0

استفاده از قوانین در عمل (قسمت اول)

قانون جذب عملی
اندازه متن

سال 93 بود که در یک شب سرد زمستانی در حالی که مشغول گله و شکایت از اوضاع و شرایط زندگی برای یکی از دوستانم از طریق چت کردن بودم به مباحث موفقیت فردی هدایت شدم.

از آن شب تا به امروز هر روز در مسیر یادگیری و درک قوانین جهان هستی برای خلق شرایط و تغییر زندگی هستم.

درست است که پس از چندماه شرایط زندگی من شروع به تغییر کرد اما به عقیده من از همان شب اول زندگی من دگرگون شد چون من دگرگون شدم.

خیلی از علاقمندی های روزمره را ترک کردم و زمانم را صرف تحقیق و مطالعه درباره اصول موفقیت فردی و درک قوانیین کردم و هر روز شور و اشتیاق من برای درک و البته عمل کردن به آنچه می آموزم بیشتر می شد.

از نکات جالب توجه درباره خودم این است که بیشتر از آنکه مشتاق یادگیری و کشف قوانین باشم مشتاق عمل کردن به آنچه که درک کرده ام هستم.

نمی دانم این نگرش به چه شکل در من ایجاد شد اما از همان روزهای اول آشنایی با قانون جذب مشتاق عمل کردن برای تغییر زندگی بودم و این درحالی است که در این چند ساله با افراد زیادی مواجه شدم که سال هاست در حال مطالعه و یادگیری هستند اما تغییری در نگرش و عملکرد آنها ایجاد نشده است و طبیعتا سعی و تلاش آنها نتیجه خاصی نداشته است.

عقیده من به عمل کردن برای تغییر شرایط به حدی قوی است که تمام دوره های آموزشی که بعد از کسب موفقیت های مختلف آماده کردم بر مبنای عمل کردن می باشند.

به این ترتیب که هر جلسه شامل توضیحات تئوری و تمرینات عملی برای درک و به کارگیری قوانین جهان هستی می باشد و افرادی که در انجام تمرینات اشتیاق و استمرار دارند قطعا نتیجه عالی کسب می کنند.

اشتیاق من به عمل کردن سبب شد که همیشه عملکردم در شرایط زندگی روزمره را مورد بررسی قرار داده و از این طریق نقاط قوت و ضعف خودم را شناسایی می کردم و هرجا نیاز بود با تمرکز و استمرار بیشتر برای تغییر و بهبود عملکردم اقدام می کردم.

به عقیده من زمانی که شرایط زندگی تغییر می کند فرصت خوبی برای محک زدن خودمان است.

تا زمانی که در شرایط یکنواخت و تکراری روزمره قرار داریم نمی توان میزان تاثیر آگاهی در تغییر عملکرد را تشخیص داد اما زمانی که اوضاع و شرایط تغییر می کند و زندگی روزمره از حالت تکراری خارج شده و شرایط گوناگون در زندگی ایجاد می شود فرصت خوبی برای بررسی عملکرد خود بر اساس قوانین جدیدی است که به صورت آگاهانه برای یادگیری و به کارگیری آنها اقدام کرده ایم.

مسافرت رفتن به نظر من یکی از موقعیت های مناسب برای تحلیل عملکرد خود می باشد.

تنوع شرایط مسافرت به نسبت محل زندگی همیشگی سبب می شود که ما در شرایط گوناگون محیطی قرار بگیریم. این شرایط باعث بروز واکنش در ما می شوند.

واکنش های ما به محرک های بیرونی که همان شرایط هستند بر اساس فرمول های ذهنی صورت می گیرد. بنابراین فرصت خوبی است که بررسی کنیم آیا واکنش های ما نسبت به شرایط جدید بر اساس فرمول های ذهنی گذشته است یا بر اساس فرمول های ذهنی جدید.

از این رو تصمیم گرفتم در طی چند قسمت درباره تجربیات عمل کردن به قوانین توسط خودم را مورد بررسی و تحلیل قرار داده و از این طریق ضمن مرور آنچه در این سالها آموخته ام، میزان موفقیت در عملکردن به قوانین را مورد بررسی قرار دهم.

اطمینان دارم آگاهی که در این مستند آموزشی ارائه خواهد شد به من و دوستانم کمک می کند تا نگرش و عملکرد بهتری در زندگی داشته باشیم.

برای استفاده بهتر از این مجموعه آموزشی پیشنهاد می کنم در هر جلسه قوانین ذکر شده را استخراج کرده و درباره آن در بخش نظرات برداشت خود را بنویسید. به این ترتیب علاوه بر کمک به خود برای درک بهتر قوانین به دیگران کمک می کنید تا برداشت بهتر و عمیق تری از نکات آموزشی هر جلسه داشته باشند.

منتظر خواندن نوشته های شما هستم

همراه همیشگی شما: رضا عطارروشن

با دادن ستاره به این مطلب امتیاز بگیرید.

Rating 4.39 from 46 votes

https://tanasobefekri.net/?p=30993
برچسب ها:
28 نظر توسط کاربران ثبت شده است.

دیدگاهتان را بنویسید

اندازه متن دیدگاه ها
      امتیاز کاربر: 0
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 609 کلمه

      به نام الله

      سلام به دوستان مسیر تناسب 

      ما انسانها بر حسب شرایط زندگی و عوامل بیرونی تجربیات مختلفی رو در زندگی میبینم و تجربه میکنیم که به اونها واکنش نشون میدیم اکثر انسانها سعی میکنند الگوی رفتاری ثابتی رو انتخاب کرده و از اون پیروی کنند و اون رو به عنوان یک خصیصه اخلاقی یا حتی یک استراتژی در زندگی به کار می‌گیرند ولی من شخصا افراد کمی رو میشناسم که جرات و جسارت تعییر و شکستن الگوهای فکری قدیمی رو داشتن و نوع نگرش به زندگی رو عوض کردند.

      در اکثر سالهای عمرمون اکثر ما درگیر این الگوهای ثابت هستیم و خودمون رو با برچسب های گوناگونی مثل خجالتی پر حرف زودباش عصبانی مودب مردم دار و غیره تعریف میکنیم و کل عمرمون رو درگیر این اتیکت ها هستیم و همین برچسب ها در بسیاری از موارد سد و معبری برای تغییره

      نقش هایی که در زندگی به عنوان فرزند مادر پدر خواهر معلم استاد و یا هر چیز دیگه ای که تعریف میکنیم هم‌میتونه عاملی برای ثابت موندن ما در اون الگو باشه 

      من هر وقت به زندگی پدر مادرهای اطرافیان خودم دقت نیکنم و حتی والدین خودم میبینم در تمام طول زندگی بچه ها رو محور همه فعالیتهای خودشون قرار دادن و یلی از شکست ها ناکامی و خستگی یا افسردگی خودشون رو نسبت دادن به نقش پدری یا مادری 

      مثلا حتی الان هم تعریف شده نیست که من به عنوان مادر دو فرزند تنهایی بدم سفر یا فعالیت هایی که دوست دارم انجام بدم چون جامعه و اطرافیان منو مسئول بچه هام میدونه و هر گونه اشتباهی از سمت من ملامت میشه پس هر طوری که فکر میکنیم ما در این تله های قراردادی گیر کردیم ولی اونهایی که جرات کردند چی مادر یا مدری که برای روحیه خودش ارزش قائل میشه و خودش ر پایبند خانوداه و بچه نمیبینه یه ادم بی فکر نیست برعکس کسی هست که میدونه تعییر روحیه و انرژی اون منجر به نشاط بیشتر در خانواده اش میشه مادری که ورزش میکنه در جهت تغییر قدم برمیداره کتاب میخونه و سعی میکنه الگوهای فکری جدیدی رو مایه ریزی کنه موفقتر از مادری هست که دائم در آشپزخونه مشغول پختن غذا های خوشمزه اس البته من خودم یه مادرم و مقصودم از این حرفها سلب مسئولیت نیست شاید هیجان انگیزترین بخش زندگی ما اون قسمتی که متوجه میشیم در حال تغییر هستیم مثلا در دورهمی با

      ی

       دوستان یا چت های گروهی یا بحث های خانوادگی ما راحت میتونیم تغییر در نوع نگرش خودمون رو نسبت به مسائل بسنجیم این تغییرات گامهای کوچکی در جهت خودشناسی و بهبود کیفیت زندگی ماست در حین این جمعها متوجه شدم ادمها علیرغم میزان تحصیل با مرتبه اجتماعی تمایلی به تغییر ندارن و جالب‌تر اینکه برای انجام ندان هر کاری بهانه های جورواجور دارند و خیلی وقتا مسؤلیت های زندگی رو مانعی برای رسیدن به خواسته هاشون میدونن مثلا باشگاه نمیرن چون بچه ها تنها هستن کناب نمیخونن چون بچه کوچیک لجبازی میکنه و هزاران اما و اگر دیگه 

      خودم یادمه مدتها بود دنبال تکمیل دوره ای بودم که ارزوش رو  داشتم .مهارت من در اون دوره در حد نسبی بود ولی دلم میخواست پیشرفت کنم اوایل زندگی متاهلی رو مانعی برای حضور در دوره میدیدم بعد به یمن پیشرفت تکنولوژی همه دوره ها آنلاین شد ولی باز هم بچه ها مدرسه شون و …بهانه جور میکردم ولی یه بار به خودم گفتم تا دلت بخواد بهانه هست تو که همیشه ادمهای سخت کوش رو تحسین میکنی پس چرا بهانه جور میکنی 

      البته یه عامل دیگه این بود که من پیشرفت در اون دوره رو همراه با سختی میدیدم ولی دارم یاد میگیرم اساس دنیا بر راحتی آسایش ولذت بردن هست و اگه اراده کنی زمان مناسب و متریال مناسب برای پیشرفتت جور میشه

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 48 از 10 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      امتیاز کاربر: 0
      همیاری
      محتوای دیدگاه: 183 کلمه

      سلام 

      با اجازه استاد میخوام به این سوال شما جواب بدم چون خودم هم متاهلم و درک میکنم سوالتون رو از روی ادی شما حدس میزنم خانم باشید دوست عزیز به نظر من خمه چی به خود آدم برمیگرده مقوله اعتماد اول در وجود خو  استاد شکل گرفته و براشون کاملا بدیهی بوده که همسرشون باید بهشون اعتماد کنند و به خواسته ها و علاقشون احترام بزارن یعنی در جهت تحقق هر خواسته ای قدم اول لایق دونستن اون برای خودمونه و اینکه کاملا بدیهی و طبیعی هست که من این خواسته رو بدست بیارم ایشون در مسیر لاغری نشون دادن که دنیا باید در جهت خواسته شون حرکت کنه و لاغری رو بهشون هدیه بده در مقوله ارتباط با همسر شما فقط باید به خواسته هاتون ایمان داشته باشید و خودتون رو لایق محبت عشق بی قید و شرط و اعتماد شریکتان بدانید اگه کوچکترین خللی در خواسته تون باشه یا در اعماق وجودتون تردید داشته باشید دنیا در جهت همون حرکت میکنه و شما بی اعتمادی یا عدم عشق و علاقه در قالب رفتار اطرافیان که شامل شریک زندگیتون میشه خواهید دید

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 10 از 2 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم