0

زندگی شما، تصمیم شماست

اندازه متن

تا چند سال قبل عقیده داشتم که زندگی، همچون سریالی است که خداوند آن را از قبل طراحی کرده و من به این دنیا آمده ام که بازیگر آن باشم.

اتفاقات و شرایطی که برای من در زندگی رخ می داد را نقشه و خواست خدا می دانستم و صبر و تحمل کردن آن اوضاع را شرط قبول شدن از امتحان الهی می دانستم.

زمانی که در مسیر تغییر زندگی قرار گرفتم به این نتیجه رسیدم که همه مشکلات من در زندگی از خدا نیست بلکه بخاطر خداست.

خداوند تصمیم نگرفته است که در زندگی من چه اتفاقی رخ دهد بلکه تصور اشتباه من درباره خداوند سبب شده که هر بلایی سر من می آمد را امتحانی از سوی خداوند می دانستم و فقط تلاش می کردم هرطور شده از آن مساله عبور کرده و نمره قبولی دریافت کنم و خودم را آماده مساله و مشکل بعدی می کردم.

بنابراین راه رهایی از مشکلات و تجربه زندگی متفاوت را فقط در تغییر نگاه نسبت به خدا و درک و شناخت صحیح خداوند دیدم. و بیشتر تلاش من در این چند ساله رسیدن به درک بهتر درباره خداوند بوده است.

البته منظورم از درک صحیح یا بهتر، رسیدن به الگویی یکسان و تعریف شده برای همگان نیست بلکه رسیدن به درکی از خداوند که به من کمک می کند تا رویاهایم در زندگی را محقق کنم.

در این مسیر دریافتم که برخی از ویژگی های خداوند برای همه انسان ها یکسان است اما برخی از ویژگی های او بنا به تعریف و نگرش هر فردی تفاوت دارد. بنابراین سعی کردم در مجموعه دوره آموزشی رسیدن به آرزوها با قدرت ذهن و همچنین دوره خدا هرگز دیر نمی کند درباره بخشی از ویژگی های خداوند صحبت کنم که برای همه انسانها به یک شکل عمل می کند.

رسیدن به درک صحیح درباره بخش مشترک خداوند سبب می شود که افراد ویژگی های منعطف خداوند را بنا به سلیقه و نیاز خود در ذهنشان ایجاد و از آن برای تحقق رویاهای خود استفاده کنند.

پس از تغییر نگاه نسبت به خداوند به این نتیجه رسیدم که زندگی به صورت سریال از قبل کارگردانی شده نیست بلکه مانند نوار فیلم خالی است که من هر روز با زندگی کردن نقش خود را بازی کرده و فیلم زندگی خود در دنیای مادی را می سازم.

در واقع من کارگردان زندگی خود هستم و در نهایت فیلم زندگی خودم را در دنیای مادی ساخته و همراه خود به دنیای ابدی می برم.

آنچه در دنیای ابدی مورد بازبینی و سنجش قرار می گیرد فیلم ساخته شده من از زندگی ام در دنیای مادی است.

در آن فیلم تمام روزهای زندگی و نحوه بازیگری من در مدت حضورم در دنیای مادی ضبط و ذخیره شده است.

بنابراین هر روز فرصت دارم تا نقش موردعلاقه ام را بازی کرده و صحنه های بهتری در دنیای مادی رقم زده و فیلم باکیفیت تری جهت ارائه به خداوند تولید کنم.

اشتباهی که من سالها مرتکب می شدم و البته هنوز هم می شوم این است که فراموش می کنم آنچه در زندگی من رخ می دهد را خودم خلق کرده ام. از این در زمان تجربه کردن آنچه رخ داده ناآگاهانه واکنش داده و در شرایط احساسی بد قرار می گیرم و از آنجا که احساس من در هر لحظه از زندگی خلق کننده شرایط من در زندگی است، اتفاقات به صورت تکراری در زندگی رخ می دهد و من تصور می کنم که اسیر شرایط و اوضاع زندگی هستم. درحالی که هربار که اتفاقی رخ می دهد با توجه کردن به آن باعث شکل گیری احساس مشابه با اتفاق رخ داده در خود شده و زمینه ساز تکرار اتفاقات مشابه می شوم.

اگر بتوانم در هر لحظه از زندگی به آنچه رخ داده است به شکلی توجه کنم که اول: بپذیرم که این شرایط را خودم خلق کرده ام. دوم: به گونه ای به آن شرایط توجه کنم که احساس بد در من ایجاد نشود

به مرور شرایط و اتفاقات زندگی من تغییر خواهد کرد و به صورت خودبخود با شرایطی در زندگی روبرو می شوم که احساس خوب در من ایجاد خواهد کرد و تداوم احساس خوب باعث تداوم تغییر در زندگی خواهد شد.

تصمیمات من در هر لحظه از زندگی، خلق کننده لحظه بعدی در زندگی من خواهد بود.

اگر در لحظه مواجه شدن با شرایطی که مورد دلخواه من نیست، تصمیم بگیرم به آن شرایط توجه کنم و درباره آن صحبت کرده به شکلی که دچار احساس بد، ناامید، گرفتاری و … شوم عملا تصمیم گرفته ام که مجددا شرایط مشابه آن را در زندگی تجربه کنم و تکرار این چرخه سبب می شود سراسر زندگی من سرشار از غم و اندوه و حسرت باشد.

اما اگر در لحظه مواجه شدن با هر شرایطی که مورد دلخواه من نیست، تصمیم بگیرم به گونه ای فکر و عمل کنم که منطبق با آن شرایط اما در جهت تغییر زندگی به شکل مورد دلخواهم باشد به مرور شرایط زندگی من تغییر خواهد کرد و آن وقت است که من، طعم خالق بودن در دنیای مادی را تجربه خواهم کرد.

زمانی که اطمینان داشته باشیم، آنچه تجربه می کنیم دقیقا همان است که قبلا خواسته ایم می توانیم معنی و مفهوم خالق بودن را درک و تجربه کنیم.

منتظر خواندن نوشته های شما هستم

همراه همیشگی شما: رضا عطارروشن

با دادن ستاره به این مطلب امتیاز بگیرید.

Rating 4.33 from 33 votes

https://tanasobefekri.net/?p=32364
برچسب ها:
21 نظر توسط کاربران ثبت شده است.

دیدگاهتان را بنویسید

اندازه متن دیدگاه ها
      آواتار گلستان
      1402/04/18 08:31
      مدت عضویت: 347 روز
      امتیاز کاربر: 1265 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 849 کلمه

      سلام به استاد عزیزم ودوستان همراهم! 

      بله این جمله درسته که در هر شرایطی با تصمیم درست بایدبه راهمون ادامه بدیم وهمیشه احساسمون رو خوب نگه داریم واین امر در صورتی رخ میده که ۱۰۰٪ شرایط خودمون رو بپذیریم و مسئولیت تمام اتفاقات و شرایط زندگی خودمون رو بر عهده بگیریم . 

      این جمله من رو یاد یه موضوعی انداخت:

      چند سال پیش یعنی حدود ۱۱سال پیش یه روز که تو خونه تنهابودم وداشتم به اوضاع و شرایط فعلی اون موقع فکر می کردم ، یه هو متوجه شدم که وای خدای من این شرایطم رو من چند وقت پیش تو ذهنم تصور کرده بودم وتو ذهنم خودم رو در این شرایط ديده بودم یعنی میدونید چطوری؟

      همین طور که قبلا یه وقتی ؛ که اون موقع رو دقیق یادم بود که در افکار خودم تصویری رو ديده بودم و روابطی رو آرزو کرده بودم که دلم می خواد داشته باشم و امروز من توی اون شرایط بودم .

      از یاد آوری اون حالت موهای تنم سیخ شد. حال عجیبی داشتم . خیلی ذهنم روشن شد و اونجا بود که متوجه شدم چه ذهن قدرتمندی دارم که به هر چی فکر کنم تو زندگی برام اتفاق میفته وبه قدرت ذهنم ایمان آوردم 

      و این مسئله برام دو جنبه داشت:

       ازیه طرف حس  قدرتمندی کردم و متوجه شدم که با قدرت ذهنم هر چیزی تو ذهنم باشه رو می تونم به واقعیت زندگیم تبدیل کنم ؛ واون موقع چطورش رو نمی دونستم، فقط فهمیدم میشه.

       از طرف دیگه برام ترسناک بود که خیلی باید حواسم باشه که هر لحظه از زندگیم ، دارم به چی فکر میکنم؟ چی رو می خوام؟ به چی دارم توجه می کنم؟ چه چیزی رو آرزو می کنم؟ و خلاصه  حس و حال عجیبی داشتم.

      خیلی بیشتر از قبل حواسم به خودم بود وسعی می کردم در هر موقعیت وشرایطی که قرار می گیرم حواسم باشه چطور واکنش نشون میدم بلد باشم خودم وذهنم رو کنترل کنم که اجازه ندم تصویر منفی در ذهنم ایجاد بشه؛ 

      مخصوصا در لحظه هایی که عصبانی میشم مواظب باشم جمله ای منفی به زبون نیارم ، تصمیم اشتباهی نگیرم  که به خودم ویا بقیه آسیبی بزنه .

      خلاصه اون آگاهی که در اون لحظه دریافت کردم ، مسئولیت من رو صد برابر کرد؛  یه حس قدرت آمیخته با ترس به من داد ؛ چون آزادی انتخابم رو دیدم اما در کنارش متوجه شدم که باید مسئولیت افکارم وانتخابم رو ۱۰۰٪ بپذیرم وگله و شکایتی از هیچ کس دیگه وحتی از خدا نداشته باشم واین جمله در ذهنم حک شد ؛

      که من آزادم و با آزادی می تونم هر تصمیمی در زندگیم بگیرم؛ اما باید حواسم باشه نتیجه ی تصمیمم رو هم قبول کنم وبپذیرم وبه عواقب تصمیم گیری هام هم فکر کنم که افکارم وقتی تبدیل به شرایط واجسام میشه ومن متوجه اونها میشم در واقع دارم لحظه لحظه ی زندگیم رو با اونها می سازم .

      اون موقع بود که به عظمت وبزرگی وقدرت ذهنم پی بردم ومتوجه بی نهایت بودن روحم شدم ویقین پیدا کردم که من یک موجود نامحدودم وبی نهایت و به عبارتی یه خدای کوچیکم .

      آره؛ خداوند از روح خودش در من دمیده . خودش تو قرآن گفته‌: از روح خودم در انسان دیدم.

      پس من بی راه نمیگم والبته از این گفته حس غرور می کنم اما درکنارش سنگینی این مسئولیت رو روی دوشم حس می کنم . مسئولیتی که کوه ها هم از پذیرش اون سر باز زدند وانسان پذیرفت. ومن از این مسئولیت می ترسم .

      می ترسم نکنه از پس اون بر نیام! فقط خود خدا میتونه کمکم کنه که سربلند از زیر بار این مسئولیت بیرون بیام.

      آخه من انسانم وممکن الخطا واین برام ترسناکه ، که اگه تصمیم اشتباهی بگیرم چکار کنم؟ چطوری پیامد های تصمیم خودم رو جبران کنم؟ 

      اما وقتی بیشتر فکر می کنم ته دلم قرص میشه یه دستی رو تو پشتم حس می کنم.

      آره دست خدا جونمه. بهم میگه نترس ! من باهات هستم هواتو دارم ، مواظبت هستم . من از نیات و افکار تو آگاهم . نمی زارم بلغزی .نمی زارم تو پرتگاه بیفتی . یادته ؟ بارها من برات این کار رو کردم ، دستت رو گرفتم و از لبه ی پرتگاه خودت وزندگیت رو نجات دادم .

      وقتی موقع تصمیم گیری مردد بودی تو رو به یقین رسوندم . بنده ی نازنینم نترس ! آغوش من همیشه بروی تو بازه. هر وقت دلت گرفت بیا تو بغل خودم. من بهت آرامش میدم. اشک نمیزاره کلمات رو ببینم و ادامه بدم.اشک هام رو پاک می کنم . می چسبم به آغوش خدا ، بوی بهشت میده، آرام میشم .وتند تند اشک هام رو پاک می کنم . قوی شدم. دیگه از هر چی پیش بیاد نمی ترسم . قدم هام رو محکم وبا اطمینان بر میدارم وجلو می رم. 

      به حمایت و هدایت خداوند ایمان دارم ! دست خدا رو میگیرم ، می بوسم وروی قلبم میزارم ونگاهش میکنم وسرشار میشم ازعشق به خدا وخودم وبنده هاش وتمام آفریده هاش .

      چون همشون من رو یاد خدا میندازن وبه یاد لحظه ای که در آغوش خدا بودم.

      لحظه هاتون خدایی ودلتون لبریز از عشق خدا 

      وخدا نگهدارتون در تمام لحظه های زندگی تون! آمین!

      دوستتون دارم … وبا هم ادامه میدیدم.

      خدایا شکرت!

      حالم خییییلی خوبه ، قلبم آرامش  داره و میرم که ادامه بدم…

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار گلستان
      1402/04/08 06:59
      مدت عضویت: 347 روز
      امتیاز کاربر: 1265 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 32 کلمه

      سلام شهربانوی عزیز!

      چقدر خوب مسائلی که تو فایل گفته شده رو تحلیل کردی.

      از خوندن نوشته ی شما حس خیلی خوبی پیدا کردم.

      ازت ممنونم دوست خوبم.

      برات آرزوی بهترین ها رو در زندگی دارم.

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم