برای رهایی از چاقی باید هنر لاغر شدن را بیاموزید. همانگونه که در گذشته هنر چاق شدن را آموخته اید.
همه افراد چاق در تلاش برای لاغر شدن از روش های گوناگون هستند درحالی که تنها روش لاغر شدن آسان و ماندگار استفاده از همان روشی است که با آن چاق شده اید، و آن قدرت ذهنتان است.
داستان چاقی من
تا همین چند سال گذشته چاق بودم.
چاقی از زمان کودکی همراه من بود. اگرچه اصلا از آن خوشم نمی آمد و بارها برای رهایی از چاقی تلاش می کردم اما بیش از ۳۵ سال از عمرم با چاقی گذشت.
چاقی سی و پنج سال شاهد رنج و ناراحتی من از حضورش در جسمم بود، اما حاضر به ترک محل اقامت خود نمی شد.
بارها برای رهایی از چاقی تلاش می کردم اما زورم به اضافه وزن نمی رسید و نتیجه ای حاصل نمی شد.
البته از حق نگذریم دو سه باری در حد چند کیلو کاهش وزن و سایز را تجربه کرده بودم اما آنچه از لاغر شدن را که با زحمت و سختی فراوان به دست می آوردم به راحتی آب خوردن از دست می دادم
همیشه این سوال در ذهنم بود که:
چرا به سختی لاغر می شودم اما به راحتی چاق می شوم؟
مهمترین آرزوی من
رهایی از چاقی مهمترین آرزوی من در زندگی بود که البته هیچ امیدی برای تحقق آن نداشتم چون ۳۵ سال چاق بودن به من ثابت کرده بود که من لاغر بشو نیستم و سرنوشت من چاقی است.
از کودکی میلیون ها بار از والدین و اطرافیانم شنیده بودم که ژنتیک من چاقی است. همیشه من را با عموهایم مقایسه می کردند و تلاش می کردند اثبات کنند که من شبیه عموهایم که همه چاق بودند هستم.
بدون اینکه آزمایشی انجام شود من را متحم به کم تحرکی و پایین بودن سوخت و ساز می کردند.
تلاشم برای لاغر شدن پیوسته نبود و معمولا هر وقت از چاقی خیلی اذیت می شدم یا شنیدن حرف ها و نصیحت های دیگران سبب می شد از خودم و وضعیت چاقی ام متنفر شوم، تصمیم قاطع می گرفتم که باید لاغر شوم.
هربار برای لاغر شدن به دنبال روش جدیدی بودم. روشی که در مدت کوتاهی بتواند مقدار زیادی از وزن من را کاهش دهد و من را به رویای لاغری برساند.
البته عجله من برای لاغر شدن به خاطر خودم نبود بلکه بیشتر به این دلیل بود تا جواب دندان شکنی برای آنانی داشته باشم که همیشه مرا بخاطر چاق بودن و لاغر نشدن سرزنش می کردند.
رژیم های مختلف، ورزش های سبک و سنگین، داروهای عطاری و قرص های لاغری، گن های لاغری و خلاصه هر وسیله، دارو یا برنامه رژیمی برای لاغری پیدا می کردم را برای مدتی استفاده می کردم اما نتیجه همه آنها چیزی جز احساس شکست و ناامید شدن از لاغری نبود.
داستان رهایی از چاقی من
به لطف خدا در سن ۳۵ سالگی با موضوع ذهن و قدرت ذهن در خلق زندگی آشنا شدم. اتفاقی که سال ۱۳۹۶ رخ داد و مرا مصمم کرد تا برای رهایی از چاقی حرکت خود را آغاز کنم. حرکتی که کماکان ادامه دارد.
آنچه درباره ذهن و قدرتش در خلق آرزوها و شرایط زندگی می خواندم و می شنیدم مرا به این واداشت که از قدرت ذهن برای خلق آرزوی لاغری استفاده کنم.
تصمیمی که بیشتر خنده دار بود تا کارآمد، چون همه روش های قبلی که ادعا می کردند در چه مدت چه مقدار کاهش وزن خواهم داشت را استفاده کرده بودم و نتیجه ای کسب نکرده بودم و اکنون می خواستم از قدرت ذهن برای رهایی از چاقی استفاده کنم.
روشی که نه کسی درباره آن ادعایی داشت و نه صحبتی درباره لاغری با ذهن شنیده یا خوانده بودم.
تصمیم من برای لاغر شدن با قدرت ذهن بیشتر برای سرگرمی بود نه لاغر شدن چون در شروع این تصمیم هیچ امیدی به لاغر شدن نداشتم.
مدت ها مشغول این بازی سرگرم کننده بودم و تمرینات ذهنی برای لاغر شدن انجام می دادم.
تمریناتی که نه کسی قبل از من انجام داده بود و نه نتیجه ی انجام آنها مشخص بود.
بیشتر از اینکه به فکر نتیجه از روش لاغری با ذهن باشم، مشغول شدن به نوشتن، تجسم کردن و فکر کردن به لاغری برای من خوشایند بود و به همین سبب حدود 2 سال این بازی سرگرم کننده را ادامه دادم.
به لطف خدا تغییرات بسیاری در سطح فکر و نگرش من ایجاد شد و احساس من از چاقی و ناامیدی برای لاغر شدن به احساس توانمندی برای لاغر شدن تغییر پیدا کرد و پس از مدتی تغییرات جسمی در من شکل گرفت.
تغییراتی که برای من لذت بخش و برای دیگران باور نکردنی بود.
هرچه بیشتر ادامه دادم تغییرات واضح تر شد و سوال اطرافیان که از چه روشی برای لاغری استفاده می کنم بیشتر شد.
چگونه می شود با قدرت ذهن لاغر شد؟
سوال بسیاری از افرادی که مثل من چاق بودند و دوست داشتند لاغر شوند این بود که:
چگونه می شود با قدرت ذهن لاغر شد؟
موضوعی که جواب آن سالهای قبل برای خودم هم مبهم بود و از روزی که سعی کردم ذهنم را برای لاغر شدن برنامه ریزی کنم، به مرور با کسب نتایج اولیه و مشاهده نشانه های تاثیرگذار بودن این روش فوق العاده، ایمان و باورم به قدرت ذهن در لاغر شدن بیشتر و بیشتر شد.
زمانی که در مسیر لاغری با ذهن به تمرین و تکرار مشغول بودم تمرینات ذهنی زیادی را به کار گرفتم و خیلی سعی کردم تا بهترین تمرین ها که بیشترین تاثیر را روی ذهن و عملکرد من دارد را شناسایی کرده و بیشتر بر تکرار آن تمرینات تمرکز داشته باشم.
هرچه تغییرات من بیشتر می شد و سایز و وزن من کمتر می شد، شور و اشتیاق من برای ادامه دادن اضافه میشد.
از روزی که اولین گام برای لاغری با ذهن را برداشتم تا امروز که به لطف خدا سالهاست از رنج چاقی فاصله گرفته ام هر روز در جستجوی دستیابی به راهکارهای بهتر و ساده تر برای آموزش چگونه لاغر شدن با قدرت ذهن هستم.
به لطف خدا نتیجه عالی خودم و افراد زیادی که در طی این چند سال از آموزشهای من استفاده کردن سبب شد که با تمرکز بیشتر و برنامه ریزی منظم تری به معرفی و گسترس این روش شگفت انگیز ادامه بدهم و البته لطف خدای مهربان در هدایت دوستانم به سمت من و این روش نقش اصلی در گسترش این روش شگفت انگیز داشته است.
نتیجه این فایل آموزشی
به دلیل سوال دوستان بی شماری که علاقمند به استفاده از این روش برای رهایی از چاقی و خلق زندگی جدیدی برای خود هستند تصمیم گرفتم در قالب یک فایل آموزشی تصویری چگونگی لاغر شدن با قدرت ذهن را توضیح دهم.
امیدوارم عزیزانی که علاقمند به لاغر شدن هستند اما به هر دلیلی نتوانسته اند به رویای خود جامه عمل بپوشانند با دیدن این فایل تصویری فوق العاده انرژی و توان مظاعف پیدا کنند و با همت عالی قدم در مسیر صحیح لاغری بگذارند.
به لطف خدای مهربان شما هم مثل من و سایر دوستان شگفتی سازی که از دوره ورود به سرزمین لاغرها (گام اول) برای خلق رویای خود استفاده کرده اند میتوانید به راحتی و تنها با اندکی تلاش و مقداری بیشتر صبر و استمرار به رویای چندین ساله خود دست پیدا کنید.
لاغر شدن موضوعی است که تغییرات زیادی در جنبه های مختلف زندگی ما بوجود می آورد. شما هم میتوانید با استفاده از آموزش لاغری با ذهن سعی در خلق زندگی جدیدی برای خود داشته باشید و زندگی جدیدی را به خود و اطرافیانتان هدیه کنید.
دیدگاه تاثیرگذار صبا عزیز
چقدر درست و قشنگ بودن این آگاهی ها
مطمعنم خودتون هم نمیدونید چقدر با این فایل ها ایمان و امید ما بیشتر میشه برای ادامه دادن و رهایی از چاقی!
تک تک جملات رو باید قورت داد و آنقدر تکرار کرد تا چیزی فراتر از یه آگاهی بشه توی ذهنمون.
دقیقا درست گفتید و من چقدر با این حرفای شما احساس نزدیکی میکنم.
من سال ها بود که با آرامش غذا خوردن رو تجربه نمیکردم و اصلا نمیدونستم چه موهبتیه.
هر وقت گرسنم میشد استرس میگرفتم چون میدونستم قراره کلی پرخوری کنم و بعدش اون احساس بد بیاد سراغم برای همین به خودم گرسنگی میدادم.
فکر میکردم اگه گرسنگی بکشم خیلی بهتر از اینه که برم غذا بخورم و هم چاق بشم، هم عذاب وجدان بگیرم، هم از خودم بدم بیاد، هم بخوام از فشار معده بالا بیارم و مشکلات جسمی و روحی پیدا کنم.
اما این تصمیماتم فایده نداشت ، تا شروع میکردم به غذا خوردن انگار تمااااام قولایی که به خودم داده بودم بخار میشد و میرفت توی فضا، انگار اصلا از اول وجود نداشتن.
این همه به خودم میگفتم به اندازه میخورم، همون جوری که توی رژیم گفته از مواد غذایی مصرف میکنم ولی همینکه پام میرسید سر سفره انگار مغزم یه بشکن میزد و میگفت تا میتونی بخور، بخور بخور و دیگه من تو حال خودم نبودم.
چه قدر خاطرات زشت و بدی هستن حتی با مرور کردنشون هم حالم بد میشه دیگه چه برسه به انجام دادنش.
ته این مسیر برای من لاغریه و خدا ته مسیر منتظرمه و من به زودی خدا رو توی آینه و توی اندام متناسبم میبینم.
ولی این خیلی مهمه که من درست رفتار کنم و پرخوری نکنم چون این کار واقعا زشته، بی احترامی به این جسم با ارزشمه، من وقتی برادرم یه چیزی میخوره و پوستشو همینطوری رها میکنه تو خونه خیلی بدم میاد و همش بهش میگم مگه خونه سطل آشغاله که پوسته ها رو همینطوری ول میکنی رو زمین ولی دست بر قضا خودم با پرخوری دارم همین کارو با جسمم میکنم و آشغالایی که بدنم هیچ نیازی بهشون نداره رو دارم خالی میکنم تو بدنم.
در واقع بدن من از پرخوری چاق نمیشه ازین چاق میشه چون ناراحته که دارم باهاش این رفتار ها رو انجام میدم و هر روز بهش بی احترامی میکنم ولی من به خودم قول دادم ، قول دادم که هر روز یک قدم بر دارم و به هدف خودم نزدیک تر بشم.
همین چند روزی که دارم مطالب رو پیگیری میکنم رفتارم تغییری نکرده چون من یه مدتی کم و بیش دور بودم از فضای لاغری با ذهن و به خودم حق میدم که به همین زودی رفتارم تغییر نکنه و باید با ته نشین شدن دوباره ی این اطلاعات برگردم به حالت عالی خودم.
ولی همین دو روزه خیلی احساس بهتری نسبت به خودم دارم چون دارم به قول هایی که به خودم دادم عمل میکنم و این یعنی احترام به خودم . نمیدونید چه احساس قشنگیه که صبحا وقتی دارم گزارش روز قبلم رو مینویسم به خودم بگم که لاغری با ذهن رو انجام دادم و بعد جلوش یه تیک بزنم:)))) این احساسو با هیچ چیز عوض نمیکنم.
توی فایل همون حرفای عالی همیشگی رو زدین که دوست دارم برای خودم تکرارشون کنم:
۱: لاغر شدن مثل یادگیری یه زبان جدیده باید هر روز پیگیریش کنی ، تمرین انجام بدی و تو ذهنت با خودت هر چند با غلط املایی و گرامری ولی با اون زبان با خودت حرف بزنی تا آگاهی های جدید برات مرور بشن و کم کم جایگزین زبان قدیمی بشن
۲: هر روز باید یک گام بر داری . نه دو گام نه با عجله بلکه یک گام ولی اونقدر اون گامو تکرار کن که ملکه ی ذهنت بشه هیچ اشکالی نداره یک فایل رو هزار بار گوش داد ؛ اینکه یه فایلو هزار بار گوش بدی بهتر از اینه که هزار تا فایلو فقط یه بار گوش بدی.
۳: تنها روش صحیح لاغری ، لاغری با ذهنه . با روشای دیگه هم میشه لاغر شد ولی اول اینکه باقی نمیمونه و همونطور که باد اورده اون عدد جدید روی ترازو رو ، همون طور هم باد میبرتش و دوم اینکه ما با رژیم و ورزش و دمنوش و عمل جراحی هیچ تغییری در سبک زندگی مون ، فکر کردنمون ، تصمیم هامون و انتخاب هامون اتفاق نمیوفته.
لاغری با ذهن به این خاطر صحیحه چون ما توی این روش تبدیل به یه آدم متناسب نمیشیم بلکه تبدیل به انسانی میشیم که لیاقت و شایستگی متناسب شدن و متناسب موندن رو داره . ما اینجا تبدیل به این قهرمان میشیم وگرنه رژیم گرفتن و لاغر شدن و برگشتن سر خونه ی اول که از همه بر میاد مگه ما کم رژیم گرفتیم؟
من خودم تمام وقتم رو میزاشتم برای انجام هر چه بهتر رژیم ولی کو نتیجش؟
اگه نتیجه داده بود که الان اینجا نبودم و خداروشکر که نتیجه نداد و خداروشکر که چاق شدم تا بتونم این سایت رو پیدا کنم و روش زندگی کردن رو یاد بگیرم
این روش فقط از قهرمانا بر میاد ، منم قهرمان داستان خودمم و توی این مسیر با نهایت قدرت قدم بر میدارم و به چیزی که برام مقدر شده میرسم و اون رهایی از چاقی است.
خدایا شکرت
ممنونم استاد عزیز و زیبا
✍️ تمرین آموزشی 📖
برای درک بهتر روش لاغری با ذهن درک و برداشت خود از توضیحات فایل تصویری را در بخش نظرات این جلسه بنویسید.
در نوشتن دیدگاه خود سعی کنید به سوالات مطرح شده پاسخ دهید.
- چگونه با قدرت ذهن خود چاق شدیم؟
- شباهت لاغری با ذهن و چاقی با ذهن را بنویسید؟
- در روش لاغری با ذهن تمرکز بر تغییر جسم است یا تغییر ذهن؟ این کار به چه صورت انجام می شود؟
- به نظر شما زبان چاقی چیست و درک خود از زبان لاغری را بنویسید؟
- آنچه در ویدیوی آموزش برای شما جالب و تاثیرگذار بود را شرح دهید.
- از محتوای ویدیوی آموزشی برای خود تمرین ایجاد کرده و در بخش نظرات تمرینی که باید انجام دهید را بنویسید.
با نوشتن درباره لاغری با ذهن و مسیری که برای لاغر شدن باید طی کنید شما در حال ترسیم نقشه ذهنی لاغر شدن هستید. بنابراین در نوشتن تمرین این جلسه اشتیاق و تمرکز داشته باشید.
📻 رادیو لاغری
منتظر خواندن نوشته های شما هستم
همراه همیشگی شما رضا عطارروشن
امتیاز 3.92 از 210 رای
با دیگران به اشتراک بگذارید تا امتیاز بگیرید!
بنام خدا : گام دوم: لاغر ری باذهن یعنی تاثیرفکربرجسم یعنی تاثیر ذهن برجسم
ذهن اطلاعات وعادتهایی است که دربخش ناخودآگاه اثر میگذارد بخش ذهن _مغز_جسم : ذهن برروی مغزاثرمیگذاره ومغزبانجام فعالیت های مغزی جسم را درواقع اگرکه این طوربشه گفت مغزاجراکننده ی فرمول های ذهن است وتکرارمیکندوجسم عملا فقط یک تجربه کننده پس میشه این طورگفت که چاقی و چاق بودن ارثی نیست بلکه ذهنیه اطلاعات ذهن وثبت شده هاشمی درموردچاقی درذهن هست وفرمانهاش درمغزمدام تکرارمیشه برای بقای حیات خب وقتیکه اینطورهست جسم براساس مغزعمل میکنه و بنابراین فرمان های چاقی به جسم چاق تبدیل پس به همین راحتی هم میشه تحلیل کردذهن :باورمن نسبت به خودم طی چند سال عمرم وفرمان مغزی : همون عادتهاوجسم چاق همون نتیجه ی تکرارعادتهاس بنابراین جسم هیچ نقشی نداره نقش اصلی روذهن وعادتها با همان فرمانهای مغزی به عهده میگیرن
خب ازاین به بعداین طورمیشه که اگردرمسیرچاقی باشه اطلاعات وباورمیکنم ذهن همون اطلاعاتی که سالهاست زندگی میکنم واکثرانمیخوام هم ازشون کنار بیام ازاون چیزی که سالهاست که در موردش شنیدم باورکردم اگرکه درسمت چاقی باشه پس چاق واگردرمسیرلاغری باشه همه ی بخش هاازذهن تاجیک درمسیرلاغری خب درزمانی که برگشت وزن داشتم به خاطر این بود که من ذهنم درسمت چاقی بودولذت من فقط جسمم رومیخواستم لاغرکنم ودومرحله ی اصلی که همون ذهن ومغزهستتن که تاثیرمیگیرن ازهم رومن نادیده گرفته بودم واین نادیده گرفتن این دوبخش که یکی دوست داشت که من چاق بشم ودیگری فرمانهارومدام تکرار میکردیای رونداشتم من که من میدونستم که من به خاطر این که چاقم بایدرژیم بگیرماماته دلم میخواستم که ازاون غذایی که میخوام بخورم امانمیشدبنابراین ذهن ومغزبانجام بقای حیات من میخواستم که من درمسیرتغییرخودم قراربگیرم امامن میخواستم که ازطریق نخوردن لاغربشم واین همون جدال بین ذهن وجسم هست ودرست هم هست کهلاغرمیشدم اماهمینکه رهامیکردم چاق میشدم واین یعنی ناهماهنگی بین ذهن وجسم چون داشتم کارهایی برخلاف عادت زندگی چندساله انجام میدادم وازاون جاییکه همه ی چیزهایی که دوست داشتم تورژیم نبایدمیبودبیشترذهنم نمی پذیرفت درواقع نه چاقی ارثیه ونه چیز دیگه چاقی همسوشدن ذهن ومغزوجسم درمسیرچاقیه حالا درسته که من ازش راضی نیستم املاک میخوام لاغربشم بایدذهن ومغزوجسم رومه همون باوروعادت ونتیجه که همون جسم هست روهمسودرمسرلاغری کنم ولاغری بیسترتاثیرمیزاره چاقی هرچقدر که احساس ایجاد کنه چه خوب چه بدبیشتردرمیرش قرارمیدادن پس باید مراقب احساسات خودم باشم بنابراین چاقی روازخانواده یادگرفتم همانطورکه جنبه های دیگه ی زندگی اماحالاکه میخوام لاغربشم وتغییرکنم بایدبه خودم متکی بشم به همین راحتی لاغری باذهن صورت میگیره ممنون ازشمااستادوهمه ی دوستان🍃🌸🌸🌸
لاغری با ذهن یعنی رفع موانع ذهنی لاغری ولاغرشدن توسط ذهن ذهن بروی مغرتاثیرمیگذاردومغزبرجسم واگربخوام درست طبق این بخش بشمارمش پس ذهنی میشه ،چاقی ذهنیه ومغزهمان فرمانهای مغزی روبرای حیات انجام میده وجسم تجربه میکنه پس میشه اینطوری گفت که ذهن برجسم تاثیرداره پس زمانیکه ذهن اینطوری برجسم تاثیر داره چاقی هم صورت میگیره و برای اینکه لاغری به وجودبیادبرای همیشه بایدذهن تربیت بشه برالاغری همون طور که سالهاست تربیت شده برای چاقی و جنبه های مختلف زندگی چاقی همسوشدن ذهن وجسم درمسیرچاقیست چاقی هم سوشدن ذهن وجسم درمسیرچاقیست امازمانیکه رژیم گرفته میشود چون برخلاف عادت زندگی چندساله دارم رفتارمیکنیم به خاطر همین بازرژیمورهامیکنم یابرگشت وزن پیدامیکنموجسم به خاطر این که ذهن من که پرازاطلاعات چاقی بود والان من میخواستم جسمم روبه این وسیله ی تصمیم آگاهانه لاغرکنم وباحذف لذتهای غذایی خودمولاغرکنم بنابراین عدم هماهنگی به وجودمیادوچاقترمیشدم ویارژیمورهامیکردم بنابراین لاغری ازطریق تغییرافکاروباورهاوروش زندگیه که سالهاباونهابه عنوان زندگی زندگی کردمامکان پذیره لاغری باذهنبارفع موانع لاغری باعث لاغری پایدارمیشه🌸🌸پس چاقی ارثی نیست بلکه ذهنیه مثل بخش های مختلف زندگی روش های مثل رژیم و…فقط باعث ناراحتی وعدن هماهنگی بین خواسته ی واقعی وانتذهن برچیزی که سالهاباهاش زندگی کرده میشه پس باید برای لاغرذهن بخش فرستادن اطلاعات به مغزبایداطلاعات لاغری را داشته باشد تا بدن رادرمسیرلاغری وتناسب اندام قراربدم وچقدراحساس بدیاخوب نسبت به چاقی داشته باشم همون اندازه چاقترخواهم شدپس بایدمراقب احساساتم باشم چاقی یک روندتکاملی بوده
ونیازبه زمان داشته پس برای تبدیل شدن به لاغری بایدروندتکامل طی بشه جسم چاق به خاطر ذهن چاق است پس جسم لاغرهم بیازطریق ذهن لاغرتبدیل به جسم لاغربشه ورزش رژیم ودمنوش فقط درجهت جسم هستن ونه درجهت ذهن به خاطر همین بعدازتمام شدن رژیم باورزش دوباره وحتی بیشتربرگشت وزن ویالاغرنشدن را تجربه میکنیم ذهن بایدبپذیردوبایدتغییرابه عنوان بخشی از حیات قبول کند چون زمانی که مادرچاقی هستیم تنها بخش زنده بودن وحیات ماروچاق بودن وتغییرنکردن میداندماندن دریک مسیررابرای تغییرنکردن پس باید هم رابانشان دادن تغییراتودادن اطلاعات جدیدبه ذهن رابرا ی لاغری تربیت کنیمونشان دهیم که روش های دیگری برای زندگی کردن وجودداره ولاغری صورت میگیره لاغری فقط باذهن امکان پذیره همانطورکه باذهن سالها چاق شدم بایدلاغربشم🌸🌸🌸
بنام خدا گام دوم 🌹لاغری تنهاوتنهاوتنهاوتنهاازطریق ذهن امکان پذیره تنهاراه آسون وراحت وتنهاروشی که درتمام جنبه های زندگی تاثیر میذاره یقیناروشی که بتونه تمام بخشهای زندگیوبگیره وتغییربده لاغری باذهن هستش من بااینکه درطی این روش کلی لیزخوردم اماارامشم روبدست آوردم وافکارم خیلی تغییر کرده وباعمل کردن به آموزشها دارم درمسیرقرارمیگیرم من تامرحله ی بیست و چهارم عمل کردم امابازدوباره برگشتم و گفتم نبایدبذام که این افکارکه من هنوزچاقم ورفتارم تغییر نکرده منوناامیدکنه ودرکمال ناباوری دیشب که همسرم ازمن باگوشی جدیدم که میخواست فقط کیفیت دوربینش روچک کنه ببینه متوجه شدم که در کمال ناباوری من لاغرترشدم اززمانی که چاق بودم وبااینکه هنوزغذاخوردنم اون طورکه میخواستم تغییر نکرده بودامافهمیدم که همه چیزواقعابه ذهن بستگی داره و به میزان اعتماد ی که به این روش داشته باشم وحالل تصمیم گرفتم که بیشتربه خودم واین روش اعتماد کنم وهرچیزی که به ذهنم میادروانجام بدم بنابراین دوباره اومدم این چندگام روکه ازقبل انجام داد ه بودم مرورکنم وبه گام های جدیدی که نرسیدم برسم و این بارهم هی مرورکنم ومرورکنم تابه تمام جهت های زندگیم تغییرایجادکنم لاغری باذهن .لاغری باذهن یک پروسه ای هست که کاملازمان برهس دراین دوره نه زمان مطرح هست و نه مقدارکاهش وزن ونه مقدارغذغ دراین دوره آزمون راهی که چاق شدم لاغرمیشم واین باربرای همیشه لاغرمیمونم . لاغری باذهن یعنی تغییرافکاروبراساس تغییرافکارتغییرباورها درتمام زمانیکه من از روشها ی مختلف لاغری استفاده میکردم فقط جسمموتحت فشارمیذاشتم که لاغربشم ولاغر میشدم امانمیتونستم لاغربمونم به خاطر این که لاغری من فقط فشارجسم بودوهیچ تغییر دربخش افکارم رخ نداده بودلاغری باعث تغییر شخصیت من نشده بود بلکه من فقط به جسمم فشارمیدادم تالاغربشم وذهنم وافکارم وعادتهام تغییر نکرده بودترس ازخوردن پشیمونی به خاطر پرخوری واضافه خوری وهمه ی اینها باعث میشدکه من بیشتردرمسیرچاقی باشم زمانیکه من رژیم میگرفتم ذهنم خواستش چاقی بودوخواستهی من لاغری به همین خاطرچون ناهماهنگی صورت میگرفت من به سمت چاقی حرکت میکردم درزمان رژیم من عادتهاموکمترازقبل تکرار می کردم عادتهای من به خاطر افکارم وباورهام شکل گرفته بودوزمانی که من عادتهاموکمترتکرارمیک دم بااینکه لاغرمیشدم اماباورهامتغییرنکرده بودومنوبه سمت چاقی بیشترهدایت میکردلاغری باذهن نه تنهاعادتهاروتغییرمیده بلکه ریشه ی اصلی عادتهاکه باورهاوافکارم هست روتغییرمیده وبه سمت لاغری هدایت میکنه واین کاربایک روزیادوروزنیست بلکه نیاز به پروسه ی زمانی داره مثل چاقی لاغری هم یک هنره مثل خیاطیوگلذوزی ومیشه برای همیشه لاغرموندهم.نطورکه تالان چاق بودم میتونم لاغربشم ولاغر بمونم برای همیشه من چاقی رومثل حرف زدن ازخونوادم یادگرفتن وحالاهم میتونم لاغرشدم رویادبگیرم ومدام تکرارش کنم تا رناخوداگاه من ذخیره بشه ومن لاغربشمد طی این مدت من بایدصبورباشم ومن یهویه زمانی ذهنم این میومدکه برای چی پیام بنویسم ومشق ولی گاهی اوقات توی دفترم مینشینم چیه جلسه اول رومرورمیکردم وحالادیشب این نتیجه ی عالی واینم فهمیدم که ذهن منفی بافم مبخوادمنو منحرف کنه واین م یادگرفتم که به فرشته ی درونم گوش بدم وباهم همسوبشیم برای رسیدن به خواسته هاومن فرشته فرشته ی درونم روبعدا زچندباردیدن وگوش دادن به فایلهای زندگی باطعم خداتونستم بشناسم و الان فهمیدم که لاغری فقط لاغری جسم نیست و لاغری ازطریق ذهپه درسته هنوزخیلیابه من درباره ی اینکه چاقم وچرالاغر نمیشم گله میکنن ولی من امروزبعدازدوباره گوش دادن این فایل به این نکته رسیدم کهلاغری بایدازطریق ذهن صورت بگیره دراین روش تغییرافکارهست ووتغیررفتاربرتساس تغییرافمارثورت میگیره دوم . لاغری برای تمام مدت بایدباشه نه برای یک زمان ویادوره ی خاص بلکه باید برای تمام عمرصورت بگیره که بااعتمادکردن به خودم واین روش میتونم لاغربشم ولاغر بمونمسوم لاغری یک امرکاملاطبیعی ومستمر بایدباشه همونطورکه چاقی برام بوده وچهارم .نبایدعجله کنم چون عجله هیچ پردی رودوانمیکنه پنجم .عمل کننده باشم سعی کنم همونطورکه گوش میدم اونهاروبه عمل درزندگی تبدیل کنم و تکرارکنم تادرناخوداگاهم نفوذکنه ومن لاغربشم ششم .لاغری باذهن .یعنی همسوکردن ذهن وجسم هس..ویادگیری اصول ذهن یعنی تولنایی یادگیری قوانین جهان .هفتم طبیعت همیشه دراستمراراست پس من هم بایدمثل طبیعت دراستمرارباشم ودرنسیرپیشرفت وتکامل واگرتوقفی درطبیعت ایجادبشه یعنی یک مانعی هست وس اگرمن نتونم لاغربشم ودرمسیرتکاملم یک توقفژ صورت بگیره پس مانعی عست که اون مانع بایدازبین بره لاغری باذهن یعنی اربین بردن موانع ذهنی وبه بیرون کاری نداره زمانی که درونیات تغییرکنه شرایط بیرون هم تغییرمیکنه وبه سادگی لاغری صورت میگیره لاغری باذهن یعنی تغییرازدرون ویادگرفتن زندگی جدی نمیدونم شایدمثال درستی نباشه شایدم باشه .انگارمثل یک بچه که بهش یادمیدی چطور ازپس خودش بربیاد خودتم باهاش دوباره زندگی کردن ویادمیگیری لاغری باذهن همم همینه همونطورکه دارم یا میگیرم که به ذهنم یادبدم که چطوررفتارکنه وچطورلاغر بشم خودمم باهاش که قرارمیگیرم یا میگیرم که لاغربشم ولاغر بمونم برای همیشه نوازندگی جدیدی تجربه کنم .واعتمادبه نفس وعزت نفس و احساس ارزشمندی ولذتهاروکسب کنم ازنووهمه چیزکم کم کم وبه مرورویواش یواش تغییرمیکنه بدون جهش چون هیچ چیزی جهشی نیست و همه چیز تکاملیه حتی جسم لاغری هم بایدتکاملی باشه وبه این شکل میشه برای همیشه لاغرموندوازلاغر ی لذت برد.🌹🌹🌹🌱🌱
بنام خدا 🌹
مسیر لاغری باذهن مسیری هست که استمرار لازم داره هنر ادامه دادن .صبور بودن ومنتظر بودن وقتی به چیزی اعتقاد و اعتماد داشته باشی منتظر نتیجه میمونی .و برات مهم نیست چقدر زمان میگذره اما میدونی که بهش میرسی من بااینکه سال98 اواخرش شروع کردم اما حالا دارم درک میکنم و به اعتماد کامل رسیدم درطی مدتی که من میخواستم لاغربشم از روش های مختلف دوتاچیز وجود داشت نخوردن وپر تحرک بودن برای رسیدن به نتیجه ، نتیجه ای که هم ماندگار نبود و فقط برای تجربه ی لذت لاغرشدن بود که اون لذت هم دوام چندانی نداشت چون روی اعصاب و روان من تاثیر میگذاشت یه فایلی استاد میگفت پیاده روی کردن باعث به هم ریخته ترشدن فرمول های ذهنی میشه و اینو من تجربه کردم . لاغری درسته که ازطریق ذهن شروع بشه من امروز توجه کردم که چاقی من مرحله به مرحله شکل گرفته و همین کاری که داریم در لاغری با ذهن انجام مید یم اینه که مرحله به مرحله داریم آموزش می بینیم درموردچاقی من اول ازچاقی ترسیدم به خاطر غذاخوردن وبعد از غذاخوردن وبعد تلاش برای نیفتادن تو دام چاقی و درنهایت چاق شدن ورژ یم گرفتن وفرارکردن
ازخو دم که با عثش شدم و احساس بد از قضاوت شدن توسط دیگران و نفرت از چاقی… چاقی ارثی نیست اموز شیه مثل خیلی چیزهاییکه از خو نوادم یاد گرفتم مثلاً نون وبرنج وخو رشت خوردن رومن از پدرم یادگرفتم لقمه ی بزرگ برداشتن و هم همینطور.وتک تک این رفتارهاوافکارروازاونها یاد گرفتم امامن نمیدونستم که مقصر خودمم ووقتی هم که فهمیدم مسولیتشو برعهده نگرفتم و خواستم بارژیم گرفتن ورزش کردن صورت مسئله روپاک کنم درسته لاغری نه تنها هنره بلکه زندگی کردن مثل یک فردمتناسب هم هنر ه یادگرفتن احساس سیری و متناسب بودن زندگی متناسب دقیقا این چیزیه که همه ی مامیخوایم لاغری با ذهن زمان نیاز نداره بلکه درطی زمانه هرچقدر بیشتر ادامه بدی نتیجه ی بهتری به دست میاری وهر چقدرعجله کنی بیشترزمانو ازدست میدی برای چاقی نه زحمتی کشیدم نه کاری کردم فقط بهش اضافه کردم حالا برای لاغری هم بدون زحمت و بدون اضافه کردن یا نکردن چیزی میتونم لاغربشم ولاغر بمونم برای همیشه چیزی که همیشه میخواستم. باتشکر از شما دوستان وازاستاد.🙏
باسلام. لاغری با ذهن یه پروسه ی زمانی هست که نشون دهنده ی قدرت ذهن وقدرت خلق کرد ن هست چاقی ارثی نیست بلکه باور هایی که داریم باعث ماندگاری چاقی درجسم شده و نتیجه ی افکارو رفتارم هست برای لاغرشدن ولاغرموندن اول باید به سطح فکر و باورها رجوع کنم و بعد رفتار و مورد بررسی قرار بدم و درنتیجه براساس چیزی که جدید دارم یاد میگیرم عمل کنم چاقی و چاق شد بدون هیچ فشاری به بدن وارد شده وبافکر اینکه کاملا طبیعی هست به خاطر باورهایی که در ذهن دارم به خاطر همین چاق شدم درصورتیکه چاقی رویا گرفتم مثل حرف زدن از خونواده چاقی مادر درمن اثر گذاشته ومن هم فکرمیکردم که من چاقم چون ژنتیکم چاقی هست درصورتیکه مادرم قبل از ازدواج کاملا متناسب بود وحتی بقیه اعضای فامیل چه پدری وچه مادری پس این نشون میده که چاقی من به خاطر ژنتیک نیست در زمانهایی که رژیم میگرفتم به ظاهر درمسیرلاغری بودم اما ته ذهنم این بود که تموم بشه دوباره شروع میکنم به خوردن و زمانیکه میگفتم نمیخوام درصورتیکه توی دلم وذهنم افکارم غوغا به پا بود دوست داشتن بخورم اما نمیخوردم به خاطر این که رژیم بودم و میتر سیدم چاق بشم یه دلیل دیگه ای هم که داشتم این بود که من به خاطر خوردن چاقم و زمانیکه رژیم گرفتم و حجم زیادی از وزن خودمو کم کردم به این باور رسیدم که خوردن ادموچاق میکنه و به همین دلیل بود که حتی درلاغری باذهن هم خودم روی این باوراستواربودم که خوردن باعث چاقی میشه و همیشه به خودم می گفتم که مگه میشه بافکرلاغرشد درصورتیکه خوردن باعث چاقی میشه درصورتیکه افکارم و رفتاهایی که به عنوان الگو در ذهن من شکل گرفته زمانی خودشو نشون میداد که با غذا مواجه میشدم و انقددرمن نهادینه شده بود که نیاز به فکرکردن نبود و مستقیما برمیدا شتم واین فکرهاهم به صورت وسوسه های لذت بخش باعث میشد هربار بخورم ودرنتیجه ناراحت بشم و بعدافسوس بخورم و احساس گناه کنم که چرااین طوری رفتار کردم و این چرخه بارها تکرارشده اما حالا با دونستن واعتماد به توانایی خودم در توانایی خلق چاقی و توانایی خلق لاغری باذهن خودم دوباره به مسیرلاغری قدم برمیدارم و پله به پله قدم برمیدارم و به خیلی چیزها دسترسی پیدا میکنم با تشکر .🌹🌹
باسلام خدمت استاد گرامی .ازشماممنونم که وقت گذاشتید.وبابت تذکرتون مچکرم سعی میکنم باربعدبیشتردقت کنم ازشمابابت توجهتون سپاسگزارم.🙏🙏