بسیاری از افراد چاق دلیل چاقی خود را عادت شیرینی خوردن می دانند درحالی که بسیاری از افراد متناسب هم عادت شیرینی خوردن را دارند اما همیشه متناسب هستند.
عادت شیرینی خوردن
عادت شیرینی خوردن یکی از رفتارهای پرکاربرد و مشترک در بین افراد چاق است که تغییر آن تاثیر فراوانی در کسب نتیجه عالی در مسیر شگفتی ساز شدن دارد.
روزهای زیادی از زندگی ام را با اضافه وزن بالا زندگی کردم و به این دلیل تسلط کافی بر افکار و رفتارهای افرادی که چاق هستند دارم.
در این زمان که به لطف خدای مهربان در تناسب اندام خوبی هستم هر بار که با سوال دوستی که اضافه وزن دارد یا تاره با سایت ما آشنا شده است مواجه می شوم به خوبی احساس و مشکل او را درک می کنم چون روزگار زیادی را مانند او با سختی و رنج چاقی گذرانده ام.
بسیاری از افراد چاق عادت شیرینی خوردن را یکی از عادت های خود می دانند و عقیده دارند به دلیل عادت شیرینی خوردن چاق هستند.
برخی از افراد چاق تصور می کنند عادت شیرینی خوردن آنها به این دلیل است که بدنشان بیشتر از دیگر انسانها درخواست شیرینی می کند و عده ای معتقد هستند که عادت شیرینی خوردن برای آنها لذتبخش است و با خوردن آن به احساس آرامش میرسند.
البته عده ای مثل من تصور می کنند چون در منطقه گرمسیری زندگی می کنند این طبیعی است که بیشتر از دیگران عادت شیرینی خوردن داشته باشند. به هر حال هر فردی بنابه دلایل شخصی توجیه و بهانه ای برای عادت شیرینی خوردن خودش دارد.
سالهای زیادی این باور را داشتم که چون درخت نخل در مناطق گرمسیری رشد میکند و محصول خرما میدهد حتما نیاز انسانهای این مناطق به مصرف شیرینی بیشتر از مناطق دیگر است و به این دلیل داشتن عادت شیرینی خوردن را در خودم و اطرافیانم طبیعی می دانستم.
ارتباط عادت ها با چاقی
در ذهن بسیاری از افراد چاق مصرف روغن یا خوردن غذاهای چرب را مقصر چاقی خود می دانند اما جالب است بدانید قند و مواد شیرین سهم بسزایی در تشدید چاقی دارند نه از این بابت که شیرینی ها قدرت چاق کنندگی دارند بلکه از این نظر که عادت شیرینی خوردن به راحتی در ذهن ما نهادینه می شود اما عادت خوردن روغن هرگز به صورت یک عادت تکرار شونده در ذهن ما شکل نمی گیرد.
شیرینی، چربی، ترشی یا شوری هیچکدام قدرتی در چاق کردن ما ندارند اما این ما هستیم که با ایجاد نگرش و تعریف درباره مواد غذایی باعث ایجاد تاثیر چاقی با مصرف مواد غذایی بر جسم خود می شویم.
خوردن مواد غذایی توسط افراد چاق و لاغر به شکل عادت های تکرار شونده انجام می شود. عادت شیرینی خوردن، عادت ترشی خوردن یا هر عادت دیگری در بین افراد چاق یا لاغر مشترک است و نمی توان گفت افراد لاغر فقط عادت شیرینی خوردن دارند یا افراد لاغر فقط عادت ترشی خوردن دارند بلکه هر انسانی بنا به سلیقه و علاقه خود عادت هایی دارد که در طول زندگی خود همواره در حال تکرار آنهاست.
نکته اصلی درباره نگرش افراد چاق درباره عادت شیرینی خوردن این است که افراد چاق عادت شیرینی خوردن خود را در ذهن شان به چاقی ارتباط می دهند. درحالی که افراد متناسب اگر عادت شیرینی خوردن داشته باشند هرگز آن عادت را دلیل یا عامل چاق شدن نمی دانند.
البته که همه افراد چاق به واسطه داشتن یک عادت خاص چاق نشده اند بلکه تکرار مجموعه ای از عادت برای مدت طولانی باعث ایجاد تغییر در شرایط جسمی آنها شده است.
نکته جالب توجه درباره افراد چاق این است که آنها با قدرت ذهنشان که همان تحلیل و ارتباط دادن عادت ها با چاق شدن است باعث چاقی خودشان می شوند و سپس با همان قدرت ذهن مانع لاغر شدن شان می شوند.
تصور کنید یک فرد چاق عقیده داشته باشد به دلیل داشتن عادت شیرینی خوردن چاق شده است. اگر این فرد به طریق مختلف برای لاغر شدن تلاش کند هرگز لاغر نخواهد شد چون در ذهن او قدرت چاق کنندگی عادت شیرینی خوردن بسیار بیشتر از قدرت لاغر کنندگی رژیم گرفتن یا ورزش کردن است بنابراین هرگز لاغر نمی شود.
عادت ها به تنهایی قادر به تغییر وضعیت جسمی یا شرایط زندگی در جنبه های مختلف نیستند بلکه زمانی که نگرش به عادت ها اضافه شود باعث شکل گیری انتظار می شود و این انتظار بسیار قدرتمند است و باعث خلق شرایط خواهد شد.
با آگاهی از اهمیت ترکیب عادت و نگرش برای خلق شرایط زندگی اکنون بار دیگر به تفاوت افراد چاق و لاغر توجه کنید.
بسیاری از افراد چاق و لاغر عادت شیرینی خوردن را دارند اما فقط افراد چاق هستند که نگرش چاق کننده بودن عادت شیرینی خوردن را دارند و این تنها دلیل تفاوت بین شرایط جسمی افراد لاغر و چاق است.
این موضوع نه تنها درمورد عادت شیرینی خوردن بلکه درباره همه عادت های افراد چاق صدق می کند.
بسیاری از افراد لاغر فعالیت بدنی معمولی و یا حد پایین دارند اما به دلیل اینکه نگرشی درباره ارتباط بین تحرک و چاقی در ذهن آنها وجود ندارد دچار اضافه وزن نمی شوند درحالی که بسیاری از افراد چاق به دلیل اینکه در ذهنشان کم تحرکی را عامل چاقی می دانند در شرایط جسمی چاق زندگی می کنند.
اکنون اهمیت ترکیب نگرش با عادت ها را درک می کنید و می دانید که داشتن نگرش درباره عادت های خود چه اهمیت و نتیجه ای را رقم می زند بنابراین باید سعی کنید با اصلاح نگرش های خود درباره عادت هایی که دارید درجهت بهبود شرایط ذهنی و جسمی خود اقدام کنید.
تفاوت عادت افراد چاق و لاغر
از زمانی که در مسیر لاغری با ذهن قرار گرفتم توجه زیادی به رفتارها و عادت های افراد متناسب داشته ام و به وضوح می دیدم که عادت شیرینی خوردن در آنها به مراتب کمتر از افراد چاق است.
سالها با فردی بسیار متناسب دوست بودم و همیشه می دیدم که او چای خود را یا تلخ می خورد یا یک حبه قند بر می داشت و بیشتر اوقات باقی مانده آن را در ته لیوان چای می انداخت و همیشه او را مسخره می کردم که این چه طریق چای خوردن است، اصلا این چای که تو میخوری چه مزه ای دارد؟
چون من عادت داشتم همیشه باید چای خودم را با شکر شیرین می کردم و آن را با کلوچه، بیسکویت، شکلات یا هرچیزی که قابل خوردن با چای باشد می خوردم و تصور می کردم که دوست من رفتار عادی ندارد.
هیچوقت به این فکر نمی کردم که چرا من این رفتار متفاوت را دارم که این از ویژگی های ذهن چاق است که خودش را صحیح میداند و رفتارهای متناسب کننده و عادت های افراد لاغر را غلط می داند.
نکته جالب توجه درباره ذهن و عادت ها این است که وقتی بپذیرید که عادت شیرینی خوردن یا هر عادت دیگری را دارید به شکل ناخودآگاه علاقه به تکرار این عادت خواهید داشت. به همین دلیل است که افراد لاغر زیادی هستند که علاقه به خوردن شیرینی دارند اما چون این نگرش را در ذهن خود ایجاد نکرده اند که مبتلا به عادت شیرینی خوردن هستند بنابراین از طرف ذهن و مرور افکار ترغیب یا تمایل شدید به خوردن شیرینی ندارند.
افراد چاق به دلیل اینکه پذیرفته اند عادت شیرینی خوردن دارند و هزاران بار درباره داشتن این عادت برای دیگران توضیح داده اند سبب می شوند مجموعه ای از افکار تکرار شونده در ذهنشان ایجاد شود که همواره آنها را ترغیب به خوردن شیرینی می کند.
این تفاوت نگرش درباره عادت شیرینی خوردن در افراد چاق و لاغر سبب شده است که در حالی که شیرینی، شکلات، بیسکوئيت و هر ماده غذایی شیرین به یک شکل در دسترس افراد قرار دارد اما افراد متناسب رفتار کاملا متفاوتی با افراد چاق در برخورد با مواد غذایی شیرین از خود نشان می دهند.
در واقع واکنش افراد متناسب به دلیل عدم پذیرفتن داشتن عادت شیرینی خوردن در مواجه شدن با شیرینی ها با افراد چاق کاملا متفاوت است به همین دلیل آنها نه تنها در خوردن شیرینی ها زیاده روی نمی کنند بلکه هرگز خوردن شیرینی را نیاز یا دلیلی برای چاق شدن نمی دانند.
اصلاح تغییر عادت ها
با گذشت زمان که به اصول لاغری با ذهن بیشتر مسلط شدم مهارت تغییر عادت ها را یاد گرفتم و اولین گزینه من برای تغییر دادن، عادت شیرینی خوردن، کلوچه و کیک و هر چیزی با چای بود، عادتی که سابقه حداقل 30 ساله در من داشت.
بعد از آن عادت خوردن چای با شکر را اصلاح کردم، و سپس عادت خوردن شکلات و کشمش و خرما را اصلاح کردم و امروز یا اصلا چای نمی خورم یا به طریقی کاملا متفاوت از سالهای قبل خود چای مصرف می کنم.
البته ناگفته نماند که مواقعی پیش می آید که فرمولی چاق کننده و قدیمی رونمایی م یشود و من واکنش متفاوت و اشتباهی از خود نشان می دهم که با شناسایی آن سعی در اصلاح و بهبود آن می کنم.
برای مثال همین چند شب گذشته بود که برای دیدار مادرم به خانه ایشان رفتم.
وقتی مادرم درب را به روی ما باز کرد من از دور چشمم به بسته بامیه ها (بامیه مخصوص دزفول) افتاد و به جرات می توانم بگویم که موقع سلام کردم با مادرم به جای نگاه کردن به صورت مادرم به جعبه بامیه ها خیره شده بودم و همان شب در حالی که اصلا قصد چای خوردن نداشتم دو لیوان چای به عشق خوردن بامیه با آن خوردم که رفتاری اشتباه و دور از انتظار از خودم بود اما این رفتار من به دلیل تحریک از طرق کانال بینایی بود که توضیح مفصل آن در دوره ورود به سرزمین لاغرها داده شده است.
این مثال را ذکر کردم که یادآوری کنم، یادگیری و به کار گیری اصول لاغری با ذهن باید استمرار داشته باشد، چون خاطرات و فرمول های چاق کننده به مرور خودنمایی میکنند و باید آنها را کشف و اصلاح کنیم.
تغییر عادت ها فرایندی است که نیاز به استمرار دارد، همانگونه که یک عادت سالها تکرار میشود و فرمول آن در ذهن ما تثبیت شده است برای اصلاح و تغییر آن باید استمرار داشته باشیم.
در آموزش های لاغری با ذهن با انجام تمرینات ساده و تاثیرگذار فرمولهای ذهن خود را که سبب ایجاد عادت های چاق کننده در ما شده اند را شناسایی و آنها را با فرمولها و عادت های متناسب کننده جایگزین می کنیم.ایمان دارم استفاده از آموزش های لاغری با ذهن به شما کمک میکند رویای متناسب شدن خود را خلق کنید.
لاغری با ذهن و تغییر عادت
” منم تا قبل از بارداری دومم اصلا اهل شیرینی نبودم و نمیخوردم یا اگه میخوردم خیلی کم میخوردم.
ولی به محض بارداری همه گفتن باید شیرینی بخوری که بچه ات پسر بشه و میگفتن هر کس در بارداری جنیست بچه اش پسر هست ویار و میل به شیرینی داره.
و چون من هم فهمیدم بچه ام پسر هست زیاد بستنی و شیرینی میخوردم و زمانی هم که شیر میدادم بهم میگفتن شیرینی و آبمیوه و شیرینی کنجد دار و .. خیلی برای شیر خوبن و من هر روز کلی مصرف شیرینی با آبمیوه و چایی و مایعات داشتم و وزنم هم که حسابی بالا بود و هر بار هم که میخوردم ترس از چاقی داشتم.
ولی حالا خدا رو شکر با دورهای لاغری با ذهن مثل زمان متناسب بودنم شدم و اصلا حرص و ولع شیرینی ندارم و خیلی سریع دلم رو میزنه و یا دهنم از شیرینی تلخ میشه و ادامه نمیدهم.
هر وقت هم میل داشتم به خوردن شیرینی بدون ترس به اندازه نیازم میخورم و لی دیگه وعده عدایی رو درست نمیتونم بخورم و انگار خیلی سیرم و درکل هوسم رو میخوابونم با هر اندازه که نیاز داشته باشم و لدت میبرم.
من دختر خودم بسیار متناسب هست و همیشه رفتار عذاییش رو نگاه میکنم بارها شده نصفه شب بیسکوویت یا کیک یا بستنی خورده ولی نه همیشه و نه تمام کیک یا بیسکوویت رو در واقع هر چقدر نیازه داره بدون ترس و خیلی راحت میخوره و لذت میبره و فوق العاده اندام زیبایی داره.
همیشه به خودم میگم و میخوام با این جرات دخترم و این نگاه که خیلی راحت به عدا و شیرینی ها داره منم به مواد غذایی نگاه کنم و منم مصرف کنم چون هنوز ته تهای ذهنم کمی از فرمول های قبلا هست که شیرینی چاق میکنه غذای آخر شب چاق میکنه.
ولی درکل خودم علاقه به خوررن شام دیر وقت یا هر مواد عذایی در نصف شب ندارم.
ولی بارها دیدم دخترم نصف شب غذا میخوره آخر شب هله هوله میخوره و بلعکس گرسنه اش نباشه حتی یه روزم ممکنه با چند قاشق برنج روزش رو بگدرونه و دیگه نخوره در کل خیلی جالبن متناسبها واقعا هر وقت هر چی نیاز داشتن بدون ترس و نگرانی میخورن.
منم الان رفتارهام خیلی تغییر کرده و نزدیک به چیزی شده که باید بشه ولی بازم میخوام نزدیکتر بشه.
و یا اینکه کلی متناسب دیگه سراع دارم که عاشق شیرینی هستن ولی یکیشون که خودش همیشه میگه فقط و فقط کیک خامه ای دوست دارم و دیگه هیچ مدلی شیرینی دوست ندارم نه کیک معمولی نه بیسکوویت و نه کاکایو.
و یا یه متناسب دیگه که همیشه میگه من هلاک شیرینی هستم ولی دیدمش بارها و گفته خودش اولا باید اون کیک یا دسر کم شیرین باشه که بتونم بخورم و بعد وقتی اولین و دومین قاشق دسر رو خورد میگه بسه و نمیتونم و یا میگه چرا مزه اش اینجور و اینقدر ایراد میگیره تا شیرینی مورد علاقه اش رو پیدا کنه و یه ذره از اون بخوره و میگه چقدر خوردم.
ولی اگه من بودم ایراد نمیگرفتم قبلا چون من شیرینی دوست دارم و اگه جلوم بودن هر چی دلم میخواست میخوردم تا به حالت بدی برسم ولی اون متناسب با وسواس خاصی مواد عذایی رو انتخاب میکنه که نزدیک به علاقه اش باشه و تازه همونم نمیتونه زیاد بخوره نهایتا یه تیکه کوچیک و همیشه قبلا که چاق بودم بهش می گفتم تو که دوست داری د بخور ببین من چیزی نزاشتم ولی اون میگفت نمیتونم بخورم.
کلا چه دختر خودم چه بقیه متناسبها تا چیزی به دلشون نباشه و واقعا گرسنشون نباشه دوست ندارن بخورن ولی ما چاقها به محص گرسنگی شروع به خوردن میکنیم بدون توجه به کیفیت یا بو یا تازگی یا گرمی عدا یا … میخوریم تا سیر بشیم”
نوشته فروغ عزیز در بخش نظرات
✍️ تمرین آموزشی 📖
برای انجام عالی این جلسه ابتدا محتوای نوشتاری را مطالعه کنید، سپس ویدیوی آموزشی را تماشاش کنید و بعد از آن به سوالات مطرح شده در بخش نظرات با شرح انشایی پاسخ دهید.
- نگرش شما درباره خوردن شیرینی چیست آیا عادت شیرینی خوردن دارید؟ شرح دهید.
- به نظر شما چه ارتباطی بین نگرش و عادت ها وجود دارد؟ با ذکر مثال شرح دهید.
- چرا افراد متناسب از خوردن شیرینی ترس ندارند یا آن را عامل چاقی نمی دانند؟
- چقدر دوست داشته اید عادت شیرینی خوردن را ترک کنید و چه عقیده ای درباره ترک این عادت داشته اید؟
- آیا درباره عادت شیرینی خوردن با دیگران صحبت کرده اید؟ چقدر خودتان را مغلوب این عادت می دانید؟
- به نظر ما آیا افراد چاق هیچ عادت غذایی ندارند که چاق نشده اند؟ در این باره شرح دهید.
- ویدیوی آموزشی را با دقت تماشا کنید و نکاتی که به نظر شما مهم و کلیدی است را بنویسید.
- از محتوای ویدیوی آموزشی برای خود تمرین ایجاد کرده و در بخش نظرات تمرینی که باید انجام دهید را بنویسید.
منتظر خواندن نوشته های شما هستم
همراه همشگی شما: رضا عطارروشن
امتیاز 4.15 از 68 رای
با دیگران به اشتراک بگذارید تا امتیاز بگیرید!
به نام خداوند جذابم
سلام خدمت استاد ارجمند و دوستان همگام
تغییر عادت شیرینی خوردن
من لازم میدونم اول کلمه عادت و برای خودم واکاوی کنم
اصلا عادت چیه ؟
عادت همون روتین رفتاریه که ما بصورت مداوم انجامش میدیم و همین تکرار سبب میشه اتوماتیک وار به فعل ما تبدیل بشه
مثل عادت به خوابیدن تا ساعت مشخصی ،عادت سحرخیزی،عادت مسواک زدن ،عادت نان خوردن ،عادت شیرینی خوردن و……….
این عادتها مثل شمشیر دو لبه هستند که هم میتونن به ضرر ما باشند هم به سود ما و به مرور زمان هویت ما رو شخصیت ما رو شکل میدن و میسازن
البته شکلگیری عادتها یه بخشیش دست ماست و یک بخشیش دست محیط اطراف ماست
خیلی عادتها داریم و در طول روز انجامشون میدیم که هیچ فایده ای برای ما ندارند اما ما به انجام اونها و تکرارشون عادت کردیم چون احساس لذت از تکرارشون داریم مثل چرخ زدن تو اینستا و….
حالا یه سری عادتها جسمیه یه سری ذهنی
عادتهای جسمی
مثلا به اندازه بخوابیم ،به اندازه بخوریم ،به اندازه استراحت کنیم
و اما عادتهای ذهنی
منشا تمام مشکلات رفتاری ما در همین عادتهای ذهنی است ،همین عادتهای ذهنی هستن که ما را از مسیر صحیح زندگی خارج میکنند و مشکلاتی چون چاقی و فقر و …..را برای ما به ارمغان می آورند
عادتهای ذهنی باورهای ما را میسازند در اصل ما عادات ذهنی را بصورت یک حقیقت پذیرفته ایم
اطلاعات و آگاهی هایی که در طول زندگیمون کسب کردیم در ذهن ما بصورت فرمول و کد قرار گرفته و حالا تبدیل به عادت ما شده وتکرار این فرمولها و کدهای ذهنی و تبدیل کردن اونها به عمل و رفتار باعث میشه تجربه در ما شکل بگیره
و تکرار تجربه هایی که با آگاهی انجام دادیم برای ما تبدیل میشن به باور و باورهای ما رو شکل میدن و هماهنگی تجربه و باور تثبیت کننده موضوعات در زندگی ماست
مثلا اگر روزی هوا ابری باشه ما باور و ایمان داریم که با وجود ابری بودن هوا ولی بازم خورشید توی آسمونه
اگر الان چاقیم چون چاقی رو باور کردیم
چطور چاقی رو باور کردیم ؟
ما سالها چاقی و تجربه کردیم ،بخاطرش تحقیر شدیم ،قضاوت شدیم و…….و این هماهنگ شدن این تجربه و باور چاقی ،چاقی رو در ما تثبیت میکنه و چاقی میشه جز جدا نشدنی زندگی ما حتی اگر کمتر بخوریم و بیشتر ورزش کنیم بازم سهم ما فقط چاقیه
حالا بریم سراغ بحث مصرف شیرینی ها
اول باید به چنتا سوال جواب بدم تا برام موضوع باز بشه
سوال اول
رابطه من با شیرینی چطوره ؟
خوب من قبلا متناسب بودم و اصلا علاقه ای به شیرینی جات نداشتم و به ندرت پیش میومد من چیز شیرین بخورم چون بعد مصرفش دلم و میزد و تهوع میگرفتم این داستان مختص مصرف شیرینی جات نبود و کلا من تمایلات متفاوتی نسبت به دور و بری های خودم داشتم و همه بهم میگفتن تو خیلی بد غذا هستی
اصلا حاضر بودم گرسنه بمونم، ولی چیزی که دوست ندارم و نخورم و بسیار اندام زیبایی هم داشتم و قدرت و اعتماد به نفس بالایی هم داشتم مثلا من یادم نمیاد هرگز هیچ مدلی از انواع کوکو یا خوراک و خورده باشم یا حتی قورمه سبزی که همه عاشقشن ،من لب نمیزدم ؛
اما زمانی که روند چاقی من شروع شد تمایلات من هم تغییر کردن دیگه من تقریبا همه چیز خوار شده بودم از بس جلوی خانواده شوهرم رودربایستی داشتم و از خجالت نمیگفتم دوست ندارم و همیشه مادر شوهرم میگفت عروس من خانمه سنگم جلوش بزارم ،میخوره، بدون غر زدن و تشکر میکنه
و همین تغییرات تمایلات من یواش یواش من و به سمت چاقی هدایت کرد
حالا من عاشق طعم شیرین بودم یعنی شیرینی میدیدم محال بود نخورم و همیشه توی کیفم خوراکی شیرین داشتم و میگفتم من قند و فشارم میفته و باید همش چیز شیرین بخورم و این و برای خودم در اثر تکرار تبدیل کرده بودم به باور به حدی که اگر چند ساعتی میگذشت و من چیز شیرین مصرف نمیکردم ضربان قلبم بالا میرفت سرم گیج میرفت و حالت غش بهم دست میداد
سوال دوم
احساس من از مصرف شیرینی چطور است ؟
من از وقتی چاق شدم با اینکه عاشق شیرینی هستم اما بعد مصرفش دچار احساس بد میشدم و خودم و تحقیر میکردم که ببین مثلا رژیمی این همه نمیخوری بخاطر رژیم یهو فشارت میفته کلی چیز شیرین میخوری فشارت درست بشه
و کلا کلافه بودم ولی این کلافگی باعث عدم مصرف من نمیشد و من همچنان شیرینی جات مصرف میکردم و همیشه هم ترس از چاقتر شدن توسط شیرینیجات در من وجود داشت
سوال سوم
مقدار مصرف شیرینی من چقدر است ؟
باید بگم خیلی زیاد مخصوصا وقتی به سندرم ماهانم نزدیک میشدم اصلا انگار من میشدم آهنربا و شیرینی جات میشدن اجسام آهنی که من مدام اونها رو سمت خودم جذب میکردم و تا کلی شیرینی نمیخوردم ذهنم آروم نمیشد
سوال چهارم
علاقه من به طعم شیرینی است یا تنوع خوراکی های شیرین؟
خوب من متاسفانه هم به طعم شیرین علاقه داشتم هم به تنوع آن
یعنی وقتی برای خرید شیرینی به قنادی میرفتم از انواع طعمها میخریدم و همه را هم در مقدار زیاد مصرف میکردم
حتی در خرید آبنبات هم من طعم های مختلف میخریدم و باز هم به مقدار زیاد مصرف میکردم
به نظرم علاقه من به شیرینی جات فقط میتوانست نوعی اعتیاد باشد که من در اثر تکرار به آن مبتلا شده بودم و هر بار هم میگفتم من نمیتوانم جلوی خودم را بگیرم و بی رویه مصرف میکردم
سوال پنجم
آموزشهای لاغری با ذهن چقدر در تمایلات من تغییر ایجاد کرده ؟
به شکرانه خداوند هدایتگرم در مدت حضورم در مسیر تناسب فکری تمایلات من تغییرات زیادی داشته و حتی من توانستم سندرم ماهانه ام را به خوبی به کمک روشهای ذهنی درمان کنم و تمایلم به مصرف انواع شیرینی جات بسیار تغییر کرده
انگار من قدرت را در دست دارم نه خوراکی ها نه شیرینی ها
گویا تازه به خودشناسی رسیده ام و به اهمیت خودم و انتخابهایم آگاه شده ام
الان من هستم که انتخاب میکنم کی و کجا چطور بخورم نه نوع غذا و تنوع و مقدارش
و اگر اینها نشانه ی درست بودن مسیر نیست پس چیست؟
دیگر نجواهای ذهنی من ضعیف شده اند و من فرمولهای غلط را یکی یکی به یاری خداوند و استاد روشن بیانم شناسایی و رفع میکنم و چقدر احساس آرامش و قدرت و اعتماد به نفسم زیاد شده
من یاد گرفتم چیزی در جهان وجود نداره که قابل دستیابی نباشه اگر من چیزی و ندارم چون خودم نخواستم داشته باشم این ضعف من و نشون میده که دنبال کسب خواسته هام نرفتم نه نقص جهان هستی رو
اگر چاقم چون خودم تجربه اش و تکرار کردم و لاغری و یاد نگرفتم
خدایا ازت خواهان اینم که به من توان بالاتری بدی تا بتونم مثل متناسبها فکر کنم مثل متناسبها رفتار کنم و لاغر و متناسب باشم
خدایا ازت میخوام تمایلات من و در جهت پیشرفت انسانیتم هر روز بهتر کنی
خدایا دوست ندارم مقام والای انسانی خودم و که تو بهم عطا کردی با تکرار رفتارهای غلط و قبول باورهای اشتباه خدشه دار کنم
خدایا پناهم باش و پناه تمام دوستان همگامم
خدایا قدرتی بده تا افکار و رفتارم و تغییر بدم و جسمم به سمت طبیعت خودش سلامتی و لاغری برگرده
الهی به امید تو
به نام خداوند بینایم
سلام خدمت استاد ارجمند و دوستان همگام
حل تمرینات عادت شیرینی خوردن
رابطه با شیرینی مختص چاقها نیست برای هر دو قشر هست
مقدار مصرف شیرینی افراد چاق زیاد مصرف میکنند از هر چیزی که طعم شیرین بدهد فرق ندارد چه چیزی طعم شیرینی ملاک است پس علاقه چاقها به طعم شیرین است نه تنوع شیرینی
و فرد چاق مصرفش بیش از حد است و نمیتواند خودش را کنترل کند و این اعتیاد به مصرف شیرینی است افراد لاغر که علاقه به شیرینی دارند نوع خاصی از خوراکی طعم شیرین را دوست دارند و به اندازه هم میخورند به یک دسته محدود علاقه دارند
رابطه علاقه با مصرف را اینجا متوجه میشویم
افراد چاق اصلا احساس خوبی به مصرف شیرینی ندارند و ترس چاق شدن دارند ولی علاقه به خوردن آن دارند ولی افراد متناسب فقط به فکر لذت بردن از شیرینی است
میشود مثل متناسبها شیرینی دوست داشت و مصرف کرد و چاق هم نشد
همه ما پول و جواهرات رو دوست داریم اما آیا پول و جواهرات دیگران را برمی داریم ؟و مصرف میکنیم؟
پس چرا شیرینی و خوراکی های دیگران را میخوریم؟
چرا اضافه میخوریم؟
چرا میگوییم من نمیتوانم خودم را کنترل کنم ؟
چطور نسبت به پول و جواهرات میتوانی خودت را توجیه و کنترل کنی ؟
چون برای خودت تکرار کردی نمیتوانی و وسوسه میشوی و انجام میدهی
نجواهای ذهنی تبدیل به واکنش جسم و تجربه و تثبیت میشود
اینکه ما قدرت را از خودمان میگیریم و به شیرینی میدهیم خیلی بد است قدرت باید دست من باشد من قدرت انتخاب داشته باشم که چقدر و چه چیزی بخورم
قدرت انتخاب و تصمیم دست من است چون خودم مهم هستم نه آن شیرینی
باید به اهمیت خودم پی ببرم
احساس قدرت و توانایی در من ایجاد شود تا فرمولهای ذهنی من تغییر کند
باید جسم با ذهن هماهنگ شود تا رفتار من متفاوت شود و جسم من تغییر کند
چطور در روابط بیرونی انتظار داریم دیگران برای ما ارزش قائل باشند اما در روابط درونی خوراکی ها برای ما تصمیم میگیرند
چطور اگر چیزی زجر آور باشد تکرارش نمیکنیم!!؟؟
اما سالهاست داریم از مصرف اشتباه مواد غذایی ضربه میخوریم و پذیرفتیم تحت سلطه چاقی هستیم و چاقی هر کاری میتواند با ما می کند
چرا خودمان را فراموش میکنیم
چرا میگذاریم کار به چاق شدن و رنج و فشار جسمی برسد تا حدی که نتوانیم راحت راه برویم
چطور درباره شخصی ترین رابطه خودمان بی تفاوتیم با اینکه احساسمان بد میشود و میدانیم علت چاقیمان چیست ولی نمیتوانیم تغییرش بدهیم و تکرارش میکنیم اما حاضر نیستیم رفتار غلطمان را تغییر بدهیم
آیا در همه زندگی اینقدر با بیرحمی اشتباه میکنیم ؟
پس چرا نسبت به خودمان بی رحم و بی توجهی
لاغر شدن مهمترین موضوع زندگی من است
باید به خودم رسیدگی کنم و تصمیم بگیرم شرایط را تغییر بدهم
چیزی در جهان وجود ندارد که قابل دستیابی نباشد
اگر من ندارمش ضعف من است که دنبال کسب آن نرفته ام
لاغری که دیگر جزئی از گذشته ماست مال ماست ما مرحله به مرحله چاق شدیم ما یک روز متناسب بودیم
پس میخواهم چیزی را بدست بیاورم که تجربه اش را از قبل دارم و راحتتر از چیزی که تجربه ای درباره اش ندارم به دست می آید
من باید افکار و رفتارم را تغییر بدهم تا جسمم تغییر کند
اینم نکات جذاب و کلیدی این فایل ارزشمند
استاد سپاسگزارم که بار دیگر با آگاهی دیگر ما را سیراب کردید شاد و سلامت و پیروز باشید
الهی به امید تو