عمل بای پس معده آخرین تیر افرادی است که اضافه وزن دارند. آنها پس از سالها تلاش بی فایده برای لاغر شدن از طریق رژیم غذایی و روش های مختلف لاغری خود را برای انجام عمل بای پس معده آماده می کنند.
روشی که با اما و اگرهای فراوان همراه است اما آخرین امید افراد چاق برای رهایی از وضعیت موجود است.
تجربه ۳۵ سال چاق بودن
سال های زیادی از عمرم را با اضافه وزن سپری کردم و به خوبی رنج و سختی های چاقی را می دانم. کودکی من با تپل بودن شروع شد و به مرور تبدیل به درشت بودن و بعد چاق بودن شد.
- هرچه بزرگتر می شدم بیشتر مسائل و مشکلات چاقی را درک می کردم، هر بار که مورد تمسخر همکلاسی هایم قرار می گرفتم بیشتر از متفاوت بودنم با دیگران ناراحت می شدم.
- هربار به من گفته می شد خودتو لاغر کن، بیشتر از ناتوانی خودم برای لاغر شدن عصبانی می شدم.
- هربار مرا تشویق به کم خوری و ورزش می کردند بیشتز از لاغر شدن ناامید می شدم.
اگر این نوشته ها را می خوانید و اضافه وزن دارید خیلی خوب مثال های من را درک می کنید و می دانم که به راحتی می توانید ده ها مثال دیگر برای درد و رنج چاقی از زندگی خودتان بیاورید.
آنچه از چاقی در ذهنم حک شده بود
در سال های زیادی که با چاقی زندگی کردم بخاطر توجیه چاق بودنم به دیگران می گفتم:
- چاقی من ارثی و ژنتیکی است و با ژنتیک نمی توان مبارزه کرد.
- چاقی من بخاطر استخوان بندی درشت من است و من هرکاری کنم لاغر نمی شوم.
- چاقی من بحاطر تقدیر و سرنوشت من است و تقدیر را نمی توان تغییر داد.
- چاقی من بخاطر فلان بیماری و عوارض مصرف فلان دارو است.
- چاقی من بخاطر سوخت و ساز پایین بدن من است و کاری از من ساخته نیست.
- چاقی من بخاطر طبع سرد یا گرم یا بلخمی بودن من است و هرکاری کنم لاغر نمی شوم.
و دلایل مختلف دیگر که هر فردی که اضافه وزن دارد برخی از این دلایل را برای چاق بودنش دارد.
بخشی از آنچه در دوران چاقی تجربه کرده بودم را نوشتم تا بدانید ناآشنا با وضعیت افرادی که چاق هستند نیستم بلکه خوب می دانم چه احساسی دارند، چه تجربیاتی دارند، چه نفرت هایی دارند و حتی چه آرزوهایی دارند.
رنج چاقی و رویای لاغری
در همه سال های که اضافه وزن داشتم با تمام دلیل و منطقی که برای چاقی خودم داشتم اما هرگز نتوانستم شرایط چاقی را بپذیرم و همیشه در تلاش نافرجام برای لاغر شدن بودم.
- بارها رژیم های مختلفی که افراد دیگر استفاده کرده بودند اجرا می کردم، چون خانواده من باورشان این بود که چاقی در خانواده ما ژنتیکی است و قبول نمی کردند هزینه ای برای دکتر رفتن و برنامه رژیمی گرفتن پرداخت کنند.
- بارها ورزش های مختلف را انجام می دادم، چندین بار در آن سال ها باشگاه بدنسازی می رفتم تا بلکه لاغر شوم.
- مدتی کلاس تکواندو می رفتم چون شنیده بودم به خاطر لباس های زخیمی که داره باعث میشه زیاد عرق کنی و لاغر بشی، اما بعد از چند ماه تلاش کردن نتیجه ای نداشت.
- پیاده روی می کردم و کلی حواسم را جمع می کردم وقتی کسی در خیابان نبود، با هر سختی بود می دویدم تا حسابی عرق کنم و سوخت و ساز بدنم بیشتر شود، اما لاغر که نشدم هیچ بلکه کمر درد هم به رنج چاقی اضافه شد.
- مسیر خانه تا مدرسه را با دوچرخه می رفتم و بر می گشتم و از مسیرهای طولانی تر می رفتم که بیشتر رکاب بزنم و بیشتر چربی سوزی کنم اما نتیجه آن تلاش بی هوده زانو درد بود نه لاغری
- داروهای عطاری تلخ و بدمزه را هر طور شده می خوردم و فکر می کردم هرچه تلخ تر یا ترش تر باشند بیشتر می توانند من را لاغر کنند.
این ها بخشی از سعی و تلاش من برای لاغر شدن بود و مطمئنم بسیاری از افرادی که اضافه وزن دارند تلاش های متعددی برای لاغر شدن انجام داده اند و نتیجه همه آنها ناکامی، احساس بد، احساس شکست و دوباره چاق تر شدن بوده است.
در آن سال ها تازه صحبت از عمل بای پس معده می شد و چون شبکه های مجازی گسترش پیدا نکرده بود اطلاعات کمی در این باره وجود داشت. اما از چندین نفر شنیده بودم که افرادی که خیلی چاق باشند با عمل بای پس معده، مقداری از حجم معده آنها را کم می کنند و آن فرد دیگر نمی تواند غذای زیادی بخورد و خودبخود لاغر می شود.
حتی درباره پیکرتراشی و برداشتن چربی های زیر پوست زیاد شنیده بودم و در دوران عقد به اصرار خانواده همسرم که دوست داشتند لاغر شوم تشویق شدم تا جراحی پیکر تراشی انجام بدم.
درباره آن تحقیق کردم و متوجه شدم برای بخش های مختلف بدن هزینه جداگانه دریافت می کنند، آن روزها برای برداشتن چربی های سینه مبلغ دویست هزارتومان باید پرداخت می کردم که توان مالی پرداخت هزینه را نداشتم.
آن سال ها با همه رنج و سختی هایش سپری می شد و من در عین حالی که بارها از روش های مختلف برای لاغر شدن اقدام کرده بودم و شکست خورده بودم اما رویای لاغر شدن را همیشه در ذهنم داشتم و بارها از خدا خواسته بودم اگه شده حتی یک روز من لاغر بشم و بعد از این دنیا برم تا طعم لاغری را چشیده باشم.
به لطف خدا پس از ۳۵ سال چاقی در مسیر درک قوانین جهان هستی و قدرت ذهن قرار گرفتم و شور و اشتیاق عجیبی در من شکل گرفت که سعی کنم زندگی خودم را تغییر دهم و آن سعی بعد از مدتی در من به ایده لاغری با قدرت ذهن تغییر پیدا کرد.
همه کتاب ها و سخنرانی هایی که خوانده و شنیده بودم درباره قدرت ذهن در خلق رویا و آرزوها بود و من با خودم گفتم رویای من لاغر شدن است. اگر قانون جذب و آنچه درباره قدرت ذهن گفته می شود درست است که تقریبا باور کرده بودم درست است پس حتما برای لاغر شدن هم می توان از آن استفاده کرد و این جرقه ی شروع لاغری با قدرت ذهن در من بود.
عمل بای پس معده باعث لاغری می شود؟
در مسیر تحقیقاتم برای لاغر شدن با قدرت ذهن به این درک رسیدم که منشاء چاقی من در ذهن من است نه در جسم من.
همانطور که می دانید همه فرمان های حیاطی بدن توسط مغز ما صادر و مدیریت می شود و اگر جسم ما در وضعیت چاقی قرار گرفته است بخاطر فرمان های مغز است نه عملکرد جسم.
چون جسم به خودی خود قدرت مدیریت و مستقل عمل کردن را ندارد بلکه تمام دستورات از مغز صادر شده و توسط اندام ها و اعضای درونی بدن اجرا می شود.
مثلا در زمان افزایش فعالیت بدن، مغز فرمان بالا رفتن ضربان قلب را صادر می کند و ضربان قلب افزایش می یابد و در زمان کاهش فعالیت بدن، مغز مجددا فرمان کاهش ضربان قلب را صادر کرده و قلب آن فرمان را اجرا می کند، قلب در تشخیص بالا و پایین رفتن ضربانش نقش مدیریتی ندارد بلکه نقش اجرایی دارد.
این قضیه درباره تمام اندام بدن از جمله معده ما صدق می کند.
فرمان گرسنه بودن یا سیر بودن توسط معده ما صادر نمی شود بلکه توسط مغز ما صادر می شود.
نقش معده در پروسه حیات، هضم کردن مواد غذایی وارد شده و تبدیل آنها به انرژی و انتقال مواد باقیمانده غیرقابل مصرف به سیستم دفع و خارج شدن آن از بدن است.
معده ما حتی در سیستم دفع نیز نقشی ندارد و فقط وظیفه هضم و تبدیل مواد به انرژی را بر عهده دارد.
میل به خوردن، گرسته شدن، سیر شدن، میل به شیرینی، علاقه داشتن به غذایی خاص و هر موردی که مربوط به رفتار غذای ما می باشد ارتباطی با معده ندارد بلکه به طورکلی توسط مغز مدیریت و دستورات لازم صادر می شود.
وقتی بارها درباره چاق شدن و دلایل چاق شدن خود از دیگران حرف هایی می شنویم و با تکرار آن شنیده ها باور می کنیم که طبیعی است چاق شویم، ابتدا تصویر چاقتر از وضعیت فعلی در ذهن ما شکل می گیرد و سپس آن تصویر به صورت کدهایی به مغز داده می شود و مغز به دلیل تسلط بر تمام سیستم بدن، با صادر کردن دستورات چاق کننده باعث تغییر شکل ظاهر ما از متناسبب به چاق، یا از چاق به چاق تر می شود.
اگر زیاد گرسنه می شوید و زیاد غذا می خوردی بخاطر دستورات مغزی است نه اندازه و حجم معده.
ابتدا دستورات پرخوری صادر شده است و سپس غذای بیشتر از نیاز بدن وارد معده شده است و هربار احساس سنگینی و پرخوری در ما شکل گرفته است و فقط معده به خاطر کم بودن جا برای دریافت مقادر بیشتر غذا درخواست بزرگتر شدن را داده است و باز هم مغز دستور اضافه شدن حجم معده را صادر کرده است.
پس ابتدا دستورات چاق شونده در مغز شما شکل گرفته و سپس توسط شما به آن دستورات عمل شده و بعد حجم معده افزایش پیدا کرده است.
به همین دلیل است که فردی مثل من که ۳۵ سال اضافه وزن داشته است و به مرور چاق شده است در تمام مراحل اضافه وزنم احساس پرخوری و فشار معده را تجربه کرده ام چون هرچقدر که معده من بزرگتر شده و حجم بیشتری غذا در خود جای میداد باز هم من با پرخوری های بیشتر فضای اضافه شده را پر کرده و باز هم مقدار بیشتر از قبل غذا وارد معده ام می کردم و بار دیگر نیاز بود که حجم معده بزرگتر شود و این روند در تمام سال های اضافه وزن من تکرار شده است.
در این صورت حتی اگر با عمل بای پس معده گنجایش معده را کم کنیم یا به طریق دیگر فضای داخل معده را با مواد غیرقابل هضم پر کنیم، این اقدامات سبب تغییر فرمول های چاق کننده مغز نخواهد شد و به همین علت بعد از عمل و در دوران سپری کردن دوران بعد از عمل افراد کاهش وزن چشم گیری را تجربه می کنند.
دست کاری سیستم بدن به حدی اختلال در عملکرد جسم ایجاد می کند که فرد توانایی خوردن غذا حتی در حد و اندازه های خیلی کم را هم ندارد و البته به این افراد برنامه غذایی داده می شود که همان رژیم های سابق است و اگر فردی بتواند همان رژیم به تنهایی را رعایت کند به کاهش وزن چشم گیری خواهد رسید و نیازی به عمل بای پس معده نخواهد بود.
اما به مرور که از زمان عمل می گذرد و مراحل ترمیم در بدن شکل می گیرد و اوضاع جسمی به حالت عادی بر می گردد، به مرور دستورات چاقی مغز مجددا صادر می شود. چون با عمل جراحی بای پس معده، تصاویر چاقی که از خودمان در ذهن داریم تغییر نمی کند.
همچین با عمل جراحی و یا هر روش دیگری فرمول های چاق کننده مغز ما تغییر نمی کند، فقط برای مدتی ما به واسطه روشی که برای لاغری در پیش گرفته ایم از عمل کردن به دستورات مغزی سرپیچی کرده و مقاومت می کنیم.
تجربه ما از رژیم ها و روش های مختلف لاغری
همانطور که همه ما تجربه کرده ایم، هرچه از شروع رژیم و محدودیت غذایی سپری می شود اجرای آن سخت تر و طاقت فرساتر می شود چرا که عمل نکردن به دستورات چاق کننده مغز باعث ایجاد جنگ روانی در ما می شود.
تحمل این نزاع و درگیری کار دشواری است و به همین دلیل بارها رژیم های غذایی را شروع می کنیم اما بعد از مدتی خسته شده و رها می کنیم.
ما در دوران رژیم در واقع بر خلاف دستورات مغزی چاق کننده رفتار می کنیم و این باعث تحریک عصبی ما می شود و ادامه دادن هر روش لاغری را سحت و طاقت فرسا می کند تا جایی که فرد از ادامه دادن روش لاغری خود منصرف می شود.
در مورد عمل بای پس معده هم به همین صورت است و فرد بعد از مدتی که از عمل جراحی می گذرد و به شرایط عادی جسمی بر می گردد و به این دلیل که مقداری کاهش وزن و سایز را تجربه کرده است به این اطمینان می رسد که لاغر شده است.
به مرور با توجیه کردن خود با گفتگوهایی که در ذهنش دارد و به خودش می گوید من که خیلی لاغر شدم حالا این چند لقمه اضافه تر که باعث چاق شدن من نمی شود، من که خوب لاغر شدم پس امروز اشکالی نداره یه کم زیاده روی کنم، یه کم کیک بیشتر بخورم، حالا اشکال نداره یه ذره هم بستنی بخورم و به همین ترتیب عادت هایی غذایی قبل که همه دستورات ذهنی چاق کننده هستند را به اجرا می گذارد.
از طرفی تصاویر چاقی از قبل در ذهن او وجود دارد و مغز وظیفه دارد واقعیت فرد را مطابق با تصاویر ذهنی و انتظارش از خودش کند.
بنابراین دستورات لازم برای خوردن های بیشتر از نیاز، برای چربی سازی بیشتر، برای اضافه شدن حجم معده و سایر دستورات لازم برای برگشت به حالت قبل توسط مغز صادر می شود و فرد بعد از چند ماه مطابق قبل از عمل بای پس معده می شود.
در این حالت علاوه بر حسرت از دست دادن لاغری و نفرت از چاقی در فرد بیشتر می شود و احساس شکست و افسوس برای هزینه پرداخت شده و آن همه درد و رنجی که متحمل شده است بر رنج چاقی اضافه می شود.
راه حل صحیح لاغر شدن چیست؟
راه حل صحیح لاغر شدن، حرکت کردن از مسیر چاق شدن است.
همانطور که قبلا در فایل “لاغر شدن همان چاق شدن است که باید تغییر کند” توضیح داده شد باید سمت مخالف مسیر چاقی را برای لاغر شدن طی کنیم.
همانطور که چاق شده ایم باید لاغر شویم.
همه افزادی که اضافه وزن دارند مسیر چاقی خود را می دانند.
مرحله اول: شنیدن درباره چاق شدن است
از کودکی بارها درباره دلایل چاق شدن از اطرافیان خود شنیده ایم، حتی زمانی که نمی دانستیم چاقی چیست و چه مسائلی به همراه دارد اما از بزرگترها بارها شنیده ایم که چرا و چگونه چاق شده اند و احساس عجز و ناتوانی آنها برای لاغر شدن را نیز هزاران بار شنیده ایم.
مرحله دوم: تصویر سازی ذهنی درباره چاق شدن است
شنیده های ما درباره چاقی با تصاویری افراد چاقی که درباره چاقی صحبت می کردند ترکیب شده و تصاویر از چاق بودن و چاق شدن افراد در ذهن ما شکل می گیرد.
مرحله سوم: باور پذیری چاقی و طبیعی شدن چاق شدن
به دلیل تکرار شنیده ها و دیده های ما درباره چاقی برای ما باورپذیر می شود و به عبارتی دیگر ما می پذیریم که طبیعی است من چاق شوم و انتظار چاقی در ما شکل می گیرد.
دقت داشته باشید این مرحله بسیار مهم و نقطه شروع چاق شدن است به همین علت افرادی که تا سالها در تناسب اندام عالی بوده اند اما به دلیل شنیدن صحبت هایی درباره خطر چاق شدن به دلیل مصرف دارویی خاص، یا چاق شدن به دلیل مبتلا شدن به بیماری و یا هر صحبتی که توسط پزشک یا فردی که مورد اعتماد و اطمینان آنان است به راحتی باور چاق شدن در آنها شکل گرفته و از آن لحظه انتظار چاق شدن را دارند و این انتظار به شکل ترس از چاق شدن در آنها قابل تشخیص است.
مرحله چهارم: کدنویسی مغز برای صدور فرمان های چاق کننده
در این مرحله تمام تصاویر چاق شونده بعلاوه شنیده ها و انتظار ما برای چاق شدن به صورت مجموعه کدهای چاق شونده در مغز ایجاد و تثبیت می شوند و به مرور مغز ما فرمان های صادر می کند که باعث ایجاد ترس از خوردن، ترس از چاق شدن، وسواس برای وزن کردن، احساس گرسنگی بیشتر، احساس سیری ناپذیر بودن، علاقه به خوردن غذاهای خاص و به انواع حالت های منجر به چاق شدن می شود.
مرحله پنجم: تجربه اضافه وزن در جسم
بعد از طی شدن مراحل قبل در مرحله آخر تغییرات جسمی ایجاد می شود و آنچه انتظارش را می کشیدیم یا نگران و مضطرب از رخ دادنش بودیم در ما شکل می گیرد و به مرور لباس های ما تنگ شده و احساس ما روز به روز بدتر شده و ترس از چاقی بیشتر در ما تقویت می شود و تقلای ما برای چاق نشدن بیشتر می شود و تلاش ما برای جلوگیری از چاق شدن بیشتر می شود اما غافل از آن هستیم که همه تلاش ما برای جلوگیری از چاق شدن در واقع باعث تشدید چاق شدن و افزایش سرعت چاق شدن جسم ما می شود.
و بسیاری از افرادی که اضافه وزن دارند این تجربه را دارند که در سال های اول چاق شدن، سرعت چاق شدن آنها کندتر بوده و هرچه از زمان چاقی آنها می گذرد سرعت چاق تر شدن آنها افزایش پیدا کرده است.
اینها خلاصه ای از مراحل چاق شدن است و اگر رویای لاغری دارید باید آگاه باشید که فقط با طی کردن همین مسیر برای لاغر شدن می توانید رویای خود را تجربه کنید.
باید ابتدا با استفاده از آموزش های لاغری با ذهن درباره لاغری و لاغر شدن بشنوید.
سپس با انجام تمرینات ارائه شده تصویرهای مناسب درباره لاغری در ذهن خود ایجاد کنید.
به مرور با گوش دادن به محتوای دوره های آموزشی و انجام تمرینات باورپذیری توانایی لاغر شدن در شما شکل می گیرد.
با استمرار در مسیر لاغری با ذهن کدهای دستوری جدید و لاغر شونده در ذهن شما ایحاد می شود که البته بخش زیادی از این کدهای دستوری از ابتدا در مغز ما وجود داشته است اما با کدنویسی چاقی ذهن خود باعث شده ایم که از دستورات جدید برای مدیریت جسم ما استفاده کند.
و در نهایت تجربه لذتبخش لاغری در جسم شما نمایان خواهد شد.
این مسیر صحیح و دائمی لاغر شدن است، مسیری که سراسر لذت، شادی، احساس خوب، آرامش ذهنی، سلامتی جسمی، بالا رفتن اعتماد به نفس و … است.
عمل بای پس معده برای شما شادی و لذت و آرامش ذهنی به ارمغان نمی آورد.
عمل بای پس معده، رژیم های غذایی، مصرف دارو، استفاده از کمربندهای لاغری، خوردن دمنوش ها و قرص های لاغری، انجام حرکات ورزشی با وسایل خاص برای لاغر شدن و هر کاری که شما برای لاغری انجام می دهد که شروع آن از جسم باشد باعث تغییر کدنویسی مغز شما و ایجاد تصاویر ذهنی لاغر کننده در شما نمی شوند.
پس آگاه باشید، چاقی از ذهن شما شروع شده و به جسم شما ختم شده است بنابراین اگر رویای لاغری دارید بدانید که باید لاغری از ذهن شما شروع و به جسم شما ختم شود.
هر روش یا ایده یا راهکاری که لاغری را از جسم شروع میکند بدون استثناء منجر به شکست خواهد شد.
منتظر خواندن نوشته های شما هستم
همراه همشگی شما: رضا عطارروشن
امتیاز 4.31 از 42 رای
با دیگران به اشتراک بگذارید تا امتیاز بگیرید!
سلام وقتتون بخیر
منم خوشحالم که در مسیر متناسب شدن قرار گرفتم
من قبل از اینکه وارد دوره بشم از نتایج این روش مطمئن بودم،بدلیل اینکه نزدیک ۲سال ونیم بود که داشتم روی کنترل ذهن تمرین میکردم و خودم به این نتیجه رسیده بودم که مسئله من ذهنیه و از منبعی که به اینجا هدایت شدم بهش اعتماد داشتم واونو یه نشونه دیدم وبا دید بازی وارد سایت شدم ،اول بیشتر فایلا ومقاله هارو خوندم، اون روزا مواجه شدم با قطعی نت در ایران و بعدا هر ۳تا دوره رو با هم خریدم،از ۱۵آذر ۹۸ شروع کردم ،با اشتیاق زیاد ،تمریناتشو انجام میدم،هر روز داره انتظاراتم از خودم بیشتر میشه،انتظار تناسب اندام،شادی،سلامتی،ثروت
تغییرات زیاد درونی وبیرونی داشتم و دارم خدارو شکر
آرامش،احساس آزادی ،اعتمادبنفس،عزت نفس،کم کردن سایز،قشنگتر شدن صورتم،یه مدتیه به خودم توجه میکنم میبینم یه تغییر خاصی توی صورتم بوجود اومده،خودمم متوجه نمیشم چیه،مثل جوانتر شدن،سفید وشفاف تر شدن صورتم،قبلا تا رژیمو شروع میکردم ولاغر میشدم ،دور چشمام گود میرفت وسیاه میشد،صورتم لب حال و زرد میشد،صورتم زشت میشد وچروک ولی الان صورتم بهتر شده ،اونم مال عملکرد صحیح بدنمه
هر روز احساس میکنم داره فرکانسای لاغری م بالاتر میره،یعنی هر چند وقت یکبار متوجه یه جهش ذهنی خودم میشم وبه سطح بالاتری از آگاهی میرسم ومیدونم دارم به نتایج عالی نزدیکتر میشم ،باید نزدیک بشم ،این انتظار منه حق منه ،مگه اینهمه آدم لاغر وجود نداره ،،منم میخوام لاغر ومتناسب باشم
وقتی لاغریو مثل چاقی یاد بگیرم وقشنگ بره تو ضمیرناخوداگاهم،بصورت خودکار ذهنم برنامه های لاغریو اجرا میکنه ،من فقط کافیه بازم تمرین وتکرار کنم که همیشه تو مسیر بمونم
سلام به دوستان متناسبم و استاد عطارروشن
الان که یاد افکار گذشته خودم میفتم چقدر خوشحال میشم که هدایت شدم به این سایت و دوره های بینظیرش
تمام عمر ولحظات شیرین زندگیمو که میتونستم صرف موارد بهتر کنم خرج رفع کردن چاقیم وعوارضش کردم
تمام ذهن وفکرم چی بخورم چی نخورم بود،وقت غذا بجای اینکه لذت ببرم زجر میکشیدم،رستوران میرفتم عذاب وجدان از قبل از رفتن داشتم تا چند روز بعدش که باید یک شب رستوران رفتنا تا چند روز ورزش های بسیار سنگین و گرسنگی های چند روزه جبران میکردم و در انتها بهمم خوش نمیگذشت،همیشه با حسرت و ناسزا توی ذهنم به آدم های متناسب نگاه میکردم،خودمو وخدا وخانواده مو لعنت میکردم که چرا منو این شکلی آفریدن
هر نوع خوراکی بدمزه رو میخوردم قرص های ناشناخته،بهم گفته بودن کش محکم وسفت ببند دور کمرت وقت غذا که معده ت جمع بشه نتونی چیزی بخوری،قبل از غذا انقدر آب بخور که شکمت ورم کنه ،سالاد زیاد بخور و چه زجر هاییکه میکشیدم وچه سرزنش هاییکه از خانواده واطرافیان و در انتها در ذهن خودمون کلنجاری میرفتم ،چه زندگی محدود وبی کیفیتی داشتم واقعا ،آخه خوردن و آشامیدن که حق طبیعی و واجب بدنم بودو نمیتونستم داشته باشم
چند سال پیش یه کلیپ از یه دکتر هندی دیدم که دستور دمنوش گیاهی میداد ،چند تا گیاه های بو دار متنوع و نمک سیاه 🤒مگه نمک سیاه گیر میومد،بلخره با زحمت زیاد نمک سیاه گیر اوردم ،انقدر بد بو بود که مجبور بودم بیرون از محیط خونه نگهداریش کنم،سنگ توسی سیاه گوگردی بود که از معادن آب گرم ها استخراج میشد ،دماغمو میگرفتم و مجبورن روزی ۳ لیوان میخوردم،عذابی میکشیدم
خلاصه تمام عمر در پی لاغری بودم و تمام راه ها بجز عمل معده رو انجام دادم ،نگو که من داشتم بیرونمو تغییر میدادم ولی درون من مسئله داشت
با توجه به اینکه با ذهنیت کاملا بازی نسبت به عملکرد ذهن وارد دوره شدم هم این متد رو باور داشتم هم اعتماد ۱۰۰ درصد
و میدونم نتایج فوق العاده ای میشه با تغییر فرمول های اشتباه گرفت تو هر زمینه ای
خوشحالم که در این مسیر هستم که حتی بدون یک روز گرسنگی کشیدن هم لاغر شدم هم سرحال وشاداب وهم از مسیرم لذت بردم،کلی آگاهی های ناب بدست آوردم که مطمئنم ۹۵درصد از مردم روحشونم خبر نداره
امروز داشتم با دوستم تلفنی صحبت میکردم وازش میپرسیدم که چرا دیروز کلاس نیومده و ایشونم گفت فشارم بالا بود رفته بودم دکتر ،این دوستم ۱ساله که توی رژیم سختیه ،لاغر هم شده از وزن ۸۲ به ۶۹ رسیده ،ظاهرمونو نگاه کنی من از ایشون بیشتر وبهتر لاغر شدم ،با اینکه ۱ساله داره منو میبینه که چه قشنگ دارم نتیجه میگیرم ولی همچنان اصرار داره که به راهش ادامه بده و مرتب به من میگه منکه رژیم نیستم من سالم خوری دارم 😄 دیروز من یه استوری تو اینستام از آتیش بازی و کباب بازی گذاشتم که اتفاقا سیب زمینی آتیشی هم درست کردم ،بنده خدا دوستم دیده بود ،امروز میگفت فریده از دکتر که اومدم انقدر دلم سیب زمینی تنوری با قارچ میخواست ،گفتم گور بابای رژیم ،رفتم رستوران و سیب زمینی سفارش دادم ،،،،تو دلم گفتم حالا اولشه ،داره غر غر کردن های وجودت بیدار میشه و از این به بعد باید با ترس از خوردن هات روبرو بشی و بازم خدارو شکر کردم که چقدر دارم متفاوت وبهتر زندگی میکنم
خدارو شکر میکنم که در آرامش بیشتری زندگی میکنم با یادگیری اموزش های ذهنی
من در این راه میمونم و با قدرت ادامه میدم،من چیزی یاد نمیگیرم فقط اون چیزهایو که در وجودم دارم و دی اکتیو شده رو دوباره اکتیو میکنم و آلودگی هاییکه در این مدت وارد ذهن وجان من شده رو از ذهنم پاک میکنم
خوشحالم که جزء انتخاب شده ها هستم
گام ۸۱ ،،، سلام وقت بخیر ،،،لاغری با عمل بای پس معده 😱😱تا حالا از چندین نفر شنیدم که اطرافیانشون عمل بای پس معده انجام دادن ، ، چندین سال پیش با خواهرم رفتیم منزل یکی از اقوام ،خواهرم بهم گفت ،این مادر و دختر معده شونو کوچیک کردن ، منم هیچ اطلاعی نداشتم از این نوع عمل ،ولی یادمه همون زمان هم خیلی ترسیدم و دوست نداشتم اون عملو انجام بدم ، انگار بعد از عمل نمیتونن حتی یک پرتغال کامل رو بخورن ، چهارشنبه سوری امسال که با دوستان طبیعت گردمون رفته بودیم توی طبیعت و داشتیم تفریح میکردیم ، یدفعه یکی از اون آقایونی که تو اون جمع بودن اومد نزدیک ما و با دوستم که اضافه وزن داره ،شروع کرد به صحبت کردن در مورد خوبی های عمل بای پس ،گفت من ۱۵۰ کیلو بودم و ۴۰ کیلو کم کردم و انقدر خوشحال بود ،یکمی از عادت های بد غذایی این عمل این بوده ،که ، ۱ ماه فقط میتونسته آبمیوه بخوره ووووو خیلی هیجانی صحبت میکرد ،مدام به ما پیشنهادش میداد و میگفت ،نمیدونید چقدر خوشحالم ،چقدر احساسم خوبه ،ما فقط نگاش کردیم و از پیشنهادش تشکر کردیم ،تو دلم باز هم خوشحال شدم که ما چقدر از آدم های دیگه تو اینجور مسائل جلوتر هستیم ، میدونستم اون هیجان مال اولشه و آروم آروم ترس های خوردن و چاقتر شدن بازم شروع خواهد شد ولی من ترجیح میدم به اعمال مردم کاری نداشته باشم و تمرکزم روی کارهای خودم باشه ، مهم اینه که الان در مسیر لاغر شدن صحیح هستم 😊 راه ها و مسیرهای زیادی برای لاغر شدن رفتم و همگی اونها با شکست مواجه شدن ،ورزش که جزء الزامات زندگیم بود ،از هر چیزی برای تحرک استفاده میکردم ،اگر یه روزی میرفتم پیست دوچرخه سواری ،خودمو میکشتم که بیشتر عرق بریزم ، تند رکاب میزدم و در انتها هیچ لذتی از اون ورزشم نمیبردم ،خدارو شکر این روزها دوچرخه سواری برای من فقط دوچرخه سواریه و لذت بردن ، تقریبا ۱ ساله دوچرخه خریدم ،چندین بار سواری گرفتم ازش ،بدلیل اینکه پیست دوچرخه سواری از منزلم دوره ، زیاد استفاده ش نمیکنم ،چندین بار باهاش رفتم تو خیابون های اطراف منزلمون ولی چونکه خیابون های تهران شلوغه و یکبار هم خوردم زمین و زانوهام بشدت آسیب دیده ،دیگه دوست ندارم لابه لای ماشینا دوچرخه سواری کنم ، ولی اگر قبلا بود ،چندین ساعت با دوچرخه خودمو اذیت میکردم ، تا شاید یکمی لاغر بشم،،، ، منهم سالها فکر میکردم لاغر شدن از طریق معده است 😒 مثلا انقدر حجم غذامو کم کرده بودم که معده م کوچیک بشه ،نمیدونستم پیام های خوردن از طرف مغز صادر میشه ،، اون زمان هاییکه در فشار زیاد کم خوردن بودم ،حس میکردم معده م کوچیک شده به محض خارج شدنم از رژیم ،حس میکردم کنترل معده م از دستم میره ،به خودم و دیگران میگفتم ،حالا که لاغر نمیشم ،خدا کنه علاقم و اشتهام به غذاها کم بشه ، نگو اون وقتا بخاطر محدودیت ها ،ولع خوردن در من زیاد بوده ،همش میترسیدم که دیگه نمیتونم این خوراکی هارو بخورم ،بدنم مثل قحطی زده ها ،ولع داشته ، در اصل محتویات ذهنی آشفته ای داشتم که هیچ نظمی در اون نبوده ، هر روز یه برنامه براش تدارک میدیدم ، بدنم قاطی کرده بوده ،نمیدونسته ،بخوره ،نخوره،کی بخوره،چیو نخوره ،بعد انتظار داشتم از اون وجود داغون یک باربی بزنه بیرون 🤔 یه مدت آموزش دیده بودم که قبل از غذا سالاد بخورم که حجم معده م برای غذا کم بشه ،انقدر سالاد میخوردم و بعدش یکمی غذا میخوردم که نمیتونستم تکون بخورم ،از بس معده م ورم میکرد ،تازه خوشحالم بودم که مثلا ۵ قاشق برنج خوردم با یه بشقاب سالاد بدون کالری ،، تو اون دوران متنفر بودم از سالاد کاهو ،،، مشکل در نوع نگاه ماست به خودمون ، ما تصویر چاقی از خودمون در مغزمون ثبت کردیم ، درونیات ما چاقه ولی ما میخواییم لاغر بشیم ، بذر ما گندمه ،دلمون برداشت پرتغال میخواد ،نمیشه که ،هی میاییم به زمین کود و آب پرتغال میدیم فکر میکنیم زمینی که گندم کاشتیم پرتغال میده 😒در واقع کل زندگیم با جنگ روانی بین دستورات مغزیم و خواسته لاغریم گذشت ، هیچ کدوم کوتاه هم نمیومدیم ،در انتها من مغلوب شدم و رها کردم هر چی محدودیت بود و تن دادم به دستورات ذهنیم که چاقی بیشتر بود ، مگه یک آدم چند سال میتونه درد بکشه ،بجنگه ،من از ۱۰ سالگی تا ۳۸ سالگی ادامه دادم و ۸ سال پیش همه چیزو رها کردم ، دیگه تحمل محدودیتو نداشتم ،میخواستم راحت زندگی کنم ،ولی برنامه ریزی ذهن من روی راحتی نبود و چاقی من مجدد برگشت ولی ۸ سال با خود چاقم زندگی کردم و هیچ اقدامی نکردم ،یعنی تنها راه ، رژیم و ورزش بود که دلم نمیخواستشون،،از کودکی تا همین الان بارها از چاقی و چاق شدن شنیدم ،از ترسیدن آدم ها شنیدم ،از عوارضش شنیدم و منهم بارها همراه اونها ترسیدم ،به همراه اون شنیدن ها ،تصویر یک شخص چاق در من شکل گرفته ، در انتها من باور کردم و پذیرفتم که چاق باشم و استارت چاقی من زده شده ،آخه ورودی های چاقی از همه طرف به ما وارد شده ،اون وقتا تلوزیونو روشن میکردی داشت از چاقی و عوارضش میگفت،خوراکی های رژیمی تبلیغ میکرد ،دکترا در موردش صحبت میکردن ،ورزشگاه ها همینطور ،مربی ها ،خانواده ها وووو دیشب داشتم به دوستم میگفتم ،اگر امشب دکتری ،پروفسوری بیاد تو تلوزیون بگه که ماده ای در قلب کشف کردن که نشون میده انسان ها ،۲۰۰ سال در سلامتی کامل قلب و عروق میتونن زندگی کنن ،از فردا هیچ قلب دردی نخواهیم داشت و طول عمر انسان تا ۲۰۰ سال بالا میره ،ولی دقیقا به ما برعکسش گفته شده مدام در رسانه ها ، دکترها وووو از ترس ها و بدبیاری ها اطلاع رسانی میکنن ،مادر من عادتشه مدام از بیماریش صحبت کنه یا یه دردی به خودش بچسبونه ،چند روز پیش که داشت میگفت فلان قسمت بدنم درد میکنه ووو بهش گفتم مامان خداوند قلب انسان رو برای ۴۰۰ سال برنامه ریزی کرده که مثل ساعت کار کنه ،چرا انقدر نق میزنی ،مامانم گفت ،واقعا؟ گفتم آره ، باورش شد ،گفت خدارو شکر😊 ،یعنی تا این حد میشه با باور کردن یه مسئله ،خوب زندگی کرد یا بد ،،، حالا در وجود ما تصاویر چاقی ساخته شده ،باورشونم کردیم ،مغز فرمان جدید صادر میکنه ،فرماهای چاق کننده ، ترس از خوردن ،ترس از چاقی،حساس شدن ،پرخوری وووو و ضربه نهایی به ما زده میشه که لباس ها شروع به تنگتر شدن میشه ،جسم ورم میکنه وووو ترس از چاقتر شدن در سالیان طولانی که به تکرار چاق و لاغر شدیم و هر بار که شروع چاق شدنه خودمونو احساس کردیم که ای وای انگار دارم مجدد برمیگردم و حس بسیار ترسناکی بود 😭 که میدونستیم باید مجدد بریم تو لوپ تکرار و عذاب دهنده بود ، که هر بار شکست خوردنمون باعث خط انداختن روی ذهنم بوده و انگار یه علامت از شکست در ما ثبت شده ،هر ثبت علامتی در ما پایه شکست بعدی رو برای ما ساخته و این تکرار ها مارو در دایره چرخیدن و چرخیدن در مدار اشتباه ،سالها نگه داشته بود ، خدارو شکر میکنم که با آگاهی قبلی از ذهن وارد دوره ها شدم و اینجا درکم و اطلاعاتم از ذهن تکمیلتر شد ،خوشحالم که در مسیر موندم و همچنان ادامه میدم ،،با اطمینان کامل وارد دوره شدم ،چونکه به کارایی ذهنم اعتماد داشتم و میدونستم این مسیر هدایت خداوند بوده ،،، جلسه اول زبان انگلیسیم ،وقتیکه استادم داشت از آموزش زبان صحبت میکرد ،بهمون گفت ، وقتی یک نوزاد بدنیا میاد ۲ سال طول میکشه که بتونه با کلمات زبان مادریش ارتباط برقرار کنه ،درکشون کنه ،یادشون بگیره و بعد بتونه صحبت کنه ، بهمون گفت ۲ سال تکرار و تمرین لازم دارید که بتونید به زبان دیگری مسلط بشید و دقیقا بعد از ۲ سال که در کلاس موندم فهمیدم میتونم به زبان انگلیسی صحبت کنم ،،،برای لاغر شدن به روش ذهنی هم باید زمان بذاریم تا حروف زبان لاغریو یاد بگیریم و با در کنار هم گذاشتنشون بتونیم جملات زیبای تناسب رو خلق کنیم ،، اوایل دوره های ذهنی وقتی استادی میگفت حال درونیت یا شادیت و آرامشت بسیار مهمه و با حال خوبه که میتونی به زندگی بهتر برسی ،تعجب میکردم ،فکر میکردم ،آخه چجوری ؟ من یاد گرفته بودم که با اتفاقات بیرونی حالم باید خوب بشه و اینجا کاملا برعکس بود ،برای همین یاد گرفتم ،یعنی دارم تلاش میکنم که یاد بگیرم که هر لحظه حواسم به حالات درونیم باشه ،مرتب از خودم حس رضایت داشته باشم ،تا به جهان هم حس رضایت بفرستم و جهان هم لاجرم منو در مسیر اتفاقاتی قرار خواهد داد که همشکل احساسات من باشه 😊
درود به شما دوست عزیز
ممنون از شما و انرژی تون 😊
همچنین طلب خیر برای شما ملکه عشق عزیز🌹
سلام دوست گرامی
خدارو شکر که نوشته من براتون مفید بوده
خودم مجدد کامنت خودمو خوندم چونکه واقعا یادم نبود چه چیزهایی نوشته بودم و هر بار که کامنتی از خودم میخونم کلی لذت میبرم که چه مطالب خوبی نوشتم که هیچ کدوم از هزارو خورده ای کامنتم شبیه به هم نیستن
در انتها تمام تلاش های از راه و مسیر صحیح ما به نتیجه خواهد رسید به شرط ادامه دادن و باور کردن
اینکه باور کنیم که ما هم میتونیم لاغر بشیم ،چرا ؟ چونکه تناسب اندام یک موضوع طبیعیه و ما هم در مسیر درستش هستیم و اینکه هزاران نفر از این راه به نتیجه رسیدن
در درون منهم ذهن و توانایی هاش هست که میتونم با شناخت موانع و رفعشون به هدف هام برسم
درک این موضوع درهای بیشماریو به روی ما باز میکنه ،در حقیقت خودمون باید در ورود خواسته هارو باز کنیم
هدف ها اومدن که بیان تو زندگی ما و تجربه بشن ولی آیا ما همین نوشته هارو هم باور داریم ؟ نتایج ما نشان دهنده است
هر چند نوشتن و تکرار کردن همین نوشته ها در انتها به سلول سازی های جدید ما ختم میشه ،اونیکه میمونه همیشه میبره
شما هم حتما در زبان آموزیتون موفق خواهید بود
در نهادینه و درونی کردن آموزه های ذهنی موفق خواهید شد
و اینها ریتم زندگیه که ما انتخاب کردیم که نخواستیم چیزهاییکه گذشتگان در ما دیکته کردند رو مجدد زندگی کنیم
براتون بهترین های خداوندو آرزو دارم دوستم🌹