افکار چاق کننده مهمترین عامل چاق شدن افراد است. این افکار در ذهن ناخودآگاه شکل می گیرند و باعث ایجاد جسم چاق برای صاحب خود می شوند.
اینکه ما تصمیم نگرفته ایم افکار چاق کننده را در ذهن ناخودآگاه خود ایجاد کنیم کاملا منطقی و پذیرفته است اما بی خبری ما در نتیجه نهایی تاثیری ندارد.
ذهن ناخودآگاه و چاقی
ذهن ناخودآگاه انسان توجهی به منبع ایجاد کننده افکار چاق کننده در خود ندارد و به هر طریق یا هر دلیلی انسان مجموعه افکار چاق کننده را در ذهن خود ایجاد کرده باشد نتیجه نهایی برای او چاقی خواهد بود.
حتما با من هم عقیده هستید که وقتی با چالشی در زندگی مواجه شویم اگر علت و روند ایجاد شدن آن را بدانیم به شکل ساده تر و بهتری می توانیم از آن عبور کنیم.
اضافه وزن در زندگی ما چالشی است که باید با آن مواجه شویم.
فرار کردن از چاقی و ترس از روبرو شدن با آن سبب برطرف شدن آن نمی شود بلکه مواجه شدن با چاقی و به دنبال راهکار صحیح برای برخورد با این چالش بودن می تواند سبب رهایی ما از وضعیت فعلی و تغییر وضعیت جسم ما از چاق به لاغر شود.
وقتی ما از علت چاقی خود به ویژه تاثیر افکار چاق کننده در چاقی و چگونگی چاق شدن خود اطلاع پیدا کنیم خیلی بهتر و راحت تر می توانیم برای لاغر شدن اقدام کنیم.
انبوهی از اطلاعات درباره چاق شدن از طریق شنیده ها و دیده ها وارد ذهن انسان می شود. تکرار شدن ورودی های یکسان باعث ایجاد نگرش و انتظار در فرد می شود.
شکل گیری انتظار در انسان باعث فعال شدن ذهن ناخودآگاه برای هدایت فرد به سمت انتظارش می شود.
نحوه دریافت اطلاعات درباره چاقی
اطلاعات و آگاهی درباره چاقی از طریق مختلف می تواند وارد ذهن ما شود. دلیل اینکه بسیاری از افراد حتی پزشکان و محققان عقیده دارند چاقی ارثی است این است که افراد که در خانواده های چاق متولد میشوند در معرض دریافت آگاهی درباره چاقی هستند و دلیل چاق شدن آنها ایجاد نگرش و انتظار چاقی در ذهن به دلیل ورود اطلاعات است نه ارثی بودن چاقی بنابراین توجه به نحوه ورود اطلاعات به ذهن به درک بهتر چرایی چاق شدن کمک می کند.
اطلاعات از طریق مختلف وارد ذهن می شوند که برخی از آن به شرح زیر است:
- زندگی کردن در خانواده ای که برخی از افراد آن چاق باشند سبب می شود به طور مداوم اطلاعات درباره چاقی شنیده و دیده شود. و از افکار چاق کننده ای که در ذهن آنها مرور می شود مطلع شویم.
- دوستی با افرادی که اضافه وزن دارند سبب می شود اطلاعات درباره چاقی وارد ذهن شود و خیلی سریع نحوه مرور شدن افکار چاق کننده در ذهن را می آموزیم.
- دریافت اگاهی از رسانه ها درباره چاقی و خطر ابتلا به چاقی یا عوارض آن یا بهر طریقی که توجه ما را سمت چاقی ببرد باعث ورود اطلاعات درباره چاقی به ذهن می شود.
- شنیدن توصیه پزشک درباره خطر مبتلا شدن به چاقی به دلیل مصرف دارو یا مبتلاش شدن به بیماری مانند تیروئید و … باعث شکل گیری افکار چاق کننده در ذهن می شود.
- دریافت اطلاعات درباره ضرورت مصرف برخی از مواد غذایی یا تاثیر مواد غذایی بر بدن و هر نوع اطلاعاتی که باعث ایجاد انتظار روبرو شدن با آن شرایط را در ذهن ما ایجاد کند.
- دریافت اطلاعات درباره عملکرد سیستم بدن که سبب شود تصور کنید جز گروه خاصی هستید که در معرض چاق شدن می باشید.
دریافت اطلاعات از طریق های مختلف انجام می شود و در نهایت باعث ایجاد نگرش و انتظار چاق شدن در ذهن ناخودآگاه شده و پس از آن پروسه تغییر رفتار و تمایلات و نحوه فکر کردن شخص تغییر می کند و جسم به وضعیت چاق مبتلا می شود.
توجه به این نکته ضروری است که پس از ایجاد نگرش و انتظار تغییر در سطح افکار و سپس رفتار افراد ایجاد می شود.
وقتی انتظار چاقی در ما شکل بگیرد به مرور افکاری بر مبنای ترس از چاق شدن و یا حتی علاقه به چاق شدن برای افرادی که بخاطر وضعیت جسمانی خود سرزنش می شوند ایجاد می شود.
مرور افکار درباره ترس یا علاقه به چاقی به مرور باعث ایجاد رفتارهای جدید در فرد می شود و نتیجه تغییر افکار و رفتار تغییر جسم و تمام جنبه های زندگی خواهد بود.
آگاهی از چگونه چاق شدن
مسیر چاق شدن برای همه افراد مشابه هم است و شما به سادگی میتوانید منطبق بودن مسیر چاقی خود با طریق اعلام شده تایید کنید.
مسیر همه ما برای چاق شدن به شکل زیر است:
ورود افکار چاق کننده به ذهن = شکل گیری انتظار چاقی = مرور افکار چاق کننده = ایجاد رفتارهای چاق کننده = چاق شدن
افکار چاق کننده تبدیل می شود به انتظار، گفتار و احساس و سپس در جسم ما خودش را به شکل چاقی نشان می دهد.
این پروسه ای است که همه ما برای چاق شدن طی کرده ایم و جالب است که همه روش های لاغری در جهان برای لاغر شدن از قدم آخر شروعی می کنند که فشار وارد کردن به جسم چاق از طریق برنامه رژیمی و ورزش کردن است.
به این دلیل که پروسه چاق شدن از ایجاد افکار چاق کننده شروع شده و به چاقی ختم می شود پروسه لاغری هم باید از ایجاد افکار لاغر کننده شروع شده و با طی مراحل ذکر شده به لاغری جسم منتهی شود.
چاقی از جسم شروع نشده است که بتوان با فشار وارد کردن به جسم لاغر شد.
برای لاغر شدن باید همان مسیری که سبب چاق شدن ما شده است را طی کنیم و آن مسیر تغییر افکار چاق کننده به افکار لاغر کننده و سپس تغییر انتظار چاقی به لاغری و بعد از آن تبدیل گفتار چاق کننده به لاغر کننده و در ادامه تغییر رفتار و عادت های چاق کننده به لاغر کننده و در نهایت تغییر جسم از وضعیت چاق به لاغر است.
البته قسمت آخر به صورت خودبخودی صورت می گیرد و ما در این مرحله دخالتی نداریم.
خواندن نوشته مریم عزیز در بخش نظرات این فایل که به گسترش آگاهی در ذهن ما کمک می کند:
تاثیر افکار چاق کننده بر جسم
“من هم مثل همه از طریق مرور افکار چاق کننده به چاقی خیلی فکر می کردم و همیشه فکر چاق شدن بیشتر بودم.
هر بار که روی ترازو می رفتم حتما عدد بالاتر از قبل رو می دیدم و غم و اندوه تمام وجودم رو می گرفت که حالا چیکار کنم بازم چاق تر شدم.
چرا اصلا من همت نمی کنم یه فکر اساسی برای خودم بکنم با اینکه خیلی از کارها رو انجام دادم برای لاغر شدنم اما خوب این افکار بود که چرا کاری برای لاغر شدن انجام نمیدم.
- هر بار بعد از غذا خوردن عذاب وجدان بود که به سراغم می اومد که: وای من دوباره نتونستم کم بخورم و حتما دوباره چاق میشم.
- وای ته دیگ سر سفره خیلی چاق میکنه اما خوب ازش نمیشه گذشت می خوردم اما بازم فکر این رو می کردم که چاق تر میشم.
- وقتی صبحها دیر از خواب پامیشدم میگفتم وای من چقدر کم تحرکم حتما چاق تر میشم این کم تحرکی و خوابیدن منو چاق کرده.
- هر بار وقتی می خواستم غذا بخورم با استرس که نکنه حالا کسی بهم بگه کمتر بخور یا رژیم بگیر با استرس کامل غذا رو در حد خفگی میخوردم.
و اینها همه و همه افکار چاق کننده من بود و بعد از آن صحبت کردن با بقیه دوستام یا فامیل که وای ما چقدر چاقیم، ما که چیزی نمی خوریم بعضی ها دوبرابر ما میخورن ماشانس نداریم، چاق شدن ما به خاطر تیروئیدمون هست، ما ژنتیکمون چاقیه، به خاطر اینه که تحرک نداریم، ورزش نمی کنیم.
درباره انواع افکار چاق کننده با همدیگه صحبت می کردیم.
هر کاری کردیم فایده نداره، رژیم گرفتیم فایده نداره، هیچ لباسی بهمون نمیخوره، لباس سایزمون گیر نمیاد، شانس نداریم بعضیها یه هیکلهای خوشکلی دارن و فلان لباس زیبا رو میپوشن و……
و همه این تجزیه تحلیل ها رو هر روز و هر روز با بقیه کارشناسی می کردیم و در موردش حرف میزدیم و حال خودمون رو خراب میکردم و نمی دونستیم که در حال تقویت افکار چاق کننده هستیم و هر بار هم با همه رژیمها و ورزشها و فشارهایی که به جسم خودم وارد میکردم چاق تر وچاق تر میشدیم.
به این نتیجه رسیده بودم که هیچ راهی ندارم جز پیکر تراشی و شدیدا دنبالش بودم تا اینکه با استاد روشن آشنا شدم.
صحبتهاش به دلم نشست، دیدم حرفهاش درسته و از دل برمیاد و به دل میشینه.
گفتم امتحانش می کنم و چند روز فایلهای رایگان رو گوش دادم تصمیم نهایی رو گرفتم و در دوره ورود به سرزمین لاغرها شرکت کردم.
اوایل فقط فایل گوش میکردم و مثل همیشه هم تا حد خفگی می خوردم با این تفاوت که دیگه الان ترس نداشتم.
همسرم بهم میگفت آخه مگه میشه تو انقدر میخوری چطوری میخوای لاغر شی مگه میشه!
من فقط ازش خواهش کردم بهش گفتم بهم استرس وارد نکن منو به حال خودم بگذار، کاری به کارم نداشته باش و اصلا در مورد چاقی و لاغری باهام حرف نزن و چند ماه بهم فرصت بده و خداروشکر که اون هم قبول کرد و خدایی تا همین الان که حدود ۸ ماه از دوره رو میگذرونم دیگه بهم حرفی نزد.
بعد از مدتی که به فایلها گوش دادم دیدم انگار رفتارم رو دوست ندارم، رفتارم با چیزهایی که دارم توی ذهنم ذخیره میکنم هماهنگ نیست، دچار دوگانگی شده بودم. به استاد پیام دادم گفتم استاد می فهمم لهم کمک کن و استاد به من گفت فقط ادامه بده و من ادامه دادم.
کم کم دیدم میلی به خوردن هله هوله ندارم.
چیزهایی که خوردنش قبلا به وجودم بسته بود رو دیگه میلی بهش نداشتم.
غذا خوردنم داشت تغییر می کرد دیگه الان خوردنم تا حد خفگی نبود سیری رو با فشار شکم حس نمی کردم. قبل از اینکه به فشار برسم یه پیامی رو از توی ذهنم می شنیدم که بهم دستور استپ میداد و کم کم روی این پیام کار کردم تا قوی و قویتر شد و خیلی خوب خوردنم تغییر کرد .
و من خیلی خیلی توی خوردنم تغییر ایجاد شد و خیلی امیدوار شدم به لاغری و شروع کردم با خودم در موردش حرف بزنم چون کسی نبود و اوایل هم من ار کاری میکردم نمی تونستم به خودم بقبولونم که توی سایت تمریناتم رو بنویسم اما نظرات بچه ها رو میخوندم.
تمرینهای خودم رو می نوشتم و برای خودم تکرار میکردم. تا اینکه دیدم وقتی راه میرم کفشم از پام داره در میاد.
موقع ظرف شستن انگشترم از دستم در میاد خوشحال بودم به استاد پیام دادم و گفتم من دارم نشانه ها رو در خودم میبینم و خوشحالم و استاد بهم تبریک گفت و برام نوشت تو الان نشانه نمی بینی تو در روند لاغری قرارگرفتی.
و من ادامه دادم و ادامه دادم و البته بارها در مسیر ناامید شدم اما نگذاشتم که طول بکشه و خیلی زود به مسیر بر می گشتم و یا از استاد کمک میگرفتم تا به مسیر برگردم.
و این روند رو ادامه دادم و تا الان خیلی عالی متناسب شده ام و از رفتار خودم و از تغییرات جسمم راضی و خوشحال هستم و وقتی افکار چاق کننده رو با فایلهای استاد عوض کردم، حرف زدنم عوض شد و در پس اون جسمم هم عوض شد و خیلی خوشحالم”
در توضیحات فایل آموزشی تبدیل افکار چاق کننده به چاقی به وضوح در این باره توضح داده شده است و ایمان دارم دوستانی که از این آگاهی استفاده کنند و متعهد باشند به آنچه در این فایل گفته شده عمل کنند مطمئنا نتایج عالی خواهند گرفت.
✍️ تمرین آموزشی 📖
برای انجام عالی تمرین مربوط به جلسه آموزشی مرور افکار چاق کننده توصیه می شود محتوای نوشتاری را با دقت مطالعه کنید، سپس ویدیوی آموزشی را با تمرکز بالا تماشا کنید و سپس به سوالات مطرح شده درباره شناسایی و اصلاح افکار چاق کننده در بخش نظرات به شکل انشایی پاسخ دهید.
- نگرش شما درباره تاثیر افکار چاق کننده در وضعیت جسمی فعلی خود چیست؟
با توجه به توضیحات محتوای نوشتاری درباره چگونگی شکل گیری و تبدیل افکار چاق کننده به جسم چاق به سوالات زیر به شکل شرح انشایی پاسخ دهید.
- نظر شما درباره در معرض افکار چاقی قرار گرفتن و ورود اطلاعات درباره چاقی در ذهنتان چیست؟
- انتظار چاقی یا چاق تر شدن به چه شکل در شما ایجاد شده است؟ مراحل را شرح دهید.
- پروسه چاق شدن خودتان را به شکل داستان شرح دهید که چه پروسه ای را طی کرده اید.
- به نظر شما چرا استفاده از روش های مرسوم لاغری منجر به لاغر شدن همیشگی نمی شود؟
- با آگاهی که از محتوای نوشتاری و ویدیوی آموزشی کسب کردید پروسه چاق شدن از به شکل مرحله به مرحله شرح دهید.
- لاغری با ذهن چگونه به شما کمک می کند تا پروسه لاغر شدن ار از سطه افکار شروع کرده و تا سطح جسم ادامه دهید.
- از محتوای ویدیوی آموزشی برای خود تمرین ایجاد کرده و در بخش نظرات تمرینی که باید انجام دهید را بنویسید.
منتظر خواندن نوشته های شما هستم
همراه همشگی شما: رضا عطارروشن
امتیاز 4.15 از 53 رای
با دیگران به اشتراک بگذارید تا امتیاز بگیرید!
نشان های دریافت شده
سلام .
گام ۵۸
باورم نمیشه ۵۸ گام رو طی کردم تا لاغر شدن رو بارها تکرار کنم تا یاد بگیرم تا بیشتر و بیشتر یاد بگیرم .
ما بد نبودیم
ما بلد نبودیم
خدای من چقدر این آگاهیها زیباست . چقدر حس خوبی داره . چقدر از اینکه مسیر یادگیری داره به روم بیشتر و بیشتر باز میشه خوشحالم . نوشته های الان من نسبت به روزهای اول در همین گامها داره متفاوت میشه . البته فکر کنم هرکسی خودش خوب اینو متوجه میشه . چون حس اون رو درک می کنم . وقتی نوشته ای رو میخونم حال و هوای اون نوشته میاد سراغم و از اون حال و هوا متوجه میشم که دارم تغییر میکنم .
مسلما این تغییرات ادامه داره و من روند رو به پیشرفتی رو دارم در خودم مشاهده می کنم .
استاد یه چیز جالب بگم من چون رشته ام ادبیات بوده نسبت به غلط املایی یکم حساسم . البته در نوشته هام غلطهایی که دستم اشتباه به کد ناصحیح خورده باشه زیادن ولی تنها راهی که یکی دو روزه پیدا کردم برای اصلاح این غلطها اینه که هر کلمه ای رو که مینویسم همون زمان نگاهش کنم که ببینم درست تایپ کردم یا نه .
تک تک این حروف که ما الان داریم تایپ می کنیم یه کد هست . این کدها به ما داده شده تا ما از اونها استفاده کنیم . همه ی ما این حروف رو در اختیار داریم اما این که چی می نویسیم . چطور از این کدها استفاده می کنیم و چقدر درست یا غلط می نویسیم همش بستگی به انتخاب خودمون داره . من دارم یاد میگیرم برای اینکه بتونم خلق درستی رو بیافرینم باید همون لحظه حواسم رو بدم به نوشته ام . غرق در ناخوداگاهم نباشم . از ابزار خوداگاهی استفاده کنم . ابزار خوداگاهی در اختیار ما قرار داده شده تا ما ازش بهره ببریم وقتی کلمه به کلمه مینویسم و همون لحظه نگاهم بهشه که درست تایپ کنم این یه نوع تمرکز کردنه که من قبلا نداشتم و دارم میفهمم در همین قدمها دارم به این مهارت میرسم که اشتباهات تایپیم رو کمتر کنم .
یعنی محتوای لاغری با ذهن اینقدر اثر گزاره که حتی خواسته های دیگه رو هم براورده می کنه و من فقط کافیه بخوام و بلد بشم ازش استفاده کنم اون وقت خیلی راحت و گام به گام تمرکزم رو میزارم روش بدون اینکه از کارهای دیگه وا بمونم میتونم اشتباهات تایپیم رو همون لحظه اصلاح کنم تازه وقتی حواسم هست اصلا اشتباه نمی نویسم که بخوام اصلاحش کنم .
این مثال زیبا و قابل درک رو برای خودم گفتم تا به خودم بگم این آموزشها حتی در لحظه به لحظه ی نوشتن اثر داره وقتی من یه مدت اینطور تمرین کنم دیگه عادت می کنم و ناخوداگاه نوشته ام بدون غلط تایپی میشه یا حداقل کمتر و کمتر میشه .
تغییر عادت حتی خودشو اینجا هم نشون میده . وقتی عادت کنم چشمام تندتر حرکت میکنه . اطلاعات زودتر به دستم میرسه . روند اصلاحی خودبخود صورت میگیره و درست نوشتن جزء عادات من میشه . از فکر تا عملم سریعتر طی میشه . چون موانعی مثل ترس و نادانی و احتیاط از بین میره .
حالا دقیقا برای لاغر شدن هم همینه .
ما از طریق شما داریم یاد میگیریم الفبای لاغری رو تبدیل کنیم به کلمات لاغری . به درک لاغری . به گفتار لاغری . اصطلاح کلاس اولی رو خیلی وقتها در ابتدای دوره دیدم برای همه به کار میبرید . من بعد از اینکه وارد دوره شدم دیدم به منم گفتید . راستش یکم حس بدی داشتم چون من فوق لیسانس ادبیات بودم وقتی بهم میگفتید کلاس اولی حسم بد میشد ولی الان خودم با کمال میل میپذیرم کلاس اولی هستم .
خودم هی میام کلاس اول میشینم تا بیشتر یاد بگیرم تا درکم بالاتر بره . من کلاس اول رو دوست دارم . چون قدرت تمرکز منو بالا میبره . من الان در این ۵۸ گام که طی کردم متوجه تغییرات خودم میشم . اما شاید خیلی اوقات حواسمون نیست که این تغییرات چگونه داره اعمال میشه .
چقدر متن این دوستمون قشنگ بود که گفتن کم کم دیدم رفتار من با محتوای ذهنیم نمی خونه و دلم میخواد رفتارم رو تغییر بدم . این جمله اش خیلی به دلم نشست .
خب این تغییر تمایل خیلی خوبه و نشون میده آگاهیها که تغییر کرده نمایشگرم تصاویر جدید رو نشون میده و با تغییر آگاهیها عملکرد و نمایشگر هم تغییر می کنه .
استاد گام قبل خیلی به من چسبید . خیلی دوست دارم روی عاداتم کار کنم . یعنی علاقمند شدم . چون نسبت به قبل راهش رو بهتر یاد گرفتم . به همون اندازه که ما چیزی رو یاد میگیریم نمایشگر ما هم چیزهای جدیدی نشون میده . دیروز که مصرف شیرینیجاتم رو تغییر دادم به حال بهتری رسیدم . این حال خوب یعنی فرکانس لاغری که اگه تداوم پیدا کنه میشه تغییر در چاقی جسمی .
تغییر جسمی با استمرار در تغییر محتوای ذهنی ایجاد میشه .
ما شاید خیلی وقتها متوجه تغییرات جسمی نمیشیم . چون خیلی آرام صورت میگیره و معمولا چون مثل تغییر رنگ بسیار آهسته صورت میگیره یادمون میره من چطور از سیاهی پریدم توی سفیدی .
یعنی وقتی در سفیدی قرار میگیریم فکر میکنیم همون آدم قبلی هستیم اما ما دیگه اون آدم قبلی نیستیم ما تغییر کردیم و مسلما باز هم تغییر می کنیم و خبر خوب اینه ما به سمت روشنتر شدن حرکت می کنیم . روشن تر شدن هیچ وقت تموم نمیشه و این روشنی به نمایشگر میاد و عملکرد ما و عادات ما و جسم ما رو به روشنی حرکت می کنه .
جسم ما متراکم شده ی انرژی درونی ماست .
انرژی از بین نمیره فقط شکلش تغییر می کنه . همین الان مادر شما در شکل انرژی پیش شما هست ایشون فقط شکلش تغییر کرده شاید زمانی دیگه وقتی اراده کنه بازم قدم به این دنیا بزارن چون روند خلقت هرگز متوقف نمیشه . شایدم الان دوباره در قالبی دیگه متولد شده باشن و دارن دوباره از اول شروع به حیات می کنند .
میل به آگاهی هرگز متوقف نمیشه و ما مدام در حال تبدیل انرژیمون از صورتی به صورت دیگه هستیم .
هر لحظه به شکلی بت عیار برآمد دل برد و نهان شد
هر دم به لباس دگر آن یار برآمد گه پیر و جوان شد .
بله نمایشگر جسم ما حاوی اطلاعاتیست که ما در ذهن و قبل از اون به صورت انرژی در اختیار ما قرار داده شد . شما گفتید و ما نوشتیم . حرف به حرف به ما آموزش دادید استفاده ی درست از کلمات رو به ما آموزش دادید . خیلی وقتها درک میکردیم گاهی اوقاتم درک نمیکردیم . من مشتاق دانستن هستم . من مشتاق تغییر هستم حتی اگه تا آخر عمرم کلاس اول بمونم لذت میبرم و ادامه میدم و دوباره برمیگردم کلاس اول . این روند خلقته . تکرار و تکرار و تکرار . در هربار تکرار ما به نکات بهتری میرسیم و درک عمیقتری از این روند پیدا میکنیم .
شاید جالب باشه بدونیم ما چطور آفرینش جسم رو یاد گرفتیم . مگه میشه شخصی که فقط یکبار متولد میشه اینقدر دقیق عملکرد قلب و روح و مغز و رگها و استخوانها و …. رو بدونه . همین جسم ما نشون میده ما موجودات نو نیستیم ما بارها در روند خلقت قرار گرفتیم امتحان کردیم شکست خوردیم پیروز شدیم اونقدر انجام دادیم که ماهر شدیم .
این مهارت رو ما در زندگیهای گذشته یاد گرفتیم و یاد گرفتیم و دوباره برگشتیم کلاس اول . چیزی که هر کدوم از ما الان هستیم اینه که ما مجموعه ای از یک دانش بی انتها هستیم . این دانش بی انتها رو ما یاد گرفتیم تکرارش کردیم وگرنه ضمیر ناخوداگاه ما از کجا این آگاهی رو داره که اینقدر دقیق تمام فرایندهای جسم رو کنترل کنه بدون اینکه ما حتی گوشه ی خاطرمون از این همه روند آفرینش بترسه . ما اونقدر خودمون رو خلق کردیم که عادتمون شده . ما آفرینش رو آموختیم و آموختیم و تکرار کردیم که اینقدر عالی هر لحظه در حال خلق خودمون هستیم .
خدای من که چقدر این آگاهیها و خودشناسی و کشف حقیقت عمیقه و البته قابل درک .
واقعا اگه ما فقط یکبار اومده باشیم و حتی این مجموعه رو خداوند به ما داده باشه و او به ما آموخته باشه این همه مهارت رو که خودمون به دست آوردیم . قلب من از زمین و زمان هدایت نمیشه نیروی درونی خودم این مهارت رو به دست آورده . این مهارت از کجا اومد . اصلا میگیم خدا هم به ما این مهارت رو داده اما کسی که داره انجامش میده که خودم هستم توی همین کالبد وجودمه درست مثل همون تلویزیون فرستنده و مشاهده گر داره . من در وجودم نقطه ی ارسال دارم که نمایشگرش میشه جسمم و این انرژی بی نهایته و همیشه هست و از ازل بوده و تا ابد هست .
برای همینه یکی از باورهای ما اینه انسان ازلی و ابدیه . انسان هر لحظه در حال آموزشه . آموزش پذیر بودن جزء ویژگیهای طبیعی هر انسانه و وقتی یاد میگیریم اون وقت میبینیم عملکردمون چقدر عالیتر میشه . چقدر خلق داره زیباتر اتفاق میفته .
چقدر میتونیم این حروفی که خداوند به ما داده رو به شکل زیباتری کنار هم قرار بدیم تا یه متن زیبا بنویسیم .
لاغری فقط و فقط آموزشه و مهارته . ما حتی این مهارت رو هم بلدیم قبلا آموختیم منتها الان داریم به یاد میاریم که بلدیم . پس جمله ی اول این متن رو بازم میشه تغییر بدیم ما بلد بودیم اما یادمون رفته بود و حالا داریم به یاد میاریم .
ما لاغر شدن رو داریم به یاد میاریم و هرچقدر مرور این اگاهیها بیشتر بشه و گفتار ما هم که همین نوشته هامونه داره تغییر میکنه جسم ما هم که مجموعه ای از عملکرد عادت و چاقی هست تغییر میکنه .
چقدر زیباست این حرکت . واقعا باورهایی نظیر از بین رفتن و فنا اشتباهه . انرژی هرگز تموم نمیشه انرژی همیشه هست و فقط از شکلی به شکل دیگر در میاد . همونطور که فقط از ۳۲ حرف الفبا میشه بی نهایت متن خلق کرد از همین عناصر اولیه لاغری و بذرها میشه بی نهایت خلق آفرید . میتونیم این انرژی رو تغییر بدیم .
و اون قدر ماهر بشیم که مرحله به مرحله این روند رو کنترل کنیم تا اگه نادلخواه مینویسیم اصلاحش کنیم و به راحتی تغییر یک حرف که یک کلمه ی نادلخواه رو تبدیل به کلمه ی دلخواه می کنه ما نیز با تغییر یک فرمول به راحتی می تونیم عملکرد و دونه دونه عملکرد خودمون رو تغییر بدیم و اونقدر تکرار کنیم تا عادت کنیم که به شیوه ی جدید بنویسیم . به شیوه ی دلخواه عمل کنیم . به شیوه ی دلخواه زندگی کنیم .
تمام دوستانی که اینجا هستند روز اول ذهنشون پر از آگاهیهای چاق شونده ای بود که هر روز برای خودشون تکرار میکردند و چاقی رو به نمایش میزاشتن . همه ی ما اومدیم و آموختیم و به یاد آوردیم و ادامه دادیم و ادامه دادیم و داریم به مهارت میرسیم . ما در لاغری داریم ماهر میشیم و حتی این مهارت در وجود ما هست فقط داریم ازش استفاده می کنیم .
دقیقا تمام کلمات و فایلهای استاد کلام الله هست درست مثل قرآن که خداوند در قرآن میفرماید به یاد بیاورید ما هم داریم به یاد میاریم . پس هر چقدر بیشتر از این کلام الله استفاده کنیم و اون رو در زندگی روزمره ی خودمون به کار ببریم میتونیم زندگی قشنگتری رو خلق کنیم .
خدایا ازت سپاسگزارم
استاد ازتون بینهایت ممنونم
فاطمه ازت سپاسگزارم