برای رهایی از چاقی باید هنر لاغر شدن را بیاموزید. همانگونه که در گذشته هنر چاق شدن را آموخته اید.
همه افراد چاق در تلاش برای لاغر شدن از روش های گوناگون هستند درحالی که تنها روش لاغر شدن آسان و ماندگار استفاده از همان روشی است که با آن چاق شده اید، و آن قدرت ذهنتان است.
داستان چاقی من
تا همین چند سال گذشته چاق بودم.
چاقی از زمان کودکی همراه من بود. اگرچه اصلا از آن خوشم نمی آمد و بارها برای رهایی از چاقی تلاش می کردم اما بیش از ۳۵ سال از عمرم با چاقی گذشت.
چاقی سی و پنج سال شاهد رنج و ناراحتی من از حضورش در جسمم بود، اما حاضر به ترک محل اقامت خود نمی شد.
بارها برای رهایی از چاقی تلاش می کردم اما زورم به اضافه وزن نمی رسید و نتیجه ای حاصل نمی شد.
البته از حق نگذریم دو سه باری در حد چند کیلو کاهش وزن و سایز را تجربه کرده بودم اما آنچه از لاغر شدن را که با زحمت و سختی فراوان به دست می آوردم به راحتی آب خوردن از دست می دادم
همیشه این سوال در ذهنم بود که:
چرا به سختی لاغر می شودم اما به راحتی چاق می شوم؟
مهمترین آرزوی من
رهایی از چاقی مهمترین آرزوی من در زندگی بود که البته هیچ امیدی برای تحقق آن نداشتم چون ۳۵ سال چاق بودن به من ثابت کرده بود که من لاغر بشو نیستم و سرنوشت من چاقی است.
از کودکی میلیون ها بار از والدین و اطرافیانم شنیده بودم که ژنتیک من چاقی است. همیشه من را با عموهایم مقایسه می کردند و تلاش می کردند اثبات کنند که من شبیه عموهایم که همه چاق بودند هستم.
بدون اینکه آزمایشی انجام شود من را متحم به کم تحرکی و پایین بودن سوخت و ساز می کردند.
تلاشم برای لاغر شدن پیوسته نبود و معمولا هر وقت از چاقی خیلی اذیت می شدم یا شنیدن حرف ها و نصیحت های دیگران سبب می شد از خودم و وضعیت چاقی ام متنفر شوم، تصمیم قاطع می گرفتم که باید لاغر شوم.
هربار برای لاغر شدن به دنبال روش جدیدی بودم. روشی که در مدت کوتاهی بتواند مقدار زیادی از وزن من را کاهش دهد و من را به رویای لاغری برساند.
البته عجله من برای لاغر شدن به خاطر خودم نبود بلکه بیشتر به این دلیل بود تا جواب دندان شکنی برای آنانی داشته باشم که همیشه مرا بخاطر چاق بودن و لاغر نشدن سرزنش می کردند.
رژیم های مختلف، ورزش های سبک و سنگین، داروهای عطاری و قرص های لاغری، گن های لاغری و خلاصه هر وسیله، دارو یا برنامه رژیمی برای لاغری پیدا می کردم را برای مدتی استفاده می کردم اما نتیجه همه آنها چیزی جز احساس شکست و ناامید شدن از لاغری نبود.
داستان رهایی از چاقی من
به لطف خدا در سن ۳۵ سالگی با موضوع ذهن و قدرت ذهن در خلق زندگی آشنا شدم. اتفاقی که سال ۱۳۹۶ رخ داد و مرا مصمم کرد تا برای رهایی از چاقی حرکت خود را آغاز کنم. حرکتی که کماکان ادامه دارد.
آنچه درباره ذهن و قدرتش در خلق آرزوها و شرایط زندگی می خواندم و می شنیدم مرا به این واداشت که از قدرت ذهن برای خلق آرزوی لاغری استفاده کنم.
تصمیمی که بیشتر خنده دار بود تا کارآمد، چون همه روش های قبلی که ادعا می کردند در چه مدت چه مقدار کاهش وزن خواهم داشت را استفاده کرده بودم و نتیجه ای کسب نکرده بودم و اکنون می خواستم از قدرت ذهن برای رهایی از چاقی استفاده کنم.
روشی که نه کسی درباره آن ادعایی داشت و نه صحبتی درباره لاغری با ذهن شنیده یا خوانده بودم.
تصمیم من برای لاغر شدن با قدرت ذهن بیشتر برای سرگرمی بود نه لاغر شدن چون در شروع این تصمیم هیچ امیدی به لاغر شدن نداشتم.
مدت ها مشغول این بازی سرگرم کننده بودم و تمرینات ذهنی برای لاغر شدن انجام می دادم.
تمریناتی که نه کسی قبل از من انجام داده بود و نه نتیجه ی انجام آنها مشخص بود.
بیشتر از اینکه به فکر نتیجه از روش لاغری با ذهن باشم، مشغول شدن به نوشتن، تجسم کردن و فکر کردن به لاغری برای من خوشایند بود و به همین سبب حدود 2 سال این بازی سرگرم کننده را ادامه دادم.
به لطف خدا تغییرات بسیاری در سطح فکر و نگرش من ایجاد شد و احساس من از چاقی و ناامیدی برای لاغر شدن به احساس توانمندی برای لاغر شدن تغییر پیدا کرد و پس از مدتی تغییرات جسمی در من شکل گرفت.
تغییراتی که برای من لذت بخش و برای دیگران باور نکردنی بود.
هرچه بیشتر ادامه دادم تغییرات واضح تر شد و سوال اطرافیان که از چه روشی برای لاغری استفاده می کنم بیشتر شد.
چگونه می شود با قدرت ذهن لاغر شد؟
سوال بسیاری از افرادی که مثل من چاق بودند و دوست داشتند لاغر شوند این بود که:
چگونه می شود با قدرت ذهن لاغر شد؟
موضوعی که جواب آن سالهای قبل برای خودم هم مبهم بود و از روزی که سعی کردم ذهنم را برای لاغر شدن برنامه ریزی کنم، به مرور با کسب نتایج اولیه و مشاهده نشانه های تاثیرگذار بودن این روش فوق العاده، ایمان و باورم به قدرت ذهن در لاغر شدن بیشتر و بیشتر شد.
زمانی که در مسیر لاغری با ذهن به تمرین و تکرار مشغول بودم تمرینات ذهنی زیادی را به کار گرفتم و خیلی سعی کردم تا بهترین تمرین ها که بیشترین تاثیر را روی ذهن و عملکرد من دارد را شناسایی کرده و بیشتر بر تکرار آن تمرینات تمرکز داشته باشم.
هرچه تغییرات من بیشتر می شد و سایز و وزن من کمتر می شد، شور و اشتیاق من برای ادامه دادن اضافه میشد.
از روزی که اولین گام برای لاغری با ذهن را برداشتم تا امروز که به لطف خدا سالهاست از رنج چاقی فاصله گرفته ام هر روز در جستجوی دستیابی به راهکارهای بهتر و ساده تر برای آموزش چگونه لاغر شدن با قدرت ذهن هستم.
به لطف خدا نتیجه عالی خودم و افراد زیادی که در طی این چند سال از آموزشهای من استفاده کردن سبب شد که با تمرکز بیشتر و برنامه ریزی منظم تری به معرفی و گسترس این روش شگفت انگیز ادامه بدهم و البته لطف خدای مهربان در هدایت دوستانم به سمت من و این روش نقش اصلی در گسترش این روش شگفت انگیز داشته است.
نتیجه این فایل آموزشی
به دلیل سوال دوستان بی شماری که علاقمند به استفاده از این روش برای رهایی از چاقی و خلق زندگی جدیدی برای خود هستند تصمیم گرفتم در قالب یک فایل آموزشی تصویری چگونگی لاغر شدن با قدرت ذهن را توضیح دهم.
امیدوارم عزیزانی که علاقمند به لاغر شدن هستند اما به هر دلیلی نتوانسته اند به رویای خود جامه عمل بپوشانند با دیدن این فایل تصویری فوق العاده انرژی و توان مظاعف پیدا کنند و با همت عالی قدم در مسیر صحیح لاغری بگذارند.
به لطف خدای مهربان شما هم مثل من و سایر دوستان شگفتی سازی که از دوره ورود به سرزمین لاغرها (گام اول) برای خلق رویای خود استفاده کرده اند میتوانید به راحتی و تنها با اندکی تلاش و مقداری بیشتر صبر و استمرار به رویای چندین ساله خود دست پیدا کنید.
لاغر شدن موضوعی است که تغییرات زیادی در جنبه های مختلف زندگی ما بوجود می آورد. شما هم میتوانید با استفاده از آموزش لاغری با ذهن سعی در خلق زندگی جدیدی برای خود داشته باشید و زندگی جدیدی را به خود و اطرافیانتان هدیه کنید.
دیدگاه تاثیرگذار صبا عزیز
چقدر درست و قشنگ بودن این آگاهی ها
مطمعنم خودتون هم نمیدونید چقدر با این فایل ها ایمان و امید ما بیشتر میشه برای ادامه دادن و رهایی از چاقی!
تک تک جملات رو باید قورت داد و آنقدر تکرار کرد تا چیزی فراتر از یه آگاهی بشه توی ذهنمون.
دقیقا درست گفتید و من چقدر با این حرفای شما احساس نزدیکی میکنم.
من سال ها بود که با آرامش غذا خوردن رو تجربه نمیکردم و اصلا نمیدونستم چه موهبتیه.
هر وقت گرسنم میشد استرس میگرفتم چون میدونستم قراره کلی پرخوری کنم و بعدش اون احساس بد بیاد سراغم برای همین به خودم گرسنگی میدادم.
فکر میکردم اگه گرسنگی بکشم خیلی بهتر از اینه که برم غذا بخورم و هم چاق بشم، هم عذاب وجدان بگیرم، هم از خودم بدم بیاد، هم بخوام از فشار معده بالا بیارم و مشکلات جسمی و روحی پیدا کنم.
اما این تصمیماتم فایده نداشت ، تا شروع میکردم به غذا خوردن انگار تمااااام قولایی که به خودم داده بودم بخار میشد و میرفت توی فضا، انگار اصلا از اول وجود نداشتن.
این همه به خودم میگفتم به اندازه میخورم، همون جوری که توی رژیم گفته از مواد غذایی مصرف میکنم ولی همینکه پام میرسید سر سفره انگار مغزم یه بشکن میزد و میگفت تا میتونی بخور، بخور بخور و دیگه من تو حال خودم نبودم.
چه قدر خاطرات زشت و بدی هستن حتی با مرور کردنشون هم حالم بد میشه دیگه چه برسه به انجام دادنش.
ته این مسیر برای من لاغریه و خدا ته مسیر منتظرمه و من به زودی خدا رو توی آینه و توی اندام متناسبم میبینم.
ولی این خیلی مهمه که من درست رفتار کنم و پرخوری نکنم چون این کار واقعا زشته، بی احترامی به این جسم با ارزشمه، من وقتی برادرم یه چیزی میخوره و پوستشو همینطوری رها میکنه تو خونه خیلی بدم میاد و همش بهش میگم مگه خونه سطل آشغاله که پوسته ها رو همینطوری ول میکنی رو زمین ولی دست بر قضا خودم با پرخوری دارم همین کارو با جسمم میکنم و آشغالایی که بدنم هیچ نیازی بهشون نداره رو دارم خالی میکنم تو بدنم.
در واقع بدن من از پرخوری چاق نمیشه ازین چاق میشه چون ناراحته که دارم باهاش این رفتار ها رو انجام میدم و هر روز بهش بی احترامی میکنم ولی من به خودم قول دادم ، قول دادم که هر روز یک قدم بر دارم و به هدف خودم نزدیک تر بشم.
همین چند روزی که دارم مطالب رو پیگیری میکنم رفتارم تغییری نکرده چون من یه مدتی کم و بیش دور بودم از فضای لاغری با ذهن و به خودم حق میدم که به همین زودی رفتارم تغییر نکنه و باید با ته نشین شدن دوباره ی این اطلاعات برگردم به حالت عالی خودم.
ولی همین دو روزه خیلی احساس بهتری نسبت به خودم دارم چون دارم به قول هایی که به خودم دادم عمل میکنم و این یعنی احترام به خودم . نمیدونید چه احساس قشنگیه که صبحا وقتی دارم گزارش روز قبلم رو مینویسم به خودم بگم که لاغری با ذهن رو انجام دادم و بعد جلوش یه تیک بزنم:)))) این احساسو با هیچ چیز عوض نمیکنم.
توی فایل همون حرفای عالی همیشگی رو زدین که دوست دارم برای خودم تکرارشون کنم:
۱: لاغر شدن مثل یادگیری یه زبان جدیده باید هر روز پیگیریش کنی ، تمرین انجام بدی و تو ذهنت با خودت هر چند با غلط املایی و گرامری ولی با اون زبان با خودت حرف بزنی تا آگاهی های جدید برات مرور بشن و کم کم جایگزین زبان قدیمی بشن
۲: هر روز باید یک گام بر داری . نه دو گام نه با عجله بلکه یک گام ولی اونقدر اون گامو تکرار کن که ملکه ی ذهنت بشه هیچ اشکالی نداره یک فایل رو هزار بار گوش داد ؛ اینکه یه فایلو هزار بار گوش بدی بهتر از اینه که هزار تا فایلو فقط یه بار گوش بدی.
۳: تنها روش صحیح لاغری ، لاغری با ذهنه . با روشای دیگه هم میشه لاغر شد ولی اول اینکه باقی نمیمونه و همونطور که باد اورده اون عدد جدید روی ترازو رو ، همون طور هم باد میبرتش و دوم اینکه ما با رژیم و ورزش و دمنوش و عمل جراحی هیچ تغییری در سبک زندگی مون ، فکر کردنمون ، تصمیم هامون و انتخاب هامون اتفاق نمیوفته.
لاغری با ذهن به این خاطر صحیحه چون ما توی این روش تبدیل به یه آدم متناسب نمیشیم بلکه تبدیل به انسانی میشیم که لیاقت و شایستگی متناسب شدن و متناسب موندن رو داره . ما اینجا تبدیل به این قهرمان میشیم وگرنه رژیم گرفتن و لاغر شدن و برگشتن سر خونه ی اول که از همه بر میاد مگه ما کم رژیم گرفتیم؟
من خودم تمام وقتم رو میزاشتم برای انجام هر چه بهتر رژیم ولی کو نتیجش؟
اگه نتیجه داده بود که الان اینجا نبودم و خداروشکر که نتیجه نداد و خداروشکر که چاق شدم تا بتونم این سایت رو پیدا کنم و روش زندگی کردن رو یاد بگیرم
این روش فقط از قهرمانا بر میاد ، منم قهرمان داستان خودمم و توی این مسیر با نهایت قدرت قدم بر میدارم و به چیزی که برام مقدر شده میرسم و اون رهایی از چاقی است.
خدایا شکرت
ممنونم استاد عزیز و زیبا
✍️ تمرین آموزشی 📖
برای درک بهتر روش لاغری با ذهن درک و برداشت خود از توضیحات فایل تصویری را در بخش نظرات این جلسه بنویسید.
در نوشتن دیدگاه خود سعی کنید به سوالات مطرح شده پاسخ دهید.
- چگونه با قدرت ذهن خود چاق شدیم؟
- شباهت لاغری با ذهن و چاقی با ذهن را بنویسید؟
- در روش لاغری با ذهن تمرکز بر تغییر جسم است یا تغییر ذهن؟ این کار به چه صورت انجام می شود؟
- به نظر شما زبان چاقی چیست و درک خود از زبان لاغری را بنویسید؟
- آنچه در ویدیوی آموزش برای شما جالب و تاثیرگذار بود را شرح دهید.
- از محتوای ویدیوی آموزشی برای خود تمرین ایجاد کرده و در بخش نظرات تمرینی که باید انجام دهید را بنویسید.
با نوشتن درباره لاغری با ذهن و مسیری که برای لاغر شدن باید طی کنید شما در حال ترسیم نقشه ذهنی لاغر شدن هستید. بنابراین در نوشتن تمرین این جلسه اشتیاق و تمرکز داشته باشید.
📻 رادیو لاغری
منتظر خواندن نوشته های شما هستم
همراه همیشگی شما رضا عطارروشن
امتیاز 3.92 از 210 رای
با دیگران به اشتراک بگذارید تا امتیاز بگیرید!
به نام خداي هدايتگرم
سلامي گرم به استاد عطار روشن عزيز
چرا من سخت لاغر ميشم ولي سريع چاق ميشم؟
اين سوال اساسي بايد من رو مجاب كنه فك كنم به اينكه اصلا چاقي ربطي به عوامل بيروني نداره…چون اگر ربط داشت كه من الان بايد ني قليون باشم با اينهمه كنترل عوامل بيروني در طول زندگيم!!1
پس چرا نيستم!!!؟؟
در اينجا موضوع مهم اين سايت در ذهن ما مياد به سطح كه اگر عوامل بيروني در چاق شدن من بي تاثير هستن
پس فقط ميمونه عوامل دروني كه اونم چيزي نيست جز ذهن
ذهن از كجا تغذيه ميشه از ورودي ها
ورودي ها چي هستن؟
اطلاعاتي كه ما درباره چاقي شنيديم
مثل كالري ها
مثل بي تحركي و چاقي
مثل عامل وراثت
مثل سن
و خيلي چرنديات ديگه كه شنيديم
وقتي به ما گفتن چاقي ما ارثيه ، خودمون رو ناتوان ديديدم در لاغر كردن خودمون
وقتي گفتن با بالا رفتن سن چاق ميشي ما انتظار كشيديم براي اين چاق شدن
وقتي به ما گفتن غذاهاي چرب و شيرين و كرب و هيدرات باعث چاقي ميشه ، ما هر بار كه يه لقمه از اين غذاها خورديم ، مهر تاييد زديدم به اين شنيده ها
شايد براتون سوال پيش بياد كه ما كه نميخواستيم چاق بشيم چطور مهر تاييد زديدم بر اين اطلاعات
اينطوري كه جهان با قوانيني كه از پيش نوشته شده داره كار ميكنه
اون قانون چيه ؟
اينه كه، شما به هر چي توجه كني از جنس همون در زندگيت پديدار ميشه
براي اثبات اين موضوع كافيه مراجعه كنيم به بك گراند زندگيمون
چه چيزهايي كه بدست آورديدم و چه چيزهايي كه بدست نياورديم با اينكه اون چيز رو ميخواستيم
مثل همين لاغري كه ميخواستيمش ولي به دست نياورديمش
جواب اينجاست
در تمام مدت ما داشتيم به نبود لاغري توجه ميكرديم
ما مثل اون بازيكن فوتبالي هستيم كه به چپ نگاه ميكنه ولي به سمت راست شوت ميزنه زير توپ
ما لاغري رو ميخواستيم ولي هي اطلاعات جمع ميكرديم درباره چاقي
كه اگر اطلاعات ما رو بدن به فردي كه تلاش ميكنه براي چاق شدن ، بدون هيچ خطايي سر ماه ميشه اونقدر چاق كه ميخواد
پس تا اينجا درك كردم كه ، ذهن من فقط توجه رو ميفهمه
نه نگراني رو ميفهمه نه تلاش رو ميفهمه
فقط توجه
به چي توجه ميكني ، همون ميشي در زندگي
ما وقتي چاق ميشيم رفتارهاي ما با پيرانمون تغيير ميكنه و چاقي بر تمام جوانب زندگي ما تاثير ميزاره
با افرادي رفت و آمد ميكنيم يا چاق تر از ما هستن يا مثل ما هستن
چرا؟
چون مغز ما ميخواد ما هميشه راضي باشيم از خودمون
وقتي با فردي كه چاق تر از من هست رفت و آمد كنم ، به خودم ميگم خوب خوبه من انقدرم چاق نيستم
ولي مخالفش رو ديديم كه با آدم هاي لاغر نميتونيم زياد ارتباط بگيريم چون در اون حالت هي داريم خودمون رو سرزنش ميكنيم و ذهن ميبينه كه ما ناراحتيم و لذتي نميبريم ، به هر نحوي ارتباط ما رو قطع ميكنه با اون افراد متناسب
نكته طلايي ديگه
ما هميشه چاق تر ميشيم
چون ما هميشه نگران بوديم از چاق تر شدن و مغز ما چون ميخواد اون ناراحتي رو از ما بگيره، مياد و ما رو چاق تر ميكنه كه، اون ناراحتي رو از ما بگيره
و به همين ترتيب ما هي ميريم روي وزنه هي كالري شماري ميكنيم
هي خودمونو مقايسه ميكنيم با ديگران و هي حس هاي بد رو درون خودمون بيشتر ميكنيم و ذهن كه كارش اينه ما رو در حالت لذت نگه داره ، ما رو ميبره در اون وضعيتي كه هي بهش توجه ميكرديم
وضعيتي كه هر روز روي وزنه ميديدم
اين اطلاعات طلايي هستن
من بايد ياد بگيرم اطلاعات صحيح به ذهنم بدم به ذهنم بگم من لاغري رو دوست دارم من با لاغري سلامت ترم من با لاغري سبك ترم من با لاغري ميتونم كوهنوردي كنم …من لاغر بشم ميتونم فلان سايز لباس رو بپوشم …من لاغر بشم خيلي خوشحال ترم..من لاغر بشم اعتماد به نفسم بيشتره و و و و هزاران دليل مخالف اون چيزهايي كه فكر ميكردي چون چاق هستيم فلان و فلان
راحت ترين حالتش اينه به جاي “”چون”” بگيم “”اگر”””
چون چاقم نميتونم زياد پياده روي كنم
به جاش بگم
اگر لاغر بشم چقدر خوب ميتونم بيشتر پياده روي كنم
چون چاقم بايد لباس هاي رنگ تيره بپوشم
به جاش بگم
اگر لاغر بشم چقدر ميتونم لباس هاي رنگي بپوشم و ذوق كنم از تصوير سازي اينكه خودمو در لباس هاي رنگي ببينم و بگم خدايا شكرت
كي رژيم گرفته و شاد بوده!!!!
وقتي داري رژيم ميگيري و حالت بده در واقع داري بخش چاقي ذهنت رو بزرگتر ميكني
در اين حالت كه داريم رژيم ميگيريم و حالمون بد ميشه چون ساز و كار ذهن اينطوريه كه ما رو د رحالت لذت نگه داره ، مياد و موقتي وزن ما رو كم ميكنه
ولي چون ته ته ذهنمون باورهاي چاقي وجود داره
چون ساز و كار جهان با محدوديت مخالفه
دوباره نجواها در ذهن ما مياد بالا ، با اينكه وزنمون در حين رژيم كم شده
و ميگه خوب يعني چي مگه بايد تا آخر عمر رژيم داشته باشي
اين چه زندگي ايه
و هزاران چيز كه باهاش آشنا هستيم
لاغري با ذهن ، نقطه مخالف چاقي با ذهن هست
چاقي به همراهش يه سري حرف و صدا توي سر من هست
در حالتي كه ميخواهيم لاغر بشيم بايد اين سرو صداها رو ببريم به سمت اينكه من ميخوام خوشحال تر باشم
و ذهن كار خودش رو شروع ميكنه من رو خوشحالتر كنه
اين پروسه انتظاري رو در ما شكل ميده
وقتي سرو صداهاي ذهن رو از سمت چاقي و زشتي و بي اراده گي و ناتواني ببريم سمت اينكه من لياقت دارم من بي نقص آفريده شدم من شاد به دنيا اومدم بدن من هوشمنده خداوند هيچ چيز مضري نيافريده
خداوند درونه منه و اون ميدونه چه مواد غذايي رو در بدنم نگه داره چه مواد غذايي رو دفع كنه همونطور كه وقتي من شب خواب هستم به قلبم دستور طپش ميده
آرام آرام بدن ما به دنبال تغيير اين صدا تغيير خواهد كرد
اگر استاد عطار روشن قبلا چاق بوده و الان لاغر شده منم ميتونم مثل ايشون لاغر بشم چون شبيه گذشته ايشون هستم پس ميتونم شبيه الان ايشون بشم
همانطور كه به استاد عطار روشن اعتماد كردم اومدم توي اين سايت
ديگه خودمو سركار نميزارم بيام فايل گوش بدم بعدش برم روي وزنه
بيام كامنت بزارم بعدش برم كالري شماري كنم
پوشه لاغري رو پرش ميكنم و يواش يواش پوشه چاقي رو خالي و خالي تر ميكنم تا جاييكه هيچي توي پوشه نمونه
هيچ عامل بيروني وجود نداره كه از عامل دروني من و خواست من قوي تر باشه
ترس ترس ترس
پشت اين ترس ها فهيمه اي منتظر من هست كه قرار غوغا كنيم
استاد بي نهايت سپاس