0

گام ۲: رهایی از چاقی

رهایی از چاقی
اندازه متن

برای رهایی از چاقی باید هنر لاغر شدن را بیاموزید. همانگونه که در گذشته هنر چاق شدن را آموخته اید.

همه افراد چاق در تلاش برای لاغر شدن از روش های گوناگون هستند درحالی که تنها روش لاغر شدن آسان و ماندگار استفاده از همان روشی است که با آن چاق شده اید، و آن قدرت ذهنتان است.

داستان چاقی من

تا همین چند سال گذشته چاق بودم.

چاقی از زمان کودکی همراه من بود. اگرچه اصلا از آن خوشم نمی آمد و بارها برای رهایی از چاقی تلاش می کردم اما بیش از ۳۵ سال از عمرم با چاقی گذشت.

چاقی سی و پنج سال شاهد رنج و ناراحتی من از حضورش در جسمم بود، اما حاضر به ترک محل اقامت خود نمی شد.

بارها برای رهایی از چاقی تلاش می کردم اما زورم به اضافه وزن نمی رسید و نتیجه ای حاصل نمی شد.

البته از حق نگذریم دو سه باری در حد چند کیلو کاهش وزن و سایز را تجربه کرده بودم اما آنچه از لاغر شدن را که با زحمت و سختی فراوان به دست می آوردم به راحتی آب خوردن از دست می دادم

همیشه این سوال در ذهنم بود که:

چرا به سختی لاغر می شودم اما به راحتی چاق می شوم؟

مهمترین آرزوی من

رهایی از چاقی مهمترین آرزوی من در زندگی بود که البته هیچ امیدی برای تحقق آن نداشتم چون ۳۵ سال چاق بودن به من ثابت کرده بود که من لاغر بشو نیستم و سرنوشت من چاقی است.

از کودکی میلیون ها بار از والدین و اطرافیانم شنیده بودم که ژنتیک من چاقی است. همیشه من را با عموهایم مقایسه می کردند و تلاش می کردند اثبات کنند که من شبیه عموهایم که همه چاق بودند هستم.

بدون اینکه آزمایشی انجام شود من را متحم به کم تحرکی و پایین بودن سوخت و ساز می کردند.

تلاشم برای لاغر شدن پیوسته نبود و معمولا هر وقت از چاقی خیلی اذیت می شدم یا شنیدن حرف ها و نصیحت های دیگران سبب می شد از خودم و وضعیت چاقی ام متنفر شوم، تصمیم قاطع می گرفتم که باید لاغر شوم.

هربار برای لاغر شدن به دنبال روش جدیدی بودم. روشی که در مدت کوتاهی بتواند مقدار زیادی از وزن من را کاهش دهد و من را به رویای لاغری برساند.

البته عجله من برای لاغر شدن به خاطر خودم نبود بلکه بیشتر به این دلیل بود تا جواب دندان شکنی برای آنانی داشته باشم که همیشه مرا بخاطر چاق بودن و لاغر نشدن سرزنش می کردند.

رژیم های مختلف، ورزش های سبک و سنگین، داروهای عطاری و قرص های لاغری، گن های لاغری و خلاصه هر وسیله، دارو یا برنامه رژیمی برای لاغری پیدا می کردم را برای مدتی استفاده می کردم اما نتیجه همه آنها چیزی جز احساس شکست و ناامید شدن از لاغری نبود.

لاغری با ذهن رضا عطارروشن

داستان رهایی از چاقی من

به لطف خدا در سن ۳۵ سالگی با موضوع ذهن و قدرت ذهن در خلق زندگی آشنا شدم. اتفاقی که سال ۱۳۹۶ رخ داد و مرا مصمم کرد تا برای رهایی از چاقی حرکت خود را آغاز کنم. حرکتی که کماکان ادامه دارد.

آنچه درباره ذهن و قدرتش در خلق آرزوها و شرایط زندگی می خواندم و می شنیدم مرا به این واداشت که از قدرت ذهن برای خلق آرزوی لاغری استفاده کنم.

تصمیمی که بیشتر خنده دار بود تا کارآمد، چون همه روش های قبلی که ادعا می کردند در چه مدت چه مقدار کاهش وزن خواهم داشت را استفاده کرده بودم و نتیجه ای کسب نکرده بودم و اکنون می خواستم از قدرت ذهن برای رهایی از چاقی استفاده کنم.

روشی که نه کسی درباره آن ادعایی داشت و نه صحبتی درباره لاغری با ذهن شنیده یا خوانده بودم.

تصمیم من برای لاغر شدن با قدرت ذهن بیشتر برای سرگرمی بود نه لاغر شدن چون در شروع این تصمیم هیچ امیدی به لاغر شدن نداشتم.

مدت ها مشغول این بازی سرگرم کننده بودم و تمرینات ذهنی برای لاغر شدن انجام می دادم.

تمریناتی که نه کسی قبل از من انجام داده بود و نه نتیجه ی انجام آنها مشخص بود.

بیشتر از اینکه به فکر نتیجه از روش لاغری با ذهن باشم، مشغول شدن به نوشتن، تجسم کردن و فکر کردن به لاغری برای من خوشایند بود و به همین سبب حدود 2 سال این بازی سرگرم کننده را ادامه دادم.

به لطف خدا تغییرات بسیاری در سطح فکر و نگرش من ایجاد شد و احساس من از چاقی و ناامیدی برای لاغر شدن به احساس توانمندی برای لاغر شدن تغییر پیدا کرد و پس از مدتی تغییرات جسمی در من شکل گرفت.

تغییراتی که برای من لذت بخش و برای دیگران باور نکردنی بود.

هرچه بیشتر ادامه دادم تغییرات واضح تر شد و سوال اطرافیان که از چه روشی برای لاغری استفاده می کنم بیشتر شد.

رهایی از چاقی
لاغری با قدرت ذهن

چگونه می شود با قدرت ذهن لاغر شد؟

سوال بسیاری از افرادی که مثل من چاق بودند و دوست داشتند لاغر شوند این بود که:

چگونه می شود با قدرت ذهن لاغر شد؟

موضوعی که جواب آن سالهای قبل برای خودم هم مبهم بود و از روزی که سعی کردم ذهنم را برای لاغر شدن برنامه ریزی کنم، به مرور با کسب نتایج اولیه و مشاهده نشانه های تاثیرگذار بودن این روش فوق العاده، ایمان و باورم به قدرت ذهن در لاغر شدن بیشتر و بیشتر شد.

زمانی که در مسیر لاغری با ذهن به تمرین و تکرار مشغول بودم تمرینات ذهنی زیادی را به کار گرفتم و خیلی سعی کردم تا بهترین تمرین ها که بیشترین تاثیر را روی ذهن و عملکرد من دارد را شناسایی کرده و بیشتر بر تکرار آن تمرینات تمرکز داشته باشم.

هرچه تغییرات من بیشتر می شد و سایز و وزن من کمتر می شد، شور و اشتیاق من برای ادامه دادن اضافه میشد.

از روزی که اولین گام برای لاغری با ذهن را برداشتم تا امروز که به لطف خدا سالهاست از رنج چاقی فاصله گرفته ام هر روز در جستجوی دستیابی به راهکارهای بهتر و ساده تر برای آموزش چگونه لاغر شدن با قدرت ذهن هستم.

به لطف خدا نتیجه عالی خودم و افراد زیادی که در طی این چند سال از آموزشهای من استفاده کردن سبب شد که با تمرکز بیشتر و برنامه ریزی منظم تری به معرفی و گسترس این روش شگفت انگیز ادامه بدهم و البته لطف خدای مهربان در هدایت دوستانم به سمت من و این روش نقش اصلی در گسترش این روش شگفت انگیز داشته است.

نتیجه این فایل آموزشی

به دلیل سوال دوستان بی شماری که علاقمند به استفاده از این روش برای رهایی از چاقی و خلق زندگی جدیدی برای خود هستند تصمیم گرفتم در قالب یک فایل آموزشی تصویری چگونگی لاغر شدن با قدرت ذهن را توضیح دهم.

امیدوارم عزیزانی که علاقمند به لاغر شدن هستند اما به هر دلیلی نتوانسته اند به رویای خود جامه عمل بپوشانند با دیدن این فایل تصویری فوق العاده انرژی و توان مظاعف پیدا کنند و با همت عالی قدم در مسیر صحیح لاغری بگذارند.

به لطف خدای مهربان شما هم مثل من و سایر دوستان شگفتی سازی که از دوره ورود به سرزمین لاغرها (گام اول) برای خلق رویای خود استفاده کرده اند میتوانید به راحتی و تنها با اندکی تلاش و مقداری بیشتر صبر و استمرار به رویای چندین ساله خود دست پیدا کنید.

لاغر شدن موضوعی است که تغییرات زیادی در جنبه های مختلف زندگی ما بوجود می آورد. شما هم میتوانید با استفاده از آموزش لاغری با ذهن سعی در خلق زندگی جدیدی برای خود داشته باشید و زندگی جدیدی را به خود و اطرافیانتان هدیه کنید.


دیدگاه تاثیرگذار صبا عزیز

چقدر درست و قشنگ بودن این آگاهی ها

مطمعنم خودتون هم نمیدونید چقدر با این فایل ها ایمان و امید ما بیشتر میشه برای ادامه دادن و رهایی از چاقی!

تک تک جملات رو باید قورت داد و آنقدر تکرار کرد تا چیزی فراتر از یه آگاهی بشه توی ذهنمون. 

دقیقا درست گفتید و من چقدر با این حرفای شما احساس نزدیکی میکنم.

من سال ها بود که با آرامش غذا خوردن رو تجربه نمیکردم و اصلا نمیدونستم چه موهبتیه.

هر وقت گرسنم میشد استرس میگرفتم چون میدونستم قراره کلی پرخوری کنم و بعدش اون احساس بد بیاد سراغم برای همین به خودم گرسنگی میدادم.

فکر میکردم اگه گرسنگی بکشم خیلی بهتر از اینه که برم غذا بخورم و هم چاق بشم، هم عذاب وجدان بگیرم، هم از خودم بدم بیاد، هم بخوام از فشار معده بالا بیارم و مشکلات جسمی و روحی پیدا کنم.

اما این تصمیماتم فایده نداشت ، تا شروع میکردم به غذا خوردن انگار تمااااام قولایی که به خودم داده بودم بخار میشد و میرفت توی فضا، انگار اصلا از اول وجود نداشتن.

این همه به خودم میگفتم به اندازه میخورم، همون جوری که توی رژیم گفته از مواد غذایی مصرف میکنم ولی همینکه پام میرسید سر سفره انگار مغزم یه بشکن میزد و میگفت تا میتونی بخور، بخور بخور و دیگه من تو حال خودم نبودم. 

چه قدر خاطرات زشت و بدی هستن حتی با مرور کردنشون هم حالم بد میشه دیگه چه برسه به انجام دادنش.

ته این مسیر برای من لاغریه و خدا ته مسیر منتظرمه و من به زودی خدا رو توی آینه و توی اندام متناسبم میبینم.

ولی این خیلی مهمه که من درست رفتار کنم و پرخوری نکنم چون این کار واقعا زشته، بی احترامی به این جسم با ارزشمه، من وقتی برادرم یه چیزی میخوره و پوستشو همینطوری رها میکنه تو خونه خیلی بدم میاد و همش بهش میگم مگه خونه سطل آشغاله که پوسته ها رو همینطوری ول میکنی رو زمین ولی دست بر قضا خودم با پرخوری دارم همین کارو با جسمم میکنم و آشغالایی که بدنم هیچ نیازی بهشون نداره رو دارم خالی میکنم تو بدنم.

در واقع بدن من از پرخوری چاق نمیشه ازین چاق میشه چون ناراحته که دارم باهاش این رفتار ها رو انجام میدم و هر روز بهش بی احترامی میکنم ولی من به خودم قول دادم ، قول دادم که هر روز یک قدم بر دارم و به هدف خودم نزدیک تر بشم.

همین چند روزی که دارم مطالب رو پیگیری میکنم رفتارم تغییری نکرده چون من یه مدتی کم و بیش دور بودم از فضای لاغری با ذهن و به خودم حق میدم که به همین زودی رفتارم تغییر نکنه و باید با ته نشین شدن دوباره ی این اطلاعات برگردم به حالت عالی خودم.

ولی همین دو روزه خیلی احساس بهتری نسبت به خودم دارم چون دارم به قول هایی که به خودم دادم عمل میکنم و این یعنی احترام به خودم . نمیدونید چه احساس قشنگیه که صبحا وقتی دارم گزارش روز قبلم رو مینویسم به خودم بگم که لاغری با ذهن رو انجام دادم و بعد جلوش یه تیک بزنم:)))) این احساسو با هیچ چیز عوض نمیکنم.

آموزش زبان لاغری

توی فایل همون حرفای عالی همیشگی رو زدین که دوست دارم برای خودم تکرارشون کنم:

۱: لاغر شدن مثل یادگیری یه زبان جدیده باید هر روز پیگیریش کنی ، تمرین انجام بدی و تو ذهنت با خودت هر چند با غلط املایی و گرامری ولی با اون زبان با خودت حرف بزنی تا آگاهی های جدید برات مرور بشن و کم کم جایگزین زبان قدیمی بشن

۲: هر روز باید یک گام بر داری . نه دو گام نه با عجله بلکه یک گام ولی اونقدر اون گامو تکرار کن که ملکه ی ذهنت بشه هیچ اشکالی نداره یک فایل رو هزار بار گوش داد ؛ اینکه یه فایلو هزار بار گوش بدی بهتر از اینه که هزار تا فایلو فقط یه بار گوش بدی.

۳: تنها روش صحیح لاغری ، لاغری با ذهنه . با روشای دیگه هم میشه لاغر شد ولی اول اینکه باقی نمیمونه و همونطور که باد اورده اون عدد جدید روی ترازو رو ، همون طور هم باد میبرتش و دوم اینکه ما با رژیم و ورزش و دمنوش و عمل جراحی هیچ تغییری در سبک زندگی مون ، فکر کردنمون ، تصمیم هامون و انتخاب هامون اتفاق نمیوفته.

لاغری با ذهن به این خاطر صحیحه چون ما توی این روش تبدیل به یه آدم متناسب نمیشیم بلکه تبدیل به انسانی میشیم که لیاقت و شایستگی متناسب شدن و متناسب موندن رو داره . ما اینجا تبدیل به این قهرمان میشیم وگرنه رژیم گرفتن و لاغر شدن و برگشتن سر خونه ی اول که از همه بر میاد مگه ما کم رژیم گرفتیم؟

من خودم تمام وقتم رو میزاشتم برای انجام هر چه بهتر رژیم ولی کو نتیجش؟

اگه نتیجه داده بود که الان اینجا نبودم و خداروشکر که نتیجه نداد و خداروشکر که چاق شدم تا بتونم این سایت رو پیدا کنم و روش زندگی کردن رو یاد بگیرم

 این روش فقط از قهرمانا بر میاد ، منم قهرمان داستان خودمم و توی این مسیر با نهایت قدرت قدم بر میدارم و به چیزی که برام مقدر شده میرسم و اون رهایی از چاقی است.

خدایا شکرت

ممنونم استاد عزیز و زیبا

✍️ تمرین آموزشی 📖

برای درک بهتر روش لاغری با ذهن درک و برداشت خود از توضیحات فایل تصویری را در بخش نظرات این جلسه بنویسید.

در نوشتن دیدگاه خود سعی کنید به سوالات مطرح شده پاسخ دهید.

  • چگونه با قدرت ذهن خود چاق شدیم؟
  • شباهت لاغری با ذهن و چاقی با ذهن را بنویسید؟
  • در روش لاغری با ذهن تمرکز بر تغییر جسم است یا تغییر ذهن؟ این کار به چه صورت انجام می شود؟
  • به نظر شما زبان چاقی چیست و درک خود از زبان لاغری را بنویسید؟
  • آنچه در ویدیوی آموزش برای شما جالب و تاثیرگذار بود را شرح دهید.
  • از محتوای ویدیوی آموزشی برای خود تمرین ایجاد کرده و در بخش نظرات تمرینی که باید انجام دهید را بنویسید.

با نوشتن درباره لاغری با ذهن و مسیری که برای لاغر شدن باید طی کنید شما در حال ترسیم نقشه ذهنی لاغر شدن هستید. بنابراین در نوشتن تمرین این جلسه اشتیاق و تمرکز داشته باشید.

منتظر خواندن نوشته های شما هستم

همراه همیشگی شما رضا عطارروشن

با دادن ستاره به این مطلب امتیاز بگیرید.

Rating 3.96 from 180 votes

https://tanasobefekri.net/?p=11235
295 نظر توسط کاربران ثبت شده است.

دیدگاهتان را بنویسید

اندازه متن دیدگاه ها
      آواتار آرمیتا صدیقی
      1400/05/01 15:52
      مدت عضویت: 1012 روز
      امتیاز کاربر: 192 سطح ۱: کاربر مبتدی
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 900 کلمه

      به نام خدای مهربان سلام خدمت همگی

      گام دوم: مشکل در نحوه خوردن و فعالیت بدنی من نیست.بلکه  فرمول های ذهنی چاق مانع لاغر ماندنم میشود‌.

      سوالات متدوالی که هر فرد نامتناسب از خودش میپرسه :چرا من نمیتونم لاغر بشم و لاغر بمونم؟!چرا انقدر راحت چاق میشم اما به سختی لاغر میشم؟

      در روش لاغری با ذهن من یاد میگیرم که ذهنم رو برای لاغر شدن و لاغر موندن تربیت کنم.

      خوشحالی این روش اینه که اکرچه نیاز به صبر و استمرار فراوان داره اما در نهایت لاغریم ماندگارِ و مگه من از دنیا چی میخوام؟ همین رو.‌.

      یکی از دلایل شکست در روش های اشتباه لاغری این است که 《اقدام فیزیکی من با اقدام ذهنی‌ام همسو نیست》هرچقدر هم که تلاش کنم تا جسمم رو لاغر کنم چون فرمول های ذهنی من چاق هست،به من فرمان هایی میده که در مسیر چاق تر شدن باشه.

      ◇تمام فعالیت های بدنی‌ام تحت فرمان مغز من است.◇تمام فعالیت های بدنی‌ام تحت فرمان مغز من است.

      هر بار که دستم برای برداشتن لقمه ای دراز میشه،این فرمان از طریق مغز من صادر میشه.از اونجایی که [ مغز من تحت تاثیر ذهن من است] و ذهن من پر از فرمول های چاقی است،اگر گاهی لقمه های اضافی میخورم یا وقتی سیر هستم  شیرینی یا میوه و… میخورم تقصیر من و اراده من نیست بلکه این فرمان از طرف مغز صادر میشه و دست من به طور غیرارادی سمت مواد غذایی میره.و جالبه بعد از اینکه اون چیز رو میخورم حسابی ناراحت میشم و عذاب وجدان میگیرم،در کل احساسات بد رو درون خودم راه میدم و توقع دارم کائنات ندیده بگیره و جسم من رو لاغر نگه داره!چون من دارم برخلاف قانون (احساس خوب=اتفاقات خوب) عمل میکنم نتیجه‌ای جز ناخواسته نمیگیرم.

      هر بار که از رفتار غذایی خودم ناراحت بشم،باعث میشم که دفعه بعدی بدتر انجامش بدم و تکرار و تکرار و تکرار…اما اگر ناراحت نشم و به خودم فرصت بدم تا فرمول های ذهنی‌ام عوض بشه و خود به خود اون کار رو تکرار نکنم اون وقته که جهان به من پاسخ مثبت میده.

      منی که اضافه وزن داشتم تحت آموزش چاقی بودم.چطور؟من از کودکی یاد گرفتم چگونه چاق بشم،چون مامان و بابا و امیر داداشم نامتناسب بودن و من اون زمان متناسب بودم.من چاقی رو مثل راه رفتن، صحبت کردن به زبان مادریم ،لباس تن کردن،دوچرخه سواری و..یاد گرفتم!!من این کار ها رو تحت تاثیر جامعه و خانواده یاد گرفتم و به مرور در این مورد بهتر شدم و پیشرفت کردم.چرا الان اگر بخوام زبان جدید موردعلاقم رو یاد بگیرم برام دشوار هست ؟  چون قراره این کار رو آگاهانه انجام بدم!! پس قطعا سخت ترهدرست مثل تغییر کردن!! که سخته اما نتیجه مطلوب داره!در نظر میگیرم که چاقی زبان مادری من بود که تحت تاثیر جامعه و خانواده ،ناخوداگاه به مرور یاد گرفتم و هر روز توی این مورد پیشرفت کردم .و لاغری زبان موردعلاقه جدیدم است که در بزرگ سالی به صورت آگاهانه اقدام به یادگیری میکنم.((پس قطعااا برای ما دشوار تر و طی زمان طولانی  تر رقم میخوره))اگر نزارم تکامل طی بشه بارها دیدم که چه سیلی هایی از جهان خوردم و دوباره پرت شدم به نقطه شروعم..

      چاقی ارثی نیست¤یاد گرفتی است¤

      مثل گیتار،پیانو،وکالت،روانشناسی،تِنیس و..که تمام این امثال به من یاد اوری کرد که همه این فعالیت ها رو باید با علاقه و استمرار به صورت خوداگاه یاد بگیرم و از کار کردن روی این موضوع لذت ببرم و بدونم اگه من نتیجه نگیرم پس کی نتیجه میگیره؟

      نمونه بارزش خودم و استاد عطار روشن هستیم.که به مرور از دوران طفولیت چاقی رو یاد گرفتیم.

      سوال پیش میاد_آرمیتا تو در لاغری ناتوانی؟خیر چون در این ۱۶ سال عمرت فقط دو بار رژیم گرفتی و هر دو بار اراده فوق العاده‌ای داشتی و عالی و خوشتیپ شدی^^ حالا با این مسیر که فوق العاده میشی.

      در این گام یاد گرفتم که سعی و کار کردن روی خودم باید اندازه آرزوم باشه! ارزوم چقدر بزرگه؟؟! به همون اندازه باید به درستی تمریناتم رو انجام بدم فقط سه مااااه تا بهم ثابت بشه این راه درسته..

      {لاغر شدن باید خیلی آسان باشد_اگر آسان نیست راه رو اشتباه میرم_چون برای چاقی رنج نکشیدم که برای لاغری رنج خاصی بکشم}

      و جمله بسیار امیدوار کننده‌ای در فایل بود…#ذهن میتواند بارها آموزش ببیند#چقدر این جمله به من آرامش داد..پس میتونم دوباره طی این ۹۸ روز باقی مانده ذهم رو برای لاغری اموزش بدم..پاسخ سوالم رو هم پیدا کردم که چرا الان که رژیمم رو ول کردم داشتم اضافه میکردم؟ گرچه من ۲ ماه به جسمم سختی دادم و یکهو ۸ کیلو لاغرش کردم(الهی بگردم براش) اما چون ذهن من پررر از فرمول های ذهنی چاق بود خیلی طبیعی بود که کار هایی بکنم در راستای چاق شدن! اما از همین حالا دیگه متوقف شد^^

      سوالات منطقی:آیا برای چاقی زمان تعیین کردم؟ خیرآیا منطقی‌ست که برای لاغری زمان تعیین کنم؟ خیر آیا با زمان تعیین کردن در رژیم‌ اخیرم نتیجه ماندگار گرفتم؟ خیر پس کار درست چیست؟ اینکه با صبر و اشتیاق و البته توکل فقط ادامه بدم و منتظر نتیجه نباشم.

      به اندازه‌ای که تمریناتم رو درست انجام بدم به مهون اندازه ذهنم لاغر میشه و سپس وزن و سایزم همسان با ذهنم میشه..و این یعنی در هر شرایط جسمی که الان هستم پس ذهنم با اون همسانه.. وگرنه دنیا نامرد نیست خدا هم بد منو نمیخواد.در آخر..لاغر شدن یعنی تولد دوباره‌ام:) تولدی که متناسب ها جشن نمیگیرن و جز موفقیت های اونها نیست..پس خوشحالم که من دو بار در سال متولد میشم”~”من هم میتونم مثل دوستان شگفتی سازم و اقای عطارروشن متناسبِ شاد بشم،از این کار به عنوان موفقیت‌ام‌ یاد کنم..

      سپاس از استاد گلم این جلسه خیلی خیلی آگااهی های ارزشمندی داشت

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار آرمیتا صدیقی
      1400/05/19 23:26
      مدت عضویت: 1012 روز
      امتیاز کاربر: 192 سطح ۱: کاربر مبتدی
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 691 کلمه

      به نام خدای زیبایی ها

      سلام خدمت استاد و دوستای گلم

      اکنون کاری را شروع کرده ام که می توانستم ده سال پیش آغاز کنم، اما از اینکه برای آن بیست سال دیگر صبر نکردم، دلشادم.-پائلو کوئیولو

      نکته جالب توجه اینه که همه ما مدتی رژیم گرفتیم و تونستیم مقداری از وزن و سایزمون رو کم کنیم اما چون مسیر بی راهه بوده به نتیجه ثابت نرسیدیم..در روش لاغری با ذهن “ذهنم را برای لاغر شدن و لاغر ماندن تربیت میکنم”

      به نظر من هر کاری رو با عجله انجام بدیم به نتیجه نمیرسیممثلا به عنوان دانش اموز یا دانشجو اگر طی سال کتاب های درسی رو مرور و تکرار کنیم قطعا امتحانات ما پر از موفقیت میشه اما اگر درس هارو تلنبار کنیم و  خوندن رو بزاریم برای شب امتحان،قطعا به نتیجه موفقیت امیز نمیرسیم.و در مثال های دیگه مثل رانندگی، اشپزی، کارهای خونه،نویسندگی و … این قانون پا برجاست .

      چرا با عجله نمیشه کاری رو درست انجام دادگچون در این صورت ما قانون تکامل رو رعایت نمیکنیم و از جهان سیلی های محکمی میخوریم.

      چرا زمان هایی که برای لاغری تلاش میکردم احساس خلا و تنگنا داشتم؟((چون اقدام فیزیکی من با اقدام ذهنی‌ام همسو نبود))

      وقتی رژیم کتوژنیک داشتم همیشه به روزی فکر میکردم که رژیمم که تموم شد یک روز برم کلی خوراکی شیرینی و کیک و بستنی بگیرم بزارم توی کمدم و اروم اروم بخورم و این افکار نشان دهنده این بود که من اقدام فیزیکی کرده بودم اما با اقدام ذهنی‌ام که همچنان دنبال چاقی بیشتر بود همسو نبود

      حالا فهمیدم چرا موقع رژیمم افسردگی شدید گرفتم و همش دلم میخاست با دوستام باشم! چون هرچقدر که میگذشت جنگ بین من و ذهنم بیشتر میشد و همیشه درگیر بودم..

      باید به ذهن ناخوداگاهم حق بدم که بعد از گذشت دو ماه هنوز پرخوری ها  و قحطی زدگی های خودش رو داره.چون یک مدت مداوم بهش سختی دادم و خواستم جسمم رو تغییر بدم پس دلیل این پرخوری هام هنوز همون مسیر اشتباهه..

         #  تمام فعالیت های بدن ما تحت تاثیر مغز ماستمغز ما تحت فرمان ذهن ماست  #

      من برای برداشتن یک لیوان نیاز به فرمان از طرف مغزم دارم و تا فرمان رو نفرسته من نمیتونم لیوان رو بردارمدرباره موضوع خوردن هم همینطوره، برای هر قاشقی که میخوام بخورم نیاز به دستور مغزم دارم از اونجایی که مغز من دستورات خودش رو از ذهن میگیره و ذهن من پر از فرمول چاقیه و برای چاقی برنامه ریزی شده پس کنترلی روی رفتارم ندارم و غذای اضافی به بدنم تزریق میکنم؛بعد از این رفتارم پشیمون میشم

      و همین *پشیمون شدن*  باعث تشدید چاقی من میشد چرا؟! ساده‌است چون پشیمانی،ترس،تحقیر کردن خود جز احساسات بدِ و طبق قانون :  احساس خوب =اتفاقات خوب__ احساس بد=اتفاقات بد

      امروز یاد گرفتم که هر بار از رفتار غذاییم ناراحت بشم باعث پسرفتم میشه و خودم رو ضعیف تر میکنم و دفعات بیشتری اینکارو انجام میدم .

      همونطور که از بچگی معلمان‌ما : خانواده جامعه اطرافیان و رسانه و..به ما زبان فارسی یاد دادن به صورت ناخوداگاه ما فارسی رو عالی یاد گرفتیم و اگر از همون‌بچگی به ما زبان لاغری رو یاد میدادن به صورت ناخوداگاه متناسبانه رفتار میکردیم

      اما عیبی نداره!! ما اینجاییم تا تغییر کنیم :*)خوشحالیم از ابنه هیچوقت برای شروع دیر نیست.

      اگر همین الان اقدام کنم که ارایشگری یاد بگیرم طی مدت زمانی میتونم حرفه ای بشم پس توی این سن طلایی هنر لاغری رو یاد بگیرم میتونم شگفتی ساز بشم

      من تونستم رژیم بگیرم ورزش کنم و لاغر بشم اما چرا نتونستم اون وزن و سایز رو نگه دارم؟من اگر بخوام نویسنده ماهری بشم نمیتونم بدون یادگیری و سر خود داستانی بنویسم و پیش بهترین نویسنده جهان ببرم و توقع تایید و تحسین داشته باشم.! مطمئنا اون نویسنده به من و داستانم میخنده و منو رد میکنه برم اما اگر خوب تمرین کنم ، داستان رو بالا پایین کنم و نویسندگی رو کامل یاد بگیرم به احتمال زیاد اون نویسنده متن من رو تایید میکنه و میپذیره‌‌…

      در مورد موضوع چاقی و لاغری هم همینه !!اگر من خودم رو حسابی لاغر کنم،به ذهن و جسمم فشار بیارم و… وقتی جسمم رو پیش ذهنم ببرم قطعا به من و داستان غم انگیزم میخنده و میگه برو تو لاغر نمیشی! نمیتونی! تو کلا باید قبول کنی که چاقی…

      اما من میخوام قبول کنم که چاقم! انقدر یادگیری رو جدی میگیرم تا موفق بشم

      تمااااااآاااااااام

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 14 از 3 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار آرمیتا صدیقی
      1400/05/03 14:10
      مدت عضویت: 1012 روز
      امتیاز کاربر: 192 سطح ۱: کاربر مبتدی
      همیاری
      محتوای دیدگاه: 171 کلمه

      سلام خانوم فریده عزیز.بله شما در جریان بودی که چه ترس ها و اضطراب هایی رو پشت سر گذاشتم،شاید هنوز کمابیش همراه من هستن اما به مرور همه چیز درست میشه و ترس ها کمرنگ و کمرنگ تر میشه.
      به وضوح تکامل خودم رو حس میکنم که روز اول چقدر با عجز به همه جا چنگ مینداختم که چاق نشم ولی حالا خودم رو میپذیرم و با عشق فقط با لذت این مسیر رو ادامه میدم.نتیجه هرچه که میخواد بشه بشه!
      من ایندفعه به انتخاب خودم اینجا نیستم که نگران برگشت یا چاق شدن باشم.خدا همواره مواظب من بود و من رو انتخاب کرد.
      از این جهت میگم مواظب من بود،چون از همون ابتدا در سن کم من رو وارد اگاهی های فوق العاده کرد که یک وقت نلغزم و بعد از رژیمم من رو با سایت اشنا کرد تا مبادا چاق بشم و افسردگی بگیرم.
      ایمان دارم به خدایی که همه بخاطر انتخاب شدن توسط اون داریم در این مسیر حرکت میکنیم.
      و در اخر ممنونم که دیدگاه من رو خوندید،خیلی خوشحال شدم.

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار آرمیتا صدیقی
      1400/05/03 14:05
      مدت عضویت: 1012 روز
      امتیاز کاربر: 192 سطح ۱: کاربر مبتدی
      محتوای دیدگاه: 28 کلمه

      ممنونم استاد.خوشحال شدم که دیدگاه من مورد پسند شما بود.
      خودم هم خیلی امیدوارم که شگفتی ساز میشم.چون یک ایمان و باور درون من فریاد میزنه که ادامه بدم..

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار آرمیتا صدیقی
      1400/05/01 18:13
      مدت عضویت: 1012 روز
      امتیاز کاربر: 192 سطح ۱: کاربر مبتدی
      همیاری
      محتوای دیدگاه: 87 کلمه

      سلام دوست عزیزم.به به به این متن

      به به به این همه شباهت که به هم دیگه داشتیم..

      منم دقیقا انجام میدم تا احساس ارامش کنم،چون هیچ مدال طلایی توی وزن موردعلاقمون منتظر ما نیست که بیاد بره توی گردنمون! فقط عشق و آرامشه..

      بارها به خودم میگم که من وزن ۵۳(مثل شما) رو نمیخوام.بلکه من عشق و ارامش و شادی و تناسب رو باهم دیگه میخوام..

      اگه بهم بگن تورو متناسب میکنیم ولی شاوی و ارامش رو ازت میگیریم صد سااال نمیخوامش..

      دوستم خیلی متنت قشنگ بود.خوشحالم که هم قدم هستیم.

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار آرمیتا صدیقی
      1400/05/01 18:00
      مدت عضویت: 1012 روز
      امتیاز کاربر: 192 سطح ۱: کاربر مبتدی
      محتوای دیدگاه: 41 کلمه

      سلام دوست عزیزم.نمیدونی با خوندن اولین جمله که گفتی همه چیزی که میخوردی رو بالا میاوردی چقدر تعجب کردم.واقعا ما داشتیم با خودمون چیکار میکردیم..؟ 

      خیلی خوشحالم که الان تغییر کردی و امیدوارم تناسب فکر و جسم برای همه ما ماندگار بشه

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم