بهای یک شب زندگیت چنده؟

به نام خدیی مهربان 

سلام‌خدمت استاد وهمسیران پر تلاش 

هرانچه که دربدن من هست مال کل جسم من هست اگه فبلم  تپش داره برای حیات خودم‌هست اگه مغز،کار  میکنه برای کنترال اعمال  حیاتی و فرمون به هربخش برای درستی شکل کار کردن هست پس اگه  قرار تو مسبر درست  باشه نه تنها به افکارباید دقت داشته باشم به گفتارم هم  باید توجه کنم  چه صحبتی دارم‌چه حرفی رو می زنم‌  اون وحرف وصحبت توبخش احساس خوب هست ایا اون صحبت اول حس خوب برای من داره ودر طرف مقابل حس خوب ایجاد میکنه یا فقط اون حس برای من هست اگه برای هر فرد روبرو هم واون وحس خوب ایجاد بشه برکشت اون‌حس خوب برای من بیشتر میشه منو درپی داستن حس خوب هستم چون میدونم با داستن حس خوب هست که من موقفتر هستم وجه کاری بهتراین که به این بخش هم توجه بیشتری  بکنم 

من یادهست چندسال پیش که طی چند ماه من دچار مشکل مفصل شدم باره ووم‌که پیش شکسنه بند رفتنم اون افا حرفی زو زد که من تا اون زمان اصلا درباراهش بارهربهدشکلهای مختلف جسم زخم زدن چشم گردن رو شنیدهدبودم ولی ته ذهنم‌هنوزفبول نداشتم شاید داشتم اون انکار میکردم  ا

ون وفرد مومنی بود و من کامل صحبت اون  اقا روبی  هیچ شکی فبول کرد وحالا متو جه صدم که چه باوه ر رو تو این بخش با لین فایل بهش رسیدم اون نفرین وچشم بد ی فرد نسبت به من  وحتی ایشنون درادمه گفتن که واون  فرد قصد ازبین رفتن من داده من که ادم حرفاتی نبود متاسفاته این مطلب رو واقعا فبول کردم

شاید صدها باراین هی تکرار میکردم وبرای خودم  بسیار زیاد فبول افتاده بود  تمردز به این باوره رسیدم که وتو بخش سلامتی  من دچارخرافه پرستی شده بود استغر الله خدا رو ضعیف کرده خرافه بزرک کردم و خدایا من ببخش که این باوره اشتباه رو داشتم وحتی چشم زخم جادو این حرفهای رو تازه به حساب خودمو اصلا فبول نداشتم‌ پس  جرا تو بخش،سلامتی اون  فبول کردم چون مشکلم بیشتر شد

 به این باوره پربال دادم‌ که درست هست نه درست نبود من از این صحبت کل توجه‌و گذاشتم وتو بخش سلامتی وچون وتوجه رفت به این مشکل هی به مرو این مشکل هم بزرگتر شده درحقیقت با  دهان خوم با  گفتن ومرو اون اون توجه رو بیشتر میکردم  واون  باوره تو ذهنم کسترش پیداد میکرد شاید با نگاهد به حرکت دیگران ورفتن پس دعا نویس این حرکت رو اشتباه حساب کرده قدرت اواین بخش به خداوند داده 

ولی تو بخش،سلامتی قدرت رو به اون خرافه میدادم اون وفرد افکارش خورپدش رو بازگو  کرد اون چیزی که توذهن خودش بو.د رو گفت جرا من من واون  باوره کردم فبول خصوصیت خرافه پرستی رو امروز بهش رسییدم اون و تو بخش، سلامتی داشتم 

 اون فرد داره  واشتباه میکته بهشون نگاه داشتم این تمرین بخش خدا هرکز دیر نمیکند هست که من اون وتوجندین بار انجام دادم وامروز،به فبول این  خصوصیت واون هست اگه توبخش دیگه‌نیستم وتوبخش سلا متی و برای خوددم بهش رسیدم بایداین باوره رودکامل از خودم پیگربم وپاکش کنم انشالله

که دهان ووزبان ووفلبم وذهن هرفرد این قدرت دراره رونداره که وبتوانه وبه شکل نفرین  به اون وفرداسبیب  برسونه واین نشان از کم‌کرفتن قدرت خدایی  عزیزیم هست  به شکرخدا بهش دست وپیداد کردمو هیج کاده دبدون جودخدای عزیزم  امکان‌نداره وانجام بشه نوتوجه تو هربخش رو دارم همون وبه من به شکلهای مختلف داده میشه واین از عادل  بودن خدای خودم هست و جطور انتظار دارم حالا تو. مسبر تناسب فکری هستم نتیجه حمتا ولاغری هست واون خواهم  داشت

 زمانی فبل کل توجه تو بخش چاقی بود وکارهای  که همرا این  توجه وبود انجام  دادم وبهش عمل کردم عدل وادره خدا اون به من داد جاقی زیاد 

انتظار لاغری داشتم‌ که هیج وزمانی اون نداشتم  قانون عمل وعکس رو حالا بازم دارم این باورره توبخش لاغرپی همه وتوجه وهم نگاه و هم‌گفتار وهم عمل کرد  اون توحه روبه من وبر گشت میده میشه لاغری اون تو زمان  بلند مدت توبخش سلامتی ازاین و قانون و استفاده کنم نتیجه درستی  به من وخواهد داد 

 کم کم‌ با کمک خداوند خودش سلامتی برگشت ومیدهد وحسم سالمی روخواهم داست این وکمک رو خداوبهتر با کیفت بهتر برام  وانجام میدهد یا راه جلو پا پزاره برای رها شدن از این مشکل نحوی اسون وخداوند خودش بهتر میدنه این وبخش دست حالق مهربان  هست 

خداپشت وپنا هتون یا حق حق نگه دارتون