ، میگفتم دیگه حتما وزنم خیلی میره بالا،
بعد که دخترم یه خورده بزرگ شد رفتم سراغ ورزش بعد کرونا که اومد بازم تعطیل شد،
دیگه اونقدر بهش فکر میکردم که هر روز میگفتم عضلاتم ضعیف میشن و فشار روی مفاصم خیلی بیشتر میشه،
نمیگم این جمله از نظر علمی اشتباهه ولی اینکه من مدام نگران باشم که بلایی سرم نیاد، میاد ،
و مفصل لگنم اونقدر درد داشت، عکس گرفتم دیدم تخریب شده،
الانم که محدودیتم واسه ورزش بیشتر شده .
از وقتی با سایت آشنا شدم خیلی خوشحالم که دیگه این باور اشتباه رو ندارم که باید به کمک ورزش لاغر بشیم.
ممنونم استاد عزیز
راستی استاد ببخشید کسایی که یه بار هزینه ورود به سرزمین لاغر ها رو پرداخت کردن وقتی میخوان تکرارش کنند بازم باید هزینه بدن؟
سلام و درود
دوره های که خریداری می کنید برای همیشه در دسترس شما خواهد بود و محتوای جدید اضافه شدخ به دوره ها به صورت رایگان در اختیار شما قرار می گیرد.
سلام استاد گرامی
خیلی ممنونم ، عالیه .
سلام
منم برای لاغرشدن نزدیک به چندسال درگیر باشگاه بودم و چقدر هم باشگاهها به این قضیه دامن زدند وکلی رشته های ورزشی مثل زومبا . پیلاتس . تی آر ایکس وکلی ورزشهای هوازی در باشگاه بانوان جهت آب کردن چربی ها و لاغر شدن گذاشتند و یک ترازو هم داخل باشگاه بود که هر چند وقت میرفت واسه تعمیر . ازبس مورداستفاده قرار میگرفت .
باشگاه بانوان واقعن یه وضعیه . چون خانمها بیشتر از آقایان به وضعیت جسمانی خودشان اهمیت میدن .
من چون قبلا یک دوره زمانی که متناسب بودم میرفتم باشگاه بهم میگفتن تو برای چی میای باشگاه .
ومن چون میخاستم بالاتنه ام زیبا بشه میرفتم و چون مربی خصوصی نداشتم یهو دیدم بعد مدتی بازهام پف کرد و زیاد چاق شد . ترسیدم و رهاش کردم .
بعد چندسال که چاق شدم منم تو کلاس هیپ هاپ و رقص ثبت نام کردم گفتم اینطوری بهم هیجان میده و هم لاغرمیشم وهم کلی چیز یاد میگیرم.
اما هر بار بعد تمرین خودم رو وزن میکردم میدیدم ۱۰۰ گرم بالاتر رفته یا ۱۰۰ گرم پایین تر اومده فرقی در کاهش وزنم نداشته .
اگرچه با پیاده روی نزدیک به ۵ کیلو کم کردم که بعد مدتی برگشت .
چون فرمولهای چاقی در ذهنم بود و من میخاستم با جسمم لاغر بشم به شدت رنج آور بود و بعد مدتی رها میکردم.
من باهمین ذهنم با پرورش باورهای چاقی چاق شدم و اگه بتونم نمونه های درمحیط پیرامونم پیدا کنم که برخلاف باورهام باشه . برای ذهنم منطقی واثبات میشه که اینها هیچکدوم منشا چاقی نیستن . کم کم به سمت متناسب شدن حرکت میکنم.
من خاهرزاده ام که یه بار پاش و یه بار دستش بدجور آسیب دیده بود و با اینکه کاملا متناسب بود ورزش نکردن و باشگاه نرفتن بدجور تو ذهنش بود که بالاخره گچ دستشو خودش رو با یه سری وسایل بازکرد و با دست آسیب دیده میرفت باشگاه .
یا یادم میاد که وقتی یه بار باخونوادش سر موضوعی بحث شده بود و چند روز به حالت قهر اومد خونمون با اون وضعیت روحی هم باشگاشو میرفت و هم پاهاشو میزاشت روی مبل و بالای صدتا دراز نشست میزد . میگم کاملا متناسب بود و علتشو میپرسیدیم به خاطر دوست داشتن .
و من وقتی پیشش ورزش میکردم میخندید و میگفت اینطوری میخای بدن خوبی داشته باشی .
عاشق ورزش بود با اینکه نمرات درسیش خوب نبود اما بار اول تو کنکور سراسری رشته آسیب شناسی از شاخه های تربیت بدنی قبول شد .
تو دوران کرونا که باشگاهها بسته بود پول تو جیبی اش رو میداد کلاس خصوصی میرفت ورزش میکرد .
میگم کاملا متناسب .
اما من چی . دنبال بهونه بودم که نرم باشگاه . وقتی همهمه کرونا شروع شد من اول ماه با اینکه هزینه کل ماه رو کامل پرداخت کرده بودم ۵ تا ۶ جلسه مونده بود و هزینش پرداخت کرده بودم به بهانه کرونا نرفتم .
نمیگم ورزش باعث لاغری میشه میخام بگم چقدر تفاوت هست بین ذهن متناسب و ذهن چاق .
که ذهن چاق علیرغم اینکه خودش قبول داره ورزش لاغر میکنه ولی دنبال بهونست که نره .
ولی ذهن متناسب با اینکه ورزش رو دوست داره به هردلیل باعشق تمام انجام میده .
منم که قبلا پیاده روی میکردم و فکر میکردم باعث لاغرشدن میشه تمایلی نداشتم و هرچی بود اجبار بود.
اما اکنون که درمسیر متناسب شدن هستم و کلی کاهش وزن داشتم و میدونم پیاده روی لاِغر نمیکنه ولی تمایلم به پیاده روی بیشترشده و واقعن لذت میبرم از این کار .
پس هرچی هست فرمولهای ذهنی خودمون هست که باعث چاق شدن یا لاغر شدن ما میشود .
که فرمولهای لاغری جدید که کنار فرمولهای چاقی ایجاد بشن رفتارهای غذایی وعادتهای غذایی و رفتارهای روزمرمون و تغییر میدن و کم کم به سمت متناسب شدن حرکت میکنیم نه با فشارجسمی بلکه باعشق . و کم کم تکامل رو طی میکنیم ومتناسب میشیم.
سلام
تا یادم میاد از کوچیکی تا بزرگی ورزش کردم همیشه و همیشه ورزش عامل لاغری میدونستم ساعتها ورزش های سخت اما ی موقع میشه دیگه وقت نمیکنی یکی از علل اصلی چاقی من این فرموله ک من چاقم چن ورزش نمیکنم حتی تو بارداری ساعتها پیاده روی میکردم بر ای اینک چاقتر نشم اما نتیجه ب هیچ وجه از ورزش ندیدم فقط این باور در من بودک ورزشت تو خون من بدنم ب ورزش عادت کرده بدنم ورزش میخواد بعد ک لاغر نمیشدم میومدم میگفتم ورزش جلوی چاق شدن منو میگیره این فرمول در من بود عمل میکرد و وقتی ورزش قطع میکردم دوباره چاق میشدم
خیلی از افراد هستن ک ورزش نمیکنن و متناسبن دختر دایی خودم اندامش فوقالعاده باربی هستش ورزش نمیکنه یا ی دختر خاله دارم ک بستکبال کار میکردم پاش اسیب دید نرف کلا کنار گذاشت و خیلیم متناسبه چاقم نشد
پس این نشون میده ک این فرمولهای اشتباه ذهن من هستن
یادم میاد ک همه خواب بودن من زود بیدار میشدم تا ورزش کنم
این ورزش کردن از پدرم یاد گرفتم چن همش ورزش عامل لاغری میدونه
باورهای لشتباه از این قبیل ک من شنیدم و باور کردم و توجه کردم چقدر غصه خوردم ک نمیتونم ورزش کنم چن بچم نمیرسم چن خوابم میاد چقدر خودم زجر دادم
واقعا چ روزها مهمونی باید میر فتم یا مهمون اومده من تو ذهنم جنگ بود
چ روزها در اوج کارهام خستگی ورزش میکردم
خدایا شکرت بیدارم کردی اگاهم کردی شکر
ورزش میتونه مثل موسیقی لذت بخش باشه
اما ن از روی اجبار زور حتمیت
الان ب برادر من عاشق کاراته است ثبت نام کرده فیلمهاشو میبینه اما موقعی ک وقت باشگاه میشه میگه نمیر م هروز این مسئله هس
انگار ی مانعی تو درونش نمیزاره
یا دنبال ی بهونس ک بپیچونه
مطمئنم اگه نره هم چاق میشه چن فرمولها عمل میکنن
از بس پدرم گیر میده ک ورزش نمیکنی چاقی فلانی بچه کلا از ورزش بدش میاد قطعا از خودشم بدش میاد در تموم رفتارهاش من اینو میبینم
خدایا شکرت دنیام عوض شده شکر من لایق تناسب اندام هستم و لایق لاغری با ذهن هستم
من لاغر میشم و احساس لذت میکنم دیروز ک شگفتی سازها رو میدیم احساس سبکی و راحتی بهم دست میداد انگار اینک چقدر راحت نفس میکشن راحت زندگی میکنن راحت میشین پا میشن کارهاشونو انجام میدن چقدر زیبا و جوون شدن چقدر شادابتر شدن چقدر خوشتیپ تر شدن و تناسب پر از لذته چن محدودیتی نداری
و من لاغر میشم صددر صد تموم اینها را لمس میکنم تجربه میکنم طعم خوش لاغری با ذهن
از وقتی تو این مسیرم زندگی زیبا شده برام با تموم کم و کاستی ک هس من خودمو باور کردم خودمو پیدا کردم و این شیرینترین طعم بودبرام
ممنون از استاد عزیز
سلام و درود به همراهان عزیز در مسیر لاغری با ذهن
داشتم فکر می کردم ما انسانها چی بسرمون اومده که هرچی بهمون می گن چشم بسته (البته منظورم چشم ذهن بسته است )همه چی رو قبول می کنیم ،هرچی بلا بسرمون بیاد حقمونه ،حالا خوبه خدای مهربون انقدر بفکر کردن تاکید کرده ،برای اینکه ماهم تشویق بشیم گفتن که اگر یه ساعت فکر کنید سرعت رشد و شکوفاییتون باندازه ۷۰ سال عبادته،یعنی همون تاثیر رو داره .
در مورد ورزش ،یه عمر تو کلمون کردن که باعث لاغری می شه ،ماهم گفتیم آره دیگه پس درسته .بیا از دیدگاه انرژی بررسیش کنیم
ببین عزیز من ،تو کی دوست داری حرکت کنی ؟ مثلا وقتی یه آهنگ شاد پخش می شه ،نا خود آگاه خودتو تکون می دی ،این یعنی وقتایی دوست داری حرکت رو که از انرژی مثبت پر می شی و می خوای با تکون دادن تخلیش کنی .
وقتی آدم چاقه ،سرشار از انرژی منفی هست ،انرژی که حاصل ذهنیات و باورهاشه ،.
من که وقتایی که می رفتم باشگاه بجای اینکه خالی بشم از انرژی منفی ،پر می شدم .خودمو مقایسه می کردم با خوش تیپا و نور چشمیای مربی احساس ناتوانی می کردم که نمی تونم حرکات و انجام بدم ،درد بعد تمرينات که دیگه نگو .
عزیزمن ناراحت نشو ،ولی وقتی تو با این هیکل می ری اون حرکات رو انجام می دی ،داری چاقیت رو انکار می کنی . نمی گم تسلیم چاقیت شو و بشین کنج خونه. نه تسلیم، نه انکار ،پذیرش چاقی .
پذیرش یعنی ،اوکی من چاقم واین چاقی محصول انرژی منفی تولید شده از ذهن منه ،من نمی تونم ورزش کنم ،اما می تونم برم تو طبیعت و با دیدن نعمتهای خدا و شکر اونها ،حال خودم رو بهتر کنم .
بعضی وقتا از دستت حرصم می گیره ،وقتی کسی کمبود انرژی داره ازش انرژی می گیرن یا بهش انرژی می دن ؟
مسلمه که باید این انرژی رو انقدر زیاد و زیاد با قدرت ذهن مثبت گرایعنی ذهنی که واقعیت ها رو درک می کنه ولی تمرکزش روی مثبتهاست، تولید کنی تا سرریز بشه از وجودت بری بدنت رو تکونش بدی تا خالی بشه.😊
اصلا می دونی چیه ؟ تو الان بیشتر به استراحت نیاز داری ،از هرچی که انرژی تو رو بیخود می گیره پرهیز کن ،با مدیتیشن ذهنت رو آروم کن ،بشین فکر کن و فکر کن و بنویس .مخزن انرژی ذهن تو شروع می کنه به پر شدن ،پرشدن تا لبریز بشه در تمام ابعاد زندگیت متجلی بشه .
خیییلی دوستت دارم ،آرزو دارم تو رو در جایگاه واقعیت در زیبایی و تناسب اندام و مثبت بودن ببینمت .
امضا ،خود واقعیت
سلام استاد عزیز
من امروز به لطف خدا گام بیست وششم را برداشتم
موانع ذهنی همان باورهای اشتباه است
۱_ خداوند مرا چاق خلق کرده است این یک باور کاملا اشتباه است که همیشه من با خودم داشتم وباور درست این است که خداوند همه را متناسب خلق کرده است
۲_ علت چاقی من ارثی وژنتیکی است چون مادرم وخانواده اش چاق بودنداین هم یک باور اشتباه است اگر درست بود باید برای همه صدق میکرد وباور درست این است که همه چیز در درون من است وعوامل بیرونی ربطی به چاقی من ندارند
۳_وقتی فردی ازدواج میکند طبیعی است که چند کیلو اضافه وزن پیدا کند این هم یک باور اشتباه است ازدواج ربطی به چاق شدن ندارد زیرا خیلی انسانها هستند کا بعد ازدواج متناسب هستند
۴_پرخوری عامل اصلی چاقی است این هم یک باور اشتباه است وخیلی افراد هستند فوق العاده پر خور هستند ومتناسب هستند واتفاقا چندین نفرهم در فامیل همسرم هستند ومن دیدم چقدر پرخوری میکنند وکاملا متناسب هستند
۵_ بارداری در بانوان موجب میشود چند کیلو اضافه وزن پیدا کنند این هم یک باور اشتباه است چون حیوانات را از نزدیک دیدم که باردار بودند وفقط شکمشان بزرگ شده وبعد زایمان هم اصلا اضافه وزن ندارند البته چند نفر از فامیل همسرم را هم دیدم که یک ماه بعد زایمان کاملا متناسب بودند
این موانع در خودم وجود داره با اینکه متوجه شدم اشتباه است اما حتما به مرور از ذهنم پاک میشن باید افراد زیادی را ببینم وتایید کنم تا باورهای جدید برام قوی بشن
استاد پیامی که از این فایل دریافت کردم این بود که ورزش باعث لاغری نمیشه ومن افرادی را دیدم که بدون ورزش کلی وزن کم کردن پدر شوهر خودم در خونه خوابیده بود وهی لاغر تر میشد چون ترس از لاغری داشت ومرتب خودش را چک میکرد لاغر نشه ومن الان تا حدودی درک میکنم که چرا خیلی لاغر شد
یه پیام هم از نوشتها دریافت کردم خودتون را به هیچ وجه مجبور به پیاده روی نکنید وبه خودتون آزار نرسانید در طول روز واینکه خوابیدن هم فعالیت است
سپاس فراوان از شما
خدایا متشکرم دوستت دارم
دورود بر همراهان لاغری با ذهن
چن ماهی هست که فایل ها رو گوش میدم،تمرین ها رو انجام میدم خیلی خوشحالم که دوران سخت زندگیم تبدیل به شادی شده باور کنید حس میکنم آزاد شدم،از وقتی که خودمو شناختم همش ذهنم درگیر این بود که چی بخورم،ناهار چی بخورم،شام چی بخورم مدام ذهنم درگیر خوردن بود و این عادت بعد ازدواج بدتر شده بود،افکار اشتباه من قبل ازدواج میگفتن این چاقیتو از مامانت به ارث بردی،یا آدم بعد ازدواج چاقتر میشه،پشت میز آدم چاق میشه،خلاصه من پکیچ اشتباهات تصور چاقی بودم،یخچال خونمون اگه زبون داشت روزی هزار بار ازاستاد تشکر میکرد،الان ک فکر میکنم تو یخچال کباب هست،میرزاقاسمی و کشک بادمجون هست،آجیل و تنقلات هست ولی حسی بهشون ندارم،باورم نمیشه که اینا هستن ولی من نرم سمتشون و نخورم،بی تفاوت باشم،غیر ممکن بود ولی به لطف خدا و استاد گرانقدر ممکن شد،حس و حالم دگرگون شده،خیلی حس خوبی دارم،در طول روز شادم و سپاسگذاریم خیلی بیشتر شده،بدون شک و ایمان کامل میگم مسیر باغری با ذهن مسیر شاد و مسرت بخش و تنها مسیر متناسب شدن هستش
از خداوند رو بی نهایت سپاسگذارم ک من رو در این مسیر پرقدرت و عالی قرار داده و همچنین سپاسکذارم از استاد بسیار مهربان ک زحمات زیادی رو متحمل میشن
سلام و درود
از خوندن نوشته و نتایج عالی شما لذت بردم
تبریک میگم و خدا رو شکر برای هدایت بهترین ها به سمت سایت تناسب فکری
منتظر خواندن نتایج عالی شما هستم
سلام
همیشه بمن میگفتن پاهات به عمه رفته که چاقه من هم چون به چشمم میدیدم کامل پذیرفته بودم و همیشه هم شاکی بودم چرا فقط من به عمم رفتم خواهرام نرفتن، ولی همیشه هم پس ذهنم پاهام تو ابتدایی یادم بود که چقد لاغر بود، ولی انگار چاره ای جز پذیرفتن ارثی بودن این موضوع نداشتم، انقدر تو باشگاه تردمیل میزدم ورزش پا انجام میدادم با وزنه با ماشین که این پاها آب بشن، با این همه زحمت لاغر میشدن ولی اخرش اونجوری که میخواستم نمیشدن، هی هم اینو میشنیدم که پا دیر اب میشه، و این موضوع تبدیل شده بود به حسرت همیشگی من در پوشیدن شلوارهای مورد علاقم، حتی وقتی با لاغری با ذهن 20 کیلو لاغر شدم بازم گاهام اونجور میخواستم نشده بود، دقیقا مشخصه چقدر چسبیدم تو ذهنم به این موضوع، الانم میخوام دیگه بهش نگاه نکنم حتی تو ایینه تا تمرکزم از روش برداشته شه، مثل وقتیکه استاد تمرکزشون رو شکمشون بود همه جا لاغر شده بود غیر از شکم که وقتی توجهشونو از روش برداشتن و فراموشش کردن بعد مدتی تغییراتو دیدن،و در کل موضوع چاق بودن و ارتباط دادن به کل خانواده و فامیلمون چون همه یجورایی درگیر چاقی و رژیم بودن و اینم باعث میشد بپذیرم ارثیمه، هر چند بعد دوسالیکه تو سایتم الان برام انقدر این موضوع مسخرست، وقتی به رفتارهای خودم و دخترعموم نگاه کردم دیدم تفاوت ما در نحوه برخوردمون با غذاهاست نه اینکه من بدشانس بودم و ارثیم بوده ولی اون شانس داره و لاغره، من فکرم دایم درگیر غذا بود ولی اون غذا براش بی اهمیت ترین چیز تو زندگیشه و فقط همین اندازه میخوره که اون حس گرسنگیش رفع بشه و هیچ غذایی براش مورد علاقه یا هوس برانگیز نیست حتی اگه باشه بازم اندازه نیازش میخوره ولی من خودمو خفه میکردم با غذاها و خلاصه این شد که دیدم خودم جسمم و به این شکل در اوردم و ارث یه دروغ بزرگه واسه توجیه پرخوری های خودمون و اون کسی که برای اولین بار این دروغ بزرگ و گفت دید نمیتونه جلو خوردنشو بگیره ربط داده به ارث و این حرف نسل به نسل منتقل شد و برای همه ی چاق هایی که دنبال بهانن شد دلیل بزرگ چاقیشون، ما ممکنه رنگ پوست و چشم رو از پدر مادرمون ارث ببریم ولی قد و وزن و سایز دقیقا ربط به باورهامون داره چون جسم ما از ما دستو میگیره و چون تمام سلول ها انرژی هستن میشه به هر شکلی که میخوایم درش بیاریم، هرچند رنگ چشم و مو رو هم الان به این نتیجه رسیدن که اینم میشه تغییر داد، پس ارثی بودن چیزهایی که تحت کنترل ما هستن ولی به خاطر باورهای اشتباه اونجوری که میخوایم نیستن یه دروغ بزرگه، ما به خدا وصل هستیم ما خلق کننده ایم و هیچ نیرویی بیرون از ما توانایی تصمیم گیری برای اینکه ما چه شکلی باشیم و نداره
باور بعدی ورزش کردن بوده که بارها شنیدم باید ورزش کنیم تا سرعت لاغری بره بالا وگرنه خیلی طول میکشه تا لاغر بشیم اینو هم بارها شنیدم آدمهای با گروه خونی O فقط باورزش لاغر میشن و منم چون گروه خونیم O بود کاملا پذیرفته بودم بدون ورزش فقط چند کیلو لاغر میشم و بقیشو باید ورزش کنم تا کم کنم، حتی گفتن باید پیاده روی هم میری سرعتت بالا باشه و من رو تردمیل همیشه با حالت دویدن پیاده روی میکردم، ولی الان دیگه بارها و بارها با خودم تکرار کردم من تردمیل و برای سلامتی تک تک سلول ها و اعضای بدنم میزنم، برای شادابی پوستم برای اینکه برای جسمم وقت میزارم و لذت میبرم تا توجهم و از روی لاغری و چربی سوزی بردارم تا از ورزش کردن لذت ببرم نه رنج و برای لاغر شدن و به اجبار، کلا برای تغییر در یک جنبه خاص باید کل چیزهایی که تاحالا شنیدیم و یک بار کامل انکار کنیم و ذهن و آزاد بزاریم تا خلافش و درستش برامون ثابت بشه
شاد باشید
سلام و درود بر همه دوستان عزیز و سلام و درود فراوان بر استاد گرامی
چقدر از شنیدن این فایل ارزشمند لذت بردم.
انصافا تشبیه این مسیر به یک مسیر دو با مانع بسیار جالب و دقیق است. البته تفاوت ما با یک دونده دو در این است که مانعها رفته رفته برای ما کوچک و کوچکتر میشه و در انتهای مسیر ماشادابتر پر انرژی تر از ابتدای مسیر کاپ قهرمانی را بالای سر می بریم.
اولین و بزرگترین مانع که از آن عبور کردیم این بود که آیا واقعا باید به این مسیر اعتمادکنیم؟ واقعا میشه با روش ذهنی اعتماد کرد؟ میشه بدون رژیم و کم کردن از خوراکیها بدون ورزش سخت و تحرک متناسب شد؟ اگر این مسیر واقعیت داره چرا به فکر کس دیگه ای نرسیده؟ به فکر خارجیها نرسیده؟ و…..
و ما با توکل بر خدا و راهنماییهای استاد عزیزی که چراغ هدایت به دست گرفت، گام بلندی برداشته و بالاتر از منفی بافیها پریدیم و خدارو هزاران بار شکر که در گامهای اول مسیر آرامشی باورنکردنی توشه راهمان شد. آرامشی که انگار با خودش انرژی بقیه مسیر را هم همراه داشت .
با کوله بار سنگین چاقی به مانع بزرگ دیگری رسیدیم( از غذا نترسید، خوردن باعث چاقی نیست!!!!!) مگر می شود از کودکی در گوش ما خوانده شده بخور چاق بشی بخور قوی بشی این همه داستان کالری، این همه داستان رژیم تجربه خودمان از خوردن ، مخصوصا پر انرژیها، پرکالریها، نشاسته ایها، و… مگر میشه این همه ترس از غذا رو کنار بزاریم. و دوباره عزم رو جزم کردیم و به حرفهایی استاد اعتماد کردیم و پریدیم. و خدا میداند که این دوره کوتاه برابر تمام عمر از خوردن بدون ترس و لرز خداروشکر کردیم و لذت بردیم.
در این مسیر رسیدیم به مانع تحرک و ورزش، (برای لاغری نیاز به ورزش کردن نیست ، ورزش یک فعالیت نشاط بخش است نه بیشتر)
این همه برنامه های ورزشی چربیسوزی اندام سازی، این همه پشتوانه علمی برای اهمیت سوخت و ساز در لاغر شدن ، اصلا چربی باید باعرق کردن دور ریخته بشه سوخته بشه مگر غیر این میشه باز هم استاد با کلام دلنشین و منطق درست ما را به چرخه سوخت درونی راهنمایی کرد . اینکه سیستم داخلی تمام انسانها مشابه یکدیگر بوده و سوخت و ساز با ورزش و فعالیت بدنی دستخوش تغییر نخواهید شد. و ما اعتماد کردیم و پریدیم و تمام استرسها و ناخواسته های ورزشی اجباری را پشت سر گذاشتیم.
رسیدیم به مانع بزرگ (ژن ) تکرار مکرر تو به عمه رفتی ، به خاله رفتی و…. این همه مثال تایید کننده مگه قابل انکاره؟ خانواده هایی که دسته جمعی چاق هستند را چطور توجیح کنیم ؟ بازهم دم مسیحایی استاد مسیر را روشن کرد کسی که از خانواده چاق با وجود سالها چاقی با قدرت ذهن به تناسب رسید و مانع بزرگ ژنتیک را برای همیشه بی اعتبار کرد. ما عزم جزم کردی، و با اعتماد پریدیم . خدای من شکر که باور ژنتیکی بودن چاقی را برآیم محو کردی . اینگونه بیشتر از همیشه عاشق عدالتت شدم. دیگر احساس اینکه قربانی هستم را برای همیشه پاک کردم و با شادابی رفتم تا حق الهی خودم برای تناسب را احقاق کنم.
من با شادی و نشاط تمام موانع را یکی پس از دیگری خواهم پرید شاد و خرم با امید و اعتماد تا زیباترین تناسب .
استاد عزیز از شما سپاسگزارم.
خدای مهربان هر لحظه سپاس
سلام استاد عطارروشن گرامی
سپاس از فایل های هرروزه و مسیر عالی صدگام
من کامنتهارو از اول شروع کردم ب خوندن چون سوال من هم بود واقعا ولی متوجه شدم انگار دوستانی سوال کردن و شما پاسخ دادین ولی الان پاسخ های شمارو ندیدم انگار پاک شده باشن و برام جای سوال بود ک مگر ممکنه پاک کرده باشید. ممنون میشم یک فایل دیگه رایگان هم ضمیمه این فایل کنید و تاجای ممکن این سوالات کلی رو لطف کنید جواب بدین. و یا کامنتهایی ک جواب دوستان رو لطف کردین و دادین دوباره بارگذاری کنید. از اسناد گرانقدر و سخاوتمندی چون شما ک انقدررر متواضعانه همیشه پاسخگوی ماهستین سپاسگزارم ❤️❤️🙏🏻🙏🏻🙏🏻🙏🏻🙏🏻😍
سلااام
این فایل به من یاد داد که به خود باوری بیشتری درباره ی توانایی های خودم برسم و نقش باور های خودم رو در زندگیم بیشتر درک کنم.
من هم خیلی خیلی تلاش کردم که لاغر شم ، نخوردن و بالا بردن فعالیت بدنی که اصلش همون عرق کردن بود ، خیلی کیف میکردم وقتی خیس عرق میشدم و تا یک ساعت بعد ورزش چیزی نمیخوردم و منتظر بودم فرداش که میرم رو ترازو چند گرمی لاغر تر نشونم بده ولی به قول شما تا اینجا توی مغذمو تغییر ندادم ، هیچ کدوم این روش ها برام فایده ای نداشتن . قبل ازینکه بیام دیدگاه بنویسم مامانم اومد توی اتاق و دید که همین فایل این صفحه روی صفحست و دارم در حین تمیز کردم اتاقم گوش میدم و می بینمش ، گفت که اقای عطار روشن لاغر تر شده. من نمیدونم این فایل مال چه سالیه ولی مامانم فکر کردن مال الاناست و این حرفو زدن منم بهشون گفتم بعله ، تازه توی ذهنم گفتم الان لاغرتر هم شدن حتی . بعد مامانم گفت: چرا لاغر تر شدن؟ منم از بس جوابش ساده بود یه لحظه نتونستم هیچ جوابی بهشون بدم و شما همون لحظه توی فیلم اشاره کردین به سرتون و گفتین: اینجا تغییر کرده!! من و مامانم یه لحظه به هم نگاه کردیم و زدیم زیر خنده ، مامانمم گفت آها جوابمو گرفتم.
خیلی بامزه بود و واقعا هم جواب همینه. مثل همون جمله ای هست که همیشه میگید: کلی راه برای شکست خوردن وجود داره ولی تنها یک راهه که ما رو به مقصد میرسونه. در تمام این سال ها آرزوی هممون یه چیز بوده ولی راه های مختلفی رو رفتیم که این نشون دهنده ی توانایی ماست و عشق ما به لاغری اما الان هممون اینجاییم و این نشون میده هیچ کدوم ازون روش ها جواب ندادن و به نظر من کسایی هم که هنوز به این مسیر هدایت نشدن به خاطر اینه که دارن میرن راه های مختلفو امتحان میکنن که وقتی به مسیر لاغری با ذهن رسیدن دیگه پله ی آخرشون باشه ، مثل همه ی ما و با تمام وجود به این باور رسیده باشن که دیگه راهی نیست که در توانم بوده و من نرفته باشم سمتش. یه روز این روش جهانی میشه و استاد عطار روشن سرتاسر جهان سمینار های لاغری با ذهن برگزار میکنن ، من اینو همیشه تو رویاهام میبینم و اینطوری افراد بیشتری با این روش آشنا میشن چون این عصر عصره آگاهیه و همه ی ما چه بخوایم چه نخوایم در مسیر پیشرفت هستیم و چه پیشرفتی بیشتر از اینکه ما به سلامتی خودمون اهمیت بدیم و جسم سالمی داشته باشیم ، اونم بدون هیچ عامل بیرونی ای .
یه قسمتی از حرف هاتون درباره ی اعتماد به نفس بعد از لاغری صحبت کردید که من اونو به شکل خیلی قشنگی تجربه کردم . نیاز نیست که حتما چاق باشی و لاغر بشی و بعد اعتماد به نفس پیدا کنی مثلا خیلی از آدمای متناسب اعتماد به نفس بالایی دارن و خودشونو دوست دارن اما طعم اعتماد به نفسی که یه آدم چاق بعد از متناسب شدنش میچشه رو هیچ وقت یه آدم از اول متناسب نمیتونه تجربش کنه ، دقیقا مثل یه تولد دوباره ست. انگار آدم یه دور زندگی کرده و توی همون زندگیش کلی اشتباه کرده، همه ی راه ها رو رفته ، چیزای مختلف رو تجربه کرده و بعدش مرده و دوباره در همون جسم زنده شده و الان میخواد با آگاهی هایی که توی اولین زندگیش به دست اورده یه مسیر جدید رو بره . من با لاغری با ذهن دوباره زندگی کردم و این یه موهبته بزرگه برای من . هر روز هم قراره بهتر بشم و یاد بگیرم چون من ایمان دارم.
توضیحاتی هم که درباره ورزش کردن دادید کاملا درسته ، منم چند سال پیش یه فیلم دیدم که توش دخترای خوش هیکل و جذاب داشتن میرقصیدن و من همون لحظه با خودم گفتم باید از همین امروز تلاش کنم لاغر شم ، حدود دوماه میرفتم توی یوتیوب ورزش های چربی سوزی رو سرچ میزدم و دیوانه وار ورزش میکردن حدود دو سه ساعت در روز ، خیس عرق میشدم و اتاقو بوی گند عرق برمیداشت جوری که مامانم حتی نمیومد در اتاقم که بخواد باهام حرف بزنه بعدشم گرسنم میشد و دلم میخواست به غذاها حمله کنم ولی به زور میرفتم خودمو مشغول میکردم و یا دوش بعد از ورزشمو خیلی طول میدادم که بتونم دووم بیارم و بعد ورزشم غذا نخورم ولی کو نتیجش؟ حتی یک کیلو هم کم نکردم ، انقدر اعصابم خورد شد که با این همه زحمت لاغر نشدم و بعد ازون بود که دیگه بدون هیچ منطقی دنبال روش های مختلف گشتم دمنوش خوردم ، روزه گرفتم و… همش به خاطر این بود که اون دوماه نتیجه ی دلخواهمو نگرفتم و اگه گرفته بودم انقدر حالم بد نمیشد پس این نشون میده ورزش کردن برای بدن مفید هست اما برای من حداقل وقتی اسم ورزش کردن به هوای لاغری میاد میدونم که هیچ نتیجه ی موندگاری نداره ورزش کرن حتی مثل رژیم هم نیست که خیلی زود بشه باهاش لاغر شد و من نمیدونم روی چه حسابی داشتم به خاطر لاغری ورزش میکردم ، فقط به خاطر حرف دیگران و اعتماد نداشتن به بدنم خودم بوده ، من تا حالا کسی رو از نزدیکانم ندیدم که با ورزش لاغر شده باشه ولی همه اصرار دارن که عرق ریختن سوخت و سازو میبره بالا و آدم لاغر میشه ولی خب حتی اگه اینم درست باشه آدمای چاق به خاطر اینکه فرمول های اشتباه دارن ، انقدری بیش از نیازشون میخورن که همون مقداری که سوخته دوباره بر میگرده و این خیلی ناخودآگاه اتفاق میوفته .
خب پس تنها روش و آسون ترین روش و زیبا ترین روش ، لاغری با ذهنه.
خدایا شکرت
ممنونم استاد
به نام تنها قادر مطلق و تنها هدایتگرم
سلام و درود پاینده باشید
موانع ذهنی لاغر شدن مانع از لاغر شدن می شوند
یعنی چی ؟یعنی هر راه و روشی که من فکر کنم لاغرم می کنه و غیر از روش لاغری با ذهن باشه یک سرعت گیر محسوب میشه که آلارم میده بیا ورزش کن بیا رژیم بگیر بیا دارو بخور و غیره …و نمیزاره تمرکز کافی برای ادامه دادن مسیر لاغری با ذهن داشته باشم .
برای رسیدن به هدف که میتونه مکان باشه یا شرایط یا موضوعی در زندگی راه های بسیاری وجود دارد ولی همیشه یک راه کاملترین و ساده ترین و بهترین راه است که انسانهای موفق همیشه اینطور راهها را انتخاب می کنند سالهای بسیاری را با اضافه وزن گذراندیم مراحل رژیم گرفتن و ورزش کردن که بسیار سخت و رنج آور بود را با رها ادامه می دادیم چون فکر می کردیم راه دیگری نداریم …
در مسیر لاغری با ذهن موانع ذهنی شناسایی می شوند و شگفتی این راه اینه که آموزش شناسایی موانع ذهنی و اصلاح آنها و جایگزینی فرمول صحیح برای ذهن همه افراد مشترک است و این در صورتی است که هر فردی نسبت به ذهن و افکار خودش یک سری موانع ذهنی شخصی دارند و البته در افراد چاق یک سری موانع ذهنی مشترک هست مثل ترس از خوردن یا ترس از چاق شدن یا ورزش باعث لاغری میشه و رژیم باعث تناسب میشه ❌
شگفتی دیگر مسیر آموزش ذهنی این هست که ما در تمام جنبه های زندگی می توانیم ازاین آموزشها استفاده کنیم و به موفقیت برسیم و نکته مهم دیگر این هست که وقتی فرد مهارت شناسایی فرمولهای ذهنی و موانع رسیدن به خواسته را یاد می گیره میتونه به آسونی متناسب بشه و لاغری ماندگار داشته باشه و این در صورتی هست که ما در تمام سالها و انتخاب تمام روشهای لاغری شاید یک نتیجه ای کوچک هم می گرفتیم ولی ماندگار نبوده است .
من هم مثل دیگرافراد چاق از پزشک و خانواده و ورزشکاران شنیده بودم که تحرک و ورزش لازمه داشتن تناسب اندامه و حداقل باید روزی نیم ساعت ورزش کرد و در تمام مدت ورزش شیب دستگاه را زیاد می کردم دقیقه می شمردم بعد کالری و ضربان قلب و خلاصه تمام توجهم روی این بود که بیشتر سختی بکشم و عرق کنم که لاغر بشم و البته اوایل با انگیزه و شوق شروع می کردم ولی نتیجه می شد پادرد و خستگی و تاولهای انگشتان پا که بسیار دردناک بودند احساس ضعف برای خوردن بیشتر و چند روز که می گذشت از صبح بهونه می تراشیدم که نرم و ادامه ندهم دوست نداشتم سعی می کردم با دیدن سریال و تلوزیون و عکس گالری گوشی خودم رو سرگرم کنم تا زمان زود بگذره ولی هر چنددقیقه نگاه می کردم خودم را به زور می کشیدم و پاهامو محکم می کوبیدم تا خشم خود را خالی کنم همین نیومده پایین از تردمیل پرخاشگر بودم و سرگیجه می گرفتم و خلاصه متعهد میشدم هرروز برم و بعد یکی دوهفته می افتاد تو سرم که حالا برم وزن کنم ببینم چه خبره و عذاب اصلی شروع می شد که وسواسی می شدم و خلاصه با اون طرز فکر هیچ نتیجه ماندگاری نداشتم .و در تمام این لحظه ها من داشتم به چاقی توجه می کردم
وقتی با این سایت آشنا شدم دقیقا تو شروع همین دوره استاد گفتند ورزش و رژیم و ترازو و سایز کردن ممنوع و من هم خیلی خوشحال شدم که راحت شدم هم ترسیدم که واای اگر وزنم بره بالاتر چی ؟ولی ریسک کردم گفتم بزار مطمئن بشم که اگر لاغر شدم از روش ذهنی بوده و اطرافیانم هم میبیننند که من ورزش نمی کنم و دیگه باور می کنند و حرف گوش کردم در مسیر هر گام به تضادهایی هم می رسیدم چرا استاد تردمیل میزنه ؟چرا انسانهای موفق ورزش می کنند؟چرا همه می گویند مراقب بدنت باش و ورزش کن !؟یا اینکه خب واقعا عرق می کردم حتما کالری می سوخته ولی از پارسال به هیچ عنوان از تردمیل استفاده نکردم و خیلی روی باورهام کار کردم که ذهنم مانع نشه و بگه اگر ورزش نکنی نتیجه نمی گیری?!.. و این باور را به وجود آوردم که اگر یک زمانی ورزش کنم برای اینکه پرانرژی می شوم و سرحال می شوم و برای اینکه احساس ارزشمندی می کنم که برای خودم وقت می زارم و مثل مطالعه کتاب میمونه باید شخصیت سازی بشه و اگر میخوام هم فرکانس انسانهای موفق باشم ورزش هم نقطه اشتراک خوبی هست (به قول یکی از اساتید تو با پولدار ها شنا کن پولدار می شی ؟!🤔)و اینکه دوروزه پیش دلم خواست برم تردمیل بزنم کلی فکر کردم که چرا می خوام اینکارا بکنم و دیدم که احساس لذتی درش هست و متفاوت با قبل هست گفتم خودمو تست کنم و فایل آموزشی را با هندزفذی گزاشتم گوشم و رفتم اصلا خیلی متفاوت عمل کردم سرعت روی کم بود و من اصلا توجهی به شیب و سرعت و کالری و اینها نداشتم هیچ تعهدی هم نداشتم که باید طی این مدت و اینقدر ساعت با فلان سرعت باید برم کاملا آزاد و تفریحی بود من قدم میزدم و رفته بودم تو عمق فایل بعد هم اصلا ندیدم چقدر شد و کی گذشت و واقعا متفاوت بود احساسم و رفتارم .
درواقع ما سالها در بیراهه ها در دره و کویر پر خار و خاشاک به دنبال لاغری بودیم و بر خلاف جهت قوانین جهان هستی بوده و هر بار که بیشتر تلاش می کردیم کار سخت تر می شد و از رویامون دورتر می شدیم من مدتی هست دارم فکر می کنم خداوند در سوره حمد وعده داده است که راه مستقیم است و پرنعمت خب نعمت چیه حال خوب شادی سلامتی تناسب ثروت آگاهی عزت صلح و ….ولی چرا همیشه راه خدا را گفتند سخته و یا اصلا چرا ما قبول کردیم همین چند مدت شنیدم از بزرگانی که رسیدن به خدا راه سختی هست ولی اصلا دوست نداشتم بپذیرم چرا باید بپذیرم !؟…من انتخاب می کنم تمام عمر در تمام جنبه های زندگی سختی کشیدم ولی دیگه بی اعتبار می کنم هرروز با خود تکرار می کنم وعده خدا حق است …من راهشو بلد نبودم ولی حالا که خداوند راه و روش رو نشونم داده با آغوش باز میپذیرم و می خوام باور کنم زندگی کردن آسونه لذت بخشه پول درآوردن هم همینطور اصلا برای چی باید سخت باشه ؟!…چقدر فوق العاده بود که حتی عکس کودکی استاد هم چاق بود و تمام عاملها می گفتند باید چاق باشی و طبیعی هست ولی استاد عزیز غیر طبیعی کرد چاقیشو راهشو پیدا کرد یعنی انگار یک فردی شب را روز کنه و درود بر استاد هیچ روزنه ای نبود ولی استاد ایجاد کرد روزنه ها را این قدرت ذهن ماست که ازش بیخبریم قوانین جهان همان ملائک و کارگزارن الهی هستند که روز ازل بر ما سجده کردند چقدر دلیل های زیبا و توحیدی هست برای اینکه موانع ذهنی را اصلاح کنیم خدایکتاست پس نمیتونه هم غم باشه هم شادی پس هر چی احساس خوبه در مدار الهی است واقعا کدوم فرد چاقی از چاقی خودش لذت میبره و فقط خودشو گول میزنه یا فقیرمیشه راضی باشه !؟..
تمام موانع های ذهنی ما آموزه هایی هستند از خانواده و جامعه و دوستان و هموشون افکاری هستند که ما خواستیم قبول کنیم و با اون باورها زندگی کردیم یک عمر ولی دیگه تموم شد….همین که به لطف خداوند هدایت شدیم و استارت زدیم دیگه در مسیر مستقیم هستیم و پیچ زندگی دست ماست امید و شوق و ایمان به همون خدایی که تا آخرش با ما هست باعث تغییر مقدس در زندگی ما میشه خدایا شکرت خدایا عاشقتم ❤️
روز ۴۹ تکرار
سلام وقت بخیر دوستان و استاد عطارروشن
موانع ذهنی لاغر شدن چیست ؟
خدارو سپاسگذارم که همه چیز عالیه ،مسیر درست ،تمرینات صحیح ،نقشه های ذهنی در حال ساخت ،خدایا ممنونم از هدایتم به مسیر رشد و آگاهی
سپاسگذار خداوند هستم که بعد سالها راه های اشتباه، بلخره منو به جای اصلیم هدایت کرد ،اگر در تمام روش های قبلی به نتیجه ماندگار و جایگاه آرامش نمیرسیدیم چونکه اون جایگاه ، جایگاه ما نبود ،جای ما یه جای امنه ،جای آرامش،همون آپشن هاییکه از بدو تولد در ما گذاشته شد ولی ما با اونهمه ابزار ناآشنا بودیم ،ما ذهنو نشناختیم و تاوان ناآگاهیمونو پرداخت کردیم
ما خودمونو نشناختیم،قدرت های خدادای مونو نشناختیم ،سر در گم بودیم ،مثل پیچی که اگر تو جای درست خودش قرار نگیره ،پیچ نمیشه ،ما هم پیچ نشده بودیم ،انقدر چرخیدیم تا بلخره افتادیم تو جای درستمون
حالا راه صحیح هست ،لیدر و راهنما هست،خدا هست ،خودمون و توانایی هامون هم هستیم ،بریم به امید خدای مهربان ،در مسیر لاغری با ذهنو ،کولاک کنیم یعنی یکمی بیشتر قبولش کنیم ،اعتماد کنیم و بدونیم راه همینه و بعد از لاغری با ذهن هنوز چیز بالاتری کشف نشده
تا ذهن تغییر نکنه، تا کانون توجهات عوض نشه ،تا فرمول ها جابجا نشه ،هیچ اتفاقی رخ نمیده ،هر چقدر هم که رژیم بگیریم به محض رها کردن همه چیز برمیگرده به تنطیمات ذهن قدیم
این چند وقتیکه درگیر مسائل خوبی نبودم ،کاملا متوجه بودم که کانون توجهم روی ناخواسته ها و نگرانی هاست،از زمانیکه آگاه شدم و کانون توجهمو گذاشتم روی خواسته ها و تصمیم گرفتم برای تغییر توجهات و فرکانسم یه سفر کوتاه یه روزه برم و امروز هم داشتیم با دوستم در مورد سفر صحبت میکردیم ،۲ تا تلفن بهمون شد برای ۲ تا سفر
یعنی گوش این ذهن انگار جلوی دهان ماست ،فقط منتظره ببینه ما چی میگیم ما چه حال و هوایی داریم ،باید خیلی مراقب حس های منفی مون باشیم و مدام کانون توجهامونو ببریم روی خواسته ها ، باید بتونیم ذهنمونو کنترل کنیم تا مارو ببره تو مسیر خواسته
خدارو شکر میکنم که این اطلاعاتو یاد گرفتم و میتونم سریع متوجه بشم که دارم انحراف میرم
منم خوشحالم که قدم در جاده لاغری با ذهن گذاشتم که همه این ۲ سال برکت بوده و حال خوب و همیشه از خدا سپاسگذارم که راه و رویایی رو به قلب و دل استاد عزیز انداختن و مسیرهارو هم براشون هموار کردن که اول بتونن خودشون لذت جسم و روح زیباترو ببرن و بعد به جهان اطرافشون هم کمک کردن که شادتر زندگی کنن ،مشخصا اینهمه انرژی خوبی که در سطح جهان ایجاد کردن به زندگی خودشون بصورت برکت و شادی وارد میشه
امروز دوستم بهم گفت لاغر شدم ،بهش گفتم آره میدونم و متوجه میشم که داره سایزت میریزه ،این دوستم از اون افرادی بود که اصلا باور نداشت که میتونه لاغر بشه و مدام جنگ درونی داشت ولی چند وقتیه میگه درونم داره باور میکنه که منم میتونم لاغر بشم
با اینکه این دوستم چند ماه پیش که خودشو وزن کرده بود ۲۳ کیلو کم کرده بوده و الان حتما بیشتر هم شده ولی ذهنش بهش اجازه نمیداده که قبول کنه داره لاغر میشه ولی خدارو شکر الان از گشاد شدن لباس هاش دیگه داره مطمئن میشه
بنظر من هر آدمی اگر با کارایی ذهن آشنا بشه و خوب تمرینش کنه خودش میتونه برای خودش و اطرافیانش یه مشاور و همراه عالی باشه که تو هر مسئله ای باشه میتونه خودشو سریعتر به منطقه امن میرسونه
ما افرادی که در حال آموزش هستیم انگار داریم مجهز به ابزار قدرتمندی میشیم که هر زمان هر جایی به هر چیزی نیاز داشته باشیم از یکی از ابزارهامون برای کمک به خودمون استفاده میکنیم
الان داریم مجهز میشیم به ابزارهای دانش و سواد لاغری ،ما دیگه به بن بست نمیخوریم ،دیگه رنج گرسنگی نداریم ،دیگه ترس چاق شدن نداریم،دیگه ترس از رستوران رفتن نداریم دیگه ترس از مهمانی رفتن نداریم
من اعتراف میکنم یکی از هنرجوهای استاد عطارروشن هستم که بشدت از خوردن ترس داشتم،بشدت از مسافرت رفتن و چاق شدنش ترس داشتم ،از رستوران رفتن ترس داشتم ولی فکر میکنم تنها هنرجوش هستم که تو این ۲ سال بودن در دوره هام میتونم بگم ۱ سال و نیمشو رستوران نهار یا شام و گاهی به ندرت صبحانه خوردم
اونم منیکه بشدت از رستوران رفتن ترس داشتم و اگر یک شب رستوران میرفتم تا ۱ ماه باید تاوان میدادم ،خدارو شکر چاق که نشدم هیچ دارم جمع تر هم میشم ،اینها یعنی موفقیت ،موفقیت صرفا خریدن یک ماشین گرون یا خونه نیست
موفقیت یعنی من با خیال راحت مثل افراد نرمال غذا بخورم ،همین یک کار بظاهر کوچیکو من ۳۵ سال نمیتونستم انجام بدم و مدام جنگ درونی و روانی داشتم ،اصلا حق خودم نمیدونستم ،خودمو لایق این مدل زندگی نمیدونستم ،حتی فکر کردن به شام خوردن تنمو میلرزوند ولی من الان ۲ ساله شام میخورم تازه هر وقتی که گرسنه بشم
مثلا دیشب که شام خوردم ،مجدد ساعت ۱ و ربع شب هم گرسنه شدم ولی حال نداشتم غذا گرم کنم ترجیح دادم یه نوع شیرینی خرمایی که داشتمو بخورم ،اندازه هاشم کوچیکه ،۳ تا دونه خوردم ،انگار آخریشو نباید میخوردم ولی دیگه خورده بودم ،اتفاقا خوردمو خوابیدم با خیال راحت
خدارو شکر ۲ ساله تجربه ای به اسم احساس گرسنگی ندارم، تجربه ترس از غذاها و خوردن ندارم ،غم چی بخورم چی نخورم ندارم ،انگار شخصیت چاق قبلیم داره ازم دور و دورتر میشه ،گاهی فکر میکنم میگم نکنه اون روزها فقط یک توهمی بیش نبوده
اگر بخوام تغییرات خودمو بنویسم خیلی زیاده و من خوشحالم از تصمیمی که گرفتم و هدایتی که خداوند برام رقم زد ،خدا جونم مرسی تو بینظیر هدایت میکنی
یکی از قویترین موانع لاغری در من ، پذیرفتن ارثی بودن چاقیم بود و از اونجاییکه بمن زیاد گفته بودن که فریده دختر حرف گوش کنیه ،منم واقعا دختر مطیعی بودم و هر آنچه اطرافیانم میگفتن،چشم بسته قبول میکردم
تمام سلول های من پذیرفته بودن که چاقی من ارثیه و علنا تسلیم چاقی شده بودم ،با این حال تلاشم برای لاغر شدن کم نمیشد و همچنان در جستجوی پیدا کردن راهی بودم که حداقل چند مدتی بتونم لاغر بودنو تجربه کنم
ورزش و تحرک که جزء ملزومات زندگی من بود و بدون استثنا باید هر روز چند ساعتی بصورت فشرده و سخت ورزش میکردم و یجورایی انجامش برام وسواس گونه شده بود که اگر یک روزی نمیتونستم ورزش کنم ،حالم بد میشد و فکر میکردم دارم چاقتر میشم ،ولی افراد زیادیو میدیدم که ورزش نمیکردن ولی متناسب بودن
آگاهی در من باعث شد که فرمول های لاغر کننده با چاق کننده تعویض بشن ،باورهای مخرب با ترمیم کننده عوض بشه ودر انتها جسم هم بسمت لاغر شدن حرکت کنه
خوشحالم که در مسیر لاغر شدن هشتم
به نام خدا
وقت بخیر عزیزان
برای هر هدفی مسیر درستی وجود داره که هر انسانی از اون مسیر حرکت کنه به هدفش می رسه . هدف لاغری تنها مسیر درستش با ذهن هستش .
دیگه اونایی که چاقن می دونن همه روشها رو هممون امتحان کردیم مخصوصا ورزش . باور کنین من هر روز پیاده روی می کردم یه روز که نمی شد نمی تونستم می ترسیدم از چاق تر شدن . همه می گفتن یوگا فایده نداره تو می کنی ، ورزش نیست خلاصه انواع و اقسام ایده ها . دیگه به قول معروف هر کاری آدم می کنه نباید به کسی بگه چون با نظریاتشون آدم و گمراه می کنن .
حالا چند روز پیش یکی از همین باورهای من بالا اومد اونم این بود که همه می گفتن هر کی می ره خارج چاق می شه ما هم که داشتیم میامیدیم همینو می گفتن الان از اون وقت حدودا بیست سال می گذره و من به کل یادم رفته بود این باور و که چند روز پیش سر حرف شد با همسرم همسرم اینو گفت که منم یهو یادم افتاد فکر کنم همین هم بود البته البته که من بعد از زایمان هم چاق شدم ولی چاقی یه جورایی بهم مونده بود و انگار خیلی طبیعی بود برام می گفتم اره دیگه من همینم چیه آدم همش لاغر باشه و مریض …. از این حرفهای بی خودی زیاد می زدم .
همه چی از همین ذهن شروع می شه از این باورهای پوشیده ما حالا نمی دونم الان با همسرم حرف می زدیم یاد قدیما کردیم ایران هر کی خونشو دزد می رفت می گفتن دزده آشنا بوده؟ یعنی چی اخه یه چیزهایی همینطور نسل به نسل به ما رسیده تا الان و ما اونها و بارها و بارها شنیدیم و ناخوداگاه باور کردیم . مثل همین باورهای ذهن چاق ولی الان به لطف خدا این باورها کمتر و کمتر شده با استفاده از روش ذهنی .خیلی هم عالیه اگه آدم یاد بگیره اصلا مسیله گرسنگی و سیری و این برنامه ها نیست نمی دونم چه جوری آدم اینو یاد می گیره وقتی در دوره باشه که خودشم نمی فهمه چطور انقدر اسون لاغر شده نه سختی و نه گرسنگی واقعا در کمال آرامش و احساس خوب .
من که اینو با هیچ چیز دیگه ای عوض نمی کنم .
برداشت من از گام ۲۶
با سلام
گام ۲۶ ، شناخت موانع ذهنی
من در این مسیر اموختم همه چیز از ذهن من آغاز میشود هرگاه بخواهم تغییری در سبک زندگیم ایجاد کنم ابتدا باید باورها و اعتقاداتی که نسبت به آن مورد در ذهن ، در افکار و در کلام و رفتارم دارم را مورد بررسی قرار دهم
مثلا من. میخواهم لاغر شوم خب سالها به من گفته شد که تنها عامل لاغری ورزش و رژیم است این اعتقاد دیرینه ی من بود اما چرا با اینکه این دو کار را سالهای زیادی از عمرم انجام دادم باز هم نتیجه فقط حسرت لاغری بود ،
خب کاملا واضح است برای اینکه در ذهن نا خودآگاه من ، ورزش و رژیم دو کار بسیار سخت و دشوار و عذاب اور ترجمه شده است هر چند اعتقاد تمام دکتران و متخصصان و اطرافیان من و حتی خود من این بود که ورزش یا رژیم و تحریم غذایی لاغر کننده است ، اما این اعتقاد فقط در حد یک باور ضعیف بود و آن چیزی که در ذهن نا خودآگاه من تثبیت شده بود رنج و عذاب ورزش و رژیم بود بخاطر همین باور عمیق که در عمق ذهن ناخودآگاه من وجود داشت من هرگز و هرگز نتوانستم با این عمل فیزیکی لاغر شوم
و میگویم هر چند تنها راه لاغری را ان وقتها فقط این دوراه میدانستم
اما از سال ۹۷ که با قوانین جهان هستی اشنا شدم و سعی کردم خودم را کم کم همسو با این قوانین بکنم
فهمیدم که یکی از مهمترین این قوانین آرامش و راحتیست و هر چیزی خلاف این قانون هرگز به سرانجام نخواهد رسید وقتی ورزش برای من کاری بسیار سخت و طاقت فرسا ست هرگز نمیتوانم با آن لاغر شوم چون خلاف قوانین است خب بالطبع وقتی لاغر شدن را به این دو عامل نسبت میدادم قطعا لاغری هم برایم سخت و دشوار میشد و کلا در عمق ضمیر ناخودآگاهم لاغری مساوی با رنج و عذاب معنا میشد و کاری دقیقا خلاف جهت قوانین آفرینش
این بود تمام علتهای لاغر نشدن من در طی سالهای زیاد عمرم
و حالا که با لطف خدای قادر متعالم ، به این مسیر سرشار از اگاهی هدایت شدم درک کردم که اگر میخواهم لاغر شوم باید مسیر و روشی را انتخاب کنم که همسو با قوانین الهی باشد یعنی لاغری در کمال راحتی و آرامش
خب رژیم و ورزش که در ضمیر ناخوداگاه من سخت و جانفرسا بوده و هست پس اصلا این دو روش برای من کارساز نخواهد بود ،
پس باید بدنبال روشی باشم که مرا براحتی و آسانی دقیقا همانجوری که چاق شدم و همسو با قوانین الهی پیدا کنم
و چه روشی بهتر از روش ذهنی ، روشی که با آن چاق شدم
در این روش بدنبال عوامل لاغر نشدنم میگردم و انها را در ذهنم راحت و آسان میکنم چون راحتی و اسانی از فرمولها و کدهای بسیار صحیح و پیش فرض ذهن من است
کدهای اشتباه در ذهنم را جستجو میکنم اولین باورم را می نویسم
من سالهای زیادی چاق بودم پس بدن من قابلیت لاغر کردن مرا ندارد ✖️این اولین باور غلط من بود درست است که من سالها چاق بودم چون راه صحیح لاغر کردن خود را بلد نبودم یعنی حالا که با ورزش و رژیم لاغر نشدم دلیل نمیشود بدن من برای لاغری ایراد داشته باشد نه سیستم بدن من بسیار کار درست است پس ایراد از جای دیگریست و ان واکنشهای کدهای غلط به روشهای غلط لاغر شدن بود
من حتی اگر سالها پیش ورزش و رژیم را برای خودم لذتبخش ترجمه کرده بودم و کد ورزش و رژیم مساوی با لذت را به ذهنم داده بودم قطعا میتوانستم با این دو عامل لاغر شوم
چون بارها ادمهایی را هر چند اندک در اطرافم دیده بودم که سالهاست با عشق و لذت ورزش میکنند و لاغر میشوند چون فرمول ذهنیشان ورزش = لذت پس لاغری = لذت و اینجا بود که این فرمول لاغری = ورزش برایشان جواب میداد
بخاطر همین موضوع بود که استاد گفتند ورزش لاغر نمیکند ولی در لاغر شدن نقش دارد و صد البته الان به این درک رسیدم که ورزش برای چه کسانی تاثیر دارد انهایی که کدهای ورزش = لذت را در ذهن دارند نه منی که همیشه ورزش در ذهنم سخت و عذاب اور بود
باید بدنبال کدهای صحیح و بدنبالش راحت کردن و اسان کردن آن فرمولها باشم امروز به این درک رسیدم که حتی اگر الان با وجود اینکه چند ماه از ورودم به دوره ی گامها میگذرد و با اینکه بسیاری از باورهای اشتباهم را یافته ام انچنان تغییر چشمگیری در خود نمی بینم
ایرادم را یافتم مانند جرقه ای در ذهنم روشن شد
من کدهای غلط را پیدا میکردم و کدهای صحیح را هم جایگزین میکردم اما هیچ کدام از این باورای صحیح را برای خودم آسان و راحت و قابل دسترس جلوه نمیدادم و باز هم در ناخوداگاهم حتی این فرمولها سخت و دشوار میدیدم
مثلا گفتم بدن من قابلیت لاغری مرا هم دارد و میتواند مرا لاغر کند اما هنوز حس میکنم به این کد جدید حس راحتی ندارم
من باید تا میتوانم کدهای صحیحم را اسان کنم
و باز بر میگردم به جمله ی معروف. «« لاغر شدن اسانترین کار دنیاست »»
تا وقتی این جمله در ذهنم اسان نشود ، تا وقتی برای ذهنم قابل قبول نشود تا وقتی باورش نداشته باشم
لاغری من در جسمم نمایان نمیشود
و دلیل همه ی سخت بودن لاغری برای من بازتاب همان رژیمهای غلط است که لاغری را برای من سخت و دشوار کرد و چه کدهای محکمی را در ذهن من تولید کرد
پس فرمولهای جدیدی که ساخته ام را از نو مرور میکنم و چاشنی راحتی و اسانی را با آنها در می امیزم البته قبل از آن باید خود این روش را به عنوان راحت ترین و اسانترین و شیرین ترین روش برای لاغری قبول کنم
یعنی باید به ذهنم بقبولانم که عزیزم این روش دیگر ورزش و رژیم نیست ، این روش میتواند تو را براحتی لاغر کند چون کاری ورای زندگی روز مره ی تو نیستتو میتوانی خیلی راحت در حالیکه به زندگی عادیت می پردازی لاغر شوی خب بعد از این فرمول اولیه به سراغ کدها و باورهای غلط دیگرم میروم و کدهای صحیح را جایگزین میکنم تا آنها هم به راحتی در ذهنم شروع به ساختن شوند و براحتی در رگ و پی من جاری شوند و براحتی در جسم من به شکل لاغری نمایان گردند
متشکرم استاد که در لابلای جملات شما دلیل و کلید اصلی را یافتم و ایمان دارم من میتوانم لاغر شوم آن هم براحتی و آسانی
««« لاغر شدن با روش ذهنی برای من آسانترین روش است»»
شکرت ای معبودم
درود و خداقوت
گام بیست و ششم
موانع ذهنی در هر کاری که شما شروع میکنید و میخواهید به موفقیت برسید باید یک مسیری رو طی کنید مسلما و این طبیعی است که رسیدن به اون هدف یا مقصد چند مسیر وجود دارد و از همه این مسیر ها یکی از این مسیر ها بهترین مسیر برای رسیدن به اون موفقیت است
رسیدن به لاغری و متناسب شدن یک مقصد و یک هدف است
من قراره از چاقی حرکت کنم و به مقصد خود که لاغری است برسم خوب برای لاغر شدن راه های زیادی قبلا آشنا شدم و چند تایی هم امتحان کردم و لی مسیر لاغری با ذهن بهترین مسیری است که میتواند من را به مقصد برسونم دقیقا همین امروز در کتاب شفای زندگی اینکه وجود داشت که چاقی از درون خود من است و زاییده ذهنم
بهترین مسیر و ماندگار ترین راهی که میتواند من را به موفقیت برساند همین مسیر لاغری با ذهن است
نکته بعدی اینکه در هر مسیری قرار میگیریم طبیعتا با یک سری موانع روبه رو میشویم پس من برای ادامه دادن مسیر و رسیدن به مقصد باید موانع را حذف کنم
پس اول موانع را شناسایی کنم بعد چگونه حذف کردن آنها و از ط یک فایلها آموزش ببینم تا به راحتی به مقصد برسم
البته موانع هر کس نسبت به افکار ذهنش متفاوت هست چه بسا که شناسایی و حذف موانع هم من را به موفقیت میرساند هم باعث میشه من متناسب شدن دائمی به دست بیاورم فقط کافی افکارم را تعمیر دهم و فرمول های غلط چاقی را بیابم
اضافه وزن من بیشتر از اینکه جسم من رو اذیت کنه بیشتر ذهن و اعتماد به نفس من رو در گیر کرده و فشار بیشتری روی ذهنم داره متناسب شدن چابکی .سر حالی .سبکی و اعتماد به نفس را برای من به ارمغان میآورد. متناسب شدن تنها روی ظاهر جسم تاثیر نمیزارد بلکه روی همه جنبه های زندگی موثر است .
خوب من میخوام موانع دهنی را از مسیر خودم بردارم و اول بشناسم
چند مورد رو به لطف خدا و فایلهای بی نظیر شناختم
۱داروها و نوع بیماری من و عمل جراحی من علت چاقی من نیست چون افراد دیگری دقیقا با شرایط من متناسب هستن
2ورزش کرد ن و باشگاه رفتن و فعالیت زیاد بدنی نمیتونه موثر باشه تازمانی که تنها دلیل من برای باشگاه رفتن لاغری باشه و از ورزش کردنم لذت نبرم نتیجه نمیده
۳ مواد غذایی علت چاقی من نیست رفتار اشتباه من با مواد نتیجه چاقی من میشد و دیگر موانع
که به امید خدا شناختم و دارم حذف میکنم و پر انرژی تر به مسیر لاغری با ذهنم ادامه میدم
سلام به استاد عزیز و دوستان خوبم
من خوشبختانه عقیده چاقی ارثی است را نداشتم چون چیزی در اینمورد در خانواده و محیط اطرافم نشنیده بودم
اما اعتقاد داشتم که ورزش کردن برای لاغر شدن لازم است
همه جا می شنیدم که باید خروجی انرژی را افزایش دهیم تا لاغر شویم و این از طریق ورزش کردن و عرق ریختن است
که البته به نظر درست و قابل قبول هم می آمد
من اینطوری فکر میکردم که چون پرخوری میکنم پس انرژی بیش از نیاز بدنم را تولید کردم و اگر بخواهم آن اضافه خوری تبدیل به چربی نشود باید با ورزش کردن آن را از بدنم خارج کنم
چون اصولا از کارهایی که اجباری باشد خوشم نمی آمد و به دنبال جایگزین کردن آن کاری که دوست نداشتم بودم به این نتیجه می رسیدم که خوب مقدار اضافه خوری را کنترل میکنم تا مجبور به ورزش کردن نباشم
اما مشکل اینجا بود که نمی دانستم از چه حد بیشتر خوردن اضافه است چون پیام سیری را دریافت نمی کردم
الان که به لطف خداوند وارد مسیر لاغری با ذهن شدم خیلی چیزها یاد گرفتم
یاد گرفتم که هیچ احساس دیگری به جز گرسنگی را به خوردن ربط ندهم
یاد گرفتم که فقط از طریق دهان غذا بخورم و یاد گرفتم چطور محرک های دیگر حواس پنج گانه برای خوردن را شناسایی کرده و عمل دیگری را به جای خوردن جایگزین آن تحریک کنم
شناختن پیام سیری را یاد گرفتم و با متوقف کردن خوردن به آن پیام عمل کردم
یاد گرفتم که در فشار گذاشتن جسم چه از طریق رژیم و یا ورزش راه درست رسیدن به تناسب اندام نیست چون این متمرکز شدن به قسمت نمایشگر که جسم باشد است ولی ما باید روی دستور دهنده کار کنیم که دستورات درست بدهد و آن مغز ماست که مطیع ذهن ما می باشد
وقتیکه ذهن آموزش دید که فقط وقتیکه بدن گرسنه است دستور غذا خوردن بدهد و زمانیکه سیر شد دستور توقف بدهد
آنوقت دیگر احتیاجی نیست با ذهن در جنگ باشیم و در مقابل دستوراتی که صادر میشود مقاومت کنیم و ما دستور متضاد را آگاهانه صادر کنیم که نتیجه اش هم چیزی جز شکست خوردن ذهن آگاه از ذهن ناخودآگاه نیست
یاد گرفتم که با ذهن ناخودآگاهم همسو شوم و با او در یک تیم باشم نه در تیم مخالف
وقتیکه به ذهنم آموزش دادم که دستور خوردن برای بر طرف کردن احساسات دیگری به غیر از گرسنگی را متوقف کند دیگر احتیاج به مقاومت کردن در مقابل آن دستورات نیست چون دستورات اشتباه صادر نمیشود
این خودش به تنهایی مرا به آرامش و صلح با خودم رساند
ممنونم استاد عزیز برای تمام این آگاهی های با ارزش که زندگی مرا به سمت شادی و نشاط و اعتماد به نفس و آسودگی خاطر تغییر مسیر داد
ممنونم از خداوند مهربانم که مرا به سمت مسیر تناسب فکری و لاغری با ذهن هدایت کرد
خدایا سپاسگزارم خدا جونم عاشقتم
سلام به همه دوستان همراه! برای رسیدن به هر هدفی باید یک مسیر را مشخص کنید و تفاوتی ندارد آن هدف چه چیزی باشد. برای جلوگیری از شکست در راه رسیدن به هدف باید موانع سر راه را شناسایی و برطرف کنید. با این که ممکن است مسیرهای متفاوتی برای رسیدن به هدف وجود داشته باشد ولی قطعاً یک راه از مابقی راه ها بهتر، کاملتر، ساده تر و آسانتر است و افراد موفق همين مسیر را انتخاب می کنند. همه ما اکنون در نقطه چاقی قرار داریم و هدفمان لاغر شدن است و برای رسیدن به این هدف راههای متعددی وجود دارد که هر کدام از ما قطعاً چندین روش را تاکنون امتحان کرده ایم ولی نتیجه پایدار و ماندگار نداشته و نتوانسته هدف ما را که لاغری همیشگی است، محقق سازد. بنابراین بهترین مسیر و آرامش بخش ترین مسیر برای رسیدن به هدف لاغری استفاده از روش لاغری با ذهن است. در این روش هم ممکن است موانع برای کسانی که میخواهند مسیر را طی کنند وجود داشته باشد که بسته به ذهن افراد و محتویات آن این موانع متفاوت است ولی جالب اینجاست که آموزش برای همه یکسان است و با همان فایل های آموزشی و درک کردن آنها، همه میتوانند موانع لاغری ذهنی خودشان را برطرف کنند. در این روش یاد میگیریم موانع ذهنی خودمان را که به هر دلیل در ذهن ما ایجاد شده است، شناسایی کنیم و بعد آنها را با فرمولهای صحیح جایگزین کنیم. وقتی این روند را یاد بگیریم هر مانعی که در این مسیر در ذهن مان ایجاد شود به راحتی می توانیم برطرف کنیم. موانع ذهنی در واقع همان باورهای اشتباهی هستند که از طریق خانواده، جامعه، رسانه ها و سایر منابع در ذهن افراد چاق ثبت شده است و به همین دلیل که اکثرا در یک فرهنگ و یک جامعه به سر میبریم، موانع ذهنی مشابهی داریم که البته بعضی از آنها بسیار شایع تر و تاثیرگذارتر هستند.
یکی از آنها ارثی بودن چاقی است و دیگری اینکه چون ورزش نمیکنیم و فعالیت بدنی پایینی داریم، لاغر نمیشویم. هر دوی این باورها به عنوان سد محکمی در مسیر لاغر شدن ما هستند و باید با دیدن نمونه های نقض کننده، این موانع را برطرف کنیم.
در مورد ورزش کردن باید بدانیم که به هیچ عنوان و با هیچ سند و مدرکی باعث لاغری ما نمیشود و اینکه تصور کنیم با ورزش کردن خروجی بدن از ورودی آن بیشتر میشود فقط یک فرمول و کد اشتباه است، اما در مسیر لاغری با ذهن زمانی که ذهن تغییر میکند و بدن نشاط و انرژی بیشتری دارد به صورت ناخودآگاه و بدون اینکه هیچ اجباری در کار باشد به ورزش کردن علاقه مند خواهیم شد و برعکس زمانی که برای لاغری ورزش میکردیم و تمام مدت ورزش، ناراحت و در رنج و سختی بودیم این بار برعکس کلی اشتیاق و انگیزه برای ورزش کردن داریم بنابراین تا فرمولهای ذهنی مان را اصلاح نکرده ایم از ورزش کردن به عنوان راهی برای لاغر شدن دست برمیداریم.
به نام خدایی که هر لحظه منو هدایت حمایت و حفاظت می کنه
سلام به استاد گرامی و دوستان عزیزم
گام ۲۶ موانع ذهنی
من همیشه فکر می کردم چاقی من ارثیه ولی از وقتی تو کلاس ها شرکت کردم و فایل ها رو گوش میدم به این باور رسیدم که چاقی ارثی کاملا اشتباهه دلیل واضح اون اینه که من دوقلو دارم که شباهت خیلی زیاد به هم دارند ولی یکی لاغر هست ولی یکی چاق
یکی دیگه از موانع ذهنی من مواد غذایی خصوصا برنج و شام خوردن بود ولی شوهر من که شام بیشتر از من می خوره و بیشتر وقت ها هم شب برنج می خوریم ولی لاغر و متناسب هست
پس این موانع ذهنی هستند که مانع لاغری ما می شوند
به لطف خدا و کمک استاد در این ۲۶ روز خیلی فرق کردم دیگه از چاق بودنم بدم نمیاد جلوی آینه که میرم از خودم بدم نمیاد کنترل بسیار زیادی روی اشتهام پیدا کردم خیلی خوشحالم که به اختیار و اراده خودم می تونم به اندازه نیازم غذا بخورم
خدایا شکرت که منو به این مسیر هدایت کردی
سلام به استاد عزیزم
گام ۲۶موانع ذهن
موانع ذهنی مهمترین عامل شکست ما هستند
و این نکته مهم که نقش باور خیلی پر رنگ تر از تلاش ماست
یکی از موانع ذهنی من کنترل نکردن اشتها بود
که تو این ۲۵ جلسه کلا میتونم اشتها کنترل کنم و به حد نیازم غذا میخورم
من قبل عادت داشتم که بدن خونه بابام برم سریخجال چیزی بخورم اما به محض پاشدن یه چیزی بهم گفت دیگه هر چیزی دیدی نخور نرفتم سر یخچال
واقعا تو جمع میتونم این کار بکنم واقعا با لذت غذا میخورم و هیچ ترسی ندارم
توی این ۲۶ واقعا خودم تغییرات احساس میکنم
با تشکر از شما
و خدا رو سپاسگذارم که در این مسیر هستم
به نام خدای مهربان
روز ۱۴۵: روز ۴۹ تکرار ، شنبه ۱۴۰۰/۶/۱۳
سلام
هیچ تفاوتی بین افراد وجود ندارد، همه ما توانمند هستیم و می توانیم لاغر شویم😊😊😊
نقش باور ما از تلاشهای ما بسیار پر رنگتر است. به دلیل باورهای غلط ، تلاشهای قبلی ما بی نتیجه می ماند. لاغری که با سختی و فشار بر جسم خود بدست آورده بودیم تحت تاثیر باورهای غلط ذهنی ذره ذره از دست می رفت.
برای کسب نتیجه با ارزش لاغری ، با اصلاح باورهای ذهنی می توان با شادی و آسانی بدون فشار جسمی به اندام متناسب رسید.
چه باورهای غلطی مانع ذهنی در مسیر لاغری محسوب می شود؟
باور غلط: چاقی من ارثی و ژنتیکی است.
باور جایگزین: چاقی من عادتی است و نتیجه افکار و رفتارهای غلطی است که از خانواده به من ارث رسیده است. پس با اصلاح رفتار و باورهایم می توانم به تناسب اندام برسم.
باور غلط: تنها راه لاغر شدن عرق کردن و عرق کردن است.
باور غلط: برای لاغر شدن حتما باید ورزشهای سنگین انجام بدهم.
باور جایگزین: ورزش کردن یک عامل تاثیرگذار در روند متناسب شدن است ولی دلیل لاغر شدن نیست.
ورزش به هیچ عنوان توانایی لاغر کردن ما را ندارد ولی با تغییر نگرش ، با انجام ورزش کردن می توانیم روحیه خود را بالا ببریم و به کاهش سرعت تخریب خود کمک کنیم. ورزش دلیل لاغری نیست ولی نیروی کمکی برای افزایش تعادل بین جسم و ذهن است و ما را بهتر در مسیر تغییر کردن قرار می دهد.
من مدتی است بطور منظم ورزش می کنم ولی دلیل آن لاغر شدن نیست. می دانم که با قرار گرفتن در مسیر لاغری با ذهن ، قطعا متناسب می شوم و نیاز به هیچ کار دیگری نیست ولی ورزش سبب افزایش روحیه و انرژی من می شود ، برای انجام آن اشتیاق دارم و چون خانوادگی انجام می دهیم، ارتباط بیشتری با یکدیگر برقرار می کنیم. ساعتی را با شوخی و خنده و انجام حرکات ورزشی طی می کنیم و می دانم در این حین عضلاتم هم تقویت می شود و زندگی سالم تری را تجربه خواهم کرد.
به لطف خدای مهربان در طی این دوره بسیاری از باورهای غلط خود را شناسایی و سپس باور صحیح را جایگزین نموده ام. برای این که در مسیر افزایش آگاهی قرار گرفته ام و با خودم بیشتر آشنا شده ام سپاسگزار خدای یکتا هستم و برای همگی در این مسیر آرزوی تحقق رویاها را دارم.
سلام خمت استاد عزیز و دوستان خوبم
ببینید نقش باور خیلی پررنگ تر از نقش تلاش در لاغری هست .
من سالها باور کرده بودم که چاقی من به خاطر اشتهای زیاد من هست که در جسم من وجود داره که من رو وادار به خوردن میکنه و کاری هم از دست من بر نمیاد و دیگه اینم سرنوشت من هست که باید همیشه با این اشتها در بدنم کنار بیام و اون رو با مواد کم کالری کنترل کنم که من رو حد اقل از این بیشتر چاق نکنه و یا شاید با کلی تلاش و زحر و سختی یکم بتونم لاغرتر بشم که اونم ماندگار نیست چون باور داشتم اشتها در من وجود داره و من از پسش برنمیام و کاری از دستم ساخته نیست چقدر من از سبزیجات و میوه غداهای آب پز و سالاد و …برای این کنترل اشتهام استفاده میکردم اما نتیجه چاقی بیشتر بود . در کل من همیشه رزیم داشتم اما فایده نداشت .
ولی از وقتی که در این مسیر هستم و دارم روی باورهام کار میکنم و دارم روی افکارم مسلط میشم میبینم که از وقتی باورهام تغییر کرده اصلا این اشتها انگار در جسم من وجود نداره و اصلا نیستش و بارها به خودم میگم پس کجا س اون اشتها که همیشه فکر میکردم این باعث چاقی من هست؟؟؟.. و همیشه به خودم میگفتم بدن من و متناسب با هم به خاطر همین اشتها با هم تفاوت داره و من همیشه حسرت متناسبها رو میخوردم که میل به خوردن نداشتن و نمیتونستن غذا بخورن و من همیشه گرسنه بودم و میل به خوردن داشتم که حالا متوجه میشم تمامش به خاطر همین باور غلطم بوده که من اشتها دارم اما اون متناسب نداره و برای همین من همیشه من در حال خوردن بودم و نتیحه هم چاقی بود برای من ولی الان که مدتها هست در این مسیرم همچین چیزی در من نیست و وجود نداره و این نشون میده اشتها در ذهن من بوده نه در جسم من و اگر همین حالا تمام پزشکان دنیا بیان بگن اشتها وجود داره من باور نمیکنم چون من کسی هستم که با تغییر افکار و باورهام دیگه اون شرایط قبلی رو ندارم و به جاش میگم من قدرت انتخاب دارم و این جایگرینی برای من عالی هست .و شاید الان من از نظر اطرافیانم در حد یه بچه ی کوچیک غذا میخورم ولی واقعا در اون حد میتونم بخورم و با اون مقدار سیر هستم و نمیتونم بیشتر بخورم دقیقا برعکس گذشته ی خودم مثلا :
همین امروز ظهر ناهار قورمه سبزی بو که دوست دارم و من موقع ناهار چند قاشق خوردم ولی دقیقا به اندازه نیازم بدون زیاده روی و بسیار از خودم راضی بودم ولی همزمان با خوردنم کلی افکار اومد بابا تو که دوست داری هنوز بخور کم خوردی و یا دوباره بکش و بخورو …. اما من خیلی راحت به این صدای درون مغزم جواب دادم و بهش گفتم نه الان به اندازه نیاز خوردم و سیرم و هر وقت دوباره گرسنه شدم زیاد هست قابلمه زیاد داره من دوباره میکشم و میخورم و به راحتی زیاده روی و یا پرخوری نکردم بدون هیچ سختی چیزی که قبلا آرزوش رو داشتم و به دستش نمیوردم حالا دارم چون وقتی من یاد اون حالت پرخوری و فشار شکمی و سنگینی میفتادم بدم میومد که دوباره بخورم و دیگه ادامه به خوردن نمیدادم که به اون حالت سنگینی و فشار شکمی نرسم و اون حالت برای من یعنی رفتن به سمت چاقی و به جسمم فرصت ندادن که خودش رو ترمیم کنه و کلی چیز دیگه …… خلاصه این نشان از قدرت انتخاب من هست و این نشان از این هست که من برده ی غذاها نیستم و برعکس من امیر اونها هستم و اونها برده ی من هستن و …..و اما اگر در گذشته بود که هنوز لاغری رو آموزش ندیده بودم اینقدر میخوردم که شکمم درد بگیره و بعد هم میگفتم چی کار کنم خوب من اشتها دارم و دست خودم نیست و کار خودم رو توجیه میکردم و بعدش عداب وجدان و ناراحتی و حال بد و استرس و … داشتم . واقعا خدا رو سپاسگزارم که در این مسیر زیبا هستم و خدا خیلی عالی دست من رو گرفته و داره هدایتم میکنه که هر چه سریعتر به تناسب دلخواهم برسم و دیگه خبری از اون رنج و سختی و عداب وجدان و بی اعتمادی و استرس و ترس و نگرانی و سنگینی و محدودیت و …. خبری نیست و به جای تمام اونها لذت و آزادی و اعتماد به نفس،و ارامش و سبکی و … جاشون رو گرفته . من در این مدت که در این سایتم و به تناسبم خیلی نزدیک شدم انصافا احساس قدرت و توانمندی و اعتناد به نفس بالایی پیدا کردم طوری که دارم روی بقیه ی جنبه های زندگیم هم کار میکنم که به لطف الله اونها رو هم به سطح بسیار خوبی برسونم و من در این مدت بهترین لباسها با بهترین مدلها و رنگهای شاد رو پوشیدم هر چی که خواستم خوردم هر چیزی که یه عمر جرات خوردنش رو نداشتم حالا میخورم همین دیشب که گرسنه بودم دوتا تخم مرع سرخ شده در روغن دلخواهم که فراوان هم بود خوردم و لذتش رو بردم چون یه عمر من به خاطر رژیم تخم مرغ بدون روعن بد مزه و یا آبپز خوردم …. به خدا دارم روز به روز متناسب تر میشم حتی بستنی من یه عمر گفتم بستنی دوست ندارم چون جرات نکردم بخورم چون شنیدم چاق کننده هست من نخوردم و به اون بی علاقه شده بودم حالا از وقتی در سایتم میخورم به اندازه نیاز میخورم همین چند شب پیش با همسرم رفتیم و من فقط یه اسکوپ بستنی قهوه به اندازه نیازم خوردم و چقدر از طعمش لذت بردم و حالا متوجه میشم چقدر خوشمزه هست و من از چه نعمتهایی در این مدت محروم بودم به خا طر کالری و رژیم و ترس از خوردن و …..که بارها به ماگفتن نخورین چون چاق میشین
من الان خیلی از گذشته ی خودم جمع تر شدم و لاغرتر و افکار بهتر و مرتب تری دارم و بدن سالمتری دارم و حال و احوالم بسیار عالی هست و من چقدر از گوش دادن به فایلها لدت میبرم و خوشحال میشم و هر روز من در این مسیرم و یک قدم برمیدارم و هر روز بر آگاهی های من اضافه میشه و من متناسبتر میشم .و به هدفم نزدیکتر میشم .
و یکی دیگه از باورهای قوی که مانع متناسب شدن من میشد این بود که فکر میکردم من هر روز باید ورزش کنم و فعالیت کنم تا لاغر بشم و اگر فعالیتی نداشته باشم خیلی راحت چاق میشم و به خاطر این باور مخربی که داشتم من سالها ورزش و رژیم رو در کنار هم داشتم و واقعا ترس از کنار گذاشتن ورزش داشتم که اگر ورزش نکنم به خاطر کم تحرکی خیلی چاق میشم و من سالها در هر شرایطی و در هر حالتی به زور ورزش میکردم که فقط جلوی چاقی بیشتر رو بگیرم ولی انکار تاثیری نداشت چون این اواخر دوتا باور غلط دیگه هم به باورهام اضافه شده بود که من هر روز چه بخوام و چه نخوام چاقتر میشم چون فلان دارو و قرص رو میخورم و هر چقدر سخت تر ورزش میکردم و کمتر غدا میخوردم لاغری از من دورتر میشد و چاقی به من نزدیکتر میشد و من به خاطر فرار از چاقی ورزش رو هی سخت تر میکردم تا جایی که به کمر و زانوی خودم آسیب زده بودم ولی چاره ای نداشتم فکر میکردم همین راه درسته و باید این کار ها رو بکنم که چاق نشم و برای همین با تعهد و پشتکار و ترس از چاقی من یک روز درمیون سر ساعت در باشگاه حاضر بودم که ورزش کنم و بسیار مهارت در ورزش ایروبیک پیدا کرده بودم ولی واقعا ته دلم دوست نداشتم ورزش کنم فقط اون اوایل خوشحال بودم که دارم برای جلوگیری از چاقی خودم کاری میکنم که این اواخر هم چون نتیجه نمیدیدم و وزنم اصلا ثابت نبود و هر ماه اضافه میکردم میگفتم چرا اینطوریه چرا بدنم اینطور شده و ناراحت بودم و میگفتم خدایا چیکار کنم ؟؟دیگه چه کاری باید بکنم که نکردم ؟؟ و همش میگفتم دیگه کاری از دست من برنمیاد ؟؟ خدایا خودت کمکم کن تا به این راه هدایت شدم .
وای چقدر این جمله ی استاد عالی هست و واقعا باهاش موافق هستم که میگه ورزش دلیل تناسب اندام هیچ شخصی نیست چون خودم نمونه ی واضح همین حرف هستم فقط باید افکار و باور و فرمولها ی ذهنی رو درست کنی و بعد نتیجه برای تو متفاوت میشه حتی بعد از درست کردن افکار تو میتونی ورزش کنی و نتیجه ی خوب ببینی ولی این کار با افکار و باورهای درست امکان پذیر هست یعنی اول باید خط فکری تو برای ورزش کردن درست بشه و بعد میبینی چقدر جسم تو عالی تغییر میکنه .
من وقتی تازه وارد سایت شده بودم و این حرف استاد رو فهمیدم که برای لاغر شدن نیاز به ورزش کردن نیست بال دراوردم و بینهایت خوشحال شدم چون یه جورایی با سختی به باشگاه میرفتم باید کلی زمان میزاشتم و در موقعی برم که همسرم خونه باشه پیش بچه ها و اون موقع اوج گرمای دزفول بود وقتی میومدم خونه دیر بود و به خیلی از کارهای بعد از ظهرم نمیرسیدم چون بعدش باید کلی میشستم و دوش میگرفتم و خسته بودم و … خلاصه بر خلاف اون همه تعهد که داشتم دیگه کلافه شده بودم و دوست داشتم در محدودیت زمانی نباشم در قید و بند شدید ورزش کردن نباشم منم مثل تمام متناسبهای اطرافم که خود به خود و بدون سختی لاغر هستن من هم اینطور لاعر باشم و وقتی از استاد شنیدم همون موقع تعلل نکردم و دیگه ورزش رو کنار گذاشتم و یادم میاد چقدر مربی و مدیریت باشگاه و دوستان نگران شدن و سراغ من رو گرفتن که چی شده چرا نمیایی ؟؟ چون میدونستن من هر روز در هر شرایطی حتی باد و خاک و بارون و عید و رمضون و محرم و … میام باشگاه و ورزش رو رها نمیکنم و برای همین نگران بودن ولی من روی تعهدم به آموزشها موندم و تا به الان حتی یک پیاده روی ساده رو هم نرفتم که نرفتم و بسیار از هر زمان و لحظه ی خودم دارم لذت میبرم و متناسب ترم .
و من اگز بخوام یک زمانی دوباره به ورزش برم اونم نه هر ورزشی یه ورزش مفرح و شاد رو انتخاب میکنم فقط برای لدت بیشتر از زمانم و از زندگی خودم و فقط برای داشتن روحیه ی بهتر و فقط به خاطر اینکه یک کار مفرح و لذت بخش کرده باشم برای خودم به سمت ورزش میرم نه برای لاغری نه برای سلامتی ، هیچ کدوم هدف من از ورزش کردن نیست چون باور دارم هر فرد مومنی باید خود به خود در سلامتی کامل اندام به همراه تناسب باشه و این یک چیز طبیعی برای اون فرد مومن هست و سلامتی و تناسب هیچ ربطی به هیچ عامل بیرونی ندارن تا جایی که من خودم میخواستم چند ماه پیش کلاس رقص ایرانی برم ولی چون این بیماری هنوز ریشه کن نشده تصمیم گرفتم فعلا نرم تا در آینده .
به امید موفقیت ببشتر برای استاد گرامی و تمام دوستان هم مسیرم ❤
سلام دوست عزیزم
چقدر دیدگاهتون غنی و زیبا بود. خیلی جالب بود که نوشته بودید از زمانی که این آموزش ها رو شروع کردید انگار دیگه اشتهایی وجود نداره و همش به خودتون میگفتید پس کو اون اشتهایی که من همش اونو مقصر چاقیم میدونستم.
این واقعا باور درستیه ، عالیه که ما با بودن توی مسیر لاغری با ذهن به این پی بردیم که اشتهای زیاد یعنی انتخاب های زیاد! خوشحالم برای هممون که در این مسیریم و خوشحالم برای شما که انقدر عالی و کمک کننده دیدگاهتون رو نوشتید.
یه چیز کوچولو هم میخواستم بگم که شاید کمک کننده باشه ، اونم اینه که شما گفتید ورزش برای لاغری موثر نیست و این کاملا درسته و خیلی ما ها تجربه ی اینو داشتیم که ورزش های سنگین انجام میدادیم اما نتیجه ای برامون نداشت اما شما نوشتید که ورزش برای سلامتی هم مفید نیست و حتی به قصد سلامتی هم ورزش نمیکنید ، به نظر من این هم خودش یه فرمول اشتباهه ، چون ورزش واقعا به سلامتی بدن کمک میکنه ، فعالیت بدنی داشتن ، هیجان ، خنده و حتی گریه ، در بدن ما هورمونی به اسم اندروفین ترشح میکنه که باعث سلامتی و جوانی بدنمون میشه . اگر یه چیزی به سود ماست چرا این باور رو بهش نداشته باشیم ؟
درسته که استاد گفتن ورزش برای لاغری نیاز نیست و این کاملا درسته اما ما دیگه الان میدونیم برای لاغری ورزش نمیکنیم ، برای همین بهتره که همه ی ما در طول روز چند دقیقه ای رو به ورزش کردن اختصاص بدیم نه برای لاغری بلکه برای شادی خودمون و کمک به روند سلامتیمون. اتفاقا پیامبر هم به ورزش کردن توصیه میکردن و حتی انسان مومنی مثل پیامبر هم ورزش میکردن چون ورزش باعث افزایش آمادگی جسمانیشون میشده و پیامبر برای اینکه جنگ هایی هم داشتن ، ورزش هایی مثل اسب سواری و… انجام میدادن.
ممنون از شما
خیلی دوست داشتم اینو بهتون بگم که شاید کمکتون کنه
با سلام صبای عزیز
حرف شمارو کاملا قبول دارم وبسیار درسته
اما نکته ای که درنوشته دوست عزیزمون فروغ جان بود اینکه به نیت سلامتی هم ورزش کردن درست نیست
به این نکته اشاره داره که درصورتی که ورزش راعامل سلامتی وورزش نکردن را عامل عدم سلامتی بدانیم درست نیست
اینکه علم فواید زیادی رو برای ورزش به اثبات رسانده درست
اما باور بیشتر انسانها اینکه اگه هرروز ورزش کنند سالم میمانند واگه ورزش نکنند مریض وغیر سالم
واقعیت اینکه ورزش کردن مثل بقیه فعالیت هاست ودرکل فعالیت کردن وفعال بودن ضامن تن درستی انسان واینکه نوع خاصی از فعالیت براش ارزش ویژه ای قائل بشیم بعدا باعث بیماری وعدم سلامتی ما میشه
دراصل استاد هم به این نکته اشاره کردند که برای فعالیت ها تفکیک قائل نشید وگرنه باورهاتون براساس نوعشون روی شما تاثیر میگذارند
به عنوان مثال من خودم شخصی هستم که سالها انواع ورزش های مختلف حتی به صورت حرفه ای هم انجام دادم ولی باعث سلامتی جسم من که نشد آسیب های فراوانی هم درطول این مدت دیدم و
درعوض شخصی رو میشناسم که توی عمرش کوچکترین ورزشی نکرده ودرسلامتی کامل و۹۰ وچند سالشونه وهنوزم سالم زنده وبسیار پرانرژی هستن
خواستم این نکته رو اول به خودم بعد به شما یادآوری کنم دوست عزیز فعالیت هارو نباید تفکیک کرد بلکه باید فعالیت کرد تاجای ممکن وفعال بودن ارزش بدونیم واینکه حتی زمانهایی که خوابیم واستراحت هم میکنیم بدن ما بینهایت فعالیت میکنه
موفق وپیروز باشی دوست عزیزم
خیلی عالی بود دیدگاه تون در مورد ورزش و سلامتی .به منم خیلی باور درست داد.منم همش به خودم می گفتم حالا که ورزش برای لاغری نمیکنم ورزش برای سلامتی هست یعنی این همه آدم ورزش نمیکنن مریض میشن یا سالم نیستن .
واقعا نکته خوبی گفتین کار خونه هم نوعی ورزش هست غذا پختن ورزش هست حمام رفتن ورزش هست ظرف شستن ورزش هست حتی کار ذهنی که. استاد میکنه یا ما که فایل گوش میدیم فکر میکنیم کار فکری هست و انرژی مصرف میکنیم کلا نباید ورزش رو از تفکیک کرد از فعالیت هتل روزانه جسم ومغز
منم بارها از همسرم بقیع شنیدم میگن هرچقدر تو خونه یا توی شرکت کار کنی یا فعال باشی جای پیاده روی وورزش رو نمیده لاغر نمیشی یا اونا ارزش نداره ورزش پیاده روی هست که تاثیر گذاره نمیدونم از کجا اینها رو درمیاریم و بهش ایمان میاریم
ممنون واقعا من دیروز تو ذهنم این سوال بود و امروز فرشته ی درونم قرقاول زیبایم منو هدایت کرد اینجا وپاسخ سؤالم را دریافت کردم
با سلام
خدمت شما الهام خانم عزیز
خداروشکر که براتون مفید واقع شده من دیروز یادم اومد که استاد درجایی فرمودند وقتی جواب نظر بقیه رو مینویسید شاید ندونید ولی دقیقا بهش احتیاج دارید ودراصل علاوه برنوشتن برای دوستتون به خودتونم یادآوری میکنید که چه باوری درست این باور من مدت هاست دارم روی خودم کار میکنم درست کنم وهربار که میشنوم یا مینوسیم دربارش بخشی از باور من اصلاح میشه تکرار معجزه میکنه ونمودش درجسم شکل میگیره
موفق ومتناسب باشید
سلام خانم ریاحی خوبین ؟ تبریک میگم به خاطر تعهد وپشتکارتون در مسیر لاغری آفرین واقعا
ببخشید تو متن دیدگاه تون عنوان کردین دزفول هستین جایی که استاد هستن خیلی ذوق کردم شما استاد رو از نزدیک دیدین ؟کاش بگین من منتظر پیامتون میمونم
گام بیست و ششم
باورهای چاق کننده
استاد من همیشه فکر میکردم که ورزش لاغرم میکنه و فقط و فقط با ورزش لاغر میشم و ترک اون هم چاقم میکنه برای همین اصلا سمت ورزش نمیرفتم
استاد بزرگترین مانع ذهنی من غذا خوردن بود خوب من انسان بودم گرسنه میشدم غذا میخوردم و چاق میشدم و چون به ذهنم باورونده بودم که بعضی قسمت ها بیشتر چاق میشه پس اون قسمتها هم بیشتر چاق میشد و غذا به عاملی برای چاقی تبدیل شده بود پس غذا نمیخوردم و گرسنگی میکشیدم و دوباره با ولع میخوردم یعنی یک روند طبیعی در خوردن نداشتم خوب یک فرد متناسب اصلا به غذا فکر نمیکنه اون گرسنه میشه و میخوره
نقوله ورزش خیلی پیچیدست من میرفتم باشگاه و چون رفته بودم ورزش بیشتر میخوردم و عادت به بیشتر خوردن برام باقی میموند بعد به دلایلی مثلا اینکه با لذت نمیرفتم ورزش رها میکردم ولی خوردن با من بود و بیشتر هم میشد و من چاق تر میشدم و همه چی گردن ورزش میزاشتم نه عملکرد خودم
سلام خدمت استاد عزیز و دوستان گرامی
موانع ذهنی لاغری مهمترین عامل شکست ما در لاغر شدن است.
برای لاغر شدن هیچ فرقی بین افراد با شرایط مختلف وجود ندارد
هر کس با هر شرایطی میتونه به لاغری برسه .
همه ی افراد مثل هم نیستن یکی با سی کیلو اضافه وزن و هزار تا مریضی هست و یکی با پنج کیلو اضافه وزن و سلامتی نسبتا متعادل.
یکی همه ی روشهای لاغری از قرص و دم نوش و ورزش و رژیم طاقت فرسا و عمل انجام داده تا لاغر بشه و یکی مثل من چون باور کرده بودم که ارث و عدم تحرک باعث چاقی من شده و برای لاغر شدن باید تحرک داشته باشم فقط دنبال کارهای پر تحرک بودم و این رژیم هایی که دوستان گرفتند رو انجام ندادم.
توی این همه مدت با تحرک چند کیلو کم می کردم و با عدم تحرک دوباره اضافه وزن می آمد سراغم .
خیلی از ما ها هزار تا راه رفتیم سال ها به خودمون سختی دادیم تا بلکه چند کیلو از وزنمون کم بشه و لاغر بشیم اما چون از قبل تحت آموزش بزرگان و اطرافیانمون باور کرده بودیم که ارث و ژنتیک و کم کاری تیروئید و …. باعث چاقی ما شده برای همین همه تلاش های ما بیهوده و بی ثمر شد و نتیجه ی قابل قبولی برامون به ارمغان نیاورد.
فشار چاقی بیشتر در روح و روان ما هست و باعث شد استعدادهامون کور بشه و اعتماد به نفسمون نابود شد تا خیلی از کارها مثل عضو تیم ورزشی بودن و کوهنوردی رفتن و شنا کردن و مهمونی رفتن و سخنرانی کردن و…انجام ندهیم و خودمون رو لایق خیلی از خواسته هامون مثل شغل خوب و ازدواج موفق و بچه داشتن و… نمی دونستیم و به جاش کمردرد و قند خون و فشار خون و … رو برای خودمون رقم زدیم.
نقش باورهای ذهنیمون خیلی قوی تر بود تا تلاشمون برای لاغری .
اما الان که با قدرت بی نظیر ذهن آشنا شدیم می فهمیم چقدر نقش باورها در زندگی روزمره ما قوی هست و چقدر با اصلاح باورها میشه نتیجه مختلف گرفت .
خیلی راحت با عوض کردن باور های چاقی و جایگزین کردن باورهای صحیح لاغری در مسیر متناسب شدن با آرامش گام بر می داریم .
ده بیست سال تلاش کردیم و هیچی نصیبمون نشد و اما الان با طرز فکر درست و باورهای صحیح لاغری اعتماد به نفسم بالا رفت و آرامش روح و روان گرفتم . انگیزه گرفتم برای انجام فعالیت های بیشتر و رسیدن به تمام خواسته هام که تا قبل از آشنایی با سایت خودم رو لایق رسیدن به اون ها نمی دونستم. شور و نشاط زندگیم بالا رفت و خیلی بیشتر از قبل بر رفتار هام چه غذایی باشه و چه در مسائل اجتماعی و در برخورد با اطرافیانم تسلط دارم . احساس سبکی و شادی در سراسر وجودم موج می زنه. خیلی موفقیت های ریز و درشتی نصیبم شده که هنوز خیلی هاش کشف نکردم و خیلی های دیگه قراره برام اتفاق بیافته و این حال خوب رو با لاغری با ذهن کسب کردم و خواهم کرد .مسیری که سراسر لذته .
لاغر که بشیم خیلی چیزها نصیبمون میشه
از شر خیلی مریضی ها مثل کبد چرب و فشار خون و قند و تیروئید دیسک کمرو… رها میشیم .شیرین ترین صدا از نظر من صدای خنده بچه ها هست که با تناسب اندام به این لذت می رسیم و دنیای جدید برای خودمون می سازیم .
من یه مدت به عنوان مربی کامپیوتر توی آموزشگاه کار میکردم و شاگرد های متنوعی داشتم هر کی یه جور بود از بچه بگیر تا معلم های مدارس .کار کردن با هر کدام لذت خاص خودش رو داشت . گاهی ساعت ها توی کلاس بودم اما وقتی شاگردهام یه مطلبی رو خوب یاد میگرفتن و کار میکردند روحم شاد می شد و جلسه بعد رو با ذوق و شوق بیشتری تدریس میکردم .
امشب واقعاً حال استاد رو درک کردم چون تمام خواسته های استاد اینه که شاگردهاش به بهترین نتیجه برسند و توی زندگی موفق بشوند .
هر کسی توی هر شغلی دوست داره که مشکل طرف مقابلش بشه و حالش خوب بشه .دکتر دوس داره مریضش سلامت بشه .معلم دوس داره شاگردش توی بهترین رشته ها قبول بشن .منشی دوست داره کار ارباب رجوعش انجام بشه .جراح دوس داره جراحیش ثمر بخش باشه .قاضی دوس داره منصفانه ترین حکم رو صادر بکنه .شورا دوس داره بهترین و مثمر ترین کارها رو توی شهر انجام بدهند.
اما نکته جالب اینه که هر کدوم از این افراد فقط در یک جنبه از زندگی ما قادر به برطرف کردن مشکل هستن و با بقیه جنبه های زندگی ما کاری ندارند .قاضی حکمش میده کاری به روح و روان ما نداره . دکتر معده ما رو کوچیک میکنه کاری به حال و روز ما نداره و…
اما استاد با آموزه هاشون کل جنبه های زندگی ما رو تحت و شعاع قرار دادند . با یادگیری و به کار بردن آموزه ها چقدر حال ما خوب میشه و زندگیمون زیر و رو میشه و اثر بخشی ماندگاری داره . کاری که هیچ کس براش مهم نبود و برای ما انجام نداد .واقعاً کار استاد لذت بخشه .
این همه حال خوبمون مدیون استاد هستیم و از برکات آموزش ذهنی و لاغریشون که ما قادر شدیم بر افکار و باورهامون مسلط بشویم.
ورزش آدم رو لاغر میکنه مانعی قوی ذهنی بود که اکثرا داشتیم
عدم تحرک باعث چاقی میشه عاملی بود که ذهن رو سوق میداد که من باید ورزش کنم تا لاغر بشم چون نمیتونم ورزش کنم و تحرک داشته باشم پس لاغر نمیشم .
کلی ورزش کردیم چون همیشه ورزش کردنمون از سر اجبار بو به نیت لاغری بود روی جسممون خیلی تاثیری نداشت و در جدال با ذهن راحت طلبمون که مخالف ورزش بود همیشه دنبال نرفتن بودیم
کاری که اجبار توش باشه ذهن مقاومت می کرد و در نهایت ورزش رو کنار می گذاشتیم
چقدر ورزش شروع کردیم و رها کردیم و دوباره اعصاب خردی و ناراحتی از وضع موجود و باز شروع رشته ورزشی دیگر و این روند سال ها ادامه دادیم. اما غافل از اینکه
ورزش عامل تاثیر گذار در روند لاغر شدن هست نه علت لاغر شدن هست .
ورزش کردن به هیچ وجه دلیل لاغر شدن نیست
تا وقتی باورمون در مورد لاغری درست نشه به هیچ وجه نتیجه دلخواه از ورزش نصیبمون نمیشه
باید فرمول و باور ها در مورد ورزش عوض بشه اونوقت انگیزه مون از ورزش عوض میشه و به صورت خیلی عالی روی زندگیمون اثر میگذاره.
و من الان از روی عشق و علاقه دنبال رشته ورزشی مورد علاقه ام میروم و ورزش کردن رو دنبال میکنم نه به خاطر اجبار و لاغری.
ذهنم یاد گرفته که در مسیر لاغری با ذهن توی هیچ جنبه ای اجبار وجود نداره و مسیر سراسر لذت هست و عشق و علاقه.
از وقتی که دیگه به چاقیم توجه نمیکنم خیلی کارها رو با لذت انجام میدم و قشنگ متوجه تغییر سایزم و لاغر شدنم میشم.
خیلی لذت بخشه تغییر آهسته و پیوسته و بدون سختی.
به نام خدایی که در این نزدیکیست.💖💖💖
مسیر لاغری من : گام بیست و ششم _ موانع ذهنی لاغر شدن چیست ؟ 🌸
موانع ذهنی از مهمترین عوامل لاغر نشدن افراد چاقه . ولی در مسیر لاغری با قدرت ذهن شناسایی موانع و رفع این موانع از طریق گوش👂 دادن به فایل های آموزشی 🎧وانجام تمرینات امکان پذیره .منم فکر می کردم که دلیل چاقی من مربوط به ارث و ژنتیک مه و چون این باور مخرب و در ذهنم داشتم و این موضوع رو قبول داشتم هر چقدر برای رسیدن به لاغری از روش های مختلف استفاده و تلاش میکردم نتیجه دلخواه مو نمی گرفتم حالا میفهمم که نقش باورها ی من در زمینه چاقیم خیلی پر رنگ تر از تلاشهای من برای لاغر شدن بودند . و زمانی که از روشهای مختلف برای لاغرشدن استفاده می کردم همیشه ناراحت و افسرده ، بیمار ، غمگین ، دارای اعتماد به نفس پایین ….بودم و اضافه وزن من بیشتر از این که روی جسم من تاثیر داشته باشه بیشتر روی روح و روان من اثر گذار بود ولی به لطف خدا از زمانی که به این مسیر زیبا🛤️ هدایت شدم کلی کاهش وزن و سایز دارم ، بیماری های زیادی داشتم که تقریباً بیشتر شون از بین رفتن ، اعتماد به نفس بیشتری پیدا کردم ، شاد و خوشحال🥰🥰 شدم ، بیشتر لباس هام برام گشاد شدن ، هر روز از زنده بودن و زندگی کردن لذت میبرم ، صبور تر شدم ، دیگه غذاها رو دسته بندی نمیکنم ، به اندازه نیاز بدنم از مواد غذایی استفاده می کنم ،……
و یکی دیگه از موانع لاغر نشدنم در زمینه ورزش⛹️🤾 بود زمان هایی که ورزش🤸🏋️🚴 میکردم فکر میکردم که لاغر میشم ، ولی زمانهایی که نمی تونستم باشگاه برم ، یا پیاده روی🚶🚶 داشته باشم ،فکر می کردم که حقم چاق باشم . یادمه بعد از زایمان هام بچه شیرخواره مو میزاشتم پیش همسرم💑 و میرفتم پیاده روی 🚶🚶و یا کلی دراز و نشست و رقص💃💃 و ورزشهای سنگین🚴🏋️ انجام میدادم که کلی کمر و پاهام تا چند روز بعد از اون روز درد میگرفت ولی هیچ خبری از لاغری نبود پس من باید فرمول نادرستی که در مورد ورزش کردن که در ذهنم هست که ورزش کردن باعث لاغرشدنه و ، ورزش نکردن باعث چاقی میشه در ذهنم تغییر بدم به جاش این فرمول درست و صحیح رو در ذهنم جایگزین کنم که ورزش کردن علت لاغر شدن نیست بلکه ورزش یک عامل تاثیرگذار برای بهبود روند لاغر شدنه و اون قدر این جمله رو تکرار میکنم تا ملکه ذهنم بشه ..
و یکی دیگه از موانع لاغر نشدنم تبلیغات لاغری بود ومن خیلی گول این تبلیغات و خوردم و فکر میکردم که درست ترین روش همینه و پشت سر هم از روشهای مختلف برای لاغرشدن استفاده میکردم که نتیجه فقط بهم ریختن دل و روده ام 😩😡بود چون من همیشه از انواع و اقسام عرقیات گیاهی، دمنوش ، پودرهای لاغری ، قرص های چربی سوزی ،…… استفاده میکردم که تا زمانی که از اون روشها استفاده می کردم مقداری از وزنم کم میشد ولی به محض رها کردن اون روشها دوباره به وزن قبلیم بر میگشتم و من کاملا طبیعی میدونستم که دوباره چاق بشم واصلا نمیگفتم که چرا دوباره چاقیم بر گشت و همه روشها رو ، روی خودم آزمایش میکردم به عشق رسیدن به لاغری و حالا که به این مسیر زیبا هدایت شدم این فرمول نادرستی که در ذهنم دارم که برای رسیدن به لاغر باید از روش های مختلف استفاده کرد از ذهنم پاک میکنم و به جاش این فرمول درست و صحیح و جایگزین میکنم که درست ترین و مستقیم ترین روش برای متناسب شدن و متناسب ماندن فقط، فقط استفاده از روش لاغری با قدرت ذهن خودمه و این قدر این جمله رو تکرار میکنم تا ملکه ذهنم 😇بشه و ایمان دارم که لاغر شدن تنها از این روش امکان پذیره چون از ، زمانی که من از این روش استفاده کردم کلی کاهش سایز و وزن دارم و به وزن قبلیم بر نگشتم . قبلاً همیشه دنبال راه کارهای مختلف برای لاغرشدن بودم و زمانی هم که از کنار عطاری های مختلف رد میشدم ویک محصول جدید نوشته بود که برای لاغری موثره سریع گول میخوردم و ، وسوسه میشدم که برم و اون محصول و بخرم و معمولاً هم میخریدم و استفاده میکردم ولی الان دیگه اصلا گول نمیخورم و میدانم که تمام اون روشها غلط و نادرست هستند و زمانی که جایی مطلبی برای لاغر شدن میخونم و یا از زبون کسی میشنوم فقط تو دلم میخندم و اصلا بهشون توجه نمیکنم و میدونم که چاقی و لاغری فقط مربوط به فرمول های ذهن هر فرد و برای لاغر شدن باید اول از ذهن شروع کنی وتا ذهن تغییر نکنه جسم تغییر نمیکنه و به لطف خدا و راهنمایی های استاد من و دوستانم که به این مسیر زیبا هدایت شدیم و داریم روی ذهن مون کار میکنم به هدف مون میرسیم ان شا الله ..🌷
با تشکر از زحمات بیدریغ استاد گرامی.🌷
و با آرزوی بهترین ها برای همه دوستان. شد🌷
بنام خدا
با سلام
شناخت موانع ذهنی
من هم مثل بسیاری از دوستان و استاد روشهای زیادی را برای لاغر شدن امتحان کردم رژیم هفته ای یک بار برنج میخوردم ،نان جو میخوردم ،غذای آب پز هر جا میرفتم باید من غذای از بقیه جدا بود، چقدر کم میخوردم و از گرسنگی اعصابم خراب میشد این کارو میکردم چون فکر میکردم مواد غذایی عامل چاقی منه .انواع ورزشها انجام میدادم بیشتر موقع ها بدون رغبت انجام میدادم حوصله نداشتم دیگه وقت هم نداشتم روزی ۳ ساعت باید خونه بیرون بودم ولی چون می گفتن ورزش لاغر میکنه مجبوری میرفتم اما نتیجه نسبی میگرفتم و دوباره هر چی وزن کم میکردم بعد مدتی بر می گشت و دیگه خسته و نا امید اما الان متوجه شدم اینها همه که من فکر میکردم با انجام آنها لاغر میشم موانع لاغری من بود و با شناسایی این موانع مخرب و جای گزین کردن موارد صحیح لاغری با ذهن میتوانیم برای همیشه متناسب باشیم .در همه ی جنبه های زندگی برای رسیدن به هدف خود راه های زیادی هست اما یک مسیر همیشه آسان تر ،صحیح تر و راحت تر هست که افراد موفق از این مسیر استفاده میکنند تا به مقصد برسند .برای لاغری هم آسانترین، صحیح ترین ،راه آموزش لاغری با ذهن هستش که خود من خدا را شکر الان دارم انجام میدم و خیلی هم راضی هستم .
سلام
من چندین ساله ک رزیم گرفتم و نتیجه میگرفتم ولی این اواخر با اعصایم نرسید ول میکردم تا اینک این اواخر تصمیم گرفتم اصلا ول نکنم و روی تصمیمم بودم ولی باز اصلا وزنم نمیومد پایین تا اینک منوب خودم چاقی منواز یچیز دیگس من چاقی ام از خوردن نیس
وخدا خواست ب این مسیر اومدم و زندگی لدت بیشتری برام پیدا کرد اصلا ی سوال مهم زندگی جواب داده بود دیدم ذهنم پراز فرمول پراز موانع
یکیش استعداد چاقی و ارثی بودن ژنمونو. در حالی ک خواهر منواز کوچکی اندامش متناسب بوده پس این فرمول نقض میکنم
ورزشکردن اینک باید ورزش بکنم لاغر شم در جالی ک دختر دایی من ورزش نمیکنه حتی خواهر و متناسبه
اینک شیرینی زیاد میخورم در جالی ک دختر دایی منوکیک میخوره شیرینی شربت قهوه شیرین و متناسبه
یکم شام دیر میخورم در حالی ک نگار و پریسا و زهرا دیر شام میخورن و متناسبن
اینک شام برنج میخورم در حالی ک نگار هم برنج میخوره دیر وقت میخوره سنگین میخوره و متناسبه
زایمان و بارداری چاقم کرد در حالی ک پریسا باردارشد و الانم بهترین اندام ممکن دار
خواب زیاد زهرا و پریسا خوابشون زیاد حتی دیر وقتم میخوابن ولی متناسبن
ازدواج باعث چاقی بوده در حالی ک اعظم و هانیه و پریسا ازدواج کردن و اندامشون متناسبه
اینک تولد مسافرت ماه محرم ماه رمضان عید باعث چاقیه
در حالی ک تو همون تولد خواهر منم هس از همون کیک میخوره و متناسبه در همه عروسی ها خواهر پریسا هس ولی باز متناسبن شراره یپاش مسافرت و کافه و رستورانه باز لاغره
پریسا فست فود زیاد میخوره وباز متناسبه
پفک و چیپس زهرا همش تنقلات میخوره پاستیل و چیپس و پفک کاکائو میخوره متناسبه
شام باید سبک خورد. و ناهار سنگین در حالی ک پریسا و نگار اعطم اینا همشون شامشو برنج وسرخ کردنی هستش پس هیچ کدوم اینها تاثیری در چاقی من نداشتن ذهن منوبر اساس فرومل های اشتباه و باور اونها و شکلگیری حرص وولع و عادتهای بد مسئول چاقی خودم هستم فقط خودم و خودمم درستش میکنمدو از بدن و جسم عزیز عذر خواهی میکنم و ازش میخوام منو ببخشه
من از بچگی شنیدم ک ورزش لاغر میکنه باید عرق کنی لاعر بشی بای تحرک داشتهباشم حتما بایر پیاده روی کنم شکم برم تا شکمم تخت بشه
در حالی ک سهیلا اعظم ن ورزش میکنه ن پیاده روی اندامشونم عالی عالیه
سلام دوستان هم مسیرم
گام ۲۶در مسیر لاغری من 😊☺😍
برای رسیدن به هر خواسته ای در زندگی باید اول موانعی که جلوی ورود خواسته گرفته برداری تا به خواسته خود برسی 😊
ما انسان ها تناسب اندام ،ثروت،زیبایی،سلامتی،رفاه،اسایش، کسب کار مورد علاقه ،شادی ،احساس عالی ،همه اینها حق طبیعی ما بوده ولی خودمان با حرفهایی که از دیگران شنیدیم ،نمونه هایی دیدیم ،از خانواده ،دوستان،اطرافیان،رسانه ….یه باورهایی در ذهن خودمان ثبت کردیم که مانع رسیدن ما به خواسته مان شده است
حالا برای رسیدن به هر خواسته ای در زندگی اول باید مسیر صحیح انتخاب کنیم بعد موانع ذهنی شناسایی کنیم و از سر راه برداریم تا به هدفمان برسیم این اصل رسیدن به هر خواسته ای است 😊
الان بحث رسیدن به تناسب اندام است باید موانعی ذهنی که مانع رسیدن ما به تناسب اندام شده است رو بررسی کنیم و از سر راه برداریم تا به اندام ایده المان برسیم😊☺
بدلیل مسیر اشتباهی که رفتیم و شکست خوردیم این موانع ذهنی پررنگتر میشد در ذهنمان و این موانع خیلی قدرت میگرفت که اره چون من نمیتونم فلان کار کنم چاقم و طبیعی است فلان واین شکستهاو باورها مانع رسیدن ما به تناسب اندام میشد
یکی از موانعی که در ذهن من خیلی قوی بود ورزش بود یعنی دیگه برام طبیعی شده بود که اگر میخواهی متناسب بشی باید ورزش کنی تا متناسب بشی
من شروع میکردم روز ها اول شور اشتیاق داشتم ولی چند روز که میگذشت خسته میشدم بهانه میاوردم که نمیتونم گرما است فیلم دارم مهمانی هست و دیگه هی عقب مینداختم وبعد میگفتم اره طبیعی است چون ورزش نمیکنم پس طبیعی لاغر نشم چاق ترم بشم و همیشه خودم مجبور میکردم به ورزش باشگاه میرفتم ظهر تو گرما میدویدم ولی یه مدت میرفتم رها میکردم و همش ناراحت بودم پس چرا دیگه لاغر نمیشم و میگفتم من عرضه ندارم حقم چاق بشم و از همه چی شاکی بودم
ودومین مانع ذهنی من این بود که علت چاقی من پرخوری است زیاد خوردن است برنج شیرینی خوردن است و یه مدت باز رژیم میگرفتم ولی چون نمیتونستم ادامه بدم بعد یه مدت خسته میشدم رها میکردم و میگفتم اره چون من باز شیرینی برنج میخورم پس طبیعی چاق بمونم لاغر نشم
وسومین مانع ذهنی من ارثی بودن چاقیم بوده که اره من از بابام ارث بردم واسه همین چاقم خانواده پدری من چاقن هرکاری میکنم لاغر نمیشم پس حتما ارث بردم و جسمم واسه همین لاغر نمیشه و باز چاق تر میشم و همش میگفتم خدایا دیگه از این چاق تر نشم و دیگه برام طبیعی بود چاق تر شدن
ولی خداروشکر با هدایتم به این مسیر صحیح یاد گرفتم که چاقی من ذهنی است ورزش من لاغر نمیکنه و تاثیری نداره روی چاقی یا لاغری من ،همچنین برنج شیرینی چاق کننده نیستند با ارامس به حد نیازم میخورم و خیلی کیف میکنم از این رفتارم ،و چاقی من ارثی نیست چون خیلی دلیل دارم اگه ارثی بود چرا داداشم لاغر است چرا خودم اوایل لاغر بودم حتی پدرم جوانی خیلی لاغر بوده حتی تو سربازی پس چاقی من ارثی نیست
تمام موانعی که در ذهنم بود و علت چاقیم بود برداشته شد و خداروشکر میکنم بابت هدایتم به این مسیر شگفت انگیز اصلا نه فقط لاغری بلکه بنظرم یه معجزه است در زندگی که نصیب همه هم نمیشه من خیلی تغییرات داشتم روحی رفتاری و جسمی اعتنماد بنفسم رفته بالا،به خودم امیدوارشدم،با خودم خدای خودم اشتی کردم ،بیشتر دارم خودم باور میکنم،بیشتر به خودم عشق میورزم ،ارامشم بیشتر شده ،ترس از خوردن ندارم،دیگه کلمه ای که حتی با رژیم هم نمیتونستم بگم الان راحت میگم میل ندارم سیرم 😊😍،لباسهام برام گشاد شده
خیلی تغییرات داشتم خداروشکر میکنم و ادامه میدم این مسیر صحیح رو این مسیر یک تعمت الهی است و مطمعنم با این مسیر همجا میرسم به همه هدفهام باید اول ذهنم هماهنگ کنم با خواسته ام تا به هدفم برسم 😊
برای رسیدن به هر خواسته ای باید موانع ذهنی اول برداریم تا به مقصد هدف برسیم
بهترین صحیح ترین شگفت انگیز ترین مسیر برای رسیدن تناسب اندام مسیر لاغری با ذهن است شک نکنید این همه ادم از همین مسیر متناسب شدن پس جای شک تردید نیست فقط باید باور کنی خودت ذهنت وادامه بدی تا موفق بشی
خیلی دوستدارم خدایا که من به این مسبر رویایی هدایت کردی 😊😍
من امروز خیلی کار داشتم نتونستم تمرینم زودتر بنویسم واسه همین شب شد نیمه شب شد ولی با اینکه خستم بود ولی خوابم نمیبرد گفتم تا ننویسم تمرین این گامم خوابم نمیبره واسه همین الان تو این ساعت با چه عشقی شوری دارم مینویسم این عشق که من دارم نسبت به این مسیر که من اینجوری با تعهد کامل دارم ادامه میدم خیلی خوشحالم که در این مسیرم ☺
😉😍😊استاد جان از شما هم بی نهایت تشکر میکنم شما فرشته نجات ما افراد چاق بودید یکی مث من اینقدر چاقی بهم فشار اورده بود که زندگی تعطیل کرده بودم و ذره ای به خودم امید نداشتم و به شدت عصبی افسرده شده بودم ولی الان اینقدر حالم خوب شده که قابل توصیف نیست این همان تغییر است شاید جسمی زیاد خودش نشان نداده باشه ولی روحی رفتاری خیلی عالی شدم ممنونم استاد عزیزم ☺😊
سلام همگی دوستان
گام بیست و ششم موانع ذهنی لاغر شدن:
هیچ تفاوتی بین ما نیست و اگه کسی تونسته لاغر بشه پس ماهم میتونیم!
در روش های قبلی همه چیزو امتحان کردیم ورزش رژیم قرص و مزاج شناسی و غیره ولی باور داشتیم که چاقیمون ارثیه پس در واقع هیچ نتیجه ای نمیگرفتیم، باووور خیلی تأثیرپذیره و فقط با روش ذهنی میشه که باور ها را تغییر داد و به راحتی به تناسب رسید و همچنین اعتماد به نفس عالی کسب کرد!
تناسب در همه جنبه های زندگی تأثیر میگذاره:
اعتماد به نفس، آرامش، احساس خوب، بازشدن فکر، انگیزه پیدا کردن، بیشتر شدن توکل، شناختن نیرو های درونی، تسلط بر افکار ، سبک شدن، افزایش انرژی ، شاد شدن و خیلی اتفاقات دیگه✔️✔️✔️
فشار اضافه وزن در ذهنه و به جسم نمیاد زمانی هم که ۱۴۰ کیلو باشی همه فعالیت های بدنی را انجام میدی اما فشاری که به ذهن میاد خیلی بیشتر از ۳۰-۴۰ کیلو اضافه وزنه و شاید ۵۰۰ کیلو به ذهن فشار میاره که نمیذاره تلاش کنی برای لاغر شدن و خودی نشون بدی در جامعه و استعدادهات را سرکوب کنی و کلی افکار منفی!!
کسایی بودن که انواع بیماری فشار خون تیروئید معده روده دیسک کمر و … داشتن و با شرکت در دوره حالشون خوب شده و حتی مسئله بچه دار شدنشون حل شده و صاحب فرزند شدن!
ورزش کردن یک مانع برای متناسب شدن بوده و هست، میگی نمیتونی ورزش کنی و فعالیتت پایینه پس نمیتونی لاغر بشی!! استاد خیلی وقت ها ورزش کردن و هیچ تاثیری در وزنشان نداشته و همیشه هم دنبال بهانه بودن که نرن باشگاه و همیشه از تعطیلی ها خوشحال میشدن!
این مشکل ورزش کردن و لاغر نشدن مشکل خیلی از افراد بوده و هست، اول باید ذهن و فرمول ها را درست کرد بعد میتوان از ورزش با حس خوب در کنار مسیر متناسب شدن استفاده کرد!
ورزش کردن به هیچ وجه دلیل متناسب شدن نیست!
اگه میخوای از ورزش کردن برای متناسب شدن استفاده کنی باید از ذهنت شروع کنی باید فرمول ها و باور هاش درست بشه باید خط و مش فکریت برای ورزش کردن درست بشه اون وقت میبینی که انگیزه و فعالیتت چقدر متفاوت میشه و همچنین نتیجه اون چقدر متفاوت میشه!
بعد از کار کردن دوره افرادی هستن که مشتاق ورزش کردن میشن و اصلا نگرششون به ورزش تغییر کرده و واکنش بدن هم متفاوت میشه!
من از همون ابتدا از ورزش کردن تنفر شدید داشتم چون با توجه به اضافه وزنی که داشتم با یکم دویدن نفسم تنگ میشد و خیلی از حرکت های ورزشی را اصلا نمیتونستم انجام بدم و همین باعث میشد که از زنگ های ورزش مدرسه که خیلی ها عاشقش بودن من بدم بیاد و من یه دلیلی که اکثرا برا ناتوانی در دویدن داشتم این بود که من لوزه عمل کردم و توی تنفس من نقش داره در صورتی که باور مزخرفی بود و الان میفهمم که همه اون ها زیر سر چاقی بوده و همیشه هم از اینکه نمرات درسیم همیشه عالی بود ولی نمره ورزشم پایین نفرتم نسبت به ورزش رو بیشتر میکرد!
تا اینکه بعد از این ها تصمیم گرفتم برم آمادگی جسمانی برای لاغری واقعا خستم میکرد و حرکات رو کامل نمیزدم و یه خانوم فضولی بود که هی گیر میداد میخوای لاغر بشی باید قشنگ حرکات رو بزنی منم دیگه ترمم که تموم شد نرفتم!!! بعد از اون با لاغری با ذهن آشنا شدم و یکسالی کار کردم و حسم خوب بود و همه چی خوب بود ولی سرد شدم و رها کردم و دوباره به فکر رژیم و ورزش کردن افتادم هم خودم حلقه میزدم تو خونه و هم دو ترمی رفتم پیلاتس وزنم پایین تر از قبلم بود و در واقع از اکثر حرکات پیلاتس لذت میبردم و به سختی حرکات آمادگی جسمانی نبود ولی خیلی تاثیری تو روند لاغریم نداشت!
الان که این دوره را شروع کردم و گام بیست و شش هستم هیچ ورزشی انجام ندادم و شاید فقط دو بار با حس عالی ۲-۵ دقیقه حلقه زدم چون ذهنم فقط با همین مقدار موافق بود و من هم بهش گوش دادم و تا هر وقتی هم که موافقت نکنه ورزشی نخواهم کرد چون من به این مسیر راحت و دلچسب و همراه با خیال آسوده ایمان دارم و نیاز به هیچ گونه محدودیت و سختی نیست✌️
مه تاب متناسب و همسو با فرمان ذهن😍💖
به نام خداوند جان و خرد
سلام و درود
موانع ما در تناسب اندام و لاغری
هر مانعی هست در درون من هستش…حرفایی که شنیدم و پدیرفتمش و تو تنهایی مرورش کردم…
عملکرد هایی که دیدم و تکرار کردم…اومدیم مهمونی یه شیرینی بیشتر بخور…پولشو فلانی داده بخور…نذری هستش تا تهش بخور حتی یه دونه برنج نمونه…
و تمام فرمول های که خودمون میلیون ها بار تکرار کردیم…ما ارثی چاقیم…ما آب هم میخوریم چاق میشیم…ما همه خانوادمون درشته...
و این شد وضعیتی که ما با شنیدن👂🏻دیدن👁️صحبت کردن🗣️در خودمون تقویت کردیم و پرورشش دادیم…
یه ضرب المثل که شنیدم اینه که از هر چی بدت بیاد سرت میاد…خیلی به این موضوع فکر کردم که چرا اینو گفتن…
بزرگ تر شدم و قدرت کلمات رو تو زندگی فهمیدم تازه دریافتم که چرا اینو گفتن…
چون ما از هر چیزی که بدمون بیاد یکسره داریم درموردش حرف میزنیم و همین ارتعاش باعث میشه به سمتم سمتمون بیاد اون موضوع…
چاقی هم همینه ما یکسره داریم درموردش فکر میکنیم،،،،میشنویم،،،،صحبت میکنم،،،،تصویر ذهنی داریم ازش و هر عملکردی که داریم به سمت و جهت چاقی هستش…
الان که دارم به نتیجه این مسائل نگاه میکنم میبینم که چقدرررر بدن من توانمنده🌟
ما فقط با صحبت کردن به یه موضوع اون رو به سمت خودمون جذب میکنیم…ما که در مورد چاقی هم گوشمون رو در اختیارش قرار داده بودیم و همش میشنیدیم…
هم چشم رو دراختیارش قرار داده بودیم و هر روز عملکرد ها و رفتار های چاق کننده رو میدیدیم….
هم زبان و حرف زدن خودمون رو و هر روز و هر ساعت در موردش صحبت میکردیم…
ورزش میکردیم تصویر میومد تو ذهن که اگه نکنم به این میزان چاق میشم…غذا میخوردیم سریع تصویر چاقی…
ما هر روزه تمام درون و بیرون خودمون رو در اختیار چاقی قرار داده بودیم…
پس بدن من خیلیییی توانمند💪🏻💪🏻💪🏻💪🏻با این همه کار هایی که باهاش کردم الان باید ۵۰۰ کیلو بود…پس چرا من تو ۲۶ سال سن و از اول افکار و شنیده های اشتباه الان ۸۵ کیلو هستم؟؟؟
چون بدن من توانمنده🌟بدن من عاشق لاغری هستش🥰طبیعت بدن من لاغری هستش😍
و با تمام کارهایی که من باهاش میکردم با تمام پرخوری های غلط،رفتار غلط،افکار غلط❌بازم با من مبارزه میکرد که طبیعت خودشو ذات خودشو حفظ کنه و متناسب بمونه…
الهیییی قربون بدن توانمند خودم برم❤️❤️❤️❤️عاااااقتم که این همه سال برام تلاش کردی و فقط منو به سمت متناسب بودن هدایت کردی و من قدرتو ندونستم💚💛💚همین جا ازت معذرت میخوام💛🧡💛همینجا بهت قول میدم از این به بعد فقط و فقط به حرف تو گوش بدم💙💜💙هر موقع تو نیاز داشتی غذا بخورم🤍🤎🤍هر موقع تو انرژی داشتی ورزش کنم💚💙💚تمام رفتار و عملکرد هامو به سمت شاد بودن تو ببرم💜💛💜هر روز شاداب تر و جون تر و پر انرژی ترت بکنم❤️🧡❤️
تمام سعی و عملکرد خودمو به کار میگیرم که تمام شنیده ها،عملکرد ها ،رفتار های غلط رو پاک کنم و به جاشون فرمولهای درست رو جایگزین کنم🌟💪🏻🌟
بدن من خیلیییی توانمنده و من این سالها با ذهنم داشتم باهاش مقابله میکردم…
ولی الان دیگه فهمیدم راه درست چیه…
الان دیگه فهمیدم باید عملکرد ذهن و جسم رو یکی کنم…
الان فهمیدم باید درون و بیرونم تو یه راستا باشه تا بهترین نتیجه رو بگیرم…
و خیلی هم نتیجه گرفتم تا به فایل ۲۶ رسیدم و مطمئن هستم هر روز بیشتر نتیجه میگیرم…
نتیجه قشنگ تر از این که با احساس خوب به میزان مورد نیاز بدنم میخورم💪🏻
نتیجه قشنگ تر از این که دوهفته پیش یه شلواری رو امتحان کردم بخرم ولی خیلی جذب بدنم بود و نگرفتم و دیروز همون شلوار رو پوشیدم و کاملا اندازم بود تازه یکمم گشاد بود برام و خریدمش😍💪🏻😍
نتیجه قشنگ تر از این که دیگه حسرت غذا رو نمیخورم…تو رژیم غذایی همش حسرت میخوردم که ای کاش یکم بیشتر میتونستم بخورم…
نتیجه قشنگ تر از اینکه دیگه تو ذهنم همش فکر نمیکنم چی بخورم چی نخورم…
مطمئن هستم هر چی بیشتر بگذره چه از لحاظ درونی چه جسمی نتیجه های بیشتری میگیرم…
چون جسم و ذهن من دارن تو یه راستا حرکت میکنن💪🏻🌟💪🏻
تمام فرمولهای غلط رو میشکنم و به سمت موفقیت حرکت میکنم🌟🌟🌟
از ذهن من توانمند تر تو دنیا وجود نداره پس هر کاری رو بخوام و اراده کنم میتونم انجام بدم…
ذهن من انقد توانایی داره که تمام شنیده ها عملکرد ها دیده ها رو بزاره کنار و راه درست رو بره…
یه نمونه بارزش استاد…به گفته خودشون سی و چند سال فرمولهای چاقی رو تکرار کردن ولی تو ۱۵ ماه کل یه نتیجه عالی تو راستای فرمولهای لاغری گرفتن…
این نشونه توانمند بودن ذهن ما هستش😍😍😍
مطمئن هستم من و تمام دوستان هم مسیرم تو کمترین زمان تمام فرمول های نادرست رو میشکنیم و بهترین و عالی ترین نتیجه رو دریافت میکنیم💪🏻🌟💪🏻🌟💪🏻
با سلام خدمت دوستان سرزمین لاعری واستادمون اقای عطار روشن این فایل در مورد موانع ذهنی بود ویا باورهای اشتباه وفرمولاهی غلطی کهتا حالا خودمون به اراده شخصی خودمون یابه اراده دیگران در بچگی وارد ذهن ناخوداگاه خود کردهایم ورفتارهای اشتباهی هم که متقابلا پیرو این فرمولهای دخیره شده استباه مغز ما صادر میکنه واون رفتار اشتباه میشه پرخوری وترس از خوردن وعداب وجدان وعدم اعتماد به نفس و… در مجموع به این عوامل میگن موانع ذهنی یعنی این عوامل نمیزاره با طبق روال طبیعی بخوریم ولاعر بشیم وهی خلل وایراد بوجود میاره وما تا مدتهایی از زندگی مون به جای شناسایی وبرطرف کردن این باورها وفرمولهای علط میومدیم به جسم مان فشار میاوردیم تا بلکه به زور رزیم وکم خوریهایی که توام میشد با حس قحطی زدگی واینکه در هر اون زمان از بقیه روزهای دیگه ما بیشتر گرسنه میشدیم وخلاصه هیچ انتخابی برای خوردن نداشتیم وهرچی رو میدیم میخوردیم واون مواد عدایی که کالری کمتری داشت که توی اون دوران خود کشی وار میخوردیم به هوای اینکه کالری کمتری داره مثل سبزیجات ومیوه باورتون شاید نشه من از بس سالاد خوردم الان که به حالت تقریبا عادی غدامیخورم اصلا به سالاد نگاه نمیکنم از بس خاطرات بدی دارم وهمین فکر م حتی اشتباه است چون دارم تقصیر رو به مواد عدایی میدم اخه اون ستلاد بد بخت چه تقصیری داره والا. خلاصه چه کارهایی که نکردم فقط برای ده کیلو اثافه وزن به قول استاد که میگن برای بعصی ها فرقی نمیکنه که ده کیلو اضافه وزن دارند یا پنجاه کیلو همشون نوعی درگیری دهنی وباورهای اشتباه دارند منم جز دسته اولم هرکاری که ادم خیلی چاق کرده نمنم برای رفع لاعری هم کردم چه ورزشهایی که نکردم از مدتش که بگم من ۸ وارد باسگاه میشدم و۱۰ونیم یا ۱۱ از باشگاه میومدم واینقدرکه من فعالیت میکردم شاید ۳ کیلو اونم به زور وباز دوباره برمیگستم از نوع ورزش که بگم من هرچی ورزش توی باشگاه بو رو رفتم هرچند نوعش رو خلاصه خیلی .چون به ورزش به چشم این نگاه میکردم که اصلا یکی از عوامل اینکه من لاعر میسم ورزش سخته ولی الان شما توی یکی از فایلهاتون گفتید که همونجوری که چاق شدید برگردید دارم از صبح فک میکنم اخه من فایل رو خوندم وگوش دادم گفتم بزتر امروز یکمی با خودم فک کنم در مورد ورزش اخه از حق نگذریم من خیلی تحرک رو دوست ارم وکلا ادم پر تحرک وتقریبا شادی هستم وکلا اکتیو هستم برای همون این موصوع ورزش از موصوع ارثی بودن برام مهمتر شد اخه من این باور ارثی رو ندارم وتقریبا خانواده وفامیلهای نرمالی دارم ودر من این باور اینکه من از بچگی خداوند همین طور چاق افریدهام وچون همه عکسها همینو نشون میده من خودم رو تقریبا ادم چاق ودارای اصافه وزن میدیدم وتصور میکردم وتقریبا این اوخری قبول کرده بودم که دیگه من همینم تا اینکه فایل اینکه ما نباید چاقی رو برای خودمون طبیعی کنیم رو گوش دادم وکمی روی باورهام دارم کار میکنم خلاصه الان میخوام در مورد ورزش که خیلی از ته دل دوست دارم رو فکر کنم ولنویسم از صبح دارم روی همین جملات فکر میکنم که ایا واقعا دوست دارم یا دارم خودم وورزش رو تبریه میکنم یا ایا مگه استاد نگفت باید از همون راهی که چاق شدی برگردی ایا من توی راه چاقی ورزش کردم ایا هر روز با اگاهی ورزش میکردم وهی چاقتر میشدم اول در مورد سوال اول خودم در مورد اینکه من تحرک وپویایی رو دوست دارم از هرکی بپرسید که من رو میشناسه میگه من ادم پر انرزی وپر تحرکی هستم وهمیسه درحال کار کردن کارهای خونه یا اگه باوجود اینکه توی خونه ماشین همیسه توی پارکینگ خونه پارک ولی من ترجیح میدم اگه خریدی دارمکه میتونم بیارم با پا برم واز رفتن توی بازار وگشتن لدت میبرم واساسا خیلی خیلی اهال پیاده روی هستم الان اگه مبخوام بادوستم برم بیرون اونم رو عادت دادم باهم پیاده میریم وبرمیگردیم توی راه مشعول صحبت مبشیم وکلا به پیاده روی یک جورهایی عادت دارم از زمان نوجوانی اخه خانواده ام اینطوری بودند وبعدش هم که همسرم هم همینطوری پس من با این پیاده روی به ین صورت چاق شدم اخه پیاده روی همیشه بامن هست حتی توی دوره چاقی هم من پیاده روی وفعالیت داشتم حتی با اصافه وزن من پیاده روی میکردم وکلا به پیاده روی به صورتی که توصیح دادم به چشم ورزش نگاه نکردم وجز زندگی من بوده وهست وکلا عادتمه همین هم که میگم عادتمه یعنی خودش انگار از ذهنم دستورش میاد دیگه اخه ادیت نمیسم وهی نمخوام از زیرش دربیام وخدم خدکار این پیاده روی رو انجام میدم وبا نوعی سوق واشتیاق پس اجبار وعمدی در کارنیست من از دوره دبستان توی خونه ما رسم بوده والان عادتمه حتی بعصی وقتها میگم چرا ماشین بوده من فراموش کروم بر دارم خلاصه جز لاینفک زندگی منه من مادم الان ۶۷ سالشون وبیشتر کارهاسون پیاده انجام میدند واصلا از کسی توقع ندارند که با ماشین ببرندشون خودشون صبح اگه کاری بیرون دارند حتی دکتریشون رو با پا وپیاده میرن خلاصه پس این پیاده روی بامن بوده چون من عادت کردم وعادت درستی هم بوده حتما اخه اگه درست نمیبود سالهای سال من نمیتونستم بدون هیچ مشکلی انجام بدم ودهنم هم مقاومت نکرده اخه با اون فرمولهای دهنی ام معایرتی نداشته وذهن ما هم کاری رو که براش اسون وسختش نیست رو هی زیاد وزیادتر انجام میده پس با باهمین پیاده روی چاق شدم وحالا باهمین جوری هم باید لاعر کنم یعنی در مسیر چاق شدنم با این پیاده روی بودم مثل مثلا اعصای بدنم که بوده من با وجود داشتن اعصای بدنم چاق شدم پس با این نوع پیاده روی چاق شدم پس به پیاده روی به چشم لاعر شدن نگاه نمیکردم ولی به ورزشهای داخل باسگاه چرا مثلا من مدت ورزشم رو که در بالای متن براتون گفتم بدون در نطر گرفتن مسیر رفت وبرگشت پیاده رفتن به باسگاهم بوده چون الانم که میخواستم حساب کنم ببینم چند ساعت برای لاعر شدن فعالیت میکروم پیاده روی هامو حساب نکردم خلاصه در مورد ورزشکردن من ورزشهای داخل باشگاه رو ورزش میدونم وحالا در مورد سوال دوم خودم در مسیر لاعری ورزش به نطر من نقش اصلی رو نداره فقط سرعت رو کمی تسریع میکنه مثل کاتالیزور عمل میکنه یا جوش شیرین توی نون که باعث میشه نون برامده تر بشه یا کیک کمی بیشتر پف کنه یا میشه به روعن موتور ماشین شباهتش داد که به ماشین کمک میکنه که ماشین بهتر وروانتر کارکنه ولی ا صلا نقش سوخت ماشین رو نداره که اگه اون نباشه ماشین حرکت نکنه به نطر من ماشین حرکت میکنه ولی شاید روان کار نمیکنه نمیدنم زیاد سررشته ندارم در مورد ماشین فکر میکنم ورزش بود ونبودش در خود لاعری تاثییری نداره بلکه شاید سرعتش رو زیاد کنه و همین رو هم نمیدنم درست میگم یا نه چون درمورد سرعت هم در باسگاه به من کمک نمیکرد. اخه شاید بهتر بگیم در روند لاعری تاثیر میزاره اره این بهتره چون من ادمهایی رو سراغ دارم که با فقط همین ذهنشون وبدون هیچ گونه ورزشی لاعر شدند در مورد ورزش فقط این رو الان به شدت حقیقتا لهنم پدیرفته که ورزش تاثییری نداره منطور من باشگاه رفتن ورزشهای این طوری هیچ تاثییری نداره اخه من هیچ وقت زمانی که داشتم چاق میشدم باشگاه نرفتم که مثلا بچه که بودم بردنم باشگاه که چاق بشم نه پس بر میگرده دوباره به دهنم من میگم در مورد ورزشم باید بتونیم بدونیم چی در ذهنمون اخیره شده ایا درسته یانه یعنی چه فرمولهایی نوشته شده ایا درسته یا نه بعد ببینیم وقتی میریم باشگاه دهنمون کمکمون میکنه یعنی از روی شوق وبا احساس خوبی میریم ومدت طولانی میتونیم توی زندگیمون این کار رو برحسب عادت انجام بدیم یانه من میگم اگه با شنیدن این جملات حتی اهنت عکس العمل خوبی نشون نداد وگفت چقدر سخت پس فرمولهای مربوط به ورزشم روهم در دهنم نادرست لخیره کردم وباز اطلاعات نادرستی به ذهنم در مورد ورزش دادم شک ندارم که اینکار های اشتباه رو انجام دادم حتما توی لهن همه ما ورزش که میاد یاد ساعتها عرق ریختن اجباری رو داریم وهی مربی بگه