0

خداوند را ببخشید! (گام ۲۹)

جلب رضایت خداوند
اندازه متن

بسیاری از انسانها به دنیال جلب رضایت خداوند از طریق انجام اعمال و رفتارهای مختلف هستند. این درحالی است که رضایت خداوند را نمی توان از طریق انجام اعمال خاص جلب کرد.

خداوند مجبور است همیشه از شما راضی باشد اما شما مجبور نیستید و می توانید از خداوند راضی یا ناراضی باشید.

رضایت خداوند

هر انسانی که به هر شکلی تحت تاثیر هر دینی قرار گرفته باشد جلب رضایت آنچه در ذهن او تحت عنوان خداوند معرفی شده است از دغدغه های همیشگی او در زندگی می باشد. رضایت خداوند در ذهن او مهم می شود تا آنجا که تلاش می کند از طریق مختلف میزان رضایت خداوند از خود را مورد ارزیابی قرار دهد.

برای درک بهتر این موضوع در ذهن انسان ها کافی است عبارت رضایت خداوند را در قسمت جستجوی گوگل بنویسید تا با بی نهایت مطلب درباره راه و روش های جلب راضایت خداوند و همچنین بررسی میزان رضایت خداوند از خود مواجه شوید.

عبارت های مرتبط با عبارت رضایت خداوند به شرح زیر است:

  • نشانه رضایت خداوند
  • رضایت خداوند در قران
  • توصیه حضرت محمد برای جلب رضایت خداوند و پیامبر
  • دعا برای رضایت خداوند
  • داستان جلب رضایت خدا
  • راههای کسب رضایت خداوند
  • حدیث درباره خشنودی خدا
  • مقام رضایت خداوند

اینکه چرا انسان به دنبال جلب رضایت خداوند است به این دلیل است که آنچه درباره خداوند از طریق مختلف شنیده است سبب شده که رابطه ای میان خود و خداوند در ذهن او ایجاد شود که بر مبنای میزان رضایت خداوند از او شرایط زندگی اش رقم خواهد خورد.

همچنین به این دلیل که شنیده است شرایط او و جایگاهش در دنیای پس از مرگ ارتباط مستقیم با میزان رضایت خداوند از او دارد در مدت حیات خود مصمم می شود تا از طریق مختلف و مرسوم در جامعه در جهت جلب رضایت خداوند تلاش کرده و به احساس رضایت از اینکه خداوند از او راضی است دست پیدا کند.

اما از آنجا که میزان رضایت خداوند از انسان یک موضوع ذهنی است بارها می تواند دستخوش تغییر شود به این شکل که فرد بعد از انجام اعمال یا رفتاری خاص که تصور می کند موجب رضایت خداوند می شود سرشار از احساس خوب می شود که خداوند از من راضی است اما یک روز بعد یا حتی چند ساعت بعد به واسطه انجام رفتار یا گفتاری دیگر سرشار از احساس بد مورد غضب قرار گرفتن خداوند می شود.

از آنجا که ذهن ماهیت فیزیکی ندارد، هرآنچه در ذهن ایجاد شود ثبات و استحکام چندانی ندارد و هر موضوعی که تصور کنید حتی خیلی به آن عقیده یا پایبند هستید می تواند تحت تاثیر مسائل مختلف دستخوش تغییر شود.

از این رو انسان هایی که تحت تاثیر آموزش های دینی قرار می گیرند همواره در موضوع جلب رضایت خداوند بین احساس خوب راضی بودن خداوند و احساس بد دور شدن از خداوند در نوسان احساسی هستند.

اثرات عذاب وجدان بر زندگی

عذاب وجدان، هیولای درونی است که گاه ما را در بند خود گرفتار می کند، یکی از پیچیده‌ترین و در عین حال رایج‌ترین احساسات انسانی است. این احساس، ریشه در ارزش‌های اخلاقی و اجتماعی ما دارد.

عذاب وجدان، در واقع آینه‌ای است که تصویر اعمال و تصمیمات ما را به ما نشان می‌دهد. این احساس زمانی به وجود می‌آید که تصور کنیم کاری خلاف ارزش‌های شخصی یا اجتماعی انجام داده‌ایم. این احساس، اگرچه ناخوشایند است، اما می‌تواند یک مکانیسم دفاعی مفید باشد. عذاب وجدان ما را به سمت بهبود رفتار و جبران اشتباهات سوق می‌دهد و به حفظ روابط اجتماعی کمک می‌کند.

اثرات عذاب وجدان بر زندگی: بررسی عمیق یک احساس پیچیده

عذاب وجدان، آن هیولای درون که گاه ما را در بند خود می‌گیرد، یکی از پیچیده‌ترین و در عین حال رایج‌ترین احساسات انسانی است. این احساس، که ریشه در ارزش‌های اخلاقی و اجتماعی ما دارد، می‌تواند هم به عنوان یک نیروی انگیزشی برای بهبود رفتار و هم به عنوان یک زندان روحی عمل کند. در این متن، به بررسی جامع اثرات عذاب وجدان بر زندگی خواهیم پرداخت و به این پرسش پاسخ خواهیم داد که چگونه می‌توانیم با این احساس پیچیده کنار بیاییم.

عذاب وجدان، آینه روح

عذاب وجدان، در واقع آینه‌ای است که تصویر اعمال و تصمیمات ما را به ما نشان می‌دهد. این احساس زمانی به وجود می‌آید که تصور کنیم کاری خلاف ارزش‌های شخصی یا اجتماعی انجام داده‌ایم. این احساس، اگرچه ناخوشایند است، اما می‌تواند یک مکانیسم دفاعی مفید باشد. عذاب وجدان ما را به سمت بهبود رفتار و جبران اشتباهات سوق می‌دهد و به حفظ روابط اجتماعی کمک می‌کند.

اثرات مثبت عذاب وجدان

  • انگیزه برای تغییر: عذاب وجدان می‌تواند به عنوان یک نیروی انگیزشی قوی عمل کند و ما را به سمت تغییر رفتارهای منفی سوق دهد.
  • تقویت روابط: احساس گناه می‌تواند ما را به عذرخواهی و جبران خسارت وارد شده به دیگران ترغیب کند و در نتیجه روابط اجتماعی ما را بهبود بخشد.
  • رشد شخصی: عذاب وجدان می‌تواند فرصتی برای بازتاب و بررسی ارزش‌های شخصی ما باشد و به رشد شخصی ما کمک کند.

اثرات منفی عذاب وجدان

کاهش بهره‌وری: تمرکز مداوم بر روی اشتباهات گذشته می‌تواند از تمرکز بر روی کارهای حال حاضر جلوگیری کند و بهره‌وری را کاهش دهد.

کاهش اعتماد به نفس: عذاب وجدان مداوم می‌تواند به کاهش اعتماد به نفس و عزت نفس منجر شود.

افسردگی و اضطراب: احساس گناه شدید و طولانی مدت می‌تواند به افسردگی، اضطراب و سایر مشکلات روانی منجر شود.

اختلال در روابط: عذاب وجدان بیش از حد می‌تواند به روابط ما با دیگران آسیب برساند و باعث ایجاد فاصله شود.

عذاب وجدان، اگرچه یک احساس ناخوشایند است، اما می‌تواند فرصتی برای رشد و بهبود باشد. با شناخت عمیق این احساس و استفاده از راهکارهای مناسب، می‌توانیم بر عذاب وجدان غلبه کنیم و زندگی سالم‌تر و شادتری داشته باشیم.

دور شدن از خداوند

تا سن ۳۳ سالگی تصور من از خداوند این بود که خداوند مرا خلق کرده است و از زمانی که من به سن تکلیف رسیده ام مراقب اعمال و رفتار من است و بر اساس اعمالی که من در قبال او انجام می دهم از من راضی یا ناراضی می شود.

هر زمان که برای مدتی در انجام واجبات و مستحبات خود عالی عمل می کردم از خودم راضی بودم و تصور می کردم که خدا هم از من راضی است اما از آنجا که در بیشتر اوقات زندگی از در انجام اعمال خود سهل انگاری می کردم تصور می کردم خداوند از دست من ناراضی است به همین دلیل خودم را از خداوند دور می دیدم.

هرچقدر که زمان بیشتری از تصور من درباره دور شدن از خداوند می گذشت انتظار من برای وقوع مشکلات جدید در زندگی ام بیشتر می شد چون تصور می کردم خداوند نسبت به من خشمگین شده به همین دلیل مرا از طریق مشکلات تنبیه می کند.

هر زمان هم که تصمیم می گرفتم توبه کنم و رابطه خوبی با خداوند برقرار کنم تصور اینکه گناهان من بیش از حد شده و خداوند مرا نخواهد بخشد سبب می شد تا از انجام این کار منصرف شوم.

مهمترین موضوعی که سالیان سال باعث ایجاد احساس عذاب وجدان در من می شد این بود که تصور می کردم از خدا دور شدم و فاصله من از خداوند به حدی است که قادر به جبران گناهان و سهل انگاری های خود در رابطه با خداوند نیستم و این تفکر باعث می شد که روز به روز نسبت به خداوند احساس ناامیدی در من عمیق تر شود.

جلب رضایت خداوند

خداوند مجبور است

در سال ۹۳ که به شکل معجزه آسا با قوانین جذب آشنا شدم بیشترین ذوق و شوق من درک و شناخت خداوند بود چون می دانستم عمیق ترین مساله ای که همواره باعث ایجاد احساس ناامیدی در من می شود موضوع ارتباط با خداوند است.

به همین دلیل بیشترین تمرکز من بر شناخت و درک صحیح موضوع خداوند در جنبه های مختلف بود.

اینکه خداوند چرا انسان را خلق کرده است؟

اینکه قدرت اراده خداوند در زندگی انسان به چه شکل اثر می گذارد.

هدف خداوند از خلق جهان هستی و انسان چه بوده است؟

خداوند چه رابطه ای با انسان دارد و آیا بر شرایط زندگی انسان تاثیر می گذارد یا خیر؟

رابطه من با خداوند چگونه است و آیا باید برای رضایت خداوند از خودم کار خاصی انجام دهم.

سوالات زیادی درباره رابطه ام با خداوند در ذهنم بود که اشتیاق داشتم جواب آنها را کشف کنم چون می دانستم اگر نسبت به خداوند و رابطه ام با او به احساس آرامش برسم زندگی من در تمام ابعاد تغییر خواهد کرد.

در همان مدت اول تحقیق و مطالعه درباره شناخت خداوند به این نتیجه رسیدم که رابطه خداوند با انسان به شکل ثابت است و به هیچ وجه تغییر نخواهد کرد و به عبارتی خداوند مجبور است آنه خودش مقدر کرده است را همیشه اجرا کند.

همانند طلوع خورشید که خداوند مقرر کرده در طی یک سال طلوع و غروب خورشید به چه صورت باید باشد و این دستورالعمل همواره در جهان مادی اجرا می شود و به هیچ طریقی نمی توان در اجرای آن خلل یا تغییر ایجاد کرد.

رابطه خداوند با انسان به عنوان خالق نیز شامل همین مساله است و به هیچ وجه نمی توان این رابطه را تغییر داد.

خداوند در قرآن کریم درباره رابطه خود با انسان می فرماید که من به شما نزدیکم. این اولین و تنها تعریفی است که درباره رابطه بین خداوند و انسان وجود دارد. بنابراین خداوند همیشه به ما نزدیک است. همیشه به این معنی که از قبل از تولد تا تولد و حتی بعد از مرگ نیز این رابطه و نزدیکی وجود دارد و به هیچ وجه نمی توان آن را تغییر داد.

ما بعنوان انسان همانگونه که نمی توانیم بر جریانات طبیعی جهان هستی تاثیر گذاشته و آنها را تغییر دهیم بر رابطه خداوند با خود نیز نمی توانیم تاثیر گذاشته آن را تغییر دهیم.

بنابراین اهمیتی ندارد که شما در طول زندگی خود چه کارهایی را انجام داده یا انجام نداده اید چون در نهایت به هیچ طریقی نمی توانید فاصله نزدیکی که خداوند مقرر کرده با شما دارد را تغییر دهید و از خداوند فاصله بگیرید.

این نگرش و منطق سبب شد که پس از سالها احساس عذاب وجدان بخاطر دور شدن از خداوند بپذیرم که خداوند به من نزدیک است و از من دور نیست. پذیرش این مساله باعث ایجاد احساس خوب و قوت قلب در من شد تا با اشتیاق و انگیزه بیشتری نسبت به درک و اصلاح نگرش های خودن نسبت به خداوند اقدام کنم.

منتظر کامنت‌های شما هستیم! 💬👇

همراه همشگی شما: رضا عطارروشن

با دادن ستاره به این مطلب امتیاز بگیرید.

امتیاز 4.26 از 143 رای

فایل صوتی

باکس دانلود

https://tanasobefekri.net/?p=41423
42 نظر توسط کاربران ثبت شده است.
اندازه متن بخش نوشتن دیدگاه:

دیدگاهتان را بنویسید

اندازه متن دیدگاه ها
      آواتار مری خانمی
      ۱۴۰۴/۰۲/۱۴ ۱۲:۴۶
      مدت عضویت: 440 روز
      امتیاز کاربر: 4345 سطح ۳: کاربر پیشرفته

      نشان های دریافت شده

      نویسنده عالی (بیش از ۵۰ دیدگاه)
      نویسنده ممتاز (بیش از ۱۰۰ دیدگاه)
      محتوای دیدگاه: 41 کلمه

      من معمولا کامنتهای طولانی می‌نویسم اما الان چیزی ندارم بگم 

      فقط می‌خواستم از استاد تشکر کنم که من رو با خدا آشتی داد خدایی که همونطور که گفت همیشه ازش می‌ترسیدم و همیشه فکر می‌کردم مثل انسان‌ها کینه‌ای و انتقام جو است 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید.
      ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار نرگس عبداللهی
      ۱۴۰۳/۱۲/۰۴ ۱۲:۲۴
      مدت عضویت: 543 روز
      امتیاز کاربر: 12491 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته

      نشان های دریافت شده

      نویسنده عالی (بیش از ۵۰ دیدگاه)
      نویسنده ممتاز (بیش از ۱۰۰ دیدگاه)
      نویسنده حرفه‌ای (بیش از ۱۵۰ دیدگاه)
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 581 کلمه

      سلام ودورد بر استاد عزیزم که منو به بیداری و آگاهی نابی رسونده که امروز با گوش جان این حرفها رو درک میکنم واشگ میریزم از این همه آموخته های ارزشمند 

      من در بهترین حالت خودم هستم خداروشکر من در حال تغییر کردن ورسیدن به آرزوهایم هستم خداروشکر

      حالا که با خدا ارتباطم عالی شده .حالا که خدای جدیدم رو درکش کردم .حالا که خدارو اونجوری که دلم و قلبم بهم میگه شناختمش .حالا که به ارزشمند بودن خودم رسیدم .حالا که خدای رو شناختم که ترسی ندارم ازش .خدایی که بسیار منو دوست داره خدایی که عاشق من هست و میخاد منو به تمام خاسته خدایم برسونه خودش از این کار لذت می‌بره که من زندکی بهتر و با کیفیت تری داشته باشم 

      خدای من دوست داره من از تمام نعمت‌هایی که بهم داده لذت ببرم ومثل یه پدر مهربان ازمن مراقبت می‌کنه فقط به من خبر و برکت وشادی میده .خدایی که برای من آسانی میخاد و هرگز دلش نمیخاد من سختی بکشم .من به نیروی قدرتمند ی در درون خودم رسیدم که با ااتصال بهش میتونم به تمام آنچه که میخواهم برسم این نیرو ی قدرتمند همان خدای درون من هست که برام مقدس هست پس جسم من مقدس هست چون خدایم درون من است .خدا هرگز از من ناراحت نمیشه خدای من هیچ نیازی به انجام دادن سروقت فرایض من ندارع 

      خدای من متعلق به زمان  مکان یا روز خاصی نیست که مثلا بیشتر منو دوست داشته باشه خدای من هر لحظه هر زمان هرمکان با من هست درون من هست 

      من درکش میکنم اونم منو درک می‌کنه .خدای من به من نزدیک هست خیلی زیاد  من سراغ هر بنده ای برم به غیر خدا بی فایده هست معبود من خداست اجابت کننده من خداست .خدای من برای من هیچ شرطی نمیزاره فقط میگه باورم من بهم ایمان بیاور .دوستم داشته باش .گله و شکایت نکن .بعدش پشت سرم معجزات رو دریافت کن 

      این نظر من در باره دعا کردن هست 

      دیدیم که وقتی یه بیماری داریم همش دعا میکنیم درخواست میکنیم برای خدا شرط میزاریم که اگر خوب بشه این کار میکنیم اون کار میکنیم وقتی هم که نتیجه نمی‌بینیم و اون بیمار فوت می‌کنه بازهم گله و شکایت و ناراضی از خدا هستیم که چرا خواب نمی‌دی حتما وجود نداری و از این رفتارها.ولی من باورم اینه که اون بیمار اون شخص خودش باید با باورش احساسش وایمانش از خدا بخاد وفقط خودش می‌تونه با کالبد و قلب خودش و نگرش خودش به خودش کمک کنه و نتیجه ببینه 

      بقول استاد عزیز که در این فایل فوق العاده فرمودن گاهی اوقات خداوند مجبور هست باید درک کنیم تسلیم بشیم بپذیریم 

      به نظر من وبر اثاث باورهای جدید من تمام امورات این دنیا بر پایه نظم هست و همه به هم دیگر وصل هست مثل نظمی که در فصلها شکوفه زدن درختان  طلوع و غروب آفتاب وهزاران پدید ه های دیگری که منظم وبدون ذره ای نامنظمی خودش بصورت خودکار شکل میگیره ومن بهش میگم نظم الهی 

      پس منم وقتی نگرشم وافکارم وباورهام تغییر کنه وبر اثاث اون نگرش‌های جدیدم رفتارهایم هم تغییر کنه پس خداوند مجبور هست که زندگیم رو تغییر بده و منو به آرزوهایم برسونه من بر این باور هستم که بدنم هوشمند هست خودش شفا دهنده هست خودش بدون دخالت عوامل بیرونی می‌تونه به نظم الهی برسه ومن نتیجه عالی میگیرم 

      تمام زندگی بر اثاث نگرش خود انسانها شکل میگیره این قانون جهان هست وقتی خدارو در وجودت پیدا کنی وقتی باورش کنی حتما دگر گونی های جدیدی رو شاهد خواهی بود 

      خدایا شکرت برای بیداری من 

      استاد از شما سپاسگزارم برای خوب کردن حالم 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید.
      ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار شرمین امانی
      ۱۴۰۳/۱۱/۲۶ ۱۶:۵۲
      مدت عضویت: 329 روز
      امتیاز کاربر: 10295 سطح ۴: هنرجوی مبتدی

      نشان های دریافت شده

      نویسنده عالی (بیش از ۵۰ دیدگاه)
      محتوای دیدگاه: 132 کلمه

      سلام خدمت دوستان هم مسیر و استاد گرامی 

      با دیدن این فایل دو سوال اساسی من جواب داده شد

      یک: چرا باید اتفاق خوب و بد را پذیرفت ؟ با هر دو گفت خدایا شکرت زیرا اگر وقتی اتفاق بد برایمان بیافتد و نپذیرم باعث می شود با گله و شکایت کردن دوباره و هزار باره اتفاق بد برایمان بیافتد ولی وقتی می پذیریم جلوی اتفاق های بد بعدی را می گیریم

      دو: اگر خدا هست چرا هیتلرها هستن ؟ چرا کودکی گرسنه است ؟ و این جاست فهمیدم که اینها حاصل امواج و ارتعاشات جمعی یک جامعه ست و خدا مجبور است این دور را ادامه دهد همانطور که در آیه ای از قرآن خدا می فرماید: ما سرنوشت قومی را تغییر نخواهیم داد مگر خودشان بخواهند سرنوشت خودشان را تغییر دهند.

      خدایا شکرت ❤️ 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید.
      ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار اکبر
      ۱۴۰۳/۱۱/۱۹ ۰۹:۱۰
      مدت عضویت: 819 روز
      امتیاز کاربر: 6760 سطح ۳: کاربر پیشرفته

      نشان های دریافت شده

      نویسنده حرفه‌ای (بیش از ۱۵۰ دیدگاه)
      نویسنده ممتاز (بیش از ۱۰۰ دیدگاه)
      نویسنده عالی (بیش از ۵۰ دیدگاه)
      محتوای دیدگاه: 223 کلمه

      سلام بر همگی واستاد عزیز

      خب این فایل رو از روز اولی که گوش دادم وحالانیز بعداز مدتهاکه  درقالب چله تغییر دوباره گوش دادم کماکان پرازچالش های عجیب وغریب وگوناگون است واصلا بقدری پذیرفتنش سخت وطاقت فرساست که به این راحتی ها نمیشودباآنها کنارآمد

      ((((از تیترش که 

      خدا مجبوراست گرفته …..تا اینکه خدا بی استثنا به همه انسانها نزدیک است وآنها نمیتوانند اگرچه بخواهند هم  ازخدادور شوند واینکه خداوند مجبوراست ازشما راضی باشد ولی شما مجبورنیستید ویا اینکه قرار است ما خداوند راببخشیم نه اومارا))))))

      درحالیکه به همان بخدا پذیرفتن ودرک این مسائل مبنایی وپایه یی نیاز به تفکروتامل طولانی دارد وهرکدام نیاز به مطالعه درسطح درجه یک فلسفی داردوحداقل بالای دوسال تحقیق وتفحص آکادمیک 

       اگرچه شما درانتهای فایل اشاره میکنید که نیازی نیست این موضاعات را قبول کنید فقط بپذیریید که هرآنچه درزندگیتان باآن برخورد میکنید انعکاس افکار وفرکانس های ارسالی خودتان به خالق ونیروی کائناتش میباشد 

      واینکه تجربیات ده ساله  را سهل الوصول دراختیار ما میگذاریید واینکه مستند از زندگی خودتان مثال میزنیدونتایج تان  وموفقیتتان را درگرو تغییر نگرش واین نوع نگرش خود میدانید  بسیار ارزشمنداست 

      بهر حال ذهن من نسبت به این جمله گارد میگیرد که صلاحی درکارنیست همزمانی ها فقط در گرو ارسالی های ماست به کائنات 

      پس تکلیف هدایت  دعا و درخواستها چه میشود 

      تکلیف آن بخشنده مهربان که با اراده خود راه را ازچاه به تو نشان میدهد 

      دوستان واستاد عزیز اگر تمایل داریید کمک بفرمایید 

      سپاس فراوان 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید.
      ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      مشاهده پاسخ ها
        آواتار شرمین امانی
        ۱۴۰۳/۱۱/۲۶ ۱۷:۰۵
        مدت عضویت: 329 روز
        امتیاز کاربر: 10295 سطح ۴: هنرجوی مبتدی

        نشان های دریافت شده

        نویسنده عالی (بیش از ۵۰ دیدگاه)
        همیاری
        محتوای دیدگاه: 120 کلمه

        سلام اکبر آقا به نظر من هدایت همان فرکانس ماست خوب و مثبت بفرستیم به خوبی هدایت می شویم بد بفرستیم به بدی.

        در مورد دعا هم اگر با حسی خوب و با ایمان قلبی به اینکه می شود باشد باز نوعی فرکانس مثبت است که ما به کائنات می فرستیم و پاسخ مثبت دریافت می کنیم و اگر خلاف آن باشد پاسخ منفی می گیریم.

        هرچه می شود و هست مسئولش خود ماییم مگر جز این است که ما ذره نوری جدا شده از آن نور بزرگ هستیم پس ما جزیی از خدا هستیم و خود خالق زندگیمان هستیم 

        بیرون ز تو نیست هر آنچه در عالم هست 

        در خود بطلب هر آنچه خواهی که تویی

        او تویی خود را بجوی در اوی او

        برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید.
        ثبت امتیاز
        امتیاز: 0 از 0 رأی
        افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
          آواتار اکبر
          ۱۴۰۳/۱۱/۲۶ ۲۳:۲۱
          مدت عضویت: 819 روز
          امتیاز کاربر: 6760 سطح ۳: کاربر پیشرفته

          نشان های دریافت شده

          نویسنده حرفه‌ای (بیش از ۱۵۰ دیدگاه)
          نویسنده ممتاز (بیش از ۱۰۰ دیدگاه)
          نویسنده عالی (بیش از ۵۰ دیدگاه)
          محتوای دیدگاه: 6 کلمه

          سلام 

          سپاس از پاسخگوییتون 

          لطف عالی مستدام 🙏🙏❤

          برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید.
          ثبت امتیاز
          امتیاز: 0 از 0 رأی
          افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار مریم حیدری
      ۱۴۰۳/۱۱/۱۴ ۱۵:۰۲
      مدت عضویت: 1736 روز
      امتیاز کاربر: 30903 سطح ۶: هنرجوی پیشرفته

      نشان های دریافت شده

      نویسنده عالی (بیش از ۵۰ دیدگاه)
      نویسنده ممتاز (بیش از ۱۰۰ دیدگاه)
      مدال طلایی
      محتوای دیدگاه: 350 کلمه

      سلام 

      من این فایل را فقط یک بار گوش کردم و اولش هنگ کردم چرا چون تمام اتفاقاتی که استاد و مسائلی را که تعریف کرد در زندگی من بوده اول نظری نداشتم و واقعا هنگ کرده بودم و نمیدونستم چی بنویسم بس که واقعیت داره این گفته ها با خودم گفتم استاد همه چی را گفت از قهر کردن و دعوا کردن با خدا تا اتفاقات زندگی خودمون که ما همش گردن خدا میزاشتیم که چرا همش این مسائل بوجود میاد چرا این فوت کرد چرا این معامله نشد چرا این پدر و مادر من هستن چرا من بچه ی فلانی که پولداره نشدم چرا به هر کس خوبی میکنم بهم بدی نمیکنه چرا انگار خدا خوابش برده منو نمی بینه و خیلی خیلی از این حرفها ‌یادمه که ۲۰ اسفند ۹۸ پدرم فوت شد اول با خدا قهر کردم و نماز نخوندم می گفتم خدایا این پیرمرد چه ضرری بهت رسانده بود چی میشد اگه خوب میشد و مقصر اصلی خدا بود تا این که من به سایت تازه وارد شده بودم و خیلی فایلهای مختلف را گوش میکردم و کم کم فهمیدم داستان چیه که مقصر تمام این اتفاقات در زندگی چه خوب و چه بد باز تاب خودمان هست وچگونه وبه چه صورت در زندگی ما رقم می‌خورند و به قول استاد خدا مجبوره که به این صورت با انسان رفتار کنه خدا نباید ما را ببخشه ما باید خدا را ببخشیم چون همیشه به ما نزدیک بوده خدا در صورتی که فکر می‌کردیم ما از خدا دور شدیم .

      و خدا را شکر الان هر مسئله ای برام پیش بیاد دستم را روی سینه ام میزارم و میدونم خدا درون من هست و باهاش حرف میزنم و بهش میگم میدونم که اینجایی و هستی و همیشه مواظبمی بهت ایمان دارم که همه چی درست میشه و یه آرامش خاصی در من بوجود میاد احساس میکنم داره با من حرف میزنه اسم منو صدا میکنه و میگه تو تصمیم خوبی گرفتی خودتو رها کردی من باهاتم نگران نباش نمیزارم بهت سخت بگذره و خداییش هم همینطور بوده .

      مرسی خدای درونم که همیشه هستی کنارم .

      مرسی استاد عزیز .

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید.
      ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار فهيمه
      ۱۴۰۳/۱۱/۱۴ ۱۱:۴۵
      مدت عضویت: 988 روز
      امتیاز کاربر: 12905 سطح ۴: هنرجوی مبتدی

      نشان های دریافت شده

      نویسنده عالی (بیش از ۵۰ دیدگاه)
      نویسنده ممتاز (بیش از ۱۰۰ دیدگاه)
      نویسنده حرفه‌ای (بیش از ۱۵۰ دیدگاه)
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 1,273 کلمه

      به نام خدای هدایتگرم 

      سلامی گرم خدمت استاد عطار روشن گرامی و بقیه اعضاء

      .خداوند بی‌نهایت است و لامکان و بی زمان

      اما به قدر فهم تو کوچک می‌شود

      و به قدر نیاز تو فرود می‌آید

      و به قدر آرزوی تو گسترده می‌شود

      و به قدر ایمان تو کارگشا می‌شود

      و به قدر نخ پیر زنان دوزنده باریک می‌شود

      و به قدر دل امیدواران گرم می‌شود…

      پــدر و مادرمی‌شود یتیمان را ..برادر می‌شود محتاجان برادری را …

      همسر می‌شود بی همسران را. 

      طفل می‌شود عقیمان را

      امید می‌شود ناامیدان را.

      راه می‌شود گم‌گشتگان را. 

      نور می‌شود در تاریکی ماندگان را.

        عصا می‌شود پیران را.

      عشق می‌شود محتاجانِ به عشق را…

      خداوند همه چیز می‌شود همه کس را.

      به شرط اعتقاد؛ به شرط پاکی دل؛ به شرط طهارت روح؛

      به شرط پرهیز از معامله با ابلیس.

      بشویید قلب‌هایتان را از هر احساس ناروا!

      و مغزهایتان را از هر اندیشه خلاف،

      و زبان‌هایتان را از هر گفتار ِناپاک،

      و دست‌هایتان را از هر آلودگی در بازار…

      و بپرهیزید از ناجوانمردی‌ها، ناراستی‌ها، نامردمی‌ها!

      چنین کنید تا ببینید که خداوند، چگونه بر سفره‌ی شما،

      با کاسه‌یی خوراک و تکه‌ای نان می‌نشیند

      و  بر بند تاب، با کودکانتان تاب می‌خورد،

      و در دکان شما کفه‌های ترازویتان را میزان می‌کند

      و “در کوچه‌های خلوت شب با شما آواز می‌خواند”

      مگر از زندگی چه می‌خواهید، که در خدایی خدا یافت نمی‌شود، 

      که به شیطان پناه می‌برید؟ 

      (ملاصدرا)

      .************** *****

      خداوند به قدر فهم من کوچک می‌شود 

      خداوند یه فرکانسه

      یه فرکانسی که خودش بستر همه فرکانس های دیگه ست …خداوند اون دیش ماهواره ایه که بی نهایت شبکه و بی نهایت فیلم و برنامه با زبان های مختلف برات پخش میکنه …تو کدوم شبکه رو میخواهی ببینی ،تنظیمش کن همون سمت …

      جنس فرکانس خدا شادیه 

      اگر بتونم همیشه شاد باشم وارد فرکانس خدا میشم 

      در اون فرکانس ،هر چی بگم همون میشه 

      چون من وارد عالم امکان ها میشم وقتی شاد باشم 

      برای فهم راحت تر خداوند ،هر چقدر میتونی برای خودت مثال بیار و خدا رو به شکل های مختلف تبدیل کن 

      خداوند اون کامپیوتریه که میتونی باهاش به ماکروسافت آفیس دسترسی داشته باشی.بری توی فایل وورد تایپ کنی ..بری توی اکسل داده بهش بدی و ازش نتیجه گیری و صد ها کار که میشه فقط با اکسل انجام داد…میتونی با پاورپونت صد تا کار انجام بدی پروژهای تصویری درست کنی ..میتونی بری توی اکسس نرم افزار باهاش بنویسی…میتونی بری توی گوگل ..میتونی بری توی یوتیوب میتونی …تا صبح هم بگم با کامپیوتر چه کارهایی میشه انجام داد،هنوزم تموم نمیشه …

      میتونی خدا رو تشبیه کنی به یه تیکه زمین که میتونی هر چی میخواهی توش بسازی میتونی توش کشاورزی کنی میتونی پرورش قارچ توش بزنی میتونی دامداری بزنی توی زمینت میتونی زمین فوتبالش کنی میتونی پرورش ماهی توش بزنی میتونی توش زندان بسازی…میتونی باغ انگورش کنی …میتونی بزاری بایر بمونه …

      خداوند اون بستری هست در این دنیا ،که با افکار من و تو تغییر میکنه ..میشه اونی که من و تو میخواهیم 

      ولی یه شرط داره 

      شرطش اینه که جوری بهش ایمان داشته باشی که با زمزمه های شیطان ناسپاس نشی …با نجواهای شیطان ایمانت به خدا کم نشه…

      اگر اینجوری باشیم همیشه شادیم و میریم توی فرکانس خدا 

      اونجا دیگه پاداش پشت پاداش بهمون داده میشه 

      من تصورم از این آیه که خدا میگه من از رگ گردن به انسان ها نزدیکترم 

      وَلَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسَانَ وَنَعْلَمُ مَا تُوَسْوِسُ بِهِ نَفْسُهُ وَنَحْنُ أَقْرَبُ إِلَيْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِيدِ ﴿ق ۱۶﴾

      همانا انسان را آفریدیم و همواره آنچه را که باطنش به او وسوسه می کند، می دانیم، و ما به او از رگ گردن نزدیک تریم.

      ما هر وقت که میخواهیم حرف بزنیم اول دهنمون رو باز میکنیم ،دست بزار روی گردنت دهنت رو باز کن میبینی قبل از اینکه کلامی به زبون بیاری رگ گردنت تکون میخوره با باز کردن دهانت …

      خداوند میگه من از اونم به شما نزدیکترم 

      پس

      خداوند با ماست 

      در ماست 

      در قلب ماست 

      پس نمیتونه از ما جدا بشه 

      به قول استاد عطار روشن خداوند مجبور هست با ما باشه 

      حالا چرا مجبوره؟ 

      چون خدا قوانینی برای جهان قرار داده 

      یکی از اون قوانین اینه که به ما اختیار داده ..ما با افکارمون و اختیاری که داریم ،میتونیم در لول های مختلف جهان زندگی کنیم .

      توی این لول ها ،یا همون فرکانس ها ،فرکانس هایی هم هست که مسیر شیطانیه …

      اگر ما نتونیم افکار و احساساتمون رو کنترل کنیم و با وعده های شیطان گول بخوریم وارد اون فرکانس هایی میشیم که هی بدبختی پشت بدبختی توی زندگی ما بوجود میاد …

      برمیگردیم به اون جمله که گفتم خدا بستر همه فرکانس هاست …واسه اینکه خدا مومن رو از کافر بشناسه اومده قوانینی رو گذاشته برای هر فرکانسی…در آیه پایین میگه قبله اونا رو عوض کردیم فقط برای اینکه ببینیم کی به حرفای پیامبر ایمان داره ….

      .

      وَكَذَلِكَ جَعَلْنَاكُمْ أُمَّةً وَسَطًا لِتَكُونُوا شُهَدَاءَ عَلَى النَّاسِ وَيَكُونَ الرَّسُولُ عَلَيْكُمْ شَهِيدًا وَمَا جَعَلْنَا الْقِبْلَةَ الَّتِي كُنْتَ عَلَيْهَا إِلَّا لِنَعْلَمَ مَنْ يَتَّبِعُ الرَّسُولَ مِمَّنْ يَنْقَلِبُ عَلَى عَقِبَيْهِ وَإِنْ كَانَتْ لَكَبِيرَةً إِلَّا عَلَى الَّذِينَ هَدَى اللَّهُ وَمَا كَانَ اللَّهُ لِيُضِيعَ إِيمَانَكُمْ إِنَّ اللَّهَ بِالنَّاسِ لَرَءُوفٌ رَحِيمٌ ﴿بقره۱۴۳﴾

      .

      .و بدين گونه شما را امتى ميانه قرار داديم تا بر مردم گواه باشيد و پيامبر بر شما گواه باشد و قبله‏ اى را كه [چندى] بر آن بودى مقرر نكرديم ____》

                     جز براى آنكه كسى را كه از پيامبر پيروى مى ‏كند از آن كس كه از عقيده خود برمى‏ گردد بازشناسيم 

                         هر چند [اين كار] جز بر كسانى كه خدا هدايت   [شان] كرده سخت گران بود و خدا بر آن نبود كه ايمان شما را ضايع گرداند زيرا خدا [نسبت] به مردم دلسوز و مهربان است.

      .

      .خداوند قوانینی داره که بواسطه اون قانون شما و من صاحب اختیار زندگی خودمون هستیم …

      خدا از این مهربونترم مگه داریم 

      یه موجودی رو خلق کرده 

      بعد بهش از روحش دمیده 

      بعد بهش بی نهایت نعمت داده 

      بعد بهش اختیار داده 

      گفته بنده من در دین هیچ اجباری نیستا ..”لا اکراه فی الدین”

      خودت عقل داری بگرد توی دنیا 

      بگرد توی بدنت ببین آیات و نشانه هایی از اینکه یه مخلوقی داری پیدا میکنی یا نه ….فکر میکنی همه چی تصادفی بوجود اومده در این دنیا …

      اگر پیدا کردی بدون اون مخلوق منم 

      که هم ظاهرم هم باطن ،هم اولم هم آخر من به هر چيزي که تو فک کنی توانا و دانا هستم 

      هُوَ الْأَوَّلُ وَالْآخِرُ وَالظَّاهِرُ وَالْبَاطِنُ وَهُوَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ ﴿حدید۳﴾

      اوست اول و آخر و ظاهر و باطن، و او به همه چیز داناست

      .

      .من گشتم و آیاتی از وجود خداوند در این جهان پیدا کردم 

      یکیش این بود که شتر سه تا پلک داره ..دو پلک معمولی و یک پلکی که نیمه شفافه تا در شرایطی که توی بیابان طوفان شن هست بتونه اون پلک شفاف رو ببنده تا از چشماش محافظت کنه 

      .

      من متوجه شدم قلب یک انسان سالم روزانه بیش از ۱۰۰۰۰۰ بار می تپه.

      هر دقیقه ۵.۵ لیتر خون رو تصفیه میکنه و به بدن برمیگردونه .

      من متوجه شدم گردن مورچه رو توی آزمایشی با سرعتی شبیه سانتریوفیژ تست کردن که ببینن چقدر طول میکشه سر مورچه از بدنش جدا بشه در سرعت بالا..در این تحقیق اعلام شد سرعتی که به بدن مورچه وارد شد برای جدا کردن گردنش ،۳۵۰ برابر بیش از وزن مورچه بود ..و تازه در این مرحله نه تنها سرش از بدنش جدا نشد بلکه تازه شروع به انعطاف کرد و بدنش کشیده شد …این مطالعات برای اینکه کلا بفهمن چرا مورچه میتونه ۵۰۰۰ برابر وزن خودش بار تحمل کنه صورت گرفت که به نتایج شگفت انگیز بیشتری رسیدن ..و حالا در صدد هستن تا از روی آناتومی بدن مورچه ربات های آینده رو بسازن که همونقدر که بدن مورچه منعطف هست ،اونها منعطف باشن …

      اینا دو سه تا چیزیه که عقل از سرم پروند و فهمیدم این جهان و موجوداتش تصادفی بوجود نیامدن .

      پس حالا که ایمان آوردیم بهش و فهمیدیم پشتمون به چه اربابی گرمه 

      اونم بی جواب نمیزاره این ایمان رو

      .

      چنین کنید تا ببینید که خداوند، چگونه بر سفره‌ی شما،

      با کاسه‌یی خوراک و تکه‌ای نان می‌نشیند

      و  بر بند تاب، با کودکانتان تاب می‌خورد،

      و در دکان شما کفه‌های ترازویتان را میزان می‌کند

      و “در کوچه‌های خلوت شب با شما آواز می‌خواند”

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید.
      ثبت امتیاز
      امتیاز: 5 از 1 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار مژگان نوحی
      ۱۴۰۳/۱۱/۱۴ ۱۱:۲۷
      مدت عضویت: 430 روز
      امتیاز کاربر: 8415 سطح ۴: هنرجوی مبتدی

      نشان های دریافت شده

      نویسنده عالی (بیش از ۵۰ دیدگاه)
      نویسنده ممتاز (بیش از ۱۰۰ دیدگاه)
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 679 کلمه

      سلام  

      گام ۲۹ خداوند رو ببخشید 

      منم تا چند سال پیش همیشه به خدا گله میکردم خدایا چرا من باید تو یه خانواده ی کم سواد پرجمعیت جنوب شهر تهران  بدنیا بیام که وضع اقتصادی خوبی هم ندارند اصلا چرا من تو یه خانواده ی خوب تو سوئیس بدنیا نیومدم 

      و خیلی ازین بی عدالتی بظاهر در دلم گله مند بودم 

      یا یه بار کلیپی از یه عکاس  در آفریقا دیدم که کرکسی به یه نوزاد گرسنه آفریقایی که از شدت فقر پوست و استخون شده بود حمله میکند و همیشه میگفتم اگه خدا میخواست اونقدر قدرت داشت که نذاره اون کرکس نوزاد رو بخوره و به چشم و چالش حمله بکنه پس چرا خدا جلوی اون کرکس رو نگرفت اون نوزاد که بی گناه بود و اختیار و قدرتی از خودش نداشت 

      خلاصه موارد زیادی بود که  ربطش میدادم به بی عدالتی خدا و همیشه گله مند بودم و در دل غر میزدم و ناراضی بودم 

      اینکه در خانواده ی چاقی به دنیا اومدم و منم ژنتیکی رفتارام و آداب غذا خوردنم مثل قحطی زده ها مثل اونا شده هنوزم ریشه هاش در وجودم هست 

      یا گناهانی که بواسطه شرایط بدم انجام داده بودم حس میکردم خیلی از خدا دور شدم و خدا دیگه منو رها کرده و حسابی از خدا دور شدم 

      هر چی شرایط و فشار اقتصادی و دزدی و ربا و ظلم بواسطه ی اخبار در جامعه و شرایط موجودم بهم فشار می‌آورد منم از خدا دورتر میشدم که خوب لااقل یه کاری کن 

      فکر میکردم خدا باید یه کاری کنه مارو ازین شرایط نجات بده و خدا ماهارو دوست نداره و رهامون کرده که یه عده بهمون زور و ظلم کنند 

      کم کم همون یه ذره نماز و روزه ای رو هم که می‌گرفتم و همسرمم معتقد بود از دست دادیم و کاملا سرگردان بودیم و تو ذهنمون سرگردون که راه درست بالاخره چیه 

      خلاصه با اومدنم به سایت تناسب فکری کم کم جواب تک تک سوالاتم رو گرفتم و گره های ذهنی من باز شد 

      فهمیدم تو تمام اون موارد خدا مجبور بوده اون شرایط رو تو زندگی من بوجود بیاره 

      من با فرکانس و حال بدم دائم همین حال بد و انرژی بد رو دریافت میکردم 

      پدرم فوت شد گله شکایت چرا منو تو نه سالگی یتیم کردی در صورتی که دوستام همه پدر دارند بعد بی هو مادرم رو ازم گرفتی و این چرخه همینطور ادامه داشت 

      که خدایا چرا من و بعد دچار سرطان شدم و همینطور ادامه داشت 

      همه ی این درد ها منو به لایه های عمیق تری از وجودم هدایت کرد من آگاه تر شدم و فهمیدم یه جایی با شکرگذاری و حال خوب میتونم جلوی این چرخه رو بگیرم 

      شروع به شکرگزاری دلی کردم جایی نمینوشتم ولی هر روز که از خواب پا میشدم شوق زندگی داشتم 

      کم کم داشته ها و نعمتهامو می‌دیدم چیزی که من داشتم و شاید آرزوی خیلی ها تو زندگی باشه

      با شکرگزاری نعمتهای بیشتری به زندگی من جاری شد و من رشد کردم 

      و الان چندین وقته به طرز عجیبی چنان همزمانی هایی از لحاظ ورود انسانهای آگاه به زندگیم و یا دیدنشون رخ میده که مثل معجزه میمونه 

      دایره دوستی‌های من به انسانهای رشد یافته ای که چندین پله از من بالاترند رسید و چه عاشقانه و با محبت دستان منو میگیرن و بمنم کنم میکنند بیشتر رشد کنم و بالاتر برم 

      خیلی آگاهانه زری ذره بین گرفتم این همزمانی ها رو و در دل خوشحالم و فهمیدم خدا خیلی به من نزدیک بوده همیشه من نمیدیدمش احساسش نمی‌کردم از بس این ذهن من پر از آشفتگی و اضطراب بود 

      الان به لطف خدا خیلی آرامش دارم تو زندگی و مثل آب روان خودم به جریانی که نمی‌دونم چیه سپردم و باهاش پیش میرم و فقط لذت میبرم 

      دیگه نگران روزی و این چیزا نیستم 

      اصلا یاد گرفتم بعضی وقتا اتفاقا تو بعضی جریانات زندگی نباید دست و پا بزنم بلکه باید بیصدا و در سکوت فقط 

      چشمامو ببندمو و خودمو رها کنم تو آغوش امن الهی 

      از هر اتفاقی هم به چشم صیقل روحم و جلای  روحم بهش می‌نگرم و کلا خوشحالم هر چی شده باید می‌شده تا من به اینی که هستم تبدیل بشم 

      و من در ۴۳ سالگی به بهترین ورژن خودم تبدیل شدم و ادامه داره این رشد و در مسیر بودن 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید.
      ثبت امتیاز
      امتیاز: 15 از 3 رأی مشاهده امتیاز دهندگان
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار شهناز
      ۱۴۰۳/۱۱/۱۲ ۲۰:۲۲
      مدت عضویت: 2231 روز
      امتیاز کاربر: 9908 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      محتوای دیدگاه: 295 کلمه

      درود خدمت استاد گرامی ودوستان عزیز 

      استاد خیلی سپاسگزارم برای این فایل عالی که ذهن رو حسابی به چالش‌ میکشه مخصوصا در مورد باورهایی که ما نسبت به خداوند داشته ویا هنوز داریم اینکه کدومش درسته ویا کدومش غلطه یک نکته اصلی که همیشه برای اکثر  انسانها جای سوال بوده اینکه رسالت من در این دنیا چیه همین سوالی که شما اول فایل مطرح کردین وجواب رو هم دادین که رسالت ما رسیدن به آرزوهامونه صرف نظر ازاینکه چه اعتقاداتی داریم کجا بدنیا اومدیم چه جنسیتی داریم برای انجام این رسالت ورسیدن به آرزوها موانعی درمسیر داریم که باید اول آنها رو بشناسیم نکته اول  باورها و  نگرش ما نسبت به خداوند است که از طرفی خیلی اشتباه بوده واز طرفی خیلی قوی وتاثیر گذار نکته دوم ازاین اگاهی اینکه جهان هستی و  آفرینش براساس یک سری قوانین ثابته که تغییر نمیکنه تحت هرشرایطی این قوانین ثابت وپا برجاست مثل تابش نور خورشید  یا جاذبه زمین یا یخ زدن آب دردمای صفر با رویش بسیاری از گل گیاهان در فصل بهار وهزاران مثال دیگه مثلا ما نمی‌توانیم دعا کنیم که آب در دما صفردر جه یخ نزنه یا وقتی باسرعت می دویم قلبمون ضربانش بالا نره چون اینها طبق قوانین جهان هستی وخلقت کار میکنه پس اگه ما در مسیر درست با کمک اگاهی وباورهای درست ونداشتن عجله مثل بزری که میکاریم وبرای رشدش احتیاج به زمان داره واستمرار داشتن ونا امید نشدن دراین صورته که ما به اون نیرو بی انتها الهی یا جهان هستی وصل میشم وراه هموار و هموارتر میشه وهمزمانیها پیش میاد اتفاقهای خوب غیر منتظره میافته و  به هر هدفی که داشته باشیم می رسیم واین در مورد همه انسانها صدق می کنه چون قانونه  مثل اینکه در ریاضی دودو تا میشه چهارتا هیچ وقت نمیشه پنج تا سلامت وپایدار باشید

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید.
      ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم
      آواتار زهرا
      ۱۴۰۳/۱۱/۱۲ ۱۶:۲۳
      مدت عضویت: 936 روز
      امتیاز کاربر: 1605 سطح ۳: کاربر پیشرفته
      محتوای دیدگاه: 463 کلمه

      سلام استاد 

      این فایل خداوند مجبور است اورا ببخشید برای من بسیار جالب بود چون یاد گرفتم که خداوند این جهان هستی را طبق یک سیستم هوشمند آفریده و خداوند مجبور است برای همه طبق این سیستم عمل کنه . چون خداوند طبق فرکانس ذهن ما به ما جواب می‌دهد و هر کاری نیاز به هم زمانی دارد و وقتی که بیشتر گله و شکایت کنیم چون ما خودمان طبق افکار و انتظار ما از زندگی به ما جواب می دهد ووقتی شکر کذار باشیم خداوند مجبور است که نعمتهای بیشتری به ما بدهد چون ما رضایت بیشتری از خداوند داریم و خداوند به راحتی نعمت را به ما می دهد مثل کودکان که بیشترین نزدیکی را به خداوند دارند و اصلا احساس بدی نسبت به خداوند ندارند و چون حس بدی ندارند اصلا هیچگونه نگرش بدی نسبت به خداوند ندارند و هرگز اورا از خود دور نمی بینند و اصلا کاری ندارند که خواسته های آنها بستگی به چه شرایطی است و با اطمینان و ایمان کامل فقط آن را می خواهند پس ما هم باید مثل بچه ها ایمان به قدرت خداوند داشته باشیم و بدانیم این جهان هوشمند فقط به افکار و احساسات ما در ذهن ما جواب می دهد اگر مثبت بود مثبت و اگر منفی بود منفی 

      پس الان دقیقا متوجه می شویم افرادی که زیاد گله و شکایت دارند و خود را از خداوند دور می دانند بیشتر هم مشکلات به آنها نزدیکتر است و آنها بیشتر آنها را تجربه می کنند چون در فرکانس بد و غم هستند وافرادی که بیشتر شاد هستند و کمتر گله دارند و غر نمی زنند و شکایتی ندارند بیشتر مورد توجه خداوند هستند چون هر فردی با توجه به افکارش اتفاقات زندگی خود را خلق می کند پس ما باید خداوند را ببخشیم چون خداوند مجبور است طبق فرکانس ذهن ما به ما پاسخ بدهد و چاره ای ندارد تا هماهنگی زمانی برای وقوع اتفاقات را برای ما فراهم کند و چون ذهن ما اصل و بدل را از هم تشخیص نمیده پس ما باید همیشه در فرکانس شاد و عالی باشیم تا تمام اتفاقات خوب برای ما اتفاق بیفتد و این بستگی به خود ما دارد که خودرا  دوست داشته باشیم و به خود بی احترامی نکنیم چون هر چقدر که من به خودم بی احترامی کنم و خودم را دوست نداشته باشم بین روح و جسم و ذهن خودم فاصله ی بیشتری را تجربه می کنم و این کار در لحظه به ضرر من است چون هدف من از زندگی در این دنیا لذت بردن از زندگی است و اگر این هدف تحقق نیابد از زندگی کردن در این دنیا راضی نیستیم 

      خدایا شکرت که من دانستم که باید با توجه به فرکانس به این جهان مسیرم را ادامه بدهم و خداوند مجبور است طبق فرکانس من با من برخورد کند 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید.
      ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم