0

من منتظر گشایش الهی در زندگی ام هستم (قدم ۱۹)

گشایش الهی
اندازه متن

حتما در زندگی خود خواسته هایی دارید که تصور می کنید از عهده تحقق آن بر نمی آیید. ندایی از درون توجه شما را به سمت خداوند می برد تا از او درخواست کمک کنید.

برآورده شدن خواسته شما نیاز به گشایش الهی در زندگی تان دارد که از نظر شما بسیار عظیم و احتمال رخ دادن آن محال است. در این صورت خداوند فراتر از انتظار شما عمل نخواهد کرد.

اخطاریه

قناعت کردن

همیشه در زندگی به قناعت کردن سفارش شده ایم.

کم بخور همیشه بخور، به کم قانع باش، هرکس بامش بیش برفش بیشتر، درسته که نداریم ولی شب سر راحت روی بالشت می ذاریم، هرکس بیشتر داشته باشه حساب کتابش با خدا سخت تره.

همیشه ما رو از زیاد داشتن نهی کردند. جالب اینکه همه رنج و درد و ناراحتی ها بخاطر کم داشتن بوده ولی نمی دونم چرا همیشه ما رو از زیاد داشتن ترسوندن.

این نگرش که به کم قانع باش درباره خداوند هم صدق می کنه و حتی به ما گفتند که از خدا هم نباید زیادی بخوای.

به هرچی خدا بهت داده قانع باش. اگه سلامتی داری کافیه، اگه بچه سالم داری کافیه، اگه دستت به دهنت می رسه کافیه.

به نظرم همه افرادی که در زندگی با کمبود مواجه هستند تصورشون درباره افرادی که ثروتمند و از نعمت های الهی برخوردارند این است که آنها در رنج و سختی هستند.

بارها از خانواده ام شنیده بودم که فلانی رو می بینی که انقدر ثروت داره ولی چه فایده بچه اش مریضی لاعلاج گرفته.

فلانی هست که خیلی ثروتمنده ولی چه فایده زندگی نداره، بچه هاش ازش شکایت کردند.

فلانی انقدر ثروت داره ولی چه فایده خدا بچه اش رو ازش گرفت.

فلانی انقدر ثروت داره ولی چه فایده که مریضی اش خوب نمیشه.

هر وقت درباره یک فرد ثروتمند صحبت می شد حتما از مسائل و مشکلاتی که در زندگی داره صحبت می کردند و اون رو به ثروتمند بودنش ربط می دادند و یه جوری بیان می شد که انگار خداوند بخاطر ثروتمند بودنش این مشکل رو براش ایجاد کرده.

در همان دوران نوجوانی همیشه برام سوال بود که چطور خانواده من مشکلات خودمون رو مصلحت خدا می دونستند و می گفتند که باید صبر و تحمل کنیم ولی مشکلات ثروتمندان رو عذاب الهی در نظر می گرفتند؟!

این نگرش به شکل عمومی درباره ثروت و ثروتمندان در جامعه ما و احتمالا همه کشورها وجود داره. دلیلش هم اینه که چون از نظر ما داشتن این حد از ثروت از راه درست امکانپذیر نیست تصور میکنیم که هرکی از یه مقدار بیشتر ثروت و دارایی داره حتما دزد یا کلاهبرداره یا از راه های نادرست به ثروت رسیده و بخاطر همین خدا هم به مشکلات گرفتارش کرده.

به خاطر دارم سال ۹۵ برای تمرکز بر آموزش لاغری با ذهن اقدام به جمع کردن مغازه ابزار و یراق کردم.

بعد از جمع کردن مغازه از نظر اطرافیانم این کار احمقانه بود و ابراز نگرانی می کردند که خدا به رضا رحم کنه، داره با خودش و زندگی اش چیکار می کنه!!!!

یه جورایی همه منتظر بدبخت شدن من بودند حتی برخی از نزدیکانم اعلام کرده بودند که این کار رو نکن چون میدونی کسی نیست که بعدا بتونه دستت رو بگیره و کمک حالت باشه.

چند ماه از جمع کردن مغازه گذشت که به لطف خدا تونستم ماشین ۲۰۶ در حد صفر بگیرم درحالی که ماشین قبلی رو هم داشتم.

اولین بار در طول تاریخ خانوادگی ما بود که یک نفر دو ماشین داشت.

هرکی منو با ماشین می دید یه مبارک باشه می گفت و سریع می رفت سر اینکه از کجا پول آوردم که ماشین خریدم.

خیلی شرایط زندگی من تغییر کرده بود و گوشی جدید و لباس جدید و خلاصه خیلی چیزها تغییر کرده بود و اطرافیانم این تغییرات رو می دیدن.

چند ماه بعد به لطف خدا خونه بزرگتر و خیلی شیک با تمام وسایل نو خریدم و دیگه سر و صدای افراد بلند شد که رضا داره چیکار می کنه.

چندین بار مادرم که الان ساکن بهشته به من می گفت: رضا داری چیکار میکنی! همه ازم سوال می کنند و نگران شدم که داری چیکار میکنی!

نزدیک ترین افراد به من تصورشون این بود که دارم کار خلاف می کنم و حتی به من تذکر می دادند که: رضا مواظب باش کاری نکنی آبرومون بره.

به زبون نمی گفتند که داری دزدی می کنی ولی واضح بود که عقیدشون اینه که حتما دارم یه کار خلاف می کنم که به این شکل زندگی ام تغییر کرده.

البته این نگرش هم از قبل در ذهن همشون بود و بارها شنیده بودم و حتی خودم این عقیده رو داشتم که وقتی کسی اوضاعش تغییر می کرد این عقیده رو داشتیم که حالا صبر کن چند روز دیگه گندش در میاد.

همه نگرش های اینچنینی که در ذهن بشر ایجاد می شود فقط به این دلیل است که ما باور نداریم خداوند می تواند خیر و برکت فراوان را وارد زندگی مان کند.

جالب اینکه با اینکه همیشه به زبان می گیم که خدا رزق و روزی می رسونه ولی باور نداریم که خدا رزق و روزی زیاد برسونه. عقیده ما اینه که رزق و روزی باید در حد رفع نیاز حتی یه مقدار کمتر باشه که رنج و فشار همیشه باشه چون پول باعث گناه و دوری از خدا میشه.

بنابراین انتظار ما از خدا این نیست که ثروت را به سمت ما جاری کنه به همین دلیل وقتی افراد ثروتمند را مشاهده می کنیم اطمینان داریم که این نامرد معلوم نیست خون چند نفر رو توی شیشه کرده که به این ثروت رسیده.

سالها هر وقت ماشین مدل بالایی می دیدم اول به صاحب ماشین فحش می دادم و اطمینان داشتم از راه نادرست و کلاه برداری تونسته صاحب این ماشین بشه.

ناگفته نماند که با نگرش هایی که از کودکی درباره جنبه های مختلف زندگی در ذهن ما ایجاد شده خیلی هم بی راه نیست که هرکی رو ببینم خوب زندگی می کنه فکر کنیم داره خلاف می کنه.

چون پدرم عقیده داشت نون حلال برای سر سفره است و به ملک و ماشین و حساب بانکی نمی رسه.

همین الان شاید نظر شما هم این باشه و اگه از اطرافیانتون درباره ثروتمندان سوال کنید عموما پاسخ اینه که از راه کلاهبرداری به ثروت رسیدند.

دلیل اینکه هرکی بیشتر از ما درآمد و دارایی داشته باشه از نظر ما غیرمنطقی به حساب می یاد اینه که من ثروت و دارایی افراد رو با شرایط و درآمد خودمون مقایسه می کنیم و چون عقیده درآمد ما از راه حلاله پس مطمئن می شیم که درآمد اونها از راه حرامه.

من همیشه به این شکل محاسبه می کردم که من ماهی انقدر درآمد دارم و وضع زندگی ایم اینه اونوقت چطور یه نفر ماشینش فقط به اندازه ۵۰ سال درآمد ماهانه منه؟؟!!!! حتما دزدی میکنه والا راه تو راه حلال از این پول ها نیست.

زمانی هم که کارمند بودم که دیگه بدتر چون همه چی رو با حقوقم که ثابت بود محاسبه می کردم و همه رو دزد و کلاهبردار می دونستم.

گشایش الهی

زمانی که به لطف خدا در مسیر تغییر زندگی قرار گرفتم و نگرش های من درباره خداوند تغییر کرد متوجه شدم که پیمانه ورود نعمت به زندگی من به اندازه نگرش ها و عقایدیم می باشد.

سال ۹۳ پیمانه ورود نعمت به زندگی من ماهانه کمتر از ۲ میلیون تومان بود.

سال ۹۴ به دلیل تغییراتی که در نگرش ها و عقاید من ایجاد شد پیمانه من سه برابر شد و به ۶ میلیون در ماه رسید.

سال ۹۵ این روند ادامه داشت و پیمانه من به حدود ۱۵ میلیون در ماه رسید.

سال ۹۶ پیمانه من به بیش از ۳۰ میلیون در ماه رسید و این روند به همین شکل افزایش پیدا کرد.

این درحالی بود که پیمانه ورود نعمت ها به زندگی اطرافیانم همچنان همان اندازه چند سال قبل بود و طبیعی بود که تصور کنند حتما من از راه خلاف درآمدم افزایش پیدا کرده. درصورتی که درآمد من از فروش دوره های لاغری با ذهن بود که باعث تغییر و تحول عظیم در زندگی شرکت کنندگان می شد و میزان رضایت افراد از تهیه این دوره ها بسیار زیاد بود.

من در حال انجام کاری بودم که مقدس ترین کاری بود که در تمام عمرم انجام داده بودم که باعث خوشحالی و رضایت و تغییر شرایط زندگی انسانها می شد و هر روز صدها پیام تشکر و دعای خیر از طرف استفاده کنندگان برای من ارسال می شد اما اطرافیان من نگران بودند که رضا وارد کار خلاف شده تا جایی که برادر بزرگم چند بار به من نصیحت کرد که رضا مراقب باش کاری نکنی آبروی خانوادگی مون بره.

منی که سالها چشمم به دست خانواده و اطرافیانم بود که بلکه به من کمک کنند تا مشکلات زندگی ام را برطرف کنم، منی که همیشه به دولت و حکومت بد و بیراه می گفتم که باعث بدبختی من شدند وقتی یه ذره تونستم نگرشم رو تغییر بدم و نگاهم رو از دست مردم بردارم و از خدا انتظار رزق و روزی داشته باشم این همه تغییر در زمان کوتاه در زندگی من رخ داد.

اینکه در قسمت قبل درباره سریع الحساب بودن خداوند شرح داده شد به دلیل تجربه من در سرعت تغییر شرایط زندگی ام بود.

من وقتی باور کردم خداوند سریع الحساب است بعد از ۱۵ سال که برای بهبود شرایط زندگی ام تلاش می کردم و هر سال شرایطم بدتر می شد فقط در طی دو سال چنان تغییراتی در زندگی من شکل گرفت که از نظر خودم به دلیل معجزه الهی و از نظر اطرافیانم بخاطر دزدی و کلاهبرداری بود.

گشایش الهی

تجربه گشایش الهی

برای تجربه گشایش الهی در زندگی تان باید انتظار خود از خداوند را تغییر دهید.

خداوند با قطره چکان نعمت ها را بین انسانها تقسیم نمی کند.

خداوند برای ورود نعمت به زندگی شما دفتر و دستک برای حساب و کتاب واجبات و مستحبات شما ندارد.

خداوند بر اساس با خدا بودن انسانها بین آنها نعمت تقسیم نمی کند. از نظر خداوند همه موجودات با خدا هستند چون خودش آنها را خلق کرده است.

باید به تجربه گشایش الهی در زندگی تان ایمان داشته باشید.

باید به اینکه خداوند می تواند گشایش الهی را وارد زندگی تان کند باور داشته باشید.

باید به اینکه شما لایق و مستحق دریافت گشایش الهی در زندگی تان هستید باور داشته باشید.

هیچ دلیل و منطقی برای دریافت گشایش الهی در زندگی تان نیاز ندارید مگر اینکه این انتظار را از خداوند داشته باشید.

بارها در زندگی از اینکه خداوند به برخی انسانها که از نظر من انسان خوب و با خدایی نبودند نعمت داده بود متعجب بودم و با این نگرش خودم را توجیه می کردم که این فرد از خدا دور شده و خداوند به او نعمت داده که او مشغول نعمت هایش شود و از خدا دورتر شود.

نظر من، شما و انسانها درباره یکدیگر هیچ ارتباطی با نظر خداوند درباره انسانها ندارد. خداوند همه انسانها را واجد شرایط و مستحق دریافت نعمت ها قرار داده است.

در قرآن کریم هرکجا صحبت از نعمت، فراوانی، بخشش و جاری شدن ویژگی های خداوند در حق انسان است از عبارت یا ایها الناس استفاده شده است. همه انسانها در گروه دریافت کنندگان قرار گرفته اند فارغ از اینکه انسانها بر اساس جنسیت یا دین یا سن و …. تفکیک شده باشند.

  • انتظارتان از خداوند تجربه گشایش های ناگهانی در زندگی باشد.
  • انتظارتان از خداوند فوران الطاف الهی در زندگی تان باشد.
  • انتظارتان از خداوند سرازیر شدن مشتریان در کسب و کارتان باشد.
  • انتظارتان از خداوند سیلابی از جریانات عالی در زندگی تان باشد.

این نگرش که باید به مقدار زیاد از خداوند درخواست کنم و دعا و گریه زاری کنم تا بلکه خداوند گوشه چشمی به من بکند را از ذهن خود پاک کنید.

گشایش الهی

این نگرش را در خود ایجاد کنید که همیشه خداوند با تمام توجه و توان بی نهایت خود در حال مشاهده و در انتظار درخواست های شماست نه با گوشه چشم. تمام رخ، تمام قد و با تمام قدرت بی نهایتش همراه و حامی شماست.

در حکایت های قرآنی درباره اشخاصی که نام شرایط آنها در قرآن آمده است همیشه افراد در شرایطی قرار گرفته اند که نیاز به گشایشی عظیم در جریان زندگی شان داشته اند و جالب اینکه همیشه هم گشایش الهی در زندگی آنها رخ داده است.

زمانی که حضرت ابراهیم به دستور حاکم وقت باید به آتش انداخته می شد آن حضرت به گشایش الهی عظیم در زندگی اش نیاز داشت و خداوند به درخواست او پاسخ داد:

گفتیم: «ای آتش، برای ابراهیم سرد و بی‌آسیب باش.»

سوره انبیاء آیه ۶۹

زمانی که حضرت موسی و قوم او در خطر حمله سپاه فرعون بودند او نیاز به گشایش الهی عظیم در زندگی اش داشت و خداوند به درخواست یا نیاز او پاسخ داد:

و در حقیقت به موسی وحی کردیم که: «بندگانم را شبانه ببر، و راهی خشک در دریا برای آنان باز کن که نه از فرارسیدن [دشمن‌] بترسی و نه [از غرق‌شدن‌] بیمناک باشی.»

سوره طه آیه ۷۷

زمانی که حضرت یونس به خاطر خشم راهی دریا شد و در شکم ماهی گرفتار شد به گشایش الهی عظیم در زندگی اش نیاز داشت و خداوند نیاز او را پاسخ داد:

پس او را در حالی که ناخوش بود به زمین خشکی افکندیم!  و بر بالای او درختی از کدوبُن رویانیدیم. (۱۴۶) 

سوره الصافات آیه ۱۴۵ – ۱۴۶

موارد زیادی در قرآن آمده است خداوند گشایش الهی را به زندگی افراد جاری کرده است.

من، شما و همه انسانها هیچ تفاوتی از نظر ارزش و اعتبار انسانی نزد پروردگار نداریم و مستحق دریافت بارها گشایش الهی در زندگی خود هستیم.

نگرش ها و توصیف هایی که شما را نزد خداوند حقیر و کوچک می شمارد باور نکنید. عموم انسانها عقیده دارند که انسانی پست و حقیر هستند و فقط عده اندکی از انسانها مورد رضایت و توجه پروردگار بوده اند. به هیچ وجه اینگونه نیست.

گشایش های الهی که در زندگی من در طی همین چند سال رخ داده است کم از گشایش الهی که در زندگی پیامبران رخ داده است نیست.

تغییری که من در زندگی خودم و افراد زیادی در سراسر جهان ایجاد کرده ام نشان از جاری شدن گشایش الهی به زندگی من است. من چگونه می توانستم افراد علاقمند به لاغری با ذهن را کشورهای مختلف پیدا و آنها را ترغیب به استفاده از دوره های آموزشی خود کنم؟ قطعا این گشایش الهی در زندگی ام بوده است.

موارد زیادی در زندگی من رخ داده است که از توان من برای برآورده کردن آنها خارج بوده است و قطعا گشایش الهی باعث تحقق آنها شده است.

حتما شما هم تجربه گشایش الهی را در زندگی خود داشته اید اما آن را لطف خداوند دانسته اید که فقط یک بار می تواند شامل حال شما شود. اما گشایش الهی سهمیه بندی نشده است. بارها می توان در زندگی گشایش الهی را تجربه کنید.

گشایش الهی

سیلاب الهی

در داستان حضرت داود آمده است وقتی در شرایط دشوار گرفتار شد به گشایش الهی نیاز داشت. او و یارانش در برابر سپاهی عظیم گرفتار شده بودند که هیچ شانسی برای پیروزی بر آنها نداشتند.

حضرت داود از خداوند یاری خواست و خداوند وعده پیروزی به او داد.

در تورات آمده است که حضرت داود می فرماید:

خدا بر دشمنان من به دست من مثل رخنهٔ آب رخنه کرده است.

دقت کنید حضرت داود قدرت خداوند را به رخنه آب تشبیه کرده است.

وقتی گشایش الهی جاری شود قدرت خداوند مانند سیلابی خروشان همه مسائل و مشکلات را با خود می برد و زندگی تان را پاک و مطهر می کند.

حتما از طریق رسانه ها حرکت سیلاب را مشاهده کرده اید که چگونه ماشین ها و خانه ها را با خود حمل می کند.

قدرت سیلاب ذره ای از قدرت خداوند است که به جریان درآمده است.

ممکن است مشکلی در زندگی تان داشته باشید که به نظرتان بزرگ و حل نشدنی باشد.

شاید موانعی در مسیر تحقق خواسته هایتان باشد که تصور کنید هرگز موفق به عبور از آن نخواهید شد.

شاید در بحران عاطفی قرار گرفته باشید که تصور می کنید زندگی به آخر رسیده و هرگز رنگ خوشبختی را نخواهید دید.

هرآنچه از مسائل و مشکلات در نظر و ذهن شما بزرگ و حل نشدنی باشد زمانی که گشایش الهی در زندگی شما جریان پیدا کند مانند برگی در جریان رودخانه خواهند شد و به سادگی از مسیر زندگی تان برداشته می شوند.

بیماری تان ممکن است در نظرتان بزرگ و رفع نشدنی باشد اما این مانع در برابر سیلاب گشایش الهی هیچ چیز نیست.

رکود در کسب و کارتان ممکن است در نظر شما همیشگی و غیرقابل تغییر باشد اما این مانع در برابر سیلاب گشایش الهی هیچ چیز نیست.

شاید نیاز به یک کار عالی داشته باشید و مدت ها بیکار بودن باعث شده که تصور کنید هرگز در جایی پذیرفته نخواهید شد اما این مانع در برابر سیلاب گشایش الهی هیچ چیز نیست.

شاید فرد یا افرادی شما را تهدید کرده باشند درحالی که آنها از شما بزرگتر، قدرتمندتر، بانفوذتر و از نظر اقتصادی تواناتر هستند اما این ها در برابر سیلاب گشایش الهی هیچ چیز نیستند.

گشایش الهی

برای تجربه سیلاب گشایش الهی در زندگی تان باید آماده شوید.

باید نگرش های محدود کننده درباره خداوند را از ذهن خود پاک کنید و نگرش های گسترش دهنده را جایگزین کنید.

اگر انتظار یک جوی باریک آب از نعمت ها را دارید از این لحظه انتظار سیلابی از گشایش الهی را داشته باشید.

این نگرش که من به یک جوب باریکه قانع هستم را از ذهن خود پاک کنید.

یک جوی آب هرگز قادر به برداشتن موانع زندگی تان نخواهد بود.

چند قطره باران هرگز قادر نیست حیات و زندگی را در زمین گسترش دهد.

چند پرتو نور آفتاب برای شد و نمو گیاهاه کافی نیست.

چند دقیقه بارش برف هرگز نمی تواند زمین را سفیدپوش کند.

به این نکته توجه کنید که هم چند قطره آب که از آسمان می بارد باران است و هم به بی نهایت قطرات آبی که از آسمان می بارد باران گفته می شود اما نتیجه و تاثیر آنها با هم بسیار متفاوت است.

اگر انتظار شما از خداوند کم باشد و به همان قانع باشید قطعا همان مقدار را به شکل گشایش الهی در زندگی خود دریافت می کنید اما این مقدار برای با خود بردن موانع زندگی تان کافی نیست.

انتظارتان از خداوند را تا می توانید افزایش دهید. انتظار سیلاب گشایش الهی را داشته باشید.

نگران این نباشید که شاید از پس سپاسگزاری نعمت های الهی بر نیایید یا نتوانید به خوبی از آنها استفاده کنید.

نعمت ها بی نهایت است و اصلا اجبار یا دستورالعملی برای چگونه استفاده کردن از آنها تعیین نشده است.

نگران عواقب دریافت نعمت های الهی نباشید.

خود را لایق دریافت و تجربه معجزات الهی در زندگی تان بدانید.

ما فقط به قطره ای از لطف الهی فکر می کنیم و برای دریافت آن هم انبوهی از بایدها و نبایدها در ذهن خود ایجاد کرده ایم. خداوند برای ما اقیانوسی از الطافش را مهیا کرده است.

ما به جوی باریک می اندیشیم درحالی که خداوند سیلاب گشایش الهی را برای ما در نظر گرفته است.

زیاد بخواهید و زیاد استفاده کنید و زیاد تجربه کنید. این زیاده خواهی مقدس و خداپسندانه است.

اخطار

تمرین:

۱- نگرش شما درباره قناعت کردن در زندگی چیست؟ شنیده ها و تجربیات خود درباره اهمیت قناعت کردن در زندگی را شرح دهید.

۲- به نظر شما قناعت کردن نشانه ایمان و تسلیم پروردگار بودن است یا خیر؟! شرح دهید.

۳- نگرش شما درباره گشایش الهی در زندگی انسان چیست؟‌ تجربه گشایش الهی در زندگی خود یا اطرافیانتان را شرح دهید.

۴- احساس خود درباره گشایش الهی را شرح دهید. اگر گشایش الهی را در زندگی تجربه کرده اید درباره آن بنویسید.

۵- تصور کنید زندگی شما تحت تاثیر گشایش الهی قرار گرفته است. تغییرات ایجاد شده در شرایط احساسی و محیطی زندگی خود را تجسم و درباره آن شرح دهید.

منتظر خواندن نوشته های شما هستم

همراه همشگی شما: رضا عطارروشن

با دادن ستاره به این مطلب امتیاز بگیرید.

Rating 4.69 from 26 votes

https://tanasobefekri.net/?p=42773
برچسب ها:
23 نظر توسط کاربران ثبت شده است.

دیدگاهتان را بنویسید

اندازه متن دیدگاه ها
      آواتار mrmr19791357@gmail.com
      1403/01/09 16:45
      مدت عضویت: 620 روز
      امتیاز کاربر: 29309 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 862 کلمه

      ب نام خداوند گشایش دهنده گشایش بخش

      در مورد قناعت کردن،مادرم خیلی فرد قناعت گری می باشد ب نظرم فوق العاده فرد قانعی می باشد و هم اینکه همواره از ما می خواهد فرد قانع و قناعت پیشه ای باشیم.از نظر خودم قناعت کردن وفرد قانعی بودن تا جایی ک ب مشکل بر نخوره هیچ مشکلی نیست بلکه خیلی هم خوب است.نظر من استفاده نکردن از موهبتهای خداوند نیست بلکه باید از امکانات ک خداوند در اختیارمان گذاشته یا می گذارد ماباید از انهادرست وب اندازه استفاده کتیم.

      ن کم روی ونه زیاده روی،واز اونجاک مادرم فردی است ک تقریبا خواسته های زیادی ندارد وهم اینکه همیشه مارو طوری تربیت کرده ک فرد زیاده خواهی نباشیم خوب منم بالطبع یاد گرفتم ک نباید فرد زیاده طلب یا زیاده خواهی باشم.

      یعنی ما هروقت خواستیم مراسمی جشنی تولدی یا روز خاصی برای مادرم چیزی هدیه بخریم واقعا نمیدونم چی دوست داره ب چی خیلی علاقه داره اصلا ب چیزی علاقه داره یا نه، ولی من تا ب این زمان هنوز متوجه نشدم ک مادرم علاقه حتی خیلی کم یا شدید ب چیزی نشون بده،خواهر من همیشه برای مادرم لباس‌های زیادی می خره،من خودم دوست دارم اگه بتونم چیزهاای گرانقیمت برای مادرم بخرم یعنی همیشه دوست داشتم برایش طلا بخرم وحتی دو مرتبه هم موفق شدم طلا برایش بخرم و هرچند اندازش کوچک بود ولی برایش خریدم.

      اولی بار انگشتر خریده بودم ک اشتباهی انداخت داخل چاه و دومین بار گوشواره خریده بودم ک همون اول رفتم داخل گوشش بگذارم شکسته شد،خالم گرفته شد من احساس کردم مادرم حتی ب طلا هم علاقه و توجهی نشان نمی دهد چون اصلا ازین چیزها ناراحت نشد ولی من خودم ناراحت بودم ک چرا نتونستم طلای بهتری بخرم وهم اینکه ناراحت شدم ک چرا هدیه ای ک من برایش خریدم باید از دستش می افتاد و گم می‌ شد.

      ولی مادرم اصلا حسی نسبت ب این چیزها ندارد ی موقعی منوخیلی تعجب می کنم ک چرا اخلاق مادرم با بقیه خانمها خیلی خیلی متفاوت است،صرفه جوی مادر من ب حدی است ک دیگر بعضی جاها باهم دچار چالش یا تنش یا جرو بحث می شویم.همش ب من می گوید فلان چیز را اسراف نکن شیر آب رو کم باز کن چرا فلان اسراف رو انجام می دهی،منم میگمدچشب مادر،یعنی صرفه جوگر تر از من جایی دیدی،وبهش میگم مادر،شما این همه سال با این وضع صرفه جویی کردی خوب کجا رو گرفتی؟چرا ما بابد پا رو خواسته های حتی جزوی خودمون بگذاریم؟این اصلا برای من منطقی نیست وهمیشه در چنین مواقعی بهش میگم مادر باور کن و مطمعن باش من اموال شما رو ب هدر نمی دهم من دارم درست مصرف می کنم.

      ب نظرم خوب آدم در یک مقاطعی از زندگی قناعت پیشه کنه بسیار هم‌ عالی هست ولی ن دیگه مثل مادرم ولی برعکس مادرم پدرم هیچ وقت ب کم قانع نیست یعنی آب برق هر چیزی دوست داره بی اندازه مصرف کته وهمیشه من ب مادرم میگم پ چرا بابا این طور مصرف میکنه ولی شما این طور،میگه اگه منم خواستم مثل او بوده باشم چطور باید زدگی رو پیش می بردیم،

      خوب دیگه منم ی جورایی مجبور میشم ک قانع بشم،ما ی جاهای دچار یا افراط می شویم یا دچار تفریط،من خودم فرد فوق العاده حسابگری هستم‌ یعنی اصلا دلم نمی خواد پولی بی جا خرج بشه هزینه ها باید حساب شده باشه مادرم هم همین طور‌ولی یکی از چیزهای ک پدرم رو خیلی عصبانی میکنه همین داشتن حساب و کتاب هست چون اصلا ب حساب کتاب کردن علاقه ای نداره و همیشه باری ب هر جهت خرج میکنه وب نظرم این طور بودن هیچ نتیجه در بر نخواهد داشت.

      قناعت کردن نشانه ایمان و تسلیم در‌ برابر خداوند نمی باشد ولی من ب هیچ عنوان ولخرجی کردن یا خرجهای بی خود کردن را نمی پسندم یعنی چیزی یا چیزهای بخری و بعد از خریدت پشیمان بشوی، مثل همون ک می خوردیم و بعدش احساس پشیمانی و عذاب ب سراغمان می آمد،در خرید کردن و پول خرج کردن هم بعضی موقع چنین اتفاقی می افتد واینکه دقیقا اشتباه است.

      ولی من خودم ازینکه باران گشایش ب زندگیمان ببارد خیلی موافق هستم ولی پدر مادرم می گویند نه همون قدر داریم بسه و پدرم میگه همین قدر حقوق مارو بسه وجالبه ک هر وقت مادرم حرفی بزنه،مادرم با این سطح از خودگذشتگی ک داره،پدرم ب او میگه چرا تو یک دفعه خدارو شکر نمی‌ کنی ومن خواهرم خیلی تعجب می کنیم.

      وهمیشه من و خواهرم ب مادرم میگیم اگه تو واقعا خواسته های بیشتری میداشتی اگه هر چی دلت می خواست می گرفتی اگه می رفتی برای خودت طلا می خریدی یا هر کار دیگه،الان وضعت این نبود.ولی من برعکس اونها همیشه دوست دارم سرمایه ای رو بگیرم چن برابرش کنم من همیشه ب فکر گشایش بیشتر خداوند هستم.

      الان احساس میکنم و تصور می‌کنم گشایش خیلی عالی در زندگیم رخ داده،من بالای ۳۰ میلیون در ماه درآمد دارم می خواهم اون رو ب ۵۰ میلون برسانم،من اون چیزهای مورد علاقه ام راتهیه‌ کرده ام خیلی خیلی خوشحال هستم هم اکنون احساس می کنم خداوند باران گشایش و رحمتش رابر من فرو ریخته است،یک ماشین خیلی خوب و راحت خوشگل برای خودمون خریدیم من خیلی خوشحال هستم ک مشمول برآن رحمت الهی قرار گرفته ام‌ ک هر روز هم این گشایش رودارم‌ بیشتر احساس می کنم.

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 4 از 1 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم