0

گام ۲: رهایی از چاقی

رهایی از چاقی
اندازه متن

برای رهایی از چاقی باید هنر لاغر شدن را بیاموزید. همانگونه که در گذشته هنر چاق شدن را آموخته اید.

همه افراد چاق در تلاش برای لاغر شدن از روش های گوناگون هستند درحالی که تنها روش لاغر شدن آسان و ماندگار استفاده از همان روشی است که با آن چاق شده اید، و آن قدرت ذهنتان است.

داستان چاقی من

تا همین چند سال گذشته چاق بودم.

چاقی از زمان کودکی همراه من بود. اگرچه اصلا از آن خوشم نمی آمد و بارها برای رهایی از چاقی تلاش می کردم اما بیش از ۳۵ سال از عمرم با چاقی گذشت.

چاقی سی و پنج سال شاهد رنج و ناراحتی من از حضورش در جسمم بود، اما حاضر به ترک محل اقامت خود نمی شد.

بارها برای رهایی از چاقی تلاش می کردم اما زورم به اضافه وزن نمی رسید و نتیجه ای حاصل نمی شد.

البته از حق نگذریم دو سه باری در حد چند کیلو کاهش وزن و سایز را تجربه کرده بودم اما آنچه از لاغر شدن را که با زحمت و سختی فراوان به دست می آوردم به راحتی آب خوردن از دست می دادم

همیشه این سوال در ذهنم بود که:

چرا به سختی لاغر می شودم اما به راحتی چاق می شوم؟

مهمترین آرزوی من

رهایی از چاقی مهمترین آرزوی من در زندگی بود که البته هیچ امیدی برای تحقق آن نداشتم چون ۳۵ سال چاق بودن به من ثابت کرده بود که من لاغر بشو نیستم و سرنوشت من چاقی است.

از کودکی میلیون ها بار از والدین و اطرافیانم شنیده بودم که ژنتیک من چاقی است. همیشه من را با عموهایم مقایسه می کردند و تلاش می کردند اثبات کنند که من شبیه عموهایم که همه چاق بودند هستم.

بدون اینکه آزمایشی انجام شود من را متحم به کم تحرکی و پایین بودن سوخت و ساز می کردند.

تلاشم برای لاغر شدن پیوسته نبود و معمولا هر وقت از چاقی خیلی اذیت می شدم یا شنیدن حرف ها و نصیحت های دیگران سبب می شد از خودم و وضعیت چاقی ام متنفر شوم، تصمیم قاطع می گرفتم که باید لاغر شوم.

هربار برای لاغر شدن به دنبال روش جدیدی بودم. روشی که در مدت کوتاهی بتواند مقدار زیادی از وزن من را کاهش دهد و من را به رویای لاغری برساند.

البته عجله من برای لاغر شدن به خاطر خودم نبود بلکه بیشتر به این دلیل بود تا جواب دندان شکنی برای آنانی داشته باشم که همیشه مرا بخاطر چاق بودن و لاغر نشدن سرزنش می کردند.

رژیم های مختلف، ورزش های سبک و سنگین، داروهای عطاری و قرص های لاغری، گن های لاغری و خلاصه هر وسیله، دارو یا برنامه رژیمی برای لاغری پیدا می کردم را برای مدتی استفاده می کردم اما نتیجه همه آنها چیزی جز احساس شکست و ناامید شدن از لاغری نبود.

لاغری با ذهن رضا عطارروشن

داستان رهایی از چاقی من

به لطف خدا در سن ۳۵ سالگی با موضوع ذهن و قدرت ذهن در خلق زندگی آشنا شدم. اتفاقی که سال ۱۳۹۶ رخ داد و مرا مصمم کرد تا برای رهایی از چاقی حرکت خود را آغاز کنم. حرکتی که کماکان ادامه دارد.

آنچه درباره ذهن و قدرتش در خلق آرزوها و شرایط زندگی می خواندم و می شنیدم مرا به این واداشت که از قدرت ذهن برای خلق آرزوی لاغری استفاده کنم.

تصمیمی که بیشتر خنده دار بود تا کارآمد، چون همه روش های قبلی که ادعا می کردند در چه مدت چه مقدار کاهش وزن خواهم داشت را استفاده کرده بودم و نتیجه ای کسب نکرده بودم و اکنون می خواستم از قدرت ذهن برای رهایی از چاقی استفاده کنم.

روشی که نه کسی درباره آن ادعایی داشت و نه صحبتی درباره لاغری با ذهن شنیده یا خوانده بودم.

تصمیم من برای لاغر شدن با قدرت ذهن بیشتر برای سرگرمی بود نه لاغر شدن چون در شروع این تصمیم هیچ امیدی به لاغر شدن نداشتم.

مدت ها مشغول این بازی سرگرم کننده بودم و تمرینات ذهنی برای لاغر شدن انجام می دادم.

تمریناتی که نه کسی قبل از من انجام داده بود و نه نتیجه ی انجام آنها مشخص بود.

بیشتر از اینکه به فکر نتیجه از روش لاغری با ذهن باشم، مشغول شدن به نوشتن، تجسم کردن و فکر کردن به لاغری برای من خوشایند بود و به همین سبب حدود 2 سال این بازی سرگرم کننده را ادامه دادم.

به لطف خدا تغییرات بسیاری در سطح فکر و نگرش من ایجاد شد و احساس من از چاقی و ناامیدی برای لاغر شدن به احساس توانمندی برای لاغر شدن تغییر پیدا کرد و پس از مدتی تغییرات جسمی در من شکل گرفت.

تغییراتی که برای من لذت بخش و برای دیگران باور نکردنی بود.

هرچه بیشتر ادامه دادم تغییرات واضح تر شد و سوال اطرافیان که از چه روشی برای لاغری استفاده می کنم بیشتر شد.

رهایی از چاقی
لاغری با قدرت ذهن

چگونه می شود با قدرت ذهن لاغر شد؟

سوال بسیاری از افرادی که مثل من چاق بودند و دوست داشتند لاغر شوند این بود که:

چگونه می شود با قدرت ذهن لاغر شد؟

موضوعی که جواب آن سالهای قبل برای خودم هم مبهم بود و از روزی که سعی کردم ذهنم را برای لاغر شدن برنامه ریزی کنم، به مرور با کسب نتایج اولیه و مشاهده نشانه های تاثیرگذار بودن این روش فوق العاده، ایمان و باورم به قدرت ذهن در لاغر شدن بیشتر و بیشتر شد.

زمانی که در مسیر لاغری با ذهن به تمرین و تکرار مشغول بودم تمرینات ذهنی زیادی را به کار گرفتم و خیلی سعی کردم تا بهترین تمرین ها که بیشترین تاثیر را روی ذهن و عملکرد من دارد را شناسایی کرده و بیشتر بر تکرار آن تمرینات تمرکز داشته باشم.

هرچه تغییرات من بیشتر می شد و سایز و وزن من کمتر می شد، شور و اشتیاق من برای ادامه دادن اضافه میشد.

از روزی که اولین گام برای لاغری با ذهن را برداشتم تا امروز که به لطف خدا سالهاست از رنج چاقی فاصله گرفته ام هر روز در جستجوی دستیابی به راهکارهای بهتر و ساده تر برای آموزش چگونه لاغر شدن با قدرت ذهن هستم.

به لطف خدا نتیجه عالی خودم و افراد زیادی که در طی این چند سال از آموزشهای من استفاده کردن سبب شد که با تمرکز بیشتر و برنامه ریزی منظم تری به معرفی و گسترس این روش شگفت انگیز ادامه بدهم و البته لطف خدای مهربان در هدایت دوستانم به سمت من و این روش نقش اصلی در گسترش این روش شگفت انگیز داشته است.

نتیجه این فایل آموزشی

به دلیل سوال دوستان بی شماری که علاقمند به استفاده از این روش برای رهایی از چاقی و خلق زندگی جدیدی برای خود هستند تصمیم گرفتم در قالب یک فایل آموزشی تصویری چگونگی لاغر شدن با قدرت ذهن را توضیح دهم.

امیدوارم عزیزانی که علاقمند به لاغر شدن هستند اما به هر دلیلی نتوانسته اند به رویای خود جامه عمل بپوشانند با دیدن این فایل تصویری فوق العاده انرژی و توان مظاعف پیدا کنند و با همت عالی قدم در مسیر صحیح لاغری بگذارند.

به لطف خدای مهربان شما هم مثل من و سایر دوستان شگفتی سازی که از دوره ورود به سرزمین لاغرها (گام اول) برای خلق رویای خود استفاده کرده اند میتوانید به راحتی و تنها با اندکی تلاش و مقداری بیشتر صبر و استمرار به رویای چندین ساله خود دست پیدا کنید.

لاغر شدن موضوعی است که تغییرات زیادی در جنبه های مختلف زندگی ما بوجود می آورد. شما هم میتوانید با استفاده از آموزش لاغری با ذهن سعی در خلق زندگی جدیدی برای خود داشته باشید و زندگی جدیدی را به خود و اطرافیانتان هدیه کنید.


دیدگاه تاثیرگذار صبا عزیز

چقدر درست و قشنگ بودن این آگاهی ها

مطمعنم خودتون هم نمیدونید چقدر با این فایل ها ایمان و امید ما بیشتر میشه برای ادامه دادن و رهایی از چاقی!

تک تک جملات رو باید قورت داد و آنقدر تکرار کرد تا چیزی فراتر از یه آگاهی بشه توی ذهنمون. 

دقیقا درست گفتید و من چقدر با این حرفای شما احساس نزدیکی میکنم.

من سال ها بود که با آرامش غذا خوردن رو تجربه نمیکردم و اصلا نمیدونستم چه موهبتیه.

هر وقت گرسنم میشد استرس میگرفتم چون میدونستم قراره کلی پرخوری کنم و بعدش اون احساس بد بیاد سراغم برای همین به خودم گرسنگی میدادم.

فکر میکردم اگه گرسنگی بکشم خیلی بهتر از اینه که برم غذا بخورم و هم چاق بشم، هم عذاب وجدان بگیرم، هم از خودم بدم بیاد، هم بخوام از فشار معده بالا بیارم و مشکلات جسمی و روحی پیدا کنم.

اما این تصمیماتم فایده نداشت ، تا شروع میکردم به غذا خوردن انگار تمااااام قولایی که به خودم داده بودم بخار میشد و میرفت توی فضا، انگار اصلا از اول وجود نداشتن.

این همه به خودم میگفتم به اندازه میخورم، همون جوری که توی رژیم گفته از مواد غذایی مصرف میکنم ولی همینکه پام میرسید سر سفره انگار مغزم یه بشکن میزد و میگفت تا میتونی بخور، بخور بخور و دیگه من تو حال خودم نبودم. 

چه قدر خاطرات زشت و بدی هستن حتی با مرور کردنشون هم حالم بد میشه دیگه چه برسه به انجام دادنش.

ته این مسیر برای من لاغریه و خدا ته مسیر منتظرمه و من به زودی خدا رو توی آینه و توی اندام متناسبم میبینم.

ولی این خیلی مهمه که من درست رفتار کنم و پرخوری نکنم چون این کار واقعا زشته، بی احترامی به این جسم با ارزشمه، من وقتی برادرم یه چیزی میخوره و پوستشو همینطوری رها میکنه تو خونه خیلی بدم میاد و همش بهش میگم مگه خونه سطل آشغاله که پوسته ها رو همینطوری ول میکنی رو زمین ولی دست بر قضا خودم با پرخوری دارم همین کارو با جسمم میکنم و آشغالایی که بدنم هیچ نیازی بهشون نداره رو دارم خالی میکنم تو بدنم.

در واقع بدن من از پرخوری چاق نمیشه ازین چاق میشه چون ناراحته که دارم باهاش این رفتار ها رو انجام میدم و هر روز بهش بی احترامی میکنم ولی من به خودم قول دادم ، قول دادم که هر روز یک قدم بر دارم و به هدف خودم نزدیک تر بشم.

همین چند روزی که دارم مطالب رو پیگیری میکنم رفتارم تغییری نکرده چون من یه مدتی کم و بیش دور بودم از فضای لاغری با ذهن و به خودم حق میدم که به همین زودی رفتارم تغییر نکنه و باید با ته نشین شدن دوباره ی این اطلاعات برگردم به حالت عالی خودم.

ولی همین دو روزه خیلی احساس بهتری نسبت به خودم دارم چون دارم به قول هایی که به خودم دادم عمل میکنم و این یعنی احترام به خودم . نمیدونید چه احساس قشنگیه که صبحا وقتی دارم گزارش روز قبلم رو مینویسم به خودم بگم که لاغری با ذهن رو انجام دادم و بعد جلوش یه تیک بزنم:)))) این احساسو با هیچ چیز عوض نمیکنم.

آموزش زبان لاغری

توی فایل همون حرفای عالی همیشگی رو زدین که دوست دارم برای خودم تکرارشون کنم:

۱: لاغر شدن مثل یادگیری یه زبان جدیده باید هر روز پیگیریش کنی ، تمرین انجام بدی و تو ذهنت با خودت هر چند با غلط املایی و گرامری ولی با اون زبان با خودت حرف بزنی تا آگاهی های جدید برات مرور بشن و کم کم جایگزین زبان قدیمی بشن

۲: هر روز باید یک گام بر داری . نه دو گام نه با عجله بلکه یک گام ولی اونقدر اون گامو تکرار کن که ملکه ی ذهنت بشه هیچ اشکالی نداره یک فایل رو هزار بار گوش داد ؛ اینکه یه فایلو هزار بار گوش بدی بهتر از اینه که هزار تا فایلو فقط یه بار گوش بدی.

۳: تنها روش صحیح لاغری ، لاغری با ذهنه . با روشای دیگه هم میشه لاغر شد ولی اول اینکه باقی نمیمونه و همونطور که باد اورده اون عدد جدید روی ترازو رو ، همون طور هم باد میبرتش و دوم اینکه ما با رژیم و ورزش و دمنوش و عمل جراحی هیچ تغییری در سبک زندگی مون ، فکر کردنمون ، تصمیم هامون و انتخاب هامون اتفاق نمیوفته.

لاغری با ذهن به این خاطر صحیحه چون ما توی این روش تبدیل به یه آدم متناسب نمیشیم بلکه تبدیل به انسانی میشیم که لیاقت و شایستگی متناسب شدن و متناسب موندن رو داره . ما اینجا تبدیل به این قهرمان میشیم وگرنه رژیم گرفتن و لاغر شدن و برگشتن سر خونه ی اول که از همه بر میاد مگه ما کم رژیم گرفتیم؟

من خودم تمام وقتم رو میزاشتم برای انجام هر چه بهتر رژیم ولی کو نتیجش؟

اگه نتیجه داده بود که الان اینجا نبودم و خداروشکر که نتیجه نداد و خداروشکر که چاق شدم تا بتونم این سایت رو پیدا کنم و روش زندگی کردن رو یاد بگیرم

 این روش فقط از قهرمانا بر میاد ، منم قهرمان داستان خودمم و توی این مسیر با نهایت قدرت قدم بر میدارم و به چیزی که برام مقدر شده میرسم و اون رهایی از چاقی است.

خدایا شکرت

ممنونم استاد عزیز و زیبا

✍️ تمرین آموزشی 📖

برای درک بهتر روش لاغری با ذهن درک و برداشت خود از توضیحات فایل تصویری را در بخش نظرات این جلسه بنویسید.

در نوشتن دیدگاه خود سعی کنید به سوالات مطرح شده پاسخ دهید.

  • چگونه با قدرت ذهن خود چاق شدیم؟
  • شباهت لاغری با ذهن و چاقی با ذهن را بنویسید؟
  • در روش لاغری با ذهن تمرکز بر تغییر جسم است یا تغییر ذهن؟ این کار به چه صورت انجام می شود؟
  • به نظر شما زبان چاقی چیست و درک خود از زبان لاغری را بنویسید؟
  • آنچه در ویدیوی آموزش برای شما جالب و تاثیرگذار بود را شرح دهید.
  • از محتوای ویدیوی آموزشی برای خود تمرین ایجاد کرده و در بخش نظرات تمرینی که باید انجام دهید را بنویسید.

با نوشتن درباره لاغری با ذهن و مسیری که برای لاغر شدن باید طی کنید شما در حال ترسیم نقشه ذهنی لاغر شدن هستید. بنابراین در نوشتن تمرین این جلسه اشتیاق و تمرکز داشته باشید.

منتظر خواندن نوشته های شما هستم

همراه همیشگی شما رضا عطارروشن

با دادن ستاره به این مطلب امتیاز بگیرید.

Rating 3.96 from 180 votes

https://tanasobefekri.net/?p=11235
295 نظر توسط کاربران ثبت شده است.

دیدگاهتان را بنویسید

اندازه متن دیدگاه ها
      آواتار susanbehrad@gmail.com
      1400/03/26 13:25
      مدت عضویت: 1124 روز
      امتیاز کاربر: 6030 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 651 کلمه

      سلام به خداوند مهربان خدازیباست وزیباییهارادوستدارد.

      سلام به استادشادوپرازعشق که شادی عشق روبه ماهدیه میده.

      سلام به همراهمان پرازشوروهیجان و بامطالبهای زیایشان.

      گام دوم چگونه باذهن لاغرشویم.

      این لاغری چیست که مارااینگونه درگیرخودش کرده .

      منکه ازکودکی چاق بودم حتی دردل مادرم که بودم چاق بودم چون بارهاشنیده بودم که مادرم میگفت تووبرادرت توبارداریم خیلی اذیتم کردین چون خیلی بزرگ بودیم آخه ماسه بردارومن بودم.

      پس زبان چاقی از همون موقع که نطفه بسته شده در من جاخوش کرده بودواحتیاجی نبودیادش بدم چون از اول ودرکنار من بود.

      توهشت ماهگی ازم عکس گرفتن وقتی میبینم فکر کنم یه ده .پانزده کیلوی میشدم😊😊😊

      حالا بریم برای یادگیری ویاد دادن زبان به ذهن عزیز که زبان لاغری روهم یاد بگیره درکنارزبان چاقی .

      زمان مااصلانمیدونستن که رژیم چیه حتی اسمش روهم نشنیده بودیم .

      اصلابلدنبودیم که چطور بایدلاغربشیم. 😳😳

      اون زمان نه دکترتغذیه بود نه کسی راه کاربلدبود.

      فقط میگفتن کم بخورشام نخورشیرینی نخورفقط بلدبودن بگن نخور.

      اما ذهن مایادگرفته بود که همیشه بخوره اونهم بالذت.

      همه میگفتن نخوراماذهن میگفت بخوربه حرف اونهاروگوش نده توبخور.وخیلی وقت‌ها شده بودکه یواشکی دورازچشم دیگران همیشه مشغول خوردن بودم.

      یادم هست ده دوازده سال داشتم یواشکی دورازچشم مادرم نون برمیداشتم روغن کرمانشاهی روش میمالیدم میخوردم. آخه اون زمان همه چیز فراوان بود مثل حالا نبود که هیچی نتونی بخری .وبعضی موقعها فکر می‌کردم که اون نون روغنهابوده که حالاتبدیل به چربیه شکم شدن.

      وبعد ازدواج همیشه وقتی استرس ناراحتی واضطراب داشتم بدتر چاق میشدم.چون یه اشتهای کاذبی پیدامیکردم که حد نداشت فکر کنید که بخواهیم غذا بخوریم نصف بشقاب رو خورده بودم و اینقدرضعف

      داشتم که اختیار نداشتم قاشق روبه دهانم ببرم می گفتم کاش کسی بوداین غذارومیدادمیخوردم. واینهاباعث شده بودکه من بیشترچاق بشم وو قتی بخودم اومدم که که صدوده(۱۱۰ )کیلوگرم شده بودم.واین رو هم بگم که تا اون موقع برای لاغرشدنم خیلی تلاش کرده بودم ولی همشون بی نتیجه بودند.

      وبه پیشنهاد یکی از دوستام پیش یک دکترتغذیه رفتم و شروع کردم به رژیم گرفتن، وخیلی عالی نتیجه دادولی خیلی به جسمم فشارآوردم یادم هست ضمن اینکه رژیم میگرفتم درهفته سه روزهم آب درمانی میکردم سه روزبجزآب هیچ چیزدیگه ای نمیخوردم و درعرض چندماه به (۷۳ )کیلوگرم

      رسیدم واینقدرخوشحال بودم این‌قدر سبک شده بودم میخواستم پرواز کنم احساس می‌کردم موقع راه رفتن روابرهاهستم واین برایم خیلی خوشایندبود.

      اماغافل ازاین بودم که فقط به جسمم فشاراورده بودم فرمولهای اشتباه ذهنی سرجایشان باقی مونده بودن من فقط جسمم روکوچیک کرده بودم وباشروع دورباره استرس واضطراب وناراحتی درمدت کوتاهی به صد کیلوگرم برگشتم چون راهم ومسیری که طی میکردم ازبیخ وبن اشتباه بودچون ذهنم هنوز زبان لاغری رویادنگرفته بود وبراش ناشنابودواین پرسه ادامه داشت تاسال۹۹ و دیگه افتاده بودم تودریای متلاتم وپرخروش چاقی و هرچه دست پا میزدم بیشتردرحال غرق شدن بودم واینقدردادزدم تایکی به کمکم بیاد امابیفایده بودواون موقع بودکه خودم رورهاکردمو به دستان قدرتمندخداسپردم و خودم رو باآسایش وآرامش دردریای چاقی رها کردم ودراون موقع بود احساس کردم دستی به طرفم دراز شدودستم رو گرفت ومن رو بطرف ساحل برد واون وقت متوجه شدم که اون دست پورمهر استادبودکه ازطرف خدابه سویم آمده بود.

      ومن چهارماه است درکناراستاد هستم وبآگاهیهای که بافایلهاومطالب وباانجام تمرینات تازه دارم زبان لاغری روبذهنم یادمیدهم وهنوزاول راهم درست است که هنوزدرجسمم اتفاقی نیافتاده اما درذهنم.افکارام ورفتارهایم اتفاقهای افتاده ومن متوجه عوض شدن فرمولهای ذهنی شدم وباایجادوجایگزین کردن فرمولهای صحیح بافرمولهای اشتباه درمسیردرست لاغری قراردارم .

      بقول استاد اگه ماراه رو اشتباه بریم هرچقدرباسرعت زیادهم بریم هیچ وقت به مقصدنمیرسیم اما اگه ماراه درست رو انتخاب کنیم وباقدمهای کوتاه آهسته و پیوسته با آرامش وآسایش درونی باخوشحالی وشادی به راه مان ادامه بدهیم به مقصدمیرسیم .

      وخدای که منوبه این راه هدایت کرده تا من باتکرار.تمرین.استمرارودربودن دراین راه میتونم به تناسب اندام زیبا به خواسته های که دارم برسم چون اینجا فقط برای لاغرشدن نیست ومادربودندراین راه میتونیم درتمام جنبه های زندگی و باطعمهای خداآشنا شده وبه آنچه که می‌خواهیم برسیم.

      ومن قرارگذاشتم تو تمام آخردیدگاهام تعهدبنویسم.

      من سوسن تعهدمیدهم که ازامروز۱۴۰۰/۳/۲۶باارامش وآسایش بدون هیچ زحمتی بدون هیچ آزارواذیتی خودم روبه شصت کیلوگرم برسانم وازهیچ تلاش و کوششی سربازنمیزنم ومن این روبه جسم وروحم قول میدهم با تمام وجودم.

      واستادوتمام همرانم رابه خدای بزرگ میسپار درپناه خداوند مهربان

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 10 از 2 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار Susan behrad
      1402/06/31 15:20
      مدت عضویت: 1124 روز
      امتیاز کاربر: 6030 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 1,460 کلمه

      بنام خداوندمهربان و پروردگارعالمیان 

      سلام به استادگرامی ومهربانم وهمراهان وهم مسیرهای گرامی آموزش لاغری باذهن 

      مسیر لاغری من 

      گام دوم:رهایی از چاقی 

      ما برای اینکه از چاقی رهایی پیدا کنیم باید هنر لاغر شدن را آموزش ببینیم همان گونه که قبلا هنر چاقی را آموزش دیده بودیم 

      تمام کسانی که چاق هستند سعی وتلاش برای لاغرشدن انجام می دهند و از روش‌های مختلفی در حال لاغر کردن خودشان هستند اما تنها روشی که می تواند ما را به لاغری برساند و ماندگار باشد استفاده کردن از همون روشی است که ما با آن چاق شدیم و اون روش قدرت ذهن‌مان است 

      داستان چاقی من 

      از همون بدو تولدم چاقی هم با من و همراه من پا به این دنیا گذاشته بود یعنی مادرم می گفت که اینقدر بازوهام بند بند بود که باید با انگشت کنار می زنند تا النگوهایم را می دیدند به این اندازه چاق و تپل بودم وقتی که تعریف می کردند اصلآ برایم خوش ایند نبود و بارها و بارها خیلی تلاش کرده بودم تا از چاقی رها شوم و پا فشاری های زیادی کرده بودم و تا ۵۶سال از عمرم را با چاقی سپری کرده بودم 

      من خیلی با چاقی ام در جنگ و ستیز بودم همیشه با اون در حال جنگ بودم اما هیچگاه زورم به اون نرسیده بود و هیچ نتیجه ای هم نمی گرفتم یعنی همیشه اون فاتح بود و من مغلوب اون می شدم و همیشه تسلیمش بودم درسته در مواقعی که رژیم می گرفتم. ورزش می‌کردم. و…خیلی از وزن وسایزم را کم می کردم و خیلی اون روشها را تجربه کرده بودم ولی با زحمت و دشواری خودم رو لاغر می کردم و به راحتی مثل آب خوردن از دستش می دادم و دوباره بر می گشتم به اون چاقی که اصلآ دوستش نداشتم و نمی خواستمش و اون مثل زالو به من چسبیده بود و اصلآ حاضر نبود که جسمم رو ترک کند 

      ما یک سوال در ذهن‌مان داشتیم البته اون‌هایی که چاق هستند این سوال در ذهنشان است که چرا راحت و آسون چاق میشیم و خیلی سخت و دشوار لاغر می شویم 

      چون ما نه اطلاعات و نه آگاهی کافی از بدنمان و ذهن‌مان نداشتیم چون من هم مانند هزاران چاقی که به ذهنشان خطور می کند فکر می کردم که خدا من رو و با این شکل و فرم آفریده است و من باید چاق باشم چون اون رو شانس و اقبال بدم میدانستم

      ما همیشه به دنبال نتیجه بودیم و همیشه دنبال تغییرات جسممان بودیم 

      ما همیشه باید توجهمان به تمرینات و زندگی کردن روز مره مان باشیم و فشار را از روی جسممان برداریم چون ما داریم فرمولهای مغزیمان را تصحیح و درست می کنیم و بعد از اون به دنبال نتیجه باشیم ما باید بذر لاغری رادرذهنمان بکاریم تا درخت تنومند لاغری بوجود بیاید 

      چون همیشه ما از جسممان بدمان می آمد و همیشه اون رو تحت فشار قرار دادیم و با رژیم گرفتن و نخوردن هایمان. ورزش کردن . دمنوشها  چه بلایی بر سر جسممان آوریم . ما همیشه احساس تنفر از جسممان داشتیم و همیشه شرزنشش می کردیم و فقط دوست داشتیم که تغييرش دهیم 

      ولی ما چاق شدن را ياد گرفته بودیم اون هم با شنیدن حرفهایی که می زدند دیدی که از خانواده و جامعه مان که داشتیم چون همیشه شنیده بودیم و در رسانه‌ها خونده بودیم که شام نخور. اگه شام بخوری اون هم بعد از ساعت ۸ چاق میشی. برنج. سیب زمینی. ماکارونی نخور چون نشاسته دارند و چاق کننده هستند. فست فودباعث چاقی میشه. مواد شیرینی. نوشابه. چربی‌ها و خیلی چیزهای دیگر رو شنیده بودیم که چاق کننده هستند 

      ولی حالا که به این سایت هدايت شدیم تازه داریم متوجه می‌شویم که هیچ موادغذایی چه شیرینی . چه چربی‌ها هیچکدام قدرت چاق کنندگی ندارند تازه میخوریم چاق که نمیشویم هیچ لاغرهم می‌شویم

      ما قبلا حتی اون چیزهای که نمیخوردیم روهم وقتی فکرش روهم میکردیم حس میکردیم چاق شدیم

      چون همه دستورات از مغزمان صادر می‌شه و به اونها عمل می‌کنیم ومغزمان از ذهن‌مان ویادگیریهایش یعنی اون فرمولهایی که ثبت کرده دستورات را صادر می‌کند

      ما وقتی یک برنامه رژیمی را آغاز میکردیم هر چه از زمان مدتش می‌گذشت برایمان سخت و دشوار میشد ما همیشه با ذهن‌مان در جنگ بودیم چون تصمیم ما با هدايت ذهن‌مان در یک راستا قرار نمی‌گرفت 

      چون ذهنمان همیشه ما را به پرخوری کردن هدايت میکرد ولی ما تصمیم میگرفتیم که نخوریم ودر محدودیت باشیم وبا اینکه سیر بودیم وهیچ احتیاجی برای غذاخوردن نداشتیم ولی تحریک می شدیم به خوردن مثلی معرف است که میگه چشمم دیدودلم خواست

      ما اگه بخواهیم تصمیمی رو بگیریم این ذهن همیشه همزمانیهایی روایجاد میکندتا ما رو ازاون تصمیم منصرف بکند چون ذهن اصلآ به تصمیمات ماکاری نداردچون کاری که برایش دشوار باشد انجام نمی‌دهد فقط باید خیلی در آرامش وبا احساس خوب دراین مسیرزیبای لاغری با ذهن قرار بگیریم وگام به گام لاغری رابه ذهن‌مان آموزش دهیم 

      چون خیلی از ماهاچاقی رااززمان کودکی بطورناخوداگاه آموزش دیده ایم ازخانواده از جامعه ورسانه ها واز تبلیغات واز چيزهايی که دیده ایم وشنیده ایم مانند زبان مادریمان راحت واسون درچاق شدنمان استاد شده ایم ودر همه این سالها با این اموزشهازندگیمان را سپری کردیم 

      وحالا یک خبر خوبی که می‌تواند باشد این است که ذهن‌مان قابلیت یادگیری دارد اگر مابتوانیم برای آموزش دادن ذهن‌مان تسلت داشته باشیم 

      ما خیلی جیزهایی رو یاد گرفتیم مثل.خیاطی . رانندگی.اشپزی وکلی چیزهای دیگه ای که با شنیدن. دیدن و تمرین وتکرار کردن همیشان رایاد گرفتیم پس می توانیم لاغری را هم یاد بگیریم 

      ما در این سایت هستیم که آموزش ببینیم یاد بگیریم تکرار وتمرین انجام دهیم و استمرار داشته باشیم و ادامه دهیم مانند چاقی که در آن استاد بودیم در آموزش‌ها و یادگیری لاغری هم استاد شویم 

      ما هیچوقت از مسیر وراههای اشتباه به هیچ مقصدی نرسیدیم هرچه‌قدر سرعت وتلاشمان زیاد باشد هم بجای نخواهیم رسید 

      ولی در مسیر درست و صحیح مانند لاک‌پشت هم راه برویم از راهمان و مسیرمان لذت خواهیم برد و با اطمینان و آرامش به مقصد نهایی مان خواهیم رسید چون مطمئن هستیم که راه و مسیرمان درست است 

      ما همیشه بخاطر چاقیمان از همه چیزهای زندگیمان، خودمان را محروم کردیم هر کاری که داشتیم گذاشتیم برای بعد لاغریمان.

      مابا متناسب شدنمان انگار تازه متولد شدیم یعنی اینکه اون تجربه ای که ما بدست می آوریم هیچ متناسبی نمی توانند حسش کنند و تجربه اش کنند چون اونها از اولش متناسب بودند و اون لذتی که مااز لاغرشدنمان می بریم اون ها نمی برند و ما باید این تناسب انداممان را به فرزندانمان انتقال دهیم واون ها را از خطرات چاقی نجات دهیم 

      من برای همیشه وتا آخر عمرم وتا زمانی که نفس می کشم در این مسیر زیبا و شگفت‌انگیز باقی می مانم و با آموزش و یادگیری زندگی وتناسب ایده‌آلی برای خودم به وجود خواهم آورد

      ما در این مسیر هر روز یک گام به سمت لاغری برمی‌داریم و با گوش دادن به فایلهاوخواندن مطالب آموزشی استاد عزیزمان و خواندن دیدگاه دوستان وبا تکرار و استمرار وتمرین و با ادامه دادن تحولات خوبی در اندام و همه جنبه های زندگیمان ایجاد کنیم 

      ما باید بدانیم که هر کجا برایمان سخت بگذرد داریم اشتباه می کنیم چون لاغرشدن بسیار آسان و راحت هستش من در این مسیر بدون اینکه سختی ودشواری بکشم دارم هر روز لاغر تر و متناسب تر می شوم و ذهنم با جسمم متعادل می شود 

      ما باید به ذهن‌مان یاد بدهیم که چطور رفتار کند و این سبب شادمانی و اعتماد به نفسمان می شود و آرامش بیشتری و….ایجاد می کند 

      من ذوق و اشتیاق فراوانی برای لاغرشدنم دارم و عاشقانه در این مسیر قدم گذاشتم تا لاغر شوم و خیلی استمرار دارم تا نتیجه عالی کسب کنم مانند زمانی که برای چاقیم استمرار داشتم و ذهنم چاق شدن را ياد گرفته بود و ناخوداگاه انجامش می داد 

      و این ناخوداگاهمان است که می تواند بدون فکر کردن اون کار را انجام دهد و ما می توانیم به راحتی و آسانی اون کار را انجام دهیم مثل آشپزی. رانندگی و….

      پس ما باید لاغری را ياد بگيريم و به ناخوداگاهمان بسپاریم و فرمولهایش را به ذهن‌مان بدهیم تا اون هم اجرایش بکند 

      لاغری در ذهن‌مان کلی مزیت دارد مانند. احساس خوب. لذت زیاد. سلامتی و تندرستی. وآزادی در کارها. اعتماد به نفس. خودباوری. خوشتیپ بودن. آرامش و…..

      اما چاقی در ذهن‌مان کلی مشکلات عصبانیت. رنج و سختی. حس بد. استرس واضطراب. نگرانی. دردبدن. زانو درد. آرتروز. وپوشیدن لباس‌هایی که دوست نداریم

       و حالا ما چاقی را در قسمت رنج بردن در ذهن‌مان قرارش می دهیم و لاغری را در قسمت لذت بردن ذهن‌مان قرار می دهیم 

      و من ذهنم را همسو با جسمم قرار می دهم چون دراین مسیر دارم به آرزوی لاغریم می رسم و هر روز متناسب تر می شوم 

      همه ما که در این مسیر قرار گرفتیم البته اون‌هایی که باقی ماندند هدايت شده از طرف خداوند مهربان هستند خداوند این توانایی رو در تک تکمان دیده که هدایتمان کرده و ما باید اطمینان کنیم واعتماد داشته باشیم تا نتیجه عالی بگیریم و با تعهد وپشتکار و نداشتن عجله به رویاوارزویمان که لاغرشدن است برسیم 

      واین آرزو را من از خداوند متعال برای تک تک اعضای سايت دارم

      خدایاشکرت 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم