0

قدرت غذا یا قدرت ذهن!

قدرت غذا یا قدرت ذهن لاغری با ذهن
اندازه متن

همه افراد چاق دوست دارند لاغر شوند اما از آنجا که خوردن را عامل چاقی خود می دانند تصور می کنند هرگز نمی توانند لاغر شوند چون هرگز نمی توانند غذا نخورند.

موضوع خوردن مهمترین چالش ذهن افراد چاق برای لاغری است. عبارت های زیادی در ذهن افراد چاق پیرامون خوردن وجود دارد، مانند:

  • هی چی بخورم چاق میشم.
  • می خورم چاق میشم اما نمی خورم لاغر نمیشم.
  • کاش می شد هرچی دلم می خواست بخورم اما چاق نمیشدم.
  • میگن کربوهیدرات ها باعث چاقی میشه.
  • دکترا میگن برای لاغر شدن باید شیرینی خوردن رو ترک کنی.
  • چاقی من بخاطر خوابیدن بعد از خوردن و نمی تونم این عادتم رو ترک کنم.
  • من اراده ندارم کمتر غذا بخورم به همین دلیل نمی تونم لاغر بشم

هزاران عبارت در ذهن افراد چاق پیرامون خوردن وجود دارد و تاکید همه این عبارت ها بر این است که: من نمی توانم لاغر شوم.

سی و پنج سال از زندگی ام چاق بوده ام و گفتگوها و موانع ذهنی افراد چاق را به خوبی می شناسم به همین دلیل در مسیر آموزش لاغری با ذهن به خوبی می دانم که درباره چه موضوعاتی باید صحبت شود و آگاهی صحیح به افرادی که دوست دارند لاغری با قدرت ذهن را تجربه کنم داده شود.

ترس از خوردن و نگرشهایی که افراد چاق درباره تاثیر خوردن بر وضعیت جسمی خود دارند مهمترین مانع ذهنی آنها برای لاغر شدن است.

اگر شما هم خوردن را دلیل چاقی خود می دانید دیگر اهمیت ندارد سعی کنید تا چه مقدار میزان خوراک خود را کاهش دهید، شما هرگز لاغر نخواهید شد. چون در ذهنتان خوردن را عامل چاقی می دانید و برای ذهن شما خوردن یک لقمه یا صد لقمه تفاوتی ندارد.

بنابراین تا وقتی غذا می خورید چاق خواهید بود و از آنجایی که هرگز نمی توانید در شرایطی زندگی کنید که نیاز به خوردن غذا نداشته باشید پس تا روزی که زنده هستید نمی توانید لاغر شده و لذت تناسب اندام را تجربه کنید.

بنابراین بسیار اهمیت دارد که نگرش و فرمول های ذهن خود درباره خوردن را شناسایی و اصلاح کنید.

برای اصلاح فرمول های اشتباه ذهن نیاز به کار خاص یا فعالیت عجیب و غریب نیست و فقط کافی است آگاهی تازه و صحیح به ذهن خود بدهید. در این صورت نگرش و فرمول های ذهن شما تغییر کرده و انتظارتان درباره وضعیت جمسی خود تغییر می کند.

البته دو شرط وجود دارد تا آگاهی دریافتی در ذهن شما ثبت و ذخیره شود.

۱- آگاهی و عبارتهای تازه ای که درباره خوردن و تاثیر آن بر چاقی می شنوید را قلبا باور کنید.

۲- نسبت به فردی که درباره آگاهی جدید صحبت می کند ایمان و اعتقاد قلبی داشته باشید.

در این صورت کار ساده خواهد بود و پروسه ثبت و ذخیره آگاهی جدید و جایگزین شدن آن با آگاهی قبلی آسان خواهد بود.

قدرت غذا یا قدرت ذهن؟!

با فرض بر اینکه به من و آموزش های لاغری با ذهن اعتقاد و ایمان دارید به شما می گویم که:

غذاها قدرتی برای چاق کردن شما ندارند و این ذهن شما که مسئول وضعیت جسمی تان است.

در تمام سالهایی که به دنبال روش مناسب برای لاغر شدن بوده اید قطعا کسی درباره قدرت ذهنتان با شما صحبت نکرده است و همه از قدرت و ویژگی های مثبت روش خود برای لاغر شدن صحبت کرده اند اما اکنون من می خواهم درباره قدرت ذهن شما صحبت کنم.

قدرتی که در اختیار شماست و فقط شما به آن دسترسی دارید و فقط شما می توانید به هر شکلی که می خواهید از قدرت ذهنتان استفاده کنید.

بنابراین من و نه هیچ فرد دیگری دسترسی به قدرت ذهن شما ندارد و نمی تواند بدون اجازه و خواست شما در محتوای ذهنتان تغییر ایجاد کند.

با آگاهی از این موضوع برای ادامه پروسه اصلاح فرمول های اشتباه ذهنتان نیاز به صدور اجازه دسترسی از سمت شما دارم.

اگر این اجازه را به من می دهید ادامه نوشته را مطالعه کنید.

برای واضح تر شدن قدرت ذهن در نتیجه زندگی بهتر است از مثال های مشابه استفاده کنیم.

حتما با این موضوع مواجه شده اید که دو نفر با شغل یکسان شرایط بسیار متفاوتی را تجربه می کنند.

یکی کسب و کار پرفروش و با خیر و برکتی دارد اما فرد دیگر توفیقی در کسب و کارش به دست نمی آورد و همیشه از اوضاع و شرایط ناراضی است.

در این شرایط که کسب و کار و شهر و کشور محل کسب و کار یکسان است دلیل تفاوت در نتیجه فقط قدرت ذهن صاحبان کسب و کار است.

در مورد تحصیلات نیز این موضوع صدق می کند و افراد با مدرک و عملکرد تحصیلی مشابه شرایط شغلی و موفقیت بسیار متفاوتی را تجربه می کنند.

تمام تفاوت هایی که بین افراد در شرایط یکسان وجود دارد فقط و فقط به دلیل تفاوت در محتویات ذهن و چگونگی استفاده از قدرت ذهنشان است.

قدرت ذهن مانند ابزاری است که اگر نحوه کار کردن با ان را بلد باشیم می توانیم از قدرت ذهن به نفع خودمان استفاده کنیم. اما اگر نحوه استفاده از آن را ندانیم به سادگی به خودمان آسیب می رسانیم.

از آنجا که قدرت ذهن بسیار زیاد است بنابراین یادگیری و توجه به نحوه استفاده از آن ضروری می باشد.

هر اطلاعاتی وارد ذهنتان کنید بدون بررسی و تحلیل نتیجه، آن اطلاعات به واقعیت زندگی شما تبدیل می شوند.

اگر اطلاعات درباره قدرت غذاها در چاق کردن انسان وارد ذهنتان کرده باشید، طبیعی است که اکنون در وضعیت جسمی چاق به سر می برید.

برای اثبات این ادعا کافی است به افراد متناسبی که در پیرامون خود می شناسید توجه کنید. آنها در عین حالی که بیشتر از شما غذا می خورند اما همیشه متناسب هستند به شکلی که خیلی وقت ها نحوه غذا خوردن آنها باعث حسرت و ناراحتی شما می شود که چرا نمی توانید مانند آنها با خیال راحت از هر غذایی که دوست دارید بخورید.

تفاوت آنها با شما فقط در محتوای ذهنشان درباره مواد غذایی است.

عقایدی که شما درباره مواد غذایی و قدرتشان در چاق کردن جسم در ذهنتان ذخیره کرده اید در ذهن آنها وجود ندارد به همین دلیل خوردن غذا تاثیری بر وضعیت جسمی آنها ندارد.

یک فرد متناسب اگر به هر دلیل پرخوری کند تا جایی که حالش بهم بخورد هرگز به این موضوع فکر نمی کند که ممکن است چاق شود. اما یک فرد چاق اگر فقط یک لقمه بیشتر از برنامه رژیمی خود غذا بخورد اطمینان دارد که روند لاغری او بهم خوردن و توانایی لاغر شدن ندارد و بارها خود را سرزنش می کند که چرا اراده برای رژیم گرفتن و لاغر شدن ندارد.

یکی از موثرترین راه های کمرنگ کردن و بی اعتبار کردن فرمول های ذهن درباره چاقی، مسخره دانستن آنهاست.

البته که این کار به راحتی انجام نخواهد شد و نیاز است که برای مسخره دانستن فرمول های ذهن خود دلیل و منطق محکم داشته باشید. به همین دلیل در اواسط این نوشته به دو شرط لازم برای تغییر فرمول های ذهنی اشاره کردم.

در فایل تصویری قدرت غذا یا قدرت ذهن توضیحات مفصل درباره فرمول های ذهن افراد چاق داده شده است که با شنیدن و انجام تمرینات داده شده می توانید به راحتی نگرش های خود درباره چاقی را مسخره دانسته و بر عقاید و نگرش های صحیح لاغرکننده تاکید و تمرکز کنید.

اهداف آموشی:

۱- شناسایی فرمول های چاقی ذهن درباره خوردن و تاثیر آن بر وضعیت جسمی.

نحوه شناسایی فرمول های ذهنی به این صورت می باشد که بعد از تماشای محتوای تصویری لیستی از عقاید و نگرش های خود درباره خوردن، ترس از خوردن و تاثیر مواد غذایی بر وضعیت جسمی خود تهیه کنید.

بعنوان مثال:

  • من عقیده دارم که خوردن باعث چاقی من است.
  • من عقیده دارم که خوردن برنج باعث چاقی من شده است.
  • من عقیده دارم برای لاغر شدن باید از برنامه غذایی خاصی استفاده کنم.
  • من عقیده دارم برای لاغر شدن باید بر اساس فلان سبک غذایی غذا بخورم اما چون نمی توانم آن روش را انجام دهم نمی توانم لاغر شوم.

۲- نوشتن عبارت های متضاد با هر نگرش و عبارتی که درباره نقش خوردن و غذاها در چاقی ثبت کرده اید.

به این صورت که باید برای هر عبارت نوشته شده در تمرین قبل یک عبارت جدید و صحیح بنویسید و برای عبارت خود یک یا چند دلیل منطقی پیدا کنید.

بعنوان مثال:

  • من اطمینان دارم که خوردن باعث چاقی نمی شود چون علی دوستم همیشه بیشتر از من غذا می خورد اما همیشه متناسب است و این نگرش من درباره خوردن و چاقی خیلی مسخره است.
  • من اطمینان دارم که خوردن برنج ارتباطی با چاقی ندارد چون چند نفر از دوستان و آشنایان من با اینکه علاقه زیادی به خوردن برنج دارند اما متناسب هستند و این عقیده و نگرش من درباره ارتباط برنج با چاقی خیلی مسخره است.

به این صورت باید با نوشتن عبارت های منطقی در جهت رد کردن نگرش های خود درباره ارتباط خوردن با چاقی محتویات ذهن خود را اصلاح کنید و در ادامه با تاکید و تمرکز بر نگرش جدید باعث تقویت و ثبت این نگرش ها در ذهن خود شوید.

۳- برای تمرکز و تاکید بر نگرش های جدید نیاز به هیچ کار خاصی نیست تنها لازم است هروقت افکاری در ذهن شما پیرامون نگرش های قبلی مرور شد آگاهانه سعی کنید مرور آن افکار را متوقف کرده و افکار جدید و صحیح را مرور کنید.

بعد از مدت کوتاهی مشاهده خواهید کرد که گفتگوهای ذهنتان درباره تاثیر خوردن بر چاقی تغییر کرده و از این موضوع شگفت زده خواهید شد.

منتظر خواندن نوشته های شما هستم

همراه همیشگی شما: رضا عطارروشن

با دادن ستاره به این مطلب امتیاز بگیرید.

امتیاز 4.16 از 115 رای

https://tanasobefekri.net/?p=39251
برچسب ها:
36 نظر توسط کاربران ثبت شده است.

دیدگاهتان را بنویسید

اندازه متن دیدگاه ها
      آواتار فهیمه حیاتی
      1403/02/11 11:25
      مدت عضویت: 283 روز
      امتیاز کاربر: 6315 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 618 کلمه

      به نام خدای هستی بخش

      واقعا استاد هر جمله رو به طرز هوشمندانه ای انتخاب میکنن که اگر ما با تمام وجود و دقت کامل جملات شون رو بخونیم و یا بشنویم دیگه نیازی به تلاش کردن برای تغییر دادن باورهامون نداریم . این جمله ای که استاد در متن نوشتاری به کار بردن که هیچ کس توانایی و اجازه ورود به محتویات ذهنی شما نداره مگر اینکه خودتون اجازه ورود بهش داده باشین و بعد از اون از ما اجازه میخوان به ذهن ما نفوذ کنن از طریق گفتارشون و دادن آگاهی های درست ، این جمله به این معناست که هر باور و نگرشی که در ما به وجود اومده خود ما اجازه ورود و به وجود اومدنش رو صادر کردیم و گرنه هیچ چیزی تا زمانی که ما نخوایم در ما اثر نداره و نکته بعدی که میشه از این جمله دریافت کرد اینکه استاد از ما میخوان که درهای ذهن مون رو به روی حرف هایی که استاد میزنن باز کنیم تا اونجوری که لازمه در ما اثر کنه . گوش دادن و مشاهده کردن فایل به منزله این نیست که ما به استاداجازه ورود به محیط ذهن مون رو دادیم چون درسته شاید به فایل ها گوش بدیم ولی اعتقادی بهشون نداشته باشیم و هی توی ذهن مون دلیل برای رد کردن حرف های استاد بتراشیم ما باید بخوایم و ذهن مون رو برای حرف های استاد باز کنیم و با تمام وجود این اجازه رو صادر کنیم بنظر من وقتی این اجازه از طرف ما صادر بشه تغییر نگرش و باور به راحتی اتفاق میوفته . حالا این واقعا مسخره ست که بخوایم دیگران که اصلا به وجود ما دسترسی ندارن برای ما تعیین کنن که چه رفتاری انجام بدیم چه مقدار غذا بخوریم یا چی بخوریم چی نخوریم . وقتی این جمله رو باور کنیم که انسان باید به صورت خودبخود متناسب و سلامت باشه دیگه نباید شکی به دلمون بیوفته . خودبخودی متناسب بودن به این معناست که بدن خودش میدونه که برای متناسب بودن چقدر باید غذا مصرف کنه چقدرش رو باید به انرژی تبدیل کنه چقدر از اون رو دفع بکنه تمام اینکار ها رو بدن ما با بالاترین دقت انجام میده همون طوری که در افراد متناسب اینکارو انجام میده بدون هیچ کم و کاستی ولی ما چاق ها با ذهن مون مانع از این عملکرد طبیعی بدن میشیم و در عملکرد اون اختلال ایجاد میکنیم و میخوایم دیگران این مقدار رو برای ما تعیین بکنن و واقعا مسخره ست که این انتظار رو داشته باشیم که  از بیرون این عوامل تعیین بشه . باید به بدن خودمون اعتماد کنیم و این باور رو در خودمون به وجود بیاریم که ما مجهز به تمام امکانات برای تشخیص مصرف  ،جذب و دفع هستیم و تمام آنچیزی که برای متناسب شدن لازمه در وجود ما هست و نیازی نیست کاری از بیرون انجام بشه . از قضاوت کردن خودمون دست برداریم ، از ترسیدن دست برداریم به قول استاد مگه ما چقدر غذای اضافه خوردیم چون غذایی که میخوریم مقداری ازش نیاز بدنه که ما نمیدونیم که چه مقدار لازمه  مگر ما از سیستم های داخلی بدن مون و عملکرد سلول ها و اینکه چقدر انرژی لازم دارن خبر داریم؟ و بدن به طرز هوشمندانه ای به این مسئله آگاهه . مگر ما چقدر اضافه بر نیاز بدن مون غذا خوردیم ؟  اصلا اضافه خوردیم یا فکر کردیم اضافه خوردیم ؟ اصلا آیا معیار بدن ما با معیار ما برای اضافه خوردن یکیه ؟ دست از محکوم کردن خودمون به پرخوری برداریم . مگر ما چقدر میتونیم غذا بخوریم ؟ بنظر من بدن ما در مورد مواد غذایی به دو صورت عمل میکنه یا نیاز بدنه مصرف میشه اگرم نیاز بدن نباشه دفع میشه جایی واسه ذخیره کردن نداره  

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 15 از 3 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم