بسیاری از افراد چاق دلیل چاقی خود را عادت شیرینی خوردن می دانند درحالی که بسیاری از افراد متناسب هم عادت شیرینی خوردن را دارند اما همیشه متناسب هستند.
عادت شیرینی خوردن
عادت شیرینی خوردن یکی از رفتارهای پرکاربرد و مشترک در بین افراد چاق است که تغییر آن تاثیر فراوانی در کسب نتیجه عالی در مسیر شگفتی ساز شدن دارد.
روزهای زیادی از زندگی ام را با اضافه وزن بالا زندگی کردم و به این دلیل تسلط کافی بر افکار و رفتارهای افرادی که چاق هستند دارم.
در این زمان که به لطف خدای مهربان در تناسب اندام خوبی هستم هر بار که با سوال دوستی که اضافه وزن دارد یا تاره با سایت ما آشنا شده است مواجه می شوم به خوبی احساس و مشکل او را درک می کنم چون روزگار زیادی را مانند او با سختی و رنج چاقی گذرانده ام.
بسیاری از افراد چاق عادت شیرینی خوردن را یکی از عادت های خود می دانند و عقیده دارند به دلیل عادت شیرینی خوردن چاق هستند.
برخی از افراد چاق تصور می کنند عادت شیرینی خوردن آنها به این دلیل است که بدنشان بیشتر از دیگر انسانها درخواست شیرینی می کند و عده ای معتقد هستند که عادت شیرینی خوردن برای آنها لذتبخش است و با خوردن آن به احساس آرامش میرسند.
البته عده ای مثل من تصور می کنند چون در منطقه گرمسیری زندگی می کنند این طبیعی است که بیشتر از دیگران عادت شیرینی خوردن داشته باشند. به هر حال هر فردی بنابه دلایل شخصی توجیه و بهانه ای برای عادت شیرینی خوردن خودش دارد.
سالهای زیادی این باور را داشتم که چون درخت نخل در مناطق گرمسیری رشد میکند و محصول خرما میدهد حتما نیاز انسانهای این مناطق به مصرف شیرینی بیشتر از مناطق دیگر است و به این دلیل داشتن عادت شیرینی خوردن را در خودم و اطرافیانم طبیعی می دانستم.
ارتباط عادت ها با چاقی
در ذهن بسیاری از افراد چاق مصرف روغن یا خوردن غذاهای چرب را مقصر چاقی خود می دانند اما جالب است بدانید قند و مواد شیرین سهم بسزایی در تشدید چاقی دارند نه از این بابت که شیرینی ها قدرت چاق کنندگی دارند بلکه از این نظر که عادت شیرینی خوردن به راحتی در ذهن ما نهادینه می شود اما عادت خوردن روغن هرگز به صورت یک عادت تکرار شونده در ذهن ما شکل نمی گیرد.
شیرینی، چربی، ترشی یا شوری هیچکدام قدرتی در چاق کردن ما ندارند اما این ما هستیم که با ایجاد نگرش و تعریف درباره مواد غذایی باعث ایجاد تاثیر چاقی با مصرف مواد غذایی بر جسم خود می شویم.
خوردن مواد غذایی توسط افراد چاق و لاغر به شکل عادت های تکرار شونده انجام می شود. عادت شیرینی خوردن، عادت ترشی خوردن یا هر عادت دیگری در بین افراد چاق یا لاغر مشترک است و نمی توان گفت افراد لاغر فقط عادت شیرینی خوردن دارند یا افراد لاغر فقط عادت ترشی خوردن دارند بلکه هر انسانی بنا به سلیقه و علاقه خود عادت هایی دارد که در طول زندگی خود همواره در حال تکرار آنهاست.
نکته اصلی درباره نگرش افراد چاق درباره عادت شیرینی خوردن این است که افراد چاق عادت شیرینی خوردن خود را در ذهن شان به چاقی ارتباط می دهند. درحالی که افراد متناسب اگر عادت شیرینی خوردن داشته باشند هرگز آن عادت را دلیل یا عامل چاق شدن نمی دانند.
البته که همه افراد چاق به واسطه داشتن یک عادت خاص چاق نشده اند بلکه تکرار مجموعه ای از عادت برای مدت طولانی باعث ایجاد تغییر در شرایط جسمی آنها شده است.
نکته جالب توجه درباره افراد چاق این است که آنها با قدرت ذهنشان که همان تحلیل و ارتباط دادن عادت ها با چاق شدن است باعث چاقی خودشان می شوند و سپس با همان قدرت ذهن مانع لاغر شدن شان می شوند.
تصور کنید یک فرد چاق عقیده داشته باشد به دلیل داشتن عادت شیرینی خوردن چاق شده است. اگر این فرد به طریق مختلف برای لاغر شدن تلاش کند هرگز لاغر نخواهد شد چون در ذهن او قدرت چاق کنندگی عادت شیرینی خوردن بسیار بیشتر از قدرت لاغر کنندگی رژیم گرفتن یا ورزش کردن است بنابراین هرگز لاغر نمی شود.
عادت ها به تنهایی قادر به تغییر وضعیت جسمی یا شرایط زندگی در جنبه های مختلف نیستند بلکه زمانی که نگرش به عادت ها اضافه شود باعث شکل گیری انتظار می شود و این انتظار بسیار قدرتمند است و باعث خلق شرایط خواهد شد.
با آگاهی از اهمیت ترکیب عادت و نگرش برای خلق شرایط زندگی اکنون بار دیگر به تفاوت افراد چاق و لاغر توجه کنید.
بسیاری از افراد چاق و لاغر عادت شیرینی خوردن را دارند اما فقط افراد چاق هستند که نگرش چاق کننده بودن عادت شیرینی خوردن را دارند و این تنها دلیل تفاوت بین شرایط جسمی افراد لاغر و چاق است.
این موضوع نه تنها درمورد عادت شیرینی خوردن بلکه درباره همه عادت های افراد چاق صدق می کند.
بسیاری از افراد لاغر فعالیت بدنی معمولی و یا حد پایین دارند اما به دلیل اینکه نگرشی درباره ارتباط بین تحرک و چاقی در ذهن آنها وجود ندارد دچار اضافه وزن نمی شوند درحالی که بسیاری از افراد چاق به دلیل اینکه در ذهنشان کم تحرکی را عامل چاقی می دانند در شرایط جسمی چاق زندگی می کنند.
اکنون اهمیت ترکیب نگرش با عادت ها را درک می کنید و می دانید که داشتن نگرش درباره عادت های خود چه اهمیت و نتیجه ای را رقم می زند بنابراین باید سعی کنید با اصلاح نگرش های خود درباره عادت هایی که دارید درجهت بهبود شرایط ذهنی و جسمی خود اقدام کنید.
تفاوت عادت افراد چاق و لاغر
از زمانی که در مسیر لاغری با ذهن قرار گرفتم توجه زیادی به رفتارها و عادت های افراد متناسب داشته ام و به وضوح می دیدم که عادت شیرینی خوردن در آنها به مراتب کمتر از افراد چاق است.
سالها با فردی بسیار متناسب دوست بودم و همیشه می دیدم که او چای خود را یا تلخ می خورد یا یک حبه قند بر می داشت و بیشتر اوقات باقی مانده آن را در ته لیوان چای می انداخت و همیشه او را مسخره می کردم که این چه طریق چای خوردن است، اصلا این چای که تو میخوری چه مزه ای دارد؟
چون من عادت داشتم همیشه باید چای خودم را با شکر شیرین می کردم و آن را با کلوچه، بیسکویت، شکلات یا هرچیزی که قابل خوردن با چای باشد می خوردم و تصور می کردم که دوست من رفتار عادی ندارد.
هیچوقت به این فکر نمی کردم که چرا من این رفتار متفاوت را دارم که این از ویژگی های ذهن چاق است که خودش را صحیح میداند و رفتارهای متناسب کننده و عادت های افراد لاغر را غلط می داند.
نکته جالب توجه درباره ذهن و عادت ها این است که وقتی بپذیرید که عادت شیرینی خوردن یا هر عادت دیگری را دارید به شکل ناخودآگاه علاقه به تکرار این عادت خواهید داشت. به همین دلیل است که افراد لاغر زیادی هستند که علاقه به خوردن شیرینی دارند اما چون این نگرش را در ذهن خود ایجاد نکرده اند که مبتلا به عادت شیرینی خوردن هستند بنابراین از طرف ذهن و مرور افکار ترغیب یا تمایل شدید به خوردن شیرینی ندارند.
افراد چاق به دلیل اینکه پذیرفته اند عادت شیرینی خوردن دارند و هزاران بار درباره داشتن این عادت برای دیگران توضیح داده اند سبب می شوند مجموعه ای از افکار تکرار شونده در ذهنشان ایجاد شود که همواره آنها را ترغیب به خوردن شیرینی می کند.
این تفاوت نگرش درباره عادت شیرینی خوردن در افراد چاق و لاغر سبب شده است که در حالی که شیرینی، شکلات، بیسکوئيت و هر ماده غذایی شیرین به یک شکل در دسترس افراد قرار دارد اما افراد متناسب رفتار کاملا متفاوتی با افراد چاق در برخورد با مواد غذایی شیرین از خود نشان می دهند.
در واقع واکنش افراد متناسب به دلیل عدم پذیرفتن داشتن عادت شیرینی خوردن در مواجه شدن با شیرینی ها با افراد چاق کاملا متفاوت است به همین دلیل آنها نه تنها در خوردن شیرینی ها زیاده روی نمی کنند بلکه هرگز خوردن شیرینی را نیاز یا دلیلی برای چاق شدن نمی دانند.
اصلاح تغییر عادت ها
با گذشت زمان که به اصول لاغری با ذهن بیشتر مسلط شدم مهارت تغییر عادت ها را یاد گرفتم و اولین گزینه من برای تغییر دادن، عادت شیرینی خوردن، کلوچه و کیک و هر چیزی با چای بود، عادتی که سابقه حداقل 30 ساله در من داشت.
بعد از آن عادت خوردن چای با شکر را اصلاح کردم، و سپس عادت خوردن شکلات و کشمش و خرما را اصلاح کردم و امروز یا اصلا چای نمی خورم یا به طریقی کاملا متفاوت از سالهای قبل خود چای مصرف می کنم.
البته ناگفته نماند که مواقعی پیش می آید که فرمولی چاق کننده و قدیمی رونمایی م یشود و من واکنش متفاوت و اشتباهی از خود نشان می دهم که با شناسایی آن سعی در اصلاح و بهبود آن می کنم.
برای مثال همین چند شب گذشته بود که برای دیدار مادرم به خانه ایشان رفتم.
وقتی مادرم درب را به روی ما باز کرد من از دور چشمم به بسته بامیه ها (بامیه مخصوص دزفول) افتاد و به جرات می توانم بگویم که موقع سلام کردم با مادرم به جای نگاه کردن به صورت مادرم به جعبه بامیه ها خیره شده بودم و همان شب در حالی که اصلا قصد چای خوردن نداشتم دو لیوان چای به عشق خوردن بامیه با آن خوردم که رفتاری اشتباه و دور از انتظار از خودم بود اما این رفتار من به دلیل تحریک از طرق کانال بینایی بود که توضیح مفصل آن در دوره ورود به سرزمین لاغرها داده شده است.
این مثال را ذکر کردم که یادآوری کنم، یادگیری و به کار گیری اصول لاغری با ذهن باید استمرار داشته باشد، چون خاطرات و فرمول های چاق کننده به مرور خودنمایی میکنند و باید آنها را کشف و اصلاح کنیم.
تغییر عادت ها فرایندی است که نیاز به استمرار دارد، همانگونه که یک عادت سالها تکرار میشود و فرمول آن در ذهن ما تثبیت شده است برای اصلاح و تغییر آن باید استمرار داشته باشیم.
در آموزش های لاغری با ذهن با انجام تمرینات ساده و تاثیرگذار فرمولهای ذهن خود را که سبب ایجاد عادت های چاق کننده در ما شده اند را شناسایی و آنها را با فرمولها و عادت های متناسب کننده جایگزین می کنیم.ایمان دارم استفاده از آموزش های لاغری با ذهن به شما کمک میکند رویای متناسب شدن خود را خلق کنید.
لاغری با ذهن و تغییر عادت
” منم تا قبل از بارداری دومم اصلا اهل شیرینی نبودم و نمیخوردم یا اگه میخوردم خیلی کم میخوردم.
ولی به محض بارداری همه گفتن باید شیرینی بخوری که بچه ات پسر بشه و میگفتن هر کس در بارداری جنیست بچه اش پسر هست ویار و میل به شیرینی داره.
و چون من هم فهمیدم بچه ام پسر هست زیاد بستنی و شیرینی میخوردم و زمانی هم که شیر میدادم بهم میگفتن شیرینی و آبمیوه و شیرینی کنجد دار و .. خیلی برای شیر خوبن و من هر روز کلی مصرف شیرینی با آبمیوه و چایی و مایعات داشتم و وزنم هم که حسابی بالا بود و هر بار هم که میخوردم ترس از چاقی داشتم.
ولی حالا خدا رو شکر با دورهای لاغری با ذهن مثل زمان متناسب بودنم شدم و اصلا حرص و ولع شیرینی ندارم و خیلی سریع دلم رو میزنه و یا دهنم از شیرینی تلخ میشه و ادامه نمیدهم.
هر وقت هم میل داشتم به خوردن شیرینی بدون ترس به اندازه نیازم میخورم و لی دیگه وعده عدایی رو درست نمیتونم بخورم و انگار خیلی سیرم و درکل هوسم رو میخوابونم با هر اندازه که نیاز داشته باشم و لدت میبرم.
من دختر خودم بسیار متناسب هست و همیشه رفتار عذاییش رو نگاه میکنم بارها شده نصفه شب بیسکوویت یا کیک یا بستنی خورده ولی نه همیشه و نه تمام کیک یا بیسکوویت رو در واقع هر چقدر نیازه داره بدون ترس و خیلی راحت میخوره و لذت میبره و فوق العاده اندام زیبایی داره.
همیشه به خودم میگم و میخوام با این جرات دخترم و این نگاه که خیلی راحت به عدا و شیرینی ها داره منم به مواد غذایی نگاه کنم و منم مصرف کنم چون هنوز ته تهای ذهنم کمی از فرمول های قبلا هست که شیرینی چاق میکنه غذای آخر شب چاق میکنه.
ولی درکل خودم علاقه به خوررن شام دیر وقت یا هر مواد عذایی در نصف شب ندارم.
ولی بارها دیدم دخترم نصف شب غذا میخوره آخر شب هله هوله میخوره و بلعکس گرسنه اش نباشه حتی یه روزم ممکنه با چند قاشق برنج روزش رو بگدرونه و دیگه نخوره در کل خیلی جالبن متناسبها واقعا هر وقت هر چی نیاز داشتن بدون ترس و نگرانی میخورن.
منم الان رفتارهام خیلی تغییر کرده و نزدیک به چیزی شده که باید بشه ولی بازم میخوام نزدیکتر بشه.
و یا اینکه کلی متناسب دیگه سراع دارم که عاشق شیرینی هستن ولی یکیشون که خودش همیشه میگه فقط و فقط کیک خامه ای دوست دارم و دیگه هیچ مدلی شیرینی دوست ندارم نه کیک معمولی نه بیسکوویت و نه کاکایو.
و یا یه متناسب دیگه که همیشه میگه من هلاک شیرینی هستم ولی دیدمش بارها و گفته خودش اولا باید اون کیک یا دسر کم شیرین باشه که بتونم بخورم و بعد وقتی اولین و دومین قاشق دسر رو خورد میگه بسه و نمیتونم و یا میگه چرا مزه اش اینجور و اینقدر ایراد میگیره تا شیرینی مورد علاقه اش رو پیدا کنه و یه ذره از اون بخوره و میگه چقدر خوردم.
ولی اگه من بودم ایراد نمیگرفتم قبلا چون من شیرینی دوست دارم و اگه جلوم بودن هر چی دلم میخواست میخوردم تا به حالت بدی برسم ولی اون متناسب با وسواس خاصی مواد عذایی رو انتخاب میکنه که نزدیک به علاقه اش باشه و تازه همونم نمیتونه زیاد بخوره نهایتا یه تیکه کوچیک و همیشه قبلا که چاق بودم بهش می گفتم تو که دوست داری د بخور ببین من چیزی نزاشتم ولی اون میگفت نمیتونم بخورم.
کلا چه دختر خودم چه بقیه متناسبها تا چیزی به دلشون نباشه و واقعا گرسنشون نباشه دوست ندارن بخورن ولی ما چاقها به محص گرسنگی شروع به خوردن میکنیم بدون توجه به کیفیت یا بو یا تازگی یا گرمی عدا یا … میخوریم تا سیر بشیم”
نوشته فروغ عزیز در بخش نظرات
✍️ تمرین آموزشی 📖
برای انجام عالی این جلسه ابتدا محتوای نوشتاری را مطالعه کنید، سپس ویدیوی آموزشی را تماشاش کنید و بعد از آن به سوالات مطرح شده در بخش نظرات با شرح انشایی پاسخ دهید.
- نگرش شما درباره خوردن شیرینی چیست آیا عادت شیرینی خوردن دارید؟ شرح دهید.
- به نظر شما چه ارتباطی بین نگرش و عادت ها وجود دارد؟ با ذکر مثال شرح دهید.
- چرا افراد متناسب از خوردن شیرینی ترس ندارند یا آن را عامل چاقی نمی دانند؟
- چقدر دوست داشته اید عادت شیرینی خوردن را ترک کنید و چه عقیده ای درباره ترک این عادت داشته اید؟
- آیا درباره عادت شیرینی خوردن با دیگران صحبت کرده اید؟ چقدر خودتان را مغلوب این عادت می دانید؟
- به نظر ما آیا افراد چاق هیچ عادت غذایی ندارند که چاق نشده اند؟ در این باره شرح دهید.
- ویدیوی آموزشی را با دقت تماشا کنید و نکاتی که به نظر شما مهم و کلیدی است را بنویسید.
- از محتوای ویدیوی آموزشی برای خود تمرین ایجاد کرده و در بخش نظرات تمرینی که باید انجام دهید را بنویسید.
منتظر خواندن نوشته های شما هستم
همراه همشگی شما: رضا عطارروشن
امتیاز 4.15 از 68 رای
با دیگران به اشتراک بگذارید تا امتیاز بگیرید!
گام ۵۷. تغییر عادت شیرینی خوردن
با سلام
یک اعتیاد دیگر؟شیرینی
اعتیادی که همه گرفتار آن هستند
به نظر من فقط تنها آدمهای چاق نیستند که شیرینی دوست دارندواز طرفی چاق هایی هم هستند که اصلا شیرینی نمی خورند و چاق هستند و لاغرهایی هستند که شیرینی می خورند و لاغرند!!!؟؟؟چرا ؟؟؟افکار ذهنی
افکار ذهنی آدمها مثل هم نیست برای همین نتیجه ها مثل هم نیست —کسی که چاق است و اصلا شیرینی نمی خورد و باز هم چاقه ؟چون ذهنش چاقه
فردی که لاغر است و شیرینی می خورد و باز لاغر است ؟ چون ذهنش لاغر است
می خوام بگم باید تغییر عادت در شیرینی خوردن را انجام بدهیم !!چگونه؟؟
مثلا می رویم مهمانی برای یک مراسمی ..روی میز انواع و اقسام شیرینی با رنگها و شگلهای زیبا —-آیا از همه باید خورد ؟اره می شود خورد !!!!بستکی به افکار رت دارد اگر اعتیاد به شیرینی دارید از دسته آدمهایی هستی که از همه نوع می خورید
آیا می شه هیچی نخورد ؟اره !باز هم بستگی به افکار ذهنی دارد که باز خودش به چند دسته تقسیم میشه !سراغ دارم کسانی که اصلا شیرینی نمی خورند اما جاق هستند مثل خواهرم افرادی هستند بخاطر مشکلاتی که دارند در ذهنشان نهادینه شده که نباید بخورند یعنی هر شکلش بستگی به ذهن دارد
ایا می شه به اندازه خورد !؟بله؟؟باز هم ذهن
افرادی هستند که شیرینی دوست دارند و به اندازه می خورند خود من از دسته افرادی هستم که دوست دارم اما همیشه حساب شده می خوردم ..البته قبل از آشنایی با دوره —-۱- یک دلیلش ترس از چاقی ۲- کم خوردن با نخوردن برای سلامتی مفید آست اگر می شه نخورد چه بهتر اگر نمی شه که کم خوردن بهتر ه این عقیده من قبل از دوره بوده
حالا که به آگاهی رسیدیم و می دانیم راه حل اصلی ذهن ماست می توانیم تغییر عادت بدهیم که تغییر عادت اولش سخت است ولی با تکرار و ادامه دادن بسیار ساده و آسان می شود
وقتی ذهن قبول کند تغییرات خودبخود انجام می شه !نمونه
من قبلا در تمام روز چند تا چایی می خوردم و چون نرس از چاقی داشتم در خوردن شیرینی حواسم بود یعنی چند تا چایی را با یک شکلات و یا با خرما و یا کشمش می خوردم از زمانی که ذهن من تغییر کرد متوجه شدم مدتی است ترک خوردن چایی کردم .خوردن هر روزه تبدیل شده به هفته ای یکباره وقتی متوجه شدم خودم تعجب کردم که چطوری اتفاق اوفتاد بدون زور و اجبار و فشار روحی
تغییر عادت در میزان مصرف —سماوری که صبح روشن می شه و آخر شب خاموش می شده این تغییر در ذهن من اصلاح شده و تبدیل شده یکبار در هفته یک استکان چای نسب به قبل !!تغییر عظیمی است این میزان مصرف ،نه تنها در مورد شیرینی تغییر کرده در مورد غذا خوردن هم به اندازه نیاز تبدیل شده
تغییر عادت ،یعنی در روند لاغری هستین که باید به آن توجه کرد و اهمیت داد تا روند لاغری ما بهتر صورت بگیرد
به اندازه خوردن یا زیاد خوردن یا هر گونه رفتار دیگری ارتباط دارد به رفتار بیرونی اما این رفتار بیرونی ا ز کجا دستور می گیرد که انجام می شود ؟؟از ذهن ما که قبلا نهادینه شده و به رفتار و عملکرد ما تبدیل شده
نمونه دیگری: گاهی در یخچال را که باز می کنم بدون فکر دستم می ره به سوی یک خوراکی که مرا جلب خودش می کند تا نزدیک که می رم یهو ذهنم هوشتار می ده !!هی نیاز داری!!!یا هوس کردی و انتخاب از دستت خارج شده این عمل و یا این عادت سالها تکرار شده و بدون اینکه متوجه باشیم ناخودآگاه دستمون به طرف خوراکی که یا ظاهرش جذب می کند و یا مزه آش که از قبل می دانیم خوشمزه آست و یا بو ،در هر صورت عملی که انجام می گیرد از قبل نهادینه شده و اما نکته مهم !!!هوشتار ذهنی به موقع که باعث عقب کشیدن دستمون و بر نداشتن خوراکی به موقع با احساس خوب همراه است یک عادت جدیدی است که ذهن ما داره با اونون عادت می کند و ما را از خوردن اضافی منع می کند .
ااین حرکت یک نکته کلیدی هم دارد؟در کمال آزادی
بدون زور و اجبار
قدرت انتخاب همراه با حس خوب
در تمام سالها که تحت رژیم و ورزش بودم و رفتار آدمهای متناسب و چاق را زیر نظر داشتم متوجه بودم که چاق ها مدام در حال خوردن هر چی دم دستشان بود بودند مخصوصا با شیرینی بیشتر حال می کنند اما افراد متناسب به تنها چیزی که درگیر نمی شوند خوردن خوراکی ، مقایسه و تفاوت این دو باهم، نتیجه ای که من می گرفتم با خود می کفتم الکی نیست که چاق ها چاق هستند چون پر خوری می کنند بدون اینکه متوجه باشند و ذهن معتاد به پرخوری است و لاغرها چون توجه ای به خوردن ندارند لاغر هستند. غافل از اینکه ذهن این افراد کاملا متفاوت است
و فرمولهای ذهنی افراد متفاوت است نه اینکه نخوردن لاغر می کند بلکه اطلاعاتی که در ذهن هست واکنش و عملکرد کم خوردن بود و من چون اطلاعی از ذهن نداشتم فکر کردم کم خوردن باعث لاغری می شود پس باید کم خورد و ترس خوردن در من هی بیشتر وبیشنر شد غافل از اینکه لاغری و چاقی عامل بیرونی نیست بلکه ذهنی است باید فرمول ها تغییر کند تا رفتارها تغییر کند مثل زمانی که خودم در وزن ایده ال بودم و ذهنم اصلا در گیر چاقی و چاق شدن نبود و مرتب همه چی می خوردم ولی همیشه به اندازه می خوردم و هیچ خاطره ای از پر خوری ندارم اما زمانی ترس در من ایجاد شد که از طریق رسانه ها و دکترها و اطرافیان و اطلاعات خودم که شیرینی چاق می کند برنج و نان و…چاق می کند از همون موقع افکار چاقی و تر س از خوردن در من ایجاد شد و بعد رژیم و ورزش غیره
از زمانی که به آگاهی رسیدم خیلی از عادت های من تغییر کرده
رابطه تون با شیرینی چطوره؟همه شیرینی دوست دارند و افراد چاق علاقه بیشتری به خوردن شیرینی دارندیک دوست امریکایی دارم که خیلی عاشق شیرینی است و به عبارتی معتاد به شیرینی است !چگونه؟هر روز کیک درست می کند و هر روز کیکی که درست می کند با کیک روز قبل فرق می کند خیلی هم حرفه ای کار می کند اما رابطه من با شیرینی معمولی است همیشه خوردم و می خورم اما به اندازه نیاز ،قبلا از ترس چاقی کم می خوردم ولی حالا مقداری که می خورم با حس خوب و لذت می خورم و میزان مصرف هم همانطور که گفتم بستگی به افراد و اعتیاد آنها دارد فردی است یک کیک را در یک یا دو روز می خورد و یک فرد دیگری آن کیک را تا چند روز و
بعضی افراد وقتی عصبی می شوند پناه می برند به خوردن شیرنیجات
افراد متناسب هم دو گروه هستند بعضی اصلا تمایل به خوردن شیرینی ندارند بعضی اگر بخورند خیلی کم می خورند که یا از ترس چاقی مثل خودم قبل از دوره —و یا اینکه فرمولهای ذهنی باعث می شه که به اندازه بخورند
نتیجه همه این رفتارها و عادت ها از ذهن ماست اول پر ذهن ما نهادینه شده بعد توسط جسم عمل می کند و به عمل تبدیل می شود وقتی هم احساس خوب در مقابل تغییرات داریم یعنی اینکه ذهن ما آن راپذیرفته و عمل می کند و بهتر است از فرمولهای جدید و مزایایی که دارد تکرار کنیم تا جزوه شخصیت ما بشوند و این تغییرات در صورتی دوام خواهد داشت که
۱-از روی عشق و علاقه باشه
۲-هیچ زور و اجباری و فشاری در کار نباشد
۳-آگاهی لازم که عادتهای جدید برای سلامتی بسیار با ارزش و مفید است
۴-برای تغییرات خودمون را تشویق کنیم
۵-خودمون را باور داشته باشیم و مرتب تکرار کنیم تا ذهن ما احساس خوب ما را دریافت کند و با ما همسو باشد
تغییرات در چه صورتی بوجود می اید؟در صورتی که واقعا بخواهیم نه اینکه دوست داشته باشیم دوست داشتن دوامی ندارد ولی خواستن همراه با دوست داشتن به نتیجه می رسد