به نام خدای مهربانروز ۱۳ از ۹۰ روزساعت ۷ صبح چند لقمه نون و سرشیر و سیلون خوردم که نمیشه گفت خیلی احساس گرسنگی داشتم بیشتر ذهنی بود. البته می خواستم از خونه برم بیرون و یه کار مهم داشتم ولی بعد از خوردن اون چند لقمه دیدم خوابم میاد...
به نام خداوند مهربانروز ۱۲ از ۹۰ روزدیشب بعد از اتمام ساعت خوردن دو سه مرتبه ریزه خواری های جزئی داشتم که مقدارش خیلی کم بود و ثبت نکردم ولی وسوسه های خوردن همچنان زیاد بود. مخصوصا اینکه دورهمی بودم و زیاد حرف خوردن و تعارف مواد غذایی می شد.دیشب...
به نام خدای مهربانروز ۱۱ از ۹۰ روزدیشب بعد از پایان زمان خوردن در مهمانی زیاد وسوسه می شدم برای خوردن نکته جالب اینجا بود که درذهنم مقدار خوردن تغییر کرده بود و پیشنهاد یه کوچولو خوردن رو می دادوقتی تو آشپزخونه از کنار قابلمه برنج رد شدم پیشنهادش این بود...
به نام خداوند مهربانروز ۱۰ از ۹۰ روزساعت ۱۰:۰۰ یک فنجان شیر قهوه + نصف کلوچه خرماییساعت ۱۲:۳۰ یک عدد سیب قرمز کوچیک خوردم که به این دلیل که تازه خریده بودم میلم شد و خوردم و راضی هستمساعت ۱۴:۳۰ یک ساندویچ همبرگر با سس فلفل و خردل مقدارش اندازه...
به نام خدای مهربانروز ۹ از ۹۰ روزساعت ۹:۳۰ یک فنجان شیر قهوه + یک عدد کلوچه خرماییاحساس گرسنگی نداشتم فقط چون از روز قبل کلوچه خریده بودم ترغیب شدم به خوردنیکی از معایب خریدن خوراکی های غیرضروری همینه که وقتی باشه در ذهن ترغیب به خوردنش می شی ولی...
به نام خدای مهربانروز ۸ از ۹۰ روزدر مورد نخوردن بعد از ساعت پایان خوردن دیشب عالی عمل کردم و البته خیلی در ذهنم مرور برای خوردن نداشتم ولی به نظرم ایده خوبیه که هر شب ساعت پایان خوردن اعلام می کنم چون یکی از مشکلات من شب ها بود...
به نام خدای مهربانروز ۷ از ۹۰ روزابتدا در مورد عملکرد دیشب بگم که به نظرم عالی بود فقط یک خطا بعد از ساعت اتمام خوردن داشتم که ۵ ساعت بعد از آن بود و ساعت ۳ شب چند قاشق ماست با دو عدد خرما خوردم. حالا این روش رو...
به نام خدای مهربانروز ۶ از ۹۰ روزساعت ۱۰:۳۰ یک فنجان شیر قهوه + شکلاتساعت ۱۲:۰۰ یک عدد سیب درختی متوسط. اینکه سایز رو ذکر می کنم چون من مسئول انتخاب سایز میوه ها هستم.ساعت ۱۲:۳۰ یک عدد هویج کوچکاینکه همیشه در ذهنم یه صدایی می گه اینو بخور اونو...
به نام خدای مهربانروز ۵ از ۹۰ روزساعت ۱۱:۰۰ یک فنجان شیر قهوه.ساعت ۱۲:۰ یک لیوان آب هویج به پیشنهاد همسرم خوردم. بیشتر به خاطر نگرش خاصیت داشتن آب هویج خوردم والا نیازی نبود.ساعت ۱۳:۰۰ دو عدد پرتقال متوسط که بیشتر فکر کنم تشنم بود ولی چون پرتقال ها جلوی...
به نام خدای مهربانروز ۴ از ۹۰ روزساعت ۷ صبح موقع درست کردن لقمه برای پسرم در ذهنم مرور شد که یک لقمه هم برای خودت درست کن ولی انجام ندادم. درحالی که روزهای قبل به محض ترغیب شدن برای خودم هم درست می کردم.ساعت ۱۰ صبح در اتاق دخترم...
امتیاز کاربر: 24940
سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
سن: 43 سال
به نام خدای مهربانروز ۱۳ از ۹۰ روزساعت ۷ صبح چند لقمه نون و سرشیر و سیلون خوردم که نمیشه گفت خیلی احساس گرسنگی داشتم بیشتر ذهنی بود. البته می خواستم از خونه برم بیرون و یه کار مهم داشتم ولی بعد از خوردن اون چند لقمه دیدم خوابم میاد...
به نام خداوند مهربانروز ۱۲ از ۹۰ روزدیشب بعد از اتمام ساعت خوردن دو سه مرتبه ریزه خواری های جزئی داشتم که مقدارش خیلی کم بود و ثبت نکردم ولی وسوسه های خوردن همچنان زیاد بود. مخصوصا اینکه دورهمی بودم و زیاد حرف خوردن و تعارف مواد غذایی می شد.دیشب...
به نام خدای مهربانروز ۱۱ از ۹۰ روزدیشب بعد از پایان زمان خوردن در مهمانی زیاد وسوسه می شدم برای خوردن نکته جالب اینجا بود که درذهنم مقدار خوردن تغییر کرده بود و پیشنهاد یه کوچولو خوردن رو می دادوقتی تو آشپزخونه از کنار قابلمه برنج رد شدم پیشنهادش این بود...
به نام خداوند مهربانروز ۱۰ از ۹۰ روزساعت ۱۰:۰۰ یک فنجان شیر قهوه + نصف کلوچه خرماییساعت ۱۲:۳۰ یک عدد سیب قرمز کوچیک خوردم که به این دلیل که تازه خریده بودم میلم شد و خوردم و راضی هستمساعت ۱۴:۳۰ یک ساندویچ همبرگر با سس فلفل و خردل مقدارش اندازه...
به نام خدای مهربانروز ۹ از ۹۰ روزساعت ۹:۳۰ یک فنجان شیر قهوه + یک عدد کلوچه خرماییاحساس گرسنگی نداشتم فقط چون از روز قبل کلوچه خریده بودم ترغیب شدم به خوردنیکی از معایب خریدن خوراکی های غیرضروری همینه که وقتی باشه در ذهن ترغیب به خوردنش می شی ولی...
به نام خدای مهربانروز ۸ از ۹۰ روزدر مورد نخوردن بعد از ساعت پایان خوردن دیشب عالی عمل کردم و البته خیلی در ذهنم مرور برای خوردن نداشتم ولی به نظرم ایده خوبیه که هر شب ساعت پایان خوردن اعلام می کنم چون یکی از مشکلات من شب ها بود...
به نام خدای مهربانروز ۷ از ۹۰ روزابتدا در مورد عملکرد دیشب بگم که به نظرم عالی بود فقط یک خطا بعد از ساعت اتمام خوردن داشتم که ۵ ساعت بعد از آن بود و ساعت ۳ شب چند قاشق ماست با دو عدد خرما خوردم. حالا این روش رو...
به نام خدای مهربانروز ۶ از ۹۰ روزساعت ۱۰:۳۰ یک فنجان شیر قهوه + شکلاتساعت ۱۲:۰۰ یک عدد سیب درختی متوسط. اینکه سایز رو ذکر می کنم چون من مسئول انتخاب سایز میوه ها هستم.ساعت ۱۲:۳۰ یک عدد هویج کوچکاینکه همیشه در ذهنم یه صدایی می گه اینو بخور اونو...
به نام خدای مهربانروز ۵ از ۹۰ روزساعت ۱۱:۰۰ یک فنجان شیر قهوه.ساعت ۱۲:۰ یک لیوان آب هویج به پیشنهاد همسرم خوردم. بیشتر به خاطر نگرش خاصیت داشتن آب هویج خوردم والا نیازی نبود.ساعت ۱۳:۰۰ دو عدد پرتقال متوسط که بیشتر فکر کنم تشنم بود ولی چون پرتقال ها جلوی...
به نام خدای مهربانروز ۴ از ۹۰ روزساعت ۷ صبح موقع درست کردن لقمه برای پسرم در ذهنم مرور شد که یک لقمه هم برای خودت درست کن ولی انجام ندادم. درحالی که روزهای قبل به محض ترغیب شدن برای خودم هم درست می کردم.ساعت ۱۰ صبح در اتاق دخترم...