افکار چاق کننده مهمترین عامل چاق شدن افراد است. این افکار در ذهن ناخودآگاه شکل می گیرند و باعث ایجاد جسم چاق برای صاحب خود می شوند.
اینکه ما تصمیم نگرفته ایم افکار چاق کننده را در ذهن ناخودآگاه خود ایجاد کنیم کاملا منطقی و پذیرفته است اما بی خبری ما در نتیجه نهایی تاثیری ندارد.
ذهن ناخودآگاه و چاقی
ذهن ناخودآگاه انسان توجهی به منبع ایجاد کننده افکار چاق کننده در خود ندارد و به هر طریق یا هر دلیلی انسان مجموعه افکار چاق کننده را در ذهن خود ایجاد کرده باشد نتیجه نهایی برای او چاقی خواهد بود.
حتما با من هم عقیده هستید که وقتی با چالشی در زندگی مواجه شویم اگر علت و روند ایجاد شدن آن را بدانیم به شکل ساده تر و بهتری می توانیم از آن عبور کنیم.
اضافه وزن در زندگی ما چالشی است که باید با آن مواجه شویم.
فرار کردن از چاقی و ترس از روبرو شدن با آن سبب برطرف شدن آن نمی شود بلکه مواجه شدن با چاقی و به دنبال راهکار صحیح برای برخورد با این چالش بودن می تواند سبب رهایی ما از وضعیت فعلی و تغییر وضعیت جسم ما از چاق به لاغر شود.
وقتی ما از علت چاقی خود به ویژه تاثیر افکار چاق کننده در چاقی و چگونگی چاق شدن خود اطلاع پیدا کنیم خیلی بهتر و راحت تر می توانیم برای لاغر شدن اقدام کنیم.
انبوهی از اطلاعات درباره چاق شدن از طریق شنیده ها و دیده ها وارد ذهن انسان می شود. تکرار شدن ورودی های یکسان باعث ایجاد نگرش و انتظار در فرد می شود.
شکل گیری انتظار در انسان باعث فعال شدن ذهن ناخودآگاه برای هدایت فرد به سمت انتظارش می شود.
نحوه دریافت اطلاعات درباره چاقی
اطلاعات و آگاهی درباره چاقی از طریق مختلف می تواند وارد ذهن ما شود. دلیل اینکه بسیاری از افراد حتی پزشکان و محققان عقیده دارند چاقی ارثی است این است که افراد که در خانواده های چاق متولد میشوند در معرض دریافت آگاهی درباره چاقی هستند و دلیل چاق شدن آنها ایجاد نگرش و انتظار چاقی در ذهن به دلیل ورود اطلاعات است نه ارثی بودن چاقی بنابراین توجه به نحوه ورود اطلاعات به ذهن به درک بهتر چرایی چاق شدن کمک می کند.
اطلاعات از طریق مختلف وارد ذهن می شوند که برخی از آن به شرح زیر است:
- زندگی کردن در خانواده ای که برخی از افراد آن چاق باشند سبب می شود به طور مداوم اطلاعات درباره چاقی شنیده و دیده شود. و از افکار چاق کننده ای که در ذهن آنها مرور می شود مطلع شویم.
- دوستی با افرادی که اضافه وزن دارند سبب می شود اطلاعات درباره چاقی وارد ذهن شود و خیلی سریع نحوه مرور شدن افکار چاق کننده در ذهن را می آموزیم.
- دریافت اگاهی از رسانه ها درباره چاقی و خطر ابتلا به چاقی یا عوارض آن یا بهر طریقی که توجه ما را سمت چاقی ببرد باعث ورود اطلاعات درباره چاقی به ذهن می شود.
- شنیدن توصیه پزشک درباره خطر مبتلا شدن به چاقی به دلیل مصرف دارو یا مبتلاش شدن به بیماری مانند تیروئید و … باعث شکل گیری افکار چاق کننده در ذهن می شود.
- دریافت اطلاعات درباره ضرورت مصرف برخی از مواد غذایی یا تاثیر مواد غذایی بر بدن و هر نوع اطلاعاتی که باعث ایجاد انتظار روبرو شدن با آن شرایط را در ذهن ما ایجاد کند.
- دریافت اطلاعات درباره عملکرد سیستم بدن که سبب شود تصور کنید جز گروه خاصی هستید که در معرض چاق شدن می باشید.
دریافت اطلاعات از طریق های مختلف انجام می شود و در نهایت باعث ایجاد نگرش و انتظار چاق شدن در ذهن ناخودآگاه شده و پس از آن پروسه تغییر رفتار و تمایلات و نحوه فکر کردن شخص تغییر می کند و جسم به وضعیت چاق مبتلا می شود.
توجه به این نکته ضروری است که پس از ایجاد نگرش و انتظار تغییر در سطح افکار و سپس رفتار افراد ایجاد می شود.
وقتی انتظار چاقی در ما شکل بگیرد به مرور افکاری بر مبنای ترس از چاق شدن و یا حتی علاقه به چاق شدن برای افرادی که بخاطر وضعیت جسمانی خود سرزنش می شوند ایجاد می شود.
مرور افکار درباره ترس یا علاقه به چاقی به مرور باعث ایجاد رفتارهای جدید در فرد می شود و نتیجه تغییر افکار و رفتار تغییر جسم و تمام جنبه های زندگی خواهد بود.
آگاهی از چگونه چاق شدن
مسیر چاق شدن برای همه افراد مشابه هم است و شما به سادگی میتوانید منطبق بودن مسیر چاقی خود با طریق اعلام شده تایید کنید.
مسیر همه ما برای چاق شدن به شکل زیر است:
ورود افکار چاق کننده به ذهن = شکل گیری انتظار چاقی = مرور افکار چاق کننده = ایجاد رفتارهای چاق کننده = چاق شدن
افکار چاق کننده تبدیل می شود به انتظار، گفتار و احساس و سپس در جسم ما خودش را به شکل چاقی نشان می دهد.
این پروسه ای است که همه ما برای چاق شدن طی کرده ایم و جالب است که همه روش های لاغری در جهان برای لاغر شدن از قدم آخر شروعی می کنند که فشار وارد کردن به جسم چاق از طریق برنامه رژیمی و ورزش کردن است.
به این دلیل که پروسه چاق شدن از ایجاد افکار چاق کننده شروع شده و به چاقی ختم می شود پروسه لاغری هم باید از ایجاد افکار لاغر کننده شروع شده و با طی مراحل ذکر شده به لاغری جسم منتهی شود.
چاقی از جسم شروع نشده است که بتوان با فشار وارد کردن به جسم لاغر شد.
برای لاغر شدن باید همان مسیری که سبب چاق شدن ما شده است را طی کنیم و آن مسیر تغییر افکار چاق کننده به افکار لاغر کننده و سپس تغییر انتظار چاقی به لاغری و بعد از آن تبدیل گفتار چاق کننده به لاغر کننده و در ادامه تغییر رفتار و عادت های چاق کننده به لاغر کننده و در نهایت تغییر جسم از وضعیت چاق به لاغر است.
البته قسمت آخر به صورت خودبخودی صورت می گیرد و ما در این مرحله دخالتی نداریم.
خواندن نوشته مریم عزیز در بخش نظرات این فایل که به گسترش آگاهی در ذهن ما کمک می کند:
تاثیر افکار چاق کننده بر جسم
“من هم مثل همه از طریق مرور افکار چاق کننده به چاقی خیلی فکر می کردم و همیشه فکر چاق شدن بیشتر بودم.
هر بار که روی ترازو می رفتم حتما عدد بالاتر از قبل رو می دیدم و غم و اندوه تمام وجودم رو می گرفت که حالا چیکار کنم بازم چاق تر شدم.
چرا اصلا من همت نمی کنم یه فکر اساسی برای خودم بکنم با اینکه خیلی از کارها رو انجام دادم برای لاغر شدنم اما خوب این افکار بود که چرا کاری برای لاغر شدن انجام نمیدم.
- هر بار بعد از غذا خوردن عذاب وجدان بود که به سراغم می اومد که: وای من دوباره نتونستم کم بخورم و حتما دوباره چاق میشم.
- وای ته دیگ سر سفره خیلی چاق میکنه اما خوب ازش نمیشه گذشت می خوردم اما بازم فکر این رو می کردم که چاق تر میشم.
- وقتی صبحها دیر از خواب پامیشدم میگفتم وای من چقدر کم تحرکم حتما چاق تر میشم این کم تحرکی و خوابیدن منو چاق کرده.
- هر بار وقتی می خواستم غذا بخورم با استرس که نکنه حالا کسی بهم بگه کمتر بخور یا رژیم بگیر با استرس کامل غذا رو در حد خفگی میخوردم.
و اینها همه و همه افکار چاق کننده من بود و بعد از آن صحبت کردن با بقیه دوستام یا فامیل که وای ما چقدر چاقیم، ما که چیزی نمی خوریم بعضی ها دوبرابر ما میخورن ماشانس نداریم، چاق شدن ما به خاطر تیروئیدمون هست، ما ژنتیکمون چاقیه، به خاطر اینه که تحرک نداریم، ورزش نمی کنیم.
درباره انواع افکار چاق کننده با همدیگه صحبت می کردیم.
هر کاری کردیم فایده نداره، رژیم گرفتیم فایده نداره، هیچ لباسی بهمون نمیخوره، لباس سایزمون گیر نمیاد، شانس نداریم بعضیها یه هیکلهای خوشکلی دارن و فلان لباس زیبا رو میپوشن و……
و همه این تجزیه تحلیل ها رو هر روز و هر روز با بقیه کارشناسی می کردیم و در موردش حرف میزدیم و حال خودمون رو خراب میکردم و نمی دونستیم که در حال تقویت افکار چاق کننده هستیم و هر بار هم با همه رژیمها و ورزشها و فشارهایی که به جسم خودم وارد میکردم چاق تر وچاق تر میشدیم.
به این نتیجه رسیده بودم که هیچ راهی ندارم جز پیکر تراشی و شدیدا دنبالش بودم تا اینکه با استاد روشن آشنا شدم.
صحبتهاش به دلم نشست، دیدم حرفهاش درسته و از دل برمیاد و به دل میشینه.
گفتم امتحانش می کنم و چند روز فایلهای رایگان رو گوش دادم تصمیم نهایی رو گرفتم و در دوره ورود به سرزمین لاغرها شرکت کردم.
اوایل فقط فایل گوش میکردم و مثل همیشه هم تا حد خفگی می خوردم با این تفاوت که دیگه الان ترس نداشتم.
همسرم بهم میگفت آخه مگه میشه تو انقدر میخوری چطوری میخوای لاغر شی مگه میشه!
من فقط ازش خواهش کردم بهش گفتم بهم استرس وارد نکن منو به حال خودم بگذار، کاری به کارم نداشته باش و اصلا در مورد چاقی و لاغری باهام حرف نزن و چند ماه بهم فرصت بده و خداروشکر که اون هم قبول کرد و خدایی تا همین الان که حدود ۸ ماه از دوره رو میگذرونم دیگه بهم حرفی نزد.
بعد از مدتی که به فایلها گوش دادم دیدم انگار رفتارم رو دوست ندارم، رفتارم با چیزهایی که دارم توی ذهنم ذخیره میکنم هماهنگ نیست، دچار دوگانگی شده بودم. به استاد پیام دادم گفتم استاد می فهمم لهم کمک کن و استاد به من گفت فقط ادامه بده و من ادامه دادم.
کم کم دیدم میلی به خوردن هله هوله ندارم.
چیزهایی که خوردنش قبلا به وجودم بسته بود رو دیگه میلی بهش نداشتم.
غذا خوردنم داشت تغییر می کرد دیگه الان خوردنم تا حد خفگی نبود سیری رو با فشار شکم حس نمی کردم. قبل از اینکه به فشار برسم یه پیامی رو از توی ذهنم می شنیدم که بهم دستور استپ میداد و کم کم روی این پیام کار کردم تا قوی و قویتر شد و خیلی خوب خوردنم تغییر کرد .
و من خیلی خیلی توی خوردنم تغییر ایجاد شد و خیلی امیدوار شدم به لاغری و شروع کردم با خودم در موردش حرف بزنم چون کسی نبود و اوایل هم من ار کاری میکردم نمی تونستم به خودم بقبولونم که توی سایت تمریناتم رو بنویسم اما نظرات بچه ها رو میخوندم.
تمرینهای خودم رو می نوشتم و برای خودم تکرار میکردم. تا اینکه دیدم وقتی راه میرم کفشم از پام داره در میاد.
موقع ظرف شستن انگشترم از دستم در میاد خوشحال بودم به استاد پیام دادم و گفتم من دارم نشانه ها رو در خودم میبینم و خوشحالم و استاد بهم تبریک گفت و برام نوشت تو الان نشانه نمی بینی تو در روند لاغری قرارگرفتی.
و من ادامه دادم و ادامه دادم و البته بارها در مسیر ناامید شدم اما نگذاشتم که طول بکشه و خیلی زود به مسیر بر می گشتم و یا از استاد کمک میگرفتم تا به مسیر برگردم.
و این روند رو ادامه دادم و تا الان خیلی عالی متناسب شده ام و از رفتار خودم و از تغییرات جسمم راضی و خوشحال هستم و وقتی افکار چاق کننده رو با فایلهای استاد عوض کردم، حرف زدنم عوض شد و در پس اون جسمم هم عوض شد و خیلی خوشحالم”
در توضیحات فایل آموزشی تبدیل افکار چاق کننده به چاقی به وضوح در این باره توضح داده شده است و ایمان دارم دوستانی که از این آگاهی استفاده کنند و متعهد باشند به آنچه در این فایل گفته شده عمل کنند مطمئنا نتایج عالی خواهند گرفت.
✍️ تمرین آموزشی 📖
برای انجام عالی تمرین مربوط به جلسه آموزشی مرور افکار چاق کننده توصیه می شود محتوای نوشتاری را با دقت مطالعه کنید، سپس ویدیوی آموزشی را با تمرکز بالا تماشا کنید و سپس به سوالات مطرح شده درباره شناسایی و اصلاح افکار چاق کننده در بخش نظرات به شکل انشایی پاسخ دهید.
- نگرش شما درباره تاثیر افکار چاق کننده در وضعیت جسمی فعلی خود چیست؟
با توجه به توضیحات محتوای نوشتاری درباره چگونگی شکل گیری و تبدیل افکار چاق کننده به جسم چاق به سوالات زیر به شکل شرح انشایی پاسخ دهید.
- نظر شما درباره در معرض افکار چاقی قرار گرفتن و ورود اطلاعات درباره چاقی در ذهنتان چیست؟
- انتظار چاقی یا چاق تر شدن به چه شکل در شما ایجاد شده است؟ مراحل را شرح دهید.
- پروسه چاق شدن خودتان را به شکل داستان شرح دهید که چه پروسه ای را طی کرده اید.
- به نظر شما چرا استفاده از روش های مرسوم لاغری منجر به لاغر شدن همیشگی نمی شود؟
- با آگاهی که از محتوای نوشتاری و ویدیوی آموزشی کسب کردید پروسه چاق شدن از به شکل مرحله به مرحله شرح دهید.
- لاغری با ذهن چگونه به شما کمک می کند تا پروسه لاغر شدن ار از سطه افکار شروع کرده و تا سطح جسم ادامه دهید.
- از محتوای ویدیوی آموزشی برای خود تمرین ایجاد کرده و در بخش نظرات تمرینی که باید انجام دهید را بنویسید.
منتظر خواندن نوشته های شما هستم
همراه همشگی شما: رضا عطارروشن
امتیاز 4.15 از 53 رای
با دیگران به اشتراک بگذارید تا امتیاز بگیرید!
سلام و درود .
روند چاقی در من :
توجه به چاقی در اطرافیان
بد اومدن از چاقی اونها
ترس از چاق شدن خودم
عدم توانایی خودم در مقابل چاقی و دادن قدرت دست چاقی
رنج از نخوردن غذا
رنج از خوردنهای زیادی
استفاده از روشهای جسمی برای کاهش وزن و رسیدن به باور سخت بودن لاغری .
مدت زمان چاق بودن
هر چی زمان بیشتر میگذشت و من چاقی رو بیشتر میدیدم بیشتر ازش بدم می اومد و اون رو برای خودم بزرگتر میکردم .
توجه به جسم چاق نه به افکار چاق
حالا هر چقدر بیشتر رنج میکشیدم از چاقی برای اینکه به ایمنی برسم دنبال لذت بودم و چون خوردن برای من لذته حالا برای فرار از ترسها و تنفرها و رنجهایی که کشیدم به غذا پناه میبرم و برای خودم بتش کردم . و اتفاقا کاش فقط به همین پناه بردن بسنده میکردم بعد از اینکه با خوردن خودمو آروم میکردم حالا بعدش سرزنش میکردم خودمو که چرا خوردم و دوباره با تحقیر کردن خودم رو نیازمند به غذا می کردم .
علت اصلی همه ی این چاقی ها خودم هستم .
من خودم خودم رو چاق کردم .
و چقدر قشنگ روند چاقی رو انجام دادم .
حالا روند لاغری
اول باید بپذیرم چنین شرایطی رو خودم خلقش کردم .
بعد بپذیرم که میتونم تغییرش بدم .
بعد بپذیرم که راه درست لاغر شدن رو پیدا کردم .
بعد کم کم سعی کنم کارهایی که بهم حس چاقی میده انجام ندم .
چطور ؟ با تصویر سازی نکردنش .
بزرگترین چیزی که به من حس چاقی میده پرخوری هست . یعنی خوردن موقع سیری .
حالا عوامل ایجاد کننده ی این فعل که در من حس چاقی ایجاد می کنه در فکرمه . اول اینکه نظر منفی نسبت به پرخوری دارم . یا باید نظر منفی رو پاک کنم و کلا با فعلم به صلح برسم یا راحتتر از اون اینه که عوامل ایجاد کننده فعل رو تکرار نکنم تا فعل پرخوری رو انجام ندم . زیاد فکر کردن به خوردن فعل پرخوری رو ایجاد می کنه . زیاد دیدن خوراکیها فعل پرخوری رو ایجاد می کنه . زیاد شنیدن در مورد مصرف خوراکیها فعل پرخوری رو در من زیاد می کنه .
خب من در همه ی سطوح باید روی خودم کار کنم تا احساس لاغری در همه ی سطوح در من جاری بشه .
اول به مواد غذایی فکر نکنم . به اندام لاغر فکر کنم . کدومش لذتبخش تره ؟
خوشمزه ترین مواد غذایی لذتش فقط در حد چند لقمه است بعدش جسم من سیر میشه و مابقی اون لذت با استفاده از فرمولهای ذهنیه .
لذت خوردن فقط یه لذت کم و محدوده . چرا لذت خودمو زیاد نکنم . لذت لاغر بودن و سبک بودن و فرز بودن یه لذت ماندگاره که هر وقت بهش فکر کنم حسش می کنم .
چرا خودمو رنج بدم و در چاقی زندگی کنم .
من با به اندازه خوردن مواد غذایی احساس چاقی رو در خودم پاکسازی می کنم .
در فکر خودم مدام به نخوردن یا خوردن فکر نمی کنم و به جاش به اندام لاغرم و رویاهایی که از لاغریمه در دهنمه فکر می کنم تا هر چه بیشتر لاغری رو برای خودم لذتبخش تر کنم .
نخوردن در زمان سیری رو برای خودم لذت بخش می کنم .
استاد زیاده خوردن انسان رو تحقیر می کنه .
انسان چاق مورد سرزنش واقع میشه . هر چقدرم من با خودچاقم به صلح برسم ولی دیگران من چاق رو سرزنش می کنند . دیشب رفتم خونه خاله بابام . باز هم تحقیرها شروع شد .
بابای خودم از همه بدتر . من دیشب خونه خاله بابام فقط یه سیب خوردم و یه باقلوای کوچولو و از کف دست کمتر آجیل . برای شام هم فقط یه نصفه کفگیر برنج و یه تیکه مرغ .
اونقدر از چاقیم حرف زدن که اشکمو دراوردن . شاید بگن مرد نباید گریه کنه ولی استاد اونا اشک منو دراوردن .
ولی از طرفی عزممو جزم کردم که حتما از همین طریق به خواسته ام برسم من چند کیلویی کم کردم و حال خوب رو تجربه کردم . شاید هنوز کوه اضافه وزن با منه ولی من سنگریزه به سنگریزه این کوه رو جابجا می کنم . هنوز تغییرات من اونقدری نشده که دیگران بفهمن
اونها هیکل چاق منو که ساخته شده با افکار قبلیه میبینند . افکار چاقی هنوز در من قالبه و قدرتش بیشتر از افکار لاغریه ولی من دارم قدم به قدم تغییر می کنم .
من به تغییرات کوچیک خودم نگاه می کنم .
دیشب با خودم گفتم عطا ناراحت نشو اینا دارن تو رو بر اساس اعمال و رفتار گذشته ات سرزنش می کنند .
تو تغییر کردی عطا . خودت که میدونی تغییر کردی . از حرفاشون ناراحت نشو . انگیزه بگیر و حرکت کن . تو راه درست رو پیدا کردی اینه که مهمه . مهم اینه که داری هر روز در مسیرش یه حرکت کوچیک می کنی . داری اندام لاغرتو حس می کنی . داری با جزئیاتش تصورش می کنی شاید دائمی نیست این تصور کردنه ولی بهت حس خوب میده . تو در افکارت تغییر کردی . تو دیگه رفتاری انجام نمیدی که حس چاقی بهت بده . فقط کافیه ادامه بدی تا بیشتر تکرار کنی . تو زمان بیشتری باید در لاغری بمونی .
پس از حرفاشون ناراحت نشو و فقط ادامه بده .
اونا دارن گذشته ی تو رو سرزنش میکنند چون تو بارها خودتو به خاطر چاقیت سرزنش کردی هنوزم افکار سرزنشگر داری که از بیرونم جذب کردی .
اونا آیینه تو هستن . دارن افکارتو بهت نشون میدن ازشون قدر دان باش و فکرتو تغییر بده .
اونا بهت نشون دادن که بازم باید بیشتر و بیشتر با چاقیت به صلح برسی . نباید از درون خودتو سرزنش کنی که از بیرون هم چنین مواردی جذبت نشه .
تو باید خود فعلیتو بیشتر دوست داشته باشی .
عطا تو تغییر کردی . تو از خود چاقت داری فاصله میگیری و به خود لاغرت داری نزدیک میشی . باور بد بودن چاقی رو کنار بزار . چاقی چیز بدی نیست . چاقی فقط یه آیینه از تفکرات توست . بهش به چشم آیینه نگاه کن ازش رنج نکش .
تو در آیینه چاقی خودتو ببین عطا .
تو فقط باید انتخاباتو تغییر بدی . فکر نکن که باید کار خاصی انجام بدی . فقط کافیه هر چه بیشتر و بیشتر به خودت عشق بدی و خودتو دوست داشته باشی .
به جای سرزنش خودت و دیگران خودتو و دیگران رو دوست داشته باش .
به جای جنگیدن با خودت و دیگران با خودت و دیگران به صلح برس
از حرفهایی که ناراحتت می کنند عبور کن . اونا یه بار گفتن ولی تو خودت بارها و بارها در سرت تکرارش می کنی .
خودت دیگه تکرار نکن . مگه رنج نمیکشی از یاداوری اون خاطرات . پس توجهتو از روش بردار . به خاطراتی که قراره بسازی توجه کن .
یه روزی همه ی اینایی که سرزنشت دارن می کنند تحسینت می کنند و بهت میگن آفرین عطا عجب هیکلی برای خودت ساختی . ولی دلم میشکنه استاد . من همون آدمم فقط انتخابام تغییر کرده .
اونا حق ندارن منو به خاطر چاقیم سرزنش کنند یا به خاطر لاغر بودنم تحسینم کنند .
من همون عطام . عطاست که برای من ارزش داره . فرقی نداره با چه انتخابهایی . من نه تحسین و تایید اونارو میخوام نه تحقیرشون رو .
پس فقط باید روی پای خودم بایستم . خودم خودمو برای خودم عزیز کنم . خودمو به خاطر چاقیم سرزنش نکنم خودمو به خاطر لاغر بودن تایید نکنم . بلکه خودم رو به خاطر جوهر انسان بودتم تایید و تحسین کنم نه به خاطر انتخابها .
انتخابها هربار تغییر میکنند ولی جوهر وجود من تغییر نمی کنه . من در هر صورتی عطام . چه عطای چاق باشم چه عطای لاغر . چه عطای پرخور باشم چه عطای اندازه خور . من عطام و ارزش من به خاطر شرف انسان بودنمه . من انسان هستم و به خاطر انسان بودنم شایسته ی تکریم و احترام هستم . اول باید احترامم دست خودم باشه . انسانها همدیگه رو به خاطر اعمالشون قضاوت می کنند . پس یا نباید ناراحت بشی از قضاوتشون یا اگه ناراحت میشی فعلتو بیشتر تغییر بده .
تغییر فعل هم که کاری نداره . از تغییر تفکرت شروع کن . در این مسیر با انگیزه تر حرکت کن .
فکرتو بیشتر تغییر بده . برخوردت با مواد عذایی رو طوری کن که بیشتر احساس لاغری کنی . رابطه ات رو بازم بیشتر و بیشتر با خودت به صلح برسون . خودتو بپذیر . عاشق خودت باش . عاشق همه ی رفتارهات باش و کم کم و آهسته اهسته فقط انتخاباتو تغییر بده .
فایلها رو دقیقتر گووش کن تا تفکرت بازم بیشتر تغییر کنه . ادامه دادن لاغری با ذهن خیلی آسونه . چون لذتبخشه . راحته و تو رو در مسیر تغییر دادن نگه میدارهد. انتخابهای لاغرتو بیشتر می کنه . با لاغری بیشتر به صلح میرسوندت . لاغری رو برات آسونتر می کنه .
پس لاغری با دهن رو ادامه بده و با خودت از لاغری آسون صحبت کن . برای خودت رویای لاغری بساز تا احساس لاغری رو بیشتر حس کنی . تا با انگیزه بیشتری بهتر عمل کنی .
بهتر لقمه های اضافه که بهت حس چاقی میده رو نخوری . لقمه هایی که بهت حس تحقیر میده رو نخور . اونقدری نخور که بعد از خوردن عذاب وجدان بگیری .
شیوه درست رو انتخاب کن و بعد فکر کردن به خوردن و نخوردن رو فراموش کن و به کارهای دیگه ات برس .
یه روزی همه ی اونایی که تحقیرت کردن و اشکتو دراوردن برات دست میزنند که عطا چی ساختی برای خودت .
نمیدونم کی این اتفاق می اافته ولی می افته . یه روزی میشه تو از اینکه اناخابهاتو تغییر دادی به خودت میبالی . گرچه همین الان هم شایسته ی بالیدن هستی ولی وقتی نتیجه ای رو نمیخوای پس تغییرش بده .
با افکار مناسب با گفتار مناسب و با رفتار مناسب و امتداد در این مسیر لاغری رو برای خودت خلق کن . تو ستایش شده هستی .
پس خودتو بستا .
تو عالی هستی .
این ستوده شده و عالی جوهر وجود خودته .
چون خداوند تو رو ستوده . تو قابلیت تغییر داری .
پس نتایج دلخواهتو برای خودت خلق کن .