حتما در زندگی خود خواسته هایی دارید که تصور می کنید از عهده تحقق آن بر نمی آیید. ندایی از درون توجه شما را به سمت خداوند می برد تا از او درخواست کمک کنید.
برآورده شدن خواسته شما نیاز به گشایش الهی در زندگی تان دارد که از نظر شما بسیار عظیم و احتمال رخ دادن آن محال است. در این صورت خداوند فراتر از انتظار شما عمل نخواهد کرد.
قناعت کردن
همیشه در زندگی به قناعت کردن سفارش شده ایم.
کم بخور همیشه بخور، به کم قانع باش، هرکس بامش بیش برفش بیشتر، درسته که نداریم ولی شب سر راحت روی بالشت می ذاریم، هرکس بیشتر داشته باشه حساب کتابش با خدا سخت تره.
همیشه ما رو از زیاد داشتن نهی کردند. جالب اینکه همه رنج و درد و ناراحتی ها بخاطر کم داشتن بوده ولی نمی دونم چرا همیشه ما رو از زیاد داشتن ترسوندن.
این نگرش که به کم قانع باش درباره خداوند هم صدق می کنه و حتی به ما گفتند که از خدا هم نباید زیادی بخوای.
به هرچی خدا بهت داده قانع باش. اگه سلامتی داری کافیه، اگه بچه سالم داری کافیه، اگه دستت به دهنت می رسه کافیه.
به نظرم همه افرادی که در زندگی با کمبود مواجه هستند تصورشون درباره افرادی که ثروتمند و از نعمت های الهی برخوردارند این است که آنها در رنج و سختی هستند.
بارها از خانواده ام شنیده بودم که فلانی رو می بینی که انقدر ثروت داره ولی چه فایده بچه اش مریضی لاعلاج گرفته.
فلانی هست که خیلی ثروتمنده ولی چه فایده زندگی نداره، بچه هاش ازش شکایت کردند.
فلانی انقدر ثروت داره ولی چه فایده خدا بچه اش رو ازش گرفت.
فلانی انقدر ثروت داره ولی چه فایده که مریضی اش خوب نمیشه.
هر وقت درباره یک فرد ثروتمند صحبت می شد حتما از مسائل و مشکلاتی که در زندگی داره صحبت می کردند و اون رو به ثروتمند بودنش ربط می دادند و یه جوری بیان می شد که انگار خداوند بخاطر ثروتمند بودنش این مشکل رو براش ایجاد کرده.
در همان دوران نوجوانی همیشه برام سوال بود که چطور خانواده من مشکلات خودمون رو مصلحت خدا می دونستند و می گفتند که باید صبر و تحمل کنیم ولی مشکلات ثروتمندان رو عذاب الهی در نظر می گرفتند؟!
این نگرش به شکل عمومی درباره ثروت و ثروتمندان در جامعه ما و احتمالا همه کشورها وجود داره. دلیلش هم اینه که چون از نظر ما داشتن این حد از ثروت از راه درست امکانپذیر نیست تصور میکنیم که هرکی از یه مقدار بیشتر ثروت و دارایی داره حتما دزد یا کلاهبرداره یا از راه های نادرست به ثروت رسیده و بخاطر همین خدا هم به مشکلات گرفتارش کرده.
به خاطر دارم سال ۹۵ برای تمرکز بر آموزش لاغری با ذهن اقدام به جمع کردن مغازه ابزار و یراق کردم.
بعد از جمع کردن مغازه از نظر اطرافیانم این کار احمقانه بود و ابراز نگرانی می کردند که خدا به رضا رحم کنه، داره با خودش و زندگی اش چیکار می کنه!!!!
یه جورایی همه منتظر بدبخت شدن من بودند حتی برخی از نزدیکانم اعلام کرده بودند که این کار رو نکن چون میدونی کسی نیست که بعدا بتونه دستت رو بگیره و کمک حالت باشه.
چند ماه از جمع کردن مغازه گذشت که به لطف خدا تونستم ماشین ۲۰۶ در حد صفر بگیرم درحالی که ماشین قبلی رو هم داشتم.
اولین بار در طول تاریخ خانوادگی ما بود که یک نفر دو ماشین داشت.
هرکی منو با ماشین می دید یه مبارک باشه می گفت و سریع می رفت سر اینکه از کجا پول آوردم که ماشین خریدم.
خیلی شرایط زندگی من تغییر کرده بود و گوشی جدید و لباس جدید و خلاصه خیلی چیزها تغییر کرده بود و اطرافیانم این تغییرات رو می دیدن.
چند ماه بعد به لطف خدا خونه بزرگتر و خیلی شیک با تمام وسایل نو خریدم و دیگه سر و صدای افراد بلند شد که رضا داره چیکار می کنه.
چندین بار مادرم که الان ساکن بهشته به من می گفت: رضا داری چیکار میکنی! همه ازم سوال می کنند و نگران شدم که داری چیکار میکنی!
نزدیک ترین افراد به من تصورشون این بود که دارم کار خلاف می کنم و حتی به من تذکر می دادند که: رضا مواظب باش کاری نکنی آبرومون بره.
به زبون نمی گفتند که داری دزدی می کنی ولی واضح بود که عقیدشون اینه که حتما دارم یه کار خلاف می کنم که به این شکل زندگی ام تغییر کرده.
البته این نگرش هم از قبل در ذهن همشون بود و بارها شنیده بودم و حتی خودم این عقیده رو داشتم که وقتی کسی اوضاعش تغییر می کرد این عقیده رو داشتیم که حالا صبر کن چند روز دیگه گندش در میاد.
همه نگرش های اینچنینی که در ذهن بشر ایجاد می شود فقط به این دلیل است که ما باور نداریم خداوند می تواند خیر و برکت فراوان را وارد زندگی مان کند.
جالب اینکه با اینکه همیشه به زبان می گیم که خدا رزق و روزی می رسونه ولی باور نداریم که خدا رزق و روزی زیاد برسونه. عقیده ما اینه که رزق و روزی باید در حد رفع نیاز حتی یه مقدار کمتر باشه که رنج و فشار همیشه باشه چون پول باعث گناه و دوری از خدا میشه.
بنابراین انتظار ما از خدا این نیست که ثروت را به سمت ما جاری کنه به همین دلیل وقتی افراد ثروتمند را مشاهده می کنیم اطمینان داریم که این نامرد معلوم نیست خون چند نفر رو توی شیشه کرده که به این ثروت رسیده.
سالها هر وقت ماشین مدل بالایی می دیدم اول به صاحب ماشین فحش می دادم و اطمینان داشتم از راه نادرست و کلاه برداری تونسته صاحب این ماشین بشه.
ناگفته نماند که با نگرش هایی که از کودکی درباره جنبه های مختلف زندگی در ذهن ما ایجاد شده خیلی هم بی راه نیست که هرکی رو ببینم خوب زندگی می کنه فکر کنیم داره خلاف می کنه.
چون پدرم عقیده داشت نون حلال برای سر سفره است و به ملک و ماشین و حساب بانکی نمی رسه.
همین الان شاید نظر شما هم این باشه و اگه از اطرافیانتون درباره ثروتمندان سوال کنید عموما پاسخ اینه که از راه کلاهبرداری به ثروت رسیدند.
دلیل اینکه هرکی بیشتر از ما درآمد و دارایی داشته باشه از نظر ما غیرمنطقی به حساب می یاد اینه که من ثروت و دارایی افراد رو با شرایط و درآمد خودمون مقایسه می کنیم و چون عقیده درآمد ما از راه حلاله پس مطمئن می شیم که درآمد اونها از راه حرامه.
من همیشه به این شکل محاسبه می کردم که من ماهی انقدر درآمد دارم و وضع زندگی ایم اینه اونوقت چطور یه نفر ماشینش فقط به اندازه ۵۰ سال درآمد ماهانه منه؟؟!!!! حتما دزدی میکنه والا راه تو راه حلال از این پول ها نیست.
زمانی هم که کارمند بودم که دیگه بدتر چون همه چی رو با حقوقم که ثابت بود محاسبه می کردم و همه رو دزد و کلاهبردار می دونستم.
زمانی که به لطف خدا در مسیر تغییر زندگی قرار گرفتم و نگرش های من درباره خداوند تغییر کرد متوجه شدم که پیمانه ورود نعمت به زندگی من به اندازه نگرش ها و عقایدیم می باشد.
سال ۹۳ پیمانه ورود نعمت به زندگی من ماهانه کمتر از ۲ میلیون تومان بود.
سال ۹۴ به دلیل تغییراتی که در نگرش ها و عقاید من ایجاد شد پیمانه من سه برابر شد و به ۶ میلیون در ماه رسید.
سال ۹۵ این روند ادامه داشت و پیمانه من به حدود ۱۵ میلیون در ماه رسید.
سال ۹۶ پیمانه من به بیش از ۳۰ میلیون در ماه رسید و این روند به همین شکل افزایش پیدا کرد.
این درحالی بود که پیمانه ورود نعمت ها به زندگی اطرافیانم همچنان همان اندازه چند سال قبل بود و طبیعی بود که تصور کنند حتما من از راه خلاف درآمدم افزایش پیدا کرده. درصورتی که درآمد من از فروش دوره های لاغری با ذهن بود که باعث تغییر و تحول عظیم در زندگی شرکت کنندگان می شد و میزان رضایت افراد از تهیه این دوره ها بسیار زیاد بود.
من در حال انجام کاری بودم که مقدس ترین کاری بود که در تمام عمرم انجام داده بودم که باعث خوشحالی و رضایت و تغییر شرایط زندگی انسانها می شد و هر روز صدها پیام تشکر و دعای خیر از طرف استفاده کنندگان برای من ارسال می شد اما اطرافیان من نگران بودند که رضا وارد کار خلاف شده تا جایی که برادر بزرگم چند بار به من نصیحت کرد که رضا مراقب باش کاری نکنی آبروی خانوادگی مون بره.
منی که سالها چشمم به دست خانواده و اطرافیانم بود که بلکه به من کمک کنند تا مشکلات زندگی ام را برطرف کنم، منی که همیشه به دولت و حکومت بد و بیراه می گفتم که باعث بدبختی من شدند وقتی یه ذره تونستم نگرشم رو تغییر بدم و نگاهم رو از دست مردم بردارم و از خدا انتظار رزق و روزی داشته باشم این همه تغییر در زمان کوتاه در زندگی من رخ داد.
اینکه در قسمت قبل درباره سریع الحساب بودن خداوند شرح داده شد به دلیل تجربه من در سرعت تغییر شرایط زندگی ام بود.
من وقتی باور کردم خداوند سریع الحساب است بعد از ۱۵ سال که برای بهبود شرایط زندگی ام تلاش می کردم و هر سال شرایطم بدتر می شد فقط در طی دو سال چنان تغییراتی در زندگی من شکل گرفت که از نظر خودم به دلیل معجزه الهی و از نظر اطرافیانم بخاطر دزدی و کلاهبرداری بود.
تجربه گشایش الهی
برای تجربه گشایش الهی در زندگی تان باید انتظار خود از خداوند را تغییر دهید.
خداوند با قطره چکان نعمت ها را بین انسانها تقسیم نمی کند.
خداوند برای ورود نعمت به زندگی شما دفتر و دستک برای حساب و کتاب واجبات و مستحبات شما ندارد.
خداوند بر اساس با خدا بودن انسانها بین آنها نعمت تقسیم نمی کند. از نظر خداوند همه موجودات با خدا هستند چون خودش آنها را خلق کرده است.
باید به تجربه گشایش الهی در زندگی تان ایمان داشته باشید.
باید به اینکه خداوند می تواند گشایش الهی را وارد زندگی تان کند باور داشته باشید.
باید به اینکه شما لایق و مستحق دریافت گشایش الهی در زندگی تان هستید باور داشته باشید.
هیچ دلیل و منطقی برای دریافت گشایش الهی در زندگی تان نیاز ندارید مگر اینکه این انتظار را از خداوند داشته باشید.
بارها در زندگی از اینکه خداوند به برخی انسانها که از نظر من انسان خوب و با خدایی نبودند نعمت داده بود متعجب بودم و با این نگرش خودم را توجیه می کردم که این فرد از خدا دور شده و خداوند به او نعمت داده که او مشغول نعمت هایش شود و از خدا دورتر شود.
نظر من، شما و انسانها درباره یکدیگر هیچ ارتباطی با نظر خداوند درباره انسانها ندارد. خداوند همه انسانها را واجد شرایط و مستحق دریافت نعمت ها قرار داده است.
در قرآن کریم هرکجا صحبت از نعمت، فراوانی، بخشش و جاری شدن ویژگی های خداوند در حق انسان است از عبارت یا ایها الناس استفاده شده است. همه انسانها در گروه دریافت کنندگان قرار گرفته اند فارغ از اینکه انسانها بر اساس جنسیت یا دین یا سن و …. تفکیک شده باشند.
- انتظارتان از خداوند تجربه گشایش های ناگهانی در زندگی باشد.
- انتظارتان از خداوند فوران الطاف الهی در زندگی تان باشد.
- انتظارتان از خداوند سرازیر شدن مشتریان در کسب و کارتان باشد.
- انتظارتان از خداوند سیلابی از جریانات عالی در زندگی تان باشد.
این نگرش که باید به مقدار زیاد از خداوند درخواست کنم و دعا و گریه زاری کنم تا بلکه خداوند گوشه چشمی به من بکند را از ذهن خود پاک کنید.
این نگرش را در خود ایجاد کنید که همیشه خداوند با تمام توجه و توان بی نهایت خود در حال مشاهده و در انتظار درخواست های شماست نه با گوشه چشم. تمام رخ، تمام قد و با تمام قدرت بی نهایتش همراه و حامی شماست.
در حکایت های قرآنی درباره اشخاصی که نام شرایط آنها در قرآن آمده است همیشه افراد در شرایطی قرار گرفته اند که نیاز به گشایشی عظیم در جریان زندگی شان داشته اند و جالب اینکه همیشه هم گشایش الهی در زندگی آنها رخ داده است.
زمانی که حضرت ابراهیم به دستور حاکم وقت باید به آتش انداخته می شد آن حضرت به گشایش الهی عظیم در زندگی اش نیاز داشت و خداوند به درخواست او پاسخ داد:
گفتیم: «ای آتش، برای ابراهیم سرد و بیآسیب باش.»
سوره انبیاء آیه ۶۹
زمانی که حضرت موسی و قوم او در خطر حمله سپاه فرعون بودند او نیاز به گشایش الهی عظیم در زندگی اش داشت و خداوند به درخواست یا نیاز او پاسخ داد:
و در حقیقت به موسی وحی کردیم که: «بندگانم را شبانه ببر، و راهی خشک در دریا برای آنان باز کن که نه از فرارسیدن [دشمن] بترسی و نه [از غرقشدن] بیمناک باشی.»
سوره طه آیه ۷۷
زمانی که حضرت یونس به خاطر خشم راهی دریا شد و در شکم ماهی گرفتار شد به گشایش الهی عظیم در زندگی اش نیاز داشت و خداوند نیاز او را پاسخ داد:
پس او را در حالی که ناخوش بود به زمین خشکی افکندیم! و بر بالای او درختی از کدوبُن رویانیدیم. (۱۴۶)
سوره الصافات آیه ۱۴۵ – ۱۴۶
موارد زیادی در قرآن آمده است خداوند گشایش الهی را به زندگی افراد جاری کرده است.
من، شما و همه انسانها هیچ تفاوتی از نظر ارزش و اعتبار انسانی نزد پروردگار نداریم و مستحق دریافت بارها گشایش الهی در زندگی خود هستیم.
نگرش ها و توصیف هایی که شما را نزد خداوند حقیر و کوچک می شمارد باور نکنید. عموم انسانها عقیده دارند که انسانی پست و حقیر هستند و فقط عده اندکی از انسانها مورد رضایت و توجه پروردگار بوده اند. به هیچ وجه اینگونه نیست.
گشایش های الهی که در زندگی من در طی همین چند سال رخ داده است کم از گشایش الهی که در زندگی پیامبران رخ داده است نیست.
تغییری که من در زندگی خودم و افراد زیادی در سراسر جهان ایجاد کرده ام نشان از جاری شدن گشایش الهی به زندگی من است. من چگونه می توانستم افراد علاقمند به لاغری با ذهن را کشورهای مختلف پیدا و آنها را ترغیب به استفاده از دوره های آموزشی خود کنم؟ قطعا این گشایش الهی در زندگی ام بوده است.
موارد زیادی در زندگی من رخ داده است که از توان من برای برآورده کردن آنها خارج بوده است و قطعا گشایش الهی باعث تحقق آنها شده است.
حتما شما هم تجربه گشایش الهی را در زندگی خود داشته اید اما آن را لطف خداوند دانسته اید که فقط یک بار می تواند شامل حال شما شود. اما گشایش الهی سهمیه بندی نشده است. بارها می توان در زندگی گشایش الهی را تجربه کنید.
سیلاب الهی
در داستان حضرت داود آمده است وقتی در شرایط دشوار گرفتار شد به گشایش الهی نیاز داشت. او و یارانش در برابر سپاهی عظیم گرفتار شده بودند که هیچ شانسی برای پیروزی بر آنها نداشتند.
حضرت داود از خداوند یاری خواست و خداوند وعده پیروزی به او داد.
در تورات آمده است که حضرت داود می فرماید:
خدا بر دشمنان من به دست من مثل رخنهٔ آب رخنه کرده است.
دقت کنید حضرت داود قدرت خداوند را به رخنه آب تشبیه کرده است.
وقتی گشایش الهی جاری شود قدرت خداوند مانند سیلابی خروشان همه مسائل و مشکلات را با خود می برد و زندگی تان را پاک و مطهر می کند.
حتما از طریق رسانه ها حرکت سیلاب را مشاهده کرده اید که چگونه ماشین ها و خانه ها را با خود حمل می کند.
قدرت سیلاب ذره ای از قدرت خداوند است که به جریان درآمده است.
ممکن است مشکلی در زندگی تان داشته باشید که به نظرتان بزرگ و حل نشدنی باشد.
شاید موانعی در مسیر تحقق خواسته هایتان باشد که تصور کنید هرگز موفق به عبور از آن نخواهید شد.
شاید در بحران عاطفی قرار گرفته باشید که تصور می کنید زندگی به آخر رسیده و هرگز رنگ خوشبختی را نخواهید دید.
هرآنچه از مسائل و مشکلات در نظر و ذهن شما بزرگ و حل نشدنی باشد زمانی که گشایش الهی در زندگی شما جریان پیدا کند مانند برگی در جریان رودخانه خواهند شد و به سادگی از مسیر زندگی تان برداشته می شوند.
بیماری تان ممکن است در نظرتان بزرگ و رفع نشدنی باشد اما این مانع در برابر سیلاب گشایش الهی هیچ چیز نیست.
رکود در کسب و کارتان ممکن است در نظر شما همیشگی و غیرقابل تغییر باشد اما این مانع در برابر سیلاب گشایش الهی هیچ چیز نیست.
شاید نیاز به یک کار عالی داشته باشید و مدت ها بیکار بودن باعث شده که تصور کنید هرگز در جایی پذیرفته نخواهید شد اما این مانع در برابر سیلاب گشایش الهی هیچ چیز نیست.
شاید فرد یا افرادی شما را تهدید کرده باشند درحالی که آنها از شما بزرگتر، قدرتمندتر، بانفوذتر و از نظر اقتصادی تواناتر هستند اما این ها در برابر سیلاب گشایش الهی هیچ چیز نیستند.
برای تجربه سیلاب گشایش الهی در زندگی تان باید آماده شوید.
باید نگرش های محدود کننده درباره خداوند را از ذهن خود پاک کنید و نگرش های گسترش دهنده را جایگزین کنید.
اگر انتظار یک جوی باریک آب از نعمت ها را دارید از این لحظه انتظار سیلابی از گشایش الهی را داشته باشید.
این نگرش که من به یک جوب باریکه قانع هستم را از ذهن خود پاک کنید.
یک جوی آب هرگز قادر به برداشتن موانع زندگی تان نخواهد بود.
چند قطره باران هرگز قادر نیست حیات و زندگی را در زمین گسترش دهد.
چند پرتو نور آفتاب برای شد و نمو گیاهاه کافی نیست.
چند دقیقه بارش برف هرگز نمی تواند زمین را سفیدپوش کند.
به این نکته توجه کنید که هم چند قطره آب که از آسمان می بارد باران است و هم به بی نهایت قطرات آبی که از آسمان می بارد باران گفته می شود اما نتیجه و تاثیر آنها با هم بسیار متفاوت است.
اگر انتظار شما از خداوند کم باشد و به همان قانع باشید قطعا همان مقدار را به شکل گشایش الهی در زندگی خود دریافت می کنید اما این مقدار برای با خود بردن موانع زندگی تان کافی نیست.
انتظارتان از خداوند را تا می توانید افزایش دهید. انتظار سیلاب گشایش الهی را داشته باشید.
نگران این نباشید که شاید از پس سپاسگزاری نعمت های الهی بر نیایید یا نتوانید به خوبی از آنها استفاده کنید.
نعمت ها بی نهایت است و اصلا اجبار یا دستورالعملی برای چگونه استفاده کردن از آنها تعیین نشده است.
نگران عواقب دریافت نعمت های الهی نباشید.
خود را لایق دریافت و تجربه معجزات الهی در زندگی تان بدانید.
ما فقط به قطره ای از لطف الهی فکر می کنیم و برای دریافت آن هم انبوهی از بایدها و نبایدها در ذهن خود ایجاد کرده ایم. خداوند برای ما اقیانوسی از الطافش را مهیا کرده است.
ما به جوی باریک می اندیشیم درحالی که خداوند سیلاب گشایش الهی را برای ما در نظر گرفته است.
زیاد بخواهید و زیاد استفاده کنید و زیاد تجربه کنید. این زیاده خواهی مقدس و خداپسندانه است.
تمرین:
۱- نگرش شما درباره قناعت کردن در زندگی چیست؟ شنیده ها و تجربیات خود درباره اهمیت قناعت کردن در زندگی را شرح دهید.
۲- به نظر شما قناعت کردن نشانه ایمان و تسلیم پروردگار بودن است یا خیر؟! شرح دهید.
۳- نگرش شما درباره گشایش الهی در زندگی انسان چیست؟ تجربه گشایش الهی در زندگی خود یا اطرافیانتان را شرح دهید.
۴- احساس خود درباره گشایش الهی را شرح دهید. اگر گشایش الهی را در زندگی تجربه کرده اید درباره آن بنویسید.
۵- تصور کنید زندگی شما تحت تاثیر گشایش الهی قرار گرفته است. تغییرات ایجاد شده در شرایط احساسی و محیطی زندگی خود را تجسم و درباره آن شرح دهید.
منتظر خواندن نوشته های شما هستم
همراه همشگی شما: رضا عطارروشن
امتیاز 4.68 از 38 رای
با دیگران به اشتراک بگذارید تا امتیاز بگیرید!
سلام برخدایی مهربان. و بخسنده تو هربخش بخشنده نه فقط بخشنده کناه . بخشنده نعمت وبارارش اون تو زندگی انسانها
سلام بر استاد عطار. روشن وهم مسیران
زمانی که کودک بودن تو اون ایام توخانواده من دختر عمه داشتم که خدا همه رفتاکان خاک رو قرین رحمت کنه که از لحاظ،مالی دروضعیت عالی نسبت به وخانواده من داشت زندگی میکرد وضعیت خوبی بهتری رو در زندگی خو دش داشت حتی باره تو خانواده من کل اقوام اون آدم زیاده خوا میدستن ازنگاه خانواده من این گناه حساب میشد وبارها اطرافیانم با گفتن اینکه اون فردی طماه هست به کم رضایت نمیده نباید به این شکل باشه من که بجه بودن این باوره در خودم ایجاد کرده بودن این حرف درست هست
تا این زمان من خانواده اطراف تووصعیت کمی ازلحاظ مالی زندگی داشتم توحالت رفع نیاز ازهرجیزی تومنزل پا بود
برای باره اول که من با خواهر وشوهر ش مهمان منزل دخترعمه شدم اون زمان من ۱۵ سال بود از فراونی از زیاد بودن مواد خوراکی از بودن وسایل زیاد از مبل تخت اتاق خواب از لباس از هرچیزی که توخونه ما درحد جند نفر بود شاید ۱۰ نفر توخونه این دخترعمه به تعداد ۵۰ تا ۶۰ نفر بود به قدری توخونه اش فراوانی موج میزد توتصور م هی میگفتم آخه چرا همه این خانم رو ادمکناه کاری میدونن اون که داره زندگی خیلی راحتی از خانواده من داره یعنی این همه فراوانی ازچی ایجاد شده
بدها که ازدواج کردم اون دارایی رو هوش فکر و نگاه اقتصادی دخترعمه خودم میدوستم چون همسر این باوره رو داشت بود خودش به این شکل عمل میکردیم من باور گناه. تغییر دادم به هوش اقتصادی دخترعمه تبدیل کردم
ولی این سوال برام بود دختر همه منکه اصلا کاره بیرون از منزل نداره پس این دارای ازکجا ایجادشده
همسرش ارتشی بود درآمدش دست دخترعمه من بود
ولی با این دیگاه متو جه شدمنگاه دخترعمه وافکار ت بخش فراونی موج میزد حتی یی باره وفتی نیمه شب از ما تقاضای تب برای دل درد داشت تومنزل ما نبود کلی تعجب کرد که ما توتهران از داشتن نبات تومنزل کمدارم وخودش کفت توخونه من هرچیزی که تصورات باشه هست چرا تومنزل شما نبات نیست یادم هست همون زمان که ما مهمان منزلش بودیم چون از شهر دور بود توسایت ارتش شاهین شهر اصفهان زندگی میکرد تو تویی اتاق وفتی در بازمیگردی انکاربه یی فرشکاه رفته بودی ازهرچیزی کیسه کیسه روی هم جیده شده بود ولی من هیچ زمان به یاد ندارم که تومنزل ما به این شکل بود فقط برنج شاید کیسه ای داشتیم هرجیزی به آندازه ظرفش که تومنزل ما بودخرید میشد اضافه نبود که کناره گذاشته بشه
ولی زمانی که با همسرم ازدواج کردم دیدم اون داره به شکل دخترعمه رفتا میکنه ازخرید و بی اندازه از بودن وسایل خوراکی زیاد از خرید برنج قتد شکر به شکل زیاد ازروغن تواون زمان ۱۸ کلیوی جامد اون توظرف بزرگ اهنی که اون زمان همه به این شکل خریدنداشتن اگه بود ظرف آخرش ۴ کلیوی بود
ولی همسرم همیشه به این شکل خرید داشت ومناون نشانه هوش اقتصادی می دوستم کلی حالا متوجه شدم من چون اون باوره هنوز داشتم که این همه خرید زیاد هست نبایدانجام بشه این زیاده خواهی هست ولی همسرم هم باوره به کاره زیادداشت که توانش داره هم باوره این داشت که کاره فراوان هست مشتری زیاد هست اگه واون بخواد براش به شکلی خوب بزرگی انجام میشه خدا کمکش میکنه تصورش این بودکه ازامامان درخواست داشته اون توسط زیاد خدا کمکش کرده همه روبهش داده اون کارهش خوب انجام داده میده خدا بهش میده وواقعا توخونه من فراونی موج میزد
کل فامیل براشون تعجب بود که جرا به این شکل هست ولی چون همسرم مغازه دارای میکرد همه اون به شغلش ربط داده ودارایی که وداره رونشونه همین مغازه حساب میکردن ولی زمان شد که همسرم حدود ۱۶ سالی هست که کل باوره تغییرکرده همون معازه در آمدش به پایین ترین نقطه آمده حتی بارها توهمین چندماه گذشته اصلا هیچ فروش رو نداشتن هی تاکید داره که کاره کمهست پول دست کسی نیست هیج کاره نیست مردم بیهوده مغازه اجاره میکنن باید کلی ضرر بدن وحتی با افرادی برخورد داره که وانهاو هم کاملا به شکل همسرم فکرکردن حرف میزنن افکارشون تواون بخش هست
حتی برای خرید وسایل منزل توافکار اصلا امکان نداشت که به این شکل باشه شاید فقط،یی وسیله توافکارش بودکه تغیبر نیاز داره ولی من ازخدا خواستم تغیبر خوب به کل زندگی من بزنه جون واون قادر هست ومیشه سال پیش توحساب همسر پول نقد زیادی بود ولی اصلا موفق به خرید نشد امسال توحساب همسرم پول نقد تو کمترین شکل که فکرش خودم نمیکردمبود حتی خودش میگفت امسال عید. براش سخت خواهد بود
ولی توهمین شرایط سخت خدایی عزیزم چنان بارش نعمت الهی رو توزندگی من رقم زد که خودم کاملا ابن بارارش لمس کردم وحتی شب فبل که خواهرشوهر منزل ما آمد همسر با دیدن وضعیت منزل ما اول فکرفوری گفت که همسر حسابی به خرج انداختم پول زبا ی رو
و خرج کرده ولی واقعیت نداره من با کمترین پول وبا کمترین نقدینگی بهترنه رو تهیه کردیم
توجای قرا گرفتم که ارزانترین شکل رو داشت با پولی یی دست مبلی که تو یافت اباد میشد خریداری ما هم ومبل کرفتیم اون دودست تازه کل پول روهمپراخت نکردی به شکل قسمتی با کمترین پول پرده خردیدم تو شکلی زیبا و لوستر گر فتم با شیکترین مدل ونو وهمه تو کیفتی عالی که حتی همسرم به شوخی به خواهرش فیمت و مبل رو همون قیمت یافت ابا گفت کامل فبول کردکه ابن وسایل کلی پول برای خردیدش رفته ولی واقعیت ندارد ابن بارش نعمت الهی توزندگی من بود چوم من تو اولین حرکت برای خرید که داشتم ازمنزل خارج میشم تو هر گودم این صحبت با خدایی خوددم بود خدایاد با شکلی که خودت میدونی تومکانی که بهنرین هست توشکل راحت آسون با شرایطم خلاصه ریش قیچی دست خودت هست برام آسون راحت دل بخوا وبا قیمتی که به همسرم فشار میاد با پول کمی که توحساب من هست هم شد تغیر چشمگیری را تو متزل من که وادر شد کلی تعریف که جقدر زیبا هستن وسایلی که خریدم چقدربا کیفت هست وچه هم اهنگی زیبای به زندگیم زدم خوب من برام این باراش نعمت الهی تواین بخش وافعا بود
آموزش که اینزمان رو دیدم کلی اول ازخدای خودم تشکردارم که امسال این باراش الهی رو به زندگیم رقم زد طوری مسبر این تغییررو برام جید که امروز که تصور این کاره رو دارم مرودمیکنم به خودم میگم خدا تو خواست به توثابت کنه زمانی اون بارش توزندگیت واردکردمدکه اون پول که توتصورات تو ودیگران بودکه باید باشه تا بشه این همه خرید انجام بشه نه نیست میشه با کمترین به بیشترین رسید چون خالقم برام این کاره رو توبهترین شرایط تو بهترین حال وتو بهترین مکان برای انجام دادم من چندین جا رفتم انکاراین چیدمان مسبر دریافت این باراش بود که به من به خودممن اون اثابت بشه که خوب نگاه کن بودن ن تواین مسیر کمک که دارای دیدگاه مینويسم اون یاداشت کنی گه خودت بودنی من برآت چکار کردم اگه کمی هم تردیدهایی برای دریافت توبخشهای دیگه اون به یقین کامل تبدیل کنی آره من و توبخش دریافت سلامتی با کمی شک بودن وبعًضی زمانهنوز اون شک ته ذهنمهست که خدا برام توبخش سلامتی کاری میکنه هی مینویسم تاکیددارم که حتمی هست
ولی تواین جند روز گذشته که ایده این کاره برلم آمد اون کمی شک رو داده کم رنک میشه آمروز با این دیدگاه اون به یقن رسودنم که خالق من برای باراش نعمت اول من تواین مسبر قرار داد برام حمایت خودش گذاشت که من آدم عجول رو به صبر تواین مسبر تشویق کرد
توبیخش لاغری بازم وزن کم کردم توبخش خودش ودر نعمت هم اون اول کم کم به من داد یی زمان اون به شکل بارارش به من نشون داد حالا داره به من میگه من که تواستم این همه کاره برآت انجام بدم سلامتی جسمت که برام مثل آب خوردن هست نکران نباش ادامه بده زمانی چشم باز کنی می بینی تو سلامتس کامل که اصلا تو تصورهم نبود هستی ولی یادت بمونه که من برات چکارکنم
تو این جند روز که دارم تور این مسیر نازه تو بخش سلامتی وارد شدم درد بیشتری به پام وارد شده حرکتم کند شده ولی افکارم داره توبخش خوبش وارد میشه این درد اصلا برام مهم نیست این اولین مانع این مسیر برای دلسرکردن من هست که ادامه ندم ولی من متوجه شدم موانع زیادی رور رعد کردم تودبخش لاغری با رعد شدن کاره به پیش رفت توبخش خداشناسی همکلی موانع سخت رودرعد کردم حتی با خود واقعی روبرو شدم با فبول خصوصیات که تو تصور اصلا نداشتم با شکستن قلک دورنم با بغل کردن ترسهای خودم زمانیکه داشتم این تمرین روانجام میدم تنم تولرزش بود دستهای موقع بغل کردن وترسهای خودم می لرزید کلی مانع اون مسبر رو هم طی کردم که واین زمان. از بارش نعمت الهی تو زندگی حرف میزنم این هم مانع این مسبر هست با کمک ازخدای خودم که به من داده میشه اون رو هم رعد کرده وکسترش نعمت این بخش رو هم دریافت میکنم
هنوز برای مناینتکرار فابل فبول هست به یی باره فقط نیست شاهد تکراراون درتعداد زیادخواهمبود به همین یی باراش راضی نخواهمبود که ازخدایی که کل جهان هستی رو به این آسونی آفرینش کرده یی بارش نعمت کمهست من انتظار ازخدای خودم افزایش پیدا کرده میدنم این بارش نتیجه کاره یی ساله خودمهست که کل این زمان واقعا داشتمکاره میکردم
نتیجه به این خوشکلی به این زیبای که هرصبج چشم بازمکنم اون باراش نعمت رو نگاه کنمکلی حس قشنگ وتجربه عالی ازاین باراش رو بینم حتی با نگاه گردن به آویزهای لوستر که تواسمان سقف خونه برق میزنن رقص نور زیبای تو سقف خونه من رو شکل دادن کلی حال دلم عوض میشه به پردهای خونه نگاه میکنم کلی ابرهای توهمپبچیه رو حس میکنم به مبلها که خرید نگاه میکنم موجی از سخره ها که روش چمنی نرم کشیده شده با دست کشیدن به این مبلها حسم عالی میشه با نگا گردن به پابه چوبی این مبلها حس جنگل وزیبای اون درک میکنم که خدا توو جنگلی این جوبها رو خلق کرده با باراش نعمتش اون توخونه وارد شده تو معدن شیش کل سنک بوده گه شیسه تبدیل شده وشدهلوستر با امروزی خدا اون تبدیل شد به لوستر که رقص تورش تو
سقف خونه من به من لذت بده
به یاد دارمدتوطی ۷ ماه گذشته برای تمرین سپاکزاریی که. وپوتودوره خدا هرگز دیر نمیکند بود برای هرنعمت ازخدای خودم تو ددفتر سپاسگزاری تشکر و سپاکزاریی همین نعمت روداشتم کلی افکار توبخش وجود معدنها این نعمت که مجزن دارایی خدا بود تشکر سپاس گزار بودم گذشت کلی تمرین رو با حس عالی انجام دادم
هر روز توجه تو بخش نعمت وسپاسگزاری اون با حس خوب بود وجال همون توجه شده باراش. نعمت و وارد زندگی من شده
پس این خدای برات پن تو بخش سلامتی واسنقال مالی هم کم نخواهد گذاشت بی شک اون به من میده زمانی که توبخش رایگان هی می نوشتم من تواین مسبر پام خوب خواهد شد
اون اطمینان از کجا تو. فلبم ورذهنمبود خودش جای سوال داره خدا مسبر رو برام من چیده باراش به من داده خلاصه من تواین مسبر هیج کاره هستم خودس من آورد خودش من راهنمای کرد خودش به من نعمت داد حالا خودش به من ایده داد حالا دارم توایده خدا حرکت میکنم
وخودش سلامتی که من اون از دست دادم به من بر گشت میده دیگه هیج شکی ندارم درد میخواد تو اوج باشه بخش متفی میخواد دلسرم کنه امکان نداره چون من خدا خودم رو دارم اون دربرابر خدای من که تو روح فلبم وتو هر نفسم دارهم حسش میکنماون اصلا موفق نخواهدبود چون من با نیروی عظیمی خودم رو دارم تو ارتباطات حس میکنم من خودم همراه ا با خدای خودم میبینم اون تازه توساعتها از. روز اگه اون به شکل هر دقیقه باشه چقدرمعحزه عظیمی رو به زندگی من میزنه با همین زمان کم اون به شکل باراش حس میکنم
حتی تو این جنددروز افرای که به منزل من آمدن تو دید و تگاهش وضعیت شغلی همسر بسار خوب بوده پشرفت داشته که پا قادربه خرید این وسایل شدیم نه تووضعیت همسر تغییر ودرامد ایحادنشه تونگاه من تغییر اساسی ایجاد شده که همه به من داره نشون داده میشه که بفهم کاری که خالقم برام انجام داده میده خودم به درک وبرزگی اون پی میرم دیگران اون درک رو ندارن جون اصلا این مسیر رو ندارن این آگاهی روکسب نکردن
در خودش هیچ تغییر رو ایحاد نکردن آنها همون تفکرات سابق رو دنبال میکنن هنوز همون حرفاها که خودممن میزدم یی سالی هست که مسیر فکری رو از. دیگران جداکردم مسبر توجه رو تغییر دادم افکار تو بخش مثبت هست حسم رو توحالت خوبش نگه داشتم شوراشتیاق رو توحالت بالا نگه داشتم تمرین انجام دادن توانایی خودم کار کردم اخبار وحرفهای مشکل داره رو نه شنیدم ونه بهش توجه کردن تا زمانی که امکان داشت نه دیدم ونه گفتم ونه تکرار به دیگران کردم خلاصه مجموعه کارهایی کردم داره نتبجه رو به من میده
توبخش سلامتی متا سفانه متوجه شدمکلی اینکاره که توبخش سلامتی انجام دادم به شکل کامل نبود ناقص بود هی به دیگرا ت وتعداد کمهم بازمگفتم توجه بازم دادم به ایندپمشکل که هنوز اون موفقیت ندارم پس متوجه شدمکه کل مسیری که برای لاغری و شناخت خالقم رو داشتم انجام دادمرتواین مسبر بازم به شکل سلامتی انجام بدم همین بارش نعمت الهی و توبخش سلامت رو شاهد خواهم بود
خدا پشت وپنا هتون. یا حق. حق نگه دارتون