0

اگر شما تغییر کنید، جهان تغییر می‌کند!

اندازه متن

به نام خدای مهربان

سال های زیادی از عمرم را زندگی کردم با امید اینکه اوضاع خانواده، شهر، کشور و جهان تغییر کند تا بتوانم زندگی بهتری داشته باشم.

در تمام آن سالها افراد و شرایط زیادی را مقصر ناکامی ها، رنج ها، کمبودها و حتی اضافه وزن خودم می دانستم.

به همین علت باور داشتم اگر قرار باشد زندگی من رنگ بهتری بگیرد و آب خوشی از گلوی من پایین برود باید ابتدا افراد و شرایطی که در ذهنم آنها را مقصر زندگیم می دانستم تغییر کنند تا اتفاقات بهتری در زندگی من رخ دهن و من به احساس خوشبختی برسم.

از آنجایی که ۳۵ سال بود هیچ تغییری در شرایط پیرامون من رخ نداده بود، بنابراین ۳۵ سال از زندگی را در شرایطی سپری کردم که مورد رضایت من نبود.

ماه بهمن سال ۱۳۹۳ بود که به لطف خدا با قدرت ذهن، قانون جذب و بعد از آن خداوند آشنا شدم.

البته از خیلی سال قبل آشنایی قبلی با خداوند داشتم، اما از آن روز در مسیری قرار گرفتم که دیدگاه جدید و تعریف های تازه‌ای از خداوند به من آموخت و هرچه زمان می گذشت بیشتر مطمئن می‌شدم که تمام مشکلات من در زندگی به واسطه نگاه و درک اشتباهی است که از خداوند داشته ام.

همه ما از کودکی بچه مسلمان به دنیا آمده ایم، و تحت تاثیر آموزش ها و دانسته های اطرافیانمان درباره دین و خدا قرار گرفته ایم.

من به یاد ندارم که در تمام ۳۵ سال زندگی درباره مهربانی و بخشندگی خداوند با من صحبتی شده باشد.

هرچه بوده دستورات دینی بوده است. به این شکل که ابتدا بایدها و نبایدها به من گفته می شد و سپس خداوند بعنوان مراقب یا فردی که با نیروی بی نهایت خود در آشکار و پنهان مرا زیر نظر دارد که به دستوراتش عمل کنم، معرفی می شد.

به عبارت ساده و کلی مسیر آموزش درباره خداوند از سمت بایدها و نبایدها و دستورات الهی شروع  می شد و به نگهبانی خداوند توسط فرشتگان از ما برای عمل به دستورات و گفته هایش ختم میشد.

به همین دلیل تعریفی که از خداوند در ذهن من شکل گرفته بود با آن خدایی که خود را در قرآن معرفی کرده است تفاوت زیادی داشت و از زمانی که سعی کردم خداوند را به شکلی که در قرآن درباره خودش توضیح داده است درک کنم، زندگی من دستخوش تغییرات زیادی شد.

به همین دلیل اطمینان دارم تنها راه تغییر شرایط انسان ها در زندگی، اصلاح نگاه آنها نسبت به خالق خود است.

چرا که خداوند در قرآت می فرماید، خداوند قائم به ذات خود و همه موجودات قائم به او هستند.

و اگر ما نگاه اشتباهی به خداوند داشته باشیم، همه آنچه در زندگی تجربه میکنیم چون قائم به ذات خداوند هستند، اشتباهی خواهد بود.

اشتباهی به این معنی که مورد رضایت یا خواسته ما نخواهد بود.

به لطف خدا از آن زمان که تصمیم گرفتم درک بهتری از خداوند داشته باشم، زندگی من در تمام جنبه ها تغییر کرد و شرایطی که سالها آروزی تجربه کردنش را داشتم، آرام آرام وارد زندگی من شد.

و امروز در حالی در شرایط کاملا متفاوتی از سال ۹۳ زندگی میکنم که همچنان در کشور، شهر و خانواده خودم قبلی خودم زندگی میکنم.

۳۵ سال از عمرم را در آرزوی تغییر کردن افراد و شرایط پیرامونم زندگی کردم تا بلکه زندگی من تغییر کند، اما در ۴ سال با تغییر افکار و باورهایم درباره خداوند زندگی من در تمام جنبه ها تغییرات فراوان داشته است.

این تجربه به وضوح ثابت می کند که این شرایط محیطی نیست که زندگی ما را رقم می زند بلکه شرایط درونی که شامل افکار و باورها و انتظاری که ما از خداوند در زندگی خود داریم است که شرایط پیرامون ما را رقم می زند.

چرا که من در حالی در شرایط بسیار متفاوت از چند سال قبل زندگی میکنم که تغییری در مکان زندگی خود ایجاد نکردم بلکه با تغییر در افکار و نگرشم به خداوند در همان مکان در جهان بهتری زندگی میکنم.

برخلاف ظاهر جهان هستی که شکل سخت و فیزیکی به خود دارد، اما جهان هستی به تعداد انسانهای حاظر بر روی کره خاکی شکل های متنوعی دارد.

شکل جهان هستی که شامل شرایط، اتفاقات و تجربه های هر فرد در زندگی میشود مطابق با افکار و باورهایی که در ذهن هر انسان وجود دارد تعیین میشود.

به همین دلیل هر انسانی وقتی وارد این جهان مادی می شود با ذهنی پاک و بدون هرگونه اطلاعات تعیین کننده ای متولد می‌شود، و بعد از تولد به واسطه آگاهی که از جهان پیرامون خود که شامل آموزشها، آگاهی و عادت هایی است که از اطرافیان خود می آموزد شکلی از جهان هستی را برای خود انتخاب می‌کند و جهان هستی پاسخ او را می دهد و آن فرد را در شرایطی قرار می دهد تا آنچه در ذهن خود ساخته و ذخیره کرده است را تجربه کند.

به همین دلیل است که زندگی من و شما، بیشترین شباهت را به زندگی افرادی دارد که روزهای بیشتری از زندگی خود را با آنها سپری کرده ایم.

مهمترین موضوعی که باعث تغییرات گسترده در زندگی من شد، فقط و فقط تغییر شناختم نسبت به خداوند بود.

درک و تغییر این جنبه از زندگی به قدری مهم است که تصمیم گرفتم تجربه های خودم در تغییر زندگیم را با دوستانم به اشتراک بگذارم.

استفاده از این آگاهی و عمل کردن به آنچه گفته شده است به شما کمک میکند تا مسیر تغییر زندگی خود را آسان تر و سریع‌تر طی کنید

منتظر خواندن نظرات ازشمند شما هستیم

همراه همیشگی شما: رضا عطارروشن

با دادن ستاره به این مطلب امتیاز بگیرید.

امتیاز 4.70 از 10 رای

https://tanasobefekri.net/?p=20636
برچسب ها:
10 نظر توسط کاربران ثبت شده است.

دیدگاهتان را بنویسید

اندازه متن دیدگاه ها
      آواتار فریبا فروغی
      1403/03/18 15:20
      مدت عضویت: 603 روز
      امتیاز کاربر: 15690 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      محتوای دیدگاه: 262 کلمه

      باسلام خدمت شما استاد عزیز

      به نظر من هم نباید ادم ها از تغییر و این که میتونن باور های بهتر داشته باشند بترسند،منم مدت هاست یعنی دوساله که دفتر های دارم که توی این دفتر ها خواسته و سپاسگزاری و ژونال حس خوب و کلی چیزای که دوست دارم مینویسم ،و بیشتر اون خواسته های کوچکی که برای من خودش و بودش اهمیت داشته رو همیشه در حال تجربه کردن هستم ،

      من باور دارم به قدرت نوشتن و میدونم خیلی ها شاید مسخره کنند و با خودشون به من بخندن که برو بابا بانوشتن که پول دار نمیشی با نوشتن که خونه و ماشین دار نمیشی ،

      ولی من باور هام رو باور دارم و با ایمان و درخواستم از خداوند مینویسم ،وقتی مینویسم انگار سیم اتصال منو با ذهنم به خدا وصل میکنن فرشته ها و میتونم هرچی دوست دارم بدون ترس یا کوچیکی بزرگیش بنویسم،

      من باور دارم از این باد های ملایم افکارم که محکم و قوی شده به تکون نمیوفته و میتونم با ارامش از خداوند ارزو هام رو بنویسم ،

      خلاصه که میخواستم از قدرت نوشتن بگم و من خیلی به نوشتن باور دارم، اما فکر کردن هم بی تاثیر نیست توی رسیدن به هدف های ما که در طول روز به چه چیزهای فکر میکنیم و  مسیر ذهنی مون چه الگو هایی رو دنبال میکنه، حال خوب احساس خوب شادی ارامش ، و مهم ترین اینه که در اینجا دراین مسیر و حال خوب بمونیم و با قدرت جلو بریم و خسته نشیم و جا نزنیم و با اگاهر و باورهامون خالق زندگی خوب و عالی برای خودمون باشیم،

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار صالحه
      1402/11/22 12:31
      مدت عضویت: 518 روز
      امتیاز کاربر: 36606 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 1,579 کلمه

      سلام بر خدایی مهربان وبخشنده 

      سلام براستادعطا روشن 

      کلمه تغییر رو وفتی که  زمان‌ گذشته خودم و این‌ کلمه فکر میکنم‌ تغییر رو نقل مکان از یی منطقه یی خونه به یی منطقه دیگه  حساب میکردم جابجایی منزل تو نگاه بود وسایل کنه  متزل رو با  وسایل جدید  جابجا کردن وسایل کنه منزل رو بیروت دادن وسایل جدید روجاگزین اون کردن بود هیچ زمان این  تغییر رو خودرن  وبجای افکار مرور کردنم گفتار تحلیل کردن وعمل کردن به هیج عنوان حساب نکردم حتی وفتی راهنمایی شد به بخش تغییر زندگی کیج سردرگم داشتم اون مسیر روطی میکرد اصلا متوجه نمیشد این فایلها میخوان من چکار کنم من بایدکل برنامه غذایی منزل رو تغییر بدم یی مدل دیگه غذا روبایدتهیه کنم که خانواده خودم اون‌میل کنم که من با این روش لاغر بشم چرا چون من عامل چاقی خودم رو تو همون زمان فقط،غذا خوردن میدستم‌

      تصوراین که که منواین‌مشکل اول فبول کردم هرحرفی به من زده شد من بی کم‌ کاست فبول کردن اون به فبول کردن تو ذهنم مجزن ذهنم راه  دادم  وفتی تعداد  این  صحبت‌های زیاد شد بر حجم  آگاهی این بخش اضافه شد ازخوردن لذت بردم در  نتیجه  اون به  شکل  یی فرمول تو ذهنم  قرار کرفت چون ذهنم‌  اول فبول کرد پس اون به شکل زیاد ایجاد کرد از مدل که دوست دارم‌ برام فراهم‌ کرد و چون دوست نداشت هی یی گاری رو تکرار کنه چون ابن کاره انرژی زیادی رواز ذهنم میگرفت اون تبدیل به یی عادت کرد که هر بار  خواستم  راحت آسون از اون عادت استفاده کنم‌ که ذهنم‌ انرژی کمتری  استفاده کنه ودراثر تکرار همین عادت من فردی چاق شدم برا اثر توجه به افردی که هم شکل من‌ بودن مثل من فردی چاق بودن ودقت تو برخود با این گروه که من‌ هم جزوه این و افراد بودم 

      که من ازآنها چاقترنشم واگه شخصی داخل این توجه بود که از من چاقتر بود که من به شکل اون فردنشم‌ به ذهنم  هی تاکید که دوست دارم‌ من هم مثل این افراد چاقتر بشم ذهنم‌ که اصل از بدل تشخیص نمی‌داد شروع کرد ون چیزی که من بهش توجه داشتم روبی کم‌کاست به من بده وشد چاقی زیاد حال آمد میخواهم‌ تغییر کنم‌

      متوجه شدن اگه بخواهم فردی متناسب لاغر بشم بابد  تغییر بدم خوب چی تغییر بدم خوردن روبایدتغییر بدم‌ که متناسب بشم‌

      این‌فکری بودکه اون روز تو ذهنم‌ بود یاد نسیتم این سوال جواب رو توبخش رایگان داشتم‌ فکر کنم‌ تو بخش رایگان این داشتم‌جون تازه وارد سایت شده بودم‌وداشتم این بخش روکار میکردم چون  یادگیری نداشتم درک درستی ازاین تغییر به دست نمیاوردم جس بایستید بدم همه هواسم‌ توبخش خوردن بود پش تو نگاه این بابد تغییر بدم‌که فردی متناسب لاغربشم جون‌کل زندگی برای وزن کم‌گردن کلی رژیم‌ گرفتم  باره گفته شد به من اگه کم‌بخوری لاغر میشم  اگه ورزش کنی  این  اگه کاره کنی اگه اون کاره کنی اگه کم‌ بخوابی اگه حرکتی زیاد باشه انقدر اگه  تو ذهن قرار داشت که جای هیج شکی نبود همه درست کامل بی نقص بود که. باید انجام‌ میدادم‌ که فردی متناسب بشم  زمانه هم‌انجام داده بود به تناسب کمی هم رسیده بودم‌ 

      پس برام‌بسیار باور پذیر بود که درست هست آخه یی زمان کم‌ من از اون کاره کمی هم‌ وزنم‌ کم  شده بود اگه درست نبود که جرا وزن کم شده بود حتما من  آنها رو درست انجام نمیدادم‌ که لاغر نمی شدم‌ اگه میشدم بازم بروکشت می گرد من چاقتر می شدم  حتی یادهست کلی نگران بود آخه اگه من یی غذایی دیگه درست کنم شاید من اون غذایی جدید رو بخور ولی خانوداه چی اونها شاید دوست نداشته باشم‌ مصرف کنن اون زمان چکارکنم نمیشه که من هرروز برای خودم‌ تا اخر عمر غذایی جدا گانه تهیه کنم 

      دریافت من ازتغییر تا این بخش این بود انقدر با خودم‌ تحلیل  فکر کردم به جای اون روز نرسیدم  گفتم‌شروع کنم‌کم خوردن با این مسیر انجام بدم چیزی که ۵۷ سال تو ذهنم‌ بود 

      یی جند روز انجام دادم هم یادگیر داشتم وهم کمتراز حد فبل مصرف میکردم توافکاردارمولاغری با ذهن یادمیگرم یی روزبه خودم گفتم اگه حرفهای که این آقا میزنه کاملا درست هست توفبول کردی پس جرا داری رژیم‌  میگری این‌ که همون کاره فبل هست که هیج زمان ازش نتیجه نگرفتی اگه کرفتی که زمان زیادی اون لاغرری به دست آمده نتواستی نگه داری پس این‌کاره غلط هست دیگه دادمه ندادم برکشتم به حالت طبیعی  خودم انداره‌ خورم که سبربشم و انقدر نخوردم که حالت انفجار درد  معده داشته باشم با این‌ کاری حسم خوب شد که دارم‌ یی کاره دیگه رو انجام میدم نه کاره فبلی رو آین اولین قدم راه تغییر بود که خودم برای خودم انجام دادم تازه متوجه شدم‌ اول باید آگاهی درست رو فقط کسب کنم‌ تا بتوانم ازرش  استفاده کنم‌ برای این تغییر 

      بینم توزندگی شخصی من با شرایط که هستم‌ چطور اون استفاده کنم‌  که بشم یی فرد متناسب  نه مثل دیگران مثل خودم نه مثل استاد حتی  شکل خودم 

      مشکل دوستان که تو این مسبر نمیتوان کاری از پیش ببرن وهمین انجام دادن به شکل خودشون هست  من والکوی برای توبخش توجه داشتم توبخش چه لباس پوشیدن داشتم  ولی توبخشی که بخوام اون مثل خودم انجام بدم فقط،خودم درنظر کرفتم  ی مثال می زنم که شاید بهتر  بشه من‌ توخونه خودم از یی برنام استفاده ندمیکنم‌که هرروز دارم اون انجام‌میدم طبق اون صحبانه نهار  وشام تهیه میکنم تویی  بشقاب کاسه وظیفه‌ای منزام‌ اون میزیزم‌ مصرف میکمم‌من روی میز اصلا ا راحت نیستم برا میل کردن غذای خودم دوست دارم‌کتار سفره با همه اعضای  خانوداه غذا روبخورم حتی میز ثندلی هم داشتن  ولی به شکل دیگران که باشه راحت بودن نبودم جمع کردن کناری گذاشتم  خوب تو این شرایط ازیی فردی الگوربرداری دارم‌که اصلا این کارمن دو رو انجام‌ نمیده  یه تو رومیز غذا می‌خورد توجندین مدل بشقاب سرو داده بابدکارجنگالش رو کتار بشقاب باشع  خیلی  حساس هست که قاشق نصفه پر بشه  خیلی نازی نازی غذا میخوره اصلا هیج نوع ازمواد که من دوست دارم اون دوست نداده ولی اونم‌ متناسب هست و شاید ازاین روش اون فرد لاغر شده من‌ هیچ زمان نمیتوانم‌ همچینی فردی رو الکو برای خودم درنظر بگیرم جون این طریق مصرف مواد رو به هیج عنوان دوست ندارم تازه از این  طریق  عمل کردم کاملا غذاب می کشم  من  تازه جای دررفت آمد هستم  که اون فرد اصلا دوست نداره انجام باشه شاید اصلا امکان‌بودن براش نیست وبرای  من هست درست جای امکان برای اون فرد هست برای من نیست پس تو بخس تغییر اول بابد بودنم‌چی رو میخوام تعییر بدم و طبق روش خودم‌ اون اختصاصی مال خودم اون تغییر بدم نه هیچ فرد دیگه من یادگرفتم‌که باید روش وطریقه انجام  رو عوض کنم‌نه غذا مو بینم من به چی توجه دارموان دیگه انجام ندم ازنگاه کردن به افراد که چاق هستن باید پرهیز کنم‌ چون با توجه به اون افراد پپمثل سابق عمل میکنم‌  بعد متوجه شدم باید به جی توجه کنم‌ افردمتناسب که جطور  دارن موادغذایی رو اول نگاه وبعد مصرف می کنم‌ بعدبینم چه زمانی مصرف دارا زمانی که گرسنه هست یا زمانی که سیر  هستن چون من فبل هیج به ابن‌ توجه دقت نداشتم هرجی میدیدم دستورخوردن می امد من خورده بود  تعییر تونگاه آمروز هرکاری کردی که چاق شدی رواول بشناسی برعکس اون انجام بدی تو مسبر برکشت نه وتومسبر رفت  این باید اول آموزش بینم‌که یاد بیگرم نپ که بعدبشه تغییر برم تا زمانی که کال یاد نگرفتم‌  نتواستم این تغییر رو ایجاد کنم 

      من‌ تغییراتی دادم ازصبح ازبیدار شدن شروع میشه اولین کاره تو رختخواب خواندن میثاق نامه هست بعد جلوی صورت شویی بازم با نگاه. تو  اینه این کاره رو انجام‌ میدم بعد تهیه صحبانه برای خانواد هم ولی فبل این عمل کردم خوردن سریع صحبانه بود شاید اصلا کرسنه نبوم حلا صبر تا زمانی که احساس کرسنکی نداشته باشم‌ مصرف نمی کنم‌ تا اینجا من‌ چند گاری که فبل انجام‌ میدادم‌ نمیدم یی کاره جوب هم به زندگیم اضافه کردن اون اولش خواندمیثاق نامه هست من فبل کی به خودم و تو بیدارشدن این گقتم که  من‌ توجه کمتری به مواد غذایی داشتن نگاه به و این‌ مواد ازسر تفریح نیست همیشه خوردن تونگاه تفریح لذت‌بخشی بود ولی حالانیست اون رفع نیاز میدنم‌حتی انقدرمُعول کارهی مسر منزل وکلاس زبان سدم‌گاهی اصلا فراموش کردم‌ که من‌چیزی میل نکردم تازه صدای شکم درمیادیادمی افته که باید یی جیزی بخورم که این صدا رونداشته باشم همین‌حالا هم ببخشیدداره صدا میکنه چون من‌بازم صجبانه نخوردم   چون داستم این دیدگاه رو تحلیل داستم یی جیزی کمی خورم‌که جای صجبانه رو نگرفنه بابدبرم یی جیزی بخورم  بکه ابن صدا قطع بشه بیا ادامه بدم یا تا همبن جا کافی هست  احساس ،کردم‌ یدونه موز بخور جون من میوه خورن خیلی  کم شده  به جای صحبانه میوده موز  خوردم  ولی شاید شما هیج زمانی موز رو برای صحانه درست نگاه نکنید  ولی من تو نگاه به جای صحبانه فبول دارم‌ این  یعتی  تغییر کردن  فبل فقط صحبانه باید تور جای شکر نون پنیر یا املت بود اول صبح حالا میشه همون وباشه  تاساعتی که کرسنه هستم‌میشه موز باشه  اون میشه هرجیزی دیگه  ولی اول بایدکرسنه  باشم. تو زمان سیری هیچ چیزی رو نباید مصرف کنم‌ ولی فبلا اصلا ابن درست و زندگی من‌ نبود از صبح هر چیز یکه میدید چه گرسنه بودیم نبود فقط  خوردن بودن  تمام شدن 

      یی موضوع دیگه من‌کلی وفت تو اخباربد صرف میکردم‌ تو ایستا توجه داشتم به چیری که مفید نبود درد دلم میگردم با دیگران حرف اگه میدیم  توبخش چاقی مشکل اون بود ولی این تغییراتی دادم نه اخبار پینم نه درباره چاقی حرف میزنم  نه بهش فکرمیکنم پس تغییر فقط توبخش موادم بایدنباشه تو جندین جهت باشه که با هم‌  انجام بشه کل وجودوم‌ تغیبرگنه

      خدا پشت وپناهتون یا حق حق نگه دارتنون 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار فریبا فروغی
      1402/01/25 15:28
      مدت عضویت: 603 روز
      امتیاز کاربر: 15690 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 323 کلمه

      با سلام خدمت شما 

      من هم در زندگی به این معتقد هستم که کسانی که ایمان واقعی دارند دنبال احساس خوب هستند نه دیدن خدای خود او را به این باور رسیده‌اند که خدا درون آن هاست و خدا به آنچه که آنها فکر می‌کنند جواب میده و نتیجه را در زندگی اونها به شکل های مختلف نشون میده وقتی که ایمان واقعی داشته باشی و اعمال حرف زدن خوبی را در زندگی داشته باشی مومن واقعی باشی که دعای من لبخند بر لبانش هست خدا هم بر اساس همین اعمال و رفتار تو جواب خوبی به تو می دهد و واکنش و جذب دفاع ها در زندگی ما بر اساس طرز فکر و ایمان مهتر رابطه با خداوند است، 

      تجربه احساسات خوب و رفتار خوب از آگاهی شروع می شود آگاهی تغییر کردن زمانی که در من ایجاد شد و تصمیم گرفتم که تغییر کنم در سبک فکری و زندگی خودم نتیجه اون رو در سلامتی جسمانی خودم رفتار با دیگران و آرامش درونی میبینم و نتایج بسیار خوبی برای من هستند شادی درونی دارم و احساس خوبی برای ادامه زندگی در توکل به خداوند دارم، 

      من به این باور رسیدم که اتفاق های خوب در زندگی میتونه به دست آوردنی   باشه با فکر کردن به چیزهای خوبی که میخواهیم داشته باشیم و وقتی که انسانی شاد و آرامی باشیم و با صبر و حوصله در مسیر خود حرکت کنیم و از مسیر ذهنی خود اون شویم نتایج خیلی خوبی را دریافت می کنیم و به این باید باور پیدا کنید که به هر آنچه فکر میکنید جذب شما می شود پس به خوبی ها فکر کنید تا نتایج خوب را در زندگی خود داشته باشید،

      اکنون تعبیرات خودم خیلی خوشحالم و احساس سبک بودن و رها بودن از افکار منفی را می کنم خیلی رفتار من بعد گذشته بر اساس احساس خوب است و این چیزا رو انجام می‌دهند که دلم میخواهد تجربه کنم و حس خوبی رو بهم میده  

      با تشکر از شما

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار faribadeghani1371@gmail.com
      1400/10/07 01:47
      مدت عضویت: 1095 روز
      امتیاز کاربر: 1306 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 354 کلمه

      سلام
      استاد در این رابطه
      دیروز خواهر شوهرم اومد خونه مادرشوهرم از اونجایی ک ما تو ی خونه ایم وقتی کسی میاد خب من خیلی روند زندگیم تغییر میکنه
      خونمون یجوریه ک خب انگار ک ی خونس صداها دقیقا یجوریه تو خونه ما انگار حرف میزنن
      دیروز ی لحظه با خودم گفتم تقصیر اون نیس اون اومده خونه مادرش و شاید از نظر مادرش و اطرافیان بهترین کارو میکنه
      ولی خب از نظر من بده
      بعد با خودم گفتم اون تقصیری نداره خب اونم عین من اومده خونه مامانش حقش اینه
      و این منم ک کار اونو خوب نمیدونم چرا چن نمیتونم بخوابم یا راحتتر باشم
      گاهی ما خواسته خودمونو تحمیل میکنیم میخوایم همه اون چیزی باشن ک من میخوام
      کاری کنن ک من میخوام یعنی همه اینن
      ب نظر خودم اگه یکی اینطوری درک کنه هرکسی حق انتخاب داره
      و اون خودشه ن من
      کافیه
      تابرنده این جهان باشه
      نمیدونم این نوشته ها چ ربطی داش ب این فایل فقط ب قول شما دلم خواست بنویسیم و من نوشتم
      و چقدر حس سبکی دارم
      استاد ب قول شما اگه شما اینجانبودید من خودم ذهنم میگف ک استاد ک ایران نیس برنج نمیخوره نون نمیخوره و فلان
      ولی الان میدونم ایرانید وب سبک ایرانی غدا میخورید
      ما باید خواسته ها مونو باور کنیم باور کنیم ک میتونه مال من باشه اون موقع اس ک ب نظر من خدا اجابت میکنه مشکل اینک ما اون خواسته رو مال خودمون نمیدونیم و ارزو میدونیم رویا میدونیم و وقتی من فرکانسی برای دریافت ارسال نکنم اون مال من نمیشه باید احساس کنم میشه امکان داه مال من باشه
      من الان ک ب ماشین شما نگا کردم اصلا ی ذره هم باور نکردم ک میتونم داشته باشمش
      ولی خوب با تمرینات با کوچک کردن خواسته میتونم برا خودم طبیعیش کنم
      و چقدر لذت بخشه نوشتن
      من وقتی اینجا دیدگاه مینویسم اونقدر سبک میشم ک حد نداره حس میکنم ی چیز سنگین مثل سنگ از روم برمیدارن
      ارامشی دارم از نوشتن دیدگاه ک قابل بازگویی نیس
      ممنون ک در همه جا باز ب یاد هستید
      و هر چقدر ک مابا دیدن این فایلها احساسمان خوب میشه صد البته ک ب شما برمیگرده
      سپاس برای اگاهی های زیبایی ک ب ما میگید

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 10 از 2 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار فروغ ریاحی
      1399/11/06 11:13
      مدت عضویت: 1706 روز
      امتیاز کاربر: 30071 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 951 کلمه

      نوشتن در رسیدن به آرزوها خیلی ماثر هست و تا میتونید بنویسید تا به خواسته هاتون برسید استاد هم بسیار از این روش استفاده کردن و سر رسیدهای زیادی پر کردن پس بسیار تاثیر گدار هست چون با نوشتن روی خواسته ها تمرکز بیشتری می کنیم و اونها رو به واقعیت تبدیل می کنیم .
      پس نوشتن در تغییر زندگی استاد عزیز بسیار اثر گذار بوده . من هم خیلی وقتها که نمیدونم این وقتم رو چیکار کنم اگر فایلها رو گو ش داده باشم میرم سراغ نوشتن و اونجا خیلی راحت و بدون حد و مرز و بدون قانون خاصی شروع میکنم به نوشتن آرزوهام و اولین دستاورد این کار حس بسبار خوب و شادی در من به وجود میاد همرا ه با شادی که فقط مینویسیم تا دوباره همین حس رو تجربه کنم و انگار مطمعن میشم که به هر چه نوشتم میرسم و بسیار از نوشتن آرزوها لدت میبرم و این جز تفریحها و لذتهای من در روز هست ولی متاسفانه یه مدت هست که کمتر شده چون درگیریم با مدارس انلاین ولی بازم باید انجام بدم .
      من چرا استاد رو انتخاب کردم و الگو قرار دادم دلیل اصلی من این بود که استاد همشهری خودم بود و همین خیلی ذهن من رو آروم میکرد که نگم نمیشه و دوم اینکه چون آشنایی با استاد عزیز داشتم بازم باعث شده بود که من راحتتر بپدیرم چون در شروع این روش به خیلی از افرادی که از دور حرف میزنن نمیتونستم اعتماد کنم ولی استاد عطار روشن رو چون کاملا آشنایی داشتم باهاش ذهنم همراهی بیشتری میکرد و برای ذهنم قابل قبولتر بودن و میگفتم اره راست میگه اینطور بود و اونطور بود و همین باعث اعتماد بیشتر من شده بود و راه رو با ا طمینان بیشتری جلو میرفتم و باهاشون همسو میشدم و ومقاومت ذهنی نداشتم و دوست دارم منم در تمام جنبه های زندگیم تغییر کنم و عالی و عالیتر بشم .
      من بارها حرفهای استاد های دیگه رو هم گوش میکردم ولی همیشه قبلا میگفتم حالا از کجا معلوم راست میگه و یا فلانی که ایران نیست و من خیلی کمتر اعتماد میکردم هر چند که مدتها هست که در این مسیر هستم با چند استاد عزیز دیگه هم آشنا شدم و از دیدگاه و سبک زندگی اونها هم اگاهی کسب میکنم و بی نهایت لدت میبرم .
      و من همین همشهری بودن و آشنایی داشتن با استاد برای من یه نقطه ی مثبت تلقی شده بود که منم میتونم این راه و مسیر رو ادامه بدم و دوست دارم تغییر کنم چون واقعا متوجه شده بودم و میدیدم که استاد از کجا به کجا رسیدین و حرفهای استاد عین واقعیت بودن و خیلی راحت ذهنم همکاری میکرد و میپذیرفت .
      وقتی از مسیر درست حرکت کنی میتونی از هر چیزی که الان هستی صد برابر بهتر بشی و پیشرفت کنی و این پیشرفت همانطور ادامه داره و میتونی زندگیت رو تغییر بدی و هزار برابر بهتر میشی و این راه انتهایی نداره هر چقدر بری جلوتر تو و شرایط تو بهتر میشه .
      پس من توانایی تغییر کردن رو دارم و مطمعنم همه چیز برای من عالی و عالیتر میشه و من به تمام خواسته هام میرسم .
      تعریف خداوند از مومن در سوره ی بقره این هست : ایمان آورندگان کسانی هستن که به چیزی که نمیبینن و از حس خارج هست ایمان میاورن .
      وقتی وارد مسیر خدا بشی از نشانه هایی که وارد زندگیت میشه خدا رو لمسش میکنی همه ی ما میگیم به خدا ایمان داریم ولی به حرفی و تعریفی که دباره ی خدا زدن جامعه و والدین زدن ما ایمان داریم نه به خود خدا ایمان نداشتیم .
      چون در گذشته به چیزی که نمیدیدیم ایمان نداشتم و به چیزی که میدیم ایمان داشتم یعنی رفتار همسر رو میدیم میگفتیم که من بدبختم و و ایمان داشتم که من بدبخت هستم و یا گرونی و بی پولی رو میدیدیم میگفتیم چرا وصع مالی من اینطور هست و من پول ندارم و ایمان داشتم که بدبختم و همیشه گله و شکایت داشتم چون به چیزی که داشتم ایمان داشتم و به چیزی که نمیدیدم ایمان نداشتم مثلا بت پرستها ی زمان گذشته هستیم چون بارها میگیم فلانی قدرت داره و ما رو بدبخت میکنه و یا هوای فلانی رو داشته باشم که برام کاری بکنه و یا …و لی به چیزی که نیست ایمان نداریم .
      ما باید ایمان داشته باشیم به نیرویی که نمیبینیم و اما نتایجش رو میبینم .
      مثال چه چیزی برگ درخت رو تکون میده ؟ همه ی ما باد رو احتمالا میگیم ولی ما باد رو نمیبینیم مگر اینکه چیزی در اطراف ما مثل برگ درخت تکون بخوره و این دلیل چیزی هست که ما اون رو نمیبینیم
      ما خیلی از چیزها رو نمیتونیم ربط بدیم به خدا ولی مثل همین باد نیرویی هست که دیده نمیشه اما نتیاج باور کردنش میشه زندگی جدیدت رو خلق کنی .
      خداوند مجموعه ای از صفات عالی هست که میشه همه ی اینها رودر زندگیت حس کنی و حالا کسی که زندگیش پر از تنش و مشکل هست نتیجه ی نگاهش به خدا این هست و خدا رو اینجوری میبینه و دیدش اینطور هست نگاهش به خدا اشتباه هست و نتیحه اش هم میشه اتفاقهای بد ولی وقتی نگاهت به خدا تغییر کنه و خدای واقعی رو درک کنید نتیجه اش میشه سعادت و خوشبختی وآرامش و .. . پس همیشه مثال باد رو به یاد داشته باشین
      تا ایمانتون رو به خدا بیشتر کنید.

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار mirza
      1399/04/26 18:30
      مدت عضویت: 1736 روز
      امتیاز کاربر: 2629 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 12 کلمه

      سلام
      مثال باد برای ایمان به غیب عالی بود.
      متاسفانه فایل قابل دانلود نیست
      سپاس

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      مشاهده پاسخ ها
        آواتار mirza
        1399/04/27 22:16
        مدت عضویت: 1736 روز
        امتیاز کاربر: 2629 سطح ۳: کاربر پیشرفته
        محتوای دیدگاه: 5 کلمه

        سلام استاد
        بله درست شده سپاسگزارم

        برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
        امتیاز: 0 از 0 رأی
        افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار Maryam Piri
      1399/04/05 11:07
      مدت عضویت: 1734 روز
      امتیاز کاربر: 9709 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      محتوای دیدگاه: 59 کلمه

      سلام استادعزیز
      همیشه ازتجسم استفاده میکردم توی هرجنبه ای وخیلی مراقب ورودی وخروجیهای خودم بودم واین چندروزاخیرخیلی ناامیدشده بودم که خدایاچرامن که این کارا انجام میدم ولی به خیلی ازخواسته های بزرگم مثل خونه وماشین دلخواهم نمیرسم دیگه گفتم ولش کن دیگه خسته شدم که این فایل راامروزبازکردم پس من بایدروی نوشتن تمرکزبیشتری داشته باشم وازتجسم و…به چیزی نمیرسم ؟چطوربایدبنویسم؟

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار sheyleen
      1399/01/16 03:00
      مدت عضویت: 1754 روز
      امتیاز کاربر: 1914 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 257 کلمه

      سلام استاد و خدا قوت خیلی ممنونم از این فایل عالی واقعا تو این شرایط من یکی به چنین فایلی نیاز داشتم مثل شارژ دوباره ذهنم بود واقعا خیلی سنتی عوض شد سیزده بدر از خانه بیرون نرو واقعا هر سال هر طور بود حتی برای ۱۰ دقیقه هم شده بود بیرون می رفتم که ۱۳ به در بشه و بقولی نحسی ۱۳ بدر بشه ولی امسال در خانه بودم وچون من کانادا هستم کلی هم برف آمد و دما -۲۰ بود و خودمو توجیح کردم خوب هنوز بهار نیامده و متاسفانه ۱ هفته قبل از عید عموی من فوت شدن اصلا مراسم کفن و دفن تعطیل خودشون همیشه برای هم تو مراسم شرکت می کرد ولی در مراسم خودش با توجه به شرایط هیچ مسجد و کاری نتونستن انجام بدهن و از طرفی با توجه به این ویروس همسر من در با توجه به شرایط کاری در شهر دیگر مشغول کار بودن والان که همه چیز تعطیل شده از خانه کار می کنن وپیش ما هست وهمگی خوشحالیم که در کنار هم هستیم .مشکل من با دخترم بود که عاشق خواب صبح بود وبیدار کردن ومدرسه رفتن مشکل من بود ودیر بیدار می شدو دقیقه آخر ما به سرویس می رسیدیم والان که مدارس این جا آنلاین از ساعت ۱۰ به مدت ۲ ساعت و کلی من راحت شدم استرس دیر شدن و دیر رسیدن به اتوبوس مدرسه و تو برف دمای -۲۰ درجه رانندگی تو برف راحت شدم و جاش تازگی به دوره کردن دوره رسیدم و باز ممنونم امیدوارم همه در سلامت کامل باشن

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار من میتوانم
      1399/01/05 15:37
      مدت عضویت: 1593 روز
      امتیاز کاربر: 9678 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      محتوای دیدگاه: 51 کلمه

      سلام. چندشب قبل داشتم کتاب بنویس تا اتفاق بیفتد رو میخوندم و لحظه ای از ذهنم گذشت که کاش نشانه ای دریافت کنم که بفهمم مسیرم درسته. که امروز این فایل رو دیدم و ایمانم بیشتر شد که نوشتن میتونه چه قدر مؤثر باشه. استاد ممنون از فایل عالی تون ☺️

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم