امروز من به این قسمت هدایت شدم تا آگاهی که لازمه بهم اضافه بشه دریافت کنم
منم باورهای نادرست زیادی در ذهنم ذخیره داشتم که مانع تغییر کردن من میشدند و هنوزم دارم که در هر قدم از این مسیر زیبا یکی از اونا شناسایی میشن
مثل همین باور سحر خیز بودن برای کسب روزی
مادرم به شدت باور داشت که رزق و روزی انسان ها صبح زود تقسیم میشه و من زمانی که بچه بودم بارها می دیدم که مادرم صبح زود از خواب بیدار میشد نماز شو میخوند بعدش در و پنجره ها رو باز میکرد تا رزق و روزی وارد خونه بشه و غروب که میشد سریع در و پنجره ها رو می بست و اعتقاد داشت که غروب بلا و مصیبت تقسیم میکنند که مبادا بلا وارد خونه مون بشه .
من اون زمان هم اعمال مادر مو میدیدم و هم حرفاشو در مورد نگرشی که به این موضوع داشت میشنیدم و این باور در ذهن منم نقش بسته بود و زمانی که ازدواج کردم منم این کارا رو انجام میدادم و میدیدم که اطرافیانم همین باور رو داشتن و هنوزم دارن و سخن و ضرب المثل هم در این مورد زیاد داریم مثل سحر خیز باشید تا کامروا شوید ، یا صبح زود بیدار شوید تا روزی تونو بگیرین
ولی در این مسیر یاد گرفتم که برای خدا فرقی نداره که چه زمانی ازش رزق و روزی و نعمت بخواییم خداوند که مثل انسان ها نیست که خسته بشه یا نعمت هایش تموم بشه ما هر زمان که درخواست کنیم اون اجابت میکنه و ما باید فقط بخواییم و خداوند خودش در قرآن فرموده که شما بخواهید تا من شما را اجابت کنم
زمان تعیین نکرده یعنی نگفته صبح طلب کنید و هر کس صبح زود بیدار شد نعمتها مال اونه و هرکس غروب اومد دیگه در نعمتها بسته میشه و به اون شخص تعلق نمیگیره بلکه گفته شما فقط بخوایید و این خیلی جالبه که خداوند همه چیز و برای بندگان در قرآن به صورت روشن و واضح توضیح داده و اگه ما هر مانع ذهنی هم داشته باشیم در صورتی که به قرآن رجوع کنیم با راهنمایی آیات قرآن اون مانع بر طرف میشه ولی متاسفانه با آموزش های نادرست که به ما دادن حتی قرآن خواندن رو هم برای ما سخت کردن اون قدر که تاکید کردن که باید آیات حتماً به زبان عربی و با قواعد و درست تلفظ بشه و اگه یک کلمه نادرست ادا بشه کل مفهوم قرآن نادرست و گناه کبیره محسوب بشه از بس اینا رو تو مدرسه و اطرافیان بهمون گفتن که من یکی قبلاً حتی میترسیم که بخوام قرآن بخونم و اگرم میخوندم خیلی دقت میکردم که یه وقت خدای نکرده کلمه ای رو اشتباه تلفظ نکنم
ولی الان مدتیه که با خدا بیشتر دوست داشتم و بهتر باهاش ارتباط برقرار میکنم و دیگه گیر درست ادا کردن الفاظ نیستم
و در کل در این مسیر یاد گرفتم که مشکلاتم و الکی گردن اطرافیان و به خصوص خداوند ندازم
یاد گرفتم که مسوولیت اونا رو خودم به گردن بگیرم و بپذیرم که الان در هر جایگاهی که هستم و هر چیزی که در زندگیم دارم خواسته خودم بوده و همه اونا رو خودم جذب کردم
و اگه اونا رو دوست ندارم حتما به خاطر افکار و نگرش و باورهایی که مربوط به اون جنبه از زندگیم بوده داشتم و اگه میخوام تغییر شون بدم باید با خودم به صلح برسم و در هر مداری که هستم گله و شکایت و تنفر و بزارم کنار شکر گذار داشته هام در اون مدار باشم
موانع ذهنی مو شناسایی کنم و با دلیل و مدرک و الگو درست رد شون کنم و نگرش و افکار و باور درست جایگزین شون کنم تا تغییرات شروع شوند وگرنه اصلا به زور و جبر و گریه و زاری و فعالیت زیاد کار درست نمی شود که اگر این طور بود الان باید در جنبه لاغری همه ما باربی میشدیم چرا که همه مون در استفاده از روشهای مختلف لاغری استاد هستیم پس چرا لاغر نشدیم چون ذهن مون چاق بود اول باید ذهن مون لاغر بشه تا بعد جسم مون لاغر بشه و الان ما هم داریم همین کار رو میکنیم و در جنبه های مختلف زندگیم همینه تغییر باید از سر منشا یعنی ذهن شروع بشه و تمام
من مدتیه که دارم روی خودم و افکار و باورام کار میکنم و سعی میکنم که کمتر از مسایل مختلف گله و شکایت داشته باشم هر روز عمل شکر گزاری داشته هامو انجام میدم و خدارو شکر حالم خیلی بهتر شده همین الان که دارم مینویسم همسرم با یک گلدون گل طبیعی خوشگل وارد خونه شد و اونو به من داد و ازم به خاطر زحماتی که واسه خونه و بچه ها میکشم تشکر کرد و این کار همسرم در این لحظه حالمو چندین برابر بهتر کرد
خدایا شکرت به خاطر حال خوبم در همین لحظه و همه لحظات زندگیم و زنده بودنم
به نام خدایی که در این نزدیکیست ❤️
سلام
خدایا حالمو بهتر کن
امروز من به این قسمت هدایت شدم تا آگاهی که لازمه بهم اضافه بشه دریافت کنم
منم باورهای نادرست زیادی در ذهنم ذخیره داشتم که مانع تغییر کردن من میشدند و هنوزم دارم که در هر قدم از این مسیر زیبا یکی از اونا شناسایی میشن
مثل همین باور سحر خیز بودن برای کسب روزی
مادرم به شدت باور داشت که رزق و روزی انسان ها صبح زود تقسیم میشه و من زمانی که بچه بودم بارها می دیدم که مادرم صبح زود از خواب بیدار میشد نماز شو میخوند بعدش در و پنجره ها رو باز میکرد تا رزق و روزی وارد خونه بشه و غروب که میشد سریع در و پنجره ها رو می بست و اعتقاد داشت که غروب بلا و مصیبت تقسیم میکنند که مبادا بلا وارد خونه مون بشه .
من اون زمان هم اعمال مادر مو میدیدم و هم حرفاشو در مورد نگرشی که به این موضوع داشت میشنیدم و این باور در ذهن منم نقش بسته بود و زمانی که ازدواج کردم منم این کارا رو انجام میدادم و میدیدم که اطرافیانم همین باور رو داشتن و هنوزم دارن و سخن و ضرب المثل هم در این مورد زیاد داریم مثل سحر خیز باشید تا کامروا شوید ، یا صبح زود بیدار شوید تا روزی تونو بگیرین
ولی در این مسیر یاد گرفتم که برای خدا فرقی نداره که چه زمانی ازش رزق و روزی و نعمت بخواییم خداوند که مثل انسان ها نیست که خسته بشه یا نعمت هایش تموم بشه ما هر زمان که درخواست کنیم اون اجابت میکنه و ما باید فقط بخواییم و خداوند خودش در قرآن فرموده که شما بخواهید تا من شما را اجابت کنم
زمان تعیین نکرده یعنی نگفته صبح طلب کنید و هر کس صبح زود بیدار شد نعمتها مال اونه و هرکس غروب اومد دیگه در نعمتها بسته میشه و به اون شخص تعلق نمیگیره بلکه گفته شما فقط بخوایید و این خیلی جالبه که خداوند همه چیز و برای بندگان در قرآن به صورت روشن و واضح توضیح داده و اگه ما هر مانع ذهنی هم داشته باشیم در صورتی که به قرآن رجوع کنیم با راهنمایی آیات قرآن اون مانع بر طرف میشه ولی متاسفانه با آموزش های نادرست که به ما دادن حتی قرآن خواندن رو هم برای ما سخت کردن اون قدر که تاکید کردن که باید آیات حتماً به زبان عربی و با قواعد و درست تلفظ بشه و اگه یک کلمه نادرست ادا بشه کل مفهوم قرآن نادرست و گناه کبیره محسوب بشه از بس اینا رو تو مدرسه و اطرافیان بهمون گفتن که من یکی قبلاً حتی میترسیم که بخوام قرآن بخونم و اگرم میخوندم خیلی دقت میکردم که یه وقت خدای نکرده کلمه ای رو اشتباه تلفظ نکنم
ولی الان مدتیه که با خدا بیشتر دوست داشتم و بهتر باهاش ارتباط برقرار میکنم و دیگه گیر درست ادا کردن الفاظ نیستم
و در کل در این مسیر یاد گرفتم که مشکلاتم و الکی گردن اطرافیان و به خصوص خداوند ندازم
یاد گرفتم که مسوولیت اونا رو خودم به گردن بگیرم و بپذیرم که الان در هر جایگاهی که هستم و هر چیزی که در زندگیم دارم خواسته خودم بوده و همه اونا رو خودم جذب کردم
و اگه اونا رو دوست ندارم حتما به خاطر افکار و نگرش و باورهایی که مربوط به اون جنبه از زندگیم بوده داشتم و اگه میخوام تغییر شون بدم باید با خودم به صلح برسم و در هر مداری که هستم گله و شکایت و تنفر و بزارم کنار شکر گذار داشته هام در اون مدار باشم
موانع ذهنی مو شناسایی کنم و با دلیل و مدرک و الگو درست رد شون کنم و نگرش و افکار و باور درست جایگزین شون کنم تا تغییرات شروع شوند وگرنه اصلا به زور و جبر و گریه و زاری و فعالیت زیاد کار درست نمی شود که اگر این طور بود الان باید در جنبه لاغری همه ما باربی میشدیم چرا که همه مون در استفاده از روشهای مختلف لاغری استاد هستیم پس چرا لاغر نشدیم چون ذهن مون چاق بود اول باید ذهن مون لاغر بشه تا بعد جسم مون لاغر بشه و الان ما هم داریم همین کار رو میکنیم و در جنبه های مختلف زندگیم همینه تغییر باید از سر منشا یعنی ذهن شروع بشه و تمام
من مدتیه که دارم روی خودم و افکار و باورام کار میکنم و سعی میکنم که کمتر از مسایل مختلف گله و شکایت داشته باشم هر روز عمل شکر گزاری داشته هامو انجام میدم و خدارو شکر حالم خیلی بهتر شده همین الان که دارم مینویسم همسرم با یک گلدون گل طبیعی خوشگل وارد خونه شد و اونو به من داد و ازم به خاطر زحماتی که واسه خونه و بچه ها میکشم تشکر کرد و این کار همسرم در این لحظه حالمو چندین برابر بهتر کرد
خدایا شکرت به خاطر حال خوبم در همین لحظه و همه لحظات زندگیم و زنده بودنم
استاد ممنون از زحمات تون 🌹🙏