افکار چاق کننده مهمترین عامل چاق شدن افراد است. این افکار در ذهن ناخودآگاه شکل می گیرند و باعث ایجاد جسم چاق برای صاحب خود می شوند.
اینکه ما تصمیم نگرفته ایم افکار چاق کننده را در ذهن ناخودآگاه خود ایجاد کنیم کاملا منطقی و پذیرفته است اما بی خبری ما در نتیجه نهایی تاثیری ندارد.
ذهن ناخودآگاه و چاقی
ذهن ناخودآگاه انسان توجهی به منبع ایجاد کننده افکار چاق کننده در خود ندارد و به هر طریق یا هر دلیلی انسان مجموعه افکار چاق کننده را در ذهن خود ایجاد کرده باشد نتیجه نهایی برای او چاقی خواهد بود.
حتما با من هم عقیده هستید که وقتی با چالشی در زندگی مواجه شویم اگر علت و روند ایجاد شدن آن را بدانیم به شکل ساده تر و بهتری می توانیم از آن عبور کنیم.
اضافه وزن در زندگی ما چالشی است که باید با آن مواجه شویم.
فرار کردن از چاقی و ترس از روبرو شدن با آن سبب برطرف شدن آن نمی شود بلکه مواجه شدن با چاقی و به دنبال راهکار صحیح برای برخورد با این چالش بودن می تواند سبب رهایی ما از وضعیت فعلی و تغییر وضعیت جسم ما از چاق به لاغر شود.
وقتی ما از علت چاقی خود به ویژه تاثیر افکار چاق کننده در چاقی و چگونگی چاق شدن خود اطلاع پیدا کنیم خیلی بهتر و راحت تر می توانیم برای لاغر شدن اقدام کنیم.
انبوهی از اطلاعات درباره چاق شدن از طریق شنیده ها و دیده ها وارد ذهن انسان می شود. تکرار شدن ورودی های یکسان باعث ایجاد نگرش و انتظار در فرد می شود.
شکل گیری انتظار در انسان باعث فعال شدن ذهن ناخودآگاه برای هدایت فرد به سمت انتظارش می شود.
نحوه دریافت اطلاعات درباره چاقی
اطلاعات و آگاهی درباره چاقی از طریق مختلف می تواند وارد ذهن ما شود. دلیل اینکه بسیاری از افراد حتی پزشکان و محققان عقیده دارند چاقی ارثی است این است که افراد که در خانواده های چاق متولد میشوند در معرض دریافت آگاهی درباره چاقی هستند و دلیل چاق شدن آنها ایجاد نگرش و انتظار چاقی در ذهن به دلیل ورود اطلاعات است نه ارثی بودن چاقی بنابراین توجه به نحوه ورود اطلاعات به ذهن به درک بهتر چرایی چاق شدن کمک می کند.
اطلاعات از طریق مختلف وارد ذهن می شوند که برخی از آن به شرح زیر است:
- زندگی کردن در خانواده ای که برخی از افراد آن چاق باشند سبب می شود به طور مداوم اطلاعات درباره چاقی شنیده و دیده شود. و از افکار چاق کننده ای که در ذهن آنها مرور می شود مطلع شویم.
- دوستی با افرادی که اضافه وزن دارند سبب می شود اطلاعات درباره چاقی وارد ذهن شود و خیلی سریع نحوه مرور شدن افکار چاق کننده در ذهن را می آموزیم.
- دریافت اگاهی از رسانه ها درباره چاقی و خطر ابتلا به چاقی یا عوارض آن یا بهر طریقی که توجه ما را سمت چاقی ببرد باعث ورود اطلاعات درباره چاقی به ذهن می شود.
- شنیدن توصیه پزشک درباره خطر مبتلا شدن به چاقی به دلیل مصرف دارو یا مبتلاش شدن به بیماری مانند تیروئید و … باعث شکل گیری افکار چاق کننده در ذهن می شود.
- دریافت اطلاعات درباره ضرورت مصرف برخی از مواد غذایی یا تاثیر مواد غذایی بر بدن و هر نوع اطلاعاتی که باعث ایجاد انتظار روبرو شدن با آن شرایط را در ذهن ما ایجاد کند.
- دریافت اطلاعات درباره عملکرد سیستم بدن که سبب شود تصور کنید جز گروه خاصی هستید که در معرض چاق شدن می باشید.
دریافت اطلاعات از طریق های مختلف انجام می شود و در نهایت باعث ایجاد نگرش و انتظار چاق شدن در ذهن ناخودآگاه شده و پس از آن پروسه تغییر رفتار و تمایلات و نحوه فکر کردن شخص تغییر می کند و جسم به وضعیت چاق مبتلا می شود.
توجه به این نکته ضروری است که پس از ایجاد نگرش و انتظار تغییر در سطح افکار و سپس رفتار افراد ایجاد می شود.
وقتی انتظار چاقی در ما شکل بگیرد به مرور افکاری بر مبنای ترس از چاق شدن و یا حتی علاقه به چاق شدن برای افرادی که بخاطر وضعیت جسمانی خود سرزنش می شوند ایجاد می شود.
مرور افکار درباره ترس یا علاقه به چاقی به مرور باعث ایجاد رفتارهای جدید در فرد می شود و نتیجه تغییر افکار و رفتار تغییر جسم و تمام جنبه های زندگی خواهد بود.
آگاهی از چگونه چاق شدن
مسیر چاق شدن برای همه افراد مشابه هم است و شما به سادگی میتوانید منطبق بودن مسیر چاقی خود با طریق اعلام شده تایید کنید.
مسیر همه ما برای چاق شدن به شکل زیر است:
ورود افکار چاق کننده به ذهن = شکل گیری انتظار چاقی = مرور افکار چاق کننده = ایجاد رفتارهای چاق کننده = چاق شدن
افکار چاق کننده تبدیل می شود به انتظار، گفتار و احساس و سپس در جسم ما خودش را به شکل چاقی نشان می دهد.
این پروسه ای است که همه ما برای چاق شدن طی کرده ایم و جالب است که همه روش های لاغری در جهان برای لاغر شدن از قدم آخر شروعی می کنند که فشار وارد کردن به جسم چاق از طریق برنامه رژیمی و ورزش کردن است.
به این دلیل که پروسه چاق شدن از ایجاد افکار چاق کننده شروع شده و به چاقی ختم می شود پروسه لاغری هم باید از ایجاد افکار لاغر کننده شروع شده و با طی مراحل ذکر شده به لاغری جسم منتهی شود.
چاقی از جسم شروع نشده است که بتوان با فشار وارد کردن به جسم لاغر شد.
برای لاغر شدن باید همان مسیری که سبب چاق شدن ما شده است را طی کنیم و آن مسیر تغییر افکار چاق کننده به افکار لاغر کننده و سپس تغییر انتظار چاقی به لاغری و بعد از آن تبدیل گفتار چاق کننده به لاغر کننده و در ادامه تغییر رفتار و عادت های چاق کننده به لاغر کننده و در نهایت تغییر جسم از وضعیت چاق به لاغر است.
البته قسمت آخر به صورت خودبخودی صورت می گیرد و ما در این مرحله دخالتی نداریم.
خواندن نوشته مریم عزیز در بخش نظرات این فایل که به گسترش آگاهی در ذهن ما کمک می کند:
تاثیر افکار چاق کننده بر جسم
“من هم مثل همه از طریق مرور افکار چاق کننده به چاقی خیلی فکر می کردم و همیشه فکر چاق شدن بیشتر بودم.
هر بار که روی ترازو می رفتم حتما عدد بالاتر از قبل رو می دیدم و غم و اندوه تمام وجودم رو می گرفت که حالا چیکار کنم بازم چاق تر شدم.
چرا اصلا من همت نمی کنم یه فکر اساسی برای خودم بکنم با اینکه خیلی از کارها رو انجام دادم برای لاغر شدنم اما خوب این افکار بود که چرا کاری برای لاغر شدن انجام نمیدم.
- هر بار بعد از غذا خوردن عذاب وجدان بود که به سراغم می اومد که: وای من دوباره نتونستم کم بخورم و حتما دوباره چاق میشم.
- وای ته دیگ سر سفره خیلی چاق میکنه اما خوب ازش نمیشه گذشت می خوردم اما بازم فکر این رو می کردم که چاق تر میشم.
- وقتی صبحها دیر از خواب پامیشدم میگفتم وای من چقدر کم تحرکم حتما چاق تر میشم این کم تحرکی و خوابیدن منو چاق کرده.
- هر بار وقتی می خواستم غذا بخورم با استرس که نکنه حالا کسی بهم بگه کمتر بخور یا رژیم بگیر با استرس کامل غذا رو در حد خفگی میخوردم.
و اینها همه و همه افکار چاق کننده من بود و بعد از آن صحبت کردن با بقیه دوستام یا فامیل که وای ما چقدر چاقیم، ما که چیزی نمی خوریم بعضی ها دوبرابر ما میخورن ماشانس نداریم، چاق شدن ما به خاطر تیروئیدمون هست، ما ژنتیکمون چاقیه، به خاطر اینه که تحرک نداریم، ورزش نمی کنیم.
درباره انواع افکار چاق کننده با همدیگه صحبت می کردیم.
هر کاری کردیم فایده نداره، رژیم گرفتیم فایده نداره، هیچ لباسی بهمون نمیخوره، لباس سایزمون گیر نمیاد، شانس نداریم بعضیها یه هیکلهای خوشکلی دارن و فلان لباس زیبا رو میپوشن و……
و همه این تجزیه تحلیل ها رو هر روز و هر روز با بقیه کارشناسی می کردیم و در موردش حرف میزدیم و حال خودمون رو خراب میکردم و نمی دونستیم که در حال تقویت افکار چاق کننده هستیم و هر بار هم با همه رژیمها و ورزشها و فشارهایی که به جسم خودم وارد میکردم چاق تر وچاق تر میشدیم.
به این نتیجه رسیده بودم که هیچ راهی ندارم جز پیکر تراشی و شدیدا دنبالش بودم تا اینکه با استاد روشن آشنا شدم.
صحبتهاش به دلم نشست، دیدم حرفهاش درسته و از دل برمیاد و به دل میشینه.
گفتم امتحانش می کنم و چند روز فایلهای رایگان رو گوش دادم تصمیم نهایی رو گرفتم و در دوره ورود به سرزمین لاغرها شرکت کردم.
اوایل فقط فایل گوش میکردم و مثل همیشه هم تا حد خفگی می خوردم با این تفاوت که دیگه الان ترس نداشتم.
همسرم بهم میگفت آخه مگه میشه تو انقدر میخوری چطوری میخوای لاغر شی مگه میشه!
من فقط ازش خواهش کردم بهش گفتم بهم استرس وارد نکن منو به حال خودم بگذار، کاری به کارم نداشته باش و اصلا در مورد چاقی و لاغری باهام حرف نزن و چند ماه بهم فرصت بده و خداروشکر که اون هم قبول کرد و خدایی تا همین الان که حدود ۸ ماه از دوره رو میگذرونم دیگه بهم حرفی نزد.
بعد از مدتی که به فایلها گوش دادم دیدم انگار رفتارم رو دوست ندارم، رفتارم با چیزهایی که دارم توی ذهنم ذخیره میکنم هماهنگ نیست، دچار دوگانگی شده بودم. به استاد پیام دادم گفتم استاد می فهمم لهم کمک کن و استاد به من گفت فقط ادامه بده و من ادامه دادم.
کم کم دیدم میلی به خوردن هله هوله ندارم.
چیزهایی که خوردنش قبلا به وجودم بسته بود رو دیگه میلی بهش نداشتم.
غذا خوردنم داشت تغییر می کرد دیگه الان خوردنم تا حد خفگی نبود سیری رو با فشار شکم حس نمی کردم. قبل از اینکه به فشار برسم یه پیامی رو از توی ذهنم می شنیدم که بهم دستور استپ میداد و کم کم روی این پیام کار کردم تا قوی و قویتر شد و خیلی خوب خوردنم تغییر کرد .
و من خیلی خیلی توی خوردنم تغییر ایجاد شد و خیلی امیدوار شدم به لاغری و شروع کردم با خودم در موردش حرف بزنم چون کسی نبود و اوایل هم من ار کاری میکردم نمی تونستم به خودم بقبولونم که توی سایت تمریناتم رو بنویسم اما نظرات بچه ها رو میخوندم.
تمرینهای خودم رو می نوشتم و برای خودم تکرار میکردم. تا اینکه دیدم وقتی راه میرم کفشم از پام داره در میاد.
موقع ظرف شستن انگشترم از دستم در میاد خوشحال بودم به استاد پیام دادم و گفتم من دارم نشانه ها رو در خودم میبینم و خوشحالم و استاد بهم تبریک گفت و برام نوشت تو الان نشانه نمی بینی تو در روند لاغری قرارگرفتی.
و من ادامه دادم و ادامه دادم و البته بارها در مسیر ناامید شدم اما نگذاشتم که طول بکشه و خیلی زود به مسیر بر می گشتم و یا از استاد کمک میگرفتم تا به مسیر برگردم.
و این روند رو ادامه دادم و تا الان خیلی عالی متناسب شده ام و از رفتار خودم و از تغییرات جسمم راضی و خوشحال هستم و وقتی افکار چاق کننده رو با فایلهای استاد عوض کردم، حرف زدنم عوض شد و در پس اون جسمم هم عوض شد و خیلی خوشحالم”
در توضیحات فایل آموزشی تبدیل افکار چاق کننده به چاقی به وضوح در این باره توضح داده شده است و ایمان دارم دوستانی که از این آگاهی استفاده کنند و متعهد باشند به آنچه در این فایل گفته شده عمل کنند مطمئنا نتایج عالی خواهند گرفت.
✍️ تمرین آموزشی 📖
برای انجام عالی تمرین مربوط به جلسه آموزشی مرور افکار چاق کننده توصیه می شود محتوای نوشتاری را با دقت مطالعه کنید، سپس ویدیوی آموزشی را با تمرکز بالا تماشا کنید و سپس به سوالات مطرح شده درباره شناسایی و اصلاح افکار چاق کننده در بخش نظرات به شکل انشایی پاسخ دهید.
- نگرش شما درباره تاثیر افکار چاق کننده در وضعیت جسمی فعلی خود چیست؟
با توجه به توضیحات محتوای نوشتاری درباره چگونگی شکل گیری و تبدیل افکار چاق کننده به جسم چاق به سوالات زیر به شکل شرح انشایی پاسخ دهید.
- نظر شما درباره در معرض افکار چاقی قرار گرفتن و ورود اطلاعات درباره چاقی در ذهنتان چیست؟
- انتظار چاقی یا چاق تر شدن به چه شکل در شما ایجاد شده است؟ مراحل را شرح دهید.
- پروسه چاق شدن خودتان را به شکل داستان شرح دهید که چه پروسه ای را طی کرده اید.
- به نظر شما چرا استفاده از روش های مرسوم لاغری منجر به لاغر شدن همیشگی نمی شود؟
- با آگاهی که از محتوای نوشتاری و ویدیوی آموزشی کسب کردید پروسه چاق شدن از به شکل مرحله به مرحله شرح دهید.
- لاغری با ذهن چگونه به شما کمک می کند تا پروسه لاغر شدن ار از سطه افکار شروع کرده و تا سطح جسم ادامه دهید.
- از محتوای ویدیوی آموزشی برای خود تمرین ایجاد کرده و در بخش نظرات تمرینی که باید انجام دهید را بنویسید.
منتظر خواندن نوشته های شما هستم
همراه همشگی شما: رضا عطارروشن
امتیاز 4.15 از 53 رای
با دیگران به اشتراک بگذارید تا امتیاز بگیرید!
چه تشبیه کارسازی واقعا.استاد چقدر فامیلیتون برازندتونه واقعا روشن توضیح میدید منکه هزار بارم این فایل گوش بدم بازهم برام کمه اینقدر که آگاهی منتقل میشه از این گفتار واقعا…از چند روز پیش که فایل باورهای نگهبانو تکرار کردیم انگاری ی آپشن به من اضافه شده که سریع آنالیز میکنم افکارمو البته قبلا هم از این کارا میکردم ولی عموما نتیجه اش سرکوب و سرزنش حس بدبختی و کاسه ی چه کنم بود که دقیقا یادمه از بچگی مامانم هی بهم میگفت ایشالله کاسه چه کنم دستت بگیری.واقعا چرا ی مادر باید به ی بچه ۷/۸ساله یا اصلا نه ۱۵/۱۶ساله در مواقع عصبانیت اینو بگه..من دقیقا امروز هم داشت صحبت های دکتر هولاکوییو راجع به شکل گیری شخصیت انسان گوش میدادم.ایشون هم دقیقا موازی با آموزه های ما میگفت شخصیت و عزت نفس انسان کلا از ۲تا ۸سالگی شکل میگره که عملا از ۸تا ۱۸سالگی فرد نمیتونه چیزیو عوض کنه چون اصلا خودش هم خودشو نمیشناسه و بعد از ۱۸سالگی باید شروع کنه به خود سازی چون اکثر ما ایرانیها از جمله خود من آسیب های زیادی تو خانواده دیدیم ..همینکه تو هیچی نمیشی،حیف پول،حیف نون،و برای من که خیلی هم شدیدتر بود چون الان میفهمم من ی مادر افسرده،مریض و چاق داشتم که اصلا خودش زندگی نمیکرد که بخواد یا بتونه به ی بچه زندگی یاد بده یا نه حتی بخواد تخریبش نکنه.و چون همیشه سنگ از دیوار کوتاه تر راههتر شیشه میشکنه.سالها تمام حرصها و تخریبات شخصیتیشو در خالی میکرد جوری که من حتی الان تصور مادر شدن خودمو نمیدونم بکنم چه برسه واقعا بچه دارشم با اینکه ۳۴سالمه و حتی شرایط مناسبی برای بچه داشتن دارمو ولی اصلا فکرشم اذیتم میکنه.نمیدونم واقعا نوشتن افکار با اینکه ربط غیر مستقیم با موضوع فایل داره درسته با نه؟استاد عزیزم اگر اشتباه لطفا بهم گوشزد کنید که سعی در تغییرش کنم ،چون قاعدتا من چون هم تکرارو انجام میدم هم دوره پاکسازیو دارم و کلا اعم روزم به تکرار فایل میگذره واقعا برداشت کلیمو مینویسم و یادم نمیمونه که در کدوم قسمت راجع به چی جدا جدا بنویسم.خلاصه با تموم این صحبتها امروز فکر میکنمی باور قوی در ذهنمو که گم شده بود ولی داشت کار میکردو پیدا کردم که همون کاسه ی چه کنم.ومن چون باورهام و افکار نسبت به چاقی نهادینه و کلا عمر طولانی داشت این باور چه کنم دقیقا هرروز صبح با من بیدار میشد و میگفت چه کنیم با این همه چاقی .دقیقا چون من بهش قدرت داده بودم مادرم کاشت منم هرروز آبش دادم و نتیجه شد چاقی دقیقا گفتار اون،پندار من،رفتارمن،در نتیجه جسم من .و جالبه من همیشه برای همه چیز راه حل داشتم و هیچ وقت در سختترین شرایط شکست نخوردم الای چاقی و حتی واسه چاقیم تمام راه حلهای ممکن از قرص و دارو تا عملو انجام داده بودم و میدونستم ولی هیچ کدوم کارساز نبود چون ذهن من چاق بود و تماااام..واقعا چاقی من یکی به ی دلیل و دودلیل ختم نمیشه ولی منم خیلی خوب میتونم واکاوی کنم این مسئله رو .امروز با اینکه این یاداوری تلخ گذشته آزارم داد و منفی بافم هی دوباره گفت بابا بگیر بشین خونه تو رو چه به ورزش کردن ،تورو چه به تحرک و دقیقا همون موقع نفس تنگی من هم عود کرد ولی با اینکه اینقدر مانع سر راهم بود فرشته که چند وقت بود خیلی ضعیف شده بود گفت ببین چی میتونه حالتو خوب کنه و حس رضایت بهت بده وقتی شب داشتی به روزت فکر میکردی.و همین شد که من رفتم ورزش و دقیقا عالی ورزش کردم و لذت بردم و تمام ۳راه تا باشگاه و برگشت و تایم ورزش دوره پاکسازی تو گوشم بود و دقیقا درلحظه برگشتن یهو متوجه شدم که من دیگه واقعا از دیدن آدم های متناسب با بدنهای زیبا حسرت نمیخورم و چشمو برنمیگردونم در صورتی قشنگ با نگاه تحسین به راحتی و بی ترس نگاشون میکردم و ناخودآگاه لبخند میزدم .این حرکت فوق العاده بود من در این ۲۵سالی که چاق بودم و کلا درگیر چاقی تا الان ی همچین چیزی از خودم ندیده بودم و جالبتر اینکه ی قاشق ته بشقابم از ناهارمو مونده بود حتی کمتر از ی قاشق ولی نتونستم بخورم و ریختمش دور .اینجوری دارم تغییر میکنم و معلومه که هر روز افکارم قویتر میشه که نتیجش به به جسم زیبا و لاغره❤️❤️❤️آفرین به من ،آفرین به استادم???
خیلی ممنون استاد از توضیحاتتون.واقعا خسته نباشید که اینقدر با حوصله و مسئولیت راهنمایی میکنید???
خیلی ممنون استاد از توضیحاتتون.واقعا خسته نباشید که اینقدر با حوصله و مسئولیت راهنمایی میکنید???
چه حس خوبی میده وقتی دوست ندیده ایی داری که میدونی اونم راهش با تو یکیه و حرفتو خوب میفهمه❤️همراه و همسفر خوب همیشه حال خوب میده به آدم.مرسی که انرژی میدی بهم و منم مطمئنم که شادی و موفقیت سهم آدمایی مثل من وشماست که دراین مسیر باهمیم.??