0

زندگی شما، تصمیم شماست

اندازه متن

تا چند سال قبل عقیده داشتم که زندگی، همچون سریالی است که خداوند آن را از قبل طراحی کرده و من به این دنیا آمده ام که بازیگر آن باشم.

اتفاقات و شرایطی که برای من در زندگی رخ می داد را نقشه و خواست خدا می دانستم و صبر و تحمل کردن آن اوضاع را شرط قبول شدن از امتحان الهی می دانستم.

زمانی که در مسیر تغییر زندگی قرار گرفتم به این نتیجه رسیدم که همه مشکلات من در زندگی از خدا نیست بلکه بخاطر خداست.

خداوند تصمیم نگرفته است که در زندگی من چه اتفاقی رخ دهد بلکه تصور اشتباه من درباره خداوند سبب شده که هر بلایی سر من می آمد را امتحانی از سوی خداوند می دانستم و فقط تلاش می کردم هرطور شده از آن مساله عبور کرده و نمره قبولی دریافت کنم و خودم را آماده مساله و مشکل بعدی می کردم.

بنابراین راه رهایی از مشکلات و تجربه زندگی متفاوت را فقط در تغییر نگاه نسبت به خدا و درک و شناخت صحیح خداوند دیدم. و بیشتر تلاش من در این چند ساله رسیدن به درک بهتر درباره خداوند بوده است.

البته منظورم از درک صحیح یا بهتر، رسیدن به الگویی یکسان و تعریف شده برای همگان نیست بلکه رسیدن به درکی از خداوند که به من کمک می کند تا رویاهایم در زندگی را محقق کنم.

در این مسیر دریافتم که برخی از ویژگی های خداوند برای همه انسان ها یکسان است اما برخی از ویژگی های او بنا به تعریف و نگرش هر فردی تفاوت دارد. بنابراین سعی کردم در مجموعه دوره آموزشی رسیدن به آرزوها با قدرت ذهن و همچنین دوره خدا هرگز دیر نمی کند درباره بخشی از ویژگی های خداوند صحبت کنم که برای همه انسانها به یک شکل عمل می کند.

رسیدن به درک صحیح درباره بخش مشترک خداوند سبب می شود که افراد ویژگی های منعطف خداوند را بنا به سلیقه و نیاز خود در ذهنشان ایجاد و از آن برای تحقق رویاهای خود استفاده کنند.

پس از تغییر نگاه نسبت به خداوند به این نتیجه رسیدم که زندگی به صورت سریال از قبل کارگردانی شده نیست بلکه مانند نوار فیلم خالی است که من هر روز با زندگی کردن نقش خود را بازی کرده و فیلم زندگی خود در دنیای مادی را می سازم.

در واقع من کارگردان زندگی خود هستم و در نهایت فیلم زندگی خودم را در دنیای مادی ساخته و همراه خود به دنیای ابدی می برم.

آنچه در دنیای ابدی مورد بازبینی و سنجش قرار می گیرد فیلم ساخته شده من از زندگی ام در دنیای مادی است.

در آن فیلم تمام روزهای زندگی و نحوه بازیگری من در مدت حضورم در دنیای مادی ضبط و ذخیره شده است.

بنابراین هر روز فرصت دارم تا نقش موردعلاقه ام را بازی کرده و صحنه های بهتری در دنیای مادی رقم زده و فیلم باکیفیت تری جهت ارائه به خداوند تولید کنم.

اشتباهی که من سالها مرتکب می شدم و البته هنوز هم می شوم این است که فراموش می کنم آنچه در زندگی من رخ می دهد را خودم خلق کرده ام. از این در زمان تجربه کردن آنچه رخ داده ناآگاهانه واکنش داده و در شرایط احساسی بد قرار می گیرم و از آنجا که احساس من در هر لحظه از زندگی خلق کننده شرایط من در زندگی است، اتفاقات به صورت تکراری در زندگی رخ می دهد و من تصور می کنم که اسیر شرایط و اوضاع زندگی هستم. درحالی که هربار که اتفاقی رخ می دهد با توجه کردن به آن باعث شکل گیری احساس مشابه با اتفاق رخ داده در خود شده و زمینه ساز تکرار اتفاقات مشابه می شوم.

اگر بتوانم در هر لحظه از زندگی به آنچه رخ داده است به شکلی توجه کنم که اول: بپذیرم که این شرایط را خودم خلق کرده ام. دوم: به گونه ای به آن شرایط توجه کنم که احساس بد در من ایجاد نشود

به مرور شرایط و اتفاقات زندگی من تغییر خواهد کرد و به صورت خودبخود با شرایطی در زندگی روبرو می شوم که احساس خوب در من ایجاد خواهد کرد و تداوم احساس خوب باعث تداوم تغییر در زندگی خواهد شد.

تصمیمات من در هر لحظه از زندگی، خلق کننده لحظه بعدی در زندگی من خواهد بود.

اگر در لحظه مواجه شدن با شرایطی که مورد دلخواه من نیست، تصمیم بگیرم به آن شرایط توجه کنم و درباره آن صحبت کرده به شکلی که دچار احساس بد، ناامید، گرفتاری و … شوم عملا تصمیم گرفته ام که مجددا شرایط مشابه آن را در زندگی تجربه کنم و تکرار این چرخه سبب می شود سراسر زندگی من سرشار از غم و اندوه و حسرت باشد.

اما اگر در لحظه مواجه شدن با هر شرایطی که مورد دلخواه من نیست، تصمیم بگیرم به گونه ای فکر و عمل کنم که منطبق با آن شرایط اما در جهت تغییر زندگی به شکل مورد دلخواهم باشد به مرور شرایط زندگی من تغییر خواهد کرد و آن وقت است که من، طعم خالق بودن در دنیای مادی را تجربه خواهم کرد.

زمانی که اطمینان داشته باشیم، آنچه تجربه می کنیم دقیقا همان است که قبلا خواسته ایم می توانیم معنی و مفهوم خالق بودن را درک و تجربه کنیم.

منتظر خواندن نوشته های شما هستم

همراه همیشگی شما: رضا عطارروشن

با دادن ستاره به این مطلب امتیاز بگیرید.

امتیاز 4.46 از 41 رای

https://tanasobefekri.net/?p=32364
21 نظر توسط کاربران ثبت شده است.
اندازه متن بخش نوشتن دیدگاه:

دیدگاهتان را بنویسید

اندازه متن دیدگاه ها
      آواتار زهرا
      1402/05/03 07:28
      مدت عضویت: 607 روز
      امتیاز کاربر: 16912 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 340 کلمه

      سلام استاد صبح شما بخیر 

      ما باید درزندگی خودمان تصمیم بگیریم که چه کاری را میخواهیم انجام بدهیم و اگر احساس ما نسبت به موضوعی خوب نبود کسی را مقصر ندانیم بلکه خودمان مقصر هستیم . و با خودمان را با توجه به شرایط موجود وفق داده و بهترین تصمیم ممکن را بگیریم 

      استاد من از تاریخ 1402/04/23تا تاریخ 1402/04/31 به مدت 9 روز مسافرت بودم و نتوانستم فایلها را گوش بدم چون با بچه ها م و خانواده خواهرم بودیم و فلش را برداشته و فایلهای صوتی را در آن ریختم که در مسیر گوش بدم کسی استقبال نکرد و من گفتم باشه وقتی برگشتم از دنباله دوره شروع میکنم .

      استاد من یکی از آرزوهایم مسافرت خارج بودکه دنیا را ببینم در حالی که خداوند برای من مسافرت 9 روزه جور کرد رفتم استانهای تهران -کرج – قزوین – زنجان – اردبیل – تبریز – شهرستان جلفا را دیدم و چقدر خوشحال هستم که توانستم این شهرها را بگردم و وبه عظمت خداوند پی ببرم و چقدر خوشحال هستم که در کشوری با این قدمت و تمدن زندگی میکنم و حال روحیه من عوض شد و جالب اینکه  من یک شب در زنجان خانه سازمانی گرفته بودم و مابقی قبل از سفر گفته بودند جای خالی ندارند . و در طول سفر فقط با یکبار زنگ زدن تمام استانها مهمانسراها خالی شده بود و من در طول سفر اصلا هزینه ای بابت مهمانسرا پرداخت نکردم من در طول مسیر 5 مهمانسرا استفاده کردم و این از لطف پرودگار است که در طول سفر به من خوش بگذرد و چقدر فرزندانم خوشحال بودند از این سفر تابستانی 

      و الان که این فایل را گوش کردم دقیقا جواب سوال من بود که دوباره مثل قبل ادامه بده و به خداوند توکل داشته باشم 

      اگر بتوانم در هر لحظه از زندگی به آنچه رخ داده است به شکلی توجه کنم که اول: بپذیرم که این شرایط را خودم خلق کرده ام. دوم: به گونه ای به آن شرایط توجه کنم که احساس بد در من ایجاد نشود زندگی عالی پیش میرود 

      . از شما استاد عزیز ممنون 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 13 از 3 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار گلستان
      1402/04/18 08:31
      مدت عضویت: 576 روز
      امتیاز کاربر: 1825 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 849 کلمه

      سلام به استاد عزیزم ودوستان همراهم! 

      بله این جمله درسته که در هر شرایطی با تصمیم درست بایدبه راهمون ادامه بدیم وهمیشه احساسمون رو خوب نگه داریم واین امر در صورتی رخ میده که ۱۰۰٪ شرایط خودمون رو بپذیریم و مسئولیت تمام اتفاقات و شرایط زندگی خودمون رو بر عهده بگیریم . 

      این جمله من رو یاد یه موضوعی انداخت:

      چند سال پیش یعنی حدود ۱۱سال پیش یه روز که تو خونه تنهابودم وداشتم به اوضاع و شرایط فعلی اون موقع فکر می کردم ، یه هو متوجه شدم که وای خدای من این شرایطم رو من چند وقت پیش تو ذهنم تصور کرده بودم وتو ذهنم خودم رو در این شرایط ديده بودم یعنی میدونید چطوری؟

      همین طور که قبلا یه وقتی ؛ که اون موقع رو دقیق یادم بود که در افکار خودم تصویری رو ديده بودم و روابطی رو آرزو کرده بودم که دلم می خواد داشته باشم و امروز من توی اون شرایط بودم .

      از یاد آوری اون حالت موهای تنم سیخ شد. حال عجیبی داشتم . خیلی ذهنم روشن شد و اونجا بود که متوجه شدم چه ذهن قدرتمندی دارم که به هر چی فکر کنم تو زندگی برام اتفاق میفته وبه قدرت ذهنم ایمان آوردم 

      و این مسئله برام دو جنبه داشت:

       ازیه طرف حس  قدرتمندی کردم و متوجه شدم که با قدرت ذهنم هر چیزی تو ذهنم باشه رو می تونم به واقعیت زندگیم تبدیل کنم ؛ واون موقع چطورش رو نمی دونستم، فقط فهمیدم میشه.

       از طرف دیگه برام ترسناک بود که خیلی باید حواسم باشه که هر لحظه از زندگیم ، دارم به چی فکر میکنم؟ چی رو می خوام؟ به چی دارم توجه می کنم؟ چه چیزی رو آرزو می کنم؟ و خلاصه  حس و حال عجیبی داشتم.

      خیلی بیشتر از قبل حواسم به خودم بود وسعی می کردم در هر موقعیت وشرایطی که قرار می گیرم حواسم باشه چطور واکنش نشون میدم بلد باشم خودم وذهنم رو کنترل کنم که اجازه ندم تصویر منفی در ذهنم ایجاد بشه؛ 

      مخصوصا در لحظه هایی که عصبانی میشم مواظب باشم جمله ای منفی به زبون نیارم ، تصمیم اشتباهی نگیرم  که به خودم ویا بقیه آسیبی بزنه .

      خلاصه اون آگاهی که در اون لحظه دریافت کردم ، مسئولیت من رو صد برابر کرد؛  یه حس قدرت آمیخته با ترس به من داد ؛ چون آزادی انتخابم رو دیدم اما در کنارش متوجه شدم که باید مسئولیت افکارم وانتخابم رو ۱۰۰٪ بپذیرم وگله و شکایتی از هیچ کس دیگه وحتی از خدا نداشته باشم واین جمله در ذهنم حک شد ؛

      که من آزادم و با آزادی می تونم هر تصمیمی در زندگیم بگیرم؛ اما باید حواسم باشه نتیجه ی تصمیمم رو هم قبول کنم وبپذیرم وبه عواقب تصمیم گیری هام هم فکر کنم که افکارم وقتی تبدیل به شرایط واجسام میشه ومن متوجه اونها میشم در واقع دارم لحظه لحظه ی زندگیم رو با اونها می سازم .

      اون موقع بود که به عظمت وبزرگی وقدرت ذهنم پی بردم ومتوجه بی نهایت بودن روحم شدم ویقین پیدا کردم که من یک موجود نامحدودم وبی نهایت و به عبارتی یه خدای کوچیکم .

      آره؛ خداوند از روح خودش در من دمیده . خودش تو قرآن گفته‌: از روح خودم در انسان دیدم.

      پس من بی راه نمیگم والبته از این گفته حس غرور می کنم اما درکنارش سنگینی این مسئولیت رو روی دوشم حس می کنم . مسئولیتی که کوه ها هم از پذیرش اون سر باز زدند وانسان پذیرفت. ومن از این مسئولیت می ترسم .

      می ترسم نکنه از پس اون بر نیام! فقط خود خدا میتونه کمکم کنه که سربلند از زیر بار این مسئولیت بیرون بیام.

      آخه من انسانم وممکن الخطا واین برام ترسناکه ، که اگه تصمیم اشتباهی بگیرم چکار کنم؟ چطوری پیامد های تصمیم خودم رو جبران کنم؟ 

      اما وقتی بیشتر فکر می کنم ته دلم قرص میشه یه دستی رو تو پشتم حس می کنم.

      آره دست خدا جونمه. بهم میگه نترس ! من باهات هستم هواتو دارم ، مواظبت هستم . من از نیات و افکار تو آگاهم . نمی زارم بلغزی .نمی زارم تو پرتگاه بیفتی . یادته ؟ بارها من برات این کار رو کردم ، دستت رو گرفتم و از لبه ی پرتگاه خودت وزندگیت رو نجات دادم .

      وقتی موقع تصمیم گیری مردد بودی تو رو به یقین رسوندم . بنده ی نازنینم نترس ! آغوش من همیشه بروی تو بازه. هر وقت دلت گرفت بیا تو بغل خودم. من بهت آرامش میدم. اشک نمیزاره کلمات رو ببینم و ادامه بدم.اشک هام رو پاک می کنم . می چسبم به آغوش خدا ، بوی بهشت میده، آرام میشم .وتند تند اشک هام رو پاک می کنم . قوی شدم. دیگه از هر چی پیش بیاد نمی ترسم . قدم هام رو محکم وبا اطمینان بر میدارم وجلو می رم. 

      به حمایت و هدایت خداوند ایمان دارم ! دست خدا رو میگیرم ، می بوسم وروی قلبم میزارم ونگاهش میکنم وسرشار میشم ازعشق به خدا وخودم وبنده هاش وتمام آفریده هاش .

      چون همشون من رو یاد خدا میندازن وبه یاد لحظه ای که در آغوش خدا بودم.

      لحظه هاتون خدایی ودلتون لبریز از عشق خدا 

      وخدا نگهدارتون در تمام لحظه های زندگی تون! آمین!

      دوستتون دارم … وبا هم ادامه میدیدم.

      خدایا شکرت!

      حالم خییییلی خوبه ، قلبم آرامش  داره و میرم که ادامه بدم…

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 20 از 4 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار صالحه
      1402/03/17 18:45
      مدت عضویت: 688 روز
      امتیاز کاربر: 53661 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 404 کلمه

      سلا م برا خدایی که دربون درمسیر هر روز یی بخش حدبد در دید من گشود تا ازبودن تومسیری که خوش من رو هدایت کرده وه لحظه داره حمایتم میکنه موفق باشم 

      سلان براستاد وکسانی که قصد تغییر دارن 

      برای تغییر گردن اول باید دوستن که چی رو میخوام تغییر   بدم‌اون تغییر رو کدوم بخش اززندگی من اثر داره ایا تغییر روبه پیسترفت هست یا اشتباه دیگه هست به اشتباها ت فبلی من دارم‌پله به پله خودم‌اماده میکنم برای تغییر کردن اگه نخوام تغییر کنم تومسیر به هدفم نمیرسیم چوم با تغییر گردن توبخش چاق ازهمه جنبه من به لاغریی ممیرسم  همه اشتباهات چاقی من لاغری رو  به دست نمیارم باید توهرزمبنه که کارکردم تا جاق شدم برعکس کارکنم تا لاعربشم اول توبخش بادگیری وبعد توبخش رفتارکردن وبعدت بخش عمل گردن وحالا توبخش تصمبمات  کاری رو که همسو با هدف باسه تو بخش تصیم هم‌کارکنم اگه تصمیمات من برخلاف مسیر باشه من ار هدفم دروتر مبکنه وفتی من دارم اگاهی کسب میکنم درزمان بادگیری ومرو کردن بابدتصیممی بگیرم‌که کمک کنده باشه نه بازدارنده باید تو زمان بودن تومسبر تصمبات تومشکلات یا مکانی یا مسافرت اون تصمیم که من ازمشیر دورتر نکنه تومسیر باشم هم اون مسئله انجام بدم وهم زمان کارهایی مربوط به هدفم رو هم به طورکامل انجام بدم‌تواون زمان نسانه تغییر کردن است چون هدفم اولین ومهم ترین انکیزه من هست پس اونم همراه درهرمکان درهرزمان اگه بازم امکان نداشت توذهنم با مرو کردن ارانجه اموختم توشرایط چکونه از اموختهای خودم استفاده کنم این میشه یی‌تصمیم عالی که کمک کنده وبودن تومسیر هست نه تصمیمی که من از کارم منع کنه وحتی باعث بسه ازمسیر خارج بشم پس توبخش تصمیم هم همسو با هدفم باید بشه اگه مشکلی هست بازم اون درنظر بگیرم کاری رو انجام بدم که بازم تومسیر وبه شکل دیگه انجام بشه 

      وفتی من تویی بخش تازه واردمیشم اویل که وادرشرم یی حس تازکی اون مسیر من به عفب نشینی میکشه ولی من بازم ادامه میدم تا اون موضوع متوحه نشم ادامه نمیدم تا درک درستی ازموضوع به داسته باسم فکری روکه داشتم به شکل که فکرمیکنم رو به شکل کامل بنوییسم ولی بعدها به خودم میگم تو درست نوشتی ولیتوذهنت نوشتی داشتی ولی درنوشتن کم میزاری کلی دارم تواین بخش همم دارم کارمیکنم که افکارتا نوشته نشه کسی متوجه ذهنت  نمیشه پس من با تصمیات زندگی تومسیر جدید رو همراه خودم مبکنم تا تو زما  ش بتوانم درست اول فکر وبعدعمل کنم 

      خدا پشت وپنا هتون با حق  حق نگه دارتون

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار صالحه
      1402/03/15 14:38
      مدت عضویت: 688 روز
      امتیاز کاربر: 53661 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 382 کلمه

      سلام بر خدایی که فکرمن رو بازکرده تصمیمات منطبق با شریط بگیرم درمسر هدفم رو بگیرم 

      سلام براستاد ودوستان هم مسیر 

      دوهفته پیش داما بخاطر مشکلی که توستوان فقراتش پیش امده بود باید یروش درمانی که تزریق  توستوان فقرات بود رو باید انجام میاد وتومنزل ما استراحت میکرده ونوه شیطون وبازیگوش من تو خونه ما با شیطونی بازی ریخت پاچش کارمن خیلی زیادتره کرده بود باید غذا هم می پختم ودخترم به همسرش رسیدکی میکردخلاصه۵ روزیی رو تو منزل ما بودن 

      وفتی من ازاین مسئله اگاهی پیدا کردم وسلامت داما برام مهم بود برای خودم تصمیم تازه توشرایط جدید گرفتم که هم به کارهام برسم وهم دورام به طورکامل انجام بدم به خودم‌گفتم هرزمان که وفتی پیدا کردم کارهای دورهام انجام میدم اون بخش تعطیلی نمیکنم حتی دخترکوچک بهمن گفت تااینها اینجاهست انجام نده بعداز رفتنشون کارهایی دوره انجام بدم  به خودم گفتم من مسئول این یادگیری هستم چون دوست دارم به هدفم برسم خودم هم باید بزنامه ریزی کنم که موفق به انجام هردو کاربشم شاید بارها مشکلات دیگه هم پیش بیادمن که نباید کارموتعطیلی کنم خلاصه با برنامه ریزی زمانهای که داماد خواب بود یا اخرشب که همه خوابیدن با صبح زود ساعت ۴ با۵ بیدلرشده کارهمو انجام دادم وهیچ اتفاقی نیفتاد من از دروام کوتاهی نکردم درست کامل انجام دادم  وهم داماد به دخترم کمک کردم تا با خبال راحتربه همسرش رسیدگی کنه 

      امروز چون اون روز درست انجام دادم پس ابن فابل رو به شکل عملی انجام دادم حرفی برای گفتن‌ونوشتن دارم چون تصمیمات منطبق باشرایط ودرمسر هدفم رو دو هفته پیش عملی هم کرفتم هم انجام دادم تازه ییکاره خوسمزه نوه این لود ماشالله بقدری هوش زیادی داره تو گوشی مادرش مثیاق نامه رو پیدا کرده بود به من میگفت با هم بخونیم

       استاد شما به من اجازه استفاده  دخترم از دورهام تو حزوه د دادید برام یی سوال پش امد من به دامادگفتم که این فایل فقطدخترمیتوانه استفاده کنه تو نمتوتنی گوش بده دختربه من گفت داماد هم حزوه افراد خانواده حساب میشه از استادسوال کن ایشون  من درحال گوش کردن باشم اشکالی نداره گوش کنه یا استفاده کنه ؟

      حتی زمانی که درمنزل ماهست من با هدفون فایل های خودم گوش میدم 

      با عرض پوزش این سوال اگه شکالی نداره جواب بدین من گفتم حق گوش کردن نداره گفتم من مدیون مبشم ؟   

      خدا پشت وپنها هتون یا حق حق نگه دارتون 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 4 از 1 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      مشاهده پاسخ ها
        امتیاز کاربر: 6221 سطح ۳: کاربر پیشرفته
        محتوای دیدگاه: 36 کلمه

        سلام و درود
        نیاز نیست به خودت سخت بگیری
        هر زمان در حال استفاده از محتوا هستید هرکی که شنید ماتعی نداره
        افرادی که با هم زیر یک سقف زندگی می کنید می توانند از محتوا استفاده کنند

        برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
        امتیاز: 5 از 1 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
        افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
          آواتار صالحه
          1402/03/16 21:22
          مدت عضویت: 688 روز
          امتیاز کاربر: 53661 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
          محتوای دیدگاه: 36 کلمه

          سلام اقای عطاروشن 

          امیدداررم درصحت سلامت کامل باشید 

          لطف کردید تشکر میکنم  من راحت کردید لطف شما شامل همه ما هست خدا پشت وپناهتون سایه تون صد بیست ساله بالای سر خانوده تون عزیزتون باشه 

          خدا نکه دارتون باشه 

          برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
          امتیاز: 5 از 1 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
          افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار Vafraze12
      1402/01/27 11:30
      مدت عضویت: 1716 روز
      امتیاز کاربر: 11886 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      محتوای دیدگاه: 382 کلمه

      سلام خدای مهربونم ممنونم که به من توفیق شرکت در این دوره را دادی.

      من هر وقتی که پیش می آید فایل گوش می دهم حتی الان که آمدم برای پرتو درمانی به شهرستان تمام وسایل آموزشی را با خودم آوردم .

      ما در یک اتاق ۴ نفره هستیم تقریبا بیشتر از ۳۰ روز باید اینجا باشم .

      من همش فایلها را گوش می دادم و در یک دفتر مخصوص فایلها نکات را می نویسم .

      هم اتاقی هام همش می پرسیدن چیکار می کنی دوست نداشتم بگم که در دوره هستم چون مدار ذهنی اونا اینو درک نمی کرد.

      پس تصمیم گرفتم حسمو خوب کنم و گفتم من دانشجو هستم و بتید درسامو بخونم اینجوری کمتر مزاحم داشتم.

      و یک ساعت قبل از دوره می روم توی لاوی بیمارستان یک جای دنج می نشینم و فایلها را گوش می دهم.

      صبح زود بلند می شوم و فایل میثاقنامه را می خونم خیلی حسم قشنگ می شه.

      هم اتاقیم بهم گفت از روزی که آمدی خیلی لاغر شدی داشتم ذوق می کردم و این شبنم را نگه داشتم.

      واقعا خوردنم کم شده نه اینکه نقش بازی کنم نه واقعا با چند لقمه حس سیری بهم دست می دهد و دیگه هر کاری کنم نمی تونم بخورم.

      واقعا فایلها روم اثر گذاشته.

      اوایل خیلی وسواس داشتم که تک تک حرفهای استاد را بنویسم ولی بعدش با خودم گفتم اولش خوب گوش می دم بعد ۲ یا ۳ بار گوش می کنم بعد می یام نکات مهم را یاداشت می کنم.

      خیلی این روش عتلیه پیشنهاد می کنم شما دوستان هم همینطوری انجام بدهید با توجه به شرایطتان چند بار تکرار کنند و بعد نکات مهم را در یک دفتر نکات یادداشت کنند و بعد بیایند در سایت بنویسند .

      شما فک می کنید وایییی کی می ره این همه راه من که وقت ندارم .

      شاهکار کنم یک بار گوش بدم .

      اینهای ندای منفی بافه

      بهش اصلا توجه نکنید اون حرفشو می زنه در هر شرایطی .

      ما تشرف مخلوقاتیم .

      ما خیلی قدرتمندیم خیلی

      فقط کافیه این باور را تو خودمون داشته باشیم.

      من خیلی خوشحالم که توانستم با چند روز مستمر این برنامه خیلی راحت دوره را دنبال می کنم.

      از بس سرحال و سرزنده هستم همش بهم جی گن شما مریض هستید یا بالاسری باورشون نمی شه که بدنم مریض باشه .

      روحیم فوق العاده است.

      از کمتر خوردنم لذت می برم فوق العاده.

      ممنونم استاد دعا می کنم در بهترین شرایط باشید

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 4 از 1 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      مشاهده پاسخ ها
        آواتار Vafraze12
        1402/06/13 00:59
        مدت عضویت: 1716 روز
        امتیاز کاربر: 11886 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
        محتوای دیدگاه: 1 کلمه

        عاااااالی

        برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
        امتیاز: 0 از 0 رأی
        افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار somi13700
      1401/11/26 01:08
      مدت عضویت: 1640 روز
      امتیاز کاربر: 8493 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      محتوای دیدگاه: 289 کلمه

      سلام و عرض ادب

      با یادگیری مهارت اتخاذ تصمیم درست منطبق با شرایط اما به نفع خودم این فاصله ها رو کم کنم واز زندگی به اون شکل که میخوام و دوست دارم لذت ببرم تا زندگی بهتری داشته باشم درخ احساس خوب و حفظ آرامش 

      تو دورهمی که دختر خاله هام  از بندر ترکمن به خونه خاله م اومده بودن و من تصمیم به موندن شب در اونجا نداشتم و با اصرار زیادشون بلاخره راضی شدم تا در هم صحبتی باهاشون لذت ببرم تاپاسی از شب باهم گفتیم و خندیدیم و من چون دوباره برگشتم به خونه م تا ‌وسایل هامو بردارم، وسایلمو برداشتم مخصوصا هدفونمو که اگه ی موقع اتاق خالی پیدا نکردم بدون مزاحمت کسی باخیال راحت از انجام تمریناتم لذت ببرم

      ویواشکی بعد خوابیدن مهمونها فایل هامو گوش دادمو و انجام تمرینات وکسب احساس خوب با آرامش خوابیدم صبح روز بعدش هم خیلی زود به خونه اومدم تا فایل صبحگاهی ومیثاق نامه رو جلوی آینه قدی با صدای بلند اجرا کردم و چند ثانیه چشمامو میبستم وخودمو در اون شرایط تصور می کردم و بی نهایت لذت میبردم

      چون واقعاً ازدست دادن احساس خوب از انجام کارهای خودم و مهم شمردن خودم بیشتر اهمیت دادن به خودم

      باعث اشتیاق بیشتر در ادامه‌ی مسیر تناسب در سرزمین لاغرها گام موثر ی بردارم 

      من متوجه شدم اینجا هم ترس پنهان نقش کلیدی رو داره مخصوصا در مواجه با مسائل مربوط به پیرامون یاهمون سنگ انداختن جلوی پام

      پس من ترس از مواجهه با مسائل نداشته باشم و هوشمندانه بگیرم و حرکت کنم هیچ شرایطی درجهان ثابت نیست ومن برای لذت بردن از زندگیم کافی در شرایط مختلف تصمیم درست بگیرم و به مشکلات به عنوان شرایط نامناسبی که به همین زودی رفع میشه نگاه کنم

      چون هیچ چیز درجهان ثابت نیست

      آفرین و احسنت استاد 🌼✨

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار شهربانو باقری
      1401/11/19 21:26
      مدت عضویت: 1616 روز
      امتیاز کاربر: 27216 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 853 کلمه

      سلام و درود▪︎فایل این‌جلسه  :   زندگی ما ، تصمیم ما 

      _________________________________________________

      متن عالی آموزشی این‌جلسه  رو مطالعه کردم ▪︎ نکات آموزشی  مهمی که از اون  دریافت کردم به این شرح است :

                   ●●●●●●●●●●●●●

      زندگی،  سریالی نیست که خداوند  اونو از قبل طراحی کرده  باشه و من به این دنیا آمده باشم  که بازیگر این سریال باشم •

      اتفاقات و شرایطی که برای من در زندگی رخ می ده  نقشه و خواست خدا  نیست که صبر و تحمل کردن  اوضاع ناخواسته  رو شرط قبول شدن از امتحان الهی بدونم ….

      من یاد گرفتم زمانی که در مسیر تغییر زندگی قرار  بگیرم باید   به این نتیجه برسم  که همه مشکلات من در زندگی از خدا نیست بلکه بخاطر  نگرش اشتباه من درباره  خداست.

      خداوند تصمیم نگرفته  که در زندگی من چه اتفاقی رخ  بده بلکه تصور اشتباه من درباره خداوند سبب میشه  که هر بلایی سر من می آد  رو امتحانی از سوی خداوند  بدونم و فقط تلاش کنم‌ هرطور شده از اون  مساله عبور کنم  و فکر کنم که  قبول درگاه خدا شدم و خودم رو  آماده مساله و مشکل بعدی کنم•

      بنابراین راه رهایی از مشکلات و تجربه زندگی متفاوت  فقط در تغییر نگاه نسبت به خدا و درک و شناخت صحیح خداونده . و باید بیشترین تلاش من  رسیدن به درک بهتر درباره خداوند باشه .

      منظور از درک صحیح یا بهتر،  رسیدن به درکی از خداونده که به من کمک کنه  تا رویاهای خودمو در زندگی محقق کنم.●

      در این مسیر متوجه میشم  که برخی از ویژگی های خداوند برای همه انسان ها یکسانه اما بعضی از ویژگی های  خدا  بنا به تعریف و نگرش هر فردی تفاوت داره

      . سعی  استاد عزیزمون در مجموعه دوره آموزشی رسیدن به آرزوها با قدرت ذهن و همچنین دوره خدا هرگز دیر نمی کند درباره بخشی از ویژگی های خداوند هست که برای همه انسانها به یک شکل عمل می کنه …

      استاد در بخشی از صحبتاشون  می فرمایند رسیدن به درک صحیح درباره بخش مشترک خداوند سبب می شه که افراد ویژگی های منعطف خداوند رو بنا به سلیقه و نیاز خود در ذهنشون  ایجاد و از اون برای تحقق رویاهاشون  استفاده کنند.●

      پس از تغییر نگاه نسبت به خدا به این نتیجه می رسیم‌ که زندگی به صورت سریال از قبل کارگردانی شده نیست بلکه مثل نوار خالی  یک  فیلمه که من هر روز با زندگی کردن نقش خودمو   در اون بازی می کنم  و فیلم زندگیمو در دنیای مادی می سازم.●

      در واقع من کارگردان زندگی خودمم  در نهایت فیلم زندگی خودمو  در دنیای مادی  ساختم‌ و همراه خود به دنیای  بعد از مرگ می برم.

      آنچه در دنیای ابدی مورد بازبینی و سنجش قرار می گیره فیلم ساخته شده من از زندگیم در دنیای مادی است.●

      در این  فیلم تمام روزهای زندگی و نحوه بازیگری من در مدت حضورم در دنیای مادی ضبط و ذخیره شده ..●

      بنابراین هر روز فرصت دارم تا نقش موردعلاقمو   بازی کنم و صحنه های بهتری در دنیای مادی  برای خود رقم بزنم‌ و فیلم باکیفیت تری جهت ارائه به خداوند تولید کنم.

      ▪︎اشتباهی که ما  خیلی وقته مرتکب می شیم  اینه  که فراموش می کنیم آنچه در زندگی ما رخ می ده را خودمون خلق کردیم . 

      به همین دلیل  در زمان تجربه کردن آنچه رخ  میده  ناآگاهانه واکنش  می دیم و در شرایط احساسی بد قرار می گیریم 

      و از اونجایی که احساس ما در هر لحظه از زندگی خلق کننده شرایط ما در زندگیه ، اتفاقات به صورت تکراری در زندگی رخ می ده و ما تصور می کنیم که اسیر شرایط و اوضاع زندگی هستیم.

      درحالی که هربار که اتفاقی رخ می ده ما  با توجه کردن به اون  باعث شکل گیری احساس مشابه با اتفاق رخ داده  میشیم  که زمینه ساز تکرار اتفاقات مشابه میشه ••••••

      اگر بتونیم در هر لحظه از زندگی به  چیزایی که رخ داده  به شکلی توجه کنیم که اولا   : بپذیریم که این شرایط را خودمون خلق کردیم دوم: طوری  به اون  شرایط توجه کنیم که احساس بد در ما ایجاد نشه ،

      به مرور شرایط و اتفاقات زندگی تغییر خواهد کرد و به صورت خودبخود با شرایطی در زندگی روبرو می شیم که احساس خوب در ما ایجاد خواهد کرد و تداوم احساس خوب باعث تداوم تغییر در زندگی خواهد شد.▪︎                      نکته:

      تصمیمات من در هر لحظه از زندگی، خلق کننده لحظه بعدی در زندگی من خواهد بود

      .

      اگر در لحظه مواجه شدن با شرایطی که مورد دلخواه من نیست، تصمیم بگیرم به اون شرایط توجه کنم و درباره اش  صحبت کنم  به شکلی که دچار احساس بد، ناامیدی، گرفتاری و … بشم عملا تصمیم گرفتم‌ که مجددا شرایط مشابه  رو در زندگی تجربه کنم و تکرار این چرخه سبب می شه سراسر زندگی من سرشار از غم و اندوه و حسرت باشه ▪︎

      اما اگر در لحظه مواجه شدن با هر شرایطی که مورد دلخواه من نیست، تصمیم بگیرم به گونه ای فکر و عمل کنم که منطبق با  شرایط  پیش آمده باشه در عین حال  در جهت تغییر زندگی به شکل مورد دلخواهم باشه به مرور شرایط زندگیم تغییر خواهد کرد و اون وقته  که من، طعم خالق بودن در دنیای مادی رو تجربه خواهم کرد.

      زمانی که اطمینان داشته باشیم، آنچه تجربه می کنیم دقیقا همانی است که قبلا خواستیم می تونیم معنی و مفهوم خالق بودن را درک و تجربه کنیم.

                پایان 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      مشاهده پاسخ ها
        آواتار گلستان
        1402/04/08 06:59
        مدت عضویت: 576 روز
        امتیاز کاربر: 1825 سطح ۳: کاربر پیشرفته
        محتوای دیدگاه: 32 کلمه

        سلام شهربانوی عزیز!

        چقدر خوب مسائلی که تو فایل گفته شده رو تحلیل کردی.

        از خوندن نوشته ی شما حس خیلی خوبی پیدا کردم.

        ازت ممنونم دوست خوبم.

        برات آرزوی بهترین ها رو در زندگی دارم.

        برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
        امتیاز: 0 از 0 رأی
        افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
          آواتار شهربانو باقری
          1402/04/08 16:03
          مدت عضویت: 1616 روز
          امتیاز کاربر: 27216 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
          محتوای دیدگاه: 63 کلمه

          سلام عزیزم  خانم گلستان ، 

          خیلی متشکرم از شما  بابت ارسال نظرتون .چون باعث شد یکبار دیگه  دیدگاهمو  بخونم  و لذت ببرم  و دوباره  مطالب  مهم آموزشی  بهم یادآوری بشه … یکدنیا از شما عزیز  سپاسگزارم …

          باز هم یادآوری می کنم  که از خواندن  دیدگاههای جالب توجه شما  استفاده می کنم  و بابت  وجود  دوست خوشفکری چون شما  شکرگذارم ..

          موفق و پیروز باشی ▪︎ 

          برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
          امتیاز: 0 از 0 رأی
          افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار شهربانو باقری
      1401/11/19 20:43
      مدت عضویت: 1616 روز
      امتیاز کاربر: 27216 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 651 کلمه

          تصمیم من ، زندگی من 

      سلام  استاد عزیز ، باز هم شاهد ارائه یک فایل ارزشمند  و سرشار از آگاهی های ناب از سوی شما  بودم  اگر می شد کلمه به کلمه  اونو می بایست با آب طلا نوشت ….

      تصمیمات  منطبق با شرایط بحرانی اما در جهت خواسته ای که داریم  یعنی اوج مدیریت  بحران …که این  مهم  با آموزش ،محقق میشه …باید بدونیم که  هر شرایطی  در زندگیمون پیش بیاد که  دوستش نداشته باشیم و به اصطلاح غیر قابل پیش بینی باشه و احساسمونو  بد کنه  حالمونو  بگیره  دچار استرس و اضطراب بشیم و انواع ترسها به جونمون بریزه  نباید هیچکسی رو مقصر بدونیم  ..

      چرا که ما  مسئول صد در صد اتفاقات و شرایط زندگی خودمون هستیم ..مطمئنا  قبلا  تصمیماتی در یک شرایط خاص گرفتیم که بازخوردش شده این اوضاع و احوال و شرایط ….

      پذیرش مسئولیت  هر اتفاق ،هر شرایط ،هر حالت جسمی  و کلا هر چیزی که  لمس و تجربه می کنیم  به شکل صد در صد ،یکی از سخت ترین کارهای یک فرد می تونه باشه ..این شجاعت می خواد ، ،  

      همانطوری که‌ما در دوره های آموزشی لاغری با قدرت ذهن  یاد می گیریم که مسئولیت  افکار ، رفتاری که  باعث  ایجاد حالت اضافه وزن در ما شده ارو تماما  بپذیریم  این در تمام جنبه های زندگی ما صدق می کنه ..

      ما نمی تونیم  مسئولیت چاقی خودمونو  بپذیریم  ولی مسئولیت  روابط بد   فقر و بی چیزی ، بیماری ، احساسات منفی  و حتی  حکمرانان فعلی ‌در کشور رو نپذیریم …

      چاقی یک رویداده   یک‌جنبه از زندگیمونه  که پذیرفتیم  و مُسئولیتشو قبول کردیم  که بتونیم درستش کنیم  وگرنه درست نمیشه ….

      جنبه های دیگه  هم همینه  باید این شجاعت رو بخرج بدیم  و مسئولیت  همه چیز زندگی رو قبول کنیم  تا بتونیم تغییرات مثبت ایجاد کنیم دست از گله و شکایت برداریم   ببینیم که خودمون  چه کاری می تونیم برای تغییر شرایط  انجام بدیم  و بیشتر از توان  و نیرویی که داریم هم نمی تونیم  باید بتونیم  بارمشگلات   رو به خدا بسپاریم و از سر راه خدا کنار بکشیم و اجازه بدیم خودش درست کنه … با غم و اضطراب و استرس فقط بیشتر مانع درست می کنیم …

      خدا خواسته ما در حد توان  و فکر و عقلمون  کاری انجام بدیم اگر  نتونستیم و کشش بیشتر نداشتیم کنار بکشیم و با هر ترفندی که بلدیم حس و حالمونو  خوب نگه داریم  …

      مخصوصا  پدر و مادرا   باید  بدونن  اونا  همه کاره فرزندشون نیستن هر کاری در حد توان و براحتی تونستن برای رفع مشکلات بچه هاشون انجام بدن که خدا خیرشون بده و کمکشون کنه اما اگر نتونستن دیگه  باید به خدا بسپارن و برن دنبال زندگی خودشون …

      من یکی از مادرانی هستم که در یک برحه ای  بیش از حد توانم برای حل مشکلات دخترم اقدام کردم  و با تمام نیرو به کمکش رفتم جوری که خودمو  و هدفمو  فراموش کردم …اما  دو ماه بعد فهمیدم چقدر اشتباه کردم  و بیش از حد جوش زدم ….چون آخر سر  دخترم با عقل خودش ،بدون مشورت با من   جلو رفت و مسئله اشو با همسرش حل و فصل کرد و برگشت امابعد   من موندم  چند ماه زمان از دست رفته  و میلیونها تومن خسارت مالی … اما با اینحال  خوشحالم  و دارم عادی زندگیمو  ادامه می دم به دخترم هم گفتم دیگه به هیچ وجه  روی من حساب نکنه  و خودش مسئولیت اعمال و رفتار و تصمیماتشو  در زندگی شخصیش  و بچه و همسرش بپذیره  و دیگه از من توقعی نداشته باشه …همینم شد  ، حالا که خودش مسئولیت  هر اتفاقی رو قبول کرده  حالا داره باعقل خودش روی پای خودش زندگی می کنه  با منم رفت و آمد نداره  فقط در حد احوالپرسی با پیامک با هم در ارتباطیم  ….

      با وجود  شرایط اضطراری و خفنی که برام پیش اومد و‌چند ماه  اعصاب و روانم درگیر شد  اما حالا با وجدانی آسوده  و ضمیری آرام  زندگی خودمو  ادامه می دم و فقط به اهداف شخصی خودم متمرکز شدم  …بازم خدارو شکر..راضی ام الحمدلله چون درسی که باید بگیرم  گرفتم و فراموش نخواهم کرد…

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار fariba
      1401/11/16 21:51
      مدت عضویت: 773 روز
      امتیاز کاربر: 17505 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 442 کلمه

      منم در رسیدن به هدف های زندگی ام فکر میکردم که باید حتماً والدینم من را حمایت کنند و من رو هول بدهند به سمت هدف و خواسته هایم و همیشه از این غمگین بودم که چرا وظایفی در قبال من انجام نمی دهند اما درستش هم این است که با افکار و تصمیم درست در شرایطی که در آن هستیم بهترین حال برای خودمان ایجاد کنیم ،

      همیشه فکر میکردم که آدم های دورم در رابطه با حرف های شان با من اشتباه می کنند و نباید هر حرفی رو بزنند که من رو ناراحت میکند اما بعد از اینکه فهمیدم اگر افکار درست خودم رو داشته باشم و مسیر ذهنی خودم رو تقویت کنم از حرفهای درست یا غلط مردم درباره خودم ناراحت نخواهند شد و در آرامش به هدف و مسیر من فکر می کنم همینطور درباره خواسته های کوچکی که برای رسیدن به آن ها از کسی نظر می خواهی اما وقتی در شرایط خاص آن قرار بگیریم ناخداگاه ممکن است که به یکی از آن خواسته ها برسیم و خودمان هم متوجه آن نباشیم و این در اثر همین تصمیمات ذهنی ما در شرایطی است که در آن قرار داریم، 

      ما هرگز نمی تونیم از کنشت زمان و روند زندگی کاری از پیش ببریم و یا زندگی را متوقف کنیم پس تنها کاری که باید در گذر زمان انجام بدیم این است که در ارتباط با دیگران بهترین خودمان باشیم و احساس خوبی داشته باشیم نه اینکه آدم دوروئی باشیم و در خلوت و تنهایی خودمان افکار منفی داشته باشیم باید همه جا و در همه حال خودمان باشیم و نسبت به دیگران با مهر و محبت رفتار کنی وقتی از دیگران در قبال خودمان توقعی نداشته باشیم و خودمان را از این ناراحت نکنیم که چه کسی چه وظیفه ای در قبال من دارد یا چه حرفی را در رابطه با منزل یا چه کاری را برای رسیدن به هدف من انجام داد می توانیم خودمان برای خودمان ارزش قائل شویم خودمان برای خودمان وظیفه بگذاریم وقت بگذاریم به خواسته ها و هدف هایمان با برنامه فکر کنیم و جلو برویم هیچکس در قبال ما وظیفه ای ندارد که به ما ارزش بدهد که به ما توجه کنند که ما را دوست داشته باشد که در رسیدن به خواسته ها ما را حمایت کند هل بدهد و یا مسیر درست را نشان ما بدهد این ما هستیم که در قبال افکار خودمان مسئول هستیم و باید ذهن خودمان را آگاه کنیم و در حال یادگیری هرچه بیشتر باشیم تا در ادامه زندگی با بهترین احساسات خودمان زندگی کنیم و به خواسته هایمان برسیم ،

      پس هیچ وقت از هیچکس ناراحت نشوید و همیشه بهترین خودتان باشیدبا تشکر از شما

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار niloofalahi7@gmail.com
      1400/12/18 11:44
      مدت عضویت: 1182 روز
      امتیاز کاربر: 200 سطح ۱: کاربر مبتدی
      محتوای دیدگاه: 7 کلمه

      فقط ميتونم ازتون تشكر كنم همين ❤️❤️❤️

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      امتیاز کاربر: 18453 سطح ۵: هنرجوی متوسطه
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 643 کلمه

       گرفتن تصمبمات منطبق بر شرایط 

      مدیریت در تصمیمات در شرایط ناخواسته و پیش آمده  یکی از بهترین نوع کار در مدیریت میباشد زمانی که بتوانیم  در بحران ها وشرایط متفاوت تصمیماتی را در راستای هدف خود بگیریم  میتوانیم مدیر لایقی هم باشیم  در واقع ما باید یاد بگیریم که لیاقت  و ارزشمندی خود را با تصمیمات درست اثبات کنیم حتی به خودمان.   در زندگی همیشه از این رخدادهای غیر مترقبه پیش میاید  اینجور نیست که بتوان همیشه درآرامش و آسایش بسر برد و راحت به هدف خود دست پیدا کرد گاهی اتفاقاتی بوجود میاید که قبلا هیچ پیش بینی در باره آن نداشنیم  اگر در این شرایط بتوانیم اوضاع را طوری مدیریت کنیم که به هدف خود برسیم  کدیر لایقی هم خواهیم بود 

      در طول زندگی خودم به واسطه شغلم که مدبریت باشگاه ورزشی بود بارها در شرایط ناخواسته و پیش بینی نشده قرار گرفتم   وسعی کردم بحران ها را  به شکلی حل کنم که ضرری به باشگاه و ورزشکاران نرسد  و کارشان مختل نشود. یکیش همین رفتن برق  که در کار ما برق خیلی مهم بود بیشتر دستگاه ها با برق کار میکرد و یا اگر آهنگ نبود صدای همه در میاومد ویا هواکش ها از کار میافتاد  و هوای باشگاه نامطبوع میشد   اگر یادتون باشه آن موقع ها برق ۳ الی ۴ ساعت قطع میشد.  به غکر موتور برق هم افتادم اما کشش این همه وسایل را نداشت و سر صداش باعث آزار همسایه ها میشد. اما توانستم با ترفند های  کاری و ورزشی کلاسها را مدیریت کنم   تا بچه ها بازهم در آن شرایط راضی برگردند. این یک نمونه خیلی کوچیک بود   ولی در کل شرایط گاهی ابجاب میکند که با کمی امکانات بتوانیم شرایط مطلوب را لوجود بیلوریم   خود من ماه گذشته  برادرم و خانواده اش از انگیس مهمان من بودند طبعا وقت منم کم میشد بک سری هم همزمان میهمان از شمال داشتم.  که باید برای دکتر و عمل اشان وقت میزاشتم خلاصه کلی سرم شلوغ بود  حتی لحظه ایی دلم نخواست دوره را رها کنم  پیش خودم گفتم  شاید نتوانم تمرینات را به دقت بنویسم ولی مبتوانم گوش کنم و تمرینات و نوشته ها را بخوانم   صبح ها من ساعت ۵ بیدار میشوم دقیقا تا ساعت ۷ذمشغول گوش دادن فایل ها میشدم حتی وقتی میرفتیم بیرون تو ماشین با هندسفری تکرار میکردم  و خواندن نوشته ها را شیها انجام میدادم  الان هم که سرم خلوت تر شده نوسته هام را شروع کردم.  

      یک هفته پیش مشکلی برای پسرم سر کارش بوجود اومد که با یکی از افراد پروزه درگیر شد و متاسفانه کارشون به پلیس و دادگاه کشیده  و پسرم هم فعلا از کارش اومده بیرون  در واقع بیکار شد  دقیقا یک روز تمام حالم بد بود. بعد از یک روز با خودم فکر کردم که الان این حال بد من چه کمکی به پسر من میکنه  حالا این مشکل ناخواسته پیش آمده  من چه کاری میتوانم انجام بدهم  این مشکل را خودش برای خودش درست کرده واینبار باید خودش مسولیت کارش را به عهده بگیره   الان که مادر من فوت کرده چه کاری از دستش برای من برمیاید. منم باید همین فکر را بکنم.  انگار منم تو این دنیا نباشم چه کاری از دست من برمیاید  نگرانی غم اضطراب   از جنس شیطانه و یاد خدا آرامش بخش قلبها است  پسر من بنده خداست و کارش به من ربطی نداره  من فقط میتونم براش دعا کنم تا از این مشکلاات به خیر و خوشی خلاص بشه و اگر در آینده کمکی نیاز داشت بهش کمک کنم ولی غصه نخورم  وحال خوبم را خراب نکنم و به کار خودم ادامه دهم 

      استاد عزیزم قبلا اگر موردی یامشکلی در رابطه با فرزندانم پیش میامد خودم را به آب وآتیش میزدم آرام و قرار نداشتم تا مشکل را کامل حل کنم  اما الان یاد گرفتم به خدا اعتماد کنم وکار را به خودش بسپارم  و وظیفه خودم را انجام بدهم. 

      ممنون از شما استاد عزیزم

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 40 از 8 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      مشاهده پاسخ ها
        آواتار شهربانو باقری
        1401/11/19 19:32
        مدت عضویت: 1616 روز
        امتیاز کاربر: 27216 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
        محتوای دیدگاه: 89 کلمه

        سلام دوست  خوبم خانم سهیلا عظیمی ویشته ،   تبریک بخاطر این دیدگاه عالی ، 

        تصمیمات منطبق با شرایط  در جهت خواسته ای که برامون از درجه اهمیت بالایی  برخورداره  ،از ما یک‌مدیر  لایق و توانمند می سازه …باید راهکارهای مدیریت بحرانهایی که  پیش  خواهد آمد رو یاد بگیریم  و به موقع اجرا کنیم …. و این در صورتی محقق میشه  که رسیدن به  هدف رو  درهیچ  شرایطی  رها نکنیم … از خدا کمک بخوایم ….حتما کمکمون می کنه ….

        باز هم متشکر از این دیدگاه عالی که فرستادید ….  

        برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
        امتیاز: 0 از 0 رأی
        افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار من میتونم تغییر کنم
      1400/10/18 18:30
      مدت عضویت: 1266 روز
      امتیاز کاربر: 1406 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 532 کلمه

      سلام
      قبل سایت چن من با مادرشوهر اینا تو ی خونه ایم هنیشه میدیدی تو مریضی یا خونه تکونی میکنی یا حال نداری یا قراره جایی بری یکی میومد ومن کل اون روز اضطراب عصبی بودم چدا چن ورزش نکردم چن حال نداشتم واومدن
      همیشه میگفتم این خونه نبود فلان میشد بهمان میشد مدام در احساس بد بود
      یا ما حتما ب جز زمستان جمعه ها میریم باغ و از صبح تا شب اونجاییم من همش درگیر میشدم چجوری فایل گوش بدم اوایل زود بیدار میشدم بعد همسرم خوشش نمیاد من پاشم با گوشی بازی کنم میگه من ی روز تو خونم
      حتی چن بار یواشکی بیدار شدم گوش دادم
      بعدش چن بار تو ماشین تو مسیر رف گوش دادم باز همسرم قهر میکرد ناراحت میشد
      و بعدش چن بار از میان ادمها جیم میشدم میرفتم ی گوشه باغ خلوت میکردم
      هر جوری شده سعی میکردم گوش بدم
      بعدش همسرم هی اخبار و فیلمهای مزخرف و تکراری نگا میکرد منوخوشم نمیومد و برمیداشتم نوشته های سایت و دیدگاه میخوندم
      این اواخر عروسی خواهرم بود من تموم سعیم میکردم ک ی فایل حتما گوش بدم صبح زود بیدار میشدم
      ی دو روزم هم شب بیدار موندیم تو عروسی مردونه و نشد گوش بدم اما من بالافاصله بعد دو روز نشستن و گوش دادم ب فایلهام پشت گوش ننداختم یا تو مهمونی ب چیزهایی ک یا گرفتم تو ادمها ب خودم اثبات میکردم
      خیلی وقتها میشه ک تو شرایطی هستم ک دوسش ندارم اونجا یا عصبی میشم یا ناراحت و فلان سعی میکنم حتما فایل گوش بدم تا اون احسای کش پیدا نکنه
      پریروز مهمون داشتم یهویی اما هل نشدم صبح فایلمو گوش داده بودم و انتخاب کردم ک بقیه روز کارهامو بکنم
      و صبح ک پاشدم بعد اینک همسرم رف فایلمو بلا فاصله گوش دادم
      خیلی از مواقع واقعا کارهام زیاده من نمیگم ن ولش کن ی کیف میندازم یه وری هندزفری تو گوشم چن تا فایل گوش میوم میبینی جارو میکشم سبزی پاک میکنم و خیلی کارهای دیگه اکثر گردگیری هام
      تموم سعیم ب موندن در مسیری هس ک واقعا لذتش برام خیلی بیشتره
      همسرم واقعا مسخرم میکنه ولی من هستم برای خودم
      پریروز ی فایل از استاد گوش دادم ک یکی پرسیده بود ک فایلهای رایگان چطور فلان استاد گفتن فایلهای رایگان مثل نرمش میمونه و من باشنیدن این اصلا نمیدونم چجوری کلا بهم ریختم کل روز بهم ریختم و دوتا چهارتا کردم دیدم ب هیچ وجه پول دوره ندارم
      با همسرم حرف زدم گف ندارم و فلان خلاصه کل اون روز برای خودم زهرمار کردم و حوصله نداشتم طوری بود ک همسرم هر دقیقه میگف اخه تو چته امروز
      اما فردا ک بیدارشدم گفتم بسه ورفتم یک صبحونه لاکچری طور چیدم و یجوری حال خودمو خوب کردم و گفتم خدا بزرگه
      هیچ چیزی لذت بخشتر از کنترل ذهن نیس
      من قبلا هیچ کنترلی تو ذهنم نداشتم ذهنم منو میبرد تا ناکجا اباد
      و خوشحالم ک در این سایت برای احساس خوبم تلاش میکنم
      دیروز تصادف کردیم یکی اومد زد ب ما و فرار کرد و همسرم رف دنبالش کلا ی اوضاعی بود اما من عصبی نشدم خودمو کنترل کردم و خوشحالم از این تغییری ک کردم
      فقط در برابر بعضی حرفها زود واکنش میدم ک امید دارم با بودن در مسیر کنترلم بیشتر و بیشتر بشه

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 20 از 4 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      امتیاز کاربر: 0
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 718 کلمه

      به نام الله 

      سلام به دوستان مسیر تناسب 

      وقتی داشتم نوشته های این فایل رو میخوندم یاد این‌شعر افتادم

      هر که در این بزم مقرب تر است جام بلا بیشترش میدهند

      این شعر رو خیلی جاها شنیدیم که طرف ادم بدبختی بود و با این شعر خودشو تسکین میداد و  آدمی که واقعا یاد بگیره خداوند هرگز سرنوشت از پیش تعیین شده ای برای ما مقدر نکرده هیچوقت خودش رو بازیچه دست روزگار قرار نمیده و این نشون دهنده عدم پذیرش مسئولیت زندگی است

      خدواند ما رو آزاد آفریده و قدرت خلق رو در دستان خودمون قرار داده و برای همین هم ما رو اشرف مخلوقات کرده پس چطور ما محکوم به سرنوشت از پیش تعیین شده هستیم

      در مورد تصمیم درست باید بگم مدتهاست که به واکنش های خودم در برابر مسائل دقت میکنم و اینکه کاملا درک میکنم اولش مثل شخصیت قبلی واکنش نشون میدم ولی بلافاصله مهار ذهنم رو در دستم میگیرم و میگم حواست باشه داری خرابش میکنی

      این قدم حتی اگاهانه فکر کردن هم برای من پیشرفت بزرگی محسوب میشه و نشون دهنده حرکت من در مسیر جلوست چون قبلا در واکنش به شرایط شاید روزها بعد به یاد میاوردم که میتونستم بهتر واکنش نشون بدم 

      ولی الان به فاصله چند دقیقه متوجه اشتباه خودم میشم و این خودش یک موفقیته

      مسائل مختلفی هر روز در زندگی ما رخ میده و جالبه وقتی با دیگران صحبت میکنم میگن اون اتفاق که فلان سال افتاد حکمتی درش بود که اونموقع درک نکردیم   چقدر بابت اون جار وجنجال براه انداختیم 

      وبی چقدر خوب میشه من به این درک برسم که حکمت هر جیزی فقط خیره حتی قطع شدن برق

      هر چند خودم اصلا به اون سطح از درک نرسیدم ولی تمام تلاشم رو میکنم مثلا ما یه قراردادی به شخصی داشتیم که برامون تبلیغات آماده کنه ۵ ماه از موعد گذشت و کار رو تحویل نداد ما هم جای چک رو خالی گذاشتیم تا کار رو تحویل بده و اون شخص از ما شکایت کرده در واقع وقتی این رو برای هر کسی حتی وکیل تعریف کردیم حق رو به ما داد چون در قراداد ذکر شده که تسویه مشروط به تحویل کار هست ولی من تمام تلاشم رو میکنم واکنش متفاوتی نشون بدم و البته خیلی جاها شکست میخورم ولی از این تلاش اگاهانه لذت میبرم 

      پذیرش مسئولیت قطعا بزرگترین موهبت و نعمتی هست که یک شخص میتونه بهش دست پیدا کنه و البته اصلا به حرف و زبون نیست به عمل و نوع واکنش دادن به شرایط هست

      واقعا ایا کسی وظیفه مهیا کردن شرایط برای ما رو داره؟ 

      خیر ولی این جقدر با همه حرفایی که در جامعه می‌شنویم متفاوت هست من همیشه این مثال رو میزنم که خارجی ها بچه هاشون رو از ۱۸ سالگی به بعد وارد زندگی میکنن و لی ما ایرانی ها بعد از بازنشستگی تازه باید پس انداز تمام عمرمون رو خرج جهیزیه و یا عروسی کنیم

      و دایم در مورد کار و دولت و دلار تحریم و …ناله و شکایت کنیم

      در این جو و فضا واقعا پذیرش مسئولیت کار سختیه ولی کاملا شدنی و ممکنه و نیازمند تلاش و استمرار در داشتن احساس خوب نسبت به پیشرفت در دوره اس

      خیلی ها عدم وجود امکانات رو دلیل تعلل و انفعال میدونن و دایم میگن اگه فلان قدر پول داشتم اگه این یا اون رو دلشتم چند کارها نمیکردم ولی اینا فقط بهانه های واهی بیش نیست برای توجیه همه بهانه تراشی ها و تنبلی هامون و چقدر هم در این کار استادیم

      در مورد مسئله اخر رسیدگی به خود باید بگم متاسفانه ما همیشه احساس میکنیم که همدردی با دیگران یعنی خودتون رو شبیه اونا دراوردن مثلا در مراسم عزادرای فامیل درجه ۲ یا ۳ هم باید ۴۰ روز سیاه بپوشن یا اصلاح نکنن یا مراسم شادی تا یکسال نباید برگزار بشه یا خرافه های جاهلانه دیگه 

      این وسط ما احساس میکنیم هر چقدر بیشتر خودمون رو غمگین و ناراحت نشون بدیم احترام بیشتری برای شخص مریض یا متوفی قائل هستیم و این مسئله به جای جای زندگی ما سرایت کرده 

      به عنوان مادر احساس کردیم که باید تمام عصاره وجودمون رو خرج فرزند کنیم و اخر سر پیر و نالان و افسرده در سنین میری منتظر یه تلفن یا دیدارهای هفتگی باشیم 

      ولی واقعیت اینه که حتی کسانی که ما براشون تا آخرین شیره جان فداکاری میکنیم هرگز قرار نیست در عوض برای ما کاری کنند و تنها کسی که باید به فکر حال خوش روح و تعالی خودش باشه خودمون هستیم و بس

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 20 از 4 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      مشاهده پاسخ ها
        آواتار شهربانو باقری
        1401/11/19 19:42
        مدت عضویت: 1616 روز
        امتیاز کاربر: 27216 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته
        محتوای دیدگاه: 7 کلمه

        سلام  ،ندای عزیز،

        عالی نوستید ….یکدنیا  سپاس  ،

        برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
        امتیاز: 0 از 0 رأی
        افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
          امتیاز کاربر: 0
          محتوای دیدگاه: 11 کلمه

          ممنون عزیزم 

          مایه بسی افتخاره که نوشته ام رو دوست داشتید سپاسگزارم 

          برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
          امتیاز: 0 از 0 رأی
          افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم