حتما در زندگی خود خواسته هایی دارید که تصور می کنید از عهده تحقق آن بر نمی آیید. ندایی از درون توجه شما را به سمت خداوند می برد تا از او درخواست کمک کنید.
برآورده شدن خواسته شما نیاز به گشایش الهی در زندگی تان دارد که از نظر شما بسیار عظیم و احتمال رخ دادن آن محال است. در این صورت خداوند فراتر از انتظار شما عمل نخواهد کرد.
قناعت کردن
همیشه در زندگی به قناعت کردن سفارش شده ایم.
کم بخور همیشه بخور، به کم قانع باش، هرکس بامش بیش برفش بیشتر، درسته که نداریم ولی شب سر راحت روی بالشت می ذاریم، هرکس بیشتر داشته باشه حساب کتابش با خدا سخت تره.
همیشه ما رو از زیاد داشتن نهی کردند. جالب اینکه همه رنج و درد و ناراحتی ها بخاطر کم داشتن بوده ولی نمی دونم چرا همیشه ما رو از زیاد داشتن ترسوندن.
این نگرش که به کم قانع باش درباره خداوند هم صدق می کنه و حتی به ما گفتند که از خدا هم نباید زیادی بخوای.
به هرچی خدا بهت داده قانع باش. اگه سلامتی داری کافیه، اگه بچه سالم داری کافیه، اگه دستت به دهنت می رسه کافیه.
به نظرم همه افرادی که در زندگی با کمبود مواجه هستند تصورشون درباره افرادی که ثروتمند و از نعمت های الهی برخوردارند این است که آنها در رنج و سختی هستند.
بارها از خانواده ام شنیده بودم که فلانی رو می بینی که انقدر ثروت داره ولی چه فایده بچه اش مریضی لاعلاج گرفته.
فلانی هست که خیلی ثروتمنده ولی چه فایده زندگی نداره، بچه هاش ازش شکایت کردند.
فلانی انقدر ثروت داره ولی چه فایده خدا بچه اش رو ازش گرفت.
فلانی انقدر ثروت داره ولی چه فایده که مریضی اش خوب نمیشه.
هر وقت درباره یک فرد ثروتمند صحبت می شد حتما از مسائل و مشکلاتی که در زندگی داره صحبت می کردند و اون رو به ثروتمند بودنش ربط می دادند و یه جوری بیان می شد که انگار خداوند بخاطر ثروتمند بودنش این مشکل رو براش ایجاد کرده.
در همان دوران نوجوانی همیشه برام سوال بود که چطور خانواده من مشکلات خودمون رو مصلحت خدا می دونستند و می گفتند که باید صبر و تحمل کنیم ولی مشکلات ثروتمندان رو عذاب الهی در نظر می گرفتند؟!
این نگرش به شکل عمومی درباره ثروت و ثروتمندان در جامعه ما و احتمالا همه کشورها وجود داره. دلیلش هم اینه که چون از نظر ما داشتن این حد از ثروت از راه درست امکانپذیر نیست تصور میکنیم که هرکی از یه مقدار بیشتر ثروت و دارایی داره حتما دزد یا کلاهبرداره یا از راه های نادرست به ثروت رسیده و بخاطر همین خدا هم به مشکلات گرفتارش کرده.
به خاطر دارم سال ۹۵ برای تمرکز بر آموزش لاغری با ذهن اقدام به جمع کردن مغازه ابزار و یراق کردم.
بعد از جمع کردن مغازه از نظر اطرافیانم این کار احمقانه بود و ابراز نگرانی می کردند که خدا به رضا رحم کنه، داره با خودش و زندگی اش چیکار می کنه!!!!
یه جورایی همه منتظر بدبخت شدن من بودند حتی برخی از نزدیکانم اعلام کرده بودند که این کار رو نکن چون میدونی کسی نیست که بعدا بتونه دستت رو بگیره و کمک حالت باشه.
چند ماه از جمع کردن مغازه گذشت که به لطف خدا تونستم ماشین ۲۰۶ در حد صفر بگیرم درحالی که ماشین قبلی رو هم داشتم.
اولین بار در طول تاریخ خانوادگی ما بود که یک نفر دو ماشین داشت.
هرکی منو با ماشین می دید یه مبارک باشه می گفت و سریع می رفت سر اینکه از کجا پول آوردم که ماشین خریدم.
خیلی شرایط زندگی من تغییر کرده بود و گوشی جدید و لباس جدید و خلاصه خیلی چیزها تغییر کرده بود و اطرافیانم این تغییرات رو می دیدن.
چند ماه بعد به لطف خدا خونه بزرگتر و خیلی شیک با تمام وسایل نو خریدم و دیگه سر و صدای افراد بلند شد که رضا داره چیکار می کنه.
چندین بار مادرم که الان ساکن بهشته به من می گفت: رضا داری چیکار میکنی! همه ازم سوال می کنند و نگران شدم که داری چیکار میکنی!
نزدیک ترین افراد به من تصورشون این بود که دارم کار خلاف می کنم و حتی به من تذکر می دادند که: رضا مواظب باش کاری نکنی آبرومون بره.
به زبون نمی گفتند که داری دزدی می کنی ولی واضح بود که عقیدشون اینه که حتما دارم یه کار خلاف می کنم که به این شکل زندگی ام تغییر کرده.
البته این نگرش هم از قبل در ذهن همشون بود و بارها شنیده بودم و حتی خودم این عقیده رو داشتم که وقتی کسی اوضاعش تغییر می کرد این عقیده رو داشتیم که حالا صبر کن چند روز دیگه گندش در میاد.
همه نگرش های اینچنینی که در ذهن بشر ایجاد می شود فقط به این دلیل است که ما باور نداریم خداوند می تواند خیر و برکت فراوان را وارد زندگی مان کند.
جالب اینکه با اینکه همیشه به زبان می گیم که خدا رزق و روزی می رسونه ولی باور نداریم که خدا رزق و روزی زیاد برسونه. عقیده ما اینه که رزق و روزی باید در حد رفع نیاز حتی یه مقدار کمتر باشه که رنج و فشار همیشه باشه چون پول باعث گناه و دوری از خدا میشه.
بنابراین انتظار ما از خدا این نیست که ثروت را به سمت ما جاری کنه به همین دلیل وقتی افراد ثروتمند را مشاهده می کنیم اطمینان داریم که این نامرد معلوم نیست خون چند نفر رو توی شیشه کرده که به این ثروت رسیده.
سالها هر وقت ماشین مدل بالایی می دیدم اول به صاحب ماشین فحش می دادم و اطمینان داشتم از راه نادرست و کلاه برداری تونسته صاحب این ماشین بشه.
ناگفته نماند که با نگرش هایی که از کودکی درباره جنبه های مختلف زندگی در ذهن ما ایجاد شده خیلی هم بی راه نیست که هرکی رو ببینم خوب زندگی می کنه فکر کنیم داره خلاف می کنه.
چون پدرم عقیده داشت نون حلال برای سر سفره است و به ملک و ماشین و حساب بانکی نمی رسه.
همین الان شاید نظر شما هم این باشه و اگه از اطرافیانتون درباره ثروتمندان سوال کنید عموما پاسخ اینه که از راه کلاهبرداری به ثروت رسیدند.
دلیل اینکه هرکی بیشتر از ما درآمد و دارایی داشته باشه از نظر ما غیرمنطقی به حساب می یاد اینه که من ثروت و دارایی افراد رو با شرایط و درآمد خودمون مقایسه می کنیم و چون عقیده درآمد ما از راه حلاله پس مطمئن می شیم که درآمد اونها از راه حرامه.
من همیشه به این شکل محاسبه می کردم که من ماهی انقدر درآمد دارم و وضع زندگی ایم اینه اونوقت چطور یه نفر ماشینش فقط به اندازه ۵۰ سال درآمد ماهانه منه؟؟!!!! حتما دزدی میکنه والا راه تو راه حلال از این پول ها نیست.
زمانی هم که کارمند بودم که دیگه بدتر چون همه چی رو با حقوقم که ثابت بود محاسبه می کردم و همه رو دزد و کلاهبردار می دونستم.
زمانی که به لطف خدا در مسیر تغییر زندگی قرار گرفتم و نگرش های من درباره خداوند تغییر کرد متوجه شدم که پیمانه ورود نعمت به زندگی من به اندازه نگرش ها و عقایدیم می باشد.
سال ۹۳ پیمانه ورود نعمت به زندگی من ماهانه کمتر از ۲ میلیون تومان بود.
سال ۹۴ به دلیل تغییراتی که در نگرش ها و عقاید من ایجاد شد پیمانه من سه برابر شد و به ۶ میلیون در ماه رسید.
سال ۹۵ این روند ادامه داشت و پیمانه من به حدود ۱۵ میلیون در ماه رسید.
سال ۹۶ پیمانه من به بیش از ۳۰ میلیون در ماه رسید و این روند به همین شکل افزایش پیدا کرد.
این درحالی بود که پیمانه ورود نعمت ها به زندگی اطرافیانم همچنان همان اندازه چند سال قبل بود و طبیعی بود که تصور کنند حتما من از راه خلاف درآمدم افزایش پیدا کرده. درصورتی که درآمد من از فروش دوره های لاغری با ذهن بود که باعث تغییر و تحول عظیم در زندگی شرکت کنندگان می شد و میزان رضایت افراد از تهیه این دوره ها بسیار زیاد بود.
من در حال انجام کاری بودم که مقدس ترین کاری بود که در تمام عمرم انجام داده بودم که باعث خوشحالی و رضایت و تغییر شرایط زندگی انسانها می شد و هر روز صدها پیام تشکر و دعای خیر از طرف استفاده کنندگان برای من ارسال می شد اما اطرافیان من نگران بودند که رضا وارد کار خلاف شده تا جایی که برادر بزرگم چند بار به من نصیحت کرد که رضا مراقب باش کاری نکنی آبروی خانوادگی مون بره.
منی که سالها چشمم به دست خانواده و اطرافیانم بود که بلکه به من کمک کنند تا مشکلات زندگی ام را برطرف کنم، منی که همیشه به دولت و حکومت بد و بیراه می گفتم که باعث بدبختی من شدند وقتی یه ذره تونستم نگرشم رو تغییر بدم و نگاهم رو از دست مردم بردارم و از خدا انتظار رزق و روزی داشته باشم این همه تغییر در زمان کوتاه در زندگی من رخ داد.
اینکه در قسمت قبل درباره سریع الحساب بودن خداوند شرح داده شد به دلیل تجربه من در سرعت تغییر شرایط زندگی ام بود.
من وقتی باور کردم خداوند سریع الحساب است بعد از ۱۵ سال که برای بهبود شرایط زندگی ام تلاش می کردم و هر سال شرایطم بدتر می شد فقط در طی دو سال چنان تغییراتی در زندگی من شکل گرفت که از نظر خودم به دلیل معجزه الهی و از نظر اطرافیانم بخاطر دزدی و کلاهبرداری بود.
تجربه گشایش الهی
برای تجربه گشایش الهی در زندگی تان باید انتظار خود از خداوند را تغییر دهید.
خداوند با قطره چکان نعمت ها را بین انسانها تقسیم نمی کند.
خداوند برای ورود نعمت به زندگی شما دفتر و دستک برای حساب و کتاب واجبات و مستحبات شما ندارد.
خداوند بر اساس با خدا بودن انسانها بین آنها نعمت تقسیم نمی کند. از نظر خداوند همه موجودات با خدا هستند چون خودش آنها را خلق کرده است.
باید به تجربه گشایش الهی در زندگی تان ایمان داشته باشید.
باید به اینکه خداوند می تواند گشایش الهی را وارد زندگی تان کند باور داشته باشید.
باید به اینکه شما لایق و مستحق دریافت گشایش الهی در زندگی تان هستید باور داشته باشید.
هیچ دلیل و منطقی برای دریافت گشایش الهی در زندگی تان نیاز ندارید مگر اینکه این انتظار را از خداوند داشته باشید.
بارها در زندگی از اینکه خداوند به برخی انسانها که از نظر من انسان خوب و با خدایی نبودند نعمت داده بود متعجب بودم و با این نگرش خودم را توجیه می کردم که این فرد از خدا دور شده و خداوند به او نعمت داده که او مشغول نعمت هایش شود و از خدا دورتر شود.
نظر من، شما و انسانها درباره یکدیگر هیچ ارتباطی با نظر خداوند درباره انسانها ندارد. خداوند همه انسانها را واجد شرایط و مستحق دریافت نعمت ها قرار داده است.
در قرآن کریم هرکجا صحبت از نعمت، فراوانی، بخشش و جاری شدن ویژگی های خداوند در حق انسان است از عبارت یا ایها الناس استفاده شده است. همه انسانها در گروه دریافت کنندگان قرار گرفته اند فارغ از اینکه انسانها بر اساس جنسیت یا دین یا سن و …. تفکیک شده باشند.
- انتظارتان از خداوند تجربه گشایش های ناگهانی در زندگی باشد.
- انتظارتان از خداوند فوران الطاف الهی در زندگی تان باشد.
- انتظارتان از خداوند سرازیر شدن مشتریان در کسب و کارتان باشد.
- انتظارتان از خداوند سیلابی از جریانات عالی در زندگی تان باشد.
این نگرش که باید به مقدار زیاد از خداوند درخواست کنم و دعا و گریه زاری کنم تا بلکه خداوند گوشه چشمی به من بکند را از ذهن خود پاک کنید.
این نگرش را در خود ایجاد کنید که همیشه خداوند با تمام توجه و توان بی نهایت خود در حال مشاهده و در انتظار درخواست های شماست نه با گوشه چشم. تمام رخ، تمام قد و با تمام قدرت بی نهایتش همراه و حامی شماست.
در حکایت های قرآنی درباره اشخاصی که نام شرایط آنها در قرآن آمده است همیشه افراد در شرایطی قرار گرفته اند که نیاز به گشایشی عظیم در جریان زندگی شان داشته اند و جالب اینکه همیشه هم گشایش الهی در زندگی آنها رخ داده است.
زمانی که حضرت ابراهیم به دستور حاکم وقت باید به آتش انداخته می شد آن حضرت به گشایش الهی عظیم در زندگی اش نیاز داشت و خداوند به درخواست او پاسخ داد:
گفتیم: «ای آتش، برای ابراهیم سرد و بیآسیب باش.»
سوره انبیاء آیه ۶۹
زمانی که حضرت موسی و قوم او در خطر حمله سپاه فرعون بودند او نیاز به گشایش الهی عظیم در زندگی اش داشت و خداوند به درخواست یا نیاز او پاسخ داد:
و در حقیقت به موسی وحی کردیم که: «بندگانم را شبانه ببر، و راهی خشک در دریا برای آنان باز کن که نه از فرارسیدن [دشمن] بترسی و نه [از غرقشدن] بیمناک باشی.»
سوره طه آیه ۷۷
زمانی که حضرت یونس به خاطر خشم راهی دریا شد و در شکم ماهی گرفتار شد به گشایش الهی عظیم در زندگی اش نیاز داشت و خداوند نیاز او را پاسخ داد:
پس او را در حالی که ناخوش بود به زمین خشکی افکندیم! و بر بالای او درختی از کدوبُن رویانیدیم. (۱۴۶)
سوره الصافات آیه ۱۴۵ – ۱۴۶
موارد زیادی در قرآن آمده است خداوند گشایش الهی را به زندگی افراد جاری کرده است.
من، شما و همه انسانها هیچ تفاوتی از نظر ارزش و اعتبار انسانی نزد پروردگار نداریم و مستحق دریافت بارها گشایش الهی در زندگی خود هستیم.
نگرش ها و توصیف هایی که شما را نزد خداوند حقیر و کوچک می شمارد باور نکنید. عموم انسانها عقیده دارند که انسانی پست و حقیر هستند و فقط عده اندکی از انسانها مورد رضایت و توجه پروردگار بوده اند. به هیچ وجه اینگونه نیست.
گشایش های الهی که در زندگی من در طی همین چند سال رخ داده است کم از گشایش الهی که در زندگی پیامبران رخ داده است نیست.
تغییری که من در زندگی خودم و افراد زیادی در سراسر جهان ایجاد کرده ام نشان از جاری شدن گشایش الهی به زندگی من است. من چگونه می توانستم افراد علاقمند به لاغری با ذهن را کشورهای مختلف پیدا و آنها را ترغیب به استفاده از دوره های آموزشی خود کنم؟ قطعا این گشایش الهی در زندگی ام بوده است.
موارد زیادی در زندگی من رخ داده است که از توان من برای برآورده کردن آنها خارج بوده است و قطعا گشایش الهی باعث تحقق آنها شده است.
حتما شما هم تجربه گشایش الهی را در زندگی خود داشته اید اما آن را لطف خداوند دانسته اید که فقط یک بار می تواند شامل حال شما شود. اما گشایش الهی سهمیه بندی نشده است. بارها می توان در زندگی گشایش الهی را تجربه کنید.
سیلاب الهی
در داستان حضرت داود آمده است وقتی در شرایط دشوار گرفتار شد به گشایش الهی نیاز داشت. او و یارانش در برابر سپاهی عظیم گرفتار شده بودند که هیچ شانسی برای پیروزی بر آنها نداشتند.
حضرت داود از خداوند یاری خواست و خداوند وعده پیروزی به او داد.
در تورات آمده است که حضرت داود می فرماید:
خدا بر دشمنان من به دست من مثل رخنهٔ آب رخنه کرده است.
دقت کنید حضرت داود قدرت خداوند را به رخنه آب تشبیه کرده است.
وقتی گشایش الهی جاری شود قدرت خداوند مانند سیلابی خروشان همه مسائل و مشکلات را با خود می برد و زندگی تان را پاک و مطهر می کند.
حتما از طریق رسانه ها حرکت سیلاب را مشاهده کرده اید که چگونه ماشین ها و خانه ها را با خود حمل می کند.
قدرت سیلاب ذره ای از قدرت خداوند است که به جریان درآمده است.
ممکن است مشکلی در زندگی تان داشته باشید که به نظرتان بزرگ و حل نشدنی باشد.
شاید موانعی در مسیر تحقق خواسته هایتان باشد که تصور کنید هرگز موفق به عبور از آن نخواهید شد.
شاید در بحران عاطفی قرار گرفته باشید که تصور می کنید زندگی به آخر رسیده و هرگز رنگ خوشبختی را نخواهید دید.
هرآنچه از مسائل و مشکلات در نظر و ذهن شما بزرگ و حل نشدنی باشد زمانی که گشایش الهی در زندگی شما جریان پیدا کند مانند برگی در جریان رودخانه خواهند شد و به سادگی از مسیر زندگی تان برداشته می شوند.
بیماری تان ممکن است در نظرتان بزرگ و رفع نشدنی باشد اما این مانع در برابر سیلاب گشایش الهی هیچ چیز نیست.
رکود در کسب و کارتان ممکن است در نظر شما همیشگی و غیرقابل تغییر باشد اما این مانع در برابر سیلاب گشایش الهی هیچ چیز نیست.
شاید نیاز به یک کار عالی داشته باشید و مدت ها بیکار بودن باعث شده که تصور کنید هرگز در جایی پذیرفته نخواهید شد اما این مانع در برابر سیلاب گشایش الهی هیچ چیز نیست.
شاید فرد یا افرادی شما را تهدید کرده باشند درحالی که آنها از شما بزرگتر، قدرتمندتر، بانفوذتر و از نظر اقتصادی تواناتر هستند اما این ها در برابر سیلاب گشایش الهی هیچ چیز نیستند.
برای تجربه سیلاب گشایش الهی در زندگی تان باید آماده شوید.
باید نگرش های محدود کننده درباره خداوند را از ذهن خود پاک کنید و نگرش های گسترش دهنده را جایگزین کنید.
اگر انتظار یک جوی باریک آب از نعمت ها را دارید از این لحظه انتظار سیلابی از گشایش الهی را داشته باشید.
این نگرش که من به یک جوب باریکه قانع هستم را از ذهن خود پاک کنید.
یک جوی آب هرگز قادر به برداشتن موانع زندگی تان نخواهد بود.
چند قطره باران هرگز قادر نیست حیات و زندگی را در زمین گسترش دهد.
چند پرتو نور آفتاب برای شد و نمو گیاهاه کافی نیست.
چند دقیقه بارش برف هرگز نمی تواند زمین را سفیدپوش کند.
به این نکته توجه کنید که هم چند قطره آب که از آسمان می بارد باران است و هم به بی نهایت قطرات آبی که از آسمان می بارد باران گفته می شود اما نتیجه و تاثیر آنها با هم بسیار متفاوت است.
اگر انتظار شما از خداوند کم باشد و به همان قانع باشید قطعا همان مقدار را به شکل گشایش الهی در زندگی خود دریافت می کنید اما این مقدار برای با خود بردن موانع زندگی تان کافی نیست.
انتظارتان از خداوند را تا می توانید افزایش دهید. انتظار سیلاب گشایش الهی را داشته باشید.
نگران این نباشید که شاید از پس سپاسگزاری نعمت های الهی بر نیایید یا نتوانید به خوبی از آنها استفاده کنید.
نعمت ها بی نهایت است و اصلا اجبار یا دستورالعملی برای چگونه استفاده کردن از آنها تعیین نشده است.
نگران عواقب دریافت نعمت های الهی نباشید.
خود را لایق دریافت و تجربه معجزات الهی در زندگی تان بدانید.
ما فقط به قطره ای از لطف الهی فکر می کنیم و برای دریافت آن هم انبوهی از بایدها و نبایدها در ذهن خود ایجاد کرده ایم. خداوند برای ما اقیانوسی از الطافش را مهیا کرده است.
ما به جوی باریک می اندیشیم درحالی که خداوند سیلاب گشایش الهی را برای ما در نظر گرفته است.
زیاد بخواهید و زیاد استفاده کنید و زیاد تجربه کنید. این زیاده خواهی مقدس و خداپسندانه است.
تمرین:
۱- نگرش شما درباره قناعت کردن در زندگی چیست؟ شنیده ها و تجربیات خود درباره اهمیت قناعت کردن در زندگی را شرح دهید.
۲- به نظر شما قناعت کردن نشانه ایمان و تسلیم پروردگار بودن است یا خیر؟! شرح دهید.
۳- نگرش شما درباره گشایش الهی در زندگی انسان چیست؟ تجربه گشایش الهی در زندگی خود یا اطرافیانتان را شرح دهید.
۴- احساس خود درباره گشایش الهی را شرح دهید. اگر گشایش الهی را در زندگی تجربه کرده اید درباره آن بنویسید.
۵- تصور کنید زندگی شما تحت تاثیر گشایش الهی قرار گرفته است. تغییرات ایجاد شده در شرایط احساسی و محیطی زندگی خود را تجسم و درباره آن شرح دهید.
منتظر خواندن نوشته های شما هستم
همراه همشگی شما: رضا عطارروشن
امتیاز 4.68 از 38 رای
با دیگران به اشتراک بگذارید تا امتیاز بگیرید!
قناعت کردن
همیشه در زندگیم به کم داشتن و کم استفاده کردن توصیه میشدم و این قناعت کردن باعث حرص و ولع من شد بخصوص در غذاها و غذا خوردن هر موقع مادرم غذا درست میکرد به اندازه نفرات نه بهتره بگم همیشه یک نفر کمتر غذا درست میکرد و همیشه از سهم خودش به ما میداد و این خواسته همیشه در من بود که یکم غذا بیشتر درست کن و با این نگرش که بابا دوست نداره غذایی اضافه بمونه و مونده میشه و این خواسته همیشه در من بود دوست داشتم فراوانی در زندگیم وجود داشته باشه تا زمانی که ازدواج کردم و همسرم از خانواده پر جمعیت که غدا بر سر سفر اونها همیشه زیاد و موقعی که برای خودمون دو نفر همسرم غذا آماده میکرد به اندازه ۴ نفر درست میکرد من به خواسته ام رسیده بودم ولی باورهای قناعت و اسراف در من ریشه داشت و باعث آزارم میشه و بجای اینکه از اون فراوانی و خواسته ای که داشتم لذت ببرم به جنبه های گناهش نگاه میکردم و بحث که کمتر درست کن!!!!!!
بخوام مثالی واضح تر بزنم از هدایتی که میتونم بگم ۱۰ روز هست نگرشم را تغییر داده چقدر از این طرز نگرش لذت میبرم و دارم در زندگیم اجرایی میکنم نتایجی شگفت انگیز برایم به ارمغان داره
همیشه در زندگیم بهم توصیه شده بود که پس انداز کنم کمتر بخور کمتر بپوش کمتر استفاده کن تا بتونی به یه جایی برسی تا بتونی یه خونه ای و یا ماشینی داشته باشی و همه اینها را به قناعت کردن و استفاده نکردن ربط داده میشد ولی من زیاده خواه بودم و همیشه دنبال بیشتر خواستن بودم مواقعی که با هر تضادی در زندگیم برخورد میکردم اونچه که میخواستم را درخواست میدادم و بهش هم میرسیدم ولی باورهای اطرافیانم اینقدر محدود بود که مدام تحریک به حواست باشه میشدم و برایم سوال بود اخه چطوری با پس انداز کردن و قناعت کردن میشه به چیزی رسید بابام که همیشه هشتش گرو نهش هست هر کسی در اطرافیانم میبینم همینطور هست حتی یکی از اطرافیانم را دارم میبینم که در سطح زندگی خودمان هستند ولی بهتر از ما دارند زندگی میکنند و چطور که جواب همیشه اینطور بود اونها دزدی میکنند رشوه میگیرند و چه افتخاری نصیب ما که با این حقوق بابا ما داریم زندگی میکنیم و زنده هم هستیم
میخواستم بگم باورها چطوری در اعماق وجودمون نفوذ کرده و ناخوداگاه کارهایی را انجام میدیم در صورتی که خواسته هامون چیزی دیگه ای هست ولی براساس اون باورها عمل میکنیم
چند روز پیش در خریدهای شب عید و گشت و گذارهای گردشی از مغازه ها با همسرم از لباس ها و یا وسیله هایی خوشمون میومد و گاهی هم تمایل برای خرید و چیزهایی که میخواستم مثل یک کلاه خواسته ام بود ولی نمیخریدم و همسرم میگفت برات بگیرم و من که نه نمیخوام و این پولش را نگه میدارم برای چیز دیگه ای که میخواهم و اینطوری بود که در فکرم که باید روی خواسته هامون و اونچه که میخواهم خط بکشم تا به اونچه که بالاتر هست برسم چرا بخاطر این نگرش و تکرار بیش از اندازه و آوردن نمونه هایی که طرف هم هیچی در زندگی نداشت ولی همیشه منع میشدم که تا زمانی که پولت را خرج این چیزها میکنی هیچوقت دارا نمیشی حالا هر وقت دارا شدی میتونی از زندگیت لذت ببری
خوب در من هم همین طور بود و حاضر بودم و انجام هم میدادم و هنوز هم هست و البته خیلی کم شده که از وسیله ای در حد نابودی استفاده کنم تا بعدی و این نگاه حسرت بار که چیکار کنم با این درامد و این روند …..
و همیشه مانع میشدم و هر وقت هم به عنوان هدیه و یا کادویی چیزی برام گرفته میشد بجای خوشحالی ناراحت میشدم که چرا پولت را خرج کردی و یا پولش را بهم میدادی که به یه زخمی بزنیم
در کل این ذهنیت که با خرج نکردن و حسرت خوردن میشه به جایی رسید و داشته ای داشت که هر بار درونم با حسرت نداشتن بیشتری پر میشد که هر چقدر هم پرش میکردم خالی تر میشد تا به این هدایت جذاب خداوند که چرا به کمبود فکر میکنی همیشه همه چیز هست فراوانی هست طرز نگرشت را تغییر بده و به خودت احترام بگذار به ارزشمندی خودت نگاه کن این را طرز فکرت نکن که اگر این را بخرم کم میشود
با خرید تو داری به گسترش جهان می افزایی و کمک میکنی تو حتی هم اگر نخری با این نگرش باش که داری به پولت احترام میزاری که آیا توانایی احترام به پولت را داری نیازی نیست روی خواسته ات خط بکشی خودت را بزرگ کن تا به این لحظه جور دیگه ای فکر میکردی ولی من هستم و چراغ راهت هستم
و چقدر من بزرگ شدم چقدر راحت توانستم لذت ببرم چقدر گسترش پیدا کردم من مدام به کمبود فکر میکردم و به نظر من قناعت کردن اینکه از داشته هام لذت ببرم
خداوندا شاکرم که به سمت این آگاهی های الهی رهنمون شدم که با یک متن کوتاه با یک کلمه این همه باور درونم پیدا کردم و آزاد شد روح درونم که اینقدر حبسش کرده بودم
درباره ثروت و ثروتمندان که داستان ها زیاد شنیدیم و طبق آگاهی های الانم و اتفاقی که مدتی پیش بهش برخورد کردم و توانستم خیلی راحت از میان حرفها کشفش کنم بجای اینکه بذارم سندی دیگر برای بدی ثروت بشود و بجاش به تحسین ثروت بپردازم
حدود ۲ ماه پیش برای خرید طلا به مغازه یکی از آشنایان به همراه همسرم و مادرم مراجعه کردیم و چقدر تحسین و دیدن زیبایی ها و ثروت و کیف کردیم خوب به خونه برگشتیم و چقدر تعریف کردیم و پدرم هم حضور داشت از طرفی او هم ثروت را تحسین کرد ولی از طرفی با این داستان که کسی که با این فامیل ما همکار و شریک هست با کلاه برداری به این ثروت رسیده که اینقدر پول داره و ناخوداگاهش سرکوب پول و پودار و ثروتمندان بود و من و همسرم نگاهی به همدیگه که خیلی واضح متوجه شدیم و در ادامه این همه ثروت و دارایی حتی اینقدر ما را به تحسین واداشت که من در تمام عمرم طلا فروشی هایی که دیده بودم مغازه ای کوچک در حد ۱۰ یا حدنهایت ۱۵ متر ولی این مغازه حدود ۱۰۰ متر به این بزرگی و دور تا دور با ویترینهای طلا پر شده بود و برای من نشان از این همه ثروت و فراوانی جهان بود بله موقعی که من و همسرم داشتیم تعریف و تحسین میکردیم پدرم میگفت درسته این همه درآمد داره و پول داره ولی فایده نداره طرف که بیمه نداره حقوق سرماه نداره و من اون لحظه انگشت به دهان موندم که اینقدر ثروت و دارایی و فروانی داره رخ نمایی میکنه که یک نفر میتونه تا چه حد موفق باشد ولی باز موفقیت را در خودشان محدود کرده اند و باز به همون شخص پیشنهاد داده بودند که بهش گفته اند یه بیمه داشته باش به فکر آینده ات باش یک بازنشستگی یه حقوق سر ماه که اگه اتفاقی افتاد یه آب باریکه باشه با اینکه بهشون گفتم طرف اینقدر داره که اگر تا ۱۰۰ سال دیگه هیچ کاری نکنه میتونه از همه چیز استفاده کنه ولی اون باورهای اشتباه کار خودشون را میکردند
من دیگه حرفی برا گفتن نداشتم چون با مقاومت بیشتر خودم آسیب پذیر میشدم
یه نماد برای من همیشه این بود که چیزهایی که باهاشون سختی کشیدم را داشته باشم که نمادی از سختی جلوی روم باشه که از کجا به کجا رسیدم و این نگرش برام باعث شده بود که فقط به سختی توجه کنم و هرکجا از سختی ای عبور کردم توانسته ام به گشایشی برسم در صورتی که خیلی جاها از آسونی به پیشرفت و موفقیت رسیدم
زمانی شاگردی مغازه ها را میکردم و خواسته ام این بود که برای خودم کسب کاری محیا کنم برای شروع کسب کار نیازمند مجوز بودم و اولین مانع برای من پایان خدمت بود که دو سال هم از مهلت سربازی ام گذشته بود و من همچنان هیچ تصمیمی برای رفتن به سربازی نداشتم و حتی سربازی را کاری بیهوده میدانستم ولی بخاطر درخواستم به سمت خدمت سربازی هدایت شدم این را بگم که من فقط یک خواسته ای داشتم ولی باورم این بود چون سرمایه ای ندارم تا ابد باید شاگردی کنم و یا کاری پیش بیاد با حقوق سرماه
خدا در دلم قرار داد و من اماده رفتن به خدمت سربازی شدم بدون اینکه با نیت جواز کسب باشد بلکه با این نیت که شتری هست باید ازم سواری بکشه و از جایی که کار میکردم خارج شدم و عازم شدم در حین خدمت سربازی اولین گشایش برایم ایجاد شد ۳ ماه اضافه خدمتم که بخاطر دیر رفتن بود آخرین عفو رهبری در سال ۱۳۸۶ بود که بخشیده شد طبق باورهام و شنیده هام سربازی یعنی سختی کشیدن پس در جاهای خدمت کردم که باید سختی میکشیدم و انجام شد ولی گشایش بعدی باعث شد بجای ۲۰ ماه خدمت ۱۷ ماه خدمت کنم
موقعی که خدمتم تموم شد طبق درخواست صاحب کارم به کار قبلیم دعوت شدم و شروعی مجدد ولی طبق اتفاقاتی تسویه کردم چند مدتی در حد ۱ یا ۲ماه بیکار بودم ولی چون باورم این بود که هیچ وقت بیکار نیستم تصمیم گرفتم کسب کار خودم را راه اندازی کنم با خانواده صحبت کردم گشایش الهی خانواده ای که با همه چیز مخالف بودند
خداوند دلها را برایم نرم کرد
موافقت کردند شرایط را برایم محیا کردند که نشدی ایجاد نشود
بردارم شریکم شد اقدام برای جواز کسب به راحتی همه دست به دست هم داده بودند که جواز کسب من تهیه بشه
چون قدم اول را من برداشته بودم پایان خدمت مرحله بعدی بود پیدا کردن مکانی برای رهن مغازه
گشایش الهی و معجزات خداوند مدام پشت سر هم میرسید
مغازه از طریق یکی از دوستانم بهم پیشنهاد شد در بهترین جای شهر گشایش الهی
خدواند دلها را برایم نرم کرد صاحب مغازه به اختیار خودش و برای خوشحالی من کف مغازه را برایم سرامیک کرد و سکوریت درب ورودی و شرایط قرارداد طبق موجودی من پر کردن مغازه و باز
گشایش الهی
و تموم جاهایی که میشناختم بهم قرضی و چکی پرداخت کردند برای اولین بارو کسب کاری که هر روز وسعت میگرفت خواستم که برند بشوم
خواستم معروف بشوم
خواستم آوازه کارم بپیچه
و خداوند همه را برایم انجام داد دوست دارم این را بیان کنم تموم این اتفاقات زمانی برایم رخ داده که باورهایم درست بود یه جورایی اونقدر کثیف نشده بود ورودیهام خالص بود و همه این اتفاقات با ذات الهی ای که درونم فعال بود و به خدایی توکل داشتم که اون زمان برایم خدای واقعی بود نه خدایی که بُت شده باشد
برام گشایش الهی از حدود ۲ سال پیش باز آغاز شد چون من آماده دریافت شدم من شروع کردم روی خودم باورهام و ورودی هام کار کردم و هر روز از قبلم بهتر شد
الان به جایی رسیدم که میتونم بگم تموم خواسته هایی که میخواستم الان برام خاطره شده و یا دارم تجربه میکنم گشایش الهی برای من اینه که خداوند هدایت کرد که درجا نزنم و هر لحظه بهم یاداوری میکرد چی بودم و چی شد برام و کجا هستم خواسته هام را دارم و وقت درجا زدن نیست
توقفی وجود نداره
هدف گذاری برای رو به جلو حرکت کردن
تو بخواه
روند حرکتت شروع شده
خیلی خیلی زود منتظر شنیدن معجزات و گشایش های الهی ام باشید
و خدایی که به شدت کافیست
خدایا تنها تو را میپرستم و تنها از تو یاری میجویم