بسیاری از انسانها به دنیال جلب رضایت خداوند از طریق انجام اعمال و رفتارهای مختلف هستند. این درحالی است که رضایت خداوند را نمی توان از طریق انجام اعمال خاص جلب کرد.
خداوند مجبور است همیشه از شما راضی باشد اما شما مجبور نیستید و می توانید از خداوند راضی یا ناراضی باشید.
رضایت خداوند
هر انسانی که به هر شکلی تحت تاثیر هر دینی قرار گرفته باشد جلب رضایت آنچه در ذهن او تحت عنوان خداوند معرفی شده است از دغدغه های همیشگی او در زندگی می باشد. رضایت خداوند در ذهن او مهم می شود تا آنجا که تلاش می کند از طریق مختلف میزان رضایت خداوند از خود را مورد ارزیابی قرار دهد.
برای درک بهتر این موضوع در ذهن انسان ها کافی است عبارت رضایت خداوند را در قسمت جستجوی گوگل بنویسید تا با بی نهایت مطلب درباره راه و روش های جلب راضایت خداوند و همچنین بررسی میزان رضایت خداوند از خود مواجه شوید.
عبارت های مرتبط با عبارت رضایت خداوند به شرح زیر است:
- نشانه رضایت خداوند
- رضایت خداوند در قران
- توصیه حضرت محمد برای جلب رضایت خداوند و پیامبر
- دعا برای رضایت خداوند
- داستان جلب رضایت خدا
- راههای کسب رضایت خداوند
- حدیث درباره خشنودی خدا
- مقام رضایت خداوند
اینکه چرا انسان به دنبال جلب رضایت خداوند است به این دلیل است که آنچه درباره خداوند از طریق مختلف شنیده است سبب شده که رابطه ای میان خود و خداوند در ذهن او ایجاد شود که بر مبنای میزان رضایت خداوند از او شرایط زندگی اش رقم خواهد خورد.
همچنین به این دلیل که شنیده است شرایط او و جایگاهش در دنیای پس از مرگ ارتباط مستقیم با میزان رضایت خداوند از او دارد در مدت حیات خود مصمم می شود تا از طریق مختلف و مرسوم در جامعه در جهت جلب رضایت خداوند تلاش کرده و به احساس رضایت از اینکه خداوند از او راضی است دست پیدا کند.
اما از آنجا که میزان رضایت خداوند از انسان یک موضوع ذهنی است بارها می تواند دستخوش تغییر شود به این شکل که فرد بعد از انجام اعمال یا رفتاری خاص که تصور می کند موجب رضایت خداوند می شود سرشار از احساس خوب می شود که خداوند از من راضی است اما یک روز بعد یا حتی چند ساعت بعد به واسطه انجام رفتار یا گفتاری دیگر سرشار از احساس بد مورد غضب قرار گرفتن خداوند می شود.
از آنجا که ذهن ماهیت فیزیکی ندارد، هرآنچه در ذهن ایجاد شود ثبات و استحکام چندانی ندارد و هر موضوعی که تصور کنید حتی خیلی به آن عقیده یا پایبند هستید می تواند تحت تاثیر مسائل مختلف دستخوش تغییر شود.
از این رو انسان هایی که تحت تاثیر آموزش های دینی قرار می گیرند همواره در موضوع جلب رضایت خداوند بین احساس خوب راضی بودن خداوند و احساس بد دور شدن از خداوند در نوسان احساسی هستند.
دور شدن از خداوند
تا سن ۳۳ سالگی تصور من از خداوند این بود که خداوند مرا خلق کرده است و از زمانی که من به سن تکلیف رسیده ام مراقب اعمال و رفتار من است و بر اساس اعمالی که من در قبال او انجام می دهم از من راضی یا ناراضی می شود.
هر زمان که برای مدتی در انجام واجبات و مستحبات خود عالی عمل می کردم از خودم راضی بودم و تصور می کردم که خدا هم از من راضی است اما از آنجا که در بیشتر اوقات زندگی از در انجام اعمال خود سهل انگاری می کردم تصور می کردم خداوند از دست من ناراضی است به همین دلیل خودم را از خداوند دور می دیدم.
هرچقدر که زمان بیشتری از تصور من درباره دور شدن از خداوند می گذشت انتظار من برای وقوع مشکلات جدید در زندگی ام بیشتر می شد چون تصور می کردم خداوند نسبت به من خشمگین شده به همین دلیل مرا از طریق مشکلات تنبیه می کند.
هر زمان هم که تصمیم می گرفتم توبه کنم و رابطه خوبی با خداوند برقرار کنم تصور اینکه گناهان من بیش از حد شده و خداوند مرا نخواهد بخشد سبب می شد تا از انجام این کار منصرف شوم.
مهمترین موضوعی که سالیان سال باعث ایجاد احساس عذاب وجدان در من می شد این بود که تصور می کردم از خدا دور شدم و فاصله من از خداوند به حدی است که قادر به جبران گناهان و سهل انگاری های خود در رابطه با خداوند نیستم و این تفکر باعث می شد که روز به روز نسبت به خداوند احساس ناامیدی در من عمیق تر شود.
خداوند مجبور است
در سال ۹۳ که به شکل معجزه آسا با قوانین جذب آشنا شدم بیشترین ذوق و شوق من درک و شناخت خداوند بود چون می دانستم عمیق ترین مساله ای که همواره باعث ایجاد احساس ناامیدی در من می شود موضوع ارتباط با خداوند است.
به همین دلیل بیشترین تمرکز من بر شناخت و درک صحیح موضوع خداوند در جنبه های مختلف بود.
اینکه خداوند چرا انسان را خلق کرده است؟
اینکه قدرت اراده خداوند در زندگی انسان به چه شکل اثر می گذارد.
هدف خداوند از خلق جهان هستی و انسان چه بوده است؟
خداوند چه رابطه ای با انسان دارد و آیا بر شرایط زندگی انسان تاثیر می گذارد یا خیر؟
رابطه من با خداوند چگونه است و آیا باید برای رضایت خداوند از خودم کار خاصی انجام دهم.
سوالات زیادی درباره رابطه ام با خداوند در ذهنم بود که اشتیاق داشتم جواب آنها را کشف کنم چون می دانستم اگر نسبت به خداوند و رابطه ام با او به احساس آرامش برسم زندگی من در تمام ابعاد تغییر خواهد کرد.
در همان مدت اول تحقیق و مطالعه درباره شناخت خداوند به این نتیجه رسیدم که رابطه خداوند با انسان به شکل ثابت است و به هیچ وجه تغییر نخواهد کرد و به عبارتی خداوند مجبور است آنه خودش مقدر کرده است را همیشه اجرا کند.
همانند طلوع خورشید که خداوند مقرر کرده در طی یک سال طلوع و غروب خورشید به چه صورت باید باشد و این دستورالعمل همواره در جهان مادی اجرا می شود و به هیچ طریقی نمی توان در اجرای آن خلل یا تغییر ایجاد کرد.
رابطه خداوند با انسان به عنوان خالق نیز شامل همین مساله است و به هیچ وجه نمی توان این رابطه را تغییر داد.
خداوند در قرآن کریم درباره رابطه خود با انسان می فرماید که من به شما نزدیکم. این اولین و تنها تعریفی است که درباره رابطه بین خداوند و انسان وجود دارد. بنابراین خداوند همیشه به ما نزدیک است. همیشه به این معنی که از قبل از تولد تا تولد و حتی بعد از مرگ نیز این رابطه و نزدیکی وجود دارد و به هیچ وجه نمی توان آن را تغییر داد.
ما بعنوان انسان همانگونه که نمی توانیم بر جریانات طبیعی جهان هستی تاثیر گذاشته و آنها را تغییر دهیم بر رابطه خداوند با خود نیز نمی توانیم تاثیر گذاشته آن را تغییر دهیم.
بنابراین اهمیتی ندارد که شما در طول زندگی خود چه کارهایی را انجام داده یا انجام نداده اید چون در نهایت به هیچ طریقی نمی توانید فاصله نزدیکی که خداوند مقرر کرده با شما دارد را تغییر دهید و از خداوند فاصله بگیرید.
این نگرش و منطق سبب شد که پس از سالها احساس عذاب وجدان بخاطر دور شدن از خداوند بپذیرم که خداوند به من نزدیک است و از من دور نیست. پذیرش این مساله باعث ایجاد احساس خوب و قوت قلب در من شد تا با اشتیاق و انگیزه بیشتری نسبت به درک و اصلاح نگرش های خودن نسبت به خداوند اقدام کنم.
منتظر خواندن نوشته های شما هستم
همراه همشگی شما: رضا عطارروشن
امتیاز 4.07 از 100 رای
با دیگران به اشتراک بگذارید تا امتیاز بگیرید!
سلام وصد سلام
استاد قشنگم سلام قربونت برم ممنون وسپاسگذارم هستی
سپاسگذارم
به پاس اینهمه زیبای این همه عشق والوهیت وپاکی
به پاس زیبای این فایل این دل نوشته این جملات ناب رو که از دوست خوبم علی ابودردایی میباشد کپی ولذت ببریم خواندن این کامنت ارزش دارد .
سپاسگذارم
اگر فکر کنید برای این گفتگو ، محدودیتی وجود داردشما دچار شرک شدهایدو شما آزادید به هر طریقی و به هر شیوهایبا او گفتگو کنیدشما آزادید همه چیز را او بدانیدخود را او بدانیدو با او گفتگو کنیدچون هیچکس بر شما خُرده نمیگیردمگر اینکه باورهای شما ، مانع شما شونداول صبح بودوقتی که از خواب بیدار شدمبه این فکر کردم که چه مکانیسمی ستکه من را بیدار میکندوقتی که با دستانم دست و صورت خود را شستموقتی که با همان دستان ، صورت خود را پاک کردموقتی که به سراغ آشپزخانه رفتمو شروع کردم به چای ریختنبه همه این ها فکر کردمکه هیچ مکانیزمی جز خُداوند و آن انرژی بینهایت نمیتواند در درون من باشدکه این اعمال را رهبری می کندباورم شد که هر کس بخواهد خود را تفسیر کندخداوند را تفسیر کرده استباورم شد که هر کس بخواهدمیتواند به او نزدیک شودو باورم شد که دروازه یِ شناخت خداوندشناخت خویشتن استو باورم شد که کیفیت رابطهای که میتوانم با خداوند برقرار کنم ، برمیگردد به کیفیت رابطهای که میتوانم با خودم برقرار کنمباورم شد که آن نسخه یِ بیانتهاآن نُسخه ای که همیشه سعادتمند استآن نُسخهای که همیشه خوشبخت استآن نسخهای که همیشه سلامت استآن نسخهای که همیشه ثروتمند استآن نسخهای که همیشه داراستآن نسخهای که همیشه امیدوار استآن نسخهای که همیشه سرزنده استآن نسخه در درونم پنهان شده استزمانهایی که تو به احساس خود توجه میکنیهمان زمانها ، ارتباط تو با خداوند آغاز شده است زمانهایی که تلاش میکنی که نیمه پر هر چیز را ببینیکه آن بخش زیبایِ هر چیزی را ببینیتو در ارتباط با خداوند هستیاینکه ما چگونه در طول روز با خداوند ارتباط داشته باشیم برمیگردد که چگونه و از چه راهی من تلاش کنمکه خود را در رویِ نوار خوب و ریلِ خوب قرار دهمچون وقتی که احساست خوب استاز مرزِ پاشنههای آشیل خود ، گذر کرده ایاز مرز نگرانیها و غمها و کینهها بزرگتر میشویاز مرز بیماریها گذر کرده ایوقتی که در طول روز ، ذهنم به بیراهه میرودخداوند کمکم میکندو به یادم میآوردکه دوباره با او صحبت کنموقتی که ذهنم به بیراهه میرود با خود میگویمخُدا که به بیراهه نمیرودخدا سعادتمند استخدا خوشبخت استخدا همیشه انبارهایش پر استخُدا همیشه داراییهایش در حال افزون یافتن استخدا همیشه در حال آرامش استخدا همیشه همه چیز به نفعش استوقتی که ناخواسته به دلائلی ، با کسی ، گُذرم به بیمارستان میافتدسریع به خود میگویم کهخدا که بیمار نمیشودخدا همیشه سلامت استخدا همیشه تک تک سلولهایش در محافظت بیانتهای جهان هستی استخدا فقط و فقط سلامتی را تجربه میکندخدا فقط و فقط عشق را تجربه میکندوقتی که احساس میکنم خسته شدهامشروع میکنم که :خداوند خستگی را نمیشناسدخداوند همیشه سرشار از قوی بودن استخداوند همیشه سرشار از تواناییستخداوند همیشه سرشار از قدرت استخداوند همیشه سرشار از انرژی استوقتی که روزهایی میشود احساس میکنمقرار است درگیری لفظی با همسرم یا با کسی صورت بگیرد ، دوباره به یاد میآورم کهخداوند ، نهایتِ آرامش استبه یاد میآورم که خداوند تنها به خواستههای جهان میاندیشدو خود را درگیر آن چیزی که نمیخواهد ، نمیکندبه خود به یاد میآورم که وند عصبانی نمیشودبه یاد می آورم ، که خداوند تنها صلح و دوستی را با خود برقرار میکندبه یاد میآورم که خداوند همیشه در آشتی ستبه یاد میآورم که خداوند همیشه بل اصل خود رابطه برقرار میکندوقتی که به سر کار میروماحساس میکنم همه چیز به هم ریخته استبه یاد میآورم که کارها برای خداوند به بهترین شیوه ممکنه انجام میشودبه یاد میآورم که تمام ذرات دست به دست هم میدهند که امروز ، عالی و عالیستوقتی که تلاشت در تمرکز حواست استوقتی که تلاشت این است که تمرکزت را به هر جایی نفوذ ندهیاین تلاش چیزی جز گفتگو با خداوند نیستهرچه که باورهای خوب را در خود نهادینه کنیهرچه که با چشم انداز باورهای خوببا توکل بر این باورهای خوب ، حرکت میکنیارتباط تو با اصل و منبعارتباط تو با خداوند ، بیشتر و بیشتر شده استوقتی که خود را از شبکه از شبکههای مجازی کنار میکشی وقتتی که ذهن خود را از دیدن فیلمها که سرشار از هزاران نوع باور مخرب است ، کنار میکشیوقتی که این زمانها را اختصاص میدهی به :شکر و سپاسگزاریبه نگرش مثبتبه ارسال فرکانسهای مثبتاین زمان ها ، چیزی جز عبادت ،چیزی جز رابطه با خداوند ، نیستقرار نیست که من یک زمان مشخصی برای گفتگو با او قرار دهمدو رکعت اول صبح باشد۸ رکعت ظهر و عصر باشدو ۷ رکعت در مغرب و شام باشدپس تکلیفِ بقیه یِ زمانهای روز چه میشود ؟قرار است که ما از این مصرع الگو بگیریم که :خوشا آنان که دائم در نمازندیکی از راههایی که میتوان الگو گرفت که دائم در نماز بود این است که کنترل ذهن داشته باشیماین است که بر نکات مثبت توجه کنیماین است که شروع کنیم به نوشتن زیباییها کنیماین است که دفترها و دفترها و دفترها بنویسیماین است که هرجا کار به هم گره خوردخیلی با آرامش به خود بگوییمدر بهترین شرایط ممکنه گره باز میشودو اصلا گره باز است ،خدا در کارش گِرِ هی نیستاین است که هرجا غم و ناراحتی و نگرانی به وجود آمد خیلی راحت و با آرامش به خود بگوییم کهاکنون فرا رسیده است که من خداوند را جایگزین این غم این ناراحتی و این نگرانی ها قرار دهمدر جاهایی که احساس کردیم که در قرض و بدهی قرار گرفتهایمخیلی راحت و با آرامش بگوییم که انتهای من و ابتدای من چیزی جز خداوند نبوده و نخواهد بودگنجینه یِ خداوند که در درون من استهمیشه سرشار استهمیشه مملو از ثروت استانبارهایش پُر استاین بُمباران ذهن از فرکانس های مطلوباگر عادت شودبهترین شیوه یِ زندگی می شودو دعا می کنم که تمام بر و بج سایت ، خودم ، اُستاد ، همیشه در این بمباران فرکاتس مثبت قرار بگیریم
سپاسگذارم خواندید لذت برده باشید