هماهنگی روح و ذهن مهمترین موضوع آموزش های لاغری با ذهن است که نه تنها باعث تحقق رویای لاغری می شود بلکه تاثیرات عالی در تمام جنبه های زندگی به وجود می آورد.
روح و ذهن دو بخش از سه بخش وجودی ما هستند. هرچه هماهنگی بین بخش های وجودی ما بیشتر باشد زندگی را در شرایط متعادل تری تجربه می کنیم و با منبع به وجود آورنده خود (خداوند) ارتباط بهتری خواهیم داشت.
هماهنگی روح و ذهن
حتما با من هم عقیده هستید که یک وسیله مکانیکی وقتی بهترین بازده را خواهد داشت که همه قطعات آن به بهترین شکل با هم هماهنگ باشند.
جسم ما بعنوان یک وسیله مکانیکی شامل اعضای بسیار زیادی است که به شکل کاملا هماهنگ با هم در ارتباط هستند و نتیجه این تناسب و هماهنگی حرکت کردن و شکل گیری همه حالات های جسمی در تمام طول عمر می باشد.
تفاوت جسم ما با هر وسیله مکانیکی دیگر این است که جسم انسان بخش های غیرقابل رویت دارد که شامل ذهن و روح می باشد.
جسم ما بعنوان قسمت فیزیکی و مکانیکی انجام وظیفه می کند و تحت تاثیر هماهنگی روح و ذهن می باشد.
دو بخش غیر فیزیکی وجود ما روح و ذهن هستند که با هم در ارتباط هستند و در نهایت نقشه های ذهنی را برای اجرا کردن در اختیار جسم قرار می دهند.
زمانی وجود ما بعنوان یک موجود سه بخشی در بهترین شرایط خود قرار می گیرد که هماهنگی روح و ذهن در جهت تجربه خواسته هایی که آرزوی آنها را داریم ایجاد شود.
در اینصورت جسم ما بعنوان یک نمایشگر یا خروجی عمل می کند و آنچه از طریق هماهنگی روح و ذهن مورد تصمیم و تایید است را به معرض نمایش قرار می دهد.
هماهنگی روح و ذهن در لاغری
در موضوع لاغری با ذهن بسیار مهم است که بدانیم و بتوانیم هماهنگی لازم روح و ذهن را در خودمان ایجاد کنیم.
” باور شما نسبت به لاغر شدن چقدر هست؟
چقدر باور دارید که می توانید لاغر شوید؟
میزان موفقیت شما در کاهش وزن ارتباط مستقیم با همانگی روح و ذهن دارد از این رو درک تفاوت ذهن خودآگاه یا منطق با ذهن ناخودآگاه بسیار مهم و ضروری است.
ذهن ناخودآگاه ما همون روح الهی ما یا فطرت ما یا قلب ما هست که یه سری آگاهی ها داره که از خداوند هست از کاینات هست و اطلاعاتش درست هست و ردخور نداره.
اون انرژی داره کل بدن ما رو کنترل میکنه مثل گردش خون یا ضربان قلب، سلول سازی، تنفس کردن، پلک زدن و …
همین روح ما ذاتا تناسب رو دوست داره و ما رو هل میده به سمت لاغر شدن چرا که وجود ما تمایل به هماهنگی روح و ذهن داره.
اما ذهن خودآگاه میگه تو نمیتونی لاغر بشی و نرو دنبالش و ما هم معمولا به همه میگیم که من نمی تونیم لاغر بشم چون اطلاعات غلط داخل ذهن من هست در حالی که به شدت در مورد لاغری جستجو می کنیم و همین جستجو مربوط میشه به فطرت الهی ما و میگه تو میتونی لاغر بشی.
وقتی چاق هستی نمیتونی خواسته های روح رو برآورده کنی پس روح فرد رو هل میده که برو لاغر شو اما منطق ما میگه: تو نمیتونی لاغر بشی پس این دو با هم همانگ نیستن پس با توجه به این ناهماهنگی هی ما شکست میخوریم ولی همواره به دنبال لاغری هستیم.
وجود انسان سه بخش هست ذهن و روح و جسم که جسم هیچ کاره هست جسم تجربه کننده هست و تصمیم گیرنده نیست و لایه ی قبل اون ذهن هست که وقتی اطلاعات چاقی در اون ذخیره بشه میشه جسمی که چاق هست چون جسم تجربه کننده ی اطلاعاتی هست که در ذهن هست و ذهن میگه نمیتونی لاغر بشی.
اما رهبر اینجا روح هست که یه خواسته هایی داره که باید برآورده بشن مثل این خواسته که روح، بخشیدن رو دوست داره و یا محبت کردن رو دوست داره از طریق جسم اینها رو تجربه میکنه پس اگر بگه میتونی لاغر بشی ما به دنبال لاغری می گردیم اما ذهن میگه نمیتونی و ناامید میشیم پس می گردیم و جستجو می کنیم برای لاغری اما ناامید هستیم از لاغر شدن.
حالا موضوع مهم اینه که چرا ذهن به این شکل عمل می کنه که ما لاغر نشیم؟
چون شیطان درون ذهن ما هست و نمیزاره تجربه ی روح به واقعیت تبدیل بشه پس عدم هماهنگی روح و ذهن باعث میشه نه تنها لاغر نشیم بلکه به دلیل تداوم افکار منفی بخاطر چاق بودن به مرور چاق تر می شیم..
اگر روح ما خواسته اش لاغری نبود عمرا ما در این دورها نبودیم یعنی اگر روح ما میدونست ما تا ابد چاق خواهیم بود و ذهنم هم همین رو میگفت چون هماهنگی روح و ذهن ایجاد شده بود ما اصلا دنبال لاغری نمی رفتیم که البته امکان نداره کسی به این حالت برسه که روح و ذهنتش چاقی رو بپذیرند. پس تصمیمات با ذهن و روح گرفته میشه و اگر در مورد هر تصمیمی هماهنگی روح و ذهن ایجاد بشه صد در صد خواسته اجابت می شه.
پس منی که الان اینجا هستم به این سایت هدایت شدم به خاطر اینکه من تسلیم شدم در برابر چاقی و ناخوداگاه من چون ارتباط داره با کاینات و جهان هستی به این سایت هدایتم کرده و راه لاغری رو نشون من داده چون من در جستجوی لاغری بودم ولی همیشه از راه های اشتباه اقدام می کردم که در هماهنگی با ذهنم بود اما وقتی تسلیم شدم و از خداوند طلب راهنمایی کردم به راهی هدایت شدن که در هماهنگی با روحم می باشد و آن روش لاغری با ذهن است.
نتیجه آموزش لاغری با ذهن
روح ما تمایل داره لاغر بشه و ما باید از طریق آموزش های لاغری با ذهن هماهنگی روح و ذهن رو ایجاد کنیم چون ذهن ما با فرمول ها، دستورها و واکنش های غلط پر شده که باید جایگزین بشه با افکار و دستورهای درست و در این صورته که دیگه ذهن نمیگه تو نمیتونی و بلعکس میگه تو میتونی و زمانی که هماهنگی روح و ذهن صورت بگیره شگفتی رقم می خوره و ما شگفتی ساز می شیم.
پس آگاه باشید که اگر باورتون این هست که شما نمی تونید لاغر بشید؟ پس چرا دنبال لاغر شدن هستید چرا جستجو میکنید؟
چون اینجا هم پای ذهن هم روح میاد وسط ذهن شما رو منع میکنه اما روح شما رو هل میده به سمت لاغری پس بسیار باید فکر کنیم به این موضوع جسم و روح و ذهن که من از سه بخش تشکیل شدم و باید در تمام خواسته هام هماهنگی روح و ذهن را ایجاد کنم تا جسم من اون خواسته ها رو تجربه کنه.
من روز به روز و هفته به هفته دارم خوش اندام تر و جوانتر و شادابتر میشم به خاطر این راه و مسیر و به خاطر استمرار داشتن. پس حتی اگه یک درصد باور دارین میتونین لاغر بشین ادامه بدین تا نتیجه ی دلخواه شما رقم بخوره.
اشتیاق من برای لاغری بی انتها هست و همیشه میگم لاغر شدن آسانترین کار دنیا هست در حالی که خیلی اضافه وزن ندارم ولی برای خودم هدف تعیین کردم که اگر لاغر بشم در سایز ۳۸ و وزن ۵۹ کیلو باید فلان لباس با فلان رنگ رو بپوشم.
من میتونم یه تصویری رو که فرم اندام و هیکلش رو که خوش استایل هست رو انتخاب کنم و بگم به این خواهم رسید و به خودم بگم میشه به این سایز و اندام بسیار زیبا برسم بدون هیچ مانعی که سنم بالا هست یا این قرص رو میخورم و یا ورزش نمیکنم و … پس بدون هیچ مانعی تا وقتی انگیزه داری باید برای هدفت بجنگی.
اگر تلاش نکنی و پیگیری نکنی خوب نتیجه مشخص هست. مثلا ما همیشه در چاقی به دنبال این بودیم که چی رو با چی بخوریم خوشمزه تر هست و یا کجا غذاش بهتر هست و کلی تحقیق میکردیم و میپرسیدیم …. واقعا تلاش میکردیم.
اگر میخوای به هدفی برسی هیچ وقت نگاه به شکست خورده ها نکن و مثلا اگر داری به سمت شهر مقصد حرکت می کنی ولی عده ای هست که به دلایلی ممکنه به این شهر نرسن حالا یا ماشین خراب بشه و یا … ولی ما کاری با این عده نداریم. ما فقط باید تمرکزمون روی استفاده از آموزش ها و هماهنگی روح و ذهن برای ایجاد شرایط مطلوب برای تغییر جسم باشه.
پس ما کاری به افرادی که در این مسیر هستن و نتیجه نگرفتن نباید داشته باشیم اگر راست میگی نگاه کن به افرادی که نتیجه گرفتن الگوی خوب انتخاب کن اصلا کار ذهن این هست که ما رو منحرف کنه و از موفقیت دور کنه.
صد در صد نتیجه می گیرید
امکان نداره کسی تلاش کنه و نتیجه نگیره. فقط باید هماهنگی روح و ذهن رو از طریق استفاده از آموزش های لاغری با ذهن در خودمون ایجاد کنیم تا به شکل خودبخودی لاغری اتفاق بیوفته.
این فطرت درونی تو رو هل میده به سمت لاغری تو از راه های مختلف لاغری مثل ورزش و یا رژیم و یا قرص و دمنوش و …نتیجه نمیگیری ولی تو رو هل میده به سمت لاغری.
ناامیدی در حرفهای مردم و جامعه موج میزنه و این باعث ایجاد اختلال شدید در هماهنگی روح و ذهن می شه و صد در صد به شما ضربه میزنه ولی من باور نمی کنم حرفهای مردم رو و همیشه امید دارم و وارد این موضوعات ذهنی شدم و نتیجه ی متفاوتی دارم در زندگیم پیدا میکنم.
برای خیلی ها شرایط جامعه و اقتصاد و … بد هست ولی نه برای همه برای هر کس که باور کنه و برای کسی که باور نکنه مثل استاد باور نمیکنه و شرایطش هم داره روز به روز عالیتر میشه.
ممکنه در این مسیر هم باشیم و رفتار اشتباه هم داشته باشیم ولی نباید نا امید باشیم باید ادامه بدیم تا هرچه بیشتر به هماهنگی روح و ذهن برسیم و موفق بشیم.
من هم به بهانه ی لاغری وارد این مسیر شدم اما کل زندگیم داره تغییر میکنه خدا رو شکر.
هر چقدر نتیجه برات مهمتر باشه انگیزه و تلاشت هم بیشتر میشه.
اگر به لاغر شدن فکر کنی که چه آزادی هایی به تو میده و چه نعمتهایی به تو میرسه بیشتر به لاغری فکر میکنی و براش تلاش میکنی و همه اینها سبب ایجاد هماهنگی روح و ذهن برای لاغری می شه.
اصلا وزن تو مهم نیست که تو چند کیلو هستی مطمعن باش یه روزی تو در وزن ایده الت بودی و اون رو رد کردی پس دوباره به دستش میاری پس اصلا به چاقیت فکر نکن و بگو من میخوام یه کیلو کم کنم و کار رو برای خودت راحت کن و خواسته ات رو کوچیک کن و گرم به گرم کم کن تا نتیجه بگیری باید لاغر شدن رو ساده کنی تا نتیجه بگیری.
اگر واقعا گرسنه هستین و غذا نمیخورین سخت در اشتباه هستین چون جسم رو در حالت قحطی قرار میدین و چون این زنگ خطر رو ذهن احساس کرده که ممکنه چیزی نباشه دستور زیاد خوردن رو صادر میکنه و هجوم میاره به خوردن و بیش از حد میخوریم طوری که خودمون وحشت میکنیم از خوردن خودمون و این حالت با رزیم های شدید و نخوردنهای شدید به وجود میاد هیچ وقت نمیتونید با رنج گرسنگی به لذت تناسب اندام برسید .
خدا جونم مرسی که من عاشق تناسب رو، من با انگیزه رو با دادن قلب آرام همراهی کردی و این راه رو نشونم دادی.
شاد باشید که عین سپاسگزاری هست و شاد باشید که خداوند با تمام نیروهاش در خدمت شما در میاد و به مسیر ادامه بدید.”
در فایل آموزشی “هماهنگی روح و ذهن برای لاغری” به طور مفصل درباره این موضوع بسیار مهم و تاثیرگذار توضیح داده ام که اطمینان دارم استفاده از این آگاهی برای عزیزانی که تصمیم گرفته اند از مسیر لاغر با ذهن رویای خودشون رو تجربه کنند مفید و تاثیرگذار خواهد بود.
همچنین دیدن بارها تصاویر افراد در آلبوم شگفتی سازان که از مسیر لاغری با ذهن رویای خود را محقق کرده اند به شما کمک می کند تا با انگیزه مضاعف در مسیر لاغری با ذهن حرکت کرده و با هماهنگی روح و ذهن خود شگفتی ساز شوید.
(نوشته خانم فروغ عزیز در بخش نظرات)
✍️ تمرین آموزشی 📖
برای انجام عالی تمرین مربوط به این جلسه و هماهنگی روح و ذهن برای لاغر شدن پیشنهاد می شود ابتدا توضیحات نوشتاری را مطالعه کنید، سپس ویدیوی آموزشی را تماشا کنید و بعد از آن سوالات مطرح شده را به صورت شرح انشایی در بخش نظرات پاسخ دهید.
- نگرش شما درباره لاغر شدن چیست؟ چقدر باور دارید لاغر می شوید؟
- قبل از آشنایی با سایت تناسب فکری چه نگرشی درباره لاغر شدن خود داشتید؟
- عملکرد شما درباره صحبت کردن درباره لاغر نشدن با دیگران چگونه بوده است؟ عادت به این کار داشتید؟
- نگرش شما درباره علاقه داشتن به لاغر شدن چیست؟ چرا با اینکه بارها در لاغری شکست خورده اید در جستجوی لاغری هستید؟
- بعد از آشنایی با سایت تناسب فکری نگرش شما درباره لاغری چه تغییری داشته است؟
- با توجه به توضیحات نوشتاری اهمیت هماهنگی روح و ذهن در لاغری چیست؟
- نقش استمرار داشتن در رسیدن به هدف در لاغری با ذهن چیست؟
- لاغری با ذهن چگونه به شما کمک می کند تا از طریق هماهنگی روح و ذهن به نتیجه دلخواه برسید.
- از محتوای ویدیوی آموزشی برای خود تمرین ایجاد کرده و در بخش نظرات تمرینی که باید انجام دهید را بنویسید.
منتظر خواندن نوشته های شما هستم
همراه همشگی شما: رضا عطارروشن
امتیاز 3.58 از 48 رای
با دیگران به اشتراک بگذارید تا امتیاز بگیرید!
ی زمانهایی در زندگیم خسته شدم از رژیم گرفتن اما باز درونم اونقدر طالب لاغری بود ک مدام نوای لاغزی ب من میداو ومن بهش پاسخ میدادم با رزیم با ورزش و واقعا تلاش میکردم واقعا همه توانمو میزاشتم اما وقتی ب ی نقطه ای رسیدم ک انگار اون تشنگی خیلی شدید بود اما من توانایی حس نمیکردم و من از جنگ این دو خسته شده بودم قشنگ یادمه ک از ته ته دلم گفتم خدا من دیگه نمیتونم اکه راهی هس بهم بگو و همون لحظه واقعا بدون اینک من فک کنم از قبل اشنایی داشته باشم نوشتم لاغری با ذهن در اینستا من وصل ب خدام شدم در حالیک قبلا پیج من پر از کااری شماری بود
ومن فایل استاد رودیدم استوری هاشو دیدم و بعدش وارد سایت شدم همین ک حرفهای استاد رومیشنیدم ب دلم میشست با اینک مخالف همه باورهای من بود اما ته ته دلم قبولش واشت
انگار حرفهای و فرمولهای روح رو استاد میگفت و انکار دورنم اونو تایید میکزد
قطعا زندگی سخت نیس وما سختش میکنیم با افکارمون با باورهامون قطعا خداییک من عظمت وجلالش رو میبینم جسم رو انقدر سخت خلق نکرده ک من برا جملش برا همه چیزش انقدر سختی بکشم
واسه همین من ایمان دارم ک پیش فرض بدن تناسب هس چن تناسب سبکی راحتی بدون وابستگی هستی باور فراوانی داری ازادی برده نیستی خداییک من میشناسم این رو پیش فرض لاغری قرار میده
و وقتی در جهت طبیعت حرکت کنی راحته اسونه تو برعکس رود راه بری حجم فشاریک بهت میاد زیاده حجم تلاشت برای پیشروی زیاد رنج میکشی اما اگه درجهت رود حرکت کنی راحتی زور زیادی نمیخواد از جلو فشار نمیاد بهت ب راحترین شکل ممکن راه میزی دقیقا مثل لاعری
لاغری خیلی اسون لاغر موندن خیلی اسونه چون تو اضافه کار نداری ک بیای با مازاد خوردن کلی کار روشون بکنی دفع کنی خیلی اسون اون مقدار مورد نیاز تحلیل میشه وتموم بیگاری نمکشی از اعضای بدن وبدن تو اصلا رنگ ورویی عوض میکنه وخود اعضای بدن هم طالب اینه اگه از ما بیگاری بکشن صدامون درنمیاد اینه ک اعضای بدن ب ما دارن میگن ک میخوان اما ما برای چاق بودن تو سختی هستیم ماداریم انرزی رو با خودمون حمل میکنیم ک اضافه هس چرا این کار رو میکنیم در حالی ک مورد نیاز ما نیس خب این توان میخواد انرزی میخواد و ما همه این انرزی رو میز اریم بزای ی کاری بیهوده ی کاری ک از سر عادت از سر ضعف از سر بی اعتماد بنفس از سر برده بودن انجام میدیم
من لایق ارامشم من لایق راحتیم من لایق سبک بودن هستم
من برای چاق بودن دارم سختی میکشم فک کن این همه بار رو دارم با خودم حمل میکنم وقتی نگا میکنم میبینم ک چقدر ظلم دارم ب خودم میکنم ظلمی ک اگه کسی بهم بکنه متنفر میشم ازش
چقدر کار دارم از بدنم میکشیم کار ک اگه دیگران زندگیم ازم بکشند اسمشونو نمیارم
من برای چاق بودن دارم بها میدم بهای سنگینی فریبا تو برای چاق بودن بر ای حمل این اصافات داری انرزی میزاری
ببین چقدرمیتونی این انرژی رو استفاده کنی برای تعالی خودت برای رشد خودت
من ب ای چاق بودن زجر میکشم برای انجام کارهای شخصیم برای انتخاب لباسهام برای لباسهاییک دوس دارم داشته باشم و نمیشه اما تو لاغزی نیاز نیس ک تو اضافه حمل کنی پس راحته لازم نیس تو انرزی رو ب هدر بدی پس راحته لازم نیس تو لباسی ک دوس نداری نپوشی پس راحته لازم نیس وابسته باشی پس راحته لازم نیس درگیر باشی پس راحته لاغری همه جوره راحته
الانم بخوای لاعر بشی باز راحته لازم نیس سختی بکشی گرسنگی بکشی ورزش کنین اونا تو روشهای قدیمی بود من اشتباه کردم واین اشتباه رو میپذیرم
فقط کافیه خودت باشی هیچ فرد لاعزی برای لاغر موندنش سختی نمیکشه
من میخوام لاعری رو تجربه کنم ومطمینم وقتی خدا بمن اعتماد داره چرا خودم نداشته باشم وقتی خدا منو لاغر میبینه چرا من نبینم
وقتی خدا مهر تایید ب لاغر شدن من زد چرا من نزنم وقتی خدا انقدر ب من مطمینه ولاغری منو میبینه چرا من مطمین نباشم چرا من نبینم
همه چیز خودمم من قربانی چاقی نیستم من قربانی اعصاب نیستم من قربانی افراد دورورم نیستم من میپذیرم ک من مسیولم من خالقم حتی لازم نیس ک خلق کنم من لاغر خلق شدم من چاقی رو خلق کردم درحالیک خدا لاغری رو خلق کرده ب نظرت کدوم خلق بی نقصتره کدوم خلق زیباتره کدوم خلق ب نفع منه کدوم خلق بی نظیره من اشتباه کردم چاقی رو خلق کردم نمیدونستم تجربه اش اونی نبود ک من میخواستم باهاش بهم خیلی خوش گذشته دردهامو باهاش خاموش کردم الان میخوام ی تجربه دیگ برای خودم بسازم من از چاقی لذت های فراوانی بردم اما نتیجه الانم میخوام لاغری باشه میخوام لذت لاغری رو بچشم وای فک کن تو تو لاغری چقدر رها میشی از از اضافه بار
مثل بچه تازه متولد شده میشی
من ایمان دارم ک همه چی خودم هستم ومن مسیول لاعریم هستم مسئول چشیدن این همه نعمتی ک در درونم هس
من دیگه شیرینی نخوردم چن سهم من نبود
من نخوردم چن مهمونی میرم
من گذشته رو رها میکنم چن خودمو دوس دارم
من ب اندازه نیازم میخودم چن خودمو دوس دارم
من ب اندازه نیازم میخورم چن حالت سبکی خودمو دوس دارم
من ب رفتار دیگرلن اهمیت نمیدم چن خودمو دوس دارم
من مسیول فکر بقیه نیستم
من دیشب ی حالتی رو دیدم ک دوس داستم اینجا بنویسم من تو ماشین بودم و راننده ک پدرم بود داش دایم اعتراض میکرد و گله و شکایت ب ماشینهای بغلی پشت ب جلویی
میدیدم انرزی ک برای این کار بهدر میداد رو
انگار ک صدای اونو میشنوند تو ماشین چنان میگه درحالی ک هیچ کس کدوم از اون ماشینها صدای اونو نمیشنون مثل خیلی از ما ادمها ک تو ذهنمون در مورد رفتار بقیه حرف بقیه نظر میدیم بحث میکنیم در حالی ک اونها صدای مارو نمیشنونند ما فقط داریم انرزی خودمون رو بدهدر میدیم تمرکزمون رو میزاریم رو چی و تمرکزمون رو از زیبایی ها از زندگی از اسمون کوه برمیداریم و کلی هم انرزی سوخت میدیم
هر موقع در ذهن از این بعد خواستم در مورد بقبه حرف بزنم یا با مامانم خواهرم میخوام این فرمول رو کار کنم ک
من تموم مبکنم چن اونها صدای منو نمیشنونند
من حرف نمیرنم چن انرژی خودمو دوس دارم چن احساس خوب خودم دوس دارم چن خودمو دوس دارم
وهر کسی ماشین خودشو داده مال خودشه و همانجوری ک دوس داره رانندگی میکنه چ بسا ما فک کنیم اون اشتباه میکنه در حالی ک ما اشتباه برداشت میکنیم و اونجا مقصر ما هستبم
یا اون شخص مقصره باز من ماشین خودمو دارم خودمو دارم اگه تو اون لحظه باشم میتونمخودمو نجات بدم
پس من مسیول نجات خودم هستم
من ناجی خودم هستم پس من حواسمو ب خودم میدم اینجوری میتونم ناجی باشم
من هیچ تسلط و قدرتی ب ماشینهای دیگه ندارم فقط میتونم ماشین خودمو برونم پس راه خودمو میرم اونجوری ک دوس دارم و میتونم لذت ببرم
پس انقدر نظر دادن در مورد رفتار بقیه اونهارو عوض میکنه چن مسئول اونها نیستم چن اونها ماشین خودشو نو دارن واونها ک تصمیم میگرنو
پس من میدونم اون خودش تصمیم میگیره همانطور ک من تصمیم میگیرم
بیشتر مادر زندگیمون سوار ماشین بقیه هستیم مثل زندگی مشترکمون باپدر مادر باهمسر
ما درسته کنار هم هستیم اما میبینی کلا متفاوت از همیم خیلیهامون حالت مجبور مانند داریم خیلیامون فک میکنیم قربانیم خیلیامون فک مبکنیم شرایطیم در حال درسته ما تو ی ماشینبم اما باز انتخاب کننده منم منم ک میتونم تمرکزم توجه ام رو جهت بدم ن بغلی من همه چیز خودمون
من میپذیرم ک نمیتونم اطرافیانمو تغییر بدم اما میتونم مواظب خودم باشم میتونم ناجی خودم باشم میتونم مسیول خودم باشم مبتونم زیبایی ها رو ببینم میتونن زیبا ببینم زیبا بشنونم من مسیول تجربه هام هستم پس اینو گوش نمیدم پس در مورد این حرف نمیزنم
من مسیول تجربه هام هستم پس بحث نمیکنم پس این افکار رو تکرار نمبکنم گذشته رو رها میکنم فکر دیگران رو رها میکنم
زندگی میکنم
من نخوردم چن اضافه هس برام
من نمیخورم چن این اصافه هس وشکمم در میگیره