0

راه مقابله با ویروس کرونا !

اندازه متن

با سلام و عرض ادب خدمت استاد مهربان و بزرگوارم،

جناب آقای عطار روشن عزیز.

استاد راستش را بخواهید چند وقتیست که دارم خیلی با وسواس و قدرتمندانه، بر روی کنترلِ آگاهانه ورودی های ذهنم کار میکنم و به همین خاطر هر فیلم یا کلیپی را نمی بینم، هر مطلب و نوشته ای را نمی خوانم، هر وُیس و پادکستی را نمیشنوم و توجهاتم را تعمداً از روی آنها بر میدارم و توجهاتم را فقط و فقط آگاهانه بر روی نکات مثبت پیرامونم و زیبائیها و فراوانی ها و عشق و شادی و خوشبختی متمرکز مینمایم.

بار اول هم که فایل شما، راجع به این ویروس کذایی و اپیدمیِ ذهنی را (که اذهانِ عمومیِ جامعه مان را حسابی درگیر کرده!!) بر رویِ سایت دیدم، حقیقتاً شک کردم که آیا آنرا باز کنم و ببینم یا نه؟؟!!

اما با این حال و با توجه به شناختی که از جنابعالی و شخصیت والا و ارزشمندتان داشته و دارم، این فایل را دانلود کرده و بارها و بارها آنرا دیدم و شنیدم و چقدر لذت بردم از اینهمه نگاه و نگرش مثبت و فوق العاده عالی که مثل همیشه در صحبتهایتان وجود داشت و من با تمام وجودم آنها را درک کرده و با قلب و روحم دریافت نمودم…

استاد همانطور که خدمتتان عرض کردم این ویروس یک عارضه و ناهنجاریِ ذهنی است که متأسفانه به یک اپیدمی رو به گسترش در جامعه ما تبدیل شده و باید با انتشار چنین آگاهی های ناب و ارزشمندی، هر چه زودتر از رشد و پیشرفت آن جلوگیری کرد.

بعضی ها عادت دارند به محض مواجه با مسائل و مشکلات، سریعاً سراغ اینترنت و گوگل بروند و وقت و بی وقت راجع به آن موضوع (بیماری ، عارضه ، ناهنجاری و…) تحقیقات کنند و اطلاعات به دست بیاورند که مثلاً:

راه های تکثیر آن چیست؟

چگونه انتشار پیدا میکند؟

شرایط رشد و نمو آن چیست؟

پیشگیری های لازم برای مقابله با آن چیست؟

اگر به آن مبتلا شدیم چه کارهایی انجام بدهیم یا اگر نشانه های آنرا در بدنمان دیدیم چه کارهایی انجام ندهیم یا اگر درگیر آن شدیم چه چیزهایی بخوریم و یا برای رفع آن چه چیزهایی نخوریم؟

و مُدام توجه و توجه و توجه و تولید و ارسالِ فرکانسهای مضر و خطرناکی مثل: فرکانس ترس ، فرکانس ناامنی ، فرکانس بیماری ، فرکانس حالِ بد ، فرکانس ناتوانی ، فرکانس قربانی شدن و هزاران هزار فرکانس و ارتعاش بد و نامناسب دیگر که نتیجه ای جز ابتلا به آن مریضی و بیماری را در بر نخواهند داشت.

اما استاد خوبم، به قول فرمایش شما، مرگ و زندگی، اول در دستان خداوند و بعد در دستان و در واقع در اذهانِ خودمان است

من به شخصه عقیده دارم تمامیِ این اتفاقات و موضوعاتی که هَر از گاهی در جامعه ما شیوع پیدا میکنند و ذهن های ما را درگیر خودشان میسازند، به نوعی آزمونهایی هستند برای محک زدن و تقویت ایمانِ ما

اگر ما با قدرت بر روی ورودی های ذهنمان کنترل داشته باشیم و توجهاتمان را آگاهانه، بر روی زیبائیها و نکات مثبت زندگی متمرکز نماییم، خیلی فوق العاده و لذت بخش و در نهایتِ آرامش و خوشبختی زندگی میکنیم و در پایانِ مرحلهء ابتدائیِ زندگیمان هم، خیلی زیبا و آرام و دلنشین این جهانِ فانی را ترک کرده و مرحله بعدیِ آنرا در جهانی دیگر با شادمانی و عشق و سُرور آغاز خواهیم کرد.

باز هم ممنون از جنابعالی که با انتشار و اشاعه چنین فایل های بی نظیری که من اسم آنها را ” آگاهی هایِ رایگانِ گرانبهاء ” گذاشته ام، در هر لحظه ما را با خودتان و تجارب ارزشمند و فوق العاده تان همراه و همسو میسازید و بهره مندی از سعادت دنیا و آخرت را برای ما به ارمغان می آورید. ایام به کام شما و تا درودی دیگر، فعلاً بدرود…

با دادن ستاره به این مطلب امتیاز بگیرید.

امتیاز 4.17 از 6 رای

https://tanasobefekri.net/?p=20435
برچسب ها:
14 نظر توسط کاربران ثبت شده است.

دیدگاهتان را بنویسید

اندازه متن دیدگاه ها
      آواتار amirali2020110@gmail.com
      1400/08/28 09:44
      مدت عضویت: 1196 روز
      امتیاز کاربر: 10808 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      محتوای دیدگاه: 267 کلمه

      با سلام 

      من چند وقتی هست که فایلهای استاد را گوش می‌کنم و ورودی های ذهنم را خیلی دارم کنترل میکنم و اجازه افکار منفی را به ذهنم نمیدم تا جایی که همسرم یه روز از خانه پدرش اومد وشروع کرد به تعریف کردن بیماری مادرش و از من هم اعتراض کرد که چرا حالی از مادرم نمی پرسی و انگار که خوشحالی که اون بیماره من حرفی نزدم و نخواستم توضیح بدم و اون سعی می‌کرد که حال منو خراب کنه اما همش تو ذهنم میگفتم که مریم مواظب باش فقط ۳ دقیقه‌ فرصت داری این میخواد حالتو بد کنه محل نزار و خلاصه تونستم بدون هیچ دعوایی خودم را رها کردم و اجازه ندادم منو به طبقات پایین تری بکشونه این همان هدایت خداوند است که منو توسط استاد عزیز هدایت کرد .

      و یه موضوع دیگه اینکه دو سه روز گذشته یه جوانی که آشنای خانوادگی ما بود و فقط ۳۳ سال سن داشت در اثر ایست قلبی فوت شد یعنی هر جا میرم حرف اون هستش من اولش که شنیدم ناراحت شدم اما تونستم ذهنم را از اون مسئله بردارم که ما که خدا نیستیم حتما عمرش بدنیا نبوده ،پیمانش پر شده خیلی ها مثل اون از دنیا رفتن و از این فکرها و در بحث دیگران که بیچاره مریض نبود و اینا شرکت نمیکردم و گوش نمی‌دادم و مسئله را عادی میکردم که همه ی ما یه روز از این دنیا میریم  .

      خدا را شکر خیلی دارم کنترل میکنم ورودی ها را اما هنوز هم خیلی کار دارم که انشاالله تمام تلاش خودم را میکنم که با احساس خوب و آرامش زندگی کنم .

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم