0

من سرشار از صلح و آرامش الهی هستم (قدم ۲۲)

صلح و آرامش
اندازه متن

هرچه از سالهای عمر انسان سپری می شود بیشتر به دنبال دستیابی به صلح و آرامش در زندگی است.

موضوعی که در کودکی سرشار از آن بودیم اما در مسیر زندگی آن را گم کرده ایم و اکنون به دنبال یافتن آن هستیم.

اخطاریه

آرامش کودکی

مرور دوران کودکی برای اکثر انسانها با حسرت همراه است.

در گذشته هر وقت درباره دوران کودکی ام با دیگران صحبت می کردم حسرت می خوردم که چقدر دوران خوبی بود و آرزو می کردم کاش می توانستم دوباره به آن دوران برگردم.

در صحبت های دیگران هم زیادی می شنیدم که حسرت دوران کودکی شان را می خورند و همیشه برام سوال بود که چرا آدم هرچه بزرگتر می شود بیشتر حسرت دوران کودکی اش را دارد؟!

تصور می کردم انسانها به دلیل مسائل و مشکلاتی که در زندگی با آن مواجه هستند حسرت دوران کودکی شان را می خورند. اما بعدها متوجه شدم این دلیل اصلی حسرت دوران کودکی را خوردن نیست چون همه ما در آن دوران هم با مسائل و مشکلاتی مواجه بوده ایم.

شاید الان که به مسائل دوران کودکی خود فکر کنیم به این نتیجه برسیم که این اصلا مشکل خاصی نبوده است اما در آن دوران واقعا مشکل بزرگی به نظر می رسیده است.

به خاطر دارم هر وقت از پدرم درخواست وسیله ای مانند دوچرخه یا آتاری و … می کردم و او می گفت پول ندارم یا ازت راضی نیستم که برات بخرم احساس می کردم بدبخت ترین آدم جهان هستم. پس در هر مقطع از زندگی مسائلی وجود دارد که به نظر فرد مهم و بحرانی هستند.

اما معجزه گذر زمان باعث می شود که هر مساله ای به هر اندازه که مهم و بزرگ باشد بعد از مدتی بی اهمیت و حتی خنده دار به نظر برسد.

حتی در مواردی که فرد بعد از گذر سالها همچنان عقیده دارد که فلان مساله در زندگی اش به قدری مهم بوده است که هنوز هم تحت تاثیر آن است به دلیل اهمیت آن موضوع نیست بلکه به دلیل چسبیدن فرد به آن موضوع و گذر نکردن از آن مساله است.

در طی این چند سال که به لطف خداوند در مسیر خودشناسی و تغییر زندگی قرار گرفته ام به این نتیجه رسیدم که آنچه سبب می شود انسان حسرت دوران کودکی یا گذشته اش را بخورد نداشتن آرامش است.

شاید بارها وقتی به بچه ها توجه کرده اید یا درباره آنها صحبت کرده اید این را گفته باشید که:

  • خوش به حالش اصلا غمی نداره!
  • خوش بحالش از دنیا بی خبره
  • خوش بحالش چقدر خیالش راحته

همه آنچه در کودکان مشاهده می کنیم و نسبت به آن احساس حسرت داریم تنها به دلیل در صلح و آرامش بودن آنهاست.

کودکان سرشار از صلح و آرامش الهی هستند و این را همه بزرگترها درباره کودکان تایید می کنند اما به این فکر نمی کنند که چه شد این صلح و آرامش را از دست دادیم؟!

البته می توان حدس زد که بقیه آدمها مثل من مسائل و مشکلات زندگی را عامل از دست رفتن صلح و آرامش می دانند اما واقعیت این نیست.

صلح و آرامش الهی

مسائل و مشکلات زندگی

سالها تصور می کردم مسائل و مشکلات در زندگی عامل اصلی نداشتن آرامش و لذت نبردنم از زندگی کردن هستند و به همین دلیل اول، والدین و سپس دیگران را عامل اصلی مشکلاتم می دانستم.

این نگرش من تا سن سی و چهار سالگی بود و چون نمی توانستم والدین یا کشور و … را تغییر دهم تصور می کردم تا ابد زندگی من در همین شرایط نابسامان ادامه پیدا خواهد کرد.

اما به لطف خداوند هرچه بیشتر در مسیر تغییر زندگی حرکت کردم به این نتیجه رسیدم که این مسائل و مشکلات نیستند که دست از سر زندگی من بر نمی دارند بلکه این من هستم که همواره مسائل و مشکلات بیشتری برای خودم به وجود می آورم و تداوم این عملکرد باعث شده که همیشه احساس یاس و ناامیدی در زندگی داشته باشم.

اینکه چگونه هر انسان خودش باعث تداوم شرایط زندگی اش می شود به این درک رسیدم که هر فردی عقیده داره به دلیل مسائل و مشکلاتی که در زندگی با آن مواجه است احساس آرامش و شادی در زندگی ندارد. دقیقا من هم همین عقیده را داشتم.

نکته جالب توجه اینکه انسانها در جنبه مسائل زندگی با هم شباهت دارند اما در جنبه مشکلات زندگی با هم تفاوت دارند.

مسائل زندگی شامل بالا و پایین هایی است که در زندگی همه موجودات عالم وجود دارد و فقط مختص به انسان نیست. اما از آنجا که انسان به واسطه اینکه توانسته است با بهره بردن از هوش و استعداد تغییرات شگرفی در زندگی خود ایجاد کند به مرور زمان خود را از طبیعت و سیستم جهان هستی جدا کرده است.

مسائل مربوط به زندگی فقط شامل انسان نیست بلکه گیاهان هم با مسائلی در روند حیات خود مواجه می شوند. جانوران هم به همین شکل با مسائل مختلفی در روند حیات خود مواجه هستند.

پس مسائل در زندگی همه موجودات هستی وجود دارد و فقط شامل انسان نمی شود. درک این موضوع که ماهیت حیات و زندگی توام با مسائل است باید نگرش ما نسبت به زندگی را تغییر دهد.

صلح و آرامش الهی

تا سن سی و چند سالگی تصور من از خوشبختی این بود که در شرایطی زندگی کنم که هیچ مساله و مشکلی وجود نداشته باشد.

به اندازه ای پول داشته باشم که هرچقدر دوست دارم خرج کنم.

بهترین خونه و ماشین را داشته باشم و هر کجا دوست داشتم زندگی کنم.

هر چقدر دوست دارم در سفر باشم و به راحتی بتوانم سفرهای خارج از کشور داشته باشم.

این نگرش درباره زندگی باعث شده بود که از مواجه شدن با مسائل در زندگی به شدت احساس ناامیدی و بدبختی کنم و فکر می کردم که چقدر زندگی سخت است یا من عرضه و توانایی خوشبخت شدن را ندارم.

خیلی ها عقیده دارند زندگی کردن سخت ست و هر سال هم سخت تر می شود. اما بسیاری از مسائلی که با آن در زندگی مواجه هستیم و باعث شده زندگی را سخت بدانیم برای همه موجودات عالم وجود دارد.

تصور کنید شما یک پرنده بودید:

هر سال کوچ می کردید و شاید چند بار در سال مجبور بودید خانه جدید برای خود بسازید.

  • هر روز باید به دنبال غذا بگردید.
  • همیشه باید مراقب باشید تا شکار نشوید.
  • هر سال باید بچه دار شوید و از بچه های خود مراقبت کنید.
  • هربار تشنه می شدید باید به دنبال محلی برای آب خوردن می گشتید.
  • و موجودی به اسم انسان همیشه در حال از بین بردن منابع و محیط زندگی تان بود و هیچ کاری از شما ساخته نبود.

به نظرتان اگر شما یک پرنده بودید چه نگرشی درباره زندگی داشتید؟ چقدر درباره شرایط زندگی گله و شکایت می کردید و زندگی را چقدر سخت و رنج آور می دانستید؟

همه موجودات برای زنده ماندن و زندگی کردن در تلاش و تکاپو هستند و هرگز ناامید و مایوس نمی شوند اما شکل گیری این نگرش غلط در ذهن انسان که زندگی عالی به زندگی گفته می شود که هیچ مساله ای در آن نباشد سبب شده که از زندگی خود احساس نارضایتی داشته باشد.

صلح و آرامش الهی

مسائل زندگی

مسائل در زندگی همه وجود دارد و وجه مشترک زندگی همه انسان ها و البته همه موجودات است اما مشکلات برای همه انسانها به یک شکل نیست.

هر انسانی در زندگی روزمره خود با مسائلی مواجه است که مجبور است برای ادامه حیات راه حلی برای مسائل خود پیدا کند.

نیاز به غذا، پوشاک، مسکن، ماشین، همسر، فرزند، پس انداز، پول، روابط، تفریح، سفر و … انواع مسائلی است که انسانها به شکل روزمره با آن مواجه هستند.

ممکن است امروز شما به مسکن نیاز داشته باشید و فردا فرد دیگری با این مساله مواجه شود.

ممکن است فردی امروز با مشکل مالی مواجه شود درحالی که شما با این مساله مواجه نیستی اما فردا روزی شما با این مساله مواجه شوید.

بنابراین مسائل زندگی انسانها مشترک و مشابه یکدیگر هستند. اگر تصور می کنید افرادی که از نظر شما مرفه یا مشهور هستند هیچ مساله ای در زندگی شان ندارند اشتباه‌ می کنید. همانطور که همه موجودات فارغ از اینکه چه قدر قوی یا بزرگ باشند با مسائل حیات مواجه می شوند انسانها هم فارغ از اینکه چقدر مشهور یا ثروتمند یا قوی باشند با مسائل زندگی مواجه می شوند.

بنابراین آگاهی از این موضوع که زندگی و حیات همواره با مسائل مواجه خواهد بود باید واکنش شما در برخورد با مسائل را تغییر دهد.

به این عبارت دقت کنید:

زندگی سخت است.

اما اگر بپذیرید زندگی سخت است دیگر سخت نیست.

صلح و آرامش الهی

مشکل اصلی خیلی از انسانها اینه که فکر می کنند زندگی کردن باید ساده و بدون مساله باشه به همین دلیله که در برخورد با مسائل زندگی مایوس و ناامید می شوند.

البته که مشاهده لحظات و صحنه های زندگی دیگران که ظاهرا بدون هرگونه مساله ای است باعث می شود که زندگی خودمان را سرشار از مسائل بدانیم.

زمانی که درک کنید زندگی کردن سخت است دیگر در مسیر زندگی تان مایوس و ناامید نمی شوید.

فردی که می داند مسیر صعود به قله کوه سخت است نه تنها از مواجه شدن با آن هراس ندارد بلکه با اشتیاق به سمت تجربه کردن این سختی حرکت می کند اما فردی که نمی داند مسیر صعود به قله سخت است برای مواجه شدن با آن آماده نیست و آسیب می بیند.

بسیاری از انسانها به دلایل مختلف که عموما آموزش غلط می باشد تصور می کنند والدین یا دیگران مسئول زندگی شان هستند به همین دلیل آمادگی مواجه شدن با مسائل زندگی را ندارند و انگیزه و ذوق و شوق زندگی کردن ندارند.

اگر زندگی ساده و بدون مساله بود قطعا نیازی به کمک خداوند هم نداشتیم. اما اینکه در درون همیشه احساس نیاز به کمک و یاری خداوند داریم به دلیل واقعیت زندگی مادی است.

البته خداوند نیز درباره سختی و مسائل زندگی به انسان وعده و هشدار داده است:

قطعاً همه شما را با چیزی از ترس، گرسنگی، و کاهش در مالها و جانها و میوه‌ها، آزمایش می‌کنیم؛ و بشارت ده به استقامت‌کنندگان!

سوره بقره آیه ۱۵۵

این وعده خداوند است که ما در زندگی با مسائل مختلف مواجه خواهیم شد و این قطعا برای رشد و گسترش انسان لازم و ضروری است چون خداوند کار بی هوده و غلط انجام نمی دهد.

مواجه شدن با این عبارت که زندگی سخت است نباید باعث ناامیدی تان شود بلکه باید سبب شود بهانه ها را رها کنید و برای قوی تر کردن وجود خویش برای بهبود شرایط زندگی تان اقدام کنید.

صلح و آرامش الهی

مشکلات زندگی

مشکلات زندگی برخلاف مسائل زندگی برای همه انسانها مشابه نیست و دلیل آن ذهنی بودن مشکلات است.

مسائل به شکل فیزیکی در زندگی ایجاد می شوند و برای همه انسانها به یک شکل می باشند اما مشکلات در ذهن انسان شکل می گیرند و برای هر فردی مختص خودش می باشد.

لازم به ذکر است که زندگی کردن انسان در گروه های اجتماعی و ارتباط داشتن آنها با یکدیگر باعث انتقال نگرشها و عقاید بین انسانها می شود و این می تواند باعث شکل گیری نگرش مشابه درباره مشکلات در ذهن انسانها شود اما دلیل بر مشابه بودن مشکلات برای همه انسانها نیست بلکه به دلیل تشابه نگرش بین انسان هاست.

حتما این تجربه را دارید که موضوعی که برای فردی بسیار مهم و باعث رنجش و عصبانیت شدید او شده است از نظر شما موضوع مهمی نیست و باعث تعجب شما می شود که چرا آن فرد به خاطر همچین مساله ای انقدر عصبانی و پریشان شده است.

این تفاوت واکنش به مسائل زندگی در ذهن انسان است که منجر به بروز و شکل گیری مشکلات در زندگی می شود.

به این نکته توجه کنید:

مسائل در زندگی انسان به شکل فیزیکی بوجود می آیند و هر انسانی در مدت حیات خود با انواع مسائل زندگی مواجه می شود. اما تبدیل شدن مساله به مشکل در ذهن انسان به شکل غیرفیزیکی رخ می دهد.

اینکه شما با مساله مالی مواجه شوید به شکل فیزیکی در زندگی شما و همه انسانها رخ می دهد اما اینکه شما چه نگرش یا واکنشی به این مساله داشته باشید مربوط به محتویات و نگرش ذهن شما می باشد به همین دلیل است که برخی انسانها در برخورد با مسائل برای حل کردن و عبور از آنها اقدام می کنند و رشد می کنند و عده از انسانها در برخورد با مسائل از پا در آمده و سالها درگیر آن مساله باقی می مانند و هیچ اقدام یا حرکتی برای عبور از آن مساله انجام نمی دهند.

به همین دلیل است که خداوند در قرآن وعده پاداش داده به افرادی که در برخورد با مسائل استقامت می کنند. استقامت به معنای تحمل کردن نیست بلکه به معنای ادامه دادن جریان زندگی و تلاش برای عبور از مساله می باشد.

از دست رفتن صلح و آرامش در زندگی به دلیل وجود مسائل در زندگی نیست بلکه به دلیل واکنش است که در ذهن نسبت به مسائل شکل می گیرد و می تواند یک مساله را به مشکلی بزرگ و غیرقابل حل تبدیل کند و چنان فرد را درگیر خودش کند که احساس شادی و امید به زندگی را از او بگیرد.

بنابراین درک ماهیت مسائل زندگی و مشکلات زندگی باید منجر به رشد و گسترش نگرش ما درباره زندگی کردن شود.

صلح و آرامش الهی

این نگرش را در خودتان ایجاد کنید که تا وقتی زنده هستید با مسائلی در زندگی مواجه خواهید شد و این طبیعت زندگی و مایه نشاط و سرزندگی است. بنابراین مواجه شدن با مسائل نباید منجر به نابودی و احساس یاس و ناامیدی ما شود.

اگر می خواهید خالق زندگی تان باشید باید مسئولیت مواجه شدن با مسائل زندگی را به عهده بگیرید. در این صورت مسائل زندگی را در ذهنتان به مشکلات حل نشدنی تبدیل نخواهید کرد.

اگر با این نگرش که من مسئول حل و فصل مسائل زندگی ام هستم به مشکلات زندگی خود توجه کنید احتمالا در نگاه اول برخی از آنها از لیست مشکلات خارج شده و وارد لیست مسئولیت های زندگی تان خواهند شد. در ادامه و با درک عمیقتر این موضوع همیشه لیست مشکلات زندگی تان سفید باقی خواهد ماند چون شما به نگرشی قوی و پایدار در وجود خود می رسید که ۱۰۰٪ مسئولیت زندگی تان را به عهده گرفته اید.

با کمی دقت کردن در وضعیت زندگی خود و اطرافیانتان متوجه می شوید که افرادی که با مشکلات زیادی در زندگی مواجه هستند به شدت دیگران را مقصر شرایط زندگی خود می دانند.

از والدین تا مسئولین و کشور و شرایط اقتصادی و حتی خداوند را مقصر زندگی شان می دانند. این افراد مسئولیت زندگی کردن را به عهده نگرفته اند و با هر مساله ای در زندگی مواجه می شوند با توجه به افکار و محتوای‌ ذهنشان آن مساله را به یک مشکل بزرگ دیگر در زندگی شان تبدیل کرده و مقصر دیگری برای آن مشکل پیدا می کنند.

همه افرادی که مدت هاست بیکار هستند دولت و دیگران را مقصر بیکاری خود می دانند.

همه افرادی که مدت هاست شرایط مالی مناسبی ندارند دولت و دیگران را مقصر شرایط خود می دانند.

همه افرادی که مدت هاست بیمار هستند شرایط زندگی و دیگران را مقصر بیماری خود می دانند حتی ناکارآمد بودن پزشکان و بی تاثیر بودن داروها را مقصر می دانند.

هر مساله ای در زندگی تان به مشکل تبدیل شد دیگر قادر به حل کردن آن نخواهید بود چون دیگران را مقصر شکل گیری آن مشکل خواهید کرد و هرگز برای حل آن مشکل تلاش نخواهید کرد.

چاقی مشکل بسیاری از انسانها در دنیاست و همه چاق ها دلایل مختلفی برای چاقی خود دارند و هیچ فرد چاقی خودش را مقصر چاقی اش نمی داند.

ژنتیک، غذاها، سبک زندگی، شغل پشت میزی، ازدواج، بچه دار شدن، بی تحرکی، سوخت و ساز پایین، مزاج سرد یا گرم و صدها دلیل دیگر را عامل چاقی خود می دانند اما هرگز قبول ندارند که خودشان عامل اصلی چاقی شان هستند.

هر مساله ای در زندگی برای حل شدن و عبور کردن از آن نیاز به این دارد که فردی که با مساله مواجه شده است مسئولیت حل و فصل آن مساله را به عهده بگیرد و این کار شجاعت می خواهد که بسیاری از انسانها فاقد این شجاعت هستند.

بنابراین بسیاری از انسانها برای اینکه شجاعت پذیرش مسئولیت حل مسائل زندگی شان را ندارند راه حل ساده ای را در پیش می گیرند و با هر مساله ای در زندگی برخورد کردند آن را تبدیل به یک مشکل در زندگی می کنند که دیگران عامل ایجاد آن هستند و چاره ای جز تحمل و البته گله و شکایت درباره آن مشکل ندارند.

صلح و آرامش الهی

صلح و آرامش در زندگی

اگر به دنبال صلح و آرامش در زندگی هستید چاره ای جز پذیرش مسئولیت زندگی تان ندارید.

تا وقتی شجاعت پذیرش این مسئولیت را نداشته باشید همه سعی و تلاش شما برای پیدا کردن صلح و آرامش در زندگی بی تاثیر خواهد بود.

مهمترین موضوع در رسیدن به صلح و آرامش در زندگی این است که درک و نگرش صحیح درباره مسائل و مشکلات زندگی داشته باشید.

بپذیرید که زندگی همواره توام با مسائل خواهد بود. از روبرو شدن با مسائل ترس نداشته باشید چون خداون خود را حامی و موظف به هدایت انسان برای غلبه بر مسائل قرار داده است.

و هر جا باشید او با شما است، و خداوند نسبت به آنچه انجام می‌دهید بیناست!

سوره حدید آیه ۴

طریق رسیدن به صلح و آرامش در زندگی این است که بپذیرید مسائل زندگی را باید با صبر و توکل به کمک خداوند برطرف می کنید و مشکلات زندگی را باید در ذهن خود حل و فصل کرده و با تغییر افکار و محتوای ذهنتان از تبدیل کردن مسائل زندگی به مشکلات زندگی جدا خودداری کنید.

این عبارت را همواره به خاطر داشته باشید:

مسائل در زندگی رخ می دهند و مشکلات در ذهن

برای حل مسائل زندگی ما مجهز به قدرت تفکر و بهره مند از حمایت و هدایت الهی هستیم اما برای حل مشکلات ذهنی از حمایت و دخالت شدید شیطان برخوردار هستیم به گونه ای که مانع شنیدن هدایت الهی می شود. بنابراین این وظیفه خودمان است که تا حد امکان از بروز مشکلات ذهنی و دعوت از شیطان برای متلاطم کردن فضای ذهنی اجتناب کنیم.

صلح و آرامش الهی

اگر فردی به شما حرفی زده یا حرکتی کرده باشد که باعث رنجش شما شده است. حرف یا حرکت او در دنیای مادی شکل گرفته است و در گروه مسائل زندگی قرار می گیرد.

اگر به این موضوع آگاه باشید که مسائل در زندگی وجود دارند و مسئولیت برخورد و مدیریت مسائل با شخص خودمان است واکنش شما نسبت به این مساله کاملا متفاوت خواهد بود با زمانی که به محض در معرض حرف یا حرکت فردی قرار گرفتید انبوهی از افکار در ذهن شما شروع به شکل گرفتن می کند و انقدر ادامه پیدا می کند که می تواند سالها موجب رنج و ناراحتی شما شود.

اگر همسرتان رفتاری انجام می دهد که موجب رنجش و ناراحتی شما می شود و مدت هاست از این شرایط ناراحت هستید به این دلیل است که شما رفتار همسرتان را در ذهن خود به یک مشکل بزرگ و حل نشدنی تبدیل کرده اید و تا وقتی نسبت به رفتار او واکنش نشان دهید همواره این مشکل ادامه پیدا می کند.

وقتی می گویید: تو منو دیوانه کردی! تو اصلا متوجه رفتار و حرف زدنت نیستی! من و تو اصلا برای باهم بودن ساخته نشدیم!

این حرف ها نشان دهنده از دست دادن قدرت تان برای مدیریت زندگی و برخورد با مسائل است. در این حالت شما همسرتان را دلیل شرایط نامناسب زندگی تان می دانید و هرگز نمی توانید صلح و آرامش در زندگی را تجربه کنید.

رفتار همسرتان را یک مساله در زندگی بدانید که باید برای عبور از آن اقداماتی انجام دهید اما آن را از لیست مشکلات خارج کنید. چون تا وقتی در لیست مشکلات باشد شما احساس ضعف، ناتوانی و قربانی شدن خواهید داشت و هیچ اقدام موثری در جهت رسیدن به صلح و آرامش در زندگی نمی توانید انجام دهید.

زمانی که سعی می کنید نظر خود را به دیگران اثبات کنید یا تلاش می کنید به دیگران اثبات کنید حق با شما بوده است در حال حل کردن مشکلی هستید که هرگز موفق به حل کردنش نخواهید شد.

اینکه دیگران چه فکری درباره شما می کنند یا چه نظری دارند یک مساله در زندگی است که باید برای حل کردن و عبور از آن اقدامانی انجام داد اما هرگز آن را در لیست مشکلات قرار ندهید که احساس ضعف و تحقیر شدن در وجودتان شکل گرفته و انرژی شما را تضعیف کند.

صلح و آرامش الهی

اقدامات لازم برای حل مسائل زندگی

مسائل زندگی به دو دسته تقسیم می شوند:

۱- مسائل شخصی که مربوط به تحقق اهداف و تجربه خواسته ها و خلق زندگی است.

۲- مسائل غیرشخصی که از طرف دیگران وارد زندگی ما می شوند و به سرعت به مشکل زندگی تبدیل می شوند.

۱- مسائل شخصی

برای حل مسائل شخصی که مربوط به رشد و گسترش و خلق زندگی است هم اکنون در حال اقدام کردن هستیم. دریافت آگاهی های سریال زندگی با کمک خداوند اقدامی موثر برای استفاده از حمایت و هدایت خداوند جهت حل مسائل شخصی است.

هر اقدامی که به انجام آن ترغیب می شوید را باید انجام دهید.

ممکن است خواسته یا آرزوی شما داشتن کارخانه یا فروشگاه یا هر چیز دیگری باشد درحالی که در شرایط فعلی به ظاهر امکانات تاسیس یا خلق خواسته خود را ندارید.

در این شرایط اگر ترغیب به خواندن فلان کتاب یا تحقیق درباره فلان موضوعات شدید باید اقدام کنید.

این نگرش که من پول ندارم یا امکانات ندارم پس چه فایده که بخواهم درباره آرزوی خودم تحقیق کنم نباید مانع اقدام کردن و عمل کردن به هدایت خداوند شود.

شاید ترغیب شوید به فردی که شغل مورد نظر شما را دارد و اتفاقا انسان موفقی است مراجعه کرده و درخواست کنید شما را استخدام کنند.

برای حل مسائل شخصی هر اقدامی متناسب با شرایط فعلی تان را باید انجام دهید. منتظر نمانید تا خداوند به جای شما قدم بردارد و آرزوهای شما به سمت شما هل دهد.

خداوند شما را به سمت خواسته هایتان هدایت می کند اما حرکت کردن به عهده شماست. دقیقا مانند پرنده ای که در زمان مناسب توسط خداوند ترغیب به کوچ کردن به منطقه دیگری می شود اما پرواز کردن و حرکت کردن به عهده پرنده است.

پرنده نمی گوید من که از اوضاع و احوال مکان جدید خبر ندارم، شاید امسال آن مکان مناسب زندگی کردن نباشد. او به محض دریافت نشانه هدایت برای کوچ کردن اقدام می کند.

صلح و آرامش الهی

۲- مسائل غیرشخصی

مسائل غیرشخصی از این نظر بسیار مهم هستند که اقدان نکردن برای حل کردن آنها می تواند از مانع اقدامات موثر شما برای تحقق خواسته ها و حل مسائل شخصی تان شود.

انسان های زیادی به دلیل درگیر شدن با مشکلات مسائل غیر شخصی موقعیت های عالی در زندگی شان را از دست داده اند و از توانایی ها و استعدادهای خود استفاده نکرده اند فقط به این دلیل که تمام افکار و انرژی خود را صرف مبارزه یا پرداختن به مشکلاتی کرده اند که دیگران برای آنها ایجاد کردند.

اقدام موثر برای حل و فصل مسائل غیرشخصی بالا بردن توانایی خود برای عبور کردن از مسائل غیرشخصی است.

هیچ توصیه و راهکاری برای حل و فصل کردن مسائل غیرشخصی وجود ندارد و تنها راهکار موثر عبور کردن از آن است.

به این دلیل که شما نمی توانید و قادر نیستید که افکار و نگرش انسان های پیرامون خود را تغییر دهید بنابراین هرگز نمی توانید حرف زدن یا عمل کردن یا نظر دیگران درباره خودتان را تغییر دهید بنابراین تلاش برای متقاعد کردن یا راضی کردن دیگران بی فایده و بی تاثیر است.

وقتی به کسی اجازه می دهید با حرف یا رفتارش ناراحتتان کند، در واقع به او اجازه داده اید که شما را کنترل کند.

تا می توانید باید افکاری که در ذهن خود درباره نظر دیگران مرور می کنید را متوقف و از مخزن ذهن خود خارج کنید.

آنچه آنها درباره شما می گویند بیانگر شخصیت شما نیست بلکه نظر آنهاست که بر اساس افکار و محتوای‌ ذهنشان شکل می گیرد و چون شما دسترسی به ذهن انسان ها ندارید بنابراین نسبت به نظر یا رفتار آنها بی تفاوت باشید.

نظرهای آنها را از خودتان بتکانید، همانطور که اردک قطره های آب را از پشتش می تکاند.

آنها حق دارند افکار و نظریات خودشان را داشته باشند اما شما هم حق دارید آنها را نادیده بگیرید.

اخطار

تمرین:

۱- نگرش شما درباره صلح و آرامش در زندگی چیست و چقدر آن را لازمه خوشبختی می دانید؟

۲- عقیده شما درباره دوران کودکی تان چگونه می باشد. آیا حسرت آرامش آن دوران را دارید؟

۳- با آگاهی که دریافت کردید چه تغییری باید در نگرش خود به مسائل و مشکلات زندگی داشته باشید.

۴- لیست مشکلات زندگی تان را بررسی کنید. چه مواردی را می توانید از لیست مشکلات زندگی به مسائل زندگی انتقال دهید.

۵- مسائل شخصی زندگی تان را شرح دهید و راهکارهای خود برای حل آنها را شرح دهید.

۶- مسائل غیرشخصی زندگی تان را شرح دهید و راهکارهای خود برای برطرف کردن آنها را شرح دهید.

منتظر خواندن نوشته های شما هستم

همراه همشگی شما: رضا عطارروشن

با دادن ستاره به این مطلب امتیاز بگیرید.

Rating 4.59 from 17 votes

https://tanasobefekri.net/?p=42853
برچسب ها:
11 نظر توسط کاربران ثبت شده است.

دیدگاهتان را بنویسید

اندازه متن دیدگاه ها
      آواتار rastegar.moradzadah
      1403/02/02 16:08
      مدت عضویت: 1180 روز
      امتیاز کاربر: 5787 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 1,082 کلمه

      بنام خداوند بخشنده ومهربان

      گام 22 از دوره زندگی با کمک خداوند 

      🌷من سرشار از صلح وآرامش الهی هستم🌷

      در مسیر زندگی وبا گذر عمر آرامش وصلح دوران کودکی را گم کرده ایم وحالا از طریق مختلف دنبال یافتن آن هستیم 

      منم مثل خیلی ها دوران کودکیم را بهترین دوران زندگیم می دانم وآرامش وشادی ونشاطی که در آن دوران داشتم را الان ندارم وهمیشه وجود مساعل ومشکلات زندگیم را دلیل گم کردن آرامش وصلح دوران کودکیم می دانم وهمیشه گفتم مشغله زندگی و مشکلات باعث شده دیگه مثل بچگی شاد وسبک وبی خیال نباشم وهمیشه غرق فکر وخیال باشم 

      ♦️در هر مقطع از زندگی مساعل وجود دارد که به نطر فرد مهم وبحرانی هستند

      حالا که خوب فکرش را می کنم ما در آن دوران هم به اندازه خودمان مشکل مسعله داشتیم چیزهایی بود که باعث بشه حسرت داشته باشیم متلا منو یکی از همسایه هامون که همکلاسی هم بودیم ظهر ها از مدرسه برمی گشتیم کیف هارو می زاشتی خونه وباهم ن لباس مدرسه می رفتیم دست می زاشتی تو گل وسنگ وبا زحمت زیاد یه خونه کوچیک که چهار تا دیوار وبود وبا چوب براش سقف می ساختیم سرهم می کردیم وبه نظرخودشون بهترین خونه بود اما همیشه خانوده هامی اومدن خرابش می کردن وبا کتک مارو می بردن خونه وتن ولباس هامون رو می شستن وما گریه می کردیم وآرزو داشتیم بمیریم ودیگه اینجوری کسی نباشه اذیتمون کنه واین مشکل بزرگی بود برامون الان واقعا خنده ام میاد به این آرزو

      پس نمی شه گفت ما صد درصد در دوران کودکی بدون مساعل ومشکل بودیم واین نشون می ده انسان همواره در هر مرحله ای از زندگی با مساعل مواجه وباید اونو برطرف کنه

      همه انسان ها وجود مساعل ومشکلات را عامل از دست دادن صلح وآرامش کودکی می دانند اما اینطور نیست نبود آرامش باعث شده ما همیشه حسرت اون دوران رو داشته باشیم 

      ♦️انچه سبب می شود انسان حسرت دوران کودکی یا گذشته اش را بخورد نداشتن آرامش است

      مساعل ومشکلات 🌺🌺🌺🌺 

      این دو کلمه همیشه با هم هستند وما تا حالا فکر می کردیم هر دو یکی هستند اما الان متوجه شدیم باهم فرق دارند ونقش هر کدام در زندگی جداست

      مساعل زندگی فقط مختص انسان نیست بلکه در زندگی تمام موجودات وجود داره وهمه موجودات وانسان ها در طول حیات خود همواره با مساعل زندگی مواجه می شن وتلاش می کنند حلش کنن

      در بین موجودات فقط انسان ها هستند وبه واسطه نعمت هوش ودرک توانسته اند زندگی خودشون رو از بقیه موجودات جدا کنند وفقط انسان ها هستند که از قدرت ذهن برخورداند وهمین باعث شده انسان ها اط طریق ذهن ونوع نگرشی که به مساعل زندگی دارند این مساعل رو به مشکل تبدیل کنند

      مساعل در دنیای فیزیکی وجود داره اما مشکلات در دنیای متافیزیک 

      اگر ما بتونیم نگرشمون رو نسبت به مساعل زندگی تعقیر بدیم متوجه می شیم خیلی از مساعل اصلا مشکل نیستند واز لیست مشکلات خارج می شن

      ♦️انسان ها در جنبه مساعل زندگی باهم شباهت دارند اما در جنبه مشکلات زندگی باهم متفاوتند

      خداوند هم در قرآن وعده داده که همواره ما با مساعل زندگی مواجه می شویم واگر به این درک برسیم که ماهیت جهان هستی توام با مساعل است دیگه در برخورد با مساعل زندگی ناامید نمی شیم 

      مساعل زندگی همون بالا و پایین های زندگی هستند که جهت رشد وتکامل ما به وجود اومدن 

      واین امر در حیوانات ودیگر موجودات هم هست متل زمانی که به پرندگان جهت کوچ به سرزمین دیگری الهام می شود وآنها بدون هیچ مقاومتی کوچ می کنند اما انسان بخاطر نیروی ذهن وحجم افکار نمی تونه به راحتی الهام الهی رو دریافت کنه ونوع نگرشی که به مساعل داره مشکلات رو براش به وجود میاره

      مساعل زندگی چون از طرف خداوند در زندگی طراحی شده و عده خداوند است نباید باعث غم وناراحتی وناامیدی بشن چون خداوند کار بیهوده نمی کنه وای مساعل رو جهت رشد وگسترش ما قرار داده

      همه ما خوشبختی رو در این می بینیم که هیچ سختی مسعله ای بر سر راهمون نباشه وزندگی همیشه بدون بالا وپایبن باشه وهمیشه یه جور وراحت باشه مثلا برای پولدار شدن هیچ مشکلی نباشه وما اونقدر پول داشته باشیم که هر کاری بتونیم انجام بدیم

      اگر ما بپذیریم زندگی خالی از مسعله نیست وبا این نگرش وارد زندگی بشیم دیگه در هنگام برخورد با مساعل نا امید وافسرده نمی شیم بلکه راهکار وقدرت برخورد با اون وحل وفصل اونو در خودمون ایجاد می کنیم اگر زندگی ساده وبدون مسعله بود ما دیگه نیازی به کمک خداوند هم نداشتیم اما ما همیشه در هرحال شرایطی نیازمند کمک وتوجه خداو ندیم وهمین خودش نشان دهنده واقعیت زندگی است

      مشکلات زندگی برای همه انسان ها یکسان نیست چون نگرش هر شخصی با شخص دیگه به مساعل فرق می کنه مثلا مسعله نداشتن مسکن برای همه کسانی که مسکن ندارند یکسانه اما مشکل نداشتن خونه برای هر کسی مختص خودشه چون ذهنیتی که هرکس داره با کس دیگه متفاوته یکی اعتقاد داره بدبخته وبخاطر دولت و گرانی خونه نداره ویکی دیگه نداشتن خونه رو اصلا مشکل نمی دونه 

      مساعل زندگی دو نوع هستند:

      1_مساعل شخصی 

      2_مساعل غیرشخصی

      مساعل شخصی مربوط به اهداف آرزوهایی که خود شخص داره مربوط به رشد شخصیتی اون وتجربه خواسته هایی که داره ما الان با مطالعه نوشته های دوره زندگی با کمک خداوند ودیگر مطالب سایت داریم به این مسعله رسیدگی می کنیم وتلاش می کنیم با تعقیر نگاه ونگرشمون بهترین راه حل هارا برای مساعل زندگی اراعه بدیم وموفق باشیم

      مساعل غیر شخصی مربوط به اطرافیان ودیگران است درگیر شدن با این مساعل می تواند مشکلات را برای ما ایجاد کند 

      بهترین راه برخورد با مساعل غیر شخصی توجه نکردن به آنهاست چون ما به ذهن کسی راه نداریم ونمی تونیم ذهنیت کسی رو نسبت به خودمون تعقیر بدیم ولی می تونیم نسبت به اونها بی تفاوت باشیم واین جمله چقدر زیبا بود 

      نظر دیگران را از روی خود بتکانید مانند اردکی که آب را ازپشت خود می تکاند😍

      تمرین:

      من رفتار برخوردهای تند دختر نوجوانم را یه مشکل می دونستم ومدام در تلاش وحتی دعوا بودم تا اون قانع کنم رفتارش تنده نباید گوشه گیر باشه وبه تنهایی علاقه داشته باشه وبه زور مجبورش می کزدم ببرمش خونه اقوام ومدام از تنها درس خوندنش تو اتاق ای آدمی گرفتم وخلاصه اینو یه مشکل لاینحل می دونستم ومدام نگران بودم همسرم هم همین طور

      اما حالا متوجه شدم این احوالات دخترم یه مسعله است که در طی دوران بلوغ دخترم بر سر راهش هست وخداوند بدون دلیل این بر سر راه ما نزاشته لازمه رشد شخصیتی وروحی وروانی دخترم وباید برای ما قائل احترام باشه وکمک کنیم کمترین آسیب رو ببینه وراهنمایی وهدایت هایی خداوند رو نادیده نگیریم در جهت برخورد درست با این مسعله انشالا این دوران را با کمک خداوند به بهترین شکل ممکن بگذرونیم وسر بلند باشبم

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار سحر
      1403/01/31 02:57
      مدت عضویت: 324 روز
      امتیاز کاربر: 7182 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 1,195 کلمه

      سلام خدمت استاد عزیز و مهربونم و دوستان گرامی 

      استاد باور کنید چند ساعت قبل از اینکه فایل این جلسه بیاد رو سایت من دقیقا و عینا بعد از سپاسگذاریم نوشتم خدایا من آرامش عمیق پایدار میخوام و میخوام واضح راهنماییم کنی که چطور با خودم و اطرافیانم و جهان اطرافم به صلح برسم.

      که دیدم عینا عنوان این جلسه همینه و به فاصله چند ساعت بعدش روی سایته!

      استاد این جلسه عااالی بود عااالی. ولی من برای مطالعه اش فکر کنم نزدیک ۴ ساعت یا ۳ساعت و نیم برام زمان برد چون هم میخوندم هم بش فکر میکردم و هم نکته برداری میکردم و در عین حال داشتم میگفتم خدایا آخه این آگاهی هارو من کجا میتونستم جز اینجا دریافت کنم!

      استاد من تو همه عمرم به دنبال تجربه آرامش و صلح درونی بودم زیاد تو دعاهام درخواستش میکردم ولی حقیقتا نمیدونستم این صلح درونی دقیقا چجوریه چطور بدست میاد اما این جلسه به من یاد داد که برای بازیابی آرامش و صلح درونی بعد از این همه آموزش اشتباه دیدن نیاز به یک نگرش قوی داره که واقعا حکم یک ابزار خوب رو داره که الحق و الانصاف یه شخصیت بسیاار قوی از ما میسازه و کمک میکنه که آسیب نبینیم و بیسش پذیرش هست.

      اینکه متوجه شدم تا الان اشتباه میکردم که آرامش اینه که هیییچ مساله ای تو زندگی نباشه من متوجه شدم که لازمه ادامه حیات این جهان مادی و زیست کردن مسائل هست و همممه موجودات جهان با این مسائل برخورد میکنن ولی من بدونم که مسائل جزء لاینفک زندگی منه و برای هررر شخصی پیش میاد برای هر موجودی پیش میاد من ساختار مغزم و واکنش هام  ونحوه تفکرم برای زندگی  تغییر میکنه و اصلا قابل مقایسه با اون سحر قبلی نیستم در اینصورت اگر با مساله ای مواجه میشم میدونم که این لازمه زندگی در جهان مادیه خب پس اروم ترم و بجای تمرکز بر مساله بر راه حل متمرکز میشم و گیر نمیکنم تو مسائل، اماده ترم برای زندگی کردن.

      استاد من آدمی بودم که هررررر مساله ای پیش میومد برام دقیقا به لیست مشکلات زندگیم اضافه میشد و هر بار حس ناکامی و شکست میومد سراغم و درگیر مقایسه کردن و حسرت میشدم خیلییی مایوس میشدم و میگفتم این زندگی نیست که من دارم .اما الان آگاه شدم انگار یک نگاه بزرگ تر بهم داده شد که اولین واکنش من اینه یعنی در برخورد با هر مساله ای اولین فکری که در ذهنم مرور میشه اینه که خب این یک مساله اس که هررر موجودی در این جهان به فراخور شرایطش باهاش مواجه میشه و منم مستثنی نیستم. خب پس نمیشکنم یه جورایی انگار میتونم رو خودم مسلط بشم فقط همین نگاه خدا میدونه چه انرژی رو در ما آزاد میکنه اصلا انگار یه شخصیت جدید از ما میسازه. خب قدم بعدی اینه که من مسئول حل و فصل مسائل زندگین هستم نه هییییچ شخص بیرون از خودم! اینم عااالی بود. استاد مثال پرنده که فرمودین روزانه با این مسائل مواجهه خیلییی به درک مطلب کمک کرد گفتم اره بخدا اوضاع ما ک از این نظر خیلییی بهتره.من قبلا هر وقت از شدت حسرت و غم ناشی از مسائل ب آسمون نگاه میکردم فقط خدا شاهده که حتی به پرنده های تو آسمون هم حسرت شدید داشتم که ایناهم از من اوضاعشون بهتره!!! فک کنید تا این حد!!!!

      اما الان متوجه که مسائل هستن و من باید اونا حل و فصل کنم و حالا نکته امیدوار کننده و دلگرم کننده اینه که من در برخورد با مسائلم تنها نیستم من هدایت و حمایت خدارو دارم فقط باید آرامش داشته باشم تا هدایت خدارو دریافت کنم و همین نگرش در مورد مسائل خیلییی از آشفتگی ذهنی مارو کم میکنه.و هر مساله ای رو که حل کنم ظرف من بزرگ تر میشه اعتماد به نفس من بیشتر میشه.و چقدر به خودم مطمئن تر میشم!

      حالا من متوجه شدم اگر برای مسائلم هررر شخص و هررر عاملی بیرون از خودم رو مقصر بدونم این مساله تبدیل به مشکل لاینحل میشه که هیچ وقت حل نمیشه و توی ذهنم به عنوان یک شکستی که بر من تحمیل شده باهاش برخورد میکنم در واقع مشکل حاصل نگرش محدود و اشتباه منه در برخورد با مسائل!

      که باعث میشه من به موضوعات گیر بدم و ذهنم آشفته و مختل میشه و به تبع کیفیت زندگیم بشدت کاهش پیدا میکنه پس همه چیز از نگرش من شروع میشه!

      استاد من واقعا تا قبل از آشنایی با شما همین برخورد رو با مسائلم داشتم همممه شون برای من تبدیل به مشکلات لاینحل شده بودن و باور کنید من از شدت حس غم و یاس و ناکامی و شکست فقط زندگی رو تحمل میکردم.

      اما از ابتدای آشنایی من با شما و استفاده از آموزش ها من داشتم مسائلم رو حل میکردم برای همین وقتی توضبحات این جلسه رو خوندم برام قابل درک شده بود گفتم اره من قبلا چاقی برام مشکل لاینحل بود اما در طول دوره آموزشی یاد گرفتیم که مسئولیتشو بعهده بگیریم و شروع کردیم به حل کردن این مساله با آموزش ها و دیدم یه سری از مسائل دیگ هم همینطور و من آخرین مساله ای که باهاش برخورد داشتم و قبلا فکر میکردم یکی از مشکلات بزرگ زندگی منه و بشدت از حل کردنش احساس ناتوانی میکردم مشکل من با حساسیت ها و اخلاق بابام و بعضی اخلاقای مامانم بود و بعضا برخوردام با خواهرم که تسلیم خدا شدم و از خدا کمک خواستم و به طرز معجزه آسایی چند ساعت بعدش جلسه ۲۰ با همون موضوع مساله ام اومد رو سایت و من به کمک آموزش های جلسه ۲۰ وااااقعا دارم روابط رو با اعضای خانواده ام بهبود میدم و هر روز از خدا سپاسگذاری میکنم به این جلسه که رسیدم گفتم اره اینم از نظرم یکی از بزرگ ترین مشکلات زندگیم بود که با دوره زندگی با کمک خدا یاد گرفتم باز خدا راه حل بخوام دیدم دارم حلش میکنم و برای همین درک این جلسه برام راحت بود انگار ذهنم برای دریافت این جلسه از قبل آماده شده بود استاد واااقعا ترتیب موضوع جلسات با شرایط من کااااملا همزمانی شگفت انگیزی داره!

      استاد من این جلسه رو فکر کنم دیگ ساعت ۳و نیم شب تا نزدیکا۴ صبح مطالعه اش تمام شد به خودم اومدم گفتم همه مواردی ک تا الان فکر میکردم مشکل زندگی منه دیگه مشکل نیستن و جزء مسائل زندگیم هستن و خداییش منم هر روز دارم با توکل به خدا و هدایت خدا و کمک آموزش های سایت دارم حلشون میکنم یه آن به خودم اومدم گفتم سحر پس من هیچ مشکلی تو زندگیم ندارم به حالی شدم انگار یه باری از دوشم برداشتن از اون روز هر روز ک بیدار میشم به خودم میگم سحر من هیچ مشکلی تو زندگیم ندارم و حس کردم انگار از همون شب بیشتر در لحظه هستم بخدا حس میکنم از لحظه حال بیشتر دارم لذت میبرم.

      استاد این جلسه وااااقعا داره به من کمک میکنه بشدت خوشحالم بشدت سپاسگذار خدا هستم اصلا نمیدونم چی بگم فقط میتونم بگم مطمئنم که خداوند تمام خیر دنیا و آخرت رو به شما عطا میکنه و حتما عطا کرده و این بخشش خداوند جریان ادامه داره به سبب این نیکی شما که دارید تلاش میکنید خوب زندگی کنید و به ما هم کمک میکنید تا بهتر زندگی کنیم.

      از اعماق قلبم سپاسگذار خداوند و شما استاد عزیزم هستم 

      سایه تون مستدام باشه خیلی دوستتون دارم🙏🏻🌹

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار fatmhadly85
      1403/01/30 13:30
      مدت عضویت: 1184 روز
      امتیاز کاربر: 5462 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 722 کلمه

      به نام خدایی که در این نزدیکیست ❤️ 🌹 ❤️ 

      سلام 

      زندگی با کمک خداوند :  گام بیست و دوم :من سر شار از صلح و آرامش الهی هستم 

      تمرین آموزشی ✍️✍️

      قبل از هر چیز باید بگم که یکی از خواسته های من که چندین خواسته تو دل اون یک خواسته بودو تو قدم اول نوشته بودم براورده شد و از این موضوع بسیار خوشحالم و به یک تجربه جدید در زندگیم رسیدم و خواستم که خوشحالی و شادی و تجربه جدید مو اینجا به اشتراک بزارم خدایا شکرت 

       استاد ممنون که طریقه ی درخواست کردن خواسته و آرزو رو بهمون یاد دادید بی نهایت سپاسگزارم من دیگه الان با آگاهی هایی که از این مسیر دریافت کردم و آموزش دیدم درخواست نعمت و دریافت اونو یاد گرفتم 

      داشتن صلح و آرامش در زندگی خیلی مهمه و تقریباً همه انسانها نهایت تلاش شونو میکنن که در زندگی به آرامش برسند و انسان زمانی به خوشبختی دست پیدا می‌کنه که آرامش داشته باشه 

      من دهه شصتی هستم درسته اون زمان امکانات خیلی کم بود و تعداد بچه‌ها در هر خانواده خیلی زیاد بود ولی صفای خودش و داشت مثلاً بعد از ظهر ها که از مدرسه تعطیل می‌شدیم می‌رفتیم تو کوچه با بچه‌های همسایه لی لی ، وسطی ، هفت سنگ ، گرگم به هوا ، آلیسا آلیسا ، یه قل دو قل ، منچ بازی ، مارپله …بازی میکردیم درسته که مثل الان اسباب بازی های انچنانی و شیک نداشتیم ولی با همین بازی ها کیف میکردیم

      یادش به خیر برنامه کودک با تلویزیون سیاه و سفید نگاه میکردیم با اینکه فیلم ها سیاه و سفید بودن ولی چه کیفی داشت

       برنامه کودک حنا دختری در مزرعه ، پسر شجاع ، بی خانمان ، کزت ، خانواده دکتر ارنست ، ای اکیو سان مرد کو چک ، آنه شرلی ، میو میو عوض میشه ، چوبین و برونکا ، ممول و دختر مهربون ، ماجراهای الیورتویست ، بل و سباستین ، گوریل انگوری و بیگلی بیگلی ، هاکل بریفین ،  هایدی ….

      شبای گرم تابستون تو حیاط می‌نشستیم هندونه خنک می‌خوردیم و موقع خواب دسته جمعی زیر پشه بند میخوابیدیم عجب روزگار خوشی داشتیم فک و فامیل بیشتر با هم رفت و آمد داشتند و از حال هم با خبر بودن ، اکثریت خونه ها ویلایی بود و بعد از ظهر ها از جلوی هر کوچه و خیابونی که رد میشدی می‌دیدی خانم ها جلوی در یکی از خونه ها نشستند دارن با هم سبزی یا باقالی تمیز میکنن به نظرم با رفتن اونا صفا و صمیمیت هم رفت واقعا یادش به خیر 

      با آگاهی های که من دریافت کردم فهمیدم که مسائل و مشکلات با هم فرق میکنند ما با افکار و نگرش مون همه چیز و در ذهن مون تبدیل به مشکل میکنیم مثلاً اگه بچه دانش آموز داریم و سر انجام تکالیف کم کاری می‌کنه ما این و این قدر بزرگش میکنیم و این موضوع رو این قدر پیش این و اون تعریف میکنیم و یا خود بچه رو اون قدر سرزنش میکنیم که یهو تبدیل به یک مشکل بزرگ میشه 

      من یاد گرفتم که دیگه مسایل و مشکلات و در زندگی با هم قاطی کنم و اونا رو از هم جدا کنم 

      مسولیت افکار و عقاید و باورها مو بپذیرم مسایلی مثل خوراک و پوشاک و مسکن و پول و درآمد .. در زندگی همه وجود داره و مختص انسانهاست و برای من تنها نیست که من بشینم زانوی غم بغل بگیرم که چرا مثلاً من صاحب خونه نیستم و سالهاست که مستاجرم و اینو برای خودم تبدیل به یک مشکل حل نشدنی نکنم من باید با کمک و هدایت و حمایت خداوند با استفاده از فکر و استعدادی که خداوند در وجودم قرار داده این مسئله رو حل کنم اگه حتی فقط یک نفر تونسته این مسئله رو حل کنه پس منم میتونم ولی اینکه بشینم بگم نه منکه پشتوانه ندارم ، درآمد آنچنانی ندارم ، پولم به خرید خونه نمی‌رسه ، ارث آنچنانی بهم نرسیده ، دخل و خرجم با هم نمی‌خونه چیزی واسه خرید خونه نمی‌رسه …و این افکار منفی رو در ذهنم هی مرور و تکرار کنم به تبع به واقعیت زندگی من تبدیل میشه پس مسایل و برای خودمون تبدیل به مشکل بزرگ نکنیم  چون وجود مسایل در زندگی به رشد و بزرگ شدن مون کمک می‌کنه و حل کردن و عبور از اونا باعث شیرینی زندگی مون میشه  پس مسولیت زندگی مونو بپذیریم تا بیشتر رشد و پیشرفت کنیم و به آرامش واقعی برسیم 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      امتیاز کاربر: 22392 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته

      نشان های دریافت شده

      سطح مبتدی
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 2,955 کلمه

      با عرض سلام خدمت استاد عزیزم و دوستان گرامیم .

      استاد واقعا انسانها بدنبال آرامش هستند دیروز رفتم شهرستان خواهرم دیدم  و ایشون بشدت آرامش نداشت به نظر من بظاهر داشت ولی در باطن نداشت 

      چرا چون همش داداشت صحبت می‌کرد آره رفتم دکتر یه آزمایش داده برای کبد چرب یه سونو گرافی داده یادم نیست برای چی باید برم یه چکاب کنم ببینم اوضاع من در چه حالی و ….خلاصه کلی حرف زد و اینا نشون میده آرامش نداره 

      مجبور از شهرستان بیاد کرج از صبح تا شب اسیر بشه آخرش هم یه مقدار کارش بمونه مجبور باشه برگرده 

      و من گفتم ایشون آرامش نداره ولی من خداروشکر خداروشکر خداروشکر احساس میکنم آرامش دارم با اینکه مسائلی در زندگیم هست ولی حل میشن بخاطر گوشم 

       منم مسائلی رو در زندگیم دارم ولی خدا رو شکر نمیدارم به مشکلات تبدیل بشن چون من آگاهانه دارم روی کنترل ذهن و رودیهام کار میکنم دیگه یه وقتهایی گیر می‌افتم نمیشه فرار کنم داریم میریم خونشون خوب اونم صحبت میکنه و اینو بگم که این مشکل گوشم خیلی خوب برای من که من صداهای آرام نمیشنوم مسجد پر از سرو صداست باعث می‌شد من بیشتر نشونم ولی باید خوب بشه من ریزترین صداها رو هم بشنوم خدایا هر کس که نیازمند شفا الهی رو شفا بده الهی آمین 

      بله وقتی فکر میکنم یادم میاد کودکیم هیچ اسباب بازی نداشتم  اما چند تا دونه استکان نعلبکی پلاستیکی داشتم با اونها بازی می‌کردم عروسک هم نداشتم  تصور می‌کردم که چند نفر اینجا نشستن مهمان من هستند من باهاشون بازی می‌کردم 

      ولی واقعا آرامش اون روزهام احساس کردم به هیچ چیزی فکر نمیکردم غصه نمیخوردم که چرا دختر همسایه فلان عروسک داره فلان چیز داره  قبلمه و زودپز و…پلاستیکی داره من ندارم 

      من راحت زندگی میکردم ولی هر چه بزرگتر شدم آرامشم کمتر شد دیگه کاملا درک میکردم تفاوت خودم با دوستانم ناراحت میشدم ولی بازم خیلی زیاد بهش فکر نمیکردم بازم آرامش داشتم 

      و بازم بزرگتر شدم ازدواج کردم مسائلی بود ولی آرامشم داشتم تا جاییکه فرد مورد نظر وارد دنیای من شد دیگه کم کم مشکلات زیاد شد 

      و خداروشکر که الان تموم شدن من آرامش دارم مسائلی هم هست که حل میشه به لطف خدا ی مهربانم 

      من از دوران کودکیم حسرتی نداشتم آخه چیزی نبود که حسرت داشته باشه یه زندگی بخور و نمیر بود خداروشکر پدرم از لحاظ خورد و خوراک کم نمیزاشت لباسم میخرید مسافرت هم میرفتیم با تور فامیلی میرفتیم مشهد مقدس ولی من همشو زندگی کردم به هیچ عنوان دوست ندارم برگردم حتی به دوران کودکیم 

      ولی دوران جوانی قبل از ۱۸ سالگی رو وقتی با دوستانم می‌نشستیم صحبت می‌کردیم بیشتر اونا میگفتن یادش بخیر چه روزهایی بود حسرت میخورن 

      من هم میگفتم ولی زیاد نه اونم یاد خاطرات اون روزا می‌افتادم که دوستم منو می‌برد باغ خودشون برام گوجه سبز میچید گوجه قرمز میچید میومدیم خونه میگفت جلوی مامانم تشکر نکنی یه وقت مامانم متوجه بشه گوجه فگقرمز برات چیدم ها منو دعوا میکنه وگرنه در گذشته هیچی جا نذاشتم که حسرت بخورم چه دورانی بود در هر دوران سختی های خودش داشت من نمیخوام برگردم به گذشته 

      من میخوام برم به آینده مرحله به مرحله آینده‌ام تجربه و زندگی کنم ببینم تو مرحله بعد زندگیم تو بعد جدیدی از زندگیم چه چیزهایی من میتونم تجربه کنم لذت ببرم سپاسگزار خداوندم باشم بعد برم بعد دیگه زندگیم تجربه کنم تا دیگه موقع بهشتی شدنم برسه و حالا حالا قصد بهشتی شدنم ندارم تازه میخوام مرحله بعدی زندگیم تجربه کنم 

      الان که فکر میکنم میبینم درست نداشتن اسباب بازی الان شاید به نطرم مشکل بزرگی نباشه اما اون زمان یه کم بود گی بود که خیلی احساس می‌کردم همیشه به پدرم میگفتم برام اسباب بازی بخر من گاز ندارم غذا درست کنم 

      منم سالها فرار می‌کردم مسائل و مشکلات زندگی عامل نداشتن آرامش و لدت میبردن من از زندگی هستند 

      اول ازدواجم خوب جهیزیه زیادی نداشتم باعث می‌شد با آنکه همسرم پسر دایی من است سرزنش زیادی بشم برای کم بودن جهیزیه خوب علت آرامش نداشتنم پدرو مادرم میدیدم که چرا انقدر بچه آوردی که نتونی بهش جهیزیه بدی 

      .بدم گران شدن وسیلها خوب خواهر اولم ازدواج کرد جهیزیه کامل برد چون اون زمان همه چیز ارزان بود پدرم توانست جهیزیه درست کنم منم همش غر میزدم به خدا که 

      چرا مرا در این خانواده بدنیا آوردی من باید بچه سوم باشم ک سمی از جهیزیه نداشته باشم برای همین اسرار کردم باید برام سیسمونی خوبی بدی من نمیدونم خلاصه نداشتن احساس آرامش در اینها میدیدم 

      درستکه من اینو درک میکنم که مسائل فقط مختص انسانها نیست گیاهان حیوانات هم از این عمل مستثنی نیستند وقتی من موسیر در گلدان کاشتم انتطار رشد کردن اونو داشتم دیدم بعد از ۶ الی ۷ ماه که رشد کرد یکم جوانه زد یواش یواش جوانه اش خشک شد این بدلیل مسائل در روند رشد آنهاست حتما من یه جایی در کاشت اون بذر اشتباه کردم که گفتن باید موسیر یکم بیرون از خاک بذاری حتما من بیشتر گذاشتم این امر باعث شد روند رشدش کامل نشه 

      یا بارها دیدم حیوانات در حال حرکت هستند بچه ها بدنیا میان و اتفاقا اون بچه ها در خطر خوردن قرار میگیرن مثلا لاک پشتها از اون همه تخم گه مادرشان میذاره شاید چند تا لاک پشت به آب میرسن بقیه  در راه رسیدن به اب خورده میشن و اونها هم وارد آب میشن باز هم در خطر هستند 

      و دیدیم که حیوانات هم به همین شکل هستند بچه‌ای آنها در خطر خوردن حیوانات دیگر هستند بعضا بعضی از آنها بزرگ نمی‌شوند خوراک حیوانات دیگر می‌شوند پس مسائل برای همه هست 

      من اگر پرنده بودم حتما از کوچ کردن لذت می‌بردم چون میدونستم بعدا قرار بجه دار بشم تولد بچه هام ببینم یه خانواده بزرگتر تشکیل بدم 

      ولی اینکه هر سال باید خانه بسازم به خداوند کله و شکایت میکردم که خدایا چرا به انسانها نمیگی من برام سخت خونه درست کرده چقدر باید علف بیارم چقدر باید آب بیارم چقدر باید خاک بیارم با نوک چقدر باید زحمت بکشم اونوقت این انسان میاد یه بیل برمی‌داره لونه منو که کنج دیوار یه گوشه ای مزاحمتی برای کسی نداره و خراب میونه و زحمت منو زیاد میونه من باید با اون شکمی که دارم با وزن سنگینم به همسرم کمک کنم لونه بسازم آخه خدارو خوش میاد نه بخدا 

      از اینکه هر روز بدنبال غذا بگردم هم سختم بود هم برام لذت بخش بود چون من پرواز کردن خیلی دوست دارم که در مدت کمی مسافت زیادی طی میکنم میتونم به اوج آسمان برم زمین نگاه کنم انسانها ماشین‌ها خونه‌ها و…رو ببینم 

      و طبعا سختم برای اینکه باید بدنبال آب و غدا بگردم باید هر سال بچها رو بزرگ‌کنم ولی در عین سختی کارها چون خداوند همیشه در کنارم داشتم حتما اون کارها رو با لدت تمام انجام می‌دادم و خداوند هم منو تشویق می‌کرد آفرین پرستو عزیزم تو لایق پاداش هستی و براش کارو راحتر می‌کرد آب بوسیله انسانها می‌کرد نزدیک لونه قرار می‌داد تا برای خوردن آب زحمت زیادی متحمل نشه

       من  فکر میکنم پرندگان هیچ کله و شکایتی نداشته باشن چون دارن مستقیم از خداوند دستور میگیرن با غریزه خودشون طبق برنامه الهی خودشون زندگی میکنن و تمام مراحل زندگیشون لذت میبرن سپاسگزار خداوند هستند حالا مسائلی هم دارن شاید خودشون یا فرزندانشون بوسیله پرندگان دیگر خورده بشن ناراحت میشن ولی زود فراموش میکنن 

      تازه ما یاد گرفتیم یعنی آموزش دیدیدم استاد بخاطر این آموزش ارزنده و بزرگ و شکوه مند هم بینهایت از شما سپاسگزارم که فقط همین یه درک باعث آرامش و لذت بردن من از زندگی میشع بینهایت سپاسگزارم ..

      که من یاد گرفتم که مسائل زندگی نیومدن که منو نابود کنن نیومدن که باعث ناراحتی غم  غصه من بشن اومدن که من بزرگتر بشم از خونه امن خودم حرکت کنم بعد جدیدی از زندگیم تجربه کنم  و تازه دیکه نباید برای مسائل زندگی ناراحت باشیم چون تمام موجودات روی زمین مسائل دارن و دارن تجربش میکنن و ما که انسان هستیم و اشرف مخلوقات قدرت ذهن و تفکر داریم میتونیم زندگی مونو به بهترین شکل ممکن تغییر بدیم پرندگان که کاری نمیتونن کنن باید مسائل پشت سر بذارن بگذرن 

      من این عبارت درک میکنم زندگی سخت است اما اگر بپذیرید دیگر سخت نیست واقعا زندگی سخت میخوای هر کار انجام بدی به پول نیاز داری میبینی نداری یا کم داری نمیتونی اون کارو انجام بدی الانم که جوری شده هر کاری میخوای انجام بدی به پول نیاز داری مثالی بود که اومد تو ذهنم گفتم 

      زندگی سخته اگر بپذیریم که زندگی سخته باید مسئولیت صد در صد زندگیتو بپذیری اونوقت آسان میشه زندگی دیگه برات سخت نیست چرا 

      میگی ماشین لباسشویی خرابه و خودت پول داری اما درستش نمیکنی میگی وظیفه همسرم درست کنه و اینجوری نه تو درست میکنی نه همسرت میتونه درست کنه اما وقتی می‌پذیری این زندگی مشتر بین شما دو نفر پس باید هر دو تلاش کنید برای ساختن این زندگی اگر میتونید 

      پس در نتیجه تصمیم میگیری لباسشویی خودت درست کنی مسئولیت تمام مراحل بعده میگیری از پیدا کردن نمایندگی لباسشویی از زنگ زدن منتطر موندن اومدن اون فرد درست کردن پرداخت هزینه و رفتن اون فرد درست شدن لباسشویی اینجوری چون پذیرفتم که زندگی مشترک چون پذیرفتم من اگر هر نیازی دارم مسئول نیازهای خودم هستم پس اقدام کردم درست کردم پس زندگی سخته اگر بپذیریم بسیار آسان میشه 

      استاد دهنی بودن مشکلات من بارها تجربه کردم اون روز وقتی تازه شفا الهی رو تجربه کرده بودم هنوز متوجه نشده بودم شفا الهی تجربه کردم بارها می‌شد پن داروهای میدیدم چنان ترسی در من ایجاد میشد من یادم به بیماریم میرفت غصه دار میشدم که به ساعت نمی‌کشید دوباره آن مشکل شروع میشد حداقل سه ماه دیگه با درد و رنج و سختی زندگی میکردم بگذریم خداروشکر که الان شفا الهی تجربه کردم .

      یا شکل ساده ترش امروز فکر کردم که عه چه خوبه چند وقت که مایع ظرفشویی تموم نشده دفعه بعد رفتم از سرویس استفاده کنم دیدم مایع بالا نمیاد گفتم میزاشتی حداقل بگم 

      و اینجوری ذهنی بودن مشکلات تجربه کردم 

      استاد اینم تجربه کردم که نگرش بین انسانها مشکلات مشابه رد هم تجربه میکنن

      فکر میکنم پارسال بود رفتم مسجد شهرستانمون عاشورا تاسوعا بود شب تاسوعا رو تا صبح در مسجد میمونیم بعد دوستانم دور هم جمع شدیم با هم صحبت می‌کردیم اون یکی گفت ببخشید پاهام درد میکنه منم گفتم عزیزم راحت باش ترو خدا پاهات دراز کن این موضوع  شروع شد اون گفت عه منم پام درد میکنه اون یکی گفت کف پاهام درد میکنه اون میگه نکنه میخ چه باشه یه بیماری هم گفتن من یادم نیست که باید به عمل می‌رسید من یهو گفتم نه بابا این چه حرفی ممکن از کمبود کلسیم  باشه من اون زمان تمام داروها م با خودم هر جا میرفتم می‌بردم گفتم من یه قرصی دارم اسمش کلسی پاور 

      تو اینرنت سرج کنید چند تا ویتامین چیز خاصی نیست شاید کلسیم کم بخورین اگر خوب شدین معلوم که برای این بوده بخدا همشون خوردن چقدر دعا کردن آخی دستت درد نکنه خدا خیرت بده دردم آرام شد 

      با چشم خودشون دیدن تجربه کردن زندگیش کردن دارن که دردشون در عرض ۲۰ دقیقه آرام شد اما باور نکردن  عقایدشون این بود که نه قرص هر کسی نباید بخوری درسته منم اینو باور دارم ولی گفتم این ویتامین ضرر نداره که اما شنیدهایی که داشتن بیشتر قبول داشتن تا تجربه ای که کسب کرده بودن 

      و من اینجا تفاوت خودم با اونها رو کاملا درک کردم برای منم یه همچین مسئله ای پیش اومد خواهرم این قرص داد من خوردم خوب شدم رفتم از روی اون گرفتم ولی اونها باور نداشتن در صورتیکه به وضوح تجربه کردن زندگیش کردن دیدن سریع دردشون آرام شد 

      من بارها تجربه کردم هم به شکل مثبتش هم به شکل منفی اون دیدم که  مثلا دخترم اینستا میبینه با یه صحنه‌ای روبه رو میشه خنده دار قش قش میخنده میگم ببینم یا خودش میده ببینم من اصلا از اون صحنه خندم نمیگیره بعضی موقع ها واقعا خنده دار میخندم ولی آخه شکستن پایه صندلی افتادن طرف به نطر من خنده دار نبود دخترم گفت بی احساس 

      یا کلیپ میبینه از کتک زدن سگ ناراحت میشه منم ناراحت میشم و بعضی وقتا هم اون ناراحت میشه من ناراحت نمیشم  میگم این دروغ یارو این کلیپ ساخته لایک جمع کنه واقعی نیست که 

      من مسئولیت صد در صد زندگی خودم را پذیرفته بودم و الان سطح بالاتر اونو درک کردم که من باید مسئولیت مسائل و مشکلات زندگی را بپذیرم 

      .

      من درک کردم وقتی به مسائل به دید خوب نگاه کنید یعنی این مسئله نیومده منو بابود کنه اومده تا من رشد کنم بزرگ بشم از نظر ذهنی پس می‌پذیرم 

      دیروز سر ظهری به من خبر دادن که همسر دختر عموم بهشتی شده اگر قبلا من بود که من ناراحت میشدم حالم بد میشد دست و پام گم میکر دم  هول میشدم میگفتم حالا نمیخواین ناهار بخورین بریم بریم دیر میشه من به موقع نمیرسم و…

      ولی امروز من ناراحت شدم  ولی دیگه حول نکردم عجله نکردم گذاشتم راحت غذاشون بخورن حاضر بشن رفتیم به موقع یکم دیرتر رسیدیم ولی بد نشد خلاصه بگم من پذیرفتم این یک مسئله در زندگی من من باید بپذیرم نباید اونو بزرگش کنم بهش خیلی بها بدم تمام توجهم ببرم سمت اونو زندگی خراب کنم 

      من به صلح و آرامش ایمان دارم و مطمئنم که باعث خوشبختی در من خواهد شد وقتی من مسائل را بزرگ نکنم و از آن عبور کنم و سعی کنم مسائل به مشکلات تبدیل نکنم این یک نوع خوشبختی از نظر من همان طور که سلامتی داشتن یه نوع خوشبختی همون طور که ثروتمند بودن یه نوع خوشبختی همان طور که استفاده از قدرت دهن یه نوع خوشبختی 

      .

      من عقیده دارم دوران کودکی بهترین دوران زندگی هر انسانی میتونه باشه  چون مثل پرندگان داره مستقیم با خداوند صحبت میکنه هنوز مغزش دست نخورده است یعنی افکار انسانهای بزرگتر وارد آن نشده و من حسرت دوران کودکی را ندارم چون دوران کودکی من مثل دوران بزرگسالی به سادگی گذشت حتی از کوچکترین اسباب بازی محروم بودم تقاضا هم داشتم ولی پدرم میگفت حالا با همین‌ها بازی کن  اونها فنجان و نعلبکی بودن که بچه ها زمانیکه با هم بازی میکردن تو کوچه جا گذاشتن پدر من آنها را برای من می‌آورد پس این حسرت نداره ولی حسرت اون آرامش کودکی دارم دلم میخواد دوباره اون آرامش بدست بیارم و خداروشکر میکنم الان آرامش دارم در بعصی از جنبه‌ای زندگیم و در بقیه جوانب زندگی هم به لطف خدا بدست میاور م  الهی آمین 

      من درک کردم که مشکلات با مسائل کاملا با هم تفاوت دارن و متوجه شدم که مسائل برای همه هست چه از انواع انسانها یعنی فقر ثروتمند مسلمان غیر مسلمان و….هست و همچینین برای پرندگان و خزندگان گیاهان جانوران هم هست پس خداوند مسائل را برای همه موجودات زنده در نطر گرفته و منم یاد گرفتم که مسائل باید باشن تا من بزرگ بشم وارد بعد جدیدی از زندگیم بشم پس می‌پذیرم 

      بعد هم سعی میکنم به مسائل خیلی توجه نکنم اونو بزرگ نکنم تو ذهنم راحت ازش عبور کنم که به مشکل تبدیل نشه که نتونم حلش کنم 

      مثل همون موضوع  رفتار همسر بگم خوب حالا خسته بود یه چیزی گفت شاید در حدی باشه که بقول معروف ببخشید بی ادبی نباشه سر تا پای منو زرد کنه آنا اشکالی نداره خسته بود حرفی زد تمام ادامه نمیدم اینجوری گفتم حاد بودن مسئله رو بیان کنم ببخشید نتونستم جور دیکه بکم و اینجوری مسئله من زود خل میشع من ازش عبور میکنم و به مشکل تبدیل نمیشه 

      من سعی میکنم تمام مشکلاتم بیارم تو لیست مسائل ام که بتونم راحتر با اونها کنار بیام بتونم راحتر اونها عبور کنم 

      من مشکل بیماری دارم اونو آوردم در لیست مسائل زندگیم بیماری یه مسئله است پن دکتر میرم توکل بخدا دارم به شفا الهی ایمان دارم همان طور که بارها قبلا تجربش کردم پس این بار هم تجربش میکنم 

      من مشکل بیکاری و بی پولی دارم اینها رو هم آوردم در لیست مسائل زندگی این هم یه مسئله‌ای مثل بقیه مسائل زندگی حلش میکنم من مسئولیت صد در صد زندگیم پذیرفتم همهن طور که ماشین لباسشویی درست کردم همان طور که شعله‌ای گاز درست کردم  همان طور هم این مسائل حل میکنم هر ایدهای بیاد اجراش میکنم خودبه خود مسئله حل میشه 

      اتفاقا من امروز یک مسئله شخصی داشتم  خیلی سختم بود خیلی تلاش کردم این کارو انجام ندم دقیقا همان زمان داشتم این تمرین می‌نوشتم این نوشته برای من اومد جلوی چشمم  

      هر اقدامی که به آن ترغیب شدید باید انجام بدید منم عملی کردم به استادم گفتم که میشه از کد تخفیف استفاده کنم گفتن میشه منم استفاده کردم خدا شاهده که خجالت میکشیدم عنوان کنم این مسئله رو اما با این نوشته روبه رو شدم‌ عمل کردم 

      و اینکه من قبلا درخواست  داده بودم خونه بزرگتر میدان ۷ تیر کرج اتفاقا ایدهای اومد که برو تحقیق کن از مشاور املاک من رفتم منتها روز جمعه رفتیم با خانواده  یه مشاور املاک باز شد بسته بود ما صحبت کردیم قرار شد یه روز وسط هفته برین خونه سه اتاق خوابه ۱۲۰ متری ببینیم همسرم گفت آخه تو یک ریال هم پول نداری کجا برم مگه من مسخره توام دیگه با من نیومد راستش منم مشاور املاک نمیشناسم که بهش اعتماد کنم تنهایی یا با دخترم برم خونه ببینم در نتیجه همین جا تمام شد 

      من مسائل غیر شخصی زیاد داستم چون به نطر دیگران بسیار زیاد اهمیت می‌دادم و بدی کار اینجاست که هر کاری انجام بدی نمیتونی نطر دیگران جلب کنی هر کاری کنی بازم یه جور دیگه رفتار میکنن تو فقط باید به اونها توجه کنی و از زندگیت عقب بمونی 

      من یکم یاد گرفتم به نظر  دیگران کمتر توجه کنم یاد گرفتم به حرف دیگران خیلی ارزش قائل نشم حرف خودم نطر خودم الویت زندگیم باشه الان خداروشکر هر کسی هر حرفی میزنه میگم نظرش و میکه من ناراحت نمیشم در صورتی که خیلی نظرشو بد گفت اولش ناراحت شدم اما بازم یاد گرفتم که حس بعد در خودم نگه ندارم سریع فکرم عوض میکنم افکارم خوب میکنم میگم اشکالی نداره اون حق داره هر جوری که بخواد صحبت کنه تقصیر منه که این سوال ازش پرسیدم مثلا 

      من خدارو شکر یکم مهارت بدست آوردم که نسبت به بد رفتاری های دیگران یکم بی تفاوت باشم حس خودم بد کردم زود برگردم به حس خوب هر کس دیگه‌ای جای من بود نمیتونست این رفتار تحمل کنه 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار زهره
      1403/01/29 12:29
      مدت عضویت: 294 روز
      امتیاز کاربر: 8300 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 741 کلمه

      به نام خدای مهربان 😇🙏🏻

      باسلام خدمت استاد عزیزم و دوستان گلم 🙋‍♀️❤🙏🏻

      گام ۲۲: من سر شار از صلح و آرامش الهی هستم 🙏🏻😇

      نگرش من در باره صلح و  آرامش در زندگی این هستش که نباید با دیدن مسائل زندگی زود نامید شده و تبدیل به مشکلات کنم آنهارودر ذهنم واحساس ضعف و ناتوانی کنم چون اون وقت که این شرایط رو قبول می کنم که قابل حل نیست وبا احساس بد و گله و شکایت از مشکلات زندگی بدون آرامش زندگی  خواهم کرد 

      بله من هم در گذشته خیلی حسرت دوران کودکی ام رو می خوردم چون اون موقع در آرامش و شادی بودم چون درکی از مشکلات زندگی نداشتم وزیاد به مسائل زندگی نمچسبیدم 

      چون در دوران کودکی هم خواسته های داشتم که برام تحقق نمی یافت ولی بهشون نمی چسبیدم وزندگی رو با بی فکری ادامه می دادم و زود به صلح با خودم می رسیدم 

      و الان دلیل نداشتن آرامش رو فهمیدم که نباید مسائل زندگی رو به دید مشکل ببینم چون وقتی نگرش مشکل بودن داشته باشم برای من غیر قابل حل خواهد شد و امیدی برای بر طرف کردن نداشته میشم ولی اگه به دید یک چالش ببینم برای من باور قابل حل شدن ایجاد میشه وبا حل اون باعث بهتر شدن زندگیم میشم 

      من در دوران تحصیل برای به طور واضح اتفاق افتاده بود که اگه مسئله ریاضی برام کمی سخت بود در ذهنم تبدیل میشد به مشکل وهر گز قابل حل نمی دونستم و ناامید شده واحساس ضعف وناتوانی می کردم وحتی دنبال یاد گیری نمی رفتم راستی استاد این حرف رو هم شنیده بودم هرکسی ریاضیش خوب باشه در زندگی مسائلشو راحت تر حل می کنه اون وقت زیاد این رو درک نکرده بودم و همیشه می گفتم من زیاد به ریاضی علاقه ندارم پس در زندگیم در حل مسائل زندگی دچار مشکل میشم ولی الان فهمیدم موضوع داشتن استعداد و علاقه به ریاضی نبوده بلکه نگرش پشت این بوده که طرف به خودش ایمان داشته که و اون مسائل ها رو به مشکل تبدیل نکرده بوده و همین باعث شده با امید به حل اونها بپردازد  

      ولی حالا دلیل اون رو فهمیدم چون نگرشم این بود که مسائل رو مشکل می دونستم ودنبال حل اونها نمی رفتم ویک باوراشتباهم رو شناسایی کرده ودر مسیر ساخت باور درست هستم 

      من هم نگرشم به زندگی این بود که باید ساده وراحت  وبدون مشکل باشه اون وقت که خوشبخت هستم ولی هیچ نگرشی بابت این که زندگی داری مسایل مختلفی هست ولی من زندگی خوب رو بدونه مشکل می دونستم و وقتی با چالش های زندگی روبه رو می شدم خیلی احساس بدبختی می کردم و فکرم این بود که خدا من رو دوست نداره که همش مشکل رو وارد زندگی من می کنه نگرشی نا درستی نسبت به زندگی داشتم واکنون درک بهتری نسبت به مسائل زندگی پیدا کردم این مسائل لازمه ادامه زندگی هستن وباعث رشد وپیشرفت انسانها خواهد شد وقتی که به خوبی با اونها بر خورد کنی ودر راستای حل اونها باشی وبا امید به بهتر شدن زندگی ادامه بدی نه این که به چشم مشکل دیده واز حل اون نامید و افسرده وناسپاسی از شرایط باشی 

      خدایا من دیگر در زندگیم مشکلی نمیبینم

      بلکه مسائلی هستن قابل حل چون در مسیر زندگیم  همراهی چون خداوند را دارم و اون در هر لحظه در حال هدایت من به سمت حل مسائل زندگیم هست و من رو هدایت می کنه 

      وقتی دقت می کنم میبینم که کلا من خودم در ذهنم چقدر مسایل ریز ودرشت زندگیم رو بزرگ وغیر قابل حل می دونستم وخودم محکوم به شکست در زندگیم می دونستم و حالا جز یک مسایل قابل حل چیزی نیست فقط باید مسولیت کارهامو قبول کنم 

      اولا درباره خصوصیات همسرم نباید رفتار و عملکردش اون رو به چشم یک مشکل اخلاقی غیر قابل حل ببینم این رفتار همسرم تماما از نحوه نگرش من در گذشته تابه این لحظه بوده چون برای من یک مشکل بوده والان باید به دید یک مسائل قابل حل در ذهنم کنم اون وقت که به آرامش روحی خواهم رسید 

      دوما باید به شرایط مالی ناجالب به دید یک مسئله قابل حل نگاه کنم نه یک مشکل بزرگ غیر قابل حل

      در دنیای مادی و فیزیکی فقط مسائل قابل حل وجود دارد 

      ولی در دنیای ذهن ما مشکلات غیر قابل حل  را باور کرده ایم 

      واکنون با دادن آگاهی های درست به ذهنمون به مرور ناخودآگاهمون مشکلات راغیر واقعی دانسته و آنها رو  مسائل قابل حل خواهد دانست 

      فقط باید به حل کردن مسائلمان با کمک خداوند ایمان داشته باشیم تا متوجه هدایتش بشیم 

      با سپاس فراوان از استاد عزیزم 

      خدایا به امید تو 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار اکبر
      1403/01/26 19:26
      مدت عضویت: 261 روز
      امتیاز کاربر: 1175 سطح ۲: کاربر متوسطه
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 237 کلمه

      سلام بر همه دوستان هم مسیر

      براستی وبی شک  موضوعی حیاتی تر از آرامش در کل زندگی وجود ندارد واین میسر نمیشود باخود وجهان هستی درصلح قرار بگیریم همه این تقلاها وتلاشهای زندگی که بعضی مواقع ظاهرا کاملا بیهوده هم هست جهت دست یافتن به آرامش است اگرچه آرامش ظاهرا با( خودآرامش داشتن )بدست می اید واین کلید ورمز همه موفقیتهاست درپرتو آرامش همه خوشبختی ها وخواسته ها تحقق مییابد وهدف همه خواسته ها رسیدن به آرامش است 

      دوران کودکی ما دهه ی پنجاهی ها راستش چنگی به دل نمیزد ویواش یواش تبدیل به ابری کمرنگ درذهنمان شده ولی بهر حال ما نسل جنگیم (من ۳۱ شهریور۵۹ رفتم مدرسه تاریخ شروع جنگ 😆)

      نسل بمباران ……بچه های بزرگ شده در کوچه ها

      بهر حال چالشهای مخصوص بخودمان را داشتیم ولی خوب گذشت خوب وبد گذشت که گذشت حسرتی نداریم از آن دوران ولی خوب کم هم حال نکردیم بی دغدغه 

      وامروز چه خوب آموختم که نمیبایست مسائل را تبدیل به مشکلاتم کنم ومیبایست بپذیرم ودرکمال صلح وآرامش رفع و رجوعشان کنم 

      من باید فقط مشکلات شخصی خود را با شجاعت وپذیرش حل کنم و فقط از مشکلات غیر شخصی عبور کنم چه اگاهی بینظیری ممنون استاد 

      من مشکلات مالی ام را از لیست مشکلات خارج میکنم وبه لیست مسائل زندگی اضافه میکنم و براحتی با پذیرش 

      و شجاعت با آن روبه رو میشوم بدون ترس وبا یاری خداوند 

      وباکمک خود خدا    سرشار از صلح وآرامش الهی میشوم 

      بسیار عالی بود چه آرامش ویژه ایی نصیبمان شد 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار زینب ندرلو
      1403/01/26 13:29
      مدت عضویت: 330 روز
      امتیاز کاربر: 4715 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 652 کلمه

      به نام خدای مهربان  

      قبل از اینکه وارد این مسیر بشم فک میکردم من توان حل بعضی مشکلات و مسائل رو نداشتم یعنی فرقی بین مسئله و مشکل نمیدونستم  

      بعد اینکه با این مسیر آشنا شدم این ذهنیت در وجودم شکل گرفت که نباید هیچ مساله در زندگیم باشه همه چی باید خوش و خرم باشهدرک اشتباه من از مسئله آسیب های زیادی بهم زد تا یه مساله پیش می‌اومد شک میکردم به علاقه خدا نسبت به خودم  

      خوب برای اولین باربود که شنیده بودم که خدا همه ی ما رو دوست داره 

      ولی من تا میدیدم یه مساله تو زندگیم پیش میاد این افکار در سرم مرور میشد که تو یکی رو دوست نداره اگر دوست داشت که این مسائل رو سر راهت نمیزاشت  

      آگاهی های این فایل منو هوشیار تر کرد نگرشم رو نسبت به مسایل زندگی تغییر داد 

      مدتی بود که به این درک اونم نه کامل رسیده بودم که زندگی همراه با مسائل هست همراه با چالش هست و من نباید به این دید نگاه کنم که اینا منو بدبخت کردن بلکه باید نگاهم این باشه که باید ازش عبور کنم و احساسم رو خوب نگه دارم و مطمئنم باشم این برای رشد من  

      ماه پیش شرایطی پیش اومد برای کندن فاضلاب شهری خونه ی ما چون حیاط جنوبی داره برای وصل کردن سرویس بهداشتی باید حیاط رو هم میکندنو باید چاه پر میشد که چاه داخل اتاق خواب بود این یه مسئله بود که تو دنیای فیزیکی برای من پیش اومد 

      خوب مطمئنن هجم زیادی از افکار در سر من شروع به مروز کردن شد 

      اینکه وای چقدر خونت بهم میریزه پولش رو دم عیدی از کجا میخواهید بیارید و…

      به یه مشکل بزرگ در زندگی من تبدیل شد من از احساس بدی که داشتم متوجه شدم این مسیر اشتباهه وقتی این جلسه رووخوندم متوجه شدم اون مسئله رو تبدیل به یه مشکل بزرگ دز ذهنم کردم  

      سعی کردم نگاهم رو عوض کنم و با خودم مدام میگفتم خیریتی تو این اتفاق هست خدا پولش رو جور میکنه 

      خب این اتفاق دقیقا زمانی افتاد که عیدی ما رو ریخته بودن و از لحاظ مالی مساله ای پیش نیومد  

      وقتی کارگر ها شروع به کندن چاه کزده بودن  متوجه شده بودن دهانه چاه دچار ریزش شده بود و به ارتفاع حیلی زیادی زیر حمام ما خالی بود همشون میگفتن خدا بهتون خیلی رحم کرده این چاه ریزش نکرده  

      همونجا بود حیلی خدا رو شکر کردم که این اتفاق افتاد و ما متوجه شدیم  

      اگر احساسم رو تغییر نمیدادم و به چشم مشکل به این مساله نگاه میکردم مدت ها ذهنم رو درگیر می‌کرد ولی خدا هرگز اشتباه نمیکنه  

      این مساله پیش میاد ولی عبور ما از اون و ادامه زندگی پاداش داره  

      خونه ما مغازه داشت و من و همسرم تصمیم گرفتیم کسب و کار کوجیک خودمون رو راه بندازیم ولی همش مسئله پشت مسئله بود 

      راستشو بگم فکر میکردم کار رو شروع میکنیم همه جی عالی و خوب پیش میره ولی غافل بودم از اینکه مسائل در زندکی همه موجودات هست 

      من باید روی مسئولیت پذیر بودن خودم کار کنم و اونوقت میتونم خیلی راحت کنار بیام با این موصوع  

      و  نکته ی مهمی که اشاره شد  

      برای حل مسائل زندگی ما مجهز به قدرت تفکر و بهره مند از حمایت و هدایت الهی هستیم اما برای حل مشکلات ذهنی از حمایت و دخالت شدید شیطان برخوردار هستیم به گونه ای که مانع شنیدن هدایت الهی می شود. بنابراین این وظیفه خودمان است که تا حد امکان از بروز مشکلات ذهنی و دعوت از شیطان برای متلاطم کردن فضای ذهنی اجتناب کنیم. 

      برای حل مسئله کمک خدا و برای حل مشکلات دخالت شیطان رو داریم  

      وقتی تو ذهنمون مسئله رو تبدیل به مشکل میکنیم هدایت ها رو نمی‌شنویم نجواهای شیطان قدرت میگیره  

      اون موقع است که فکر میکنم خدا از من دور شدهکه در واقع اون من هستم که اخودم رو از خدا دور کردم خدا وعده هدایت من رو داده و اصلا دلیل این مسائل رشد من  

      خود اون مسئله اتفاق خاصی نیست واکنش من نسبت به اون مسئله است نتیجه رو برام مشخص میکنه  

      از خداوند میخام در این مسیر هممون رو هدایت و کمک کنه که نگاه بهتری به زندگی داشته باشیم  

      ممنونم ازتون استاد عزیزم بابت این آگاهی ها

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار احد امانی
      1403/01/26 00:47
      مدت عضویت: 207 روز
      امتیاز کاربر: 2005 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 93 کلمه

      سلام خدمت استاد وهمه دانشجویان عزیز

      استاد بی نهایت ممنونم از آگاهی‌هایی که به رایگان در اختیار ما قرار می دهید

      آگاهی های های این قدم خیلی منو به آرامش رسوند احساسم را خوب کرد ویه نوعی جذابیت زندگیم رابیشتر کرد اما باید همیشه تکرار بشه 

      استاد دوست دارم بیشتر عمل کنم تاحرف بزنم به خاطر زیاد نمیتونم بنویسم 

      استاد دوست دارم اگه برات مقدوره  کتابهایی که خودت خونده ای وتاثیری در موفقیت شما داشته برام معرفی کنید زیرا خیلی دوست دارم کتاب های چاپی را تا الکترونیکی

      ممنونم از لطف و مهربانی وبخشش ارزشمند شما

      همیشه شاد وثروتمندباشید

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 4 از 1 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار صالحه
      1403/01/25 23:49
      مدت عضویت: 460 روز
      امتیاز کاربر: 50205 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 811 کلمه

      سلام بر خدایی مهربان وبخشنده 

      سلام براستادعطار روشن وهمه دوستانی که تواین سریال کمک گرفتن ازخدای  عزیزشکرت دارن. 

      اول بخاطر اگاهی عمیق این بخش که وتونگاه کمی سخت جلوه کرد ازشما تشکردارم 

      دید جدیدی ازیی بخشهای از زندگی خودم رو نشون  داد متو جه شدم‌ که تو بخشهای که مشکل داشتنم تو. چه جنبه بود ولی من اون تو بخش دیگه میدیم

      شما تویی بخش،گفتید  سخت مشکل وزمان بودن واون فرد به علت رها نگردن وچسیبدن به اون موضوع است 

      این تجربه رو من داشتم چون چاق خودم  روکلا به ارث ربط میدادم تواین همه سال هرجی رژیم گرفتم‌ تلاش کردم‌که وزنم کم کنم‌ چون به این باره به شدت چسبیده بورن و رهاش نمیکردم مثل بادبادکی  به  طناب وصل  هست تا زمانی که واز دست رها نشه هرکجا بری اون هست من‌ برای رها کردن این باوره روزهای زیای به شدت گریه کردم که چند بارش حالم به شدت بد شد  احساس از دست دادن این باوره برای من سخترین بخش این مسبر  بود  چون دوست داشتم‌کلا مسبرم تو واقعا ترین بخش سپری بشه پس بایداون واقع  رها میکردن طناب بادباک رو از دست رها میگردم و اجازه میدادم  از دیدم  دورتر دورتر بشه جون یی بخش مهم اون به پدر و عمه که بسیار برام عزبزم ودست داشتنی بودن ربط داشت این رها کردن این دل کندن که وتومثل انهانیستی این باورت هست که هستی  کشمش زیادی روبرای من با این سن  ایحاد کرد  کمک خداوند تو این‌ مسبر  دربرطرف کردن  با ریشه کهنه بود که رسید واقعا کاره من‌ تنهایی نبود 

      برای دریافت کردن هدف تو چند راه ورش هست که باید طبق اوت مسیر بایدانجام بشه 

      ۱_ اول باید فبول کرد که این‌ مشکل رو خودم ایجادکردم 

      ۲ _  آیا حالا دوست دارم که اون‌ رو برطرف کنم‌ تا از زندگی کردن تو هرجنبه لذت به خودم روبدن یا دوست دارم‌ توهمون شرایط باشم تاوعمرم تموم بشه وتو جنبه خوب زندگی اصلا وارد نشم 

      ۳_ وفتی من‌ تو بخش جاقی مسئولیت جاقی رو فبول کردم درحقیت اونواز مشکلاتی حل نشدنی توذهنم‌خارج کردم‌ و به مسائل هل شده بردم‌ درنتیجه ذهنم‌فبول کرد که ودیگه هرگز چاق نخواهد موند ولاغرخواهد شد 

      ۴_ برای سلامتی وفتی متوجه شدم‌ چقدرباوره اشتباه‌ وتو همین بخش داشتم بازم امدم از همون فرمول بخش  چاقی استفاده کردم‌ همه بخشهای مشکل دار زندگی که تو نگاهم اصلا هل شدنی نبود رو ازاون بخش خارج کرده تو بخش هل شدنی بردم که خالق زندگی خودم باشم 

      ۵ _من دریافت که تازمانی که افکارنشدن رودارم تو بخش هل نشدن قرار داره هرمشکلی که میخوادباشه چه جاقی چه سلامتی چه ارتباط چه استقال مالی وهر جیزه دیگه مخصوصا اون ارتباط با خدایی عزیزم 

      ۶__ اول هرآنچه مشکل داشتم رو به خودم ربط دادم ازنشدن  ا اون روخارج  گردم درنتیجه تو ذهنم‌ ازخالی شدن مشکلات روحس کردم با اینکه هنوز دارم‌ تو هر بخش کاره میکنم‌ولی واقعا ذهنم‌ ازاون فشار واون نکرانی واون نشد خیلی کم‌ خبرتون هست تو زمانی اصلا دیگه نیست احساس رسیدن وموفق شدت خیلی بیشتر شده چون با نیرویی قویتر خودم روهمسو کردم سعی دارم که ازاین نیرور بیشترین کمک رو دریافت کنم‌چون بهتر دارم‌ که خالقم‌ تو هر شرایط از من‌ بهتر عمل کرد دارم اون‌ منیت و اون ارده شخصی رو دارم هی کم‌ رنکترمیکنم‌ بعضی زمان اون‌موفقیت روندارم 

      ولی زمانهای که تواین بخش موفقترهستم نتیجه عالتری هم شاهدهستم 

      حتی توز زمانی  که میخوام ازمنزل خارج وبشم برای گاری همه به خالقم سپردم میگم  بهترین شرایط روبرام ایجاد میکنی اون یقین وایمان‌ باعث میشه کارم تو مراحل  راحتر انجام بشه 

      من چندروزه دیگه مسافر شهرانزالی هستم‌ تا اونجا سه شب مسافران وفتی که جای رو گرفیتم‌ افکارامد سراغم  که و تواین شهر به تازکی نبودی  فبلا شاید ۳۵ سال پیش من تواین شهر بودم‌ اون زمان هیچ مشکلی نداشتم ولی این بار تو این بخش هنوز هستم اون‌ برطرف نکردم   جاهای خواهی رفت که شاید برای تو سخت باشه مکانی قرار خواهی گرفت که با شرایط تو کمی سخت  خواهد بودحالا خودت آماده کنم کمی افکارم‌ نشدن امدم سراغم  آمروز  برای خودم به واین شکل ساده کردم گفتم‌ تو این شهر رو نرفتی چون ازخدا حس خوب رو طلب کردی تومکانیهای قرارخواهد داد که‌ لذت بهتری رو هم حس کنی و تجربه کنی شاید سخت هم باشه ولی اون کمک خدا وند بهترین لحظات رو برای تومی سازه  که تجربه بهتری رو بچشی وبه این شکل کل سختی که وتو ذهنم‌ اون داشتم بزرگ‌ کردن به یکباره فرو ریخت اون‌ تو نگاه انسانی به شدنی انتقال پیدا کرد اونوبرای من‌ پس من جون دوست دارن اول خاق زندگی خودن باسم برای خالق بودن نیازبه تجربه جدید هم‌ هست  با همین شرایط  اون‌ نیاز هم هست من نمی‌توانم منتظر باشم‌ تا‌کی اون بهبوداتفاق بیفته ومن‌به تجربه ابن حس برسم چون‌نیازم داستن حس خوب هست‌ باید اقدام‌کنم‌ اون‌ تونگاهم وارسختی اون کم‌ کنم‌که موفق بشم وخالق تجربه دیکه تو لیست شدنی های زندگی جدید ایحادکنم وافکارنشدن ورو هی کم کمتر کنم‌ که به شفایی که و توافکارم هست به شکل کامل برسم 

      خدا پشت پناهتون. یا حق. حق نگه دارتون 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار فریبا فروغی
      1403/01/25 14:57
      مدت عضویت: 545 روز
      امتیاز کاربر: 14950 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 1,034 کلمه

      باسلام خدمت شما استاد عزیز

      ۱_به نظر من یکی از مهمترین چیزهایی که در زندگی به راحتی و آرامش انسان کمک می‌کند صلح و آرامش داشتن در پاره زندگی و در ارتباط با خودش است یعنی فرد با خودش در صلح باشد،و بدونه که از زندگی چی می‌خواد،

      وقتی در زندگی صلح و آرامش داشته باشیم بهتر می‌تونیم تمرکز کنیم فکر کنیم به خواسته‌هامون و در مسیرش حرکت کنیم،

      ۲_من در دوران کودکی خودم از دیگران شنیدم که بسیار گریه می‌کردم حتی در سن ۴ سالگی آرامش و سکوت را دوست داشتم و از جمع‌های شلوغ دوری می‌کردم و با گریه دوست داشتم که به بزرگترها بفهمونم که من رو به خونه برگردانند و از اون شلوغی س بدی رو دریافت می‌کردم و این چیزهایی بوده که من از زبان دیگران از کودکی خودم شنیدم اما،کودکی من این گونه بوده که خیلی دوست‌های خوبی داشتم چرخ سواری می‌کردم بازی‌های متنوع و در راحتی و آرامش خودم بودم  دوست داشتم که عروسک‌های خودم رو همانند مادر مراقبت کنم و همیشه بازی های خودم رو میکردم،

      اما امروزه نمی‌تونم بگم که حسرت کودکی خودم رو می‌خورم زیرا الان حس بسیار خوبی از درون و عمق خودم در زندگیم دارم و آرامش و احساس شادی من خیلی برام با ارزش‌تر از اینه که بخوام حسرت کودکیم رو بخورم که گذشته و تمام شده من الان زنده هستم و زندگی می‌کنم پس می‌تونم از لحظه لحظه خودم با آگاهی و حس خوب لذت ببرم و هیچ وقت حسرت گذشتی حتی یک ساعت قبل رو نمی‌خورم،

      ۳_با آگاهی‌هایی که من در طی این مدت فعالیت خودم در سایت دریافت کردم که می‌تونم به راحتی با موضوعات و مسائل در زندگیم روبرو بشم و اون‌ها رو مشکلات ندونم مثلاً در طی یک سفر من مشکلات و مسائل رو دنبال نکنم و در ذهنم به لذت بردن از سفرم توجه کنم به غذایی که می‌خورم به مکان زیبایی که می‌رم به عکس زیبایی که می‌گیرم و خوبی‌ها رو ببینم چون اگر بخواهیم مسائل و مشکلات رو بشکافیم و هی به گذشته برگردیم در ذهنمان درگیر واهیم بود و از لحظه لذت نمی‌بریم من این رو در سفری که چند روز پیش رفتیم با خانواده تجربه کردم و فهمیدم که هر انسانی در اون شرایط یک دیدگاه خاص خودش رو داره پس من مسئول خودم هستم و دوست دارم از شرایط حتی سخت هم لذت ببرم،

      ۴_می‌تونم بگم نداشتن درآمد دلخواهم یکی از مشکلات زندگی منه ی‌تونم بگم دیر رسیدن به هدف‌ها و خواسته‌هام و یا مستقل نبودن در رابطه با اجتماعی بودنم ،توقع زیادی که از ائل برای خودم به وجود میارم که اون‌ها رو تبدیل به مشکل می‌کنم،مثلاً همیشه باید منتظر پول باشم تا به اون خواسته دلخواه خودم برسم اما بعد از مدتی صبر کردن شوق و ذوق از دست میره ولی می‌تونم که نهایتاً ه اون خواسته می‌رسم اما حرف من اینه که هر چیزی در زمان خود مهمه که به دست بیاد وقتی که شوق و ذوق رسیدنش رو داریم،

      شاید از نظر من این یک مشکله اما اگر بخواهیم این رو ربط بدیم به مسائل زندگی یچ چیزی رو تغییر نمیده در دنیای فیزیکی و در جهان مادی هیچ تغییری ایجاد نمی‌کنه و فقط در ذهن من احساسات من رو تغییر میده،پس می‌تونم در ذهن خودم به این موضوع با دیدگاه مشکل نگاه نکنم و با حس خوب توکل و ایمان به خدا و صبر کنم تا خداوند شرایط هدایت من و رسیدنم رو به اون خواسته فراهم کنه،اون وقت من هم حرکت می‌کنم تا به اون خواسته خودم برسم،پس من فهمیدم که مسائل و مشکلات دو چیز جدا هستند مسائل موضوعاتی هستند که در زندگی روزمره ما به وجود می‌آیند اما مشکل اون دیدگاهی است که در ذهنمان نسبت به سیر زندگی ما فکر می‌کنیم،و اینجاست که می‌تونیم انتخاب کنیم که هر روز رو چه جوری بگذرونیم و مسائل رو بپذیریم و به عهده بگیریم مسئولیت تمام زندگی خودمان را هر لحظه و هر ساعتمان را و با آگاهی روزهای خوبی رو خلق کنیم و لذت ببریم،

      ۵_ مسائل شخصی من که همونطور که گفتم شغل مورد علاقم بوده که درآمد زیادی داشته باشم و همیشه دوست داشتم معلم یا پرستار بشم اما چون که در دوران مدرسه آگاهی لازم رو درباره آینده داشتم نمی‌دونستم که باید خوب درس بخونم تا به شغل مورد علاقم برسم،گاهی اوقات به این فکر می‌کنم که اگه خوب درس می‌خوندم الان حداقل یک معلم خوب بودم که درآمد خوبی داشته باشم تا برای مشکلات و مسائل شخصی نخوام صبر کنم،اما در نهایت یاد گرفتم که راضی باشم از الان خودم و از خودم و حسرت و غمی ندارم از اینکه شغلی ندارم زیرا با آگاهی تونستم بپذیرم که زندگی من اینه  خداوند به عهد خودش وفا می‌کنه و من با باور به این موضوع در این راه و مسیر می‌تونم که  قدرت ذهنم به تمام خواسته‌های خوبم می‌رسم،

      ۶_شاید براتون جالب باشه اما مسائل غیر شخصی که من بهش فکر می‌کنم خانواده یا دیگران یا افرادی هستند که اون‌ها رو دوست دارم و دوست دارم احساس خوبی داشته باشند اما چون که باورها و افکار منو ندارند وقتی می‌بینم که موضوعات و مسائل زندگی رو خیلی سخت می‌گیرند و برای چیزهای کوچیکی غصه می‌خورند ناراحت میشن و دوست دارم که اون‌ها هم آگاهی من رو داشته باشند تا بتونن در هر شرایطی بهترین تصمیم رو بگیرند تا اون شرایط رو به نفع خودشون تغییر بدند،

      یکی از مسائل غیر شخصی من که مهمترینشان هست همینه ه کاش می‌تونستم آگاهی ذهن خودم رو به دیگران هم بگنجانم و انتقال بدم اما هر کس مسئول افکار خودش است و گاهی با موضوع و مسائل دیگران من هم احساس مسئولیت می‌کنم که ای کاش بخواد تا دیدگاه دیگری داشته باشه تا مسائل و شرایط زندگی رو بهتر درک کنه و اینقدر سخت نگیره و غصه نخوره،

      اما این آگاهی رو هم دارم که با دلسوزی کردن برای دیگران کاری از پیش نمیره و تنها من از مدار خوب خودم همه‌دار اون فرد می‌شم پس باهاش هم کلام نمی‌شم و فقط زندگی خودم رو ‌پذیرم و مسئولیتش رو به عهده می‌گیرم،

      در نهایت هم همه وضوعات زندگی با قدرت اراده خداوند و با یک بشکن زدنی حل می‌شوند و زندگی اونقدرها هم که میگن زجرآور و سخت نیست بلکه در راحتی و آرامش و با ایمان و توکل به خداوند همه موضوعات و مسائل حتی بیماری‌ها بی‌پولی‌ها همه چیز حل شدنیست با توکل به خداوند،

      باتشکرازشما 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 10 از 2 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار فهیمه حیاتی
      1403/01/25 12:53
      مدت عضویت: 265 روز
      امتیاز کاربر: 5690 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 369 کلمه

      به نام خدای هستی بخش

      آگاهی و درک من از این فایل اینکه که ما در گذر  از زندگی با مواردی مواجه میشیم که  پیش روی من دو انتخاب وجود داره که یکی ش انتخاب این موارد به عنوان مسائل زندگیه و دیگری انتخاب این موارد به عنوان مشکلات زندگیه که قرار دادن این موارد در باکس مشکلات یا باکس مسائل زندگی به ما و نگرش ما بستگی داره که اگر میخوایم آرامش ونشاط داشته باشیم باید اونارو در باکس مسائل قرار بدیم . وقتی که با خودمون تکرار بکنیم که این اتفاقی که در زندگی من به وجود اومده مال زندگی منه و در جهت رشد و پیشرفت من و من به عنوان یک انسان باید قبول کنم که برای رسیدن به رشد و تعالی باید با چالش هایی روبرو بشم که بتونم  بزرگتر و قوی تر بشم . ولی اگر نه اتفاقات زندگی رو به عنوان یک مشکل بدونیم و در حالت شدیدتر اونو یه بدبختی بدونیم که دامن زندگی مارو گرفته و تا زمانی که مارو نابود نکنه دست بردار نیست و همیشه این دیدگاه دنبال این طرز فکر هست و اونم اینه که دیگران از جمله همه افراد مربوط به ما ، دولت ، ملت ، خدا رو مقصر همه این مسائل میدونیم مطمئنا روی آرزامش رو نخواهیم دید و همیشه در حال گله و شکایت هستیم که چرا من . این اتفاقات لازمه زندگی ما هستن ولی اینکه ما میخوایم از زندگی لذت ببریم یا نه دیگه بستگی به ما داره که چطور با چالش های زندگی مون روبرو بشیم به دید مشکل یا مسئله ای که باید یه سری اقدامات برای حل و فصل ش انجام بدیم ویه خبر امید دهنده اینکه که در این مسیر زندگی و رویا رویی با چالش زندگی ، ما راهنمایی و حمایت خداوند رو داریم که  راه رو به صورت انگیزه حرکت به ما نشون میده فقط از ما میخواد که توکل کنیم و اعتماد !!!!!!!و قدم به قدم در حد توان مون و منطبق با شرایط مون نه بیشتر حرکت کنیم به سمت جلو . اگر به چالش های زندگی به دید مسائل نگاه کنیم سرحال و انگیزه داریم ولی اگر به دید مشکل نگا کنیم انرژی مون تحلیل میره و انگیزه نداریم برای حرکت.     

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم