بسیاری از انسان ها خود را لایق دریافت پاداش های الهی نمی دانند چون تصور می کنند آنطور که باید، نتوانسته اند نظر خداوند را به سمت خود جلب کنند.
پاداش های الهی بر مبنای عملکرد شما به منظور جلب رضایت خداوند به سوی شما جاری نمی شوند بلکه مهم این است که انتظار دریافت پاداش از سوی خداوند را داشته باشید.
خداوند مرا دوست ندارد
سال های زیادی از زندگی ام این نگرش را داشتم که خداوند مرا دوست ندارد. دلیل من این بود که چون گناهان زیادی مرتکب شده ام خداوند مرا دوست ندارد و من از خداوند خیلی دور شده ام.
همین نگرش باعث شده بود که هر اتفاقی در زندگی من رخ می داد آن را تنبیه و شکنجه ای از سوی خداوند می دانستم و چون شنیده بودم خداوند با بلاهایی که در دنیای مادی بر سر ما می آورد از بار گناهان ما در روز آخرت کم می کند خوشحال بودم که به این طریق مقداری از گناهان من توسط خداوند بخشیده می شود.
از کودکی بارها از خانواده و اطرافیانم بارها شنیده بودم که بخاطر انجام دادن این کار خدا تو را دوست ندارد یا بخاطر انجام ندادن این کار خدا تو را دوست ندارد.
شنیده بودم که اگر دروغ بگویم خداوند مرا دوست ندارد و چون بارها بخاطر ترس از تنبیه شدن دروغ گفته بودم، تصور می کردم بخاطر این همه دروغ گفتن ها خداوند مرا دوست ندارد.
شنیده بودم که اگر نماز نخوانی، روزه نگیری یا بسیاری از اعمالی که واجب هستند را انجام ندهی خداوند تو را دوست ندارد و من چون در انجام وظایف دینی بارها تعلل کرده بودم تصور می کردم دیگر خداوند مرا دوست ندارد.
همه ما هزاران بار به شکل های مختلف شنیده ایم که خداوند چه کسانی را دوست ندارد و از آنجا که بارها خود را مشابه آن انسانها دانسته ایم باور کردیم که خداوند ما را دوست ندارد.
شاید این عبارت را به زبان نیاورده باشیم یا به کسی نگفته باشیم ولی هزاران بار به شکل های مختلف در ذهن خود این نجوا را شنیده ایم که به این دلیل و آن دلیل خداوند تو را دوست ندارد. تو از خداوند دور شده ای و خداوند به تو کمک و یاری نمی رساند.
باور کردن دور شدن از خداوند یا رها شدن توسط خداوند قوی ترین نگرشی است که انتظار بدبختی را در وجود انسان ایجاد می کند و از آنجا که جهان هستی به انتظار انسانها پاسخ می دهد فرد در همزمانی هایی قرار می گیرد که باعث ایجاد احساس بد و ناراحتی در او می شود و باور او قوی تر می شود که خداوند او را دوست ندارد و او را مورد عذاب و شکنجه قرار می دهد.
هدایت به مسیر تغییر زندگی
به لطف خدای مهربان در سن سی و چهار سالگی با موضوع قانون جذب و قدرت ذهن آشنا شدم. از همان روزهای اول مواجه شدن با آگاهی های مربوط به شناخت خداوند برای من بسیار جذاب و آرامش بخش بود.
اگرچه نشانه ای از لطف و محبت خداوند در زندگی خود نمی دیدم و سالها تصور می کردم خداوند مرا دوست ندارد اما دریافت آگاهی درباره صفات خداوند و رابطه ای که خداوند با انسان دارد برای من لذتبخش بود.
اولین باری که یک مطلب درباره اینکه: خداوند همیشه من را دوست دارد، مطالعه کردم اگر چه احساس خیلی خوبی داشتم ولی نمی توانستم باور کنم که خداوند مرا که سالهاست خودم را گناهکار می دانم را هم دوست دارد.
هربار که عبارتی درباره عشق خداوند نسبت به خودم مطالعه میکردم در ذهن من اعمال و رفتار ناشایستی که در سالها زندگی ام داشتم مرور می شد و احساس مرا خراب می کرد اما نور امیدی در قلبم مرا به ادامه دادن و دریافت آگاهی های صحیح درباره خداوند دعوت می کرد.
رمز و راز تغییر زندگی
چندین ماه به همین روال ادامه دادم و مطالب زیادی درباره عشق خداوند به انسان مطالعه کردم تا به مرور توانستم باور کنم که خداوند مرا هم دوست دارد.
از أن پس بود که احساس کردم رابطه من با خداوند تغییر کرده است و خداوند را باعث و بانی تمام مسائل و مشکلات زندگی ام نمی دانستم بلکه پذیرفته بودم که مقصر اصلی شرایطم در زندگی خودم هستم.
من هر روز با احساس یاس و ناامیدی زندگی می کردم و انتظار مواجه شدن با مسائل و مشکلات را داشتم و خداوند تنها به انتظار من پاسخ می داد. او از سر کینه و دشمنی مرا عذاب یا شکنجه نمی کرد بلکه همان چیزی که من انتظارش را داشتم وارد زندگی ام می کرد.
در مطالعه قرآن به این درک رسیدم که خداوند اعلام کرده است تمام خوبی هایی که به انسان می رسد از جانب اوست و اما بدهی هایی که وارد زندگی ما می شود انتخاب خودمان است. درک این عبارت به من کمک کرد تا احساس بهتری نسبت به رابطه خود و خداوند داشته باشم.
در قرآن کریم آمده است:
هر چه از خوبیها به تو میرسد از جانب خداست؛ و آنچه از بدی به تو میرسد از خود توست؛ و تو را به پیامبری، برای مردم فرستادیم، و گواه بودن خدا بس است.
سوره نساء آیه ۷۹
تأمل کردن به این بخش از آیه که: آنچه از بدی به تو می رسد از خود توست، باعث واضح تر شدن نقش خودمان در نتایج و شرایط زندگی مان دارد.
شاید تصور عموم این باشد که شرایط زندگی آنها بخاطر تصمیمات یا رفتار دیگران است اما آنچه خداوند فرموده است واضح می کند که نتیجه زندگی هر کس بخاطر خودش است و اینکه ما تصور کنیم اگر والدین من افراد دیگری بودند یا مسئولین کشور افراد دیگری بودند شرایط زندگی من بهتر بود تصور اشتباهی است چون آنچه از خوبی در زندگی تجربه می کنیم همه از سوی خدا و آنچه از بدی تجربه می کنیم همه بخاطر خودمان است.
در قرآن بارها به موضوع تجربه آنچه توسط انسان ها از پیش فرستاده شده اشاره شده است. توجه به این موارد موضوع مهم دیگری را واضح می کند.
- به سبب کارهایی که از پیش کردهاند. (بقره ۹۵)
- این به خاطر کار و کردار پیشین شماست، خداوند هرگز نسبت به بندگان بیدادگر نیست. (آل عمران۱۸۲)
- آنجاست که هر کسی آنچه را از پیش فرستاده است میآزماید. (یونس ۱۰)
- آنچه برای خود پیش فرستادند که [در نتیجه] خدا بر ایشان خشم گرفت، و پیوسته در عذاب میمانند. (المائده ۸۰)
- این دستاوردهای پیشین شماست، و خدا بر بندگان [خود] ستمکار نیست. (انفال ۵۱)
- این به سزای چیزهایی است که دستهای تو پیش فرستاده است و خدا به بندگان خود بیدادگر نیست. (الحج ۱۰)
- روزی که آدمی آنچه را با دست خویش پیش فرستاده است بنگرد (انبیا ۳۹)
در ۱۴ آیه و به شکل های مختلف خداوند به موضوع تجربه کردن آنچه از پیش فرستاده اید اشاره کرده است و این نشان از اهمیت افکار، احساس و اعمال ما در زندگی روزمره دارد.
شاید تصور عموم این باشد که نتیجه اعمال خود را در روز آخرت تجربه خواهیم کرد اما این نگرش صحیح نیست بلکه هم در این دنیا به شکل فیزیکی و هم در دنیای آخرت به شکل درک کردن نتایج آنچه از پیش فرستاده ایم را تجربه خواهیم کرد.
بنابراین من به این درک رسیدم که آنچه در زندگی در حال تجربه کردن هستم به واسطه افکار و احساسی است که در زندگی روزمره در حال ارسال به سمت جهان هستی و خداوند هستم و شرایطی که در زندگی تجربه می کنم به دلیل خشم خداوند یا تنبه من توسط خداوند نیست بلکه دقیقا نتیجه آنچیزی است که در روزهای قبل به سمت خداوند ارسال کرده ام.
از این رو تصمیم گرفتم به شکل آگاهانه افکار، احساس و عملکرد خود را تغییر دهم تا این وعده خداوند را به شکل واقعی تجربه کنم که آنچه در زندگی تجربه میکنم به واسطه خودم است و این نگرش که دیگران باعث رقم خوردن شرایط زندگی من می شوند نگرش اشتباهی است.
آگاهی که در قسمت های قبلی دریافت و درک کرده اید می تواند باعث تغییر افکار و احساس شما شده باشد. بنابراین چه بدانید چه ندانید نتایج زندگی شما تغییر خواهد کرد.
هر آگاهی که درباره رابطه خود با خداوند دریافت کنید و باعث تغییر نگرش شما نسبت به خداوند شود و احساس تان نسبت به خداوند را تغییر دهد باعث تغییر نتایج زندگی شما خواهد شد.
یکی از مهمترین موانع در ذهن ما در رابطه با تغییر نتایج زندگی این است که نمی دانیم به چه شکل یا از چه طریق قرار است نتایج زندگی ما تغییر کند.
فکر کردن به این موضوع نه تنها هیچ کمکی به تغییر شرایط زندگی تان نخواهد کرد بلکه دیوارهای بلند و ضخیم در برابر تغییر شرایط زندگی خود ایجاد خواهد کرد.
هر زمان که در حال فکر کردن به چگونه و چطور تغییر پیدا کردن شرایط زندگی خود هستید مانند این است که در حال آجرچینی برای بلندتر و ضخیم تر کردن دیوار ما بین خود و دریافت نعمت های الهی هستید.
دریافت پاداش های الهی
زمانی که با این موضوع مواجه شدم که خداوند به تغییر افکار و احساس من در زندگی پاسخ می دهد و شرایط زندگی من را تغییر می دهد اشتیاق و انگیزه من برای تجربه این تغییرات به شدت افزایش پیدا کرد و هر روز این نگرش که خداوند پاداش تغییرات مرا خواهد داد را در وجودت تقویت می کردم.
من به این درک رسیدم که:
- خداوند برای باز کردن درهای جدید در زندگی من نیاز به سعی و تلاش ندارد.
- خداوند برای حل مشکلات زندگی من دچار سردگمی و ناامیدی نمی شود.
- خداوند برای تغییر شرایط زندگی من نیاز به کسب تجربه یا دانش خاصی ندارد و در لحظه می تواند زندگی من را دگرگون کند.
شکل گیری این نگرش ها در ذهنم سبب شد که نگاه و نظر من درباره خداوند به کلی تغییر کند.
قبلا درباره خداوند این نگرش را داشتم که او هر روز به دنبال فرصتی برای عذاب دادن یا امتحان کردن من با یک سختی و مشکل جدید است.
اما بعد از چند ماه مطالعه درباره رابطه با خداوند نگرش من به این شکل تغییر کرد که خداوند به دنبال فرصتی است که نعمت ها و شرایط جدید را وارد زندگی من کند.
این نگرش درباره خداوند را به این شکل برای خودم منطقی کردم:
- خداوند می تواند به راحتی افراد را برای خرید کردن به سمت من هدایت کند.
- خداوند می تواند به سادگی اتفاقات خوب را در مسیر زندگی من قرار دهد.
- خداوند می تواند به آسانی انسان های خوب، اتفاقات عالی و فرصت های بی نظیر را وارد زندگی من کند.
مدت ها بر این افکار تمرکز داشتم و سعی می کردم نگرش های صحیح درباره خداوند در وجود خودم ایجاد کنم.
تجربه معجزات الهی
در آن زمان یکی از ضروری ترین تغییراتی که دوست داشتم خداوند در زندگی من ایجاد این بود که شرایطی ایجاد کند تا بتوانم بدهکاری هایم را پرداخت کنم.
مبلغ زیادی به یکی از دوستانم بدهکار بودم و چند سال بود از موعد پرداخت آن می گذشت و من نتوانسته بودم طلب دوستم را پرداخت کنم.
از خداوند خواستم تا مرا در پرداخت طلب دوستم یاری کند و به این طریق شرایط زندگی مرا دگرگون کند.
به این نکته توجه کنید که چند سال بود من تلاش می کردم تا بتوانم طلب دوستم را پرداخت کنم اما موفق نمی شدم و همه راه هایی که امتحان کرده بودم به نتیجه نرسیده بود. من برای اولین بار در زندگی ام به شکل واضح و آگاهانه از خداوند درخواست کرده بودم که این مشکل مرا حل کند.
تا قبل از این تصور من این بود که مشکلات زندگی ام را خداوند ایجاد کرده است بنابراین هرگز برای حل مشکلات سمت خداوند نمی رفتم چون به نظرم بی فایده بود. اما تغییر نگرش درباه خداوند و درک این موضوع که خداوند فقط خیر و خوبی وارد زندگی انسانها می کند و هرآنچه از مشکل و گرفتاری است را خودشان به واسطه آنچه از قبل فرستاده اند در زندگی شان ایجاد کرده اند سبب شد که نگرش من درباره خداوند و درخواست کمک از او تغییر کند.
در همان روزهای اول که از خداوند طلب کمک کردم ایده ای به ذهن من رسید و آن فروش بیمه نام های عمر و سرمایه ای بود که برای فرزندانم تهیه کرده بودم.
به محض اینکه این ایده در ذهنم شکل گرفت برای فروش آنها اقدام کردم و توانستم یک میلیون تومان از حدود سی میلیون بدهی خود را پرداخت کنم.
خیلی خوشحال بودم و با اینکه از طریق فروش بیمه نامه ها آن هم در شرایطی که به خاطر زودتر از موعد درخواست ابطال کردن با کسر جریمه حدود ۴۰٪ از مبلغ اصلی را کم کرده بودند این کار را کرده بودم اما تصور می کردم که این ایده از طرف خداوند به من داده شده است.
بعد از آن اتفاقات به شکل معجزه وار در زندگی من رخ داد.
فروش روزانه من بعد از سالها که از شروع کسب و کارم می گذشت افزایش پیدا کرد و در همان ماه اول توانستم یک میلیون تومان دیگر از طلب دوستم را پرداخت کنم.
اطمینان و ایمان من نسبت به خداوند که دارد مشکل بدهکاری مرا حل می کند بیشتر شد و منتظر رخ دادن معجزه در زندگی ام بودم.
چند روز بعد معجزه رخ داد و من به واسطه برادرم که در شرکت آب و فاضلات مشغول به کار بود چکی به مبلغ شش میلیون تومان دریافت کردم در حالی که آنها جنس نمی خواستند و اعلام کردند که این مبلغ نزد من باشد تا بعدا به مرور اجناس مورد نیاز را درخواست می دهند.
این را هدیه از طرف خداوند دیدم و بیشتر آن مبلغ را بعنوان به حساب دوستم واریز کردم و بخش دیگری از بدهکاری من پرداخت شد.
بعد از آن چند مشتری جدید به سمت من آمدند و برای اولین بار در مدت چند سال کسب و کارم خرید های چند میلیونی انجام دادند و به راحتی توانستم مرحله به مرحله طلب دوستم را پرداخت کنم.
تصور کنید بدهکاری که چند سال بود از عهده پرداخت آن بر نیامده بودم در کمتر از شش ماه به طور کامل پرداخت شد.
ایمان داشتم پرداخت طلب دوستم معجزه ای از طرف خداوند در زندگی ام بوده است و اطمینان و اشتیاق من برای دوباره درخواست کردن از خداوند بیشتر شد.
اینبار از خداوند درخواست کردم به من کمک کند تا همه اقساط بانکی خود را پرداخت کنم.
باز هم مراحل به شکل معجزه وار در زندگی من رخ داد و در کمتر از شش ماه توانستم همه اقساط بانکی را پرداخت کنم.
ده ها میلیون تومان بدهکاری را در کمتر از یک سال پرداخت کرده بودم و این جز معجزه خداوند هیچ چیز نبود.
بعد از آن درخواست های دیگری از خداوند داشتم که یکی پس از دیگری به شکل معجزه وار در زندگی من رخ دادند.
این فقط بخشی از تغییراتی است که به واسطه ایمان و اطمینان به دریافت پاداش های الهی در زندگی من رخ داد و در مدت فقط چند سال زندگی من در تمام جنبه های زندگی تغییر کرد.
ذکر این نکته جالب توجه است که حتما با من هم عقیده هستید که لاغر شدن در ذهن هر فرد چاق به حدی غیرممکن و محال است که شاید حتی نتواند باور کند خداوند می تواند از طریق معجزه کردن باعث لاغری فرد شود.
معجزه لاغری با ذهن
لاغر شدن آرزوی من بود اما تحقق رؤیایی لاغری در ذهن من محال ممکن بود. سالها برای لاغر شدن تلاش کرده بودم و از بچگی به طریق مختلف شنیده بودم که چاقی من ژنتیکی است و من لاغربشو نیستم.
اما پرداخت شدن بدهکاری هام توسط خداوند درحالی که تصور می کردم هرگز پرداخت نخواهند شد باعث شد تا نسبت به معجزه خداوند برای لاغر شدن ایمان و اطمینان در وجودم شکل بگیرد و اشتیاق پیدا کردم تا این خواسته را از خداوند داشته باشم و نتیجه آن را در وجودم تجربه کنم.
لاغری با ذهن معجزه دیگری بود که از طرف خداوند در زندگی من وارد شد و باعث شگفتی تناسب اندام در من و سپس افرادی که از این روش استفاده کردند شد.
نکته حائز اهمیت در رخ دادن تمام معجزات الهی در زندگی ام این بود که من منتظر منتظر دریافت پاداش های الهی بودم.
من هر روز زمان زیادی را صرف مطالعه و تحقیق درباره نقش خداوند در زندگی بشر و رابطه انسان با خداوند می کردم و از نظر خودم این سعی من باعث تغییر افکار و احساس من در زندگی روزمره شده بود و خودم را لایق و مستحق دریافت پاداش های الهی می دیدم.
اینکه خودتان را لایق دریافت پاداش های الهی بدانید یک امر مهم در تحقق آرزوها و تغییر شرایط زندگی است.
توجه به این نکته بسیار مهم است که معیار لایق بودن دریافت پاداش های الهی انجام کارهای خاص نیست بلکه نیاز به تغییر افکار، احساس و عملکرد روزمره دارد که از طریق مطالعه همین نوشته و قسمت های قبل در حال انجام این کار مهم هستید.
باید نگرش خود نسبت به خداوند و تاثیری که می تواند در زندگی شما ایجاد کند را به طور کلی تغییر دهید.
نباید میزان لیاقت خود برای برخورداری از پاداش های الهی را بر مبنای عملکرد خود در جهت راضی کردن خداوند قرار دهید در این صورت همیشه کارها و اعمالی هست که شما نتوانسته اید به نحو احسن آن را انجام دهید بنابراین خود را فاقد صلاحیت و لایق دریافت پاداش های الهی نمی دانید.
رابطه خداوند با خود
رابطه خود با خداوند را یک طرفه بدانید که از سمت خداوند شروع شده است و هرگز تغییر پیدا نخواهد کرد.
خداوند با خلق کردن شما و از طریق دمیدن خود در وجود شما رابطه اش با شما را شکل داده است و این رابطه هرگز قطع یا کمرنگ یا بی اثر نخواهد شد.
فارغ از اینکه شما از عملکرد خود در رابطه با خداوند راضی باشید یا خیر رابطه خداوند با شما هرگز تحت تاثیر هیچ چیز قرار نمی گیرد.
همواره باید این نگرش را در وجود خود حفظ کنید که خداوند شرایط و موقعیت های فوق العاده ای در آینده شما قرار داده است.
او درهایی به رویتان باز خواهد کرد که هرگز تصور و انتظار آن را نداشته اید. اگرچه همه انسانها این تجربه را دارند که در زندگی خود در شرایطی قرار گرفته اند که هرگز انتظار آن را نداشته اند.
شاید به شکل معجزه وار موفق به خرید خانه ای شده اید که هرگز تصور آن را نمی کردید.
شاید به شکل معجزه وار مشکل یا مساله ای که تصور می کردید هرگز حل نخواهد شد به ساده ترین شکل ممکن حل شده باشد.
شاید انسانهایی در مسیر زندگی شما قرار گرفته باشند که کارهای مهم و تاثیرگذاری برای شما انجام داده اند که تا قبل از آن هرگز تصور و حتی آرزوی آن را نداشته اید.
همه ما به شکل های مختلف تجربه حضور و تاثیر خداوند در مراحل مختلف زندگی خود را داشته ایم اما گمان نمی کنیم که این ها همان معجزات و پاداش های الهی هستند که به طریق مختلف وارد زندگی ما شده اند.
مهمترین دلیل اینکه تصور نمی کنیم مورد لطف و رحمت خداوند و دریافت پاداش های الهی قرار گرفته ایم این است که خود را لایق و مستحق دوست داشته شدن توسط خداوند نمی دانیم.
شاید شما هم مثل من تصور می کنید در انجام واجبات دینی خود عالی نبوده اید، شاید رفتار یا اعمالی از شما سرزده باشد که تصور می کنید گناه بزرگی مرتکب شده اید و به این دلیل خداوند شما را دوست ندارد، شاید بارها شنیده باشید که به این دلیل و آن دلیل خداوند شما را دوست ندارد. همه اینها می تواند باعث ایجاد احساس عدم لیاقت و باور نکرده دوست داشته شدن توسط خداوند می شود.
خداوند همه انسان ها را به یک اندازه دوست دارد و عاشقانه منتظر است تا شرایط دریافت پاداش های الهی توسط انسانها فراهم شود تا هرآنچه برای خوشبختی در دنیا و آخرت نیاز دارند را وارد زندگی آنها کند.
اما افسوس از انبوه افکار و نگرش های اشتباهی که درباره خداوند وارد ذهن ما شده است.
به همین دلیل برای تجربه دریافت پاداش های الهی نیاز است که افکار و نگرش خود درباره خداوند را اصلاح کنیم.
باید این نگرش را در وجود خود نهادینه کنید که: خداوند می تواند فرصت هایی فراتر از تصورتان را جلوی پایتان بگذارد.
ممکن است فکر کنید توانایی های شما محدود است، اعتماد به نفس ندارید، سرمایه کافی ندارید، شرایط خانوادگی شما مساعد نیست و به هزار و یک دلیل نمی توانید به رؤیاهایتان جامه عمل بپوشانید.
اما شما نمی دانید خداوند چه چیزی را برای شما آماده و فراهم کرده است.
شما نمی دانید خداوند چه چیزهای بی نظیری را می تواند وارد زندگی تان کند.
نمی دانید که خداوند به قلب چه افرادی دسترسی دارد که با یک اشاره به سمت شما می آیند و در تحقق رؤیاهایتان شما را یادی می دهند.
شاید در این مرحله باور کردن اینکه خداوند بدون نیاز به انجام کار خاص یا عمل خاصی آماده وارد کردن پاداش های الهی به زندگی تان است سخت و غیرقابل باور باشد.
بنابراین باید از طریق توجه کردن به نشانه های کوچک ایمان خود را تقویت کنید.
اینکه چه شد که اکنون در حال دریافت این آگاهی ها هستید. این یک نشانه واضح از توانایی خداوند برای تغییر شرایط زندگی شماست.
زمانی که به کوچکترین نشانه های حضور و تاثیر خداوند در زندگی خود توجه و ایمان داشته باشید خداوند چیزهای بزرگتری را وارد زندگی شما می کند.
این وعده خداوند در قرآن کریم است:
و آنگاه که پروردگارتان اِعلام کرد که اگر واقعاً سپاسگزاری کنید، شما را افزون خواهم کرد، و اگر ناسپاسی نمایید، قطعاً عذاب من سخت خواهد بود.»
سوره ابراهیم آیه ۷
سپاسگزاری و توجه به نشانه ها سبب می شود تا خداوند شما را بزرگ کند.
ظرف شما را بزرگ می کند و نعمت ها و شرایط در جنبه های مختلف وارد زندگی شما خواهد شد.
وقتی با ایمان زندگی کنید قطعا پاداش های الهی را دریافت خواهید کرد این وعده خداوند است و خداوند به عهد خود وفادار است.
خداوند کسانی را که در جستجوی او باشند را پاداش می دهد. اگر در جستجوی خداوند باشید قطعا نمی توانید در جستجوی دیگران باشید.
اگر امید و ایمان شما به خداوند باشد دیگر امید و چشم داشتی به سوی دیگران نخواهید داشت.
اگر توجه شما به خداوند باشد دیگر به اطراف خود توجه نمی کنید تا بلکه مورد توجه و لطف دیگران قرار گیرید.
خداوند عاشقانه آماده است تا پاداش های الهی را از طریق مختلف وارد زندگی شما کند. تنها کاری که شما باید انجام دهید تغییر افکار، احساس و عملکرد روزمره تان است و تنها کاری که خداوند باید انجام دهد شاید یک صحبت ساده درگوشی با فردی باشد که باید در مسیر تحقق رؤیاهایتان به شما کمک کند. به همین سادگی.
منتظر خواندن نوشته های شما هستم
همراه همشگی شما: رضا عطارروشن
امتیاز 4.63 از 54 رای
با دیگران به اشتراک بگذارید تا امتیاز بگیرید!
سلام استاد عزیزم
من از دیشب نشستم تمام این جملات رو که خوندم تو دفترم نوشتم و میخوام تا هرچقدر تونستم باز مطالعه اش کنم
چون احساس میکنم این جملات این آگاهی های ارزشمند. باید از همون بچگی تو گوش من زمزمه میشد. اما به هر دلیل نشد . و حالا تو این سن و سال بعد اینهمه خطا رفتن من این عشق رو آگاهانه احساس کردم . عشقی که تا مدتی پیش یک طرفه بوده.
من میدونم که کلمات در برابر این احساس چقدر حقیر هستند .
ولی لاجرم در اینجا برای بیان احساسات باید از کلمات استفاده کرد .
استاد چقدر قشنگ بود اگه از همون بچگی اینا رو میفهمیدیم.
ولی حالا دیگه من بار سنگینی رو دوشم . حالا دیگه من فهمیدم .
فهمیدم که یک قدرت هست به نام الله . نه شروع شده نه تموم میشه . دیده نمیشه ولی احساس میشه .
صدایی نداره ولی تو رو آگاه میکنه . بهش توجه نمیکنی ولی در قلب توست .
فکر میکنی بی منطق و خشمگین ولی بعد میفهمی قانونمند .
فکر میکنی مانع تو ولی بعد میفهمی حامی تو .
فکر میکنی مرز و حد و حدود داره ولی بعد متوجه میشی خیلی ساده تر و روان تر و زلال تر و خودمونی تر .
یعنی استاد هرچی بیشتر درمورد خداوند میفهمم از اون افکار اشتباه که نسل به نسل سینه به سینه به من رسیده بیشتر فاصله میگیرم .
هرچی بیشتر میشناسمش کمتر میتونم درموردش توضیح بدم .
استاد قبلا نمیدونستم چرا اینقدر تنهایی رو دوستدارم . الان میفهمم که بخاطر اینکه وقتی سکوت میکنم تازه صدای خدارو میشنوم .
همیشه به سمت تنهایی کشش دارم . قلبم میگه تنها باش . ذهنم منو میترسونه.
من یقین دارم آگاهی که در تنهایی به من میرسه در هیاهو و شلوغی گم و گور میشه .
من یقین دارم حتی مطالبی که اینجا درج میکنم صحبت های خود اوست .
استاد عشق خداوند به من خیلی برام غریبه هست با اینکه خیلی وقته میدونم ولی مطمئن هستم خیلی کم باورش کردم اینو از نتایج زندگیم میفهمم .
ولی اینم میدونم هرچه بیشتر این آگاهی را در ذهنم تکرار کنم ایمانم قوی تر میشود .
استاد چقدر قشنگ گفتید هرچی بیشتر در جستجوی خدا باشید از فکر کردن به دیگران کمتر آسیب میبینید.
هرچه بیشتر در جستجوی خدا باشید بیشتر پیدایش میکنید .
استاد چقدر ما دنبال تاید گرفتن از آدما هستیم .
و چقدر از خودمون دور میشیم . در حالی که ما همیشه مورد تایید خداوند هستیم . خداوند همه جوره مارو قبول داره با هر شکل و ظاهر و جنسیت و دین و مذهب و ….. چقدر ما غرق بی ارزشی شدیم .
این روزها انقدر چهره ها مخصوصا خانوم ها شبیه هم شده که وقتی یه قیافه طبیعی میبینم بیشتر لذت میبرم.
وقتی خودم تو آینه میبینم هر دفعه ذوق میکنم . لذت میبرم. حتی بعضی ها ازم ایراد میگیرند ولی من اهمیت نمیدم .
الان که دارم تایپ میکنم یه بارون دو دقیقه ای آمد که صدای بلندی داشت انقدر تعجب کردم که از پنجره نگاه کردم وقتی دیدم بارون . فهمیدم این همون نشانه حضور خداست . در لحظه لحظه های زندگی شیرین من .
استاد عزیزم من احتیاج دارم تا آخر عمرم این آگاهی را در ذهنم مرور کنم و حتی رسالت دارم نسل به نسل و سینه به سینه این عشق را انتقال دهم تا جزوی از ایم جریان باشم .
جریان الهی . جریان انرژی . جریان آگاهی .
عشقی که خداوند به ما دارد چگونه است؟ اینگونه که میگوید این مخلوق من این انسان این جانشین من هرچه میخواهد باید محیا شود . و هیچکس و هیچ چیز هم مانع نمیشود حتی خودم . خداوند انقدر به ما اختیار داده که اگه چیزی را که به ضررمان باشد هم بخواهیم دریغ نمیکند چون اطمینان دارد آفریده من میتواند خودش را نجات دهد و هر وقت از من چیزی بخواهد من دو دستی تقدیمش میکنم .
استاد چقدر مسؤلیت من سنگین میشه وقتی اینا رو میفهمم . چون ما قبلا فکر میکردیم اگه فلان کار اشتباه بخوایم انجام بدیم خدا مثل یه مامان سختگیر جلومون رو میگیره و اجازه نمیده . اما حالا فهمیدم خداوند مثل یه رفیق پایه میمونه که حتی تو بدترین و خرکی ترین تصمیمات هم میگه برو پایه ام . از هرچی لب تر کنی برات فراهم میکنم .مثلا امروز عصاب نداری دنبال دعوایی ؟ چشم . ی آدم بد اخلاق میزارم جلوت .
الان داری به فلانی که هزارتا خاطره بد داری فکر میکنی ؟ پس یعنی میخواهیش . چشم اونم به دلش ميندازم امروز ی زنگ بهت بزنه .
الان داری گریه میکنی از روی غم و غصه ؟ پس الان چند تا دلیل غم بزرگ تر میارم که بیشتر گریه کنی .
چی؟ از زندگی کوفتی خسته شدی ؟ چشم الان یه شرایطی رو مهیا میکنم که یه مدت مریض بشی بیشتر خسته شی .
حالا میخوام چندتا مثال خوب هم بزنم از زندگی خودم . که وقتی منتظر اتفاقای دلخواهم بودم و رخ دادن .
وقتی که به آسمون نگاه میکردم کلی ذوق میکردم که به به امروز هوا تمیز خداروشکر به به امروز چقدر ابر تو آسمونه به به چه بارون قشنگی .
خدا منو هدایت کرد به یه مسافرت یک ماه و نیمه که تو ی منطقه سرسبز و پر از بارون .
من قبل از اینکه بهار بشه همش سردی هوارو تحسین میکردم و میگفتم ای خدا کاشکی امسال زمستون دیر تر تموم بشه چون من جدیدا عاشق هوای زمستونی شدم . و امسال من تو محیطی قرار گرفتم که تا همین الان هم بخاری روشن میکنم از سرمای هوا با اینکه دو ماه از بهار گذشته .
من عاشق تخم مرغ محلی شده بودم یه مدت و خیلی بهش توجه میکردم . ی مرغ داشتیم که قبلا تخم میذاشت و دیگه خیلی وقت بود تخم نمیذاشت من قبلا اصلا برام مهم نبود و توجهی نمیکردم ولی از یه جایی به بعد از تخم مرغ محلی خوشم آمد و به اون مرغ یکم رسیدگی کردم و براش اسم گذاشتم اونم دیگه عاشق من و پسرم شده بود بعد براش ی لونه قشنگ هم ساختم بعد این مرغ هر روز دیگه تخم میذاشت تخم قهوه ای الان که دارم میگم هم دارم ذوق میکنم. خلاصه بعد اینکه من از همسرم جدا شدم و از خونمون رفتم . واقعا یوقتایی دلم برا مرغ تنگ میشد . نمیدونی چقدر برای هر بار تخم گذاشتنش سپاسگذاری و شادی میکردم و هر صبح با عشق میل میکردم . نکته جالب اینجاست که من بعد یک مدت کوتاهی هدایت شدم به جایی که توش نزدیک ۲۰ تا مرغ هست حتی غاز هست و هر روز کلی تخم میزارن و من میرم جمع میکنم و هزار بار خوشحال میشم . تازه ی مامان غاز هست که خوابیده رو تخم هاش تا جوجه بشه خیلی دوسدارم جوجه هاشو ببینم.
من از وقتی که قهوه خور شدم هرجا که میرم یه آدمی پیدا میشه که اهل قهوه باشه و منم مستفیض میشم .
من از وقتی از ماشین سوزوکی خوشم آمده هر وقت میرم بیرون حداقل ۲ تا میبینم یا میان جلو در خونه پارک میکنن
من از وقتی عاشق تنهایی شدم خدا شرایط تنهایی رو برام بیشتر میکنه و من بیشتر لذت میبرم
من از وقتی به لاغری توجه کردم و تمرکزم رو از چاقیم برداشتم تونستم لاغر بشم .
یادمه چندروز بود از خداوند میخواستم که به من دوستای خوب بده که من باهاشون راحت باشم و خیلی اشتیاق داشتم . و در عرض یکی یا دوهفته من وقتی برای خرید رفته بودم فروشگاهی که سال ها بود میرفتم یکی از دوستای جون جونی دوران دبیرستانم رو پیدا کردم و هر دو خیلی خیلی خیلی خوشحال شدیم و بهم گفت از بعد مدرسه همیشه تو همون فروشگاه کار میکرده. ولی جالب بود که تو اون ۱۰ سال من هیچوقت اونجا ندیده بودمش تا وقتی که درخواستش رو به خداوند عرضه کردم .
این مثال بمن نشون میده وقتی خواسته هام رو به خداوند عرضه نکنم حتی اگه پاسخ جلوی چشمم باشه اونو نمیبینمش .
الان مشکل اصلی زندگی من کمبود ثروت . من یقین دارم که ثروت مثل اکسیژن در همه جا در جریان ولی وقتی من درخواستش رو به خداوند ندادم . خدا هم منو هدایت نمیکنه.
بله دقیقا همونطور که استاد گفت خداوند هزارن راه محتلف داره تا ما رو به رویاهایمون برسونه و فقط منتظر ما شرایط ش رو بدست بیاریم .
شرایطش چیه ؟
اول خواسته را بیان کنیم . مشخص کنیم .
بعد به اینکه خداوند پاسخ میده و هدایت میکنه و پاداش میده ایمان داشته باشیم و منتظر باشیم
در دهن خودمان به ایم فکر کنیم که من لایق دریافت این پاداش و این خواسته و نعمت هستم چون من آفریننده خدا هستم چون من معشوقه خداوند هستم
بعد اینکه بخاطر تمام نعمت هایم سپاسگذار باشم و چشم دیدن نعمت های بقیه هم داشته باشم و حسودی نکنم .
غصه گذشته را نخورم و ترس آینده را نداشته باشم .
خواسته خود را فراموش نکنم و به آن توجه کنم از طریق مختلف با تصور با تحسین با حال خوب .
این را به خودم یاد آوری کنم که خداوند عاشق من هست و منو دوسداره . عشقی که هیچوقت تحت تاثیر چیزی قرار نمیگیرد.
بدی ها را از چشم خودم ببینم و مسؤلیت اتفاقات بد زندگی ام را گردن بگیرم
در پناه حق
فعلا خدانگهدار