0

چربی آب می‌شه اما فکر نه!

ترس از غذا خوردن
اندازه متن

همه افراد چاق در سراسر جهان برای لاغر شدن بر آب کردن چربی ها تمرکز دارند.

این نگرش باعث شده است که علیرغم اینکه برای لاغر شدن تلاش می کنند اما ترس از غذا خوردن غذاها به دلیل تاثیر خوردن بر چاقی تلاش آنها را خنثی کند.

ترس از غذا خوردن

ترس از غذا خوردن به صورت انبوهی از افکار در ذهن افراد شکل می گیرد و به دلیل استفاده مکرر از آن به یک عادت در مغز افراد چاق تبدیل می شود.

به این صورت که هربار که آنها قصد خوردن غذا را دارند به شکل خودبخودی مرور افکار مربوط به ترس از غذا خوردن در ذهن آنها مرور می شود.

البته که موضوع ترس از خوردن مواد غذایی موضوعی پیچیده و چندوجهی است که ریشه در عوامل مختلفی دارد. درک این عوامل، گامی مهم در جهت یافتن راه‌حل‌های مناسب برای برطرف کردن این عادت مخرب مغزی می باشد.

پاکسازی ترس از غذا خوردن

عوامل زمینه‌ساز ترس از خوردن

  • ترس از افزایش وزن:

بارزترین عامل، ترس عمیق از چاق شدن و پیامدهای منفی آن بر افکار و رفتار فرد است. این ترس می‌تواند به‌قدری ریشه‌دار باشد که فرد هنگام خوردن مواد غذایی به وضوح در ذهن خود تصویر چاق تر از خودش را تصور می کند.

این تصویر واقعی نیست و فقط بر اساس ارتباط بین خوردن و ترس از چاق تر شدن در ذهن فرد شکل می گیرد اما از آنجا که مغز انسان تصویری است، تکرار ترس از خوردن منجر به تجسم موثر درباره چاقی می شود و این به تنهایی برای چاق تر شدن کافی است.

  • خاطرات تلخ:

مغز انسان توانایی خارق العاده ای در به یادآوری یا مرور خاطرات دارد. به همین دلیل مرور تجربیات تلخ در گذشته، مانند تمسخر شدن توسط اطرافیان هنگام خوردن غذا یا شنیدن تذکر دیگران که فرد را از خوردن مواد غذایی منع کرده است در شکل گیری ترس از خوردن و تشدید شکل گیری تصاویر چاق تر در ذهن نقش اساسی دارد.

  • اختلال در خوردن غذا:

برخی افراد عقیده دارند زمانی که عصبی می شوند تمایل به خوردن در آنها تشدید می شود.

برخی دیگر عقیده دارند خستگی انجام کارهای روزمره باعث تمایل آنها به خوردن می شود.

به هر حال هر فردی که اضافه وزن دارد دلیل و توجیهی برای ترغیب شدن خود به خوردن دارد.

این نگرش ها زمانی مشکل ساز می شوند که فرد در حین خوردن به هر دلیل، تصور می کند در حال پرخوری کردن است در صورتی که واقعا اینگونه نیست.

زمانی که خوردن به هر دلیل در ذهن فرد منجر به شکل گیری احساس پرخوری می شود این فرمول در مغز ایجاد می شود که خوردن برابر با چاقی است. چرا که از قبل این نگرش که خوردن غذا دلیل اصلی چاقی است ایجاد شده است.

بنابراین اختلالات عصبی مانند عصبانیت یا خستگی می تواند عامل شکل گیری ترس از غذا خوردن در ذهن فرد شود و از آنجا که این عوامل به شکل انبوه در زندگی روزمره تکرار می شوند بنابراین نقش زیادی در شکل گیری ترس از خوردن غذا یا ایجاد احساس چاق تر شدن در فرد دارند.

  • مشکلات عزت نفس:

یکی از تاثیرات چاقی، تخریب عزت نفس است. اگر بخواهم با مثال عددی این موضوع را واضح تر بیان کنم هر یک کیلو اضافه وزن باعث تخریب صد کیلو از عزت نفس انسان می شود.

نکته جالب توجه اینکه یک کیلو اضافه وزن به خودی خود توانایی و قابلیت ایجاد چنین تخریب عظیمی را ندارد اما فکر کردن به اضافه وزن و ترکیب آن با ترس از چاق تر شدن باعث رشد تصاعدی تخریب عزت نفس افراد می شود.

فردی که اضافه وزن دارد هر بار که در معرض دید جمع قرار می گیرد بخاطر چاق بودن خود احساس شرمساری می کند.

این احساس نه به آن دلیل که افراد حاظر در جمع واقعا به چاق بودن او توجه می کنند ایجاد می شود بلکه به دلیل مرور انبوه افکار مروبط به چاقی در ذهن، فرد چاق تصور می کنند دیگران هم درباره او همان نگاه را دارند که خودش درباره خودش دارد.

فردی که اضافه وزن دارد حتی اگر در مکانی حاظر شود که در آن غذا سرو می شود، به دلیل مرور افکار مربوط به ترس از خوردن و همچنین مرور افکاری که به او می گوید دیگران غذا خوردن او را زیر نظر دارند در او احساس شرمساری ایجاد می کند.

احساس شرمساری بخاطر چاقی حتی در نحوه ایستادن و راه رفتن افراد چاق تاثیر می گذارد. آنها با ایجاد حالت انقباض در عضلات خود سعی می کنند اندام خود را جمع تر از آنچه هست نشان دهند.

این احساس هنگام پرو کردن لباس، ایستادن در مقابل آینه، حضور در کنار افراد برای عکس گرفتن، نشستن در وسایل نقلیه عمومی و …. نیز در فرد شکل می گیرد.

مجموعه این واکنش های احساسی افراد چاق منجر به تشدید احساس چاقی و در نتیجه شدت گرفتن ترس از غذا خوردن در فرد می شود.

  • پیامدهای منفی

ترس از غذا خوردن می‌تواند پیامدهای منفی متعددی برای سلامت جسمی و روانی فرد داشته باشد، از جمله:

  • سوءتغذیه: ترس از غذا خوردن می تواند باعث ترغیب فرد به ایجاد محدودیت های شدید در برنامه غذایی و در نهایت عدم دریافت مواد مغذی ضروری شود. کمبود ویتامین‌ها و مواد معدنی باعث ایجاد ضعف، خستگی و سایر مشکلات سلامتی خواهد شد.
  • افسردگی و اضطراب: ترس از غذا خوردن و اجتناب از غذا می‌تواند منجر به انزوا، افسردگی و اضطراب شدید شود.
  • مشکلات اجتماعی: ترس از غذا خوردن می‌تواند روابط اجتماعی فرد را تحت‌الشعاع قرار دهد و او را از حضور در جمع و فعالیت‌های اجتماعی باز دارد.
استفاده از ذهن برای لاغری
ترس از عذا خوردن

اقدام موثر برای لاغری

با استفاده از آموزش های لاغری با ذهن می توانید مهارت پیدا کردن و اصلاح ریشه مشکل را شناسایی کرده و راه‌حل‌های مناسب و مؤثری را برای برطرف کردن این اختلال ذهنی مناسب با شرایط خود پیدا کنید.

به خاطر داشته باشید که ترس از غذا خوردن مشکلی قابل اصلاح است و با کمک و همراهی مناسب، می‌توانید بر این مشکل غلبه کنید و زندگی سالم و رضایت‌بخشی داشته باشید.

اصول عملکرد لاغری با ذهن بر ایجاد نگرش های جدید همسو با متناسب شدن، بر اساس نگرش های قبلی همسو با چاقی است.

تغییر نگرش و فرمول های ذهن چاق فقط از طریق ایجاد فرمول های جدید و منطقی کردن آنها انجام می شود.

هیچ راه دیگری برای تغییر نگرش و منطق های مغزی وجود ندارد.

رژیم گرفتن، ورزش کردن، دارو خوردن،‌ جراحی کردن و …. شاد بر آب کردن چربی های انباشته شده در بدن شما تاثیر داشته باشد اما هرگز بر انباشه های افکار در ذهن شما تاثیری ندارد.

به همین دلیل است که شما می توانید درباره مشکل جسمی که سالها قبل برای شما رخ داده و الان به شکل کامل‌ برطرف شده با جزئیات توضیح دهید چون مشکل جسمی برطرف می شود اما انباشته های افکار درباره مشکل جسمی همیشه در دسترس شما قرار دارد.

چاقی هم دقیقا مانند همین مثال است. شاید بتوانید از طریق روش های مختلف انباشته های چاقی را در جسم خود تغییر دهید اما با این روش ها هرگز نمی توانید انباشته های فرمول های ذهنی چاق را تغییر داد.

بنابراین برای رسیدن به تناسب اندام همیشگی باید انباشته های ذهن خود درباره چاقی را اصلاح کنید و این مهم از طریق آموزش های لاغری با ذهن امکانپذیر است.

ترس از غذا خوردن یکی از ریشه ای ترین نگرش های مخرب در ذهن افراد چاق است که باید به شکل اصولی و صحیح نسبت به اصلاح کردن آن در ذهن اقدام کرد.

دوره اصلاح پرخوری و اشتها در مغز یکی از دوره های کاربری و موثر برای بر طرف کردن ترس از غذا خوردن است.

به اندازه ای که ترس از غذا خوردن در ذهن شما کم رنگ شود حرکت شما به سمت متناسب شدن به شکل ساده تر و آسان تری ادامه پیدا خواهد کرد.

منتظر خواندن نوشته های شما هستم

همراه همشگی شما: رضا عطارروشن

با دادن ستاره به این مطلب امتیاز بگیرید.

امتیاز 4.39 از 31 رای

https://tanasobefekri.net/?p=44445
13 نظر توسط کاربران ثبت شده است.

دیدگاهتان را بنویسید

اندازه متن دیدگاه ها
      آواتار فریبا
      1403/04/13 18:21
      مدت عضویت: 625 روز
      امتیاز کاربر: 8770 سطح ۴: هنرجوی مبتدی
      دیدگاه فنی
      محتوای دیدگاه: 1,429 کلمه

      سلام

      در دوران گذشته همیشه غذا هارو قدرتمند میدونستم همیشه فک میکردم اونها من چاق میکند لاغر میکنند بخصوص نحوه پختش ک سرخ بشه نشه ابپز باشه وفلان 

      اما حالا میدونم ک خداوند بدن  رو با تمام قدرت وامکانات داده ب من ک میتونه همه غذا هاور هضم کنه ودفع کنه فک میکردم ک عدا همش ذخیره میشن اصلا ب دفع اونها فک نمیکردم 

      فقط وفقط اونها رو عامل برای چاق شدن میدونستم واسه همین از هر بار خوردن احساس چاقی میکردم فرق نمیکرد کم بخورم زیاد بخورم ابپر بخورم یا سرخ شده من از غذا ها میترسیدم من انگار در ذهنم این کاشته بودم ک نباید خورد درحالی ک من در دنیای اطرافم در ادمهای اطرافم میبینم اونها میخورند ودر این خوردن افرادی رو میبینم ک متناسبند پس اگه خوردن چاق کننده بود غذا ها وروش پختشون چاق کننده بود چرا اطرافم مثل پریسا اعظم سهیلا دخترم متناسبند 

      اصلا خوردن مثل نفس کشیدن برای انسان برای ادامه حیات انسان خلق شده پس چرا انقدر گیر دادیم بهش 

      خوردن چاق کننده نیس همانطور ک افراد متناسب اطرافم میخورند 

      ونخوردن لاغر کننده نیس نخوردن مثل خوردن نیاز بدن هس 

      همانطورک اطرافم افراد متناسب هم میخوردند هم نمیخورند متناسبند من هم این توان رو دارم اونها هم خوردن رو نیاز میدونند هم نخوردن رو از هر دولذت میبرند 

      اما در ذهن من خوردن چاق کننده هس نخوردن لاغر کننده وجالبه ازخوردن میترسم از نخوردن هم میترسم ووحشت میکنم 

      خوردن در صورت نیاز بدن عبادته

        ونخوردن درصورت نیاز نداشتن بدن عبادته 

      ی فکر دیگه ای ک  دارم اینک برای لاغری باید کم خورد اما من افراد متناسب رو میبینم برای متناسب بودن کم نمیخوردن مثل سهیلا ودخترم اعظم پریسا 

      باید فکر ما مد نظر باشه مهم میزان خوردن نیس مهم طرز خوردن نیس 

      من پشت اون افکارم عمل میکنم 

      پس ذهن میاد منو از این کم خوردنه میترسونه ک تو نمیتونی متناسب بشی باید کم بخوری نمیخواد 

      درحالیک من برای متناسب بودن نیازی ب کم خوردن ندارم من هرچی بخورم هرچی ب هر میزانی در بدن من نمیمونه هصم میسه میزان لازمش استفاده میشه مابقی دفع میشه ما در ادرار مدفوع میبنیم  و نفس کشیدم ک ک فرایند اکسید شدن چربی ها هس و عرق کردن وهزاران چیز دیگه من بلدش نیستم اما میدونم ک چیزی در بدن میمونه پس بنای بدن بر دفع اضافات بر پاکسازی هس 

      پس میزان استفاده هم حتی مهم نیس طرز استفاده هم مهم نیس تو سبوسدارم بخوری بدن اونو حل میکنه غیر سبوسم بخوری حل  میکنه اینها من دراوردی های اطرافیان هس ی ماشین ماشینه تو هر جاده ای باشه رسالتش رفتن 

      پس بدن هم تو هرچی بهش بدی اونو حلو فصل میکنه 

      اگه من هدف رو گذاشتم ب اندازه نیاز خوردن فقط وفقط ب خاطر اینک ک از بدن کار بیهوده نکشم و انرزی  برای دفع اضافات استفاده میشه رو در جنبه های دیگه استفاده  کنم  

      بعد باور دیگه ک بود اینک من تحرک ندارم تحرکم کم یا ورزش نمیکنم یا زیاد میخوابم 

      درحالیک من افراد متناسبی مثل مهشید اعظم رو دارم ک خیلی کم تحرک دارن ورزش نمیکنند وزیادم میخوابند متناسبند پس این عامل تناسب نیس 

      اگه ورزش لاغر کننده بود این همه ورزش میکردم لاغر میشوم 

      یا زیاد نشستن اعظم این همه میشینه ومهشید این همه میخوابه پس هیچ کدوم اینها تاثیری در بدن ما نداره هیچ کدومشون چاق کننده نیس چن اگه بود باید اینها هم چاق میشدند 

      مثل این میمونه ک بگی من تند تند نفس بکشم کالا خفه میشم در حالی ک ما میبینم ک همه عادی نفس میکشند و کسی تند تند نفس نمیکشه  پس تو هم لازم نیس بر ای متناسب بودن فعالیت کنی ورزش کنی نخوابی 

      نمیدونم کی من این هم همه چیز رو گره زدم ب تناسب اخه چ ربطی داره این مسایل ود خترمن بدون اینک هدفش فعالیت زیاد برای تناسب موندن باشه متناسبه بدون اینک هدفش تناسب باشه میخوابه وبیدار میشه 

      خواب ک بزرگترین عامل ای ک من قبول کردم اما من میبنیم ک ا نگار زیاد میخوابه متناسبه دخترم دیر میخوابه متناسبه دیر بیدار میشه متناسیه مهشید میبنیم ک زیاد میخوابه ظهر میخوابه متناسبه پس هیچ کدوم اینها چاق کننده نیس چن اینها با اون کارهامتناسبند 

      میبینم خیلی از رفتار هارو ک من چاق کننده میدونم ک همین افراد دارند ومتناسبند چن اونها فکری پشت اون رفتار ها ندارند اما من اومدم این رفتارها رو گره زدم ب چی ب چاقی 

      در حالی ک طبیعیش اینک هیچ فکری پشت این رفتارها نباشه همه اینها نیاز انسانه ک رفع میشه بدون اینک اسیبی ب انسان بزنه اما ما اومدیم خودمون دستور دادیم ک ب ما اسیب بزنه

      ا فکار ما ما رو چاق کرد ن اینها 

      در مورد سوخت وساز ک من خودم ی زمانی بهانه صفر وصدم بود چطور میدیم ک همون غذاهای ک من لب نمیزنم یکی داره میخوره چاق نمیشه ومیترسه بعد ب بقیه هم میگفتم ک بدن اونها میسوزونه بدن من نمیسوزونه ی چیز مسخره بدن ی انسان با انسان دیگه از لحاظ ساختار فرقی نداره ما هستیم ک با افکارمون تفاوت ایجاد کردیم اصلا سوخت وساز بدن ی چیزی مربوط ب بدن چرا من باید نظر در مرودش بدم وقتی میبینم هم اعضای بدن من درست کار میکنه من نفس میکشم زنده ام پس این یعنی همه چی اوکیه و این ی چیز مسخره هس ومن این رو از تبلیعات تلوزیون یاد گرفتم ک میموند سیم وصل میکردن حتی خودم یبار رفتم گفتند سوخت وساز بدن من کاملا خوبه مشکلی نداره یا درمورد تیروئید  ی چیز مسخره انگار ک ما دنبال بهانه ایم ووقتی میبنیم ک تیرویدم مشکل داره خوشحال میشم ک بهانه رو پیدا کردیم اما من دیدم ک با همین تیروید افرادی ک  ک لاغر شدند پس این نشون میده تیروید تاثیری روی اندام بدن نداره

      خاله من با همین تیروید لاغر شد یا افرادی ک اینحا تیروئید دارند ومتناسب شدند 

      یا خود من قرص خوردم نرمال شد پس چرا اگه علت اون بود لاعر نشدم 

      یا اعظم تیروید داره ی ذره هم تکون نخورده قرص باعث حالت بهبودی میشه و حتی نخوردن قرص هم تاثیری نداره چن من دیدم ک خواهرم تیرویدش واقعا زیاد بود و قرصشو نمیخورد وهیچ اتفاقی برای اندامش اتفاق نیافتاد چرا چن فکری درمورد تیروید نداشت درمورد تاثیر تیروید ب اندام فکری نداره 

      همه چی فکر ماست وتناسب ی چیز مستقل هس ما فقط با نگرشمون تفاوت ایجاد کردیم 

      من خودم دیدم ک دخترم در مورد خوردن ونخوردن فکر ی نداره یبارکی میگه مامان من گرسنمه فلان چیزو میخوام اما من مدام تو ذهنم اینو بخورم اینو درست کنم اینو ن حالا چیکارکنم بهترین رفتار اینک درمورد خوردن فکر نکنیم ک چی قراره بخورم یا چجور قراره بخورم چ در خونه در مهمونی 

      اینک هدف من تغییر هس خب این تغییر رو اگه ام میخوام باید تغییرات ایجاد شده رو دوس داشته باشم درحالی ک من چن بار رفتم خرید ودیدم نسبت ب خرید شیرینی وتنقلات بی میل شدم انگار هیچ کدوم منو برای خرید مجاب نمیکنه بعد دیدم انگار در درونم از این قصیه ناراحتم 

      خب باعث شد چن بار بعد من دوباره برم بخرم وحتی زیاده روی کنم خب من ن این روهم دوس نداشتم پس اکه اینو دوس ندارم چرا از اونم خوشحال نیستم چن ی فکری در ذهن من هس اینک اینها رو تفریح میدونه و در اثر نبودنشون نخریدنشون فک میکنم ی تفریحم قطع شده یا تفریحی ندارم خوشگذرونی ندارم 

      این از گره زدن تفریحاتم ب خوردن هس 

      در حالی  ک تو ازادی همه اونهاور استفاده کنی مهم نیس کی و چجوری مهم اینک تو رزیم نیستی ک فک کنی من ممنوع از استفاده اونها هستم من میتونم ازاونها استفاده کنم و بدن هر کدام بخواد تمایل داشته باشم

       اگه بدن دستور خوردن اونها رو ارسال نمیکنه یعنی ب مواد اون ماده  عدایی نیاز نداره پس کلشو دفع میکنه پس این ک بدن داره با من حرف میزنه ب صبح بامن دراومدا این غصه نداره این خود خوده برنده شدنه 

       این از اونن نیس ک اون مواد غذایی عیب دارند ن من الان میبینم ک برخلاف تما م زندگیم خیلی ماست دلم میخواد خوب خوردن باید از روی این باشه ک من چی نیاز دارم یعنی نیاز بدن دراون هس واونو میخواد برای تموم کارهای بدن یعنی خود این بدن شده دکتر من چرا من باید ناراحت باشم این لذت نیس بدون چکاب بدون ازمایش ی سنسوری داشته باشی ک بهت بگه چی نیاز داری چرا وقتی ی دکتر میگه برو فلان چیزو بخور ناراحت نمیشیم قبول میکنیم وحتی خوشحال از اینک مشکلم رفع میشه 

      درمورد اینها همینه اشکالی  نداره ومن از بدنم تشکر میکنم ک نیاز و عدم نیاز بدن رو ب من میفهمونه  وخوردن ی تفریح نیس توردن برای سرگرمی نیس خوروم در صورت نیاز بدن هس ما زیاد نفس نمیکشیم ک خوش بگذرونیم یا تفریح کنیم نرمالش برامون اوکیه پس خوردن نرمالش برامون خوبه اذیت نمیشیم لذت میبریم تفریح ولذت خوشگدرونی سبک بودن بدن هس برای من

       اگاه باش خوردن ی چیز بر مبنای نیاز هس ن برمبنای لذت  ن بر مبنای اروم شدن 

      برای ثبت امتیاز ، روی ستاره موردنظر کلیک کنید. ثبت امتیاز
      امتیاز: 0 از 0 رأی
      افزودن به علاقه مندی این دیدگاه را خواندم