موانع ذهنی لاغر شدن مهمترین عامل شکست ما در تلاش هایمان برای لاغر شدن از هر روشی است.
اگر سال هاست برای لاغر شدن تلاش می کنید اما نتیجه نمی گیرید فقط به دو دلیل است:
۱- حرکت در مسیر اشتباه
۲- داشتن موانع ذهنی لاغر شدن
چگونه لاغر شوم؟
بسیاری از افراد چاق آرزوی لاغر شدن دارند اما زمانی که به لاغری فکر میکنند انبوهی از افکار درباره چطور و چگونه لاغر شدن در ذهن آنها مرور می شود و از آنجا که قادر به مرتب کردن و سروسامان دادن به افکار پریشان ذهن خود درباره لاغری نیستند تصور می کنند لاغر شدن کار سخت و پیچیده ای است که احتمالا از پس انجام آن بر نمی آیند.
لاغر شدن را در ذهن خود به یک هدف تبدیل کنید و رسیدن به آن هدف را مانند رسیدن به خیلی از اهداف در زندگی خود ساده و دست یافتنی کنید.
تا الان در زندگی به اهداف زیادی دست پیدا کرده اید.
هدف می تواند موفقیت در قبولی در رشته مورد علاقه باشد.
هدف می تواند یادگیری مهارت مورد علاقه تان باشد.
هدف می تواند خرید یک وسیله یا هر موضوعی که در زندگی شما وجود ندارد و دوست دارید آن را تجربه کنید باشد.
نکته حائز اهمیت اینکه برای هر هدفی، مسیری وجود دارد و هر انسانی می تواند با حرکت در آن مسیر به هدف خود برسید.
تفاوتی ندارد که آن هدف مکان باشد یا موقعیت یا هر موضوع دیگری مهم این است که شما بدانید دوست دارید به چه هدفی در زندگی دست پیدا کنید و مسیر صحیح برای رسیدن به آن هدف را انتخاب کنید.
تصور کنید علاقه به ادامه تحصیل دارید. این فقط یک هدف است و مسیر رسیده به این هدف می تواند از شرکت در کلاس کنکور، برنامه ریزی برای مطالعه کردن و بسیاری موارد دیگر تشکیل شود اما همه این گزینه ها در مسیری است که شما را به سمت تجربه قبول شدن در رشته مورد علاقه تان هدایت می کند.
اهداف می توانند کوتاه مدت باشند مانند چند روز مسافرت رفتن به شهر مورد علاقه تان.
برای رسیدن به یک شهر حداقل یک مسیر عالی وجود دارد، شاید مسیر های دیگری هم وجود داشته باشد اما یک مسیر از هر نظر عالی تر و صحیح تر است.
حرکت از سرزمین چاقی به سمت لاغری
لاغر شدن را در ذهن خود مانند سفر کردن تصور کنید. همانطور که قبل از سفر شما از وجود مقصد مطمئن هستید برای لاغر شدن هم از همین الان از وجود امکان لاغر شدن تان مطمئن باشید.
همانطور که برای سفر رفتن می دانید که مدتی در مسیر خواهید بود و باید موارد زیادی را رعایت کنید تا به سلامت به مقصد برسید اکنون بدانید که لاغر شدن نیاز به زمان مورد نیاز خودش را دارد و باید در مسیر موارد زیادی را رعایت کنید تا از حرکت در مسیر لاغری با ذهن لذت ببرید.
همه افرادی که در مسیر لاغری با ذهن قرار می گیرند می دانند که می خواهند از چاقی حرکت خود را شروع کنند و از مسیر لاغری با ذهن به مقصد خود که لاغری است برسند.
برای رسیدن به موفقیت در هر جنبه از زندگی مسیرهای متعددی وجود دارد اما یک مسیر کامل تر، ساده تر و آسان تر است و افراد موفق آن مسیر را برای حرکت انتخاب می کنند.
برای لاغر شدن نیز مسیرهای زیادی ایجاد شده است که هر فرد چاقی به قصد لاغر شدن تعدادی از آنها را طی کرده است اما به هدف خود که لاغری است نرسیده است.
راه را از بیراهه تشخیص دهید
سی و پنج سال از زندگی من در چاقی گذشت و در این مدت مسیرهای پیشنهادی زیادی را به امید لاغر شدن طی کردم که هیچ کدام به نتیجه نرسید، البته در برخی مسیرها موفقیت نسبی به دست می آمد اما به سختی و از آن سخت تر رنج از دست دادن نتیجه زودگذر آن بود.
یعنی با آن همه تلاشی که برای لاغر شدن متحمل می شدم نتیجه ای که به دست می آمد به آن مقدار پایدار نبود و هنوز خستگی مسیر را از تن بیرون نکرده بودم که نتیجه به مرور از دست می رفت.
در همه مسیرهایی که طی کرده بودم با سختی و رنج چند قدم به نتیجه نزدیک می شدم اما به راحتی نتیجه چندین متر از من دور می شد.
به لطف خدا از روزی که قدم در مسیر لاغری با ذهن گذاشتم آسانی، لذت، شادی، سرعت و ماندگاری این مسیر مرا شیفته خود کرد.
- مسیری که هر روز عاشق حرکت در آن هستم.
- مسیری که مسافر را به سمت هدف فرا می خواند، ذوق و شوق ادامه دادن ایجاد می کند.
- مسیری که هر روز انگیزه لاغر شدن را افزایش می دهد چون لاغر شدن را باورپذیرتر می کند.
لاغری با ذهن زیباترین و اصولی ترین روشی است که تا به حال برای لاغر شدن تحربه کرده ام.
در این مسیر با توجه به محتویات ذهن افراد موانعی ایجاد می شود که با آموزش های لاغری با ذهن، چگونگی برداشتن آن موانع آموزش داده می شود.
موانعی که برای افراد مختلف متفاوت است چرا که زائیده ذهن آنهاست و چون محتویات ذهن افراد با هم متفاوت است موانع ذهنی آنها با یکدیگر تفاوت دارد.
از شگفتی های این دوره آن است که با یک آموزش مشترک افراد می توانند هر مانعی را که در مسیر حرکت شان ایجاد می شود از مسیر موفقیت خود بردارند و علت آن آموزش اصول مواجه شدن با موانع است.
در مسیر لاغری با ذهن شما به مهارت شناسایی و رفع موانع ذهنی لاغری دست پیدا می کنید.
این مهارت نه تنها باعث بهبود روند لاغر شدن شما می شود بلکه به شما کمک می کند تا بعد از لاغر شدن برای همیشه در وضعیت ایده آل خود بمانید. به همین دلیل لاغری با ذهن را تنها روش ماندگار برای لاغر شدن و لاغر ماندن معرفی کرده ام.
چگونگی رفع موانع ذهنی
پس از شناسایی موانع لاغر شدن حالا نوبت به حذف کردن آن موانع برای ساده کردن حرکت به سمت لاغری است.
یادگیری چگونگی حذف موانع به شما کمک می کند تا موانع ذهنی که بر اساس شنیده های قبلی در ذهن شما ایجاد شده است را به سادگی از طریق جایگزین کردن با فرمول های صحیح که از طریق محتوای آموزشی درک کرده اید و همچنین منطقی کردن آنچه دریافت کرده اید با انجام تمرینات از سر راه لاغر شدن خود بر می دارید.
وقتی دستورات حذف موانع را یاد بگیرید دیگر تفاوتی ندارد چه مانعی در مسیر موفقیت شما ایجاد شود، شما اصول برخورد و گذشتن از آن مانع را آموخته اید و به سادگی از آن مانع ذهنی عبور می کنید و به سمت لاغری مسیر خود را ادامه می دهید.
موانع ذهنی همان باورهای اشتباهی است که از گذشته تا به امروز به وفور در ذهن افراد چاق ثبت شده است، از طریق خانواده، جامعه، رسانه و سایر منابعی که از نظر ما قابل اعتماد هستند.
به دلیل مشابه بودن نحوه آموزش ذهن ما برای چاق شدن و به دلیل زندگی در محیط های مشابه، بسیاری از موانع ذهنی افراد چاق مشابه یکدیگر هستند و به همین دلیل با تحقیق و بررسی که طی این سالها برای بهتر کردن محتوای دوره آموزشی صورت گرفته، بسیاری از موانع ذهنی افراد چاق شناسایی و راهکارهای برخورد و حذف آن موانع در دوره لاغری با ذهن آموزش داده شده است.
از بین همه موانع، بعضی از آنها بسیار شایع و البته تاثیرگذار تر هستند، که در این فایل آموزشی به دو تا از موانع بسیار شایع و تاثیرگذار که مانع لاغر شدن بسیاری از افراد چاق می شود اشاره شده است.
و همچنین فرصت مناسبی فراهم شده است تا عزیزانی که تمایل به برطرف کردن این موانع ذهنی دارند، سوالات خود درباره چگونه برخورد کردن بهتر با این موانع را مطرح کرده و پاسخ خود را طی جلسات بعدی این مجموعه ارزشمند دریافت کنند.
ایمان دارم که با استفاده از این محتوای آموزشی چگونگی برطرف کردن موانع ذهنی قدرتمند خود را یاد گرفته و به راحتی در مسیر متناسب شدن به سمت خلق رویای لاغری خود حرکت خواهید کرد.
تجربه هنرجوی لاغری با ذهن:
من ابتدای دوره خیلی با این موضوع درگیر بودم چون سالها ورزش سخت وحرفه ای کرده بودم و باورهای غلط زیادی داشتم.
باور داشتم باید ورزش کنی و عرق بریزی و ضربان قلبت بالا بره وگرنه که لاغر نمیشی
از بس ورزش کرده بودم فکر میکردم روزمره زندگی من که فعالیت به حساب نمیاد و بدن من انرژی صرف نمیکنه
مثلا چقدر مگه نشستن و خوابیدن و ایستادن انرژی مصرف میکنه
حتی یه کار خنده دار و احمقانه دیگه هم میکردم اونم کالری شماری فعالیت هام بود حتما حسابی بهم میخندین شاید شما هم از این کارا کرده باشید اما وسواس گرفته بودم یه مدت مثلا می گفتم یک ساعت نشستن اینقدر کالری میسوزنه و براساس اون غذا میخوردم خیلی دوران بدی بود چاقی
الان که متناسب شدم و در مسیر تناسب اندام همیشگی خودم هستم می فهمم که چقدر کارم اشتباه بود
من یک بار حتی اونقدر خانم منفی بافم سرزنشم کرد که تو که پیاده روی نمیری هر روز یا هفته ای چند روز و تفننی میری ورزش و تو انتظار لاغر شدن نداشته باش
اونقدر حالمو بد کرده بود که به استاد پیام دادم و ازشون درمورد ورزش سوال کردم
استاد دوره برنامه ریزی ذهن برای ورزش کردن را پیشنهاد دادن
درهمین گیر دار بودم که فرشته مهربانم به دادم رسید وگفت با خودت چی کار میکنی مگه استاد نگفتن ورزش لاغر نمیکنه مگه نگفتن حتی خوابیدنم فعالیت و هر کاری انجام بدی فعالیت پس بیخیال حرف خانم منفی باف ولش کن و عجله نکن
من یک چیزی رو خیلی خوب متوجه شدم اونم اینکه من درمسیر درستم و ورزش کردن و زیبایی اندام و شنا و کوهنوردی حرفه ای و ورقص حرفه ای همه چیزایی که بهمون گفتن برای لاغری مزخرف اصلا میدونید چرا لاغرمون نمیکنه چون تمرکز مارو از تناسب اندام برمیداره میشه دوتا هدف همزمان و بعضی وقتا هم اونقدر به ورزش بها میدیم که تناسب اندام رها میکنیم
اینو من در خودم زمانی که میخواستم موفقیت و تناسب اندام هردو رو باهم پیش ببرم فهمیدم
من متناسب شدنم فعلا برام از همه چیز مهم تره بیخیال ورزش بشین
دوستانم خودتون به هیچ وجه مجبور به ورزش کردن نکنید و به خودتون آزار نرسونید در طول روز
اونقدر فعالیت وجود داره که هر روز خواسته و ناخواسته انجامش میدین که همون بسه برای قدرت ترمیمتون
خودتونم بکشید بدنتون اگه قرار باشه روزی دوگرم چربی دور بریزه سه گرم دور نمیریزه حتی با ورزش های سخت ورزش اگه دوست دارید فقط برای بالا بردن روحیه خودتون واحساس شادابی خودتون انجام بدین و گرنه نتیجه عکس می گیرید.
✍️ تمرین آموزشی 📖
تنها دلیل لاغر نشدن وجود موانع ذهنی برای لاغر شدن است. به اندازه ای که موانع ذهن خود را شناسایی و اصلاج کنید روند لاغر شدن شما به صورت خودبخودی انجام خواهد شد.
برای شناسایی موانع ذهنی باید از طریق نوشتن اقدام کنید تا ابتدا موانع را شناسایی و سپس نسبت به اصلاح آنها اقدام کنید.
ابتدا محتوای نوشتاری را مطالعه کنید، ویدیوی تصویری را تماشا کنید و سپس به سوالات مطرح شده به صورت شرح انشایی پاسخ دهید.
- با توجه به روشهایی که قبلا برای لاغر شدن استفاده کرده اید موانع ذهنی خود برای لاغر شدن را شرح دهید.
- با خودتان فکر کنید و مهمترین دلایل لاغر نشدنتان را نام برده و هر کدام را شرح دهید.
- برای موانع ذهنی لاغر نشدن خود دلیل منطقی پیدا کنید که لاغر شدن ارتباطی با آنچه تصور می کردید ندارد.
- به نظر شما ورزش کردن چه تاثیری در روند لاغر شدن دارد؟
- تا کنون از ورزش کردن برای لاغر شدن استفاده کرده اید؟ تجربه خود را بنویسید.
- اگر از ورزش کردن برای لاغر شدن استفاده کردید چه نتیجه ای کسب کردید و نتیجه شما چه مدت دوام داشته است؟
- از محتوای ویدیوی آموزشی برای خود تمرین ایجاد کرده و در بخش نظرات تمرینی که باید انجام دهید را بنویسید.
منتظر خواندن نوشته های شما هستم
همراه همیشگی شما: رضا عطارروشن
امتیاز 4.11 از 64 رای
با دیگران به اشتراک بگذارید تا امتیاز بگیرید!
گام ۲۶
سلام استاد و دوستانم
موانع ذهنی برداشته شوند لاغر شدن خودبخود انجام میشود
حالا این موانع ذهنی چه چیزهایی هستند که انقدر باعث شکستمون شدن؟ اعتقادات ،انتظارات و باورهایی که در ۱ تا ۱۰ سالگی شنیدیم و دیدیم ،باورهای مارو شکل میده ،مثلا من به کرات شنیدم که چاقی در خانواده ما ارثیه ،گوشم،از شخص مورد اعتماد من شنید و در جا پذیرفت ،وظیفه باور اینه که خودشو ثابت کنه ،یعنی بساط رفتن تو اون زندگی که بر اساس باور جدید باشه از طرف خود باوره فراهم میشه، من دیگه تلاشی نمیکنم ،فقط روز به روز چاقتر میشم، این باور تا زمانی کار میکنه که نقض نشده باشه ،زمانیکه من تصمیم گرفتم در همه جنبه های زندگیم تغییر کنم و هدایت شدم به دوره های آموزش ذهنی ،اون باورهای مخرب قبلی من نقض شدن ،باورهای جدید منو در مسیرهای جدید فرستاد که یکی از اونها لاغری با ذهن بود ،در دوره لاغری با ذهن ،فرمول های قدیم من زیر سئوال رفتن و نقض شدن ،پس اون باور ارثی بودن چاقی من که یک مانع لاغری بود،نقض شد و من در طی دوره در حال نقض باورها و رفع موانع هستم
منم متد های زیادیو برای لاغر شدن انجام دادم و نتیجه نداده، یه مدت که درگیر خورد و خوراک طبق مزاجم بودم،هر چیزی نمیخوردم،هر خوراکیو با خوراکی دیگه ای نمیخوردم، بهم گفته بودن گرمی بخور برای لاغر شدن،خانم ها طبعشون سرده که چاق میشن و منم سالها به سازشون میرقصیدم و از خودم هیچ اراده ای برای انجام ندادن نداشتم ،فکر میکردم دیگه این روش عالیه ولی بازم به بن بست میخوردم
استاد چقدر آیدا کوچولو شبیه بچگی خودتونه،خدا حفظش کنه
عوارض چاقی بسیار زیاده که به تکرار در کامنتام نوشتم ولی یکی از مهمترین هاش که بصورت دائمی کنارم بود ،این بود که نمیتونستم هر لباسیو بپوشم ،لباسام تو تنم زشت بودن،
یادمه چندین سال پیش که سایزم به ۴۰رسیده بود و از خودم راضی بودم یه روز که مزون یکی آشناهام برای خرید رفته بودم و لباس های زیادیو پرو کردم ،اتاق پروش بزرگ بود ،یه خانمی اونجا در حال لباس خریدن بود بمن گفت این خانم هر چی مبپوشه بهش میاد ،لباسارو بدید ایشون پرو کنن ،ببینیم تو تن چه شکلیه ،حس خیلی خوبی بود ولی وقتی چاق میشدم با لباس پوشیدن مشکل داشتم مخصوصا برای سفر رفتنم ،همه همسفرام نسبت به جا و مکانی که میرفتیم لباسشونو تغییر میدادن ،من فقط بلوز و شلوار ،اونم مشکی و سورمه ای😑 آخرین سفرم که یبار یه پیراهن بلند پوشیدم که خودم اصلا خوشم نیومد و بهم نمیومد ،یکی از همسفرام گفت آخیش فریده رو با یه پیرهن دیدیم بلخره
اعتماد بنفس که صفر میشه دیگه همه مواردو میکشه پایین
وبر عکس وقتی تناسب برقرار باشه همه چیز عالی وعالیتر میشه
من حدودا ۲ساله کلاس رقص میرم و هیچ وقت از رقصیدن خودم بخاطر چاق بودنم خوشم نمیومد و فیلمی از خودم تو صفحه اینستاگرامم نمیذاشتم ولی از وقتی متناسبتر از قبل شدم ،فیلم و کلیپ از خودم پست یا استوری میکنم ،لاغر بودن در بروز خودم خیلی تاثیر داشته،قبلا تو مهمونی اگر بودم و مجبور بودم از وسط پذیرایی اون خونه و در بین نگاه آدم ها رد بشم ،اینکارو نمیکردم ،نمیتونستم نگاه های مردمو تحمل کنم که بیشتر اون افکار توی سر خودم بود ،شاید اونها اصلا بمن توجه هم نداشتن
در مورد ورزش کردن ،من مصصم بودم ،دلیل اولش این بود که من اگر تحرک زیادی نداشته باشم چاق میشم پس هر چقدر ورزش سختر نتیجه بهتر ،ولی در کلچندتا ورزش بود که با عشق ۸ سال ادامه شون دادم و بقیه فعالیت هامو به مرور که آسیب بدنی دیدم کنار گذاشتم ولی توی یه پروسه زمانی چندین ساله بشدت ورزش میکردم ،همراه با رژیم و قرص و دمنوش و اجازه نداده بودم وزنم از ۷۸ کیلو بالاتر بره ،بین ۶۷ تا ۷۸ نوسان شدید داشتم
روز ۴۹ تکرار
سلام وقت بخیر دوستان و استاد عطارروشن
موانع ذهنی لاغر شدن چیست ؟
خدارو سپاسگذارم که همه چیز عالیه ،مسیر درست ،تمرینات صحیح ،نقشه های ذهنی در حال ساخت ،خدایا ممنونم از هدایتم به مسیر رشد و آگاهی
سپاسگذار خداوند هستم که بعد سالها راه های اشتباه، بلخره منو به جای اصلیم هدایت کرد ،اگر در تمام روش های قبلی به نتیجه ماندگار و جایگاه آرامش نمیرسیدیم چونکه اون جایگاه ، جایگاه ما نبود ،جای ما یه جای امنه ،جای آرامش،همون آپشن هاییکه از بدو تولد در ما گذاشته شد ولی ما با اونهمه ابزار ناآشنا بودیم ،ما ذهنو نشناختیم و تاوان ناآگاهیمونو پرداخت کردیم
ما خودمونو نشناختیم،قدرت های خدادای مونو نشناختیم ،سر در گم بودیم ،مثل پیچی که اگر تو جای درست خودش قرار نگیره ،پیچ نمیشه ،ما هم پیچ نشده بودیم ،انقدر چرخیدیم تا بلخره افتادیم تو جای درستمون
حالا راه صحیح هست ،لیدر و راهنما هست،خدا هست ،خودمون و توانایی هامون هم هستیم ،بریم به امید خدای مهربان ،در مسیر لاغری با ذهنو ،کولاک کنیم یعنی یکمی بیشتر قبولش کنیم ،اعتماد کنیم و بدونیم راه همینه و بعد از لاغری با ذهن هنوز چیز بالاتری کشف نشده
تا ذهن تغییر نکنه، تا کانون توجهات عوض نشه ،تا فرمول ها جابجا نشه ،هیچ اتفاقی رخ نمیده ،هر چقدر هم که رژیم بگیریم به محض رها کردن همه چیز برمیگرده به تنطیمات ذهن قدیم
این چند وقتیکه درگیر مسائل خوبی نبودم ،کاملا متوجه بودم که کانون توجهم روی ناخواسته ها و نگرانی هاست،از زمانیکه آگاه شدم و کانون توجهمو گذاشتم روی خواسته ها و تصمیم گرفتم برای تغییر توجهات و فرکانسم یه سفر کوتاه یه روزه برم و امروز هم داشتیم با دوستم در مورد سفر صحبت میکردیم ،۲ تا تلفن بهمون شد برای ۲ تا سفر
یعنی گوش این ذهن انگار جلوی دهان ماست ،فقط منتظره ببینه ما چی میگیم ما چه حال و هوایی داریم ،باید خیلی مراقب حس های منفی مون باشیم و مدام کانون توجهامونو ببریم روی خواسته ها ، باید بتونیم ذهنمونو کنترل کنیم تا مارو ببره تو مسیر خواسته
خدارو شکر میکنم که این اطلاعاتو یاد گرفتم و میتونم سریع متوجه بشم که دارم انحراف میرم
منم خوشحالم که قدم در جاده لاغری با ذهن گذاشتم که همه این ۲ سال برکت بوده و حال خوب و همیشه از خدا سپاسگذارم که راه و رویایی رو به قلب و دل استاد عزیز انداختن و مسیرهارو هم براشون هموار کردن که اول بتونن خودشون لذت جسم و روح زیباترو ببرن و بعد به جهان اطرافشون هم کمک کردن که شادتر زندگی کنن ،مشخصا اینهمه انرژی خوبی که در سطح جهان ایجاد کردن به زندگی خودشون بصورت برکت و شادی وارد میشه
امروز دوستم بهم گفت لاغر شدم ،بهش گفتم آره میدونم و متوجه میشم که داره سایزت میریزه ،این دوستم از اون افرادی بود که اصلا باور نداشت که میتونه لاغر بشه و مدام جنگ درونی داشت ولی چند وقتیه میگه درونم داره باور میکنه که منم میتونم لاغر بشم
با اینکه این دوستم چند ماه پیش که خودشو وزن کرده بود ۲۳ کیلو کم کرده بوده و الان حتما بیشتر هم شده ولی ذهنش بهش اجازه نمیداده که قبول کنه داره لاغر میشه ولی خدارو شکر الان از گشاد شدن لباس هاش دیگه داره مطمئن میشه
بنظر من هر آدمی اگر با کارایی ذهن آشنا بشه و خوب تمرینش کنه خودش میتونه برای خودش و اطرافیانش یه مشاور و همراه عالی باشه که تو هر مسئله ای باشه میتونه خودشو سریعتر به منطقه امن میرسونه
ما افرادی که در حال آموزش هستیم انگار داریم مجهز به ابزار قدرتمندی میشیم که هر زمان هر جایی به هر چیزی نیاز داشته باشیم از یکی از ابزارهامون برای کمک به خودمون استفاده میکنیم
الان داریم مجهز میشیم به ابزارهای دانش و سواد لاغری ،ما دیگه به بن بست نمیخوریم ،دیگه رنج گرسنگی نداریم ،دیگه ترس چاق شدن نداریم،دیگه ترس از رستوران رفتن نداریم دیگه ترس از مهمانی رفتن نداریم
من اعتراف میکنم یکی از هنرجوهای استاد عطارروشن هستم که بشدت از خوردن ترس داشتم،بشدت از مسافرت رفتن و چاق شدنش ترس داشتم ،از رستوران رفتن ترس داشتم ولی فکر میکنم تنها هنرجوش هستم که تو این ۲ سال بودن در دوره هام میتونم بگم ۱ سال و نیمشو رستوران نهار یا شام و گاهی به ندرت صبحانه خوردم
اونم منیکه بشدت از رستوران رفتن ترس داشتم و اگر یک شب رستوران میرفتم تا ۱ ماه باید تاوان میدادم ،خدارو شکر چاق که نشدم هیچ دارم جمع تر هم میشم ،اینها یعنی موفقیت ،موفقیت صرفا خریدن یک ماشین گرون یا خونه نیست
موفقیت یعنی من با خیال راحت مثل افراد نرمال غذا بخورم ،همین یک کار بظاهر کوچیکو من ۳۵ سال نمیتونستم انجام بدم و مدام جنگ درونی و روانی داشتم ،اصلا حق خودم نمیدونستم ،خودمو لایق این مدل زندگی نمیدونستم ،حتی فکر کردن به شام خوردن تنمو میلرزوند ولی من الان ۲ ساله شام میخورم تازه هر وقتی که گرسنه بشم
مثلا دیشب که شام خوردم ،مجدد ساعت ۱ و ربع شب هم گرسنه شدم ولی حال نداشتم غذا گرم کنم ترجیح دادم یه نوع شیرینی خرمایی که داشتمو بخورم ،اندازه هاشم کوچیکه ،۳ تا دونه خوردم ،انگار آخریشو نباید میخوردم ولی دیگه خورده بودم ،اتفاقا خوردمو خوابیدم با خیال راحت
خدارو شکر ۲ ساله تجربه ای به اسم احساس گرسنگی ندارم، تجربه ترس از غذاها و خوردن ندارم ،غم چی بخورم چی نخورم ندارم ،انگار شخصیت چاق قبلیم داره ازم دور و دورتر میشه ،گاهی فکر میکنم میگم نکنه اون روزها فقط یک توهمی بیش نبوده
اگر بخوام تغییرات خودمو بنویسم خیلی زیاده و من خوشحالم از تصمیمی که گرفتم و هدایتی که خداوند برام رقم زد ،خدا جونم مرسی تو بینظیر هدایت میکنی
یکی از قویترین موانع لاغری در من ، پذیرفتن ارثی بودن چاقیم بود و از اونجاییکه بمن زیاد گفته بودن که فریده دختر حرف گوش کنیه ،منم واقعا دختر مطیعی بودم و هر آنچه اطرافیانم میگفتن،چشم بسته قبول میکردم
تمام سلول های من پذیرفته بودن که چاقی من ارثیه و علنا تسلیم چاقی شده بودم ،با این حال تلاشم برای لاغر شدن کم نمیشد و همچنان در جستجوی پیدا کردن راهی بودم که حداقل چند مدتی بتونم لاغر بودنو تجربه کنم
ورزش و تحرک که جزء ملزومات زندگی من بود و بدون استثنا باید هر روز چند ساعتی بصورت فشرده و سخت ورزش میکردم و یجورایی انجامش برام وسواس گونه شده بود که اگر یک روزی نمیتونستم ورزش کنم ،حالم بد میشد و فکر میکردم دارم چاقتر میشم ،ولی افراد زیادیو میدیدم که ورزش نمیکردن ولی متناسب بودن
آگاهی در من باعث شد که فرمول های لاغر کننده با چاق کننده تعویض بشن ،باورهای مخرب با ترمیم کننده عوض بشه ودر انتها جسم هم بسمت لاغر شدن حرکت کنه
خوشحالم که در مسیر لاغر شدن هشتم
دقیقا دوستم ،منم اول از دیدن فیلمم حالم بد شد ولی بعدش خوشحال شدم و به خودم آفرین گفتم که بلخره بعد از اونهمه سختی وزجر تو مسیر تناسب وسلامتی هستم وبا تلاش خودم،استادم،خداوند دارم به هدفم میرسم،خدارو هزاران بار سپاسگذارم برای دیدن این روزها واین لحظات ناب که خودم دارم خلقشون میکنم ،بشدت مراقب گفتگوهای درونی و ذهنی خودم هستم که میدونم منفی باف همیشه آماده به خدمت ایستاده ،برای داشتن بدن جدید،افکار جدید،زندگی جدید،نیاز به یک شخصیت قوی وجدید دارم،باید ظرفمو بزرگ کنم
ممنونم از توجه ت به کامنت من ،عشق جان،با لبخند مهربونتون?
روز ۴۹ تکرار
سلام و وقت بخیر
از ۱۸سالگی ورزشو بصورت دائمی شروع کردم،بهم گفته بودن برای لاغر شدن باید سخت ورزش کنی اونم هر روز،خیلی هم کم غذا بخوری،برنج ،نون،زوغن،شیرینی،شام ،فست فود واینجور غذاها که ممنوعه،زیاد نخوابی،بعد از غذا نخوابی،کلا برای متناسب بودن فقط باید زجر بکشی،سختی بکشی،ناراحت باشی،فقط باید بیننده خوردن ولذت بردنو شاد بودن آدم های متناسب باشی،چونکه تو خلقتت اینجوری بوده و منم همیشه ناراضی از خدای ناعادل ،که چرا من انتخاب شدم برای این زندگیه پر از سختی و ناآرامی ،انگار تمام درد ها ،غصه ها برای من جمع میشدن،اون وقتا نمیدونستم ،که هر چی بیشتر از خودم میپرسم که چرا وضعیت من تو هر جنبه ای از زندگی خوب نیست،دارم اون ناخواسته هارو وسعت میدم ،فقط غر میزدم و با خدا میجنگیدم،انقدر ورزش میکردم که همه بهم میگفتن تو دیونه ای،منم میخواستم بهشون ثابت کنم که بابا ببینید من چقدر تلاش میکنم و رژیم میگیرم ،ولی بازم چاقم،انگار میخواستم به دیگران وخودم نشون بدم که من بیتقصیرم
۱ساعت ونیم صبح زود میرفتم بدمینتون،البته عاشق بدمینتون بودم ولی اولین هدفم از ورزش چاقتر نشدن بود،بعد از بدمینتون میرفتم۱ساعت پیاده روی تو محوطه پارک ،آخه اونجاییکه من میرفتم سالن فقط مخصوص بانوان بود وهمه میتونستن تو اون پارک بدون حجاب باشن ومن و پارتنر بدمینتونم اونجا چندتا ورزشو ثبت نام کرده بودیم،۱ساعت بعدشو میرفتیم چربی سوز،یک روز در میون ،یکبار میرفتم پیلاتس،یکبار میرفتم چربی سوز،بعضی روزا بعدش میرفتیم یه باشگاه دیگه بدمینتون وبعضی روزا میرفتم ۱ساعت فقط کرال بدون استراحت شنا میکردم،ساعت کالری سنج وضربان قلبو از اینجور موارد همیشه به دستم وصل بود،غریق نجات استخر ازم میپرسید میخوایی رکورد کرال بزنی؟منم با ناله میگفتم نه بابا میخوام کالری بالا بسوزونم
شنا،اسکی،پیلاتس،بوگا،زومبا،بدمینتون،کلاس رقص های متنوع،چربی سوز،ایروبیک،کوهنوردی ،پیاده روی ،ورزشایی بود که بشدت انجامشون میدادم همیشه با حجم غذای بسیار کم
تا میتونستم یکمی رو فرم تر بمونم ،اونم با اضطراب دائم
در انتها هم ۶سال پیش از ناحیه کمر وزانو آسیب شدید دیدم ودکتر ورزشو واسم ممنوع کرد،اضافه وزنه شروع شد ومن ترسان از چاقتر شدن ،آخه پر بودم از باورهای چاق کننده،البته که این ۱۵کیلو اضافه وزنم حدودا ۶سال طول کشید که برگرده ومن از سال ۹۸ به وخیم بودن اوضاع بدنم آگاه شده بودم
دیروز دوستم یکی از فیلمای سفر تابستون پارسالو واسم تدوین کرده بود و واسم فرستاد که ببینم،،،،وای که چقدر بدهیبت شده بودم ،خجالت کشیدم خودمو دیدم ،آخه فیلمای اون سفرمونو دوست نداشتم نگاه کنم خیلی چاقتر بودم،،،دوستمم اعتراف کرد که چقدر الان جمع وجور تر شدی،هم ناراحت شدم فیلممو دیدم ،هم خوشحال شدم که الان تو این مسیرم و دارم آرام آرام به خواسته م نزدیکتر میشم
خدارو شکر میکنم از یادگیری اینهمه اطلاعات عالی