0

زندگی شما، تصمیم شماست

اندازه متن

تا چند سال قبل عقیده داشتم که زندگی، همچون سریالی است که خداوند آن را از قبل طراحی کرده و من به این دنیا آمده ام که بازیگر آن باشم.

اتفاقات و شرایطی که برای من در زندگی رخ می داد را نقشه و خواست خدا می دانستم و صبر و تحمل کردن آن اوضاع را شرط قبول شدن از امتحان الهی می دانستم.

زمانی که در مسیر تغییر زندگی قرار گرفتم به این نتیجه رسیدم که همه مشکلات من در زندگی از خدا نیست بلکه بخاطر خداست.

خداوند تصمیم نگرفته است که در زندگی من چه اتفاقی رخ دهد بلکه تصور اشتباه من درباره خداوند سبب شده که هر بلایی سر من می آمد را امتحانی از سوی خداوند می دانستم و فقط تلاش می کردم هرطور شده از آن مساله عبور کرده و نمره قبولی دریافت کنم و خودم را آماده مساله و مشکل بعدی می کردم.

بنابراین راه رهایی از مشکلات و تجربه زندگی متفاوت را فقط در تغییر نگاه نسبت به خدا و درک و شناخت صحیح خداوند دیدم. و بیشتر تلاش من در این چند ساله رسیدن به درک بهتر درباره خداوند بوده است.

البته منظورم از درک صحیح یا بهتر، رسیدن به الگویی یکسان و تعریف شده برای همگان نیست بلکه رسیدن به درکی از خداوند که به من کمک می کند تا رویاهایم در زندگی را محقق کنم.

در این مسیر دریافتم که برخی از ویژگی های خداوند برای همه انسان ها یکسان است اما برخی از ویژگی های او بنا به تعریف و نگرش هر فردی تفاوت دارد. بنابراین سعی کردم در مجموعه دوره آموزشی رسیدن به آرزوها با قدرت ذهن و همچنین دوره خدا هرگز دیر نمی کند درباره بخشی از ویژگی های خداوند صحبت کنم که برای همه انسانها به یک شکل عمل می کند.

رسیدن به درک صحیح درباره بخش مشترک خداوند سبب می شود که افراد ویژگی های منعطف خداوند را بنا به سلیقه و نیاز خود در ذهنشان ایجاد و از آن برای تحقق رویاهای خود استفاده کنند.

پس از تغییر نگاه نسبت به خداوند به این نتیجه رسیدم که زندگی به صورت سریال از قبل کارگردانی شده نیست بلکه مانند نوار فیلم خالی است که من هر روز با زندگی کردن نقش خود را بازی کرده و فیلم زندگی خود در دنیای مادی را می سازم.

در واقع من کارگردان زندگی خود هستم و در نهایت فیلم زندگی خودم را در دنیای مادی ساخته و همراه خود به دنیای ابدی می برم.

آنچه در دنیای ابدی مورد بازبینی و سنجش قرار می گیرد فیلم ساخته شده من از زندگی ام در دنیای مادی است.

در آن فیلم تمام روزهای زندگی و نحوه بازیگری من در مدت حضورم در دنیای مادی ضبط و ذخیره شده است.

بنابراین هر روز فرصت دارم تا نقش موردعلاقه ام را بازی کرده و صحنه های بهتری در دنیای مادی رقم زده و فیلم باکیفیت تری جهت ارائه به خداوند تولید کنم.

اشتباهی که من سالها مرتکب می شدم و البته هنوز هم می شوم این است که فراموش می کنم آنچه در زندگی من رخ می دهد را خودم خلق کرده ام. از این در زمان تجربه کردن آنچه رخ داده ناآگاهانه واکنش داده و در شرایط احساسی بد قرار می گیرم و از آنجا که احساس من در هر لحظه از زندگی خلق کننده شرایط من در زندگی است، اتفاقات به صورت تکراری در زندگی رخ می دهد و من تصور می کنم که اسیر شرایط و اوضاع زندگی هستم. درحالی که هربار که اتفاقی رخ می دهد با توجه کردن به آن باعث شکل گیری احساس مشابه با اتفاق رخ داده در خود شده و زمینه ساز تکرار اتفاقات مشابه می شوم.

اگر بتوانم در هر لحظه از زندگی به آنچه رخ داده است به شکلی توجه کنم که اول: بپذیرم که این شرایط را خودم خلق کرده ام. دوم: به گونه ای به آن شرایط توجه کنم که احساس بد در من ایجاد نشود

به مرور شرایط و اتفاقات زندگی من تغییر خواهد کرد و به صورت خودبخود با شرایطی در زندگی روبرو می شوم که احساس خوب در من ایجاد خواهد کرد و تداوم احساس خوب باعث تداوم تغییر در زندگی خواهد شد.

تصمیمات من در هر لحظه از زندگی، خلق کننده لحظه بعدی در زندگی من خواهد بود.

اگر در لحظه مواجه شدن با شرایطی که مورد دلخواه من نیست، تصمیم بگیرم به آن شرایط توجه کنم و درباره آن صحبت کرده به شکلی که دچار احساس بد، ناامید، گرفتاری و … شوم عملا تصمیم گرفته ام که مجددا شرایط مشابه آن را در زندگی تجربه کنم و تکرار این چرخه سبب می شود سراسر زندگی من سرشار از غم و اندوه و حسرت باشد.

اما اگر در لحظه مواجه شدن با هر شرایطی که مورد دلخواه من نیست، تصمیم بگیرم به گونه ای فکر و عمل کنم که منطبق با آن شرایط اما در جهت تغییر زندگی به شکل مورد دلخواهم باشد به مرور شرایط زندگی من تغییر خواهد کرد و آن وقت است که من، طعم خالق بودن در دنیای مادی را تجربه خواهم کرد.

زمانی که اطمینان داشته باشیم، آنچه تجربه می کنیم دقیقا همان است که قبلا خواسته ایم می توانیم معنی و مفهوم خالق بودن را درک و تجربه کنیم.

منتظر خواندن نوشته های شما هستم

همراه همیشگی شما: رضا عطارروشن

با دادن ستاره به این مطلب امتیاز بگیرید.

امتیاز 4.54 از 48 رای

فایل صوتی

باکس دانلود

https://tanasobefekri.net/?p=32364
24 نظر توسط کاربران ثبت شده است.
اندازه متن بخش نوشتن دیدگاه:

دیدگاهتان را بنویسید

اندازه متن دیدگاه ها
      آواتار صدیقه قادرنیا
      ۱۴۰۴/۰۶/۱۹ ۰۸:۲۴
      مدت عضویت: 309 روز
      امتیاز کاربر: 1660 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 173 کلمه

      به نام خداوند هستی بخش مهربان 

      تغییرات ذهنی من؛

      شاید حدود دو یا سه ماه قبل اوایل قطعی برق ،با قطع شدن برق چنان به هم می ریختم که اعصابم خراب می شد و روزم در فشار😔

      اصلأ نمی توانستم این را قبول کنم که در طول روز دو ساعت برق نداشته باشم آخه تمام وسایلم برقی بود و تمام کارهایم لنگ می شد 😔

      الهی شکر ،حالا در مسیر تغییر قرار گرفته ام و در طول روز توجه به احساس خوب دارم بنا بر این ،تصمیم گرفته ام کارهای مربوط به برق را در زمانی که برق هست انجام می دهم و در زمانی که برق نیست کارهایی که به برق نیازی ندارد انجام می دهم (برنامه ریزی کرده ام)

      بخاطر همین نه تنها از برق رفتن ناراحت نمی شوم خوشحال هم می شوم چون فرصتی است به کارهای مورد علاقه خودم برسم😌

      و احساس خوب داشته باشم این روزها خیلی سعی می کنم که هر کاری را در هر شرایطی به احساس خوب خودم ربط دهم و از زندگی لذت ببرم.

      شاد و در مسیر موفقیت پایدار باشید 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید.
      ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار شرمین امانی
      ۱۴۰۴/۰۲/۰۴ ۱۶:۲۲
      مدت عضویت: 331 روز
      امتیاز کاربر: 10295 سطح ۴: هنرجوی مبتدی

      نشان های دریافت شده

      نویسنده عالی (بیش از ۵۰ دیدگاه)
      محتوای دیدگاه: 174 کلمه

      سلام خدمت استاد گرامی و دوستان هم مسیر 

      در جایی خواندم که جهنم وجود نداره بلکه جهنم اتفاقات بدی هستن که اینقدر در زندگی ما تکرار میشن تا زمانیکه ما درسمون بگیریم ازشون.

      من تا چند ماه پیش قبل از حضورم در اینجا وقتی اتفاق بدی برام پیش می اومد اول از همه هیچ وقت خودمو مقصر نمی‌دونستم و دنبال این می‌گشتم که کی مقصر بعد هم مدتها دنبال این بودم که چرا باید این اتفاق بیافته چرا باید اینطوری بشه و این باعث میشد که نه تنها حالم بد میشد بلکه مدام اون اتفاق به شکلهای مختلف وارد زندگی م میشد و اشتباه بعدمم این بود مدام برای دیگران تعریف ش می کردم و در ذهن خودم مرور میکردم.

      الانم بعضی وقتا دچار این مشکل میشم ولی نه به شدت قبل و اینکه چون آگاه شدم سریع به خودم میگم قطعا خودم مسئول ش هستم ‌‌و سعی میکنم درسمو بگیرم و ازش بگذرم و همین تکنیک ساده باعث میشه نه حالم بد بشه و نه اون اتفاق دوباره و هزار باره در زندگیم بیافته.

      خدایا شکرت ❤️ 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید.
      ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار صفورا عزیزی
      ۱۴۰۳/۱۰/۰۷ ۱۱:۰۴
      مدت عضویت: 616 روز
      امتیاز کاربر: 10255 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      محتوای دیدگاه: 306 کلمه

      بنام خداوند بخشنده و مهربانم عزیز دلم عاشق بی خبر غش خدای عزیزم ،

      سلام ؛

      به استاد گرامی وهمه ی همراهان عزیز سایت تناسب فکری ،

      این فایل زیبا نشانه امروز حالم را بهتر کن بنده بود ،

      استاد خدا را شکر چقدر خوشگل تر شدی در این فایل،

      اتفاقا من هم  روز ۴ شنبه ۵دیماه برنامه،خوبی برای خودم ریخته بودم، تا ظهر به آن عمل کردم ،وقت نهار خانم همسایه ،خانه استیجاری ام زنگ زد گفت سازمان آب آمده می خوان لوله کوچه را عوض کنند اگر زحمت نیست حتما بیا ببینندومحل عبورلوله را پیدا کنندچون. کنتور آب در داخل حیاط خانه من هست،من هم با آرامش نهارم خوردم ،وبه خدای عزیزم گفتم ،باراحترین شیوه وکم هزینه به آنجا بروم وکار هم درست بشه که مجبور نباشم ،روز دیگری هم برم آنجا ،

      خدا شاهده ،برای شامم غذا و میوه برداشتم ،باارامش رفتم سر ایستگاه تاکسی ،فوری ماشین آمد خدا راشکر،بانصف مبلغ کرایه آژانس من راحت رسیدم به محل مورد نظر،مهندس ناظر کار لوله گذاری جدید خیلی مودبانه ،سلام کرد وبرام توضیح داد،وکار را تمام کردند،همسایه  هم از آمدم به آنجا تشکر کرد و خیلی تعارف کرد به خانه  آنها بروم،یا اگه  وچیز ی. لازم دارم برام بیاره ،والحمدلله  همه کارها را خدا انجام داد ،ومن باخیال راحت شب در خانه استیجاری ام ماندم وفایل گوش کردم تمرین هایم را هم نوشتم و همراه با خدای عزیزم با حال خوش گذشت ، صبح چند کار دیگر را انجام دادم و خرید دل خواهم که خرید ماهی کپور بود را انجام دادم وانگار روز چند ساعت طولانی شده بود، خلاصه ،خیلی شاکر خداوند هستم،وهمون تصمیم  گیری  در شرایط که پیش بینی نشده بود ،ولی با هدایت الله خوب شد وخیلی، لذت بردم ،خدایا بی نهایت سپاسگزارم ،در پناه خداوند سمیع وبصیر باشیم همه مان ما خالق زندگی خودمان هستیم ومن عاشق خدایی هستم که این همه برای ما احترام قائل است،

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید.
      ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار زهرا
      ۱۴۰۲/۰۵/۰۳ ۰۷:۲۸
      مدت عضویت: 939 روز
      امتیاز کاربر: 1645 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 340 کلمه

      سلام استاد صبح شما بخیر 

      ما باید درزندگی خودمان تصمیم بگیریم که چه کاری را میخواهیم انجام بدهیم و اگر احساس ما نسبت به موضوعی خوب نبود کسی را مقصر ندانیم بلکه خودمان مقصر هستیم . و با خودمان را با توجه به شرایط موجود وفق داده و بهترین تصمیم ممکن را بگیریم 

      استاد من از تاریخ ۱۴۰۲/۰۴/۲۳تا تاریخ ۱۴۰۲/۰۴/۳۱ به مدت ۹ روز مسافرت بودم و نتوانستم فایلها را گوش بدم چون با بچه ها م و خانواده خواهرم بودیم و فلش را برداشته و فایلهای صوتی را در آن ریختم که در مسیر گوش بدم کسی استقبال نکرد و من گفتم باشه وقتی برگشتم از دنباله دوره شروع میکنم .

      استاد من یکی از آرزوهایم مسافرت خارج بودکه دنیا را ببینم در حالی که خداوند برای من مسافرت ۹ روزه جور کرد رفتم استانهای تهران -کرج – قزوین – زنجان – اردبیل – تبریز – شهرستان جلفا را دیدم و چقدر خوشحال هستم که توانستم این شهرها را بگردم و وبه عظمت خداوند پی ببرم و چقدر خوشحال هستم که در کشوری با این قدمت و تمدن زندگی میکنم و حال روحیه من عوض شد و جالب اینکه  من یک شب در زنجان خانه سازمانی گرفته بودم و مابقی قبل از سفر گفته بودند جای خالی ندارند . و در طول سفر فقط با یکبار زنگ زدن تمام استانها مهمانسراها خالی شده بود و من در طول سفر اصلا هزینه ای بابت مهمانسرا پرداخت نکردم من در طول مسیر ۵ مهمانسرا استفاده کردم و این از لطف پرودگار است که در طول سفر به من خوش بگذرد و چقدر فرزندانم خوشحال بودند از این سفر تابستانی 

      و الان که این فایل را گوش کردم دقیقا جواب سوال من بود که دوباره مثل قبل ادامه بده و به خداوند توکل داشته باشم 

      اگر بتوانم در هر لحظه از زندگی به آنچه رخ داده است به شکلی توجه کنم که اول: بپذیرم که این شرایط را خودم خلق کرده ام. دوم: به گونه ای به آن شرایط توجه کنم که احساس بد در من ایجاد نشود زندگی عالی پیش میرود 

      . از شما استاد عزیز ممنون 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید.
      ثبت امتیاز
      امتیاز: 18 از 4 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار گلستان
      ۱۴۰۲/۰۴/۱۸ ۰۸:۳۱
      مدت عضویت: 908 روز
      امتیاز کاربر: 2110 سطح ۳: کاربر پیشرفته

      نشان های دریافت شده

      نویسنده عالی (بیش از ۵۰ دیدگاه)
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 849 کلمه

      سلام به استاد عزیزم ودوستان همراهم! 

      بله این جمله درسته که در هر شرایطی با تصمیم درست بایدبه راهمون ادامه بدیم وهمیشه احساسمون رو خوب نگه داریم واین امر در صورتی رخ میده که ۱۰۰٪ شرایط خودمون رو بپذیریم و مسئولیت تمام اتفاقات و شرایط زندگی خودمون رو بر عهده بگیریم . 

      این جمله من رو یاد یه موضوعی انداخت:

      چند سال پیش یعنی حدود ۱۱سال پیش یه روز که تو خونه تنهابودم وداشتم به اوضاع و شرایط فعلی اون موقع فکر می کردم ، یه هو متوجه شدم که وای خدای من این شرایطم رو من چند وقت پیش تو ذهنم تصور کرده بودم وتو ذهنم خودم رو در این شرایط ديده بودم یعنی میدونید چطوری؟

      همین طور که قبلا یه وقتی ؛ که اون موقع رو دقیق یادم بود که در افکار خودم تصویری رو ديده بودم و روابطی رو آرزو کرده بودم که دلم می خواد داشته باشم و امروز من توی اون شرایط بودم .

      از یاد آوری اون حالت موهای تنم سیخ شد. حال عجیبی داشتم . خیلی ذهنم روشن شد و اونجا بود که متوجه شدم چه ذهن قدرتمندی دارم که به هر چی فکر کنم تو زندگی برام اتفاق میفته وبه قدرت ذهنم ایمان آوردم 

      و این مسئله برام دو جنبه داشت:

       ازیه طرف حس  قدرتمندی کردم و متوجه شدم که با قدرت ذهنم هر چیزی تو ذهنم باشه رو می تونم به واقعیت زندگیم تبدیل کنم ؛ واون موقع چطورش رو نمی دونستم، فقط فهمیدم میشه.

       از طرف دیگه برام ترسناک بود که خیلی باید حواسم باشه که هر لحظه از زندگیم ، دارم به چی فکر میکنم؟ چی رو می خوام؟ به چی دارم توجه می کنم؟ چه چیزی رو آرزو می کنم؟ و خلاصه  حس و حال عجیبی داشتم.

      خیلی بیشتر از قبل حواسم به خودم بود وسعی می کردم در هر موقعیت وشرایطی که قرار می گیرم حواسم باشه چطور واکنش نشون میدم بلد باشم خودم وذهنم رو کنترل کنم که اجازه ندم تصویر منفی در ذهنم ایجاد بشه؛ 

      مخصوصا در لحظه هایی که عصبانی میشم مواظب باشم جمله ای منفی به زبون نیارم ، تصمیم اشتباهی نگیرم  که به خودم ویا بقیه آسیبی بزنه .

      خلاصه اون آگاهی که در اون لحظه دریافت کردم ، مسئولیت من رو صد برابر کرد؛  یه حس قدرت آمیخته با ترس به من داد ؛ چون آزادی انتخابم رو دیدم اما در کنارش متوجه شدم که باید مسئولیت افکارم وانتخابم رو ۱۰۰٪ بپذیرم وگله و شکایتی از هیچ کس دیگه وحتی از خدا نداشته باشم واین جمله در ذهنم حک شد ؛

      که من آزادم و با آزادی می تونم هر تصمیمی در زندگیم بگیرم؛ اما باید حواسم باشه نتیجه ی تصمیمم رو هم قبول کنم وبپذیرم وبه عواقب تصمیم گیری هام هم فکر کنم که افکارم وقتی تبدیل به شرایط واجسام میشه ومن متوجه اونها میشم در واقع دارم لحظه لحظه ی زندگیم رو با اونها می سازم .

      اون موقع بود که به عظمت وبزرگی وقدرت ذهنم پی بردم ومتوجه بی نهایت بودن روحم شدم ویقین پیدا کردم که من یک موجود نامحدودم وبی نهایت و به عبارتی یه خدای کوچیکم .

      آره؛ خداوند از روح خودش در من دمیده . خودش تو قرآن گفته‌: از روح خودم در انسان دیدم.

      پس من بی راه نمیگم والبته از این گفته حس غرور می کنم اما درکنارش سنگینی این مسئولیت رو روی دوشم حس می کنم . مسئولیتی که کوه ها هم از پذیرش اون سر باز زدند وانسان پذیرفت. ومن از این مسئولیت می ترسم .

      می ترسم نکنه از پس اون بر نیام! فقط خود خدا میتونه کمکم کنه که سربلند از زیر بار این مسئولیت بیرون بیام.

      آخه من انسانم وممکن الخطا واین برام ترسناکه ، که اگه تصمیم اشتباهی بگیرم چکار کنم؟ چطوری پیامد های تصمیم خودم رو جبران کنم؟ 

      اما وقتی بیشتر فکر می کنم ته دلم قرص میشه یه دستی رو تو پشتم حس می کنم.

      آره دست خدا جونمه. بهم میگه نترس ! من باهات هستم هواتو دارم ، مواظبت هستم . من از نیات و افکار تو آگاهم . نمی زارم بلغزی .نمی زارم تو پرتگاه بیفتی . یادته ؟ بارها من برات این کار رو کردم ، دستت رو گرفتم و از لبه ی پرتگاه خودت وزندگیت رو نجات دادم .

      وقتی موقع تصمیم گیری مردد بودی تو رو به یقین رسوندم . بنده ی نازنینم نترس ! آغوش من همیشه بروی تو بازه. هر وقت دلت گرفت بیا تو بغل خودم. من بهت آرامش میدم. اشک نمیزاره کلمات رو ببینم و ادامه بدم.اشک هام رو پاک می کنم . می چسبم به آغوش خدا ، بوی بهشت میده، آرام میشم .وتند تند اشک هام رو پاک می کنم . قوی شدم. دیگه از هر چی پیش بیاد نمی ترسم . قدم هام رو محکم وبا اطمینان بر میدارم وجلو می رم. 

      به حمایت و هدایت خداوند ایمان دارم ! دست خدا رو میگیرم ، می بوسم وروی قلبم میزارم ونگاهش میکنم وسرشار میشم ازعشق به خدا وخودم وبنده هاش وتمام آفریده هاش .

      چون همشون من رو یاد خدا میندازن وبه یاد لحظه ای که در آغوش خدا بودم.

      لحظه هاتون خدایی ودلتون لبریز از عشق خدا 

      وخدا نگهدارتون در تمام لحظه های زندگی تون! آمین!

      دوستتون دارم … وبا هم ادامه میدیدم.

      خدایا شکرت!

      حالم خییییلی خوبه ، قلبم آرامش  داره و میرم که ادامه بدم…

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید.
      ثبت امتیاز
      امتیاز: 20 از 4 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار صالحه
      ۱۴۰۲/۰۳/۱۷ ۱۸:۴۵
      مدت عضویت: 1021 روز
      امتیاز کاربر: 65001 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته

      نشان های دریافت شده

      نویسنده حرفه‌ای (بیش از ۱۵۰ دیدگاه)
      نویسنده ممتاز (بیش از ۱۰۰ دیدگاه)
      نویسنده عالی (بیش از ۵۰ دیدگاه)
      سطح مبتدی
      سطح متوسطه
      سطح پیشرفته
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 404 کلمه

      سلا م برا خدایی که دربون درمسیر هر روز یی بخش حدبد در دید من گشود تا ازبودن تومسیری که خوش من رو هدایت کرده وه لحظه داره حمایتم میکنه موفق باشم 

      سلان براستاد وکسانی که قصد تغییر دارن 

      برای تغییر گردن اول باید دوستن که چی رو میخوام تغییر   بدم‌اون تغییر رو کدوم بخش اززندگی من اثر داره ایا تغییر روبه پیسترفت هست یا اشتباه دیگه هست به اشتباها ت فبلی من دارم‌پله به پله خودم‌اماده میکنم برای تغییر کردن اگه نخوام تغییر کنم تومسیر به هدفم نمیرسیم چوم با تغییر گردن توبخش چاق ازهمه جنبه من به لاغریی ممیرسم  همه اشتباهات چاقی من لاغری رو  به دست نمیارم باید توهرزمبنه که کارکردم تا جاق شدم برعکس کارکنم تا لاعربشم اول توبخش بادگیری وبعد توبخش رفتارکردن وبعدت بخش عمل گردن وحالا توبخش تصمبمات  کاری رو که همسو با هدف باسه تو بخش تصیم هم‌کارکنم اگه تصمیمات من برخلاف مسیر باشه من ار هدفم دروتر مبکنه وفتی من دارم اگاهی کسب میکنم درزمان بادگیری ومرو کردن بابدتصیممی بگیرم‌که کمک کنده باشه نه بازدارنده باید تو زمان بودن تومسبر تصمبات تومشکلات یا مکانی یا مسافرت اون تصمیم که من ازمشیر دورتر نکنه تومسیر باشم هم اون مسئله انجام بدم وهم زمان کارهایی مربوط به هدفم رو هم به طورکامل انجام بدم‌تواون زمان نسانه تغییر کردن است چون هدفم اولین ومهم ترین انکیزه من هست پس اونم همراه درهرمکان درهرزمان اگه بازم امکان نداشت توذهنم با مرو کردن ارانجه اموختم توشرایط چکونه از اموختهای خودم استفاده کنم این میشه یی‌تصمیم عالی که کمک کنده وبودن تومسیر هست نه تصمیمی که من از کارم منع کنه وحتی باعث بسه ازمسیر خارج بشم پس توبخش تصمیم هم همسو با هدفم باید بشه اگه مشکلی هست بازم اون درنظر بگیرم کاری رو انجام بدم که بازم تومسیر وبه شکل دیگه انجام بشه 

      وفتی من تویی بخش تازه واردمیشم اویل که وادرشرم یی حس تازکی اون مسیر من به عفب نشینی میکشه ولی من بازم ادامه میدم تا اون موضوع متوحه نشم ادامه نمیدم تا درک درستی ازموضوع به داسته باسم فکری روکه داشتم به شکل که فکرمیکنم رو به شکل کامل بنوییسم ولی بعدها به خودم میگم تو درست نوشتی ولیتوذهنت نوشتی داشتی ولی درنوشتن کم میزاری کلی دارم تواین بخش همم دارم کارمیکنم که افکارتا نوشته نشه کسی متوجه ذهنت  نمیشه پس من با تصمیات زندگی تومسیر جدید رو همراه خودم مبکنم تا تو زما  ش بتوانم درست اول فکر وبعدعمل کنم 

      خدا پشت وپنا هتون با حق  حق نگه دارتون

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید.
      ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم