به نام خداوند مهربان
در تمام سال هایی که چاق بودم عقیده داشتم خودم چاق شدم و عامل چاقی خودم را درونی می دانستم اما برای لاغر شدن در جستجوی روش یا راهکاری در بیرون از خودم بود.
هر انسانی که اضافه وزن دارد برای چاقی خود دلیل و توجیهی دارد که درونی است اما همه آنها برای لاغر شدن در جستجوی روشی در بیرون از خودشان هستند.
قدرت خداوندی انرژی نامتعالی و نامرئی است که در وجود شما به ودیعه گذاشته شده است.
هر زمان که اراده کنید می توانید از این انرژی الهی بهره مند شوید.
این انرژی نیروی بیرونی و خارجی نیست که در جایی دوردست قرار گرفته باشد و برای رسیدن به آن نیاز به حرکت یا جستجو برای پیدا کردن آن داشته باشید. این انرژی برای فعال شدن و کار کردن حتی نیاز به درخواست یا دعا کردن هم ندارد چون از ابتدا و برای همیشه فعال می باشد.
این نیروی نامرئی که خداوند از بدو تولد در وجود انسان به ودیعه نهاده خود متعالی شماست. از این قدرت نهایت استفاده را ببرید این نیرو گوش به فرمان شماست تا بزرگترین آرزوهایتان را محقق سازید.
وقتی آرزوی لاغری را در تخیل شبانه خود مرور می کنید هرگز به دیده شک و تردید یا احتمال به آن نگاه نکنید، از تحقق آن کاملاً اطمینان داشته باشید.
برای اطمینان دادن به خودتان تکرار کنید (من این آرزو را به واقعیت تبدیل می کنم). محقق شدن یا نشدن آرزوی لاغری شما فقط بستگی به خودتان دارد و هیچ نیروی خارجی در تحقق لاغری یا ایجاد مانع برای لاغر شدن شما دخالتی ندارد.
نیروی لاغری درون
فایل صوتی را با دقت گوش کنید.
منتظر خواندن نوشته های شما هستم
همراه همشگی شما: رضا عطارروشن
زمانی که دیدگاه های ثبت شده در این جلسه به ۱۵۰ دیدگاه برسد جلسه بعدی قرار داده می شود.
امتیاز 4.41 از 61 رای
با دیگران به اشتراک بگذارید تا امتیاز بگیرید!
به نام خدای مهربان.
جلسه هفتم از دوره ورود به ضمیر ناخودآگاه..
عنوان این جلسه نیروی لاغری درون
««««««««««««»»»»»»»»»»»»
دیدگاه شماره ۱
سلام استاد وقت شما بخیر چقدر این کلام شما منطقی و قابل قبوله که میفرمایین وقتی چاق شدیم گفتیم من چاق شدم (و من یعنی خودم ) عامل چاقیمون رو خودمون دونستیم اما برای لاغر شدن به دنبال روشی یا راهکاری بیرون از خودمون بودیم….. بله استاد با فرمایش شما ین نظر در من قوت میگیره که وقتی یک رویدادی در زندگی و یا جسم ما مربوط به مسائل درونی ما میشه چطور میتونیم با عوامل بیرونی در موردش اقدام کنیم…خیلی واضحه که نمیتونیم و به نتیجه هم نمیرسیم…
در این دوره یاد گرفتیم که هیچ عامل بیرونی در چاقی ما نقش نداشته نقش عوامل بیرونی مثل ژنتیک داروها اشتها پرخوری پرخوابی کم خوابی و غیره چیزی جز یک توهم نبوده است تک تک عوامل بیرونی به راحتی با دیدن نمونههای عینی قابل نقض شدن هستن …مثلاً یکی میبینی ۳۰ ساله چاقه میگه ژنتیک خانوادگیم چاقیه و با این توهم جلوی کاهش وزن خودش رو گرفته اما وقتی میبینه فلان دوست یا فامیل پدر مادرش چاقند ولی خودش لاغره میفهمه و باور میکنه که چاقی ژنتیکی نیست و خود به خود یک دیوار بلند در مسیر لاغریش فرو میریزه و احساس میکنه که میتونه لاغر بشه…. و این احساس همان نیروی لاغری درون ماست….
حالا دیگه میدونیم و آگاهیم که هر انسانی که اضافه وزن داره و برای چاقی دلیل و توجیه میاره اشتباه محضه که برای لاغر شدنش در جستجوی راهکاری در بیرون از خودش باشه… بره سراغ جراحی مصرف دمنوش خوردن قرصهای چربی سوز رژیم گرفتن و گرسنگی کشیدن و پیادهرویهای اجباری و کلی هزینه برای باشگاه رفتن و آمدن….
آگاهی این جلسه به ما یادآوری میکنه که نیرویی نامرئی از ابتدای تولد در درون همه انسانها از طرف خداوند هدیه داده شده که نیاز به پیدا کردنش در دنیای بیرون نیست همیشه فعاله و حتی نیاز نداریم که با دعا کردن اون رو دریافت کنیم این هدیه قدرتی است که میتونه انسان رو به بزرگترین آرزوهاش برسونه….
من آرزوم لاغریه و دارم در تخیل شبانه اون رو مرور میکنم استاد میفرمایند که هرگز به دیده شک و تردید بهش نگاه نکن نگو حالا انجام بدم ببینم چی میشه .. بلکه با نتیجه ۱۰۰ در 100به این تصاویر متحرک نگاه کن تا انتظار لاغری در وجودت و در ذهن آگاهت در بیداری هم شکل بگیره…شکلگیری این انتظار باعث میشه با اطمینان به خودت بگی من این آرزو رو به واقعیت تبدیل میکنم و این جمله رو تکرار میکنی و از بیان کردنش لذت میبری و در دل هم بهش ایمان داری…….
پایان دیدگاه شماره ۱
من متناسبم و از خیلی چیزها لذت میبرم : لذت از شکمی تخت و صاف …..لذت از رانها و باسنی فوق العاده طبیعی …..لذت از پاهایی خوش تراش و زیبا …..لذت از سینههای کوچک و چشم نواز……. لذت از صورتی بدون پف و غبغب……
»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»«»
بازخوردهایی که از مادرم همسرم پسرم دخترم زن برادرم دوستانم خالم و دختر عمم گرفتم بسیار بسیار خوشحال کننده بود دختر عمم بهم گفت که خوش به حالت بالاخره بدون جراحی بدون ورزش و پیادهروی بدون باشگاه بدون رژیم بدون مصرف قرص و دمنوش شکمت صاف و قشنگ شده کاش منم حوصله و وقت داشته باشم که بیام بشینم پای صحبتهای استاد عطار روشن .. گفتم دعا میکنم برات که وقت و حوصله این کار رو پیدا کنی چون اطمینان دارم به زودی متوجه میشی که انگار از نو متولد شدی وارد دنیای نور و روشنایی و رنگهای زیبا شدی….
««««««««««««««««««««
چه تغییری در افکار و رفتار من پیدا شده ؟اول اینکه خودموعادت دادم که هر شب در تجسم لاغری یک انیمیشن چند دقیقه ای با بازیگری جسم لاغرم داشته باشم …
دوم اینکه سعی کردم آگاهانه غذا خوردن رو تمرین کنم ….حدود ۱۰ روز میشه که تونستم وعده عصرانه رو که قشنگ به یک وعده غذایی اصلی تبدیل شده بود از اعتبار خارج کنم بدون فشار و سختی با کمال میل این وعده رو که همیشه با مصرف نان و مواد غذایی همراه بود رو با میوه سبزیجات و آب جابجا کنم اگر آجیل باشه مقداری میخورم نباشه که هیچ….. پشت این تغییر رفتار یک تغییر فکر هم اتفاق افتاده قبل از این تغییرات رفتاری این افکار در ذهن من مرور میشد : اگه میخوای راحتتر لاغر بشی باید اونقدر روی ذهنت کار کرده باشی که به راحتی بتونی وعده غیر ضروری عصرانه رو حذف کنی مفهوم حذف نه اینکه هیچی نخوری بلکه باید مصرف نان رو در این ساعت حذف کنی باید بتونی روی خوردنهای عادتی کنترل بیشتری داشته باشی… باید مثل لاغر اندامها به سه وعده اصلی اکتفا کنی و حتی بتونی از میزان خوراکت در وعدههای اصلی هم کم کنی . شاید اوایل این کار برات سخت باشه و فکر کنی داری کمتر از نیازت میخوری و احساس خوبی نداشته باشی اما یه مدت بعد میفهمی که اتفاقاً همین مقدار،، مورد نیاز بدنت هست چون بعد از یه تایم کوتاه متوجه میشی که سیر شدی و میلی به خوردن نداری و اون مقداری که قبلاً میخوردی و فکر میکردی اندازه نیازته زیادی بوده بیش از نیازت بوده و تو در این مورد اشتباه فکر میکردی تو حد سیری رو رد میکردی و به پر کردن معدت میپرداختی باید متوجه باشی که سیر شدن با پر شدن معده متفاوته…. اگر بین گرسنگی تا پری معده شمارههای صفر تا ۱۰ بدی باید بتونی تا شماره ۶ و ۷ بیشتر نخوری و اجازه ندی معدت پر بشه بعد کنار بکشی و فکر کنی که حالا دیگه سیر شدی می فهمی خوردن در حد 6 و 7 یعنی یک سیری طبیعی و به اندازه…. باید لذت نخوردن برات بیشتر از لذت خوردن بشه…..
»»»»»»»»»»»»»»»»»»
از این به بعد برای متناسبتر شدنت میخوای چه کار کنی چه برنامهای داری ؟ مهمترین کاری که میتونم به شکل عملی انجام بدم لاغرتر بشم اینه که اولا هر شب تجسم لاغری رو داشته باشم حتی در طی روز تجسم روزانه هم داشته باشم و در درجه دوم آگاهانه غذا خوردن رو تمرین کنم میخوام از اهمیت میان وعدهها کم کنم خصوصاً وعده عصر اگرچه فعلاً در این مورد با موفقیت روبرو شدم اما میخوام بهترش کنم…… میخوام در وعدههای اصلی قبل از پر شدن معده دست از خوردن بردارم……. میخوام از آوردن چند نوع چاشنی سر میز ناهار و شام خودداری کنم و فقط به یک نوع چاشنی اکتفا کنم مثل سبزی خوردن و حتماً قبل از غذا آب کافی در حد تحمل بنوشم…. میخوام همواره به یاد داشته باشم که آوردن چاشنیهای متعدد با مزههای مختلف می تونه منو وادار به بیشتر خوردن کنه پس یک نمونه کافیه…
»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»
به نام خدای مهربان. خدای لاغری و تناسب اندام….۲۷ مهر پاسخ به سوالات منطقی کردن ذهن….
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ۱– متناسب بودن چه حسی داره؟
بهترین حس تمام زندگیم متناسب شدنم بوده .متناسب شدن پکیجی از احساسات نابه :
حس آزادی در انتخابها دارم انتخاب رنگ و مدل و سایز در خرید پوشاک مورد نیازم …..حس رهایی از قید و بند خوراک دارم…..
از اینکه عکسم به آلبوم شگفتی سازان منتقل شده لذت میبرم…..از سبک وزنی فوق العادهای که دارم لذت میبرم…..از داشتن شکمی صاف و تخت باسنی خوش فرم و کوچک رانها و بازوهایی به اندازه لذت میبرم….
روی تخت خواب زیر ملافه درازکشیده بودم داشت خوابم میبرد همسرم وارد اتاق شد نگاهش به من خیره موند چند لحظه در سکوت گذشت چشمان من بسته بود اما خواب نبودم منتظر بودم چیزی بگه بعد از چند لحظه سکوت همونجور که در چهارچوب در ایستاده بود گفت چقدر لاغر شدی…. از خوشحالی این سوالش چشمامو باز کردم و لبخند لاغری رو تحویلش دادم بعد دوباره جدی گفت نه والا خیلی لاغر شدی عجیبه گفتم آره عجیبه بدون گرسنگی کشیدن بدون ورزش و باشگاه تونستم به سایز ۳۸ برسم میدونی چرا؟چون بالاخره بعد از کلی تمرین در سایت مورد علاقم تونستم در خودم انتظار لاغری به وجود بیارم تونستم باور کنم که لاغری یک امر طبیعی و آسان برای جسم و ذهن منه تونستم باور کنم که بدون سختی کشیدن هم میشه لاغر شد فقط کافیه بگم منم میتونم لاغر بشم و از خودم انتظار کاهش وزن داشته باشم اینو گفتم و منتظرش شدم میبینی که در نهایت شگفتی الان در وزن ۶۵ و سایز ۳۸ هستم…. خدایا شکرت…..
با اینکه خیلی لاغر شدم اما تجسم شبانه لاغری رو ترک نکردم که این خیلی عالیه…دیگه نگران اینکه چی بخورم چقدر بخورم و کی بخورم نیستم…دیگه نگران اینکه وای داره ماه رمضون میاد عید میاد میخوام برم مهمونی و عروسی حتماً یه چند کیلو چاق میشم نیستم این گفتگو در من شکل نمیگیره چون در هر حال تصمیم دارم وقتی در موقعیت خوردن قرار میگیرم فقط به نیاز بدنم با علائم خاص خودش بها بدم نه چیز دیگه و وقتی هم اقدام به خوردن کردن به نقطه سیری و رفع نیاز بدنم توجه کنم و بیشتر تحت هیچ شرایط و گفتمانی نخورم…..
تصمیم دارم همچنان به تجسم شبانه لاغری ادامه بدم…. تصمیم دارم با اختصاص حتی ۱۵ دقیقه وقت در سایت محبوبم حاضر بشم و کاری انجام بدم دیدگاهی بخونم دوتا کامنت بزارم چهار تا لایک کنم بعد بیام برم دنبال کارم…… تصمیم دارم وقتی سیرم و نیازی ندارم به تعارفات از طرف هرکی میخواد باشه با مهربانی و نرمی و احترام نه بگم…..
به نام خدای مهربان….خدای لاغری و تناسب اندام….
28 مهر
سوالات مربوط به برنامه ریزی منطق
ذهنی۱– متناسب بودن چه حسی داره؟۲- از چه تغییراتی در جسم خودت لذت می بری؟۳- چه بازخوردی از اطرافیانت دریافت کردی؟۴- چه تغییری در افکار و رفتار جدید خودت مشاهده میکنی؟۵- چه اصلاحاتی در جهت بهبود روند متناسب شدن خودت می تونی ایجاد کنی؟
»»»»»»»»»»»»»««««««««««««
چند نمونه از احساسات شخصیت متناسبم :احساس امید به یک زندگی روشن در پیش رو دارم…احساس سبکی فوق العادهای دارم….احساس میکنم از یک گناه بزرگ پاک شدهام..احساس میکنم که به خدای خودم خیلی نزدیکترم…احساس میکنم که خدا از من راضیه و دوستم داره…احساس میکنم بنده خوب خدا شدهام…احساس قدرتمند بودن می کنم به حدی که میتونم به هر آنچه میخوام در زندگی دست پیدا کنم… من محکوم به سرنوشت از پیش تعیین شده نیستم من قربانی نیستم و میتونم بهترینها رو علاوه بر تناسب اندام برای خودم بیافرینم..احساس میکنم بدن سالمتری دارم..
«««««««««««««««««««««««««
لیست برخی از تغییرات جسمی که که از اونها لذت میبرم :از باشگاه رفتن با جسمی متناسب لذت میبرم…از دویدن لذت میبرم از به پهلو خوابیدنم لذت میبرم…از راه رفتن در خیابان لذت میبرم…از پیادهروی بدون خستگی لذت میبرم از تند پایین آمدن از پلکان لذت میبرم از تند و چابک بالا رفتن از پلکان لذت میبرم از پوشیدن کت و شلوارهای شیک لذت میبرم
»»»»»»»»»»»»»««««»»»«»«»«
«بازخورد اطرافیان…عروس خانومم میگه وای خاله جان چقدر لاغر شدی به مجید گفتم چند ماهه مامانتو ندیدی مامانت تازگیا خیلی خوش تیپ و خوش اندام شده.. خاله کاشکی به حرفت گوش داده بودم و از چند ماه پیش عضو سایت استاد عطار روشن شده بودم… بهش گفتم ناراحت نباش هر وقت ماهی رو از آب بگیری تازه است دیر نشده عزیزم بیا این لینک سایت برو حالشو ببر و دیگه ازم نپرس چطور لاغر شدی. عروس خانومم ادامه داد چشم خاله جان قبل از اینکه لاغر بشی بارها به من گفتی برو تو این سایت فقط گوش بده کار خاصی نمیخوای انجام بدی ولی وقتی میدیدم هنوز خودتون نتیجهای نگرفتید و لاغر نشدید به این حرفتون گوش ندادم ببخشیدها حتی بعضی وقتا تو دلم بهتون خندیدم گفتم اگر خاله ایمان داره به آموزشهای این سایت پس چرا خودش هنوز نتیجه نگرفته… خلاصه خاله جان خیلی کم لطفی کردم اما الان دارم غبطه میخورم به شما خیلی خیلی خوب شدین و ما رو خیلی خوشحال کردین یه مادر شوهر سالم و سبک و خوش اخلاق خیلی بهتر از مادر شوهر مریض و سنگین وزن و بد اخلاقه … خاله جان استقامتت در رسیدن به هدفی که داشتی برای من یک درس بزرگه… بوسیدمش و گفتم تو خیلی عروس خوبی هستی و از اینکه همیشه بهم احترام گذاشتی ازت ممنونم و دوستت دارم…
»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»»«
چه تغییری در افکار و رفتار من مشاهده میشه ؟
من با عجله غذا نمی خورم ،غذامو بخوبی می جوم و با آگاهی از چرایی خوردنم غذا می خورم ▪︎
# آب بیشتری می نوشم و نان کمتری مصرف می کنم .
# به هنگام خوردن به بو و مزه غذا توجه می کنم و با حواس پرتی نمی خورم ..
# غذامو با نام خدا شروع می کنم و به محض سیری دست از خوردن می کشم و سپس خدارو بابت نعمتی که به ما میده شکر می کنم
# سعی می کنم قند و چای و شکر و شیرینی کمی مصرف کنم .
# از ظروف شکیل و کوچک برای غذا خوردن استفاده می کنم
# هر بار از منبع غذای کمتری می کشم اگر نیازم بود بیشتر …
# موقع غذا خوردن سعی می کنم حرف نزنم دهانمو پر از غذا نکنم و با عجله نخورم ..
# در مهمانی ها از خوشمزگی غذای میزبان تعریف نمی کنم اما در آخر از آشپزی او تعریف و تمجید می کنم نه از نوع غذای خاص سر سفره…
.اینها گوشهای از رفتارهای متناسب کننده من در این دوران از زندگیمه… من خوشحالم که انقدر تغییر کردم.. و شخصیت جدید و جالبی برای خودم به وجود آوردم.. من مدیون آموزشهای بیبدیل جناب استاد عطار روشن هستم… براشون آرزوی سلامتی و عمری پربرکت دارم…
»»»»»»»»»»»»»»»»»»»«««««««««
سوال میکنم از این به بعد چه برنامهای دارم که روند متناسب شدنم بهتر از قبل بشه ….
.حتماً سعی میکنم هر شب تجسم لاغری رو انجام بدم حتی به مدت چند دقیقه…. ….. از تجسم لاغری روزانه نیز غافل نشم …. سعی میکنم ترسم از غذا خوردن رو به صفر برسونم در این جهت امیدوارم بتونم دوره پیشرفته لاغری با قدرت ذهن رو از استاد خریداری کنم…..
سوالات مربوط به برنامه ریزی منطق ذهنیبه نام خدای لاغری و تناسب اندام …….
29 مهر ….
۱– متناسب بودن چه حسی داره؟
لاغر شدنم برام حس جذابیت و زیبایی به همراه آورده که شدیداً لذت داره ….
لاغر شدن حس خوب رهایی داره
لاغر شدن حس اعتماد بنفس بهم میده
لاغرشدن حس زندگی در بهشت رو بهم میده
2ـ از چه تغییراتی در جسم خودت لذت می بری ؟
چقدر لذت داره خودمو با لباسهای قالب تن و کفشهای پاشنه بلند جلو آینه تماشا می کنم و با حال خوبو احساس عالی خدارو شکر می کنم ….
چقدر لذت بخشه پوشیدن مدلهای مختلف با طرح و رنگای شاد و زیبا … حالا که دیگه شکر خدا لاغر شدم هم لباسای چسبان و کوتاه توو تنم قشنگن هم ترکیب لباسای گشاد و سایز بزرگ با چسبان و قالب تن واین خیلی جالبه :))
چقدر لذت بخشه موقع نشستن روی مبل وصندلی شکمم توو رفته و صافه ….
چقدر لذت بخشه که میتونم شلوارای تنگ بپوشم و روی مبل و صندلی بنشینم و پاهام رو روی هم بندازم و یک استایل زیبا از خودم به نمایش بگذارم…..
چقدر لذت بخشه که شلوار تنگ می پوشم و مینشینم اما کمر شلوار لوله نمیشه و پایین نمی آد…..
چقدر لذت بخشه وقتی که با شلوار تنگ میشینم اما فشاری به شکمم احساس نمیکنم….
3ـ چه بازخوردی از اطرافیانت دریافت کردی؟
بازخورد از آرایشگرم :
گوشی رو برمی دارم و به آرایشگاه زنگ می زنم
ــ الو دنیا خانم سلام …
ــ سلام عزیزم خانم باقری جانم بگو ….
ـــ عزیزم می خوام برم مراسم عقد کنان دختر داییم می آم برا رنگ و شینیون و آرایش …
ـــ باشه عزیزم بیا …..
ـــ من خوش قولم چند دقیقه دیگه آرایشگاهم …
گوشی رو گذاشتم از شادی در پوست خودم نمیگنجیدم… آخه دنیا خانوم چند ماهه منو ندیده.. اصلا خبر نداره که به این خوبی لاغر شدم. حتماً از دیدنم تعجب میکنه .. خانم چاقیه.. الان چند ساله دنبال یک پزشک جراح درجه یک میگرده که شکمش رو عمل ابدومینوپلاستی کنه .. اما بازوها و کمرش هم چربی اضافه داره … سینه هاش خیلی بزرگه میگه سنگینن و به سرشانه هاش فشار می آره و خسته اش می کنن … همه اش میگه کی بشه از شر این وزن اضافی خلاص بشم ..میگه هفته ای چند بار باشگاه میره و عرق می ریزه و رژیم می گیره ولی دریغ از نتیجه … خلاصه خییییلی ناراحته …..
من چند بار بهش گفته بودم که یک راه خیلی آسون و منحصر به فرد هست که میتونیم باهاش لاغر بشیم فقط یکم زمان میبره مثل این روشهای زودبازده نیست چون باید روی ذهنمون کار کنیم تا مقدمات تناسب اندام فراهم بشه…
گفته بود چقدر عالی حالا این روش رو از کجا داری یاد میگیری ؟ گفتم از طریق یک سایت اینترنتی با استادی رصا عطار روشن…. توضیح بیشتری خواست که ندادم گفتم آدرس سایت رو بهت میدم برو ببین چه خبره…. ولی ظاهراً که نرفته بود….بگذریم…….. لباس مجلسی ساتن سفید خودمو پوشیدم عین همونی که عکسشو نشونتون دادم مدل همون منتها سفید به رنگ لباس عروس خانوما …… اخه می خواستم دیگه خونه برنگردم از همونجا همسرم بیاد دنبالم که بریم سالن عقد ….. 10 دقیقه بعد جلو آرایشگاه بودم….. پرده رو کنار زدم و وارد شدم و سلام دادم از شانس آرایشگاه خلوت بود و هیچکس نبود دنیا خانم داشت جلوی آینه موهاشو سشوار میکشید از توی آینه به من نگاه کرد و جواب سلامم رو داد اما چشماش از تعجب گرد شد دستش که بالا سرش بود همینجور خشکش زد ..من چشمام از خوشحالی برق میزد .. چند لحظه دستی که با سشوار بالای سرش برده بود بیحرکت روی سرش موند…. …. من با شیطنت فقط نگاهش میکردم و لبخند به لب داشتم…. از قصد سکوت کردم و عکسالعملی نشون ندادم.. ..بالاخره سکوت رو شکست و از جلوی آینه برگشت به سمت من و با تعجب به من گفت چیکار کردی تو با خودت راستشو بگو کدوم دکتر عملت کرده تو چند ماه پیش شکم داشتی .. ولی الان شکم که نداری هیچ قسمتهای دیگه بدنت هم لاغر شده پس معلومه که عمل نکردی ناقلا چه جور رژیمی گرفتی کدوم باشگاه رفتی ؟؟
حالا دیگه نوبت من بود که سخنرانیمو شروع کنم …. گفتم دنیا جان مگه یادت رفته چند وقت پیش هم بهت گفتم که من دارم با آموزشهای سایت لاغری با ذهن تمرین میکنم اینارو بهت گفته بودم حتی آدرس اون سایت رو هم برات فرستادم گفتم برو ببین چه خبره…… رفتی ؟ نه نرفتی …. بعد دوباره خندیدم…گفتم من با قوانین لاغری ذهنی وزن کم کردم اون موقع که به تو آدرس دادم بذری که کاشته بودم محصول نداده بود و تو با ناباوری برخورد کردی و حرفامو گوش ندادی…. اما حالا ببین سایزم ۳۸ شده از گشادی لباسهام فهمیدم که وزنم خیلی اومده پایین به نظرم دور و بر ۶۰ کیلو باید باشم….. وزن کشی و تند تند سایز کردن برای ما ممنوعه …ما بیخیال نتیجه فقط با احساس خوب تمرینها را انجام میدیم و جلو میریم بعد یهو به خودمون میایم که لاغر شدیم ….
دنیا خانم با تعجب و در سکوت به حرفام گوش داد و گفت : من که نمیتونم لاغری ذهنی رو باور کنم پس اگه توی این سایت هم برم و سردر بیارم که اونجا چه چیزایی گفته میشه اما مطمئنم که نتیجه نمیگیرم چون نمیتونم این مدل لاغر شدن رو باور کنم…
گفتم دنیا خانم داری منو با چشمای خودت میبینی چرا باور نمیکنی ؟؟؟ به خدا بهت راست گفتم من نه رژیم گرفتم نه قرص چربی سوز خوردم نه کپسول کاهنده اشتها نه باشگاه رفتم نه پیادهروی ولی لاغر شدم اگر اینطوره که میگی خب این مشکل خودته هر کس باور کنه که با قدرت ذهن میشه لاغر شد مثل آب خوردن میتونه لاغر بشه چون دنیای ما رو باورهای ما میسازه نه اعمال ما……. حالا اگه میخوای به خودت سخت بگیری کلی پولی که با زحمت به دست آوردی بریزی تو جیب جراحان پلاستیک و کلی هم استرس جراحی و عواقب بعد از جراحی رو به جون بخری خوب دیگه خودت می دونی … برو خوب فکراتو بکن….
و بعد روی صندلی جلوی آینه نشستم تا موهامو رنگ کنه و بقیه کارا ..….
4ـ از نظر افکار و رفتار چه تغییراتی در خودت مشاهده میکنی ؟
من وقتی لاغر شدم که ابتدا فکرم لاغر شد یک پروسهای طی شد و سپس جسمم شروع به لاغر شدن کرد….. افکاری که در من تغییر کرد چند دسته مختلف بودند افکار مربوط به توانایی و لیاقتم افکار مربوط به نگرش خودم نسبت به خودم و افکار مربوط به نگرشم در مورد مواد غذایی….
دگرگونیهای فکری باعث شد که در خودم لیاقت لاغر شدن رو ببینم و همچنین تونستم باور کنم که توانایی لاغر شدن رودارم و سپس با در پیش گرفتن تمرینات دوره سرزمین لاغرها هفته به هفته انتظار لاغری در من بالا و بالاتر گرفت… چون همانطور که آموزش میدیدم و اصول لاغری صحیح رو یاد میگرفتم در متن زندگیم آگاهیها رو به اجرا میگذاشتم.. من بیخیال نتیجه اصلی شدم احساسم رو خوب نگه داشتم و فقط به انجام تمرینها پرداختم و به شکل اتفاقی متوجه شدم که لباسهام به تنم گشاد شده… اولین علائم لاغری رو که در خودم دیدم انگیزه و اشتیاقم صد برابر شد برای ادامه دادن و آنقدر ادامه دادم تا نتیجه گرفتم…..وقتی انتظارم از خودم لاغری شد رفتارهای غذاییم هم خود به خود در جهت متناسب شدن تغییر کرد… دیگه تند تند گرسنم نمیشدم موقع غذا خوردن حرص و ولع نداشتم نقطه گرسنگی و سیریم رو کاملاً تشخیص دادم و بعد از سیری به هیچ وجه تن به خوردن هیچ چیزی ندادم و اینجوری بود که من به این خوبی تونستم لاغر بشم…..
5ـ چه اصلاحاتی ر جهت بهبود روند متناسب شدن خودت میتونی ایجاد کنی؟
تصمیم دارم تا آخر عمرم از سایت تناسب فکری دور نشم و همواره در کنار استادم و دوستان متناسبم باقی بمونم دوست دارم که به عنوان همیار لاغری در سایت فعال باشم و دوستانی رو که نگران هستند و یا دچار شک و تردیدند رو راهنمایی کنم..
دوست دارم هیچ وقت از شخصیت لاغرم جدا نشم و کارهایی نکنم که شخصیت چاقم دوباره فعال بشه….
حالا که لاغری رو تجربه میکنم دوست دارم برم باشگاه و ورزش کنم دوست دارم برم پیادهروی و با حال خوب از مسیر لذت ببرم هرجا خسته شدم بشینم و گلویی تازه کنم… و با آب معدنی از خودم پذیرایی کنم..
دوست دارم که بدنم رو عادت بدم روزی ۸ لیوان آب رو به راحتی دریافت کنه و ازش لذت ببره
دوست دارم همچنان شیک و باکلاس غذا بخورم مثل پرنسسها رفتار کنم به غذا هیچ وقت حمله نخواهم کرد و مثل قحطی زدهها رفتار نخواهم کرد اگرچه در زمانی هم که چاق بودم همچین رفتارهایی رو نداشتم…..
تجسم شبانه حالا دیگه برام خیلی راحت و لذت بخشه من حالا دیگه در این تمرین هم خود واقعیم رو متناسب میبینم هم اون چیزی که در ذهنم به نمایش میگذارم….
سلام حسن آقا صبح جمعه شما بخیر از خوندن دیدگاهت خیلی لذت بردم و خیلی هم خندیدم خیلی جالب نوشته بودی صحبت با شیرینی کشمشی یه جور خلاقیت هنریه …آفرین جالب بود….. شما هم شیطونیا…. 🙂
سلام به دوست عزیزم حسن آقای شهبازی
از خوندن دیدگاه شما فوق العاده لذت بردم عالی نوشتی شما هم استعداد فیلمنامه نویسی مثل من…..
آن روز دیر نخواهد بود که تک تک ما جشن تناسب اندام بگیریم عکسهامون رو برای قسمت شگفتی سازان سایت بفرستیم…ناگفته نماند که سال گذشته من سه سایز کم کرده بودم و عکسم رو برای استاد فرستادم و ایشون لطف کردن در قسمت شگفتی سازان آپلود کردن حتماً این بار عکس متناسبتری رو خواهم فرستاد….
آفرین خیلی خوب صحنه سازی کردی….
وای حسن آقا خدا نکشت :))) با خوندن انا لله و انا الیه راجعون رنگ از رخم پرید توی دلم خالی شد یه لحظه……ولی خیلی زود متوجه شدم و کلی خندیدم عروسیت با جسم متناسب مبارکت باشه…. :))