به نام خدای مهربانروز ۳۳ از ۹۰ روزاز امروز می خوام ساعت خوردن رو از گزارش حذف کنم ببینم چه تاثیری بر عملکرد و واکنش های مغزی داره.۱- یک فنجان شیر قهوه + شکلات۲- احساس گرسنگی می کردم و مقداری نون + سرشیر + سیلون خوردم. اگه سرشیر نداشته باشم...
به نام خداوندروز ۳۲ از ۹۰ روز ساعت ۱۳:۰۰ یک فنحان شیر قهوه +یک تکه بیسکويتساعت ۱۵:۰۰ احساس گرسنگی داشتم و در ذهنم مرور شد که یه تیکه نون تست با پنیر و گردو بخور. راستش رفتم که بخورم ولی به خودم گفتم باز یه داستان جدید داره شروع میشه. حالا...
به نام خدای مهربانروز ۳۱ از ۹۰ روز ساعت ۸:۰۰ یک لیوان شیر قهوه + نصف کیک صبحانهساعت ۱۰:۳۰ یک لیوان چای شیرین + نصف کیک صبحانهاحساس گرسنگی و البته خواب آلودگی داشتم که ترغیب به خوردن یه چیزی شدم که تصمیم گرفتم چای و کیک بخورم.ساعت ۱۵:۰۰ مقداری نون +...
به نام خداوند مهربان روز ۳۰ از ۹۰ روزساعت ۸:۰۰ یک فنجان شیر قهوه + یک تکه بسکویتساعت ۸:۱۵ واسه مهدی که می خواست بره مدرسه ساندویچ نون و پنیر درست کردم که دو سه لقمه هم خودم خوردم.ساعت ۱۵:۰۰ مقداری برنج + خوشت قیمهساعت ۱۸:۳۰ یک فنجان شیر قهوه +...
به نام خداوندروز ۲۹ از ۹۰ روز ساعت ۱۰:۰۰ چند لقمه نون + سرشیر +سیلونبه محض بیدار شدن اولین چیزی که در ذهنم مرور شد این بود که صبحانه بخور. جالب اینکه اگه سرشیر نداشته باشم ترغیب به خوردنش نمی شم ولی وقتی تو خونه باشه همیشه یکی از ترغیب های...
به نام خداوندروز ۲۸ از ۹۰ روز ساعت ۵ صبح احساس گرسنگی داشتم و یک دونه کلوچه خونگی خوردم. در ذهنم مرور شد که دو تا بخورم ولی به همون یک دونه رضایت دادم و خوب بود.ساعت ۱۱:۳۰ یک فنجان شیر قهوه + شکلاتساعت ۱۲:۳۰ یک عدد تخم مرغ آب پز...
به نام خداوندروز ۲۷ از ۹۰ روز ساعت ۹:۰۰ یک فنجان شیر قهوه در ذهنم مرور شد که با شکلات بخور ولی ترجیح دادن خالی بخورم.ساعت ۱۰:۳۰ احساس گرسنگی داشتم و می خوام کلوچه با چای بخورم. یک کلوچه خرمایی و یک کلوچه شکری گذاشتم توی تستر گرم بشه که با چای...
به نام خداوندروز ۲۶ از ۹۰ روز ساعت ۸:۳۰ یک فنجام شیر قهوهمثل همیشه در ذهنم مرور شد که با شکلات بخور ولی ترجیح دادم بدون شکلات بخورم. همچنین ترغیب شدم که سرشیری که روی شیر جمع شده رو با یه تکه نون بخورم که فعلا اجساس گرسنگی نداشتم و ترجیح...
به نام خداوندروز ۲۵ از ۹۰ روز ساعت ۱۲:۰۰ یک فنحان شیر قهوه +شکلاتساعت ۱۴:۰۰ مقداری نون + پنیر + گردو +چای شیرینچون احساس کردن مقدار نون کم هست یک عدد کلوچه خونگی هم گرم کردم و به همراه باقی لیوان چای شیرین خوردمساعت ۱۴:۳۰ یک مشت تخمه کدو و ژابنی...
به نام خداوندروز ۲۴ از ۹۰ روز ساعت ۱۰:۳۰ یک فنجان شیر قهوه +شکلاتدر ذهنم مرور می شد که یک دونه بامیه بردارم بجای شکلات ولی بهتر دیدم همون همیشگی رو با شیر قهوه بخورم و از قاطی کردن و ایجاد طعم های جدید خودداری کنم که می تونه دردسر ساز...
به نام خدای مهربانروز ۳۳ از ۹۰ روزاز امروز می خوام ساعت خوردن رو از گزارش حذف کنم ببینم چه تاثیری بر عملکرد و واکنش های مغزی داره.۱- یک فنجان شیر قهوه + شکلات۲- احساس گرسنگی می کردم و مقداری نون + سرشیر + سیلون خوردم. اگه سرشیر نداشته باشم...
به نام خداوندروز ۳۲ از ۹۰ روز ساعت ۱۳:۰۰ یک فنحان شیر قهوه +یک تکه بیسکويتساعت ۱۵:۰۰ احساس گرسنگی داشتم و در ذهنم مرور شد که یه تیکه نون تست با پنیر و گردو بخور. راستش رفتم که بخورم ولی به خودم گفتم باز یه داستان جدید داره شروع میشه. حالا...
به نام خدای مهربانروز ۳۱ از ۹۰ روز ساعت ۸:۰۰ یک لیوان شیر قهوه + نصف کیک صبحانهساعت ۱۰:۳۰ یک لیوان چای شیرین + نصف کیک صبحانهاحساس گرسنگی و البته خواب آلودگی داشتم که ترغیب به خوردن یه چیزی شدم که تصمیم گرفتم چای و کیک بخورم.ساعت ۱۵:۰۰ مقداری نون +...
به نام خداوند مهربان روز ۳۰ از ۹۰ روزساعت ۸:۰۰ یک فنجان شیر قهوه + یک تکه بسکویتساعت ۸:۱۵ واسه مهدی که می خواست بره مدرسه ساندویچ نون و پنیر درست کردم که دو سه لقمه هم خودم خوردم.ساعت ۱۵:۰۰ مقداری برنج + خوشت قیمهساعت ۱۸:۳۰ یک فنجان شیر قهوه +...
به نام خداوندروز ۲۹ از ۹۰ روز ساعت ۱۰:۰۰ چند لقمه نون + سرشیر +سیلونبه محض بیدار شدن اولین چیزی که در ذهنم مرور شد این بود که صبحانه بخور. جالب اینکه اگه سرشیر نداشته باشم ترغیب به خوردنش نمی شم ولی وقتی تو خونه باشه همیشه یکی از ترغیب های...
به نام خداوندروز ۲۸ از ۹۰ روز ساعت ۵ صبح احساس گرسنگی داشتم و یک دونه کلوچه خونگی خوردم. در ذهنم مرور شد که دو تا بخورم ولی به همون یک دونه رضایت دادم و خوب بود.ساعت ۱۱:۳۰ یک فنجان شیر قهوه + شکلاتساعت ۱۲:۳۰ یک عدد تخم مرغ آب پز...
به نام خداوندروز ۲۷ از ۹۰ روز ساعت ۹:۰۰ یک فنجان شیر قهوه در ذهنم مرور شد که با شکلات بخور ولی ترجیح دادن خالی بخورم.ساعت ۱۰:۳۰ احساس گرسنگی داشتم و می خوام کلوچه با چای بخورم. یک کلوچه خرمایی و یک کلوچه شکری گذاشتم توی تستر گرم بشه که با چای...
به نام خداوندروز ۲۶ از ۹۰ روز ساعت ۸:۳۰ یک فنجام شیر قهوهمثل همیشه در ذهنم مرور شد که با شکلات بخور ولی ترجیح دادم بدون شکلات بخورم. همچنین ترغیب شدم که سرشیری که روی شیر جمع شده رو با یه تکه نون بخورم که فعلا اجساس گرسنگی نداشتم و ترجیح...
به نام خداوندروز ۲۵ از ۹۰ روز ساعت ۱۲:۰۰ یک فنحان شیر قهوه +شکلاتساعت ۱۴:۰۰ مقداری نون + پنیر + گردو +چای شیرینچون احساس کردن مقدار نون کم هست یک عدد کلوچه خونگی هم گرم کردم و به همراه باقی لیوان چای شیرین خوردمساعت ۱۴:۳۰ یک مشت تخمه کدو و ژابنی...
به نام خداوندروز ۲۴ از ۹۰ روز ساعت ۱۰:۳۰ یک فنجان شیر قهوه +شکلاتدر ذهنم مرور می شد که یک دونه بامیه بردارم بجای شکلات ولی بهتر دیدم همون همیشگی رو با شیر قهوه بخورم و از قاطی کردن و ایجاد طعم های جدید خودداری کنم که می تونه دردسر ساز...