جلسه هشتم: قدرت انتظار لاغری

سلام خدمت استاد عزیزم و دوستان جان

ممنون که درس جدید را برامون گذاشتید

من متن را خواندم، و در حین خواندن بارها رها کردم و رفتم چیزی که به ذهنم می‌رسید برای بهبود شرایط خودم را نوشتم و مجدد برگشتم.

۷ عامل موثری در ایجاد انتظار چاقی یا لاغری مطرح شد که در هر هفت مورد، میتوانیم بگوییم ما توی کدام گروه هستیم، گروهی که به انتظار لاغری می‌رسد یا گروهی که به انتظار چاقی. باید دلیل منطقی برای خودمان بیاوریم که من جزو گروهی هستم که انتظار تناسب از خودم دارم.

1. باورها و ارزش‌ها

آیا من باور دارم که چاقی در خانواده ما ارثی است؟

این مورد را ممکن است قبلا به ذهنم میرسید، ولی الان که مجدد نشستم و نگاه کردم دیدم غیر از مادرم و خاله هام، هیچ کدام از فرزندان شان، مخصوصا دخترها، چاق نیستند. همه بسیار متناسب و حتی بعضا لاغر هستند. پس چاقی در خانواده ما ارثی نیست، چون به هیچ فرزندی به ارث نرسیده است.

و یک چیز دیگر را هم اثبات کرد، این که چاقی واقعا عادتی است، چرا که این سه خواهر (مادر و خاله ها) با توجه به نزدیکی افکار و عقایدشان و سبک زندگی شان به نسبت دیگر افراد چاق هستند.

2. تجربیات گذشته

یعنی اگر فرد قبلا تجربه شکست در برنامه لاغری داشته باشد، روی انتظار او از لاغری تاثیر دارد و اگر نتیجه خوب گرفته باشد، بیشتر منتظر لاغری است.

اینجا هم خیالم راحت شد، چرا که تجربه شکست در رژیم لاغری نداشتم، واقعیتش این است که هیچ وقت نتوانستم یک رژیم لاغری را با پشتکار و مو به مو انجام دهم. دو بار رژیم لاغری خریدم، ولی روحم به هیچ وجه قبول نمی‌کرد که خودم را در محدودیت بگذارم. نمی‌توانستم قبول کنم من در استفاده از نعمت های خدادادی محرومم. احساس اسارت به من میداد. نمی‌توانستم قبول کنم که ساعات روز من باید درگیر بخور و نخور، چی را بخور و چی را نخور، ناشتا خاکشیر بخور، نهار جوجه بخور و … باشد. هم شدرگیر خرید سبزی تازه و اسفناج و کرفس و … باشد. خدا را شکر در این بند هم انتظار من باید لاغری باشد

تازه من یک بار بر اثر شنای روزانه، نه برای لاغری به هدف آموزش، ۷ کیلو وزن کم کرده بودم و به هیکلی رویایی رسیده بودم و این یک تجربه مثبت بود که من قادر به کاهش وزن با خوشی و به طور طبیعی هستم.

من برم فایل صوتی را گوش بدهم و بعد ادامه موارد را بنویسم.

سلام به استاد عزیز و دوستان گرامی

عوامل موثر در ایجاد انتظار لاغری یا چاقی:

۴. تأثیرات محیطی و اجتماعیمحیط و اجتماعی که ما در آن قرار میگیریم هم میتواند در انتظار ما نسبت به لاغر شدن یا چاق شدن مان موثر باشد. اگر در خانواده یا محیطی باشیم که لاغری و تناسب اندام برای افراد راحت است، این روی انتظار ما از لاغری موثر است و اگر در خانواده ای هستیم که همه به سختی زحمت میکشند تا وزنشان زیاد نشود، و آخر هم زیاد میشود، ما هم از خودمان انتظار چاقی بیشتری داریم. از طرفی اگر در خانواده یا جامعه ای باشیم که به تناسب اندام خیلی اهمیت میدهند، این امر می‌تواند یک شمشیر دو لبه باشد، یعنی هم ممکن است انتظار لاغری را در ما بیشتر کند هم ممکن است ترس از چاقی را در ما زیاد کند.همچنین در مورد تاثیر محیط، بسیار دیده این که در جاهایی که افراد لباس فرم های رسمی و زیبا میپوشند، بیشتر افراد متناسب هستند و انگار تیپ و هیکل شأن در بقیه هم تاثیر میگذارد و انتظار لاغری بیشتری دارند. کارمندهای شرکت های هواپیمایی، مهماندارها، کارمندان بانک های خصوصی که لباس فرم های رسمی، تنگ و زیبا دارند، به طور محسوسی خوش هیکل تر و قلمی تر هستند، انگار تاثیر محیط بر روی انتظار آنها مثبت بوده است.همینطور کسانی که شلخته تر لباس میپوشند، یا لباس های گشاد و نخی میپوشند بیشتر از خودشان انتظار چاقی دارند و دیگران هم از آنها انتظار چاقی بیشتر دارند. به نظرم یکی از راه هایی که از خودمان انتظار لاغری و تناسب بیشتری داشته باشیم، پوشیدن لباس های رسمی تر و شق و رق تره. هر بار این نظم را در تیپ خود میبینیم باعث می‌شود بیشتر دوست داشته باشیم که خود شتیپ و خوش هیکل شویم.خود من از زمان حضورم توی سایت و شروع دوره، لباس های رسمی تر، زیباتر و کفش های پاشنه بلند می‌پوشم تا انتظارم از خودم نظم و تناسب بیشتر باشد.

سلام و ادب

برخی از مهم‌ترین عوامل مؤثر در ایجاد انتظارات ذهنی:

5. تصویرسازی ذهنی و خودگوییاگر فرد به طور مداوم خود را لاغر تصور کند و درباره توانایی خود در رسیدن به وزن ایده‌آل با خود صحبت کند، این انتظارات در ذهن قوی‌تر خواهند شد.خب چون قبل اومدن به این سایت روند افزایش وزن داشتیم و یه تلاش هایی هم میکردیم ولی این روند متوقف نمیشد، نتیجه گیری منطقی ش هم این بود که این روند ادامه داره دیگه، کاری هم که از من برنمیاد. یا یه دلیلی مثل ژنتیک براش می‌آوردیم یا می‌گفتیم من دلیلش رو نمی دونم، و پیداش نکردم (من این مورد بودم) و الان هم نمیدونم چکار میشه کرد.میدونید چی این مورد رو تشدید میکرد؟ ترازو. من توی طول هفته با حس و حال به نسبت خوب مراعات میکردم و ورزش و تحرک هم سر جایش بود، و انتظار این رو داشتم که حداقل یک کیلو کم کرده باشم، وقتی سر هفته میرفتم خونه خواهرم و روی ترازو، میدیم نه تنها کم نشدم که نیم کیلو هم بیشتر شدم. فکر کنید این چندین و چند بار تکرار شد (توی طول اون یک ماه که مستمر پیاده روی میکردم و با مراعات بیشتری غذا می‌خوردم) دیگه اونجا بود که انتظارم عوض شد، دیگه انتظار لاغری نداشتم واقعا. حتی مستأصل شدم و به زبان آوردم که من دیگه نمیدونم باید چکار کنم و اصلا دیگه بی خیال میشم، چون دلیلش را نمی‌فهمم.البته که نتیجه او مستأصل شدن بد نبود و واقعا به طور تصادفی به این سایت هدایت شدم.ولی می‌خوام بگم یکی از چیزهایی که باعث تصویر سازی ذهن چاق میشه و انتظار لاغری رو از ما میگیره ترازوعه.و چقدر خوبه که توی این روش، از دوستان خواسته میشه که روی ترازو نرن. ترازو غیر از احساس بد و احساس رقابت چیزی نصیب ما نمیکنه.تو میخوای متناسب شی؟ میخوای زیبا شی؟ میخوای حست به بدن خودت خوب شه؟ خب نگاه کن ببین کی از نظر خودت متناسب و زیبایی، ببین کی حست خوبه. چیکار داری به اعداد یه وسیله به اسم ترازو؟!خلاصه که توی همین دو ماه همین روی ترازو نرفتن کلی حس و حال من رو خوب کرده و انتظارم رو از چاقی برداشته و کم کم دارم به انتظار لاغری میرسم.برای گفتگوی درونی ها، تکرار و شنیدن هرباره لاغری آسان ترین کار دنیاست، یا اینکه تناسب حالت طبیعی بدنه، یا اینکه چاقی ارثی نیست و … کلی باورها و گفتگوهای درونی ما را درست کرده.خلاصه که فعلا نرم نرم، یه جوری که رهنمون مقاومت نکنه، توی همین گروه ادامه بدیم تا به انتظار لاغری از خودمون برسیم و با تغییر نگرش، رفتار و جسممون، به تناسب واقعی و حال خوب برسیم.به امید خدا

سلام

بله همینه. حالا خدا را شکر که این مورد انگیزه بخش لاغریه. ضمن اینکه چون تعداد افراد تپل بیشتر است، لباس ها زود تمام میشه، و لباس های مدیوم همیشه توی حراجه.

سلام طاهره عزیز

اتفاقا این رژیم کتوژنیک از اون رژیم هاست که در موردش بدونیم به نفعمونه، چون میبینیم یه رژیم چقدر می‌تونه زندگی رو تحت تاثیر قرار بده، این که میگید دیوانگی، دقیقا همینه.

همکاری‌های من این رژیم رو داشتند و ما شاهد چیزهایی که می‌خوردند بودیم.

این که در طول شبانه روز هیچ غذای معقولی نخوری، این که خامه را داخل آب جوش بریزی و بخوری، ۴ تا تخم مرغ را در روغن حیوانی زیاد بشکنی و خالی بخوری. در طول روز هر وقت گرسنه ای روغن و کره و خامه بخوری. وای اصلا فکرش را هم نمیشه کرد.

کف پیتزا به جای نان، تخم مرغ بشکنی، سس قرمز نتوانی بخوری چون شکر داره، حتی گوجه نتونی بخوری، هویج نتونی بخوری، مرغ رو بجای نون توی اسفناج لقمه کنی و …

تا وقتی رژیم های کم خوری را میدیم به نظرم منطقی و نتیجه بخش می آمد، ولی وقتی این رژیم را دیدم، کلا از هر چی برنامه محدود کننده است زده شدم و مطمئن شدم این سبک زندگی درستی نیست و مطمئنا مورد تایید خدایی نیست که این همه نعمت را برای لذت بردن ما از زندگی خلق کرده.