0

مشتاق تجربه نعمت های الهی هستم (قدم ۱۷)

نعمت های الهی
اندازه متن

بسیاری از انسان ها هیچ آرزوی ندارند چون نمی دانند که می توانند از خداوند درخواست و طلب نعمت کنند. برخی دیگر که آرزو می کنند سالهاست در انتظار برآورده شدن خواسته های خود هستند.

مساله مشترک بین دو گروه این است که ما انسانها به طور ناخودآگاه علاقه ای به دریافت نعمت های الهی نداریم.

اخطاریه

نعمت های الهی

هر آنچه در اختیار شماست جزئی از نعمت های الهی است.

توانایی های جسمی مانند دیدن،‌ شنیدن، حرکت کردن، صحبت کردن و …. همه جزئی از نعمت های الهی هستند.

توانایی های غیرجسمی مانند فکر کردن، حس کردن، خوشحال شدن،‌ ترسیدن و … همه جزئی از نعمت های الهی هستند.

همه اطرافیان شما از والدین تا همسر و فرزندان و خانواده دور و نزدیک و هر آنکس که در مدت حیات خود با آنها در ارتباط هستید همه جزئی از نعمت های الهی هستند.

همه وسایلی که در زندگی از آنها استفاده کرده اید یا در آینده استفاده خواهید کرد همه جزئی از نعمت های الهی هستند.

همه موجوداتی که در زندگی با آنها روبرو می شوید، حشرات، چهارپایان، گیاهان، خزندگان، چرندگان و … همه جزئی از نعمت های الهی هستند.

همه آنچه در مدت حیات خود می خورد همه جزئی از نعمت های الهی هستند.

برخلاف علاقه خیلی از شماها حتی چاقی هم جزئی از نعمت های خداست چون به واسطه آن اکنون در حال مطالعه این آگاهی هستید.

تمام روابط شما از سلام و علیک های ساده با غریبه و آشنا گرفته تا روابط عاطفی با نزدیکان و حتی روابط جنسی همه جزئی از نعمت های خداوند هستند.

خشم، کینه، گریه، ترس، تهوع، استفراغ، بیماری، دعوا و هر حالتی که در زندگی تجربه می کنید همه جزئی از نعمت های خداوند هستند.

هر آنچه در ذهن شما آمده که در لیست بالا نبوده است هم جزئی از نعمت های خداوند است.

با توجه به این که وجود شما هم جزئی از نعمت های الهی است بنابراین می توان گفت ما غرق در نعمت های الهی هستیم.

جهت درک بهتر موضوع همه اتفاقاتی که از نظر شما خوشایند و حتی انسانی نیست مانند قتل، کشتار جمعی، سیل،‌ زلزله، آتش سوزی، تجاوز، تصادف و هر اتفاقی که در سطح جهان رخ می دهد نیز جزئی از نعمت های الهی است.

احتمالا در این لحظه درگیر مقاومت ذهنی خواهید شد که چطور ممکن است قتل یا کشتار جمعی جزء نعمت های الهی باشد؟!

به یک دلیل خیلی ساده. هر وسیله ای که با آن قتل یا کشتار جمعی انجام می شود توسط انسان و به واسطه نعمت هوش و توانایی فکر کردن و خلق شده است. بنابراین هر نتیجه ای که از خلق یک نعمت حاصل شود جزئی از آن نعمت محسوب می شود.

نعمت های الهی

آزادی در انتخاب و استفاده از نعمتهای الهی

خود را نعمتی از نعمت های خداوند بینید که قدم به جهانی سرشار از نعمت های الهی گذاشته است و این فرصت به شما داده شده است تا در مهلت معین از هر نعمتی به هر شکلی که دوست دارید استفاده و آن نعمت را تجربه کنید.

اگر بتوانید به درستی این شرایط را در ذهن خود ایجاد کنید خیلی از مقاومت ها و درگیری های ذهنی شما از بین خواهد رفت.

۱- در این شرایط دیگر از نتایج زندگی دیگران تعجب نمی کنید بلکه می دانید که فقط خودش مسئول شرایطی است که در حال تجربه کردن است. خودش انتخاب کرده که از چه نعمتی به چه شکلی استفاده کند که این نتیجه برایش رقم خورده است.

فارغ از اینکه از نتیجه تجربه خود راضی یا ناراضی باشد، مهم این است که انتخاب خودش بوده است. اگر از نتیجه عمل خود راضی است می تواند به همین طریق استفاده از نعمت را ادامه دهد و اگر نتیجه رضایت بخش نیست می تواند طریق استفاده از نعمت یا حتی خود نعمت را با نعمت دیگر جابجا کند و نتیجه جدید را تجربه کند.

در این شرایط آیا دلسوزی کردن برای نتیجه زندگی دیگران منطقی است؟‌ قطعا‌ نیست.

۲- در این شرایط دیگر به نعمت های دیگران در زندگی با نگاه حسرت نگاه نمی کنید. چون می دانید که برای استفاده از هر نعمتی باید آن را درخواست کرد و شرایط دریافت آن را فراهم کرد و به راحتی وارد زندگی تان می شود.

بنابراین به جای اینکه با نگاه حسرت آمیز به داشته ها و شرایط دیگران نگاه کنید می توانید از روش صحیح برای برخورداری از نعمت های الهی اقدام کنید و شما هم شرایط دلخواه خود را خلق کنید.

۳- در این شرایط برای اثبات به دیگران یا برای اینکه از دیگران عقب نباشید از هر روشی برای دست یابی به نعمت هایی که دیگران دارند استفاده نمی کنید.

۴- در این شرایط برای دست یابی به نعمت های الهی با دیگران رقابت نمی کنید، به دروغ متوصل نمی شوید و سعی نمی کنید دیگران را نردبان رسیدن خود به نعمت های الهی کنید.

۵- در این شرایط همواره در زندگی آرامش خواهید داشت و از آنچه دارید خوشحال و راضی و سپاسگزار خواهید بود و با احساس خوب نیازها و خواسته های جدیدتان را با استفاده از کمک خداوند خلق و تجربه می کنید.

نعمت های الهی

این مفهوم آزادی در انتخاب و تغییر سرنوشت است. یعنی شما در انتخاب نعمت های الهی و چگونگی استفاده از آنها آزادی کامل‌ دارید.

به هر اندازه که دوست دارید می توانید در مدت حیات خود درخواست نعمت های جدید را به خداوند عرضه کنید چون خداوند بی نهایت است و هرگز در برابر درخواست درخواست کنندگان با کمبود منابع و توانایی پاسخگویی مواجه نمی شود.

به هر اندازه که دوست دارید می توانید نعمت های خداوند را نزد خود ذخیره کنید، چون در نهایت شما قادر به همراه بردن نعمت های الهی با خود به دنیای ابدی نیستید و تمام آنچه ذخیره کرده اید در این جهان باقی خواهد ماند.

اینکه از نعمت های الهی دریافت کرده در مدت حیات خود استفاده کنید یا خیر برای خداوند هیچ تفاوتی ندارد و بر شما گناهی نیست. چون در نهایت اگر عمر شما به پایان برسد و از نعمت های الهی استفاده نکنید خودتان ضرر کرده اید و لذت استفاده از نعمت های الهی را تجربه نکرده اید.

به این نکته توجه کنید که شما در نهایت تجربه خود از زندگی کردن در جهان مادی را به عنوان نامه اعمال خود به دنیای ابدی خواهید برد. بنابراین هرچقدر نامه اعمال شما شامل تجربه های بیشتری باشد شما سربلندتر و جایگاه والاتری خواهید داشت.

لازم به ذکر است که دریافت نعمت های الهی جزء اعمال خیر یا ثواب محسوب نمی شود یعنی شما هرچقدر هم که نعمت های الهی را وارد زندگی خود کنید تاثیری بر کارنامه اعمال شما نخواهد داشت چون این ذات مقدس خداوند است که به همه درخواست ها پاسخ دهد و چون فرصت درخواست کردن برای همه بندگان یکسان است بنابراین درخواست کردن و دریافت کردن نعمت های الهی موهبت، عمل صالح یا ثواب محسوب نمی شود.

زمانی که شما از نعمت های الهی استفاده می کنید، احساسی که از تجربه نعمت ها در شما ایجاد می شود در کارنامه اعمال شما ثبت و ضبط می شود.

به این مثال توجه کنید:

فرض کنید شما صاحب مقدار قابل توجهی ثروت، املاک یا حتی شهرت یا موقعیت اجتماعی هستید.

اگر از امکانات خود برای لذت بردن در زندگی استفاده کنید احساس خوبی که از استفاده نعمت ها تجربه می کنید در کارنامه اعمال شما ذخیره می شود.

ممکن است دارایی های شما بسیار زیاد باشد اما این اهمیتی در نامه اعمال شما نخواه داشت. فقط آن بخشی که مورد استفاده قرار می دهید در شما احساس ایجاد می کند و آن احساس در نامه اعمال تان ثبت می شود.

ممکن است حتی از نعمت های خود به دیگران ببخشید و احساس رضایت از عمل خود داشته باشید این احساس در نامه اعمال شما ثبت می شود.

نعمت های الهی

اگر از نعمت های خود برای آزار و اذیت دیگران استفاده کنید. احساس انتقام یا خودبزرگ بینی یا هر نیتی که به دلیل آن دیگران را به واسطه نعمت های الهی مورد تحقیر و سرزنش داده اید در نامه اعمال شما ثبت و ضبط می شود.

نکته جالب توجه اینکه تمایلی به بخشش یا به اشتراک گذاشتن نعمت های الهی خود نداشته باشید هیچ گناهی بر شما نیست. ولی اگر نه خودتان استفاده کنید و نه فرصت استفاده از آنها را در اختیار دیگران قرار دهید عملا آن نعمت ها بدون تاثیر در نامه اعمال شما خواهند بود و در جهان باقی می مانند تا بعد از هجرت شما به دنیای ابدی بین دیگران تقسیم شوند.

بعد از هجرت شما نتیجه آنچه از اموال و دارایی‌هایتان به دیگران می رسد در نامه اعمال آنها ثبت خواهد شد. اگر اموال به ارث برده را به شکلی استفاده کنند که باعث احساس خوب آنها شود به شکل عمل صالح در نامه اعمال آنها ثبت خواهد شد و اگر از اموال به ارث برده خود به شکلی استفاده کنند که احساس بد در خود یا دیگران ایجاد کنند باز هم نتیجه آن در نامه اعمالشان ثبت خواهد شد.

نحوه استفاده از نعمت های الهی دیگران توسط شما تاثیری بر نامه اعمال آنها نخواهد داشت و نحوه استفاده دیگران از نعمت های الهی شما تاثیری بر نامه اعمال شما نخواهد داشت.

فردی که برای دست یابی به نعمت های الهی به جای درخواست کردن از خداوند و دست یابی به نعمت ها به روش صحیح به نعمت های الهی دیگران تجاوز می کند شاید در نظر عموم بر اساس ضرب المثل معروف: دزد نگرفته پادشاه باشد اما زندگی فقط به جهان مادی محدود نمی شود و استفاده از این نعمت الهی نه تنها در نامه اعمال این فرد تاثیر منفی دارد بلکه باعث اختلال بیشتر در رابطه بنده با خداوند می شود.

به همین دلیل است که خداوند در قرآن کریم در تعریف ظلم همیشه از عبارت ظلم به خود استفاده می کند.

در هر آیه ای که خداوند درباره کافران سخن گفته است فرموده که آنان به خود ظلم کرده اند.

در آیه هایی که از زبان زیانکاران آمده است شرح داده شده که آنان به خداوند می گویند ما را برای ظلمی که به خود روا داشتیم ببخش.

گفتند: «پروردگارا، ما بر خویشتن ستم کردیم، و اگر بر ما نبخشایی و به ما رحم نکنی، مسلماً از زیانکاران خواهیم بود.»

سوره اعراف آیه ۲۳

حتی در مورد پیامبران مانند موسی وقتی که در یک درگیری یک نفر را می کشد بعد از مدت ها تعقیب و گریز خسته شده و به خداوند عرضه می دارد:

پروردگارا، من بر خویشتن ستم کردم، مرا ببخش.» پس خدا از او درگذشت که وی آمرزنده مهربان است.

(سوره قصص آیه ۱۶)

بنابراین عمل انسان اگر صالح و در جهت ایجاد تجربه های خوش احساس در خود یا دیگران شود در نامه اعمال او بعنوان عمل نیک ثبت خواهد شد و اگر عمل انسان در جهت ایجاد تجربه های ناراحت کننده در خود یا دیگران باشد در نامه اعمال او بعنوان عمل شر ثبت خواهد شد.

نعمت های الهی

مشتاق تجربه کردن باشید

نگرش های اشتباهی که درباره درخواست کردن از خداوند در ذهن ما ایجاد شده است باعث شده که تصور کنیم نباید از خداوند درخواست کنیم یا اگر خداوند یک یا دو تا از درخواست های ما را اجابت کرد باید حیا کنیم و از درخواست بیشتر خودداری کنیم.

این نگرش ها باعث شده است که ما بیشتر از اینکه مشتاق تجربه نعمت های الهی باشیم ترس از مواجه شدن با نعمت های الهی داشته باشیم.

سالها شنیده بودم که ممکن است تو از خداوند درخواست کنی اما خداوند صلاح نداند که درخواست تو را اجابت کند چون تو نمی دانی ولی خداوند می داند که این نعمت باعث ضرر و زیان تو خواهد شد.

هیچ نعمتی مایه ضرر و زیان نخواهد بود بلکه این انسان است که با انتخاب روش استفاده از نعمت می تواند باعث خیر یا شر در دنیای مادی شود.

بنابراین خداوند هرگز مسئولیت استفاده از نعمت های خودش را به عهده نمی گیرد بلکه او فقط بر طبق عهدی که با انسان دارد خود را موظف کرده که درخواست های بندگان را اجابت کند.

بنابراین از درخواست کردن و اجابت شدن درخواست هایتان ترس نداشته باشید.

خداوند برای درخواست های مکرر هرگز شما را مواخذه نمی کند.

به هر مقدار در مدت حیات خود از خداوند درخواست کنید اگر حتی همه درخواست های خود را دریافت کنید برای خداوند جزئی از جزء هم به حساب نمی آید.

هرگز آرزوهای خود را با این نگرش که نکند این خواسته به صلاحم نباشد رها نکنید.

بهترین تصمیم این است که به همه خواسته هایتان برسید و استفاده از آن را تجربه کنید. اگر مورد رضایت و علاقمندی شما بود به استفاده از آن به روش درست ادامه دهید اگر آن چیزی که فکر می کردید نبود یا باعث خوشحالی و رضایت مندی شما نبود به راحتی آن را کنار بگذارید و خواسته دیگری را جایگزین کنید.

هیچ نعمتی از بین نمی رود بلکه از حالتی به حالت دیگری تبدیل می شود. بنابراین تصور نکنید که شما می توانید نعمت های الهی را از بین ببرید. هرگز قادر به این کار نخواهید بود.

نعمت های الهی

بجای فکر کردن به اینکه نکنه با درخواست کردنم باعث رنجش خداوند شوم به این فکر کنید که من هرچه بیشتر درخواست کنم و نعمت های الهی بیشتری در زندگی ام وارد شود فرصت دارم که تجربه های بیشتری را در نامه اعمالم ثبت کنم.

بنابراین هرکه بامش برفش بیش را فراموش کنید و به این ضرب المثل فکر کنید که هرکه نعمتش بیشتر ثوابش بیشتر.

از نعمت های الهی خود استفاده کنید. هرچقدر بیشتر از نعمت های خود استفاده کنید نامه اعمال شما پربارتر خواهد شد.

نگران حرف مردم نباشید که مردم چه خواهند گفت؟!

نگران انسان هایی که از نعمت های الهی بهره مند نیستند نباشید. اگر خود را از استفاده نعمت ها محروم کنید بعد از هجرت از دنیا شما زیانکارتر از آنان که از نعمت های الهی بهره مند نبودند خواهید شد چون شما داشتید و استفاده نکردید.

فرصت استفاده از نعمت های الهی برای همه انسانها فراهم است بنابراین آن کس که از نعمت های الهی بی بهره است به این دلیل نیست که خداوند به او ظلم کرده و او را محروم کرده است بلکه نمی داند که می تواند با کمک خداوند از نعمت های الهی بهره مند شود.

بنابراین اینکه شما داشته باید و افرادی نداشته باشند هیچ گناهی بر شما نیست.

اگر دوست دارید به دیگران کمک کنید بسیار کار پسندیده ای است البته که باید با این نگرش باشد که شما برای کمک به خودتان برای به ثبت عمل صالح در کارنامه اعمالتان اقدام به بخشش کردید نه برای کمک به فرد نیازمند.

چون نیازمند با کمک شما بی نیاز نخواهد شد اما شما با کمک به او می توانید بر داشته های معنوی خود بیفزایید.

کمک کردن برای رضای خداوند نگرش اشتباهی است که در ذهن عموم انسانها شکل گرفته است.

خداوند از اینکه شما به واسطه درخواست کردن و با استفاده از روش صحیح نعمت های الهی را وارد زندگی خود کرده اید از شما راضی است بنابراین اینکه با نعمت خود چه کنید تاثیری بر رضایت یا عدم رضایت او ندارد. بنابراین اگر به دیگران کمک می کنید در واقع دارید به خودتان کمک می کنید.

نعمت های الهی

خیلی عالی و پسندیده و مورد تایید خداوند است اگر ۳۰ تا ماشین به سی رنگ مختلف داشته باشید و هر روز ماه از یک ماشین استفاده کنید. این عمل نه انها اسراف نیست بلکه استفاده موثر از قدرت تجلی نعمت های الهی در زندگیتان است.

مطمئن باشید خداوند هر چقدر از توانایی هایی که به شما داده است استفاده کنید شما را مواخذه نخواهد کرد.

تصور کنید با استفاده از توانایی ها و استعدادهای خود هنر گیتار زدن را آموخته اید. اگر ده ساعت یا هزار ساعت یا میلیون ها ساعت از توانایی گیتار نواختن خود استفاده کنید خداوند شما را مواخذه نخواهد کرد. حتما با این نظر موافق هستید.

تصور کنید با استفاده از توانایی درخواست کردن و عمل به اصول زندگی با کمک خداوند ده تا ماشین، ۵ تا خونه، ۳ تا باغ، ۸ تا زمین، ده ها جفت کفش و ده ها دست لباس و چندین حساب بانکی مملو از پول داشته باشید. به نظر شما خداوند شما را مواخذه خواهد کرد یا خیر؟ احتمالا قبل از استفاده از آگاهی های زندگی با کمک خداوند ترس سرتاپای وجود شما را فرا می گرفت.

اما اکنون باید بتوانید باور کنید که خداوند نه تنها شما را مواخذه نخواهد کرد بلکه به شما افتخار می کند که به خوبی از توانایی ها و استعداد هایی که در وجود شما نهاده است استفاده کرده اید.

هرچقدر نعمت های الهی زندگی تان بیشتر باشد نشان از درک و رابطه بهتر شما با خداوند دارد.

مقدس بودن زیاد درخواست کردن را می توان در دعای حضرت سلیمان به وضوح درک کرد:

گفت: «پروردگارا، مرا ببخش و مُلکی به من ارزانی دار که هیچ کس را پس از من سزاوار نباشد، در حقیقت، تویی که خود بسیار بخشنده‌ای.» پس باد را در اختیار او قرار دادیم که هر جا تصمیم می‌گرفت، به فرمان او نرم، روان می‌شد. و شیطانها را [از] بنّا و غواص، تا دیگر را که جفت جفت با زنجیرها به هم بسته بودند [تحت فرمانش درآوردیم‌]. (۳۸) [گفتیم:] «این بخشش ماست، بی‌شمار ببخش یا نگاه دار.»

سوره ص آیه ۳۵ تا ۳۸
نعمت های الهی

نکات کلیدی دعای حضرت سلیمان:

۱- نوع درخواست کردن حضرت سلیمان که ابتدا از خداوند طلب بخشش می کند و سپس از او درخواست ملکی را می کند که هیچ کس پس از او این ملک را صاحب نشود. به نظر شما این درخواست چقدر بزرگ بوده است؟!

۲- به باور حضرت سلیمان توجه کنید که به خداوند عرض می کند: در حقیقت تویی که خود بسیار بخشنده ای. یعنی حضرت سلیمان نگرش و دیدگاهش درباره خداوند بسیار بخشنده بوده است و بر اساس نگرش خود درخواستش را تنظیم کرده است.

۳- به فرمان خداوند توجه کنید: این بخشش ماست، بی شمار ببخش یا نگاه دار. واضح است که خداوند نسبت به برخورد بنده خود با نعمت های الهی واکنشی ندارد همانطور که به حضرت سلیمان می فرمایید می توانی نعمت های الهی را به هرکس که می خواهی ببخشی یا همه را برای خود نگه داری.

همچنین در قرآن درباره قارون چنین آمده است:

قارون از قوم موسى بود و بر آنان ستم كرد و از گنجينه ‏ها آن قدر به او داده بوديم كه كليدهاى آنها بر گروه نيرومندى سنگين مى ‏آمد آنگاه كه قوم وى بدو گفتند شادى مكن كه خدا شادى‏ كنندگان را دوست نمى دارد

سوره قصص آیه ۷۶

در این آیه آمده است که قارون به حدی گنج داشت که حمل کلیدهای گنج ها برای گروهی از انسان های نیرومند سنگین بود.

در ادامه این سوره آمده است:

 با آنچه خدايت داده سراى آخرت را بجوى و سهم خود را از دنيا فراموش مكن و همچنانكه خدا به تو نيكى كرده نيكى كن و در زمين فساد مجوى كه خدا فسادگران را دوست نمى دارد.

سوره قصص آیه ۷۷

این آیه درباره نصیحت های قوم موسی به قارون است که در مقابل ظلم و ستم های قارون او را به نیکی و عمل صالح در زندگی نصیحت کردند.

در ادامه قارون در جواب قوم موسی می گوید:

[قارون] گفت من اينها را در نتيجه دانش خود يافته‏ ام آيا وى ندانست كه خدا نسلهايى را پيش از او نابود كرد كه از او نيرومندتر و مال‏ اندوزتر بودند و[لى اين گونه] مجرمان را [نيازى] به پرسيده شدن از گناهانشان نيست

سوره قصص آیه ۷۸

در این آیه قارون می گوید که ثروت من در نتیجه دانش من است. یعنی دریافت نعمت های الهی یک علم یا دانش است که باید می شود آن را آموخت.

در ادامه این سوره آمده است:

آن‌گاه قارون با زیور و تجمل بسیار بر قومش در آمد، مردم دنیا طلب گفتند: ای کاش همان قدر که به قارون از مال دنیا دادند به ما هم عطا می‌شد که او بهره بزرگ و حظّ وافری را داراست.

سوره قصص آیه ۷۹

مردم با دیدن ثروت قارون به او حسادت کردند و به همدیگر می گفتند ای کاش به همان قدر که خدا به قارون نعمت داده به ما هم می داد.

در ادامه داستان در قرآن آمده است که قارون رو با خانه اش در زمین فرو بردیم و هیچ نیروی نمی توانست در برابر خداوند ایستادگی کند.

نعمت های الهی

نکته مهم این است که ثروت به قارون داده شده بود اما به خاطر ستم به قوم خویش مورد عذاب الهی قرار گرفت. در واقع ثروتمند شدن او به دلیل افکار و نگرشش بود و نابود شدنش هم بخاطر ظلمی که در حق خودش با اموال و داراییش می کرد.

در بسیاری از ترجمه ها سعی شده است که دارایی و ثروت قارون رو دلیل خشم و عذاب الهی معرفی کنند درحالی که در آیه ۷۶ خداوند می فرماید او ثروتمند بود و به قوم خود ظلم می کرد و در ادامه سرکشی و غرور فرعون را عامل نابودی اش عنوان می کند نه مال و ثروتش را.

همانطور که به حضرت سلیمان هم ثروت بغیرالحساب داده شد اما به دلیل استفاده صحیح حضرت سلیمان باعث افزون شدن خیر و برکت در زندگی او شد.

در چقدر بیشتر درباره مزایای برخورداری از نعمت های الهی اگاهی دریافت کنید ترس و نگرانی شما داشتن نعمت های زیاد و متنوع کمتر و اشتیاق شما برای تجربه نعمت های بی شمار بیشتر خواهد شد.

تا می توانید دلیل منطقی برای مقدس بودن و الهی بودن غنی بودن زندگی تان پیدا کنید.

نگرش بسیار منطقی برای الهی بودن و مقدس بودن غنی بودن از نعمت های الهی این است که هرچقدر شما از نعمت های الهی بیشتری برخوردار باشید کمتر نیازمند انسانها خواهید بود.

بنابراین ثروتمند شدن یا غنی شدن از نعمت های بی شمار خداوند می تواند باعث تقویت یکتاپرستی شود.

اخطار

تمرین:

۱- نگرش شما درباره اینکه هرچه دارید و ندارید جزئی از نعمت های الهی هستند چیست؟ این موضوع را برای ذهنتان منطقی کنید.

۲- نگرش شما درباره اینکه در انتخاب نعمت های الهی هیچ محدودیتی ندارید چیست؟ شرح دهید.

۳- از طریق توضیح دادن منطقی کنید که در حق انتخاب نعمت های الهی آزاد هستید.

۴- نگرش شما درباره اینکه در نحوه استفاده از نعمت های خود آزاد هستید چیست؟

۵- به نظر شما انسان باید حتما بخشی از نعمت های الهی خود را صرف امور خیریه کند؟‌ شرح دهید.

۶- نگرش شما درباره اینکه دریافت نعمت ها ثواب نیست اما مصرف نعمت ها ثواب دارد چیست؟

۷- چقدر مشتاق تجربه نعمت های الهی هستید؟! آیا از داشتن نعمت های زیاد احساس گناه دارید؟

۸- ارتباط بین برخورداری از نعمت های فراوان و نزدیکی به خداوند را شرح دهید.

۹- برداشت خود از آگاهی های این جلسه را شرح دهید.

منتظر خواندن نوشته های شما هستم

همراه همشگی شما: رضا عطارروشن

با دادن ستاره به این مطلب امتیاز بگیرید.

امتیاز 4.32 از 34 رای

https://tanasobefekri.net/?p=42732
31 نظر توسط کاربران ثبت شده است.

دیدگاهتان را بنویسید

اندازه متن دیدگاه ها
      آواتار Mehrdad Zabihi
      1403/04/01 09:49
      مدت عضویت: 1746 روز
      امتیاز کاربر: 21703 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      محتوای دیدگاه: 3,042 کلمه

      پنجشنبه بیستم جون بیست بیست و چهار:

      دوره زندگی با کمک خداوندقدم ۱۷مشتاق تجربه نعمتهای الهی هستم

      سلام و ‌درود فراوان به استاد عزیزم و همراهان مسیر رشد و پیشرفت

      من بارها و بارها متن این جلسه را خواندم و بهش فکر میکردم و دنبال عمل کردن به اونها بودم (بصورت عملی نه زدن حرفهای قشنگ) و بعضی اوقات ناامید میشدم از فهمیدن مطالب و گاهی رها میکردم و حتی رفتم دوره آرامش در بیداری را هم گوش دادم و بعد دیدم نمیتوانم ادامه بدهم و بعد تصمیم گرفتم که دوباره دوره تکرار لاغری را شروع کنم ولی باز یک چیزی من را میکشوند تا بیایم و مطالب این جلسه را مرور کنم و بهشون فکر کنم

      چون خیلی از مطالب گفته شده در این جلسه در تضاد با پیش فرض های ذهنی من بود

      حتی پاسخ بعضی از سوالات هم برایم نامشخص بود و البته هنوز هم هست

      ولی کاری که میکردم این بود که ادامه میدادم و بارها پناه بردم به فایلهای رایگان و یا خواندن کامنت دوستانم در دوره های دیگر ولی باز خودم را پیدا میکردم و ادامه میدادم

      توی جلسات قبلی یاد گرفتم که من به هر مقدار که بخواهم میتوانم از خداوند درخواست کنم و میدانستم که این قضیه با پیش فرضهای ذهنی من متفاوت هست و تلاش کردم که برای ذهن خودم انرا منطقی کنم و تازه توی این جلسه متوجه شدم که بین حرف زدن تا عمل کردن خیلی فاصله هست

       بله من براحتی میگفتم که میتوانم هر مقدار که بخواهم از خداوند درخواست کنم ولی توی همین چند خط اول گیر کردم

      «ما انسانها به طور ناخودآگاه علاقه ای به دریافت نعمت های الهی نداریم»

      داستان از این قرار بود که قرار بود خانه ام در ایران فروخته بشود و پولش را برایم ارسال کنند. و من در ابتدای دوره قصد کردم که بتوانم میزانی از قسط وام خانه ام را پرداخت کنم و با فروش این خانه درصد زیادی از وام را میتوانستم تسویه کنم

      ولی وقتی که بهم خبر دادند که مشتری با فلان قیمت موافقت کرده اون موقع ترسیدم که اگر این همه پول بدستم برسد باهاش چیکار کنم؟ همسرم میگفت بیا یک خانه دیگر با وام بخریم و اون را اجاره بدهیم و از هزینه اجاره ماهانه اون قسط بانک را بدهیم ولی من مخالفت کردم و گفتم که من بهیچوجه حاضر نیستم که دوباره وام بگیرم اون هم بخاطر سود بالایی که دارم هر ماه پرداخت میکنم، هر پولی که بدستم برسد میخواهم باهاش وام را تسویه کنم

      از اون طرف هم نجواهای ذهنی می آمد که میتونی با کمی از پول ماشین بهتری بخری و یا فلان کار را انجام بدهی و یا مسافرت بروی و …ولی ترس ذهنی من، کار خودش را کرد و معامله انجام نشد .

       اونجا خیلی فکر کردم و مطالبی که در دوره یاد گرفته بودم برایم مرور شد و واضح شد که اره من میترسم که این حجم از پول یکدفعه وارد حساب بانکی ام بشود

      و بعد طبق اموزشهای دوره لاغری تصور کردم که اگر الان فلان مقدار توی حسابم داشتم باهاش چیکار ها که نمیکردم و شروع کردم به فکر کردن و از یک جایی به بعد دیگر ذهنم یاری نمیکرد و به خودم گفتم دلیل اینکه به ثروت نمیرسی اینه که نمیدونی با پولت چیکار میخواهی بکنی! 

      و برای خودم مثال های بیشتری زدم که میتوانم فلان جای خانه را درست کنم میتوانم فلان تغییر را بدهم که آسایش و راحتی خانه را بیشتر فراهم کنم و میتوانم گل و گیاه بیشتری بکارم و حیاط خانه را اینجوری تغییر بدهم و لذت ببرم

      و بارها این مطالب را مرور میکردم

      «همه ما جزیی از نعمت های الهی هستیم . همه وسایلی که در زندگی از آنها استفاده کرده ایم یا در آینده استفاده میکنیم همه جزیی از نعمتهای الهی هستند. حتی اونچه که داری و نداری هم جزیی از نعمت های الهی هست»

      بله من نعمت چاقی را داشتم که بواسطه اون فعالیتهای استاد عزیزم را پیگیری کردم و به حرفش گوش دادم و الان زندگیم در تمام جنبه ها تغییر کرده است

      و به خودم گفتم که سلامتی ام نعمت هست ولی لپ تاپی که دارم استفاده میکنم نعمت نیست این را خود انسان اختراع کرده است و اونجا که استاد فرمودند همه چیز نعمت هست من باهاش مشکل داستم

      بعد به یک فایل رایگانی از استاد هدایت شدم که ایشان مطالبی فرمودند که جملات آن دقیق یادم نیست ولی مفهوم زیر را برداشت کردم….

      « خداوند با نعمتهایش خدا شده است و خدا بدون نعمتهایش خدا نیست …

      …اگر خدا را میپذیری باید خداوند را با تمام ویژگی هایش و نعمتهایش بپذیری …»

      اومدم به سؤال‌ها جواب بدهم و دیدم کلا من با کلمه نعمت مشکل دارم و رفتم راجع بهش تحقیق کردم و به خودم گفتم وقتیکه همه چیز نعمت باشد اونوقت بایستی تمام قوانین نعمتها در رابطه با اون صدق کند و اومدم برای خودم مثال زدم که نعمت مثل پول آب اکسیژن و … است

      و گفتم بیش از هفتاد درصد بدن انسان از آب تشکیل شده است و اینکه چه توی غار بروی چه بالای کوه همه جا هم اکسیژن هست و هم مولکول اب!

      و بعد گفتم که من در انتخاب آب برای خوردن محدودیتی ندارم و قراره که مایعات به بدنم برسانم حالا این مایعات می‌تواند از طریق شربت باشد و یا آب معدنی باشد و یا چای و قهوه و یا حتی خوردن هنداونه باشد

      ولی همون جا ذهنم گفت که تو الان پول کافی نداری که اون ماشین چمن زنی که دوست داری را بخری و یا اون ماشین مورد علاقه ات را بخری و لذت ببری

      پس آیا من در انتخاب نعمتهای الهی آزاد هستم؟!؟

      سوال بعدی را جواب دادم که من میتوانم انتخاب کنم که آب را در لیوان بخورم و یا فنجان و یا مستقیم از شیر بخورم و اینکه من آب را خودم بخورم یا بریزم روی زمین و یا به دیگران هم بدهم باز هم من اختیار دارم ولی اکسیژن را نمیتوانم داخل خانه ام محبوس کنم که همسایه ام از آن استفاده نکند

      اینکه من خانه بزرگ‌تری داشته باشم میزان هوای بیشتری در داخل خانه ام قرار میگیرد ولی این دلیل برتری من بر همسایه ام نیست چون اکسیژن همه جا هست و اون اگر شیر آب خانه اش را باز کند هم همان آب با همان کیفیت را دریافت میکند

      اصلا اگر من همه چیز را نعمت بدانم و قبول داشته باشم که خداوند خودش گفته که من درخواست بندگانم را پاسخ میدهم که نباید نگرانی دیگری داشته باشم. نباید دلسوزی کنم و نباید حسرت بخورم و نباید دنبال اثبات خودم به بقیه باشم

      و بعد دیدم که این دیدگاه که ما در دریایی از نعمتهای الهی غوطه ور هستیم بهم احساس آرامش میدهد که نه ترسی از آینده دارم که به فلان خواسته ام نمیرسم و نه حسرت و غمی از گذشته دارم که بگویم فرصت از دست رفت و تمام شد

      “دریافت نعمتهای الهی ثواب محسوب نمیشود و عدم دریافت نعمتهای الهی گناه محسوب نمیشود”

      دقیقا مثل وجود اکسیژن در خانه من و همسایه ام همه جا هست و نعمتها تمام نمیشودخداوند خودش گفته که به همه درخواست‌ها پاسخ میدهم و فرصت درخواست کردن و دریافت کردن برای تمام انسان‌هایی که نفس میکشند به یک میزان فراهم شده است

      ما چه چیزی با خودمان به اون دنیا میبریم؟

       روی این سوال هم من مدتی فکر کردم و تحلیل کردم و از خودم پرسیدم که انسان شامل جسم و ذهن و روح هست و وقتی که می میریم جسم مون این دنیا باقی می ماند و روح مان از بدن جدا میشود و من چیزی مثل خانه و ماشین و پول  را نمیتوانم همراه با روحم به آن دنیا بفرستم

      از دوره لاغری یادم بود که روح انسان شادی را دوست دارد تجربه کند . رفتم راجع به روح تحقیق کردم و توی قرآن هم سرچ کردم که روح چی هست و چی با خودش به آن دنیا میبرد و آخر سر هم به نتیجه نرسیدم که چی هست ولی الان دیگر اصلا هم برایم مهم نیست چون دیدم که به من برای نتیجه گیری از این موضوع کمکی نمیکند

      نامه اعمال که میگویند چیست؟  یعنی همان رفتارها و کارهایی که انجام داده ام

      رفتارها و کارهایم ناشی از چیست؟ ناشی از فکرهایی که در سرم بوده می باشد

      افکارم ناشی از چیست؟. از باورهایم هست که مثلا فلانی اینجوری نگاه کرد منظور خوبی نداشت پس بهتره باهاش تند برخورد کنی

      رفتارها و اقداماتم در نهایت سبب ایجاد احساس در من میشود

      و در جلسات قبل یاد گرفتیم که خداوند گوش ندارد و حرفهای ما را نمیشنود بلکه احساس ما را درک میکند پس اگر رفتار خوبی داشته باشم انوقت احساس خوبی دارم و خداوند آن احساس خوبم را درک میکند و روح هم همین تجربه احساس خوب را با خودش به آن دنیا میبرد

      ما چه چیزی با خودمان به اون دنیا میبریم؟ احساس و تجربه ای که در این جهان مادی داشته ای را با خودت میبری

      اون احساس چجوری بوجود می اید ؟ در زمانیکه داری چیزی را تجربه میکنی مثلا از دیدن یک کودک و یا گل و یا احساس ناراحتی از دیدن صحنه تصادف و …

      و بالاتر هم گفتیم که همه چیز در اطراف ما نعمت هست یعنی ما احساسی که از تجربه نعمتها در ما ایجاد میشود را ارسال میکنیم و خداوند و جهان هستی هم اون احساس را دریافت میکند و مطابق اون بهمون پاسخ میدهد

      اگر از نعمتی که دارم در جهت لذت بردن و تجربه کردن و احساس لذت داشتن استفاده کنم در کارنامه اعمالم ثبت میشود و حالا ممکن است که این نعمت برای تو باشد و یا بقیه و مهم خاطره ساختن از نعمت هست

      الان یک موضوعی یادم اومد .  در دورانی که دنبال کار و خانه میگشتم و صاحبخانه هم بهمون گفته بود که باید از این خانه بروید.   یک جمله استاد بهم گفت که خداوند نمیداند که این خانه ای که هستی سندش به نام تو هست یا نه! اگر حس خوبی از بودن در خانه اجاره ای نداشته باشی همین  را هم از دست میدهی

      اینکه من وقتی نمی توانم تصور کنم که فلان مبلغ وارد حسابم بشود یعنی احساس لیاقت از داشتن اون میزان ثروت را ندارم و بنابراین جهان هم بهم پاسخ میدهد و پولی وارد حسابم نمیشودوقتیکه من فکر مبکنم که از اینی که هستم لاغر تر نمیشوم باز هم جهان دقیقا همان را بهم پاسخ میدهد

      دقیقا وقتیکه احساس خوبی از داشتن ثروت نداشتم اون هم وارد زندگیم نشد و یا اینکه لاغر تر نمیشوم !

      خوب تا حالا به این نتیجه رسیدم که همه چیز در اطراف ما هست نعمت الهی هست و همه به یک میزان بهش دسترسی دارندپس اگر به نعمتی دسترسی نداری مقصر خودت هستی 

      و اینکه تو نمیتوانی کسی را از رسیدن به نعمت الهی محروم بکنی و کسی هم نمیتواند اینکار را برای تو بکند

      یعنی وابسته کردن عدم داشتن هر نعمتی در زندگی، به عوامل بیرونی کلا رفت رو هوا!!

      بعد  مبحث ظلم به خود مطرح شد و اینکه آیا من میتوانم به کسی ظلم کنم و برای خودم مثال زدم که حتی مسخره کردن دیگری هم باعث میشود که من در انتها خودم احساس بدی داشته باشم و نتیجه اش فقط وارد زندگی خودم میشود

      حتی جاهایی که رفتاری با کسی انجام دادم و یقین داشتم که حقش بوده که چنین رفتاری باهاش بشود هم خودم را بررسی کردم و متوجه شدم که تا مدتها مرور همان خاطره باعث میشود که به اهدافم فکر نکنم و تمرکزم روی چیزی باشد که بمن برای رسیدن به خواسته هایم کمک نمیکند این یعنی اینکه من فقط میتوانم به خودم ظلم کنم

      در نهایت اینکه من باید از اونچه که در اطرافم هست استفاده کنم و لذت ببرم و نعمتتای اطرافم را تجربه کنم و هرچه بیشتر درخواست کنم و نعمتهای بیشتری وارد زندگیم بشود انوقت بیشتر فرصت دارم که تجربه های بیشتری را در نامه اعمالم ثبت کنم

      در نهایت عمل انسان اگر در جهت ایجاد تجربه های خوش احساس در خود باشد انوقت در نامه اعمالش بعنوان عمل نیک ثبت میشود

      اگر عمل انسان در جهت ایجاد تجربه های ناراحت کننده در خود باشد در نامه اعمال او بعنوان عمل شر ثبت میشود

      حالا باید از خودم بپرسم که دوست دارم نعمتهای بیشتری را تجربه کنم یا خیر

      جواب مثبت هست

      “هر که بامش بیش، برفش بیشتر!”

      قبلا فکر میکردم یعنی دردسر های اون بیستر میشود وقتی ثروتمند تر باشد ولی الان میگویم که در ایران همیشه آب براحتی در دسترس نبوده و کسی که روی پشت بامش برف بیشتری جمع بشود آب حاصل از ذوب برف‌های بیشتری دارد و دغدغه کمبود آب کمتری دارد و بخاطر همین بوده که این ضرب المثل را ساختند

      آیا ورود نعمت بیشتر به زندگی نشانه ثواب بیشتر هست؟ جواب خیر! 

      مثل اینکه بگویم چون خانه من از خانه همسایه ام بزرگ‌تر هست اکسیژن بیشتری در داخل خانه ام جمع شده و بنابراین من بهتر میتوانم تنفس کنم! اصلا چنین چیزی خنده دار هست

      اذعان میکنم که اولین بار که این چند خط را خواندم ته دلم لرزید:

      «… مطمئن باشید خداوند هر چقدر از توانایی هایی که به شما داده است استفاده کنید شما را مواخذه نخواهد کرد.

      تصور کنید با استفاده از توانایی ها و استعدادهای خود هنر گیتار زدن را آموخته اید. اگر ده ساعت یا هزار ساعت یا میلیون ها ساعت از توانایی گیتار نواختن خود استفاده کنید خداوند شما را مواخذه نخواهد کرد. حتما با این نظر موافق هستید.

      تصور کنید با استفاده از توانایی درخواست کردن و عمل به اصول زندگی با کمک خداوند ده تا ماشین، ۵ تا خونه، ۳ تا باغ، ۸ تا زمین، ده ها جفت کفش و ده ها دست لباس و چندین حساب بانکی مملو از پول داشته باشید. به نظر شما خداوند شما را مواخذه خواهد کرد یا خیر؟ احتمالا قبل از استفاده از آگاهی های زندگی با کمک خداوند ترس سرتاپای وجود شما را فرا می گرفت.

      اما اکنون باید بتوانید باور کنید که خداوند نه تنها شما را مواخذه نخواهد کرد بلکه به شما افتخار می کند که به خوبی از توانایی ها و استعداد هایی که در وجود شما نهاده است استفاده کرده اید…»

      و بارها و بارها این قسمت را خواندم و برای خودم مثال زدم و هنوز باید بیشتر کار کنم تا با این جملات راحت‌تر بشوم و مثال هنر گیتار زدن را انگار تازه به چشمم خورده است که چقدر قشنگ این مفهوم را استاد منطقی کرده اند

      و اومدم فکرهای نادرستی راجع به درخواست داشتن از خداوند نوشتم و کاملا پیدا کردم که من ترس از مواجه شدن با نعمتهای الهی را دارم

      بعد به خودم گفتم که هیچ نعمتی به انسان ضرر نمیرساند بلکه نحوه استفاده از آن می‌تواند تو را به اهدافت نزدیک و یا دور کند

      مثلا اینترنت وسیله کسب و کار خیلی ها هست و از طرفی می‌تواند باعث بشود که وقتت را به بطالت در اونجا بگذرانی و یا حتی مواد مخدر هم می‌تواند برای انسان مفید باشد و ترکیبات آنها با دوز کم برای داروهای ضد درد استفاده میشود

      تنها تفاوت بین انسانها در دنیای بعدی، نحوه استفاده از نعمتهای الهی هست. چون همه امکان درخواست را دارند و همه می‌توانند دریافت کنند

      دریافت نعمت ثواب نیست

      مبحث بعدی راجع به داستان ثروت حضرت سلیمان و قارون هست

      چند بار اول که متن را میخوندم برای ذهنم منطقی بود ولی دیدم انگار یک چیزی را درونی نمیتونم بپذیرم و رفتم سراغ قرآن و اون بخش از سوره قصص را خواندم و برداشت من از آیه های سوره قصص با برداشت‌های استاد متفاوت بود

      یعنی من چندین ترجمه قرآنی را خواندم و به همان نتیجه ای رسیدم که از کودکی در ذهنم کرده بودند که قارون ثروتمند بود و بخاطر ثروتش مجازات شد

      قبلا یادم هست که اینجوری شنیده بودم که پول بد هست و خداوند از طریق ثروت انسانها را امتحان میکند و همه انسانها در این آزمون الهی مردود میشوند مثل قارون ( ثروت باعث غرور میشود) و خداراشکر میکردم که ثروتمند نیستم و خداوند من را مورد آزمون الهی قرار نمیدهد که رفوزه بشوم

      بعد دیدم اصلا این مبحث را نمیتوانم بپذیرم چون که پیش فرض های دیگری داشتم

      اومدم از مثال نقض استفاده کردم و گفتم اگر حرف استاد درست باشد پس نباید هیچ مثالی پیدا کنم که مخالف آن باشد و اگر پیش فرضهای من درست بود انوقت نباید هیچ مثال مخالفی بتوانم پیدا کنم و رفتم اینبار معنی چند تا کلمه را هم دقیق‌تر شدم و راجع به قارون هم جستجو کردم اومدم افراد ثروتمند و توحیدی را که میشناسم برای خودم لیست کردم مثل استاد عطارروشن و یا افراد بیشماری که دیده بودم و باهاشون صحبت کرده بودم پس اگر ثروت بد بود که تمام اون افراد به عذاب الهی باید دچار میشدند

      استاد هم دقیقا قبل از مثال قارون از حضرت سلیمان صحبت کرده که اون هم ثروتمند بوده. پس برخلاف ترجمه هایی که دیدم، ثروت باعث عذاب قارون نشده است

      حتی توی آیه ۷۶ این سوره ترجمه کرده اند که به قارون گفته اند شادی نکن و این خلاف قانون جهان هستی هست ولی من در چند جا دیدم که ریشه کلمه تفریح را که نوشته بودند یعنی با تکبر شادی نکن و نیز اینکه منظور این است که لذت ببر و کیف بکن ولی وابسته نشو چون قرار نیست تا همیشه توی این دنیا بمانی و دنیا گذرا هست و باید تجربه کنی و لذت ببری ولی بهش نچسبی

      و در نهایت به این موضوع رسیدم که ثروت خنثی هست یعنی نه بد هست و نه خوب و تنها صفات افراد را برجسته میکند

      حتی کلمه بغی در آیه ۷۶ به معنی ظلم نیست به معنی تجاوز از حد اعتدال و یا همان اسراف هست

      یادم اومد که توی کامنتی نوشته بودم که قصد دارم راجع به کلمه اسراف تحقیق کنم و نتیجه را به استاد بگویم. امیدوارم بزودی اینکار را انجام بدهم

      در انتها هم این جملات نتیجه تمامی صحبتهای بالا هست

      « هر چقدر نعمتهای الهی زندگی من بیشتر باشد نشان از درک و رابطه بهتر من با خداوند هستهر چقدر بیشتر درباره مزایای برخورداری از نعمتهای الهی ، آگاهی دریافت کنم انوقت ترس و نگرانی من از داشتن نعمتهای زیاد و متنوع، کمتر شده و اشتیاق من برای تجربه نعمتهای الهی بیشتر میشوددنبال دلیل منطقی برای غنی شدن از نعمتهای الهی باش، زیرا هر چقدر بیشتر نعمت داشته باشی خیلی کمتر نیازمند انسانها هستی و این یعنی توحید»

      تفکر و تعمق توی این جلسه خیلی بهم کمک کرد و این را هم میخواهم اضافه کنم که از جایی که فکرش را هم نمیکردم مقدار زیادی پول بهم رسید
      حتی مدتها بود که من کار خارج از شرکت نمی توانستم بگیرم و سه تا پروژه گرفتم 

      نگران پرداخت مالیات خانه بودم که اینگونه براحتی پرداخت شد

      و اینکه دارم میبینم که چقدر این چند وقتت آرام‌تر شده ام بارها مسایلی پیش آمده است و خیلی راحت کفته ام میسپارم به خدا و حل میشود بارها و بارها اینکارو کردم و براحتی مساله حل شده است و اینها را مدیون این دوره هستم
      خداراشکر
      استاد از شما بینهایت سپاسگزارم

      منتظر خبرهای عالی من باشید

      شاد و رو به رشد باشید

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 10 از 2 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار Mehrdad Zabihi
      1403/04/14 08:34
      مدت عضویت: 1746 روز
      امتیاز کاربر: 21703 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      محتوای دیدگاه: 154 کلمه

      سلام و درود استاد عزیزم

      ممنونم از وقتی که گذاشتید و برایم این راهنمایی ها را بیان کردید

       حتما بهشون عمل میکنم و نتیجه را بهتون اطلاع میدهم

      در رابطه با موضوع برکت که بیان کردم، متوجه شدم که دقیقا این نکته ای بوده که خود شما در فایلهایتان فرموده بودید

      من موقع انجام کارهایی که نیاز به تمرکز ندارد، فایلهای رایگان شما را گوش میدهم و چند روز قبل به دو تا فایل فوق العاده برخوردم یکی مراقبه لاغری بود و دیگری هم فایل «به حسابتان رسیدگی کنید»

      دقیقا شما در این فایل «به حسابتان رسیدگی کنید» به موضوع برکت در نعمت و ثروت اشاره کرده بودید و من باز بیشتر به ارزش کنترل ورودی های ذهن پی بردم

      اینقدر این فایلهای رایگان را تکرار میکنم که وارد ناخودآگاه من میشود و از طریق اونها در زمان مناسب هدایت میشوم

      واقعا این فایلها رایگان نیست ولی وقتی آماده باشیم نکات آنها را یاد میگیریم

      برایتان آرزوی تندرستی و سلامتی دارم

      شاد باشید

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار Mehrdad Zabihi
      1403/04/05 08:36
      مدت عضویت: 1746 روز
      امتیاز کاربر: 21703 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      محتوای دیدگاه: 616 کلمه

      سلام و درود استاد عزیزم

      سپاسگزارم از زمانیکه اختصاص دادید و راهنمایی ام کردید

      درک مواردی که فرمودید برایم آسان نبود

      ولی دقیقا به نکته خوبی اشاره کرده اید که باید روی آن کار بکنم

      من هنوز خودم را اونقدر ارزشمند و لایق نمیدانم که همینجوری نعمت وارد زندگیم بشود و احساس مسوولیت میکنم که حتما با پولی که وارد حسابم میشود کاری انجام بدهم و دنبال این هستم که از زیر بار این مسوولیت شانه خالی کنم

      الان با مبلغی که فراتر از انتظارم وارد حسابم شده است، میخواستم درصدی از وام خانه را تسویه کنم ولی میتوانم چند هفته ای صبر کنم

      هر چند که بهم گفته میشود که این پول را سرمایه گذاری کنم در موسسات مختلف تا سود بگیرم ولی من میخواهم زودتر از پرداخت بهره وام خلاص بشوم.

      هر وقت توی زندگیم دنبال پول و یا لاغری بودم بهش نرسیدم ولی الان توی این چند هفته جور دیگری دارم به وقایع نگاه میکنم، نمیدانم اسمش چیست ولی شاید برکت مال بهش میگویند! 

      انگار هر چیزی را که بخواهم براحتی و با قیمت مناسب وارد زندگیم میشود ولی از حساب بانکی ام چیزی کم نمیشود.

      چندین بار این موضوع را این اخیرا امتحان کرده ام و خودم شگفت زده شده ام.

      مثلا ابزار باغبانی میخواستم، که یکدفعه آگهی آن را دیدم که فردی به قیمت بسیار ناچیزی میخواست تعدادی از وسایل باغبانی اش را بفروشد و براحتی وسایل مورد نیازم وارد زندگیم شد.

      دقیقا سه مورد مشابه در فواصل زمانی کوتاه مدت اتفاق رخ داده است.

      یا یکسری وسیله برای سمپاشی علف های هرز میخواستم دقیقا همون روزی که رفتم خرید با تخفیف های عجیبی مواجه شدم و تعدادی وسایلم را خریدم.

      و یا برای تعویض روغن و فیلتر ماشین مراجعه کردم و چون صف طولانی بود و هوا هم کمی گرم ، صاحب مغازه آب معدنی خنک برای تک تک راننده ها و سرنشینانش آورد و چقدر لذت بردم ( البته منظورم از هوای گرم، گرمای جنوب ایران نیست! اینجا به دمای بیست و پنج درجه میگویند هوای بشدت گرم و غیر قابل تحمل هست) 

      اتفاقا اونجا برای تعویض فیلتر داخل کابین ماشین، رقمی را درخواست کردند که حسم گفت قبول نکن و خودم رفتم با کمتر از یک سوم قیمت آن را از یک فروشگاه تهیه کردم

      و یا اینکه توی ایران کار پروژه ای انجام میدادم و همیشه پولم را بهم نمیدادند و یا مبلغ کمی از انرا پرداخت نمیکردند! و اینجا هم سه سال قبل یکی دو بار کار گرفتم و دیگر هیچ خبری نبود.

      تا اینکه دو ماه قبل اولین کار پروژه ای بهم ارجاع شد و تا به امروز دو تا کار دیگر هم به اتمام رسانده ام و همین امشب هم برای یک کار جدیدی با من صحبت شد. 

      جالب اینجاست که خود مشتری بهم میگوید که بهم فاکتور بده تا من مبلغ را زودتر برایت پرداخت کنم. چیزی که تابحال برای من سابقه نداشته است.

      تنها چیزی که توی این سالها تغییر کرده است دیدگاه من بوده است وگرنه دانش و هنر مذاکره من تغییری نکرده است و قوانین خداوند هم ثابت بوده است

      الان توی ذهنم هست که بیشتر بفکر برکت پول باشم نه موجودی حساب بانکی!

      دقیقا من موقعی شروع به لاغر شدن کردم که دنبال لاغر شدن نبودم و دنبال حال خوب و لذت بردن از زندگی ام بودم،

       پس با توجه به اموزشهای دوره لاغری با ذهن، اگر بخواهم آزادی مالی داشته باشم، باید توجهم را از پول و ثروت بردارم و قدرت را به پول ندهم ( چون اگر قدرت به پول بدهم میشود همان شرک)

      همین الان نسبت به چند ماه قبل از شروع این دوره، حقوق دریافتی من بیشتر نشده است ولی احساس آرامش بیشتری دارم.

      راجع به «پس زدن نعمت » و نیز «راحت بودن با پول» اشاره کرده اید، اگر تمرینی، دوره یا فایلی در این خصوص دارید خوشحال میشوم بهم معرفی نمایید

      سپاس فراوانشاد و رو به رشد باشید

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 10 از 2 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم