0

گام ۷۴: زندگی یا مرگ، لاغری یا چاقی!

زندگی یا مرگ
اندازه متن

اگر فقط یک انتخاب داشته باشید، از بین زندگی یا مرگ کدام را انتخاب می کنید؟

من و احتمالا شما زندگی را انتخاب می کنیم.

اگر چاقی باعث مرگ و لاغری فرصت زندگی باشد کدام را انتخاب می کنید؟

اگر انتخاب شما لاغری است، عملکرد شما چگونه است؟! به سمت زندگی است یا مرگ؟!

باور کردن توانایی خود

همه ما در زندگی تجربه انجام کارهایی را داریم که از نظر دیگران سخت و غیر ممکن بوده است اما موفق به انجام آن شده ایم.

باور کردن توانایی خود

ممکن است این کار مهم، خواندن تمام بخش های کتاب درسی در شب قبل از امتحان و گرفتن نمره عالی باشد.

ممکن است یادگیری مهارتی باشد که دیگران استعداد یادگیری آن را در ما ندیده بودند.

شاید از عهده انجام چند کار همزمان به خوبی برآمده و موجب تعجب همگان شده باشیم.

و موارد مشابهی که حتما میتوانید از زندگی خود مثال بزنید.

همه اینها بخاطر قدرت و توانایی نامحدود ذهن ما در رسیدن به خواسته هایی است که اشتیاق برای آنها داشته باشیم

اما نکته مهم این است که این قدرت و توانایی توسط بخشی منفی باق ذهن ما به شدت سرکوب میشود و به همین دلیل هر انسانی در مواردی توانسته است در انجام کارهایی که از نظر دیگران سخت است شگفتی خلق کند اما در موارد دیگر که همه به ساده بودن آن تاکید دارند ناتوان است.

اشتیاق عاملی است که باعث فعال شدن قدرت بی انتهای ذهن ما می شود

در موضوع چاق و لاغری نیز این مساله به خوبی خود را نشان می دهد

بسیاری از افرادی که اضافه وزن دارند متاسفانه با پذیرش چاقی و مغلوب بخش منفی باف ذهن خود شدن سالهای عمر خود را در رنج و سختی چاقی سپری می کنند و تصور می کنند توانایی لاغر شدن را ندارند.

اما عده ای که اشتیاق برای لاغر شدن دارند، و به هشدارهای ناشی از چاقی که در جسمشان ایجاد می شود توجه می کنند و اشتیاق سوزان برای رهایی از چاقی و تجربه لاغری در آنها شدت میگیرد.

قدرت ذهنشان از خواب سنگین غفلت بیدار شده و روح و جسم آنها را در مسیر لاغر شدن هدایت میکند و پس از مدتی شگفتی ساز میشوند و از جسمی با انبوهی از چربی های اضافه رها شده و زندگی جدیدی را تجربه می کنند.

متاسفانه چاقی، بیماری است که به آرامی و بدون درد اولیه در جسم ما شکل می گیرد اما غفلت از نشانه های آن سبب می شود در شرایطی قرار بگیریم که زندگی ما سراسر رنج و درد و ناتوانی باشد و آنجاست که همت و سعی بیشتری برای رهایی از این درد نیاز داریم

عوارض چاقی

نشانه های بحران چاقی

نفس نفس زدن، خواب پریشان داشتن، درد کمر، پا درد، سخت شدن نشستن و برخواستن، از دست دادن شادی و نشاط در زندگی، افکار پریشان که ما را به سمت جاقی هدایت می کند و بسیاری نشانه های دیگر که همه افرادی که اضافه وزن دارند کم و بیش تجربه کرده اند

اگر این نشانه ها را جدی بگیریم و برای رهایی از چاقی تصمیم قاطع بگیریم در واقع ما زندگی را برای ادامه حیات انتخاب کرده ایم.

اما اگر به نشانه های چاقی بی تفاوت باشیم، آن ها بپذیریم و تحملشان کنیم، ما به مرگ فرصت می دهیم تا ما را انتخاب کرده و با خود از این جهان ببرد.

ماجرای این فایل آموزشی داستان دو نفر از دوستانم است که یکی نشانه های چاقی را جدی گرفت و زندگی را انتخاب کرد اما دیگری به نشانه ها بی توجه بود و آنها را پذیرفت و با چاقی زندگی کرد تا مرگ او را طعمه خود کرد.

نتایج لاغری با ذهن

تجربه انتخاب زندگی یا مرگ

زندگی را انتخاب می کنید یا مرگ را ؟!…

زندگی یعنی زنده بودن پویایی در حرکت بودن مثل رود زلال و جاری آب و البته همراه بودن با جریان حضور خداوند که تمام و کمال احساس خوب است از سلامتی و تناسب تا آرامش و شادی و عزت نفس و ثروتمندی …و برای هر زنده بودنی باید مرگی اتفاق بیفته مرگ افکار پوسیده مرگ رفتارهای تکراری که هیچ رضایتی در من ایجاد نمی کنند مرگ از پذیرش رنج ….

مرگ یعنی پذیرش اینکه (همینه که هست!..)😱

روزی که من بپذیرم باید رنج بکشم و شرایط و آدمها برای من تصمیم می گیرند روز مرگ من است سالها اینگونه زندگی کرده ام و همچون مرده ای متحرک فقط نفس کشیده ام ….

چاقی برای من فقط رنج بوده و الآن هم هست.

چرا !؟ چون نسخه اورجینالم نیست یک ضایعه است یک اختلال یک انحراف!

چاقی فقط ناامیدی است فقط غم است فقط درد و گرفتاری است عامل دوری ام از خودم از زیبایی درونی ام و البته انرژی خوار اصلی زندگی هر روزه ام که تمام تمرکز و توجه منو به خودش اختصاص میده …

چاقی بیماری خوره است که از تمام احساسات خوب من تغذیه می کند نوعی ضعف و شکست است که کاملا نامتقارن با حقیقت وجودی من است نوعی دست پرورده شیطان که خور و خواب و خشم و شهوت را تقویت می کند.

آرام آرام وارد سرزمین وجودم شده است و در سرزمین امید و عشق وجودم لانه کرده و هدفش مرگ من است از تمام دلخوشی هام و آسودگی هام.

مردن هرروز که جای خود دارد اختلال در روند سلامتی و شادی و اعتماد به نفس و خودباوری همه مرگ لحظه ای است چاقی مرگ آرامش و حق الهی ام است   ….

بارها باید هرروز بمیرم !….تا در نهایت روز مرگ با باری سنگین از اضافه وزن و چربیها و حسرت و پشیمانی جسمم را به خاک بسپارم چاقی قاتل خاموش است بی سروصدا که با تأیید طبیعی بودنش از دیگران و جامعه و رسانه پزشکان و والدین و تقلید از دگر افراد چاق زنده بودن را نشانه می گیرد !؟..،

انتخاب من چیست!؟ مرگ یا زندگی!

به لطف و اراده خداوند به مسیر لاغری با ذهن هدایت شدم برای بار اول که از این دوره استفاده کردم حدود ۱۰ کیلو از اضافه وزنم کم شده و البته بسیار دستآوردهای موفقیت آمیزی در جنبه های دیگر زندگی داشته ام به طوری که پسرم یا خواهر شوهرم و البته دیگران به من گفته اند که آدم قبلی نیستم.

ویترین جدیدی از خودم و زندگی هدفمندم و ارزش وقت و زمانم به جهان ارائه دادم و البته کاملا متعهد هر روز روند آموزشهای لاغری با ذهن را گذراندم. بارها لیز خوردم و نجوا داشتم و می دانم که این تنها راه است برای لاغر شدن آسون و ماندگار ….

اما اعتراف می کنم به مرور اشتیاق و انگیزه را برای تبدیل آگاهی ها به مهارت نداشتم یعنی هربار این منفی باف یه جوری ذهن منو نشونه میگیره اوایل عجله داشتم گفت ادامه بده بالاخره لاغر میشی همین تمریناتو انجام بدی خوبه و دارم ادامه میدم. بعد گفت نمیشه که باید وقتی تحریک چشمی میشی نخوری !…

گفتم باشه بعد چندبار گفت اینم که رژیمه !…مگه خوراکیها قدرت دارند!؟…بعد اراده کردم گفت یعنی چاقی قدرتمنده !؟

دوباره تصویر لاغر اندام دیدم که ذهنم تصویرسازی کنه ذوق کردم اگه لاغر بشم فلان می کنم اومد منحرفم کرد محتاج لاغری شدم.

خلاصه الآن فعلا هنگ کردم دارم ادامه می دم و حتی معنی انگیزه را نمی فهمم.

تصویر لاغری و احساس لاغری ام نیست

توجهم رفته روی چاقی، دوباره از آینه دوری می کنم و البته می دونم از کجا آب میخوره

تمرکزم به هم خورده البته نه برای پیرامون و حاشیه های زندگی بلکه برای خودسازی خودم

ذهنم را برای آموزش چندکار همزمان به کار گرفتم هرروز احساس می کردم

زیر فشارم ولی می گفتم باید ادامه بدهم و در نهایت بیمار شدم باز توجهی به بیماری نکردم و گفتم نجوای ذهنه و بیماری وجود نداره و …

اوضاع خراب تر شد البته دستاورد معنوی فوق العاده ای داشتم ولی از اونجایی که در مسیر تجربه کردن هستم و یک شبه هم نمیشه باورهای مربوط به سلامتی و روابط و آرزوهامو را اصلاح کنم حتما دوباره خواستم دو پله یکی کنم !…😏

می دونم کار شیطانه، می دونم منفی بافه، می دونم این حس الهی نیست، می دونم که تنها راه همینه، به خاطر همین چشمامو بستم گفتم خدایا من تسلیمت شدم خودت هدایتم کردی به این سایت. بار اول هم نتیجه گرفتم.

می دونم مسیر صحیحه فقط کمکم کن، نجاتم بده، خدایا بار این افکار این نجواها و …به تو می سپارم که حلش کنی🥺

این همه دوستان نتیجه گرفتند مگه همه در مسیر عرفان و خودشناسی بودند همه جور قشری توی آلبوم شگفتی سازان هستند خودم که برای خودم دروغ نیستم این همه به لطف و اراده خداوند تغییر و تحول داشتم من هم می توانم به آموزه ها عمل کنم. اما هر روز می گم از فردا …

مدتها خودم را سرزنش می کردم. اومدم اینو اصلاح کنم به پذیرش خودم رسیدم ولی از اونور بوم افتادم و دائم میگم اشکال نداره اضافه خوردی یا گرسنه نبودی خوردی !…از فردا از فردا …….🥺

خدایا کمکم کن یکدانه ام🙏 

نشانه های زندگی پس از مرگ

تنها تو را می پرستم و تنها از تو یاری می جویم 

خدایا هزاران بار شکر که هدایتم کردی باز ابنجا هستم و دارم مینویسم خدایا هزاران بار شکر که در مسیر صحیحم و تابلوهات هرروز بهم چشمک می زنند خدایا هزاران بار شکر که امید هر لحظه ام تویی و آرامش حضورت را در قلبم هدیه می کند خدایا عاااااشقتم❤️ 

خدایا اراده ات و طریقت را در وجودم و مسیر زندگی و لاغری ام جاری کن و مسیر درست را کاملا بر من واضح و روشن کن تا فقط چشم به روبرو و آنچه تو برایم پرنعمت قرار دادی بدوزم و بس!.. 

سپاس استاد عزیزم شکر وجودتون و سپاس از ایجاد این فضا خیلی کمک کننده است برای اینکه هرچقدرم که لیز خوردی باز قدرتمندتر بلند بشی و به مسیر ادامه بدی متشکرم🙏 

روح پدرو مادرتون شاد 🍃🌸

دوستان هم مسیری ام 

همواره با قدرت الهی درونتان در مسیر زیبای خدا قدم بردارید و شاد باشید  

توجه به توضیحات فایل زندگی یا مرگ، لاغری یا چاقی! و تامل درباره شرایط فعلی خود می تواند اشتیاق ما برای انتخاب زندگی را افزایش دهد و به لطف خدا قدرت ذهن ما را برای قرار گرفتن در مسیر لاغری با ذهن را فعال کند.

✍️ تمرین آموزشی 📖

برای انجام عالی تمرین مربوط به انتخاب زندگی یا مرگ توصیه می شود ابتدا محتوای نوشتاری را مطالعه کنید، سپس با دقت ویدیوی آموزشی را تماشا کنید و بعد از آن به سوالات مطرح شده در بخش نظرات به شکل شرح انشایی پاسخ دهید.

  • از نظر شما برابر کردن چاقی با مرگ و زندگی با لاغری مقایسه درستی است؟ شرح دهید.
  • در زمان هایی که بدون توجه به مساله چاقی و به فکر لاغر شدن زندگی کرده اید روند چاقی به چه صورت بوده است؟
  • چرا برای داشتن تجربه عالی از زندگی ضروری است که لاغر شویم؟ شرح دهید.
  • مرگ زندگی را از ما می گیرد. چاقی چه چیزهایی را از شما گرفته است؟ شرح دهید.
  • به نظر شما لاغر شدن باعث تولد چه ویژگی ها و شرایطی در زندگی تان خواهد شد.

با توجه به توضیحات ویدیوی آموزشی پاسخ به سوالات زیر را شرح دهید.

  • اگر فردی که مرگ را انتخاب کرد اراده و خودباوری انتخاب زندگی را داشت اکنون در چه شرایطی زندگی می کرد.
  • اگر امیر داستان ما به جای انتخاب زندگی به مسیر قبلی خود ادامه می داد اکنون در چه شرایطی زندگی می کرد؟!
  • تصمیم خود برای بهبود عملکردتان در انتخاب مسیر لاغری و زندگی را شرح دهید.
  • از محتوای ویدیوی آموزشی برای خود تمرین ایجاد کرده و در بخش نظرات تمرینی که باید انجام دهید را بنویسید.

منتظر خواندن نوشته های شما هستم

همراه همشگی شما: رضا عطارروشن

با دادن ستاره به این مطلب امتیاز بگیرید.

امتیاز 4.36 از 33 رای

https://tanasobefekri.net/?p=19677
93 نظر توسط کاربران ثبت شده است.

دیدگاهتان را بنویسید

اندازه متن دیدگاه ها
      آواتار عطا
      1402/01/31 13:03
      مدت عضویت: 568 روز
      امتیاز کاربر: 11525 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 1,207 کلمه

      سلام .

      درس امروز تصمیم قاطع برای لاغر شدن و متعهد بودن به این تصمیم بود 

      خیلی حس خوبی به آقا امیر دارم . چون ایشون از یه وضعیت خیلی ناتوان تونستند به این وضعیت عالی دست پیدا کنند . 

      من تصمیم گرفتم از امروز بهتر به محتوای آموزشی عمل کنم . 

      من خوب یاد گرفتم ولی فکر می کنم تمرین عملیم کمه . من حداقل باید یک هفته هر درسی رو مرور کنم تا آموزش اون رو نهادینه کنم . 

      مثلا همین تعهد داشتن . خب من میخوام به لاغری متعهد باشم . اولین سوالی که میاد توی ذهنم اینه من چطور به لاغری متعهد باشم ؟ 

      چیزی که میاد برای پاسخ اینه که من به افکار و رفتار لاغر کننده پایبند باشم . 

      خب افکار و رفتار لاغر کننده چی هست ؟ 

      مجموعه ی افکار و رفتار لاغر کننده تغییر عقیده نسبت به  مواد غذایی ، عذاب وجدان نداشتن بعد از خوردن غذا ، به اندازه نیاز جسم غذا خوردن ، تفکیک نکردن مواد غذایی ، اینکه من لازم نیست برای لاغر شدن سختی بکشم ، طوری انتخاب نکنم که نخوردن برام سخت باشه 

       طوری انتخاب نکنم که حس ولع نسبت به مواد غذایی در من پدید بیاد . از درون به خودم حس محدودیت ندم سرزنش نکنم خودمو . تغییرات کوچک و آسون  رو استمرار بدم . در مسیر حس منفی نداشته باشم و از همه ی اینا مهمتر و مهمتر و مهمتر 

      وزن نکنم . 

      یعنی این وزن کردن تمام اشتیاق و انگیزه ی منو از بین میبره و من رو تا سر حد مرگ ناامید می کنه . 

      من تغییرات فیزیکی زیادی دارم .به محض اینکه وزن می کنم و میبینم  خب به نسبت انچه عمل کردم نتیجه نگرفتم یا وزن می کنم میبینم وزنم کمتر شده اصلا انگار که تمام انگیزه ی من در راه لاغری گرفته میشه . 

      من اگه بتونم همین یه تمرین رو متعهدانه عمل کنم و از امروز و  فردا که اول اردیبهشت هست تعهد بدم که دیگه خودمو وزن نکنم تا ۶ ماه دیگه اول آبان نتایج عالی خودمو براتون میزارم . 

      منم خسته شدم از این وزن بالا . خسته شدم از شرایط فیزیکی نادلخواه . تا کی اسیر بودن در اندوه . 

      گرچه من نسبت به قبل خب حالم خیلی بهتره . ولی هنوز از جسم چاقم فاصله نگرفتم .

      من در این گام با دیدن مجدد آقا امیر تصمیم قاطع گرفتم منم مثل ایشون عمل کنم و حالا درسته دوره رو تهیه نکردم اما همین گامها رو متعهدانه تر طی کنم تا اشتیاقم در مسیر لاغری با من بمونه . 

      من تا اینجا از عملکرد خودم  تا حد ۸۰ درصد راضی بودم و  شاید اگه وزن نمیکردم بازم کاهش وزن بیشتری داشتم اما  حالا هم دیر نشده . من از امروز تعهد میدم ترازو رو کنار بزارم و فقط روی افکار و رفتارم و انجام عملی تمرینات متعهد باشم . 

      خب الان در این درس من یاد گرفتم اول باید خودم بخوام و به تمرینات فقط گوش ندم بلکه سعی کنم اونها رو بیشتر در زندگیم اجرا کنم . 

      وقتی تمرینات تغییر عادت رو انجام میدادم عملم متعهدانه تر بود . 

      پرخوری نمیکردم .

      ولی چند وقتیه دوباره پرخوری می کنم و بعدشم عذاب وجدان میگیرم . 

      من اگه بتونم همین یه فرمول رو متعهد بهش باشم و اونقدری بخورم که نیاز جسممه و برا ساس گرسنگی جسمی فقط غذا بخورم نه بر اساس خوشمزه بودن غذاها و  به جای گوش دادن به صدای غذاها که بیا منو بخور من خیلی خوشمزه هستم به صدای جسمم توجه کنم که اگه میگه بخور بخورم و اگه میگه نخور نخورم همین یه دونه فرمول رو عمل کنم و وزن هم نکنم این دو فرمول عملی و نوشتن و فایل گوش دادنمم ادامه بدم و در این مسیر متعهد باشم دیگه لاغریم خیلی راحت به دست میاد . 

      البته یه چیزی هم هست . من شاید نسبت پرخوری به رفتارم میدم یعنی برچسب پرخوری به رفتارم میزنم . 

      مثلا الویه رو خیلی دوست دارم انقدر خوردم فکم درد گرفت ولی میل خوردن هنوز در من بود . خب این رفتار پرخوریه ولی میل و ولعم هنوز تموم نمیشه . یعنی به حس سیری ناپذیری میرسم . خب جسم من از خیلی وقت پیش جواب کرده منو و میگه سیر شدم ولی ولع و حس سیری ناپذیری که نسبت به الویه دارم خب میگه بازم بخور . خب من باید این خوردن رو در نظر  خودم رنج کنم . مثلا وقتی هنوز این رفتار در نظر من لذت تعریف شده خب ذهن من هم دستور به ادامه دادن خوردن میده . 

      به نظر خودم این فرمول رو هم باید تغییر بدم که در مورد غذاهایی که خیلی خوردنشون رو دوست دارم یه تجدید نظری کنم که بتونم به اندازه بخورمشون . چون بعدشم عذاب وجدان میگیرم . از رفتارم عذاب وجدان میگیرم . 

      خب من باید فکر کنم ببینم چه الگویی میتونم جایگزین خوردن لذت بخش غذاهایی که دوست دارم بکنم که منجر به اضافه خوری نشه .

      چون اگه بخوام با رنج نخوردنشو انتخاب کنم رفتار صحیحی نیست . 

      این رفتارم رو باید بیشتر واکاوی کنم . 

      چرا من با وجودیکه میدونم سیر شدم و حتی خیلی بیشتر از سیر شدن جسمی و به حد درد گرفتن فک رسیدم ولی همچنان میل خوردن دارم و اون غذا رو دوست دارم بخورم . 

      خب اول اینکه من خودم دارم انتخاب می کنم . 

      این رفتار برام لذتبخشه . 

      ذهن دستور لذت رو تکرار می کنه . 

      چطور میتونم لذت خوردن رو اول بهش بی تفاوت بشم و بعد تبدیلش کنم به رنج ؟ 

      خب در این درس یاد گرفتم یا زندگی رو انتخاب کن یا مرگ رو . 

      خب یه کار که میتونم انجام بدم همین دیدگاهه . 

      من نگرشم رو به غذاهایی که دوست دارم لازمه تغییر بدم . 

      خوردن غذاها تا حدی لذتبخشه که با توجه به اندازه جسم خورده بشه . مابقیش میشه مرگ . میشه عذاب . میشه چاقی . میشه انبار کردن . درسته جسم همه رو میسوزونه ولی خب نباید بهش فشار بیارم ولی حس لذت بردن درونم هی میگه بخور . اعصابمم خورد میشه ها ولی اول باید بپذیرم خودمم که قدرت رو میدم دست غذا . خودم نگرش دوست داشتن بهش دادم . 

      خودمم که لذت بردن رو از خوردنش میبرم . 

      خودمم که این الگوها رو در سرم ایجاد کردم و فقط کافیه بگم اینطوری نیست . یه الگوهای دیگه بدم . اینارو قوی کنم . تکرار کنم . آگاهانه . خب که چی بشع ؟ که بتونم لذت موقت از غذا خوردن رو به لذت پایدار لاغری تبدیل کنم . 

      خب لذت خوردن در لحظه ی حاله . پس باید  لذت لاغری رو هم بیارم در لحظه ی حال . 

      بیش از اندازه خوردن لذت نداره . چون بعدش عذاب وجدان میاره واین عذاب وجدان زندگی رو به من جهنم می کنه  . همین عذاب وجدان منو سنگین می کنه حالم و بد می کنه و منو از لاغریم دور می کنه . هر چی از لاغریم دورتر میشم از نخوردن رنج می کشم و از خوردن بیش از نیاز رنج می کشم . رفتارمو با توجه به الگوهای پرخوری انتخاب می کنم و رنجم بیشتر میشه و رنج بار میشه روی ذهن و ذهنم ناسالم میشه و ذهن ناسالم جسم ناسالم رو خلق می کنه . 

      پس من به خاطر سلامت ذهنم و بعد سلامت جسمم نباید پرخوری کنم . 

      پرخوری به من آسیب میزنه و من از امروز تعهد میدم که تمرین کنم و تمرین کنم تا بتونم این عادت رو در خودم حذف کنم با همین اهرم رنج و لذت . پرخوری آسیب رسانه لذت نیست . 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 3 از 1 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم