به نام خداوندروز ۲۳ از ۹۰ روزساعت ۱۱:۰۰ یک فنجام شیر قهوه +یک عدد بامیهدر ذهنم مرور شد که دو تا بامیه بردار چون کوچیک هستند ولی من همون یک دونه برداشتم.ساعت ۱۲:۳۰ واسه یه بررسی موجودی یه چیزی در یخچال رو باز کردم و همون لحظه ترغیب به خوردن...
به نام خداوندروز ۲۲ از ۹۰ روزساعت ۱۰:۳۰ یک فنجان شیر قهوه + شکلاتساعت ۱۲:۳۰ یه مقدار گرسنه بودم ولی بیشتر خوابم می یومد ولی نمی خواستم بخوابم و تصمیم لحظه ای این بود که موز بخورم تا ناهار آماده بشهیک موز خوردم ولی برای دومی هم ترغیب شدم و...
به نام خداوند مهربانروز ۲۱ از ۹۰ روزساعت ۱۱:۰۰ یک فنجان قهوه + شکلاتساعت ۱۳:۰۰ مقداری عدس پلو + میگو سوخاری + دو سه قاشق ماستساغت ۱۸:۰۰ یک فنجان شیر قهوه + شکلاتساعت ۲۰:۳۰ دو عدد موز کوچکاحساس گرسنگی داشتم و فرصت شام خوردن نداشتم چون باید می رفتم مهمانی...
به نام خداوندروز ۲۰ از ۹۰ روزدیشب ساعت ۲۰:۳۰ اعلام اتمام خوردن روزانه رو اعلام کردم.ساعت ۲۱:۰۰ موقع درست کردن ماست خیار برای پسرم دو سه قاشق خوردم و طبق عادت قبلی که علاقه به خوردن خرما با ماست دارم سه عدد خرما با دو سه قاشق ماست خوردم.ساعت ۲۲:۳۰...
به نام خداوند مهربانروز ۱۹ از ۹۰ روزابتدا درباره مهمانی دیشب بگم که در کل راضی نبودمیک عدد پرتقال + کمتر از یک مشت آجیل + یک استیکان چای با یک شکلات نتیجه مهمانی دیشب بود بعد از اعلام ساعت پایان خوردننکته مثبت این بود که ترغیب به خوردن مقدار...
به نام خدای مهربانروز ۱۸ از ۹۰ روزساعت ۹:۳۰ یک فنجان قهوه + یک تکه شیرینی قنادیاحساس گرسنگی نداشتم و فقط طبق عادت که یه چیزی بعنوان صبحانه باید بخورم باعث اقدام به خوردن شد.ساعت ۱۲:۰۰ احساس گرسنگی داشتم و مقداری نون سنگک + سرشیر + سیلون خوردم.البته یه مقدار...
به نام خداوندروز ۱۷ از ۹۰ روزساعت ۱۰:۳۰ یک فنجان شیر قهوه + یک تکه شیرینی قنادیدو عدد شیرینی در ظرف باقی مونده بود و به شدت ترغیب شدم که هر دو رو بخورم. ولی آگاهانه این کار رو نکردم چون نیاز نداشتم.ساعت ۱۲:۰۰ در ذهنم مرور شد که چند...
به نام خدای مهربانروز ۱۶ از ۹۰ روزساعت ۱۰:۳۰ یک فنجان شیر قهوه + دو نیکه شیرینی قنادییک نیکه کافی بود ولی تحریک بینایی و اینکه داره تموم میشه باعث شد که دو تیکه بردارم. البته که تیکه هاش کوچیک بود ولی به هر حال یکی کافی بود. چون مقدار...
به نام خدای مهربانروز ۱۵ از ۹۰ روزساعت ۱۰:۰۰ یک فنجان شیر قهوه +یک عدد شکلاتساعت ۱۲:۰۰ دو عدد خیارساعت ۱۳:۰۰ مقداری نون + سرشیر +سیلوناین خوردن از اون مواردی بود که اگه تو خونه نبود هرگز خورده نمی شد.البته که مقداری احساس گرسنگی داشتم ولی علاقه ذهنی به خوردن...
به نام خداوند مهربانروز ۱۴ از ۹۰ روزساعت ۱۰:۰۰ یک فنجان شیر قهوه با یه تیکه بیسکويتامروز ساعت ۱۰:۳۰ دوست داشتم برم قدم بزنم و از حال و هوای فوق العاده بهار لذت بردمساعت ۱۳:۰۰ یک فنجان شیر قهوه +شکلاتساغت ۱۴:۰۰ ساندویچ همبرگر که به اندازه بود و بسیار خوشمزهساعت...
به نام خداوندروز ۲۳ از ۹۰ روزساعت ۱۱:۰۰ یک فنجام شیر قهوه +یک عدد بامیهدر ذهنم مرور شد که دو تا بامیه بردار چون کوچیک هستند ولی من همون یک دونه برداشتم.ساعت ۱۲:۳۰ واسه یه بررسی موجودی یه چیزی در یخچال رو باز کردم و همون لحظه ترغیب به خوردن...
به نام خداوندروز ۲۲ از ۹۰ روزساعت ۱۰:۳۰ یک فنجان شیر قهوه + شکلاتساعت ۱۲:۳۰ یه مقدار گرسنه بودم ولی بیشتر خوابم می یومد ولی نمی خواستم بخوابم و تصمیم لحظه ای این بود که موز بخورم تا ناهار آماده بشهیک موز خوردم ولی برای دومی هم ترغیب شدم و...
به نام خداوند مهربانروز ۲۱ از ۹۰ روزساعت ۱۱:۰۰ یک فنجان قهوه + شکلاتساعت ۱۳:۰۰ مقداری عدس پلو + میگو سوخاری + دو سه قاشق ماستساغت ۱۸:۰۰ یک فنجان شیر قهوه + شکلاتساعت ۲۰:۳۰ دو عدد موز کوچکاحساس گرسنگی داشتم و فرصت شام خوردن نداشتم چون باید می رفتم مهمانی...
به نام خداوندروز ۲۰ از ۹۰ روزدیشب ساعت ۲۰:۳۰ اعلام اتمام خوردن روزانه رو اعلام کردم.ساعت ۲۱:۰۰ موقع درست کردن ماست خیار برای پسرم دو سه قاشق خوردم و طبق عادت قبلی که علاقه به خوردن خرما با ماست دارم سه عدد خرما با دو سه قاشق ماست خوردم.ساعت ۲۲:۳۰...
به نام خداوند مهربانروز ۱۹ از ۹۰ روزابتدا درباره مهمانی دیشب بگم که در کل راضی نبودمیک عدد پرتقال + کمتر از یک مشت آجیل + یک استیکان چای با یک شکلات نتیجه مهمانی دیشب بود بعد از اعلام ساعت پایان خوردننکته مثبت این بود که ترغیب به خوردن مقدار...
به نام خدای مهربانروز ۱۸ از ۹۰ روزساعت ۹:۳۰ یک فنجان قهوه + یک تکه شیرینی قنادیاحساس گرسنگی نداشتم و فقط طبق عادت که یه چیزی بعنوان صبحانه باید بخورم باعث اقدام به خوردن شد.ساعت ۱۲:۰۰ احساس گرسنگی داشتم و مقداری نون سنگک + سرشیر + سیلون خوردم.البته یه مقدار...
به نام خداوندروز ۱۷ از ۹۰ روزساعت ۱۰:۳۰ یک فنجان شیر قهوه + یک تکه شیرینی قنادیدو عدد شیرینی در ظرف باقی مونده بود و به شدت ترغیب شدم که هر دو رو بخورم. ولی آگاهانه این کار رو نکردم چون نیاز نداشتم.ساعت ۱۲:۰۰ در ذهنم مرور شد که چند...
به نام خدای مهربانروز ۱۶ از ۹۰ روزساعت ۱۰:۳۰ یک فنجان شیر قهوه + دو نیکه شیرینی قنادییک نیکه کافی بود ولی تحریک بینایی و اینکه داره تموم میشه باعث شد که دو تیکه بردارم. البته که تیکه هاش کوچیک بود ولی به هر حال یکی کافی بود. چون مقدار...
به نام خدای مهربانروز ۱۵ از ۹۰ روزساعت ۱۰:۰۰ یک فنجان شیر قهوه +یک عدد شکلاتساعت ۱۲:۰۰ دو عدد خیارساعت ۱۳:۰۰ مقداری نون + سرشیر +سیلوناین خوردن از اون مواردی بود که اگه تو خونه نبود هرگز خورده نمی شد.البته که مقداری احساس گرسنگی داشتم ولی علاقه ذهنی به خوردن...
به نام خداوند مهربانروز ۱۴ از ۹۰ روزساعت ۱۰:۰۰ یک فنجان شیر قهوه با یه تیکه بیسکويتامروز ساعت ۱۰:۳۰ دوست داشتم برم قدم بزنم و از حال و هوای فوق العاده بهار لذت بردمساعت ۱۳:۰۰ یک فنجان شیر قهوه +شکلاتساغت ۱۴:۰۰ ساندویچ همبرگر که به اندازه بود و بسیار خوشمزهساعت...