سلام من خودم در همسرم دیدم ک چطور با تصویر سازی باعث شد ک چاق بشه همسر من رفته بود مهاباد برای کار و انجا تو همونجا هم میخوابید و استراحت میکرد هم کار هی میگف از بس میشینم چاق خواهم شد چاق شدم هی من ترس از چاق شدن...
استاد من از دیدن این فایل واقعالذت بردم از اینک این روش بشه طبیعت زندگیمون من خودم امروز خواستم جارو نکشم و فایل گوش بدم بعدش گفتم ن جارو زدن بهم حس خوبی میده هندزفری انداختم جارو زدم هم فایل گوش دادم بعدش دلم گف کیک بپز این اواخر اونقدر...
سلام من روش های لاغری زیادی استفاده کردم کالری شماری دکتر تغذیه ورزشهای سنگین باشگاه و تردمیل حلقه و از هیچ کدوم برای من ماندگار نبودن یاازشون خسته شدم یا مریضم کردن یا حالم باهاشون بهم خورده همه روشها روح منو آزردن پراز سختی و اجبار و محدویت بودن مسیر...
قبلا وقتی میرفتم بازار لباس بگیرم یا نزدیک عید و عروسی میشد تصمیم میگرفتم رژیم بگیرم یا یکی بهم میگف خیلی چاق شی و من از طریق ذهن خدا اگاه تصمیم میگرفتم دنبال روش ها بودم یابراساس روش های قبلی شروع میکردم یادم میاد نزدیک عروسی خودم رژیم گرفتم یجوری...
تا یادم میاد در گذشته فقط و فقط خواستم با رژیم لاغر شمرانواع رژیم گرفتم و ک میدونستم اونی ک باید تغییر کنه ذهن مندهس واز این رو جسمم تحت فشار قرار دادم و ب اون نکته رسیدم ک در مقابل خودم اعتراف کردم ک دیگه رژیم بسه از وقتی...
سسلام از دفعه اول ک این دوره گذروندم میبینم ک چقدر تعریفم ازخدا فرق کرده من خیلی شنیده بودم ک خدا روزی رسونه ولی همش نگران بودم ناامید از خرید خونه بودم ناامیداز سلامتی بودم الان همش یکجا ک جمع میشیم همه میگن دیگه رف اون زمان ک بشه خونه...
امتیاز کاربر: 1406
سطح ۳: کاربر پیشرفته
سلام چقدر این فایل ارومم میکنه خشم ها و کینه ها وفریادهای درونم اروم میکنه ی زمانی اونقدر خودمو نزدیک خدا میدونستم ک اصلا نمیدونم چجوری بگم بعداینک ازدواج کردم ما مادرشوهر تو ی خونه بودیم من خودم نماز روزه داشتم ولی اینها یجوری بودن ک انگار قاضی هستن حکم...
سلام من خودم در همسرم دیدم ک چطور با تصویر سازی باعث شد ک چاق بشه همسر من رفته بود مهاباد برای کار و انجا تو همونجا هم میخوابید و استراحت میکرد هم کار هی میگف از بس میشینم چاق خواهم شد چاق شدم هی من ترس از چاق شدن...
استاد من از دیدن این فایل واقعالذت بردم از اینک این روش بشه طبیعت زندگیمون من خودم امروز خواستم جارو نکشم و فایل گوش بدم بعدش گفتم ن جارو زدن بهم حس خوبی میده هندزفری انداختم جارو زدم هم فایل گوش دادم بعدش دلم گف کیک بپز این اواخر اونقدر...
سلام من روش های لاغری زیادی استفاده کردم کالری شماری دکتر تغذیه ورزشهای سنگین باشگاه و تردمیل حلقه و از هیچ کدوم برای من ماندگار نبودن یاازشون خسته شدم یا مریضم کردن یا حالم باهاشون بهم خورده همه روشها روح منو آزردن پراز سختی و اجبار و محدویت بودن مسیر...
قبلا وقتی میرفتم بازار لباس بگیرم یا نزدیک عید و عروسی میشد تصمیم میگرفتم رژیم بگیرم یا یکی بهم میگف خیلی چاق شی و من از طریق ذهن خدا اگاه تصمیم میگرفتم دنبال روش ها بودم یابراساس روش های قبلی شروع میکردم یادم میاد نزدیک عروسی خودم رژیم گرفتم یجوری...
تا یادم میاد در گذشته فقط و فقط خواستم با رژیم لاغر شمرانواع رژیم گرفتم و ک میدونستم اونی ک باید تغییر کنه ذهن مندهس واز این رو جسمم تحت فشار قرار دادم و ب اون نکته رسیدم ک در مقابل خودم اعتراف کردم ک دیگه رژیم بسه از وقتی...
سسلام از دفعه اول ک این دوره گذروندم میبینم ک چقدر تعریفم ازخدا فرق کرده من خیلی شنیده بودم ک خدا روزی رسونه ولی همش نگران بودم ناامید از خرید خونه بودم ناامیداز سلامتی بودم الان همش یکجا ک جمع میشیم همه میگن دیگه رف اون زمان ک بشه خونه...
خواهش میکنم عزیزم خوشحالم ارزوی موفقیت برات دارم
سلام صبا جان واقعا مثال جالب و بجایی بود من واقعا خیلی درکش کردم مطلبو ممنونک با ما ب اشتراک گذاشتید
ممنون خانوم حسنی واقعا نوشته هاتون زیبا و کمک کننده بود