0

قورمه سبزی(آموزش آشپزی + لاغری)

اندازه متن

نوشته fatmhadly85 در بخش نظرات بعنوان متن این قسمت انتخاب شد

یادمه اون زمان که چاق بودم و راه درست لاغری رو بلد نبودم هر وقت که اسم غذاهای چرب و چیلی مثل قورمه سبزی و آبگوشت و قیمه و کله پاچه ….. می یومد من همیشه حسرت می‌کشیدم که ای کاش لاغر بودم تا مثل لاغر ها هر چه قدر که دلم میخواد از هر غذایی که دوست دارم بخورم .

در مورد قورمه سبزی که دیگه نگو چون من عاشق قورمه سبزی هستم  اون زمانم که مجرد بودم هر وقت مادرم قورمه سبزی درست میکرد من عشق میکردم هر چه قدر که دوست داشتم می‌خوردم اصلا هم به چاق بودن غذاها و چاق شدن خودم فکر نمی‌کردم و چاق هم نمی‌شدم و تا قبل از ازدواج همیشه وزنم ثابت بود.

با اینکه هر چی دوست داشتم می خوردم حتی یک گرم هم اضافه نمی کردم ولی از زمانی ازدواج کردم نمی دونم چه اتفاقی افتاد که من نسبت به غذا ها حساس شدم و اونا در ذهن من دسته بندی شدن و مدام به چاق کننده بودن اونا فکر میکردم و کم کم شروع به چاق شدن کردم و روز به روز به وزنم اضافه می شد .

قورمه سبزی در ذهن من جزو دسته غذاهای چاق کننده بود و هر وقت که با این غذا مواجه میشدم دچار استرس و دو دلی می شدم که آیا از این غذا بخورم یا نخورم و بلاخره تصمیم می‌گرفتم که خود مو کنترل کنم و کم بخورم تا چاق تر نشوم اما به محض اینکه قاشق به دست می‌گرفتم و آماده خوردن می‌شدم همه چیز و فراموش می‌کردم و در حد سنگینی و فشار شکم می‌خوردم و بعدش دچار عذاب وجدان میشدم.

 ولی از زمانی که به این مسیر زیبا هدایت شدم دیگه این دسته بندی رو در ذهنم از بین بردم و برام فرق نمی کنه که غذا چی باشه هر چی که باشه در زمان گرسنگی به اندازه نیاز بدنم میخورم و به محض اینکه پیغام سیری رو دریافت کردم دیگه ادامه نمی دم و اصلا به چاق کننده بودن شون فکر نمیکنم.

هر وقت که قورمه سبزی درست میکنم مثلاً اگه واسه ناهار باشه از صبح بار می زارم سبزی ها شم حسابی با روغن زیاد تفت میدم چون هم همسرم و هم خودم دوست داریم که حسابی  پر روغن باشه اصلا جالب اینجا ست که همسر من کاملا متناسب و خوش اندام هستن ولی دوست دارن که غذا خوش نمک و خوش روغن باشه مخصوصا قورمه سبزی دوست دارن که موقع سرو غذا روغن خورشتش  زیاد باشه و اصلا به چاق کننده بودن غذا ها فکر نمیکنه.

اتفاقا چند بار که ازش پرسیدم که نمیترسی چاق بشی میگه نه بابا خدا کنه من یکمی چاق بشم تازه معتقد که چربی غذاها واسه بدن مفیده و بدن آدم نیاز به روغن کاری داره که باید از طریق روغن غذاها انجام بشه ایشون حتی یک گرم هم اضافه وزن ندارن و از سالی که ما ازدواج کردیم همون اندام دوران مجردی شون و دارن و الان دختر بزرگ مون 19 ساله شه و ایشون هنوزم همون وزن و دارن  

من قبلاً فکر میکردم که ایشون استعداد چاقی ندارن و در عوض فکر میکردم که خودم استعداد چاقی دارم چون به وفور این جمله رو شنیده بودم که ما خونوادگی استعداد و ژن چاقی داریم و همیشه از داشتن اندام نا زیبا و ژن و استعداد چاقی که در وجودم داشتم ناراحت بودم و در مورد این موضوع خداوند و مقصر می دونستم .

همه افراد چاق هنگام مواجه شدن با غذاهای چرب مثل قورمه سبزی دچار ترس و وسوسه و همچنین بعد از خوردن عذاب وجدان میشن در صورتی که افراد متناسب اصلا همچین حسی نسبت به غذاها ندارن چون اونا اصلا به چاق کننده بودن غذا ها اعتقادی ندارن و همچنین در حد فشار شکم و سنگین شدن غذا نمی‌خورند حالا میخواد قورمه سبزی باشه یا هر غذای دیگه  اونا به اندازه نیاز بدن شون غذا می‌خورند و به محض اینکه سیر شدند دیگه دست از خوردن می‌کشن.

بخاطر همین هیچ وقت دچار عذاب وجدان نمیشن چون زمان مواجه با مواد غذایی و خوراکی ها هیچ کار اشتباهی انجام نمی دن  که بعدش دچار عذاب وجدان بشن ولی افراد چاق چون اصلا متوجه سیری و گرسنگی شون نیستند و حتی در زمان سیری هم حتی اگه بعد از وعده اصلی غذا شون باشه کسی با جعبه شیرینی و یا غذایی چیزی وارد بشه دوباره جا برای خوردن دارند و چون میدونن که کار شون اشتباست دچار عذاب وجدان میشن وگرنه که اگر آدم کار درستی انجام بده چرا باید دچار عذاب وجدان بشه .

یادمه قبلاً همیشه بعد از خوردن غذا منم این احساس و داشتم ولی خدا رو شکر از زمانی که به این مسیر زیبا هدایت شدم دیگه این حس و تجربه نکردم چون از مواد غذایی فقط در زمان گرسنگی استفاده می کنم و زمانی که سیر شدم دست از خوردن می‌کشم.

الان یکی دو ماه که متوجه شدم حتی اگه یک لقمه ته بشقاب غذام مونده باشه خیلی راحت غذا رو رها میکنم و دیگه ادامه نمی‌دم و این برام خیلی لذت بخشه در صورتیکه قبلاً غذای بشقاب مو کامل می‌خوردم البته وقتی میگم بشقاب منظورم یک بشقاب پر نیست بلکه در حد یک کفگیر چون از وقتی که تو این مسیر هستم غذام خیلی کم شده.

ولی الان یکی ، دو ماه که دیگه همون یک مقدار کم رو هم اگه باز نتونم بخورم ادامه نمی‌دم و خیلی راحت دست از خوردن می‌کشم در صورتی که قبلاً مخصوصا زمانی که مهمونی بودم غذا مو کامل می‌خوردم یعنی همون یک کفگیر و کامل می‌خوردم چون فکر میکردم که صاحب خونه شاید ناراحت بشه و بگه حالا همون یک گفگیرم نخورد  ولی الان دیگه اگه ناراحتم بشن برام مهم نیست چونکه واقعا نمی تونم بخورم و اگه ادامه بدم حس بدی بهم دست میده.

بعد از غذا هم نمی تونم میوه یا چای …بخورم و باید چن ساعتی رد بشه تا بتونم چیزی بخورم در صورتیکه قبلاً (قبل از آشنایی با این روش) در حد فشار شکم و سیری غذا می‌خوردم بعدشم اگه بلافاصله میوه آورده میشد می‌خوردم و به بقیه هم اصرار می‌کردم که بخورید میوه واسه بدن مفیده و غذا رو هضم می‌کنه الان که یاد اون دوران می افتم به کارهایی که انجام می دادم خندم میگیره ولی خدا رو شکر که از همه اون افکار و رفتارهای نادرست غذایی رها شدم واین حس شیرین رها شدن و خیلی دوست دارم و بعدش لبخند روی لبم میشینه.

قبلا معتقد بودم چون دست پختم خوبه و همسرمم غذا های چرب و چیلی دوست داره و منم هر روز درست میکنم بخاطر همینه که میخورم و چاق میشم یا میشه گفت قبلاً با غذاها خاطره بازی میکردم یا وابستگی داشتم ولی الان نه خیلی راحت از کنار اونا در زمان سیری رد میشم و اصلا برام مهم نیستند چون هر روز با خودم تکرار می کنم که غذاها برای رفع نیاز بدن هستند حالا چه میخواد قورمه سبزی، آبگوشت ، کباب ، انواع پلوها ، سوپ ، فست فود ….یا هر چیز دیگه باشه و همچنین با خودم تکرار میکنم که تناسب اندام و سلامت جسمم برام مهم تر از غذاها ست 

استاد براتون خیلی خوشحالم که رابطه گرم و صمیمی با همسر تون دارین ان شاالله که همیشه تن تون سالم و لب تون خندون باشه همسر منم خیلی مهربون و مسولیت پذیر هستند و همیشه تو کارای خونه به من کمک میکنن و همیشه همراه و رفیق من هستند منم مثل شما هر روز همچین طعم شیرینی و تجربه می‌کنم و این برام خیلی لذت بخشه 

لاغر شدن آسون ترین کار دنیاست اگه راه شو بلد باشیم

با تشکر از زحمات شما استاد گرامی

منتظر خواندن نوشته های شما هستم

همراه همیشگی شما: رضا عطارروشن

با دادن ستاره به این مطلب امتیاز بگیرید.

امتیاز 3.97 از 29 رای

https://tanasobefekri.net/?p=32304
برچسب ها:
16 نظر توسط کاربران ثبت شده است.

دیدگاهتان را بنویسید

اندازه متن دیدگاه ها
      آواتار faribadeghani1371@gmail.com
      1400/10/09 19:14
      مدت عضویت: 1097 روز
      امتیاز کاربر: 1406 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 484 کلمه

      سلام
      استاد لوبیا مثل ما میمونه ک ما با اینک چاقیم پر از اگاهی های غلط میایم با ورودی های لاغری با ذهن ک ب خودمون میدیم بعد ب سمت لاغری ک همون پخته شدن هس میرسیم بعد میرسیم ب اون نقطه ک خالی میشیم ار چاقی و ب نقطه تعادل میرسیم وبا ورودی های تمیز
      میریم ب سمت لاغری ومتناسب
      و بعدش میریم ترکیب میشیم با سبزی و گوشت و همون میشه فریبای شگفتی ساز از لحاط ذهنی و جسم و روح
      و ما در مورد قورمه سبزی میدونیم ک باید ی شب تاصبح صبر کنیم تا اون طعم واقعی رو بچشیم و مطمئن هستیم ک قورمه سبزی هس پختیم و عالیه ویقین داریم خوشمزس از نتیجه مطمئنم
      مطمینم ک ورودی های من در نهایت میشن لاغری
      تغییر کردن خیلی عالیه من داشتم هویج سرخ میکردم و کلی مشغول بودم و خسته
      غذا براهمسرم گذاشتم و رفتم ب کارهام برسم همسرم گف برا من چایی نزاشتی و فلان اگه فریبای قبل بود اولا ناراحت میشد بخاطرحرفش ودوما هی میگف کاش میزاشتم کاش فلان اما اون روز من دیدم ک چقدر تغییر کردم و اصلا درگیرش نشدم.نمیگم ناراحت نشدم ولی کش ندادم نموندم تو اون نقطه
      این از اعتماد ب نفس میاد قبلا همسرم غذا نمیبرد هی مدام فکرم درگیرش بود ولی الان میگم بزار از بیرون بگیره
      ی روز چیزی نمیشه
      هی نچسب بهش
      بزار جای خالی منو حس کنه
      من قبلا خیلی توجه میکردم ب حرفهای منفی ولی الان تمرین میکنم این کارو نکنم
      این یک تغییر بزرگ برای من هس
      من قورمه سبزی ب ی روش دیگه درست میکنم ک کلا تفاوت داره با روش شما
      من گوشت جدا میپزم ولوبیا رو خیس میکنم میجوشونم ی شب تا صبح میزارم بمونه وابو خالی میکنم با اب تمیزمیزارم بپزه بعد سبزی سرخ میکنم بعد بهش گوشت پخته شده اضافه میکنم وسرخ میکنم وفلفل وزردچوبه ونمک یکم رب میزنم
      ولوبیا اضافه میکنم وبعد اب گوشت اضافه میکنم میزارم بپزه ودر اخر لیمو میزنم
      ویک قورمه سبزی متفاوت اما خوشمزه میشه
      میبینید استاد مسیر یکیه اخرش قورمس
      اما مثل این میمونه شما ازی کوچه رفتید من از یک کوچه دیگه
      تحسین میکنم اعتماد بنفس مرجان بانو رو
      و همسری مهربان مثل شما رو
      منم شبها زود نمیتونستم بخوابم ب خاطر نجواهای ذهنی ب خاطر خیلی چیزها ولی از وقتی تومسیر لاغری با ذهنم خدا رو شکر میخوابم شکر میکنم
      من قبلا ک رژیم میگرفتم دو جور قورمه سبزی میپختم یکی بدون روغن یکی با روغن و چقدر حسرت میخوردم و چقدر عذاب میکشیدم
      یا قیمه و تموم غذاها
      چقدر درگیر غذا نیستم ک چقدرم زیبا میپزم و ولعم نسبت ب همشون کم شده
      اون تابه نچسب ک تا کجش کردید همه مواد ریخت مثل سرازیری لاغری میمونه وقتی تو اون سرازیری قرار بگیری تمومه کار اماده آماده ک شدی سر میخوری ومیری ب سمت لاغری و ترکیب شدن با خوش و زیبایی وشادی وخوش پوشی اندام زیبا وسلامتی اعتماد بنفس
      لذت بردم از رابطه خوبی ک دارید
      از همکاری خوبی ک دارید

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 20 از 4 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم