از کودکی چاق بودم و تصور می کردم همه آدم ها به این شکل هستند. اصلا درباره چاقی و معایب آن چیزی نمی دانستم و هر وقت صحبت از من می شد از توپولی بودن من تعریف می کردند.
مادرم به همه می گفت: خدا رو شکر، رضا همه چی می خوره و من از اینکه مادرم از غذا خوردن من راضی بود خوشحال بودم.
اولین بار که در مدرسه بچه ها منو بخاطر تپل بودنم مسخره کردند تعجب کردم ولی اصلا ناراحت نشدم چون سال ها بزرگترها منو بخاطر توپول بودن تشویق و تحسین کرده بودند و شنیدن حرفه ای هم سن و سالهام تاثیری در احساس من نداشت.
سال ها گذشت و در دوران راهنمایی بود که واکنش آدم ها نسبت به چاقی من برام اهمیت پیدا کرد و باور کردم که با دیگران تفاوت دارم. از آن زمان بود که تلاش من برای لاغر شدن شروع شد و تا 35 سالگی ادامه داشت.
هربار که برای لاغر شدن اقدام می کردم و موفق نمی شدم بیشتر از قبل باور می کردم که من هرگز لاغر نمی شوم و از طرفی چون وزن من همیشه اضافه تر می شد پذیرفته بودم که چاقی من ارثی است و کاری از من ساخته نیست.
البته موضوع دیگری که باعث تقویت باور ارثی بودن چاقی در من شده بود، صحبت های چشم پزشک درباره ارثی بودن ضعیف بودن چشمام بود.
از همون موقع من باور کردم که یه سری موضوعات در انسان ارثی است و خوب شدنی نیست.
حرف و حدیث های اطرافیان که همیشه درباره چاقی من صحبت می کردند باعث شده بود با اینکه امیدی به لاغر شدن نداشتم اما همیشه به دنبال روشی برای لاغر شدن باشم.
سال ها تلاش ناموفق برای لاغر شدن سبب شده بود که اطمینان من از چاق ماندن و چاق تر شدن صدها برابر لاغر شدن بود اما به حدی از چاقی و مسائل مربوط به آن متنفر بودم که با اینکه از رژیم گرفتن و ورزش کردن نتیجه نمی گرفتم اما هربار به طریق جدیدی مشغول رژیم و ورزش می شدم.
سال ها گذشت و اضافه وزن من به مرور بیشتر شد تا جایی که اضافه وزن من از 130 کیلو گذشت.
هربار که رژیم می گرفتم در هفته های اول مقدار قابل توجهی از وزنم کم می شد اما بجای اینکه از لاغر شدن خوشحال باشم از اینکه دوباره چاق خواهم شد نگران و ناراحت بودم و این نگرش من نشان دهنده باور من نسبت به چاقی بود.
نکته جالب توجه درباره وزن کم کردن های من این بود که هر وقت رژیم می گرفتم در ماه اول بین 5 تا 7 کیلو کم می کردم ولی ماه بد روند کاهش وزن متوقف می شد و تصور می کردم باید مقدار غذای که می خورم را کمتر کنم تا کاهش وزن من ادامه پیدا کنه.
وقتی 100 کیلو بودم در ماه اول همین مقدار رو کم می کردم، وقتی 110 کیلو، 120 کیلو و حتی 130 کیلو بودم همیشه در ماه اول 5 تا 7 کیلو از وزن من کم می شد و روند کاهش وزن در ماه دوم متوقف می شد.
این موضوع باعث شده بود که من باور کنم فقط 5 کیلو می تونم لاغر بشم و از اونجایی که اضافه وزن من بیش از 50 کیلو بود هیچ امید و انگیزه ای برای تلاش کردن جهت لاغر شدن و به تناسب اندام رسیدن نداشتم.
بارها در صحبت هایم با دیگران عنوان می کردم که یک ماهه خودمو کشتم، فقط 5 کیلو کم کردم حالا اگه قرار باشه هربار که می خوام 5 کیلو کم کنم کمتر غذا بخورم و بیشتر ورزش کنم قبل از اینکه متناسب بشم حتما از گرسنگی و ورزش کردن می میرم.
در ذهن من لاغر شدن بیشتر در صورتی امکانپذیر بود که محدودیت غذایی و فعالیت بیشتر داشته باشم و از آنجایی که از یه حدی کمتر نمی تونستم غذا نخورم و ورزش کنم تصور می کردم هرگز نمی توانم متناسب بشم به همین دلیل از یه زمانی به بعد تلاش من دیگه برای متناسب شدن نبود بلکه برای جلوگیری از چاق تر شدن بود که البته در این کار هم موفق نبودم.
به لطف خدا زمان که با موضوع قدرت ذهن آشنا شدم در بدترین شرایط وزنی و جسمی خودم بودم، اضافه وزن زیاد، مشکل قلبی، کمردرد شدید، پادرد و مسائل روحی مرتبط با چاقی باعث شده بود که هیچ امید و انگیزه ای برای لاغر شدن نداشته باشم. اما هنوز هم نمی دانم چه شد که تصمیم گرفتم از طریق قدرت ذهن برای لاغر اقدام کنم.
هرچه بیشتر در مسیر لاغری با ذهن پیش رفتم نه تنها نتایج من در کاهش وزن و سایز بهتر شد بلکه آگاهی من درباره موضوع چاقی و تلاش های بی نتیجه من برای لاغر نشدن هم بیشتر می شد.
من در این مسیر درک کردم که بسیاری از افرادی که درگیر اضافه وزن می شوند بعد از یه مدت که از چاقی آنها گذشت و همچنین اگر چند مرتبه برای لاغر شدن تلاش کنند و نتیجه نگرفته باشند تصور می کنند چاقی آنها به حدی است که هرگز نمی توانند لاغر شوند.
آنها مانند گذشته من تصور می کنند زیاد بودن اضافه وزن آنها، مانعی برای لاغر شدنشان است در صورتی که این یک فکر و نگرش اشتباه است.
شما به هر اندازه اضافه وزن داشته باشید دلیل و توجیه منطقی برای لاغر نشدن نیست.
5 کیلو، 10 کیلو، 15 کیلو، 30 کیلو، 40 کیلو، 50 کیلو، 100 کیلو و هر مقدار که اضافه وزن داشته باشید به این معنی نیست که بدن شما توانایی لاغر شدن را ندارد.
بدن شما همان جسمی است که در طی سال ها و به آرامی توانسته است اضافه وزن شما را ایجاد کند پس این جسم از توانایی فوق العاده ای برخوردار است و می تواند همانگونه که وزن شما را اضافه کرده است اکنون نیز در جهت کاهش وزن و متناسب شدن شما اقدام کند.
برای لاغر شدن ابتدا باید بپذیرید که این شما هستید که تصمیم گرفته اید چاق بمانید.
این تصمیم قطعا به صورت آگاهانه از سوی شما اتخاذ نشده است بلکه به صورت کدها یا فرمول های ذهنی چاق کننده در ذهن شما ثبت شده است و به همین دلیل است که تلاش فیزیکی شما برای لاغر شدن هرگز نتیجه بخش نبوده است.
چاقی وضعیت طبیعی و خواسته جسم شما نیست، بلکه به دلیل برنامه ریزی اشتباه ذهن در شما ایجاد شده است.
هر چقدر که خودتان از چاق بودنتان ناراحت هستید، جسم و روح شما بسیار بیشتر از شما، از این وضعیت خسته و ناراحت است و در مقابل خیلی بیشتر از شما مشتاق لاغر شدن است.
شاید شما هم مثل گذشته من تصور می کنید جسم شما توانایی لاغر شدن ندارد و در مقابل استعداد چاق شدن دارد.
این تصوری است که بسیار از افراد چاق درباره جسم خود دارند اما نگرشی کاملا اشتباه است که به سادگی می تواند مانع لاغر شدن افراد شود.
جسم ما همواره در جهت رفع صدمات و معایب وارد شده به خود در حال تلاش است. شاید صدها بار در زندگی تان جسم شما برای مقابله با یک ویروس دست به کار شده باشد و کلی واکنش های مختلف در جسم شما صورت گرفته باشد تا آن ویروس از بین برده شود و این در حالی است که شما از پروسه انجام آن هیچ اطلاعی ندارید.
بارها در زندگی به جسم خود صدمه وارد کرده اید اما هربار جسم شما با انجام مجموعه ای از کارهایی که هیچ کدام برای شما واضح نبوده است جسم شما را ترمیم کرده است.
اینکه جسم ما همیشه در حال رفع اشکالات بوجود آمده است امری کاملا طبیعی است که همه ما آن را تجربه کرده ایم.
چاقی برای جسم ما مانند هر موضوع دیگری است که موجب خسارت به جسم می شود بنابراین جسم ما همواره در حال تلاش برای رفع چاقی و مشکلات مربوط به آن است اما عقیده و نگرش اشتباه ما درباره جسم سبب شده است که تصور کنیم چاقی ما ارثی است یا به اندازه ای چاق شده ایم که جسم ما توانایی لاغر شدن را ندارد.
به همین دلیل نه تنها به جسم خود برای رهایی از چاقی کمک نمی کنیم بلکه بیشتر از قبل رفتارها و افکاری که منجر به چاقی بیشتر می شوند را تکرار می کنیم.
پس این جسم شما نیست که مانع از متناسب شدن شما می شود؛ بلکه خود شما هستید که از طریق تکرار افکار و رفتار چاق کننده دوست دارید چاق بمانید و در رنج چاقی به سر ببرید.
عادت با چاقی
عادت به درد و رنج چاقی، از عوامل موثر در لاغر نشدن افراد است.
موضوع عادت کردن را در جنبه های مختلف زندگی تجربه کرده اید. شاید روزهای اول که محل کار شما تغییر کرده است از رفت و آمد به محل کار خیلی کلافه و ناراحت بوده اید اما بعد از چند روز بدون ناراحتی این مسیر را هر روز طی می کنید.
هر تغییری که در زندگی ما رخ می دهد چه در جهت بهبود زندگی باشد یا در جهت تخریب زندگی بعد از مدتی برای ما عادی و پذیرفته می شود و این موضوع درباره چاقی هم صدق می کند.
رنجی که امروز شما از چاقی متحمل می شوید به مراتب کمتر از سال ها قبل است و این به دلیل عادت کردن به چاقی است.
این عادت به مرور شور و انگیزه افراد برای لاغر شدن را تخریب و از بین می برد و به همین دلیل بسیاری از افرادی که چاق هستند از یه زمان به بعد نسبت به وضعیت چاقی خود بی تفاوت هستند و هرچقدر که رنج و سختی چاقی بیشتر می شود اما هرگز آنان به فکر تغییر وضعیت خود نخواهند بود چون به درد و رنج چاقی عادت کرده اند.
توجه کردن به مقدار اضافه وزن باعث عادت به رنج چاقی می شود. همه ما در روزهای نخست چاق شدن از چندصد گرم چاق شدن به شدت ناراحت می شدیم اما به مرور مقدار اضافه وزنی که باعث ناراحتی ما می شد بیشتر شد.
من به جایی رسیده بودم که مشاهده یک یا چند کیلو اضافه وزن باعث ناراحتی من نمی شد. اگر به هر دلیل چند ماه وزن نمی کردم و بعد از آن متوجه می شدم که مثلا 10 کیلو چاق تر شده ام برای چند روز احساس بد و ناامیدی در من شکل می گرفت که البته باز هم به آن مقدار و شرایط عادت می کردم.
بنابراین توجه به مقدار اضافه وزن باعث ناامیدی از لاغر شدن و عادت کردن به چاقی می شود و عادت کردن به چاقی یکی از موانع لاغر شدن است.
برای اینکه توان لاغر شدن را در خود افزایش دهید بهتر است به مقدار اضافه وزن خود توجه نکنید.
به این موضوع فکر نکنید که چگونه می توانم 5 کیلو، 10، 15، 20، 30، 40، 50 یا هر مقدار که اضافه وزن دارید را کم کنم.
این فکر و نگرش شما را ناتوان و ناامید می کند.
قرار نیست شما تمام اضافه وزن خود را به یک باره از دست بدهید، پس به تمام آن توجه نکنید.
در مقابل این فکر را در ذهن خود برای مرور کردن جایگزین کنید که به همان طریقی که وزن من به این مقدار رسیده اکنون می خواهم وزنم را به مقدار دلخواهم برسانم.
این فکر در شما اشتیاق و انگیزه لاغر شدن ایجاد می کند.
برای تقویت فرمول ذهنی جدید به این عبارت فکر کنید و درباره آن بنویسید.
چی می شه اگر لاغر بشم؟
پاسخ به این سوال نه تنها شور و شوق لاغر شدن را در ذهن شما افزایش می دهد بلکه تمرکز شما را از چاقی برداشته و بر لاغری که موضوع دلخواه شماست قرار می دهد.
اگر از هر فردی که اضافه وزن دارد سوال کنید که آیا می تواند در چند ماه اضافه وزن خود را دوبرابر کند احتمالا همه پاسخ می دهند: بله این توانایی را دارند.
اما اگر از همین افراد سوال کنید که در طی چند ماه می توانند اضافه وزن خود را کاهش دهند نمی توانند به صورت قاطع جواب دهند و این تفاوت در پاسخ به سوال به نگرش آنها درباره چاق و لاغری ارتباط دارد.
در ذهن همه افرادی که اضافه وزن دارند چاق شدن آسان اما لاغر شدن سخت است به همین دلیل است که همه آنها نسبت به چاق شدن خود در طی چند ماه اطمینان دارند اما از لاغر شدن خود در چند ما اطمینان ندارند.
این نگرش از آنجایی در ذهن افراد چاق ایجاد شده است که آنها نسبت به اضافه وزن خود برنامه ریزی ذهنی و عجله ای ندارند اما برای لاغر شدن همیشه تصمیم می گیرند که چه مقدار از وزن خود را باید کاهش دهند.
دقت کنید برای چاق تر شدن شما فقط به مقداری که باید اضافه کنید توجه می کنید و آن مقدار بسیار کمتر از تمام مقدار اضافه وزن شماست اما برای لاغر شدن به همه اضافه وزن خود توجه می کنید که باید کم شود. به همین دلیل است که نسبت به چاق تر شدن اطمینان و ایمان دارید اما درباره لاغر شدن شک و تردید دارید.
همه ما وقتی به لاغر شدن فکر می کنیم به کاهش تمام اضافه وزن خود فکر می کنیم و از آنجایی که هربار برای لاغر شدن اقدام کرده ایم با تحمل رژیم های سخت و ورزش های طاقت فرسا فقط مقدار کمی از اضافه وزن ما کم شده است بنابراین هر وقت به لاغر شدن فکر میکنیم تصور می کنیم برای کاهش همه اضافه وزن چقدر باید سختی و رنج بکشم؟!
میزان سختی و رنجی که برای لاغر شدن باید متحمل شویم سبب می شود که از همان ابتدا قید لاغر شدن را بزنیم و چاق ماندن را ترجیح دهیم.
اما با اندکی تغییر نگاه درباره روند لاغر شدن به این نتیجه می رسیم که لاغر شدن هم مانند چاق شدن به صورت گرم به گرم صورت می گیرد و جسم ما برای ترمیم آنچه خودش ایجاد کرده دچار زحمت و رنج نخواهد شد.
جسم ما برای لاغر شدن سردرگم نخواهد شد و به خوبی طریق لاغر شدن را می داند بنابرایم به جای فکر کردن به تمام اضافه وزن خود و اینکه چگونه جسم ما این مقدار را از دست خواهد داد به این فکر کنیم که جسم من توانایی ترمیم آسیب های وارد شده به خود را دارد.
چاقی در ذهن ما یک موضوع خاص و پیچیده است درحالی که برای جسم ما تفاوتی بین چاقی و بیده شدن دست وجود ندارد.
جسم ما همانطور که می داند به چه صورت زخم ناشی از بریده شدن انگشت را ترمیم کنم می داند چگونه باید چاقی ایجاد شده را اصلاح و ترمیم کند.
بنابراین به جای تمرکز بر مقدار اضافه وزن خود بر توانایی جسم خود در رفع مشکلات ایجاد شده تمرکز کنید.
منتظر خواندن نوشته های شما هستم
همراه همیشگی شما: رضا عطارروشن
امتیاز 4.43 از 23 رای
با دیگران به اشتراک بگذارید تا امتیاز بگیرید!
سلام برخالق بی همتایی من
سلام براستاد عطار روشن ودوستان هم فکر هم مسیرمن
برای امروزم که دوباره دارم تو ذهنم کلی تغییر خوب رو ایجاد میکنم از حالق خودم بیسار تشکر وسپاس دارم
من طی این زمان تواستم از ذهنم وآموزش که دریافت کردم توبخش لاغری آرام آرام به نتیجه وهدفم نزدیک بشم اون فاصله بسیار بزرگ که امکان نداره من لاغر بشم رو تو ذهنم اول به مرو کم رنک کردم و نتیجه کوچک و کوچک اون به شکل آهسته به من رسید وزن شروع شد به کم کردن به پیش میره
من اون بزرگی چاقی رو تو ذهنم شکستم ازقدرتش کم کردم اون حالت طولانی که تو ذهنم ایجادش کرده از شکل سخت نشدنی رو به شکل آسون تبدیل کردم کاره سختی بود ولی به شکر خدایی خودم انجام شد و حالا دارم از هر گرم وزن کمکردن عالیترین عشق رو میده برام اصلا نه زمان ونه مکان مهم نیست چون متوجه شدم من در درونم کلی تغییر بزرگی ایجاد شده وهمه وهمه از کمک هست که خدایی عزیزن برام انجام میده
امروز که این رو به بخش سلامتی منتقل کردم با قرار د کلمه سلامتی تو هرجای که از جاقی ولاغری صحبت شده بود به درک عمیقتری رسیدم که برای دریافت سلامتی چه افکار رو توذهنم. کم رنک بشه. حتی تو تصور خودم رو تو جنگلی دیدم که من هستم خدایی خودم جسم ورحم وذهنم ومشکلاتی که من ایجادکردم برای دریافت سلامتی من این بخش روهم به شکل فبول مسئولیت موجود که خودم به وجود اودرم پیدا کردم
توبخش لاغری من با فبول اینکه من مسئول این چاقی و مشکلی هستم که وتوجسم هست کلی افکارعالی رو در خودم ایجاد کردم اون بازی ازخدایی عزیزم کمکوریافت کردم که خوب خودم این اشتباه روانجام دادم درنتیجه برای برطرف کردنش هیج نیازی به بیرون ازخودم ندارم
تا امرورز به شکل واقعی توبخش سلامت من. این کاره. رو انجام ندادم این مانع برای هربخش هست با فبول اون توهربخش هست که من به برطرف کردنش بهتر میرسم متوجه میشم که آره من خراب کردم آره خودم هم درستش میکنم اینکلمه برای من حرکت هست ا
ززمین بلندشدن هست چون من خودم رو عامل همه مشکلم پیدا کردم وای باورنمیشه دوباره این هیجان آمد سراغم خیلی خوشحال هستم که این هیجان تو بخش دریافت سلامتی از خالقم به من رسید
آره صالحه تو خراب کردی جسم سلامت رو توزخودت دجار مشکل کردی چه افکار رو دنبال کردی چه باورهای رو به خودم هدیه دادم چه رفناری رو دنبال کردمو چطور به افراد توجه کردم که شد این مشکل حالا برای برکستن از باند مخالف اول صورت ازخدای که نمیشه خدایی که نمیتوانه ازخدایی نتواست هم تغییر دادی به خدای که قادر مطلق هست توان داره تو رو خلق کرده تا این زمان تو هرلحظه با تودبوده دردورنت بوده کلی انرژی قدرت خلق داره برکشت داده پشت کردی به خدایی که تو نگاهت قدرتش کم بوده جون بیماریت تونگاهت زیادی بزرگ شد مشکل شده کوه نه سخت نیست این هم آسون هست چون تو تازه دریافت که آسون هست من با گفتن من کلمه تو بخش لاغری ازوقدرت چاقی بسیار کم کردم اون آرام ارم از قوی بودن دورتر کردم خودم رو قوی یافتم خدای خودم رو توامند دیدم ودیدمکه وزنم داره کممیشه نه رژیمگرفتم ونه هیج کاره ااضافه فقط تو ذهنم از قدرت چاق کمکردم
حالا آمد همین کاره تو بخش سلامتی انجام بدم تو بخش استقالی مالبی انجام بدم اون بازم مرحله داره حالا تورنگاههم این مشکل داره از بزرگترین کم میشه
این اولین افکاردرست هست که دارم توذهنم اون می کارم خدایا ازت چقدر سپاس بگم چقدر حمد بگم چقدر تشکرو. کنم که این ذهن رو به من وهدیه دادی جقدر قوی پرتوان هست چقدر انرژی داری همه از خودت هست از خلق خودت هست
برای اولین حرکتم اون به شکل درست خیلی خوشحال هستم که این بخش رو دارم انجام میدم با انجام این مراحل که به زمان نیازداره من به سلامتی کامل دست پیدا خواهم کردم چون خالقم رو پیدا کردم
روزگذشته برحسب اتفاق تو تلویزیزن صحبت یی فرد متعاد که خوب شده یی فرده دیگه شده هم ایده به من داده شد اون فرد یی جمله گفت انکارر اهکار من شد اون گفت من از خدایی که نشدنی بود به خدایی که شدنی هست توذهنم تغییردید دادم همه حرف اون آقا روبی هیج تحلیل نادرست فبول کردم جون خودم این کاره رو انجام دادم
من فردی متعاد چاقی به فردی که دیگه اعتمادبه چاقی نداره تبدیل شدم آره باورهش برای خودم هم آسون نیست من متعادچافی شده بودم ولی اون به شکل اعتیاد نمیدیم اون فقط چاقی تو،جسم می دیدم ذهنمبه چاقی اعنیاد پیدا. کرده بود اون ازچاقی واعتیاد نجات دادم
حال تو بخش سلامتی من متعاد شدم که مشکل تو جسم داشته باشم حالا که دریافت تو این بخش هم اعتیاد داشتم زمان برطرف کردن رها شدن فرا ر رسیده من خودن با کمکی که از خدایی شدنی وخدایی قادر و و خدای توانستیم که هرسلول بدنم رو خلق کرده
اول درخواست درست ارسال میکنم با نگاه درست با فهم بهتر با درک بالاتر هم به سمت بالاتر به پیش میره
درخواست من سلامتی کل سولهای هست که تو خلقش کردید به من دادی که شد جسم و روح و ذهنم همه با هم تشکیل این جسم من داده من و تو بخش لاغری این سه بخش رو همسو کردم کارم من شد وزن کم کردن حالا بازم با کمکی بزرگی که از خودت دریافت میکنم قادر خواهم بود کل این مشکل رو ریشه کنکنم
چون قدرت را در وجود پیدا کردم که از خودم بسیار توامتدتر از خودم بسیار با انکیزه تر که من خوب بشم از خودم بسیار پر نگاه بهتری من رو میبینه که خوب بشه چقدرفرق خواهم داشت
این کلمه فرق برام تازکی داره آره جقدر فرق خواهم داشت من طی ۲۴ سال آرام ارم مشکلم بزرگ بزرگتر شد تا جای که وتوان حرکت ازمن داشت به شکل کامل می گزفت خوب زمانی هدایت شدم اون زنک خطر رو خدا برام زد با هدایت به این سمت من زنک خطر رو دریافت کردم
حالا اقداماتی که بابد من وانجام بدم رو دارم بهش اول فکر میکنم کمک رو از خودش دریافبت میکنم و در اینده اون به شکل سلامتی به خودم برکشت میدم آره برکشت میدم واون شفایی که منتطز بودم و اون معجزه میدیم ازخودش هدیه میگریم
چون کل جسم اذان خودش هست اون دیگه یی کاره و معجزه نشدنی برای خودم تصور دیگه نمی کنم چون با تصور به این شکل امکان دریافت رو تو ذهنم کم رنک میکنم
ابنکاررو طی این زمان آرام ارام انجام دادم با گفت کاره اصلا انجام نمیشه مراحل باید طی بشه آگاهی درست باید کسب بشه تا توذهنم اون به شکل واقعی انجام بشه
حالا باید مراحل رو تو ذهنم مرتب کنم بینم تورخلوت خودم با چه روشی که ایده اون هم از خدا به من میرسه کارم رو به پیش ببرم من متتظر. ایده رو دارم زمانش برسه به من داده میصه همین ایده که و روز گذشته نه به من داده شده که هرجا ازچاقی حرف زده شده تواین مسبراز این زمان اون کلمه حذف کلمه سالمتی بجاش جا کزینکنم وهم استقالی مالی رو جاکزین کن ولی تو نکاه اول کلمه سلامتی رو حتما باید جاگزین کنچون اون برام خیلی بزرک بود خیل قوی داشت قدرت نمای میکرد از بزرگی اون بخش باید کم کنم به مرو نتیجه هم با کسب آگاهی درس کاره روی خودم پیدا کردن باورها اشتباه. چاکزین کردن باوره. صحیح واستفاده. ازهمین باوره درست به سلامتی میرسم اون به دست میارم چون با قدرتی همراه هستم که کاره نشدنی اصلا نداره اون دارم پس شدنی هست
خدا پشت وپنا هتون یا حق حق. نگه دارتون
سلام استاد
خدارا شاکرم که درتاریخ 1402/07/19 توفیق خواندن این مطالب مهم را به من داده است
چاقی زیاد مانع لاغری نمیشود چقدر این جمله باعث زیاد شدن انگیزه و اعتماد به نفس درمن شد که با اینکه هنوز اضافه وزن دارم اصلا فکر نکنم که چقدر اضافه وزن دارم و فقط دراین مسیر باشم خود بدن کم کم این تغییرات را اعمال میکند و فقط به دقیق به فرمولهای ذهنی درمورد لاغری توجه کنم و این یعنی بدون سختی و رژیم لاغر خواهیم شد .
چی می شه اگر لاغر بشم؟ استاد من قبلا وقتی رژیم میگرفتم اصلا به این فکر نمیکردم چی میشه اگر لاغر بشوم فقط به کاهش وزن روی ترازو فکر میکردم که خدا را شکر 5کیلو کم شدم اصلا به آینده و دلیل لاغر شدن فکر نمیکردم
ولی الان چی میشه اگر لاغر بشوم پاسخ میدهم با خیال راحت
من احساس سبکی و خوشحالی دارم
من دیگر نباید رژیم بگیرم و در مهمانیها غذای رژیمی بخورم
من میتوانم به راحتی نفس بکشم بدون نفس نفس زدن
من میتوانم به راحتی راه بروم بدون خستگی
من میتوانم کارهای خانه را انجام بدهم بدون عرق ریختن
من میتوانم لباسهایی با رنگ روشن بپوشم
من میتوانم رنگ و سایز لباسم را خودم انتخاب کنم
من میتوانم بدون گشتن زیاد برای سایز بزرگ خرید کنم
من میتوانم بدون ترس از چاقی مربا و کره بخورم (چندین سال بود نخورده بودم )
من میتوانم به راحتی پله بالا بروم
من میتوانم به راحتی جابه جا بشوم
من میتوانم لب جو سرپا بنشینم (چقدر برای این موضوع ذوق کردم )
من براحتی میتوانم از دستشوییهای عمومی و بدون فرنگی استفاده کنم
من براحتی میتوانم هرچه دلم خواست بخورم
من سلامتی و تندرستی را بدست میاورم الان چربی من بهبود یافته انشاالله دیابت و تیروئید هم خوب میشه
من چقدر از دیده شدن درآیینه ذوق میکنم
چربیهای پشت من خیلی کمتر شده
مانتو و لباسها قبلی برایمن خیلی گشاد و زشت شدند بعضی مواقع تعجب میکنم که من چنین لباسهای گشادی را میپوشیدم
4 سایز از لباسهای من کمتر شده است
1سایز از کفش من کمتر شده است
خودبه خود تمایل من به رنگهای روشن خیلی زیاد شده است
برای اولین بار درطول 46 سال سن مانتو قهوه ای شکلاتی خریدم
خدایا شکرت برای این همه تغییراتی که از چاقی به لاغری درمن بوجود آمده و انشاالله تا وزن ایده ال خودم که 59 کیلو است با اشتیاق این مسیر را ادامه خواهم داد تا سر سال به وزن ایده ال خودم برسم هنوز خیلی باید دراین مسیر استتمرار و آموزش ببینم
استاد خیلی از شما تشکر میکنم که دراین مسیر همراه و راهنمای ما هستید . هرکجا هستید سالم و تندرست باشید .
بدن من قابلیت خودترمیم کنندگی دارد خدایاسپاسگزارم،سپاس استاد
نشان های دریافت شده
سلام .
من از علت چاقی خودم صحبت میکنم .
در ذهن من چاقی راحتتر از لاغر شدن است .
چون در چاقی محدودیتی برای خوردن وجود ندارد ولی در لاغری خوردن محدودیت دارد .
پس مشکل من چاقی نیست .
مشکل من احساس محدودیتی است که برای لاغر شدن در ذهنم نسبت به غذا خوردن شکل می گیرد .
درست است که این احساس محدودیت را خودم ایجاد کرده ام . اما با توجه به چیزهایی که میبینم این احساس در من شکل می گیرد .
این حس محدودیت مرا اسیر می کند و احساس آزادی را از من می گیرد .
برای همین در ذهن من چاق شدن آسان اما لاغر شدن سخت است . برای همین نسبت به چاق شدن خودم در طی چند ماه اطمینان دارم اما از لاغر شدن خود در چند ماه اطمینان ندارم مگر اینکه حس محدودیت از بین برود .
حتی اگر بخواهم حس محدودیت را کنار بگذارم حس ترس می آید .
نکنه که من رها میخورم چاق بشم .
در ذهن من لاغر شدن اول حس محدودیت ایجاد میکند و اگر بخواهم بگم نه لاغری محدودیت نیست حس ترس ایجاد می کند و باز هم اگر حس ترس را کنار بگذارم احساس چاقی می آید و باز هم اگر به آن هم توجه نکنم لاغر نشدن و اضافه وزن خودش خودش را در جسمم نشان میدهد .
پس انتهای این مسیر لاغر شدن در ذهن من برابر با چاقیست و من با این نگاه و نگرش به لاغر شدن نمیتونم لاغر بشم بلکه چاقتر میشم .
پس اگه این مسیر رو انتخاب نمی کنم به خاطر اینه که تصوری که از این مسیر توی ذهن منه چاقتر شدنه نه لاغر شدن .
یعنی تصویر مسیر لاغری که در ذهن من ایجاد میشه چاقتر شدنه .
این تصویر ذهن من نسبت به لاغریه برای همین به جرات میگم من از این راه نمیتونم لاغر بشم .
تعادل غذایی یا کنترل پرخوری در نظر من یعنی محدودیت
و من با این نگرش هرگز نمیتونم مسیر لاغریمو باز کنم .
پس من همیشه چاق می مونم و چاقتر میشم چون در مسیر چاقی من احساس محدودیت وجود نداره .
این اصل نگرش من در مورد چاقی و لاغریه .
من دقیقا ۴ ساله پشت همین مانع ایست کردم .
امید به رهایی در خوردن برای لاغر شدن امیدیه که منو دوباره سوق میده سمت سایت ولی وقتی میام و میبینم اون چیزی که میخوام نیست دوباره سرد میشم . برای همین دوباره میرم . ولی بیرون از اینجا اندیشه های چاقی دیگه هم میاد سراغم . حداقل وقتی اینجام اندیشه های دیگه ام درسته .
ولی این یه مانع اصلاح نمیشه . برای همین سالهاست در این وزن موندم و فقط از چاقتر شدن خودم جلوگیری کردم .
نمیدونم در مورد این الگو چیکار کنم و چطور خودمو متقاعد کنم از این مانع بگذره .
همین باعث میشه اشتیاقم در مسیر کم بشه احساسم بد بشه و نتونم راهمو ادامه بدم .
میدونم شما درست میگید در مورد تعادل رفتاری . ولی تعادل رفتاری در من حس محدودیت ایجاد می کنه . چون باورم اینه من نباید احساس محدودیتی در خوردن در مسیر لاغریم داشته باشم چون در مسیر چاقیم هیچ احساس محدودیتی در مورد خوردن نداشتم و اگه معلم من مسیر چاقیمه و باید از الگوهای همون مسیر در جهت لاغری استفاده کنم یکی از الگوهام رهایی در خوردن بود که مسیر چاقی رو برام راحت می کرد در حالیکه در مسیر لاغری الگوی جایگزین تعادل در خوردنه و این الگو به من حس محدودیت میده پس مسیر چاقی تو ذهنم راحتتر میشه و چاقی رو انتخاب می کنم .
اینه که نمیزاره لاغر بشم نمیزاره متقاعد بشم چون حسم به متعادل خوردن یعنی حس محدودیت . حسم به رها خوردن یعنی حس آزادی .
من طالب حس آزادی ام پس آزادی من برابر با چاقیه . در حالیکه من اینو نمیخوام . من میخوام در مسیر لاغریم حس آزادی داشته باشم . الکی هم نمیتونم این حس و ایجاد کنم . بگم متعادل خوردن آزادیه .
نمیتونم ذهنم و متقاعد کنم که بگم متعادل خوردن آزادیه . متعادل خوردن چهارچوب بندیه . و چهارچوب بندی یعنی اسارت .
۴ ساله این دیدگاه هنوز در من تغییر نکرده چون الگوی بهتر پیدا نکردم .
سلام و درود
وقتی میزان انتخابی شما برای خوردن با میزان ثبت شده در مغزت هماهنگ نباشه دچار احساس بد پرخوری یا احساس بد کم خوری (رژیم) میشی
به همین دلیل نیازه که هماهنگی بین محتوای مغزی که همون فرمولهای چاقی تثبیت شده از قبل هستند و محتوای ذهنی که نگرش و واکنش های لحظه ای هستند هماهنگی ایجاد کنیم.
با استفاده از دوره ورود به سرزمین لاغرها به شکل کامل و همچنین دوره اصلاح پرخوری و اشتها در مغز می تونی به این مشکل چند ساله غلبه کنید.
نشان های دریافت شده
یه سوال
قسمت اول توضیحتون رو فهمیدم
وقتی میزان انتخابی شما برای خوردن با میزان ثبت شده در مغزت هماهنگ نباشه دچار احساس بد پرخوری یا احساس بد کم خوری (رژیم) میشی
با توجه به این توضیح متناسب خوردن
یعنی انتخاب من
با آنچه در ذهن منه
با هم متناسب و هماهنگ بشه .
ولی قسمت دوم توضیحتون رو درست متوجه نشدم
به همین دلیل نیازه که هماهنگی بین محتوای مغزی که همون فرمولهای چاقی تثبیت شده از قبل هستند و محتوای ذهنی که نگرش و واکنش های لحظه ای هستند هماهنگی ایجاد کنیم.
محتوای مغزی : فرمولهای چاقی تثبیت شده
محتوای ذهنی : نگرش و واکنشهای لحظه ای .
این دو جمله رو درک نمیکنم اگه میشه توضیح بفرمایید
این موضوع در دوره ورود به سرزمین لاغرها و تمرینات مربوط به شناسایی محرک ها توضیح داده شده است.
به نظرم این دوره رو اگر تهیه کردید ولی کار نکردی
اگه به همین شکل عالی که در محتوای رایگان عمل می کنید در دوره آموزشی عمل کنید نتیجه فراتر از انتظار خواهید گرفت.
نشان های دریافت شده
بله درست میفرمایید استاد میدونید محتوای رایگان چون آزادی دارم که از هر قسمت که دلم بخواد محتوا رو گوش بدم برای همین حسم به اون فایلها بهتره ولی محتوای اموزشی رو چون ترتیب داره و یه جورایی ذهنمو اسیر می کنه باز اون حس اسارتش نمیزاره آزادانه گوش بدم .
دلم میخواد فایلهای آموزشی رو هم مثل فایلهای رایگان همینجوری گوش بدم یعنی کاملا دلی . هرجایی که دلم خواست ولی نظم و ترتیبش مانعم میشه . میگم خب باید از اول شروع کنم . به ترتیب گوش بدم و یه جورایی حس خوبم وسط راه میره ولی وقتی هربار از هر جایی که دلم خواست گوش کنم احساس می کنم به درک بهتری میرسم چون خودمو میشناسم که اصولا کارهای دلی بیشتر روم اثر داره تا کارهایی که با نظم و ترتیب و برنامه ریزی انجام میشه .
اگه این اجازه رو هم بهم بدید که از محتوای آموزشی دلی استفاده کنم و هر جاشو که دلم گواهی داد بخونم و از محتواش استفاده کنم خودم حس میکنم ذهنم بهتر در مسیر تناسب حرکت می کنه .
سلام و درود
استفاده از محتوایی که تهیه کردید به هرشکلی که سلیقه شماست امکانپذیره
اما در دوره آموزشی هر فایل با فایل روز قبل و بعد ارتباط داره و بهتره به ترتیب قرار داده شده استفاده شود.
تمرکز شما روی رها بودن باعث شده که خودبخود نگرش منفی درباره منظم بودن یا برنامه داشتن ایجاد بشه
اما این نظم و ترتیبه که باعث گسترش و پیشرفت میشه
بدن انسان با این همه عظمت اگه ذره ای از نظم و ترتیب خارج بشه به مشکل بر می خوره
سلام فاطمه خانم
منم ۳ ساله کم و بیش از مطالب دوره استفاده میکنم و دقیقا مثل شما فکر میکردم چون از رژیم شدیدا بدم می اومد و مخصوصا هر چیزی تو زندگی بخواد محدودم کنه باهاش مقابله میکنم .
دقیقا دنبال رهایی کامل تو خوردن بودم حتی خیلی روش ذهنی به کار بردم که هر چی بخورم منو چاق نمیکنه
الان میتونم بگم این تفکر را چه طور تغیر دادم
من تو رژیم باید موقع گرسنگی خودم را کنترل میکردم ولی با روش ذهنی موقع گرسنگی خوردن به اندازه آزاده
پس چی منو داره محدود میکنه ؟
این که هر چی میبینم دوست دارم بخورم حتی وقتی گرسنه نیستم ( حس رهایی و آزادی )
با این حس چطور کنار اومدم
یه نگاه به کل زندگی ام از روابط و ثروت انداختم
اگه هر موقع هر چی چشمم ببینه بخرم وضع اقتصادی ام چطور میشه !!!
اگه هر موقع هر چی دلم بخواد به هر کسی بگم وضع روابط ام چطور میشه !!!
من تو همه ی زمینه های زندگی ام موفق هستم چون براشون یه قوانینی وضع کردم
پس برای خوردنم هم قانون وضع میکنم
**** هر موقع گرسنه شدی هر چی دوست داری بخور و قبل از سیر شدن رها کن ***
این قانون رمز موفقیت برای سلامتی و تناسبه
پس اگه بهش احترام بزارم سودش به خودم میرسه
امیدوارم کمکی برای رهاشدن از علاقه داشتن به حس رهایی در خوردن باشه
موفق باشید .
سلام دوست عزیز
وقتی نوشته شمارو خوندم اینو درک کردم
چن ما رژیم میگرفتیم و خودمونو محدود کرده بودیم ازادی رو در درون خودمون خفه کرده بودیم موقع گرسنگی محدود بودیم تو همه جا حتی موقع خوردن اون چیزی ک ما دوست داشتیم نبود ی جور مجبوریتی بود ک باید تو اینو بخوری و حق نداری از غذای بقیه بخوری
والان باعث شده ما با این قضیه ب صورت رژیمی برخورد کنیم
من یک سال ونیمه درگیر اینم اصلا ذهنم قبولش نمیکرد اما الان ی تمرینی باخودم گذاشتم
ابنک وفتی عذاها رو میبینم میگم ببین فریبا تو ازادی داری کیک میخوری نون میخوری سرخ کردتی میخوری چرا فک میکنی نباید بخوری چرا فک میکنی ک محدودی تو ازادی و من ب عینه خودم اونجا اروم میشم اون ولع پشت محرومیت رو ندارم
ما تفسیرمون از ازادی هم تعییر پیدا کرده
اگه ما از ی فرد متناسب بپرسیم ک تو گرسنه نباشی میخوری تعجب میکنه یعنی چی ک گرسنه نباشی بخوری نمیگم شاید هر از گاهی باشه ولی همیشگی نیس
این ب اندازه خوردن فقط ی رفتار مثبته مثل این میمونه تو ۱۰ کار باید انجام بدی میای ۲۰ کار انجام میدی این اختلاف رو انسانهای چاق چاق شدن معنا کردن اما من اینو اینطور معنا میکنم ک بیگاری کشیدن از بدنه
خب خوردن برای چیه
برای تامین چیزی موادی ک بدن میخواد خب این مواد از سیب میخواد من سیب میدم بهش از برنج میخواد برنج میدم اون اون مواد میگیره بقیه رو دفع میکنه اصلا تو بدن نمیمونه ک بخواد مارو چاق بکنه خب الان فک کن تو باید ۱۰ تا ب بدن میدادی این شده ۱۵ تا خب بدن میاد ی انرژی رو صرف ۵ تای دیگه میکنه ک هیچ سودی نداره نیاز بدن نیس وهمینجوری دفع میشه از بدن
پس ب اندازه خوردن در واقع محدودیت نیس بلکه ی رفتار صحیص با بدن هس
موقی ک گرسنگی نیستی میخوری خب نیاز بدن نیس تو داری ازش بیگاری میکشی هنین
ازادی همینه ک من ازادانه هرچی دوست دارم میخورم
ازادانه بدون درگیری بخورم
ازادانه با حس خوب بخورم
ازادانه حق انتخاب داشته باشم
مثل افراد متناسب
والا من باور ندارم ک خداوند انرزی تامین کننده من رو وصل کرده باشه ب خوردن ن خود بدن بر ای تجزیه وتحلیل مواد انرژی صرف میکنه این مواد خوراکی فقط داره ی سری مواد مورد نیاز برای ادامه حیات رو تامین میکنه گرچه من باور دارم ک این بدن با این عظمت خودشم میتونه این کار بکنه پس ما ب بدن انرژی نمیرسونیم مواد موردنیازشو میرسونیم خود بدن انرژی صرف میکنه برای ازادسازی اون مواده
ی مثال برات میزنم وشرمنده دلم میخواد همه بچه ها درکش کنند
ما هر لحظه بگیم ازادیم بریم دستشویی هر لحظه ما دوست داشته باشیم این اتفاق بیافته
ن
فقط موقعی ک نیازه من دلم میخواد این کارو بکنم
عدا هم همینه هر موقع اون نیاز باشه این کار بکنم
یا بگی من دوست دارم دم ب دیقه ازادو راحت هی برم دستشویی چی میشه خب خسته میشی از زندگی میافتی انرزی نداری
خوردن دقیقا ب این میمونه خارج از نباز خوردن زیاد خوردن باعث میشه هی بدن کار کنه خب چی میشه خسته میشه انرژی تمومش بجای ترمیم ورشد فقط برای تجزه مواد میره
امیدوارم درک کنی من اینطوری خیلی آروم شدم با این تفسیر
با سلام خدمت همگی
هرباری که اومدم لاغر شم به ۵۰ کیلو اضافه وزنم دقت کردم وهیچ وقت توجهی به این نداشتم که کیلو کیلو وقتی اضافه وزن من میریزه این باید باعث خوشحالی من باشه که اونم دراثر کاهش چاقی ذهنی من نه اقدام من درجهت کاهش اضافه وزنم
دراصل حکایت چاقی من حکایت زخم های بدنم هست
خوب یادم که زخم های بدنمو با تسریع بخشیدن به خوب شدن نمیتونم بهبود بدم
من فقط برای زخم هام مرهم میگذارم تا این زخم ها عود نکنه وعفونت نکنه یا روی زخم بیشتر زخم نشه
ویا خشک نشه که ترک بخوره
یعنی درواقع موانع خوب نشدن از میان میبرم
ولی هیچ کاری از دستم برنمیاد که مثلا یک روزه یا یک هفته یا یک ماهه خوبش کنم
اصن دست من نیست
چاقی هم همین
زخم شده متناسبیمون نمیخواد کاری کنم برای زودتر خوب شدنش
مرهمی باشم بردرد چاقی بر موانعی که مانع التیامش میشه
مثلا از چاقیم درد نکشم که چاقم خوشحال باشم که خوب میشه
رفتارامو درجهت التیام زخم قرار بدم
نیام با پرخوری روی زخممو بکنم
نیام با زندانی کردن خودم نمک به زخمم بپاشم
نیام با غصه خوردن روند التیامشو طولانی وغیر قابل تحمل کنم
بیام پانسمان امید بزنم روش
بیام کرم آنتی بیوتیک محبت بزنم روش تا جلوی عفونتشو بگیرم
بیام بعضی وقتا پانسمانشو بردارم تا با هوای عشق وشوق به تناسب وترمیم خوب بشه
این کاریه که باید کنم
من همین کارا از دستم برمیاد پس انجامش بدهم
سلام بر متناسبین جذاب زیبای پولدار .
خب من وقتی نگاه به انسانهای لاغر میکنم بین خودم و اونها فاصله ی زیادی میبینم . میگم وای من کجا اونها کجا .
این یه نگرش اشتباه در مسیر لاغری هست
من در این نوشته یاد گرفتم هر چقدرم که چاق باشم باید بدونم از همون نقطه قادر به لاغر شدن هستم اونم به راحتی . یعنی بین خودم و لاغری فاصله ی ذهنی ایجاد نکنم .
به همه ی اضافه وزنم فکر نکنم بلکه بدونم جسم من همونجور که قدم به قدم خودشو چاق کرده قادره قدم به قدم خودشو متناسب کنه .
من باید لاغر شدن رو برای خودم لذتبخش و آسون کنم . وقتی به اندامهای لاغر نگاه میکنم نگم وای اونها چقدر از من جلوترن کوووووو تا من به اونا برسم .
بلکه به جاش این تفکر و داشته باشم : من با ایجاد فضای ذهنی مناسب هر روز با حس لاغری زندگی میکنم . اندام متناسب دیگران نیومده حس نومیدی و حسرت به من بده بلکه اومده بگه اگه این انسانها تونستن لاغر باشن تو هم میتونی . تازه وضع تو از اونها بهتره چون خیلی از اونها با رنج خودشون رو لاغر کردن و لاغر نگهداشتن . به زور . رنج در چهره هاشون کاملا مشهوده اما ما قراره با لذت لاغر بشیم و لاغر بمونیم .
چون ما در لاغر شدنمون دخالتی نمی کنیم . ما فقط حس زیبای لاغری رو به خودمون میدیم نیروی غیر ارادی وجود ما مارو لاغر می کنه . قرار نیست ما کار خاصی انجام بدیم . ما فقط باید لذت لاغری رو بچشیم . نگاهمون رو در همه جا به لذت لاغری ببریم .
احساس خلاء و کمبود رو با حس زیبای لاغر شدن پر کنیم .
حس توانایی و امید و عشق و اطمینان از لاغر شدن به خودمون بدیم .
گرفتار عجله نشیم که بخوایم با دیگران سر لاغری رقابت کنیم
لاغر شدن رقابت نیست . بلکه بازگشت به وضعیت اولیه تناسب ذاتیمون هست . ما قرار نیست به کسی برسیم ما قراره به اصل خودمون برسیم .
پس مقایسه کردن رو کنار بزاریم . ما از سایر مردم جدا هستیم . هرکس داره توی این دنیا راه خودشو میره . منم راه خودمو انتخاب کنم و راه خودم رو با لذت و اطمینان ادامه بده تا بدون اینکه رنج و زحمتی متحمل بشم به لاغری ایده آلم برسم .
لاغر شدن خیلی لذتبخشه .
من انسانهای لاغر را دوست دارم ولی خودم را نباید با انها مقایسه کنم و حسرت انها را بخورم .
لاغری حسرت ندارد .این لاغری نیست این چاقیست .
لاغری لذت دارد .
این اطلاعات صحیح است .
لاغری حس لذت دارد .
سلام بر متناسبین پر انگیزه .
نمیخوام مرتب بنویسم .
میخوام هر جایی که دلم خواست بنویسم .
یادمه گفته بودم بهتره مثبت بنویسم ولی من فقط جنبه ی مثبت ندارم . باید جنبه های منفیم رو هم بنویسم .
من بازم گرفتار سیاهی شدم . من نه میتونم غذام رو کپ کنم نه میتونم ورزش کنم این دو تا خوره ی ذهن من و بزرگترین مانع لاغر شدن من هستن .
همه حتی خود شما میگید روش شما رژیم نیست ولی باید رفتارتون رو با مواد غذایی درست کنید این جمله منو آزار میده .
نمیزاره لاغر بشم .
حالا خدارو شکر خیلی روی ورزش مانور ندادید ولی بازم فایلهای پیاده روی دارید که اونا میگن رفتار صحیح برای لاغر موندن اینه که ورزش کنید حداقل هفته ای سه بار .
ولی همین دو عامل لاغری رو برای من سخت می کنه .
این دوباور که متناسب بخور لاغر میشی و متناسب حرکت کن لاغر میشی یا اصلا هرطور که شما میگید من اینو نخوردم و از نخوردن لذت ببرید و …. این دو عامل یعنی لاغری برابر با تمرکز روی رفتاره .
این فرمول به راحتی داره منو چاق میکنه .
شما این همه دارید میگید ذهن ذهن این همه میگید رژیم نگیرید . لاغری بدون رژیم بدون ورزش بعد از اون طرف میگید رفتار غذایی شما باید اصلاح بشه .
من نمیتونم رفتار غذاییم رو اصلاح کنم . من میخوام مثل یه آدم چاق رفتار کنم ولی لاغر بمونم چرا باید غذا رو متعادل بخورم . خب من دوست دارم آزاد باشم رها باشم . هر چی دلم خواست بخورم . هر کجا هر زمان هرطور هر اندازه دلم خواست بخورم . این الگوی ذهن منه ولی از نظر شما این الگوی ذهنی یعنی چاقی .
میگید اگه من هرچی دلم بخواد هر زمان و هر کجا و هر طور و هر اندازه بخوام بخورم این یعنی رفتار نامتناسب و رفتار نامتناسب هم باعث چاقی میشه .
پس من چاقم . من هیچ وقت لاغر نمیشم . چون ذهنم این دو فرمولش رو کنار نمیزاره . اگه چاقی براش راحتتره چون راحت چاق میشه ولی اگه لاغری براش سخته خب سخت لاغر میشه .
خودمو یکم رها کنم رفتم تا ۱۰۰ ولی هر چقدر خودمو زجر بدم به وزن ۶۰ نمیرسم چون اصلا نمبتونم خودمو زجر بدم .
این دوفرمول کم خوردن یا متناسب خوردن و پر تحرک بودن برای لاغری نمیزاره من لاغر بشم . چیکار کنم ؟
سلام و درود
هنوز درک شما از موضوع لاغری با ذهن کامل نشده
فرمول های ذهنی شما تغییر نکرده و شما داری آنچه می شنوی رو با آنچه در گذشته انجام می دادی و باعث اذیت شما می شده قضاوت می کنی
شما میگی من از اینکه میزان یا نحوه خوردنم رو تغییر بدم متنفرم
منم با شما موافقم و هرگز نیاز نیست کاری رو انجام بدی که از انجامش متنفری
ولی موضوع اینه که آیا از رفتار غذایی و عملکرد خودت راضی هستی؟
اگه راضی هستی، اگه بعد از خوردن عذاب وجدان نمی گیری اگه رفتار غذایی ات به نظر خودت پرخوری محسوب نمی شه اگه فشار شکم نداری
هرگز نیاز نیست دست به رفتار خودت بزنی
اما اگه از عملکرد خودت احساست بد می شه و ناراضی هستی تکلیف چیه؟
چطور می خوای هم اذیت باشی هم خوشحال باشی؟
کدوم فرد متناسب رو دیدی برای متناسب بودن اذیت بشه؟
پس واقع بین باش
اگه از رفتار خودت ناراضی و عصبانی هستی پس اشتباهه و اگه می خوای به اشتباهت ادامه بدی هیچ مانعی نداره
تصمیم بگیر که می خوام به اذیت کردن خودت ادامه بدی یا نه
بعد نگرشت درباره لاغری با ذهن اصلاح می شه
موفق باشید
سلام دوست عزیزم امیدوارم حالت بهتر شده باشه
راستش رو بگم من که تقریبا یک ونیم ساله دوره رو دارم ولی به اندازه کافی تکرار نکردم مواقعی پیش اومد که فقط گوش میدادم نمیتونستم تمرین انجام بدم بنویسم ولی تقریبا در مسیر بودم وحالا که دوره رو دوباره مثل بار اول دارم گوش میدم مینویسم خیلی درکم ناقصه واقعا خیلی کار دارم .
لاغری رو باید یاد بگیری همون طور که تو دانشگاه درس خوندی وهشت ترم طول کشید من و شما هنوز اول راهیم میدونی داری عجله میکنی یادگیری هم تکاملیه منم وقتی اومدم چالش همش ذهنم میگفت این که همون شد رژیم یا محدودیت؟ همون رژیم هست با احساس خوب؟
ولی از وقتی ادامه دادم ومیدم فهمیدم که من موضوع رو درک نکردم رژیمی در کار نیست رفتارهات به مرور خیلی ناخودآگاه و طبیعی بهتر میشه وتو دیگه چاقیت متوقف میشه تو از کمتر خوردن رنجی نمیکشی ناخودآگاه زود سیر میشی نمی تونی اصلا یک ذره بیشتر بخوری البته اگه خیلی تو مسیر باشی وخیلی خوب کار کنی این رفتارهات ادامه دار میشه ولی اگه شل کن سفت کن در بیاری یک روز خوب عمل میکنی مثلآ دیگه حرص ولع نداری و زود سیر میشی تحریک به خوردن نمیشی اصلا خودکار انجام میشه
ولی اگه چند روز خوب گوش بدی و چند روز نه ؟رفتارهات برمیگرده سیری رو نمی فهمی همش میخوری همش فکرت درگیر غذاها میشه تفریحی می خوری باید تو مسیر باشی تا رفتارهای ناخودآگاهت بیشتر بشه خودکار درست رفتار کنی ؟
خوب اگر خوبم کار میکنی باز رفتار غلط داری هشیاریت بیشتر میشه خودت میدونی که داری غلط رفتار میکنی وباید خود کنترلی یا کنترل ذهن داشته باشی خود تو رها نکنی که هر طوری خواستی انجام بدی کنترل ذهن فقط تو احساس بد نیست که کنترل ذهن تو غذا هم هست باید فکرتو از خوردن منحرف کنی به چیزهای دیگه فکر کنی توجه تواز غذا دربیاری باید ذهنتو کنترل کنی
شما که میگین من دوس دارم هر طوری دلم خواست بخورم بخوابم لاغر بشم نخوام عمل غلطو درست کنم یا انجام ندم وگرنه میشه رژیم
خوب تو تو عصبانیت دوست داری هر حرفی بزنی فحش بدی بزنی همه چی رو درب وداغون کنی بشکنی یا شاید خودتو بزنی خوب این کارو انجام نمیدی شاید چند تا فحش بدی ولی خود تو دیگه نمیزنی نمیکشی چون عصبانی هستی خودتو کنترل میکنی ذهنتو آروم میکنی یا میری بیرون یا یک لیوان اب میخوری یا میخوابی یا گوشی تو چک میکنی.
تو لاغری هم تو مواقع رفتار اشتباه هشیار باید رفتار کنی ذهنتو کنترل کنی تو میدونی سیری ولی باز شیرینی میخوری خوب باید نگه داری وقتی گرسنه ت بود بخوری نه اینکه تحریک به خوردن بشی خودتو وا بدی
خوب نمی تونی کنترل کنی یکی بخور نصف بخور
البته تو لاغری با ذهن رفتار ها خود بخود درست میشه اگه خوب کار کنی شیرینی دیگه اصلا نمیخوای بخوری ولی مواقعی هم هست که ذهن چاق میاد رو میخواد تو رو منحرف کنه اون جاها هست که باید خودتو نشون بدی
تو حال خوب که همه خوبن خوشحالن تو حال بد هست که آدم عیارش مشخص میشه اونایی که بتونن در مواقع حساس وسخت عالی رفتار کنن نتایج عالی میگیرن
تو لاغری هم اینطوره ما دو وجه داریم خیر و شر .
چاقی و لاغری هم همینطوره تو نمی تونی همواره تو جهت خیر حرکت کنی اصلا نمیشه چون جهان پایه اش بر خیروشر بنا شده طبیعی هست آدم رفتارش بعضی وقتها غلط باشه ولی اگه بتونی بیشتر اوقات حالت خوب باشه یا درست رفتار کنی نتایج عالی می گیری وادم موفقی میشی .
خیلی کار داریم اینجا گلم ادامه بدین همه چیز درس میشه اینم از ترفندهای منفی بافته که میخواد تو رو از مسیر خارج کنه .
میدونی اگه با این آگاهی ها من برم دیگه نیام سایت گوش ندم به خدا نمیتونم به راحتی الآن رفتار هام رو درست کنم اینو خیلی قاطع میگم مثلا در موقع گرسنگی بخورم یا سیر شدم نخورم یا بتونم این حجم کم بخورم و راضی باشم من تا زمانی که رو ذهنم کار میکنم درست رفتار میکنم .
گواه سخنم
خیلی ها تو سایت هستن که لاغر شدن با ذهن ولی رها کردن چاق شدن خوب یاد گرفته بودن دیگه رفتار درست میکردن چرا پس نتونستن همین رفتارها رو ادامه بدن ؟
به حرفهام فکر کنید این نظر اول برای خودم بود باید بخونم زیاد یادم نره
موفق باشی
سلام دوست خوبم خیلی ممنون بابت راهنماییهاتون .
خیلی عالی بود . متشکرم که خواهرانه و عالی راهنمایی کردید .
به نام خدایی که در این نزدیکیست 💓💓💓
سلام به دوستان هم مسیرم 🖐️
چاقی زیاد مانع لاغری نمیشود 🌹
چاقی من بعد از ازدواج👩❤️👨 شروع شد این قدر که در خانواده👨👨👧👧👨👩👦👦 شنیده بودم که چاقی در خونواده ما ارثی و ژنتیکیه و همه دخترا و پسرا مون بعد از ازدواج چاق میشن و این عبارت دیگه کلا رفته بود تو ذهن من و خیلی عالی نهادینه شده بود چون افراد خانواده قشنگ با دلیل و مدرک حرف میزدند و چون من اونا رو خیلی دوست🤩 داشتم و دارم و اون زمانم بچه بودم پس حرفا شون برام سند بود و نه تنها من بلکه همه در دوران کودکی حرفایی که از بزرگتراشون میشنوند باور میکنند پس حالا که به این مسیر زیبا هدایت شدیم و به این درک رسیدیم که تاثیر حرف ها و نقش باورها در زندگی خیلی بیشتر از سعی و تلاشی که برای کار و هدفی انجام میدیم تاثیر گذاره و اینکه ما یک پله از بقیه بالاتر هستیم بنابراین سنجیده حرف بزنیم چون حرف زدن روی شکل گیریه باورهای فرزندان و اطرافیان مون خیلی تاثیر داره و تا دل تون بخواد تو این زمینه الگو دیده بودم تا اینکه نوبت خودم شد به محض اینکه ازدواج 👩❤️👨کردم شاید یک ماه طول نکشید که بدنم پر شد و هر کس منو میدید اولین حرفی که بهم میزد این بود که تپل شدیا مراقب خودت باش راستش اون اوایل بدم نمیومد ولی کم کم این اضافه وزن که به صورت صعودی هم بود و با بارداری و زایمان بدتر شد داشت آزارم میداد و دیگه از چاقی بیزار بودم و مرتب به دنبال راهی برای خلاصی از چاقیم بودم و هر کس هر راهی و پیشنهاد میداد و یا خودم تو اینترنت یا جایی مطلبی ، چیزی میخوندم اون راه و پیشنهاد و امتحان میکردم الان که یادم میاد میبینم که چقدر برای رسیدن به لاغری تلاش میکردم و نتیجه نمیگرفتم (دمنوش های تلخ و بدمزه ، عرقیات گیاهی زهر مار ی ، پودرهای لاغری تلخ ، ورزشهای سنگین ، پیاده روی های طولانی ، عرق ریختن های پشت سر هم که خودم حالم بد میشد ، باشگاه ، گن های تنگ لاغری نایلونی …….) دلم به حال خودم میسوزه چقدر رنج کشیدم ، چقدر تلاش کردم البته که مقداری از وزنم کم میشد اما چه فایده که ماندگار نبود و به محض تموم شدن مدت زمان استفاده از هر روشی اون لاغری به دست آمده هم از بین میرفت درست مثل غول چراغ جادو در فیلم ها که اگه این چراغ جادو به دست کسی میافتاد فقط زمانی که اون فرد دستی به چراغ میکشید غولی از اون بیرون می یومد و آرزوهای اون فرد و براش برآورده میکرد و به محض اینکه اون غول حالا به هر دلیلی میرفت تو چراغ اون آرزوها و خوشی های اون فرد هم ناپدید میشدند و اون فرد دوباره بر میگشت سر جای اولش درست شده حکایت ما افراد چاق و روشهای نادرستی که برای رسیدن به لاغری استفاده کردیم همه شون مثل همون چراغ و غولش جادویی هستند فقط تا زمانی که از اون روشها استفاده میکنیم جواب میده و زمانی که اون روشها رو رها میکنیم دیگه جواب نمیده .چون تموم این روشها تلاش روی جسم افراد در حالیکه لاغری اصلا کاری به جسم نداره برای لاغر شدن باید اول از ذهن شروع کرد اصلا همین که من خودم قبل از ازدواج لاغر بودم و بعد از ازدواج چاق شدم کاملاً نشون میده که چاقی و لاغری ذهنی صورت میگیره وگرنه من که لاغر بودم پس چرا چاق شدم ؟مگه غیر از اینکه ذهنم کلی فرمول های نادرست داشته که در زمان خودش در جسمم نمایان شده چون من باور و ایمان قلبی داشتم که چاقی در خانواده و اقوام ما ارثی و ژنتیکیه و من بعد از ازدواج چاق میشم و پذیرفتن همین باور باعث شد که چاقی در زندگی واقعی من اتفاق بیوفته و من اونو تجربه کردم ولی از زمانی که از طرف خداوند متعال به این مسیر زیبا🛤️ هدایت شدم با استفاده از محتوای آموزشی و راهنمایی های ارزشمند استاد گرامی این باور من شکست و با شکستن اولین و بزرگترین و قوی ترین باور من در مورد ارثی بودن چاقیم همون اوایل کاهش وزن من شروع شد و من به وضوح احساس میکردم که وزن و سایزم در حال ریزش و کم شدنه و کم کم هر کس منو میدید میگفت لاغر شدی و من هروز ایمان و اشتیاقم به درستی این روش بیشتر میشه🥰🥰 و لاغری با قدرت ذهن نه تنها در جنبه لاغری بلکه در تمام جنبه های زندگی من تاثیر گذار بوده و هست تازه گیها از خداوند یک چیزی درخواست کردم و خداوند اون خواسته منو به بهترین شکل تو دامنم گذاشت الهی شکر خدایا ممنونم سپاسگزارم که همیشه حواست به من هست و صدامو میشنوی همین الان با نوشتن این موضوع دوباره حالم خوب شد .🎊🎊🎊
با خوندن این مقاله به این درک رسیدیم که هر کسی اگه هر چقدر هم که چاق باشه بازم این اضافه وزنش نمیتونه مانع لاغری اون فرد بشه چون چاقی و لاغری ربطی به جسم نداره و اگه فرمولهای ذهنش تغییر کنه جسم هم خود به خود تغییر میکنه پس اگه در مسیر درست هستی ولی هنوز چاقی نگران نباشید چون داره فرمولهای ذهنیت تغییر میکنه و کمکم تغیرات در جسمت نمایان میشه واین تغییرات زمان بره و در افراد مختلف متفاوته و بستگی به ایمان و باور هر فرد داره و ممکنه این تغییر برای یکی زود اتفاق بیوفته و برای دیگری دیرتر پس خود مونو با هیچ کس مقایسه نکنیم و عجله نداشته باشیم چون ممکنه که این طوری لیز بخوریم و از مسیر درست خارج و منحرف بشیم عوضش به این فکر کنیم که هر کس که در مسیر درست باشه هر چه قدر هم که کند پیش بره و درست عمل کنه بلاخره به مقصد میرسه بهشت را به بها دهند به بهانه ندهند پس به بهانه های الکی خودمونو از بهشتی که بهش خیلی نزدیک شدیم دور نکنیم .
اگه من لاغر بشم و به اون ایده آلی که در ذهنم هست برسم (که البته من همین الان هم متناسب هستم ) دنیا برام بهشت میشه هر لباسی👗🧥👚🎽👕👖 با هر رنگ و سایزی که دوست داشته باشم میپوشم و لذت شو میبرم ، در مجالس کفش پاشنه بلند👠👠 میپوشم و چون متناسب شدم دیگه فشار روی کمر و پاهام نمیاد و بعدش دیگه کمرو پاهام درد نمیگیره ، موقع پیاده روی از همسرم تندتر🏃🏃🏃 راه میرم و نفسم به شماره نمی یوفته ، کت و شلوار و کت و دامن های سایز کوچک و با هر رنگی که دوست دارم میپوشم و در مجالس میدرخشم ، هر چقدر که بچه هام دوست داشته باشند با ها شون بدو ، بدو ، و بازی میکنم و زود خسته و عصبی نمیشم ، شلوارهای لی 👖👖سایز کوچک میپوشم و کیف میکنم ، زمانی که میرم خرید خیلی وقتم گرفته نمیشه چون هر نوع لباسی که بخوام بخرم در هر سایز و رنگی💃💃 که بخوام فرشنده زود برام میاره و میگه سایز شما هر رنگ و مدلی که بخواهید داریم و من زود انتخاب میکنم وکارم سریع تموم میشه و همه اطرافیانم دوست دارند با من بیان خرید چون وقت شونو نمیگیرم و اذیت نمیشن ، چونکه متناسب شدم سبک ، سبک🤸🤸 شدم و برای بلند شدن و نشستن هیچ مشکلی ندارم و خیلی تند و فرز شدم و کارها مو در کمترین زمان انجام میدم باز کلی وقت اضافه میارم ، و اگه دیگران هم نیاز به کمک داشته باشند میتونم به اونا هم کمک کنم ، سالم و سرحال و شاداب و جوان و زیبا شدم و هیچ دارویی استفاده نمیکنم چون با متناسب شدنم همه بیماری ها و چربیهای اشباع و اضافی از جسمم برای همیشه بیرون شدند و من دارم از تموم زندگیم لذت میبرم و تک تک لحظات زندگی مو با عشق زندگی میکنم . الهی شکر بخاطر هدایتم به این مسیر زیبا .🤗🥳🤩😍🥰
لاغر شدن آسون ترین کار دنیاست اگه راه شو بلد باشیم . 🌷
با تشکر از زحمات استاد گرامی🙏🙏🙏🌷🌷🌷
با آرزوی بهترین ها برای خودم و همه دوستان🌷
سلام استاد گرامی
یادم وقتی میرفتم مدرسه راه طولانی و شیب داری بود و با خودم میگفتم تا ماشین ابی برو تا تیر برق برو و مسیر در ذهن بچه گانم تقسیم میکردم یک بار که ۲۳ کیلو وزن کم کردم ترازو نداشتیم و هر دو هفته یک بار خونه خواهرم خودم وزن میکردم و با خودم میگفتم دفعه بعد یک کیلو دیگه کم میکنم و از کاهش وزنم لذت میبردم
استپ وزنی بزرگترین مانع لاغری که به صورت یک باور اشتباه در اومده
دوست دارم لاغر شم تا بتونم زمستونها پالتو و پوتین بپوشم
و تابستونها لباسهای نخی و رنگی و زیبا
دوست دارم هیچ محدودیتی برای خربد نداشته باشم
و به ورزشهای مورو علاقم رو بیارم
وقتی ب گذشته خودم نگا میگنم میبینم ک واقعا من وقتی چاق شدم اصلا نگفتم ۲۰ کیلو افزایش خواهم داش همش میگفتم مثلا ماه رمضونه من ۵ کیلو افزایش خواهم داشت
اما در زمان رژیم هی میگفتم باید ۲۵ کیلو کاهش داشته باشم بخصوص ک برنامه مانکن نصب کرده بودم ک مقدار اضافه وزن و حساب میکرد هفته های لاغری میزد چقد برا من وحشتناک بود خسته شده بودم از غول عددی ب نام ۲۵ کیلو
همون لحظه امیدم از دست میدادم
اگر لاغر شم اعتماد ب نفسم بالا میره میتونم لباسهایی ک دوس دارم با رنگهای شاد و مدلهای شیک بپوشم حق انتخاب خواهم داشت شلوار ها و پیراهنهای متنوع خواهم پوشید کوچکتر دیده میشم شادتر و سبکتر میشم دیگه کمرم و پاهام درد نمیکنه راحتر میتونم باشم
فریبا جان بدون ک تو یدفعه ۳۰ کیلو افزایش نداشتی گرم ب گرم کیلو ب کیلو افزایش داشتی ک جمعش شده اینها اینا اضافن اینا میرن اما صبورباش کم کم و یواش یواش مهم نیس ک ب ایده ال برسی مهم اینک تو مسیر باشی نتایج حاصل میشه من ایمان دارم راهی ک خدا بهم نشون داده راه درسته من عاشق این مسیرم و خواهم موند تا نتیجه اعتماد ب خودم و سایت نشون بدم من مطمئنم ک لاغر میشم