بوجود آوردن قدرت لاغر شدن در ذهن، مهمترین موضوعی است که منجر به لاغر شدن می شود.
من تا سن ۳۵ سالگی چاق بودم و آخرین عدد وزنی که در خاطرم است ۱۳۵ کیلوگرم بود.
بارها برای لاغر شدن از طریق روش های مختلف اقدام کرده بودم. هربار مقداری از وزن و سایز من کم می شد اما سریع تر از آنچه تصور می کردم دوباره به وضعیت قبلی بر می گشنم.
قدرت تغییر کردن
در استفاده از برخی روش های لاغری اصلا نتیجه نمی گرفتم و هیچ تغییری در سایز و وزن من ایجاد نمی شد و هربار تصور می کردم من قدرت لاغر شدن ندارم. این در حالی بود که من قدرت چاق شدن را در ذهنم ایجاد و پذیرفته بودم، به همین دلیل با تلاش و رنج زیاد مقدار کمی لاغر می شدم اما بدون هیچ رنج و سختی به راحتی دوباره چاق می شدم.
روند لاغر شدن و دوباره چاق شدن من در طی ۳۵ سال نشان دهنده وجود افکار و نگرش هایی در ذهن من بود که باعث شکل گیری قدرت چاق شدن در ذهن من شده بود.
در واقع من چاقی و چاق تر شدن را باور کرده بودم به همین دلیل هربار که مقداری از سایز یا وزن من کم می شد بیشتر از آنکه خوشحال باشم نگران دوباره چاق شدن بودم و این اثبات می کرد که انتظار من از خودم و شرایط آینده جسمم چاقی بود.
به لطف خدا در سال ۱۳۹۳ با موضوع قدرت ذهن و تغییر زندگی آشنا شدم و تصمیم گرفتم برای تغییر زندگی از قانون جذب و مطالب مربوط به روانشناسی موفقیت استفاده کنم.
پس از چند ماه مطالعه و انجام تمرینات مختلف این ایده در ذهن من ایجاد شد که از آگاهی مربوط به قانون جذب و قدرت ذهن برای لاغر شدن استفاده کنم.
نکته حائز اهمیت در تصمیم من این بود که قبل از اینکه بخواهم از قانون جذب برای لاغر شدن استفاده کنم باور کرده بودم که با استفاده از این آگاهی ها می توانم زندگی خودم را تغییر دهم.
در سال هایی که من از روش های مختلف برای لاغر شدن استفاده می کردم عقیده من این بود که توانایی تغییر زندگی و بهبود شرایطم ر ا ندارم. این نگرش فقط در مورد لاغر شدن نبود بلکه تمام جنبه های زندگی را شامل می شد. به همین دلیل من نه تنها در بهبود شرایط مالی، روابط خانوادگی، بهبود سلامتی و … ناموفق بودم بلکه در لاغر شدن هم هیچ نتیجه ای نمی گرفتم.
در جنبه مالی عقیده داشتم خداوند برای هر انسانی مقدار مشخصی از رزق و روزی را قرار داده است.
در جنبه موفقیت فردی عقیده داشتم خداوند برای هر انسانی مقدار مشخصی از استعداد و توانایی را قرار داده است و خلاصه در هر موضوع از زندگی خداوند را مسئول تعیین مقدار مجاز شرایط زندگی می دانستم و بنابراین هرچه تلاش می کردم تا شرایط زندگی را تغییر دهم در نتیجه نهایی تغییری حاصل نمی شد.
زمانی که با موضوع جذب آشنا شدم احساس کردم نور امیدی بر قلب من تابیده شد و انگیزه زیادی برای تغییر زندگی پیدا کرده بودم.
مانند فردی که پس از سال ها تلاش و کوشش برای یافتن گمشده اش آن را پیدا کرده باشد.
آنقدر شور و اشتیاق داشتم که طی چند روز تغییر زیادی در سبک زندگی خودم ایجاد کردم.
به عنوان مثال من که عادت به مطالعه نداشتم و از خواندن هرنوع کتابی متنفر بودم چنان به مطالعه کتابهای موفقیت علاقمند شدم که روزانه چندین ساعت مشغول مطالعه و خلاصه نویسی مطالب مهم بودم.
این تغییر رفتار به این دلیل در من ایجاد شد که من “باور قلبی” پیدا کرده بودم که می توانم زندگی خودم را تغییر بدم.
چند ماه پس از قرار گرفتن در مسیر تغییر زندگی به این ایده رسیدم که از آگاهی هایی که در کتاب های مختلف می خواندم برای تغییر فرمول های ذهنی برای لاغر شدن استفاده کنم.
در واقع تغییر نگرش من نسبت به امکانپذیر بودن تغییر شرایط زندگی در جنبه های مختلف از جمله مالی، عاطفی، سلامتی و … باعث شد که نگرش و باور اینکه می توانم در وضعیت جسمی خودم هم تغییر ایجاد کنم در من ایجاد شده و ایده استفاده از قوانین جذب و قدرت ذهن برای لاغر شدن در ذهن من شکل بگیرد.
نشانه های قدرت چاقی ذهن
افکار و نگرش های ما نشان دهنده میزان قدرت چاقی ذهن می باشد:
- من لاغر بشو نیستم چون چاقی من ارثی است.
- من لاغر نمی شوم چون فعالیت جسمی ندارم.
- من لاغر نمی شوم چون سوخت و ساز بدنم پایین است.
- من لاغر نمی شوم چون به دلیل بیماری دارو مصرف می کنم.
- من لاغر نمی شوم چون استخوان بندی من درشت است.
- من لاغر بشو نیستم چون پرخوری عصبی دارم.
اینها نمونه ای از افکار و نگرش هایی است که افراد درباره چاقی خودشان دارند. به اندازه ای که این افکار و افکار مشابه آن را در ذهن خودمان مرور می کنیم و با دیگران از طریق مطرح کردن این افکار دلیل و توجیه برای چاقی خود می آوریم نشان دهنده میزان چاقی ذهن ما می باشد.
در این صورت به هر شکل و هر روشی برای لاغر شدن تلاش کنید هرگز لاغر نخواهید شد چون نتیجه نهایی بر اساس قدرت برتر ذهن تان رقم می خورد.
افراد چاق قدرت برتر ذهنشان چاقی است به همین دلیل هرچه تلاش می کنند لاغر نمی شوند و به مرور چاق و چاق تر می شوند.
ایجاد قدرت لاغر شدن
اگر رویای لاغر شدن دارید اولین و مهمترین موضوعی که باید در ذهن خود ایجاد و تثبیت کنید این است که قدرت لاغر شدن را دارید.
قدرت لاغر شدن ذهنی با قدرت لاغر شدن جسمی از زمین تا آسمان تفاوت دارد.
همه افراد چاق در تمام سال هایی که برای رهایی از چاقی ار رژیم های غذایی و روش های مختلف لاغری استفاده می کردند در حال پرورش و تقویت قدرت لاغر شدن جسمی خود بوده اند به همین دلیل هر بار که در استفاده از روش های مختلف برای لاغری شکست می خورند بعد از چند وقت تصمیم می گرفتند بار دیگر با انگیزه و اراده قوی تری به سراغ روش بعدی برای لاغر شدن بروند.
تلاش های مکرر ما برای لاغر شدن کمکی به افزایش قدرت لاغر شدن ذهنی ما نکرده است بلکه فقط در جهت افزایش قدرت لاغر شدن جسمی موثر بوده است.
نکته جالب توجه و البته غم انگیز اینکه هرچه قدرت لاغر شدن جسمی ما افزایش پیدا می کرد در پیروی از آن قدرت چاقی ذهن هم افزایش پیدا می کرد چون ذهن ما مملو از فرمول ها و نگرش های چاق کننده بوده است بنابراین نتیجه نهایی جسم ما همیشه باید چاقی می بوده است به همین دلیل هرچه قدرت لاغر شدن جسمی خود را به صورت ناآگاهانه تقویت می کردیم قدرت چاقی ذهن نیز تقویت می شده است تا همچنان چاقی ما ادامه دار باشد.
به همین دلیل است که همه ما تجربه آسان بودن لاغر شدن در روزهای اول استفاده از هر روشی برای لاغر شدن را داریم اما هرچه از روزهای روش لاغری می گذشت احساس می کردیم که روند لاغر شدن کند و یا متوقف شده است و ما باید فشار بیشتری را برای لاغر شدن به جسم وارد می کردیم.
این شرایط واضح میکند که هر روش لاغری که استفاده کرده ایم نه تنها توفیقی در لاغر کردن ما نداشته است بلکه باعث تقویت قدرت چاقی ذهن می شده است.
نشانه های ایجاد قدرت لاغر شدن
دلیل اینکه از روزی که شروع به تمرین برای لاغری از طریق ذهن کردم تا به امروز همچنان در این مسیر حرکت می کنم این بود که من باور کرده بودم که قدرت لاغر شدن را دارم و می توانم لاغر شوم.
باوری که در ۳۵ سال قبل در استفاده از روش های مختلف برای لاغر شدن در من وجود نداشت.
باور کردن دارا بودن قدرت لاغر شدن پس از اینکه من باور کرده بودم که می توانم زندگی خودم را تغییر دهم باعث شد که ساعات زیادی از شبانه روز را مشغول مطالعه و دنبال کردن مطالب موفقیت و تبدیل آنها به تمرینات ذهنی برای لاغری باشم.
از نشانه های ایجاد قدرت لاغر شدن در ذهن من این بود که در همان روزهای اول که مشغول انجام تمرینات ذهنی برای لاغری شدن ایجاد احساس آرامش درونی نسبت به لاغر شدن بود.
تا قبل از این در استفاده از هر روشی برای لاغری من احساس آرامش و اطمینان برای لاغر شدن را نداشتم. از همان روز اول که برنامه لاغری را شروع می کردم خدا خدا می کردم که بتوانم این روش را ادامه داده و مقداری از وزنم را کم کنم. اما وقتی با روش لاغری با ذهن آشنا شدم و مشغول انجام تمرینات شدن بدون اینکه حتی یک ذره تغییر کرده باشم احساس اطمینان و امیدواری نسبت به لاغر شدن داشتم.
یکی دیگر از نشانه های واضح ایجاد قدرت لاغر شدن در ذهنم این بود که به شکل واضح دیگر تمایلی به صحبت کردن درباره چاقی و درد و دل کردن با دیگران بخاطر چاق بودن و ابراز یاس و ناامیدی از اینکه هرچه تلاش می کنم لاغر نمی شوم نداشتم.
این تغییر رفتار در صحبت کردن درباره چاقی به قدری واضح بود که در همان روزهای اول همسر و مادرم متوجه این تغییر رفتار من شدند.
نشانه بعدی ایجاد قدرت لاغر شدن این بود که به شکل واضح درباره مواد غذایی و خوردن و سفارش دادن غذاها صحبت نمی کردم. من عادت داشتم همیشه به مادرم سفارش می دادم که چه غذایی را برای من درست کند یا برای من کلوچه خرمایی و کنجدی درست کند اما چند روز بعد از شروع تمرینات ذهنی برای لاغر شدن تمایلی به این کار نداشتم و بدون اینکه تصمیم بگیرم رفتار من در سفارش تهیه غذا به مادرم تغییر کرده بود.
نشانه بعدی شکل گیری قدرت لاغر شدن، پذیرش چاقی بود. از آنجا که امید داشتم با استفاده از روش لاغری با ذهن لاغر خواهم شد دیگر نگران چاقی نبودم و نسبت به صحبت ها و نصیحت دیگران درباره چاق بودنم واکنش نمی دادم. فقط سعی میکردم بدون ایجاد بحث و طنش موضوع را تغییر داده و صحبت درباره چاقی را ادامه ندهم.
نشانه های متعددی از شکل گیری قدرت لاغر شدن در خودم می دیدم که هرفردی که از آموزش های لاغری با ذهن استفاده کند خیلی زود متوجه این تغییرات در سطح افکار و نگرش خود خواهد شد.
حدود ۱۵ ماه بعد از روزی که استفاده از تمرینات ذهنی برای لاغر شدن را آغاز کردم نتایج لاغر شدن در جسم من نمایان شد و شور و اشتیاق من برای ادامه دادن صد چندان شد.
هرچه بیشتر ادامه می دادم تغییرات من واضح تر می شد تا جایی که همه اطرافیان من از تغییرات من شگفت زده شده بودند.
مخصوصا اینکه در دفعات قبل که به هر زور و زحمتی مقداری لاغر می شدم خیلی ها به من می گفتند که لاغر شدی زشت شدی، لاغر شدی چقدر صورتت پیر نشون میده، رنگت زرد شده و … اما همان افراد پس از مشاهده تغییرات لاغری من از اینکه جوان تر به نظر می رسیدم تعجب می کردند و بیشتر مشتاق بودند بدانند از چه روشی برای لاغر شدن استفاده کرده ام.
تغییرات من واضح تر شد و شور و اشتیاق افرادی که مرا می دیدند برای به کارگیری این روش بیشتر شد و به لطف خدا به مسیر آموزش لاغری با ذهن هدایت شدم.
از نیمه های سال ۹۵ آموزش لاغری با ذهن را بر اساس تمرینات و روشی که خودم استفاده کرده بودم را شروع کردم و رفته رفته تعداد افرادی که مشتاق یادگیری لاغری با ذهن بودند بیشتر می شد و دوره آموزشی به شکل بهتر و کاملتری ارائه می شد تا به امروز که پس از بروزرسانی های مکرر تحت عنوان دوره ورود به سرزمین لاغرها جهت یادگیری علاقمندان به لاغری با ذهن اراده می شود.
ارتباط با شرکت کنندگان این فرصت را برای من مهیا کرد که با طرز فکر و نگرش افراد بسیار زیادی درباره چاقی و لاغر نشدن آشنا شوم و از طریق تحلیل اطلاعات و صحبت با شرکت کنندگان دلایل متعددی که سبب می شود افراد در مسیر لاغری با ذهن به نتیجه دلخواه نرسند را پیدا کنم و از طریق فایل های آموزشی مختلف درباره رفع آن موانع ذهنی برای لاغر شدن توضیح داده شده است.
اما یکی از مهمترین نکاتی که مانع لاغری افراد می شود و هیچ فردی درباره آن صحبت نکرد و من به دلیل استمرار در یادگیری اصول ذهنی به آن رسیدم این بود که افرادی که به مسیر لاغری با ذهن هدایت می شوند باور قدرت لاغر شدن را در خود ندارند.
آنها باور دارند که چاق هستند و برای چاق بودن خود دلایل مختلفی دارند اما برای لاغر شدن دلیل و مدرک محکمی در ذهنشان ندارند.
اتفاقا نه تنها مدرکی برای توانایی لاغر شدن ندارند بلکه به دلیل شکست های مکرر در استفاده از روش های قبلی دلایل زیادی برای اثبات نداشتن قدرت لاغر شدن در ذهن خود دارند.
این افراد با این طرز فکر زمانی که به سایت تناسب فکری می رسند تصور می کنند که گمشده خود را یافته اند و این بار قرار است از طریق روشی جدید که تا حالا درباره آن نشنیده اند و اتفاقا چقدر افراد زیادی توانسته اند با استفاده از آن لاغر شوند آنها هم لاغر خواهند شد.
حرکت خود را شروع کرده و مشغول استفاده از فایل های آموزشی می شوند اما پس از چند روز یا هفته به این دلیل که تغییرات خاصی در جسم خود نمی بینند از ادامه مسیر دلسرد شده و آن را رها می کنند.
با توجه به استفاده هزاران نفر از آموزش های لاغری با ذهن و مطالعه نوشته ها و شنیدن صحبت های آنان به این نتیجه قطعی رسیدم که تنها دلیل نتیجه نگرفتن برخی از افراد این است که آنها باور ندارند از قدرت لاغر شدن برخوردار هستند.
در واقع آنها باور می کنند که لاغری با ذهن روشی صحیح برای لاغر شدن است اما چون باور ندارند که خودشان قدرت لاغر شدن را دارند نمی توانند استفاده از این روش را ادامه داده و مسیر لاغری با ذهن را رها می کنند.
خوب دقت کنید درباره تقابل دو نوع نگرش یا باور صحبت می کنم.
1- باور صحیح بودن مسیر لاغری با ذهن.
2- باور من قدرت لاغر شدن را ندارم.
باور اول به واسطه دیدن نتایج شرکت کننده های قبلی و هیاهوی شادی و رضایت استفاده کنندگان از روش لاغری با ذهن در آنها ایجاد می شود.
باور دوم به دلیل بارها شکست خودن در استفاده از روش های لاغری قبلی در آنها باقیمانده است.
از آنجا که قدمت باور قدرت لاغر شدن را ندارم بسیار بیشتر است به راحتی بر باور اول غلبه کرده و مانع کسب نتیجه توسط این افراد می شود.
ایجاد باور قدرت لاغر شدن
برای لاغر شدن همزمان با استفاده از روش لاغری با ذهن باید این باور را در خود ایجاد کنید که “من می توانم لاغر شوم” “من قدرت لاغر شدن را دارم” سپس با اشتیاق و انگیزه عالی آموزش های لاغری با ذهن را برای رسیدن به هدف خود دنبال کنید.
تا زمانی که شما رسیدن به هدف را غیرممکن بدانید اهمیتی ندارد از چه روشی و برای چه مدت برای رسیدن به هدف استفاده می کنید در نهایت شما موفق نخواهید شد.
اما اگر همزمان با شروع حرکت در مسیر لاغری با ذهن باور کنید که “من قدرت لاغر شدن” را دارم و سپی خوشحال باشید که مسیر صحیح برای رسیدن به هدف را پیدا کرده اید در این صورت نتیجه بسیار متفاوت خواهد بود و شما موفق به لاغر شدن و شگفتی ساز شدن می شوید.
به عبارت دیگر باید “قدرت لاغر شدن“ را به خود بدهید نه به روشی که برای لاغر شدن از آن استفاده می کنید.
شاید از نظر کسب و کار حرفه ای کار دستی نباشد که من اعلام کنم روش لاغری با ذهن قدرتی برای لاغر کردن شما ندارد و این شما هستید که قدرت لازم برای لاغر شدن را دارید.
اما هدف من فقط کسب و کار نیست بلکه کمک به افرادی است که سال هاست مانند من از چاقی رنج می کشند و رویای لاغر شدن دارند.
از آنجایی که می دانم نداشتن این باور که من می توانم لاغر شوم تا چه میزان مانع لاغری افراد می شود بنابراین بدون توجه به رعایت کسب و کار موفق این را اعلام می کنم که تا زمانی که خودتان باور نکنید که می توانید لاغر شوید نه تنها روش لاغری با ذهن بلکه هیچ روش دیگری نمی تواند به شما کمک کند که لاغر شوید.
قدم اول: ایجاد باور “من می توانم لاغر شوم” است و قدم دوم: انتخاب مسیر صحیح برای حرکت به سمت هدف.
مسیر لاغری با ذهن قطعا مسیر صحیح برای لاغر شدن است چرا که من و بسیاری از اعضای سرزمین لاغرها از این مسیر به رویای لاغری خود رسیده ایم.
پس برای رهایی از چاقی و خلق رویای لاغری ابتدا لازم است باور “من قدرت لاغر شدن” را دارم را در خود ایجاد کنید.
سپس با شور و اشتیاق از مطالب آموزشی سایت تناسب فکری استفاده کنید تا قدم به قدم به سمت هدف خود حرکت کنید.
فردی که باور می کند می تواند لاغر شود و سپس قدم در مسیر لاغری با ذهن می گذارد همواره با شوق و اشتیاق در این مسیر به حرکت خود ادامه می دهد.
- روزها و هفته ها را برای لاغر شدن محاسبه نمی کند.
- هر روز خود را وزن نمی کند.
- لباس های که برایش تنگ شده اند را هر روز به تن نمی کند تا متوجه شود که لاغر شده است یا نه.
- با حرف دیگران از ادامه مسیر خود دلسرد نمی شود.
- به هر دلیلی در مسیر لاغری با ذهن لیز بخورد مجددا بلند شده و به حرکت خود ادامه می دهد.
اما فردی که باور ندارد قدرت لاغر شدن را دارد و تصور می کند روش لاغری با ذهن باید او را لاغر کند:
- روز ها را محاسبه می کند تا مطئن شود که لاغری با ذهن برای لاغر شدن موثر است.
- هر روز خود را وزن می کند تا مطمئن شود که این روش برای او جواب داده است.
- با شنیدن حرف های دیگران و پیشنهاد روش های لاغری دیگر وسوسه می شود که از روش های دیگر در کنار لاغری با ذهن استفاده کند تا سریع تر لاغر شود.
- هر روز سایز خود را اندازه می گیرد تا از مطمئن شود در حال لاغر شدن است.
- به محض اینکه مقداری کاهش وزن یا سایز پیدا کرد با شور و شوق به دیگران اعلام میکند که من دارم لاغر می شم.
- اگر چند روز بگذرد و روند لاغری او شروع نشود یا کند شود به راحتی لیز خورده و توان بلند شدن و ادامه دادن را ندارد.
عملکرد شما در مسیر لاغری با ذهن مشخص کننده چه باوری درباره خود و روش لاغری با ذهن دارید.
آیا باور دارد قدرت لاغر شدن را دارید یا باور دارید روش لاغری با ذهن قدرت لاغر کردن شما را دارد.
تفاوت نتیجه این دو طرز نگرش از زمین تا آسمان است.
✍️ تمرین آموزشی 📖
برای انجام عالی تمرین مربوط به ایجاد قدرت لاغر شدن پیشنهاد می شود ابتدا توضیحات نوشتاری را مطالعه کنید، سپس ویدیوی آموزشی را تماشا کنید و بعد از آن به سوالات مطرح شده در بخش نظرات به شکل شرح انشایی پاسخ دهید.
- نگرش شما درباره وجود قدرت ذهنی درباره چاق و لاغر شدن چیست؟ شرح دهید.
- در گذشته که از روش های مختلف برای لاغر شدن تلاش می کردید قدرت لاغر شدن را در خود می دیدید یا تصور می کردید این روش لاغری قدرت لاغر کردن شما را دارد؟ شرح دهید.
- چرا در استفاده از روش های مختلف برای لاغری ناامید و دلسرد می شدیم و حتی اگر لاغر می شدیم خیلی راحت دوباره چاق می شدیم؟!
- به نظر شما ایجاد قدرت لاغر شدن در ذهن چه اهمیتی دارد؟ شرح دهید.
- استفاده از روش های مختلف برای لاغری چرا باعث ایجاد قدرت لاغر شدن در ما نشده است؟
- بعد از آشنایی با سایت تناسب فکری چه تغییر احساسی در خود مشاهده می کنید که نشانه شکل گیری قدرت لاغر شدن در ذهن تان است.
- از محتوای ویدیوی آموزشی برای خود تمرین ایجاد کرده و در بخش نظرات تمرینی که باید انجام دهید را بنویسید.
منتظر خواندن نوشته های شما هستم
همراه همیشگی شما: رضا عطارروشن
امتیاز 4.41 از 39 رای
با دیگران به اشتراک بگذارید تا امتیاز بگیرید!
به نام خدا
سلام به استاد عزیزم و همه ی دوستان
من هم وقتی وارد سایت تناسب فکری شدم به خودم و قدرت خودم در لاغری اصلا اصلاً اطمینان نداشتم، و من نمیتونستم اون کلافگی که بین ذهن خوداگاهم و ناخوداگاهم سر خوردن پیش میاد رو حل و فصل کنم، با اطلاعات تغذیه ای فراوانم چه از کانال یوتیوپ و دنبال کردن ورزشکاران بدنساز و فوق العاده خارجی(اخه من تا حدودی به زبان انگلیسی مسلط هستم) و چه در اینستاگرام و دنبال کردن مربی های ایرانی و اشنا شدن با مفهوم کالری ورودی و خروجی و محاسبه مقدار پروتین و کرب و چربی متوجه شدم که من چطور باید بخورم و چقدر، ولی همیشه نمیتونستم نکاتی که انها میگن رو رعایت کنم، همیشه با خودم میگفتم مگه ما رباتیم که باید طبق مثلا این اطلاعات بخوریم و همیشه میگفتم بابا بدن ما خودش بهتر از همه میدونه الان با این حجم از ورزش و عضله چی نیاز داره و چی باید بهش داده بشه اخه بدن ما رو خدا هوشمند افریده اگه نیاز به پروتین داشته باشه خودش تو دل ما هوس غذاهای گوشتی ایجاد میکنه اگه کربوهیدرات بخواد تو دل ما هوس برنج و جو دوسر و نان و ….ایجاد میکنه، و اینهمه وقت برای توجه به مواد غذایی نیاز نیست، ولی حقیقتا مشکل من که اینا نبود من با خوردن پروتئین و کربوهیدرات و چربی به اون مقدار مشکلی نداشتم مشکل من کیک و شیرینی و نسکافه و بیسکویت و چای و شکلات و خلاصه تمام خوراکی های شیرین بود، من دلم غش میرفت برای خوردن این خوراکی ها، اصلا همش با خودم میگفتم این مربی واقعا نمیفهمه که من الان مثلا عصر باااااااید یه چیز شیرین با چای و قهوه بخورم ؟ اصلا مگه اون تو دل منه که بفهمه الان من چقدر نیاااااز به خوردن این چیزهای شیرین دارم، و مینشستم میخوردم اصلا من مثل یه موجود کاملا بی اختیار مینشستم مثلا حدود یه کیک دوقلو سوپر مارکتی رو با نسکافه یا چای یا قهوه میخوردم یا نصف یه بسته بیسکویت ساقه طلایی کرمدار رو میخوردم (حالا بماند که بعدش عذاب وجدان میگرفتم و میگفتم حالا که خراب کردم بزار فلان چیزو و فلان چیزم بخورم که این خوردن بیشتر از روی حرص و ناراحتی بود نه نیاز، یعنی دیگه اون حالت باااااید بخوری که اولش میخوردم رو نداشتم ولی از ناراحتی و از اینکه به نظر خوشمزه میاد یا بسته بندیش قشنگه یا اصلا دلم میخواد، لج بازی با ذهن سرزنشگرم میخوردم) و همیشه فکر میکردم که بقیه که میتونن لاغر بشوند مثل خواهرم که همیشه متناسبه به این دلیله که انها مثل من نیستند یعنی انها توی بدنشون چیزی وادارشون نمیکنه که حتما باید یه چیز شیرین در روز بخورند به مقداری که قشنگ ارضا بشوند اخه من همون بیسکویت رو نمیتونستم یکی دو دونه بخورم اصلا اگه یکی دو دونه میخوردم با اینکه هیچی نخورم برام هیچ فرقی نمیکرد تازه زجرش بیشتر بود چون طعمش هم در دهانم رفته بود 😋😋 خلاصه من همیشه بین ذهن خوداگاه یا همون اطلاعاتم و ذهن ناخوداگاهم درگیری و کشمکش داشتم، ذهن خوداگاه و اطلاعاتم میگفت نباید بخوری ذهن ناخوداگاهم اصلا نمیپرسید هجوم میبرد به سمت خوردن خوراکی های شیرین. و بعد از خوردن و ارضا شدن از طعم شیرینی حالا نوبت سرزنش ها بود که وارد عمل شود🙍♀️🙍♀️ و خلاصه که من هیچوقت به این منوال لاغر نشدم و این مشکل باهام بود تا هدایت شدم به سایت تناسب فکری، البته که اویل جسته و گریخته فایل ها رو گوش میدادم در مورد باورها اینکه چاقی ارثیه و من روی فلان فرد چاق خانواده ام رفتم و …. من این باورها رو نداشتم من میگفتم من به خاطره پرخوری و اینکه از خوردن برای استراحت و ارامش و لذت استفاده میکنم چاق هستم یعنی من از خوراکی های شیرین و خوشمزه برای رفع بی حوصلگی برای استراحت کردن برای خستگی درکردن برای ارامش داشتن برای تمرکز کردن استفاده میکنم و به همین دلیل چاق هستم و البته الانم همین رو میگم من به خاطره استفاده از مواد غذایی شیرین برای رفع دیگر نیازها و نه نیاز خوردن استفاده میکنم( خداروشکر که متوجه اشتباهم شدم چون دارم روش کار میکنم). خلاصه که من وارد سایت شدم با مشکل مصرف بالای شیرینیجات، حالا با خودم میگفتم خوب لاغری با ذهن که درسته اصلا قلبم گواه میداد و از قبل هم با مفاهیم قانون جذب اشنا بودم و همچنین متوجه بودم که یک نیرویی فراتر از اراده ی من در تصمیماتم برای لاغری دخالت میکنه و به من دستور خوردن میده حالا شروع کردم فایلها رو گوش دادم و چون منظم گوش نمیدادم و فایل ها رو به ترتیب گوش نمیدادم درست درک نمیکردم . اولا منم فکر میکردم این فایلها باید من رو لاغر کنه این فایلها باید یه کاری کنه، من اگه خودم میتونستم که تا حالا لاغر شده بودم، من اگه خودم میتونستم چیزهای شیرین نخورم که تا حالا انجام داده بودم و اینقدر رژیم هام شکست نمیخورد چون من در مقدار غذا مشکلی ندارم به اندازه میخوردم ولی امان از کیک و بیسکویت😋😋 پس من که اصلا به خودم هیچ اطمینانی نداشتم یعنی روی خودم که حسابی باز نکرده بودم چون من نمیتونستم شیرینی نخورم، اصلا این رو ازم نخواه🤣🤣 و حالا اومده بودم تو سایت تا با گوش دادن فایلها به صورت خود به خود من ببینم که اااااه من دیگه اشتها ندارم اصلا از شیرینی بدم اومده و خود به خود لاغر بشم اصلا شاید انها رو هم مثل قبل بخورم ولی چون تناسب فکری ذهنی با کار کردن روی باورهام با رفتار قبل نتایجم متفاوت شود من همون ادم قبلی باشم با رفتار قبلی ولی با نتایج متفاوت🙄🙄🙄
حالا با این دیدگاه وارد سایت شدم چی میشنیدم ؟که مواد غذایی باعث چاقی نمیشود، ترس از خوردن باعث چاقی میشود. با خودم چی فکر میکردم؟ فکر میکردم خوب پس من چون از کیک میترسیدم چاقم میکرد پس حالا میامدم کیکم رو با خیال راحت از قبل هم بیشتر میخوردم( قبلش چون میترسیدم یکم رعایت میکردم بعدش هم برای کم کردن کالری مصرفی کلی روی تردمیل میرفتم تا بیشترش رو بسوزونم) حالا چی رو نمیشنیدم؟ بله این رو نمیشنیدم که این رفتار ما در رابطه با مواد غذایی که باعث چاق شدن ما میشود🤔
نتیجه چی میشد؟ چاقی بیشتر، اندام نامتناسب تر. بعد با خودم میگفتم ای بابا من که الان بدون ترس میخورم با لذت میخورم ، به اندازه ای که باعث ارضا شدن حالت شیرینیم بشه میخورم پس چرا چاق شدم!!!!! حالا نگو من اونموقع داشتم فرمانهای غلط چاقیم رو با فقط باخیال راحت اجرا میکردم نه اینکه رفعشون میکردم یا اینکه در حال یادگیری فرمول های لاغری باشم نه من داشتم چیزی که واقعا بودم رو بدون احساس ترس به نمایش میزاشتم. البته الان فکر میکنم این روند برای من نیاز بود تا اول چیزی که واقعا هستم تمام فرمول های چاقیم رو ببینم و به نمایش بزارم چون همیشه مقداریش رو با ورزش و تردمیل و نخوردن پنهان میکردم و خودم هم نمیدونستم تا چه حد فرمول های چاقی دارم و الان قشنگ قادر شدم خود واقعیم رو ببینم. داشتم میگفتم که من میشنیدم که نباید ترس از خوردن داشته باشید نباید به چاقیتون توجه کنید کسانی بودند که هیچ چیزم نمیخوردند ولی چاقند پس چاقی به خاطره باوره به خاطره انتظار چاقی از خودتونه به خاطره توجه به چاقیتونه به خاطره اینکه فکر میکنید ارثیه و این جور چیزها. میخوام بگم استاد خیلی از ما دچار کج فهمی میشیم فکر میکنیم ما که هیچکار نباید بکنیم همینکه بفهمیم و اگاه بشیم که مثلا چاقی ارثی نیست خود به خود لاغر میشیم و درست متوجه چیزی که شما دارید سعی میکنید به ما بگید نمیشیم. متوجه نمیشیم وقتی شما میگید چاقی ارثی نیست به این دلیله که باباااااا تو به خاطره ارث چاق نشدی ارث بهونست تو به خاطره یک سری رفتار اشتباه چاق شدی که توی ذهن ناخوداگاهته، متوجه نمیشیم وقتی میگید مواد غذایی چاق نمیکنه به این معنی نیست که هرچی بخوری چاق نمیشی چون از خوردن نمیترسی بلکه منظور شما اینکه تا وقتی که به اندازه نیاز بدنت بخوری هیچ مواد غذایی قدرت چاق کردن شما رو نداره چون بدن انقدر هوشمند هست که فرق مواد پرکاری و کم کالری رو که مصرف میکنید تشخیص بده و با توجه به موادی که واردش میشه دستور ادامه ی مصرف و متوقف شدن رو صادر کنه، پس تو بیا تمرکزت رو از فرع که چی بخورم چی نخورم بردار بزار روی اصل که شنیدن و متوجه شدن پیغام سیری است، متوجه نمیشیم وقتی میگید در روز سعی کنید احساستون رو خوب نگه دارید ورودی های خوب به خودتون بدید به چاقیتون توجه نکنید به خاطره اینکه که تمرکزتون از روی خودتون برداشته نشه بره به سمت فرع و حاشیه و بتونید با قدرت و تمرکز بیشتر روی خودتون و جوانه ی لاغریتون کار کنید، بابااااا من اگه هر روز برم خودم رو تو اینه چک کنم به جاهایی از بدنم که نامتناسبه و دوسش ندارم توجه کنم دیگه تمرکز از اصل که شناسایی فرمول های چاقی و جایگزینیش با فرمول های لاغری برداشته میشه میره روی فرع که عجله برای تغییر جسم و رو کم کنی بقیه و غیره است. پسر من امسال کلاس اول هست و داره با گرفتن مداد در دستش و نوشتن با مداد اشنا میشه من در حال یاد دادن بهش و کارکردن باهاش سعی میکنم یه محیط شاد و ارام بوجود بیارم مثلا تلویزیون رو خاموش میکنم ازش میخوام پشت میز بشینه قبلش به صورتش اب بزنه تا شاداب باشه و تمرکزش بواسطه ی تلویزیون یا شلوغی بهم نخوره و از طرفی هم سعی میکنم که خودم بیشتر صبور باشم اگه خطایی کرد توی نوشتن خدایی نکرده کم طاقت نشوم و سرش داد نکشم بلکه غلطش رو با خونسردی و خوشحالی پاک کنم و ازش بخوام دوباره مثلا اون خط صاف رو از بالا به سمت خط زمینه بکشه، و البته با هر خط درستی که میکشه تشویقش کنم تا شوق یادگیری درش زیاد بشه و احساس کنه که کار راحتی و حتما از پسش برمیاد و به اسانی خواندن و نوشتن رو یاد بگیره، ما خودمون اینجوری خواندن و نوشتن رو یاد گرفتین تمرین کردیم تمرین، حالا هم برای یادگیری لاغری باید تمرین کنیم برای تمرین هم به حال خوب، تمرکز، تشویق و پاک کردن خطاهامون و جایگزینیشون با فرمول های درست احتیاج داریم به جای اینکه دور خطاهامون خط بکشیم انها رو پاک کنیم و با هر رفتار درستی خودمون رو تشویق کنیم پروسه ی یادگیری از زمان تولد تا مرگ همینجوریه، نیاز به تکرار تمرین تمرکز تشویق و ببخشش و صبر داره همون کاری که با بچه هامون موقع راه رفتن، حرف زدن و یادگیری خواندن و نوشتن میکنیم با خودمون هم باید موقع یادگیری لاغری بکنیم، برای همین استاد میگن حال خوب مهمه، دوری از ورودی بد مهمه چون تمرکزتون و توجهتون رو از اصل برمیداره مثل تلویزیون که خاموشش میکنید وقتی میخواین با بچتون درس کار کنید باید برای خودتون هم موقع یادگیری ورودی های متفی رو خاموش کنید، حالا چی میخوایم یاد بگیریم لاغری، کی میخواد یاد بگیره؟ ما از کی؟ از استاد. کی باید روی خودش کار کنه؟ ما. ما کی میتونیم روی خودمون کار کنیم؟ وقتی باور داشته باشیم میتونیم به خواستمون که لاغری برسیم، میتونیم به خودمون لاغری رو یاد بدیم میتونیم درست رفتار کنیم.
من یاد گرفتم که من یک سری رفتارها و عادات اشتباه دارم که باعث چاقی من شده و این عادات و رفتار اشتباه من در ذهن ناخوداگاه من حک شده و من چه بخوام و چه نخوام طبق اون فرمول ها و عادات و رفتار اشتباه عمل میکنم، حالا نتایجی که من از اون رفتارها و عاداتی که توی ذهن ناخوداگاهم حک شده نتایجی نیست که من دوست دارم در زندگیم تجربه کنم من نتیجه ی چاق بودن جسمم رو دوست ندارم و میخواهم تغییرش بدهم، چطوری باید اینکارو بکنم؟ باید یک سری فرمولها و رفتارها و عادات جدید رو به ذهن ناخوداگاهم اموزش بدم من باید اموزش بدهم چگونه؟ من یاد گرفتم که ذهن ناخوداگاهم حرف زور حالیش نمیشه اون عاشق خوشی لحظه ایه چون خوردن یه تیکه کیک یا بیسکویت رو که الان میتونه داشته باشه و لذتش رو ببره به لاغری که معلوم نیست کی قراره اتفاق بیوفته یا اصلا میوفته یا نه رو ترجیح میده و در مبارزه با اون قطعا من شکست میخورم بالاخره، پس در ابتدا من اصلا کاری به کار اون ندارم و میام تنها روی یادگیری لاغری کار میکنم یعنی میام اول به ذهنم یاد میدم که مثلا تو داری به خاطره رفع خستگی یا به خاطره لذت یا رفع بی حوصلگی و … میخوری نه نیاز بدنت یعنی اول متوجهش میکنم کاری که داره انجام میده اشتباه در بعضی موارد ذهن ناخوداگاه بلافاصله تا متوجه میشه ان کار اشتباهه قبول میکنه و تکرارش نمیکنه مثلا وقتی بهش میگم ببین ورزش برای لاغری اشتباهه ورزش نمیتونه تو رو لاغر کنه یا از همه مهمتر لاغر نگه داره به این دلیل و این دلیل مثلا فلانی رو ببین چقدر لاغره اصلا ورزش نمیکنه یا خود تو اینقدرم ورزش کردی همیشه هم چاق بودی پس ورزش و پیاده روی تو رو لاغر نمیکنه ذهن ناخوداگاه من با این منطق و دلیل بلافاصله بعد از اگاه شدن قبول میکنه و به همین اسانی یه فرمول اشتباه چاقی با یک فرمول درست لاغری جایگزین میشه و این اگاهی رو ذهن ناخوداگاهم میپذیره و هماهنگ میشه با خواسته ی من در مورد خیلی از باورهای دیگه مثل ارثی بودن چاقی، تیروئید و چاقی و خواب و چاقی هم ذهن با دلایل کاملا منطقی میپذیره و قانع میشه و این فرمول های چاقی به راحتی با اگاهی های درست با فرمول های لاغری جایگزین میشه، ولی حالا مثلا برای من در مورد رفتار و عادات نادرست شیرینی خوردن موضوع برای ذهن ناخوداگاه به همین راحتی نیست و نیاز به کمی تلاش بیشتر دارد البته معما چو حل شود اسان شود، اول زمان نیاز بود که من اگاه به رفتار نادرستم بشوم من بدونم که رفتار غذایی من درست نیست و باید روش کار شود من بیش از نیاز بدنم میخورم من از شیرینیجات برای رفع خستگی، بی حوصلگی و تمرکز و غیره استفاده میکنم یعنی من اول بیام بپذیرم که مشکل دارم و باید حلش کنم و بعد این اطمینان رو داشته باشم که میتونم حلش کنم بالاخره حلش میکنم هرچقدر هم که زمان نیاز داشته باشه میزارم و حلش میکنم ، من فکر میکنم مرحله ی پذیرش و قبول مشکل خیلی مهمه وقتی من تشخیص میدم بابااااا اصلا من تو این مورد مشکل دارم( من قبلن اصلا قبول نمیکردم مشکل دارم چون از حلش میترسیدم فکر میکردم نمیتونم حلش کنم فکر میکردم اینجوریم دیگه این رو اصلا نمیشه کاریش کرد اصلا نباید به این دست بزنید، این خوشی زندگیمه🤣🤣)، خوب پس من قبول کردم که من از مواد شیرین برای رفع نیازهای دیگرم به علاوه ی نیاز خوردنم استفاده میکنم و دیگه نباید اینکار رو بکنم این رو ذهن ناخوداگاهم هم با اگاهی و دلایل منطقی قبول کرد ولی خوب خوردن مواد شیرین برای ذهن ناخوداگاه من یعنی لذت، یعنی ارامش یعنی طعم خوب یعنی شادی یعنی داشتن کاری برای انجام دادن و لذت بردن یعنی تو حال خودت بودن یعنی داشتن تفریح، حالا بهش بگم اینا رو بده و تسلیم کن تا لاغر بشی تا خوش اندام بشی تا هرچی دلت بخواد بپوشی تا اعتماد به نفس داشته باشی تا از دیدن خودت تو ایینه لذت ببری تا عضلاتت رو ببینی، تا جوانتر و زیباتر باشی براش راحتتر میشه ولی بازم براش سخته چون انها لذت فوری و در دسترس در حال حاضر هست پس من میام با صبر با دلخوشی با احساس خوب با بخشش با امید یواش یواش باهاش کار میکنم مثل همون پسرم که الان دارم باهاش نوشتن رو کار میکنم همون فضا رو هم برای خودم بوجود میارم در پایان سال پسرم خواندن و نوشتن رو یاد میگیره براحتی به امید خدا و من هم لاغری با ذهن رو یاد میگیرم و از نتیجه اش لذت میبرم، همین که ذهن ناخوداگاهم پذیرفت که مشکل رفتاری داره نصف راه رو رفته و حالا خودش هم باهام همکاری میکنه تا بواسطه ی اگاهی های درست لاغری رو هم یاد بگیره و انجام بده و نتیجه اش احساس خوب و زیبای تناسب است به امید خدا، ممنونم استاد نازنینم برای این فایل عالی خیلی بهش نیاز داشتم و البته فایل پرخوری عصبی و عادت شیرینی خوردن، ممنون از زحماتتون که رایگان و سخاوتمندانه در اختیار ما گذاشتید.