در تمام سال هایی که چاق بودم در جستجوی روشی بودم که خیلی زود مرا لاغر کند.
سال ها از پی هم می گذشتند و من همچنان چاق تر می شدم ولی همیشه به جستجوی خود ادامه می دادم و امیدوارم بودم بالاخره آن روشی که بتوانم با آن طی چند هفته لاغر شوم را پیدا می کنم.
زمانی که تصمیم گرفتم از طریق لاغری با ذهن به آرزوی خودم برسم هیچ عجله ای برای لاغر شدن نداشتم.
این موضوع تا مدت ها برای من جای سوال بود که چرا در تمام عمر به دنبال روشی برای لاغری بودم که خیلی سریع مرا لاغر کند اما در روش لاغری با ذهن اصلا عجله و اضطراب لاغر نشدن را نداشتم.
بعدها متوجه شدم که دلیل اینکه در این مسیر عجله نداشتم این بود که کسی درباره آن به من حرفی نزده بود.
من هرگز نشنیده بودم که با استفاده از روش لاغری با ذهن در چه مدت به چه میزان کاهش وزن خواهم رسید.
من از طریق تبلیغات رسانه ای یا پیشنهاد دیگران تصمیم به استفاده از روش لاغری نگرفته بودم و به همین دلیل در این مسیر عجله و اضطراب لاغر نشدن نداشتم.
انگار خیالم راحت بود که نیاز نیست به کسی جواب پس بدهم که چه مقدار لاغر شده ام.
لازم نبود نگران موفق بودن این روش باشم چون کسی از تصمیم من باخبر نبود.
تنها همسرم اطلاع داشت که چون اعتقادی به این روش نداشت مطمئن بود تصمیم من بی فایده بوده و نتیجه ای نخواهد داشت.
بنابراین از هر نظر خیالم راحت بود که قرار نیست میزان موفقیت خودم رو با لاغر شدن مورد سنجش قرار دهم.
شاید اگر از طریق فردی با روش لاغری از طریق ذهن آشنا می شدم نمی توانستم 15 ماه بدون هیچگونه نتیجه جسمی در این مسیر استمرار داشته باشم.
از آنجا که هیچ الگویی برای میزان موفیت و کاهش وزن از طریق لاغری با ذهن ندیده بودم بنابراین کوچکترین نتایج من برایم مانند فتح قله اورست مهم و ارزشمند بود.
همین که چند روز پرخوری نمی کردم انگار دنیا را به من داده بودند.
وقتی متوجه شدم دو سه روز است دیگر کیک با چای نمی خورم بیشتر از هر زمان که با استفاده از روش های مختلف مقداری لاغر شده بودم خوشحال بودم و لذت می بردم.
اولین بار که متوجه شدم نسبت به جعبه شیرینی حرص و ولع ندارم و عجله ای برای خوردن همه شیرینی ها ندارم سر از پا نمی شناختم.
این تغییرات تنها در رفتار من ایجاد شده بود و هیچ نشانه ای از لاغری جسمی در خودم نمی دیدم و همچنان شلوارهایم بخاطر تنگ بودن از قسمت ران ها شکافته می شدند.
مادرم خیاط بود و همیشه شلوارهایی که پاره شده بود را به او می دادم تا دوباره آنها را بدوزد.
شلوارهای من را از قسمت ران ها دولایه می کرد و با نخ ضخیم تری آنها را می دوخت تا بلکه پاره نشوند.
می گفت چرخ خیاطی من برای دوختن پارچه به این ضخامت نیست و چندتا سوزن می شکست تا موفق به دوختن شلوارهای من می شد.
در این شرایط جسمی بودم که از تغییر افکار و رفتار خودم خوشحال می شدم.
امروز که به لطف خدا در شرایط جسمی بسیار متفاوتی هستم و توفیق آموزش دادن لاغری با ذهن به دیگران را دارم از اینکه چرا برخی از دوستانم از ناامید شدن و نتیجه نگرفتن صحبت می کنند متعجب می شود.
همیشه با خودم فکر می کنم پس من چگونه در این مسیر بدون هیچ استاد و فایل آموزشی و دوست و همراهی سالهاست ادامه می دهم.
اگر حتی 15 ماه اول که هیچ نتیجه ای نگرفته بودم را حساب نکنم در چند سال بعد از آن چه شد که من در مسیر لاغری با ذهن ادامه دادم.
چه کسی مرا تشویق کرد؟ چه کسی به من دلداری و امیدواری داد؟ چه کسی از من حمایت کرد؟
هیچ کس
هربار در نوشته های بچه ها می خوانم که فرصت کافی برای استفاده از فایل های آموزشی یا انجام تمرینات را ندارند تعجب می کنم!
حتی یک بار ایده ای به ذهنم رسید که از زندگی روزمره خودم فیلم مستند ضبط کنم تا همه ببینند چگونه به انجام کارهای روزمره رسیدگی میکنم تا دیگر کسی بهانه وقت نکردن را نداشته باشد.
همین الان که در حال نوشتن این متن هستم ساعت 1 بامداد روز شنبه است.
در حالی که روز جمعه مهمان داشتیم و چندین ساعت مشغول انجام کارهای لازم بوده ام.
بعد از آن چند ساعت به همراه خانواده به گردش و تفریح رفته ام و الان در حال تنظیم این نوشته برای قرار دادن روی سایت هستم. در حالی که فردا صبح زود باید بیدار شوم چون هفته هفتم از دوره ورود به سرزمین لاغرها را باید گوش کرده و تمرینات آن را انجام دهم.
از همه مهمتر هر روز ساعت ها مشغول بازی کردن با آیدا هستم و تا زمانی که آیدا بیدار باشد فرصت رسیدگی به امورات سایت و ضبط ویدیو و … را ندارم چون به محض اینکه پشت میزکارم بنشینم به سراغ من می آید و لب تاب را خاموش می کند.
اما من تصمیم خود را گرفته ام و هرگز از این ادامه دادن مسیری که عاشق آن هستم دست نخواهم کشید.
آنان که به کارکردن روی سایت و امورات وب سایت آشنایی دارند می دانند مدیریت یک سایت فعال با اعضای بالا چه مقدار زمان بر و نیاز به تمرکز دارد و این در حالی است که همه امورات سایت را به تنهایی انجام می دهم.
اینها بخشی از فعالیت های هر روز من در طی مدت بودنم در مسیر لاغری با ذهن است، مسیری که حتی یک روز از آن غافل نشده ام.
تمرکز داشتن در انجام کاری که بعنوان هدف انتخاب می کنیم از مهمترین اصول موفقیت در آن مسیر است.
روزهای اول سال 1400 برای من مصادف بود با بهشی شدن سه نفر از اعضای خانواده ام. اتفاقی که باعث بهت و تعجب همه شده بود و شوک بزرگی برای خانواده من بود اما در آن ایام هم رسیدگی به امور سایت و مسیر لاغر با ذهن را رها نکرده ام.
شاید باور آن برای دیگران سخت باشد که در همان روزها مشغول انجام پروژه تغییر بخش دیدگاه های سایت تناسب فکری بودیم.
این کار توسط دوست عزیزی که از طرف خداوند برای همراهی من مامور شده است انجام می شد اما هر روز بارها با هم در ارتباط بودیم تا این پروژه به بهترین شکل انجام شد.
این دوست عزیزم هر روز با من تماس می گرفت اما متوجه مساله ای که در زندگی من رخ داده بود نشد. چون هرگز مسیری که عاشقش هستم را رها نکردم و هیچ موضوعی را بهانه و توجیه برای رسیدگی نکردن به امورات مسیر مورد علاقه ام نمی دانم.
اینها را بیان کردم تا افرادی که در مدار خواندن آن هستند و عاشق لاغر شدن از طریق قدرت ذهن خود می باشند بدانند اگه بخوای کاری رو انجام ندی به هرشکل ممکن می تونی بهانه اش رو پیدا کنی و اگه بخوای یه کاری رو انجام بدی به هرشکلی که شده فرصتش رو پیدا می کنی.
همش بستگی به اشتیاق و انگیزه ما داره و دنیا در برابر عزم و اراده ما تسلیم میشه.
منتظر خواندن نوشته های شما هستم
همراه همیشگی شما: رضا عطارروشن
امتیاز 4.37 از 19 رای
با دیگران به اشتراک بگذارید تا امتیاز بگیرید!
به نام خداوند همیشه حاضر و خواهان پیشرفت و تغییر خوب ما ،
و درود و رحمت و برکت و سلامتی خداوند بر زندگی استاد ارجمند و گرامی هر لحظه جاری باشد،
استاد گرامی واقعا تعهد و تعهد. تعهد
اقدام عملی عملی عملی
رمز موفقیت افراد هست که نظم میآورد و بعد انگیزه
چون ممکن هست انگیزه روزیباشد روزی نباشد پس
همیشه به خودم گفتم تعهد تعهد تعهد اقدام عملی عملی عملی و نظم و نظم و نظم
باید بتوانیم خودمان را مقید و متعهد کنیم با انگیزه و یا بدون انگیزه در هر شرایطی
سخت است اما استان قدرتمندتر از این حرفات
فقط کافی بگه متعهدم میخوام و میشود و اقدام عملی را شروع کند آنوقت درهای بزرگ آسمان و عظمت و معجزه و بزرگی تواناییهایش را میبیند که هم چون نور هدایت بر زندگی اش میتابند و مملو از پیشرفت و تغییر وگام و نظم و استمرار هم آه لذت و حال خوب میشود
این آرزو را دارم که انشاالله همه دوستان عالقدرم و همراهان محترمی که خداوند خواسته و انتخاب شده آمد قدر این فرصتها را بدانند و برخیزند متعهد باشند و اقدام عملی کنند و آن انگیزه و خسحوب مطکئنا بعدش خودش را نشان خواهد داد
فقط اولش سخت اما بعدش انگیزه در هر بار شروع کار شما خودش را نمایان میکند یادتان میرود همه چیز و ادامه میدهید .
استاد سلام مجدد پیرو نوشته قبلیم واقعا ولی درست میفرمایید دقیقا ربطی به پزشک بودن و علمی بودن نداره چاقی،
من الان فوق لیسانس رشته فیزیولوژی ورزشی هستم و مربی ورزش اما چاق شدم حتی با گذراندن دوره قانون سلامتی اسناد عباسمنش من ذهنم رفتارم تغییر نکرده بود اما اخیرا کمی حس میکردم تغییر خوردنمو و ترسمم کمتر شده بود در خوردن اما پایداری نداشت رفتارم مثلامتوجه میشدم به خودمم میگفتم آفرین تینا داری یکقند کمتر میخوری تازه اونم بعد دوسال گذراندن دوره قانون سلامتی اومده بودم خودمو برای کاهش یک قند تشویق میکردم ولی میگم مشکلم پایدار نبودنم هست که الان با شما آشنا شدم الهی شکر و از شما باز ممنونم🙏
درود خداوند یکتا بر شما دست کمک و نور و برکت و کمک خدا ،
من عضو کانال استاد عباس منش هستم و در دوره قانون سلامتی هم دو سال بود که ثبت نام کرده بودم و دوره رو گذرونده بودم ،اما تو این دوسال من پنج کیلو لاغر کردم دوباره چاق شدم و دیگه کلافه و بی اعتماد به خودم شده بودم من چکار کنم من شاگرد خوب استاد عباسمنش نیستم آنقدر لطف از طرف خدا و استاد به من شده و من بی عرضه کی و بی ارادگی فقط دارم ،تا اینکه من چند روز اخیر از خدا خواستم و گفتم خسته شدم ای کاشک استاد عباس منش دوره ای هم بزاره که آخه چطوری ذهنو ارادمو قوی کنم و یا باورمو با تکراری که فرمودند چطور تغییر بدم و پایدار انجام میدادم مینوشتم تکرار میکردم اما دوباره انگار همون لحظه یادم میر فت و میخوردم،حتی تو یک فایل فقط از استاد عباسمنش عزیز شنیدم که گفتن: فقط باورتودرست کن وگرنه اراده جوابگو لاغری تو نیست و من همچنان گیر افتاده بودم در این تغییر باور و چرخه تکرار بی اثر و گیر من کاملا فکری و ذهنی بود و حتی اینو دقیقا هم میدونستم چی بخورم از لطف استاد عباس منش در دوره قانون سلامتی اما فکرم و ذهنم و اراده ام و باورم یاریم نمیکرد با هزار بار تکرار و نوشتن انگار نه انگار ، اینم بگم کم کم تغییرات کوچکی در خودم و رفتارممیدیدم اما پایدار نبودن در متعهد بودن به لاغر شدنم،تا اینکه امروز ۲۶ آذر ۱۴۰۲ با شما آشنا شدم خیلی خیلی به خواست خدا بود چون چند روز پیش کمک خواستم و الان کاملا معجزه خدا بود با شما دوباره افتخار آشنایی پیدا کردم چون قبلا هم با شما از طریق توضیح زندگیتون برای استاد و فایل و عکس هم فرستاده بودید آشنا شده بودم اما نمیدونستم شما دقیقا چکاری انجام میدادید یا میدهید فقط میدونستم موفق شدید از شنیدن مکرر به فایلهای استاد عباسمنش و بقیه ماجرا زندگیتون و حقیقتا پیگیر شما نشدم و نبودم .
ولی من امروز واقعا خوشحالم از آشنایی با شما الهی شکر هزاران بار تازه فهمیدم کار شما چی بوده و مقدر من الان بوده برای آشنایی با کار شما .
به نام خداوند بخشاینده بخشایشگر
خدایا شکرت بخاطر این ماه زیبایت ماه زیبای اردیبهشت،من این ماه رو خیلی دوست دارم چون فصل باز شدن گلها و شکوفه ها می باشد در این ماه همه استانهای عزیز کشورمان پر از زیبایی و شادی و طراوت می باشد.خدایاشکرت بخاطر این روز زیباخدایا شکرت بخاطر این آفتاب زیبا.
برای اینکه بتوانیم یک فکر یا باوری را تغییر دهیم باید زمان زیادی را صرف این موضوع کنیم وقتی ایده نظر یا باوری توسط هرجای مثل رسانه یا جامعه یا خانواده فضاهای مجازی یاتوسط اشخاص مشهور مثلا پزشکان ویا از هر جای وقتی در ذهنمان حک شود وما فکر کنیم که این باور درست است واقعا نمی توانیم یک روزه یا یک ماهه این باور را تغییر دهیم واین دقیقا و کاملاً درست می باشد.
این باور در هر زمینه ای می باشد.حالا استار عزیز در مورد طب سنتی مثال آوردند که آقای دکتر در مورد طبع و مزاج چنین و چنان گفتند.خوب من هم در مورد مزاج ورابطه آن با چاقی یا لاغری چیزهایی شنیدم ولی اصولا عقیده دارم که طوری غذا بخوریم که ب عبارتی حالمان خوب باشد ودر واقع نه برای چاقی یا لاغری بلکه برای اینکه سالم زندگی کنیم ب انواع بیماریها مبتلا نشویم.
ولی ب نظرم این دکتر عزیز مقداری زیاده روی ب خرج داده بودند خوب من الان دقیقا میدونم کع طبعم سرد و بلغمی هست ولی رابطه آن با چاقی رو نمیدونم یا نمیدونم که ایاواقعا این باعث چاقیم می شود یا مانع لاغریم می شود یا نه،ولی قبل اینکه ما اصلا دنبال این مسائل برویم من با بعضی غذاها خوب مشکل داشتم مثلا اگه لبنیات می خوردم ترشیجات چیزهای اسیدی،سالاد گوجه خیار هندوانه وقتی اینها رو می خوردم ب شدت حالم بد می شد پادرد شدید می گرفتم وخیلی چیزهای دیگه ولی اون موقع اصلا من با طب سنتی آشنای نداشتم.
ولی الان میدونم که جیزی که حال من بد میکنه نمی خورم یا نباید بخورم یا باید با مصلحش بخورم ن ب خاطر چاقی بخاطر سلامتی بخاطر اینکه حالم خوب باشه.پدر من همچنین خانواده همسر برادرم خیلی ب گرمی یا سردی غذا اعتقاد دارند همش میگن این گرمه این سرده.پدر من ب شدت علاقه ب داروهای گیاهی داره ولی ماها نه زیاد وهمیشه سراین موضوع با ما دعوا دارد که شما چیزای گیاهی را قبول ندارید خوب ما می گیم دوست نداریم چه اجباری هست همش میگه من با گیاهی مشکل شمارو حل می کنم ولی من اصلا از داروهای گیاهی ب عنوان لاغری خوشم نمیاد.
ولی چرا،بر این باور هستم که چن غذای سرد را نباید باهم خورد یا چن غذای گرم را نباید باهم خورد چون مشکل ایجاد میکنه این برای من باور غلط نیست چون من واقعا آسیب می بیبنم.
من همین الان بخوام مثلادوغ بخورم یا هندوانه بخورم اگه هم هوا مقداری سرد بشه واقعا اذیت میشم نیاز ب گفتن دکتر نیست ولی اگه در گرمای شدید مثل تابستان بخورم راحت تر هستم خوب من هر چی ببینم حالم بد کنه نمی خورم یا سعی می کنم کمتر بخورم ولی من بعضی داروهای گیاهی رو ب عنوان برطرف کردن مشکلم دروی گیاهی خوردم چون با شیمیایی حل نشد چون عفونت شدید کلیه گرفته بودم ولی با آنتی بیوتیک مشکلم حل نشد ولی عرق گزنه خودم با تجویز خودم خوردم خوب شدم چون در سالهای قبل خودم تجربه کرده بودم.
ولی در کل یک اصل خیلی مهم اینه که باید در هر کاری در هر امری اعتدال رو رعایت کنیم خوب در غذا خوردن هم همین باید غذای ما معتدل باشه که اصلا آسیب نبینیم نه اینکه فقط چاق یا لاغر باشیم اگر در غذا خوردن افراط یا تفریط نکنیم واعتدال را رعایت کنیم هم سالم می مانیم هم هیچ مشکلی پیش نمی آید.
دوستان گلم شاد باشید ودر مسیر تغییر کردن….
سلام استاد گرامی و دوستان عزیز
خسته نباشید
من یاد گرفتم که لاغری مثل هر مهارت دیگه ای نیاز به زمان داره و نباید عجله کنم،باید برایش وقت بگذارم تا قشنگ یاد بگیرم.
خوشحالم از اینکه ترس از خوردن در من خیلی کمتر شده و استاد گفتند این نشونه عوض شدن فرمولهای ذهنی هستش.
دیدگاه یکی از هم مسیران رو خوندم خیلی عالی بود،
اینکه ما فقط جسم نیستیم که فقط به نیازها و لذتهای جسمی مثل خوردن توجه کنیم ما روح بلندی داریم که باید روحانیت وجودمون رو هم بهش بها بدیم.
یه جایی هم نوشته بودند آزادی به معنی بی بندوباری نیست
انسان در آزاد کردن خودش استعدادهاش شکوفا میشه،من وقتی آزادم خوبیهام آشکار میشه.
در مورد اینکه خودمون رو ببخشیم و باخودمون هم مهربون باشیم هم خیلی زیبا گفته بودند.
ممنونم استاد عزیز
سپاس برای فایل عالیتون .
سلام
همیشه رژیم میگرفتم و همیشه عجله داشتم لاغر بشم شکمم بره
همیشه با ترازو خودمو چک میکردم هی از مامانم میپرسیدم
اما وقتی اوندم اینجا فهمیدم ذهنم پر از چاقیه حرف چاقی نگرش و باور چاقی
ی نفر اطرافم نیس ک از چاقی حرف نزنه
من اینها دو شنیدم باورشان کردم ناامید شدم رسیدم ب نقطه ای ک از خودم ناامید شدم سرزنش کردم
یادمه یبار دکتر تغذیه ک رفتم دیدم شکم داره ب چواندازه همیشه هم گله و شکایت داشت از مراجعه کننده ها ک چرا رعایت نمیکنن
همیشه تو ذهنم میگفتم پس چرا خودش لاغر نیس
یا باشگاهی ک میرفتم مربی چاق و پر بود و همیشه ی جوری ب من میگف میرید خونه نخور و کلا ب همه میگف ابپز بخورید و فلان ولی خودش چاق بود
من ب این ایمان رسیدم ک
خوردن چاق نمیکنه
و این طرز نگرش باور ماست ک باعث چاق شدن ما میشه
همیشه تو مهمونی ها همه میگن چاق شدی لاغر شدی همش درگیرن
من خودم ب خودم فرصت دادم
من الان ب م ی کلاس ثبت نام کنم میدم میام تا یاد بگیرم
مثلا در مورد اونها پیس زمینه ای ندارم
نگرش بدی ندارم
اما در مورد لاغری ذهنم پر از نتونسنته پر از اطلاعات غلطه
پس باید فرصت تغییر رو ب خودم بدم
پریروز تو مهمونی خالم گف فلان طب سنتی خیلی خوبه و برای لاغری
خدارو شکر میکنم ک لااقل این طب سنتی رو حداقل ب خودم ظلم نکردم ک چقدر سخته چقدر ظلمه
حتی خدا تو قران گفته تا خودت ی کاری نکردی ب کی دیگه ای نگو اون کارو بکنه
اما من بارها از کسایی توصیه شنیدم ک چاقه
من باید فرصت بدم فرصت تکامل فرصت تغییر باور نگرش
چرا عجله کنم برای چی
چی میخواد بشه اگه عجله کنم لاغر میشم ن
پس ادامه میدم و من با همین ادامه دادن و باور و ایمان
ب هدفم خواهم رسید
سلام . کسی که بهانه میاره چون هنوز بلد نشده دنیای لاغری رو برای خودش لذتبخش تر از دنیای چاقی کنه .
کسی که بهانه میاره هنوز دنیای لاغری رو برای خودش جذابتر از دنیای چاقی نکرده .
من تا اونجایی که فهمیدم دنیای لاغری دنیایی کاملا بر عکس دنیای چاقی هست .
مثلا من در دنیای چاقی دائما تمرکزم روی خوردن هست .
اما در دنیای لاغری اصلا تمرکزی روی خوردن ندارم .
من در دنیای چاقی به خاطر افکار و نگرشی که در سرم دارم همش در حال محدودیت ، ولع ، احساس بد ، سرزنش ، خود سرکوبی ، تنفر ، ترس و اندوه و افسردگی هستم .
اما من در دنیای لاغری به خاطر افکار و نگرشی که دارم سعی می کنم از دنیای لاغریم لذت ببرم . خودم رو محدود نکنم . نگرش چاق کننده به مواد غذایی نداشته باشم . به خودم عشق بورزم . اگر رفتار بدی هم از خودم دیدم خودمو ببخشم و دوباره شروع کنم . شجاعت بودن در افکار و دنیای لاغری رو در خودم حفظ کنم و شاد باشم .
من در دنیای لاغری فکرم لاغر میشه . تصورم لاغر میشه . خودم را متناسب تصور می کنم و یه فرد متناسب میبینم .
وقتی تصویری که از خودم در ذهنم میسازم یه فرد متناسبه بعد میبینم که خب یه فرد متناسب خیلی دنیای قشنگتری داره . پس سعی می کنم این دنیا رو برای خودم حفظ کنم .
بزرگترین چیزی که منو از این دنیا خارج می کنه خوردن هست .
داشتم فایلی از آقای عباس منش گوش می کردم . در مورد پاشنه ی آشیل بود .
فهمیدم پاشنه ی آشیل من در لاغری خوردن هست .
من وقتی احساسم نسبت به خوردن خوب بشه میتونم رفتار صحیح در مورد خوردن داشته باشم .
چجوری احساسم نسبت به خوردن خوب میشه وقتی افکاری رو در مورد خوردن برای خودم مرور کنم که حس بد منو نسبت به خوردن بلند نکنه . بلکه حس خوب منو برانگیخته کنه .
من فراتر از عمل خوردن رابطم با خود خوردن بده .
یعنی اگر بخوایم در حوزه ی روابط کار کنیم میبینیم رابطه ی من با فعل خوردن فکر کردن به خوردن بده .
در حالیکه خوردن یک عمل برای رفع نیاز جسمی هست . مثل دیدن مثل شنیدن .
من همیشه دارم میبینم اما هیچ وقت نمیگم وای خدا چرا من انقدر میبینم . چرا انقدر نگاه میکنم . اما مثلا با خودم میگم وای خدا چرا چیزهای بد میبینم چرا چیزای خوب نمیبینم . یا وقتی چیزهای خوب میبینم حسم خوب میشه و خوشحال میشم از اینکه چیزهای خوب دیدم . پس من اگر خودم رو ملامت می کنم به خاطر فعل خوردن نیست . به خاطر اینکه من از این فعل در جهت چاقی خودم استفاده میکنم ناراحت میشم . ولی اگر از همین فعل در جهت لاغری خودم استفاده کنم اتفاقا احساسم بهش خوبه .
اما حالا چطور از این فعل در جهت لاغری خودم استفاده کنم .
اول اینکه فکرم رو نسبت به این فعل خوب کنم و بگم انجام فعل خوردن از طریق احساس میل در من ایجاد میشه . یعنی اگر من فعل خوردن را انجام میدم به خاطر این هست که میل به خوردن در خودم ایجاد می کنم . نمیگم ایجاد میشه میگم ایجاد میکنم .
اما چجوری میل خوردن در خودم ایجاد می کنم باز هم با افکار بدی که نسبت به غذا دارم . وقتی غذا رو عامل چاقی خودم می دونم و خودم رو در مقابلش ضعیف میدونم که با نگاه کردن بهش فکر من میگه بخور و دستم اون رو برمیداره و میخوره و من این فرایندی که در کسری از ثانیه صورت می گیره رو نمیتونم کنترل کنم و اعصابم خورد میشه همین اعصاب خوردی خودش باعث میشه من باز هم این فرایند رو تکرار کنم . چون امتحان کردم وقتی زیاد از این رفتار ناراحت نمیشم و میگم اشکالی نداره سعی کن فکرتو مثبت کنی میلم به انجام کار نامتناسب کمتر میشه .
پس من فقط با یک تغییر نگرش نسبت به فعلی که دارم انجام میدم تمایل تکرار اون فعل رو دارم در خودم کمتر می کنم .
استاد خیلی پیچیده است . البته شیرینه . ولی واقعا ذهن رو درگیر می کنه .
نمیخوام برای خودم سختش کنم فقط دارم تحلیلش می کنم .
اینکه چطور عمل چاق کننده از من سر میزنه و چرا من نمیتونم جلوشو بگیرم .
البته یاد گرفتم که نباید جلوشو بگیرم . چون همین فکر که من بخوام جلوی اون رو بگیرم باز تمایل من رو نسبت به این کار بیشتر می کنه .
اما تنها چیزی که تمایل منو کم می کنه اینه که بگم مواد غذایی برای انرژی بخشیدن من اومدن . همیشه هستن . قرار نیست کسی تو رو محدود کنه . قرار نیست تو بخوای کاری خلاف میلت انجام بدی .
تو فقط فکرتو بهتر می کنی .
تو فقط افکاری رو انتخاب می کنی که حستو بهتر می کنند . تنها تغییر اینه که تو در جهت لذت بیشتر حرکت کنی نه در جهت لذت کمتر .
تو آفریده نشدی که رنج بکشی .
تو آفریده شدی که لذت بیشتری از زندگی ببری و خوردن فقط یکی از هزاران لذتی هست که تو خودتو بهش محدود کردی .
تو فقط خودت رو به لذت خوردن محدود کردی . در حالیکه دنیا لذتهای زیادی داره .
اما دنیا چه لذتهایی داره ؟
من چطور می تونم خودم رو گسترش بدم که از سایر نعمتها هم لذت ببرم .
به محض اینکه میخوام توجهم جلب میشه .
من باید سایر لذتها رو در خودم قوی کنم تا توجهم فقط به یه لذت نباشه .
اشکال من اینه که خودم رو محدود کردم به لذت خوردن .
در حالیکه لذت خوردن فقط چند لحظه است شاید در کل ۲۴ ساعت روز ما فقط یک ربع لذت خوردن رو بتونیم تجربا کنیم . چون سیر میشیم و ما بقیه ی لذت خوردن رو فقط توی ذهنمون داریم و جسم ما خیلی سعی کرد خودش رو به این ذهن برسونه برای همین ظرفیتشو زیاد کرد معده رو بزرگ کرد که زود سیر نشه که بتونه لذتی رو که ذهن دنبالشه به دست بیاره ولی من از طریق ذهنم بازم بیشتر و بیشتر خواستم و بعد دوباره هی بیشتر و بیشتر چاق شدم که جسمم بتونه خودش رو با خواسته های ذهنم همسو کنه .
خب این فقط یه طرف قضیه است . طرف دیگه وقتی من از حالت تعادل در این فعل خارج شدم احساسم بد شد چون ما انسانها طوری آفریده شدیم که بتونیم از تمام نعمات خداوند استفاده کنیم ما فقط چشم نیستیم . ما فقط گوش نیستیم . ما فقط شکم نیستیم . ما فقط دست نیستیم و …. تازه اینا فقط بعد جسمانیه ما فقط جسم نیستیم . ما فقط ذهن نیستیم . ما روح بلندی هستیم که باید روحانیت وجودمون رو هم بهش بها بدیم .
ما همه چی هستیم پس باید به همه ی ابعاد وجودمون توجه کنیم . چرا خودمون رو محدود کردیم . لذتهای روحانی فوق العاده زیاد هستند لذتهای مادی هم فوق العاده زیاد هستن . پس بهتره خودمون رو در همه ی لذتها غرق کنیم نه فقط در یک لذتی خاص .
من دیگه نمیخوام خودمو سرزنش کنم چون اگه به سرزنش کردن بود تا الان هزاران بار من خوب شده بودم . پس با سرزنش و دعوا هیچ وقت نمیشه ذهن رو دعوت به رفتار متناسب کرد .
ذهن مثل یک بچه است . فقط باید باهاش مهربون بود و بازی کرد .
فقط باید باهاش مدارا کرد و دل به دلش داد تا خودش از درون رفتارهای خوبش استخراج بشه .
ما یکی از باورهای اشتباهمون اینه که فکر می کنیم ذهنمون دشمن ماست و اطلاعات اشتباه داخلشه در حالیکه اتفاقا بر عکس اگر ما بهش فرصت بدیم و عجله نکنیم فرمولی اولیه الهی که فقط فرمولهای خوبی هستن ازش خارج میشه .
خداوند میفرماید اگه بدی کردید به خودتون نسبت بدید ولی اگر خوبی کردید اون رو نسبت به خدا بدید . اگر دهن من خراب شده خودم کردم اما باید باور داشته باشم فرمولهای خوب در ضمیر ناخوداگاهم هست که من اگه بدی کردن به ذهنم رو کنار بزارم و باهاش خوب و مهربون باشم اون خوبیها از درون اون استخراج میشه و ظهور اون محتویات رفتارهای پسندیده و عالیه
من خودمو دوست دارم . من خودمو شایسته ی زندگی در دنیای تناسب می دونم . من عاشق خودم هستم و از خودم سپاسگزارم که اونقدر خوبی دارم که اگر خودم به خودم بدی نکنم اون خوبیها همشون استخراج میشن .
من مهربونم .
من دیگه خودمو سرزنش نمیکنم . دیگه با خودم نامهربونی نمی کنم .
من خودم رو دوست دارم .
من خودمو آزاد میزارم .
من خودمو اسیر نمیکنم که دست به هیچ غذایی نزنم که اگه قرار به اسارت بود رژیمها و ورزشها بودن .
من همیشه از اسیر کردن خودم رنج بردم .
دیگه نمیخوام خودمو آزار بدم .
میدونم مفهومی که در ذهن همه ی ما در مورد آزادی هست یعنی بی بند و باری ولی واقعا ازادی بی بند و باری نیست .
انسان در آزاد کردن خودش استعدادهاش شکوفا میشه .
من وقتی آزادم خوبیهام آشکار میشه .
من دو سه بار تاحالا رفتم زیر بیهوشی وقتی به هوش اومدم اون زمانها بهترین زمان زندگیم بوده اونقدر سبک بودم که خدا میدونه . حتی بیهوشی از خواب بهتر بود و لذتش بیشتر .
چون وقتی به هوش می اومدم تا حدودا ۱ ساعت نیروی خوداگاهم فعال نشده بود و من ازادانه هر حرفی میزدم کسی جلومو نمیگرفت همه باهام مهربون بودن و من ارامش داشتم .
ما انسانها تشنه ی مهربانی هستیم .
اولین صفت خداوند مهربانی هست . من با خودم مهربانم . من میخواهم با خوردم مهربانتر باشم . بخشنده باشم .
خودم را ببخشم و مهربان باشم .
بسم الله الرحمن الرحیم فقط ۴ کلمه نیست شیوه ی زندگی کردنه .
رحمان یعنی بخشنده
رحیم یعنی مهربان .
من میخواهم بخشنده و مهربان باشم .
تمرکز روی همین دو صفت برای یک عمر کافیست .
من بخشنده و مهربان هستم .
بخشندگی در من جاریست . مهربانی در من جاریست .
وقتی خودم را دوست بدارم و خودم را ببخشم و با خودم مهربان باشم خوبیها از ذهن من استخراج میشود و خروجی من که اول رفتار و بعد جسم است خوب میشود
من بخشنده و مهربان هستم بیشترین صفاتی که برای خداوند تکرار میشود این دو صفت است . همه جا بعد از اسم خداوند رحمن و رحیم آورده میشود تا به ما بگویدبخشش و مهربانی سرلوحه ی زندگی ماست .
خدایا سپاسگزارم .
سلام دوست عزیز
ببخشید من نمیدونم خانم هستید یا آغا.
واقعا خیلی خیلی لذت بردم از نوشتتون ,
ممنونم که تا این حد عالی نوشتید ,
امیدوارم هر جا هستید همیشه شاد و سلامت و در مسیر متناسب شدن باشید.
سلام و درود بر استاد گرامی و ارجمند
منم همیشه در حال کردن روی موضوعات ذهنی هستم حالا اگر حین انجام کارهای منزل باشه با هندزفری در حالی که فابل گوش میدم کارهام رو هم انجام میدم و اگر که کار نداشته باشم و روی مبل و یا اتاقم در حال استراحت باشم که حین گوش دادن کامنت مینوسم و کلی لذت میبرم خلاصه به هر شکلی که برام جور بشه روی خودم کار میکنم و نمیزارم که از مسیر دور بشم و در حال حاضر با وحود اینکه کلاسهای غیر حضوری پسرم هست که کامل خودم همراهش هستم و یا در هفته دو روز مخصوص برد و آرود بچه هام به مدرسه هست که بازم خودم انجام میدم و بماند کارهای خانه و آشپزی و کارهای شخصی خودمم هست ویا خرید ی باشه و یا سر زدن به منزل پدر و مادر م هست که تقریبا هر شب میرم چون مادرم خیلی دوست داره پیششون باشیم و .. .. که کلی از وقتم رو میگیره ولی با این وجود هیچ بهانه ای ندارم و نمیارم که از مسیر دور بشم برعکس به دنبال راهی برای ادامه دادن مسیرم هستم و با عشق و لذت فایلها رو دنبال میکنم و آگاهی جدید و ورودی مناسب به ذهنم میدم و مطمعنم به زودی به موفقیتهای بزرگی میرسم
و من بارها به خودم میگم لاغر شدن مثل هر مهارت دیگه نیاز به استمرار داره و با عجله کردن به دست نمیاد من بارها به خودم میگم من که از روز اول رانندگیم و یا آشپزیم و یا حتی خانه داری و بچه داریم که به این شکل عالی نبود من به مرور که تمرین کردم تونستم در هر زمینه ای پیشرفت خوبی داشته باشم و حالا هم در لاغری انتطارم از خودم اینه که به مرور پیشرفت کنم و هم از لحاظ رفتاری هم از لحاظ افکاری بهتر و بهتر بشم مثلا دیشب هم ساعت ۱۱ که خیلی گرسنه بودم شام خوردم و اتفاقا همسرم و دخترم هم که متناسبن خوردن تازه دخترم بعدش هم بستنی خورد و همسرمم بعد از شامش کیک با چایی خورد و اما من که سیر بودم هیچ چیز دیگه نخوردم اما زمانی که شام خوردم بلافاصله نجوای منفی داشتم که چرا دیروقت برنج و کباب خوردی چاق میشی اما با بودن در مسیر و استمرار داشتن در این راه یاد گرفتم از این حرفها نترسم و تازه ذهنم رو ساکتش هم کنم (همون مهارت من میشه برای مقابله با ترس از غدا خوردن ) پس در این جور مواقع به ذهنم بگم چطور من چاق بشم ؟؟ (از ادمهای متناسب اطرافم نشونش میدم تا آرام بشه براش مثال میارم تا منطقی بشه نباید با این کارها چاق بشم )چرا دخترم و همسرم که از من ببشتر شام خوردن از این افکار ندارن و خیلی هم از من لاغر ترن و چاق نمیشن و اما من که به اندازه نیازم خوردم باید چاق بشم روی چه حسابی ؟؟؟و به اون نجوای منفی ذهنم گفتم امکان نداره من چاق بشم (بازم مثال اوردم ) چون خواهر زادی همسرمم که خیلی لاغر هست بارها دیدم و خودش میگه من دیروقت شام میخورم حتی بارها دیدم دوزاره شب عدا خورده و بسیار لاغر هست و یا پدر ایشون هم همینطور پس من هم چاق نخواهم شد چون این غداها قدرتی برای چاقی من ندارن ولی افکار منفی من هستن که با قدرتی که دارن میتونن من رو چاق کنن اما دخترم و همسرم و خواهر زدای همسرم و پدر ایشون که از این افکار ندارن نمیتونن چاق بشن پس این قدرت فکر من هست که باعث چاقی من میشه و یا اعمال زشت من مثلا زیاده روی در خوردن هست که من رو در کنار اون افکار منفی چاق میکنه نه ساعت خوردنم برای جسم من هیچ فرقی نداره چه ساعتی از شبانه روز هست که من میخورم و یا چی میخورم برای جسم من که این چیزها فرقی نداره اون به اندازه نیازش برای تامین انرژی جسمم از اون مقدار عدا برمیداره و کار خودش رو که هضم و جذب و دفع و ….ادامه میده و در هر ساعتی از شبانه روز باشه هیچ فرقی براش نداره و نمیکنه اون فقط به یک صورت میتونه عمل میکنه و همون رو انجام میده
پس منی که دو سال و یک ماه هست دارم روی خودم کار میکنم و هیچ وقت نشده در این مدت لیز بخورم با وجود اینکه لاغری رو در قسمتهایی از جسمم خیلی کم میبینم ولی ناامید نمیشم چون مدام به خودم میگم من که تا چند سال پیش خیلی از این چاقتر بودم و شکمم بسیار برجسته تر و بزرگتر بود ولی حالا کلی کاهش،وزن و سایز دارم درسته یه مقدار هنوزم چاقم ولی من به اون کاهش،وزنی که کسب کردم توجه میکنم و به اون کم شدنها توجه میکنم و به تغییر افکار و رفتارهام توجه میکنم که غذا هست ولی من دیگه نمیتونم پرخوری کنم یا اگر پرخوری میکنم قابل مقایسه با گذشته ی خودم نیست قبلا شاید شاید مثال میزنم یک کفیگر بیشتر از نیازم میخوردم حالا دو قاشق ممکنه بیشتر بخورم (البته این مثال رو برای تفهیم بیشتر حرفم میزنم دقیق نیست ) قبلا خیلی زیاده روی ها در خوردن میکردم که حالا نمیتونم دیگه انجام بدم و برام غیر ممکن هست .و اگر انجام بدم قطعا فشار زیادی رو تحمل خواهم کرد و یا ممکنه حالم بد بشه و یا استفراغ کنم و ….
مهم نیست من در این راه چند کیلو کم کردم برای من این مهم هست که قبلا که در این مسیر نبودم آرزوم بود حدا اقل ثابت بمونم( اونم با رژیم و محدودیت و ورزش و سختی )و وزنم دیگه هر ماه بیشتر نشه و اما نمیتونستم و نمیشد باورتون میشه نمیتونستم و هر ماه حد اقل یک کیلو اضافه میکردم و هر ماه شاهد افزایش وزن خودم بودم که داشتم کیلو به کیلو بالا میرفتم و من از وزن ۵۹ کیلو در یه مدت زمان کوتاه شدم ۷۳ و اگر با این راه اشنا نمیشدم قطعا بیشتر و بیشتر هم میشدم و خیلی ناراحت و درمانده بودم شاید از نظر خیلیها اضافه وزن زیادی نباشه ولی این برای من مهم نبود این مهم بود که چرا من دیگه روی یک عدد ثابت نمیمونم تا کجا میخوام پیش برم و این ناراحتم میکرد و عذابم میداد حتی راضی بودم ۷۳ کیلو دیگه باشم و بیشتر نشم ولی نمیشد به خدا نمیشد چون چندین پزشک باورهام رو خراب کرده بودن چون ذهنم چاق شده بود چون رفتارها و عادتهای درستی نداشتم چون ترس و تتفر از چاقی داشتم چون …. و یه پکیج کامل شده بودم برای چاقی بیشتر و حالا که در یک وزن نرمالی هستم و یه مقدار کم چاقی دارم تازه در کمال ازادی و آرامش و حال خوب هستم میدونم چقدر همه چیز برای من فوق العاده هست و الان من خوب میدونم چقدر این راه ارزشمند هست و من چقدر موفق بودم و هستم وچقدر خوب پیشرفت کردم و هیچ کس به جز خودم نمیدونه من چقدر تغییرات درونی و روحی و جسمی داشتم من حدودا ۶ و یا ۷ سال اخر قبل از اشنایی با سایت برای ثابت بودن وزنم تلاش میکردم و نمیتونستم ثابت بمونم که از همون اوایل ازدواجم برای لاغر شدن تلاش میکردم و به دستش میاوردم اما دوباره از دستش میدادم و وزن زیادی رو تجربه میکردم اما حالا که دو دسال و یک ماه هست هست در مسیرم خیلی وقته شاید یک سال پیش یا بیشتر من کاهش،وزن و سایز خوبی داشتم و جدیدا هم خیلی جمع و جور تر شدم ولی نمیدونم دقیق چقدر کم کردم و چند کیلو هستم و این کاهش وزنم در این مسیر خیلی راحت و اسون برای من به دست اومد با لذت به دست اومد برای همین عاشق این راه شدم و برای همین دوست دارم که دوباره ادامه بدم تا این مقدار کم رو هم از دست بدم و به تناسب برسم و به دنبال هیچ راه دیگه ای نیستم و اصلا اگر این راه رو ول کنم حاضر نیستم و دوست ندارم به دنبال هیچ راه دیگه ای برم برای همین حتی اگر روند کاهش وزنم یکم کند شده نگران نیستم چون میدونم در نهایت به وزن دلخواهم میرسم و به عجله نیست اگر الان هنوز اون وزن دلخواه رو ندارم که مهم نیست باید به اون کاهش وزنی که با این راه داشتم توجه کنم تا حالم خوب بمونه و ادامه بدم .
من مراقب ورودی های ذهنم هستم و فقط با گوش دادن به این اگاهی ها میتونم در مسیر بمونم و هر کس بخواد اطلاعات دیگه در زمینه چاقی و لاغری بده آگاهانه توجه نمیکنم اگر بشه از اون جمع خارج میشم و یا اگر بشه بحث رو عوض میکنم و اگر مخاطب کسی باشم فقط با این گوشم ،گوش میدم و از اون گوشم حرفها رو خارج میکنم و اصلا برام مهم نیست اون فرد پزشکه و یا کارشناش تغدیه هست و یا …. فقط به دنبال این جنس آگاهی ها هستم تا زندگی زیباتر و تناسب اندام زیباتری داشته باشم
همه ی اطرافیان من وقتی میخوان از چاقی و لاغری حرف بزنن قدرت رو به بیماری و ارث و دارو و غداها و کالری اونها و عوامل بیرونی و ….میدن و خودشون رو هیچ کار ه و ناتوان میببین در این مساله و این خیلی برای من خنده دار هست و من دقیقا بر عکس این اشخاص فکر میکنم و من تمام قدرت رو به خودم دادم و بقیه عوامل برام هیچ کاره هستن و همون افراد رو وقتی در رفتار خوردنشون و یا افکارشون بررسی میکنم و یا میکنم و زیر نظر میگیرم میبینم که چقدر افکار و رفتار غلط دارن ولی خودشون متوجه نیستن و منی که در این مسیرم و این آگاهی ها رو دارم درک میکنم که این افراد مسولیت چاقی خودشون رو قبول نکردن و گرد ن عوامل بیرونی انداختن .
استاد من میخوام با این فایلهای سایت و عمل کردن به اونها یک جسم زیبا و تراشیده در کنار شخصیت زیبا برای خودم رقم بزنم و تا حالا بیشتر راه رو اومدم و مقدار کمی از اون مونده و امیدوارم به زودی در وزن دلخواهم قرار بگیرم .
کاهش ترس از غدا خوردن یکی از ویژگیهایی هست که نشان میدهد فرمولهایی ذهنی ما تغییر کرده ولی به حرف نیست باید در ذهن من حرفها و نجواها تغییر کنه و به ادا در آوردن نیست باید ببینی چه حرفی در ذهن شما مرور میشه و اگر اون حرفها تغییر کرده اون یک نشانه ی خوب هست و نشان میده ترس از خوردن شما تغییر کرده و اتفاقا همون مثال بالا که در مورد شام خوردن دیشبم زدم و گفت و گوهای خودم و دهنم رو نوشتم همین ها نشون میده که من دارم به مرور زمان ترس از خوردنم رو کمتر میکنم و این پیشرفت رو فقط با تکرار در اموزشها به دست خواهم اورد و مسلط تر رفتار خواهم کرد
بنام خداوند هدایتگر وهاب
سلام به دوستان زیبانگرشم
استاد خوش قلب و مهربانم که حتی حس خوب و انرژی مثبت تون رو میشه از تک تک حرفاتون حس کرد
من خودم زمانی که تو مدار جدی گرفتن فایلهای شما تو سایت شدم شب و روزم شده نگاه کردن فایلهاتون و کامنت خوندن و خیلی روم اثر مثبت زیادی گذاشته شده و اصلا نگران چاقیم نیستم چون ایمان دارم با روشهای شما لاغر میشم مهم برام اون احساس خوبم اون آرامشم و لذت بردنم از این همه اگاهی و استفاده کردن تو زندگیمه و چقدر حس زیبای دارم که تو مسیری قرار گرفتم که بهترین استادو دوستانی دارم که از اگاهی و تجربیاتشون برای بهتر و با کیفیت تر زندگی کردنم استفاده میکنم و از این هدایت الهی میخوام بهترین استفاده رو ببرم و لذت ببرم از این مسیرم که پرازعشق و حس عالیه
خیلی سپاسگزارم
درپناه حق
سلام استاد عزیز
تشکر از زحمات شما
من هم همیشه دنبال روشهایی بودم که سریع وزن کم کنم و روشی که کاهش وزنم چشم گیر نباشه خسته کننده بود برام ولی الان واقعا برام زمان مهم نیست و مشتاقم زودتر یاد بگیرم و علامت سوالهای درون ذهنم یکی یکی به جواب تبدیل بشه و فرمولهی ذهنیم عوض بشه
استاد یکی از سوالهایی که مداوم در ذهن من رد میشه اینه که آیا وقتی فرمولهای ذهنی ما عوض شد و در مسیر لاغری موفیتهایی دیدیم مثل افراد لاغری که میبینیم گاهی مقدار خوراکشون زیاد هست ولی چاق نمیشوند میشیم یا اینکه مغز ما خودشو با مقدار کم خورد و خوراک وفق میده؟! خیلی دوست دارم جواب این سوال رو از کسانی که خیلی وقته توی این مسیر هستن بپرسم
سلام
استاد واقعا ب این فایل احتیاج داشتم چن روز پیش برا مهمونی خواستم لباسهامو بپوشم دیدم ک باز تنگن باز چاقی اومد تو ذهنم
الانم این فایل دیدم خیلی اروم شدم خیلی اشتیاقم بیشتر شد من میدونم ک فقط تلاش خورمه ک منو میتونه تو مسیر نگه داره و تغییرات حاکم بشه میدونم ی روز میام اینجا مینویسم ک من تونسم با لذت تونستم ب آرزویم برسم
ممنون و سپاس فراوان
به نام خداوند بخشنده ی مهربان
با سلام خدمت استاد عزیز و دوستان متناسب
نحوه ی ایجاد و تغییر فرمول های چاقی
من سال ۹۵با این سایت اشنا شدم اون موقع استاد هنوز سایت نداشتن و اموزش ها به این صورت نبود در تلگرام اموزش ها داده میشد
ولی اون موقع هم برام خیلی لذت بخش بود چند وقتی در دوره بودم و وزن زیادی کم کردم
حال روحیم خیلی خوب بود حس و حال عجیبی داشتم
تا اینکه به مسافرت رفتم مسافرت سه ماهه
اونجا کمتر به تمرینات و فایل ها می رسیدم تا اینکه به مرور سرد سرد شدم و رها کردم
بعضی مواقع فایل ها رو گوش میدادم وارام میشدم
تا اینکه تلگرام فیلتر شد و باید فیلتر شکن رو نصب میکردم
و فیلتر شکن هم نصب نکردم
و رها کردم
ولی همیشه میدونستم از اون موقع من به استاد اعتماد کرده بودم و صحبت هیچ کس رو قبول نمیکردم
دیگه باورم شده بود که لاغر شدن از طریق ذهن هستش و هیچ راه دیگه ای نداره
اول به خدا و بعد به استاد عطار روشن اعتماد دارم
استاد دستانی از طرف خداوند هستند برای هدایت اون سری از ادم ها که هدایت میشن به سمت لاغری
بارها توی این مدت دوره رو رها میکردم و باز ادامه میدادم
و بعد از جند سال دقیقا سال ۹۸بود دوباره به استاد پیام دادم گفتم که باز میخام شرکت کنم استاد کفتن الان تو سایته و خیلی اموزش ها تغییر کرده
همون روز پول رو واریز کردم بی صبرانه مشتاق فایل گوش دادن بودم از ۱۲اسفند ۹۸دوره رو شروع کردم تا ۱۹بهمن ۹۹بدون اینکه
فاصله ای بندازم وسطش و خیلی دوره ی فوق العاده ای بود
حرص و وله ام نسبت به همه جی کم شده بود
خیلی حالم خوب بود
احساس خوبی داشتم
وزن زیادی کم کردم همه بهم میگفتن هر بار که می بینیمت لاغرتر شدی تیرویید چیزی نداری
اینقدر لاغر میشی ؟
وبعد از اون موقع تا حالا دیگه کم و بیش گوش میدم خیلی لیز میخورم ولی باز بلند میشم و راهم و ادامه میدم
نمیرم به استاد بگم استاد من سرد شدم بهونه میارم به نظرت جیکار کنم
خودم دیگه راه افتادم میدونم باید جیکار کنم تنها راه این دوره ها ادامه دادنه باید ادامه بدی
هر بار که لیز میخوردم با خودم میگفتم باید ادامه بدی
به جای اینکه توی اینستا پرسه میزنی و بعدش هم حالت خراب میشه
خب چرا نری توی این دوره ها و بعدش هم حالت خوبه
این دوره ها به نفعمه که گوش بدم چرا وقتم و صرف چیزهای کنم که باعث حال بد من میشن
من باید برای همیشه با این فایل ها باشم چون واقعا حال منو خوب میکنن
جون باعث شده اون فرمول های که سالیان سال در ذهن ما ثبت شده کمرنگ کمرنگ بشه
و خیلی جیزا رو یاد گرفتم
من چند دوره ثبت نام کردم من چون قصد حاملگی داشتم بعد از رها کردن از دوره ی لاغری دوره ی لاغری در بارداری رو گوش دادم
و الان باردار هستم وخدا رو شکر خیلی متفاوت تر از بارداری اون دوتا بچه هام هستم
من در این دوره ها خیلی تغییر کردم
از هر لحاظ از لحاظ روحی از لحاظ جسمی از لحاظ غذا خوردن
عاشق خودم شدم به خودم احترام میزارم
رفتارهام عوض شده
به بچه هام بیشتر محبت میکنم خیلی دوستشان دارم همیشه بهشون میگم
قبلا خیلی سرشون داد میزدم الان عاشقشون هستم دلم نمیاد جیزی بهشون بگم
بچه هام بهم میگن تو بهترین مامان دنیا هستی
خیلی دوستت داریم
به حرفم گوش میدن
رفتارم رو بچه هام هم اثر گذاشته
بچه هام هم یاد گرفتن که چطور غذا بخورن وقتی سیر میشن دست از خوردن میکشن و بهشون گفتم هر وقت گشنه شدین بهم بگین
پسرم از صبح تا ظهر چیزی نمیخوره
اصلا بهش اصرار نمیکنم برای خوردن هر وقت خودش نیاز داشته باشه بهم میکه
خیلی خوشحالم فرزندانی دارم که ان ها رو با اداب درست رفتار کردن با غذا رو یاد کرفتن و همچینین خودم
که بخام به زور به ان ها غذا بدم قبلا تشویقشون میکردم که اگه این بشقاب برنجت و تموم کنی اینو بهت میدم یا میبرمت جایی
خدا روشکر به این اگاهی رسیدم که چگونه باید رفتار کنم
با مواد غذایی و همچینین بچه هام اداب درست غذا خوردن رو یاد گرفتند
خدایا سپاسگزارم سپاسگزارم 🙏🏻🙏🏻🙏🏻🙏🏻
سلام استاد عزیزم لطفا بمن بگید چکار کنم من از بعد از ماه مبارک رمضان متاسفانه نفهمیدم چی شد که لیز خوردم از اون زمان هرکار میکنم انگیزه خودم رو از دست دادم و تو این مدت اضافه وزنم برگشت حرص وولع من برگشت پادردم که تو این مدت از بین رفته بود برگشت عصبی شدم اون آرامش رو از دست دادم چاق شدم کبد چربم برگشت تو رو خدا بمن بگید چکار کنم من تا گام شصتم با دوستانم پیش رفتم الان دوباره میخوام شروع کنم تو رو خدا خواهش میکنم به دو تا سوال من جواب بدید آیا از اول شروع کنم به گوش دادن فایلها و نوشتن تمرینات یا گام شصت و یک رو شروع کنم و سوال دوم اینکه کاهش ترس از لاغری باعث شد من به خودم بگم من که نمی ترسم پس چاق نمیشم و همین بیخیالی باعث شد من غذام بیشتر بشه و چاقتر شدم من فکر می کردم با گفتن و فکر کردن به اینکه لاغری راحت و خوردن ترسی نداره دیگه چاق نمیشم مثل افراد زیادی که غذا زیاد میخورن و چاق نمیشن اوایل دوره خیلی از خوردن زیاد بدم میامد ولی وقتی ترس از خوردن برام از بین رفت با خیال راحت شروع کردم به خوردن و از خوردن لذت می بردم دیدم چقدر غذام زیاد شده و چون شما فرموده بودید هر چی احساست میگه لیز خوردم که ضربه فنی شدم خواهش میکنم بگین چکار کنم که به اون دوره طلایی قبل از ماه رمضان برسم چه دوران لذت بخشی بود دلم برای اون روزها تنگ شده چنان پرانرژی وشاد بودم که همه تعجب میکردن نفهمیدم چی شد چرا لیز خوردم استاد فقط یک بار دیگه بمن بگید چکار کنم میخوام ادامه بدم ولی از کجا از اولین فایل یا از گام شصت ویک شروع کنم و اینکه برای من گام اول باز نمیشه لطفا بگید چرا و چکار کنم ممنونم
سلام دوست عزیز
لیز خوردن عادیه ولی اینکه از بعد از ماه رمضان تا الان بلند نشدی عادی نیست
به هر حال خوبه که میخوای ادامه بدی
گام 61 رو شروع کن و ادامه بده
توضیح شما درباره اینکه ترس از خوردنم رفت منم زیاد می خوردم مثل اینه که بگی من ترسم از مرگ ریخت بخاطر همین همیشه با سرعت بالا رانندگی می کردم.
اینکه چی شد لیز خوردی به این دلیله که مغرور شدی و دیگه با شوق و اشتیاق ادامه ندادی
یادت رفت چه چیزی باعث اون حال و احساس خوب شد
رها کردی و یواش یواش چیزهایی رو دنبال کردی که نه تنها بهت احساس خوب نمیداد بلکه حالت رو بد می کرد
به هر حال چیزی نشده
تجربه ات بیشتر شده
ادامه بده
سلام استاد عزیزم بسیار سپاسگزارم که با آغوش باز دوباره منو پذیرفتید چشم من دوباره با اشتیاق شروع میکنم از شما ناجی و فرشته مهربانم ممنونم و براتون سلامتی و عزت از خداوند بزرگ و بلند مرتبه خواستارم ،ممممممممنونم
با سلام
الان که نزدیک به دوماهه آموزشها رو مستمرا دنبال میکنم یه موضوعی هست که چند روزی ذهنم درگیر کرده و اون اینکه شما درآموزشهاتون گفتید که دیگه درمورد موضوعات چاقی صحبت نکنید و اونها رو دنبال نکنید و بهش توجه نکنید وازمشکلات چاقی با همدیگه درد ودل نکنید و راهکارهای رفع چاقی صحبت نکنید ولی خوب در همین فایلها وقتی کامنتهای دوستان رو میخونم همش فضای چاقی هست و راههای رفع چاقی و سرگذشت چاقی و مشکلات چاقی و.. حتی خودم خیلی از مشکلات چاقی رو نداشتنم و نمیدونستم که تو این کامنتها بهش آگاه شدم .مثل نفهمیدن احساس گرسنگی و سیری دوستان .
آیا خوندن این کامنتها و خاطرات چاقی ذهنمان رو مجددا برنامه ریزی نمیکنه برای چاقی؟یا در رسیدن به هدف لاغری مان سرعتش رو کند نمیکنه؟؟ ممنون میشم کمکم کنید این مانع ذهنی که برام پیش اومده رو رفع کنم .
قصدم ایراد گیری نیست چون میدونم شما برای رسیدن به تناسب اندام راه طولانی رو رفتید اونم بدون راهنما و نتیجه اش رو هم داریم میبینیم که گرفتید . و شما انسان بزرگی هستید که تجربیات ارزشمندتون رو در اختیارمان قراردادید.
سلام دوست عزیز
در تمام تمرینات از دو بخش مشکلات چاقی و زیبایی های لاغری صحبت می شه
نوشته ها هم معمولا به این شکل هستند
هدف از اینکه توصیه می شه دیدگاه ها رو بخونیم باورپذیری شباهت همه ما به همدیگه هستیم
اگه شما به این باور برسی در مورد چاقی شبیه من هستید خوب وقتی من متناسب شده باشم خیلی راحت تر باور میکنی که شما هم میتونی لاغر بشی
ضمنا شما میتونی به بخشی موردعلاقه ات در هر نوشته توجه کنی
سلام
منم که نزدیک به دو ماهه مستمرا فایل ها رو گوش میدم تمرینات ام رو انجام میدم یه سری رفتارهای خوردن ام عوض شد و ترس از خوردن ندارم اما از لحاظ جسمی چاق تر نشدم با اینکه هیچ ورزشی نمیکنم و هیچ رژیمی نمگیرم چون تازه احساس میکنم دارم نفس می کشم .😊
تازه اطرافم داره یه اتفاقات خوبی میافته که ربطی به چاقی لاغری نداره . 😀
وقتی تو محیط خانواده ام هستم و صحبتهای آنها رو می شنوم متوجه میشم ما با دست خودمان برای خودمان چاله میکنیم و میزاریمش به حساب شانس و سرنوشت .
نمونش مامانم گردنش درد میکرد گذاشت به حساب کولر .
چون باورش اینه که کولر مریض میکنه و به من هم داشت این باور رو تلقین میکرد . که من هم بهش گفتم اگه کولر باعث بیماری میشه پس کل بیمارستانها باید پر بشه از مریض چون تو این فصل همه خونشون کولر روشن میکنند .و این باور غلط رو نپذیرفتم و رد کردم .و خیلی باورهای غلط دیگه . چون متوجه شدم توجهات و افکار ما در محیط پیرامون ذهن ما رو برنامه ریزی میکنه.
پس بایستی خیلی متوجه توجهات خودمون در طول روز باشیم تا به لطف الهی در جنبه های مختلف زندگی موفق باشیم.
با سلام .حضور اقای عطار روشن و اعضای سایت .من از جمله افرادی هستم که به تیم لاغران به روش ذهن پیوستم در این مسیر بکمک خداوند و استاد موفق شدم و ادامه دادم .حالا مدرس لاغری با ذهن هستم.نوشته ومتن آقای عطار روشن را خواندم و از آنجاییکه از ابتدای مسیر همراهشان بودم بر صحت تکتک جملات اعتراف میکنم.قصد دارم از صحت و اطمینان و مسیر سبز لاغری با ذهن سخن گویم.لاغری با ذهن مسیری میانبر در زندگی من است.خلاصی از تمام حصارهای چاقی .در ابتدای مسیرم که به تاریخ ۹۴/۸/۸است برمیگردم .لاغری از ذهن آغاز میشود عینا چاقی.باور ذهنی من مصادف با آشنایی با آقای عطار روشن بود .مهم نبود خوداو هنوز اضافه وزن دارد .باورهایش لاغرانه بودند و انتقال باورهای لاغرانه در کمال آرامش و اطمینان ،شکل گرفت .بذر لاغری ام را در زمین ذهنی کاشتم که خاکش آماده شده بود.تمام طول مسیر با جسم و فیزیک کاری نداشتیم وفقط با ذهن خود کلنجار میرفتیم.
موضوع را آنقدر ساده نمیدیدم که بتوانم براحتی به قلم بگنجانم .ولی پیچیده هم نبود .چون راه همان راه چاقی بود که حالا داشت برای هدف لاغری پیش میرفت.
من هنرجوی شش سال قبل آقای عطار روشن هستم.ایشان ،در مراحل ابتدایی تدریس خویش بود.سایتی نداشت.اعضای سایتی هم نداشت .حتا خودش تناسب اندام هم نداشت فقط و فقط یک گروه محدود و اندک اعضا در تلگرام داشت اما دنیای اطمینان و انرژی بود.تدریس و آموزش لاغری با ذهن شغل او نبود اما باوری قدرتمند بود که بدیگران منتقل میکرد.از همان ابتدای مسیر همه چاق بودیم اما بمرور اموزش دیدیم و صاحب ذهنی لاغر شدیم .مسیری که داشتیم تا چند ماه خبری از لاغری فیزیک وجسم نبود اما جالب اینجا بود همه خودرا لاغرتر از آنچه واقعا بودیم میدیدیم چون باور کرده بودیم .واین روش را من براحتی از آقای عطار روشن آموختم .او با ارائه چند فایل آموزشی مسیر را در ذهن مشخص کرد و قبل از جسمم به لاغری ذهن رسیدم.انهایی که نگرانند تا از این روش نتیجه نگیرند باید بگویم که روش مشابه چاقی شماست شما قبل از چاقی جسمت ،در ذهنت آماده شدی و حالا نیز باید در ذهنت آماده لاغری شوی.هزینه ایی که برای لاغری ذهنی میکنید بسیار کمتر از هزینه های عوارض و ضررهای چاقیست . راه درست همان لاغری از راه ذهن است چراکه بدن شما به روش ذهنی جواب میدهد از کجا بدانید ؟؟اگر چاقی ،مطمئن باش از راه ذهنی چاق شده ایی و دنبال راه دیگری نباش .راه امتحان شده را برو .یعنی راه ذهن.اما استادت را باید تغییر بدی استان. تو در چاقی ،چاقهای اطرافت بودند و حالا باید استادی را برای لاغریت انتخاب کنی که متناسب است و در لاغری استادی میکند.روز و روز گاران خودرا با لاغری ذهنتان شروع کرده و آرامش و سلامتی را برای همیشه عمرتان گارانتی کنید.
سلام دوست عزیز
از اینکه دوباره در جمع ماهستید خوشحالم
از این لحظه که دوباره شروع کردید انرژی شما در جهت مثبت شدن تغییر جهت داده و این انرژی از طرف شما در حال گسترش در جهان است
انرژی که ساطع میکنی به شما برمیگرده
به شکل احساس خوب، شادی، سلامتی و لاغری
در سرزمین لاغرها هزاران نفر مثل من و شما هستند که دغدغه آنها لاغر شدن است
ما همدیگه رو مسخره نمی کنیم، قضاوت نمی کنیم و از همدیگر سبقت نمی گیریم
در سرزمین لاغرها ما به همدیگه کمک می کنیم
اگه کسی لیز خورده دستشو می گیریم و بلندش می کنیم که ادامه بده
اگه کسی نتیجه گرفته صدا و تصویرش رو به گوش بقیه می رسونیم که همه امیدوارتر بشن و ادامه بدن
عجله نکنید و هرگز از هیچ محتوا و دستورالعمل و توصیه ای برای لاغر شدن استفاده نکنید
به ذهن و قدرت وجود خودت ایمان داشته باش و فقط از این مسیر ادامه بده
باسلام خدمت استاد گرانقدر ازشماسپاسگزارم . وازاین به بعد دراین مسیر ادامه میدم.
بنام خداوندجان وخرد
سلام به استادپرازشادوخوشحال.
سلام به دوستان همراهان گرامی وپرشوروشوق سایت تناسب فکری
ایجاد وتغییرفرمولهای ذهنی
استادعزیزمن هم درتمام سالهای زندگیم ازوقتی که خودم راشناختم و فهمیدم که متناسب بودن زیباست وجزاب است.
در جستجوی روشی بودم که خیلی زودبه لاغری وتناسب اندام عالی برسم.
اما همیشه هرسال چاق بودم و چاقتر میشدم.
اماهمیشه به جستجوی خودم ادامه میدادم و همیشه امیدواربودم که بالأخره یکروزیک روشی میشه ومرابه تناسب اندام دائمی برسونه.
من ازهرطریقی که شروع میکردم همیشه باشکست مواجه میشدم امابازته دلم امیدداشتم که بالأخره یک راهی روپیدامیکنم انگاریه نفر همیشه درذهنم نجوامیکردکه یه راهی پیدا میشه ومرابه تناسب اندام دائمی برسونه خدایاشکرت.
امانمیدونستم این راه قراره چی باشه
ومن همیشه منتظراون راه یااون روش بودم که یکروزازراه برسه وحالاانتظارمن به سرانجام رسیده.
وزوزی که من با سایت تناسب فکری اشناشدم وچند ماه است که دراین سایت هستم بقول شمامن توتمام روشها همیشه خیلی عجله میکردم.
اما الان اصلاهیچ عجله ای ندارم وهمیشه درفکرو ذهنم است که اخربردبامن است .
درست است که الان چهارو نیم ماه است که اصلا در جسمم هیچ اتفاقی
نیافتاده
اماازاینکه دیگه پرخوری .ریزه خواری.
ناخنک زدن ندارم وبه کل از درذهنم خارج شده خیلی خوشحال خورسند هستم چون فکرمیکنم که من همیشه بااون کارهاچاق میشدم
حتی دراین ماه ها تیرومردادتولدبچه هااست ومن همیشه میخواستم زودتر برسه ومن کیک و شیرینی ودسر بخورم واشتیاق زیادی به خوردن کیک وشیرینی داشتم😂😂😂😂
اماامسال اصلا به خوردن اینهافکر نمیکنم وبرام فرق نداره که باشن یا نه دیگه کاملا حرص وولع خوردن درمن
ازبین رفته خدایاشکرت😍😍😍
به قول استادحالاکه من ازاین روش استفاده میکنم اصلافکرنمیکنم درچه زمانی وجه مدتی وبه چه مقداری به کاهش وزن خواهم رسید.
اماچون درروشهای دیگر زمان تعیین میکنند همیشه اون مدت مده نظرم بودکه بایددراین زمان اینقدرکاهش وزن داشته باشم
اماازاینکه دراین مسیرهستم هیچ استرس واظطرابی ندارم وخیالم راحت است که دیگه برای کسی ثابت نمیکنم که من درچه زمان ودرچه مدت به للاغری میرسم.
فقط اشتیاق واستمراردارم که دراین مسیر زیباهستم واین مسیرروطی میکنم.
ولازم نیست دراین مسیرنگران کاهش وزنم باشم.
واز وقتی دراین مسیر هستم بجزدخترم هیچکس نمیدونه واونهم مثل همسر شمافکر میکنه که بی فایده است اماهیچ اعتراضی هم نداره ومن باخیال راحت دارم ادامه میدهم
وو قتی به این فایل گوش کردم دیدم که من واقعا هرروز بیشترازروزهای دیگرشیفته وعاشق این مسیر زیباهستم واین مسیرروبااشتیاق فراوان وباامیدطی میکنم.
استاد عزیز من از طریق شمابا لاغری ذهن آشناشدم ومیبینم که شمابه نتیجه عالی رسیدید من هم امیدوار میشم نمیفهمم که باید دراین مسیر باید استمرار داشته باشم تابه موفقیت برسم ومیرسم
ودرمدت این چند ماه که گذشته ومیبینم که پرخوری. ریزه خواری.وناخنک زدن ندارم واقعا خوشحال هستم ودرپوست خودم نمیگنجم.
وهمیشه وقتی لاغر میشدم باخوشحالی زیاد لباسهایم را میدادم برایم تنگ میکردن ولی خیلی زود دوباره باید میدادم گشاد میکردن
ویک خیاط داشتم خیلی که لباسهایم راتنگ وگشاد کرده بود دیگر به تنگ اومده بود😆😆😆
ماباتشویقهای شماودلداری امیدواریهای شماوباحمایتهای بی وقفه شمابه این راه زیباادامه میدهیم
وخوشحالم که شما هستید.
من درهیج روشی وحالا که دراین مسیر هستم فکر نکردم که من فرصت ندارم ونمیتونم انجام بدم.
من به خیلی ها خیلی چیزها رو گفتم واکثرشان گفتن که ما فرصت نداریم وبقول شمااستاد اگه کسی بخواهدکاری انجام بده راهش روپیدامیکنه واگه کسی نخواهد کاری نکنه بهانه اش رو پیدا میکنه
ومن حالا که این نوشته رو مینویسم
هم خودم وهم همسرم درگیر کرونا شدیم من کمی بهتر شدم اماهمسرم دربیمارستان بستری شده اما من بازهم دراین مسیر هستم.
من هیچ وقت درکارهام بهانه نمیاورم وان شاء الله باکمک خداویاری شما استادعزیزمن همیشه فرصت خواهم داشت که تمریناتم رابطور صحیح وعالی انجام بدهم.
من بقول استاد ۲۷ /۱۳۹۹/۱۱ دراین مسیرهستم یکروزهم ازش غافل نشدم اگرهم دیدگاه نتونستم بنویسم دردفترنوشتم وادامه دادم وادامه میدهم چون من به این مسیر وذهنی باوردارم وبا کمک خدا ویاری استاد عزیزونوشته ودیدگاهای همراهان گرامی دراین مسیر هستم وباقدرت به جلو میرم ازاینکه درکنار شما دوستان عزیزهستم خوشحالم وبااشتیاق به راهم ادامه میدم امروز گوشیم بامن یاربودواذیتم نکرد وتونستم این دیدگاه روهم به پایاو برسانم خدایاشکرت سپاس همه شمارو بخوای بزرگ میسپارم
سلام استاد مهربان ،،از ابتدای این فایل درس بزرگی گرفتم که اصلا هم مربوط به لاغری نیست ،من از تجربه شما ،الگو برداری میکنمو تدریس را در رشته زبان آلمانی که دارم تحصیل میکنم شروع خواهم کرد با اینکه خودم هنوز به نتیجه دلخواه نرسیدم اما با حرف های شما متوجه شدم این کار خودش راهی است برای پیشرفت و رشد ،من اکنون حس اعتماد به نفس خیلی بیشتری پیدا کردم که شروع کنم و اصلا نترسم .بدون اینکه به افکار منفی ،اهمیت بدم ؛شروع میکنم و ایمان دارم خداوند من را هدایت میکند .
یک مدت در کارخانه ای کار میکردم و همکاری داشتم که با اینکه سن کمی داشت اما مهارت خیلی عجیبی درکارش داشت ،نه تنها از همه بهتر کار میکرد بلکه در تمام شاخه های دیگر هم مهارت داشت ؛ خیلی کنجکاو شدم که رمز موفقیتش را بدونم ،،تا اینکه یک حرف خیلی عالی به من زد ،گفت :(تا وقتی کاری رو شروع نکنی که از مهارت و توانمندی الانت بیشتره ، پیشرفت نمیکنی ،اصلا هیچ ایرادی نداره اگر کار هارو خراب کنی ،سرت رو که نمیبرن .).خیلی تاثیر عمیقی روم گذاشت و با این فایل شما این تاثیر، چندین برابر شد .خیلی از کار هارو به خاطر ترس از واکنش دیگران انجام نمیدیم درصورتی که از یک جایی به بعد متوجه میشیم اول اینکه ما اونقدرها که فکر میکنیم برای مردم اهمیت نداریم که کار و زندگی خودشون رو ول کنن و بیان ببینن ما چیکار میکنیم و دوم اینکه اون ها اصلا هیچ قدرتی ندارند که بتونن تعیین و تکلیف کنند ،قدرت اصلی وحرف آخر رو کسی میزنه که خوشبختانه توی تیم ما هست..متاسفانه خیلی از ما بیشتر از حد از دیگران حساب میبریم و فکر میکنیم چون فلان شخص سطح علمی و یا موقعیت اجتماعی بالاتری داره پس انسان لایق تری هست …اصلا اینطور نیست ..ما باید لیاقت خودمون رو نامحدود بدونیم که اینگونه کسی رو نخواهیم یافت که از ما اوضاعش بهتر باشه..
حدود یک هفته پیش ،خواهرم که در اروپا زندگی میکنه ، تماس گرفت و خیلی با ذوق و اشتیاق گفت یک دستگاه جدید واسه شکستن چربی ها اختراع شده که اونجا استفاده کردندونتیجه دیدند و الان اون روش اومده ایران ..بهمپیشنهاد کرد که پیگیری کنم ..ولی من فقط میخندیدم ..بهش گفتم مگه تو برای چاق شدن دستگاه استفاده کردی که الان داری این کار رو میکنی ؟؟خب کاملا هم طبیعی هست که کسی نمیتونه حرف مارو بفهمه مگر کسی که در این مسیر همراه باشه اما خب ما که میدونیم داستان چیه.. اما واقعا الان که فکر میکنم میبینم چجوری آدم ها فکر میکنن اضافه وزنشون قرار نیست دوباره برگرده ؟؟چرا یک درصد فکر نمیکنن دوباره با فرمول های ذهنی چاق و رفتار های چاق کننده نتیجه مثل قبل میشه ؟ خود من چجوری این همه سال روش های تکراری رو امتحان میکردم و هر بار فکر میکردم مشکل از من هست که اراده ندارم ،چرا یک بار نشده بود به این روش های چرت و پرت شک کنم ؟؟اما دیگه تغییر کرده و خداشاهد هست که حتی یک لحظه هم گول نخوردم .مطمئن هستم که شیطان دیگه توانایی گول زدن من رو توی این مورد نداره .. فقط ناراحت شدم از این همه افکار نادرست نسبت به لاغری ..دلم میخواد برم تو خیابون و هر فرد چاقی رو که میبینم بهش بگم به خدا تو خیلی قدرتمندی فقط بلد نیستی چیکار کنی دلم میخواد دستش روبگیرم بیارمش اینجا و باعث شم در زندگی اون هم مثل من معجزه اتفاق بیفته ..اما متاسفانه میدونم این کار شدنی نیست و اصلاد هیچ فایده ای هم نداره ،فرد باید به یک سطح برسه که آمادگی دریافت این حرف هارو داشته باشه وگرنه تاثیری نداره.. اما ما میتونیم یک کار قشنگی بکنیم و اون هم اینه که این قدر این مسیر رو عالی سپری کنیم که افراد مشتاق توسط ما جذب شن و ایمان دارم روزی میرسه که خیلی خیلی خیلی بیشتر این روش که تنها روش لاغری هست توسعه پیدا کنه و ما در همه جای دنیا افتخار میکنیم که مخترع لاغری با ذهن ،هم وطن ما است …من آینده خیلی روشنی برای این مسیر میبینم ..
استاد عزیز من یک پیشنهادی برای قسمت دیدگاه ها داشتم ،خیلی خوب میشد اگر میتونستیم دیدگاه خودمون رو به صورت ویس قرار بدیم ..اینگونه خیلی راحت تر شوق و عشق ما مشخص میشه و مطمئنا تاثیری بیشتری هم روی همدیگر داریم ..
این فایل هم مثل همیشه عالی بود ،خیلی ممنون از این همه آگاهی که بدون منت در اخیار ما قرار میدین 🙂
سلام دوست عزیز
از اینکه ساکن سرزمین لاغرها هستید خوشحالم
از خوندن نوشته شما لذت بردم و خدا رو شکر میکنم که آگاهی ما داره بیشتر می شه و خودمون برای تغییرا شرایطمون آستین بالا زدیم.
در مورد پیشنهاد شما:
بخش نوشتن دیدگاه از نظر ساختار سایت فقط برای نوشتن می باشد و امکان اضافه کردن محتوای صوتی به این بخش وجود نداره
ولی سعی می کنم در صفحه ای جداگانه این امکان رو ایجاد کنیم که دوستانی که علاقمند هستند به صورت صوتی تجربه خودشون رو بیان کنند.
از اینکه در این مسیر همراه من هستید خوشحالم
سلام🙂
به به چقدر لذت بردم چقدر به موقع بود این فایل
کاملا موافقم با حرف شما که این فایلها الهام خداوند به شماست👌👌👌👌
یعنی دیروز عصر که من میخواستم فایلم رو گوش بدم و حتی امروز صبح داشت این افکار در ذهنم مرور میشه که چه فایده یکسال و نیم فایل گوش کردی🤨 هیچ کسم که بهت نمیگه لاغر شدی🤨 شاید خودتم فکر میکنی تغییر کردی🤨 کاشکی لاغر میشدم این فایل گوش دادنها تموم میشد واز اینجور حرفها….
یعنی استاد برام جالبه که میدونم و یه جورایی برام به تعهد و مسیولیته فایل گوش دادن و این منفی بافم هم بعضی وقتها ول کن نیست
البته کاملا میدونم چرا دوباره قدرت گرفته چون پنجشنبه توی جمع فامیل بودم و خاله و عمه ام گفتن که شما به خاطر تیرویید چاق هستی و…. یا اینکه یه آخوندی که رفته توی کار طب سنتی گفته درمان کم کاری تیرویید جوشونده فلان گیاه هست بافلان چیز و….
من دیگه اصلا این حرفها رو قبول ندارم و کاملا دردلم بهشون میخندم که علت چاقی رو هنوز تیرویید میدونن یا درمان تیروییدرو هم جوشانده گیاهی….
یا در اون جمع درباره پهلو آوردن صحبت شده بود و یکی از دختر عموهام که همیشه متناسب بوده و الانم بعد از ۳ تا بچه و…باز هم متناسبه میگفت منم داشتم پهلو می آوردم و پیاده روی کردم برطرف شده و…
اون یکی دختر داییم موهاشو کوتاه کرده بود و علت کوتاهی رو هم ریزش موها ذکر کرد و اونم از عوارض رژیمی بوده که گرفته…
خلاصه بقیه هم شربت و شیرینی نمیخوردن چوم رژیم بودن یا ترس از چاقی داشتن
منم همه اینها رو دیگه رد میکنم توی دلم و میدونم عوارض رژیمها و ورزشها رو
میدونم که علت چاقی من نه تیروییده نه ژنتیکه نه کم تحرکیه
و کاملا باور دارم تنها راه صحیح لاغر شدن لاغری با ذهنه و دیگر هیییییچ👌👌👌
بسیار خوشحالم که به توصیه شما عمل کردم و از زمان شروع لاغری با ذهن با نزدیکانم و بقیه درباره این روش و اینکه من دارم از این آموزش استفاده میکنم حرفی نزدم و حتی در این جمعها هم صحبتی نمیکنم و نظرم رو نمیگم و الان کاملا میدونم که دلیل حال بد و کم شدن اشتیاقم و عجله ای که برای لاغری دارم فقط به خاطر اینه که دو روز قبل در جمع کسی بهم نگفت که جمعتر شدی و اتفاقا نگفتن هم چاقتر شدی ولی درباره چاقیم نظر دادن
تنها کسی که متوجه میشه کمی جمعتر شدم فقط خودمم و اتفاقا خیلی هم لذت میبرم و بارها با خودم گفتم همینکه همین مقدار رو هم بدون هیچ رژیم و ورزش کم کردی به خاطر اثرات این آموزشه به خاطر استمرار خودته مگه تو چیکار کردی غیر از گوش دادن به فایلها همین فرمون برو جلو بالاخره نتیجه میده کوتاه نیا
همیشه یاد حرف شما می افتم که ما خانومها اولش خیلی خوب باور میکنیم ولی در طی مسیر هی نا امید میشیم و نیاز داریم دوباره هولمون بدن😁😁
من خیلی وقتها به خودم افتخار کردم که با وجودیکه مهمون داشتم و کلی کار داشتم و اینا فایل اون روز رو گوش کردم و اینو تعهدم میدونم به مسیر لاغری با ذهن و قولی که به خودم برای لاغر شدن دادم ولی از اینهمه انرژی و اشتیاق و عشق و علاقه شما برای تولید محتوا کارای سایت اینستاگرام خوندن نظرات شگفت زده شدم واقعا وقتی باز هم میبینم با همه این کارها غذا درست کردن با شماست نگهداری و بازی با آیدا با شماست خرید خونه با شماست کارکردن با درس بچه ها رو هم انجام میدین در سوگ سه تا از عزیزانتون هستین ولی باز هم کارای سایت رو انجام میدین تفریح میرین مهمونداری میکنین ولی نظرات هر روز ما هم باز تایید میشه و مدال میگیره
نمیدونم واقعا اینهمه انرژی چجوری دارین ؟؟؟واقعا بمب انرژی هستین👏👏👏
من خودم روزی یه فایل از سایت گوش میدم روزی یه فایل برای سایر موضوعات گوش میدم کار خونه رو دارم غذا پختن رو دارم مطب میرم کتاب میخونم وخیلی هم راضی ام از خودم ولی شما رو که میبینم با خودم میگم من که کاری نمیکنم شما در یه روز چند تا فایل میذارین توی سایت خوب همه اینها ضبط کردن داره ادیت کردن داره نظر همه دوستان رو میخونین و تایید میکنین تمرینات دوره لاغری با ذهن رو هم انجام میدین همه کارهای دیگه رو هم انجام میدین ماشالا واقعا بهتون خستگی ناپذیرید👌👌👌
اینهمه پشتکار شور و اشتیاق استمرار و اینهمه واکنشهای متفاوت شما به اتفاقات ناگوار زندگیتون اینهمه انرژی اینهمه شادابی همکاری شما در منزل رابطه با فرزندان خیییییلی برای من درس داره واقعا که ما اینجا فقط لاغری رو یاد نمیگیریم در همه جنبه های زندگیمون داریم رشد میکنیم 👌👌👌👌 شما نمونه عملی انسانی هستین که حرفتون با عملتون یکیه و واقعا خدا رو شاکرم که شما رو در مسیر ما قرار داد واقعا لایق لقب استاد هستین و الگو بودن برازنده شماست💐💐💐
ممنونم که اینقدر برای مخاطبتون ارزش قائلین و هم محتواها فوق العاده و کاملا به روز هستن و هم سایت پر از نکات عالی در همه زمینه ها است و هم طراحی سایت زیباست و استفاده از اون هم برای کاربر بسیار راحت و لذت بخشه🙏🙏🙏🙏🙏🙏