0

من به زمانبندی خداوند ایمان دارم (قدم۴)

زمانبندی خداوند
اندازه متن

بسیاری اوقات از انجام آنچه خداوند در قلب ما قرار می دهد طفره می رویم، خداوند در قلبمان با ما کلنجار می رود تا آن کار را انجام دهیم اما به بهانه های مختلف از انجام آن خودداری می کنیم.

یکی از پرکاربردترین توجیهات منطقی برای عمل نکردن به وعده های الهی این است که زمان آن گذشته است و دیگر دیر شدن است. ما به زمانبندی خداوند باور نداریم.

اخطاریه

کلنجار رفتن خداوند

بارها در زندگی این موضوع را تجربه کرده اید که خداوند در اعماق وجودتان با شما کلنجار می رود تا بتوانید خطای فردی را ببخشید و آرامش را به خودتان بازگردانید اما به بهانه های مختلف این کار را انجام نداده اید و دعوت خداوند را نادیده گرفته اید.

  • چند سال است رابطه ما خراب شده است و الان دیگر آشتی کردن فایده ای ندارد.
  • این همه سال گذشت و هیچ خبری از او نشد حالا چرا من باید برای رفع کدورت پا پیش بگذارم.
  • این همه وقت قهر بودیم و این چند سال باقی مانده عمر هم باهم قهر باشیم.

خداوند به یک دلیل بسیار مهم که بر زمانبندی انجام کارها اشراف دارد به شما پیشنهاد بخشیدن و رها کردن خود از فشار و تنش های ذهنی را می دهد اما افکار منطقی و نجواهای شیطانی به هزار و یک دلیل انجام این کار را بی فایده و دور از شان شما نشان می دهد.

ممکن است این نگرش یا ایده از سوی خداوند در قلب شما شکل گرفته باشد که زمان بیشتری را با خانواده خود سپری کنید اما به این دلیل که زمان کافی ندارید از انجام این کار خودداری کرده باشید.

شاید آرزو یا هدفی دارید که بارها در طی سال های زندگی به شروع کردن آن و دنبال کردن عشق و علاقه تان در اعماق قلبتان ترغیب شده باشید اما هربار به دلایل مختلف از پذیرفتن دعوت خداوند سرباز زده اید.

  • الان دیگه برای من دیر است و یادگیری این موضوع فایده ای ندارد.
  • این همه سال که باید شروع می کردم، نکردم. الان که بجه دار شدم دیگه فایده نداره.
  • اون سالها که جوان تر و مشتاق تر بودم این کار رو نکردم الان که سنی از من گذشته دیگه فایده ای نداره.
  • اگه چند سال قبل دنبال عشق و علاقه ام می رفتن الان به کجاها که رسیده بودم ولی الان دیگه فایده نداره و فرصت انجام این کارها را ندارم.

می دانیم که این هدف یا علاقه را خداوند در وجودمان قرار داده است یا بعد از سالها دوباره شعله اشتیاق ما را برای شروع کردن بالا برده است اما به دلایل مختلف از انجام این کار منصرف می شویم.

زمانبندی خداوند

بهانه های همیشگی

هر فردی بنا به اطلاعات و نگرشهایی که در ذهنش ذخیره شده است بهانه های متفاوت برای عمل نکردن به وعده های الهی جهت قدم گذاشتن در مسیر مورد علاقه اش دارد. در واقع ما به زمانبندی خداوند برای تحقق آرزوهای خود ایمان نداریم.

  • در این شرایط خیلی گرفتارم و فرصت دنبال کردن آرزوهایم را ندارم.
  • از بس برای موفقیت تلاش کردم و نتیجه نداده است خسته شده ام.
  • من استعداد این کار را ندارم و نمی توانم در این زمینه موفق شوم.
  • سالها دوست داشتم علاقه ام را دنبال کنم اما دیگران مانع شدند و اشتیاق مرا سرکوب کردند.

حرف زدن درباره آرزوها کار بسیار آسانی است و خیلی از انسانها بارها درباره آرزوها و عشق و علایق خود با دیگران صحبت کرده اند اما قدم در مسیر تحقق آرزوها گذاشتن کار هرکسی نیست.

چون هر فردی در ذهن ناخودآگاهش دلایل مختلفی دارد که به او تاکیید می کنند قادر به انجام این کار و موفق شدن در موضوع مورد علاقه اش نیست.

بسیاری از انسانهایی که همین الان در حال حیات و زندگی کردن هستند در حال انجام کار و فعالیتی هستند که مورد علاقه آنها نیست.

بسیاری از انسانها در رشته ای مشغول به تحصیل شده اند که مورد علاقه آنها نبوده است و تحت تاثیر اطرافیان وارد آن مسیر تحصیلی شده اند.

بسیاری از انسانها در حال انجام کاری هستند که مورد علاقه آنها نیست و تحت تاثیر عوامل بیرونی خود را مجبور به انجام آن کار می دانند.

بسیاری از انسانها هر روز زندگی خود را در احساس بد و ناامیدی سپری می کند و امیدوار هستند تا بعد از بازنشسته شدن به دنبال عشق و علاقه خود بروند.

بیشتر انسانها به دلایل مختلف از دنبال کردن آرزوها و اهداف خود دست برداشته اند و خود را سرگرم زندگی روزمره و انجام پروسه ای کرده اند که مورد رضایت و باعث ایجاد شادی و شور و اشتیاق زندگی کردن در آنها نمی شود.

اما نکته امیدوار کننده این است که شاید انسانها آرزوهای خود را نادیده بگیرند یا خود را به فراموشی بزنند اما خداوند هرگز آرزوهای انسانها را فراموش نکرده است.

خداوند برای برآورده کردن آرزوی تک تک انسانها برنامه الهی واحد و متفاوت دارد بنابراین در تمام طول عمر انسانها به شکل های مختلف به آنها یادآوری می کند که آرزوهای خود را دنبال کنند. زمانبندی خداوند برای تحقق آرزوهای هر انسانی هرگز باطل نمی شود.

متاسفانه عده کمی از انسانها در دنیا هستند که به ندای الهی خود گوش جان می سپارند و قدم در مسیر تحقق رویاهای خود می گذارند.

برآورده نشدن آرزوها

یکی از مهمترین دلایلی که بسیاری دیگر از انسانها در مدت حیات خود موفق به تجربه عشق و علاقه خود نمی شوند این است که آنها خود را لایق تحقق آرزوهایشان نمی دانند.

بسیاری از ما خود را لایق یادگیری، بهترین بودن، معروف شدن، ثروتمند شدن، مدیریت کردن و بسیاری موارد دیگر نمی دانیم به همین دلیل قدم در مسیر تحقق رویاهای خود نمی گذاریم و به زندگی در حد متوسط و رو به پایین قناعت می کنیم.

به نظر خیلی از انسانها زمان دنبال کردن خواسته ها و علایق آنها گذشته باشد. آنها به سن خود توجه می کنند و تصور میکنند برای این کار خیلی دیر شده است. آنها زمانبندی خداوند را نادیده می گیرند.

آنها به شرایط زندگی خود توجه می کنند و تصور می کنند فرصت کافی و شرایط دنبال کردن علایق خود را ندارند.

آنها به توانایی ها و استعدادهای خود توجه می کنند و خود را فاقد استعداد کافی برای موفقیت در مسیر مورد علاقه شان می بینند.

آنها به گفته ها و نظرات دیگران درباره خودشان توجه می کنند و امید و انگیزه شان را از دست می دهند.

اما زمانبندی خداوند برای تحقق آرزوهایی که توسط خداوند در قلب شما کاشته شده است فراتر از نگاه و نگرش همه انسانها و حتی خودتان است.

شاید خودتان را بی استعداد می بینید اما نگرش خداوند درباره شما کاملا متفاوت است.

شاید دیگران شما را بی اراده و تنبل می دانند و هیچ شانسی برای موفقیت شما قائل نیستند اما نگرش خداوند درباره شما کاملا‌ متفاوت است.

شاید خودتان یا دیگران تصور کنید که الان زمان مناسبی برای دنبال کردن آرزوهایتان نیست. به اندازه کافی وقت ندارید یا شرایط جامعه و … مهیای موفقیت در مسیر مورد علاقه تان نیست اما زمانبندی خداوند با آنچه شما یا دیگران تصور می کنید کاملا متفاوت است.

نیت و وظیفه خداوند

خداوند همیشه می خواهد ما را به آرزوهایمان برساند و به وفاداری خود درباره تک تک انسان ها عمل کند اما به تنهایی قادر به انجام تمام کار نیست.

خداوند به همراهی شما برای تکیمل برنامه الهی ای تحقق آرزوهایتان نیاز دارد. باید با خداوند همراه شوید و قدم در مسیر تحقق رویاهای خود بگذارید.

شاید برداشتن اولین قدم را یک هفته، یک سال یا حتی سی سال به تعویق بیندازید اما از نظر خداوند هیچ وقت برای شروع دیر نیست.

شما در هر شرایطی باشید می توانید به آنی تبدیل شوید که خداوند برای شما درنظر گرفته است و اشتیاق و انگیزه آن را در قلب شما شعله ور کرده است.

  • اینکه زن باشید یا مرد برای خداوند تفاوتی ندارد.
  • اینکه جوان باشید یا میان سال و یا حتی بزرگسال باشید برای خداوند تفاوتی ندارد.
  • اینکه سطح سواد و آگاهی شما از نظر جامعه در چه حد است برای خداوند هیچ اهمیتی ندارد.
  • اینکه در چه کشور یا شهر یا منطقه ای زندگی می کنید برای خداوند جهت به اجرا گذاشتن برنامه الهی شما اختلالی ایجاد نمی کند.
  • اینکه چه میزان سرمایه یا دارایی دارید و آیا کفاف تحقق آرزوهای شما را می کند یا خیر برای خداوند اصلا مهم نیست.

برنامه الهی طرح ریزی شده و زمانبندی خداوند برای تحقق آرزوهای شما بر مبنای دارایی و منابع شما نیست، بلکه بر اساس دارایی و منابع خودش است.

مانع را از میان بردارید

تنها مانعی که می تواند جلوی به جریان افتادن برنامه الهی شما را بگیرد و در این مورد هیچ کاری از خداوند هم بر نمی آید «خودتان» هستید.

اگر در باتلاق درجا زدن گرفتار شده باشید قدم اول برای خروج از آن را فقط خودتان می توانید بردارید.

اینکه خداوند بارها و بارها اشتیاق و انگیزه شروع کردن را در قلب شما شعله ور می سازد می تواند در حکم یک محرک یا انگیزه بخش عمل کند اما هرگز تا وقتی «خودتان» نخواهید و تصمیم به حرکت نگیرید نمی تواند منجر به خروج شما از رکود و درجا زدن شود.

  • اگر خودتان را برای دنبال کردن آرزوهایتان خیلی پیر یا خیلی جوان می دانید به این معنی است که خودتان را در باتلاق درجا زدن گرفتار کرده اید.
  • اگر خودتان را بی استعداد یا فاقد توانایی های لازم برای تحقق آرزوهایتان می بینید به این معنی است که خود را در باتلاق درجا زدن گرفتار کرده اید.
  • اگر شرایط فعلی زندگی تان را مناسب دنبال کردن علایق یا تحقق آرزوهایتان نمی بینید به این معنی است که خود را در باتلاق درجا زدن گرفتار کرده اید.

خداوند نمی تواند شما را به زور از باتلاق درجا زدنی که توسط افکار و نگرش هایتان برای خود ساخته اید خارج کند اما بدون توجه به اینکه چند سال است نسبت به وعده های او بی تفاوت یا بی اهمیت هستید همواره شما را به سوی خلق آرزوهایتان فرا می خواند.

خداوند فارغ از اینکه بالاخره شما پاسخ مثبت خواهید داد یا خیر تا روزی که زنده هستید به طریق مختلف به شما تلنگر می زند که: الان زمان مناسب برای دنبال کردن عشق و علاقه و تحقق آرزوهایت است.

زمانبندی خداوند برای تحقق آرزوهای انسانها هرگز با گذر زمان بی اثر نخواهد شد چون توانایی و قدرت خداوند فراتر از زمان عمل می کند.

خداوند فارغ از اینکه شما چقدر به توانایی و امکان موفقیت خود عقیده یا ایمان دارید همواره اشتیاق تحقق آرزوهایتان را در قلب شما زنده نگه می دارد.

حتما شما هم مثل من بارها در زندگی با افرادی مواجه شده اید که در شرایطی که به نظر غیرعادی بوده است به دنبال عشق و علاقه کودکی خود رفته اند.

افرادی که در سن بالا تازه یادگیری موسیقی را شروع کرده اند.

افرادی که در سن بالا تازه یادگیری نقاشی را شروع کرده اند.

افرادی که در سن بالا و در شرایطی که از نظر ما و دیگران غیرمنطقی بوده است قدم در مسیر تحقق آرزوهای خود گذاشته اند.

این نشان از استمرار خداوند در روشن نگه داشتن شعله اشتیاق در وجود انسانها برای دنبال کردن آرزوهایشان است.

دگرگون کردن زندگی

اگر دوست دارید زندگی خود را دگرگون کنید فقط کافی است که تصمیم بگیرید و قدم در مسیر تحقق آرزوهای خود بگذارید.

  • خداوند از قبل منتظر شماست.
  • هرگز نیاز نیست و نباید به تمام مسیری که در پیش رو دارید فکر کنید.
  • هرگز نیاز نیست و نباید به امکانات و شرایطی که تصور می کنید برای تحقق آرزوهای خود نیاز دارید فکر کنید.

خداوند هرگز نیاز به فکر و راهنمایی شما برای هموار کردن مسیر تحقق آرزوهایتان ندارد. او برنامه الهی تحقق آرزوهای شما را بر مبنای توانایی بی نهایت خود تنظیم و طرح ریزی می کند.

برای قدم اول فقط کافی است ایمان خود به زمانبندی خداوند را قوی و قوی تر کنید و به خودتان تاکید کنید:

  • «اینک بهترین زمان برای من است»
  • «من در این شرایط که هستم نمی مانم»
  • «دیگر به بهانه هایم اجازه نمی دهم مرا از تحقق آرزوهایم منصرف کنند»
  • «من از همین الان می خواهم زندگی ام را دگرگون کنم»
  • «من از همین امروز می خواهم زمانم را صرف تحقق آرزوهایم کنم»
  • « من از همین امروز می خواهم از شر افکار منفی و ناامید کننده خلاص شوم»
  • «من از امروز می خواهم سرگرمی های جدید و نشاط آور برای خودم ایجاد کنم«
  • «من از امروز می خواهم عادت های غلط و تکراری خودم را متوقف کنم»
  • «من اطمینان دارم برای تحقق آرزوهایم اصلا دیر نیست»

اگر این نگرشها را در خودتان ایجاد و تقویت کنید بقیه روزهای زندگی تان بهترین دوران زندگی شما خواهد شد.

شما باید همت کنید و اولین قدم به سمت تحقق آرزوی خود را بردارید و همواره باید از شور و اشتیاقی که در وجود شما توسط خداوند ایجاد شده است مراقبت کنید.

  • اجازه ندهید صحبت های دیگران شما را مأیوس کند.
  • اجازه ندهید گفتگوهای ذهنی تان شما را دلسرد کنند.
  • اجازه ندهید موفق نشدن ها و ندیدن نشانه های تحقق آرزوهایتان شما را از ادامه مسیر منصرف کند.

برای مواجه شدن با درهای باز رحمت الهی ممکن است بارها با درهای بسته برخورد کنید.

این به معنی فراموشکاری خداوند یا عدم کارآیی برنامه الهی یا اشتباه‌ بودن زمانبندی الهی تحقق آرزوهای شما نیست.

بلکه فرصتی است که برای شما فراهم شده است تا رشد کنید.

باید اشتباهات و نواقص کار خود را پیدا کنید و آنها را بهبود دهید. هرچه افکار و عملکرد بهتری درباره مسیری که برای تحقق آرزوهای خود طی می کنید داشته باشید دروازه بزرگتری از نعمت ها و پاداش های الهی به روی شما باز خواهد شد.

هرگز دست از تعقیب هدف خود برندارید. این تجربه من در رسیدن در تحقق خواسته هایی است که تا همین چند سال قبل به نظرم تحقق آنها محال ممکن بود.

زمانبندی خداوند برای من

در سال ۱۳۹۳ در سن سی و چهار سالگی با موضوع قدرت ذهن و قانون جذب آشنا شدم.

از همان روزهای اول تغییر نگرشی که درباره خداوند در من شکل گرفته بود مرا به خودش جذب کرد و از اینکه بعد از سالها دوری از خداوند به این درک رسیده بودم که می توانم با خداوند صحبت کنم و از او درخواست کنم ذوق زده شده بودم.

سراسیمه لیست آرزوهای خودم را نوشتم و هر روز آن را مطالعه می کردم تا مبادا چیزی از قلم افتاده باشد.

در قسمت های قبلی درباره برخی از آرزوهای خودم شرح داده ام اما جهت یادآوری و درک بهتر نتیجه ایمان داشتن به زمانبندی الهی آنها را بازگو می کنم.

  • من از خداوند درخواست کردم همه بدهکاری های من پرداخت شود.
  • از او خواستم تا تمام اقساط بانکی من تسویه شود و از بند قرض و قسط رهایی پیدا کنم.
  • از خداوند درخواست کردم آرزوی لاغری مرا برآورده کند.
  • از او خواستم تا رابطه متشنج با همسرم را سرشار از عشق و محبت کند.
  • از خداوند درخواست کردم تا کسب و کار اینترنتی داشته باشم تا از محدود بودن به مکان آزاد شوم.
  • از او درخواست کردم تا همانگونه که انسانها را گرد پیامبر جمع کرد افراد مشتاق برای یادگیری لاغری با ذهن را دور من جمع کند.
  • از خداوند خواستم تا خانه ای مجلل با تمام امکانات و بدون استفاده از وام بانکی یا قرض کردن به صورت کاملا نقد خریداری کنم.
  • از او خواستم تا یک ماشین مدل بالا و عالی بدون اینکه نیاز باشد حتی ماشین قبلی خودم را بفروشم یا قرض و وام بگیرم به صورت نقد خریداری کنم.

به ذکر همین چند مورد بسنده می کنم چون برآورده شدن همین چند آرزو از نظر من محال ممکن بود.

موانع ذهنی من

تصور کنید ۱۳ سال مشغول کار کردن به شکل های مختلف باشید و در نهایت به چندین نفر بدهکار باشید و از خداوند درخواست کنید بدهکاری هایی که من به اشتباه‌ بوجود آورده ام را برای من تسویه کند.

به این موضوع فکر کنید که سی و چند سال از خانواده و اطرافیان شنیده بودم که آدم تا وام نگیره و بدهکار نباشه به جایی نمی رسه و از روزی که کارمند شدم بیشترین ذوق و شوق من این بود که به راحتی می توانم وام بگیرم.

چون به راحتی می توانسم نامه کسر حقوق بعنوان ضمانت به بانک بدهم و حالا بعد از ۱۳ سال فعالیت و داشتم حدود ۱۰ قسط بانکی از خداوند بخواهید که تمام اقساط بانکی من را پرداخت کند.

به این فکر کنید که من ۳۴ سال از عمرم با چاقی سپری شده بود و بارها برای لاغر شدن از طریق روش های مختلف اقدام کرده بودم اما هرگز لاغر نشده بودم و حالا در سن ۳۴ سالگی از خداوند درخواست کنم که با همه باورهایی که به من تاکید می کردند من لاغر بشو نیستم مرا لاغر کند.

به این فکر کنید که سالها از زندگی مشترک من می گذشت و رابطه من و همسرم هر سال بدتر از سال قبل شده بود و حتی من بارها به خودکشی فکر کرده بودم چون با خودم فکر می کردم به چه چیزی در این زندگی باید دلخوش باشم که برای ادامه زندگی کردن دلخوش باشم.

اما بعد از این همه سال تحمل رنج و سختی در رابطه با همسرم و کلی نگرشهای محکم که امکان ندارد رابطه ما دوستانه شود از خدا درخواست کردم که رابطه ما را عاشقانه کند.

سالها کار کرده بودم و با کلی قسط و قرض توانسته بودم یک واحد آپارتمانی نقلی بعد از سالها زندگی مشترک و کار کردن خریداری کنم و هنوز چندتا قسط بانکی و مقدار زیادی از بدهکاری های خرید آن خانه باقی مانده بود و من از خداوند درخواست کردم خانه ای مجلل با تمام امکانات رفاهی بدون وام و قرض به من هدیه کند.

دقیقا به خاطر دارم از عبارت «هدیه کند» در انتهای این درخواست استفاده کرده بودم چون به نظر خودم هم محال بود همچین خواسته یا آرزویی از طرف خداوند برآورده شود.

بعد از سالها کار کردن از طریق وام خودرو توانسته بودم یک ماشین مدل پایین خریداری کنم و حالا از خداوند درخواست خرید ماشین مدل بالا به صورت نقد و حتی بدون نیاز به فروش ماشین قبلی را کرده بودم.

به نظرم اطلاع از شرایط آن روزگار من و اطلاع از درخواست ها و آرزوهایی که به خداوند عرضه کرده بودم نیاز به توضیح و شرح اینکه چقدر برآورده شدن آنها محال ممکن است داشته باشد.

روزی که من برای اولین بار در زندگی ام آرزوهایم نوشتم و به خداوند عرضه کردم هیچ دلیل و منطقی برای برآورده شدن آنها نداشتم.

اتفاقا برای نوشتن هر آرزو و عبارتی که درباره خواسته هایم بود انبوهی از افکار منفی در ذهن من مرور می شد و صدایی بلند در سرم مرا مسخره و دیوانه می دانست که همچین درخواست هایی از خداوند دارم.

بارها افکار و خاطراتم از اینکه من بنده خوبی نبوده ام. من در انجام واجبات و مستحبات سهل انگاری زیادی داشته ام. من انواع گناهان کبیره و صغیره را مرتکب شده ام و …. مرور می شد.

اما من تصمیم قاطع گرفته بودم خودم را از باتلاق مشکلات و بدبختی ها نجات دهم و با همه سر و صداهایی که در ذهنم وجود داشت قدم اول را برداشتم و درخواست های خودم را به خداوند عرضه کردم.

بعد از آن می دانستم که فقط نیاز است ایمانم به قدرت خداوند را تقویت کنم.

  • باید با تاکید کردن بر معجزات الهی ایمانم را تقویت کنم.
  • باید با تاکید کردن به وفاداری خداوند ایمانم را تقویت کنم.
  • باید با تاکید کردن بر برنامه الهی تحقق آرزوهایم ایمانم را تقویت کنم.
  • باید با تاکید کردن بر زمانبندی خداوند برای تحقق آرزوهایم ایمانم را تقویت کنم.

روزها و هفته ها و ماه ها از روزی که من خواسته های خودم را به خداوند عرضه کرده بودم می گذشت و هیچ اتفاق خاصی رخ نداده بود.

هیچ نشانه بهود شرایط مالی یا حتی بهبود شرایط رابطه عاطفی با همسرم مشاهده نمی کردم و مورد هجوم افکار منفی قرار گرفته بودم که مرا سرزنش و مسخره می کردند که بی خود دلم را به رحمت الهی خوش کرده ام.

شیطان به من یادآوری می کرد که خداوند تو را فراموش کرده است. تو از خداوند دور شده ای و او هرگز جواب بنده گناهکاری مثل تو را نمی دهد. تو هم در این دنیا و هم در دنیای آخرت مورد عذاب الهی خواهی بود.

من هیچ ایده و فکری برای مقابله با شیطان یا دادن پاسخی دندانشکن نداشتم. فقط به همان ندایی که از روز اول آشنایی من با خداوند در چند ماه قبل در قلبم ایجاد شده بود و به من وعده بخشش و رحمت داده بود دل خوش کرده بودم.

به خودم یادآوری می کردم من ۳۴ سال به طریق و روش خودم به دنبال راهی برای خوشبختی بودم همانطور که به دنبال راهی برای لاغری بودم اما هیچ فایده ای نداشت.

همانطور که هر سال چاق تر می شدم هر سال شرایط مالی، روابط، سلامتی و … من بدتر می شد. بنابراین باید در مسیری که در پیش گرفته ام ثابت قدم باشم. چون از تلاش خودم به تنهایی کاری از پیش نبرده ام.

اکنون می خواهم با همراهی خداوند در مسیر تحقق آرزوهایم قدم بردارم و اصلا مهم نیست که بعد از چند ماه هنوز هیچ نشانه یا تغییری در شرایط من ایجاد نشده است. من ادامه می دهم و اشتیاقی که خداوند در قلب من ایجاد کرده است را حفظ می کنم.

همواره افکار مزاحم در ذهنم مرا آزار می داد:

  • تو دیگر از درگاه خداوند دور شده ای و امکان ندارد خداوند تو را ببخشد.
  • هیچ فردی در خانواده تو تا حالا به این آرزوها نرسیده است و محال است تو هم برسی.
  • تو هیچ پشتوانه مالی نداری و نمی توانی صاحب خانه و ماشین و … شوی.
  • تو هیچ استعداد و توانایی در کسب و کار نداری و نمی توانی موفق شوی.
  • سال های زیادی از سن تو گذشته است و دیگر موفق شدن محال است.
  • در این اوضاع و شرایط اقتصادی که همه گله و شکایت دارند چطور می خواهی پیشرفت کنی؟

انواع افکار و گفتگوهای ذهنی شبانه روز مرا آزار می داد و ایمان مرا هدف قرار می گرفت. اما من همیشه به خودم یادآوری می کردم که همان خدایی که مرا به این مسیر هدایت کرده است مرا حمایت می کند و من به زمانبندی خداوند ایمان دارم.

روز من هم فرا می رسد و من شاهد تحقق آرزوهایم خواهم بود.

امروز که این کلمات الهی را بر این صفحه مجازی جاری می کنم کمتر از ده سال از آن روزها می گذرد.

خداوند به ایمان من پاسخ داد و معجزات الهی را وارد زندگی من کرد.

خداوند به ایمان من پاسخ داد و به وفاداری خود عمل کرد. وفاداری که وعده آن را در قرآن هم داده است.

خداوند به ایمان من پاسخ داد و برنامه الهی تحقق آرزوهای من را به اجرا گذاشت و مرا قدم به قدم هدایت و حمایت کرد.

خداوند به ایمان من به زمانبندی خداوند پاسخ داد و آرزوهای من را در بهترین زمان و به ساده ترین شکل ممکن وارد زندگی من کرد.

برای اینکه به تحقق آرزوهای من ایمان آورده و باور کنید خداوند بانی و مسبب آنها بوده است کافی است که به طریقه آشنایی و حضور خودتان در سایت تناسب فکری توجه کنید.

چگونه با من آشنا شدید؟

چه شد که اکنون اینجا هستید؟

من شما را ملاقات کردم و از شما دعوت کردم از محتوای‌ سایت تناسب فکری استفاده کنید؟ قطعا اینگونه نبوده است.

آیا از طریق تبلیغات در سایت های مختلف یا به روش های مختلف تبلیغی با من آشنا شدید و اکنون اینجا هستید؟ قطعا اینگونه نبوده است چون من در هیچ سایت یا به هیچ طریقی تبلیغات بیرون از سایت انجام نداده ام.

اگر به طریق آشنایی خود با من و حضور در این سایت دقت کنید متوجه می شوید که خداوند شما را به این سایت هدایت کرده است.

از طریق مختلف این کار توسط خداوند و مختص به هر فرد که اکنون عضو سایت تناسب فکری است این کار انجام شده است.

با مطالعه داستان هدایت دوستانی که عضو سایت تناسب فکری هستند می توانید به قدرت خداوند در چگونگی آشنایی افراد با سایت تناسب فکری پی ببرید.

حضور شما و همه دوستانی که با سایت تناسب فکری آشنا می شوند لطف خداوند در پاسخ به درخواست من بود که از او خواستم همانگونه که افراد را گرد پیامبرانت جمع کردی آنهایی که مشتاق و علاقمند به این مباحث هستند را گرد من جمع کن.

و اکنون سایت تناسب فکری برترین‌ سایت آموزشی لاغری با ذهن در جهان است و بی راه نیست اگر سایت تناسب فکری را تنها سایت فعال و پویا در زمینه لاغری با ذهن معرفی کنیم.

این لطف و محبت خداوند و پاسخ خداوند به آرزویی بود که سالها قبل از او درخواست کرده بودم.

اگر این نوشته را می خوانید شما مورد هدایت و لطف خداوند قرار گرفته اید همانگونه که ده سال قبل من به همین طریق در مسیر دوستی با خداوند و تغییر زندگی قرار گرفتم.

اکنون نوبت شماست که قدم در مسیر تغییر زندگی و ساختن سرنوشت دلخواه خود کنید.

خداوند از قبل منتظر شماست تا اولین قدم را بردارید و خود را از مرداب درجا زدن و بلاتکلیفی و ناامیدی خلاص کنید.

مطمئن باشید از ابتدای مسیر خداوند همراه شما خواهد بود و به بهترین شکل و ساده ترین شکل ممکن شما را در مسیر تحقق آرزوهای تان هدایت و حمایت خواهد کرد.

اخطار

تمرین:

۱- با توجه به دریافت آگاهی درباره زمانبدی خداوند در زندگی خود مثال هایی را پیدا کنید که شما دوست داشته اید در فلان تاریخ یا به فلان صورت خواسته شما برآورده شود و برای آن تقلا کرده اید اما بعد از نتیجه نگرفتن و رها کردن در زمانی خواسته شما محقق شده است که بهترین زمان ممکن بوده است.

۲- به نظر شما برآورده نشدن خواسته هایتان تا چه میزان مربوط به نداشتن احساس لیاقت برای دریافت نعمت بوده است. نگرش خود درباره میزان لیاقتتان برای دریافت نعمت های الهی را شرح دهید.

۳- لیست آرزوهای خود را یک بار دیگر بازنویسی کنید و از عبارت (هدیه کند) برای تحقق هر آرزو استفاده کنید.

لازم به ذکر است تغییر یک عبارت یا استفاده از برخی کلمات هیچ انرژی یا قدرت خاصی ندارد هدف از انجام این کار متمایل کردن ذهن خود از برآورده کردن آرزوها توسط خودمان به سمت برآورده کردن آرزوها توسط خداوند می باشد.

منتظر خواندن نوشته های شما هستم

همراه همشگی شما: رضا عطارروشن

با دادن ستاره به این مطلب امتیاز بگیرید.

امتیاز 4.51 از 67 رای

https://tanasobefekri.net/?p=42306
72 نظر توسط کاربران ثبت شده است.
اندازه متن بخش نوشتن دیدگاه:

دیدگاهتان را بنویسید

اندازه متن دیدگاه ها
      آواتار زهرا کریمی
      1403/02/08 01:20
      مدت عضویت: 413 روز
      امتیاز کاربر: 2205 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 1,369 کلمه

      سلام استاد عزیزم بازهم امدم تا قدم جدیدی به سوی زندگی با کمک خداوند بردام.

      1 . مثال هایی را پیدا کنید که شما دوست داشته اید در فلان تاریخ یا به فلان صورت خواسته شما برآورده شود و برای آن تقلا کرده اید اما بعد از نتیجه نگرفتن و رها کردن در زمانی خواسته شما محقق شده است که بهترین زمان ممکن بوده است

      من ۳ سال بود که ی گوشی داشتم و دیگه ازش خسته شده بودم چون جوابگویی نیاز های من نبود و بسیار محدود بود‌ . من دلم ی گوشی جدید و پیشرفته را میخواست . و ناراحت بودم که میدیدم همه انهایی که حتی بچه هستن گوشی های بهتر از من دارند و من بنا به دلایلی اون گوشی شکستم . و از شدت عصبانیت د ناراحتی گفتم حالا که بخاطر ی گوشی من آنقدر باید اذیت بشم اصلا گوربابای گوشی . و واقعا بیخیال شدم. 

      آنقدر حوصله ام سر میرفت که همش از تلوزیون رادیو آوا گوش میدادم و آی فیلم میدیدم . اونموقه پسرمم ۹ ماهش بود . یادش بخیر . بعد پدر مادرم  بخاطر اینکه بتونن باهام در تماس باشن ی گوشی نوکیا ازین قدیمی ها بهم دادن . و خلاصه من حدود یک سال با همون گوشی های درب و داغون خانوادم گذروندم تا نزدیک عید که بود شوهرم به خاطر اینکه باهم آشتی کرده بودیم رفتیم چهارسو و برام ی گوشی خوب خرید که از بقیه فامیل مدلش بالا تر بود و من خیلی خیلی خیلی ذوق کردم چون دقیقا همونی بود که می‌خواستم حتی رنگش . همین الانم بعد ۳ سال دارم ازش به نحو احسن استفاده میکنم و راضی ام و خدارو شکر می‌کنم.  

      ولی در اولین فرصتی که پول دستم بیاد یکی دیگه می‌خرم انشالله. 

      مثال بعدی . این بود که من دلم میخواست ی مانتو خوشگل بخرم با یکسری ویژگی های خاص اون زمان که تو سلیقه ام بود . خلاصه من که درآمدی نداشتم و اصلا هم دلم نمیخواست به همسرم رو بندازم . ی روز از روز های ماه رمضان پارسال بود که با خانواده ام رفتیم به بازارچه عفاف و حجاب در مصلی امام خمینی چون اونجا تنوع و کیفیت و طرح های خیلی خوبی داره . من از یکسری مانتو ها خوشم آمد اما پول نداشتم بخرم و دست خالی برگشتم خونه . بعد مامانم ازم پرسید از هیچکدوم خوشت نیومد ؟  گفتم چرا ولی پول نداشتم . گفت ی تومن برا عیدی بابات میخواست بهت بده چون مسافرت بودی نشد و برام ی تومن ریختن و باز آمدن دنبالم که بریم همونجا و مانتو بخریم اما بازار جمع شده بود تا سال دیگه و پدر مادرم بشدت ناراحت شدن همون شب ما به چند تا بازار دیگه سر زدیم ولی اونچیزی که باب پسندم باشه پیدا نکردم . البته به اصرار پدرم اونجاها رفتیم ‌ . چون وقتی دیدم بازار جمع شده . با خونسردی و اطمینان گفتم مامان عیبی نداره من نمیخوام برای هیچ چیزی تو زندگیم خودم رو اذیت کنم . من میخوام همه چیز راحت بدستم برسه . من اون زمان تازه با این مفهوم آشنا شده بودم و داشتم تمرین میکردم . و اصلا ناراحت نبودم و کلا بیخیال مانتو صدم یادم چندین بار به پدر مادرم گفتم ناراحت نباشید بالاخره پیدا میشه خودش من نمیخوام خودمو بکشم تا به فلان چیز برسم اگه قرار باشه من مانتو بخرم با اون ویژگی ها هرطور شده خدا بهم میرسونه . اون روزها هنوز با این مفهوم آشنا نبودم که اصلا خدا براش فرقی نمیکنه خواسته ما چیه اصلا خواسته ها را تفکیک نمی‌کند تا به اصطلاح ببیند کدام به نفع ماست و کدام به ضرر ما . خلاصه حدود یک هفته یا دو هفته بعد منو شوهرم به طور کاملا هدایتی به جایی رفتیم که من قبلا از اونجا مانتو خریده بودم و از کارهاشون خیلی راضی بودم . بعد رفتیم طبق عادت مغازه ها و لباس ها رو نگاه کردیم و شوهرم گفت ی مانتو بخر . منم چند تا پوشیدم تا از یکی خوشم آمد و همونو شوهرم برام خرید. و من روی ابر ها بودم .

      حالا میخ ام بگم من چی میخواستم دو هفته قبلش و بعد که رها کردم چی نصیبم شد .

      من ی مانتو در حد ۶۰۰ تومن میخواستم با هزینه خودم  که جنسش خنک باشه و بلند باشه و سایزش بزرگ باشه چون اون روزها در اوج چاقی بودم و هوا هم گرم بود . 

      خلاصه مانتویی که من صاحبش شدم کلی تنوع رنگ داشت و من قشنگترین رو برداشتم ‌ خیلی شیک بود ۲ تیکه بود . زیبا و جدید بود . جنسش نخی بود و مناسب فصل بود . سایزش کاملا مناسب و آزاد بود . و بلند هم بود . و قیمتش یک ملیون و پنجاه تومان بود . و من از پولی که پدرم داده بود اصلا خرج نکردم . 

      یهنی از هر نظر که نگاه میکردم بینظیر و دوست‌داشتنی بود . وقتی خانوادم دیدن کلی تحسین کردن از زیباییش ولی هرچی گفتم باورشون نشد که شوهرم خریده . 😄

      مثال بعدی خرید یخچال که من و شوهرم از یخچال قدیمی خسته شده بودیم و دلمون ی یخچال جدید زیبا و جادار میخواست هر وقت میرفتیم فروشگاه و حساب کتاب میکردیم پولمون جور در نمی امد با اون چیزی که تو سلیقه مون بود یعنی با پولی که داشتیم چیزایی نسیبمون میشد که دوستنداشتیم . من خیلی حریص شده بودم و بعضی وقت دلم میخواست بالاخره هر طور شده یه یخچال جدید بخریم تا از شر اون قبلی خلاص بشیم ولی باز شوهرم میگفت نه اینا قشنگ نیست بعد دیگه منم کلا بیخیا شدم گفتم ولش کن بابا اصلا همین یخچال هیچ مشکلی نداره فعلا استفاد می‌کنیم تا شرایط جور بشه بعد از اون ساید بای ساید های خوشگل می‌خریم.  خلاصه مدت ها گذشت حدود یکی دو ماه . تا یک روز شوهرم جوگیر شد و گفت من این گوشی که جدید خریدم رو میفروشم میزارم رو پولم  تا بریم نقدی ی یخچال خوشگل بخریم . و این شد که ما رفتیم از ی فروشگا نزدیک ی ساید بای ساید ایکس ویژن خریدیم . من واقع خیلی خیل خیل خوشحالم خوشحال بودم جون همونی بود که من دوستداشتم . وگرنه شوهرم ی چیز دیگه مدنظرش بود . بعد هم من یخچال قبلی رو که جهازم بود رو به خواهرشوهرم فروختم و با پولش برای خودم دوره ۱۲ قدم خریدم . یعنی همه این کار ها تو یک روز ۵شنبه انجام شد و واقعا شگف انگیز بود .

      چون 

      اگه اون روز هایی که ما حریص بودیم می‌خواستیم یخچال بخریم اول باید قسطی میخریدیم . دوم اون مارک دلخواهمون نبود . سوم اون ظاهر ساید بای ساید نداشت . ازین دو دره ها بود که بالا فریز پاین یخچال و جاش هم کم بود . و دیگه اینکه اصلا یخچال قبلی مون هنوز فروش نرفته بود و معلوم نبود اگه سمسار بخواد ببره چقدر میخواد مفت بخره . 

      ولی وقتی صبر کردیم اول یخچال قبلی به راحترین شکل ممکن فروش رفت و همون موقع پول آمد ب حسابم بعد خیلی راحت جابجا شد چون خواهر شوهرم همسایه دیوار ب دیوار ما بودن و حیاطمون مشترک بود . بعد ما اصلا بی یخچال نمودیم چون شب رفتیم یخچال زیبا و دوست‌داشتنی که نقدی و جیرینگی خریده بودیم رو آوردیم خونه . اونم نه از اون فروشگا دور . از ی فروشگا نزدیک و لاکچری . یعنی همه چیز به بهترین شکل پیش رفت . و وقتی که نصاب آمد وصلش کرد گفت خیلی یخچال خوبیه ‌موتورش بی صدا هست و خیلی کم پیش آمده خراب بشه . و واقع هم بی صدا بود خلاص من هرچی از زیبایی و قشنگی و کارایی اون یخچا بگم کم گفتم . 

      آنقدر ازش خوشم می آمد و احسا خوبی داشتم که الان که دیگه جدا شدم دلم میخواد وقتی رفتم تو خونه خودم هم باز مثل همون یخچال بخرم و کیف کنم . تازه منبع آبخوری هم داشت و نیازی به وصل کردن به لوله آب شهری نداشت . خیل راحت و زیبا و کارا . خداروشکر . 

      مثال بعدی در مورد خرید دستگاه آب تصویه هست ولی چون خیلی شبیه مثال یخچال دیگه توضیح نمیدم . 

      ولی واقعا خیل جالبه . خیلی خوبه به زمان‌بندی  خداوند اعتماد و تکیه کنیم و اصلا روی هوش و ذکاوت و تجربه حقیر خودمون در مقابل این دریای بیکران این دانای حکیم حساب باز نکنیم چون معجزاتش ما را دیوانه می‌کند به شرطی که اهل تفکر باشیم . 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 9 از 2 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار زهرا کریمی
      1403/02/08 11:41
      مدت عضویت: 413 روز
      امتیاز کاربر: 2205 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 201 کلمه

      سلام استاد عزیزم امدم برای نوشتن تمرین

      ۲- به نظر شما برآورده نشدن خواسته هایتان تا چه میزان مربوط به نداشتن احساس لیاقت برای دریافت نعمت بوده است. نگرش خود درباره میزان لیاقتتان برای دریافت نعمت های الهی را شرح دهید.

      بنظرم ۱۰۰درصد دریافت نعمت به احساس لیاقت مربوط میشه . البته که خیلی چیزهای دیگه هم است ولی بخاطر اینکه همه شون راه صحیح هستن و بهم مربوط میشن وقتی یکی رو استفاده میکنی بقیه هم دنبالش میان . وقتی احساس لیاقت داریم . حس می‌کنیم من هر اشتباه و گناهی هم داشته باشم لایق بخشش خداوند هستم . من لایق هدایت خداوند هستم .من لایق الهامات هستم . من لایق روابط عالی هستم . من لایق سلامتی هستم . من لایق آسایش و آرامش هستم . من لایق بهترین چیزها هستم . من لایق عشق هستم . 

      من در گذشته آدمی بودم که احساس لیاقتم خیلی خیلی خیلی پایین بود . ولی از وقتی با اساتیدی چون استاد عطارروشن و عباسمنش آشنا شدم دارم برای افزایش حس لیاقت تلاش می‌کنم. و واقعا هم هرچقدر تلاش کردم نتیجه گرفتم و راضی هستم. ولی من میدونم هرچقدر بیشتر روش کار کنم نتایج بهتری میگیرم چون این حس لیاقت در من یک پاشنه آشیل.  

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 3 از 1 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار زهرا کریمی
      1403/02/08 13:01
      مدت عضویت: 413 روز
      امتیاز کاربر: 2205 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 227 کلمه

      سلام و درود به استاد عزیزم و دوستان گرامی 

      دوستداشتم این بخش از تمرین هم همینجا بنویسم . و منتظر معجزات خداوند باشم . 

      ۱. من میخواهم خداوند  یه ماشین کویک به من هدیه بدهد 

      ۲ . من میخواهم خداوند یک خانه به من هدیه کند .

      ۳ . من می‌خواهم خداوند هر ماه ۸ ملیون تومان بمن هدیه کند .

      ۴ . من می‌خواهم خداوند لاغری بیشتری بمن هدیه کند  

      ۵ . من می‌خواهم خداوند انرژی زیادی برای همیشه بمن هدیه کند 

      ۶ . من می‌خواهم خداوند مسافرت های زیادی بمن هدیه کند 

      ۷ . من می‌خواهم خداوند آرامش بیشتری بمن هدیه کند 

      ۸ . من می‌خواهم خداوند دوستان زیادی بمن هدیه کند 

      ۹ . می‌خواهم خداوند جدایی راحت از همسرم را بمن هدیه کند 

      ۱۰ . می‌خواهم خداوند پسرم را دوباره بمن هدیه کند تا از کنار هم بودم لذت ببریم . 

      ۱۱ . می‌خواهم خداوند هر روز شادی و خنده بیشتری بمن هدیه کند 

      خیلی تمرین قشنگی استاد حس سبکی و راحتی به آدم دست میده . چقدر خوبه همیشه تو دفترم هم اینجوری درخواست کنم . خیلی حال خوبی میده . ممنونم استاد جان 

      میدونی چیه استاد وقتی اینجوری از خداوند درخواست میکنم تو هر جمله دارم به ذهن منطقی خودم یادآوری میکنم که قرار نیست تو کار خاصی بکنی قرار نیست تو جبران کنی قرار نیست تو التماس کنی فقط حالت خوب باشه و اولین قدم رو بردار قدم هایی که در دسترس تو است 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 3 از 1 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم