تا حالا شده حس کنید یک بار نامرئی اما سنگین، مثل یه کولهپشتی پر از سنگ، همیشه روی دوشتونه؟ 🎒
اون بار چیزی نیست جز احساس گناه! 😞
این حس مرموز، مثل یه سایه دنبالتون میآد و گاهی چنان سفت قلبتون رو میفشاره که نفس کشیدن هم سخت میشه. 💔
در این مقاله میخوام با هم سفری به دنیای پیچیده این حس داشته باشیم و ببینیم چطور میتونیم این کولهپشتی سنگین رو زمین بذاریم و سبکبال و رها، ادامه زندگی رو پرواز کنیم. 🕊️
بعد از سالها تلاش برای درک خودم و قوانین حاکم بر زندگی، به این رسیدم که احساس گناه در وجود ما آدمها یک پدیده ساده نیست.
من این غول درونی را به دو بخش اصلی و کاملاً مجزا تقسیم کردم تا بتوانم هر کدام را به صورت جداگانه مدیریت کنم. باور کنید، فهمیدن این دوگانگی، نقطه شروع رهایی از یک احساس گناه مزمن بود.
احساس گناه نسبت به خداوند، میراثِ یک کجفهمی قدیمی
بیایید همین اول کار، با هم روراست باشیم. 🌬️ حقیقت این است که وقتی از احساس گناه صحبت میکنیم، بخش بزرگی از آن بار سنگینی که از بچگی بر شانههایمان نشسته، مستقیم به رابطه ما با خالق هستی برمیگردد.
 این بار مثل یک زنجیر نامرئی، ما را به گذشته و باورهایی که در ما کاشته شده، متصل کرده است. ⛓️

شاید بپرسید: منشأ این احساس گناه مذهبی و سنگین چیست؟ 🤔
جواب ساده و در عین حال عمیق است: آموزشها و برنامهریزیهای دوران کودکی! 👶 
ما از همان سنین پایین با فهرستی بلندبالا از «بایدها و نبایدها»، «خطوط قرمز سختگیرانه» و «هشدارهای ترسناک» درباره مجازاتهای بعد از «گناه کردن» بزرگ شدهایم. 
تمام اینها، بنیان عذاب وجدان مذهبی ما را تشکیل دادهاند. 🕌 هر بار که کارمان با این چارچوبها جور درنیاید، یک زنگ خطر درونی به صدا درمیآید که: «گناه کردی! مستحق مجازاتی!» 🔔
اما نکته اصلی که میخواهم امروز با شما مطرح کنم و واقعاً مسیر زندگی من را عوض کرد، این است: ریشه تمام این احساس گناه، در نوع نگاه محدود و کوچک ما به خودِ خداوند است. 😔
ما ناخودآگاه خدا را از دریچهای بسیار کوچک و انسانی میبینیم؛ انگار که داریم یک آدم فوقالعاده قدرتمند را تماشا میکنیم. ما یک نگرش انسانی به خدا داریم. 🤦♂️
این نوع نگاه، خدا را تبدیل به یک موجود زمینی میکند که:
- زود عصبانی میشود. 😠
- با دیدن اشتباهات ما قهر میکند. 😤
- همیشه با ترازوی عدالت در دست، منتظر لغزش ماست. ⚖️
و تا وقتی که او را با این فیلترهای انسانی ببینیم، محال است بتوانیم از شر احساس گناه ناشی از “کوتاهی در وظایف” و “اشتباهاتمان” خلاص شویم! 💔
نگاهی که خدا را انسان میپندارد!
در اطرافم 👥 و حتی در عمق وجود خودم 🕵️♂️، به وضوح دیدم که آدمها همیشه نسبت به خدا احساس گناه دارند.
میدانید چرا؟ چون او را شبیه یک انسانِ خیلی قدرتمند میبینند که مدام ما را زیر نظر دارد 👀 و منتظر کوچکترین لغزش ماست تا سریعاً واکنش نشان دهد. ⚡️ او را در قالب یک ناظر یا مراقب انسانی تصور میکنند. 🤖
حتی یکی از نزدیکانم که سالهاست مشغول آموزشهای معنوی است، در عمل و رفتار، ناخودآگاه همین نگرش انسانی به خدا را دارد.
 شاید در کلام بگوید “خدا انسان نیست و یک وجود لایتناهی است” و با کلمات پیچیده فلسفی درباره توبه 🛐 حرف بزند، اما در عمل، انگار با یک انسانِ قهرکننده 😡 طرف است!
به یک مثال جالب دقت کنید:
چند وقت پیش روایتی از یک فرد مشهور شنیدم که میگفتند: «من خجالت میکشم در حضور امام زمان (عج) پاهایم را دراز کنم و همیشه روی زانو مینشینم.» 🥺 
اولین چیزی که در ذهن من جرقه زد این بود که چرا ایشان نسبت به پاهایشان احساس گناه دارند؟ 🤔 مگر دست و پا چه فرقی با هم دارند؟ مگر هر دو خلقت خدا نیستند؟ 🤲
این مثالهای کوچک به ما نشان میدهند که چقدر عمیقاً در ناخودآگاه ما، خدا و اولیای او را در قالب موجوداتی میبینیم که مانند انسانها از دیدن پاهایمان، یا از فلان اشتباه کوچکمان، ناراحت یا خشمگین میشوند! 😠 
اینجاست که احساس گناه شکل میگیرد. 🚧

راهحل: خدا یک انرژی و فرکانس خالص است
از زمانی که با یک نگرش متفاوت و دگرگونکننده آشنا شدم 💡 و فهمیدم که خدا 🌌 موجودی انسانی با واکنشهای انسانی نیست، احساس گناه من نسبت به او کم و کمتر شد. 📉
من برای خودم این منطق حیاتی را جا انداختم: خداوند انرژی است. ✨
یک انرژی محض و لایتناهی که من را از طریق احساس ❤️ و فرکانس 📡 درک میکند، نه از طریق چهره، کلام 🗣️، مکان یا شرایط ظاهری.
من میتوانم در یک محیط شلوغ و پرتنش باشم 🏙️، اما اگر احساس خوبی داشته باشم، این احساس عالی را خداوند دریافت میکند؛ او نیازی ندارد بداند من در حال خواندن دعا هستم یا در حال قدم زدن در طبیعت. 🏞️ 
او فقط فرکانسِ خوبِ من را میگیرد. 🎶
به نظرم هر چه بیشتر باور کنیم که خدا انرژی است و فقط از طریق فرکانس و احساس با او مرتبط میشویم، بهتر میتوانیم احساس گناه را در وجودمان مدیریت کنیم. 🔑
مدیریت هوشمندانه احساس گناه:
اگر کار نادرستی انجام دادم (مثلاً سر بچهام داد زدم 🗣️ یا لحظهای کنترلم را از دست دادم 🤯)، به جای غرق شدن در عذاب وجدان 🌊، فوراً به خودم میگویم: «احساس گناه بس است! ✋ یه حرکتی کردی، تا دست قانون کائنات (خدا) نرسیده، احساست رو خوب کن ✨ که گرفتار نشی. 🏃»
همین نگرش باعث شده که حتی در بگو مگو با همسرم 💢، جایی که ندای درونم فریاد میزند “حق با توست” 📢، اگر کار به قهر 😔 و ناراحتی بکشد، هرطور شده عذرخواهی میکنم. 🙏
چرا؟ چون نمیگذارم احساس بد 📉 در وجودم تداوم پیدا کند. من میدانم که واکنش خدا به تداوم احساس من است، نه به اینکه چه کسی مقصر بوده. 🎯 این یعنی جمع و جور کردن موضوع قبل از اینکه اثر مخرب آن در زندگیام نمایان شود. 🧹
نکته کلیدی: اگر نمازت قضا شده 🕌 و دچار احساس گناه شدی، دیگر فرقی نمیکند بخوانی یا نه، چون با خواندنش هم به احساس خوب نمیرسی. 🤷♂️
عبادت واقعی، عبادتی است که از احساس گناه و ترس نباشد، بلکه از عشق ❤️ و حال خوب سرچشمه بگیرد تا فرکانس ما را بهبود بخشد. 🚀

احساس گناه نسبت به خود، دامهای بیپایان ذهن و جامعه
این بخش از احساس گناه، به مراتب شدیدتر و پیچیدهتر است، چون منشأ آن فقط خدا نیست، بلکه بینهایت شکل و رنگ دارد. چرا؟ چون دنیا در حال تلاش برای القای احساس گناه به همدیگر است: مادر به فرزند، فرزند به پدر، بازیگر به مردم، و حتی فعالان محیط زیست نسبت به طبیعت و حیوانات!
اینجا سه سناریوی اصلی برای مواجهه با احساس گناه وجود دارد که باید هوشیار باشیم.
حالا میرسیم به بخش پردردسر! 😫
۱. احساس گناهی که دیگران در ما ایجاد میکنند (بزرگترین تله!) 🎣
این نوع احساس گناه واقعاً بینهایت شکل و شمایل دارد 🎭 و هدفش واضح است: شما را به خاطر هر کاری که نکردهاید یا نمیکنید، شرمنده کند و شما را وادار به واکنش کند. 
اینها تیرهایی است که از جامعه، شبکههای اجتماعی و حتی نزدیکان به سمت ما پرتاب میشود: 🎯
- «چند روزه به فکر فلسطین و غزه نیستی؟ چطور میتونی آروم بخوابی؟» 🤯
- «چرا سیل اومد نرفتی کمک کنی؟ یعنی مسئولیت اجتماعی نداری؟» 💔
- «اگه با خدایی، چرا دورههایت رو میفروشی؟ باید مجانی در اختیار مردم بذاری!» 💸
وقتی کارم را در فضای مجازی شروع کردم، بمباران احساس گناه از هر طرف شروع شد. 
یکی میگفت “من سیدم، تو رو به روح حسین مجانی بده” 😭، یکی میگفت “تو این شرایط به فکر مردم باش و ارزان حساب کن”. 
من مثل یک چوبپنبه روی امواج 🌊، مدام بالا و پایین میشدم و هر روز با عذاب وجدان جدیدی از خواب بیدار میشدم.
مدتها طول کشید تا از شر این احساس گناه رها شوم. به جایی رسیدم که گفتم: «من آمدهام حال خودم و دیگران را بهتر کنم، چرا باید اینقدر به خاطر کسبوکارم عذاب وجدان داشته باشم؟» 😤
✨ راز رهایی: منجینبودن و بیزینسمن بودن! ✨
فهمیدم که نگرش مسئولیتپذیری بیش از حد و منجی بودن برای دیگران، یک باور غلط و مخرب درونم بوده است. ❌
برای خودم منطقی کردم: من یک بیزینسمن هستم، نه یک روحانی، پیامبر یا معلم اخلاق. 🧑💼
اگر من جوراب میفروختم 🧦، کسی نمیگفت «چند لنگه جوراب به من مجانی بده». پس چرا وقتی آموزش میدهم، این همه انتظار برای مجانی بودن وجود دارد؟ 🤷♂️
مسئله این بود که من از ابتدا باور کرده بودم باید مدام رایگان کار کنم تا مشهور شوم. اما این باور اشتباه، باعث شده بود از تولید محصول برای فروش دوری کنم، چون میترسیدم کسی نخرد و سرخورده شوم. 📉 
ترجیح میدادم رایگان منتشر کنم تا همه بگویند: «چه انسان بزرگی هستی!» 😇 این خودش یک احساس گناه پنهان بود که من را مجبور میکرد برای تأیید دیگران، خودم را فدا کنم.
خدا را شکر 🙏 که توانستم خودم را از شر این حجم از احساس گناه القایی خلاص کنم و مرزهای خودم را حفظ کنم. 🛡️۱. احساس گناهی که دیگران در ما ایجاد میکنند (بزرگترین تله!)
۲. احساس گناه دادن به دیگران (بازی مقصرنمایی)
جالب اینجاست که ما فقط قربانی 😔 نیستیم، بلکه خودمان هم میتوانیم عامل ایجاد احساس گناه در دیگران باشیم. 😈 اوایل، این عادت را داشتم، مخصوصاً در قبال همسرم. 💑
وقتی همسرم از من گله یا شکایتی داشت 😞، صبر میکردم تا خوب خودش را خالی کند 🗣️ و در انتها یک جمله میگفتم که اثبات میکرد او اشتباه کرده و من بیگناهم. ✨ دلم خنک میشد که دوباره ثابت کردهام که او اشتباه دیده است. 😌 این یک نوع باجگیری عاطفی و دادن احساس گناه پنهان به طرف مقابل بود. 💔
با آگاهی از این الگو 💡، سریع دست به کار شدم: دیگر صبر نمیکنم! 🚫 هر جا دیدم طرف مقابل دارد اشتباه قضاوت میکند، همان جا صحبتش را قطع میکنم ✂️ و واقعیت را میگویم تا بحث تمام شود. 🛑 با همین روش ساده، جلوی ایجاد احساس گناه در او و جر و بحثهای بیهوده گرفته شد. 🥳
این را به خودم و شما میگویم: باید مراقب حرفهایمان با فرزندانمان باشیم 👶 که ناخواسته به آنها احساس گناه ندهیم. 
من این اصل را برای خودم منطقی کردم که: «من در جایگاه تشخیص و حکم کردن برای زندگی دیگران نیستم. 👑 همین که حواسم به کلاه خودم باشد، کافی است.» 😉

۳. احساس گناه خودساخته (دام ایدهآلگرایی)
و اما میرسیم به قسمت سوم و خطرناکترین! ⚠️
این خطرناکترین نوع احساس گناه است، چون با دستان خودمان، خودمان را زخمی میکنیم. 🔪
 خیلی وقتها بخاطر ایدهآلهایی که به آنها نرسیدهایم یا از خودمان راضی نیستیم 😔، دچار عذاب وجدان میشویم. 
این حالت به سادگی در مسیر موفقیت و تغییر ایجاد میشود: کافی است فردی را الگوی خودت قرار دهی 🏆، بلافاصله خودت را در معرض احساس گناه قرار میدهی که «نتوانستی مثل او باشی». 📉
❌ خطر الگویبرداری کورکورانه:
در دین، مردم پیامبران و اولیا را الگو قرار میدهند و از همان اول مطمئنند نمیتوانند مثل آنها باشند. ⛰️ 
در نهایت هم به احساس گناه مزمن و پذیرشِ «سگ در خانهاش بودن» 🐕 راضی میشوند! ما به شدت مستعد ایجاد عذاب وجدان نسبت به بزرگان، اساتید و الگوهایمان هستیم. 🤕
خود من سالهاست از آموزشهای ذهنی استفاده میکنم، اما یک مقطع متوجه شدم که به جای احساس خوب 😍 از شنیدن فایلها، احساس بد 😠 پیدا میکنم. 
چرا؟ چون نمیتوانستم همه چیز را به نحو احسن انجام دهم. 🤦♀️ دچار احساس گناه میشدم که چرا خوب عمل نکردم؟ 
این احساس گناه ویرانگر 🔥، در زندگی شخصیام نمود پیدا کرد:
- با همسرم و بچههایم دعوا میکردم که مزاحمم نشوید! 😡
- هیچ جا نمیآمدم و میگفتم «من باید فایل گوش کنم و روی خودم کار کنم.» 🎧
باید مواظب باشید «از آن ور خر نیفتید» 🐴، من افتاده بودم. فکر میکردم روی خود کار کردن یعنی تعطیل کردن زندگی 🚫 و محروم کردن خانواده از تفریح. 👪
🔑 اصلاح یک کجفهمی حیاتی:
بعد از سالها سختی، به این درک رسیدم: من میخواهم روی خودم کار کنم و موفق شوم تا بعداً بتوانم از بودن در کنار خانوادهام لذت ببرم. 🏖️ خب! چرا الآن که آنها کنارم هستند، لذت نبرم؟ 🥰 از کجا معلوم فردایی در کار باشد؟ ⏳
✔️ نتیجه مهم: انسان به سادگی میتواند حتی به خاطر «اهداف درست و حسابی» هم به خودش احساس گناه بدهد.
مثل موضوع مولد بودن. ⚙️ اگر احساس کنیم امروز «مولد نبودیم» یا «کار مهمی انجام ندادیم»، خودمان را با احساس گناه مجازات میکنیم. 🔨
خدا را شکر که قبل از تولد دخترم آیدا 👼، این احساس گناه خودساخته را در خودم اصلاح کردم و توانستم از لحظهلحظه بزرگ شدنش لذت ببرم، به جای اینکه غرق در عذاب وجدان برای بیشتر فایل گوش دادن باشم. 🙏
چند روزی است که به یک آرامش عمیق رسیدهام. 😌 دیگر از بیرون رفتن، بازی کردن و تفریح کردن احساسم بد نمیشود و فکر نمیکنم دیگران به قله رسیدهاند و من در حال شنا کردن هستم! 🏊 این آگاهی، یک چراغ پرنور 💡 در زندگی من روشن کرد.
کلام آخر برای رهایی از احساس گناه
دوست من، احساس گناه اگر به صورت سالم و موقت باشد (مثل یک وجدان بیدار 🧠 که اشتباه را گوشزد میکند)، میتواند به ما کمک کند تا رفتارمان را اصلاح کنیم (همان گناه واکنشی). 
اما اگر تبدیل به احساس گناه مزمن شود 😔، شما را در یک دایره بسته از سرزنش، اضطراب و عدم پیشرفت گرفتار میکند. ⛓️
مدیریت احساس گناه در نهایت به دو کار مهم نیاز دارد: ✌️
- بازتعریف رابطه با مبدأ: خدا را به عنوان یک ناظر انسانی قضاوتگر نبینید. ❌ او انرژی است ✨ و تنها فرکانس شما را دریافت میکند. 📡 
 احساس بد را سریعاً با اقدام مثبت و جبران اصلاح کنید تا فرکانس شما تغییر کند و از دایره عذاب وجدان خارج شوید. 🚀 (در این مسیر، درک مفاهیم عمیقتر در دورههایی مثل خدا هرگز دیر نمیکند بسیار به شما کمک خواهد کرد).
- حفظ حریم روانی: خودتان را از بمباران احساس گناه القایی دیگران جدا کنید. 🛡️ مرزهای کسبوکار و زندگی شخصیتان را مشخص کنید. الگوها را برای الهام گرفتن ببینید، نه برای شلاق زدن به خودتان. 鞭 
 (همچنین، برای دستیابی به این آرامش درونی و مدیریت اضطراب، پیشنهاد میکنم دوره آرامش در بیداری را حتماً بررسی کنید).
با این نگرش جدید، بار سنگین احساس گناه زمین گذاشته میشود 🎒⬇️ و ما میتوانیم سبکبال…بال، با انرژی و فرکانس خوب، به سمت زندگی دلخواهمان پرواز کنیم. امیدوارم این تجربه برای شما هم پر از رهایی باشد.
و در نهایت، میرسیم به دروازه رهایی! 🚪
برای عمیقتر شدن در این مسیر و تبدیل این آگاهیهای ذهنی به باورهای قلبی و دائمی، لازم است ابزارهای قوی در دست داشته باشیم.
اگر به دنبال ریشهکن کردن کامل احساس گناه و جایگزینی آن با آرامش و اعتماد به نفس هستید، دو راهکار تخصصی زیر را به شما معرفی میکنم:
۱. دوره «خدا هرگز دیر نمیکند» (بازتعریف رابطه با مبدأ) 🔑
این دوره دقیقاً در راستای همان نگرش دگرگونکنندهای است که در بخش اول مقاله به آن اشاره کردم: خداوند انرژی و فرکانس است. این دوره به شما کمک میکند تا:
- احساس گناه مذهبی را برای همیشه کنار بگذارید.
- نگرش سنتی و محدود (نگرش انسانی به خدا) را بشکنید.
- قوانین ثابت کائنات را بشناسید و بفهمید که خدا هرگز قضاوت نمیکند، بلکه فقط به فرکانس شما پاسخ میدهد.
- ترس از مجازات را با ایمان به بخشندگی و فراوانی الهی جایگزین کنید.
۲. دوره «آرامش در بیداری» (مدیریت احساسات و رهایی از اضطراب) ✨
برای غلبه بر احساس گناه خودساخته و رهایی از دامهای درونی (مثل مقایسه و ایدهآلگرایی)، نیاز به یک ذهن آرام و متمرکز دارید. این دوره:
- به شما میآموزد که چگونه عذاب وجدان مزمن و اضطرابهای ناشی از آن را مدیریت کنید.
- کمک میکند تا خودتان را همانطور که هستید بپذیرید (ارزشمندی بیقید و شرط).
- شما را از درگیریهای ذهنی بیپایان نجات میدهد تا به آرامشی عمیق برسید و دیگر به خاطر تفریح یا استراحت، دچار احساس گناه نشوید.
امیدوارم این راهکارها، چراغهای پرنوری باشند که مسیر زندگیتان را روشنتر از همیشه کنند. احساس گناه یک انتخاب نیست، یک عادت آموخته شده است. حالا زمان ترک این عادت است! 💪
منتظر کامنتهای شما هستیم! 💬👇
همراه همشگی شما: رضا عطارروشن
امتیاز 4.10 از 41 رای
با دیگران به اشتراک بگذارید تا امتیاز بگیرید!
 
				 
			                 
			                    

به نام خدای پرمهر همواره مهربان
احساس گناه😶
من قبل ازورودبه دوره تناسب همیشه احساس گناه داشتم وبه خاطرهمون ازمرگ .ازبیماری .ازهمه چیزمیترسیدم واین ریشه درکودکی من داشت
هرآن میترسیدم بمیرم وبه خاطرگناهانم حسابی عذاب بشم
من خدارومثل یه پیرمردکه شنل مشکی به تن داره ومنومدام نگاه میکنه میدیدم ومدام منتظربودم مچ منوبگیره
اماباورودم به دوره کم کم متوجه شدم نه خدا خیلی مهربونه وخدارومثل یه بابای مهربون که من میتونستم روی پاهاش بشینم حس میکردم
شروع کردم به خدانامه بنویسم وهرچی روکه دوست داشتم توش مینوشتم
خیلی خوب بود حالم خیلی خوب میشد
وقتی برای باراول حفظ قران روشروع کردم به مروریه آدم دیگه شدم نمیگم قران باعث شد.میگم من راه بلدنبودم
واشتباه متوجه شدم
حجابم سخت ترشد طوری که خودمم خوشم نمیمد
وعروسی ها یه جامینشستم .خیلی جدی شده بودم
و……
وبعدکه دوره ۴سالم تموم شد این رفتارهاادامه داشت تاجایی که انگاردیگه برای دیگران بودهمه کارام
وازخداخجالت میکشیدم
طوری شده بود که اگرتوجمعی شوخی میکردم
میگفتن مافکرمیکردیم توشوخی نمیکنی😅
امابعدبه مرور شروع کردم به بازسازی اماخیلی بلدنبودم
تااینکه بعدحدودا ۱۳سال دوباره رفتم حفظ
امااینبارفرق میکرد .دیدگاهام عوض شده بود وخداجونم یه خدای دیگه بود
باهاش دوست بودم والانم ۳ساله حفظ همرا
ه باتفسیرمیرم وخیلی عالی هست وچه قشنگ دارم قران رومیفهمم
واینکه ماحتی به معراجم میتونیم بریم .چرافکرمیکنیم فقط برای پیامبره.فقط به خاطرآموزه های اشتباه
طبق آیه ۱ سوره اسرا .کلمه(بعبده)یعنی اینکه پیامبربه معراج رفتن به خاطر پیامبر بودنشون نبود بلکه به خاطربنده بودنشون بود وآخرآیه میفرماید انه هوالسمیع البصیر
یعنی خداوندسمیع بدعاکم وبصیرباعمالکم
یعنی ۲شرط داره معراج رفتن یکی اینکه بخواهی که بری چون خدادعای شمارومیشنوه ودوم اعمالتون خوب باشه
درآیه ۵۵سوره زخرف کلمه آسفونا نتقمنا
درمورد حالات خداوند.
تغییرحالت درموردخداوندمعنانداردیعنی خداوندبدون اینکه مثل ماانسانها.حالتی پیداکندرفتارمربوط به آن حالت راخواهدداشت
وخداونددر ذات. صفات .حالت وحس نداردوثابت است
مثل روایت
ان الله یغضب لغضبک ویرضی لرضاک
ناراحت کردن ولی خدایعنی ناراحت کردن خدا
نشان های دریافت شده
به نام خدایی بخشنده ومهربان
سلام خدمت استاد عطار روشن وهمه دوستان هم مسیر
ترک عادتهای اشتباهم برای راحتر زندگی کردن ورها بودم آزاد بودن تو هر جنبه از زندکی که کمک کننده هست
وفتی من تو دوره ورد به سرزمین لاغر رسیدم به فایل شناخت عادتهای اشتباه چاقی رسیدم برای لاغری باید این عادتهای تغیبر بدم و از این عادتهای استفاده نکنم بهشون توجه نکنم دربارهاش ،فکر نکنم در بارهاش حتی صحبت نکنم تا این عادتهای کم توان بشن وارام ارام مغز برای مسیر تازهام عادت همسو با لاغری برام بسازه این بخش تازه بهش رسیدم فکر میکردم این بخش من باید بسازم این کارکرد مغز پرتوان من هست که همه از افرینش خالقم در هر وجودی قرارش داده
به مرور به درک بهتری از این عادتهای رسیدم تو تصورات مثل باورها اشتباهم چند عدد حساب کرد ولی به مرور متوجه شدم دامنه این عادتهای در من زیاد هست که خودم آنها درست میدیدم اصلا بهش شک نداشتم. فکر می کردم دارم بهترین کار و بهترین روش استفاده میکنم و حتی تو بخش ارتباط با خدایی مهربان عادت اشتباه ندارم همه درست هست
.وفتی رسیدم به این بخش که نیاز بود ترمیم داشت کار بران سخت شد ترس های زیادی با سمت هجم آورده که دارای با ایمان وآخرت می جنگی دارای ایمانت از دست میدی اگه درست نباشه چه کار خواهی کرد چطور در درگاه خدا حاضر خواهی شد این احساس گناه داشت آزار میداد کلی روی خودم کار کرد که جرات پیدا کردم دوره با شکوه خدا هرگز دیر نمیکند اگر حوصله کنی رو تهیه کردم که برای یاد گرفتن درست اول بخش دورنی خودم شناخت کلی خصوصیت خودم شناخت قانون و سیستم جهان هستی و طریقه برقرای ارتباط درست با خدای خودم کم رنگ کردن خصوصیت نادرست خودم بهش شناخت پیدا کردم چه قانون و سیستم که تو جهان حاکم هست بهره ببرم برای برقراری درست ارتباط با خدای خودم چطور باشه دریافت خواهم داشت
با چند بار تکرار درست کامل توجه درست نمیشه گفت تمام شد دریچه های این اقیانوس تازه بازم میشه و اصلا نمیشه این کسترش بی نهایت درک کامل داشت
این درک تمام برای خدایی مهربان فقط هست و پیامبران وائمه معصوم میشه ما هم به سطی از این کسترش به اندزه فهم درک خودمان برسیم کار کنیم سطحش بیشتر بشه
کلی احساس گناه داشتم که درست نبود در برابر کاری که انجام ندادم یا آموزش خدایی من به این شکل یی انسان بیشتر شبح بود تا انرژی بی انتها قدرتمندو توانا
یاد گرفتم تمام ابعاد جهان دورنش انرژی وجود داره که نشان از خدایی مهربان هست تو هر بخش این انرژی برای بهبود وکسترش جهان وجود داره من وهمه انسانها هم جزور این کسترش دادن هستیم
وفتی قرار من کسترش دهنده بخش خودم باشم چه مثبت و چه منفی وفتی بخش منفی باشم با آموزش های اشتباه کنارش من دائم حس گناه کنارش هی من ازاین انرژی دور میکنه نه نزدیک پس این حس گناه هی با هر کار اشتباه همراه من هست من توانی اون ارتباط خوب نمیتوانم ایجاد کنم پس اول باید این بخش کلا به سمت مثبت برکشت بدم این حس گناه به مرور کاهش پیدا کرد و ارامش در من ایجاد شد رابطه بهتری با خالقم برام مهیا شدم و حس حال بهتری با در پناه دیدن خودم نزد خالقم به من دست داد
این حس عالی هست که خداوند از من راضی هست به این ارتباط حسی رضایت دارم وازش لذت میبرن و حال دلم بهبود خوب پیدا کرده و عادتهای اشتباه کمتر شده من به یا دارام جقدر حس گناه از دور ریختن غذا داشتم امن برای اینکه این حس گناه از خودم بگیرم گرسنه نبودم نیاز به خودرن نداشتم یا غذا رو خودم مصرف می کردم یا اسرار به بیقه که اون ماده غذای مصرف کن با نگه میداشتم برای وعده بدی دست خودروها هم باید مصرف میکرد که گناه نکرده باشم برکت خدا رو دور نریزم که من این حس گناه نداسته باشم
ولی حالا اول سعی میکنم مقدار کم غذام درست میکنم اکه چیزی باقی موند دست نخورم بود نکه میدارم هر غذای دست خودرن جاش تو زباله هست برای بار اول که میخواستم این عمل تازه انجام بدم این حس از خودم بگیرم کار بسیار سختی بود که من موفق شدم انجامش دادم چون اطمینان داشتم کمتر احساس گناه کردم بار دیگه کمتر و حالا بر اثر تکرار این عادت خوب اصلا حس گناه ندارم و راحت اون ماده غذایی رو تو زباله خالی میکنم و بهش فکر نمیکنم
میدونم نزد خدای غزیز ارزش من بیشتر از اون غذای مانده تو بشقاب هست پس من برای سالم موندن خودم نیاز نیست غذا اضافه مصرف کنم و این ماده غذایی بازم برکشت میکنه به طبیعت ولی زیانی که من از خودرن نادرست با حس گناه کنارش آسیب بیشتری به وجودم میزنم و کاره درست نیست
پس اینها آموزش درست هست که من طی این مدت یاد گرفتم و متوجه شدم که هرگناهی که من تو ذهنم ساختم نتیجه باوره اشتباهی بود که از شناخت خدایی خودم تو هر بخش برای خودم از اگاهی نادرست به وجود اوردم من یاد گرفتم توهر جنبه که من دورنش دچار مسئله شدم نتیجه شناخت نادرست خدایی خودم هست واز خدای توامند خودم خدایی انسان گونه تو ذهنم ساخته بود انرژی که وجودش تو هربخش نشان از چرخش این انرژی از شکلی به شکل دیکه هست وچقدر توانایی وقدرت بیحد دورنش هست وهیچ کار نشدنی تواین بخش وجود نداره وهمسوی شدن من با این اراده چقدر در من حال حس از دریافت خوب درست اطمینان بدون شک می سازه ودل گرمتر دارم به مسیر هدفم که توسط، همین خدای قادر مطلق راهنمایی شدم مسیری که خدایی من توانایی من به شکل کامل بهش شناخت داده در من توانایی دریافت دیده ازدرخواست من من تو این مسیر هدایت کرده وحمایت میکنه که هدف برسم هم لاغر هم سالم هم ربطه درست هم با خودش اول هم با اطرافم برام مهیا میکنه حال دلم خوب نکه میداره شور شپق به مسبرم برام کهیا میکنه امین
امروز ساعت نزدیک پنچ بیدار شدم نمازم که خوندم خواب نبرد ناخواسته هدفون تو گوش گزاشتم ازکارت حافظه گوشیم استفاده کردم به خودم که امدم ساعت نزدیک هفت نیم بود دو ساعتی مهو .گوش دادن فایل بودم گذشت زمان متوجه نشدم وحسی خوبی از دریافت آگاهی درست صبح زود به وجودم هدیه دادم واصلا دیکه هیچ کاره دیکه تو سایت انجام ندادم این فایل فقط خواندم وحالا که ساعت نزدیم نه شب هست دارم دیدگاهم امروزم مینویسم و حسی خوبی دارم وحال دلم بسیار خوب هست خدایا شکرت
استاد با آخرین پیام شما برای که مایل بودن حواب دوستم خوبم لاله خانم بدم ۲۲ مهر ماه زنگوله نارنجی کنار ناحیه کاربری روشن مونده واگه کسی برام پیام بفرسته متوجه نمیشم
این جند روز باهش حس خوبی داشتم اینم یی تجربه جداگانه بود که تو این چند روز دریافت کردم حسم باهش خوب بود بعضی زمان یی اشتباه دستگاه کامپوتر میشه این حس خوشکل ایجاد کنه یی انرژی برای حال خوب کردن بهش نکاه کردم حال دلم باهش خوب بود
خدا پشت وپناهتون یا حق حق نگه دارتون
نشان های دریافت شده
خوشبختانه این احساس گناه داشتن در من خیلی کم شده
گاهی بخاطر گناه هایی که در جوانی مرتکب شده بودم همیشه احساس بدی داشتم و خودمو سرزنش میکردم چرا کارهای اشتباهی رو انجام دادم تو اون دوران و چقدر خام و بی تجربه و ناآگاه بودم
ولی الان چنین حسی ندارم هر کاری کردم هر اشتباهی و تصمیمی گرفتم باید میشده تا من به اینی که هستم تبدیل بشم
سطح آگاهی و شعور من تو اون زمان همون قدر بوده ما هر ثانیه و هر روز داریم رشد میکنیم و با دیروزمون فرق میکنیم
پر از تجربه هایی هستیم که خود زیستن به ما یاد داده و فقط از تو کتابا یاد نگرفتیم با پوست و استخون حسش کردیم
میگن یه پیله پروانه رو نکن و کمکش نکن که زودتر از پیله دورش در بیاد چون اینجوری نابودش میکنی
پس این رشد منم مثل این پروانه باید در زمانش اتفاق میافتاد نه زودتر نه دیرتر
توهم آگاهی کامل داشتن ندارم و هر لحظه مثل یه کودک مشتاق یادگیری چیزای جدیدم
ولی خیلی بیشتر از گذشته سکوت میکنم نظاره میکنم عمیق فکر میکنم و به شهودات درونی گوش میدم
خدا رو هر لحظه درونم احساس میکنم و محکم دستای خدا رو گرفتم سعی میکنم چراغ راهم باشه و از مسیر الهی دور نشم
این مسیر خیلی بهم آرامش میده
غذا خوردنم فقط موقع احساس گرسنگی انجام میدم و خیلی میرم بیرون روزانه یکساعت راه میرم ملایم و مردم رو تماشا میکنم بیشتر آهنکهای شاد گوش میدم و در مسیر میرقصم
کتاب و فیلم و سریال خوب میبینم خیلی تو مهمونی های آخر شبی خانوادگی بخور بخوری و پر از غیبت شرکت نمیکنم از تنهاییم لذت میبرم
کودک درونم رو در آغوش میگیرم و بهش میگم کنارشم دوستش دارم و هیچ وقت تنهاش نمیزارم
ما برای خوشبختی به جز بودن با خدا به هیچ چیز نیاز نداریم
کافیه فقط از همین چیزای معمولی که همین الآنم داریم لذت ببریم بقیه ش رو بسپاریم به خدا ،خودش کمکمون میکنه
کسی رو به زور تغییر ندیدم تمرکزمون روی خودمون باشه
طبیعت شفا دهنده ست درختان رودخونه آبشار نور خورشید ،من بعضی وقتا صبح میرم نزدیک تراس نور خورشید به بدنم بخوره خیلی حال میده
زیر دوش حموم همیشه شکرگزاری میکنم آب شفاست
دوستتون دارم مژگان مادر ۴۴ ساله