0

چه زود دیر شد!

چه زود دیر شد
اندازه متن
وضع ما در گردش دنیا چه فرقی می‌کند
زندگی یا مرگ، بعد از ما چه فرقی می‌کند
ماهیان روی خاک و ماهیان روی آب
وقت مردن، ساحل و دریا چه فرقی می‌کند
سهم ما از خاک وقتی مستطیلی بیش نیست
جای ما اینجاست یا آنجا چه فرقی می‌کند؟

زندگی مهمترین دارایی ماست که کمترین اهمیت و ارزش را برای آن قائل هستیم.

بسیاری از ما ارزش و اهمیتی که برای خانه، خودرو، سرمایه و … قائل هستیم را برای زندگی خود قائل نیستیم و این عامل اصلی مسائل و تجربه های ناخواسته در زندگی است.

مرگ، پایان زندگی است و زندگی تنها مسیری است که پایان آن مشخص نیست.

هر شروعی،‌پایانی دارد و می توان پایان آن را تعیین کرد اما زندگی تنها شروعی است که پایان آن مشخص نیست.

بی خبر به پایان می رسد.

در یک لحظه و بدون آمادگی دادن به پایان می رسد.

پس شایسته است توجه و اهمیت بیشتری برای مهمترین نعمت و دارایی خود قائل باشیم.

چه زود دیر شد! برای من، واقعیتی است که به لطف خدا هنوز رخ نداده است و این به همان مهلت دادن است.

من از طرف خداوند مهلت داده شده ام تا زندگی کنم.

مهمترین سپاسگزاری هر روز من باید مهلت داده شدن باشد.

به من مهلت زندگی داده شده است و چه چیزی مهمتر از این که بخاطرش از خداوند سپاسگزاری کنم.

خداوند در آیه ۳۴ سوره لقمان تأکید شده است که کسی نمی‌داند فردا چه خواهد شد و کسی نمی‌داند مرگش در چه نقطه‌ای از زمین فرا خواهد رسید.

مرگ، در ذهن بشر اتفاقی ناگوار و ناخوشایند تعریف شده است اما خداوند در سوره ص تعریف دیگری درباره مرگ دارد.

و بندگان ما ابراهیم و اسحاق و یعقوب را یاد کن که دارای قوّت و بصیرت بودند. (۴۵) ما آنان را با خلوص ویژه‌ای که یادآور سرای قیامت بود، خالص کردیم. (۴۶) و آنان در پیشگاه ما از برگزیدگان و نیکانند. (۴۷)

در واقع یاد مرگ بودن، راهکار مناسبی برای پرهیزگار بودن معرفی شده است.

نفس عامل اصلی ترس، نگرانی و به بیراهه کشاندن انسان است و یاد مرگ موثرترین ابزار برای کنترل و مهار نفس می باشد.

فایل آموزشی چه زود دیر شد! درباره چگونگی استفاده از یاد مرگ برای کنترل ذهن و مهار افکار منفی است که پیش نیاز رسیدن به احساس خوب و تجربه خوشبختی و سعادت در دنیا و آخرت است.

منتظر خواندن نوشته های شما هستم

همراه همیشگی شما: رضا عطارروشن

با دادن ستاره به این مطلب امتیاز بگیرید.

امتیاز 4.02 از 126 رای

https://tanasobefekri.net/?p=39275
26 نظر توسط کاربران ثبت شده است.
اندازه متن بخش نوشتن دیدگاه:

دیدگاهتان را بنویسید

اندازه متن دیدگاه ها
      آواتار فریبا
      1402/03/07 11:24
      مدت عضویت: 761 روز
      امتیاز کاربر: 21430 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 290 کلمه

      سلام 

      چقدر فایل تاثیر گذاری 

      فایلی ک میگه بسه چقدر فکر چقدر خیال چقدر نگرانی چقدر ترس 

      مگه چقدر با این حسها تو نستیم حل کنیم

      همیشه دلم میخواست خونه داشته باشم و توخونهخودم زندگی کنم بدون دستورات مادرشوهر بدون دخالت دیگران همیشه دلم میخواست همیشه امیدم ب خدا بوده اما گاهی میبنم ن تو زبون میگم امیدم خداست اما تا ی اتفاقی میافنه میبینم امیدم ب همسرم هس وهمسرم پولشونداره و ناامید میشم از همه جا میبرم میرم تو لاک خودم 

      اما دیروز اومددم مثال زدم گفتم فریبا ببین دایی علی از کجا ی کجا رسید ن پدر داشت ن سرمایه اما الان خدارو شکر ببین کجاست چرا از خدات ناامید میشی 

      واقعا ارامش ماونقدر ارزشمنده ک نباید لکه داشته باشه 

      اینو منی میدونم ک ارامش نداشتن تجربه کردم  

      همزمانی رو عجیب ب ااین فایل درک گردم الان در شرایطی هستم ک دقیقا حس کردم خدا داره بهم اینها رو میگه همیشه وقتی صداش میزنم یا ی جایی میلنگم ی جوری باهام حرف میزنه ک حس میکنم مثل بچه ای هستم ک تو اعوش مادرشه 

      واقعا از کحا میدونیم ی ثانیه بعد باشم یان 

      چرا انقدر درگیز چاقی ودیگران و باشم 

      من حتی الان حسرت دارم این تمرینم عالیه ک الان فک کنم ک اگه الان انروز بمیرم حسرت چیا رو میخورم 

      حسرت لبخند شادی بیخیالی ارامش بغل کردن دخترم راحت خوابیدن حس خوب وقت گذاشتن بزا بچم برا خودم  دیدن اسمون درختها با مادرم نشستن  همسرم بخشیدن صدای بلند خندیدن 

      بازی کردن 

      سعی میکنم تا زمانی ک عمر دارم این حسرتها رو ب چشیدن اونها برسونم 

      ماها زندگی رو اونقدر سخت کردیم ک گاهی حتی نمیدونیم زندگی چیه 

      گاهی ب شدت تو دلم جای خالی حس میکنم 

      درم واجحه با دیگران میگم ببینم فلانی چقدر دنیا رو جدی گرفته ی ذره ی خودش اهمیت نمیده وفلان 

       اما دچرا در تو خودم وقتی دچارش میشم نمیگم 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم