عمل بای پس معده آخرین تیر افرادی است که اضافه وزن دارند. آنها پس از سالها تلاش بی فایده برای لاغر شدن از طریق رژیم غذایی و روش های مختلف لاغری خود را برای انجام عمل بای پس معده آماده می کنند.
روشی که با اما و اگرهای فراوان همراه است اما آخرین امید افراد چاق برای رهایی از وضعیت موجود است.
تجربه ۳۵ سال چاق بودن
سال های زیادی از عمرم را با اضافه وزن سپری کردم و به خوبی رنج و سختی های چاقی را می دانم. کودکی من با تپل بودن شروع شد و به مرور تبدیل به درشت بودن و بعد چاق بودن شد.
- هرچه بزرگتر می شدم بیشتر مسائل و مشکلات چاقی را درک می کردم، هر بار که مورد تمسخر همکلاسی هایم قرار می گرفتم بیشتر از متفاوت بودنم با دیگران ناراحت می شدم.
- هربار به من گفته می شد خودتو لاغر کن، بیشتر از ناتوانی خودم برای لاغر شدن عصبانی می شدم.
- هربار مرا تشویق به کم خوری و ورزش می کردند بیشتز از لاغر شدن ناامید می شدم.
اگر این نوشته ها را می خوانید و اضافه وزن دارید خیلی خوب مثال های من را درک می کنید و می دانم که به راحتی می توانید ده ها مثال دیگر برای درد و رنج چاقی از زندگی خودتان بیاورید.
آنچه از چاقی در ذهنم حک شده بود
در سال های زیادی که با چاقی زندگی کردم بخاطر توجیه چاق بودنم به دیگران می گفتم:
- چاقی من ارثی و ژنتیکی است و با ژنتیک نمی توان مبارزه کرد.
- چاقی من بخاطر استخوان بندی درشت من است و من هرکاری کنم لاغر نمی شوم.
- چاقی من بحاطر تقدیر و سرنوشت من است و تقدیر را نمی توان تغییر داد.
- چاقی من بخاطر فلان بیماری و عوارض مصرف فلان دارو است.
- چاقی من بخاطر سوخت و ساز پایین بدن من است و کاری از من ساخته نیست.
- چاقی من بخاطر طبع سرد یا گرم یا بلخمی بودن من است و هرکاری کنم لاغر نمی شوم.
و دلایل مختلف دیگر که هر فردی که اضافه وزن دارد برخی از این دلایل را برای چاق بودنش دارد.
بخشی از آنچه در دوران چاقی تجربه کرده بودم را نوشتم تا بدانید ناآشنا با وضعیت افرادی که چاق هستند نیستم بلکه خوب می دانم چه احساسی دارند، چه تجربیاتی دارند، چه نفرت هایی دارند و حتی چه آرزوهایی دارند.
رنج چاقی و رویای لاغری
در همه سال های که اضافه وزن داشتم با تمام دلیل و منطقی که برای چاقی خودم داشتم اما هرگز نتوانستم شرایط چاقی را بپذیرم و همیشه در تلاش نافرجام برای لاغر شدن بودم.
- بارها رژیم های مختلفی که افراد دیگر استفاده کرده بودند اجرا می کردم، چون خانواده من باورشان این بود که چاقی در خانواده ما ژنتیکی است و قبول نمی کردند هزینه ای برای دکتر رفتن و برنامه رژیمی گرفتن پرداخت کنند.
- بارها ورزش های مختلف را انجام می دادم، چندین بار در آن سال ها باشگاه بدنسازی می رفتم تا بلکه لاغر شوم.
- مدتی کلاس تکواندو می رفتم چون شنیده بودم به خاطر لباس های زخیمی که داره باعث میشه زیاد عرق کنی و لاغر بشی، اما بعد از چند ماه تلاش کردن نتیجه ای نداشت.
- پیاده روی می کردم و کلی حواسم را جمع می کردم وقتی کسی در خیابان نبود، با هر سختی بود می دویدم تا حسابی عرق کنم و سوخت و ساز بدنم بیشتر شود، اما لاغر که نشدم هیچ بلکه کمر درد هم به رنج چاقی اضافه شد.
- مسیر خانه تا مدرسه را با دوچرخه می رفتم و بر می گشتم و از مسیرهای طولانی تر می رفتم که بیشتر رکاب بزنم و بیشتر چربی سوزی کنم اما نتیجه آن تلاش بی هوده زانو درد بود نه لاغری
- داروهای عطاری تلخ و بدمزه را هر طور شده می خوردم و فکر می کردم هرچه تلخ تر یا ترش تر باشند بیشتر می توانند من را لاغر کنند.
این ها بخشی از سعی و تلاش من برای لاغر شدن بود و مطمئنم بسیاری از افرادی که اضافه وزن دارند تلاش های متعددی برای لاغر شدن انجام داده اند و نتیجه همه آنها ناکامی، احساس بد، احساس شکست و دوباره چاق تر شدن بوده است.
در آن سال ها تازه صحبت از عمل بای پس معده می شد و چون شبکه های مجازی گسترش پیدا نکرده بود اطلاعات کمی در این باره وجود داشت. اما از چندین نفر شنیده بودم که افرادی که خیلی چاق باشند با عمل بای پس معده، مقداری از حجم معده آنها را کم می کنند و آن فرد دیگر نمی تواند غذای زیادی بخورد و خودبخود لاغر می شود.
حتی درباره پیکرتراشی و برداشتن چربی های زیر پوست زیاد شنیده بودم و در دوران عقد به اصرار خانواده همسرم که دوست داشتند لاغر شوم تشویق شدم تا جراحی پیکر تراشی انجام بدم.
درباره آن تحقیق کردم و متوجه شدم برای بخش های مختلف بدن هزینه جداگانه دریافت می کنند، آن روزها برای برداشتن چربی های سینه مبلغ دویست هزارتومان باید پرداخت می کردم که توان مالی پرداخت هزینه را نداشتم.
آن سال ها با همه رنج و سختی هایش سپری می شد و من در عین حالی که بارها از روش های مختلف برای لاغر شدن اقدام کرده بودم و شکست خورده بودم اما رویای لاغر شدن را همیشه در ذهنم داشتم و بارها از خدا خواسته بودم اگه شده حتی یک روز من لاغر بشم و بعد از این دنیا برم تا طعم لاغری را چشیده باشم.
به لطف خدا پس از ۳۵ سال چاقی در مسیر درک قوانین جهان هستی و قدرت ذهن قرار گرفتم و شور و اشتیاق عجیبی در من شکل گرفت که سعی کنم زندگی خودم را تغییر دهم و آن سعی بعد از مدتی در من به ایده لاغری با قدرت ذهن تغییر پیدا کرد.
همه کتاب ها و سخنرانی هایی که خوانده و شنیده بودم درباره قدرت ذهن در خلق رویا و آرزوها بود و من با خودم گفتم رویای من لاغر شدن است. اگر قانون جذب و آنچه درباره قدرت ذهن گفته می شود درست است که تقریبا باور کرده بودم درست است پس حتما برای لاغر شدن هم می توان از آن استفاده کرد و این جرقه ی شروع لاغری با قدرت ذهن در من بود.
عمل بای پس معده باعث لاغری می شود؟
در مسیر تحقیقاتم برای لاغر شدن با قدرت ذهن به این درک رسیدم که منشاء چاقی من در ذهن من است نه در جسم من.
همانطور که می دانید همه فرمان های حیاطی بدن توسط مغز ما صادر و مدیریت می شود و اگر جسم ما در وضعیت چاقی قرار گرفته است بخاطر فرمان های مغز است نه عملکرد جسم.
چون جسم به خودی خود قدرت مدیریت و مستقل عمل کردن را ندارد بلکه تمام دستورات از مغز صادر شده و توسط اندام ها و اعضای درونی بدن اجرا می شود.
مثلا در زمان افزایش فعالیت بدن، مغز فرمان بالا رفتن ضربان قلب را صادر می کند و ضربان قلب افزایش می یابد و در زمان کاهش فعالیت بدن، مغز مجددا فرمان کاهش ضربان قلب را صادر کرده و قلب آن فرمان را اجرا می کند، قلب در تشخیص بالا و پایین رفتن ضربانش نقش مدیریتی ندارد بلکه نقش اجرایی دارد.
این قضیه درباره تمام اندام بدن از جمله معده ما صدق می کند.
فرمان گرسنه بودن یا سیر بودن توسط معده ما صادر نمی شود بلکه توسط مغز ما صادر می شود.
نقش معده در پروسه حیات، هضم کردن مواد غذایی وارد شده و تبدیل آنها به انرژی و انتقال مواد باقیمانده غیرقابل مصرف به سیستم دفع و خارج شدن آن از بدن است.
معده ما حتی در سیستم دفع نیز نقشی ندارد و فقط وظیفه هضم و تبدیل مواد به انرژی را بر عهده دارد.
میل به خوردن، گرسته شدن، سیر شدن، میل به شیرینی، علاقه داشتن به غذایی خاص و هر موردی که مربوط به رفتار غذای ما می باشد ارتباطی با معده ندارد بلکه به طورکلی توسط مغز مدیریت و دستورات لازم صادر می شود.
وقتی بارها درباره چاق شدن و دلایل چاق شدن خود از دیگران حرف هایی می شنویم و با تکرار آن شنیده ها باور می کنیم که طبیعی است چاق شویم، ابتدا تصویر چاقتر از وضعیت فعلی در ذهن ما شکل می گیرد و سپس آن تصویر به صورت کدهایی به مغز داده می شود و مغز به دلیل تسلط بر تمام سیستم بدن، با صادر کردن دستورات چاق کننده باعث تغییر شکل ظاهر ما از متناسبب به چاق، یا از چاق به چاق تر می شود.
اگر زیاد گرسنه می شوید و زیاد غذا می خوردی بخاطر دستورات مغزی است نه اندازه و حجم معده.
ابتدا دستورات پرخوری صادر شده است و سپس غذای بیشتر از نیاز بدن وارد معده شده است و هربار احساس سنگینی و پرخوری در ما شکل گرفته است و فقط معده به خاطر کم بودن جا برای دریافت مقادر بیشتر غذا درخواست بزرگتر شدن را داده است و باز هم مغز دستور اضافه شدن حجم معده را صادر کرده است.
پس ابتدا دستورات چاق شونده در مغز شما شکل گرفته و سپس توسط شما به آن دستورات عمل شده و بعد حجم معده افزایش پیدا کرده است.
به همین دلیل است که فردی مثل من که ۳۵ سال اضافه وزن داشته است و به مرور چاق شده است در تمام مراحل اضافه وزنم احساس پرخوری و فشار معده را تجربه کرده ام چون هرچقدر که معده من بزرگتر شده و حجم بیشتری غذا در خود جای میداد باز هم من با پرخوری های بیشتر فضای اضافه شده را پر کرده و باز هم مقدار بیشتر از قبل غذا وارد معده ام می کردم و بار دیگر نیاز بود که حجم معده بزرگتر شود و این روند در تمام سال های اضافه وزن من تکرار شده است.
در این صورت حتی اگر با عمل بای پس معده گنجایش معده را کم کنیم یا به طریق دیگر فضای داخل معده را با مواد غیرقابل هضم پر کنیم، این اقدامات سبب تغییر فرمول های چاق کننده مغز نخواهد شد و به همین علت بعد از عمل و در دوران سپری کردن دوران بعد از عمل افراد کاهش وزن چشم گیری را تجربه می کنند.
دست کاری سیستم بدن به حدی اختلال در عملکرد جسم ایجاد می کند که فرد توانایی خوردن غذا حتی در حد و اندازه های خیلی کم را هم ندارد و البته به این افراد برنامه غذایی داده می شود که همان رژیم های سابق است و اگر فردی بتواند همان رژیم به تنهایی را رعایت کند به کاهش وزن چشم گیری خواهد رسید و نیازی به عمل بای پس معده نخواهد بود.
اما به مرور که از زمان عمل می گذرد و مراحل ترمیم در بدن شکل می گیرد و اوضاع جسمی به حالت عادی بر می گردد، به مرور دستورات چاقی مغز مجددا صادر می شود. چون با عمل جراحی بای پس معده، تصاویر چاقی که از خودمان در ذهن داریم تغییر نمی کند.
همچین با عمل جراحی و یا هر روش دیگری فرمول های چاق کننده مغز ما تغییر نمی کند، فقط برای مدتی ما به واسطه روشی که برای لاغری در پیش گرفته ایم از عمل کردن به دستورات مغزی سرپیچی کرده و مقاومت می کنیم.
تجربه ما از رژیم ها و روش های مختلف لاغری
همانطور که همه ما تجربه کرده ایم، هرچه از شروع رژیم و محدودیت غذایی سپری می شود اجرای آن سخت تر و طاقت فرساتر می شود چرا که عمل نکردن به دستورات چاق کننده مغز باعث ایجاد جنگ روانی در ما می شود.
تحمل این نزاع و درگیری کار دشواری است و به همین دلیل بارها رژیم های غذایی را شروع می کنیم اما بعد از مدتی خسته شده و رها می کنیم.
ما در دوران رژیم در واقع بر خلاف دستورات مغزی چاق کننده رفتار می کنیم و این باعث تحریک عصبی ما می شود و ادامه دادن هر روش لاغری را سحت و طاقت فرسا می کند تا جایی که فرد از ادامه دادن روش لاغری خود منصرف می شود.
در مورد عمل بای پس معده هم به همین صورت است و فرد بعد از مدتی که از عمل جراحی می گذرد و به شرایط عادی جسمی بر می گردد و به این دلیل که مقداری کاهش وزن و سایز را تجربه کرده است به این اطمینان می رسد که لاغر شده است.
به مرور با توجیه کردن خود با گفتگوهایی که در ذهنش دارد و به خودش می گوید من که خیلی لاغر شدم حالا این چند لقمه اضافه تر که باعث چاق شدن من نمی شود، من که خوب لاغر شدم پس امروز اشکالی نداره یه کم زیاده روی کنم، یه کم کیک بیشتر بخورم، حالا اشکال نداره یه ذره هم بستنی بخورم و به همین ترتیب عادت هایی غذایی قبل که همه دستورات ذهنی چاق کننده هستند را به اجرا می گذارد.
از طرفی تصاویر چاقی از قبل در ذهن او وجود دارد و مغز وظیفه دارد واقعیت فرد را مطابق با تصاویر ذهنی و انتظارش از خودش کند.
بنابراین دستورات لازم برای خوردن های بیشتر از نیاز، برای چربی سازی بیشتر، برای اضافه شدن حجم معده و سایر دستورات لازم برای برگشت به حالت قبل توسط مغز صادر می شود و فرد بعد از چند ماه مطابق قبل از عمل بای پس معده می شود.
در این حالت علاوه بر حسرت از دست دادن لاغری و نفرت از چاقی در فرد بیشتر می شود و احساس شکست و افسوس برای هزینه پرداخت شده و آن همه درد و رنجی که متحمل شده است بر رنج چاقی اضافه می شود.
راه حل صحیح لاغر شدن چیست؟
راه حل صحیح لاغر شدن، حرکت کردن از مسیر چاق شدن است.
همانطور که قبلا در فایل “لاغر شدن همان چاق شدن است که باید تغییر کند” توضیح داده شد باید سمت مخالف مسیر چاقی را برای لاغر شدن طی کنیم.
همانطور که چاق شده ایم باید لاغر شویم.
همه افزادی که اضافه وزن دارند مسیر چاقی خود را می دانند.
مرحله اول: شنیدن درباره چاق شدن است
از کودکی بارها درباره دلایل چاق شدن از اطرافیان خود شنیده ایم، حتی زمانی که نمی دانستیم چاقی چیست و چه مسائلی به همراه دارد اما از بزرگترها بارها شنیده ایم که چرا و چگونه چاق شده اند و احساس عجز و ناتوانی آنها برای لاغر شدن را نیز هزاران بار شنیده ایم.
مرحله دوم: تصویر سازی ذهنی درباره چاق شدن است
شنیده های ما درباره چاقی با تصاویری افراد چاقی که درباره چاقی صحبت می کردند ترکیب شده و تصاویر از چاق بودن و چاق شدن افراد در ذهن ما شکل می گیرد.
مرحله سوم: باور پذیری چاقی و طبیعی شدن چاق شدن
به دلیل تکرار شنیده ها و دیده های ما درباره چاقی برای ما باورپذیر می شود و به عبارتی دیگر ما می پذیریم که طبیعی است من چاق شوم و انتظار چاقی در ما شکل می گیرد.
دقت داشته باشید این مرحله بسیار مهم و نقطه شروع چاق شدن است به همین علت افرادی که تا سالها در تناسب اندام عالی بوده اند اما به دلیل شنیدن صحبت هایی درباره خطر چاق شدن به دلیل مصرف دارویی خاص، یا چاق شدن به دلیل مبتلا شدن به بیماری و یا هر صحبتی که توسط پزشک یا فردی که مورد اعتماد و اطمینان آنان است به راحتی باور چاق شدن در آنها شکل گرفته و از آن لحظه انتظار چاق شدن را دارند و این انتظار به شکل ترس از چاق شدن در آنها قابل تشخیص است.
مرحله چهارم: کدنویسی مغز برای صدور فرمان های چاق کننده
در این مرحله تمام تصاویر چاق شونده بعلاوه شنیده ها و انتظار ما برای چاق شدن به صورت مجموعه کدهای چاق شونده در مغز ایجاد و تثبیت می شوند و به مرور مغز ما فرمان های صادر می کند که باعث ایجاد ترس از خوردن، ترس از چاق شدن، وسواس برای وزن کردن، احساس گرسنگی بیشتر، احساس سیری ناپذیر بودن، علاقه به خوردن غذاهای خاص و به انواع حالت های منجر به چاق شدن می شود.
مرحله پنجم: تجربه اضافه وزن در جسم
بعد از طی شدن مراحل قبل در مرحله آخر تغییرات جسمی ایجاد می شود و آنچه انتظارش را می کشیدیم یا نگران و مضطرب از رخ دادنش بودیم در ما شکل می گیرد و به مرور لباس های ما تنگ شده و احساس ما روز به روز بدتر شده و ترس از چاقی بیشتر در ما تقویت می شود و تقلای ما برای چاق نشدن بیشتر می شود و تلاش ما برای جلوگیری از چاق شدن بیشتر می شود اما غافل از آن هستیم که همه تلاش ما برای جلوگیری از چاق شدن در واقع باعث تشدید چاق شدن و افزایش سرعت چاق شدن جسم ما می شود.
و بسیاری از افرادی که اضافه وزن دارند این تجربه را دارند که در سال های اول چاق شدن، سرعت چاق شدن آنها کندتر بوده و هرچه از زمان چاقی آنها می گذرد سرعت چاق تر شدن آنها افزایش پیدا کرده است.
اینها خلاصه ای از مراحل چاق شدن است و اگر رویای لاغری دارید باید آگاه باشید که فقط با طی کردن همین مسیر برای لاغر شدن می توانید رویای خود را تجربه کنید.
باید ابتدا با استفاده از آموزش های لاغری با ذهن درباره لاغری و لاغر شدن بشنوید.
سپس با انجام تمرینات ارائه شده تصویرهای مناسب درباره لاغری در ذهن خود ایجاد کنید.
به مرور با گوش دادن به محتوای دوره های آموزشی و انجام تمرینات باورپذیری توانایی لاغر شدن در شما شکل می گیرد.
با استمرار در مسیر لاغری با ذهن کدهای دستوری جدید و لاغر شونده در ذهن شما ایحاد می شود که البته بخش زیادی از این کدهای دستوری از ابتدا در مغز ما وجود داشته است اما با کدنویسی چاقی ذهن خود باعث شده ایم که از دستورات جدید برای مدیریت جسم ما استفاده کند.
و در نهایت تجربه لذتبخش لاغری در جسم شما نمایان خواهد شد.
این مسیر صحیح و دائمی لاغر شدن است، مسیری که سراسر لذت، شادی، احساس خوب، آرامش ذهنی، سلامتی جسمی، بالا رفتن اعتماد به نفس و … است.
عمل بای پس معده برای شما شادی و لذت و آرامش ذهنی به ارمغان نمی آورد.
عمل بای پس معده، رژیم های غذایی، مصرف دارو، استفاده از کمربندهای لاغری، خوردن دمنوش ها و قرص های لاغری، انجام حرکات ورزشی با وسایل خاص برای لاغر شدن و هر کاری که شما برای لاغری انجام می دهد که شروع آن از جسم باشد باعث تغییر کدنویسی مغز شما و ایجاد تصاویر ذهنی لاغر کننده در شما نمی شوند.
پس آگاه باشید، چاقی از ذهن شما شروع شده و به جسم شما ختم شده است بنابراین اگر رویای لاغری دارید بدانید که باید لاغری از ذهن شما شروع و به جسم شما ختم شود.
هر روش یا ایده یا راهکاری که لاغری را از جسم شروع میکند بدون استثناء منجر به شکست خواهد شد.
منتظر خواندن نوشته های شما هستم
همراه همشگی شما: رضا عطارروشن
امتیاز 4.31 از 42 رای
با دیگران به اشتراک بگذارید تا امتیاز بگیرید!
سلام
چاقی در ما مانند درختی هست که ریشه زده و هرچقدر که ما شاخه های آن درخت رو هرس کنیم باز این درخت قابلیت این رو دارد که دوباره شاخه جدیدی بزند و اگه خوب توجه کنیم که در تلاش برای رویش شاخه جدید هست ساقه آن هم ضخیم تر از قبل میشود .
در روند چاقی هم همینطور هست ما اگه بخواهیم وزن خودمان رو با روشهای جسمی کم کنیم و تا حدودی هم موفق میشیم بعد مدتی میبینیم دوباره که ادامه نمیدیم چاق تر از قبل میشیم .
ما با دستکاری ذهنمان از مرحله متناسب شدن خارج شدیم و دقیقا بایستی از طریق ذهنمان لاغربشیم و اینکه بیایم با تلاش فیزیکی لاغربشیم امکان نداره .
سلام
خوبه ما دربرابر فشار جسمی و سرزنش اطرافیان بابت چاقی خودمان تسلیم نشدیم . ما کوتاه نیومدیم . ما درد کشیدیم اما ادامه دادیم میدونی چرا ؟ چون ما این حالت جسمی رو درشان خودمان ندیدیم چون روح وجودی ما میدونست که راهی هست فقط میخاست ببینه چقدر خواستمون شدیده .
ما هزار راه رفتیم دیدن که هرکاری میکنیم اما باز سرزنشمون میگردن و میانداختن به حساب بی عرضگیمون .
گفتن و یادآوری این حرفها سخت است اما میخام به خودم بگم من از راهی که آخرش معلوم بود شکست است تسلیم نشدم چون من ندیدم کسی بااین روشهای فیزیکی نتیجه بگیره .
اما ادامه دادم . حالا بعد اینهمه جنگیدن خسته ودرماتده افتادیم ته جاده خاکی و چشمانمون به آسمان دوخته شده بود . خدایا چی کارکنم تو راه رو نشونم بده بقیش بامن . من به خاطر هدفم هرکاری میکنم حتی شده کان فن یکون میکنم .
پیغام آمد بنده من میدونم تو برای خواستت هرکاری میکنی پس تو لایق هدایت هستی . هدایت شدم به لطف الهی به این مسیر شگفت انگیز .
مسیری که نه تنها سرزنش نبود . دلگرمی بود وپشتیبانی . وکلی گوش شنوا. راهنمای مسیر کلن کاربلد بود و آرام آرام ما رو راهنمایی کرد .
انگار اون هم از طرف خدا ماموریت داشت تا ما رو به سرانجام نرسونه آرام نداشته باشه . گام به گام باما بوده وهست .
ترسها کم کم فرو ریخت . آرامش کم کم برقرار شد . و ما آرام آرام دراین رودخانه هدایت شدیم به ساحل زیبا
آنقدرهم که فکرشو میکردم سخت نبود از بس تحت فشار بودم کوله بارم سنگین شده بود وپاهام قفل کرده بود ورمقی برای حرکت نداشت .
اما آرام آرام ذهن سرکشم رو رام کردم و اون رو برای تناسب اندام زیبام تربیت کردم ومیکنم . حالا اگر من بخام سرکشی کنم ذهنم نمیزاره .
میگه مگه یادت نیست چه عذابهایی میکشیدی . حیف نیست که بیراهه بری . و ذهنت رو برای هرچیزی خرج کنی .
اطرافیانم مرتب ازم انتقاد میکنن که تو خرافاتی شدی ازبس هندزفری به گوش هستی . خوب که چی ؟
وقتی میگم کمترین نتیجه که لاغری هست رو درمن میبینی . اما آنها نمیتونن بپذیرن . حق هم دارن و مرتب ایراد میگیرن .
منم کاری بهشون ندارم . هرکس تو زندگی مسیر خودش رو میره .
آنقدر این مسیر زیبا برام نتایج خوب داشت که به هزارتا سرزنش می ارزه . اونها فقط ظاهر چاقی منو میدیدن اما سختی های جسمی رو که بروز نمیدادم چون باز سرزنش میشدم .
خودم بودم وخدای خودم .
الان که به لطف الهی خیلی وزن کم کردم یک سری نتایج عالی داشت که اصلن پیش بینی اونها رو نکرده بودم اما نصیبم شد .
من درزمستان باکوچکترین تحرکی عرق میکردم شدید وهمش درعذاب بودم اما الان درگرما اون وضعیت رو ندارم . گفتنش آسان هست اما تجربش اندازه دنیا لذت بخش ونشاط آوره .
یا وقتی برای خرید لباس میری که انگار دنیا رو بهت دادن شادی .
چقدراعتماد به نفس میره بالا .چقدراحساس ارزشمندی میکنی . خیلی خیلی این روزها قشنگ هست .
خدایانمیدونم چطور ازت تشکرکنم وبا زبان بی زبانی میگویم شکرت .
و تشکر میکنم از استاد عزیز که این ماموریت الهی رو به ایشون واگذار کردی وایشون سنگ تموم گذاشتن .
خدایا کمکم کن لایق اینهمه نعمتهای زیبایت شوم ولذت ببرم .
میدونم سالها غافل بودم اما اکنون تلاشم رومیکنم که درست رفتار ودرست زندگی کنم .