0

گامی موثر برای لاغر شدن

چگونه لاغر شوم؟
اندازه متن

چگونه لاغر شوم؟ مهمترین سوالی بود که در 35 سال چاقی ذهن من را به خود مشغول کرده بود.

خیلی غم انگیز است وقتی نمی دانی چگونه چاق شده ای در کل زندگی به دنبال چگونه لاغر شدن باشی.

خیلی دردناک است که نخواسته باشی چاق بشی و به راحتی چاق شده باشی و بخواهی لاغر شوی و با رنج و سختی نتوانی لاغر شوی.

چقدر حسرت برانگیز است وقتی به هر دری می زنی که لاغر شوی و فایده ای ندارد اما می بینی بسیاری از انسانها خودبخود لاغر هستند.

آنها هیچ رژیم خاصی را رعایت نمی کنند، هیچ ورزش سنگینی انجام نمی دهند، نگران چاق تر شدن نیستند و حسرت برانگیزتر از همه: نسب به لاغر بودن هیچ احساس خاصی ندارند.

آن را طبیعی می دانند.

پس چگونه است که من با این همه اشتیاقی که برای لاغر شدن داشتم و آن همه تلاشی که انجام می دادم هیچوقت نمی توانستم لاغر شوم و در معدود مواردی که واقعا پشتکار داشتم و چند کیلویی کاهش وزن پیدا می کردم بعد از چند هفته دوباره به شرایط قبل بر می گشتم.

من چه می خوردم که آنها نمی خورند؟

من چقدر می خورم که آنها نمی خوردند؟

من چه گناهی مرتکب شده بودم که باید همیشه نگران چاق تر شدن باشم ولی آنها با خیالی آسوده و بدون ترس از چاق شدن زندگی می کردند.

هر بار که بخاطر چاق بودن مسخره می شدم، هر بار که از تلاش برای لاغر شدن نتیجه نمی گرفتم، هر بار که مرا نصیحت می کردند که: به فکر خودت باش، کمتر بخور، یه کم ورزش کن، مملو از خشم و شکایت به خدا می شدم و ذهنم پر می شد از این سوال های بی جواب.

چاقی زبانی است که فقط یک فرد چاق آن را می فهمد.

با هر زبانی به دیگران می گفتم سعی می کنم لاغر شوم اما نمی شود، آنها نمی فهمیدند.

به هر شکلی به دیگران نشان می دادم آدم با اراده ای هستم و تلاش می کنم که لاغر شوم اما فایده ای ندارد، آنها نمی فهمیدند.

هرچه به دیگران توضیح می دادم که شب ها شام نمی خورم، صبحانه فقط چند لقمه می خورم، بیشتر ناهار من سالاد است، نوشابه نمی خورم، فست فود نمی خورم، هرکجا باید بروم پیاده می روم و صدها کار دیگر انجام می دهم اما لاغر نمی شوم کسی حرف مرا نمی فهمید.

سال های زیادی از عمرم به این شکل گذشت و من همچنان به دنبال جواب سوالم بودم که چگونه لاغر شوم؟

به لطف خدا در سن 35 سالگی به این نتیجه رسیدم که لاغری با قدرت ذهن را تجربه کنم.

تصمیمی که برخلاف روش های قبلی هیچ منبع و راهنمایی نداشت، هیچ برنامه غذایی و ورزشی برای آن نوشته نشده بود و هیچ زمانی برای لاغر شدن با آن مشخص نشده بود.

تک و تنها قدم در مسیری گذاشتم که هیچ راهنما و خط و نشانی برای حرکت کردن نداشت.

هیچ امیدی به لاغر شدن با ذهن نداشتم اما احساس درونی من در جستجوی سوال: چگونه لاغر شوم؟ بسیار قدرت گرفته بود که می شود با ذهن لاغر شد.

به لطف خدا در این مسیر حرکت کردم و برای اولین بار در زندگی تصمیم قاطع گرفتن را تجربه کردم.

تصمیمی که همچنان بر آن متعهد هستم و در مسیر لاغری با ذهن قدم بر می دارم.

اولین موضوعی که در لاغری با ذهن درک کردم این بود که ما چاق شدن را آموخته ایم، پس برای لاغر شدن باید لاغری را بیاموزیم.

هر آموزشی از بخش های مختلفی تشکیل شده است که به مرور آنها را یاد می گیریم و در نهایت ما آن موضوع را به صورت کامل یادگرفته ود ر زندگی خود اعمال می کنیم.

ما چگونه چاقی را یاد گرفته ایم؟

گام به گام در هر مرحله از زندگی آموزش های جدیدی برای چاق تر شدن دیده ایم و سبب شده است که رفتار ما به گونه ای تغییر کند که در نهایت باعث اضافه شدن وزن و سایز ما شود.

لاغر شدن مانند چاق شدن نیاز به آموزش دارد و اگر تصمیم گرفته اید از چاقی رها شوید و روزهای خوش زندگی را در جسمی متناسب ادامه دهید باید همت کنید و لاغر شدن را یاد بگیرید.

لاغر شدن هنری است که باید آن را آموخت.

درست است که بعضی از افراد به طور خودبخودی این هنر را بلد هستند و برای آموختن آن سختی متحمل نشده اند اما فراموش نکنید که افرادی که اضافه وزن دارند نیز هنر چاق شدن را بدون هیچ رنج و سختی آموخته اند.

پس در پاسخ به سوال: چگونه لاغر شوم؟ باید به خودت تاکید کنی که من هم می توانیم لاغر شدن را یاد بگیریم و با بکارگیری آموزش های خود در زندگی متناسب شویم و برای همیشه لاغر بمانیم.

نکته جالب توجه و امیدوار کننده برای یادگیری لاغری با ذهن این است که ما لاغر شدن را به صورت خودبخودی بلد هستیم اما به خاطر یادگیری چاقی و استفاده مکرر از فرمول های چاق کننده، لاغری را فراموش کرده ایم.

ما در روش لاغری با ذهن، لاغر بودن خود را به یاد می آوریم.

لاغری حالت طبیعی و پیش فرض جسم ما می باشد و این دستور خداوند است که به شکل کدهای دستوری در سلول های ما نهفته است.

مانند سرسبزی که حالت طبیعی یک درخت است.

اگر درختی می بینید که سبز و زیباست تعجب نمی کنید اما اگر درختی ببینید که زرد و پژمرده یا خشک شده است تعجب می کنید که چرا این درخت خشک شده است.

بنابراین در پاسخ دادن به سوال: چگونه لاغر شوم؟ در ذهن خود بدانید که لاغر بودن حالت طبیعی و پیش فرض جسم ما می باشد که به هر دلیل آن را تغییر داده ایم.

اما این به آن معنا نیست که ما دیگر نمی توانیم به حالت اولیه خود برگردیم.

همه افراد چاق توانایی برگشتن به حالت طبیعی و پیش فرض خود را دارند چون آنچه برای ما مقدر شده است نابود نمی شود بلکه فقط می تواند تغییر کند.

ما می توانیم شرایط جسمی خود را از حالت ایده آل خارج کنیم که بارها این کار را به طریق مختلف انجام داده ایم مثل زخمی کردن خود به طریق مختلف، اما جسم ما به سرعت فرایند ترمیم را آغاز کرده است و پس از مدت کوتاهی جای زخم به کلی از بین رفته است.

چاقی، خارج شدن جسم از حالت طبیعی و متناسب است و این برای جسم بعنوان یک ناهماهنگی تلقی می شود.

جسم ما به شدت در تلاش برای تغییر وضعیت ما از چاقی به لاغری است.

این تمایل جسم خود را بارها در هر روشی که برای لاغری در پیش گرفته اید تجربه کرده اید.

اما از آنجایی که عملکرد ما می تواند در جهت مخالف عملکرد جسم باشد، در تمام مواردی که از سعی و تلاش خود برای لاغر شدن نتیجه نگرفته ایم، قدرت عملکرد ما در چاق شدن بیشتر از قدرت جسم ما برای لاغر شدن بوده است.

نتیجه نهایی در این شرایط چاق ماندن یا چاق تر شدن است.

عملکرد ما تحت تاثیر برنامه ای است که در ذهن ایجاد می شود.

وقتی ذهن ما برای چاقی برنامه ریزی شده باشد، عملکرد ما در جهت چاق شدن خواهد بود.

در این شرایط جسم ما قدرت مقابله با عملکرد ما را ندارد.

چون سرعت ترمیم جسم به مراتب کندتر از سرعت تخریبی است که ما از طریق عملکرد خود به جسم وارد می کنیم.

بنابراین برای کاهش سرعت تخریب باید ابتدا برنامه ریزی ذهن را از چاقی به لاغری تغییر دهیم.

در این شرایط عملکرد ما بر اساس محتوای جدیدی که در ذهن ما ایجاد شده است تغییر خواهد کرد و به مرور سرعت عملکرد ما در چاق شدن کم و کمتر می شود.

در این شرایط ابتدا روند چاق تر شدن ما کند شده و سپس متوقف می شود.

در ادامه با برنامه ریزی بیشتر و بهتر ذهن، فرمول های لاغری ذهن ما بیشتر می شوند و در مقابل عملکرد ما باز هم بهتر می شود و سرعت چاق شدن ما کمتر از قبل می شود تا جایی که سرعت عملکرد چاق شدن ما کمتر از سرعت عملکرد لاغر کننده جسم ما می شود و این شروع لاغری در جسم است.

این پروسه نیاز به زمان، استمرار و عمل کردن به آموزشها دارد و برای هر فرد متفاوت خواهد بود.

درک این پروسه به ما کمک می کند تا روند لاغر شدن با ذهن را درک کنیم و در هر مرحله بدانیم در چه مسیری در حال حرکت هستیم.

من بعنوان مدرس دوره های تناسب ذهنی همواره در تلاش برای کشف رازهای متناسب شدن هستم.

رازهایی که در رفتار افراد متناسب نهفته است و با کشف و بکارگیری آنها می توان به راحتی لاغر شد و تا ابد لاغر باقی ماند.

چون فرمولی که در ذهن افراد متناسب وجود دارد که باعث آن رفتار شده است در ذهن همه افراد چاق نیز وجود دارد ولی به دلیل بی استفاده شده به خاطر ایجاد فرمول های چاق کننده، آن فرمول را گم کرده ایم و رفتار مربوط به آن فرمول را فراموش کرده ایم.

لاغری با ذهن صحیح ترین روش لاغر شدن است که ما را به پاسخ سوال: چگونه لاغر شوم؟ می رساند، چرا که همانطور که ما با یادگیری چاقی می توانیم تا آخر عمر چاق باقی بمانیم با یادگیری لاغری هم می توانیم تا آخر عمر لاغر بمانیم.

چاقی و لاغری در محتوا با هم تفاوتی ندارند، تنها اختلاف آنها در فرمول های آنهاست که در ذهن ما ذخیره شده اند و مغز ما با استفاده از این فرمولها سبب تغییر رفتارهای غذایی و واکنش ما نسبت به مواد غذایی میشود و در نهایت باعث چاق شدن یا متناسب شدن ما می شود.

بنابراین برای لاغر شدن لازم است که همواره در جستجوی فرمولهای لاغر کننده باشیم، همانطور که سالها در جستجوی فرمولهای چاق تر شدن بوده ایم.

در فایل آموزشی که برای دوستانم آماده کرده ام به تشریح و تاثیرگذاری فرمولی پرداخته ام که به شدت در چاق شدن ما نقش داشته است و به همین دلیل اگر ما بتوانیم در این فرمول چاق کننده تغییراتی ایجاد کنیم میتوانیم گام مهمی در مسیر لاغر شدن برداریم.

امیدوارم که با استفاده از این فایل صوتی توانایی تغییر رفتاری که سبب چاقی شما شده است را پیدا کرده و به مرور رفتار خود را تغییر دهید.

ضمنا توصیه می کنم بعد از خواندن هر نوشته یا استفاده از محتوای آموزشی، نگاهی به تصاویر شگفتی سازان لاغری با ذهن بیندازید تا بیشتر برای شما باورپذیر شود که لاغر شدن با قدرت ذهن میسر است و این توانایی همانگونه که در دیگر افراد چاق وجود داشته است در شما نیز وجود دارد.

مشتاقانه نظرات ارزشمند شما را پیگیری می کنم

همراه همیشگی شما: رضا عطارروشن

با دادن ستاره به این مطلب امتیاز بگیرید.

Rating 3.98 from 57 votes

https://tanasobefekri.net/?p=10187
برچسب ها:
189 نظر توسط کاربران ثبت شده است.

دیدگاهتان را بنویسید

اندازه متن دیدگاه ها
      آواتار f.masi1
      1399/04/28 10:18
      مدت عضویت: 1632 روز
      امتیاز کاربر: 728 سطح ۲: کاربر متوسطه
      محتوای دیدگاه: 809 کلمه

      با سلام
      استاد عزیز من چندروز گذشته رو در مسافرت گذروندم یه مسافرت پیش بینی نشده واین از نظر حرکت من درمسیر تناسب اندام یه اتفاق عالی بود من دراین مدت چون نمیتونستم تمرینها رو به طور منظم درسایت بنویسم تصمیم گرفتم که از روز ۱۷ هم دوباره تکرار کنم تاهم این مدت از مسیر خارج نشده باشم وهم با انجام نامنظم تمرینات دلسرد نشم چرامیگم اتفاق عالی بود؟استاد من دراین مسافرت اینقدر به اندازه نیاز بدنم خوردم واینقدر نسبت به مواد غذایی بی توجه بودم که اطرافیانم وهمسرم بسیار متعجب وشگفت زده شده بودند منی که به مسافرت به چشم خوردن انواع خوراکیها برای لذت بیشتر نگاه میکردم واز هیچ خوراکی درحد ترکیدن نمیگذشتم باعث شگفتی همه شده بودم خوشمزه ترین غذا رو که سفارش دادیم من به همسرم گفتم من زیادمیل ندارم ولی ایشون گفتن ما از صبحونه تا الان که۲ظهره چیزی نخوردیم مطمئنم وقتی شروع کردی همه رو میخوری وبا کمال افتخار وقتی غذا رو آوردن من بیشتراز ۳_۴قاشق نتونستم بخورم واحساس سیری کردم آخه این جمله
      ی شما که بدن ما به شدت کم مصرفه اینقدر ذهن منو قانع کرده بود که اصلا حرفای بقیه که بخور از صبح چیزی نخوردی وضعف میکنی وبابا غذا به این گرونی حیفه چرا نمیخوری یا ببین نعمت خدا رو حروم کردی حالا باید بریزیمش گناه داره بخدا یا یه ساعت دیگه گشنت میشه اونوقت تاسف میخوری که چرا نخوردیش ….اصلا رو من تاثیر نداشت نمیدونید باچه تاسفی غذارو دور ریختن ولی من خوشحال بودم که جسمم رو سطل آشغال اون غذانکردم وراضی تر بودم که در سطل زباله ریخته بشه ولی وارد بدن من نشه وبقیه سفر من کنار همسرم غذاخوردم هم من سیر شدم وهم همسرم راضی بود که مثل همیشه سنگین نشده وهم نعمت خدا اصراف نشد. یادمه ۲سال پیش رفتیم سفریه روز با خوردن یه صبحونه مفصل تا مرز انفجار از هتل بیرون زدیم که با یکی از آشنایان که رستوران داشت تواون شهر برخورد کردیم وایشون مارو برای ناهار دعوت کردن به رستورانشون حالا ساعت۱۰ بود وما سیر وپربودیم خلاصه ماقبول کردیم وتا ظهر شروع کردیم به راه رفتن در بازار تا یه کم جاباز بشه واسه ظهر باورتون نمیشه اون روز ظهر با وجود سیری اینقدر از غذاهای متنوع وخوشمزه اون رستوران خوردیم که داشتیم جون میدادیم حالا که بهش فکر میکنم چقدر من با خوردن های زیادم بی کلاس بودم ولی امسال با این تجربه چقدر با کلاس وبا پرستیژ بودم وتا بعدازظهر که همه غرمیزدن ازنخوردن من وگرسنگی احتمالیم من داشتم از خوشی بال در میوردم وهر لحظه ای که میگذشت انگیزم برای ادامه مسیر بیشتر میشدحالا دیگه غذاها منو کنترل نمیکردن واین من بودم که تعیین میکردم کدوم غذارو بخورم وبه چه اندازه نیازم رفع میشه این سفر نقطه عطفی در مسیرمتناسب شدنم تاالان بودفهمیدم من در کنترل غذاهانیستم بلکه منم که رفتارم در برابراونا رو مدیریت میکنم واز پرخوری عذاب نمیکشم اگر این دوره تونسته منو بااون حال وروز اسفناک خوردنهای بی رویه به اینجا برسونه پس حتما وقطعا میتونه من وهر فرد دیگری رو به آرزوی دیرینه متناسب شدن ووزن دلخواه برسونه وهمین باعث شد که من تو مسافرتم ازهر فرصتی برای گوش دادن به فایلها وخوندن کامنت های دوستان استفاده کنم وپر شورتر ومشتاق تر مسیرم رو ادامه بدم این رفتار زشت پرخوری هایی که به قول شما انسانی نیست ما رو از اون جایگاهی که لایقش هستیم پایین میاره و باعث میشه حرف ما ودیدگاه ما درجامعه مورد توجه قرار نگیره چون اولین چیزی که مارو در نظر افراد بالا میبره اول ظاهرمون ورفتارهای ظاهریه که از ما میبینن پس واقعا قشنگه وقتی رفتار خوردنمون درشان انسانیمون باشه که قطعاباعث اعتماد به نفس وایجاد عزت نفس در وجودمون میشه وهمچنین بالا رفتن شخصیتمون در نظر دیگران واین به معنای محرومیت از خوردن نیست من تواین مدتی که دارم آموزش لاغر شدن میبینم یادم نمیاد خوراکی باشه که خواسته باشم ونخورده باشم اما بااین تفاوت که اول علت خوردنم رو بررسی کردم ودوم اینکه میزان خوردنم رو خودم باتوجه به نیاز بدنم مدیریت کردم واجازه ندادم کارخونه ها ورستورانها میزان خوردن منو تعیین کنند واین به طور خودکار درذهن من انجام شده واصلا به موضوع تعیین اندازه توسط کارخونه فکر هم نکردم فقط هر وقت احساس کردم کافیه دیگه نخوردم. بوده یه پفک رو من یه هفته داشتم ازش میخوردم یا یه بستنی رو سه روز در فریزر هنوز داشتم وازش میخوردم من فکر میکنم گوش دادن به فایلها وانجام تمرینات اینقدر کامل وبه جاهست که میتونه خیلی مطالبی که درآینده توفایلهای استاد علتش رو متوجه میشیم و توضیحاتش رو گوش میدیم از قبل انجام داده باشیم ولی حالا ازش آگاه میشیم باز هم ممنونم استاد باور کنید این زندگی حتی اگه انتهاش لاغری هم نباشه(در حالی که من خیلی تغییر کردم وکسی نیست که نگه چقدر خوب شدی) اما احساس خوب آرامشی که داره خیلی زیباست.به خاطر این احساس خوب ازتون ممنونم وهمچنین به خاطر حال خوبی که دارم خدارو شکر میکنم.

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار f.masi1
      1399/04/28 10:50
      مدت عضویت: 1632 روز
      امتیاز کاربر: 728 سطح ۲: کاربر متوسطه
      محتوای دیدگاه: 148 کلمه

      لذت بردم بسیار عالی بود من واقعا قبول دارم که هماهنگی درون از عزت نفس مهمتر وبالاتره ولی جالب اینه که وقتی ما به هماهنگی درون میرسیم کم کم عزت نفسمون هم بالا میره در واقع عزت نفس نتیجه هماهنگی درونه که ما رو در نظر خودمون دوست داشتنی و کامل میکنه چقدر زیبا گفتید استاد که انسان اشرف مخلوقاته وباید بی عیب باشه بی نقص باشه واگر نقصی هست به خاطر انتخاب اشتباهه که در جوامع براش تنبیه ومجازات قرار دادن و ماخودمون میتونیم برای بعضی اشتباهاتمون برای خودمون تنبیه قرار بدیم تا بار بعد انتخاب درستی داشته باشیم برای مثال زیاده روی درخوردن یا به اندازه نیاز خوردن برای ما انتخابه که اگه اشتباه کردیم خودمون رو تنبیه کنیم تا دفعه بعد راه درست رو انتخاب کنیم تا هماهنگی رو ایجاد کنیم وبعد لذتش رو ببریم مثل همیشه حرفاتون تاثیر گذار و قوی(پراز انرژی)بود ممنونم استاد.

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم